soroush_philosopher | Unsorted

Telegram-канал soroush_philosopher - عبدالکریم سروش و فلاسفه

11423

کانالی برای آن ها که می اندیشند... اندیشه ها و آرای دکتر عبدالکریم سروش و بزرگان عرفان و فلسفه کانال رسمی دکتر سروش : @DrSoroush

Subscribe to a channel

عبدالکریم سروش و فلاسفه

اندکی درنگ ۶۰ ساعت مانده به انتخابات..
برای دیگران ارسال کنید..
@rouhani96ir

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"معیشت و فضیلت"

💠 بخش سوم و پایانی

برای حل رذایل مسبوق به توسعه نباید توسعه را ریشه کن کرد توسعه مجال نقد را بالاتر می برد وانگهی که جبری مسلک رفتار کردن و بی اعتنایی به تمدن مغرب زمین نه ستودنی است و نه راهگشا. سروش مدعی می شود که در خصوص ارزش های مسبوق به توسعه آنها بدون معیشت ممکن نیستند و توسعه و فضای آن زمانی فراهم می شود که اندکی معیشت در فراغت باشد. نه توانگری و نه فقر و برتری هریک بر دیگری ستودنی نیست و همین است معنای آنچه که گفتیم که معیشت حل کننده مساله توسعه است. یعنی تا جامعه ای به معیشت و رفاه نسبی دست نیابد به توسعه نخواهد رسید.

نتیجه: اکنون که در ایام انتخابات ریاست جمهوری هستیم بی مناسبت نیست که نتیجه ای مطلوب از بحث توسعه اخذ کنیم. متاسفانه برخی نامزدها که تحصیلات دانشگاهی ندارند و سوابق اجرایی آنها مناسب نیست از فرهنگ و پیشرفت و توسعه می گویند. توسعه در سایه تضارب آراء حاصل می شود. اما همین ها که با توسل به حربه های عوام فریبانه وجود سروش را در ایران برنتافتند خود را از تضارب آراء محروم کردند و اکنون از آزادی بیان و توسعه و علم و مدرنیته سخن به میان می آورند! توسعه با وعده و تزریق پول و ترویج گداصفتی میان مردم حاصل نمی شود. توسعه منوط به گفت و گو با جهان است تا با شناخت جهان غرب از فرصت های مناسب سود جسته شود. اما منطق برخی این است که قطع ارتباط با جهان عامل پیشرفت است. متاسفانه دروغ گویان به دنبال قدرت هستند و به نام عدل مرتکب هر جنایتی شده اند. وانگهی که مردم هم با تایید و تصویب آنها در جنایتشان شریک می شوند و بند اسارت بر دستان خود می زنند. خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که خود آنها بخواهند.

قومی بجد وجهد گرفتند فصل توسعه/ قومی دگر حواله به تقدیر می کنند

کسانی که مهر تایید بر جنایات تاریخی می زنند مورد نفرت آیندگان قرار خواهند گرفت و نام آنها به زشتی و پلیدی در تاریخ ثبت خواهد شد کسانی که بیخیال نشستند و کسانی که در امور شهر رایزنی کردند ولی کسانی را روی کار آوردند که هیچ بویی از انسانیت نبرده اند آنها هرگز نخواهند فهمید که توسعه چیست؟ واکثرالناس لایعقلون...

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

حمایت روشنفکران
از حسن روحانی

@SoroushDabbagh_official

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"معیشت و فضیلت"

💠 بخش دوم

اکثر خالقان عصر جدید متاثر از دکتر #برناردماندویل بودند. کتاب وی افسانه زنبوران بود که در آن وی جامعه را به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته کارگران زحمتکش و شریف و مولد و دسته دیگر اشراف تنبل و بیکار و شکمباره. از روزی که دغل بازان تصمیم گرفتند شرافتمند شوند روزگار جامعه سیاه شد. سپس ماندویل از این امر نتیجه می گیرد که سیئات فردی حسنات جمعی هستند. یعنی رذایل انسانی گاه برای جامعه مدنی سودمند می افتد و می تواند جای فضایل اخلاقی را بگیرد. آنچه که در این فقره از ماندویل دارای اهمیت است، این است که او عبور جامعه انگلستان را از یک دوره به دوره دیگر دیده بود. او به افعال قبیح آدمی مهر تایید زد و گفت مفاهیم قبیح که این همه مورد طعن عالمان اخلاق است اگر حذف شود تعادل معیشت جمعی به هم می خورد و مرگ و خفگی معیشت جمعی را در خود فروخواهد برد. غزالی و مولانا هم این معنا را درک کرده بودند که ناپارسایی نیمی از وزن معیشت جمعی را به دوش می کشد ولی سعی نکردند از آن دستگاهی اخلاقی بسازند و سهم ناپارسایان را در تعادل معیشت توجیه کنند. نظریه غفلت غزالی این معنا را داشت و مولوی با اینکه از شکنجه گران سخت آزرده بود ولی وجود آنها را لازم می دانست و گفته بود اگرچه آنها اجتناب ناپذیر هستند اما در نظام خلقت جایی ندارند. عیب و هنر آدمی همین غفلت است که بدون آن ستون های عالم ویران می شود. از سویی مولوی هوشیاری را هم آفت جهان می دانست. اما بشری که به آگاهی دست یافت از خود پرسش نمود اگر سیئات فردی حسنات جمعی هستند پس چرا اگر می توانند مقوم آنها باشند خود سیئات حسنه نباشد؟ نتیجه این انسانی بود که شرمنده نبود که از چانه زدن بر سر قدرت بترسد. از این نظر دنیای جدید وارونه دنیای قدیم شد که رذیلت ها جایگزین فضیلت ها شدند و همه اینها در دایره اخلاق خادم یعنی در دایره عدل و شجاعت و... رخ داده است. زندگی جدید در خور این اخلاق و اخلاق جدید در خور این معیشت است. وانگهی که دگرگونی ارزش ها بود که زنجیر را از دست و پای آدمی برداشت و او را بر ورود به سرزمین توسعه مهیا کرد. دنیایی اخلاقی و عقلانی که نتیجه اش توسعه ای شد که از آن یاد کردیم. بنابراین ما می گوییم که:

🔜 خرد و عقل ملاک همه امور هستند. دین و ارزش ها و فرهنگ و اقتصاد و... همه و همه در سایه خرد قابل سنجش هستند نه بالعکس.

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اخلاق_خدایان؛ #خرد؛ #عقل؛ #اخلاق_خادم؛ #فضیلتها؛ #برناردماندویل؛

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔊قصه #قصر_سیاه_پوشان
👤دکتر #عبدالکریم_سروش
#هفت_پیکر؛ #نظامی
🔆بسیار زیبا و شنیدنی است...
♦️از دست ندهید این سخنرانی بسیار تاثیرگذار را ...
🆑 @Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

💠 طرح/بخوانید/ حداکثری منتشر کنید

🔉 #صدای_عبدالکریم_سروش

تناقض کشورهای توسعه نیافته این است که می خواهند آگاهانه و از روی عمد به خلق ارزش ها و اموری دست ببرند که استقرار توسعه را ناممکن و دشوار می کند. این تفکر بازگشت به عقب سبب می شود که فرصت های تاریخی سودمند از دست برود و جامعه ای نیمه سنتی و نیمه صنعتی به وجود آید که در تدبیر امور خود درمانده بماند و از حضور در صحنه فرهنگ و سیاست و تاریخ جهان عاجز شود.

تحلیل: عبدالکریم سروش به درستی اشاره کرده است که انگشت نهادن و وعده دادن بر خلق ارزش های خلق الساعه مردم یک کشور را از #توسعه دور می کند. در این شرایط، دولت هایی که به مردم وعده دروغ نان و آب می دهند در درجه نخست: بعدها به دیکتاتوری گرایش پیدا می کنند و درثانی مردم همواره در نا آگاهی باقی می مانند تا دولت بتواند راحت تر بر آنها فرمان براند و آنها را برده خود سازد... بدیهی است که در شرایط گفت و گو و استقرار توسعه مشکلات به تدریج حل خواهد شد. سروش اشاره می کند که توسعه امری تدریجی است.

ملت عزیز؛ کدام راه را می خواهید؟ #توسعه یا #عقب_افتادگی و #نا_آگاهی؟

شعار حسن روحانی: گفت و گوی تمدن ها

شعار رئیسی و قالیباف و...: نان؛ آب؛ مسکن؛ شغل و...و شعارهای عوام فریبانه؛

😔 شعارهایی که حاصلش رکودی بود که دولت قبل بر پیکره این کشور وارد آورد و دولت منتخب مردم تا کنون در حال جمع کردن افتضاح های پیشین بوده است. ملت ایران سرنوشت ما در دستان خودمان است. همه روشنفکران و اقتصاد دانان کشور نگران بازگشت به عقب هستند.

🆑 @poletik57

🆑 @Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

" به نام خداوند بخشنده و مهربان "

"خطاب به ملت عزیز ایران؛ بخوانید و منتشر کنید"

#متنی_متفاوت_نوشتار_روز

با اهداء سلام؛

ملت عزیز و شریف ایران، ما در اینجا سعی می کنیم که با نگرشی متین و معتدل پرتویی بر بحث، در خصوص انتخابات 96 بیفکنیم و با ذکر برخی مصادیق در این خصوص نشان دهیم که باید در راه توسعه و اعتدال قدم نهیم. علی رغم انتقادهایی که به دکتر #سیدجوادطباطبایی وارد است ایشان در دو کتاب مهم خود یعنی"تاریخ اندیشه سیاسی در ایران" و "کتاب زوال اندیشه سیاسی" به دگرگونی های تاریخی و دگرگونی اندیشه در ایران زمین از بدو سقوط سلسله ساسانی تا یورش مغول آورده اند. ما نمی توانیم در این متن پرتویی به تمام زوایای تاریک و پیچیده تاریخی بیفکنیم اما می توانیم ناحیه هایی را در تداوم اندیشه روشن کنیم. بگذارید این فرضیه را مطرح کنیم؛ ایران کجاست و ایران چیست؟ پاسخ ساده است: #ایران همین جایی است که ایستاده ایم. بنابر عادت معمول ایران زمین دارای تداوم فرهنگی بوده است و به مدد کمک و پایداری های فرهنگی بزرگانی چون ابن مقفع، خواجه نظام الملک طوسی و بزرگان اندیشه تامل و تفکر ایرانیان توانستند جبهه پایداری و فرهنگی خود را با تمام دشواری ها و مشکلات این عرصه و به خصوص در برابر خلافت دستگاه عباسی حفظ کنند. همگی می دانیم که با برافتادن خاندان آل بویه جبهه فرهنگی ایران رو به ضعف و انحطاط نهاد و ایران زمین با یورش های پی در پی توانست به مدد مردم و بزرگان عرصه تفکر و اندیشه هویت خود را حفظ کند. وانگهی این جبهه پایداری تا حتی تا دوره مشروطه ایران هم ادامه پیدا کرد. و پس از آن هم ایران در آستانه تجدد ایستاد. هموطنان عزیز، ای مردان بزرگ، ای کسانی که در طول تاریخ، هویت خود را حفظ کردید و نشان دادید که می توانید در تمام عرصه ها بایستید و پایداری کنید و ددصفتان را از سرزمین خود دور کنید و هویت خود را محفوظ از دست برد دشمن قرار دهید. ملت پاک و معصوم ایران که همیشه با امید زیسته اید، شما همان مردمان جبهه پایداری #فرهنگی هستید که سالیان دراز هویت اسلامی_ایرانی خود را حفظ کردید و اکنون هم که کشور در عرصه مهم ترین انتخاب تاریخی خود قرار گرفته است بنابر متن و تمسک به قانون و در سایه آرامش پایداری خود را نشان می دهید. مردم عزیز ایران، اگرچه دوران های تاریخی عوض شده و به ما رسیده است اما هویت ما عوض نشده است. ما این تداوم را که همواره در پی اصلاحات جهت پیش برد ایران زمین بوده است حفظ می کنیم. اصلاحات، اصلاح نقطه هایی منفی است که در کشور وجود دارد. در این چند صباح که موج انتخابات طنین افکنده است همگی شاهد هستیم که در گروه های بسیاری حامیان جبهه دیگر با زبان های تند و توهین و تخریب در پی این هستند و توقع دارند که دولت اصلاحات و امید و اعتدال و توسعه پایدار افتصاح هایی را که در هشت سال بر پیکره این کشور وارد آمد در عرض چهار سال عوض کند. مردم عزیز ایران ما نیک می دانیم که ایده آل ها و مطلوب های شما به نحو تام محقق نشده است. می دانیم که جوانانمان کار و ازدواج می خواهند اما این را نیک می دانیم که تحقق این امید در سایه تداوم حاصل می شود. دولت اصلاحات نصف و نیمه راه را آمده است. آیا می توان مجدد گسست انداخت و از صفر شروع کرد؟ آیا چه تضمینی وجود دارد که وعده ها محقق شود؟ ملت عزیز اکنون که ما در دهکده جهانی زندگی می کنیم منطق، منطق گفت و گو با جهان است اما با حفظ حرمت و هویت و استقلال و وحدت سرزمینی و وحدت ملی و تمسک به قانون. در این چند صباح شما ملت شریف مشاهده کردید که زبان دیگری با فحش و ناسزا و تخریب دولتی همراه بوده است که منتخب پیشین ملت ایران است؛ آیا این تخریب و توهین، حمله به انتخاب پیشین شما نبوده است؟! می نگریم که حتی مدعیان هم در خانه خدا حرمت نگه نمی دارند و پشت آنها پرچم حسین ابن علی(ع) قرار می گیرد و از پوشک بچه صحبت می کنند! ما نیز همگی نیک می دانیم که باید اسرائیل محو شود اما این را با قلم خود محقق می کنیم و با قلم خود رگ اسرائیل را می زنیم. ما ملت ایران به پشتوانه محکم، حرکت می کنیم و سکوت می کنیم، ولی همچون جبهه های پایداری پیشین در عین سکوت به بازپرداخت فرهنگ می پردازیم و دشمن را پس می زنیم.

ملت ایران قدر شما بزرگ تر از این است که در یک صفحه یا یک کتاب بتوان آن را وصف کرد. اما نیک بنگرید که منطق ما، منطق تخریب و پوشک بچه نیست! ما مستند و در نهایت ادب و با استدلال و با حوالت ذهن شما به تاریخ شما را در متن تاریخ قرار می دهیم تا با درک شرایط کشور بهترین انتخاب را در سایه آرامش و تمسک به قانون رقم بزنیم و به عقب بازگشت نداشته باشیم.

با درود، والسلام علیکم و رحمه الله🌹

🆑 @poletik57

🆑 @Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"اندکی تامل"

💠 هرگاه اتفاق افتد که رئیس مدینه #حکمت نداشته باشد، اما دیگر شرایط در او جمع باشد مدینه فاضله فاقد پادشاه خواهد بود و اگر حکیمی پیدا نشود که حکمت او به پادشاه اضافه شود دیری نخواهد پایید که آن مدینه تباه و فنا گردد(فارابی، آراء اهل مدینه،ص252).

و ما نیز می افزاییم که اگر رئیس مدینه فاضله، اندیشمندان و متفکران را از خود دور کند و کسانی را دور خود جمع کند که از حکمت و فضیلت بویی نبرده اند دیر یا زود دستخوش تباهی خواهد شد. چراکه کسی که از حکمت بویی نبرده است سلطان را به مسیری می کشاند که در مقام او نیست...

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ حکیم #ابونصر_فارابی.
📚 #آراء_اهل_مدینه_فاضله.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد"

💠 بخش چهارم

با توجه به آنچه که گذشت می توانیم دریابیم که نیکویی راست و زشتی دروغ اگر دست خوردنی باشد نیکویی عدل و زشتی ظلم چون و چرا بردار نیست. پس آنچه که نسبی است نام های طبیعی هستند و نه نام های اخلاقی. پس نه فقط عدل و ظلم حسن و قبح جاودانه دارند که حتی هر نامی هم در لوای آنها درآید کمال هم نشین در او اثر می کند. پس مفاهیم اخلاقی نه استثنا می خورند و نه به عنوان امری برتر ورای امور می نشیند. هر فعلی تحت لوای عدل را می توان سرفرازانه انجام داد. پس از این بحث سروش می گوید: اگر حکم دروغ مشخص نیست در عوض تعریفی روشن دارد ولی بالعکس حق و عدل و ظلم اگرچه حکمش روشن است تشخیص آن دشوار است. جامعه پر از دروغ هم می تواند با فضیلت باشد به شرط اینکه استثناها قاعده شوند. اخلاقیون و انقلابیون به دنبال اخلاقی بودند که کمرش نشکند و پایش نلرزد و نفسش نگیرد. با این اوصاف آیا آن جامعه باز هم بی اخلاق است؟ درعوض تقدیس، خشونت، تجاوز به حق مردم و.... را می توان تحت لوای عدل درآورد.

آیا مخاطب ما مشاهده می کند که به چه جایی رسیده ایم؟ چه آن اخلاق استثنا پذیر و چه این اخلاق مسیحادم یک نتیجه دارد و آن تهی کردن اخلاق است. استثناپذیری احکام و لاف زنی آنها تفکیک نام های طبیعی و اخلاقی را بی ثمر نکرد. اما اخلاق دوم اگرچه بس متعالی است اما شکستش بسی تلخ تر از آن اخلاق نخستین است. این اخلاق استخوان را سخت تر می شکند. اگر کسی این اخلاق را باور ندارد کافی است به نظام های سیاسی گذشته نظر کند تا بنگرد که تحت نام عدل چه خشونت ها که مرتکب نشدند...و آنگاه بر صاحبان ضمیر صاف و بی خبران از حیله ها درود می فرستد که از زیرکی های اخلاق سوز و ارزش ستیز بی بهره هستند و در بهشتی به سر می برند که فرسنگها با جهنم گریزان و شیطنت ورزان فاصله دارد.

پس تدبیر ما چیست؟

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اخلاق_خدایان؛ #نهاد_ناآرام_جهان؛ #عقل؛ #اخلاق

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"صدای سروش" بیشتر تامل کنیم

گفتیم که هرجامعه ای اخلاق ویژه خود را دارد و کسی که چون ما نیست نمی تواند عاری از فضیلت باشد. پس چه می شود اگر در جامعه ای عدل اقتضا کند که عادلانه آدم بکشند و عادلانه پرونده سازی کنند و عادلانه دروغ بگویند و عادلانه متهمان را از دفاع از خود محروم کنند و عادلانه شکنجه کنند و عادلانه ریا و نفاق و تظاهر و مداحی رواج دهند و عادلانه نفس ها در سینه ها حبس کنند؟ اگر عادلانه می توان آدم کشت پس عادلانه می توان دروغ گفت و ریا ورزید. اگر عادلانه به حق مردم تجاوز می شود می توان عادلانه حق خود را خواست؟ اگر حق یک طرفه است پس دست در مسند الهی زده شده و اگر حق دو طرفه است پس حق مردم جامعه x کجاست؟

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

✍توصیه دکتر سروش در مورد ترتیب خواندن آثار ایشان

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد"

💠 بخش سوم

تا کنون دو راه را آزمودیم یک اینکه احکام اخلاقی استثناپذیر هستند و تا روشن شدن حکم آنها باید اخلاق، در تعلیق باشد. و دوم این که احکام اخلاقی دائمی و کلی و ضروری نیستند. اینک راه سوم را مورد بررسی قرار می دهیم. بیایید افعال را به دو دسته تقسیم کنیم. افعالی که شناسنامه اخلاقی دارند و افعالی که شناسنامه اخلاقی ندارند. پس تفاوت ما تفاوتی زبانی و در نامگذاری است. به افعال اختیاری ذیل توجه کنیم: خوردن و پوشیدن و راه رفتن و گفتن و درس خواندن. همه نام های غیراخلاقی هستند؛ یعنی در ذات خود واجد حسن و قبح نیستند. از سویی اسم هایی اخلاقی داریم که حسن و قبحشان را در خود دارند. ظلم و عدل و حیا. عدل، همان است که خوب است و خوبی از آن جدا نمی شود و بی حیایی هم همان است که بدی از آن جدا نیست. بسیارخوب؛ حکیمان اخلاقی متفق هستند که دروغ گویی نام طبیعی فعل ما است و از یک وصف خارجی خبر می دهد نه یک وصف اخلاقی. اصلا دروغ گویی در هیچ مقوله اخلاقی به کار نرفته است تا با خود حکم اخلاقی به بار آورد. خوردن و خوابیدن را گاه نیک و گاه بد شمردن وجدان کسی را آزرده نمی کند. اما حسد و دروغ گویی را گاه نیک و گاه بد شمردن خرق عادت است. این جا است که آن وسوسه اخلاقی به ما می گوید که دایره استعمال مثلا دروغ گویی را چنان محدود کنیم که همه جا حکم واحد داشته باشد. اما باید گفت دروغ گویی نامی طبیعی است و اگر با صد قید هم همراه شود بازهم نامی طبیعی است. برای رسیدن به حکم واحد اخلاقی باید عنوان اخلاقی را به حکم بیافزاییم. نام های اخلاقی وصف افعال هستند. شخص عادل و ظالم غیر از دادن و گرفتن و خوردن و بردن کاری نمی کند اما حکم بردن و خوردن ظالمانه روشن است. بنابراین آنچه که گم شده ما بود مفهوم عدل بود. نام طبیعی دروغ گویی با قید عدل حکم اخلاقی اش مشخص می شود و چون نیکویی عدل همیشگی است بنابر موقعیت اگر دروغ گویی عادلانه باشد از نیکویی عدل به آن سرایت می کند. پس فعل های طبیعی تا عنوانی اخلاقی نپذیرد به رذیلت و فضیلت متصف نمی شود... باید گفت رفق بجا و عادلانه یا دروغ نابجا و ظالمانه تا حکم معلوم شود. آری عدل و شجاعت و عفت گم شده ما بود و آنچه که ما در پی آرایش اخلاقی آن بودیم نام هایی بیش نبودند. عدل، نیکویی همه جایی دارد و کاری تا خوب نباشد سایه عدل بر سر آن نخواهد افتاد. حکم این مفاهیم تضمین شده است و هیچ رستم صفتی نمی تواند نیکی از آنها بزداید. اکنون دل انقلابیون و... هم نوید یافته و آرمان ها چنان سلطنت جاوید می کنند که دست پست خاک تیره بر آنها چیره نیست. نیکویی عدل چون و چرا بردار نیست.

نتیجه: وانگهی که در بخش دوم این نوشتار گفتیم که خاطر خواننده در این سیل نسبیت آزرده شده است اما اکنون دریافتیم که اگر نسبیتی هست در اسامی طبیعی است مثل دروغ گویی و حسد و آزار دیگری و... بنابراین نه فقط عدل و ظلم به ترتیب نیکویی و قبح جاودانه دارند که هر نامی هم که تحت لوای آن درآید کمال هم نشین در او اثر می کند. این کشف کیمیا اثر مرده ها را جان دوباره می دهد و پارگیها را چنان رفو می دهد و نسبی ها را مطلق می کند.

#ادمین: آن اخلاق ناتوان نیم جان و خشک و مرده و دشوار و نسبی فقها کجا و این اخلاق محکم و عیسی دم کجا؟ مخاطب ما اکنون پشتوانه ای محکم یافته است او اکنون درک می کند که عدالت بر تمام افعال و گفتار و کردار ما سایه افکنده است.

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #نهاد_ناآرام_جهان؛ #اخلاق_خدایان؛ #عدالت؛ #حسن؛ #قبح؛ #عفت؛ #شجاعت

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

مداحی در مرکز قدرت، ترویج جهل است.

☦ بنابر عادت مالوف، مداحان طایفه ای هستند که از درس فضیلت بهره ای نبرده اند؛ ما، اینجا از دیدگاه #پدیدارشناختی سعی می کنیم فقط بخشی از روحیه این طبقه نوظهور را که آموزگار فضیلت شده اند نشان دهم؛ پیش از این عادت بر این بود که شاگرد در مدرسه و نزد استاد می نشست و درس اخلاق و علم و فضیلت می آموخت؛ اندیشمندان بزرگ بودند و اژدرها خفیف؛ اما به مناسبت تغییر مزاج زمانه و تغییر دگرگونی های دوران و ظهور علمای سوء منبری، و کاسبان فتنه، و ددصفتان، فرصتی مهیا شد تا طبقه مداح با تحریک هیجان جوان نورسیده مسیر اندیشیدن و تامل را از او بگیرد و به جای تلقین و القای مقولات و مواد تفکر به تزریق مصائب بپردازد. اما این مساله به خودی خود و به وجه درون دینی و برای موحدان مساله ساز نیست. مساله و دشواری، آنجا بروز پیدا می کند که مداح در کانون قدرت قرار می گیرد و حکم مخالفت با او حکم مخالفت با طبقه می شود. مداحی که، هم سیاست باز است و هم به ذکر مصیبت می پردازد و ابایی از این ندارد که با اسلحه به تهدید بپردازد، به تربیت همت می گمارد و به جای گفتن درس فضیلت، جهل و خشونت را تزریق می کند. این طبقه وقتی که در می یابد جوان می اندیشد و می فهمد، برای تسلط بر وی باید دائما با تزریق مقولات و داستان های ساختگی میان تهی او را وادار به تبعیت از خود کند. مداح با تلقین احساس به جای عقلانیت، روشنگری را می ستاند و با نهادن احساس به جای عقل و خرد، درایت را سلب می کند... و با کشاندن روح به ناکجا آباد، آن را تسخیر می کند. چنین فردی همیشه آماده دریافت دستور و ارائه روح خود و از دست دادن رزق و استعداد خود به هر قیمتی است. اما با دریافت تاریخی و درک تاریخی فضیلت و شناخت روابط نیروها می توان علیه این قدرت مداحی ایستادگی کرد؛ کوچکترین حرکت مداح نشان دهده درون و بیرون اوست. عجبا که چه روزگار غریبی است که مردان تامل با بغض گلو خانه نشین شده اند و اژدها در حال بلعیدن طعمه است و جهل ترویج می کند و قفل حماقت بر خانه صداقت می زند و شریعت را می بلعد و عجبا که چه روزگاری است که طبیب بر جای کفاش و کفاش بر جای طبیب نشسته است. وضع امروز ما، وضعیت روزگاری است که اژدها یخ خود را باز کرده و در حال بلعیدن است و از کرم او چه عمرها که بر فنا نرفت...بدیهی است که این نقد اخلاقی قدرت از محدوده دولت ها فراتر نمی رود و نیز حساب ذاکران مخلص اهل بیت(علیهما السلام) جدا است. بر ما است که بیاندیشیم...

🔯 صدهزاران خلق ز اژدرهای او/در هزیمت کشته شد از رای او

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️ #انتظارات_حوزه_از_دانشگاه
🔅#بخش_دوازدهم
⭕️مسئاله زبان عربی در حوزه ها./سه آفت عجین شدن علم با قدرت.

شرافت و اهمیت بسیار یافتن زبان عربی و کتاب نوشتن به زبان عربی هم در حوزه اگر مهار نشود، آفتی خواهد بود. یک دانشگاهی، امروز از حوزه یا رساله را می‌بیند که به زبان عبوس فقهی است و به‌هیچ‌رو از ساعت‌ها و سال‌ها بحث و رنجی که پشت سر آن است حکایت نمی‌کند و یا کتاب‌هایی را که خطابی و غیرتحلیلی است. چون آن‌چه جدی است، به زبان عربی نوشته می‌شود. بگذریم از این که عربی حوزه‌ی ما هم عربی روز نیست و کتاب‌های عربی ما در میان عرب‌ها بردی ندارد. امروزه حتی کتاب‌های فارسی را در حوزه تدریس نمی‌کنند و لزوماً متون عربی را برای تدریس برمی‌گزینند که این هم قابل توجیه نیست. روش رئالیسم (فارسی) آقای طباطبایی، مسلماً عمیق‌تر از بدایةالحکمة (عربی) ایشان است. اما دومی کتاب درسی است و اولی نه؛ صرفاً به دلیل عربی بودن. آقای مطهری از فارسی نوشتن چه زیانی برد؟ اگر دانشگاهیان کتب خود را به انگلیسی و فرانسه بنویسند، کارشان علمی‌تر خواهد شد؟ و مبادله‌ی علمی میان حوزه و دانشگاه آسان‌تر خواهد شد؟ در زمینه‌ی فلسفه و معارف، اینک فارسی‌نویسی رایج‌تر است تا در زمینه‌ی فقه و اصول، که اهم علوم کنونی حوزوی است. این که کتب استدلالی فقه را فقیهان می‌خوانند یا فقه‌دان‌ها عربی‌دان هم هستند یا کتب قدیمه‌ی فقهی به زبان عربی است، هیچ‌کدام دلیل نمی‌شود که امروزه کتاب‌های فقهی و اصولی‌مان به زبان عربی نوشته شود. همچنان که درس‌ها به زبان پارسی است، کتاب‌ها هم باید زبان پارسی باشد. زبان پارسی اینک توان خود را در حمل علوم جدید می‌آزماید. باید آن را برای حمل علوم حوزوی (اعم از فقه و فلسفه و اصول و تفسیر و...) نیز توانایی و آمادگی بخشید. اگر کتابی ممتاز و مفید بود، خود به زبان‌های دیگر ترجمه خواهد شد. فعلاً درونیان را دریابیم که بر بیرونیان مقدمند.

می‌رسیم به آفات عجین شدن علم با قدرت: سه آفت مهم را در این باب برمی‌شمارم:

نخست آن که حوزه به زبان قدرت سخن بگوید، نه به زبان منطق. دوم این که هر جا از علم و منطق کم آورد، این کمبود را با قدرت پر کند. و سوم این که ایدئولوگ و توجیه‌گر قدرت باشد، به طوری که در تئوری‌های حکومتی به جای ارشاد و نقد حاکمان، موافق مذاق آنان نظر و فتوا بدهد و یا باب بحث را در پاره‌ای از مباحث تئوریک ببندد. اگر در حوزه‌ها، مثلاً حق بحث در موضوع ولایت‌فقیه ادا نشود و آرای مخالف و موافق، آزادانه ابراز نشود، نشان آفتی است که باید زدوده شود. نگویید قدرت اینک در دست حاکمان صالح است. چنین است و این‌جانب در نیک‌خواهی و مردم‌دوستی‌شان تردید ندارم. اما ضمناً، می‌دانم که انسانند و همین انسان بودن است که همیشه نقد و اصلاح و ارشاد را لازم می‌آورد. قدرتی که در کنار خود دستگاهی فکری و نهادی علمی را ببیند که همواره موافق ذائقه‌ی او سخن می‌گوید و کج‌روی‌های محتمل فکری و عملی او را تهذیب نمی‌کند، بیش‌ترین احتمال لغزش را دارد. دو حادثه‌ی تلخ و شیرین را در این باب به یاد می‌آورم. یکی وقتی که پس از انتخابات مجلس خبرگان، پاره‌ای از اعضای شورای نگهبان مورد انتقاد قرار گرفتند که «خط بازی» می‌کنند. کسی به دفاع از آنان گفته بود که اینان عادلند و «خط بازی» نمی‌کنند. این استدلال غریبی است. عادل گناه نمی‌کند، نه این که خطا نمی‌کند. و عادل، انسان عادل است، نه فرشته‌ی عادل. و به سبب همین انسان بودن، در معرض اصناف لغزش‌هاست. این نوعی توجیه ناصواب قدرت است.

ادامه دارد...


برچسب: #عبدالکریم_سروش؛#فربه_تر_از_ایدئولوژی ؛ #حوزه؛ #داشنگاه؛ #قدرت؛ #وحدت؛ #اخلاق؛ #عقل ؛ #نقد؛ #علوم_حوزوی؛ #انتقاد؛ #ایمان ؛ #زبان_عربی ؛ #علوم_دانشگاهی

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #فربه_تر_از_ایدئولوژی

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

قرائتی از دین که انسان را از اخلاق دور کند... و فهمی از دین که به خاطر پای بندی به آن و پیروی از دستورات آن انسان ناگزیر شود عقل و وجدان خود را زیر پا بگذارد و ارزش های اخلاقی را نادیده بگیرد، دین نیست، بلکه دکان و افیون است.

✍ دکتر #ابوالقاسم_فنایی
📕 #دین_در_ترازوی_اخلاق

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

✅حمایت دکتر #عبدالکریم_سروش از #حسن_روحانی
@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

💠 اعلام حمایت فیلسوفان ایران زمین از حسن روحانی.

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

♦️برگى از خاطرات دکتر #حسن_روحانى درباره ارتباط با دکتر #عبدالکریم_سروش

روز جمعه (٩/١٠/١٣٥٧) با دکتر عبدالکریم سروش عازم پاریس شدیم. در مسیر راه چند ساعته در قطار و کشتی، بحث‌های زیادی داشتیم. تقریباً در این مسیر نسبتاً طولانی بحث ما قطع نشد. به جز چند سؤال و جواب یک انگلیسی در کوپه قطار که از دکتر سروش سؤال می‌کرد «تسبیح چیست؟» چون در دست آقای سروش تسبیح بود و ایشان شروع کرد به توضیح راجع به «تسبیح» که در ادامۀ آن، مقداری هم راجع به دین اسلام بحث شد؛ بقیۀ وقت به بحث ما دو نفر پیرامون حکومت اسلامی، اختصاص یافت. ضمناً آقای سروش کتابی درباره حرکت جوهری ملاصدرا تحت عنوان «نهاد ناآرام جهان» نوشته بود که می‌گفت: می‌خواهم یک نسخه از این کتاب را تقدیم امام کنم.

بحث اصلی ما دو نفر در مسیر رفت و برگشت که مجموعاً بیش از ده ساعت وقت داشتیم، شکل حکومت اسلامی، نقش نظرات و آرای مردم، جایگاه احکام تأسیسی و احکام امضایی در اسلام، نظام اقتصادی اسلام و نظایر اینها بود.


شاید هنوز هم بخشی از آن مباحث، بعد از گذشت سی سال از آن تاریخ، جای بحث و بررسی داشته باشد. دکتر سروش معتقد بود در اسلامی سیستمی به نام اقتصاد اسلامی نداریم. اسلام صرفاً برخی از معیارها و اهداف را تبیین کرده و برخی از احکامی که به تناسب نیازها و عرف آن زمان و شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آن عصر بیان شده است. اما آیا در برابر اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیستی، اسلام هم دارای سیستم اقتصادی خاص خود است؟ بی‌تردید اسلام چارچوب و اصول و موازین خاص خود را دارد و برخی احکام مسلّم اقتصادی دارد، ولی آیا سیستم ویژه‌ای هم دارد و یا در هر مقطعی، می‌توان سیستم خاصی از مجموعه اصول و موازین و احکام اسلام تدوین نمود؟ به‌ویژه آنکه لازم نیست برنامه‌های اقتصادی با احکام اسلام منطبق باشد، بلکه اگر مغایر نباشد، کافی است. یکی دیگر از مباحث آن شب ما، حد ورود روحانیت در امور سیاسی کشور بود. امروز که به گذشته برمی‌گردم و آن مباحث را در حدی که به یادم مانده، مرور می‌کنم، می‌بینم نظرات هر دوی ما با آنچه در این سی سال در ایران اجرا شده است، فاصله زیادی دارد.
صفحه ٤٣٢/٤٣٣


...برای ویزا به غیر از پذیرش دانشگاه در آمریکا، داشتن حداقل ١٢٠٠٠ هزار پوند در حساب بانکی لازم بود که برای تامین این مبلغ از آقای کمال خرازی و آقای عبدالکریم سروش و چند نفر از دوستان کمک گرفتم.( صفحه ٤٠٥)


امروز ٢٠ مهر آبان ١٣٥٧
شنیدم که آیت الله مطهری به لندن آمده است. خبر خیلی خوشحال کننده ای برایم بود. ایشان به منزل دکتر عبدالکریم سروش وارد شده بود. منزل آقای سروش به منزل ما نزدیک بود و فقط چند ایستگاه مترو فاصله داشت. هم من و هم دکتر سروش نسبت به برنامه حکومت اسلامی در بخش سیاسی و اقتصادی سوالاتی مطرح کردیم و ایشان به آن سوالات پاسخ دادند.( صفحه ٤٢٢)

5:44 AM
....[ پس از سفر به خارج به توصیه شهید بهشتی و دیدار با کمال خرازی در لندن] از آن پس بین من و ایشان و دکتر سروش ارتباط نزدیکی برقرار شد.( صفحه ٤٢٣)
📚 خاطرات دکتر روحانی

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"معیشت و فضیلت"

💠 بخش یکم

ارزش ها بر دو دسته هستند؛ ارزش هایی که زندگی به پای آنها فدا می شود و ارزش هایی که زندگی قائم به آنها است. و با تحول زندگی و نحوه معیشت دگرگون می شوند. عموم آداب و فضایل و رذایل اخلاقی همه از نوع دسته دوم هستند و این همان است که #سروش در خصوص سهم رذایل در سامان دادن به زندگی تعریف می کند. توسعه که بسط فرهنگی و صنعتی و علمی است ناچار در پاره ای از ارزش های خادم که زندگی قائم به آنها است پیچ و تاب می افکند. وانگهی ارزش هایی وجود دارد که پیش از استقرار توسعه محقق هستند و ارزش هایی که پس از استقرار توسعه حاصل می شوند. در این صورت فرضیه اصلی این است که توسعه پیچشی در حصار عادات و آداب اخلاقی می افکند و مجال تازه ای برای تحقق ارزش های تازه فراهم می آورد. در این جریان، توسعه به نحو تدریجی محقق می شود و ارزش های پیشین به آهستگی تسلیم ارزش های جدید می شود. بنابراین دو پرسش مهم وجود دارد: 1) در خصوص ارزش هایی که پیش از توسعه محقق هستند اولا کدام اند؟ دوم اینکه روش مراجعه به آنها با کدام منبع ممکن می شود؟ سوم اینکه آیا می توان با تحلیل و تعلیم و تلقین آنها را نهادینه کرد؟ در خصوص ارزش هایی هم که پس از توسعه به وجود می آید این پرسش مطرح است که اولا آن ارزش ها کدام هستند؟ و در ثانی آیا می توان خوب ها را از بدها جدا کرد؟ یا اینکه باید کل را گرفت و جایگزین کل دیگری کرد. عده ای سکولاریسم و لیبرالیسم را پیش از توسعه محقق می دانند اما معتقدند پورن و تخریب طبیعت و استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی منوط به استقرار توسعه است و این لرزه بر اندام دین دارانی می افکند که می خواهند در مسیر توسعه قدم گذارند. مبنا و منطق چنین استنتاج هایی این است که یک نوع توسعه بیشتر وجود ندارد و آن توسعه غربی است گویی که برای استقرار توسعه باید از غرب کمک گرفت. اکثر جامعه شناسان و مورخان بر این عقیده اند که ارزش های سابق بر توسعه ناخواسته روییده اند. گویی ماکیاولی و بیکن و لوتر نمی دانستند که طرح چه بنای عظیمی را می افکنند و علم تجربی بیکن و دین دنیوی لوتر و سیاست ماکیاولی آن را آفریده است. مهم ترین تحول اخلاق و ارزش های سابق بر توسعه دنیوی شدن اخلاق بود که ناظر به سعادت و آبادانی دنیوی بود و برای استقرار جهان جدید ناگزیر بود که جوانب پست وجود آدمی را روی کار آورد.

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اخلاق_خدایان؛ #نهاد_ناآرام_جهان؛ #توسعه؛ اخلاق؛ #بیکن؛ #ماکیاولی؛ #سکولاریسم؛ #لیبرالیسم

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔊قصه #قصر_سیاه_پوشان
👤دکتر #عبدالکریم_سروش
#هفت_پیکر؛ #نظامی
🔆بسیار زیبا و شنیدنی است...
♦️از دست ندهید این سخنرانی بسیار تاثیرگذار را ...
🆑 @Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد"

💠 بخش ششم و پایانی

پس غریب اندیشی های روشن فکر نمایانه که راهی جز اخفای حقیقت ندارد برای بی عملان آفتی شده است. پس عالی ترین مصلحت این است که هیچ مصلحت اعلایی، احکام اخلاقی را در کام خود فرو نبرد. برترین انسان این است که خودش را فوق حق قرار ندهد. این نظام ها باید فکر کنند که ماندن به چه قیمتی؟ تا کجا حق داریم خود را فوق حق قرار دهیم؟ فدا شدن قانون در پای نظام های اخلاقی تا به کجا است؟ تا زمانی که احکام اخلاقی نقض نشود و تا جایی که آن نظام خودش را مجسمه حق نداند. به حقیقت که ظالم ترین و نابکارترین رژیم ها در لوای عدالت و شعار بدترین جنایت ها را مرتکب شدند.

نتیجه گیری: ما اخلاقی برتر و دقیق تر از اخلاق موجود سراغ نداریم. پس جامعه ای که در آن استثناها بدل به قاعده شده اند جامعه ای غیراخلاقی و بی فضیلت است. وانگهی که عدل و عفت و حکمت و شجاعت مظهرش همین احکام اخلاقی است. جایی که اخلاق خاموش شود فضایل هم می میرد و این بدترین خیانت حاکمان است. اگر اخلاق آرمانی هست، همین اخلاق موجود است. اخلاق موجود قابل پیراستن است اما قابل فروکوفتن نیست. پس باید به همین احکام ملموس تمسک کرد و با اموری که استثناهای اخلاقی را قاعده می کند مبارزه کرد و این شیوه درخور بندگان است و نه خدایان. اخلاق و عدل الهی با همه جوامع می سازد و نه عدل آدمیان. کار اخلاق خدا و تدبیر خدا را باید به او سپرد. از این روی متوجه می شویم که چرا سروش از تئوری زائد بودن عدالت سخن می گوید. عدالت فضیلتی برتر نیست یعنی فوق هرفضیلتی نیست. هرچند که عین فضایل اخلاقی دیگر هست و بر افعال و گفتار و رفتار ما سایه افکنده است. خواننده گرامی در می یابد که اگرچه نسبی گرایی حداکثری موج می زند و دریافته که باید همین اخلاق موجود را پذیرفت اما نیز پرسش برای او گشوده است. او می تواند پس از این به تحلیل بپردازد و ببیند که آیا اگر عدالت فوق سایر فضایل باشد چه مشکلی حاصل می شود و اگر عین فضایل دیگر باشد چطور؟ و نیز پرسش های فراوانی از این دست. حقیقتا دکتر سروش این فصل از کتاب اخلاق خدایان را دشوار نوشته بودند و ما آن را خواندیم و به زبان ساده در اختیار مخاطب قرار دادیم و همین اشاره اهل تفکر را کافی است تا برایش پرسش به وجود آمده باشد.

پایان بخش ششم و اول

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #اخلاق_خدایان؛ #نهاد_ناآرام_جهان؛ #شجاعت؛ #ظلم

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد"

💠 بخش پنجم

در قسمت پیشین این پرسش را طرح نمودیم که با فرو ریختن دو دسته از احکام تدبیر ما چیست؟ اینک می گوییم دل ما نه به اخلاق طبیعی رضایت می دهد و نه می تواند از اخلاق متعالی رها شود. اکنون بیاییم صورت پرسش را به کلی عوض کنیم. اگر ما کل جامعه را با اخلاق مقتضای آن نخواهیم چه می شود؟ وانگهی که نه اخلاق تابع و نه اخلاق متعالی قادر نیست که پیشاپیش چنین جامعه ای حرکت کند. بنابراین اگر یک اصل فرا اخلاقی تاسیس کنیم و استثناها مبدل به قاعده شود و عدل هم آن سامان را تصویب کند بازهم آن نظام اخلاقی مطرود و مذموم است. در این صورت می توان دریافت که یکی از نشانه های جوامع رذل این است که به بهانه ای از بهانه ها ارزش های اخلاقی در آن مهجور افتاده باشد. نتیجه این می شود که اخلاقی برتر و دقیق تر از اخلاق موجود سراغ نداریم و غرض همین احکام استثناپذیر است. تاریخ به ما شهادت می دهد که به نام اخلاق برتر چه جنایت ها که به اخلاق صورت نگرفته است! برای رهایی از جامعه پر از دروغ و تزویر راهی نداریم جز اینکه چنین جامعه ای را به هیچ قیمتی نخواهیم و هرچیزی که آن را موجه می کند اخلاقی ندانیم. پس اخلاق برتری وجود ندارد. همین اخلاق تابع را باید اخذ کرد و این سرمایه را در سودای موهوم نباید آتش زد. پاره ای از مصلحان به این بهانه که اخلاق موجود دست پرورده قدرتمندان است به اخلاق موجود حمله کردند و در فروکوفتن آن جسورتر شدند و همان اخلاق نیم جان که گاهی شعله تقوا را فروزان می کرد کشتند. چه در آلمان نازی و چه در روس کمونیست اخلاقی پدید نیامد که بر ضمیر پاکدل گواهی دهد. عالمان اخلاق هیچگاه در چنین شکنجه ای گرفتار نیامده بودند. از یک سو خود را در حمله میرغضبهای #چکا و #ک_گ_ب و #گشتاپو دیده بودند و از سویی به اعتراف های ذلیلانه لب می گشودند و عده ای به جرم دشمن علیه خلق به خلق معرفی می شدند. از سویی حسرت جوی عدالت چنان در جانها نشسته بود که در آن جوسازی های رعب افکن که آنها را به معیاری برای حق و ناحق درآورده بود آنها را فوق اخلاق قرار می داد که دیده را نادیده می کردند و خون می خوردند و خاموش می نشستند و کسی از آنان غیرت و بصیرت آن نیافت که داد فرادهد این امپراطوری که برای اثبات حلال زادگی، خود را پوشیده معرفی می کند، عریان است. این ها همه نتایج اعتقاد به اخلاق برتر بود که در پی عدل نیامده بر همه رذیلت ها و کشتارها و قتل عام ها مهر تایید می زد و برای ظهور انسان برتر و کاملی که مشخص نبود و نیست که چه زمانی می آید به آدم کشی همت کرد. مگر لنین نگفت برای درست کردن خاگینه باید تخم مرغ ها را شکست؟! این نظام ها لایق هیچگونه حمایتی نبودند. و اکنون عده ای می خواهند با ژستی فیلسوف مآبانه مفاسد اخلاقی آنها را نادیده بگیرند و با سخن از ادوار تاریخی و ظهور انسان باژگونه مساله اخفای حقیقت را به میان آورند. انسان راستین و پاک نشانه اش عمل به همین احکام اخلاقی است و برای داوری در خصوص نظام سرمایه داری راهی بهتر از رجوع به قواعد اخلاقی وجود ندارد. اگر در جامعه غربی و هر جامعه دیگری اگر دروغ و فخرفروشی و ریا و رشوه و فساد و نفاق و تهمت قاعده باشد و نه استثنا گرهی را باز نخواهد کرد و وای به حال جامعه ای که اخلاق آن وارداتی باشد!

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اخلاق_خدایان؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اوصاف_پارسایان؛ #نهاد_ناآرام_جهان؛ #عقل؛ #چکا؛ #گشتاپو؛ #ک_گ_ب؛

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

فايل صوتى گفتگو با دكتر #سروش_دباغ در ارتباط با #انتخابات

@SoroushDabbagh_Official

👇🏻👇🏻👇🏻

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

⚫️⚫️⚫️انا لله وانا الیه راجعون

"بازگشت همه به سوی اوست"

با اهداء سلام؛

امروز متوجه شدیم که جمعی از هموطنان عزیزمان، خدمتگزاران جامعه کارگری، در معدن زغال سنگ دچار سانحه شده اند، این غم عظیم را به تمامی ایرانیها وبازماندگان این عزیزان تسلیت عرض می کنیم، و صبر و شکیبایی برای بازماندگان از خداوند متعال خواستاریم.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔉🔉 صدای سروش

♻️ آنها که عدل را در راستگویی و وفای به عهد خلاصه کردند آن را به صلیب کشیدند و تن او را به میخ مستثنیات چاک چاک کردند.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"اندکی تامل"

می توان از تحلیل اخیر به این نکته دست یافت که نام های طبیعی را تحت نام های اخلاقی مندرج کردن، چنانکه گویی از اقسام آنها هستند(مثل مندرج کردن راستگویی تحت عدالت) کاری است خطا افکن و این آفتی است که اندام اخلاق امروز را سخت ناموزون کرده است. چگونه می توان مدارا و رفق و صبر و خاموشی و صله رحم را که( همه نام های طبیعی هستند) از فضایل دانست و لعن و غیبت و حب جاه و دروغ را که( آنها نیز نام های طبیعی هستند) از رذایل دانست؟ مگر اینکه بگوییم در جامعه کنونی به نحو اغلبی چنین است که آن را هم علمای اخلاق گفته اند. هیچ فعل طبیعی تا عنوان اخلاقی نپذیرد به رذیلت و یا فضیلت متصف نخواهد شد. باید گفت رفق بجا و عادلانه و دروغ نابجا و ظالمانه تا حکمشان معلوم شود. بی جهت نبود که حکیمان اخلاق در تعیین و قدر منزلت اخلاقی #فقر و #غنا این همه متحیر بودند و فی المثل گاهی به ادله غریبی تمسک می جستند که غنا بهتر از فقر است چون خداوند غنی است نه فقیر! فقر و غنا که نام های طبیعی هستند تا تحت نامی اخلاقی نروند حکمشان معلوم نیست و دانستیم که #عدل آن گم شده ما بود و از این جهت دکتر سروش در مقدمه کتاب اخلاق خدایان تاکید می کنند که این دفتر اول اصلا نامش تئوری زائد بودن عدالت است...

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

"اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد"

💠 بخش دوم

هر نحوه ای از معیشت، اخلاقی دارد و هر مقامی ادبی دارد. به عنوان مثال اگر دروغ گفتن در جایی جایز و در جایی حرام است نباید باعث شگفتی شود. و اگر بدون تغییر در معیشت تغییر در آداب و ارزش ها ممکن نیست پس با جهد بسیار می توان اذعان کرد که باید علم اخلاق را با تمام گزاره های استثناپذیر آن پذیرفت و نباید آن را در پای اخلاق نیامده قربانی کرد. لذا آن اخلاق چون برتر از سطح زندگی نشسته و در روابط و داد و ستد ما وارد نمی شود اصلا گرهی را باز نخواهد کرد. همه می پذیرند که هر مقامی ادبی دارد و اخلاقی. پس این آداب نه فقط از آن مقام ها ناشی می شود که ناشی از آنها و در خور آنها و زاده آن مقام ها است. پس اخلاق با تمام استثناهای خود خادم زندگی است و دنباله روی زندگی پس هرجا به او زخم یا نعمتی رسد به این هم خواهد رسید. پس قائلان به استنتاج "باید" از "است" هم باید شادمان شوند که دنباله روی اخلاق از زندگی یعنی اینکه می توان اخلاق را از واقعیت استنتاج کرد...یعنی اخلاق در خدمت زندگی است. مگر اینکه بگوییم هر واقعیتی مبنای اخلاق نیست. پس اخلاق آدمی متناسب با معیشت و ناشی از آن است. وانگهی که ناشی بودن علم اخلاق از معیشت منافاتی با اختیار و حسن و قبح و حاکمیت ارزش ها بر زندگی ندارد. پس اخلاق از معیشت استنتاج می شود ولی می تواند بر زندگی فردی انسان حاکم باشد. اما علم اخلاق، معلولی است که تمام وجود او مقتضای علت است و بدون اذن آدمی رو می نماید و رو می پوشد اما آدمی در عمل به احکام آن مختار است و این منافاتی ندارد که علم اخلاق هر قومی ناشی از معیشت آنها و در خور آنها است.

نتیجه مقدماتی: می بینیم که خاطر خواننده در این سیل نسبیت گرایی آزرده شده است. اما آنچه که مهم است این است که دریابیم بیرون از زندگی نه اخلاقی وجود دارد و نه آرمانی. انقلابیون، پندآموزان و آموزگاران اخلاق دشمنان این مقولات هستند... آنها گمان می کنند که آدمیان را از گرداب مفسده می رهانند و به مدینه فاضله می رسانند... ولی اکنون سروش به ما می گوید نه زندگی بدون فساد و فقر می شود و نه فساد همه جا زشت است و نه هر جامعه پر فساد، بی اخلاق و عاری از فضیلت است...

آیا روزنه ای برای تنفس باقی مانده است؟

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #حکمت_و_معیشت؛ #نهاد_ناآرام_جهان، #اخلاق_خدایان؛ #معیشت؛ #باید؛ #است؛

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔉🔉صدای سروش

♻️ اخلاق، محکوم معیشت جمعی است، اما حاکم بر فعل فردی هم هست.

✍ دکتر #عبدالکریم_سروش

@Soroush_Philosopher

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

" اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد"

💠 بخش یکم

دکتر سروش در کتاب اخلاق خدایان و در فصل اول این کتاب از همان خطوط ابتدایی یادآوری می کنند که اخلاق هم رکن معیشت است و هم رکن شریعت. اما گویا قداستی در اخلاق وجود دارد که آن را برتر و فراتر از هرگونه تجربه و تجزیه و تحلیلی قرار می دهد...چنانکه در ریاضیات یقینی وجود دارد که دست هیچ تحویلی به آن نمی رسد. بنابراین به گمان برخی، چیزی تحول پذیرتر و نسبی تر و اعتباری تر و ضابطه ناپذیرتر از این اخلاق مقدس نداشته ایم. باری که مشکل در خود اخلاقیات هم وجود دارد. علم اخلاقی که از دادن تعریف و ضابطه روشن درمانده است. برخی مفاهیم اخلاقی حسن و قبح مطلق دارند ولی تعریفشان روشن نیست و بالعکس این هم صادق است. سروش، راست گویی و عدل و ظلم را مثال می زند که تا کنون تعریف واضح و دقیقی از آنها ارائه نشده است. پس گویا در اخلاق هم ما با عدم تعین رو به رو هستیم... و اگرچه برخی مفاهیم را تعریف کرده ایم باز هم نتوانسته ایم نوری بر منطقه حق و عدل و عدالت افکنیم... این از سبیل مقدمه و طرح مساله بود. اما مدعای سروش بسی فروتنانه تر است و آن کشید خطی میان اخلاق خدایان و اخلاق بندگان است. پس از این جا شروع می کنیم که چرا عالمان اخلاق، راستگویی و وفای به عهد و صله رحم را نیکو شمرده اند با این که می دانند آن احکام اسثناهایی دارند؟

پاسخ نخست این است که بگوییم احکام اخلاقی فاقد استثنا هستند... پس آیا باید بنشینیم تا قیود لازم جمع آوری شود؟ و لازمه این، تعطیل و از اثر انداختن علم اخلاق است. اصلا راه رسیدن به قیود چیست؟ و این نومیدی از داشتن علمی به نام اخلاق است... و از کجا معلوم اگر قیود اخلاقی جمع آوری شد باز هم بتوان برداشت واحدی از احکام اخلاقی داشت؟ وانگهی که این تمسک، آب گل آلود را تیره تر می کند و آنچه که باید پرتویی بر احکام بیافکند در ابهام فرو خواهد رفت...

پاسخ دوم این است که بگوییم احکام اخلاقی کلی و دائمی و ضروری نیستند. اصلا سخن در همین استثناها است. مثلا آیا می توان شرایطی را در نظر گرفت که طبق آن دزدی بیشتر خوب شود و کم تر بد؟ این همه گیر شدن استثناها مانع عقلی ندارد مگر اینکه گفته شود شرایط هرگز به این صورت نخواهد ماند. باری که جهان به گونه ای عمل می کند که در آن کار خوب و مفاهیم اخلاقی خوب تعادل و نظم را حفظ می کنند و اگر دزدی جامعه ای را خوب می کرد مقبول می افتاد...حال آنکه چنین فرضی صائب نیست...چون احکام اخلاقی استثناپذیر هستند... حکم اخلاقی استثنا می پذیرد چون در غیر این صورت به عنوان الگویی برتر از روابط فردی و اجتماعی قرار می گرفت...استثنا پذیری اخلاق نشانه دخالت عوامل دیگر است که اخلاق را تابع خود می کند.

نتیجه مقدماتی: علم اخلاق کنونی، علم اخلاق انسان و جامعه کنونی است نه همه جوامع ممکن. آدمی به تحربه دریافته است که مفاهیم اخلاقی خوب بهتر از جامعه تنیده به رذایل است. باری که اخلاق تابع جامعه و زندگی است و اگر جامعه عوض شود اخلاق هم عوض می شود...از این جهت اخلاق قائم به زندگی است و نه زندگی قائم به اخلاق.

ادامه دارد...

برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #حکمت_و_معیشت؛ #اخلاق_خدایان؛ #حسن_و_قبح؛ #عدل_و_ظلم؛ #ریاضیات.

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…

عبدالکریم سروش و فلاسفه

🔴▪️ #انتظارات_حوزه_از_دانشگاه
🔅#بخش_یازدهم
⭕️سوال را بدل به《شبهه》کردن، آفت یک نهاد تعلیمی است./رشد علم در گرو طرح سوال است./ حوزه و دانشگاه وقتی به یکدیگر نزدیک می شوند که روش برخوردشان با سوالات یکسان باشد.

امروز شبهه، کلمه‌ای است که شما هیچ معادلی برای آن در دانشگاه پیدا نمی‌کنید. شبهه عبارت است از سؤالی که به ذهن طلبه‌ای یا جوان جست‌وجوگری می‌رسد که علی‌الظاهر آب مبانی مقبول‌افتاده‌ی دینی موافقت و سازگاری ندارد. این را شبهه می‌نامند. همین که اسم شبهه روی سؤالی رفت، دیگر خاصیت سؤال بودن خود را از دست خواهد داد. خاصیت مهم سؤال این است که شما را بدواند دنبال تحقیق. اما وقتی اسم شبهه روی آن گذاشتید، بار ارزشی به آن داده‌اید. شبهه یعنی سؤالی شیطانی که به هر نحو باید سرکوب شود و مهم‌ترین وظیفه‌ی شما خاموش کردن‌ آن و سرپوش نهادن بر آن است. ولی سؤال این طور نیست. به پرسش‌گر می‌گوییم که اوّلاً خودت آن را فراموش مکن و بپرس، و احیاناً به دیگران هم بگو، برای این که شاید منبع تحریک و تحقیق علمی شود. اصلاً جامعه‌ی بی‌سؤال، جامعه‌ی مرده‌ای خواهد بود. علمی که در او سؤال نباشد، رشدش متوقف خواهد شد. اگر در یک نهاد علمی، این آفت تحقق یابد که با سؤال مواجهه‌ی نامطلوبی بشود و از یک جایی به بعد، اسم آن سؤال شبهه بشود و کسی که دنبال آن را می‌گیرد، آدم مسأله‌دار و شبهه‌ناک و بوداری محسوب بشود، آن نهاد زیان خواهد کرد. در یک نهاد علمی، آدم پرسش‌گر و مساله‌دار باید محترم‌ترین آدم باشد؛ نه آدم جزوه‌نویس که فقط بلد است هر چه به او گفتند ‌آن‌ها را حفظ نکد و به‌تر تحویل بدهد. شخص پرسش‌گر و مساله‌دار، محترم‌ترین شخص است، برای این که بهترین خدمت را به آن نهاد می‌کند. اما اگر کسی در دل همیشه خائف بود که سؤالاتم را از یک جایی به بعد باید نه به خودم بگویم و نه به دیگری، هم خودش ضرر خواهد کرد هم دیگران.

آفت یک محیط تعلیمی (من بر این جنبه تأکید می‌کنم و عجالتاً به جنبه‌های دیگر نظر ندارم)، این است که بر سؤال اسم شبهه نهاده شود که در آن صورت آن محیط را از تعلیمی بودن خواهد انداخت. ملاک رشید بودن یک نهاد تعلیمی، آن است که در اعضای خود جسارت سؤال را بدمد و آنان را از پرسیدن نترساند. و این در لفظ نباشد و در عمل هم دیده شود. در هر محیط تعلیمی، تقلید و تحقیق توأمانند. لکن غلبه‌ی تقلید بر تحقیق آفت‌زاست و باید از بروز این آفت پیش‌گیری کرد. سؤال مثل خواب دیدن است. غیراختیاری است و حلال و حرام ندارد. بل‌که سؤال چون مبهماتی است که باید عزیزش داشت، نه طردش کرد. هم میهمان ذهن است و هم میهمان جامعه‌ی علمی. آن وحدت روش که از او یاد خواهیم کرد، همین جا دیده می‌شود. هر دو نهاد وقتی به یکدیگر نزدیک می‌شوند که روش برخوردشان با سؤالات، یکسان باشد.


ادامه دارد...


برچسب: #عبدالکریم_سروش؛#فربه_تر_از_ایدئولوژی؛ #حوزه؛ #داشنگاه؛ #قدرت؛ #وحدت؛ #اخلاق؛ #عقل ؛ #نقد؛ #علوم_حوزوی؛ #انتقاد؛ #ایمان

❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #فربه_تر_از_ایدئولوژی

@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A

Читать полностью…
Subscribe to a channel