soroush_philosopher | Unsorted

Telegram-канал soroush_philosopher - عبدالکریم سروش و فلاسفه

11423

کانالی برای آن ها که می اندیشند... اندیشه ها و آرای دکتر عبدالکریم سروش و بزرگان عرفان و فلسفه کانال رسمی دکتر سروش : @DrSoroush

Subscribe to a channel

عبدالکریم سروش و فلاسفه

گاه پاره ای از #روحانیان ما در رد #آزادی_بیان چنین استدلال می کنند که ببینید #مارکس با این عالم چه کرد! فردی چون مارکس با عقیده ای #فاسد پیدا شد و اندیشه های باطلی را ترویج کرد و عالمی را به فساد کشاند و مردم جهان را چندین دهه به اندیشه های باطل مشغول داشت و چه فتنه ها و جنگ ها در جهان آفرید و چه حکومت های سنگدلی ( #استالینیسم) را بر مردم حاکم کرد. می گویند همه ای حوادق به دلیل آزادی بیان ، پدید آمد یعنی این که اجازع دادند مرد #فاسدالعقیده افکار خود را آزادانه نشر دهد و #عقول و #افکار را متوجه خود سازد و جوانان را بفریبد و ذهنشان را تسخیر کند و رفته رفته آن کُند که کرد.

به نظر من این استدلال ، #مغالطه ای نهفته است. به لحاظ تاریخی ، #مارکس و پیروان و همراهان و همفکرانش ، بذر اندیشه ی خود را ابتدا در #اروپا کاشتند. مارکس #آلمانی بود ، به #بلژیک و #بروکسل و #پاریس رفت، نهایتا در #لندن اقامت گزید و سال ها در آن جا ماند و در همان جا #وفات کرد و دفن شد. #انگلس ، یار وفادار و همراه مارکس ، در #انگلیس بود. کسانی مثل #باکونین یا #پرودون هم در #پاریس بودند که با افکار مارکس #مخالف بودند. این ها تا وقتی که در #اروپا بودند ، وزن خود را داشتند و کسی آن ها را بی جهت بزرگ یا کوچک نمی کرد. وقتی #لنین در #روسیه ، #مارکسیسم را به عنوان #ایدئولوژی حاکم اعلام کرد بدین معنا که هر کس #خلاف آن بگوید ، #خفه اش می کنیم یعنی درست از آن جایی که #آزادی بیان نبود ، این رای_به اصطلاح_فاسد پا گرفت و ریشه دواند.
آن اتفاق بدی که افتاد این بود فکری که باید در کنار رقبای خود مطرح می شد ، به میدان می آمد ، هماوردی می کرد و با هماوردان خود در فضایی برابر ، آزادانه چالش می کرد ، از این هماوردی ها محروم ماند و به تک نهالی در بیابانی خالی از فکر تبدیل شد یعنی ایدئولوژی ای غالب و حاکم و حتی سخت گیر تر از ادیانی مثل #مسیحیت و یا #کاتولیسیسم به همین دلیل ، اگر خطایی هم بود ، باقی ماند ، در ضریب های بزرگی ضرب گردید ، فربه و ماندگار شد ، زدوده نشد ، نقد و پیرایش نشد و آن آفتا را هم به بار آورد.
اگر این فکر در محیطی آزاد قرار می گرفت ، به اندازه ی قوت و درون مایه ی خود تاثیر می گذاشت و در میان رقبای خود به آن اندازه که قدرت عرض اندام داشت ، عرض اندام می کرد نه بیشتر. آن فکر در جایی به یک قامت بلند تبدیل شد که همه ی قامت های بلند دیگرا را قطع کرده بودند. در جایی به چراغی بسیار پر نور تبدیل شد که هیچ چراغ دیگری را روشن نگذاشته بودند. طبیعی است که وقتی چیزی بدل به قبلع و تنها معیار فکر گردید و #مصون از #نقد شد، بدی هایش #فاجعه می افرینند. علی الخصوص وقتی که با قدرت معزوج شود.منطق قدرت ، سواری گرفتن از همه چیز ؛ دین ، ایدئولوژی ، فکر ، فلسفه ، شعر و ... برای بفای خویشتن است. همه را در استخدام خود می آورد تا سوار شود و بتازاند.
#مارکسیسم هم چنین سرنویشتی داشت.
لذا ان استدلال که می گوید اگر شما به فکر اجازه پر و بال باز کردن و رشد و نشر آزاد دهید ، آن گاه افکار فاسد و باطل چیره می شوند و عقول را می ربایند و جامعه ای را فاسد می کنند ، استدلال باطلی است. از قضا این حرف ، متعلق به جایی است که قدرت مطلقه وجود داشته باشد و آزادی فکر وجود نداشته باشد.

✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #ادب_قدرت_ادب_عدالت
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️فیدل کاسترو هم رفت.
کسی که بگمانم آزادخواهانه برای آزادی مبارزه کرد و وقتی به قدرت رسید،خود گشت دشمن آزادی.

مستبدی که چون پروانه قدرت بر شانه هایش نشست،همچون آن پروانه، پریروز پیلگی خویش را فراموش کرد!

عموما اینگونه هست. انسانهایی که روح آزاده ندارند، وقتی جهان و قدرت به آنها رو می کند، حب دنیا و زر و زورش، باعث میشود که آرمانهای انسانی اخلاقی خویش را فراموش کنند! کمتر کسی آن گاه که به قدرت رسید، باز بر سر مواضع آرمانی اخلاقی دینی خویش استوار ماند، مگر متقیان!

کمتر کسی در عرصه سیاست و قلعه ی قدرت، اخلاق و شرف را بسان علی (ع) رعایت کرد که چون علی را نکوهیدند که سیاست بلد نیست و مکر و حیله نمیکند، گفت: "ولا التقی لکنت ادهی العرب: اگر تقوا نبود، من سیاستمدار ترین مرد عرب بودم!" یعنی، نه اینکه من نیز سیاست و مکر و حیله اش را نمی دانم، بل، تقوا، دست و پای مرا بسته است و نمیتوانم تقوا و اخلاق را به پای منافع سیاسی ذبح کنم!

✍ #امین_جباری
📝 #مرگ_کاسترو
کانال نویسنده
@jabbariamin

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

هدفِ فلسفه روشن ساختنِ افکار و مفاهیم و معنیِ زبان است. بدین ترتیب می توان ادعا کرد که «فلسفیدن» همان واضح و دقیق فکر کردن است. در مطالعه ی علوم طبیعی در کل می توان پیشرفتِ نظری و گسترش تدریجیِ دانش را در طولِ زمان دنبال کرد. گاهی «جهشِ نظری» و روشی جدید در نگرش به پدیده ها،کشف می شود اما چنین جهشهایی استثناء هستند.
در مقابل ، در فلسفه اگر چه می توان شاهدِ پیشرفتِ تدریجی بود،اما برخی از پرسشهایی که یونانیان قدیم به آنها پرداخته اند،امروزه نیز مورد بحث است؛هرچند انکار و بی توجهی نسبت به عقاید برخی فلاسفه توسط دیگران نیز کاملا متداول است. فلسفه همواره در پیِ پیشنهادِ روشهای جدید در نگرش به پرسشها،راههای نو در تبیینِ ایده ها و دیدگاههای جدید راجع به هدف و عملکردِ خودِ فلسفه است.
بین فلسفه و زبان ارتباطِ تنگاتنگی وجود دارد. در واقع برخی وظیفه ی فلسفه را چیزی جز روشنگری های زبان شناختی نمی دانند. در هر صورت ، برای درک وظیفه ی فلسفه باید بین زبانِ «مرتبه ی اول» و «مرتبه ی دوم» تمایز قائل شد.

به مثالهای زیر دقت کنید:

مرتبه ی اول: «الف علتِ ب است»
مرتبه ی دوم: «اینکه بگوییم الف علتِ ب است به چه معنی است؟»

مرتبه ی اول: «آیا این کار درست است؟»
مرتبه ی دوم: «اینکه بگوییم چیزی درست است به چه معنی است؟»

مرتبه ی اول: «خدا وجود دارد»
مرتبه ی دوم: «زبانِ مذهبی چیست و چگونه ممکن است اظهاراتِ مذهبی را قبول یا رد نمود؟»

زبانِ مرتبه ی دوم روشن کننده ی زبانِ مرتبه ی اول و اندیشه ی مستتر در آن است. فلسفه عمدتا با زبان مرتبه ی دوم سر و کار دارد.ممکن است فلسفه نتواند بگوید فلان چیز درست است یا غلط، اما می تواند زمینه را روشن سازد تا امکانِ تصمیم گیری فراهم گردد.

✍ #مل_تامپسون
📚#فلسفه/ ترجمهٔ: #بهروز_حسنی

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

وقتی استاد سلیم موذن زاده برای برادرش(مرحوم رحیم موذن زاده) در بستر مرگ اذان می گوید./ روحشان شاد.
تنها صداست كه مي ماند...
ياد و نامشان تا هميشه جاودان و ماندگار.

@jabbariamin

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

آواز افشاری زیبا استاد #سلیم_موذن_زاده

عاشق اگر فنا شد در جلوه نخستین
یک لحظه در دو عالم از یار خود جدا نیست

روحش شاد و یادش گرامی💐❤️
@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

هرچه آدمی به علت شرایط ذهنی یا عینی کمتر مجبور به تماس با دیگران باشد، در وضع بهتری است. مضرات تنهایی و عزلت را اگر نمیشود یکجا احساس کرد، لااقل میتوان حدود آن را تشخیص داد. اما جمع موذی است؛ زیرا در پس ظاهر تفریح، مراورده و لذت معاشرت و جز اینها، زیان های جبران ناپذیری را پنهان می کند. از چیزهای اساسی که جوانان باید بیاموزند یکی این است که تنهایی را تحمل کنند، زیرا سرچشمه ی سعادت و آرامش روح است.
از همه ی این ها نتیجه میشود که هرکس که به خود متکی و در همه ی امور خودبسا باشد، در وضعیت بسیار خوبی بسر میبرد. حتی سیسرون میگوید:
«هرکس که فقط به خود وابسته است و میتواند به خود قناعت کند، باید انسان خوشبختی باشد».
به علاوه هرچه آدمی کیفیت های بیشتری در خود داشته باشد،از دیگران بی نیاز تر است.
احساس خودبسایی کامل،در انسانهای صاحب ارزش و غنای درونی مانع از آن می شود که در هم نشینی با دیگران،آنطور که جمع از آنان انتظار دارد،ارزش و غنای خود را فدا کنند‌،چه رسد به اینکه با انکار کردن خود در پی معاشرت با دیگران باشند.عکس این خصوصیات مردم عادی را بسیار معاشرتی و قابل انطباق می کند،زیرا دیگران را بهتر از خود می توانند تحمل کنند.علاوه بر این، در جهان به ارزشهای واقعی اعتنایی نمی کنند و به آنچه اعتنا می کنند،ارزشی ندارد.انزوای انسانهای شایسته و ممتاز،هم علت این امر است و هم نتیجه ی آن.بنابر آنچه گفته شد،روش خردمندانه ی زندگی برای هرکسی که ارزشی در درون خود دارد این است که در صورت لزوم نیازهای خویش را محدود کند تا بتواند آزادیش را نگاه دارد یا گسترش دهد و از آنجا که آدمی ناگزیر با همنوعان خود سر و کار دارد بهتر است تا آنجا که ممکن است آنانرا به زندگی خصوصی خود راه ندهد.

✍ #آرتور_شوپنهاور
📚 #درباب_حکمت_زندگی
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

فراتر یا فروتر از خودآگاهی یک جامعه، هسته ی مرکزی بسیار پیچیده ای قرار دارد که قابل تقلیل به ضوابط یا قوانین تجربی نیست. این هسته ی مرکزی را نمی توان بر اساس الگوهایی آشکار توضیح داد، زیرا سازنده ی فرهنگ است پیش از آنکه بتواند در بیانگرها یا ایده ها بیان شود یا بازتاب یابد. تنها زمانی که بخواهیم این هسته را در اختیار گیریم، می توانیم هسته بنیانی اسطوره ای شاعرانه ی یک جامعه را درک کنیم. جامعه با تحلیل خود بر اساس این هسته ی بنیانی، می تواند به ادراک ژرف تری از خویش دست یابد، و آغاز می کند به شناخت نقادانه ی هویت نمادین خویش.

✍ #پل_ریکور
📚 #زندگی_در_دنیای_متن ص98
📝 ترجمه: #بابک_احمدی

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

دکتر #عبدالکریم_سروش
بخشی از سخنرانی "خاتم انبیاء و عمومیت قرآن"
شخصی که اینگونه راجع به پیامبری و اخرین پیامبر سخن می گوید ، چگونه می تواند ادعا پیامبری کند؟!
👇👇👇👇

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

قابل توجه كسانى كه#دكتر_سروش راعامل اخراج اساتيددانشگاه وتعطيلى آن ميگمانندوقصدايشان رااسلامى كردن كليه دروس دانشگاه هاميدانند
اشاره دكتر#زيبا_كلام برتشويق ايشان دريادگيرى علوم انسانى غربى شنيدنيست.

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️ موضوع:

#انتقادی
#معرفتی
#اجتماعی

🔸طرح بحث:

🔹1) در گروه فرهیخته ای،عزیزی متنی از "دکتر سمیعی" به اشتراک گذاشت که صبغه ی فلسفی داشت.
عزیز دیگری زبان به نقد و اعتراض گشود که اولا این متن ها به احتمال زیاد از دکتر سمیعی نیستند همانگونه که متن های زیادی از انیشتن و دکتر شریعتی و... به اشتراک گذاشته میشود بی آنکه روح آن مرحومین از آن متنها و مدعاهای نهفته در آن خبر دار باشد و دوما اگر به فرض مفروض از ایشان هم باشند،باز زیاد موجه نیست که سخنان فلسفی یک پزشک را بپذیریم.

🔹2) آن عزیزی که متن را اشتراک گذاشته بود نهایتا تیشه را به ریشه خود و جملگی دوستان زد و در پاسخ فرمود که آنها صلاحیت سخن در باب دکتر سمیعی و امثالهم را ندارند : "البته ما نمیتوانیم در مورد ایشون نظر دهیم حتی خود بنده حقیر نیز به هیچ عنوان نمیتوانم در موردش نظری دهم..زیرا خودم را سر سوزنی نیز دربرابر علم ایشان نمیدانم..
حتمأ ایشان سرد و گرم روزگار دیده و حتمأ بیشتر از من و امثال من مطالعه کرده اند.."

🔹3) سخن که بدینجا رسید، بنده مواضع انتقادی خویش را نسبت به این نوع رویه بگمانم غلط، بیان کردم که بخشی از آن را در ذیل👇 می آورم:

🔻 ببینید، نخست اینکه گمان میکنم ما نباید پرسش و نقد رو محصور در قواعدی، مثل درجه بندی علمی و ... کنیم.
چرا؟! چون انسان به اقتضای انسان بودنش با قوه ی عقل و شعور و شور خویش با جهان در ارتباط است، ارتباطی که نباید یک سویه و صرفا پذیرش گرانه و منفعلانه باشد، بلکه باید در آن روح فعال و چالش برانگیز پرسش گری و تحقیق و تحلیل -(و نه تقلید و تجلیل)- موج زند.

لذا وقتی شخصی از چیزی و کسی پرسشی میکند، نمیتوانیم بگوییم که "شما در جایگاه و مقامی نیستید که بتوانید در مورد این چیستی یا کیستی پرسش کنید." اگر چنین کنیم، دچار مغلطه ی تشبث به اوتوریته شده ایم، چون نادیده گرفته ایم که اندیشه و پرسشگری انتقادی را نمیتوان سد و حصر زد و برای او اوتوریته و بتی تراشید که سرنوشتش را رقم زند، نخیر، پرسشگری،بت شکن است و نه بت تراش و به تعبیر مارتین هیدیگر، دیگر روزگاری است که بایست بپذیریم "پرسش تقوای اندیشه است!"

🔻دوم اینکه ما بین دانش مهارتی و دانش معرفتی تفاوت بسیار است.
مابین "علم در معنای ساینس" و دانش در معنای معرفت".

جناب سمیعی از همین رو، شاید و حتی باید، که جراح چیره دستی باشند. و جراحی چیره دست بودن در حوزه مهارت و در ذیل ساینس و علم است.
اما، اینکه بیایند و در امورات معرفتی مثل فلسفه زندگی و موفقیت و حس خوشبختی و سعادت و ... نظر دهند،و جالبتر اینکه نظرشان بعنوان مرجع پذیرفته شود، طبیعتا بایست در قبال این رویه "مشکوک" بود، و "حجیت کلام ایشان را ،فارغ از این تصور که او جراح مشهور و چیره دستی است، مورد پرسش قرار داد " ، چرا که اگر ما بیاییم و مثلا بگوییم که این کلام "فلسفی" او صحیح است چون ایشان "پزشک و جراح" موفقی هستند، در واقع نسبت به صحت یک امر -(در اینجا فلسفی)-، دلیلی غیر از سنخ آن امر -(در اینجا پزشک بودن صاحب سخن)- را آورده ایم که این البته منطقی نیست و در واقع مغلطه "ارجاع به مرجع غیر متخصص" است، چرا که یک پزشک تخصص کافی در امور فلسفی را ندارد که ما صحت کلام فلسفی ایشان را بخاطر پزشک بودنشان، مبنا قرار دهیم.
🔺
✍ #امین_جباری.
📝برگرفته از کانال نوبسنده:
@jabbariamin

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

کانون "فلسفه و دین" دانشگاه امیرکبیر برگزار میکند :

همایش "اسلام و حقوق بشر "


بررسی رابطه اسلام و حقوق بشر
(بررسی تطابقات، تضاد ها، عدم همخوانی ها و غیره)

با حضور :
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد سروش محلاتی
و
جناب آقای دکتر خیرالله پروین

یکشنبه ۲۳ آبان ماه ۱۳۹۵
همزمان با بزرگداشت علامه طباطبایی
مکان دانشگاه امیرکبیر _ ساعت ۱۵
ورود برای عموم آزاد است.


کانون فلسفه و دین دانشگاه امیرکبیر
@kfvda

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

پریشب حوالی ساعت 10:30، هنگام بازگشت از دانشگاه تورنتو به منزل، جمعیت انبوهی از دانشجویان را دیدم که در یکی از سالن های دانشگاه گرد آمده بودند و نظیر هنگامی که دقایق پایانیِ یک مسابقه فوتبال را با نگرانی دنبال می کنند، به دقت نتیجه انتخابات را رصد می کردند؛ زمانی که تعداد آراء الکترالِ کلینتون بالا می رفت خوشحالی می کردند، وقتی تعداد آراء ترامپ بالا می رفت، چهره هایشان در هم کشیده می شد. نهایتا، وقتی پیروزی ترامپ تقریبا قطعی شده بود، بیش از هرچیز چهره های مغموم و اشکهایی که به برخی از دانشجویان امان نمی داد، توجهم را جلب کرده بود. یکی از دانشجویان که گریه امانش را بریده بود، می گفت: آخر چطور مردم امریکا به کسی که آشکارا نژادپرست است و قائل به تبعیض جنسیتی است و علیه مکزیکی ها و مسلمانان سخنان تند و زننده ای گفته، اعتماد کرده و رای داده اند؟؟!...
«روزگار غریبی است». پریشب، بارها حوادث خرداد و تیر سال 84 شمسی در ذهنم زنده شد؛ خصوصا دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و رقابت میان هاشمی رفسنجانی، چهره ای شناخته شده و تکراری که نمایندۀ حاکمیت در 27 سال گذشته بود، با احمدی نژاد که چهره ای ناشناخته بود و وعده های جذابی می داد که البته محقق نشد و ملت ایران هزینۀ هنگفت آنرا طی هشت سال پرداختند. کلینتون، بر خلاف هاشمی، در انتخاباتِ دو روز پیش، در مجموع آراء بیشتری را به دست آورد واز این حیث برندۀ انتخابات بود؛ اما به سبب تعداد کمترِ آراء الکترال، که به سبب فدراتیو بودن نظام سیاسیِ امریکا، نقش تعیین کننده ای در نتیجۀ انتخابات دارد؛ مانند ال گوردر سال 2000، به رغم اخذ رای بیشتر، بازی را به رقیب باخت.
تاملات اولیه در نتیجه انتخابات، دو پاره بودن ملت امریکا را به نیکی به تصویر می کشد: جماعتی که تحصیل کرده و فرهیخته و فرهنگی است و به آموزه ها و ارزشهایی چون حقوق اقلیت، مدارا، جامعۀ مدنی کثرت گرایی فرهنگی... عمیقا باور دارد وبدان احترام می گذارد و آنرا برمی کشد؛ در مقابل، جمعیتی که به سبب مشکلات و گیر و گرفت های اقتصادی و معیشتیِ جدی، همچنین سودای احیای دوبارۀ نام و هویت و نژاد امریکایی، آمریکای ایده ال خود را در سخنان و وعده های ترامپ جستجو کرده و سراغ گرفته ، ترامپی که طنین فاشیستیِ سخنانش در کارزارانتخاباتی، روشن و بی پرده بود. چند وقت پیش، قبل از داغ شدن تنور انتخابات، تحلیلگری پیش بینی کرده بود که شورشِ طبقات پایینِ و سرخوردۀ جامعۀ آمریکا در پیش است؛ شورشی که بروز و ظهور آنرا پیشتر در « جنبش وال استریت» دیده بودیم. اکنون، آن پیش بینی محقق شده و سخن گفتن ازاینکه کاش سندرز به جای کلینتون نمایندۀ حزب دموکرات در این انتخابات بود و یا تیم انتخاباتی کلینتون، رقیب را جدی تر می گرفت و روی برخی از ایالت ها، سرمایه گذاری بیشتری می کرد، راهی به جایی نمی برد. قرار است ترامپی که متمول و متمکن است و سر تا پای وضعیت سیاسیِ موجود را نقد کرده، منجی این طبقۀ ناراضی و شورشی گردد؛ باید منتظر ماند و نگریست که طی سالیان پیش رو، این جماعت، مانند جماعتی که از همین منظر به احمدی نژاد رای دادند، سرخورده و ناراضی می شوند یا نه....
به عنوان کسی که عمیقا به پلورالیسم دینی و کثرت گرایی فرهنگی باور دارد و سالها دلبسته آموزه های اخلاقیِ حقوق بشری و دموکراتیک بوده و به روایتی انسانی و مدارامحور از دیانت معتقد است و به قدر طاقت خویش در این باب نوشته و سخن گفته؛ در این ایام، بیش از هر چیز دلنگرانِ آیندۀ میراث اوباما در سالهای پیش رو هستم. به رغم انتقادات بعضا جدی ای که به برخی از سیاست های منطقه ای و خاورمیانه ای دولت امریکا در پانزده سال اخیر داشته ام؛ در مجموع، وضعیتِ پاسداشت حقوق بنیادینِ بشر و برکشیدنِ حقوق اقلیت های قومی، مذهبی، نژادی، جنسیتی و کثرت گرایی فرهنگی و تعامل و گفتگو.... در دوران هشت سالۀ ریاست جمهوریِ اوباما چشمگیر و دلپذیر بود. نمی دانم، با عنایت به سخنانی که ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی اش بر زبان آورده، هنگامیکه ژانویۀ پیش رو در کاخ سفید مستقر شود و سکان هدایت کشور را در دست گیرد، با این میراث، در سطح داخلی و بین المللی چه خواهد کرد؟؟ امیدوارم اشتباه کنم و شاهد رجعتِ دل آزارِ به گذشته نباشیم، گذشتۀ نه چندان دوری که رفتار برخی از سیاست پیشگان، سویه های فاشیستی و نژاد پرستانۀ رماننده و انسان ستیز و اخلاق کُشی داشت....
با مهر

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️ #مهمترین_آیه_قرآنی_درباره_اخلاق ، در باره سلوک اخلاقی این آیه است:

لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ (آل عمران / 92)
یعنی به برّ، یعنی به پاکی و نیکی و کمال نمی رسید مگر اینکه از آن چیزی که دوست دارید، انقاق کنید.

خیلی ها از من می پرسند، بنده نه معلم اخلاقم و نه هیچ چیز دیگری، انسان معمولی ام. اما اگر تعلیم قرآنی را در این باب می خواهید من این را خدمت شما عرض می کنم.
گرانبهاترین تعلیمات قرآنی همین است. البته در قرآن هست که نماز بخوانید، روزه بگیرید، حتی اگر جهاد است به وقتش به جهاد بروید، اما می فرماید که چیزی را که دوست دارید، یعنی به جانتان بسته است، آن را باید از خودتان جدا کنید. آنجاست که شما پرواز می کنید و الا به این زمین وابسته اید و سنگینید، گرانید و امکان پرواز برایتان نیست.
این بالهایتان را باید باز کنید، مثل عقابی که بالش بسته است، امکان حرکت ندارد، بالها را باید باز کنید. آن هم وقتی صورت می گیرد که از چیزی که خیلی دوست دارید، بگذرید. از چیزی که خیلی دوستش دارید، بگذرید.

این از چیزهای کوچک شروع می شود تا چیزهای بزرگ. ببینید شما در این جلسه نشسته اید، برای مثال می گویم. این دیگر کمترین است. می بینید که اگر یک جوکی بگویید همه می خندند. خیلی عالی می شود. دوست دارید این جوک را بگویید. از همین باید بگذرید، توجه می کنید؟ مخصوصا اگر جوکی باشد که در آن غیبت کسی باشد، در آن بی حرمتی و آبروریزی کسی باشد.
از همین جا شروع می شود و تا بالاتر رفتن و بالاتر رفتن.
مثلا اگر مالی دارید انفاق کنید آن هم نه از آنهایی که دلتان نمی خواهد، آنهایی که اتفاقا بیشتر دوست دارید، آنها را باید از خودتان جدا کنید و انفاق کنید.

سرّ پاکی و اخلاقی زیستن، اهل گذشت بودن و اهل ایثار بودن است.

این آیه را به یاد داشته باشید، بنویسید و در اتاق و محل کارتان بگذارید، واقعا عرض می کنم. این هم یکی دیگر از ارکان مسلمانی یا ستون هاست. وقتی این ستونها را بنا کردید آن وقت دیگر سقف هم رویش می زنید ودر یک خانه ای می نشینید که پر از جلالت، پر از نورانیت است.

✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📝سخنرانی #جواهرالقرآن کالیفرنیا، سن خوزه، فوریه 2016

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

هر کسی باید از بُعدی و مقامی که گرفتار آن است رها شود و هیچ کس نیست که در بندی و مقامی نباشد. آزادی و رهایی خواستن از بندها و موانع، امر مستمری است که هرگز پایان نمی پذیرد:
بی نهایت حضرت است این بارگاه
صدر را بگذار صدر توست، راه
مثنوی، دفتر سوم (بیت ۱۹۶۱)
هیچگاه مگو که صدرنشین شده ام و به مقصد رسیده ام، چرا که صدر تو، راه است. و در این راه محضرهای مختلف و بی نهایتی وجود دارد و هر محضری نسبت به محضر قبلی، مقامی برتر و موقعیتی بهتر است.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️حمله به عقایدمان را حمله به خود نپنداریم
اینکه برخی نمی‌خواهند عقایدشان را از دست دهند به این خاطر است که فکر می‌کنند خودشان عقایدشان هستند و لذا هویتشان را عقاید خود می‌دانند در حالی که دارای عقایدند و این یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ماست. حمله دیگران به عقاید خود را حمله به خود نپنداریم. ذهن جز دارایی‌های ماست و ممکن است با عقیده جدید نو شود. مثل اینکه شخصی کت جدیدی به شما هدیه دهد.
اگر خواسته‌ها، عواطف و عقاید بهتری به من عرضه شود نه تنها ناراحت نیستم بلکه خوشحال هم می‌شوم
. فيل‌بانان تنها با درك يك نكته و به شيوه‌اي بسيار ساده، فيل‌هاي عظيم‌الجثه را كنترل مي‌كنند. وقتي فيل هنوز بچه فيل است، يك پايش را با طناب محكمي به تنة درختي مي‌بندند. بچه فيل، هرچه تقلا مي‌كند، نمي‌تواند خودش را آزاد كند. اندك اندك بچه فيل با اين تصور عادت مي‌كند كه تنة درخت از او نيرومند‌تر است. هنگامي كه بچه فيل بزرگ مي‌شود و قدرت شگرفي مي‌يابد، تنها كافي است ريسماني نازك به دور پاي فيل گره زده شود و به يك نهال كوچك بسته شود. جالب اينكه فيل هيچ تلاشي براي آزاد كردن خودش نمي‌كند. همچون فيل‌ها، پاهاي ما نيز اغلب اسير باورهاي شكننده‌اند، اما از آنجا كه در گذشته به قدرت تنة درخت عادت كرده‌ايم، شهامت مبارزه را نداريم. بي آنكه بدانيم كه تنها يك عمل متهورانه ساده براي دست يافتن ما به موفقيت كافي است!
✍ #مصطفی_ملکیان
📝 #اخلاق_کاربردی
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️زندگی عاریتی اکثریت مردم

اگر به طور کلی وضع موجود جامعه جهانی و از جمله جامعه خودمان را در نظر بگیریم می بینیم که اکثریت قریب به اتفاق مردم زندگی اصیل ندارند.فقط معدودی نخبه هستند که اصیل زندگی می کنند و در بین این معدود ممکن است کشاورز ساده هم باشد و ممکن است یک دانشمند هم باشد.اما آیا باید به وضع موجود رضا داد یا سعی شود این وضع را به تدریج هر چه بیشتر عوض کرد؟به عنوان مثال اگر یک بیماری همه گیر باشد،از بیماری بودنش نمی افتد بلکه می گویند همه گیر است.اگر همه این بیماری را گرفتند باز هم باید سعی کرد میزان واگیری این بیماری را کم کرد.عاریتی زندگی کردن،بیماری واگیر همه انسانهاست این گونه زندگی نه تنها رضایت همه مردم را هیچ وقت تحصیل نمیکند،بلکه از طرف دیگر شکی نیست که این سبک زندگی رضایت فرد را از خودش نیز می گیرد.یعنی فرد از خودش بیزار میشود.چون همه چیز را برای دیگران صورت می گیرد.یک کار برای اینکه زن خانواده خوشش بیاید صورت می گیرد،یک کار برای اینکه بچه ها خوششان بیاید صورت می گیرد و یک کار برای اینکه رییس یا نظام سیاسی حاکم بر جامعه و...بدین ترتیب همه چیز زندگی متعلق به دیگران میشود.به تعبیر یاکوب بومه عارف معروف آلمانی"خدایا مرا از من میربایند".

✍ استاد #مصطفی_ملکیان
📝معنا و انواع دین

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

عقل فردی ممکن است بردۀ عواطف شود اما عقل جمعی از این اسارت آزاد است..
پیروزی بر اصناف اسارتها و ستمها در گرو این است ک شما به تقویت عقل بپردازید ،و بدانید که ب قول مولانا :آفتی نبود بتر از ناشناخت. و تقویت عقل ،میسر نمی شود مگر با فراهم آوردن محیطی آزاد برای خرد ورزی .عقل فردی ممکن است به تعبیر مولانا شهوت بتند و بردۀ عواطف شود ،اما عقل جمعی از این اسارت آزاد است .طمع ها و تعصب ها و اهوای فردی عقول افراد را در تسخیر می دارند ،اما همین که دادوستد عقلانی ،همگانی شد ،تأثیر آنهاتضعیف می گردد.آن عقل ضدشهوت ،در محیط آزاد جمعی می روید .والا عقل فردی همیشه در معرض این خطر هست که خود از عقلی بیفتد ودر عداد خدمۀ غضب و شهوت در آید :
عقل ضد شهوتست ای پهلوان
آنکه شهوت می تند عقلش مخوان

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #فربه_تر_از_ایدئولوژی/ #عقل_و_آزادی


@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

‌عموم دینداران کمتر می توانند از ایمان خود فاصله بگیرند و از بیرون یا از بالا در آن نظر کنند.
گویی شرط دینداری آن است که آدمی در دیانت خویش نقادانه نظر نکند،و آنچه را که دارد بی چون و چرا و بدونِ پرسش و کنکاش مجدد و مکرر حفظ کند.
اما شخص دیندار باید آنچنان هاضمه قوی و ظرفیت فراخی داشته باشد که هراز چندگاه به آنچه می کند و می اندیشد و اعتقاد می ورزد دوباره بنگرد و آنها را از غربال دانش ها و تاملات جدید بگذراند
و پا به پای تکامل معنوی و فکری
تکامل ایمانی نیز بیابد
و هر روز از خود بپرسد که آنچه در آن غوطه ور است چیست و چرا به آن روی آورده است.
انسان مختار و مکلف و عاقل،اگر عاقلانه و مختارانه به امری روی آورد لاجرم اقبالش مبتنی بر دلیلی خواهد بود.
ایمان آوردن نمی تواند و نمی باید امری تقلیدی باشد
امّا همه می دانیم که ممکن است دلایلی را که پیشتر بر پذیرش و انجام کاری داشته ایم چه بسا امروز در نظرمان چهره و جلوه دیگری داشته باشند.
آدمی حاضر است در طول زندگی خویش بارها جامه ها،دوستان،خانه و روابط خویش با دیگران را دگرگون کند،امّا دیر آماده و متفطّن می گردد که باید ایمان خود را نیز نو کند،یعنی باید از نو در آنچه که داشته و بدان اعتقاد می ورزیده نظر کرده و پا به پای بالا آمدنِ سایر شئون و سطوح هستیِ خویشِ،ایمان خود را نیز ارتقاء بخشیده و از منظر رفیع تری در آن نظر کند.
این امر به نوعی جراحی نامهربانانه نسبت به دین می ماند،و لذا برخی از این کار حذر می نمایند و گمان می کنند که اینگونه نگریستن ها با قوّت ایمان منافات دارد.
امّا در حقیقت چنین نیست.
تجدید نظر در آنچه که آدمی داردو عزیز می شمارد
در واقع تجدید نظری است برای
صیقلی کردن
غبارزدایی
تجدید نظری است برای
بهتر دیدن
بهتر شناختن
و بیشتر دوست داشتن.
لذا ما باید هر روز خود را در معرض پرسش های نو قرار دهیم،و از خود بپرسیم که چرا اکنون اینگونه هستیم و چرا بدینجا رسیده ایم و به راه دیگر نمی روییم یا نرفته ایم.
در این جهان پرسش ها به اعتباری بر دو دسته اند:
پرسش های کهنه شونده و پرسش های کهنگی ناپذیر.
عرصه فلسفه و عرصه دین،عرصه هایی هستند که پرسش های آنها هرگز کهنگی نمی پذیرند.
در واقع اینگونه پرسش ها لازمه " این چنین بودن آدمی " هستند و هیچگونه خاستگاه دیگری ندارند.
یعنی ناشی از القاء و تلقین و وسوسه و توطئه نمی باشند.
تا آدمی،آدمی است این پرسش ها نیز با وجودِ وی همراهند.
چرا که از لوازم و خصوصیات وجود آدمی محسوب می شوند.
بنابراین اگر برای کسی اینگونه پرسش ها نو نشود و همواره تازه و پر طراوت نباشد،باید در شکوفایی شخصیت انسانی خود تردید نماید.
این امور یکبار و برای همیشه پاسخ نمى یابند،بلکه آدمی می تواند از ارتفاعات و مناظر مختلف در آنها بنگرد و نکته های تازه بیاموزد...


✍دکتر #عبدالکریم_سروش
سخنرانی در #مسجد_اقدسیه_تهران/١٣٦٧

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

روزی مردِ حواس‌پرتی‌ زندگی می‌کرد که از شدّتِ حواس‌پرتی حتی نمی‌دانست که وجود دارد یا نه ... تا این که صبح یکی از روزها از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند که مُرده است.

✍ #کیر_کگارد

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

کانال عبدالکریم سروش وفلاسفه،درگذشت استاد #سلیم_موذن_زاده راخدمت تمام هموطنان گرامی وخصوصاخانواده مرحوم تسلیت عرض میکند.
اوکسی بودکه عشق به معشوق درطنین دلنشینش موج میزد،روحش شاد.
@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

شنيده ام كه ، #بهشت آن کسی تواند یافت که #آرزو برساند به آرزومندی ، آرزوی آرزومندان را برآوردن حقیقتا #دروازه_بهشت است.

اگر خداوند این در را به روی کسی باز کند و کسی آرزوی خود و حاجت خود را با او در میان بگذارد و این حاجت را برنیاورد، در بهشت را به روی خود بسته است.
ما به راحتی می توانیم این باب را باز کنیم، گشاده بداریم یا می توانیم برهم بزنیم و ببندیم و خودمان را از این دار نعیم و الهی محروم کنیم...
شکرانه این که آدمی افتاده است و بر می خیزد، سلامت مجدد پیدا می کند این است که دست یک افتاده ای را بگیرد.
کسی را که بر زمین افتاده، نشسته و مقهور قهر روزگارشده،
لبخند را دوباره بر لب او بنشاند و او را دوباره سرپا برخیزاند و به او اجازه رفتن و همراه دیگران شدن را بدهد
...

لبخند زدن، خندیدن،شکفتن، از درون شکفتن و این شکفتگی را بر لب هم ظاهر کردن، هنری است که هم آدمی را نجات می دهد و شفا می دهد و هم دیگران را شفا می دهد

اگر شما در این جهان در دوران عمر خودتون میخواهید که دری از درهای بهشت را باز کنید، بدانید نزد خداوند
هیچ چیزی عزیزتر از دل شکسته دلشکستگان نیست.
...
اگر خدا را در جایی می خواهید پيدا بکنید،
لزوما به #مسجد و #صومعه و #مکه لازم نیست بروید؛ نزد یک #دلشکسته ای بروید.خداوند حرمش اونجاست حریم مقدس او آنجاست با باز کردن اون در با رفع اون شکستگی،با مرهم نهادن بر اون زخم شما می توانید به نعیم الهی نزدیک بشوید...

#سعدی می گوید که:
خبرت خراب تر کرد
جراحت جدایی
چو خیال آب روشن
که به تشنگان نمایی

سخنی که با تو دارم
به نسیم صبح گفتم
دگری نمی شناسم
تو ببر که آشنایی

من از آن گذشتم ای دوست
که بشنوم نصیحت
برو ای فقیه
و با ما مفروش پارسایی

به این شعر نگاه کنید:

درِ چشم بامدادان
به بهشت برگشادن
نه چنان لطیف باشد
که به دوست برگشایی

خود این شعر یک بهشته اما خبر و مژده یک بهشت دیگر را هم می دهد...
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📝 #دروازه_های_بهشت

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️ #دیکتاتورها را چگونه مردمانی می‌سازند..؟

به نظر من، سه دسته آدم هستند که باعث پیدایش دیکتاتورها می‌شوند
و یک انسان عادی را به دیکتاتور تبدیل می‌کنند.
۱. انسان‌هایی که ظاهر و باطن‌شان متفاوت است (می‌توانیم آنها را چاپلوس بنامیم..)
۲. کسانی‌که می‌خواهند کارناکرده به مزد برسند؛ طالبان گنج بی رنج. چنین کسانی مجبورند به آنان که همۀ مزدها نزد ایشان است نزدیک شوند و..
۳. کسانی‌که دچار خلایی درونی‌اند و لذا مجبورند خود را به مرکزی متصل کنند. آنان احساس می‌کنند که همچون قایقی متزلزل‌اند و به عروة‌الوثقایی نیاز دارند. هرسه مشکل مذکور، فرهنگی است. اگر در جامعه‌ای این سه دسته افراد موجود نباشند، هیچ‌کس مجالی برای دیکتاتور شدن نمی‌یابد؛ اگر هم کسی هوس دیکتاتوری داشته باشد، بی‌آنکه قهر و غلبه ای در کار باشد می‌پژمرد و به نوعی دیکتاتوری دن کیشوت‌وار تبدیل می‌شود: کسی‌که فکر می‌کند سیطره دارد ولی در واقع فاقد سیطره است.
البته به قول استاد در جابلقا و جابلسا، این‌جاها نه..!

✍ #مصطفی_ملکیان
📚 #تقدیر_ما_تدبیر_ما

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️ این روز ها #اکبر_گنجی که یک #ژورنالیست است به مهره ای تبدیل شده است که خود تلاش بر آن دارد که انچه در گذشته بیان داشته است در رابطه با تلاش #حکومت برای تخریب #روشنفکران_دینی را محقق کند. او در کتاب #تاریکخانه_اشباح بارها نام #دکتر_سروش را اورده است و او را به نوعی رهبر روشنفکری دینی دانسته ، حال چه شده است که به دکتر عبدالکریم سروش که بارها راجع به #خاتمیت نبوت توسط حضرت #محمد (ص) و همچنین ارادت خاک بوسانه به ان مقام شریف سخن رانده است ، افتراء #پیامبری و ساخت #دینی_نو را می زند ، از این رو چند بخش از کتاب تاریکخانه اشباح را جهت شفاف تر شدن مسئله برایتان قرار میدهیم.......

«خشونت و ترور پدیده خاص دوران #خاتمی نیست. در دوران #هاشمی نیز خشونت و جنایت وجود داشت. حمله به بیت حضرت ابت الله العظمی منتظری ، #حمله به دکتر سروش در دانشگاه تهران ، ....»

«پس از رحلت #حضرت_امام با توجه به تغییر قانون اساسی #مهندس_موسوی به صورت طبیعی کنار رفت. در نظام سیاسی ایران برای نخست وزیر دوران امام و سالهای جنگ پستهای فراوانی وجود داشت. ولی شرایط به گونه ای بود که مهندس موسوی فهمید که دیگر جای برای او وجود ندارد و لذا کل دهه دوم را در انزوا گذراند و سکوت و درویشی پیشه کرد.
جریان روشنفکری دینی به عنوان بخشی از نیروهای مذهبی و انقلابی با احیا و بازسازی نظری درصدد سازگار کردن دین و مدرنیته بود ، به قرائتی از دین دست یاقت که با قرائت رسمی و حاکم #تعارض داشت و لذا با هویدا شدن #اختلاف_نظر ، راه برای حذف و طرد این جریان خصوصا #دکتر_سروش مهیا شد. دکتر سروش که در سالهای اولیه انقلاب بیشترین نقش را در #مبارزه_ایدئولوژیک بر علیه #گروههای_مارکسیستی بر عهده داشت ، در سالهای بعد به دلیل روایت و قرائت اش از دین از عرصه قدرت حذف شد. »

«چند صباحی است که #مارکسیسم_زدگان راست سنتی و افراطی این دیار با تقلید از شیوه های منسوخ امپراتوری فروریخته #استالینی ، روشنفکران ،هنرمندان و عالمان دین را به تجدید نظر طلبی متهم می کنند. #بازرگان ، #مخملباف #سروش ، #مجتهد_شبستری ، #منتظری ، #کدیور ، #عبدالله_نوری و ... از زمره افرادی اند که در کارنامه فکری و عملی خود چنان نشانی دریافت کرده اند. رفقای روسی دگر اندیشان #تجدید نظر طلب را به مجمع الجزایر #گولاک و تیمارستانهای روانی اعزام می کردند. اما #مقلدان_ایران آنان #نابودی دگر اندیشان را ترجیح می دهند. لازمه منطقی تجدید نظر طلب خواندن افراد یاد شده این است که انان روند مشابه زیست - جهان جیلاس و دوبچک را تجربه کرده باشند. از این رو از منظری دیگر از نظر اخلاقی شاید ، مستحق تجلیل باشند تا تفسیق و تکفیر:

شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان رخنه در ایمان کنند
مردم چشمم به خون اغشته شد
در کجا این ظلبم بر انسان کنند.»

✍ #اکبر_گنجی
📚 #تاریکخانه_اشباح ، برگفته از صفحات 16 . 51 و 92

💠در پایان سخنی از #دکتر_سروش

مردم ما، #مسلمانان ایرانی کسانی که دلبستگان مکتب اهل بیت بودند و به قول مرحوم #دکتر_شریعتی، می خواستند #محمد را گم نکنند، دامن #علی را گرفتند، نه اینکه از علی محمّد دیگری بسازند، یا کیش و فرقه ی تازه ای پدید آورند، بلکه به خاطر اینکه ادامه ی مکتب پیامبر (ع) را در بهترین تجلی گاه نزد علی (ع) و فرزندان او دیدند.

خاکبوسم که شهریار منی
سبز پوشم که نوبهار منی
روزگارم بلند و مقبل باد
تاتو اقبال و روزگار منی
در تو صدها شکوفه می‌خندد
روح سبز شکوفه‌زار منی
شب صفت بر کنار میرفتم
روزم اکنون که در کنار منی
در تو میمانم ای سیماخو
عیسی روح بی قرار منی
ای به معراج رفته در دل شب
خود تو معراج آشکار منی
چشمه‌ها شرمسار شرم‌منند
تا تو در چشم شرمسار منی
دوش دیدم چو هوش میایی
خرما خواب هوشیار منی
سجده بر شام تار خواهم کرد
که تو مهمان شام تار منی
پشت بر آفتاب خواهم کرد
پشت گرمم که پشتدار منی
لاله‌ها داغدار حسن تواند
حسن را گو که داغدار منی
بوسه‌ها وامدار مهر تواند
مهر را گو که وامدار منی
در تو عطر سپیده‌ها جاری است
سحر شامکاه تار منی
قدسیان راز گل نصیبی نیست
تو گل آسمان تبار منی
شب و سرمای سخت و بی‌برگی
موسم طور و نور و نار منی
بیم خسران و خسروانم نیست
تا تو خضری نگاهدار منی
خاک راهت به آسمان گوید
کای فرومایه خاکسار منی
از تو میسوزم ای بهشتی روی
که بهشتی‌ترین شرار منی
همه شب من در انتظار توام
تو هم آیا در انتظار منی

✍ شعری از دکتر #عبدالکریم_سروش در وصف #خاتم_الانبیا حضرت محمد(ص)
📝 گردآورنده : ادمین کانال عبدالکریم سروش و فلاسفه @VoiceofFreedom
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

#عبدالکریم_سروش، انسان غریبی است، نه از آن باب که غربت نشین شده و عطای وطن را به لقایش بخشیده، که نیک می دانم همواره دل در گرو این بوم کهن دارد، وطنی که مرزهایش برای او، قطعا فراخ تر از مرزهای معین شده در جغرافیاست، تا آنجا که به خاطر دارم، از همان لحظات آغازینی که جنبشی فراتر از خوردن و خفتن در خود احساس کردم و از لحظه ای که طفل جان میل کرد تا سر از نقاب خامی به در آورد نام سروش همواره در کنار بزرگترین نام های این خاک، به عنوان راهنما مطرح بوده و هوش و گوشم را نواخته است، صدای سروش در مقام شاگرد و استاد و همراه و همفکر و هم رزم و... را در لابه لای تمام صفحات جدی تاریخ ایران پس از انقلاب می شنویم، آنجا که فلسفه #فردیدی را نمی پسندد، آنجا که با #شریعتی هم سخن می شود و هنوز در پاره ای از امور هم دست است، وقتی با #چمران، دوست و یاور #امام_موسی_صدر به فکر حراست از مرزهای ملی است، آنجا که مورد طعن حکام طاعن است و سنگ بر سرش می کوبند و از ایران عزیزش می رانند و همه جا، حتی وقتی که نیست هم هست حتی بیشتر از وقتی که بود، هر آنکه در ایران سخن جدی ای در حوزه فلسفه بگوید ناگزیر است با روح وی جدل کند، به تازگی فیلمی از سید جواد طباطبایی جدی ترین فیلسوف تاریخ اندیشه مشاهده کردم که در غیاب هر هم آوردی در داخل ایران، سعی داشت به #سروش طعنه زند، و البته طعنه زنندگان بسیارند...به هر روی این میراث دار بزرگ تاریخ و فرهنگ و فلسفه ایران، اقدام به ارائه مجموعه ای عظیم کرده است با نام "شرح دفتر نخست مثنوی" مجموعه ای که از نظر من حاصل سال ها تلاش و پژوهشش در عرصه فلسفه و فرهنگ متبلور است.

✍دکتر #امیر_رضی
📝 #برای_استاد_سروش

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️حکومتها دو نوع بیشتر نمی توانند باشند:

یا حکومتی هستند که مال مردم هستند و مصالح کنونی مردم را تأمین می کنند.
یا حکومتهایی که نهایتا برای تحقق یک موعودی در آخرالزمان عمل می کنند و رسالت اصلی شان را آن می دانند.
چنین است که بین اندیشه #دموکراتیک با اندیشه #مهدویت و رقیق کردن #خاتمیت یک تعارضی آشکار می شود.
من سرنوشت آقای #بازرگان را مصداق این تعارض باطنی می دانم.
بازرگان که اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران بود، کسی بود که كاملاً در قالبهای #سکولار به حکومت و قدرت می اندیشید، یعنی قدرت #غیر_مقدس و حکومتی که آمده تا کار مردم را راه بیاندازد راه بسازد ، پل بسازد ، سد بسازد ، کارخانه بسازد و...

ایشان در کانتکستی نخست وزیر شد که آنها کارشان و خودشان را #مقدس می دانستند و خودشان را زمینه ساز یک موعود نهائی آخرالزمان می دانستند و شعارشان این بود که
" تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار"

یک دیدی که به مصلحت عامه می اندیشید و یک دیدی که به زمینه سازی برای یک موعود تاریخی می اندیشد خیلی با هم تفاوت داشتند و جمع آندو ناممکن بود.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📝 #تشیع_و_چالش_دموکراسی

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️وقتی می‌گوئیم انسان، مقصودمان چیست ؟


.... یکی از دوستان من که در قرآن تحقیق می‌کرد، می‌گفت دو کلمه راجع به انسان هست و وقتی از این نوع صحبت می‌کند دو کلمه را به کار می‌برد: یکی «بشر«، یکی «انسان». گاه «بشر» به کار می‌برد و می‌گوید: انا بشر مثلکم؛ گاه انسان به کار می‌برد: کان الانسان عجولا (مثلاً) یا ضعیفاً. و این اختلاف بین کلمه «بشر» و کلمه «انسان» در اینست، که وقتی می‌گوید «بشر»، مقصود همین نوع حیوان دوپائی است که در آخر سلسله تکاملی موجودات بر روی زمین آمده و الان دارد زندگی می‌کند، و سه میلیارد رأس از آن، الان در روی زمین حرکت می‌کنند. وقتی می‌گوید «انسان»، مقصود آن حقیقت متعالی غیرعادی و معماگونه‌ایست که تعریف خاصی دارد، و در آن تعریف، دیگر پدیده‌های طبیعت نمی‌گنجند. پس دو تا انسان وجود دارد: یکی انسانی که بیولوژی از آن صحبت می‌کند، و دیگری انسانی که شاعر درباره‌اش حرف می‌زند، فیلسوف از آن سخن می‌گوید و مذهب با او کار دارد.

✍ دکتر #علی_شریعتی
📝 #چهار_زندان_انسان / سال 1347
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔊سخنرانی بسیار زیبا و شنیدنی #جواهرالقرآن / #امام_محمد_غزالی

💠حتما این سخنرانی زیبا را گوش دهید.
⭕️ایراد شده در فوریه 2016 / سن خوزه

👤دکتر #عبدالکریم_سروش

👇👇👇👇
@Soroush_voice

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️ #دین هم چراغ است و هم ترمز

ما شان ترمز را به #دین داده ایم، در حالیکه دین شان چراغ را هم دارد. چراغ بودن دین، از راه ترمز بودنش تحقق می یابد. خصوصا در امور عملی فقهی.
اینکه خداوند تعبیر "حدود" را برای احکام بکار میبرد، بی سبب نیست. او ازما میخواهد که تعدی از حدود نکنیم: "تلک حدود الله فلا تعتدوها".
همین علم تعدی هاست که روشن میکند چه کار میتوانیم یا می باید بکنیم. خیلی فرق است میان اینکه بگوییم فقه معین میکند روستائی باشیم یا شهری. صنعتی باشیم یا کشاورزی، با اینکه بگوئیم فقه معین میکند که اگر صنعتی هستیم، از کدام دایره بیرون نرویم و اگر کشاورزی هستیم چه نکنیم؟
به تعبیر دیگر، فقه که تجلی عملی و صوری دین است، پیشرو نیست بلکه دنباله روست. #فقیه نه برق می آورد و نه تلفن، نه خیابان میکشد نه طراحی و شهرسازی میکند. (اصلا رشدتاریخی جوامع ربطی به فقه ندارد)
اما وقتی اینها آمد، او حکم حلال و حرامش را می دهد. سطح زندگی و نوع زندگی، مقتضای رشد تکنیک و رشد جمعی است نه مقتضای رشد فقه. بلکه بدنبال بسط جامعه، فقه هم بسط می یابد. حقوق، همیشه چنین است. البته نظامات حقوقی با هم فرق دارند. بعضی ها مجال عمل را فراخ می نهند، بعضی ها آنرا تنگ میکنند.
ولی بهرحال عمل، از آن دیگران است. و با درجه کمال آنان تعین می پذیرد.

✍ #دکتر_عبدالکریم_سروش
📚 #فربه_تر_از_ایدئولوژی



@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️ #ده_اصل_برای_صلح_پایدار_جهانی:

🔹اصل اول: صلح پایدار جهانی بدون عدالت و عدالت بدون صلح پایدار جهانی قابل تحقق نیست.

🔹اصل دوم: صلح پایدار جهانی در جهانی كه نابرابری‌های اجتماعی و فقر و گرسنگی در آن وجود دارد، محقق نمی‌شود.

🔹اصل سوم: صلح پایدار جهانی بدون رد مطلق خشونت قابل تحقق نیست.

🔹اصل چهارم: صلح پایدار جهانی بدون به رسمیت شناختن حرمت درونی و ذاتی همه اعضای خانواده بشری و بدون وجود یك سیستم حقوقی به عنوان تضمین‌كننده حقوق بشر تحقق پیدا نمی‌كند.
🔹اصل پنجم: صلح پایدار جهانی به وجود نمی آید مگر اینکه بنیادهای كثرت‌گرایی اجتماعی به رسمیت شناخته شود.

🔹 اصل ششم: گفت‌وگو

🔹اصل هفتم: هیچ صلح پایداری بدون آمادگی برای حل مسالمت‌آمیز نزاع‌ها و جلوگیری از نزاع‌های آتی محقق نمی‌شود.

🔹 اصل هشتم: صلح پایدار جهانی به وجود نمی‌آید مگر اینكه تعلیم و تربیت بر اساس ارزش‌های عالی انسانی و دینی شكل گرفته باشد، نه بر اساس تقلید و سنت.

🔹اصل نهم: صلح پایدار جهانی تحقق پیدا نمی‌كند مگر اینكه زنان در همه ساحت‌های زندگی انسانی حقوق مساوی حضور داشته‌ باشند.

🔹اصل دهم: صلح پایدار جهانی به وجود نمی‌آید مگر اینكه به صورت مناسب و شایسته حقوق اقلیت‌ها به رسمیت شناخته شود.

✍استاد #مجتهد_شبستری
📝 #سخنرانی_در_خانه_عبدالله_نوری / به نقل از وب سایت استاد شبستری

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

اگر کسی بگوید « هر چه من می گویم راست است » مانعی ندارد که این کلام شامل خود این سخن هم بشود ، یعنی همین مدعا هم راست باشد .
اما اگر کسی بگوید « هر چه من می گویم دروغ است » چون شامل همین سخن هم می شود ، پارادوکس پدید می آید .
چنین نیست که هر جا مدعا شامل خودش شد اشکال و پارادوکس ایجاد شود .
« فهم ما از همه چیز در حال تحوّل است » می تواند شامل همین مدعا هم بشود .
یعنی فهم ما از این مدعا هم متحول است و می توان آن را بهتر و عمیقتر فهمید و اصلا علت مخالفت بعضی از افراد با این سخن همین است که معنای عمیق آن را نمی دانند .
فهمهای عمیقتر شونده گاهی فهمهای پیشین را تخطئه می کنند و گاهی تخطئه نمی کنند . یعنی چنین نیست که اگر فهم ما از چیزی فراتر رفت لزوما به نفی فهم پیشین منتهی شود ، بلکه گاهی هم در تاکید و تکمیل فهم پیشین موثر تر خواهد افتاد .
-
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #قبض_و_بسط_تئوریک_شریعت

@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…
Subscribe to a channel