ndechanel | Unsorted

Telegram-канал ndechanel - تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

4201

NDE – near death experience تجربه ایست که طی آن شخص به علت بیماری و حوادث مرگبار به‌طورموقت علائم حیات را از دست میدهد اما دوباره احیاء شده وبه زندگی برمیگردد، بسیاری ازاین افراد ازدیدن یک دنیای متفاوت واحساسی معنوی سخن میگویند

Subscribe to a channel

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای


📌مادربزرگ مهربانی که تا واپسین لحظه‌ی زندگی‌اش، به دیگران عشق ورزیده است. در نور و صلح و رحمت خداوند جاودان باد!

💫 @NDEchanel
‌‌‌

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

💫زندگی عادی (بدون مصیبت) نشونت نمیده چی تو چنته داری... !
🎥سکانسی از سریال مردگان متحرک (the walking dead)

🔸این سریال درباره‌ی معدود افرادی است که در پساآخرالزمان زنده مانده‌اند و برخی از آنها در رقابت برای زنده ماندن مرتکب جرایم بسیاری می‌شوند. در این فیلم شخصیتی بسیار منفی و پلید وجود دارد به نام نیگان که سخن جالبی به زبان می‌آورد. او می‌گوید قبل از این اتفاقات من یه شخص عادی بودم و بعد از این اتفاقات بود که فهمیدم چطور آدمی هستم.
💠 از این سکانس می‌توان درس معنوی مهمی گرفت... (در ویدیو)
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅────
✨ معنویت، توسعه فردی (پادکست طنین‌آوا)
✅ /channel/taninaava

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📺📺📺

📌کدومش
بدتره؟!

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝

🔰 ليتني أستطيع أن أخبي، الأطفال في قلبي ريشما تنتهي الحروب:
کاش می‌توانستم کودکان را در قلبم پنهان کنم تا وقتی که جنگ‌ها تمام شوند.


💫 @NDEchanel
‌‌

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

ما زندگی و اتفاقات آن را تجربه نمی کنیم، بلکه ما احساسات و افکار خود را در مورد زندگی تجربه می کنیم، احساساتی که در اثر داستانهایی که در ذهن خود می گوییم شکل می گیرند. اگر زاویه نگاه خویش و داستان های ذهنی خویش را تغییر دهیم، احساسات و افکار ما و در نهایت تجربه ما از زندگی تغییر می یابد. همه ما این قدرت را در خود داریم و این تنها نیاز به یک تصمیم دارد.
ویکتور فرانکل، در سخت ترین شرایط اسارت در اردوگاه کار اجباری آلمان ها و در حالی که خانواده او در جنگ کشته شده بودند، قدرت این تصمیم را در روح خویش یافت. او در کتاب مشهور خود «انسان در جستجوی معنا» داستان اسارت خود را بازگو می کند و اینکه چطور حتی نگهبانان آلمانی اردوگاه به روحیه او غبطه می خوردند. او می گوید که «در آن شرایط غیرقابل تصور، همه چیز از انسان گرفته می شود، تمامی آزادی ها، به جز آخرین آزادی، یعنی آزادی انتخاب پاسخ درونی به شرایط خارجی. این تنها چیزی است که هیچگاه کسی نمی تواند آن را از ما بگیرد.»

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📺📺📺

🔰 من کیستم؟!

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📺📺📺

🔰 وقتی شخصیت مشهور، محبوب و موفقی مانند «جیم کری» درباره اهمیت دعا کردن و آرزو داشتن حرف میزنه، حتما شنیدنی و جذاب خواهد بود!

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

من متوجه شدم که هدف و مسئله زندگی به معنای واقعی کلمه، پاک کردن اعمالمان است. موضوع اصلی زندگی مدیریت باتلاق‌های عمیق هیجانات نامطلوب مثل خشونت، شهوت، حسادت، طمع، نفرت، غرور و تلخی است.
مانند نشت نفت خام که روی اقیانوس پاک شناور است، دیدم که هیجانات منفی‌ام هم تمایل دارند تا بر روی سطح روحمان مثل گل‌ولایی سنگین قرار بگیرند. هرچقدر هیجانات شدیدتر و ریشه‌دارتر باشند، این لایهٔ گل‌ولای تیره‌تر و مقاوم‌تر می‌شود و تعداد بیشتری دورهٔ زندگی از تقلا و تلاش نیاز است تا آن را بزداید.

بااین‌حال، یک چیز کاملاً روشن باقی ماند. این لایه از گل‌ولای یا «آلودگی هیجانی» همیشه چیزی جدا از روحم باقی می‌ماند. روکش سطحی گل‌ولای هرگز نمی‌تواند قسمتی از آب‌های بهتر و پاک‌تر زیرین روحمان باشد، مثل دو ضد، آب و نفت، هرگز نمی‌توانند ترکیب شوند. بنابراین چیزی که فهمیدم این بود که باید هیجانات سمّی در وجودم را به نحوی پاک کنم، جایی در امتداد دورهٔ زندگی‌های بسیارم بر روی زمین.

منبع: کتاب گذری به ابدیت، نوشته ازمینا سلیمان، تجربه کننده نزدیک به‌مرگ

لینک خرید کتاب

گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📺📺📺

🔰 مهربانی مسری است، چه خوب که ما آغازگر این زنجیره‌ی بی‌انتهای مهربانی باشیم. عالی خواهد بود اگر ما شروع‌کننده‌ی همان چیزهایی باشیم که از دیگران آنها را انتظار داریم؛ عشق، مهربانی، گذشت و همدردی...

#ویدیو

@AR_NOSRATI

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝

چنین شب گر مجال افتد
که با دلدار بنشینی
شب قدر است و
شبهایی چنین بیدار

خوش باشد


📌 دوستان و همراهان عزیز! در این شب‌ها که آسمان نزدیک است، اگر درهای ملکوت به رویتان گشوده شد، اگر سرانگشتانتان به تاکستان خداوند رسید، برای من هم کمی انگور بیاورید!
برایم دعا کنید!
برایم خیر و صلح و عشق بفرستید!


باسپاس
باقی بقایتان
؛🙏🌹🌾🍀🌈✨


@NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝

پیام زیبای یکی از تجربه کنندگان در یکی از گروه های ان دی ای

📍 نمیدونم حس همه شدن رو با چه کلماتی توضیح بدم ولی جایی از دریافتهام دیدم همه شدم، همه ی هستی، تمام اجزاء و عناصرش بودم در عین حال فردیتمم سر جاش بود... یعنی هم هستی و ماهیت خودم بودم و اون بعد شخصی بودنشو لمس میکردم و هم همراه با سروری ملکوتی و سرشار از برکت در تک تک ذرات هستی حضور داشتم،... با وجود تموم نابسامانیهایی که در بعضی چرخه ها بصورت ظاهری حس میشه ولی همون نابسامانیهام در عین نظم و برکت بودن و چیزی از کل در خطر نبود...
همنوردهای عزیزم تلاطم و خطر اون چیزیی نیست که در بیرون مشاهده میکنیم، تلاطم رو هیچکس الا خودمون نمیتونه به هستیمون وارد کنه...

📍 چندماه پیش با یکی از دوستام که از دور دستی بر آتش داره و کارهای خیریه میکنه به دیدار یکی از دوستهای کهنسالم رفتیم، پیرزنی صد ساله که از اقوام مادرم هستن، حتی توان برخاستن نداره و به سختی چهار دست و پا حرکت میکنه، زانوهاش بخاطر سن زیادش کاملا خشک شدن و یه راه رفتن ساده براش محاله...اتاقی قدیمی، کوچک و بسیار محقر داره با حداقل امکانات ولی روحی گسترده و فراخ...
حتی فرزندانش رو گاهی به سختی شناسایی میکنه ولی هر بار که وارد حریمش میشم با وجود کم سو بودن چشماش فورا با لبخندی مسیحایی میگه ( لیلا تویی، بالاخره اومدی)...
خلاصه اونروزم همراه با دوستم به حریمش وارد شدیم... تا متوجه حضورم شد روح زیبا و شیرینش در جسم فرسوده و سنگینش به طپش دراومد... با کلام سحرانگیزش کلی هنرنمایی کرد، همنوردم که همراهم بود و خسته از آزمونهای زندگی در یک آن پر از شور و شوق شده...

📍 از ارتعاش ملکوتی روح میزبان پذیرایی و لبریز برکت شدیم با اینکه نه سفره ای طعامی پهن شد و نه حتی ظرف آبی رد و بدل...
یواش یواش عزم رفتن کردیم که دوستم آهسته گفت (ازشون بپرس به چیزی نیاز ندارن بهشون هدیه کنم) منم دم گوشش که سنگینه گفتم (نه نه دوستم میگه چیزی نیاز نداری که بهت هدیه بده) با اینکه از قبل در جریان بودم یخچالش سوخته بود و فرزندشم سرطان داشت و مرتب هزینه ی درمان لازم و جز مستمری کمیته امداد منبع درآمدی نداشتن، و با دعاهای ملکوتیش در حضور خودم بارها از سرچشمه طلب برکت و امداد کرده بود و به خودمم گفته بود مراقبم باش ولی در یک لحظه صورتش کمی برافروخته شد و گفت (مادر بهش بگو تو مهمان منی اگه چیزی لازم داری از خونه ام بردار ولی من جز لطف خدا به هیچکس و هیچ چیز نیازمند نیستم) هاج و واج موندم به زبان کردی بهش گفتم (مادر پس یخچالت چی مگه نسوخته خب دستشو رد نکن بذار بهت هدیه بده) با چشمای کم سو و مهربونش نگام کرد و گفت (اونو به تو گفتم چون تو خودمی) یه آن چه سرشار شدم از اون (خودمی) که از اون روح بزرگوار در (من) دمید... چقد دوس داشتم اون (خودم) رو که به روحم تزریق کرد... و چقد سخاوت و اکرامش لبریزمون کرد... دست خالی وارد حریمش شدیم و دست پر بدرقه مون کرد، اینقد شیرین لبخند میزد که وسط حرف زدنش مرتب به خطوط لبخندش دست میکشیدم تا برای ابدیت در هستی بیکرانم حکاکیش کنم... چقد مسرورم از این خودمهای الهی که هیچ آزمون و امتحانی نمیتونه عطر حضور پروردگار رو در وجودشون کم کنه...
خلاصه بعدها با خودمهای نزدیکترش واحد شدیم و یکی از نوه هاش براش یه یخچال خرید... الان بازهم در همون کاخش داره حکومت میکنه بر عرش... با همون عطر و لبخند الهی... و با همون قدرت و شکوه کبریایی...

📍 در قبیله ام هم افراد فوق العاده پولدار زندگی میکنن و هم کسی مثل این بانو که با امتحان فقر دست و پنجه نرم میکنه و روحم بیشتر اوقات بسمت اونایی کشش داره که در حال گذروندن امتحانهای سختتری هستن...
با شما که درمورد اون بانو حرف میزنم با جوشش این کلمات تمام وجودم طالب دیدارش شد، برم به پیشگاهش که چه خودمهایی بر زمین دارم...
سرچشمه از تک تکتون راضی باد که با نشخوار حسش برای شما دوباره بهم رخصت دیدار داد...

@NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📺📺📺

📌 زنده‌یاد «علیرضا فتحی‌پور» از جمله کسانی بودند که جدا از تجربۀ «ان دی ئی» شنیدنی‌شان، دربارۀ مرگ نیز بسیار دلنشین صحبت می‌کردند. گوش دادن به سخنان ایشان می‌تواند تسلی‌بخش داغدیدگان باشد. یاد و نامش مانا و جاودان باد!

📌 در لینک‌های زیر می‌توانید تجربۀ «NDE» و صحبت‌های کامل ایشان را ببینید و بشنوید:
لینک یک
لینک دو
لینک سه

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

قسمتهایی از تجربه نزدیک به مرگ در اثر داروی بیهوشی:

من با همه انسان های جهان احساس ارتباط می کردم… احساس کردم که همه ما [انسانها] چقدر شکننده هستیم، و اعمال ما چقدر روی یکدیگر تأثیر می گذارد و چقدر مهم است که بهترین تلاش خود را بکنیم. این کلمات از طریق ذهن به من گفته شد:

«شما بخشی از همه هستید و به اینجا روی زمین تعلق دارید. تمام زندگی های شما دشوار و پر از آزمایش است. همه شما در حال تلاش و مبارزه هستید. مهم این است که زندگی خود را خوب زندگی کنید تا برای دیگران سختی اضافی ایجاد نکنید که مسیر سربالایی زندگی آنها را دشوارتر سازد. هرگز نمی‌توانی بدانی که بر دیگری [در زندگی] چه گذشته است. در قضاوت عجله نکن که تصور کنی زندگی او آسان بوده است.»

این توبیخ ملایمی بود برای آهسته کردن تفکر خودمحور من. معانی برخی از چالش‌های دشوار در زندگی ام برایم آشکار شد و این که چگونه آنها به من کمک می‌کردند تا رشد کنم...

https://iands.org/research/nde-research/nde-archives31/newest-accounts/1721-suicidally-depressed-young-woman-has-nde-during-minor-surgery.html

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝

📌 یک روز هم نوبت ما می‌رسد، در حضور خالق خواهیم ایستاد و مخاطب این سوال خواهیم بود:
با زندگی خود چه کردی!؟
این سوال را باید در زندگی بارها و بارها از خود بپرسیم، قبل از آنکه از ما پرسیده شود. شاید جوابی آماده کرده باشیم، شاید بگوییم من درس خوانده‌ام و پزشک شده‌ام و به مردم خدمت کرده‌ام. من مدال المپیک‌ گرفته‌ام و افتخار کسب کرده‌ام و مردم را شاد کرده‌ام. من موسسۀ خیریه تاسیس کرده‌ام و به نیازمندان بسیاری یاری رسانده‌ام، مسجد ساخته‌ام، مدرسه ساخته‌ام، جاده ساخته‌ام و ...
درست است، اینها همه اعمال خیر و پرثوابی هستند، اما تمام اینها کم ارزش و یا‌ حتی بی‌ارزش خواهد بود اگه نیت و دلیل اصلی انجامشان با خلوص و صداقت نباشد. این که ما با چه نیتی کاری را انجام می‌دهیم، فارغ از خیر یا شر بودن آن، تاثیر به‌سزایی در قضاوت نهایی‌اش در پیشگاه حق خواهد داشت. آنجا تمام اهداف ما در لحظه‌ای که تصمیم به انجام کاری گرفته‌ایم، واضح و شفاف به نمایش در می‌آید، آنجا نمی‌شود چیزی را مخفی‌ کرد، آنجا خلوص یا باتمام قدرتش می‌درخشد و یا از درخشش باز خواهد ماند!

📌 جرج ریچی یکی از معروف‌ترین تجربه‌کنندگان «ان دی ئی» درباره تجربه‌اش می‌گوید:
در هر صحنه‌ای که به من نشان داده می‌شد یک سؤال ضمنی وجود داشت:
با زندگی خود چه کردی؟
این سؤال راجع به اتفاقات و وقایع نبود، زیرا تمام آن‌ها در جلوی چشمان ما بودند، بلکه به نظر می‌رسید که سؤال راجع به ارزش‌ها و اولویت‌ها باشد. چقدر در زندگی‌ات به دیگران محبت کرده‌ای؟ آیا دیگران را بدون شائبه و چشم داشت دوست داشته‌ای، آن‌گونه که من اکنون تو را دوست دارم؟
من [در پاسخ به این سؤال که به دیگران چقدر مهر ورزیدی] به انتخاب رشته پزشکی و اینکه چطور توسط آن به مردم کمک خواهم کرد اشاره کردم. ولی در مرور زندگی‌ام در کنار صحنۀ کلاس‌ها، صحنۀ ماشین کادیلاک و هواپیمای خصوصی و بقیه افکار و نیت‌هایم دیده می‌شدند [اهدافی که جرج‌ریچی برای پزشک شدن در سر داشته] که آن‌ها هم مانند اعمالم کاملاً علنی و در صحنه نمایش بودند.

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📚📚📚

🔰 صحبت‌های زیر از گفتگوی «آلن کاردک» با روحی به نام «اما» انتخاب شده، که در زندگی زمینی خود را در سختی گذرانده. «اما» پس از تحمل چندین ماه درد و رنج ناشی از سوختگی شدید، با جهان وداع کرده است.
توصیه می‌کنم اگر «آلن کاردک» و شیوه او در «اسپرتیسم» را نمی‌شناسید، ابتدا مطالب زیر را مطالعه کنید:
مطلب اول
مطلب دوم
مطلب سوم
مطلب چهارم

📌 شعله‌هایی که بدن نحیفم را سوزاند مرا از قیود آن نیز رها نمود، پس من مُردم در حالی که در حال زیستن حیات حقیقی هستم. من هیچ‌گونه وضعیت پریشانی را تجربه نکردم؛ به آرامی و هوشیارانه وارد لحظات تابناکی شدم که کسانی را که می‌دانند چگونه کمی بیشتر صبر کنند، پس از رنج در آغوش می‌گیرد. مادرم، مادر عزیزم، آخرین ارتعاش زمینی بود که در جانم منعکس گردید. چه قدر آرزو دارم که او یک اسپریتیست شود!

📌 من چون میوه‌ای که پیش از موعد رسیده باشد، از درخت زمین فرو افتادم. هنوز دیو تکبر مرا لمس نکرده بود، همان دیوی که ارواح بیچاره را تحریک می‌کند و سبب می‌شود بر اثر سرمستی و درخشندگی جوانی، از خود بیخود شوند (جوگیر شوند- مترجم). من آتش، رنج و آزمون زندگی را تقدیس می‌نمایم که چیزی بیش از کفاره نبودند. من چون رشته‌های نازک سبکی بر جریان‌هایی درخشان شناور شدم؛ دیگر الماس‌های ستاره‌ای بر پیشانی‌ام نمی‌درخشند بلکه ستاره‌های طلایی خداوند خوب ما جای آن را گرفته است.

📌 آنهایی که در هنگام زندگی بر روی زمین رنج می‌کشند در حیات دیگر غرامت دریافت می‌کنند. خداوند سرشار از عدالت و رحمت نسبت به کسانی است که بر روی زمین متحمل رنج شده‌اند. او چنان شادمانی ناب و کاملی را عطا می‌کند که اگر مردم محروم امکان بررسی طرح‌های اسرارآمیز خالقمان را داشتند، دیگر از رنج یا مرگ نمی‌ترسیدند. اما زمین جایی است که بذر آزمون‌های زیاد و دردهای تند و تلخ غالباً در آن کاشته شده است. اگر محنت‌زده‌ هستید، تسلیم گردید و آن را بپذیرید؛ هر گاه که بار سنگینی به شما تحمیل شد، سر تعظیم به سوی نیکی اعلی یعنی خداوند قادر متعال فرود آورید. هنگامی که خداوند پس از رنجی عظیم شما را نزد خود فرا خواند، اگر هیچ شکایت و ناله‌ای در دلتان نباشد، پاداشی را که برایتان ذخیره نموده را دریافت خواهید کرد. در زندگیِ دیگرِ حیاتِ شادمانه‌، خواهید دید که درد و رنج بر روی زمین چقدر کوچک بوده است.

📌 من زمین را خیلی زود پشت سر رها کردم و خداوند خواست که مرا ببخشاید و به من حیاتی از نوع کسانی عطا کرد که به اراده او احترام می‌گذارند. همواره خدا را پرستش کنید؛ با تمام وجودتان به او عشق بورزید. بالاتر از همه به درگاه او دعا کنید؛ با اعتماد به درگاهش دعا کنید، او پشتیبان شما بر زمین و امید و نجات شماست.

📗 بهشت و‌ جهنم / نوشتۀ: آلن کاردک / در دست ترجمه توسط: سمیرا رزاقی

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📺 ما همه برادر و خواهریم... ما همه مانند تکه‌های یک پازل بزرگ به هم متصل هستیم

🌕 بخشی از تجربه نزدیک به مرگ «جف اولسن»

🕰 مدت زمان: 5 دقیقه و 17 ثانیه

تماشا از یوتوب👇👇👇

https://youtu.be/uYrQ7U78KY0


➖➖➖➖
🆔@near_death

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

تجربه‌ی ماورایی مایکل شرمر

✍️ احمد بهزادی


🔻 خانم لارا لین جکسون (مدیوم تاییدشده توسط موسسه‌ی ویندبریج) در کتاب خودش با عنوان «نشانه‌ها»، به موضوع ارتباط ارواح با عزیزانشان از طریق فرستادن نشانه‌ها و رویدادهای معنادار می‌پردازد. یک نوع از این نشانه‌ها که در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته، استفاده‌ی ارواح از وسائل برقی و حتی گوشی‌های موبایل برای فرستادن نشانه است.

بسیاری از افرادی که تفکر ماتریالیستی دارند، اغلب با شنیدن این مطالب شروع به انکار و حتی تمسخر می‌کنند؛ غافل از اینکه حتی یکی از مشهورترین ماتریالیست‌های عصر حاضر هم با چنین تجربه‌ای مواجه شده و حتی اذعان می‌کند که توضیحی برای آن ندارد!

🔻 مایکل شرمر، موسس جامعه‌ی شکاکان (skeptic.com) و یکی از مشهورترین چهره‌های ماتریالیست، تمام عمر خود را صرف تلاش برای انکار و توجیه پدیده‌های پارانرمال کرده است. با این حال، او در مقاله‌ای در سایت «ساینتیفیک امریکن» از مواجهه‌ی شخصی خود با یک رویداد غیرقابل توضیح پرده برمی‌دارد. (لینک این مقاله)

او می‌گوید با رویدادی مواجه شده که به وجود ماوراءالطبیعه اشاره دارد و باورهای ماتریالیستی او را سخت به چالش کشیده است.

🔻 ماجرا از آنجا شروع می‌شود که مایکل شرمر تصمیم می‌گیرد با خانمی به اسم جنیفر از آلمان ازدواج کند. جنیفر پدربزرگی داشت که بسیار به او نزدیک بود و در واقع جایگاه پدر را برای او داشت؛ اما وقتی او 16 ساله بود پدربزرگش فوت می‌کند. قبل از عروسی، جنیفر به خانه‌ی مایکل شرمر اسباب‌کشی می‌کند و در این حین، بسیاری از وسائل از جمله یادگاری‌های پدربزرگش آسیب می‌بینند یا گم می‌شوند. اما یک جعبه سالم به مقصد می‌رسد که حاوی یک رادیوی ترانزیستوری متعلق به پدربزرگ جنیفر است. اما این رادیو برای ده‌ها سال کار نکرده و خراب بوده است. مایکل شرمر تصمیم می‌گیرد هرطور شده این یادگاری پدربزرگ جنیفر را تعمیر کند. او هر راهی را امتحان می‌کند، اما جواب نمی‌دهد و رادیو روشن نمی‌شود. جنیفر و مایکل تصمیم می‌گیرند این رادیو را داخل کشوی اتاق‌خوابشان بگذارند.

🔻 سه ماه بعد، مراسم عروسی برگزار می‌شود. جنیفر به شدت دلتنگ خانواده و پدربزرگ مرحومش است. او عمیقا آرزو داشت که می‌شد پدربزرگش در مراسم عروسی‌اش حضور داشته باشد. به همین خاطر در میانه‌ی مراسم، جینفر از مایکل می‌خواهد که به جایی خلوت بروند تا بتواند بر احساساتش مسلط شود. اما ناگهان صدای یک آهنگ را از طرف اتاق خوابشان می‌شنوند. آنها هیچ سیستم پخش موسیقی‌ای آنجا نداشتند، برای همین گوشی‌های موبایل و لپ‌تاپ‌ها را چک می‌کنند و حتی درب پشتی خانه را باز می‌کنند تا ببینند آیا همسایه‌ها هستند که این آهنگ را پخش کرده‌اند؟ اما هیچ‌کدام از اینها نبودند!

🔻 ناگهان فکری به ذهن جنیفر خطور می‌کند! نگاهی بین جنیفر و مایکل رد و بدل می‌شود و او می‌گوید: «نمی‌تونه چیزی که فکر می‌کنم باشه! یعنی واقعا ممکنه؟» سپس به سراغ کشوی اتاق‌خواب می‌روند و متوجه می‌شوند رادیوی پدربزرگِ جنیفر است که در حال پخش این موسیقی عاشقانه است! هر دو برای دقایقی در سکوتی همراه با حیرت می‌نشینند، تا اینکه جنیفر گریه‌کنان می‌گوید: «پدربزرگم اینجا با ماست. من تنها نیستم.»

آنها شب با موسیقی‌ای که از این رادیو پخش می‌شد خوابیدند، اما درست صبح روز فردا، رادیو دوباره از کار افتاد و هرگز دوباره روشن نشد!

🔻 توجه کنید، رادیوی پدربزرگ جنیفر برای ده‌ها سال خراب بوده و بعد از تلاش‌های مایکل هم درست نشده و تا سه ماه بعد هم خاموش بوده، اما دقیقا همان زمانی که جنیفر اظهار دلتنگی می‌کند، رادیو شروع به پخش موسیقی عاشقانه می‌کند و دقیقا فردای روز عروسی دوباره از کار می‌افتد.

مایکل شرمر در مقاله‌اش می‌نویسد که جنیفر به اندازه‌ی او نسبت به پدیده‌های ماورائی شکاک است، اما این رویداد باعث شد که احساس کند روح پدربزرگش در کنارش حضور دارد و آن موسیقی هم هدیه‌ای از جانب اوست.

🔻 مایکل شرمر اذعان می‌کند که اگر این اتفاق برای هرکس دیگری افتاده بود، او به راحتی آن را توجیه می‌کرد. به عبارتی به هر دری می‌زد تا آن را انکار کند! اما چون خود او در جریان این اتفاق افتاده، بسیار تحت تاثیر قرار گرفته است.

باید توجه کنیم که این نوع رویدادها بسیار شایع هستند و نمونه‌هایی از آنها را می‌توانید در کتاب «نشانه‌ها» و همینطور قسمت چهارم مستند «زندگی پس از مرگ» از شبکه‌ی نتفلیکس مشاهده کنید.

✅ ترجمه‌ی کامل این مقاله‌ی مایکل شرمر را می‌توانید با فشار دادن دکمه‌ی «Instant View» یا از «این لینک» در وبلاگ، یا از «سایت ویرگول» مطالعه کنید.

➖➖➖➖
🆔@near_death

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📺📺📺

📌 روزی فرا می‌رسد که شما در حال خوردن آخرین وعده غذای‌تان هستید، برای آخرین بار گُلهای‌تان را بو می‌کشید، عزیزی را بغل می‌کنید و خبر ندارید که آخرین بار است. به همین دلیل باید همیشه هر چیزی را با شوق انجام دهید، ذوق کنید، شگفت‌زده شوید، درست مانند یک کودک!

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

من متوجه شدم که پاک ترین شکل نیایش، آن است که در آن «به فکر خود بودن» و «نفسانیت» نباشد، بلکه در آن از خود گذشتگی و عشق خالصِ بی قیدوشرط وجود داشته باشد. زیبایی حقیقی چنین دعا و نیایشی در این است که نفعش به دعاکننده و دعاشده هر دو می رسد. گرچه نیایشگر در پی منفعت طلبی شخصی از عمل خویش نیست، اما این اتفاق به هرحال برایش روی می دهد. دعا و نیایش نامشروط قطعاً هم باعث بهبودی شرایط زندگی دیگری و هم ورود نور و رحمت خداوندی به قلوبمان می شود.

منبع: کتاب گذری به ابدیت، نوشته ازمینا سلیمان، تجربه کننده نزدیک به‌مرگ

لینک خرید کتاب

گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📺📺📺

پیش چشمت داشتی شیشه‌‌ی کبود
ز آن سبب عالم کبودت می‌‌نمود
گر نه کوری، این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش‌‌


مولانا

@NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

«من کاملاً در عشق غرق شده بودم و هیچ چیز دیگری مهم نبود. در این لحظه، آگاهانه و بدون ترس، کاملا تسلیم عشق شدم و ناگهان متوجه شدم: این خداست! این حضور بی نهایت و آنقدر قدرتمند بود که می دانستم فقط می تواند خدا باشد…
همانطور که وجودم درون عشق بی قید و شرط گسترش پیدا می کرد، متوجه شدم که این عشق و کمال باشکوه همان چیزی بود که در تمام طول زندگی روی زمین به دنبالش بودم، اما نتوانسته بودم آن را در آنجا پیدا کنم. من در وطنم بودم، در احساس لطف و برکت بی پایان، شادی بی حد و حصر، آرامش کامل، تمامیت و یکپارچگی، پذیرش کامل و مورد ستایش و تقدیر بودن.
عشق کامل، سرچشمۀ همۀ آنچه وجود دارد بود، سرچشمۀ وحدت و یگانگی، و در همین کمال مطلق بود که می خواستم [برای ابد باقی] بمانم...
من در این حالت خلسه و سعادت ورای تصور، به گسترش خود ادامه دادم و به اندازۀ تمامی جهان گشتم و متوجه شدم که من بی نهایت هستم. در این لحظه دیگر هیچ خاطره ای از اینکه زمانی یک دختر، خواهر، مادر، همسر، یا دوست بودم نداشتم. دیگر هیچ اطلاعی از نقش‌های قبلی که [روی زمین] بازی کرده بودم یا اینکه اصلا روزی بدنی داشتم در من باقی نمانده نبود. من تنها یک روح، یک وجود، یک ادراک و ضمیر بودم. به من اجازه داده شد که گسترش یابم تا زمانی که احساس کردم دیگر نمی توانم عشق ابدی را بیش از این در خود جای دهم و دارم به نقطه ای نزدیک می شوم که در شرف انفجار به یک میلیارد اتم هستم و اگر منفجر شوم برای همیشه در خدا خواهم ماند. من با خوشحالی از این انفجار استقبال کردم، اما درست در آخرین لحظه، از عشق ابدی بیرون کشیده شدم و با یک تکان شدید دوباره به بدنم بازگشتم...
»

قسمتی از تجربۀ نزدیک به مرگ یک زن در اثر زیاده روی در استفاده از داروی میگرن

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

💫💫💫

🔰 معرفی دو مرکز خیریه که توسط یک تجربه‌کننده‌ و یک پژوهشگر مرگ تقریبی تاسیس شده است.

📌 دوستان و همراهان عزیز! اگر دوست دارید لطفا از این پس هدایای نقدی (و متناسب این روزها، فطریه‌هایتان) را به حساب دو خیریه‌ای که در ادامه معرفی می‌کنم، واریز کنید. بنده مدت‌هاست که متولیان این مراکز را می‌شناسم و به امانت‌داری و درستکاری‌شان اطمینان دارم. گروهی از دوستان و همکاران بنده که هرماه مبالغی را به کار خداپسندانه اختصاص می‌دهند، چندین همکاری موفق با این مراکز داشته و از عملکرد آنان بسیار راضی هستند.

1⃣ «مرکز خیریه جانان» توسط خانم «لیلی جلیلیان» که از تجربه‌کنندگان مرگ تقریبی هستند، (بخشی از تجربه‌شان را در فصل اول زندگی پس از زندگی بیان کردند)، تاسیس شده است. ایشان متاثر از تجربه‌شان، بیشتر وقت خود را صرف خدمت‌رسانی در مناطق محروم، به طور ویژه منطقه‌ی هلیلان در استان ایلام می‌کنند. در صفحه‌ی اینستاگرام خانم‌ جلیلیان می‌توانید اطلاعات بیشتری درباره‌ی فعالیت‌های ایشان پیدا کنید:
🔗 www.instagram.com/leili_jalilian58?igsh=MTlvMmZua2J5enAyZw==
شماره‌ی کارت خیریه جانان:
💳 6037997950287962

✅ 2⃣ خانم‌ «گلاره سادات اخوی»، عضو انجمن محققین مرگ تقریبی آلمان هستند، ایشان مدتی پیش «مرکز خیریه‌ی گلستان نور» را تاسیس کردند که به مردم شریف سیستان و بلوچستان خدمت‌رسانی می‌کند. ایشان در آلمان نیز خیریه‌ی «لاله‌ی صحرا» را ایجاد کردند تا هموطنان مقیم خارج بتوانند در این کار نیک‌ورزانه مشارکت داشته باشند، فعالیت‌های این مرکز را می‌توانید در کانالشان دنبال کنید:
🔗 /channel/nureshgheelahi
شماره کارت خیریه گلستان نور:
💳 5022291302435423


خداوند به همه شما خیر و برکت و نور و صلح عطا فرماید.

باسپاس
باقی بقایتان
؛🙏🌹🌾🍀🌈✨

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝

📌 سپس صدایی مذکر و پر از عشق را شنیدم که من را صدا زد و گفت که مأموریت و رسالت من روی زمین به اتمام رسیده، من خود را رها کردم و تنها آرزو داشتم که تا ابدیت در آنجا باقی بمانم و هیچ‌گاه بازنگردم. صدا گفت:
«من به تو چیزهائی را نشان خواهم داد»
من در فاصله‌ای دور سیاره‌ای را دیدم که مانند ماه در هنگام کسوف به نظر می‌آمد و نقاط نورانی متعددی در قسمتهای مختلف آن می‌درخشیدند. صدا گفت:
«این زمین است و در  هر نقطۀ نورانی کسی در حال دعا و مناجات است. اگر تمام مردم روی زمین با هم دعا و مناجات می‌کردند، زمین (از بعد معنوی) اینگونه به نظر می‌رسید»
در آن موقع زمین مانند خورشید شروع به درخشیدن کرد. ولی اینگونه نبود(همه در حال دعا نبودند) و زمین دوباره تاریک شد!


🔰 از تجربه «نادیا»

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝

📌 فرض کنید که نیمه شب است، در کویر نشسته‌اید و به آسمان پرستاره نگاه می‌کنید، هیچ صدایی شنیده نمی‌شود و سکوت عمیقی همه جا را فرار گرفته. ناگهان تحت تاثیر قرار می‌گیرید و خطاب به همراهانتان می‌گویید:
عجب سکوت زیبایی!
به محض آنکه لب از لب وا کنید و این جمله را بگویید، دیگر سکوتی وجود ندارد!

📌 سکوت نیازی به توصیف ندارد، سکوت فخر نمی‌فروشد، سکوت صدا ندارد، فقط آن کس که آرام و بی‌هیاهوست، سکوت را می‌شنود. حقیقت هم دقیقا اینگونه است؛ لطیف، شکننده، آرام و محجوب!

📌 ما نمی‌توانیم به حقیقت اشاره کنیم و آن‌ را به کسی نشان دهیم، نمی‌توانیم در موردش حرف بزنیم و مباحثه کنیم. به محض آنکه حس کنیم حقیقت را درک کرده‌ایم و بخواهیم ثابتش کنیم، دیگر حقیقتی وجود ندارد!

📌 📌 اگر آرام باشیم و درون را از هیاهو، مجادله و مباحثه، از دلیل و برهان، از تلاش برای اثبات خالی کنیم، آنوقت حقیقت در درونمان خانه می‌کند:
فروپوش، فروپوش
نه بخروش، نه بفروش
تویی باده مدهوش
به یک لحظه بپالا
خموش باش، خموش باش
در این مجمع اوباش
مگو فاش، مگو فاش
ز مولی و ز مولا

«مولانا»
#شعرومتن

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝
چرا خاطرات زندگي هاي قبلي را فراموش مي كنيم؟

📍مولوي در مثنوي معنوي ضمن برشمردن مقامات يا جايگاه هاي روح انسان، بيان مي دارد كه در طي مقامات روح عقل هاي اولينِ انسان(خاطرات) در ياد او نمي ماند و اين مطلب به خاطر تحولي است كه در مغز فيزيكي به وقوع مي پيوندند و ثانيا حجم محدود و مشخص مغز فيزيكي اوست، چرا كه مثل آن همانند بحر و كوزه است كه بهره ي كوزه از دريا به اندازه ظرفيت كوزه است و ظرفيت اين دو غير قابل مقايسه است. مولوي به انسان پيشنهاد مي كند كه اگر بتواند از اين عقل خود را برهاند عقل هاي بي شماري متعلق به خودش خواهد ديد كه باعث حيرت او خواهد گرديد.
عقل هاي اولينش ياد نيست
هم از اين عقلش تحول كردني است
تا رهد زين عقل پر حرص و طلب
صد هزاران عقل بيند بوالعجب

📍مايكل نيوتن در كتاب سفر روح بيان مي دارد كه آگاهي از خاطرات زندگي هاي قبلي، مانع كوشش و تلاش انسان در زندگي كنوني مي شود و اظهار مي دارد كه اين عدم آگاهي به خاطر توافقي است كه روح ها قبل از آمدن به دنياي فيزيكي با مشاوران روحي خود داشته اند. هرچند بيان مي دارد كه ذهن ناخودآگاه انسان اثرات آن تجربيات را در خود حفظ كرده است.

📍خاطرات زندگي هاي قبلي با شروع يك زندگي جديد فراموش مي شوند تا تجربيات گذشته مانع كوشش و تجسس در زندگي فعلي مان نشود. ولي ذهن ناخودآگاه اثرات آن تجربيات را در خود حفظ مي كند. چرا فكر مي كني نبايد اطلاعي از زندگي قبلي داشته باشي؟ اين توافقي است كه ما با مشاوران مان در زماني كه جسم جديدي براي زندگي زميني انتخاب مي كنيم به آن مي رسيم. ما توافق مي کنيم وقايع زندگي هاي گذشته را فراموش کنيم. يک شروع مجدد بهتر از آن است که از قبل بدانيم به خاطر سوابق مان چه وضعي برايمان پيش خواهد آمد. اگر مردم از زندگي هاي قبلي خود اطلاع داشتند بيش از اندازه به آن سوابق متکي مي شدند و درصدد چاره هاي جديد براي رفع آن مشکلات بر نمي آمدند. نداشتن اطلاع از زندگي هاي قبلي سبب مي شود که ما بيخودي به دنبال انتقام نباشيم و در زندگي جديد با آنهايي که قبلا به ما بد کرده اند نخواهيم تسويه حساب کنيم.

📍دولورس كانن فراروانشناس آمريكايي در يكي از مصاحبه هاي خود درباره فراموش كردن خاطرات زندگي هاي پيشين مي گويد: دليل اينکه زندگيهاي قبلي مان را به ياد نمي آوريم، اين است که خاطرات روح عظيم ما درهنگام تولد به مغز کوچک ما منتقل نمي شود.

📍برايان ال وايس در كتاب زندگي هاي متوالي استادان بسيار مي نويسد:
هيپنوتيزم ابزار شگفت آوري است که به بيمار کمک مي کند حوادث فراموش شده در گذشته هاي دور را به خاطر آورد. هيچ راز و رمزي ندارد. فقط قرار گرفتن در وضعيت تمرکز فشرده است. يادآوري خاطرات ناخوشايند گذشته باعث شناخت الگوهاي رفتاري ناهنجار و بدست آوردن درون بيني مي شود. باعث مي شود آدم مشکلاتش را از چشم اندازي وسيعتر ببيند و جدا از خود آنرا ارزيابي کند. ضربات ثابت و يکنواخت اتفاقات زيربنايي روزمره مانند انتقادات سوزنده والدين، مي تواند حتي بيشتر از يک شوک مشخص رواني از خود جراحت برجاي بگذارد. اين تاثيرات مخرب از آنجا که با زمينه روزمره زندگيمان آميخته مي شوند مشکلتر بخاطر مي آيند و دشوارتر تخليه و رفع مي شوند. کودکي که دائما از او انتقاد مي شود درست باندازه کودکي که در يک روز وحشتناک خاص تحقير شده است اعتماد بنفس و عزت نفس خود را از دست مي دهد. ضربات روزمره نيروهاي منفي بايد همچون يک ضربه عاطفي واحد و قوي درک و حل شوند و بهمان ميزان به آن توجه شود.

📍در نهايت بايد گفت اطلاع از زندگي هاي پيشين، باعث آشفتگي در زندگي كنوني مي شود و فرد به جاي اينكه به تكامل روحي خود بينديشد، دائما در حال حلاجي مسائل گذشته و بررسي اعمال و رفتار و شخصيت هاي زندگي هاي پيشين خود است. اگر بنا باشد به هر يك از شخصيت هاي زندگي هاي پيشين خود كمك يا خدمتي نماييم، اين امر حتما در برنامه زندگي كنوني توسط راهنمايان روحي فرد به صورت ناخودآگاه و ناملموس گنجانده شده و لازم نيست به صورت آگاهانه اين عمل را انجام دهيم. در ثاني اعمال و رفتار زندگي پيشين شما را به اين نقطه حالا چه خوب و چه بد رسانده و اطلاع از جزئيات تناسخات پيشين فقط باعث آشفتگي و هرج و مرج دروني مي شود و ثمره ي ديگري نخواهد داشت. آگاهي از جزئيات زندگي ها در حالت مثبت باعث تكبر و خودپسندي و در حالت منفي باعث سرخوردگي و نا اميدي فرد مي گردد.
منبع:
www.ufolove.wordpress.com

@NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝

🔰 می‌گویند این نوشته بر روی سنگ مزار یک اسقف انگلیکان در Westminster Abbey انگلستان نوشته شده است.

📌 وقتی جوان بودم و تخیلم بی‌حد و مرز بود، آرزو داشتم دنیا را تغییر دهم. وقتی بزرگ‌تر و عاقل‌تر شدم، کشف کردم که جهان تغییر نخواهد کرد. بنابراین من آرزویم را محدود کردم و تصمیم گرفتم فقط انگلستان را تغییر دهم، اما آن هم بعد از مدتی غیرممکن به نظر می رسید. وقتی به سالخوردگی رسیدم در آخرین تلاش نا امیدانه‌ام، فقط به تغییر خانواده‌ام رضایت دادم. و اکنون که در بستر مرگ هستم، درک کرده‌ام که اگر ابتدا فقط خودم را تغییر می‌دادم، ممکن بود بتوانم خانواده‌ام را تغییر بدهم، و با الهام و تشویق آنها می‌توانستم کشورم را به جای بهتری تبدیل کنم و کی می‌داند، شاید می‌توانستم بعد از آن دنیا را هم تغییر بدهم!

💫 @NDEchanel

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

✨ هرکاری را با عشق انجام بده
ارزش کارها به صداقت و خلوص آنهاست نه بزرگی و تاثیر آنها

متن از کانال ان دی ئی
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅────
✨ معنویت، توسعه فردی (طنین‌آوا، جایی برای تفکر):
✅ /channel/taninaava

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

قبل از تجربه نزديک به مرگ، خیلی درباره مذهب، مرگ و زندگی پس از مرگ بحث می کردم و برای من خیلی سوال پیش می آمد.
بعد از تجربه، همه ی این بحث ها و سوالات پایان یافت.
از یک طرف اصلا احساس نیاز نمی کنم که در یک سیستم نظام مند و سازمان یافته مذهبی خود را درگیر کنم و از طرفی دیگر، احساس یگانگی من با همه هستی و موجودات عمیق تر شده است.
سوالات قبلی من درباره مرگ و امکان وجود حیات پس از مرگ رنگ باخت و جای خود را به احساس عمیقی از آرامش و قطعیت که زندگی همیشه ادامه خواهد یافت، داد.

جوديس مندليس، تجربه کننده نزديک به مرگ

گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir

Join → @IranNDE

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

از خدا پرسیدم: «ما چه هستیم؟ چگونه داوری می‌شویم؟» او رشته‌های طلایی درهم‌تنیده‌ای را به من نشان داد که وجود «من» را تشکیل می‌دادند. اما من به‌تنهایی وجود نداشتم. ‌رشته‌های طلاییِ انرژیم در سرتاسر جهان گسترش یافته بود، گویی تمام بشریت به‌هم‌بافته شده بود. همه ما بخشی از تابلوفرش خداوند هستیم. (واقعاً هیچ کلمه‌ای برای توصیف این موضوع وجود ندارد.)

اما خدا در بین این رشته‌های طلایی، قسمت‌هایی را خالی می‌گذاشت. او به من نشان داد که ما می‌توانیم درطول زندگی خود این قسمت‌های خالی را با نور یا تاریکی پر کنیم. خداوند ما را خلق کرده، اما ما دارای اراده آزادیم. او می‌داند که ما از این اراده آزاد چگونه استفاده می‌کنیم. هیچ راهی برای پنهان کردن انتخاب‌هایمان وجود ندارد.

منبع:
کتاب «خدا و زندگی پس از مرگ»، انتشارات آنسو

لینک خرید کتاب

گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir

Join → @IranNDE

Читать полностью…

تجربه نزدیک به مرگ / ان دی ای

📝📝📝

اینگرید هونکالا از کلمبیا، در کودکی به دلیل غرق شدن، تجربه ان دی ای داشت، تجربه ای که تا مدتها با آن درگیر بود. قسمتی از تجربه او را با هم می خوانیم

📌 وقتی که این اتفاق برایم افتاد، من کودک بودم و هیچ آشنایی با تجربه های نزدیک به مرگ نداشتم. آنوقت بچه تر از آن بودم که حتی بفهمم که مرده ام. تنها چیزی که می دانستم این بود که بدنم را ترک کرده ام و به مکانی پر از خوبی و صحت وصف ناپذیر رفته ام. با این حال این تجربه برایم ناآشنا و غریب نبود و احساس کردم که قبلاً چنین تجربه ای را داشته ام. به نوعی درک کردم که زندگی کنونی ام روی زمین ادامۀ یک حیات بسیار طولانی و زندگی های متعدد قبلی است.

📌 این تجربه برایم ثابت کرد که وجود و حیات ما ورای بدن ماست. فهمیدم که بدن ما مانند پوسته ای است که هرگاه دیگر به آن نیازی نداشته باشیم، آن را مانند یک پوست خرچنگ رها کرده و ترک می کنیم. به من این آگاهی داده شده بود که من برای زمانی بسیار طولانی وجود داشته ام و در حقیقت بارها در اقلیم های مختلف و در قالب های متفاوت آمده و رفته ام.

📌 از وقتی که تجربه داشتم سلامتم رو به افول گذاشته بود. درست غذا نمی خوردم و اغلب اوقات عصبانی بودم. در آینه به خود نگاه می کردم و صورتم را خراش می دادم و موهایم را کشیده و گریه می کردم. سپس به سوی مادرم دویده و فریاد می کشیدم: شما نمی فهمید! من این شخص نیستم، این اسم من نیست. من نباید اینجا باشم! او من را به آرامی و با محبت بغل می کرد و سعی می کرد من را آرام کند. اما کسی حال من را نمی فهمید و نمی توانست به من کمکی بکند.

📌 خوشبختانه کمکی که نیاز داشتم، برایم فرستاده شد. درست بعد از چهارمین سال تولدم، در یکی از سیر و سفرهای شفافم، دیدم که موجوداتی از جنس نور خالص که مانند ستاره هایی به نظر می رسیدند، در تمام دور و اطراف من هستند. آنها در رنگ ها و اندازه های مختلف بودند، ولی اکثر آنها سفید، نقره ای یا طلایی به نظر می رسیدند. ناگهان یکی از آنها که به رنگ طلائی خالص می درخشید، به شکل یک انسان درآمده و به من نزدیک شد، تا جایی که تماس او را حس کردم. من کاملاً در بهت و حیرت گفتم: وای! تو یک وجود نورانی هستی! و ناگهان از خواب پریدم.

📌 بعد از آن مرتب نورها را در حال خواب می دیدم. در این ملاقات هایم بسیاری از آنها شکل انسان گونه به خود می گرفتند، و بسیاری نیز به صورت نوری درخشان و بدون شکل و فرم باقی می ماندند. ولی من می دانستم که هریک از آنها یک وجود است. هر وقت با آنها بودم، شادی زیادی احساس می کردم، مانند کسی که بعد از سفری طولانی به مکانی غریب، به منزل و وطن خود بازگشته است. به تدریج احساس سلامتی و خوشحالی به من بازگشت و ارتباطم با خانواده ام بهتر شد.

📌 از وقتی که تجربه داشتم، دیگر خود را به اسمم نمی شناختم. یک روز خدمتکار ما اسم من را چند بار صدا زد. به او گفتم: نمی فهمی؟ این اسم من نیست. او آهی از استیصال کشیده و گفت: خیلی خوب، اسمت چیست؟ من پاسخ دادم: نیازی به اسم ندارم. و با عصبانیت و گریه کنان از آنجا رفتم.
آن شب صدایی را شنیدم که با مهربانی و به وضوح به من گفت: مدتی طول خواهد کشید که اطرافیانت درک کنند. من گفتم: چه چیزی را درک کنند؟
او گفت: اینکه خود حقیقی تو نیازی به اسم ندارد. همانطور که خود در حال کشف کردن آن هستی، در اقلیم نور نیازی به اسم و رسم نیست. او ادامه داد: تمام این چیزهایی که تجربه می کنی و تجربه خواهی کرد، هدیه هایی هستند که به تو عطا می شوند تا به خود و دیگران کمک کنی.
من گفتم: نمی فهمم، چطور به کسی کمک می کنم؟ تنها چیزی که همه به من می گویند این است که رفتارم کمکی به کسی نمی کند.
او گفت: بیش از آن چیزی که تصور می کنی به دیگران کمک خواهی کرد. ولی نگران نباش، بالاخره همه چیز برایت روشن خواهد شد. روزی خواهی توانست با همه طوری حرف بزنی که بفهمند. آرامش داشته باش و فعلاً درباره این گفتگو به کسی حرفی نزن، زیرا برای آن آمادگی ندارند. به یاد داشته باش که ما اینجا هستیم و می توانی با ما حرف بزنی. ما همیشه به تو گوش می کنیم.

📌 هنوز هم نمی توانستم بفهمم که چرا در کنار این موجودات نورانی چنان احساس آرامشی داشتم ولی در حضور انسان ها احساس معذب بودن می کردم. او به من گفت: زیرا تو مخصوص و منحصر بفرد هستی، و کم کم داری متوجه آن می شوی. من پاسخ دادم: منظورت چیست که من مخصوص هستم؟ او پاسخ داد: هر کسی مخصوص و منحصر بفرد است، ولی افراد متوجه آن نیستند. تنها به یاد داشته باش که تنها نیستی و کسانی را ملاقات خواهی نمود که به تو در این مسیر کمک خواهند کرد.

منابع:
www.nderf.org
Www:neardeath.org
A Brightly Guided Life: How a Scientist Learned to Hear Her Inner Wisdom by Ingrid Honkala, ISBN: 1976058368, November 11, 2017

@NDEchanel

Читать полностью…
Subscribe to a channel