@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیقتر به مباحث امروز تماس با ما: 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیسبوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo
وطن جا مانده یا تن؟ مروری بر کتاب «تبعید یا زندان»، اثر صدیقه وسمقی
منصوره شجاعی
من و محمد وارد شعبه شدیم. سلام کردیم و نشستیم. من یک پایم را روی پای دیگرم انداخته بودم. مقیسه با پرخاش گفت پایت را بینداز و با لحنی تند گفت: شما متهماید به تبلیغ علیه نظام، عضویت در کمیتهی غیرقانونیِ رسیدگی به امور آسیبدیدگان ۸۸ و عضویت در شورای هماهنگیِ راه سبز امید. از خودت دفاع کن. گفتم: این مثلاً تفهیم اتهام بود؟ گفت حرف نباشد.
«قرنهاست که انفعال و خانهنشینی بهعنوان فضیلتی آرمانی به زنان تحمیل شده است. زمانی که همسر ژیزل پلیکو نتوانست او را که زنی دارای استقلال رأی، شاغل و موفق بود مهار کند، خشونت شکل افراطیتری پیدا کرد. دارو و مواد مخدر او را به سکوت و بیحرکتی مطلق کشاند و بدن تسلیم و در خوابش را به میدان نبردی برای اقتدارگرایی بدل کرد. خانهای که باید مأمنی امن و پناهگاهی آرام میبود به قفسی دوزخی تبدیل شد.»
aasoo.org/fa/articles/5053
@NashrAasoo 🔻
🔸 پادکست یک کتاب در این قسمت به کتاب «چرا زندگی پشت میلههای زندان در گوشه و کنار دنیا متفاوت است؟» نوشتهی دیوید اسکاربک، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه براون پرداخته. نسخهی کامل این پادکست را در اپهای پادگیر بشنوید.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
«آیا جهان، تنها کابوسی از خشونت، جنایت، جنگ، تروریسم، نسلکشی و ویرانگری است؟ آیا ما در همان دوران دهشتزایی که هومر در هشت سده پیش از میلاد توصیف میکند درجا زدهایم؟»
aasoo.org/fa/articles/5028
@NashrAasoo 🔻
«شواهد نشان میدهد که سالخوردگی جمعیت ایران به پدیدهای فراگیر تبدیل خواهد شد اما نشانی از برنامهریزی و سیاستگذاری رفاهی برای این جمعیت بزرگ دیده نمیشود. در شرایط فعلی حکومت ایران بیشترِ انرژی خود را صرف افزایش باروری و زاد و ولد میکند تا نسبت سالمندان در جمعیت کمتر شود اما به عقیدهی پژوهشگران، این کافی نیست و حکومت باید از هم اکنون برای این جمعیت بزرگ برنامهریزی کند.»
aasoo.org/fa/articles/5011
@NashrAasoo 🔻
«نخستین کسی که اسناد و مدارک تاریخ سینمای ایران را جمع آوری کرد، «کانون فیلم» و «فیلمخانهی ملی ایران» را پایه گذاشت، فیلم ساخت و نقدِ سینمایی را وارد مطبوعات ایران کرد فرخ غفاری بود. او مدیری فرهنگی بود که معاون رادیو و تلویزیون ملی ایران و جشن هنر شیراز شد. فرخ غفاری برخلاف اجدادش که در میدان سیاست بازی میکردند، بازیگر صحنهی سینما و فرهنگ شد و میراثی از خود در سینما و فرهنگ ایران به جا گذاشت که بخشی از تاریخ فرهنگی ایران در قرن گذشته است.»
aasoo.org/fa/articles/04974
@NashrAasoo 🔻
صدای پای صبح؛ مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی
✍️ نگار ثابت، فرزند مهوش ثابت شاعر بهائی زندانی روز گذشته نوشت:«مادرم مهوش ثابت با جسمی سالم پا به زندان گذاشت. ۱۳ سال زندان که دو سال و نیم آن در انفرادی گذشت، او را به وضعیت وخیم امروز کشانده است. پوکی استخوان، توموری در ریه و جراحی عمل قلب باز که در چند هفته گذشته انجام شد تنها بخشی از بیماریهای او در زندان بوده است. با این شرایط در صورت انتقال دوباره مادرم به زندان، قطعا او جان خود را از دست خواهد داد.» این در حالیست که مسئولان زندان اوین از ارسال پروندهٔ پزشکی او به پزشکی قانونی ممانعت کردهاند. مقالهی «صدای پای صبح، مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی» مروری بر زندگی و رنجهای این دو زندانی بهائی در زندان است.
@NashrAasoo 💭
«در بخش پنجم از مجموعه گفتوگوهای فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان دربارهی جامعه، سیاست و مباحث روز در ایران، به موضوع مادران دادخواه میپردازیم.»
aasoo.org/fa/podcast/5042
@NashrAasoo 🔻
وقتی جنسیت به سلاح سرکوب دیجیتال تبدیل میشود🔻
🔸 «گیرت بیاورم، ترتیبت را میدهم.» جملهای تهدیدآمیز که میتواند هر شنوندهای را بر جا میخکوب کند. این جمله به زنِ مخاطبش میگوید: دیر یا زود به تو تجاوز میکنم؛ تو را که نافرمانی کردهای و اکنون در دسترس نیستی، پیدا و با خشونت شدید جنسی تنبیه خواهم کرد. این تهدید تنها نمونهای از پیامهایی است که زنانِ کنشگر و روزنامهنگار ایرانیِ مهاجر بهطور مداوم یا بهتناوب دریافت میکنند. تهدید به قتل خشونتبار، تجاوز، کشتن فرزندان، تجاوز در برابر چشم فرزندان، تلاش برای دسترسی به حسابهای کاربریِ فرزندان و دیگر اعضای خانواده، و دریافت مطالب جنسیِ خشونتآمیز از جمله تجربیاتِ مشترک زنانی است که در فضای آنلاین صدای خود را بلند کردهاند. زنانی که گرچه در کشورهایی زندگی میکنند که بازوهای جمهوری اسلامی بهراحتی به آنها نمیرسد، اما همچنان با تهدید مواجهاند. یکی از زنانِ روزنامهنگار و کنشگر میگوید: «پیام میدهند که بهت تجاوز میکنیم، تکهتکهات میکنیم، میگذاریمت توی گونی و میبریمت ایران. اینها یک طرف، چیزی که واقعاً من را شوکه کرد این بود که حسابهای شبکههای اجتماعیِ بچهام را پیدا کرده بودند. بچهای که حتی زیاد در فضای مجازی فعال نیست. برایش تصاویر و فیلمهای جنسی فرستادند و تهدید کردند که هر جا باشید پیدایتان میکنیم و جلوی تو به مادرت تجاوز میکنیم و جسدش را جلویت میسوزانیم. حالا بماند که وقتی زن هستی همیشه تو را "هرزه" و "زیرخواب آخوند" خطاب میکنند. یعنی هر چیزی که به بدن تو و جنسیتِ تو برمیگردد هدف حمله است. همیشه تو را کسی معرفی میکنند که داروندارت را مدیون رابطه با یک مرد هستی. در واقع، میگویند بدنِ تو چیزی است که از آن استفاده کردی تا امتیاز بگیری.»
🔸 تحقیقات «سیتیزن لب» دربارهی سرکوب فراملی دیجیتال از سال ۲۰۱۰ آغاز شد. سرکوب دیجیتال فراملی عبارت است از استفادهی دولتها از فناوریهای دیجیتال برای نظارت، ارعاب، و ساکت کردن مخالفان تبعیدی و مقیم خارج از کشور. این نوع سرکوب بخشی از شیوههای گستردهتر سرکوب فراملی ــ استفادهی دولتها از روشهایی مثل آدمربایی و ترور فعالان در خارج از مرزهای خود ــ به شمار میرود. پژوهشهای «سیتیزن لب» نشان داد که سرکوب فراملی دیجیتالِ زنان شکل منحصربهفردی دارد و از طریق اظهارنظرهای تحقیرآمیز مرتبط با جنسیت، بدن و تمایلاتِ جنسی در پی شرمسار کردن و ارعاب زنان است. این یافتهها «سیتیزن لب» را به گسترش تحقیق دربارهی «سرکوب فراملی دیجیتال جنسیتمحور» ترغیب کرد.
🔸 وقتی این حملات با همراهی برخی گروههای اپوزیسیون یا کاربران عادی، بهویژه در فضایی زنستیز، انجام میشود، فشار برای کنارهگیری از فعالیتافزایش مییابد. با وجود این، فعالانی که با آنها گفتوگو کردم عامل اصلیِ این حملات را جمهوری اسلامی میدانند که در پی ساکت کردن آنهاست. این فعالان انتقاد میکنند که اپوزیسیون لزوماً از شیوههای مشابه در حملات دیجیتال علیه آنها پرهیز نمیکند. آنها در عین حال تأکید میکنند که به کارشان ادامه خواهند داد. سکوت عمومی دربارهی این حملات بر این پیشفرض متکی است که «فعالیت در حوزهی حقوق بشر و علیه رژیمهای سرکوبگر همین است که هست». این امر به احساس ناامنی و هراس فعالان از شکستن این سکوت دامن میزند. بعضی از این زنان و حتی سازمانهای مرتبط میترسند که دیگر فعالان در داخل و خارج از کشور به آنها برچسب «ناامن» بزنند و در نتیجه ترجیح میدهند که سکوت کنند. بعضی دیگر نگراناند که در صورت علنیکردن حملات، ارتباطات اجتماعی و دوستانِ خود را که لزوماً با فضای کنشگری آشنا نیستند، از دست بدهند. گروهی هم نگراناند که شکایت علنی از این آزارها، جمهوری اسلامی را به این نتیجه برساند که این حملات موفقیتآمیز بوده است.علاوه بر این، حمایت فعالان از یکدیگر نیز با چالشهایی مواجه است.
خارج از حلقههای امن دوستانه، بسیاری از آنها دچار سردرگمی و واهمه از عواقب حملات هستند. بعضی از فعالان میترسند که در صورت حمایتِ علنی از کسی که هدف حملات دیجیتال یا کارزارهای بدنامسازی قرار گرفته است، خودشان هم هدف قرار بگیرند یا حمایتشان به نتیجهی معکوس بینجامد و به آتش نفرت دامن بزند.
@NashrAasoo 💭
«سوریه از شر بشار اسد خلاص شد، اما هنوز آزاد نشده است»🔻
✍ دو سال پیش که در کافهای در واشنگتن دیسی با ابراهیم اصیل، پژوهشگر مسائل ژئوپلتیک و اقتصاد سیاسی خاورمیانه گفتوگو کردم، هیچیک از ما فکر نمیکرد که دو سال بعد شاهد سقوط رژیم بشار اسد، یکی از مخوفترین حکومتهای پلیسی این زمانه، باشیم. اکنون ابراهیم اصیل پس از سالها تبعید به دمشق بازگشته و با هموطنانش در شادیِ پس از آزادی شریک شده است. دوباره به سراغ او رفتم تا اینبار دربارهی به ثمر نشستن قیام مردم سوریه، وضعیت امروز و فردای سوریه، و نیازها و اولویتهای این کشور با یکدیگر گفتوگو کنیم.
✍ ابراهیم اصیل:
بسیاری از سوریها نگراناند که بعد از اسد چه دولتی بر سر کار خواهد آمد. گروههای اسلامگرایی که کنترل امور را به دست گرفتهاند در شهرهای بزرگی مثل دمشق و حلب ناشناختهاند و بسیاری از اقلیتهای مذهبی نگران آیندهی خود و حقوقشان هستند. با وجود این، در هفتههای نخست شاهد نشانههای امیدوارکننده و مثبتی بودهایم، و به نظر میرسد که دولت جدید قصد دخالت در زندگیِ خصوصی مردم و آداب و آیین آنها را ندارد. وقتی از «اسلامگرایی» حرف میزنیم، اغلب در ذهنمان تصویر گروههای اسلامگرایی نقش میبندد که زیر سایهی آنها زندگی کردیم، اما واقعیت این است که اسلامگرایی تعریف گستردهتری دارد. برای مثال، بسیاری از گروهها و باورهای سیاسی در افغانستان، ایران، مصر یا ترکیه را اسلامگرا میخوانیم، اما در واقع هر یک از این گروهها و کشورها از نظر اسلامگرایی تفاوتهایی جدی و اساسی با یکدیگر دارند. امروز در سوریه شاهد شکلگیریِ واقعیت تازهای هستیم. رویدادهای هفتههای اخیر نه تنها سوریهی نوینی را شکل میدهد، بلکه به گروههای اسلامگرای پیروز هم سوریهای را نشان میدهد که پیش از این با آن آشنا نبودند. گروههای پیروز در سوریه طالبان نیستند، «اخوان المسلمینِ» مصر نیستند، جمهوری اسلامیِ ایران نیستند، حزب «عدالت و توسعهی» ترکیه هم نیستند. ماهیت متفاوتی دارند و هنوز هم در حال پوستاندازی و تعریف خود هستند.
اپوزیسیون سوریه اشتباهات فراوانی را مرتکب شد که هنوز هم تا حد زیادی ادامه دارد. همین که قدرتمندترین گروه شبهنظامیِ اسلامگرا موفق شد که اسد را برکنار کند، نشاندهندهی خطاهای فاحش اپوزیسیون سوریه است. اپوزیسیون سکولار سوریه ضعیف و متفرق است و کماکان درگیر اختلافات درونی. واقعیت این است که آنها بازندهی نبرد طولانی علیه اسد هستند. گروههای سکولار اپوزیسیون سوریه ارتباط خود با مردم را از دست دادند و چیزهایی میگویند که هیچ ربطی به واقعیت و مشکلاتِ زندگی روزمرهی مردم ندارد؛ آنها نگرش استراتژیک ندارند. چیزی که من را امیدوار میکند، گروههای اپوزیسیون در خارج از سوریه نیست. این مردمِ داخل سوریهاند که در حال حرکت، همکاریِ مؤثر با یکدیگر و نقشآفرینیِ بیشتر در آیندهی سوریهاند. بهعنوان یک سوریِ سکولار حواسم هست که اپوزیسیون سکولار شکستخورده است و اسلامگرایان قدرت گرفتهاند اما از همیشه امیدوارترم زیرا گروههای متنوع مردم در داخل سوریه هر روز بیش از پیش شکل میگیرند و دستکم حالا میتوانند بدون ناپدید یا شکنجه و اعدام شدن اعضایشان فعالیت کنند. اسلامگرایان خواهند کوشید تا این گروهها را کنترل و محدود کنند، اما هیچکس نمیتواند مثل اسد چنان نظام پلیسی-امنیتیای بسازد که هر روز به شکنجه و قتل و حبس و ناپدید کردن مخالفان بپردازد. مردم سوریه آن دورهی هولناک را دیدند و حالا دارند به خوبی از فضای ایجادشده برای فعالیت و رویارویی با چالشها استفاده میکنند.
فریده لاشایی ــ اما وقتی نگاه میکنم
🎥 نهال تابش
🔸 نگاهی به زندگی و آثار فریده لاشایی، نقاش، مجسمهساز، نویسنده، مترجم و از پیشگامان هنر نوگرای ایران
@NashrAasoo 💭
همکاری بینالمللی نه تنها ممکن بلکه ضروری است 🔻
✍️ امروز به هر سو که بنگریم دلایلی برای بدبینی دربارهی دورنمای نظم جهانیِ پایدار و صلحآمیز مییابیم. از حملهی روسیه به اوکراین و تدارکات نظامیِ چین تا منازعاتِ پیچیده در خاورمیانه و روابط پرتنش در سطح بینالمللی، همهچیز مایهی نگرانی است. در بیرون از حوزهی «سیاست اعلی» هم میبینیم که شهروندانِ عادی در سراسر دنیا از مشکلاتِ گوناگونی نظیر تغییرات اقلیمی، تروریسم، مهاجرت انبوه، دیکتاتوریهای بیرحم، پاکسازیِ قومی و بیماریهای همهگیرِ جهانی رنج میبرند. حتی در بخشهای توسعهیافتهتر دنیا، از جمله آمریکای شمالی و اروپا، هم دلایل محکمی وجود دارد که از خود بپرسیم آیا دموکراسی واقعاً آنقدر که تصور میشد بادوام است، آیا رفاه اقتصادی هرگز نصیب بیش از «یک درصد» از جمعیت دنیا خواهد شد، و آیا واقعاً میتوان جلوی افراطگراییِ ناسیونالیستی را گرفت. بسیاری از کارشناسان و تحلیلگرانِ سیاستِ خارجی به این نتیجه رسیدهاند که احتمالاً نظم جهانیِ لیبرال در آستانهی زوال است.
✍️ حتی اگر این رویدادها را نادیده بگیریم باز هم باید گفت که بدبینی نسبت به تواناییِ انسان برای رقم زدن آیندهای بهتر روی کرهی زمین امری تصادفی نیست. نظریهپردازانِ روابط بینالملل، که نظریهها و توصیههایشان معمولاً ــ از طرق گوناگونی مثل سخنان تحلیلگران رسانهها و اقدامات رهبران دنیا ــ به گفتمان عمومی راه مییابد عمدتاً بر این تمرکز کردهاند که چرا نمیتوانیم به یکدیگر اعتماد کنیم، چطور نفع شخصی بر نظام کشورها حاکم است، و چرا محاسباتِ نادرستِ رهبران معمولاً آنها را به مخاطرهجویی میکشاند، روندی که اغلب تشدید میشود و ما را در آستانهی جنگ قرار میدهد. یکی از بنیادیترین مفروضات در روابط بینالملل، هم در فضای دانشگاهی و هم در حوزهی سیاستگذاری، این است که نظام بینالملل ذاتاً آکنده از هرج و مرج و خشونت است زیرا اولویتها، اقدامات و رفتار انسانها مبتنی بر به حداکثر رساندن نفع شخصیِ مادی است. به قول هانس مورگنتا، «همهی کشورها یا دارند برای جنگ آماده میشوند، یا دارند پس از جنگ کمر راست میکنند، یا درگیر جنگ هستند.»
✍️ این بدبینیِ شایع مبتنی بر عقیدهی کاملاً نادرستی دربارهی انگیزههای بشری است. در واقع، گونهی انسان ذاتاً به دنبال نفع شخصی و به حداکثر رساندن قدرتِ خود «نیست». انبوهی از یافتههای جدید در حوزههای گوناگون ــ از جمله عصبپژوهی، انسانشناسی، زیستشناسی تکاملی، روانشناسی و بومشناسی ــ به روشنی نشان میدهد که ما قادر، ناگزیر و مستعدیم که همدلی نشان دهیم، همکاری کنیم و جامعهمحور باشیم. به قول جرمی ریفکین،
در علوم شناختی و زیستشناختی دیدگاه کاملاً جدیدی دربارهی طبیعتِ انسان پدید آمده که به جر و بحث در محافل روشنفکری، جامعهی تجّار و دولت انجامیده است. اکتشافاتِ اخیر در عصبپژوهی و رشد کودک، ما را به تجدیدنظر در این عقیدهی قدیمی واداشته است که بنا به آن انسانها ذاتاً پرخاشگر، مالپرست، فایدهباور و خودخواهاند. پی بردن به این واقعیت که همدلی یکی از قابلیتهای بنیادینِ ما انسانها است پیامدهای مهم و گستردهای برای جامعه دارد.
«ظهر روز دهم آبان بود و من دوباره به همان دفتر کذایی رسیده بودم و گرفتار همان روال کذایی همیشگی شده بودم: گذشتن از باجهی کنترل پاسپورت که به معنای عبور رسمی از «مرز هوایی امام خمینی» است. تند کردن بیاختیار قدمها به این امید که زودتر به پله برقی برسی و برای بستگانت که به پیشواز آمدهاند، دست تکان بدهی. صدای مردانهای که از پشت سر نامت را میگوید تا پاسپورتت را بگیرد و امر کند: چمدانتان را تحویل بگیرید و با خودتان بیاورید به این دفتر. با انگشت اشاره دفتری را نشان میدهد که مشرف به صف باجههای پاسپورت است.»
aasoo.org/fa/articles/5020
@NashrAasoo 🔻
آیا پشتِ کاسهیِ تبلیغِ اخلاقْ نیمکاسهای فراتر از امورِ اخلاقی پنهان نیست حتی اگر خودِ مبلغان از آن بیخبر باشند؟ آیا امورِ اخلاقی به تبلیغ نیازمندند؟ راستی چرا اغلبِ اخلاقمداران میخواهند بر شمارِ یاران و همراهانِ خود بیفزایند و حتی همهی همّ و غمِ خود را بر این پایه میگذارند؟ پرسشِ مهمتر اینکه، آیا آنها توانستهاند با این تبلیغاتِ گستردهی خود جامعه را اخلاقیتر سازند؟ ــ آیا تبلیغ و ادعایِ اخلاقْ خودْ عملی ضدِ اخلاقی نیست؟
aasoo.org/fa/articles/5003
@NashrAasoo 🔻
«در جهان امروز، جایی که آتش جنگهای خانمانسوز همچنان شعلهور است، موضوع دفاع از حیوانات، و یا حتی برابری زیستی آنان، شاید قدری تجملی، غیرواقعبینانه و خارج از اولویت به نظر برسد. با این حال، و به باور کانِتی «معیار انسانیتِ انسان به رابطهی او با دنیای حیوانات بستگی دارد.» به عبارت دیگر، دستی که برای آزار رساندن به حیوان بلند میشود با آسودگی بیشتری بر انسانها نیز ستم روا میدارد. کانتی با الهام از آموزههای بودایی نشان داد که توجه و مراقبت از حیوانات، توجه و مراقبت از احساس و حیاتی است که به یکسان در وجود ما و حیوانات جریان دارد. در این کلّیتِ بههمپیوسته، نادیدهگرفتن یک موجود بیپناه، دست تعدی بر سایر «بیقدرتان» را بازتر میگذارد.»
aasoo.org/fa/articles/5004
@NashrAasoo 🔻
بیداری زیبای خفته 🔻
✍️ ماجرا زمانی آشکار شد که دومینیک پلیکو در سال ۲۰۲۰ به اتهام چشمچرانی در فروشگاهی دستگیر شد. بررسی تلفن همراهش پلیس را به بیش از ۲۰,۰۰۰ تصویر و ویدئو از ده سال تجاوز او و همدستانش به خانم پلیکوی بیهوش منتهی شد. او در دسامبر ۲۰۲۴ به حداکثر مجازات یعنی ۲۰ سال زندان محکوم شد. دادگاه ۵۰ مرد دیگر را نیز در این پرونده شریک جرم و گناهکار شناخت. باورنکردنی است که برای هولناکترین جنایات دومینیک پلیکو که در حریم خانهاش به طور مستمر رخ دادند زنگ خطری به صدا درنیامد. قداست خانه و حق حریم خصوصی به جای خود، اما آیا نباید پرسید چرا هیچ مداخلهای از هیچ جانبی صورت نگرفت و چرا جنایات پلیکو تنها زمانی آشکار شدند که از مرزهای خصوصی خانه گذشتند و به حوزهی عمومی کشیده شدند؟ آیا نباید الگوهای گستردهتر سکوت اجتماعی، که خشونت درون خانه را امری «خصوصی» تلقی کرده و آن را پنهان و نامرئی میسازند، مورد بازنگری جدی قرار داد؟
✍️ این الگوها، با ریشههایی عمیق در فرهنگ، دین، قانون، هنر، معماری، و معیارهای زیبایی، به انزوای زنان و بیعملی و انفعال جامعه دامن زدهاند. درست است که «تصور کردن امری غیر قابل تصور کاری دشوار است»، اما آیا هنوز زمان آن نرسیده که غیر قابل تصورها را تصور کنیم و پرسشهای نپرسیده و نادیدهگرفتهشده را به میان آوریم؟ آیا نباید آنچه را که اغلب بدیهی فرض شده است مورد بررسی دقیقتری قرار دهیم؟
قدر مسلم، اعمال دومینیک پلیکو افراطی، غیرعادی، و بیمار است. اما همین افراط و نامتعارف بودنشان، ما را وادار میکند تا به هنجارها، ارزشها و انتظاراتی که هویت فرد و جمع را شکل میدهند توجه کنیم ــ الگوهایی که آنقدر آنها را دیدهایم که دیگر نمیبینیمشان. میخواهم بگویم، ساختارهای ذهنی و فرهنگی، فردی و جمعی وقوع این جنایت زنجیرهای را ممکن ساختند.
✍️ حکم اخیر طالبان مبنی بر ممنوعیت نصب پنجرهای که مشرف به فضای زنان باشد نشان دیگری از این وسواس بیمارگونه برای خصوصیسازی مطلق محیط زندگی و فضای زنان و تبدیل آن به زندانی است که در آن زنان نه دیده میشوند، نه شنیده میشوند، نه فرصتی برای ابراز وجود دارند. در این فضای اختناق، زنان از ابتداییترین حقوق انسانی خود ــ دیدن و دیده شدن، شنیدن و شنیده شدن؛ رفتن و بازگشتن بدون اذن و اجازه و بدون عواقب نامطلوب ــ محروم میشوند. هویت و خواستههایشان نادیده گرفته میشود تا به موجودی منفعل و بی حرکت تبدیل شوند و آنچه بر آنها میگذرد در اندرونی محبوس بماند.
@NashrAasoo 💭
غرب چه چیزی را دربارهی دموکراسی فراموش کرد
اریکا بنر
📚 دموکراسیها همیشه خود را الگوی پیشرفتِ بشر معرفی کردهاند. در سال ۴۳۱ قبل از میلاد، پریکلِس، دولتمرد آتنی، اعلام کرد که دموکراسیِ آتن «سرمشقی برای کل یونان» است ــ در دو قرن گذشته، آزادیخواهانِ سراسر جهان موفقیت یا ناکامیِ کشورشان را در مقایسه با الگوهای غربی (آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی و سوئدی) سنجیدهاند. اما اکنون این کار دشوارتر شده است زیرا این دموکراسیهای سابقاً خودستا درگیر نبرد با مشکلاتِ جدید و قدیمی هستند. امروز میلیونها نفر در گوشه و کنار دنیا در آرزوی رهایی از چنگ خودکامگان به سر میبرند. اما وقتی تقریباً هر روز میشنوند که کشورهای مهد لیبرالیسم با تورم، اعتصابات، شیوع جرائم، خشونت ناشی از اسلحه و بیاعتناییِ رأیدهندگان به حقیقت دست و پنجه نرم میکنند، بسیاری از آنان شک میکنند که دموکراسی بهترین آلترناتیو است.
aasoo.org/fa/articles/4930
@NashrAasoo 💭
چشمانداز جهان: جنگ یا صلح؟🔻
✍ اکنون میدانیم برخی از قابلیتهای انسانی، ما را به سمت انواع مختلفی از خشونت سوق میدهند، در حالی که برخی دیگر، و به تعبیر آبراهام لینکلن «فرشتگانِ بهترِ سرشت ما»، ما را به همکاری و صلح ترغیب میکنند. حتی تاریخنگاری مانند ریچارد اووِری، که معتقد است خشونت، ریشههای عمیقی در گذشتهی انسان دارد و به بقای بیولوژیک انسان کمک کرده است، وجود غریزهی جنگ یا ژن خشونت را نمیپذیرد. او در کتاب اخیر خود چرا جنگ؟ (۲۰۲۴) مینویسد: «همانطور که هر پدر و مادری میداند، پرخاشگری دوران کودکی، به اندازهی کافی واقعی است؛ اما اینکه این امر را به تمایل بعدی برای رفتن به جنگ تفسیر کنیم یا نه، همچنان حدس و گمان باقی میماند، نه یک واقعیت.»همانطور که اووِری در جمعبندیِ پایانیِ کتاب خود مینگارد: «تلاش برای ارائه یک توضیح تکعاملی برای جنگ بیهوده است.» روی دیگر این سخن آن است که: بر خلاف دیدگاههای تنگنظرانهی مبتنی بر جبرباوریِ زیستی و تقلیلگراییِ ژنتیک ، انتخاب میان جنگ و صلح در جوامع انسانی، توضیحی چندعاملی دارد. از جمله، عوامل فرهنگی، اقتصادی و فناوری میتواند در شکلگیری و گسترهی جنگها دخیل باشند. مثلاً، چنانکه هراری در نکسوس مینویسد، پس از پایان جنگ جهانی دوم، چرخش اقتصادِ مبتنی بر منابع مالی به سمت اقتصاد دانشبنیان، سودآوری جنگها را کاهش داد؛ استفاده از بمبهستهای، نوعی خودکشی جمعی تلقی شد، و فرهنگ نظامیگری افول کرد. در نتیجهی تمامی این موارد، بودجههای نظامی بهطرز چشمگیری کاهش یافت و بهسمت سرمایهگذاری در زمینههای رفاهی، آموزشوپرورش و مراقبتهای بهداشتی سوق یافت.
✍ در سالهای آغازین دههی ۲۰۲۰ اما جنگ دوباره در بخشهایی از جهان شعلهور شد. اقدامات تروریستی تداوم یافت. بودجههای نظامی، بهویژه در کشورهای اروپایی، از نو فزونی گرفت و فرهنگِ نظامیگری، دستکم در چند کشور، بار دیگر سر برآورد. معلوم نیست که جنگهای تازه، انحرافی موقتی از روند صلح و همکاری بشر است یا نوعی واپسروی به گذشته. آیا با قاطعیت میتوان گفت که صلح، وضعیت طبیعی جهان است و جنگ، تنها تلاطمی موقتی در سطح تاریخ است؟ پاسخ ژان پل سارتر به این پرسش، پس از پایان جنگ جهانی دوم، منفی بود. او در مقالهای با عنوان «پایان جنگ» نوشت که «اکنون میدانیم که در اشتباه بودهایم. پایان جنگ، صرفاً پایان این جنگ است.»
✍ تاریخ، «نشان قابیل» را به دوش میکشد و جنگ، هماره بخش جداییناپذیری از داستان درازآهنگ بشر بوده است و بعید است که سایهی بلند آن به این آسانی از سر بشر کوتاه شود. با این حال، گونهی انعطافپذیری مثل هومو ساپینس میتواند راههای جایگزین برای مواجهه با اختلافات بینالمللی بهوجود آورد. انسانها مجموعهای قوی از مهارتهای «مدیریت منازعه» را در اختیار دارند و در جوامع مختلف، بسیاری از افراد، مهارتهای متنوعی را برای پرهیز از خشونت و پیشگیری از آن به دست آوردهاند. تاریخ پرنوسان بشری نشان میدهد که جنگ و صلح، در عوامل ثابتی مانند ژن یا غریزه، ریشه ندارند. آنها تابعی از عوامل متغیر و مختلفی مثل شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگیاند. در نهایت، جنگ و صلح، در «آزادی» انسانها برای تصمیمگیری و بهدستگرفتن سرنوشت خویش آبشخور دارند. در نتیجه، صلح پایدار همانند جنگ پایدار، «امکانپذیر» است. صلح همچون جنگ، یک «انتخاب» است و همان «گونه»ای که جنگ را انتخاب میکند، «میتواند» صلح را برگزیند.
@NashrAasoo 💭
ایران به سرعت پیر میشود🔻
🔸 اگر شروع سالمندی را ۶۰ یا ۶۵ سال در نظر بگیریم حدود یکسوم تا یکچهارم جمعیت ایران در سال ۱۴۳۵ سالمند خواهند بود. بررسیها نشان میدهد که روند افزایش جمعیت سالمندان تا سال ۱۴۱۵ با شیبی آرام افزایش مییابد اما بعد از آن با ورود متولدین دههی شصت خورشیدی سرعت بیشتری خواهد گرفت. مرکز پژوهشهای مجلس ایران در گزارشی تأکید دارد که سالخوردگیِ جمعیت در کشورهای توسعهیافته به تدریج و طی بیش از یک قرن رخ داده است و از این رو، نظام اقتصادی این کشورها زمان کافی برای برنامهریزی و مواجهه با این تغییر ساختار سنی را داشته است اما «در ایران همین وضعیت طی پانزده سال رخ میدهد.»
🔸 بر اساس پژوهشهای انجام شده «سالمندان دغدغههای زیادی در زمینهی امنیت مالی دارند و نگران فرورفتن به دامن فقر در دوران پیری، نگران دسترسی به خدمات مراقبت از سلامت و مراقبتهای پزشکی، مسکن مناسب، تبعیض سنی، تنهایی و احساس بیهوده بودن هستند.»اکثر سالمندان ایرانی تحت پوشش بیمه و خدمات حمایتی نیستند. وضعیت صندوقهای بازنشستگی هم بحرانی است و قادر نیستند حتی حقوق بازنشستگی اعضای خود را بپردازند و بخش عمدهای از منابع این صندوقها به دلیل بحران مالی، از سوی دولت تأمین میشود. پژوهشها نشان میدهد که سالمندان زیادی در معرض فقر درآمدی قرار دارند و وضعیت مالکیت مسکن آنها نیز در حال بدتر شدن است و سالمندان بیشتری ناچار در خانههای اجارهای زندگی میکنند. پیری معمولاً با رشد سریع بیماریها همراه است که به معنی افزایش هزینههاست. در حالی که عمدهی جمعیت سالمندان، توان مالی کافی برای پرداخت هزینهها ندارند. پولی هم که این گروه بابت بازنشستگی میگیرند به اندازهای نیست که کفاف هزینههای آنها را بدهد زیرا امکانات مراقبتی و پزشکی سالمندان در ایران «بسیار اندک و اغلب نیز گران است.»
🔸 پژوهشهای انجام شده در مورد مردان و زنان سالمندِ بالای ۶۰ سال در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد که ۵/۵ درصد مردان و ۲۴ درصد زنان سالمند تنها زندگی میکردند. تنهازیستی در مردان و زنان سالمند بالای ۶۵ سال به ترتیب ۷ و ۳۱ درصد بوده است. بیشترین تنهازیستی مردان سالمند مربوط به استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و گیلان و کمترین آن هم مربوط به استانهای کهگیلویه و بویر احمد، ایلام و چهارمحال و بختیاری بوده است. بیشترین تنهازیستی زنانِ سالمند هم در استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کمترین آن در استانهای کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان و بوشهر دیده میشود. پژوهشگران مرکز پژوهشهای مجلس معتقدند تغییر در سبک زندگی جوانان، افزایش میزان تجردِ قطعی و افزایش طلاق، سبب بروز پدیدهی سالمندان تنها و بدون همسر شده است.
@NashrAasoo 💭
فرخ غفاری؛ پیشگام سینمای «ملی و بومی» ایران🔻
✍ فرخ غفاری در اسفند سال ۱۳۰۰ در محلهی اختیاریهی تهران به دنیا آمد. پدرش علیحسن غفاری ملقب به معاونالدوله در دورهی رضا شاه رئیس تشریفات بود و پس از آن معاون و کفیل وزارت خارجه شد. خانوادهی غفاری از رجال معروف دورهی قاجار بودند و پدربزرگش والی تهران، فارس، خراسان و کرمان بود. خودش میگوید: «من در سنین کودکی، مدرسهی ابتدایی علمیه را ــ که در آن زمان مدرسهی خوبی و در ناحیهی ولیآباد واقع بود ــ تمام کردم. تا کلاس ششم درس خواندم و پس از آن، پدرم وزیرمختار بلژیک شد و من بیست روز قبل از امتحانات کلاس ششم ابتدایی ایران را ترک کردم.» پدرش دوست داشت پسرش مثل خود او و پدربزرگش دیپلمات شود؛ اما فرخِ جوان، کار سیاسی و اداری را دوست نداشت و فکر و ذکرش سینما بود.
✍ فرخ غفاری به همراه ابراهیم گلستان و فریدون رهنما سهم مهمی در بنای سینمای روشنفکری و غیرمتعارف ایران در ابتدای دههی چهل دارد. او با ساختن فیلمهای «جنوب شهر» و «شب قوزی» در کنار ابراهیم گلستان با فیلم «خشت و آینه» و فریدون رهنما با فیلم «سیاوش در تخت جمشید» ایستاده است. او برخلاف رهنما و گلستان که اعتقادی به کار با تهیهکنندگانِ فیلمفارسی نداشتند و برای تهیهی فیلمهایشان به آنها رجوع نکردند، امیدوار بود که بتواند این تهیهکنندهها را مجاب کند تا در زمینهی فیلمهای جدیتر و متفاوت با جریان غالب سینمای تجاری فارسی سرمایهگذاری کنند.در فاصلهی سالهای پس از ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۵، صرفاً چهار فیلم جدی داستانی در سینمای روشنفکری ایران ساخته شد که نیمی از آنها سهم غفاری است. نیمهی دیگر سهم ابراهیم گلستان و فریدون رهنماست.
غفاری میگوید: «]من و گلستان[ توانستیم سینمای ایران را از حالت بند تنبونی (به معنای بدش را میگویم چون بند تنبون میتواند بامزه باشد) خارج بکنیم. اینکه یک عده میتوانند کارهای بهتری بکنند، جایزهی بینالمللی هم بگیرند و ایرانی هم میتواند خودش را در یک پایهی بالاتری ببیند.» برخی منتقدان معتقدند که ساخت و نمایش فیلمهایی چون قیصرِ مسعود کیمیایی، گاوِ داریوش مهرجویی، آرامش در حضور دیگرانِ ناصر تقوایی و حسن کچلِ علی حاتمی در واقع نتیجهی کار فیلمهایی مثل جنوب شهر و شب قوزی غفاری و خشت و آینهی گلستان بود.
✍ یک هفته بعد از استعفای رضا قطبی از مدیریت تلویزیون ملی ایران؛ غفاری نیز از سمت دولتی کنارهگیری کرد و در اواخر آبان ۱۳۵۷ به پیشنهاد پزشک معالجش، برای درمان تیروئید با یک چمدان وسایل شخصی راهی پاریس شد. اما چند ماه بعد وقتی انقلاب شد همه چیز از دست رفت. غفاری وسایل شرکت ایراننما را به خانهاش در اختیاریه منتقل کرده بود و اتاقی داشت به اسم فیلمخانه. نسخه فیلمهای خودش هم آنجا بود «بعد از انقلاب اسلامی ریختند و هشتهزار جلد کتاب را بردند، تابلوها را بردند، اینها را هم بردند. تمام نگاتیوها و کپیهای فیلمها را بردند.» چهار هزار کتاب به کتابخانهی دانشگاه تهران داده شد و بقیه را به گفتهی غفاری «تکه تکه» کردند.عباس کیارستمی کارگردان صاحبنام در ماههای آخر زندگی غفاری به دیدن او رفته و غفاری نظرش را در بارهی اینکه اگر به ایران برگردد مشکلی پیش میآید، میپرسد. کیارستمی میگوید فکر نمیکنم مشکلی باشد اما وقتی به ایران میآید از فرد متنفذی در بارهی بازگشت غفاری و مصائب و مشکلات احتمالی میپرسد. پاسخ همان بود که کیارستمی داده بود: «اصولاً او نباید مشکلی داشته باشد؛ اما در اوضاع کنونی جواب چنین سؤالی کمی ظریف و حساس است.» مدتی بعد از این ملاقات، غفاری بعد از چند عمل جراحی سخت در آذرماه ۱۳۸۵ در ۸۵ سالگی در گذشت و در گورستان مونپارناس به خاک سپرده شد.
@NashrAasoo 💭
روانپزشکی در خدمت قدرت: زنان، دیوانهانگاری و سرکوب
✍️ نهال تابش
🔸 اولین تیمارستانها نه مکانهایی برای درمان، بلکه مکانهایی برای حبس کسانی بودند که به دلیل انحراف از هنجار اجتماعی، جامعه خواهان طردشان بود.
@NashrAasoo 💭
«با کمی تردید»: ۵ــ مادران دادخواه🔺
🎙 گفتوگوی فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان
🎧 «با کمی تردید»: ۱ــ پنجاهوهفتیها
🎧 «با کمی تردید»: ۲_ انقلاب زنان
🎧«با کمی تردید»: ۳ــ دوگانهی داخلنشین و خارجنشین
🎧 «با کمی تردید»: ۴ــ شهر موازی
🔸 پادکستهای آسو را در اپهای پادگیر با شناسهی NashrAasoo در دسترس هستند.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
«سوریه از شر بشار اسد خلاص شد، اما هنوز آزاد نشده است»🔺
ابراهیم اصیل در گفتوگو با فرناز سیفی
«جمهوری اسلامی ایران به دنبال مهندسی اجتماعی و دستکاری به منظور ایجاد تغییرات جمعیتی در سوریه بود. رژیم ایران برای سوق دادن مردم به تشیع و تغییر بافت جمعیتیِ محلهها و شهرهای سوری به شدت کوشید و پول بسیاری خرج کرد. زوّار ایرانی که به شکل منظم برای زیارت به سوریه میآمدند، اجازه داشتند که به راحتی در قلب دمشق اظهارنظر و نماز جماعت بر پا کنند، در حالی که مردم محلی اجازه نداشتند که نماز جماعت بخوانند یا آیینهای مذهبیِ خود را بهجا بیاورند. این وضعیت که هر روز در گوشه و کنار سوریه به چشم میخورد، فرقهگرایی را در سوریه تشدید و تقویت کرد. بسیاری از سوریها در شهر و دیار و محلهی خود از بدیهیترین حقوق مذهبی بیبهره بودند، اما هر روز میدیدند که شیعیان و زوّار ایرانی آزادانه در اماکن عمومی به امور مذهبیِ خود میپردازند و از میزانی از آزادی برخوردارند که بسیاری از سوریها هرگز به خواب هم ندیدهاند.»
@NashrAasoo 💭
«در دو سال اخیر مؤسسهی «سیتیزن لب» به پژوهش دربارهی سرکوب فراملیِ دیجیتال فعالان و روزنامهنگارانِ زن پرداخت و چندی قبل نتایج آن را در قالب گزارشی منتشر کرد. این پژوهش بر چین، روسیه، ایران، ترکیه، آذربایجان و برخی کشورهای آفریقایی متمرکز بود. مریم میرزا، پژوهشگر ویژهی ایران در این تحقیق، یافتههای این پژوهش و تجربهی خود را با خوانندگان «آسو» در میان گذاشته است، با ذکر این هشدار که اگر در معرض خشونت آنلاینِ دولتی یا غیررسمی هستید، مطالعهی این متن ممکن است برای شما آزاردهنده باشد.»
aasoo.org/fa/articles/5026
@NashrAasoo 🔻
«هیچ حسی با شور و شعف ناشی از خلاص شدن از شر یک دیکتاتورِ وحشی قابلمقایسه نیست ــ جنایتکاری که آشکارا از سوریه، مردم سوریه و از تک تک ما متنفر بود. این اصلاً به این معنی نیست که اوضاع الان و بعد از سقوط اسد خوب است، اما حالا سرانجام فرصت داریم که تلاش کنیم تا سوریهی بهتری را بسازیم. تا زمانی که بشار اسد در قدرت بود، سوریه هر روز یک قدم دیگر در قعر سیاهی فرو میرفت.»
aasoo.org/fa/articles/5029
@NashrAasoo 🔻
چه بر سر زنان سوریه خواهد آمد؟
مونا طحاوی
انقلاب واقعی، نبرد واقعی، بین مردسالاری و زنان و دختران است. تا زمانی که خشم از ستمگرانِ کاخهای ریاستجمهوری به سوی ستمگرانِ خیابانها و خانههایمان معطوف نشود ــ تا زمانی که دیکتاتورِ حاضر در ذهن و اتاق خواب و خیابانهایمان را سرنگون نکنیم ــ انقلابمان هنوز حتی آغاز نشده است.
تجدید عزم دادخواهی: گزارش سفر پاییز ۱۴۰۳ 🔻
✍️ هفتهها به دنبال راهی برای سفر به ایران گشته بودم. سه بار بلیط گرفته بودم که با لغو پروازها و تحریم هواپیمایی ایران منتفی شدند. سرانجام پس از ساعتها پرواز به ایران رسیده بودم. به سرزمین محبوبم که بیش از هر زمانی که به یاد دارم، دور و منزوی و تار و تکیده شده است. برای رسیدن به تهران، که تا پیش از این با هما کمتر از پنج ساعت طول میکشید، بیش از شانزده ساعت در راه بودم و در طی پنج ساعت توقف در فرودگاه وسیع و پیشرفته و پر از امکانات و زرق و برق دوبی هم از شدت حسرت چند بار بغض کرده بودم.
و حالا آن مرد جوان و درشتهیکل و ریشو که پشت میزش ایستاده بود، دستهایش را روی سطح میز تاب میداد و با لودگی از مأمور و معذور بودن خود میگفت، برای من شده بود نمایندهی تمامقد آن دمودستگاه قُلدر و بیکفایت و سبکمغز که تمام راهِ سفر حرص من را درآورده بود و زیرلبی به آن ناسزا گفته بودم، شده بود نمایندهی همان جماعتی که رجزخوانیهای بیسر و تهشان در باب اقتدار، آن فرودگاه را به آن وضعی انداخته بود که میدیدم: مفلوک و متروک.
✍️ پشت سر مأموران به دیوار روی تابلویی با خط خوش نوشته بود: از دادن خدمات به بانوانی که حجاب اسلامی را رعایت نکنند، معذوریم.
گفتم: این تابلو را عوض کنید. شما چه خدماتی میدهید که از دادنش معذور باشید یا نباشید؟ هر چه میگفتم آنها با لودگی جا خالی میدادند.
دست آخر پاسپورت و وسایل الکترونیکی من را ضبط کردند که شامل دو گوشی با سیمکارت و یکی بدون سیمکارت و یک دوربین آکبند بود. ضبط این وسایل الکترونیک فاقد هرگونه دلیل امنیتی بود چرا که در حافظهشان رد هیچ تماسی نبود، به هیچیک از اکانتهای من وصل نبودند و فهرست شمارههایم در آنها موجود نبود، بهجز چند شماره از بستگان و دوستانی که ارتباطم با آنان بدیهیست. آنها هم میدانند. با وجود این هر بار این «دستورِ» عبث را اجرا میکنند. و من هر بار از قُلدری بی سر و ته آنها کلافه میشوم.
✍️ دوست عزیزی میگفت جمهوری اسلامی چنان موذیانه موجودیتش را با لایههای گوناگون زیست اجتماعی درهم تنیده که بار هر شکست رژیم بر شانهی مردم میافتد. میگفت رمز ماندگاریشان در حفظ همین فرمول است. بیاختیار یاد شبکهی وسیع و مستحکم تونلهای نظامی حماس در غزه افتادم که زیر مدرسه و درمانگاه و خانهی مردم بنا شده بود، آنچنان تنیده در زیست روزمرهی جامعه که هر حمله به آن تونلها مسبب تخریب خانه و کاشانهی مردم عادی شد و کشتار بیمهابای آنان. دوستم میگفت همیشه شکست خوردهاند، و همیشه ما بار شکست آنان را کشیدهایم و بعد آنها رفتهاند سراغ طرح دیگری که آن هم به شکست انجامیده و میانجامد.
@NashrAasoo 💭
اخلاق علیه اخلاق: آیا تبلیغِ اخلاقْ خودْ عملی ضدِ اخلاقی نیست؟ 🔻
✍️ قرآن از زبانِ خدا میگوید از آنچه برآیند و بسا فرآیندِ تفکر و آگاهیِ تو نیست پیروی نکن و حتی تأکید میکند که گوش و چشم و قلب همه موردِ پرسش واقع خواهند شد یعنی مسئولِ نهاییِ سرنوشتِ هر کس جز خود، خرد و سنجشهایش نیست و عقلْ میزانِ نهاییِ تشخیصِ خیر از شر است. در اینجا ما با ایدهای بس درخشان مواجهیم اما پرسش این است که آیا این منطقی و بسا منصفانه است که خداوند انسان را اکیداً و حتی با زبانی تهدیدآمیز به استفاده از امکانهای عقلی و شهودیاش فراخواند و چون او قوای فاهمهاش را به کار آورد و به نتایجی برسد که خلافِ احکام و آیاتِ اویند، به او بگوید: نه! نه! ای پسرِ خرد قرار بود که با این قوهی شعورِ خود فقط همان کلامی را تأیید و تأکید کنی که من در این کتابِ مقدسِ خود گفتهام و نه بیشتر! ــ و حالیا از آنجا که چون من نمیاندیشی و به کلام درنمیآیی، تو را به فهرستِ نفرینشدگان و خاصه در خیلِ دوزخیان درمیآورم!
✍️ آنچه در عمل زیسته و به تجربه دریافتهایم این است که مبلغانِ دینی و اخلاقی نه تنها نتوانستهاند انسانها را اخلاقیتر کنند که آنها را نخست هرچه بیشتر به نهانکاری یعنی به بدترینِ رذیلتها واداشته و سپس در مرورِ زمان و با گسترشِ آگاهی و کاهشِ ترسْ نسبت به ارزشهایِ اخلاقی بدگمان ساختهاند. این مبلغان از یکسو، با به کارگرفتنِ بدونِ پشتوانهیِ عقلانی و استدلالیِ واژگانِ قدرتمند و تأثیرگذار در زیستِ اخلاقیِ جامعه و از سویِ دیگر، با بهرهگیریِ ابزاری از واژهها برای یارگیری و نفوذِ اجتماعی و سیاسیِ خود باعثِ بیاعتمادیِ عمومی به ارزشهایِ اخلاقی شدهاند. آری، دینداران و اخلاقگرایان قدرتِ اقناعِ عقلانیِ همنوعانِ خود را ندارند و زینرو، ارزشهایِ حیاتی و اجتماعی را به کلماتی میانتهی و تبلیغاتی تبدیل میکنند و نتیجه روشن است: بیاعتمادی و بیاعتمادی!
✍️ نیتِ خوب یا نیتِ خیر بدونِ بهرمندی از قدرتِ قضاوتِ عقلانی همیشه به شر میانجامد؛ شری که از آن سادگیِ مقدس، از آن سادگیِ اندیشهگریز، برون میتراود و بیش از همه، به دستِ آدمهای خیلی خوبْ جنایاتی را میآفریند که به دلیلِ شدت و شیوعِ آنها نه مشمولِ بخشش میشوند و نه در مدارِ قوانینِ مکافات و مجازات میگنجند. به همین سبب و بنابر همین تجربه است که یکی از بانیانِ زیستِ دینی و اخلاقیِ نوین در جامعهیِ ایرانی با قاطعیت و صراحت به این خطر که دین عامل و علتِ نفاق و ضَغینه (کینه) و بَغضاء (دشمنی) در جامعه شود، اِنذار داده و از ضرورتِ تقدمِ قوای فاهمه و عقلانیتِ ارتباطی بر دین و اخلاق میآگاهاند: دین باید مطابقِ علم و عقل باشد؛ دین که مطابقِ عقلِ کلی نباشد جهل است.
@NashrAasoo 💭
چگونه پرچینهای میان انسان و حیوان در آثار الیاس کانِتی فرو میریزند؟ 🔻
📚پس از یک عمر که عاقبت سگ کوچکی را برای اولین بار نوازش کردم تازه دریافتم که این همه سال چه عالمی را از دست دادهام. پیش از آن، از سگها میترسیدم؛ حتی آنهایی که دستآموز و خانگی بودند. از اینکه حیوانی به من نزدیک شود هراس داشتم تا چه رسد به آنکه بخواهم دست نوازشی بر سر و گوشش بکشم. راست است که «هیچ چیزی برای آدمی نگرانکنندهتر از تماس با امر ناشناخته نیست.» یکی دو سال بعد، در جایی از نویسندهای خواندم که میگوید «تو هیچ دوستی در میان حیوانات نداری، آخر این هم شد زندگی؟» او گفته بود که «دنیای بدون حیوانات، دنیایی تهی از انسانیت است.» نویسندهی این عبارات، الیاس کانِتی بود.
📚در صدد برآمدم کتابهای بیشتری از او بخوانم. روزی که به کتابفروشی رفتم، فروشندهی ناآشنا با کانتی، از من خواست که ملیت نویسنده را بگویم تا قفسهی مربوطه را نشانم دهد. لحظهای گیج شدم. بهراستی کانِتی اهل کجا بود؟ تبار کانِتی به یهودیانی میرسید که در قرن پانزدهم از اسپانیا اخراج شده بودند. پدربزرگ و پدرش در ادرنهی ترکیه (عثمانی) زیسته بودند. خودش در بلغارستان به دنیا آمد. در اتریش و سوئیس درس خواند؛ به آلمانی مینوشت و در انگلستان اقامت گزید. معمولاً رسم بر این است که وطن نویسندگانِ برندهی جایزهی نوبل بر روی صندلی آنان در تالار برندگان نوبل حک میشود، به عنوان مثال: «ارنست همینگوی، آمریکا»؛ «گونتر گراس، آلمان». اما بر روی صندلی کانتی، به هنگام دریافت نوبل، تنها نام شهر زادگاهش «روسه» (Rousse) حک شده بود.
✍️ ددر آثار کانتی، گاه حیوانات، حتی موجوداتی برتر از انسانها و دارای اقتدار بر آنها تلقی میشوند. برای مثال، این قطعه از او که انیمالیسم جرج اورول در مزرعهی حیوانات را تداعی میکند، با هم بخوانیم:
تصور اینکه حیوانات هرگز بر علیه ما شورش نخواهند کرد برای من رنجآور است؛ حیوانات صبور، گاوها، گوسفندان، تمام دامهایی که در دست ما گرفتارند و نمیتوانند از دست ما بگریزند. تصور میکنم چگونه شورش در یک کشتارگاه آغاز میشود و از آنجا به سراسر شهر سرازیر میشود؛ چگونه مردان، زنان، کودکان، سالمندان بیرحمانه له میشوند؛ چگونه حیوانات خیابانها و وسایل نقلیه را زیر پا میگذارند، درها و دروازهها را میشکنند، با خشم خود تا بالاترین طبقات ساختمانها هجوم میآورند ... من حتی از یک گاو وحشی که این قهرمانان، گاوبازها را به شدت فراری میدهد و یک میدان خونین کامل را هم فتح میکند، آسودهخاطر میشدم. اما برپایی شورش از سوی قربانیان ضعیفتر و ملایمتر، از گوسفندان و گاوها، برای من ترجیح دارد. دوست ندارم باور کنم که این هیچگاه نمیتواند اتفاق بیفتد؛ که ما هیچگاه از دست آنها، بخصوص از دست همه آنها، از ترس به خود نخواهیم لرزید.
زنی در تقاطع دو ناسیونالیسم: نگاهی به زندگی و آثار زابل یسایان🔺
✍️ سوما نگهدارینیا
«سالها میگذرد، مسائل سیاسی فراموش میشود، نفرت از یاد میرود، فصل جدیدی میآید و با امید و آرزوهای جدید دوران تازهای را رقم میزند، تمام غمها و آنچه دیدیم از یاد میرود اما یک چیز باید باقی بماند: رنجی که این ملت متحمل شدند، این نباید فراموش شود.»
@NashrAasoo 💭