کانالی برای آن ها که می اندیشند... اندیشه ها و آرای دکتر عبدالکریم سروش و بزرگان عرفان و فلسفه کانال رسمی دکتر سروش : @DrSoroush
"اندکی تامل"
💠 قطب الدین شیرازی علی رغم ضربه ای که بر پیکره حکمت ایران زمین وارد کرد سخنانی صحیح در وجه عدالت می آورد که خلاصه آن چنین است:
ضابطه سلطنت درست رعایت عدالت است. شاه(سلطان یا حاکم یا...) اگر نماینده خدا و پیامبر و امام بر روی زمین است و بر رعیت حکم می راند باید بداند که هر خوبی و بدی که به رعیت و کشور می رسد تابعی از عدل و ظلم او است. پادشاه باید خود را فرع بداند و مردم را اصل. این رعایت مراتب جز در سایه عدالت ممکن نمی شود.
♻️ حال بنگریم که آیا در جهان جدید این چنین است؟ یعنی آیا مردم اصل هستند یا بالعکس سلطان همچون بتی است که مصلحت عمومی به پای او فدا می شود؟
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ #قطب_الدین_شیرازی.
📚 #دره_التاج_لغره_الدباج (ص189).
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
https://www.youtube.com/watch?v=GmdatUqu188
Читать полностью…"ایمان و امید"
💠 بخش دوم، #کیان شماره 52
سروش در پاسخ به این پرسش که تجربه دینی همواره در بستری از ایمان و اعتقادات دینی رخ داده و آیا ممکن است برای کسی که "ایمان یا اعتقاد دینی" ندارد تجربه دینی رخ دهد می نویسد: ماده اعتقاد دینی(عامل تئوریزه کردن تجربه) را تجربه دینی می دهد و فرهنگ عصر مخزن تصوری و تصدیقی شخص تجربه گر است. اما اینکه فضاهای دینی عاملی در تداوم تجربه و ایمان دینی است تردیدی وجود ندارد. اما اینکه نخستین کشف و تجربه در دل فرهنگ دینی بوده است تردید وجود دارد. در تجربه دینی، شخص، "امر بی صورت" را تجربه می کند و به آن صورت می بخشد. بنابراین کشف دینی از حالت برهنه به پوشیده در می آید و برای جامه پوشاندن از پارچه های در دسترس استفاده می شود. این پارچه ها، عصری هستند یعنی تجربه دینی و اعتقاد دینی رابطه دور منطقی ندارند و شرایط فرهنگی موجود آن را ایجاب می کند. اما تحلیلی بسیار مهم وجود دارد که در آن باید پرسش نمود که آیا صورتهای موجود عصری، با آن امر بی صورت رابطه مساوی دارند یا یکی نزدیک تر از دیگری است؟ در وجهی دیگر گویی تجربه دینی امری "نخبه گرایانه" است. با این فرض آیا کسانی که تجربه دینی ندارند فاقد ایمان دینی هستند؟ نظر سروش بر ایمان ایده آل است. وانگهی که افراد، کم تر به ایمان خالص می رسند. حتی در خود ادیان هم ایمان های ضعیف پذیرفته شده است که اگر به ایمان خالص تکیه نزند دوامی نخواهد داشت و این ایمان خالص نزد پیامبران است. ایمان عامه باواسطه است یعنی به واسطه اعتمادی که به پیامبر وجود دارد به خداوند هم اعتماد می شود. پس پیامبر عنصری محوری است. در این وجهه، تجربه پیامبر شرط لازم تولد ایمان در یک عصر است. ما هم امروزه کسی را واجد ایمان می خوانیم که واجد اوصاف و پیامدهای تجربه ایمانی باشد. اما از سویی دیگر عقلانیت جدید، شکاک و نقاد است. ایمان دینی چه رابطه ای با شک و نقد دارد؟ اصلا شک ورزیدن چه تفاوتی با شکاکیت و نسبی گرایی دارد؟ سروش معتقد است که مهم ترین نقد بر صورت بندی تجربه دینی و تطابق آن با تجربه است. یکی از معناهای صدق اعتقاد دینی هم همین است که آیا با اعتقادات و نظریات دیگر علوم و مکاشفات بشری هماهنگ است؟ پس یکی از وظایف مومن سازگار کردن دستاوردهای خود با دیگر دستاوردهای بشری است. معنای دیگر صدق، مطابقت با واقع است. یعنی اگر تئوری دینی جامه ای باشد که بر اندام تجربه نشسته است باید پرسش نمود که آیا این جامه به اندام تجربه و مکاشفه پیامبر نشسته است؟ شخص متدین باید دائما از خود بپرسد که آیا این صورت تئوریک با تجربه تناسب دارد؟ و اگر بگوییم همه صورتها نسبت به کشف درونی پیامبر مساوی هستند راه بر "پلورالیسم معرفتی" گشوده خواهد شد. اما راه نقد تجربه هیچگاه بسته نیست و صورتها باید دائما مورد واکاوی قرار بگیرد. وانگهی، نقد تجربه دینی، رسیدن به لایه های زیرین تجربه و "ایمان دینی" است. این نقد، قطعا ایمان عامیانه را از ما می گیرد و اگر بپذیریم که ایمان قابل زیادت و نقصان است "اصل وارسی" منافی با اصل ایمان نخواهد بود. در نتیجه شخص تجربه گر به هیچ صورتی قانع نیست و دائما در حال ساختن صورت های تازه است.
📎📎با ما همراه باشید، ادامه دارد...
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
به در خواست یکی از همراهان ، شعری از دکتر سروش با دکلمه خود ایشان در ستایش پیامبر و ربنا استاد شجریان در دسترس دوستان قرار دادیم.
بسیار دلنشین و زیباست
@Soroush_Philosopher
دانلود مستند "عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا"
پخش شده از شبکه BBC
با حجم کم
@Soroush_Philosopher
در مستند «عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا» که بیبیسی فارسی تهیه کرده، زندگی فکری و اجتماعی سروش در بستر تحولات سیاسی ایران مورد کنکاش قرار گرفتهاست: از مناظرههای تلویزیونی سال ۱۳۶۰ با نمایندگان فکری مارکسیسم، تا عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی، نقد نهاد روحانیت، دفاع از سکولاریسم سیاسی، و حمایت همهجانبه از پروژه فکری «روشنفکری دینی» و نظریات دینی سالهای اخیر. در تاریخ سیاسی و فکری ایران در سالهای بعد از انقلاب ۱۳۵۷ کمتر متفکر و نویسندهای به اندازه عبدالکریم سروش از خود تأثیر اجتماعی به جا گذاشتهاست. این فیلم نگاهی است گذرا به زندگی حرفهای سروش.
@Soroush_Philosopher
مناجات بسیار زیبا قبل از دعا سحر با نوای مدیحه سرا پیش از انقلاب #سیدجواد_ذبیحی
این مناجات زیبا را از دست ندید
@Soroush_Philosopher
"رهایی از یقین و یقین به رهایی"
بخش دوم و پایانی: #کیان 48
#کیان چهار پرسش دیگر را با عبدالکریم سروش در میان نهاد که مورد بررسی قرار می گیرد.
1) آیا نابرابری های حقوقی در فقه اسلامی از ذاتیات دین اسلام است و لذا اصل برابری حقوقی در آموزه های لیبرالیسم با آموزه های اسلام ناسازگار است؟
2) در مقاله "مبانی تئوریک لیبرالیسم" آمده است برای جوامع لیبرال همه چیز پس از وارسی معلوم می شود اما برای جوامع دینی بسیاری از پرسش ها از پیش معلوم است و در جامعه دینی بسیاری از امور را نمی توان مورد واکاوی قرار داد؛ کدام امور است که نمی توان آنها را بررسی کرد؟
3) ارائه قرائت لیبرال از اسلام تا چه حد ممکن و مطلوب است؟
4) کسانی معتقدند که ایمان حقیقی در گرو گزینش آزادانه است و حکومت لیبرال بستر آزادی را بهتر فراهم می آورد نظر شما چیست؟
درپاسخ پرسش اول اینگونه آغاز می کنیم: شکی نیست که پاره ای از نابرابری ها در قرون گذشته مطرح نبود و معنای آنها در قرون جدید مطرح شد. از سویی در دین اسلام نابرابری های حقوقی فراوانی وجود دارد که از مسلمات فقه اسلامی است. اما این نابرابری ها جزء امور عرضی هستند. بنابرابن کار مهم پیامبر این بود که معنا و محور تازه ای برای زندگی آفرید. اگر پیامبر اسلام احکام اجتماعی آورده متکی به عرضیات و فصل خصومت بوده است. و اکثر احکام اسلام هم امور امضایی هستند که پیامبر ضمن پذیرش عرف جامعه بر آنها مهر تایید زده است و آنها را با تعدیل و اصلاح وارد شرع کرده است. یعنی اگر پیامبر در زمان ما ظهور می کرد کانون معنوی جدیدی فراهم می شد. اصلاح دینی هم به جای ترمیم فقه، به احیاء و بسط تجربه نبوی همت می کند و از این جهت مصلحان باید از گوهر دین آغاز کنند. هیچ دلیلی وجود ندارد که آداب زمان پیامبر بهترین آداب ممکن است و بر همین قیاس برده داری و نابرابرای زن و مرد وجود داشته است. آیا این احکام می گوید که به برده داری بازگردیم؟! این دست از مفاهیم ارزش های متعالی انسان نیست و می تواند مورد اجتهاد عصری قرار بگیرد. در پاسخ دوم سروش تاکید می کند که در جامعه دینی اندیشه ها مجال بروز و رسیدگی ندارند. مردم، دین را به آزمون نمی گذارند و از این جهت شخص متدین نقد را با شک و شک را زوال ایمان و زوال ایمان را سقوط به جهنم می بیند. جامعه دینی پرسش ندارد چون گمان می کند پاسخ های خود را یافته است و حتی پرسش به ذهنش خطور نمی کند. در جامعه لیبرال پرسش و وارسی همیشه برقرار است و در جامعه دینی یک فکر بر بقیه برتری دارد. قرآن به ما می گوید: إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا!!!!ً ولی هیچکس نگفته است که آدمی حق دارد بین ایمان و کفر یکی را برگزیند و کافر مجازات می شود(تناقض). و یا آیه شریفه: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ که قول احسن را همان اسلام معرفی می کند. در جامعه ای که ذیل یک قدرت رسمی و دینی قرار می گیرد پرسشگری وجود ندارد و درک نمی کند که فرض ها قابل ابطال و اثبات و قبض و بسط و تفسیر هستند. اما این مهم در حوزه فردی و اجتماعی تفاوت فاحشی دارد. پس طرد مرتدان و قتل آنها و فروکوفتن پرسشگر و حفظ ایمان عوام شایسته نظام های سیاسی است که مشروعیت خود را از ایمان مردم می گیرند و زوال ایمان عامه را موجب زوال قدرت خود تلقی می کنند. به این ترتیب لیبرالیسم با قرائت رسمی تحمیلی مشکل دارد نه قرائت غیررسمی تحقیقی. در خصوص پرسش سوم باید گفت دین مخزنی از پاسخ و پرسش های جاودانی است و موضع دین داران مشخص ولی فهم ها قبض و بسط پذیر است و متکثر و سیال و تاریخی است که با معارف دیگر بشر داد و ستد دارد. اگر مقصود این است که قبل از پذیرش دین آن را به تیغ نقد بسپاریم و پس از یقین هم فضای نقد را باز بگذاریم و دین را نقد کنیم و تابع دلیل باشیم و آزادی فکر را به فلج فکری نفروشیم و پیش فرض ها را دائما تصفیه کنیم و تاریخ مندی و بشری بودن دین را از یاد نبریم پاسخ مثبت است. باید دست از استبداد سیاسی و معرفتی برداریم و رضایت مردم را به جای رضایت فرد قرار دهیم و بهشت و جهنم مردم را به خود آنها واگذار کنیم و دین ورزی را حق آنها بدانیم نه تکلیف رسمی، این قرائت ممدوح و مقبول است. و مصلحان هم تلاش می کنند قرائت امروزین از اسلام عرضه کنند. پاسخ پرسش اخیر نشان می دهد که باید بین دین داری مصلحت اندیش مقلدانه و معرفت اندیش محققانه و تجربت اندیش عارفانه فرق گذاریم تا دین داری معرفت اندیش محققانه ضامن استواری و سلامت دین باشد.
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
💠 طرح/ بخوانید
✅ قاعده اصلی این است که: هر انسانی می تواند #کشیش خود باشد و راه خود را به سوی خدا بگشاید.
@Soroush_Philosopher
"آزادی چون روش" #کیان: 37
💠 بخش دوم
آزادی روشی برای آموختن است. مشکل اکثر دین داران این است که گمان می کنند با آزادی ارزش ها از بین می رود. اما کجا حکومت دینی وظیفه اش ترویج جهل و فساد است و اینکه خلق، روی از هدایت و ولایت برگردانند؟ تا زمانی که در عرصه حق و ارزش هستیم این خوف اساس دارد اما در عرصه روش چطور؟ اگر حق ها و ارزش ها دینی و غیردینی هستند آزادی چون روش این چنین نیست به خصوص اگر در صدر بنشیند. آزادی روشی برای دانستن است و هرکه داناتر است آگاه تر است. آدمی محتاج آزادی است چراکه اسارت قوه محرکه و فهم آدمی را در حالت تعلیق نگه می دارد. انسان در عرصه اجتماعی نیازمند داده ها است. از فرد آغاز کنیم. سقراط با فریاد خودت را بشناس طنین جاودانه ای درانداخت! اما خود را چگونه می توان شناخت؟ دشمن عیب ما می گوید و دوست ما را ستایش می کند. داوری دوست و دشمن و ما نسبت به خودمان خالی از حب و بغض نیست. چاره کسب پختگی است و پختگی در گرو اندوختن و دانستن. کسی که در چنبره چرخشها و تپشها افتاده و توفان های مهیب دریای روح را تجربه کرده شکفته تر است و کتاب وجود خویش را بهتر خوانده و فهمیده است. وانگهی که شرط خود را دیدن و تجربه کردن همین ظهور انسانی است. پشیمانی نتیجه خامی است و آنکه سر بین دو زانو می گیرد و از جمع دور می شود به عرصه بی معرفتی می رسد. باری آزادی اگر حق نیست، روش است برای خودشناسی در عرصه فردی. اما در عرصه اجتماعی حاکم برای حکومت نیازمند شناخت رعایا است. حاکم باید هم خودش بداند و هم اطلاعات را به صورت متوازن تقسیم کند. بی خبری، محکومان را در بند می کشد و به تبع آن حاکم هم در گرداب می رود. هر اطلاع و گفتنی آبستن پیامی است. جامعه پیچیده است و آنکس موفق است که اطلاعات را بگیرد و بدهد هم بنوشد و هم بنوشاند. حاکم باید به پلورالیسم معرفتی و سیاسی روی آورد که در غیر این صورت رخنه ای در معرفت آدمی ایجاد می کند. همه چیز از راه آزادی می گذرد و آزادی و دانستن نیازمند منابع فراوان معرفتی است. حاکم، معرفت را یا از مردم می گیرد و یا خبرچینان؛ مردم آیینه تمام نمای خودشان هستند، اگر حاکم از خبرچینان کسب اطلاع کند باید بداند که آنها گوشه چشمی هم به مصلحت خود دارند و مزد در قبال خبر می خواهند.
ادامه دارد...
برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اخلاق_خدایان؛ #حکمت_و_معیشت؛ #عقل؛ #خبرچینان
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
امروز صبح ساعت 7 به همراه تنی چند از دوستان همدل از تورنتو به مرز بافلو رفتیم و ساعتی پیش در «دانشگاه بافلو» در آمریکا رای دادیم. هموطنان متعددی از کانادا به دانشگاه بافلو برای رای دادن آمده بودند؛ همچنین هموطنانی از آمریکا ؛ هر که اطراف من رای می داد، نام حسن روحانی را در برگه می نوشت؛ امیدواریم تا فردا اخبار خوشی بشنویم و رئیس جمهور کنونی، مجددا، با رایی بالا رئیس جمهور شود....
@SoroushDabbagh_official
● گام آخر | تکرار را تکرار کنیم ●
🔸هیچ ساختارسیاسی مطلوبی، به یکباره بوجود نمی آید، بلکه در پروسه ای طولانی، به مرور، پرداخته و ساخته می شود.
این پروسه، پروسه ی اصلاح است و یکی از مهمترین مکانیزم های پروسه ی اصلاح، انتخابات. انتخاباتی که شهروندان آگاهش با تموم دلخوری ها و نقدها ی به حقه ی خویش، در آن حضور و مشارکت مثبت حداکثری داشته باشند.
🔻از دیگر سو، بایست به عمق دریافت که نهایتا "مسئول بد،
منتخب مردم خوبیست که رای نمیدهند."
🌾 امروز برای استمرار راه رسیدن به یک ساختار مطلوب، -(با احترام و تکریم هر فردی که در حوزه ی نظری مخالف ماست)- همدلانه، گرد هم آییم و به راه "اعتدال و عقلانیت و توسعه و امید" که اینبار دوبارتا در سیمای روحانی نمود پیدا کرده است، رای دهیم.
🔺مشفاقانه، در این دمه دمه های پایانی و بسیار مهم انتخابات، به تمام خویشان و کسان و یاران خود، این پیشنهاد و توصیه را مجدانه ارائه دهیم.سفیر صلح باشیم.
🕊مانا باد اصلاحات.🕊
✍ #امین_جباری.
🦋 @jabbariamin
🔉🔉🔉 صدای عبدالکریم سروش/حداکثری
تحلیل آزادی در ملاقات با خوانندگان زیرزمینی
از این پس حق آزادی هدفی شد که باید به هر شیوه ای آن را تامین کرد، نه اینکه وسیله ای باشد تا به دستور و مصلحت گاه و بیگاه سوارش شوند یا دمارش را برآورند.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
"ایمان و امید"
💠 بخش سوم و پایانی، #کیان 52
🌐 سروش در ادامه یادآور می شود که آنقدر که دین از جزمیت و قدرت طلبی و دنیاپرستی صدمه دیده است از شبهات چنین ضربه هایی نخورده است. متکلمان چراغ دین را روشن نگه می دارند و همانقدر که کوشش آن ها را ارج می نهیم از شکست آنها نمی هراسیم. اگر جدال بر سر تئوری های کلامی خاموش شود عرصه دین دیگر گرم نیست و مادامی که بر سر چنین مقولاتی جدال جاری باشد باید خرسند باشیم که چراغ دین گرم است. پیامبر، قهرمان دین داری تجربت اندیش است و نخستین شرط هدایت، دال بر تقوا است. اما جهان جدید، جهان پر از غوغایی است که مشغله های عظیم ایجاد می کند و راه قدم نهادن به تجربه دینی را کم تر می کند. او تاکید می کند که برای بشر امروز توصیه ها و تجربه های دینی پیامبران واجب و لازم است اما آیا می توان با آن توصیه ها در جهان جدید زیست؟ مثلا امثال غزالی در پی این بودند که متکلمان به هیچ وجه مجاز به پخش دانش خود در بین مردم نیستند و کلام وقتی به کار می آید که راهزنان پیدا شوند. او چنان از فقیهان و متکلمان بی اخلاقی دیده بود که ایمان عامیانه را بر ایمان متکلمانه ترجیح می داد. سپس از سروش پرسیده می شود که گفتید اعتقادات دینی صورت هایی هستند که بر امر بی صورت افکنده شده اند...حال پرسش این است که آیا می توان خود متون مقدس را که از رهگذر تجربه نبوی پدید آمده صورتی دانست که بر امر بی صورت افکنده شده است؟ متون دو بخش دارند. 1) صورت های اسطوره ای که بر حقیقت افکنده شده است. 2) احکامی که آمر و ناهی خود پیامبر است و خدا بر تشریع او صحه گذاشته است. صورت های اسطوره ای همان صورت بندی امر بی صورت هستند و ادیان مختلف از آن یک برداشت واحد دارند. به صورت کلی می توان گفت که افراد قادر هستند به تجربه خود صورت جدیدی ببخشند. اولا اکثر مردم تجربه بی صورت ندارند و دوم عرفایی که در جامعه مصلحت اندیش زندگی می کنند نباید دم از صورت های جدید بزنند. کسانی که تجربه مستقیم داشتند این متن ها را کنار می زدند اما ما می دانیم که این فرآیند صورت بخشی پایانی ندارد و همه اینها مربوط به عرصه دین داری معیشت اندیش است که به صورت بندی اسطوره ای خود وفادار است و حفظ هویت خود را منوط به حفظ آن صورت های ثابت می کند. مشکل می توان گفت که صورتی بر صورت دیگر برتری دارد وانگهی که این صورت بخشی هم در نسبت با ما است. خدایی هم که بر پیامبر ظهور کرد زیبا بود و اگر می گویند "ان الله الجمیل و یحب الجمال" همان تجربه خود را از خداوند وصف کرد.
📎📎پایان بخش سوم با ما همراه باشید
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
این روزها اتاوا هستم؛ دیشب به اتفاق برخی از دوستانِ همدل، مستند تلویزیون « بی بی سی» دربارۀ عبدالکریم سروش تحت عنوان « معرفت و مدارا» را دیدیم.....
با دیدن این مستند، کثیری از خاطرات تلخ و شیرینِ سی سال گذشته در ذهن و ضمیرم زنده شد و از پیش چشمانم گذشتند: دوباری که به اتفاق پدر در ایام کودکی به دیدار آیت الله خمینی در جماران رفتیم؛ دیدنِ برخی از عکس های کمتر دیده شده، نظیر عکس پدرم با مدیران و معلمان مدرسۀ «نیکان»ای که دوازده سال آنجا درس خواندم؛ انتشار سلسله مقالاتِ « قبض و بسط تئوریک شریعت» در «کیهان فرهنگی» و واکنشهای متعددی که در فضای خانوادگی و دبیرستان به همراه داشت؛ سالهای انتشار مقالاتِ « تقلید و تحیقی در سلوک دانشجویی»، « فربه تر از ایدولوژی» ، « آنکه به نام بازرگان بود نه صفت»،
« حریت و روحانیت»، « سقف معیشت بر ستون شریعت» ... در نشریه « کیان»؛ حملات مکررِ جماعت «انصار حزب الله» به جلسات سخنرانیِ پدر و محافل تحکیم وحدت در نیمۀ اول دهۀ هفتاد ( اولین بار مسعود ده نمکی و حسن رحیم پور ازغدی را در جریان حمله به جلسۀ سخنرانیِ دانشکدۀ فنیِ دانشگاه تهران در سال 74 دیدم )؛ ارسال و پست نامه های تهدید آمیز توسط گروه « انتقام سرخ» به منزل و حاکم شدن ناامنی و اضطراب در فضای خانه ، روزگاری که فرزند علیِ فلاحیان، وزیر وقت اطلاعات، در مدرسه به برادرم گفته بود در آرزوی تحصیل در حوزۀ علمیه و گرفتن فتوایی برای کشتن پدرت هستم ؛ پیروزی شیرین محمد خاتمی در انتخابات خرداد سال 76؛ چند باری که در ایام تحصیل در انگلستان به همراه پدر در نمازجمعۀ مسلمانان در لندن شرکت کردیم؛ حضور در مراسم اهدای جایزۀ «اراسموس» به پدر در هلند در سال 83؛ حضور در مرکز « ویسنت شافت کولگِ» برلین در سال 84، نهایی کردن و انتشار کتاب « آئین در آئینه: مروری بر اراء دین شناسانه عبدالکریم سروش» در نیمۀ اول دهۀ هشتاد شمسی و نهایتا دیدارهای متعددی که در منزل پدر در آمریکا در سالیان اخیر داشته ایم؛ دورانی که از قضای روزگار هر دو ساکن آمریکای شمالی شده ایم.....
دوستان مختلفی در چند روز اخیر، از سر لطف، از ربط و نسبتِ این مستند و فایل های صوتیِ سی گانۀ «زندگی نامۀ فکری- سیاسیِ» عبدالکریم سروش سراغ گرفته اند. در مقام پاسخ، باید بگویم آن پروژه که در قالب گفتگو انجام شد و از سال 90 شمسی آغاز گشت و در اسفند 92 به پایان رسید؛ هنوز جایی منتشر نشده و نسبتی با مستندِ « معرفت و مدارا» ندارد. همانطور که در نوشتار « تنها صداست که می ماند» آورده بودم، هر وقت کار پیاده سازی و ویرایشِ « زندگی نامۀ فکری-سیاسیِ عبدالکریم سروش» به پایان برسد، این اثر در قالب کتابی دو مجلدی منتشر می گردد.
با مهر، سروش دباغ
🔉 طرح/ صدای #عبدالکریم_سروش
💠 قبل از قرن نوزدهم یا قبل از دوران مدرنیته، تعبیر "اصلاح" یا "احیاء" در اسلام به معنای برقراری عدالت بین جنبه هایی از دین بود که مغفول مانده اند و جدی گرفته نشده اند. اجازه دهید بنگریم که #غزالی چه کرد؟ به نظر غزالی، در زمانی که او زندگی می کرد، فقه و امور فقهی آن قدر فربه و فراگیر شده بود که در حق بقیه جنبه های اسلام ظلم کرده بود و به خصوص در حق #اخلاق. برای غزالی، اخلاق جوهره و عصاره دین بود. او می گوید و به روشنی و با صراحت می نویسد که: هرجا نگاه می کنید "مدارس و حوزه های علمیه می بینید که فقها و متخصصان شریعت پرورش می دهد اما اثری از اخلاق اسلامی نیست". به نظر او "اخلاقیات مرده است" و این تعبیری است که خود او به کار می برد. برای همین جنبش احیاء را به راه می اندازد تا دین را اصلاح کند و هدف این اصلاح برقراری تعادل بین جنبه های مختلف اسلام بود.
برگرفته از مستند پخش شده از BBc فارسی...
و چنانکه پیش از این ذکرش رفت سروش در اخلاق خدایان می نویسد:
" #واعظان و #متکلمان و #فقیهان ذهن مردم را تسخیر می کنند. آنچه می کنند گرمی بازار خویش و آنچه نمی کنند دادن درس رستگاری است".
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📕 #اخلاق_خدایان
@Soroush_Philosopher
🌐 از این جهت به نظر ما، #سروش، #غزالی عالم اسلام در دوران جدید است. عبدالکریم سروش نه فراری است و نه تبعیدی و نه طرد شده است. سروش زنده ماندن و پایداری را بر سبیل عمل شیخ #نجم_الدین_رازی_دایه، به جای آورد و دین خود را به ساحت تاریخ و اندیشه کشور به جای آورد. تفکر او نه "امری عرضی که امری ذاتی" در فضای اندیشگی کشور است سروش عین تاریخ کشور است که تاثر خود را به عنوان بزرگترین متفکر جهان اسلام نهاده است و با توجه به "تحولات آتی تاریخ" نتیجه ای جز این نمی توانست داشته باشد. سروش عقل را به نفع ایمان مصادره نمی کند، او به شکاف نظر و عمل و بحران ژرفی که در دستگاه روحانیت پیدا شده بود التفات پیدا کرد و به جای قربانی کردن عقل در ساحت ایمان و جذب و انحلال عقل در ایمان، با عقل به سراغ ایمان دینی رفت و نشان داد که نمی توان "سقف معیشت بر ستون شریعت زد" و این همان راه و روش دین داران معیشت اندیش است که استواری سیستم خود را متکی به ایمان مردم می کنند و نیز نشان داد که نمی توان با "صورت سرخ کردن" و "تهدید"، #ایمان را احیاء کرد.
بامهر
@Soroush_Philosopher
"ایمان و امید"
💠 بخش یکم؛ #کیان شماره 52
موضوع این مقاله، ایمان دینی است که در طرح پرسش هایی با عبدالکریم سروش در شماره 52 کیان چاپ شده است. به عنوان پرسش اول تلقی جنابعالی از ایمان دینی چیست؟ اگر دین متشکل از "تجربه دینی" و "اعتقادات دینی" و "اعمال دینی" باشد، ایمان چه نسبتی با این ارکان سه گانه دارد؟ سروش در پاسخ به این پرسش چند مولفه مهم را مدنظر قرار می دهد: اولا باور و دل سپاری به کسی و درثانی اعتماد و توکل و اینکه او قابل دوست داشتن است. وانگهی، ایمان را نمی توان یقین محض دانست، چون در ایمان، توکل و دوست داشتن و خضوع هم نهفته است. در نتیجه ایمان آوردن علاوه بر اعتقاد، شاخص های دیگری هم می طلبد تا ایمان را معنا دار کند. ایمان، در تمام شخصیت فرد تحولی پدید می آورد که با تحول ذهنی متفاوت است. وجود مومن آکنده از خضوع و تسلیم می شود و از سویی هم توکل است که بدون آن ایمان تمام نمی شود. بنابراین، سروش ضمن مقایسه ایمان با عشق، تاکید می کند که ایمان قابل زیادت و نقصان است و این مفهومی بسیار کلیدی است. لذا، شخص مومن گاهی لاغر و گاهی فربه می شود. با این حساب اندراج یقین در ایمان امری دشوار و مشکوک است. اولا یقین زیاد و کم نمی شود اما ایمان قابل زیادت و نقصان است و این دلیلی بر تباین ایمان و یقین است. در نتیجه سروش به جای یقین "درجه ای از باور" را قرار می دهد و می گوید همین که شخص دل بست می توان او را مومن خواند. ایمان کوبیدن دری به امید بیرون آمدن سری است و شعله خواری به امید یافتن نوری که در آن ریسک و خطر هم وجود دارد. پس نباید از ترس ضرر اصل سرمایه را نابود کرد. پس سخن این است که ایمان با یقین آغاز نمی شود نه اینکه با آن جمع نشود یا بدان ختم نشود... خب اکنون نسبت ایمان با ارکان سه گانه چیست؟ در کشف(تجربه) دینی، موجودی بر تجربه گر کشف می شود و به خاطر دلربایی چنان وجود شخص را در کام می کشد که بی اختیار به او دل می سپارد. این ایمان بدون خطر است و فقط در حالت جذب یافت می شود و پس از به خود آمدن نوبت ریسک می رسد که شخص، راه خود را انتخاب می کند. اما اعتقادات دینی به واقع کشف و تجربه دینی را صورت بندی یا فرمول بندی یا تئوریزه می کنند و پوششی بر روی امر بی صورت می افکنند. و سپس به صورت امور تصوری و تصدیقی قابل عرضه به همگان می شود و با فرهنگی که تجربه گر در آن زیست می کند تناسب تام دارد. اما عمل دینی به نسبت قوت و ضعف ایمان قوت و ضعف می گیرد. امثال غزالی اول خدا را کشف کردند و درثانی به او اعتقاد پیدا کردند و او را تئوریزه کردند.
ادامه دارد...
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://t.me/joinchat/AAAAAD1iiYNrufWfeQ0Tfg
دانلود مستند "عبدالکریم سروش: معرفت و مدارا"
پخش شده از شبکه BBC
با حجم زیاد و کیفیت عالی
@Soroush_Philosopher
#واعظان و #متکلمان و #فقیهان ذهن مردم را تسخیر می کنند. آنچه می کنند گرمی بازار خویش و آنچه نمی کنند دادن درس رستگاری است.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📕 #اخلاق_خدایان
@Soroush_Philosopher
یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون ( سوره بقره آیه 183)
ای کسانی که ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شد. همانطور بر کسانی که پیش از شما بودند ، مقرر شده بود ، شاید که با تقوا شوید.
ماه رمضان آمد آن بند دهان آمد
زد بر دهن بسته تا لذت لب بيند
آمد قدح روزه بشكست قدح ها را
تا منكر اين عشرت بي باده طرب بيند
#مولانا
رمضانی دیگر از راه رسید و در های رحمت الهی به روی بندگان گشوده شد. این ماه فرخنده فرصتی نیکو است تا در پرتو شناخت درست ،تعمیق ایمان و جلا دادن آئینه روح بتوان توشه ای گران سنگ بر گرفت و زلال معرفت و معنویت را در چشمه سار دل جاری کرد.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورندهٔ لقمههای راز شد
لب فروبند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
چند خوردی چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
#مولانا
"رهایی از یقین و یقین به رهایی"
#کیان شماره 48 بخش یکم
#کیان پرسش های ذیل را با عبدالکریم سروش در میان نهاد که در دو بخش مجزا مورد بررسی قرار می گیرد
1) تلقی شما از لیبرالیسم چیست؟ و کدام عناصر و ارکان را مقوم لیبرالیسم می دانید؟
2) آیا ظهور لیبرالیسم در غرب واکنشی در مقابل دین بود؟
3) به نظر می رسد در چارچوب لیبرالیسم دین داری یک "حق" است. آیا این تلقی از دین داری با رویکرد سنتی دین داران که انسان را مکلف می دانند قابل جمع است؟
4) جناب عالی "تنوع ادیان" و "قرائت های گوناگون از یک دین" را به رسمیت شناخته اید. آیا لازمه این پلورالیسم بی طرف دانستن حکومت در قبال ادیان گوناگون و قرائت های گوناگون از یک دین نیست؟
در پاسخ به پرسش یکم عبدالکریم سروش معتقد است که باید از مواریث عمده لیبرالیسم سخن گفت که در دنیای جدید برخی مفاهیم آن به امور بدیهی تبدیل شده است. مثل قرارداد، رقابت، آزادی، مدارا در رفتار فردی و اجتماعی. حتی مکاتب مختلف هم آنها را نفی نمی کنند. لیبرال های کلاسیک خواهان عدم مداخله دولت یا حداقل مداخله هستند و راست نو، خواهان بیشترین مداخله برای رفاه و آزادی و سوسیالیست ها خواهان مداخله حداکثری دولت. اصلا لیبرالیسم مکتب رهایی است و تاکید به "رهایی" برای تاکید بر آزادی منفی و رفع موانع است. لیبرالیسم اقتصادی خواهان آزادی سرمایه و سرمایه داران و رهایی جامعه از شر اشراف فئودال بود و لیبرالیسم سیاسی در پی این بود که از شر استبداد فئودال رها شود و قانون را بر رفتار سیاست مداران حاکم کند و در عین حال دولت را پاسخگوی مردم بداند. لیبرالیسم معرفتی هم به آزادی خواهی معرفتی انجامید و رهایی از جزم و خرافه و نیاندیشیدن ها. این دسته با تک منبعی بودن معرفت مخالفت کرد. متفکران روشنگری در پی این بودند که عناصر بدیهی گذشتگان را غیربدیهی اعلام کنند و نشان دهند که یقین محصول علت ها(قدرت سیاسی) است نه دلایل. اصلا سخن این است که می توان آن را با عنصر خطا در معرفت بازسازی کرد. وانگهی که بسط لیبرالیسم به طبقه متوسط وجهی ندارد مگر از بعد اقتصادی و سیاسی که در آن کانون قدرت سیاسی استبداد سیاسی و دینی به هم گره می خورند. در بطن آن مبادی انسان شناسانه هم نهفته بود و معتقد بود که انسان با عقل می تواند مسیر درست را تشخیص دهد و نیازی به الزام کلیسا وجود ندارد. در پاسخ به پرسش دوم، سروش نشان می دهد که لیبرالیسم واکنشی در برابر کلیسا و انحصار و استبداد آن بود. کلیسا خود را بر حق می دانست اما با پیدایش علوم جدید رفته رفته رخنه در ارکان کتاب مقدس به وجود آمد و ظهور فردگرایی نشان داد که هرکس باید به تنهایی در برابر خدا پاسخ گو باشد.جامعه قرون وسطی متعادل بود و لیبرالیسم تمام این تعادل و توازن استبداد سیاسی و دینی و معرفتی را برهم زد و انسانی نوین با تعادلی نوین پدید آورد. لیبرال ها دولت متعدد را قبول نمی کنند اما در خصوص معرفت تک منبعی بودن را نمی پذیرند. در پاسخ پرسش سوم: سروش، #ارتدوکس را دین تکلیف می داند اما مهم این است که چه مرجعی آدمی را به دین داری مکلف می کند؟ اگر مطابق با اصول عقل باشد لیبرالیسم به آزادی وجدان و انتخاب فردی تاکید می کند و اگر از سوی نهادهای دینی و سیاسی اعمال شود لیبرالیسم چون رای و موضع خاصی نسبت به دین ندارد نشان می دهد که جامعه لیبرال در حال آزمودن و انتخاب است. یعنی دین رسمی وجود ندارد و هیچکس حق ندارد دین خود را بر دیگری تکلیف کند. در پاسخ چهارم تاکید می کند که بی طرفی حکومت ها از لوازم پلورالیسم معرفتی است که یکی از ارکان لیبرالیسم است. تحمیل یک قرائت از دین مقتضای قدرت سیاسی است و نه عقلانیت. حکومتی که تجربه قرون وسطی و استبداد دینی را پیش چشم داشته باشد جانب خاصی را نمی گیرد و شرایطی مهیا می کند که فرقه های گوناگون با دلایل با هم رو به رو شوند. این که گروهی فکر کند برحق است دلیل برحق بودن واقعی آن نیست. حکومت باید فارغ از درگیری های عقیدتی باشد و این #رضایت_خلق است که به حکومت مشروعیت می دهد و چون مردم از طایفه های گوناگون هستند باید عقیده آنها را به خودشان واگذار کرد.
ادامه دارد...
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
"آزادی چون روش" #کیان 37
💠 بخش سوم و پایانی
خفیه نویسان و خبرچینان عوامل امین و کارآمدی برای خبررسانی نیستند. حاکمی که اخبار مردم از آنها دریافت می کند به ناگاه در انفجار اطلاعات گرفتار می شود. اطلاعات جامعه آن قدر انبوه است که چشم هیچ تیزبینی نمی تواند آنها را به کلی به چنگال آورد. وانگهی طراحی اقتصادی و جامعه به حجم عظیمی از اطلاعات نیازمند است که درک کردن آن در وسع هیچ آفریده ای نیست. هایک می گفت اقتصاد مدرن منوط به استفاده از اطلاعات است و پدیدآورندگان اقتصاد هم فردفرد اعضای جامعه هستند. نباید به امید واهی نشست که تمام اطلاعات در یک مغز مرکزی گردآوری شود. باید بر این توهم واهی خط بطلان کشید که می توان به اندازه مردم فهمید و در مسند اخبار نشست. دوم اینکه خفیه نویسان مخبران کاملی نیستند و اگر حرص و کاسه لیسی بر آنها مستولی شود خلاف رای سلطان نمی گویند و اخباری را به گوش او می رسانند که او می خواهد. و اگر جاسوس سرشت درست نداشته باشد سخن به مزد می گوید. مردم هم اگر به وجود جاسوسان پی ببرند هزار سخن بر زبان دارند و لبشان خاموش خواهد بود و از این جهت شکاف والی و رعیت بیشتر خواهد شد. آیا از زمستان زدگان سر در گریبان و جریده روان های اسرارپوش وان یکاد خوان می توان چیزی شنید؟ آنها در مهلکه ای که خود به وجود آوردند گرفتار می شوند و دروغ بر دروغ و نفاق بر نفاق می افزایند و باطلی را بر باطلی می زنند که رهایی از آن ممکن نیست. آنها در بیابان بی رقیبی بر لاف قدرت می زنند و در تشدید دست آورد باطل خود می کوشند و وقتی از عظمت خارج می شوند که انفجار اطلاعات سقف امنیت و معیشت را بر سرشان خراب کرده باشد. آنها در شب تاریک بر مردم جاسوس می گمارند و با اسباب موهوم بانگ نامسلمانی سرمی دهند و آنقدر جاسوس می گمارند مگر ناکامی آنها کاهش یابد. آزادی نردبان آگاهی است و آگاهی فرزند آزادی. امروزه حکومت ها هم بر دونوع آزادی هم چون حق و روش تکیه می زنند. راز استوار ماندن حکومت های دموکراتیک هم همین است که دانایی سر رشته آنها است. همگی می دانیم که آزادی حق همه است و حکومت ها بدون آن نه تنها مشروع نیستند که بدون آن سقوط می کنند. آزادی فقط به معنای رایزنی مردم در اداره امور نیست. آزادی بیان و احزاب و مطبوعات و.....که چرا جاسوس بی مایه باید شبانه به جاسوسی بپردازد. در حالی که مردم بهترین سخنگوی خویشتن هستند. آزادی به فساد نمی افزاید بلکه آن را کم تر می کند. حاکم از دفتر بسته نمی تواند خط مبین بخواند و کفری هم اگر وجود داشته باشد کفر بی نفاق است. روش آزادی که پلورالیسم معرفتی و سیاسی رکن او است حاکم و مردم را برای هم کشف می کند. اما حکومت جاهل برای نیم خبر صدحاجب می گمارد و راه را بر همه چیز می بندد و دروغ به دروغ می افزاید و خون را با خون می شوید. این جهل، جهل حاکمان است و جامعه ای که در بند اسارت است دهان خود می بندد و حقیقت حال خود می پوشاند. لذا حاکم در فجر انقلاب ها از بی خبری خود رنج می برد. امروزه هم آزادی مطبوعات و سیاسی و...ریه های خلق هستند و آیینه ظهور واقعیات و ابزار توفیق. آزادی اگر حق نباشد روش است. روشی که برای هرحاکمی توفیق دارد. حاکم باید پنجره ها را باز کند که در بی خبری عدالت ورزی ممکن نیست. بیخود نبود که علی(ع) گفته بود در جامعه جاهلی عالمان دهان بسته هستند و شکستن این حلقه شوم با شکستن شاخ جهل ممکن می شود.
پایان بخش سوم
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
"آزادی چون روش" #کیان: 37
💠 بخش یکم
عده ای از آزادی چون #ارزش سخن گفته اند و آن را گاهی برتر از عدل قرار دادند و رذیلتی را پست تر از غلامی و انسان شکنانه تر از استبداد نشان نداده اند. و شجاعت و مسئولیت را ثمره آزادی دانسته اند و شریک شدن با خدا را عین صعود به آزادی دانسته اند. اگر نه پیچیدن اسارت به اسارت فضیلتی ندارد و کسانی هم که از پایان تاریخ سخن می گویند تصورشان داد و ستد آزاد حاکمان با رعایای آزاد است و آن پایان اسارت و قله کرامت است. از طرفی آزادی همچون #حق نیز مطرح بوده است و آدمی مثل جانوری محق، کاشف دوران مدرن است در برابر انسان کهن. پس نهادهای اجتماعی باید سامان یابد و قانون هم اگرچه محدود کننده است ولی برای حفظ حقوق آدمی است. آزادی برترین حق و بزرگترین قوانین است که بر جامه جوامع دوخته شده و کنده نمی شود. از روزی که آزادی قدعلم کرد هیچ چیز بر هیئت قبلی خود باقی نماند. حق آدمی حق صلابت است که بدون آن قدرت بیرونی وجود نخواهد داشت و آزادی یکی از ارکان این صلابت است. از آزادی همچون #اختیار سخن به میان رفته است. همان کسانی که آزادی را قلب معنا کردند و رها شدن از علیت و برتری دهنده را عین آزادی دانستند و گمان کردند که هدف نفی جبر، تامین اختیار است و ریشه علیت را سست کردند و اختیار انسان را بر جنبش بی قاعده اتم ها استوار کردند و آنها کسانی بودند که گریزان از مسئولیت به خانه جبر پناه بردند. آزادی چون #استقلال مفهوم دیگری است. یعنی نفی بلطل و غیر خود. وانگهی که آلیناسیون در روزگار کنونی ما آفت مهلک دیگری است. آزادی منفی، نفی غیر و مزاحم های بیرونی است و آزادی مثبت اثبات و تحکیم خویش و نفی نادیدنی ها و مزاحم های درونی است. قصه آزادی چون #توانگری این است که آنکس که فربه است جای خود را می گشاید و هرچه وجودش فراخ تر باشد فاتح تر و باسط تر خواهد بود. آزادی هم برای توانگران است و چنین است که آزادی و توانگری منطبق بر یک دیگر هستند و اگر کسی به جد دنبال آزادی است باید بر قوت خود بیافزاید. اما آزادی چون #اباحه دست پرورده نهیلیست های اخلاقی است تا راه را بر استبداد و فاشیسم بگشاید و هر فضیلتی را می پوشاند و هر رذیلتی را ذیل آن می آورد. این معنا از آزادی همان است که کسانی سارقانه معنی لطیف آزادی را ربودند و با خفت تمام برای آن مضمون های تازه آفریدند و نهایت آزادی چون #آزادگی روایت مشهور عارفان است و آن دوری از زبونی و تمسک به سخت رویی پیامبرانه و سکینه کریمانه و جهاد با نفس است که ادبیات لطیف عرفانی بر آن استوار شده است.
اما آزادی چون روش چیست؟!
برچسب: #عبدالکریم_سروش؛ #اخلاق_خدایان؛ #اوصاف_پارسایان؛ #حکمت_و_معیشت؛ #نهاد_ناآرام_جهان؛ #فربهی؛ #توانگری؛ #استقلال؛ #ارزش؛
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍️ دکتر #عبدالکریم_سروش.
📚 #اخلاق_خدایان.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
دکتر #سروش_دباغ
در دانشگاه بافلو، واقع در مرز کانادا و امریکا رای خود را به صندوق انداخت.
@SoroushDabbagh_official
⭕️ سخن ِ عبدالکریم سروش به آنانی که رای نمیدهند.
من در ایران با دوستانی رو به رو بودم که معتقد بودند در انتخابات نباید شرکت کرد. من با دلایل آنها حقیقتا قانع نشدم. زاویه دید ِ آنها این است که انتخابات به هر حال بساطی است که حکومت بر پا میکند و بازی کردن در این بساط، نهایتا سودش به نظام میرسد.
وقتی از آنها میپرسیدم پس باید چه کار کرد؟ جوابی نداشتند؛ یعنی راه دیگری نمیماند، لابد باید انقلاب کرد.
در اینجا من به آنها قصه چاه کنی را گفتم که چاهی کنده بود و نمیدانست خاک آن را کجا بریزد. دخو به او گفت یک چاه دیگر بکن، این خاکها را در آن بریز.
بقیه داستان معلوم است. این آدم تا آخرعمرش چاه میکند. خاک اولی را میریخت در دومی، دومی را در سومی...
گفتم ما یک انقلاب کردیم، یک عالم خاک از چاه جامعه آوردیم بیرون. حالا ماندهایم که این خاکها را کجا بریزیم. شما میگویید یک چاه دیگر بکنید؛ ولی باز همان سئوال مطرح میشود. خاک چاه دوم را کجا بریزیم؟ ما نمیتوانیم عمری را به چاه کنی سپری بکنیم. ما باید وارد همین بازی [انتخابات] بشویم و این بازی را آن قدر تقویت کنیم که به جایی برسد که نتایج واقعی داشته باشد. ممکن است ابتدا نتایجی بدهد نیمه مطلوب، اما به تدریج انشاءلله مطلوب خواهد شد.
نباید به نتیجه انتخابات اهمیت اول را داد، آنچه که اهمیت دارد، تقویت روند ِ دمکراسیخواهی و شیوههای دمکراتیک در جامعه است.
در تعریف دموکراسی گفتهاند شیوههای معین برای رسیدن به نتایج نامعین. اینکه نتیجه انتخابات چه میشود یک بحث است، اما اینکه این روش تقویت بشود، یک بحث دیگر. رای دادن نشانه خوبی از رشد یک اندیشه و عمل بهداشتی در جامعه ماست. ما نباید این را دست کم بگیریم، برعکس باید پُر رنگش کنیم. نباید هم فکر کنیم که این کار به نظام مشروعیت میدهد، پس ترکش کنیم. یادم میآید در دوره شاه، پزشکان معدودی کارشان را خوب انجام نمیدادند؛ با این استدلال که هرچه مردم ناراضیتر شوند بهتر است. درحالیکه یک نظام ِطبّی ِ خوب باید به مردم کمک کند که سالم باشند. این خود از مطلوبات ماست، حالا هرکس میخواهد سرکار باشد.
لذا من توصیهام این است که مردم با مطالعه و بررسی، کاندیدای اصلح خود را انتخاب کنند و به جهانیان نشان دهند که مردم ایران به روشهای دمکراتیک اهمیت میدهند.
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔉🔉 صدای سروش
📣 آزادی خواهان اگر طالب آزادی هستند بر فراخی و فربهی و قوت خود بیافزایند که "گنج چون پر شود از فرط پری چاک می کند"
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
@Soroush_Philosopher
به نام خدا و با اهداء سلام
جناب آقای رئیسی و دکتر محمود احمدی نژاد در انتهای کلیپ معتقد هستند که: #تحریم برای پیشرفت اقتصادی فرصت مناسبی است. هموطنان عزیز چندی پیش بیانیه اساتید محترم دانشگاه #صنعتی_شریف و سپس فیلسوفان ایران زمین در راستای تاکید به این نکته که به عقب بازنمی گردیم به فرمایش و محضر شما رسید. خواهشمند هستیم با توجه به تاکید این بزرگان و سپس دیدن و نشر این ویدئو، رسانه آگاهی بخشی باشیم، دو راهی توسعه و عقب گرد.
بامهر🌹🌹
@Soroush_Philosopher
❇️ به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A