11423
کانالی برای آن ها که می اندیشند... اندیشه ها و آرای دکتر عبدالکریم سروش و بزرگان عرفان و فلسفه کانال رسمی دکتر سروش : @DrSoroush
🌳
کتاب هایی که باید بخوانی :
/؛ ❅ @mylibraries
کتابخانه PDF
/؛ ❅ @bookhapdf
آرامشبخش ترین موزیکهای بیکلام جهان
/؛ ❅ @music_lights
بزرگترین کانال بازی تاج و تخت
/؛ ❅ @westerosir
آموزش خوشنویسی با خودکار
/؛ ❅ @khate_khodkari
بزرگترین کتابخانه PDF فارسی و #صوتی
/؛ ❅ @ketabkhaneh2015
آلمانی آسان هر شب 10 دقیقه
/؛ ❅ @Almani_bedunfaramushi
آموزش ترکی استانبولی روزی 100 لغت
/؛ ❅ @kolay_turkcee
یادگیری آسان انگلیسی روزانه 15 دقیقه
/؛ ❅ @ZabankadeLarestan
عاشق موسیقی خارجی با ترجمه ای؟
/؛ ❅ @LYRICSENGLISH3
روزی 200 لغت انگلیسی حفظ کن
/؛ ❅ @IloveEnglish2016
مولانا مولانا مولانا مولانا مولانا
/؛ ❅ @AshareNab
قدرت ذهن و چشم‌سوم
/؛ ❅ @c_60meta
آموزش ژستهای خلاق عکاسی
/؛ ❅ @She_pose
رایگان کتاب بخوانید ! #PDF
/؛ ❅ @ketabkhanepdf
دانلود 1001 کتاب نایاب و ممنوعه
/؛ ❅ @noandishaan_book
آموزش طراحی و نقاشی با متد آمریکایی
/؛ ❅ @painting_order
مکالمه انگلیسی پیشرفته + اصطلاحات کاربردی
/؛ ❅ @first_english_club
دکتر عبدالکریم سروش و فلاسفه
/؛ ❅ @Soroush_Philosopher
کتابهای ممنوعه،نایاب و زیرخاکی
/؛ ❅ @ketabsabzz
بررسی هنر؛فلسفه از نگاهی نو
/؛ ❅ @jj63m
کتاب بشنویم ! #صوتی
/؛ ❅ @radioketabdoni
"ترفند" + "آموزش" مهارت های کامپیوتری
/؛ ❅ @it30t_channel
"شعر خوب" بخوانید
/؛ ❅ @Best_Poems
هیهات از جهل!
/؛ ❅ @Book_Life
آموزش 0 تا 100 فتوشاپ|افترافکت|انیمیشن‌سازی
/؛ ❅ @max_academy
کتب.....نایاب....pdf....ممنوعه...کمیاب...
/؛ ❅ @ketabnayab
كـــــافه كتــــاب و سخن
/؛ ❅ @bookcofee
بزرگ ترین کانال زبان فرانسه
/؛ ❅ @apprendrefrzina
آموزش + ترفندهای کاربردی(موبایل و کامپیوتر)
/؛ ❅ @ba1clickbeyamooz
کانال بزرگ دکتر شریعتی و بزرگان معاصر
/؛ ❅ @dr_shareati
کلیپ فلسفی، جامعه شناسی، روانشناسی
/؛ ❅ @SOCIAL_SCIENCE
نا گفته‌های شمس، مولانا
/؛ ❅ @Molavipoet
بهترین داستان‌های کوتاه جهان...!
/؛ ❅ @Best_stories
رمانتیک ترین عاشقانه های احساسی
/؛ ❅ @Believe_me
چگونه از کائنات درخواست کنیم؟
/؛ ❅ @NRJIHA
جملات تکان دهنده از کتابهای ممنوعه
/؛ ❅ @SokhananeNab
" انگلیسی در خانه ", روزی 15 دقیقه..!!(عالیه)
/؛ ❅ @ENGLISHCLUBBB
قانون جذب چیست ؟
/؛ ❅ @ganunejazb
متخصص" کامپیوتر" و موبایل شوید!!!!!
/؛ ❅ @zangedanesh
آرامش روح با موسیقی بیکلام
/؛ ❅ @Piano_Paradise_Official
افزایش آگاهی و رشد شخصی
/؛ ❅ @psy_noura
101 کتابی که قبل از مرگ باید خواند
/؛ ❅ @andisheh_naab
انگليسی از مبتدی "90" روزه با "چت" شبانه
/؛ ❅ @lovely_english
"999"مکالمه انگلیسی فول شو با روزی"5 دقیقه"
/؛ ❅ @lezzateenglisi
برترین فیلمهای کوتاه فلسفی ( بدون سانسور )
/؛ ❅ @makhfigah_channel
برترين ديالوگهاى مفهومى و فلسفى كتابها
/؛ ❅ @grayart
با ما فرهنگتان را غنی کنید!
/؛ ❅ @ketabdooni
مرجع اولین تاک‌شو‌های خارجی + زیرنویس فارسی
/؛ ❅ @Cinemus_dl
◾️ @ListVIP |||| Join ◽️
"دانلود بهترین کتابهای صوتی جهان"
» فیلم های کوتاه «
» سخنان ناب «
» انیمیشن «
✥ دانلووود کتابهای نایاب ✥
همگی در
📕👇
https://telegram.me/joinchat/BdPeTDvG4mUmbs2OZ6V8jA
🌺
بهترین داستان‌های کوتاه جهان...!
|💎| ؛ @best_stories
هر روز یک کتاب نایاب
|💎| ؛ @noandishaan_book
دکتر عبدالکریم سروش و فلاسفه
|💎| ؛ @Soroush_Philosopher
"100هزار" کتاب گرانقیمت روز جهان
|💎| ؛ @Bookwarms
جملات کلیدی انگلیسی با ترجمه و تلفظ
|💎| ؛ @schoolandenglish
+ کتاب بخوانید تا بیدار شوید +
|💎| ؛ @ThinkOfficialPage
کـــافه انرژی مثبت
|💎| ؛ @orrdiibeeheesht
کاریزما و مذاکره
|💎| ؛ @Charisma8
عکس نوشته به دو زبان
|💎| ؛ @Cafedetexto
اینجا شعر خوب بخوانید
|💎| ؛ @Best_Poems
جذب درآمد میلیونی در یک هفته
|💎| ؛ @Modirno
فواید امواج مثبـــ+ب در زندگی
|💎| ؛ @enerjy_mossbat
عاشقانه های ممنوعه و اعتراضی
|💎| ؛ @chagva
کمپین بزرگ مبارزه با بیشعوری
|💎| ؛ @bishuoori
10000 فیلم آموزش انگلیسی !!
|💎| ؛ @Englishgrammer1404
آرامبخش ترین موزیڪ بـیڪلام
|💎| ؛ @positive_music
فلسفی ، کوبنده ، بدون سانسور
|💎| ؛ @sokhan_nb
نایابترین کتابها PDF و بریده ی کتابها
|💎| ؛ @kaffeadabiyat
برترين ديالوگهاى مفهومى و فلسفى كتابها
|💎| ؛ @jj63m
کتاب‌هایی که باید بخوانی :
|💎| ؛ @mylibraries
◐ /@ListTak/Join/ ◑
📍محاوره خارمیدس افلاطون📍
📍خویشتن داری چیست؟📍
📍طرح مسأله📍
💎 سقراط بنابر عادت مألوف خود، پس از بازگشت از جنگ «پوتیدایا» به قصد دیدن قسمت های مأنوس شهر از خانه خود خارج می شود. در میانه راه او نزدیک ورزشگاه، جمعی را می بیند که نشسته اند. آنگاه خایرفون که همواره شور و حرارتی خاص دارد نزد او می آید و می گوید:«سقراط چگونه توانستی از آن کشتار رهایی پیدا کنی؟»
💎 سپس سقراط شرحی از ماجرای جنگ را بیان می کند؛ اما آنگونه که از فقرات ابتدایی برمی آید، او به ذکر جزئیات نمی پردازد و‌در جزء دوم سخن، می گوید آیا در این مدت که او در شهر نبوده کسانی بوده اند که به «زیبایی» و «دانایی» شهره شوند؟ و این نشان می دهد که سقراط مشتاق است که به موضوع اصلی پرداخته شود.
💎 کریتیاس که پسر عموی «خارمیدس» یعنی شخصیت اصلی این محاوره است بیان می کند که آری خارمیدس اکنون جوانی برومند شده است. او اذعان می کند که: «خارمیدس هم در سیرت زیبا است و هم تن و اندام زیبایی به دست آورده است». سقراط، اما با زیرکی تمام، قید شرطی «اگر» را قرار می دهد و می گوید:«زیبا است #اگر روحش هم چون تنش زیبا باشد». سپس، خارمیدس وارد این جمع می شود و سقراط که زیبایی این جوان را می بیند می گوید:«گویی هم چون آهویی بودم که در چنگال شیری گرفتار آمده است». سپس روی به خارمیدس کرده و می گوید: اگر می خواهی از سر درد خود رهایی یابی باید «روح خود را مداوا کنی» از این جهت علاج تن تو، در درمان روح است. و اگر آنگونه که کریتیاس ادعا می کند تو از فضیلت «خویشتن داری» بهره ور باشی باید بتوانی آن را توضیح دهی و بگویی که #چیست و #چگونه است؟ پس طرح اصلی این محاوره که به شدت پیچیده است طرح این پرسش است که «خویشتن داری» چیست؟
💠 من در این جا به دقت جزء به جزء محاورات را می آورم اما پس از این برای درک عمیق تر آنها، این محاورات را به محک منابع دیگر می زنم تا آن ریشه های اصلی از چشم پنهان نماند.
💠 به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره لاخِس افلاطون📍
📍شجاعت چیست؟📍
📍بخش یکم📍
💠 دو تن از بزرگترین مردان سیاسی آتن به نام های «لوسیماخوس و ملسیاس»، فرزندانی داشتند که در پی تربیت آنها برآمده بودند. این دو مرد معتقد بودند که پدرانشان، به این دلیل که در اثنای کودکی آنها همواره مشغول کار سیاسی بوده اند از «تربیت» فرزندان خود غفلت ورزیده اند. از این روی این دو مرد در‌پی این بودند که فرزندان خود را نزد(نیکیاس و لاخس) بفرستند تا «فن جنگ» را به آنان بیاموزانند و تربیتشان کنند.
💎 وانگهی، جای این پرسش هست که کسانی که تمام وقت خود را صرف فعالیت سیاسی می کنند چگونه می توانند فرزندان خود را تربیت کنند؟ سقراط ابتدا به ساکن از نیکیاس می خواهد که عقیده خود را در باب «فن جنگ» بگوید و پس از آن لاخس نیز عقیده خود را بیان می کند. پس از اظهار عقاید مشخص می‌شود که میان آنها در این باب اختلاف نظر وجود دارد. پس سقراط نتیجه می گیرد که اگر اختلافی به این بزرگی وجود دارد چگونه می توان روح جوانان را به دست این آموزگاران سپرد؟! هم چنین اثبات می شود که اگر بخواهیم درباره چیزی داوری کنیم، لاجرم باید به شناسایی آن بپردازیم. از این روی از این دو آموزگار می خواهد که نام آموزگارانی را که فن جنگ را به آنها آموخته اند نام ببرند و یا اگر خودشان آن فن را کشف کرده اند بگویند که تا کنون قادر بوده اند که چه کسانی را تربیت کنند؟
💎 از این مجرا سقراط که همواره مدعی است که چیزی نمی داند به آنها می گوید:«ما باید برای سپردن روح جوانانمان به دست دیگران بدانیم که آیا آنها #فضیلت را می شناسند»؟ اما چون طرح مسأله و بررسی فضیلت دشوار است نتیجه می شود که آنها جزئی از فضیلت را بررسی کنند که به فن جنگ ارتباط دارد و آن فضیلت چیزی جز شجاعت نیست.
💎 پس در سیر این محاوره ابتدا خود شجاعت بررسی می شود و پس از آن اگر مشخص شد که شجاعت آموختنی است، باید دید که از چه راهی می توان آن را به جوانان آموخت؟ ما سپس به طرح این مسأله می پردازیم؛ اما مخاطب گرامی می تواند با استمداد از «خرد»، پیش از طرح مسأله، نزد خود تفکر کند که به راستی #شجاعت چیست؟ آیا پایداری در برابر دشمن است یا جان خود را به خطر انداختن؟ یا ارتباط آن با بی باک بودن چیست؟
💠 به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره پروتاگوراس📍
📍بخش پنجم و پایانی📍
📍فضیلت دانایی است📍
💎 ما در چند بخش قبل مشاهده کردیم که چگونه سقراط، پروتاگوراس را به تناقض کشاند.
💠 اگر در نوشته ها دقت کرده باشیم می بینیم که سقراط در ابتدای این محاوره می گوید:«فضیلت آموختنی نیست». اما بالعکس او، پروتاگوراس معتقد است که «فضیلت آموختنی است».
💎 در اثنای محاوره برای مدتی، جریان گفت و گو از مسیر اصلی خارج می شود و هر دو به تحلیل شعری از سیمونیدس پرداختند که ما به دلیل دشواری بحث و عدم ربط از آن صرف نظر کردیم. اما به هر روی سقراط با زیرکی تمام پروتاگوراس را در چنبره تناقض های ذهنی گرفتار کرد. اما چگونه؟!
💎 سقراط می گفت:«فضیلت آموختنی نیست».
و...
💠 پروتاگوراس می گفت:«فضیلت آموختنی است».
💎 سقراط با در انداختن این پرسش که اگر ما کاری را انجام می دهیم باید از روی دانایی باشد نشان می دهد که «فضیلت مساوی با دانایی است». او مثال می زند که ما گاهی می دانیم که فعلی بد است اما آن را انجام می دهیم؛ چرا؟! به این دلیل که ما فقط گمان می کنیم که نسبت به آن مساله دانا هستیم و در اصل نادانی غلبه دارد. پس فضیلت مساوی با این است که ما دانایی کسب کرده باشیم و دانایی آموختنی است و از این جهت در پایان محاوره از زبان سقراط و بر خلاف مدعای اولیه او، اثبات می شود که «فضیلت دانایی و آموختنی است». پروتاگوراس که ابتدا با عقیده سقراط مخالفت می کرد در پی این بود که نشان دهد فضیلت بر خلاف عقیده سقراط آموختنی است و اکنون که سقراط با عقیده جدیدی به میدان آمده است پروتاگوراس هم خلاف عقیده سقراط را می گوید یعنی می گوید: «فضیلت آموختنی نیست». یعنی نمی توان گفت که فضیلت را می توان آموزش داد و از این جهت سخن ابتدایی خود را نقض می کند.
💎 پروتاگوراس که در چنبره این تناقض ها گرفتار آمده بود سکوت کرد و به سقراط گفت که به تنهایی استدلال خود را ادامه بده. در این راستا، ما از این محاوره چند درس جدی می آموزیم:
۱. هر مدعایی را بدون سند نپذیریم. و بدانیم که سوفسطاییان و «سخن وران» در «دوره مدرن» در پوسته های دیگری حاضر هستند.
۲. روح ما بسیار حساس است و هر دانشی لیاقت ندارد که در ظرف آن جای بگیرد.
۳. فضیلت مساوی با دانایی است. یعنی اگر کسی کاری اشتباه انجام می دهد نمی داند که آن کار اشتباه است و یا می داند و «شوق و لذت» قدرتش بیشتر از دانایی است.
۴. سقراط فقط بر یک مسأله تأکید می کند: او مردی است که فقط می خواهد بداند و بس!
🔰 پایان محاوره پروتاگوراس/ محاوره بعدی که به تحلیل آن خواهیم پرداخت، گفت و گوی «لوسیس» با موضوع «دوستی چیست؟» خواهد بود.
💠 به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره پروتاگوراس📍
📍تربیت سیاسی📍
📍آموختنی بودن فضیلت📍
📍بخش چهارم📍
💠 {[حتما تا انتها بخوانید]}
💎 در قسمت پیشین، پروتاگوراس خطابه مفصل خود را به اتمام رساند. سقراط در برابر او ایستاده و می گوید تو چندین بار از واژگان «شرم» «عدالت» «خویشتن داری» استفاده کرده ای و اکنون می توانی به پرسش های من پاسخ بدهی:
💎 فرض یکم: آیا فضیلت امر واحدی است که «عدالت و خویشتن داری و...» اجزای آن هستند؟
💠 فضیلت💠⏪⏪{[عدالت و خویشتن داری]} یا بالعکس عدالت و خویشتن داری نام های مختلف آن فضیلت هستند؟
💎 پروتاگوراس تصدیق می کند که فضیلت امر واحدی است. از این مجرا سقراط مقدمه دوم خود را قرار می دهد و می گوید آیا به نظر تو وضع عدالت و خویشتن داری همانند «اجزای چهره آدمی به کل صورت است» یا «همانند اجزای طلا به کل طلا»؟!
💎 پروتاگوراس می پذیرد که عدالت و خویشتن داری همانند وضع چهره آدمی است. یعنی عدالت کارکرد خود را دارد و خویشتن داری هم به نحوی دیگر عمل می کند.
💠 پس نتیجه این است که نه عدالت به خویشتن داری شبیه است و نه بالعکس آن است.
💠 حال اجازه دهید کمی بیشتر مسأله را بررسی کنیم...
💎 عدالت یعنی: کردار موافق با حق
💎 دین داری یعنی: آدمی خدا شناس باشد= موافق حق سخن بگوید.
💠 هم سقراط و هم پروتاگوراس این تعاریف را تصدیق می کنند.
💠 اما مگر غیر از این بود که کمی بالاتر پروتاگوراس تصدیق کرده بود که اجزای فضیلت به هم شبیه نیست؟ پس چگونه اکنون در تعریف عدالت و خویشتن داری تصدیق کرد که هردو به گونه ای «عمل بر اساس حق است»؟
💎 نتیجه: سقراط در اولین قدم نادانی او را اثبات کرده و نشان داده است که واژگانی‌را به کار می بَرَد که خودش بر معنای آن واقف نیست! و کسی که معنی واژه فضیلت را نمی داند چگونه می تواند مرد سیاسی تربیت کند؟! اکثر سیاست مداران واژگانی را به کار می برند که خودشان معنای آن را نمی دانند و با کمال غرور مدعی تربیت و سکان داری هم هستند و اگر این چنین است چگونه می توانند جوانان را تربیت کنند؟!
💠 ما در ادامه به ترتیب مفاهیم دیگر را بررسی خواهیم کرد.
💠 به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره پروتاگوراس📍
📍تربیت سیاسی📍
📍آموختنی بودن فضیلت سیاسی📍
📍بخش دوم📍
{[حتما تا انتها بخوانید]}
💎 در نوبت قبل از افلاطون آموختیم که نباید روح خود را به دستان هرکسی بسپاریم. اکنون که جریان گفت و گو پیش رفته است سقراط می خواهد بداند که «پروتاگوراس» دقیقا چه دانشی را می آموزاند و اثرش چیست؟ پروتاگوراس در پاسخ این پرسش می گوید کسی که در حلقه شاگردان من درآید «هر روز بهتر از روز دیگر خواهد بود»!
💎 بدیهی است که اگر انسان پای هر فن و دانشی بنشیند از زمانی که آن را نمی دانست بهتر خواهد بود. از این روی در این بخش دو مدعا وجود دارد:
📌 سقراط:«فضیلت آموختنی نیست» و 📌پروتاگوراس:«فضیلت آموختنی است».
💠 سقراط نشان می دهد که حتی مردان بزرگ هم نمی توانند فرزندان خود را آنگونه ای بار آوردند که دارای فضیلت سیاسی شوند. وانگهی چگونه است که مردمان در هر فنی به صاحب فن مراجعه می کنند، اما در باب «سیاست» هرکسی حق اظهارنظر به خود می دهد؟
💎 پروتاگوراس در‌پاسخ سقراط در می ماند و هدف خود را آموزش «آئین کشورداری» و «اصول زندگی اجتماعی» می داند. او می گوید در ابتدا فقط خدایان بودند و پس از آن جانوران بر روی زمین آمدند. اما چون «اپی مثه ئوس» سلاح ها و نیروها را نابرابر تقسیم کرد انسان از آنها و به خصوص «علم سیاست» بی بهره ماند. پرومته آن دانش ها را به انسان اعطا کرد اما بازهم انسان از سیاست بی بهره بود. تا این که انسان ها گرد هم آمدند و چون از اصول سیاست اطلاعی نداشتند یک دیگر را آزار کردند. زئوس چون نگریست که نسل بشر در حال نابودی است، «شرم» و «عدالت» را به میان انسان ها فرستاد و از این جهت میان همه این دو تقسیم شد و از این جهت است که چون همه فهمی از «شرم» و «عدالت» دارند می توانند در باب مسأله سیاسی اظهار نظر کنند(خلاف نظر سقراط).
💎 با این حال به نظر او یونانیان، فضیلت را امری فطری نمی دانند و معتقدند که آدمی باید در تحصیل آن تلاش کند و چون گناهکاران را مجازات می کنند، خود نشان می دهد که آنها باید در تحصیل فضیلت کوشش کنند و می بینی ای سقراط برخلاف آنچه که تو می اندیشی «فضیلت سیاسی آموختنی» است. و من(پروتاگوراس) این دانش را می آموزانم.
💠 نتیجه: این محاوره افلاطون در واقع از سویی مسأله تربیت را مورد واکاوی قرار می دهد و از سویی می خواهد پیوند تربیت را با این مسأله روشن کند که اگر فضیلت آموختنی باشد می توان جوانان را به درستی برای امر سیاسی تربیت کرد. بعدا افلاطون این مسأله را در محاوره «جمهوری» بررسی خواهد کرد که به آن خواهیم پرداخت. جریان بعدی محاوره نیز پاسخ به همین پرسش است که آیا فضیلت آموختنی است؟
💎 به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره آپولوژی📍
📍خطابه دفاعیه سقراط📍
📍دادگاه آتن📍
💎 بدون شک این محاوره از آثار دوره اولیه فکری افلاطون است. سقراط که خطر وجود سوفیست ها را احساس کرده بود به جرم های گوناگونی به دادگاه آتن فراخوانده شد. کسانی که ادعای «دانایی» داشتند و بر این دانایی که عین نادانی بود واقف نبودند. جرم سقراط این بود که جوانان را فریب می دهد و در پی این است که به اسرار آسمان ها و زمین پی ببرد. و باطل را حق‌جلوه دهد.
💎 این مرد هنگامی که در دادگاه آتن حاضر می شود آن گفته «سروش معبد دلفوی» را خاطرنشان می کند که «مردی داناتر از سقراط نیست». به راستی این جمله چه معنایی را منتقل می کرد؟ سقراط مردی بود که می دانست و از همه بیشتر می فهمید؛ با این تفاوت که او بر نادانی خود وقوف داشت و شاعران و پیشه وران و سخنوران و مردان سیاسی نه تنها ادعای دانایی داشتند که بر نادانی خود واقف نبودند.
💎 وانگهی، گشتن در مدینه و اثبات نادانی دیگران بر سر الفاظی که به کار می برند و شهرت یافتن نمی تواند برای یک مرد همچون سقراط خاطره و عاقبت خوشی داشته باشد. سقراط به راحتی در برابر تهمت هایی که بر او رفت فدا شد و به ما آموخت که مرد دانا کسی است که اولا «خرد» و دیگر، «دانایی» را اساس کار خود قرار دهد. او به ما می آموزاند که هر مسأله ای را بدون پرسش از بنیاد آن نپذیریم و تا زمانی که مسأله ای به محک عقل نخورده باشد همواره در بنیاد آن تردید کنیم.
💎 افلاطون؛ خطابه دفاعیه/دوره آثار افلاطون
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍پروژه احیای عقلانیت📍
💎 به نظر من، چنانکه خاطرنشان کردم، تاریخ فلسفه ملی، مکانی برای احیای نظام خردگرای، و انتقال بحران «خرد» به آگاهی است.
💎 «...آنچه که به نظر من حقیقی می رسد، هویت خود را در «اندیشه» دارد و البته امر واقع و تاریخ، امتدادی از همین اندیشه است. تاریخ فلسفه ملی، به نظر من عبارت از انتقال بحران خرد به آگاهی، توضیح روند دگرگونی ها، و تبیین گسست هایی است که در نظام اندیشگی وارد شده است. از این روی تاریخ فلسفه، نمی تواند با اموری که هیچ ریشه ای در واقعیت ندارند نسبتی داشته باشد...».
💎 «...این دست از مفاهیم توهم گونه، همواره برای بشر وجود داشته است، اما حتی در شرایط امکان تفکر فلسفی، همان مفاهیم قادر نبوده اند، خدا را به عنوان امری واقعی و فارغ از هیاهوی الفاظ اثبات کنند و بر گستره واقعیت بنشانند. وانگهی فیلسوفانی که قادر نیستند میان «اعتقادات شخصی» و «اقلیم تحلیل امر فلسفی» تفاوتی قائل شوند همواره مسأله «خدا» را در جبران کمبودهای تحلیل های خود وارد می کنند...»
💠 «...از این جهت کسانی که مفاهیم غیرواقعی را در تحلیل امر فلسفی دخیل می کنند یا از ترس از دست رفتن عقاید مذهبی، «همچون بید بر سر ایمان خود می لرزند»، توجهی به این مسأله نشان نمی دهند که اگر ایمان مذهبی بتواند با «تحلیل فلسفی و استدلالی» از بین برود چگونه می تواند از مجرای استدلال اثبات شود؟! از این روی به نظر من، ایمانی که بخواهد با استدلال از «کف مؤمنان» برود همان بهتر که باقی نماند چون دیگر نامش ایمان نیست...». از این جهت می توانم اعلام کنم که در این ناحیه نه کلمات «شریعت» و نه «مذهب» در تحلیل و اقلیم امر فلسفی هیچ جایگاهی ندارد.
💠 «مؤمنان را به حال خود بگذار تا مؤمنان ببرند».
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
📍تبیین امر فلسفی📍
💠 من همواره به علت شناسی «به محاق رفتن خردگرایی» در ایران می اندیشم. فلسفه و سیر آن در ایران، از میان توفان های مهیب اعصاری گذشته است که «سعادت» و جایگاه حقیقی تفسیر امر فلسفی را از «آگاهی انسان ایرانی» زدوده است. ما شرقی ها(حدأقل در ایران) در شرایط استقرار خودکامگی در برخی نواحی تاریخی، از‌جایگاه سعادت حقیقی بهره مند نبوده ایم. هربار که درخت تنومند «تفکرفلسفی» پا می گرفت و می توانست در میان ما قوتی بگیرد و زندگی انسانی و اهداف والای ما را غرق در «علوم عالیه» کند، در مقیاس های وسیعی، هجوم اقوام بیگانه همچون سدی و حجابی، «تفکر» را هم دستخوش شرایط «قبض و فروبستگی تاریخی» می کرد. در شرایطی که بستر و زمینه های «اقتصادی» و «اجتماعی» و «سیاسی» مهیا بود، «_حتی نظام های خودکامه ای که استبداد را وسیله ای برای نیل به اهداف والای انسان ایرانی می خواستند_»، روان توی در توی و پیچیده ما توانست پیوستگی خود را با آن زنجیره تنومند حفظ کند.
💠 وانگهی از این مجرا، به نظرم می رسد که بدون تبیین شرایط تاریخی و تحولاتی که از سر گذرانده ایم تبیین شرایط تفکر ممکن نیست. اکنون که در هنگامه آرامش نسبی، بررسی آن روح عالی، ممکن شده است، من عبور و گذار انسان ایرانی را برای نیل به آن هدف والا مشاهده می کنم...
💎 من این متون را در شرایط دشواری می نویسم و البته از سیر اندیشه در نظام غربی غافل نیستم و به نسبت زمانی که در آن به سر می برم در پی این هستم که «بحران عقلانیت» را به آگاهی پیچیده انسان ایرانی انتقال دهم. هنوز تصورم از بسیاری از مسائل ناقص است اما تمام تلاشم بر این است که راه را ادامه دهم.
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
📍پروژه احیای عقلانیت در ایران📍
💠 ... من بر این نکته واقف هستم که دست یافتن به این هدف والا امری بسیار خطیر و دشوار است. اما این رشته کم مایگی می بایست در نقطه ای قطع شود تا از مجرای آن، «فلسفه» بتواند جایگاه اصیل خود را در ذهنیت انسان ایرانی به دست آورد. از این جهت، این همان نقطه ای است که فیلسوف، برمی خیزد و نالان از تنگنای زمانه سرگشتگی اعلام می کند که:«من معیار و ملاک حقیقت» هستم. وانگهی، این اشاره به «من» چنانکه پیش از این هم آن را خاطر نشان کردم استفاده ای خودسرانه نیست؛ بلکه اشاره به نوع انسان ایرانی و همچون طرحی برای جای دادن «خرد» در آگاهی او است.
💠 ...فیلسوف اعلام می کند که حقیقت امری از پیش داده شده نیست؛ بلکه از مجرای تاریخ به تدریج به دست او خلق می شود...
💠 ...من(انسان ایرانی) در حال گسستن از تفکر سنتی است و در عین حال دریافته است که هیچ چیز در طبیعت وجود ندارد که در برابر ذهن او قدرت مقاومت داشته باشد. وانگهی طبیعت، ملزم به کشف شدن در برابر من است. می توانم اعلام کنم که انسان به عنوان فاعل باشعور و با اراده و «از مجرای همین اراده»، قادر است تا همه ذخائر و غنایم را به نفع خود مصادره کند.
💠 بامهر؛ بخشی از تحلیل های فلسفی ۹۶/۸/۳/؛ «تاریخ فلسفه ملی» مکانی برای تکوین و انتقال بحران «انحطاط خرد» به آگاهی انسان ایرانی.
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍ضرورت اجرای اصلاحات📍
📍عصرناصری/دودمان قاجاران📍
📍تاریخی📍
💠 یکی از رساله های مهمی که از عصر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به دست ما رسیده است رساله «کشف الغرائب» یا «مجدیه» اثر میرزا محمدخان مجدالملک است.
💠 این نوشته به واقع، نامه ای سرگشاده و پیشنهادی برای اصلاحات به ناصرالدین شاه قاجار نوشته شده است. مجدالملک به این دلیل که قرار بوده است رساله را به نظر شاه برساند در جای جای آن جانب او را رعایت کرده است. این رساله پنجاه سال قبل از جنبش مشروطه ایران نوشته شده است و در آن اشاره ای به آن «امر عظیم» و «هنگامه بزرگ» آمده است.
💠 مجدالملک در این نوشته نوک پیکان انتقاد خود را به جانب صدراعظم می گیرد و از این روی می نویسد:«تنزلات محسوسه و امراض مزمنی که در انحطاط ایران دخیل است از این (ریاست بی حرکت) ناشی می شود و آنا فانا قاطبه اهالی ممالک محروسه وقوع آن امر عظیم راه هشدار می دهد»(همان،۱۷).
💠 اشاره به ریاست بی حرکت مشخصا وزیر مالیه ایران، «میرزا یوسف مستوفی الممالک دوم» است. مجد، با اشاره به منسوخ شدن رسم بی عدالتی و روشن شدن آتش بدعت، این دو عامل را منتهی به آن توفان عظیم معرفی می کند و از این جهت می نویسد:«در ایران رسم #عدالت متروک شده است و آتش #بدعت روشن شده است. از شراره های این بی عدالتی و بدعت نزدیک است که هنگامه ای عظیم واقع شود»(همان).
💠 در نگرش اول به نظر می رسد که نویسنده به سیاست نامه نویس های پیش از خود اقتداء کرده است. اما با کمی تأمل می توان دریافت که او از صرف تقلید فراتر رفته و عدالت را در کانون استمرار حکومت قرار می دهد.
💠 شاه که در دست لعبت بازان گرفتار شده بود فرصتی برای رسیدگی به امور مملکت نداشت و از این جهت اگر میان دو خبر: «شکار رفتن» و «کسب امتیازی برای دولت»، به پای همایونی می رسید، شاه به شکار توجه بیشتری می کرد. به نظر می رسد که او برای فرار از حکومت مرکزی «عاجل=عجله داشتن» بود و برای بازگشت«آجل=کند و تأخیر کننده و کنایه از اینکه میلش به دیر رسیدن بوده است؛ نقل به مضمون».
💠 اگر در تاریخ ایران امثال شاه عباس کبیر دارای «قدرت مطلق» بودند، از آن در راستای تأمین منافع کشور استفاده می کردند. اما تا عصر ناصری شاهان ایران بسیار سست عنصر و اسیر هوس های زودگذر بوده اند. وانگهی ناصرالدین شاه هرگز از شخصیت پخته ای برخوردار نشد که بتواند رسم «بی عدالتی» را بر اندازد. و منافع مردم را تأمین کند و از این جهت اکنون در تاریخ از او به ننگ یاد می شود.
💠 اشاره مجدالملک نشان می دهد که اگرچه نوک پیکان انتقاد به جانب وزیر است، اما دربار ایران مرکز اصلی فساد بوده است. مجد، با آوردن فساد وزیر نشان می دهد که ناصرالدین شاه یا از فسادهای مالی خبر دارد یا بی خبر است. اگر خبر دارد و سخنی نمی گوید که از اوج بی عرضگی و بی لیاقتی او بوده است که قادر نبوده است با اعمال قدرت فساد را برانداز کند؛ و اگر هم خبر نداشته است می توان گفت این چه شاهی بوده است که از اوضاع فساد خبری نداشته است؟
💠 از همین مجرا، علت سکوت شاه برای مردم جای پرسش ایجاد کرده بود که نکند صدراعظم و وزیر عظمی، با رمالی و جادوگری دهان شاه را بسته اند؟!
💠 ادامه دارد...
🌐 تحلیلی از کتاب تأملی درباره ایران، مکتب تبریز، مبانی تجدد خواهی و حکومت قانون/سیدجوادطباطبایی #فیلسوف_سیاست
🌐 مردمانی که از دگرگونی های کشور خود اطلاع ندارند پیوسته حوادث تاریخی را تکرار می کنند.
ه ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
"دانلود بهترین کتابهای جهان"
»فیلم های کوتاه «
» سخنان ناب «
» فلسفه «
§ دانلووود کتابهای نایاب §
همگی در
📕👇
https://telegram.me/joinchat/BdPeTDvG4mUmbs2OZ6V8jA
📖
بهترین داستان‌های کوتاه جهان...!
؛ ○● @Best_stories
آرامشبخش ترین موزیکهای بیکلام جهان
؛ ○● @music_lights
کتابخانه PDF
؛ ○● @bookhapdf
بزرگترین مرجع سریال : Game of Thrones
؛ ○● @westerosir
101 فیلم کوتاه فلسفی ( بدون سانسور )
؛ ○● @makhfigah_channel
بزرگترین کتابخانه PDF فارسی و #صوتی
؛ ○● @ketabkhaneh2015
آموزش خوشنویسی با خودکار
؛ ○● @khate_khodkari
کتاب‌هایی که باید بخوانی :
؛ ○● @mylibraries
با ما به روز باشید
؛ ○● @NiceBesT
عاشق آهنگهای خارجی با ترجمه ای؟
؛ ○● @LYRICSENGLISH3
آموزش ترکی استانبولی روزی 100 لغت
؛ ○● @Kolay_Turkcee
مولانا مولانا مولانا مولانا
؛ ○● @AshareNab
قدرت ذهن و حس ششم ، متافیزیک
؛ ○● @c_60meta
مولوی ، شمس ، عشق و عرفان
؛ ○● @Molavipoet
سخنان ناب و کتاب های ممنوعه
؛ ○● @Noandishaan_book
هزاران کلیپ فلسفی، جامعه شناسی و روانشناسی
؛ ○● @SOCIAL_SCIENCE
یادگیری آسان انگلیسی روزانه 15 دقیقه
؛ ○● @zabankadelarestan
رایگان کتاب بخوانید
؛ ○● @ketabkhanepdf
آموزش طراحی و نقاشی با متد آمریکایی
؛ ○● @painting_order
مکالمه روان انگلیسی بدون کلاس
؛ ○● @first_english_club
اموزش ژستهای خلاق عکاسی
؛ ○● @She_pose
کتابهای نایاب،ممنوعه و زیرخاکی
؛ ○● @ketabsabzz
لطفا انـسـان باشید...
؛ ○● @sokhanann
100 کارتون دهه شصتی و کتاب صوتی
؛ ○● @radioketabdoni
چگونه از کائنات در خواست کنیم؟
؛ ○● @NRJIHA
آموزش0تا 100 فتوشاپ|افترافکت|ایلاستریتور
؛ ○● @max_academy
هیهات از جهل!
؛ ○● @book_life
اینجا شعر خوب بخوانید
؛ ○● @Best_Poems
کـٰانـٰال تخصصیٖ و عــرفـانیٖ "اُشــو"
؛ ○● @OSHOI
ترفند و آموزش مهارت های کامپیوتری
؛ ○● @it30t_channel
حفظ 200لغت انگلیسی در روز
؛ ○● @IloveEnglish2016
شعــرهــای ممنـوعــه
؛ ○● @Niim_kat
دکتر عبدالکریم سروش و فلاسفه
؛ ○● @Soroush_Philosopher
آموزش +ترفندهای کاربردی( موبایل و کامپیوتر)
؛ ○● @ba1clickbeyamooz
كـــافه كتــاب و ســخن
؛ ○● @bookcofee
برترين ديالوگهاى مفهومى و فلسفى كتابها
؛ ○● @jj63m
جملات تکان دهنده از کتاب های ممنوعه
؛ ○● @SokhananeNab
انگلیسی"999" مکالمه کاربردی به زبان مادری
؛ ○● @ENGLISHCLUBBB
قانون جذب چیست؟
؛ ○● @ganunejazb
موسیقی بیکلام؛آرامبخش زندگی
؛ ○● @Piano_Paradise_Official
احساسی‌ترین متنهای عاشقانه و موزیک خاص
؛ ○● @Believe_me
|متنهای کوتاه و تیکه‌دار "محشرن"!!!|
؛ ○● @PAYUNN
1000 کتاب صوتی رایگان
؛ ○● @andisheh_naab
آلمانی آسان هر شب 10 دقیقه
؛ ○● @Almani_bedunfaramushi
آرامبخش ترین موزیکهای بیکلام جهان
؛ ○● @delshodeegan
انگليسي ازمبتدي “90”روزه با"چت "شبانه
؛ ○● @lovely_english
روزی"100لغت انگلیسی"حفظ کن!!! ...
؛ ○● @lezzateenglisi
101 کتابی که قبل از مرگ باید بخوانیم
؛ ○● @ketabdooni
روزی "999 لغت انگلیسی" حفظ کن!!
؛ ○● @LEARN_EN
🌖 @ListVIP " Join
"دانلود بهترین کتابهای جهان"
»فیلم های کوتاه «
» سخنان ناب «
» فلسفه «
§ دانلووود کتابهای نایاب §
همگی در
📕👇
https://telegram.me/joinchat/BdPeTDvG4mUmbs2OZ6V8jA
❤️💙💛💚
کتاب‌هایی که باید بخوانی :
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @mylibraries
یادگیری آسان انگلیسی هر شب 15 دقیقه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @ZabankadeLarestan
آرامش روح با موسیقی بیکلام پیانو
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Piano_Paradise_Official
هر روز یک کتاب نایاب
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @noandishaan_book
آینده کیهان و جهان های موازی
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @wikispace
فلسفی, کوبنده, بدون سانسور
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @sokhan_nb
دکتر عبدالکریم سروش و فلاسفه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Soroush_Philosopher
"100"هزارکتاب&مجله گرانقیمت روز دنیا
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Bookwarms
/"داستان های صوتی" با صدای "بزرگان دوبله"/
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @ketabroman
نایاب ترین موزیک های دنیا !!
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Psymez
10000 مکالمه ناب انگلیسی !!!
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Englishgrammer1404
+ تنها دوست و همراه من، کتاب +
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @ThinkOfficialPage
با کلاس صحبت کن تا همه عاشقت بشن
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @tajroubiat
مذاکره و کاریزما
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Charisma8
ترانه های انگلیسی با تفسیر و ترجمه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @VioLet_ir
اپ های نایاب و پولی Android+
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @TECH_CITY
شعر خوب بخوان
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Best_Poems
عکس و متن دوزبانه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @cafedetexto
چگونه در ١٠٠ روز ميليونر شويد!!!!!
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Modirno
کمپین بزرگ مبارزه با بیشعوری
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @bishuoori
آشنایی با آلبر کامو
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @graycafe
برترین آرشیو ادبی/سینمایی/موسیقی
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @tarashhanew
هزاران کلمه کاربردی انگلیسی با تلفظ و ترجمه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @schoolandenglish
آرامبخش ترین موزیڪ بـیڪلام
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @positive_music
3000 سال سانسور در => مجله اینترنتی آوای بوف
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @AVAYeBUF
نیچه/شوپنهاور/کامو/سارتر و PDF ممنوعه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @kaffeadabiyat
ادبیات/تاریخ/فلسفه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @Adabiat_bozorgan
بهترین داستان‌های کوتاه جهان...!
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @best_stories
آموزش ژستهای عکاسی زمستانه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @She_pose
برترين ديالوگهاى مفهومى و فلسفى كتابها
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @jj63m
مقاله ،پروپوزال ،پایان : نامه فقط رایگان
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @paphd
گروه دختر پسرای "انگلیسی" جهت تقویت مکالمه
❙❘ ✤ ❘❙ ؛ @ENGLISHCLUBBB
/Join ♡ @ListTak/
📍محاوره #لاخِس افلاطون📍
📍شجاعت چیست؟📍
📍بخش دوم و‌پایانی📍
💎 {[تا انتها بخوانید]}
💎 آیا می توانیم کسی را که در برابر دشمن پایداری می کند شجاع بنامیم؟ اگر به سیر تاریخ یونان نظر کنیم می توانیم به وجود جنگ هایی پی ببریم که، عده ای در آن جنگ ها، علی رغم این می گریختند در برابر دشمن پایداری می کردند و آنها را از پای در می آوردند.
💎 حال اگر فرض کنیم که شجاعت:«نوعی پایداری روح است»؛ این نکته بنیادین قابل توجه است که اگر پایداری از روی«خِرَد» صورت گرفته باشد می تواند کمی مقبول واقع شود. اما اگر فرض کنیم، شخصی که شنا نمی داند بی محابا خود را بر آب اندازد و در ماندن در آن پایداری کند آیا می توان او را شجاع نامید؟ قطعا خیر و از این جهت شجاعت نمی تواند پایداری روح باشد.
💎 اگر در فرض سوم ما، شجاعت دانشی باشد که امر «خطرناک را از غیر آن بازمی شناسد» باید بگوییم که شجاعت بنابر این فرض، فقط ناظر بر آینده است. چرا که فقط، وجود شرِّ احتمالی در آینده می تواند #شجاعت را معنی دار کند. اما آیا ما از تعریف شجاعت در گذشته و حال غفلت نکرده ایم؟ ما در پی این بودیم که بدانیم وصف شجاعت به صورت کلی به چه معنا است؟ حال آن که نمی دانیم به راستی شجاعت چیست؟
💎 پس نتیجه ای که از این محاوره اخذ می شود این است که اگر این داناترین مرد یونان و دیگران نمی دانند که شجاعت چیست پس چگونه می توانند فرزندان خود را برای بهره گیری از فنِّ استفاده از جنگ افزارها به دست دیگران بسپارند؟! آنها احساس می کنند که خودشان بیش از همه نیاز به دانستن و آموختن دارند. از این روی به نظر می رسد، آن دسته از محاورات که بی نتیجه به اتمام می رسد، در پی این است که همچون پُتکی بر سر ما وارد آمده و ما را وادار به « #تفکر » کند؛ افلاطون به ما می آموزد که چگونه تأمل کنیم و درک کنیم که بسی چیزها وجود دارد که ما آنها را واضح ترین ها تلقی می کنیم، در حالی که هیچ شناختی نسبت به آن نداریم.
💠 به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره لوسیس افلاطون📍
📍دوستی چیست و دوست کیست؟📍
🍃 {[حتما تا انتها بخوانید]}
💎 این محاوره افلاطون در پی این است که نشان دهد که دوست کیست؟ زمانی که ما این واژه را به کار می بندیم به راستی از آن چه معنایی را مراد می کنیم؟
💠 فرض کنیم که دو تن، یکی «عاشق» و دیگری «معشوق» است. در این نقطه جای طرح این پرسش وجود دارد که آیا«عاشق دوست معشوق است یا بالعکس»؟ هم چنین، فرض کنید که اگر معشوق، عاشق را دوست نداشته باشد یا از او بیزار باشد آیا می توان گفت که میان آنها رابطه دوستی برقرار است؟ از این مجرا، سقراط در واقع به ما نشان می دهد که اگر «مهرورزی» یک طرفه باشد هرگز نمی توان از «دوستی» سخن گفت. چراکه اگر ما، {[کسی=«هرفردی»]} را دوست داریم و او از ما بیزار است، ما در واقع خواهان کسی هستیم که یا ما را دوست ندارد و یا از وجودمان بیزار است و دشمن ما است.
💎 حال اجازه دهید که فرض دیگری را طرح کنیم. فرض کنیم که انسان های نیک می توانند دوست یک دیگر باشند. آنها به این دلیل که هم «نیک» هستند و هم «به یک دیگر شبیه اند» می توانند دوست یک دیگر باشند. اما بازهم می توان پرسش طرح نمود و در این جریان خلل ایجاد کرد. اگر هر دو نیک هستند آیا همان نیکی برایشان کافی نیست؟ پس علت دوستی چه می تواند باشد؟ آنها اگر هر دو نیک هستند دیگر چه نیازی به یک دیگر دارند؟ و در پی جبران کدامین کمبود و کاستی هستند؟
💎 حال اجازه دهید در این مورد هم خدشه وارد کنیم؛ هومروس به ما گفته است که:«کوزه گر با کوزه گر، شاعر با شاعر و گدا با گدا ستیزه می کند». پس چگونه می توان گفت که افراد نیک که شبیه به یک دیگر هستند می توانند دوست باشند؟ به نظر من، مفهوم مخالف این گفته هومر این است که ما همواره با چیزی دوست می شویم که ضدّ ما است. پس گویا هرچیزی خواهان ضدّ خودش است. ما به این علت که بیماری بد است برای تندرستی دوست پزشک هستیم، پس باید این مسیر را آنقدر پی بگیریم و ملول نشویم تا به آن مرحله نهایی برسیم و درک کنیم که دوستی واقعی چیست؟ در این فرض نهایی ما، اگر هرچیزی خواهان ضد خودش است پس آیا می توان گفت که «عدل دوست ظلم است»؟
💠 نتیجه گیری: به نظر می رسد که اگر کسی مدعی دوستی با فرد دیگری است باید میان آنها نوعی تعلق خاطر و پیوند روحی و معنوی برقرار باشد. اما بیایید بار دیگر در نظر بگیریم که «متعلق به یک دیگر بودن» مساوی با «همانند یک دیگر» بودن است چون صورت دیگری نمی توان فرض کرد. و مگر برای ما ثابت نشد که بنابر گفته هومر، امور مشابه با یک دیگر ستیز می کنند و نمی توانند دوست باشند؟ از همین روی است که سقراط در پایان این محاوره اذعان می کند که « #نمی داند » دوستی، به راستی چیست؟
💠 آیا ما می دانیم که دوستی چیست؟ به نظرم می توان در نهایت به این گفته بسنده کرد که اگر دوستی محال نباشد، لاجرم دشوار است.🔻🔻🔻🔻
💎 « #دوستی_دشوار_است ».
💠 به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره پروتاگوراس📍
📍آموختنی بودن فضیلت📍
📍بخش چهارم📍
💠 {[حتما تا انتها بخوانید]}
💎 ما در قسمت پیشین به این نتیجه رسیدیم که سقراط وجهی از نادانی پروتاگوراس را بر او اثبات کرد. اکنون او در پی این است که ار مجرای بررسی واژگان دیگر ضربات سخت تری را بر پروتاگوراس وارد کند. از همین روی پرسش می کند:
💠 آیا چیزی به نام دانایی وجود دارد که نادانی ضد آن است؟🔻🔻🔻
🔰 فرض یک: « دانایی» ❌ «نادانی»
✅ قطعا چنین است؛ پس دانا شخصی است که به پیروی از اندیشه خود کاری را که «سودمند» است انجام دهد و این شخص «خویشتن دار» است. و ضد آن کسی است که کاری ابلهانه انجام می دهد و این شخص «خویشتن دار نیست».
♻️ حال به فرض یکم ما بازگردید. اگر مقدمه قبل را بپذیریم، صورت فرض یکم این چنین می شود:
🔰 «دانایی=خویشتن داری» ❌ «نادانی و عدم خویشتن داری».
💢 مجموع این موارد مقدمه یکم سقراط را تشکیل می دهد.
💠 سقراط در ادامه از پروتاگوراس پرسش می کند که آیا این قاعده صحیح است که «هرچیزی یک ضد دارد و نه چند ضد»؟ او این نکته را تصدیق می کند و می گوید بله همچون «نیکی» که ضد آن فقط «بدی» است یا «زیبایی» و «زشتی».
💠 نتیجه: اگر هر چیزی به قول پروتاگوراس فقط یک ضد دارد و نه چند ضد، چگونه او اندکی قبل تصدیق کرد که «نادانی» هم ضد دانایی است و هم ضد خویشتن داری»؟
💎 در قدم دوم نادانی پروتاگوراس و تناقض او رخ می گشاید! ادامه محاوره چون از مسیر خود خارج می شود و به تحلیل شعری از سیمونیدس می پردازد برای ما هم دشوار است و هم سودی ندارد و لذا از تحلیل آن صرف نظر کرده و به مسائل اصلی می پردازیم.
💠 بامهر/ دوره آثار افلاطون محاوره پروتاگوراس: «تربیت و آموختنی بودن فضیلت».
💠 به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره پروتاگوراس📍
📍تربیت سیاسی📍
📍آموختنی بودن فضیلت📍
📍بخش سوم📍
💎 {[ حتما تا انتها بخوانید]}
💠 در فقره قبل، د ومدعای «آموختنی بودن و دیدگاه متضاد آن» مورد بحث قرار گرفت. در این فقرات سقراط دیدگاه دیگری را هم مطرح کرده بود و آن، عقیده به این نگرش بود که چرا مردان سیاسی فرزندان خود را بهتر از دیگران بار نمی آورند؟
💠 پروتاگوراس می گوید: آیا چیزی هست که همه مردان باید از آن بهره داشته باشند که جامعه بتواند پایدار بماند؟ مردمان هنرهای زیادی را به فرزندان خود آموزش می دهند که به وسیله آن می توانند به هدف خود برسند و اگر چنین نباشد مورد سرزنش قرار می گیرند. چگونه ممکن است که مردم یونان آن هنرها را به فرزندان خود آموزش دهند ولی از آموختن « #فضیلت » کوتاهی کنند؟ به عبارت دیگر مقدمه پروتاگوراس این است که اگر نیک بنگریم هرکسی از ابتدا به تربیت فرزند خود همت می کند و همه چیز را به او آموزش می دهد و هنگامی که به بلوغ می رسد، دولت، قوانین و دستورهایی را به او یاد می دهد که اگر مخالف آن رفتار کند تنبیه می شود.
💎 پس سقراط مدعای من اثبات می شود که فضیلت آموختنی است و اگر نباشد جامعه پایدار نمی ماند.
💎 در باب مردان سیاسی که ذکر شد، استعدادها مختلف است و گاهی مردان نیک فرزندانشان قابل هستند و گاهی مردانی بد، فرزندان قابلی را تربیت می کنند. او به سقراط گفته بود که تو بدعادت شده ای و اگر یونان را با اقوام دیگر مقایسه کنی خواهی دید که هرکس به حد خود «می تواند آموزگار فضیلت» باشد.
💎 در این جا سقراط چنان مسحور سخنان وی شده بود که مایل بود بازهم پروتاگوراس لب به سخن بگشاید و درست از همین نقطه است که سقراط روش خود را در پرسش های جزئی به کار می گیرد تا نادانی پروتاگوراس را بر او اثبات کند.
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍محاوره پروتاگوراس📍
📍مسأله تربیت📍
📍سوفیست های دوره مدرن📍
📍بخش یکم📍
📌 {[حتما تا انتها بخوانید]}
💠 این محاوره افلاطون محاوره ای طولانی و تقریبا دشوار است که من تحلیل آن را به بخش های مختلفی تقسیم کرده ام. هم چنین آن را به صورت خلاصه و به زبان روان از حالت «گفت و گوی دیالکتیکی» خارج کرده و بدون تغییر در مضمون می آورم و در پایان با استناد به همین نوشته تحلیلی مختصر ارائه می کنم.
💎 سقراط مردی دانا بود و بر نادانی خود وقوف داشت. روزی هیپوکراتس به دیدار او آمد و گفت در شهر شایع شده است که «پروتاگوراس» دانا به این شهر آمده است. من هم به سان دیگران می خواهم در حلقه درس شاگردان او درآمده و «کالای دانش» را از او بگیرم.
💎 سقراط که خطر وجود این مردان را احساس کرده بود از «هیپوکراتس»پرسش کرد که آیا می دانی که «سوفیست کیست و دانشش چیست و موضوع آن دانش کدام است»؟ تو که می خواهی «روح» خود را در اختیار این مرد قرار دهی آیا به این اطمینان رسیده ای که «او روح تو را بهتر از خودت می شناسد»؟
💠 هبپوکراتس در پاسخ به این پرسش های سهمگین درمی ماند و سقراط می گوید آیا می دانی که روح خود را به چه مخاطره ای افکنده ای؟ ما انسان ها هنگامی که می خواهیم جسم خود را پرورش دهیم از دیگران مشورت می گیریم که مبادا به آن ضرری برسد اما برای عالی ترین جزء وجود خود(=روح)، آن را به راحتی در دستان هرکسی قرار می دهیم؟! غذای روح انسان دانش است و اما آیا هر دانشی لایق این است که در ظرف روح جای بگیرد؟
💎 نتیجه: آیا ما تا کنون با خود اندیشیده ایم که «سوفسطائیان دوره جدید» از هر زمان دیگری حاضرتر هستند؟ ما روزانه متن های زیادی را می خوانیم و سخنان زیادی را می شنویم و اما آیا به راستی به نیک و بد آن واقف هستیم؟ اگر بخواهیم خوراکی تهیه کنیم بارها آن را می سنجیم که مبادا ضرری به جسم ما برساند، اما غذای روح به محض این که بهایش پرداخت شود در «ظرف روح ما جای می گیرد و از آن زدودنی نیست»
💎 آیا تأمل کرده ایم که در این فضای رسانه ای جدید چه متن هایی می خوانیم و چه سخن هایی می شنویم و چه کسانی با چه اهدافی چه خوراکی را در روح ما جای می دهند؟ وانگهی، زایندگی اندیشه افلاطون از این نقطه نشأت می گیرد که می توان حتی در این دوره با برخی از درس ها و تأملات او «زیست جهان» را منظم ساخت.
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍پروژه احیای عقلانیت📍
💎 *اتکای مضمون عقل به عاقل*
💎 «...بدیهی است که «فلسفه به عنوان سیستم دانش» می بایست از «آسمان به زمین فرود آید» و بحران های دوران را در‌ظرف ذهن بازسازی کند. به نظر من تمام اندیشمندان ایران معاصر از این نکته غفلت ورزیده اند و با تأمل های افراطی در مبانی «امر مطلق» و «روح» و... حساسیت خود را نسبت به امر واقع و به خصوص «امر سیاسی» از دست داده اند. فیلسوف اگر احساس وظیفه می کند، توضیح شرایط را نه در «ناکجا آباد عالم» که در امر واقع می بایست ایضاح کند.
💎 به نظرم اکنون شرایط مهیا است که «نردبان #عمودی حرکت عقل»، وجود خود را در «افق» زمان بازیابد. شاید این جابه جایی در مبانی در شرایط فعلی نه تنها دشوار که امری بسیار خطرناک باشد. اما دیگر نمی توان در برابر سکوت های اندیشمندان معاصر نشست تا از شریعتی بگویند و به شایگان میل کنند و فلسفه را در مسلخ دسته بندی های خود قربانی کنند. عقل، امری زمان مند است و مضمون آن در توضیح امر واقع نمی تواند از محدوده جهان فراتر برود. این نگرش البته به معنی محدود کردن دایره «هستی» نیست. بلکه بازگرداندن فلسفه به کانال اصلی خود و قرار دادن آن بر سریر خودش است.
💠 «...امروزه دیگر جایگاه فلسفه در آسمان ها نیست، بلکه پس از آن اوج طولانی و آن گسست های جدی که از ۴۰۰ سال قبل، فلسفه را قربانی کرده است، این مادر، به میان ما آمده است و زمانی نمانده که زایندگی مجدد خود را به دست آورد».
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍پروژه احیای عقلانیت📍
💠 امروز توانستیم پانزده صفحه تحلیل مفید در باب «تاریخ فلسفه ملی» و البته مکان تکوین آگاهی بنویسیم. ما این یادداشت ها را سپس در صورت های تنقیح یافته تر و در دوره های بعدی بسط بیشتری خواهیم داد. اکنون در حال پی ریزی طرحی هستیم که سال ها مورد پرسش واقع شده بود. نتیجه ای که امروز به صورت موقت از طرح آینده ام گرفتیم به این صورت است:
💎 «...بررسی و خواندن تاریخ فلسفه در جهان اسلام و البته میل به تاریخ فلسفه ملی، قادر است همچون مقدمه ای بر طرح عظیم تر من و توضیحی بر نظام فکری خردگرای باشد. در مکان این تاریخ فلسفه، چنانکه پیش از این هم اشاره کردم، دستگاه های فکری جزم گرا، هیچ جایگاهی ندارد. فرآیند دستگاه های فلسفی و البته تحول آنها همچون موضوع و موضعی علمی و تبدیل کردن مسأله خرد در جایگاه آگاهی است. از این مجرا، توضیح روند دگرگونی های فلسفی، اگرچه کاری دشوار و امری سترگ است اما می تواند همچون مقدمه ای بر طرح بزرگتر من و توضیح علت فروبستگی «خرد» نیز باشد. آنچه که مرا به انجام این طرح وادار کرده و ترغیب می کند،_ علی رغم مواد و امکانات کمی که در اختیار است_این است که «اندیشه آزاد است، و البته با همین آزادی و از مجرای همان، در عرصه جهان(Die Welt) هویدا می شود.
💎 وانگهی؛ برای ما در توضیح روند این دگرگونی ها، نظام های جزم گرا به دست فراموشی سپرده شده است و با قطعیت، آنها را در گور گذشته دفن کرده ایم. این دستگاه های جزم گرا به این دلیل که قادر نیستند اذهان خود را از بند جزم رها کنند شایستگی بررسی از منظر نقادی علمی و فلسفی را ندارند.
⭕️ جایگاه تاریخ فلسفه ملی، میدان تاختن اندیشمندان جزم گرا، مرداب و لجن زارهای ایدئولوژی و جایگاه تحلیل میگساری های عیاشانه ایدئولوگ های قدرت سیاسی نیست؛ بلکه می توان گفت «فلسفه فلسفه است».
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
مصاحبه دکتر سروش دباغ پیرامون افکار جواد طباطبایی تا ساعاتی دیگر در کانال تلگرام رسمی دکتر سروش دباغ منتشر می شود
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍تفکر نوین و کشف فلسفی📍
💠 ما، بر حسب معمول نقطه آغاز تفکر فلسفی را در چارچوب «تاریخ فلسفه» مطالعه می کنیم. برای ما روشن است که «فیلسوفان طبیعی»، که پیش از افلاطون می زیستند دارای همان سهمی نیستند که به عنوان مثال، افلاطون در تاریخ « #تربیت » یونانی دارد. وانگهی، افلاطون اولین فیلسوفی است که وظیفه «فلسفه» را شکل بخشی به نمونه انسانی نو دانسته است. بدیهی است که پیش از او، وظیفه تربیت قوم به عهده شاعران بوده است که نمونه آن را در تحلیل اشعار «سولون» مشاهده می کنیم. اما می توانیم گوشزد کنیم که این سیر تاریخ یونان، تا زمانی که «سوفسطاییان» پدیدار شدند اهمیت خود را از دست نداده است.
💠 با این حال به نظر می رسد که تعیین نقطه دقیق تفکر مبتنی بر «عقل»، در تاریخ یونان بسیار دشوار است. چراکه حتی در هنگامه ظهور «فیلسوفان طبیعی» هم، اسطوره، هم چنان قوت خود را حفظ کرده است. به عنوان نمونه ما نمی توانیم دقیقا حکم کنیم که تفاوت (هومری) که « #اقیانوس » را منشأ جهان می داند با (طالس) که «آب» را مبدأ جهان قرار می دهد چه تفاوتی دارد؟ اما می توان گفت که قطعا محیط اطراف زندگی طالس که در نزدیکی دریا می زیسته، در پیدایش نظریه او سهمی بزرگ ایفا کرده است. از سویی هزیود، در کتاب «پیدایش خدایان»، اگرچه به عناصر عقلانی تکیه کرده است اما در عین حال، این نیروی اسطوره است که هم چنان پایداری می کند.
💠 از این مجرا می توان سهم این اندیشمندان را به نمونه های بعدی بسط داد. امپدوکلس، اگرچه در همان نظام و بسط فلسفه طبیعی کوشش می کند اما معتقد است که جهان هستی بر اثر غلبه «مهر» به وجود می آید و هنگامی که «کینه» غلبه یافت از هم فرو می پاشد.
💎 در نتیجه اگرچه میل به دانستن انسان را به سمت جهان طبیعی سوق داده بود، اما بسط «ایده» و تفکر علمی فلسفی، نه با غلبه عقل آغاز می شود و نه با پایان اسطوره همراه است.
💠 برای ما که نظام یونانی را از وجه سیاسی دنبال می کنیم شاید این نظریات در وجه اول چندان سودی نداشته باشد. اما وقتی بعدها افلاطون را می خوانیم پی می بریم که بدون درک این نظام ها حتی فهم ایده افلاطون و عالم مثال های علوی(با ضم ع) او غیرممکن است.
به ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken
📍ضرورت اجرای اصلاحات📍
📍عصر ناصری؛ دودمان قاجاران📍
📍تاریخی_سیاسی📍
💠 بخش یکم
💠 مورخان ایرانی، بر حسب معمول، اقدامات عباس میرزا را در دارالسلطنه تبریز اولین موج تجددخواهی تلقی می کنند. اما از مجرای سفرنامه نویسی هایی که از این دوره به دست آمده است و به خصوص سفرنامه «میرزاصالح شیرازی»، اشاره به مفاهیمی از تکوین «اصلاحات» مانند « #عدالت_خانه » ظاهر شده است. این نوشته که بیشتر اشاره به توصیف سامان نظام مشروطه «انگلستان» بوده است، مردم ایران را با آن نظام آشنا می کرده است. در این دوره با مهاجرت های نخبگان به تفلیس و پاریس و برلین و لندن، محافلی برای انتقال اندیشه تجدد فراهم شده بود.
💠 اما بسیار جالب توجه است که از برتخت نشستن فتحعلی شاه تا نیمه عصرناصری اندیشه مهمی در «اصلاحات» صورت نگرفت. حتی میرزاتقی خان امیرکبیر که از برکشیدگان قائم مقام فراهانی بود بیشتر «مرد عمل» بود. و از این جهت تا عصر ناصرالدین شاه در این زمینه نوشته مهمی به دست ما نرسیده است. در فاصله سلطنت محمدشاه قاجار تا ناصرالدین شاه وهن بزرگ دیگری صورت گرفت و آن استقلال هرات از ایران بود که اتفاقا وابسته به قدرت «حکومت مرکزی» بود. انگلستان و روس از دو سوی در پی تأمین منافع خود در ایران بودند. از این جهت انگلیس با تجزیه هرات سدی در برابر روس ها ایجاد کرد. با این حال در دوره صدرات امیر کبیر هرات زیر نفوذ ایران قرار داشت. اما با قتل او و صدرات میرزا آقاخان که با نفوذ انگلیس ها به قدرت رسیده بود هرات به صورت رسمی همچون پاداش در اختیار انگلیس قرار گرفت. وانگهی؛ چون خطر تجزیه هرات به خراسان رسید، حسام الدین میرزا، آنجا را محاصره کرد. ولی با نفوذ انگلیس از طریق میرزا آقاخان نوری محاصره شکسته شد.
💠 ادامه دارد...
🌐 جوادطباطبایی؛ حکومت قانون
💠 #فیلسوف_سیاست.
🌐 مردمانی که از دگرگونی های کشور خود اطلاع ندارند پیوسته حوادث تاریخی را تکرار می کنند.
ه ما بپیوندید
💠 https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
💠 /channel/denkenfurdenken