@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیقتر به مباحث امروز تماس با ما: 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیسبوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo
زنی در تقاطع دو ناسیونالیسم: نگاهی به زندگی و آثار زابل یسایان🔻
🔸 در پی اعلام مشروطیت و شروع دورهی موسوم به «تنظیمات» در زمان سلطان عبدالحمید دوم و همزمان با گشایش فضای سیاسی و اجتماعی، زابل نیز در سال ۱۹۰۸ مثل بسیاری از نویسندگان و هنرمندان ارمنی از اروپا به استانبول بازگشت و به یکی از پیشگامان جنبش فمینیستی در سرزمینهای عثمانی تبدیل شد. آثار زابل در این دوره از فعالیت حرفهای به وضوح حاکی از تفکر فمینیستی است. او در این دوره به نقد صریح ساختار مردانهی جامعهی ارمنی و همچنین جامعهی عثمانی میپردازد و در تحلیلهای خود با سلطهی مردانه مخالفت میکند. او به نابرابریهای جنسیتی و تقابل میان آزادیِ فردی و انتظارات سنتی از زنان میپردازد و با صراحت از نقشهای ثابت و از پیش تعیینشده برای زنان انتقاد میکند و میکوشد تا به فهم هویتِ مستقل زنانه کمک کند.
🔸 در مقالاتی که از آن پس به قلم یسایان منتشر شد او به صراحت خطراتِ بالقوه را پیشبینی میکند و هشدار میدهد که مادامی که سیاستمداران با بازیهای سیاسیِ خود جنگافروزی میکنند مردم عادی قربانی خواهند شد. او همچنین تأکید میکند که بیتفاوتیِ مسلمانان در قبال رنج، خونریزی و ویرانیِ تحمیلشده به زندگیِ ارمنیها در آیندهای نه چندان دور نتایج هولناکی به بار خواهد آورد. به نظر او، یکی از پیامدهای این امر نابودیِ هویت فردیِ ارمنیها بهعنوان شهروند، دوست و همسایهی مسلمانان است، و در عوض ارمنیها در نوعی هویتِ ملی ذوب خواهند شد که نتیجهای جز افزایش حس انتقام در میان ملتها نخواهد داشت.
🔸 زابل تا سال ۱۹۲۰ بین اردوگاههای پناهندگان ارمنی و یتیمخانههای کودکانِ بازمانده از نسلکشی در لبنان، سوریه، ایران و عراق در رفتوآمد بود. سرانجام او در سال ۱۹۲۰ به باکو رفت و پس از دیدار از ارمنستان تصمیم گرفت که در آنجا اقامت کند. کمی بعد به عضویت «اتحادیهی نویسندگان ارمنستان» درآمد و در دانشگاه دولتیِ ایروان به تدریس ادبیات فرانسوی و ارمنی مشغول شد اما این آرامش چندان نپایید و پس از مدت کوتاهی زابل به انتقاد از بورژوازی ارمنی پرداخت و ملیگراییِ ارمنیها را به شدت زیر سؤال برد. این انتقادها سبب شد که بسیاری از مردان روشنفکر ارمنی او را به خیانت به ملت متهم کنند و از حضورش در محافل روشنفکری ارمنی جلوگیری کنند. در همین دوره زابل به انتقاد از سیاستهای شوروی و استالین روی آورد و همین امر او را مغضوب رژیم استالین کرد. هزاران کیلومتر دورتر از استانبول، نام زابل دوباره در فهرستِ سیاه قرار گرفت. در سال ۱۹۳۷ حکومت استالین او را به اتهام خیانت به شوروی دستگیر و به سیبری تبعید کرد. دربارهی این دوره از زندگیِ زابل اطلاعاتِ دقیقی در دست نیست. تنها بنا به روایتی به نقل از فرزندانش او در سال ۱۹۴۲ یا ۱۹۴۳ در یکی از اردوگاههای کار اجباری در سیبری از دنیا رفت.
@NashrAasoo 💭
زنپوشی: نقد محدودیتها یا تکرار کلیشهها؟🔻
🔸 زنپوشی در تعزیه نیز که یکی از گونههای تاریخی نمایش در ایران است، به ضرورت مذهبی و اجتماعی وجود داشت. دستههای نمایشی را فقط مردان میگردانیدند و زنان جایی در تغزیه نداشتند. بازیگران مرد با تغییر صدا و حرکات اغراقآمیز، زنانگی را به تصویر میکشیدند و نقشهای زنان را جوانان تازهسال و نازکصدا بازی میکردند. البته در آنها دختربچههای کمتر از ۹ سال نیز حضور داشتند. زنپوشی در تعزیه، زنانگی را به عناصر غلوشدهای مانند گریه، غم و حرکات اغراقآمیز محدود میکرد که به ترویج کلیشههای جنسیتی منجر میشد. همچنین با کنار گذاشتن زنان از هنرهای نمایشی، نمودی از نقش منفعل آنها در عرصه عمومی و نمایشی بود.
🔸 پس از انقلاب اسلامی در ایران، حضور زنان در آثار نمایشی با محدودیتهای تازهای روبهرو شد. این محدودیت تنها در حجاب اجباری نبود، بلکه ابعاد مختلفی از نمایشگری زنان را شامل میشد. حرکات، آرایش و حتی شخصیتزنان سانسور شد و در این میان، زنپوشی در برخی از آثار وسیلهای شد برای روی صحنه آوردن وجوهی از شخصیت زن که با تلقی انقلاب اسلامی از بدن و شخصیت زن، سازگاری نداشت. فیلم سینمایی «آدم برفی» ساخته داود میرباقری در سال ۱۳۷۷، که مدتها توقیف و محل بحث و جدل بود، یک نمونهی مشهور زنپوشی در سینمای پس از انقلاب است. در کمدیهای تلویزیونی دههی ۱۳۸۰ نیز زنپوشی به رفتارهای غیرواقعی و کمیک، مانند توجه بیش از حد به آرایش یا تقلید صدای زنان تقلیل یافته است. کلیشههایی که به مخاطب القا میکنند که زنانگی یک نمایش اغراقشده است و زنان را در چارچوبهای سنتی نگه میدارند و نقشهای جدید و متفاوت برای آنها تعریف نمیکنند.
🔸 در کنار کمدیهای سینماییِ این روزها که همچنان در آنها زنپوشان مشغول بازنمایی کلیشههای جنسیتی هستند، اینستاگرام به عنوان یک شبکهی اجتماعی فراگیر در ایران، محملی است برای انواع نمایشهای کمدی که در قالب ویدئوهای کوتاه بینندگان زیادی دارند. این بستر هرچند فرصتی برای حضور نمایشگران زن ایجاد کرده، بازار زنپوشان را هم گرم کرده است. وحیدرضا صادقپور یکی از کمدینهای معروف شناختهشده در اینستاگرام است. او با ساخت ویدیوهای طنز، نقدهای اجتماعی و بازنمایی نقشهای متنوع، بهویژه زنانه، توانسته محبوبیت زیادی کسب کند. صادقپور در بسیاری از ویدیوهای خود، نقشهایی مانند مادر، مادربزرگ یا دختران جوان را با پوشش و رفتارهای اغراقشدهی زنانه اجرا میکند. روابط خانوادگی، مانند دعواهای بین مادرشوهر و عروس، آداب و رسوم سنتی مانند بازنمایی اغراقشدهی مراسممختلف مانند شب یلدا، زندگی روزمرهی زنان مثل خرید، تعامل با فرزندان یا مکالمههای زنانه در محیطهای عمومی موضوعات کارهای او هستند. بسیاری از طنزپردازان امروزی هرچند برخی از رفتارهای غیرمنطقی و کلیشهای را به شکل غیرمستقیم نقد میکنند اما وجه غالب این محتواها، تقلیل رفتارهای زنان به ویژگیهای اغراقآمیز و سطحی مانند ظاهرگرایی، احساساتی بودن یا وابستگیست. این محتواها به جای بازنمایی چندبعدی از زنان، بیشتر به رفتارهای طنزآمیز محدود میشوند که نتیجهشان تثبیت کلیشههاست. از همین روست که مخاطب هم به این محتواها توجه مثبت نشان میدهد چون به جای اینکه کلیشههای ذهن او را به چالش بکشد، آنها را تأیید میکند.
@NashrAasoo 💭
غرب چه چیزی را دربارهی دموکراسی فراموش کرد 🔻
🔸 در سال ۲۰۲۴، مردم در کشورهایی که تقریباً نیمی از جمعیتِ دنیا را تشکیل میدهند به پای صندوقهای رأی خواهند رفت. اما حتی در جاهایی که انتخابات صرفاً نوعی صحنهآرایی برای حکومتی خودکامه نیست، رأیدهندگان نگراناند که اطلاعاتِ گمراهکنندهی جعلی، دستکاری در روند انتخابات یا تقلبِ تمامعیار صدای ضعیفِ آنها را خاموش کند. حتی وقتی که نامزدهای خودکامه در انتخاباتی آزاد و منصفانه شکست میخورند بیش از همیشه این نگرانی وجود دارد که خود و حامیانشان نتیجهی انتخابات را نپذیرند ــ مثال بارزش قدرتمندترین دموکراسی دنیا، آمریکا، است.
🔸 دموکراسیهای لیبرالِ قدیمیتر با شعارهای بلندپروازانه متولد شدند و قدرت جهانیِ چشمگیرشان به اعتمادبهنفس مفرط انجامید. اما مردمی که به زحمت میکوشند تا دموکراسیهای جدیدی را به وجود آورند یا حفظ کنند چنین اعتمادبهنفسی ندارند. در ۲۵۰ سال گذشته، تعداد اندکی از کشورهای اروپای غربی و انگلیسیزبان دربارهی محاسن دموکراسیِ لیبرال برای بقیهی دنیا سخنسرایی کردهاند. اکنون باید دموکراسیهای ناموفق جدید دربارهی معایب دموکراسیِ لیبرال با ما سخن بگویند. اهالیِ این کشورها اغلب درک روشنی از مزایای مهم دموکراسی دارند، اما در عین حال از موانعی که میتواند ایجاد شود و حتی نهادهای خوشساخت را هم تضعیف کند به خوبی آگاهاند. این موانع عبارتاند از نابرابریهای مادی، کشمکش میان سنت و ترقیخواهیِ شدید، و شکاف میان نخبگانِ حاکم و بقیهی مردم.
🔸 شهروندانِ دموکراسیهای جدیدتر اغلب به روشنی میبینند که عدم توازن قدرت و ترس از دست دادن فرصتها در جامعهای فوقالعاده رقابتی و بیبهره از نظارتِ مناسب چگونه میتواند به کاهش احترام به نهادهایی بینجامد که قرار است به قدرتِ مردم جهت دهند و از آن حفاظت کنند. برای درک این امر فقط کافی است که به تنزل شأن و منزلتِ انتخابات، رسانهها و احزاب سنتی، نظامهای قضائی و مجالس نمایندگی توجه کنیم. اما شهروندانِ دموکراسیهای جدیدتر هنوز خواهان دستیابی به منافعی هستند که فقط دموکراسی میتواند آنها را تأمین کند، و این شهروندان اغلب دیدگاه روشنتری دربارهی ماهیت این منافع دارند. تلوتلو خوردن در وضعیتی متزلزل میان استبداد و دموکراسی به آنها فهمانده است که بهترین راه برای حل مشکلات عبارت است از توزیع فراگیرتر و مساویتر قدرت سیاسی، و نه افزایش تمرکز آن در دست رهبرانی که ممکن است به بهروزیِ شخصی و آیندهی مشترکِ ما بها دهند یا ندهند. از سر گذراندن تجربهی هولناک جنگهای داخلیِ اخیر و مشاهدهی صلح و آرامش نسبی در برخی از دموکراسیها سبب شده است که شهروندانِ دموکراسیهای جدیدتر دریابند که در مقایسه با اندکسالاری، همکاری میان تودههای مردم میتواند به موفقیتهای ماندگارتری بینجامد، کیفیتِ زندگیِ همه را بهبود بخشد و احساس امنیتِ بسیار عمیقتری را برای تکتک افراد به ارمغان بیاورد.
@NashrAasoo 💭
زنان عرب، از آزادیهای مشروط تا خندیدن به سنتهای مردسالارانه🔻
🔸 مادرِ پدرم هم با ما زندگی میکرد و در واقع او ما را بزرگ کرد. ما مادربزرگمان را «یومّا» صدا میکردیم که به عربی یعنی مادر. یومّا فارسی بلد نبود و عربی حرف میزد و مادر من هم اجازه نمیداد ما عربی حرف بزنیم. بهخاطر اینکه میگفت لهجه پیدا میکنید، در مدرسه مسخره میشوید و افت تحصیلی پیدا میکنید. تمام عمر یومّا عربی حرف زد و ما فارسی جواب دادیم. این واقعاً قلب من را به درد میآورد وقتی فکر میکنم که چطور ما مجبور شدیم یک رابطهی عاطفی را بهخاطر پیشرفت خودمان ناقص کنیم. البته مادرم در دورههایی از این تصمیمش در مورد زبان عربی پشیمان شد. آن هم وقتی بود که با دوستانِ عربی آشنا شد که از ابتدا با بچههایشان به زبان مادریشان حرف زده بودند و از چهار-پنج سالگی هم شروع به فارسی حرف زدن با بچه کرده بودند که برای مدرسه آماده باشد. حالا بچههایشان هردو زبان فارسی و عربی را بسیار خوب بلد بودند و در عین حال خیلی هم موفق بودند، رتبههای اول کنکور را آورده بودند و در رشتههای خوب دانشگاهی قبول شده بودند. این امکانی بود که میتوانست برای ما هم وجود داشته باشد اما مادرم از هراس آیندهی فرزندانش و برای محافظت از آنها انتخاب دیگری کرد. من نظام تبعیضآمیز حاکم را در این مسئله مقصر میدانم و فکر میکنم اگر مادرم در نظام اجتماعی-آموزشیِ عادلانهتری زندگی میکرد احتمالاً انتخاب دیگری میداشت.
🔸 من فارسی را بدون لهجه حرف میزدم و ظاهرم اصلاً منطبق با تصور عموم از دختری عرب نبود، اما اسم و فامیلی من از اسامی معروف عربی است و هرسال در همان ابتدای سال ماجرا داشتیم. من مدرسه تیزهوشان میرفتم و آنجا ۹۹ درصد دانشآموزان شرکتنفتی بودند، در کلاس ما هم فقط من و یک نفر دیگر عرب بودیم. هربار، همین که اسمم را میگفتم همه یک طوری میپرسیدند که تو عرب هستی؟ انگار که یک ویروسی داشته باشم. میپرسیدند که مادرت هم عرب هست؟ حرف بزن ببینیم لهجه نداری؟ و بعد وقتی میدیدند که لهجهی عربی ندارم با یک حالت تحقیرآمیزی میگفتند پس تو عربِ تهرانی هستی. حتی وقتی میخواستند به ویژگیهای مثبتم اشاره کنند هم میگفتند که مثلاً: بله ثنا شاعر است و ازقضا عرب هم است.اینها باعث شده بود که اگرچه در محیطهای خصوصی، از مهمانیها، گعدههای زنانه، عروسیها، و نمودهای فرهنگی زندگی عربهای لذت میبردم اما در محیطهای عمومی بهشدت از نشان دادن این بخش از هویتم پرهیز داشتم و مثلاً نمیخواستم که مادربزرگم را هیچجا نشان دهم. چون او عبا میپوشید، شیله (روسری عربی) سرش میکرد، عربی حرف میزد و مشخص بود که عرب است.
🔸 گعدههای زنانه، مراسمقبل از عروسی بودند که شبیه یک فستیوال برای رقص و شادی بود. از حدود ۱۰ شب قبل از عروسی، هر شب زنهای فامیل در خانهی صاحب عروسی جمع میشدند، ماکسیهای رنگی میپوشیدند و با همنواییِ ترانههای سنتی و قدیمی عربی و دستزدنهای ریتمیک مخصوص عربها، جشن میگرفتند. یک بخش ویژهی این مراسم اجرای نمایشهای شبیه نمایش روحوضی بود که اغلب دربارهی موضوعات قبل از ازدواج بودند. مثلاً یکیاز آنها که یادم مانده است، دربارهی دختری بود که قبل از ازدواج باردار شده بود و حالا با بالشی که زیر لباسش گذاشته بود به صورت طنز دربارهی این اتفاق حرف میزد. ما یک عروسی عربی هم در مشهد رفتیم که آنجا مشابه همین نمایش اجرا شد و انگار یکی از موضوعات مشترک در این نمایشهای روحوضی بود. این نمایشها کلاً طنز بودند و در واقع زنها با اجرای آن، سنتهای مردسالارانهی آن جامعه را در درون خودشان به سخره میگرفتند.
@NashrAasoo 💭
تخیل امکان تغییر، ایدهپردازی برای لحظهی انفجار🔺
«در شرایطی که اعتراضات خیابانی فروکش کردهاست و هرگونه تلاش برای سازماندهیِ تشکیلات مدنی و سیاسیِ مستقل سرکوب میشود، آیا میتوان به تغییرات ساختاری و اساسی امیدوار بود؟ چنین تغییراتی چگونه و از چه طریقی تحقق خواهد یافت؟ این پرسشها را با یک جامعهشناس ساکن ایران، که نامش برای حفظ امنیت محفوظ مانده است، در میان گذاشتهایم. او دربارهی تغییر مفهوم انقلاب و «انقلاب زندگی روزمره» صحبت میکند و شرح میدهد که چطور حلقههای دوستیِ شکلگرفته در جامعه میتوانند در لحظاتی مثل «دقیقهی ژینا» به یکدیگر بپیوندند، به خیابان بیایند و در کنار گروههای متشکلتری همچون جنبشهای اجتماعی و گروههای مقاومت زیرزمینی، در قالب نوعی شبکهی سیال همبسته شوند و به سوی ایجاد تغییر گام بردارند.»
@NashrAasoo 💭
«موضوع قسمت سوم از مجموعه گفتوگوهای فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان دربارهی جامعه، سیاست و مباحث روز در ایران، دوگانهی ایرانیان داخل ایران و خارج از کشور است.»
aasoo.org/fa/podcast/5009
@NashrAasoo 🔻
ایجاد نهادهای حکومتی برای ترک بیحجابی فکر تازهای در ایران نیست. حدود چهل سال پیش شورای عالی قضائی لایحهای تهیه کرده بود که بر اساس آن قرار بود اردوگاههایی ایجاد کنند «برای بازسازی خانمها و آقایانی که دچار مرحلهای از فساد اخلاقی هستند ... تا چند ماه آنجا بمانند، درس بخوانند و کار هم بکنند. خرجشان را هم باید خودشان بدهند. اینها نوعاً از قشر مرفه هستند و با پولهایی که یا شوهرشان دزدیده یا خودشان، اینجوری بار آمدهاند.»
aasoo.org/fa/articles/5007
@NashrAasoo 🔻
پیشگام ایرانی: استقبال جنبش حق رأی زنان بریتانیا از طاهره، ۱۹۱۳-۱۹۱۰🔻
✍ انتشار گزارشهای اولیه دربارهی طاهره نشان میدهد که او در دوران حیاتش حتی در خارج از ایران شخصیتی شناختهشده بود. این مطالب همچنین نشان میدهد که اتهامات ساختگی مبنی بر بیاخلاقی و خشونتورزی، که به وفور در نوشتههای بعدی در ایران علیه طاهره مطرح شد، در همان دورانِ حیاتش نیز بهطور گسترده پخش شده بود. سرانجام، گرچه این متون صریحاً طاهره را مبارز حقوق زنان معرفی نمیکردند، اما به وضوح او را فردی نشان میدادند که هنجارهای جنسیتی را شکسته و اقداماتی انجام داده است که اکثر زنان ایرانی در آن زمان جرئت یا توان انجام آن را نداشتند.
✍ از اوت ۱۹۱۱، عبدالبهاء، رهبر آیین بهائی، مجموعهای از سفرها را به غرب آغاز کرد که دو سال و نیم به طول انجامید. او در این سفرها، ارتباطات فعال و مستمری با عموم مردم و بهویژه با جنبشها و سازمانهایی که در تغییرات اجتماعی پیشرو بودند، برقرار کرد.تماسهای عبدالبهاء با جنبش حق رأی زنان در اروپا و آمریکای شمالی یکی از برجستهترین ویژگیهای این دوران است، نه تنها به دلیل موضعگیریِ قاطع و مکرر او در حمایت از حقوق زنان، بلکه همچنین به این دلیل که او تقریباً با همهی رهبران سازمانهای مهمِ حق رأی زنان در بریتانیا و ایالات متحده، دیدار و گفتوگو کرد. همزمان با این تماسها با عبدالبهاء، رسانههای حامیِ حق رأی زنان شروع به انتشار اطلاعاتی دربارهی طاهره کردند. یکی از اولین نمونهها مقالهای بود که تنها چند روز پس از ورود عبدالبهاء به لندن در سال ۱۹۱۱ در نشریهی «کشورهای مشترکالمنافع مسیحی» منتشر شد. در ۱۳ سپتامبر، همین بخش مقالهای تکستونی دربارهی طاهره منتشر کرد. اطلاعاتِ ارائهشده دربارهی زندگیِ او نسبتاً مختصر بود، اما مقدمهی این نوشته شایان توجه است زیرا نویسنده، طاهره را پیشگام فمینیسم مدرن معرفی میکند. اندکی پس از انتشار این مقاله، رسانههای سه سازمان اصلیِ حق رأی زنان در بریتانیا (اتحادیهی ملی حق رأی زنان، اتحادیهی اجتماعی و سیاسی زنان و اتحادیهی آزادی زنان) متون مختلفی را به طاهره اختصاص دادند.
✍ کری چپمن کت، رئیس اتحادیهی بینالمللی حق رأی زنان و انجمن ملی حق رأی زنان آمریکا، در سخنرانیِ آغازین خود برخی از پیشرفتهای جنبش فمینیستی در ایران را مرور کرد و سخنان زیر را درباری طاهره بر زبان راند:
«چه همزمانیِ سرنوشتسازی بود که در سال ۱۸۴۸، در حالی که زنان آمریکایی در حال پایهگذاری نخستین جنبش سازمانیافتهی حق رأی زنان بودند، این زن ایرانی [طاهره] حجاب از رخ برداشت و علیه تمامی اصول اسلام که زنان را در جایگاه فرمانبرداری قرار میداد، طغیان کرد. فصاحت او، به آنها که میترسیدند، شجاعت بخشید و زنان او را سرمشقِ خود قرار دادند ... بیتردید بهائیان بیش از هر جا بر ایران تأثیر گذاشتهاند و در آنجا یاد قرةالعین هنوز زنده است، زیرا او امیدی جاودان در دلزنان سرزمینش برانگیخت.»
@NashrAasoo 💭
قتلهای زنجیرهای ــ اکبر سعیدی سیرجانی
🎧امید رضایی
«در دو دههی اخیر رسانهها دستکم در ماه آذر دربارهی قتل روشنفکران ایرانی به دست حکومت ایران گزارش میدهند، با این حال بخش زیادی از این گزارشها به چندوچون و جزئیات ترورها اختصاص دارد. زنده نگاه داشتن یاد این کشتهشدگان بخشی از روند دادخواهی و مبارزه برای اجرای عدالت است. پادکست «قتلهای زنجیرهای» اما نه در قتل، که در زندگی مقتولان سیاسی ایران کندوکاو میکند و به دنبال پاسخ این سؤالات است که آنها چه کردند و چه میراثی از خود بهجای گذاشتند؟»
🔸 پادکستهای آسو در اپهای پادگیر با شناسهی NashrAasoo در دسترس هستند.
@NashrAasoo 💭
بشنوید: یک کتاب: «معمای نظم زندان»
📚 چرا نظم اجتماعی در زندانهای دنیا بهشدت با یکدیگر تفاوت دارد؟ چه ویژگیهایی شیوهی ادارهی زندانها در کشورهای اروپای شمالی را از دیگر جوامع متمایز میکند؟ دیوید اسکاربک، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه براون، در کتاب تحسینشدهی «معمای نظم زندان: چرا زندگی پشت میلههای زندان در گوشه و کنار دنیا متفاوت است؟» (The Puzzle of Prison Order: Why Life Behind Bars Varies Around the World) به چنین پرسشهایی پاسخ میدهد. در این قسمت از پادکست «یک کتاب» در گفتگو با عرفان ثابتی، پژوهشگر علوم اجتماعی، به معرفی و بررسی این کتاب میپردازیم.
▪️پادکستها و نسخهی شنیداری مقالات ما را در وبسایت آسو و همچنین در شبکههای اجتماعی و اپهای پادخوان با شناسهی NashrAasoo بشنوید.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
ناممکنی درخشان 🔻
✍️ در طول تاریخ ادبیات، دو گروه به زبان مادری خود ننوشتهاند یا نتوانستهاند بنویسند. برای برخی از شاعران و نویسندگان این کار انتخابی منطقی و عقلانی بوده است و برخی هم بنا بر ضرورت نتوانستهاند. اجازه بدهید برای هر مورد مثالی بزنم.
امیل چوران ــ چورانِ «هزیمتیافتهیِ ابدی» ــ دربارهی زبان میگوید:
اگر میشد به کبوتر نامهبری جغرافیا یاد داد، پرواز ناآگاهانهی مستقیم به مقصدش برایش ناممکن میشد.
نویسندهای که زبانش را تغییر میدهد در موقعیت همین کبوتری قرار میگیرد که دانش جغرافیا درماندهاش کرده است.» درست است، حق با چوران است: در این حالت چیزی باعث پیچیدهتر شدن شرایط میشود، چیزی تیره و مبهم.
سیر زبانی خودم را اینطور میتوانم توصیف کنم: کودکی را به دایهای میدهند یا تا چشم باز میکند خود را در دامان دایهای میبیند؛ او دایهاش را دوست دارد و تصور میکند مادرش است. رابطهی من با زبان ترکی همینطور است. عاقبت، حس غربت به عشق مبدل شد. این زبان پتوی نوزادی من است: بوی تخم خشخاش و ماهی میدهد. مزهاش مانند زیتون است.
خشونت خانگی، دردی که درمان دارد
«بیرون آمدن از چرخهی خشونت خانگی برای هیچکس آسان نیست. شاید مهمترین کلید رهایی این باشد که هم بدانیم چه رفتارهایی مصداق خشونت است و هم در اطرافمان آدمهای امنی داشته باشیم که بتوانیم از آنها کمک بگیریم. پیمودن این مسیر برای زنانی که استقلال مالی ندارند، گرفتار قوانین تبعیضآمیزند، و از حمایتهای مالی و معنویِ دولت و نهادهای اجتماعی بیبهرهاند، هم بسیار سختتر است. اما وقتی به زندگیِ زنانی نگاه میکنیم که بهرغم همهی این موانع توانستهاند چرخهی خشونت را در ایران بشکنند، آنگاه میتوان مطمئنتر گفت که خشونت خانگی درد بیدرمان نیست.»
@NashrAasoo 💭
چرا از جنگ دست برنمیداریم؟🔻
✍️ اووری استاد تاریخ در دانشگاه اِکسِتِر در بریتانیا است و چندین کتاب پرفروش و در عین حال بسیار دقیق و موشکافانه، عمدتاً دربارهی جنگ جهانیِ دوم، نوشته است. او کتابِ جدیدش را نوعی فضولی خوانده است، چون آثار تاریخنگارانهی قبلیاش صرفاً متمرکز بر دو دههی قرن بیستم بود، در حالی که پژوهش جدیدش دربارهی جنگ ناگزیر چندهزاره را دربر میگیرد، و چون نوشتههای موجود دربارهی علل جنگ عمدتاً از منظر انسانشناسی، قومشناسی، بومشناسی، روانشناسی، زیستشناسیِ انسانی و باستانشناسی به این مسئله پرداختهاند، و نه از دیدگاه تاریخنگاری، که رشتهی تحصیلیِ خودِ اووری است. البته او نادیده گرفتنِ تاریخنگاری را به درستی «عجیب» میخوانَد. همهی ما باید سپاسگزارِ او باشیم که تصمیم گرفته است که فضولی کند، زیرا نتیجهی این کار کتابی واقعاً خواندنی است که بر خلاف اکثر آثار موجود از ارائهی پاسخهای سطحی و سادهانگارانه خودداری میکند.
✍️ اووری به طور روشمند از استناد به نمونههایی که صرفاً به درد سخنوری و لفّاظی میخورَد خودداری میکند و در عوض به مثالهای واقعاً شاخص اشاره میکند. ارزش این امر بیش از هر زمانِ دیگری وقتی آشکار میشود که در فصل «عقیده» به سراغ دین میرود. او در آغاز به تغییر تاریخنگاریِ جنگهای صلیبی اشاره میکند: تاریخنگاران در ابتدا بر انگیزههای معنوی تأکید میکردند و بعد بر انگیزههای مادی تمرکز کردند و سرانجام دوباره به سراغ انگیزههای معنوی رفتند. در مورد جنگهای آزتکها باید گفت که آزتکها انگیزههای مادی داشتند اما این انگیزهها فرعی بود. آنها اسرا را صرفاً برای بقای خود قربانی میکردند: اگر به خدای خورشید، هویتْزیلوپُچْتْلی (و نه فقط خدای زمین، تلالتِئوتل، که اووری از آن نام میبرَد) به اندازهی کافی خون نمیرسید، همه را نابود میکرد. با وجود این، در سرزمینی عاری از حیواناتِ اهلی، جنگجویان و خانوادههایشان برای تأمین پروتئینِ لازم به خوردن اجسادی میپرداختند که از صحنِ قربانگاه هرمیشکل به پایین پرتاب میشد. بنابراین، تلاشِ زیاد برای به اسارت گرفتن و قربانی کردنِ پرطول و تفصیلِ قربانیان کاملاً عاری از نفع شخصی نبود.
✍️ اووری ابتدا از قول مارگارت میدِ همیشه ناآگاه میگوید که «جنگ را هم میتوان مثل بردهداری منسوخ کرد.» (همین الان تعداد زیادی برده را در منطقهی فِزان در لیبی به فروش گذاشتهاند.) سپس او سخنی از داگلاس فرای، انسانشناس آمریکایی، را نقل میکند: «کارِ شاقی که باید انجام دهیم این است که داروغه و قاضی را به غرب وحشیِ جهانی بیاوریم.» من داروغه نیستم اما مسئولیتِ تأمین امنیتِ بعضی کشتیهای تفریحی در «آبهای مملو از دزد دریایی» در جنوبشرقیِ آسیا را بر عهده داشتم. طی آن مدت فهمیدم که دولتهای کاملاً قانونمدار نه تنها حاضر نیستند که برای تعقیب و بازداشتِ دزدانِ دریایی خود را به خطر بیندازند بلکه حتی اگر دزدان دریایی را به رؤسای بندرگاهها تحویل دهید این دولتها با زندانی کردن آنها موافقت نخواهند کرد.
@NashrAasoo 💭
چرا زنان مستقل و تحصیلکرده هم در رابطهی خشونتآمیز میمانند؟
«مهمترین گام برای کمک کردن به زنان برای تمام کردن یک رابطهی خشونتآمیز، فرهنگسازی و آگاهی رساندن به آنها برای شناخت روابط خشونتآمیز و نحوهی رها شدن از آنها است. آگاهیرسانی بدون مقصر جلوه دادن زنان خشونتدیده و قضاوت کردن آنها، بدون این که نوک نیزه را طرف زن خشونتدیده ببریم، و بدون دادن حس شرمساری به آنها.»
aasoo.org/fa/articles/274
@NashrAasoo 🔻
نامهی سعید مدنی از زندان دماوند 🔻
🔸 این نامه از سعید مدنی پاسخ به یادداشتیست که آصف بیات در اردیبهشتماه امسال در نقد نظرات او نوشته بود و در آسو منتشر شده است.
✍️ آقای دکتر آصف بیات عزیز
با سلام و احترام بسیار،
نقد و ارزیابی شما دربارهی نکات مطرحشده در گفتوگو با دوست و همبند، آقای حسین رزاق را دریافت کردم و از اینکه بهرغم انبوه گرفتاری و مشغلههای علمی وقت خود را مصروف نگارش آن کردید، سپاسگزارم.
نخست مایلم تأکید کنم که از این نقد نیز مانند دیگر آثار شما بسیار آموختم و با بسیاری از نکات آن همدلی دارم. لذا اگرچه من نیز مانند شما آرزو دارم روزی روی نیمکت پارکی یا در محیط امنی بنشینیم و از نزدیک و چهرهبهچهره دربارهی مسائل ایران و جنبش دموکراتیک گفتوگو کنیم، اما از آنجا که بحث دربارهی مسائل درون جنبش دموکراتیک مردم ایران را نمیتوان به آینده موکول کرد و تلاش برای پاسخ به مسائل کنونی را وظیفهای ملی و اخلاقی در برابر همهی علاقهمندان به ایران فردا میدانم، فرصت را مغتنم شمرده و بهرغم محدودیتهای زندان در تبعید و همینطور به قصد بهرهمندی بیشتر از نظرات شما نکاتی را به عرض میرسانم...
✍️ حاملان هر دو استراتژیِ انقلاب و گذار وضعیت نامطلوبِ موجود را محصول ساختار اقتدارگرا و غیردموکراتیک میدانند و دربارهی ساختاری بودن بحرانها و نابسامانیهای موجود توافق دارند و در تحلیل نهایی فقر، نابرابری، تبعیض و آپارتاید، فساد، توسعهنیافتگی و امثال آن را ساختاری میدانند و راهی جز تحول و تغییرات ساختاری برای آن سراغ ندارند؛ اما دربارهی مسیر تغییر، مشی تغییر، اصول حاکم بر تغییر، شتاب تغییر، هدف و چگونگی و سازوکار تغییر اختلافات جدی دارند.
✍️ در واکنش به انتخاباتْ گذارطلبان در حد فاصل انتخاباتگراییِ رفرمیستها و ضد انتخاباتگرایی انقلابیها قرار دارند. رفورمیستها طرفداران پروپاقرص انتخابات با هر استانداردی هستند که البته مبتنی بر نوعی مغالطه است: مغالطهی انتخاباتگرایی رفرمیستها در پی راستنمایی استدلال و استنتاج غلط آنها است. مقدمهی صحیح رفرمیستها برای انتخاباتگرایی عبارت است از اینکه «انتخابات شیوهی پیشبرد مسالمتآمیز روند دموکراسیسازی است»، و نتیجهگیری غلطشان این است که: «هر مناسک انتخاباتی به دموکراسی میانجامد». به عبارت دیگر آنها فراموش میکنند که فقط انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه (اگرچه نسبی) میتواند نویددهندهی دموکراسی باشد و لذا فقط انتخاباتی به دموکراسی ختم میشود که متضمن سه مشخصهی اصلی یعنی ۱) برابری در مشارکت سیاسی، ۲) رقابت آزاد و عادلانهی سیاسی و ۳) مشروعیت ایدهی حاکمیت مردم بر سرنوشت سیاسی خود باشد.
@NashrAasoo 💭
«در این جستار من رد پای زنی را دنبال میکنم که در سال ۱۸۷۸ در استانبول به دنیا آمد، به پاریس رفت و در دانشگاه سوربن ادبیات و فلسفه خواند اما در اوج شکوفاییِ حرفهای خود را در میانهی نسلکشی و پاکسازیِ قومی یافت. از آن پس تمام زندگیاش را صرف نوشتن از فاجعه کرد، فاجعهای که شاهد آن بود و بهعلت بازگو کردنش از وطن تبعید شد و بیشتر سالهای عمر را در آوارگی گذراند اما هرگز دست از بیان حقیقت نکشید. سرانجام به دستور استالین دستگیر و به سیبری تبعید شد و از آن پس کسی از سرنوشتِ او اطلاعی ندارد. من از زابل یسایان سخن میگویم.»
aasoo.org/fa/articles/4973
@NashrAasoo 🔻
«زنپوش که در انگلیسی درگ کوئین (drag queen) خوانده میشود، مردی است که لباس زنانه میپوشد و به نحوی اغراقآمیز و معمولاً برای سرگرمی رفتارهای زنانه از خود نشان میدهد. بهرام بیضایی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در کتاب نمایش در ایران، زنپوش را جوانی تعریف میکند که در تقلید ــ یک نوع هنر نمایشی ــ با لباس زنانه و تغییر صدا بهجای زنان ظاهر میشد. در تاریخ هنرهای نمایشی در ایران، آنچه در قالب زنپوشی میبینیم اغلب برآمده از محدودیتهای مذهبی و اجتماعی و ممنوعیتحضور زنان بر صحنه بوده است. »
aasoo.org/fa/articles/5002
@NashrAasoo 🔻
«امروز میلیونها نفر در گوشه و کنار دنیا در آرزوی رهایی از چنگ خودکامگان به سر میبرند. اما وقتی تقریباً هر روز میشنوند که کشورهای مهد لیبرالیسم با تورم، اعتصابات، شیوع جرائم، خشونت ناشی از اسلحه و بیاعتناییِ رأیدهندگان به حقیقت دست و پنجه نرم میکنند، بسیاری از آنان شک میکنند که دموکراسی بهترین آلترناتیو است.»
aasoo.org/fa/articles/4930
@NashrAasoo 🔻
«ثنا نصّاری، نویسنده، شاعر، مترجم و منتقد ادبیات و هنر است. او تا کنون یک رمان به نام «در من فیلی خفته است»، یک مجموعه شعر به نام«فراغی» و چهار ترجمهی رمان از انگلیسی به فارسی منتشر کرده است. مجموعه داستان او به نام «این دو گل» که دربارهی جنگ ایران و عراق است، به زبان انگلیسی در لندن منتشر شده و از سال ۲۰۲۱ نیز به عنوان منتقد هنری و ادبی با مجلهی Writers Mosaic همکاری میکند. با او دربارهی تجربههای زیستهاش در بسترهای متفاوت فرهنگی و اجتماعی که در آنها رشد کرده، گفتوگو کردهایم.»
aasoo.org/fa/articles/5010
@NashrAasoo 🔻
«با کمی تردید»: ۳ــ دوگانهی داخلنشین و خارجنشین 🔻
🎙 گفتوگوی فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان
🎧 «با کمی تردید»: ۱ــ پنجاهوهفتیها
🎧 «با کمی تردید»: ۲_ انقلاب زنان
🔸 پادکستهای آسو را در اپهای پادگیر با شناسهی NashrAasoo در دسترس هستند.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
روانپزشکی در خدمت قدرت: زنان، دیوانهانگاری و سرکوب 🔻
✍️ با گذشت زمان، تعریف و کاربرد مفهوم جنون نه تنها تحت تأثیر ساختارهای فرهنگی و اخلاقی جوامع قرار گرفت، بلکه به ابزاری در دست قدرت برای کنترل و سرکوب افراد و گروههای مخالف تبدیل شد. این تحول از جداسازی افراد «غیرعادی» در تیمارستانها به نظارت و بازسازی اخلاقی آنان نشان میدهد که روانپزشکی، بهجای تمرکز بر درمان، در مواردی در خدمت ساختارهای قدرت و نظم اجتماعی درآمده است. در این فرآیند، جنون به ابزاری برای تحمیل هنجارها و حذف کسانی که تهدیدی برای «هنجارها» بهشمار میرفتند، بدل شد. این انحراف از رسالت درمانی روانپزشکی بهویژه در حکومتهای توتالیتر و در قالب استفادهی سیاسی از روانپزشکی نمود بیشتری یافت، جایی که تشخیصهای روانی نه برای درمان، بلکه برای سرکوب مخالفان سیاسی و اجتماعی به کار گرفته شد.
✍️ در دنیای سیاست، سوءاستفاده از روانپزشکی یا همان «روانپزشکی تنبیهی» به بهکارگیریِ نادرست تشخیصها، بازداشتها و درمانهای روانپزشکی بهمنظور سرکوب حقوق بشر و کنترل افراد مخالف اشاره دارد. در این فرآیند، روانپزشکی از یک ابزار درمانی به ابزاری برای اعمال قدرت تبدیل میشود، بهویژه در رژیمهای توتالیتر که برای حذف مخالفان سیاسی و اجتماعی از آن بهره میبرند. در این نوع حکومتها، برچسب «بیماری روانی» بهطور سیستماتیک به مخالفان منتسب میشود تا نظرات و رفتارهای آنان را غیرعقلانی و بیاعتبار جلوه دهد و به این ترتیب، همزمان با نابود کردن اعتبار سیاسی افراد، آنان را از صحنهی اجتماعی حذف کنند. تاریخ معاصر شاهد نمونههای فراوانی از این سوءاستفادهها بوده است، که در آن رژیمهای اقتدارگرا و توتالیتر، از جمله در کشورهای اتحاد جماهیر شوروی، آلمان نازی، چین و کوبا از روانپزشکی بهعنوان ابزاری برای سرکوب و کنترل استفاده کردهاند. حتی در کشورهایی چون آمریکا و کانادا نیز مواردی وجود دارد. در این کشورها، مخالفان سیاسی بهویژه از طریق تشخیصهای نادرست روانپزشکی، در بیمارستانهای روانی حبس و بهطور غیرقانونی تحت درمانهای اجباری قرار میگرفتند.
✍️ در سالهای اخیر، نمونههای متعددی از سوءاستفادهی روانپزشکی در ایران گزارش شده است. یکی از تکاندهندهترین موارد، بهنام محجوبی، زندانی عقیدتی و از دراویش گنابادی بود. او که به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به دو سال حبس تعزیری محکوم شده بود، بهرغم بیماری، بازداشت و زندانی شد. از زندان به بیمارستان روانی منتقل و در آنجا با عنوان «درمان روانی» شکنجه شد و سرانجام در اثر مسمومیت دارویی درگذشت. او در تماس تلفنی گفته بود: «میگویند شما باید مثل سگ اینجا بمیرید».
@NashrAasoo 💭
مستندسازی که تروریستها را فریب داد
این پسربچه اسامه نام دارد و پدرش، معروف به ابو اسامه، یکی از جنگجویان «جبههی نصرتِ» سوریه، وابسته به القاعده، است. فیلمِ دِرکی این پدر و پسر، خانوادهی آنها و دارودستهی آدمکشهای دوروبرشان را در حال جابهجایی در جهنم بیقانون شمال سوریه، آن هم در اوج جنگ داخلی این کشور، دنبال میکند. درکی، یک کرد سوری که از جنگ گریخته و در آلمان سکنا گزیده، برای این که بتواند این فیلم را بسازد چنین وانمود کرد که مستندسازی همدل با جهادگران است و برای سالها اعتماد کامل جنگجویان جبههی نصرت را جلب کرد. این مستند با آرامشی ترسناک و به شیوهای حیرتآور اما خودمانی از انگیزهی آدمهای معمولیای که عاشق سینهچاک قتلعام میشوند، پرده برمیدارد. در سفر اخیر درکی به نیویورک سیتی به دیدار او رفتم و دربارهی روند شگفتانگیز فیلمبرداری از آموزش آدمکشی به پسربچهها و به خطر افتادن زندگیاش به علت ساختن این فیلم حرف زدیم.
aasoo.org/fa/articles/1764
@NashrAasoo 🔺
«در آغاز قرن بیستم، جنبش حق رأی زنان در بریتانیا بخشی از گفتمان و کوششهای تبلیغاتیِ خود را به حفظ و زنده نگه داشتن یاد و خاطرهی بعضی از زنانِ برجسته اما کمتر شناختهشدهی گذشته اختصاص داد. برای دورهی بسیار کوتاهی در سالهای پیش از جنگ جهانی اول، یک استثنای کوچک قاعدهی اروپاییبودنِ قهرمانان را نقض کرد. جنبش حق رأی زنان در بریتانیا زنی ایرانی را که در دوران مدرن زندگی کرده بود، به جایگاه قهرمانانِ خود افزود. این زن قرةالعین معروف به طاهره بود.»
aasoo.org/fa/articles/5006
@NashrAasoo 🔻
برای خورشیدی که از بالای چوبهی دار طلوع نکند؛ آنجلا دیویس و زندانیان سیاسی🔺
«آنجلا دیویس، پژوهشگر نامدار فمینیست و فعال سیاسی آمریکایی، از اوایل سال ۱۹۷۰ فعالیت خود را در زمینهی حمایت از زندانیان سیاسی و مبارزه با حکم اعدام آغاز میکند و در همان سال خودش نیز به جرم مشارکت در آدمربایی و قتل، زندانی و محکوم به اعدام میشود و کارزارهای جهانیِ گستردهای در حمایت از او و لغو حکم اعدام شکل میگیرد. مستند «آنجلا دیویس و زندانیان سیاسی را آزاد کنید»، ساختهی شولا لینچ، و کتاب خودزندگینامهی در اسارت زنجیرها و خوکها، نوشتهی آنجلا دیویس، منابع سودمندی هستند که به ما نشان میدهند چطور آنجلا دیویس به چهرهای جهانی برای مبارزه علیه اعدام زندانیان سیاسی بدل میشود. در این مقاله با ارجاع به فیلم و کتاب میکوشم توضیح دهم که چرا در این دوران سیاه که هر روز خورشید از بالای چوبهی دار در زندانهای ایران طلوع میکند، همبستگی اجتماعی با زندانیان سیاسی امر ضروری و مهمی به شمار میرود و تلاش برای نجات جان محکومان به اعدام، بخشی از مبارزه برای عدالت است.»
@NashrAasoo 💭
کتاب «معمای نظم زندان: چرا زندگی پشت میلههای زندان در گوشه و کنار دنیا متفاوت است؟» نوشتهی دیوید اسکاربک، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه براون موضوع این قسمت از پادکست یک کتاب است.
aasoo.org/fa/podcast/5001
@NashrAasoo 🔻
«سالها است که از من میپرسند «چرا به زبان کردی نمینویسی؟» پرسش بجایی است زیرا کردم و به زبان ترکی مینویسم. مطمئنم که این پرسش باز هم تکرار خواهد شد. در چنین مواقعی نفس عمیقی میکشم و میکوشم پاسخی بدهم. اگر فردی فرانسوی این پرسش را مطرح کند مطمئنم که میتوانم چند روز متوالی دربارهاش صحبت کنم. اما معمولاً این کردها و ترکها هستند که چنین پرسشی را میپرسند. این پرسش در اصل پرسشی سیاسی است؛ همیشه برایم روشن است که افرادی که این پرسش را مطرح میکنند خودشان میتوانند جوابش را بدهند، حتی مفصلتر از خود من. صادقانه بگویم که هر اندازه هم که نیت پرسشگر خیرخواهانه بوده، همیشه به نظرم این نه یک پرسش بلکه یک شیطنت بوده است.»
aasoo.org/fa/articles/4963
@NashrAasoo 🔻
درسگفتارهای عباس امانت دربارهی تاریخ ایران ــ سخن آخر
🔸 در این سلسله درسگفتارها، عباس امانت، استاد بازنشستهی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت میکند که به باور او از قرنها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.
🔸 پیشگفتار
🔸 درس اول: بوم و بر
🔸 درس دوم، ایران و انیران
🔸 درس سوم، درگاه و دیوان
🔸 درس چهارم، دین و دولت
🔸 درس پنجم، بازار و میدان
🔸 درس ششم، بیرون و اندرون
🔸 درس هفتم، رزم و بزم
🔸 درس هشتم، دنیا و آخرت
🔸 پادکست درسگفتارها در اپهای پادگیر با شناسهی NashrAasoo در دسترس هستند.
[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧
«اکنون سرخط اخبار به دو جنگِ تمامعیار (در اوکراین و غزه) اختصاص یافته و جنگهای داخلیِ احتمالاً مرگبارتری هم در آفریقا در جریان است. در چنین شرایطی، احتمالاً کتاب جدید ریچارد اووِری توجهی را که در خور آن است برخواهد انگیخت، بهرغم این واقعیت که آثار منتشرشده در این حوزه از مدتها قبل مایهی دلسردیِ نویسندگان و خوانندگان بوده است.»
aasoo.org/fa/books/4981
@NashrAasoo 🔻
خشونت در خانه: تحمل يا طلاق؟
الهام سالها در رابطهاى خشونتآمیز و آزاردهنده با شوهرش زندگی کرد، تا این که تصمیم به جدایی گرفت و زندگی جدیدی برای خود ساخت. این زن تحصیلکرده، شاغل، و مستقل تجربهی خود از مواجهه با یک رابطهی آزاردهنده و رهایی از آن را روایت میکند.
@NashrAasoo 🔻
«شواهد متعدد نشان میدهد جمهوری اسلامی مدتها است به تدریج تسلط بر ذهن و قلب ایرانیان را از دست داده و اکنون فقط به تسلط بر جسم و جان و زندگی فیزیکی و بدن مردم رضایت داده است...بنابراین همانطور که چند سال پیش در جایی گفتم ضرورت تغییر از در و دیوار ایران میبارد و جامعهی ایران سالها پیش حرکت خود را برای ساختن جامعهای دموکراتیک آغاز کرده است و اکنون در میانهی راه بیش از هر زمان نیازمند هوشیاری و شناخت مسیر تغییر کمهزینهتر و نتیجهی اطمینانبخشتر است.»
aasoo.org/fa/articles/4980
@NashrAasoo 🔻