کانالی برای آن ها که می اندیشند... اندیشه ها و آرای دکتر عبدالکریم سروش و بزرگان عرفان و فلسفه کانال رسمی دکتر سروش : @DrSoroush
⚫️⚫️ به مناسبت درگذشت #منصور_خان_پورحیدری
🎥کلیپی از عشق و زندگی و خاطراتش (سایت نود)
🌺🍃روحش قرین دریای رحمت الهی
💙 #عاشق_بی_ادعا
@Soroush_Philosopher
🔍ارسالی اقایِ #محمد_کلمیشی
📚 کتاب: #ازادی_و_حیثیت_انسانی
✍گرداورنده و نویسنده : #سیدمحمدعلی_جمالزاده
دموکراسی عبارتست از:
معتقد بودن به ارزش و احترام و شرف انسانی به عنوان فرد انسانی و به عنوان موجودی که برای خود هدفی داشته باشد:معتقد بودن به اینکه حسن نیت برادرانه قیمتی تر از روحیه خودخواه و منازعه جوست،معتقد بودن به اینکه در طول زمان تمام ارزش ها، از حب حقیقت و جستجوی بی غرضانه برای کشف ان جدایی ناپذیرست. معتقد بودن به اینکه ان علم قدرتی که کشف حقیقت به انسان میبخشد باید برای توسعه رفاه و سعادت همگان بکار برده شود،نه اینکه در راه مصالح ان دسته از افراد و طبقات به کار افتد که بخت یا هوش موقتی به انها بخشیده است.
اینها پاره ای ارزشهاییست که از زمانهای دیرین به وسیله ایده ئولوژی دموکراسی تایید و تصدیق شده است.اما همه انها قدیمتر و کلی تر از خود فکر و مفهوم دموکراسی هستند و به ان بستگی ندارند.
(مخالفت با دموکراسی یعنی مخالفت با علم.)
شما هم می توانید گزیده ای از کتاب موردنظر به همراه عکس جلد کتاب را به آی دی زیر بفرستید ، و با نام خودتان در کانال منتشر شود. از همکاری شما عزیزان در جهت این فرهنگ زیبا سپاسگزاریم.
آی دی جهت ارسال ◀️◀️◀️ @VoiceofFreedom
آدرس کانال 🔻🔻🔻
@Soroush_Philosopher
/channel/fffffffffffffffasd/41
🔴 #توجه_شود
به نام خداوند
با عرض سلام و ارادت خدمت همراهان عزیز ، به مناسبت هفته کتابخوانی و همچنین رواج فرهنگ کتابخوانی ، تصمیم گرفتیم از شما عزیزان یاری بطلبیم فلذا نتیجه چنان شد که دوستان گرامی گزیده ای از کتاب موردعلاقه شان همراه با عکس کتاب مربوطه را برایمان بفرستند و ما در کانال منتشر کنیم همراه با نام مبارک شما عزیزان.
گزیده ای از کتاب موردنظر به همراه عکس جلد کتاب را بی آی دی زیر بفرستید ، هم اکنون کمال سپاسگزاری و تشکر از همکاری شما جانان را در جهت این فرهنگ زیبا داریم.
آی دی جهت ارسال ◀️◀️◀️ @VoiceofFreedom
آدرس کانال 🔻🔻🔻
@Soroush_Philosopher
🔍ارسالی آقای #علی_کریمی_شوشتری
📚 کتاب #جامعه_باز_و_دشمنان_آن
✍ نویسنده: #کارل_پوپر / مترجم: عزت الله فولادوند
.
افسون افلاطون
در موافقت با جامعه باز ( حدود 430 پیش از میلاد ) :
گر چه تنها عده ای اندک ممکن است مبدع سیاستی باشند، ما همه می توانیم درباره آن داوری کنیم.
"پریکلس آتنی"
در مخالفت با جامعه باز ( حدود 80 سال بعد ) :
بزرگترین اصل این است که هیچکس، چه مرد و چه زن، بدون رهبر نباشد. یا ذهن کسی بدین خوی نگیرد که، خواه به انگیزه حمیت و غیرت و خواه از سر شوخی و بازی، بگذارد شخص به کاری به ابتکار خود دست بزند. بلکه در جنگ و در صلح مکلف است چشم به رهبر خود داشته باشد و با وفاداری از او پیروی کند. و حتی در کوچکترین امور نیز تحت رهبری او باشد. فی المثل، تنها به شرطی باید برخیزد یا بنجنبد یا شتشو کند یا غذا بخورد که به او گفته شده باشد که چنین کند. در یک کلمه، باید به عادت طولانی، نفس خویش را چنین آموزش دهد که هرگز در خواب هم نبیند که مستقل عمل می کند و از بیخ و بن از انجام چنین چیزی ناتوان شود.
"افلاطون آتنی"
شما هم می توانید گزیده ای از کتاب موردنظر به همراه عکس جلد کتاب را به آی دی زیر بفرستید ، و با نام خودتان در کانال منتشر شود. از همکاری شما عزیزان در جهت این فرهنگ زیبا سپاسگزاریم.
آی دی جهت ارسال ◀️◀️◀️ @VoiceofFreedom
آدرس کانال 🔻🔻🔻
@Soroush_Philosopher
/channel/fffffffffffffffasd/37
🔍ارسالی خانم #مریم_خوانساریان
📚 کتاب #قرآن_مجید_ترجمه_منظوم
✍ نویسنده : امید مجد
#امید_مجد (زاده ۱۳۵۰، نیشابور) مترجم قرآن، مصحح، شاعر و نویسنده ایرانی است. او دانشیار دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران است.
او فارغالتحصیل کارشناسی از دانشگاه صنعتی امیرکبیررشتهٔ پتروشیمی و فوق لیسانس و دکترای ادبیات از دانشگاه تهران است.
امجد #سوره_عصر را چنین منظوم کرده است:
سرآغاز گفتار نام خداست
که رحمتگر و مهربان خلق راست
قسم باد بر عصر کاین آدمی
زیان ها رسانَد به خود هر دمی
به جز مومنان به پروردگار
که پیوسته نیکند و پرهیزکار
سفارش نمایند هم را مدام
به حق و شکیبایی و اهتمام
شما هم می توانید گزیده ای از کتاب موردنظر به همراه عکس جلد کتاب را به آی دی زیر بفرستید ، و با نام خودتان در کانال منتشر شود. از همکاری شما عزیزان در جهت این فرهنگ زیبا سپاسگزاریم.
آی دی جهت ارسال ◀️◀️◀️ @VoiceofFreedom
آدرس کانال 🔻🔻🔻
@Soroush_Philosopher
/channel/fffffffffffffffasd/33
به بهانه سخنرانی بسیار تاثیر گذار و شیرین #دکتر_سروش_دباغ
تحت عنوان "زندگی در حال". "آب در یک قدمی است"
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
من نمیدانم
چرا میگویند:اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست. جور دیگر باید دید
واژه را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
...
آب در یک قدمی است
روشنی را بچشیم
شب یک دهکده را وزن کنیم. خواب یک آهو را
گرمی لانه لک لک را ادراک کنیم
روی قانون چمن پا نگذاریم
در موستان گره ذائقه را باز کنیم
و دهان را بگشائیم اگر ماه درآمد
و نگوئیم که شب چیز بدی است
و نگوئیم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ
و بیاریم سبد
ببریم اینهمه سرخ🌹این همه سبز🍀
...
لب دریا برویم
تور در آب بیاندازیم
و بگیریم طراوت از آب
ریگی از روی زمین برداریم
وزن بودن را احساس کنیم
بد نگوئیم به مهتاب اگر تب داریم
...
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم
#سهراب_سپهری
شعر "آب در یک قدمی است"
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️پندهای حکیمانه امام متقیان
ای مردم! هر کس از خدا خیرخواهی طلبد، توفیق یابد. و آن کسب که سخنان خدا را راهنمای خود قرار دهد به راست ترین راه، هدایت خواهد شد. پس همانا همسایه خدا در امان، و دشمن خدا ترسان است.
آن کس که عظمت خدا را می شناسد سزاوار نیست خود را بزرگ جلوه دهد.
پس بلندی ارزش کسانی که بزرگی پروردگار را می دانند، در اینست که برابر او فروتنی کنند. و سلامت آنان که می دانند قدرت خدا چه اندازه می باشد، در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند. پس از حق نگریزند ... و بدانید که هیچ گاه حق را نخواهید شناخت جز آن که ترک کننده آن را بشناسید. هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود مگر آن که پیمان شکنان را بشناسید. و هرگز به قرآن چنگ نمی زنید مگر آنکه رها کننده آن را بشناسید.
#امام_علی_(ع)
📝بخشی از خطبه 147 #نهج_البلاغه
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️ بزرگ کردن زیاده از حد شخصیتها، تراشیدن رقیب تازه ای برای #عقل است
اساسا لقب دادن، و زیاده بزرگ کردن یک فرد، به این معناست که وقتی دیگران در برابر او می نشینند، مدام بخود نفرین بفرستند، خود را کوچک ببینند و داوریهای عقل خود را محکوم نمایند.
سخن این نیست که به عالمان حرمت نگذاریم و آنان را مقدم نداریم و سخنانشان را نشنویم. سخن بر سر اینست که برای #عقل رقبای تازه نتراشیم.
در فرهنگ ما بنام تصوف، بنام اخباریت، بنام ضدیت با غرب، بنام عشق، بنام مبارزه و بنام تاریخ و ... به حد کافی عقل، محکوم و سرکوفته شده است. و دلائل بسیاری تراشیده شده تا به سخنان #عقل گوش نسپاریم.
بنابر این دیگر نباید برای آن رقبای تازه تراشید، و نباید گفت که کسانی هستند که عقل و علم مجسم اند، و آن هم به دلیل القابی که دارند و لذا عقل و علم در پای آنان قربانی شوند.
✍ #دکتر_عبدالکریم_سروش
📚 #فربه_تر_از_ایدئولوژی
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️توصیه به عالمان علم پرور
سوم؛ در تدوین و تاسیس #علوم_انسانی _نقلی (روانشناسی نقلی، تاریخ نقلی و ... برگرفته از متون دینی) با عالمان دین نباید نزاع کرد. و به نحو پیشینی از امتناع آن سخن نباید گفت. بگذار آنها هم قرعه #تجربت بنام #علم انسانی بیفکنند و بخت و اقبال خود را بیازمایند. تیزبینان شاید در این آزمون حاصلی و فایدتی نبینند و آنرا سقف زدن بر تفکر و در قفس نهادن مرغ خود بشمارند. اما چه فایده از این بیشتر که توانایی این طائفه در تراوزی تحقیق توزین شود و حدیث فضل و آدابشان به گوشها برسد و
تا بانگ چنگ بگویند آن حکایتها
که از نهفتن آن دیگ سینه میزند جوش
تا همگان در حقشان داوری کنند و نمره از دست خلایق بگیرند. من این را از سر نیکخواهی می گویم و ذره ای قصد تخفیف ندارم.
اما توصیه من به عالمان علم پرور آنست که؛
🔹اولا این کار را بدست خردمندان و کاردانان بسپارند و غوغائیان و سودائیان را در جمع خود راه ندهند. و از ایرهای خشک انتظار باران نبرند. ناپختگان و خامانی ... که حقا و انصافا جز تقش باطل زدن و مشق بطالت کردن و درس جهالت دادن هنری ندارند، اندک اعتبار آن طرح و برنامه را هم زایل خواهند کرد.
🔹ثانیا علم دوستان علم پرور با دامن درکشیدن از سیاست، چندی به جد فلسفه و تاریخ علم را در مطالعه گیرند و از کیفیت تکوین و تولد علوم، نیک باخبر شوند. و زایمان دردناک دانش را از مادر تجربه، شهود، دریافت، نقد، تفکر، بخت و اقبال مشاهده کنند تا شتابزده و ناآزموده در این دریای پرتلاطم جهش نکنند و بی گدار به آب نزنند. و مویز دا قبل از غوره نخواهند. بل فروتنانه و قدرشناسانه دستاوردهای دیگران را به دیده تامل بنگرند و مقراض به احتیاط بزنند. مبادا شاهبال خود را ببرند.
🔹ثالثا از میدان مسابقه نگریزند و در عین آزاد نهادن علوم و عالمان دیگر، #علوم_نقلی خویش را عرضه کنند. از ابتدا بنا را بر حذف و طرد دیگر عالمان نهادن و میدان مسابقه را از رقیب خالی کردن و خود را برنده مسابقه اعلام نمودن شرط معرفت و مروت نیست. و نام نیک برجای نخواهد نهاد.
#دانشگاهها و #حوزه های کشور زیان نمی کنند اگر رقابت این دو گونه علوم انسانی #عقلی_و_تجربی / #نقلی_و_بومی را ببینند و بیازمایند.
وحدت حوزه و دانشگاه که سالهاست از آن سخن میرود و به قصه بلند بی حاصلی بدل شده است، به گمان من راهی غیر از این ندارد که این دو نهاد با حریت و جدیت به نقد یکدیگر بپردازند و در این نقادی از یکدیگر بیاموزند و یکدیگر را بپالایند. آنگاه آنکه از نقد شدن می گریزد، برگه عجز و مرگ خود را امضا می کند.
✍ #دکتر_عبدالکریم_سروش
📝 #راز_و_ناز_علوم_انسانی
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️"مارکس" و نیروی محرکه تاریخ
"مارکسیسم" درباره نیروی محرک تاریخ نظریه ای دارد که میخواهد با آن به جنگ #هگل که در موارد زیادی تحت تاثیر فلسفه او قرار گرفته است برود.
#هگل میگوید: "افکار بشر سازنده تاریخ است." و با توجه به خدمات ارزنده دانشمندان و تاثیر آن در پیشرفت صنایع و دگرگونی قیافه زندگی، بطور اجمال میتوان این سخن را تصدیق کرد.
#مارکس میگوید تنها عامل سازنده تاریخ جامعه، حتی ایده ها و فکرها و اندیشه ها و مکتب ها، رشد وسائل تولیدی و روابط اقتصادی و تولیدی و در نتیجه مبارزه طبقاتی است. روش #مارکس درست مقابل روش #هگل است. از نظر هگل، حرکت فکر و ایده ها، خلاق واقعیتها و حوادث تاریخی است و واقعیت ها تنها تجسم خارجی ایده هاست. ولی از نظر #مارکس حرکت فکر، انعکاسی از حرکت واقع است که به مغز انسان برده شده و جای گرفته است.
بنابراین فکری که خود پرتوی از واقعیات است نمیتواند سازنده تاریخ باشد.
جامعه از نظر مارکسیسم دو طبقه دارد.
یکی زیربنا و دیگری روبنای آن را تشکیل میدهد.
زیربنای آن همان #قوای_اقتصادی است و سایر پدیده های فکری و روحی انسانها از فرهنگ، هنر، اخلاق، مذهب و قانون روبنا و وجود ثانوی و غیر اصیل اجتماع میباشد.
بنابراین محرک اصلی تغییراتی که در اجتماع صورت می پذیرد، همان #قوای_اقتصادی است که کلیه دگرگونی های روبنای اجتماع نتیجه تقسیم آن است.
✍ #جعفر_سبحانی
📚 #مارکسیسم_و_نیروی_محرکه_تاریخ
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
📙 #تحلیلی_فلسفی 📕
🔺نکاتی در باب تحلیل تاریخ | امین جباری🔻
👁🗨طرح بحث: اخیراً به کَرّات در تالار های مباحثه و گفتگوی حقیقی و مجازی، شاهد بوده ام که عزیزانی به سهولت در مورد وقایع تاریخی، با معیارهای اخلاقی-حقوقی امروزی، و یا سایر شیوه های نه لزوماً صحیح، داوری کرده و حکم می دهند.
برای مثال می فرمایند: چه بدآ که فلان پیامبری بهمان کاری کرد و فلان پادشاهی بهمان کنشی!
از این رو لازم دانستم به اختصار و ایجاز، نکاتی در باب مقوله ی تحلیل تاریخی بیاورم. باشد که برای برخی عزیزان کارگر افتد تا شاید آنها را به وادی درست تحلیل و تحقیق رهنمون سازد. البته اگر نیاز باشد و مجالی یابم، بعد ها و در فرصت های بهتر به شرح منقح و مفصل تر این مقوله خواهم پرداخت.همینک برای اجتناب از اطاله ی بیش از اندازه ی کلام،به اصل موضوع نقب میزنم:
📄 1) بطور صحیح گفته شده است که در تحلیل تاریخ یکی از مغالطه های راهزن، بردن ارزشهای یک عصر به عصر دیگر است.
به این مهم "زمان پریشی، نابهنگامی یا "anachronism" گویند.
نقطه ی مقابل زمان پریشی به ما یاد آور می شود که کردار و گفتار هر کس را بايد در چارچوب "بافت تاريخی زمانه اش" فهميد.
از این رو شیوه ی درست و صحیح تحلیل به ما می آموزد که ما بایست هر "text" یا متن و حکم و واقعه ای را، در "context" یا زمینه و بستر آن واقعه بسنجیم و نهایتا به داوری نشینیم چرا که تکست ها، بشدت "context-dependent" اند و به تعبیری دیگری متکی به ساختار و سیاق اند.
📎برای مثال از این جهت بود که پرفسور دیوید لونتال و عمومی از تاریخ نویسان ندا سر می دادند که "گذشته دنیای دیگری است".
البته این عبارت برای نخستین بار توسط ل.پ.هارتلی (l.p.Hartly) داستان نویس انگلیسی به این صورت به کار رفته است:
" the past is a foreign country: they do things differently there"
دیوید لونتال نیز کتابی به همین نام در سال 1993 به رشته ی تحلیل در آورد. در این کتاب تاثیرات متقابل گذشته و آینده و تمایزات این دو بررسی شده است.
منظور تاریخ نویسان از کاربرد این عبارت بیان این نکته است که گذشته "به ویژه به لحاظ شیوه ی تفکر" در مقایسه با شرایط کنونی، متفاوت بوده است و بر این اساس فهم آن نیز دشوار است و نمی توان با معیارها و نرماتیوهای امروزی به سهولت به داوری گذشته رفت.
📉2) نکته ی دیگری که مایلم علاوه کنم این است که در نگاه مدرن به تاریخ که به عنوان "فرا روایت تاریخی" نیز نامیده می شود بحث جالبی در میگیرد با این قرائت که واقعه و روایت تاریخی عموماً معرفت بخش نیست. دلیلی که قاریان این مدعا بر له آن اقامه می کنند در نوع خود در خور توجه است: از آنجایی که خود واقعه ی تاریخی، دسترس پذیر نیست -(چرا که اتفاق افتاده و تمام شده است.)- ناچار برای فهم آن بایست به "روایت" روی آوریم اما هر روایتی را "راوی" ای باید! و به تعبیری ساده تر، هر قصه برای عرضه ی خود، دست کم نیاز به یک قصه گو دارد، و اتفاقا فراز پر ماجرا اینجاست چرا که قصه گو نمی تواند بی تاثر از قصه، به روایت محض و واقع آن قصه مشغول شود و چون تاثیر پذیری هر انسان، مقوله ای "Subjective" و انفسی و شخصی است و تاثیر هر انسان از یک واقعه ی واحد، به دلیل تفاوت های بنیادین روحی، عاطفی، عقلانی هر یک از ما نسبت به دیگری، متفاوت است، نگاه ما به آن واقعه نیز به همان اندازه "نسبی" خواهد بود و نهایتا ما نخواهیم توانست به کشف حقیقت ناب آن واقعه دست یابیم.
🔸به اعتبار دیگر و فنی تر، راوی در روایت تاریخی خواه ناخواه دچار "poetic moment" یا لحظات شاعرانه و احساسی می شود و این احساسی گری در روایتگری او فروریز می شود و نوع روایت را شخصی و نسبی می کند.🔹
🖇نهایتا در فرا روایت تاریخی گفته می آید که برای مثال شما وقتی تاریخ فلسفه غرب برتراند راسل را می خوانید، در واقع تاریخ فلسفه ی غرب را نمی خوانید، بلکه روایت برتراند راسل از تاریخ فلسفه غرب را میخوانید! ما بین این دو بی گمان بسیار تفاوت است.
حال با آوردن این نکات، اگر اندکی نشان داده باشم که داوری و قضاوت در مورد گذشته، بر خلاف تصور غالب و عمومی کاری است دشوار و پیچیده، در نیل به مقصود خود موفق بوده ام.
امیدوارم در روزهای آتی مجال پرداخت بیشتر به این موضوع را داشته باشم.
✍ #امین_جباری
🌱کانال شخصی نویسنده:
📝 @jabbariamin
🔴▪️روش برخورد با دنیا از منظر امام علی (ع)
آگاه باشید! دنیا خانه ایست که کسی در آن ایمنی ندارد، جز آنکه به جمع آوری توشه آخرت پردازد و از کارهای دنیایی نجات نمی یابد.
مردم بوسیله دنیا آزمایش میشوند، پس هر چیزی از دنیا را که برای دنیا بدست آورند از کفشان بیرون میرود. و بر آن محاسبه خواهند شد، و آنچه را که در دنیا برای آخرت تهیه کردند به آن خواهند رسید. و با آن خواهند ماند.
دنیا در نظر خردمندان چونان سایه ایست که هنوز گسترش نیافته، کوتاه میگردد. و هنوز فزونی نیافته کاهش می یابد.
✍ #امام_علی(ع)
📚 #نهج_البلاغه_خطبه 63
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
در محشر «عقل» هیچ ملتی «برگزیده» خداوند نیست.
در این عالم هیچ «حقیقت»ی به سادگی به دست نمیآید زیرا هیچ «حقیقت»ی ساده نیست. صحنههای جدال فکری را به محاکمات اخلاقی تبدیل کردن، «خطاهای معرفتی» را گناه، شکاکین را منحرفانی که باید به آتششان درافکند و پاسخگویی به منتقدین را «رجم شیطان» خواندن نه معضلی را پاسخگویی میکند و نه خدمتی را به فکر دینی.
جادهای که به «حقیقت» منتهی میشود، مسیری است که در هر گوشه و کنار آن انواع و اقسام پارادوکسها، تناقضات و تشکیکات وجود دارد. هیچ امر «غیر طبیعی»یی در این راه وجود ندارد و هیچ قافله و صنفی را نیز برتری معرفتی به دیگری نیست. در محشر «عقل» هیچ ملتی «برگزیده» خداوند نیست. و پرواضح است که کسی که میخواهد در این مسیر گام زند از قبل باید انواع جراحتها و زخمها را به جان خریده باشد که تنها آن کس که خطر میکند خطا میکند و تنها نیز هموست که توانایی گشودن افقهای تازه را خواهد داشت.
هیچ راه «میانبر»ی به حقیقت وجود ندارد. ترک خطر کردن پشت کردن به نور است. خداوند را در نور میباید جست و نه در تاریکی.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #قبض_و_بسط_تئوریک_شریعت
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️ #تأملاتی_دربارۀ_مجازات_اعدام
ترس همچون اسیدی بر پوست عمل میکند و رنگ آن را تغییر میدهد. یکی از زندانیان میگوید: « دانستن این که میخواهی بمیری، مهم نیست، اما اینکه از زنده ماندن خود بی خبری، این ترس و وحشت بزرگی است و دلهره آور. » اما این عذاب را، نه برای دقایقی چند، بلکه ماه ها باید متحمل شد. از مدتها قبل اعدامی میداند که کشته خواهد شد و فقط یک عفو، یک بخشش قادر است او را نجات دهد، عفو و بخششی که از نظر او شباهت زیادی، به قوانین الهی دارد. قوانینی که او در آنها نه میتواند دخالتی داشته باشد، نه درخواست شان کند، و یا متقاعد شان سازد. همه چیز خارج از اراده اوست. او دیگر انسان نیست، بلکه شئ ای محسوب می شود که منتظر است تا در دستهای جلادان مورد استفاده قرار گیرد. از او مثل یک ضرورت مطلق برای انجام خدماتی نگاهداری میشود، ضرورتی از یک ماده بیجان، اما صاحب وجدانی و آگاهی ای که دشمن اصلی او محسوب میشود.
✍ #آلبر_کامو
📝تأملاتی دربارۀ مجازات اعدام
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
او (على) مردم جامعه را مشتى به وجود جاندار كه جانشان وابسته زمامدار مقتدر باشد، نمىداند. او مردم را مانند برگهاى خزانى در برابر طوفان تمايلات زمامدار تلقى نمىكند، او از يك افق بسيار والا به آن مردم مىنگرد كه جان دارند، من دارند، شخصيّت دارند، خواستههاى معقول دارند و او است كه مسئول بارور ساختن همه آنها است.
✍ علامه #محمدتقی_جعفری
📚 #تفسير_نهجالبلاغه، ج ۶
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
درگذشت یک عاشق واقعی ، شخصی که ثابت کرد عشق فراتر از هر چیزی است و فقط مختص دوجنس نیست. #منصور_خان_پورحیدری را محضر تمام هواداران تیم #استقلال و خانواده مرحوم تسلیت عرض میکنیم.
@Soroush_Philosopher
🔍ارسالی آقای #سید_امیرحسین_سیدموسوی
📚کتابِ: #حرکت
✍نویسنده: #علی_صفایی_حائری / نشر: لیله القدر
شروع حرکت تو که ضرورت حرکت از آن مایه می گیرد از لحظه ای است که می فهمی از همه ی چیزهایی که با آنها هستی بزرگتری.
بزرگتری،چون آنها به تو ختم شده اند. تو میوه ی این درختی و هیچ وقت به ریشه و خاک و سنگ برگشت نخواهی کرد.
...
نیاز،قدر،ساختِ ما "ضرورت حرکت " را به وجود می آورند و ضرورت این حرکت حتی از تنفس ما ییشتر است.
چون با مرگمان ادامه داریم و در مرگمان ادامه داریم و در مرگمان تولد را یافته ایم که...
شما هم می توانید گزیده ای از کتاب موردنظر به همراه عکس جلد کتاب را به آی دی زیر بفرستید ، و با نام خودتان در کانال منتشر شود. از همکاری شما عزیزان در جهت این فرهنگ زیبا سپاسگزاریم.
آی دی جهت ارسال ◀️◀️◀️ @VoiceofFreedom
آدرس کانال 🔻🔻🔻
@Soroush_Philosopher
/channel/fffffffffffffffasd/40
🔍ارسالی آقای #امیر_علوی
📚کتاب #من_برای_چه_زنده_ام؟ / انتشارات تمدن علمی
✍نویسنده : #انصار_امینی
این روزها به طرز فجیعی به ساعت هایمان معتاد شده ایم. ساعت 5 صبح با زنگ ساعت بیدار می شویم. ساعت 12 نهار می خوریم و ساعت 4 از محل کار به خانه بر می گردیم؛ چند ساعت استراحت می کنیم تا بتوانیم برای شغل دوممان انرژی داشته باشیم؛ شب هم که می خوابیم تا فردا ساعت 5 دوباره بیدار شویم و این سیکل تکراری، مرتب ادامه پیدا می کند تا به کجا برویم؟ یا به چه برسیم؟ آیا بودن ما برای درگیر شدن با عقربه های ساعت بوده است؟ آیا کاربرد یک انسان، تنها تکرار کردن سیکل روزانه و شبانه اش در طول سال های زنده بودنش است؟!
🔴شما هم می توانید گزیده ای از کتاب موردنظر به همراه عکس جلد کتاب را به آی دی زیر بفرستید ، و با نام خودتان در کانال منتشر شود. از همکاری شما عزیزان در جهت این فرهنگ زیبا سپاسگزاریم.
آی دی جهت ارسال ◀️◀️◀️ @VoiceofFreedom
آدرس کانال 🔻🔻🔻
@Soroush_Philosopher
/channel/fffffffffffffffasd/38
🔍ارسالی خانم #مریم_کاویانی
📚 چكيده كتابها (مجموعه اول) / انتشارات عرفان كيهاني (حلقه )
✍ نویسنده : #محمدعلی_طاهری
فنا في الخلق
عارف با وارد شدن به مرحله (فنا في الخلق) كه آخرين مرحله سير و سلوك او ميباشد احساس ميكند كه باز هم خود را گم كرده و فنا شده منتهي اين بار در تجليات باري تعالي و در مي يابد كه ديگر "من" او ناپديد و در خداوند فنا شده ، خداوندي كه در هستي تجلي يافته است . بنابراين در اين مرحله حس گم شدن و فنادر تجليات الهي را تجربه و به ادراك و شهود آن نائل ميشود اينك عارف با نگاه به هر چيزي به حسن زيبايي و عشق بازي با آيات الهي ميرسد ، آياتي كه همه نشان از " غيب الغيوب "دارند :
و در همه جا نقش رخ يار ميبيند
به صحرا بنگرم ، صحراتو بينم
به دريا بنگرم ، درياتو بينم
(باباطاهر)
بنابراين عارف در همه اجزاي عالم هستي نشان حضور خالق يكتا را نظاره مي كند ...
و ادمه در (صفحه ٥٨) سير معنوي انسان
شما هم می توانید گزیده ای از کتاب موردنظر به همراه عکس جلد کتاب را به آی دی زیر بفرستید ، و با نام خودتان در کانال منتشر شود. از همکاری شما عزیزان در جهت این فرهنگ زیبا سپاسگزاریم.
آی دی جهت ارسال ◀️◀️◀️ @VoiceofFreedom
آدرس کانال 🔻🔻🔻
@Soroush_Philosopher
/channel/fffffffffffffffasd/36
🔴▪️ سر دلیران و حدیث دیگران
#سهروردی نوشته است: "وقتی خفاشی را با حربا خصومت افتاد و مکاوحت میان ایشان سخن گشت، مشاجره از حد به در رفت. خفافیش اتفاق کردند که چون غسق شب در مقعر فلک مستطیر شود، در پیش ستارگان در حظیره افول هوی کند، ایشان جمع شوند و قصد حربا کنند و بر سبیل حراب حربا را اسیر گردانند. به مراد دل سیاستی بر وی برانند و بر حسب مشیت، انتقامی در کشند. چون وقت فرصت به آخر رسید، به در آمدند و حربای مسکین را به تعاون و تعاضد یکدیگر در کاشانه او بار خود کشیدند و آن شب محبوس بداشتند.
بامداد گفتند: این حربا را طریق تعذیب چیست؟ همه اتفاق کردند بر قتل او. پس تدبیر کردند بر کیفیت قتل. رایشان بر آن قرار گرفت که هیچ تعذیبتر از مشاهدت آفتاب نیست. البته هیچ عذابی بتر از مجاوره خورشید ندانستند، قیاس بر حال خویش کردند و او را به مطالعت آفتاب تهدید میکردند. حربا از خدا خود این میخواست. مسکین حربا در خود آرزوی این نوع قتل میکرد.
#حسین_منصور گوید:
"اقتلونی یا ثقاتی"
"ان فی قتلی حیاتی"
"و حیاتی فی مماتی"
"و مماتی فی حیاتی"
چون آفتاب برآمد، او را از خانه نحوست خود بدر انداختند تا به آن شعاع آفتاب معذب شود. و آن تعذیب، احیای او بود.
#لویی_ماسینیون دانشمند فقید فرانسوی در کتاب "قوس زندگی منصور حلاج" چنین اظهار نظر کرده است که از هر حیث ابل توجه وتعمق است؛
قوس سرگذشت و ماجرای محاکمه و مرگ #منصور_حلاج با شهادت #مسیح بسیار شبیه است.آیا خود #حلاج به این شباهت پی برده بود؟ گویا #حلاج چشم براه بازگشت #مسیح بوده و او را مهدی و حاکم میدانسته. این انتظار در رفتار و کردار #حلاج پدیدار است. ...
#حلاج نیک میدید که از آغاز مهرورزی او با معشوق، کشش از دو جانب است؛ #دلدار و #دلداده در سودای عشق همواره سرگرم داد و ستد و مبادله هستند.
بهر حال #منصور بزعم #اقبال_لاهوری در "جاوید نامه" اش نمونه کمال انسانی، پیرو وحدت حقیقی اسلامی و دین جهانی بود. پس از #شهادت او فلاسفه و عرفای اسلامی توانستند از #عشق در آثار خود سخن گویند.
#حافظ در این معنی سروده است:
"رموز سر اناالحق چه داند آن غافل"
"که منجذب نشد از جذبه های سبحانی"
✍ #عطا_الله_تدین
📚 #حلاج_و_راز_انا_الحق
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
💠تمثیل از خر عزیر پیامبر (ص)
هين عزيرا در نگر اندر خرت
که بپوسيدست و ريزيده برت
👤دکتر #عبدالکریم_سروش
👇👇👇👇
@Soroush_voice
🔴▪️ پوزیتیویسم اخلاقی و دعوت به همرنگی با جماعت
اینک میخواهم به نمونه ای از #اخلاق_علمی اشاره کنم که شعارش دعوت به همرنگی با جماعت است.البته در اینجا از واقعیتها، دستورالعمل استخراج میشود و از "توصیف" ها به "تکلیف" میرسند. اما این توصیف ها و واقعیت ها نه قوانینی طبیعی بلکه اموری اجتماعی هستند. بر این شیوه است که نام #پوزیتیویسم_اخلاقی می نهیم. و این بدان خاطر است که همچنانکه پیروان پوزیتیویسم فلسفی به حقیقتی در ورائ ظواهر محسوس، ایمان ندارند و هرگونه اظهار نظر درباره ساختمان واقعی اشیا را فرضیه های باطل و بی حاصل میشمارند.
همه بنای رفیع #پوزیتیویسم_اخلاقی بر این معادله استوار است که "رواج اجتماعی" مساوی با "جواز اخلاقی" است. هر چه در جامعه ای رایج بود، خودبخود جائز هم هست. و هر چه به دلیلی در جامعه ای راه نیافته بود، عدم رواجش بهترین نشان بر عدم جواز آن شمرده میشود.
"خوبی" چیزی نیست جز "خوب جلوه کردن". و "بدی" چیزی نیست جز "بد انگاشته شدن". و اینست قلب تبنده #پوزیتیویسم_اخلاقی.
و همین است راز انکار وجود هرگونه خوبی و بدی واقعی. ...
اینان درست میگویند که در یک جامعه پر از دروغ و رشوه خوار، رشوه خواری بدلیل رواجش، جواز هم می یابد. و راستگوئی بعلت بی کفایتی و نارسائیش کنار گذاشته میشود. ...
درست میگویند که انسانها در هر نظامی پرورده شوند، از نظر روانی و ذهنی چنانند که با آن نظام، خو میگیرند و در حصاری از تعبد و تقدس، محیط و محتوای ذهنی خود را قداست و شرافت می بخشند و چیزی غیر آن را نه تصور میکنند و نه در صورت تصور، روا و صواب میشمارند. اینها همه درست است.
اما جز بدین معنی نیست که واقعیتی روانشناختی وجود دارد و آن، تبعیت فرد از افکار عمومی و تقدیس مقلدانه و متعصبانه آن اندیشه ها و روش هاست.
نکته بسیار ظریفی که در اینجا وجود دارد اینست که؛ "شیوع یک ارزش"، خود، یک "ارزش" نیست. بلکه یک واقعیت است. شیوع یک ارزش، مانند یک ادعاست.و از روی یک ادعا، هیچ گاه صحت همان مدعا را نمیتوان داوری کرد.
بخاطر داشته باشیم که #گوهر_اخلاق دو چیز است؛ "انتخاب" و "باید".
در برابر هرگونه ارزش شایع دو گونه میتوان "انتخاب" کرد. یا آنرا برگزید و یا از آن دوری گزید. و بدین دلیل است که هیچگاه شیوع یک ارزش، خودبخود انتخاب آن ارزش را الزام نمی کند. و همین است معنای استقلال ارزیابی یک ارزش از رواج آن. ...
اینجاست که معادله تساوی "رواج" و "جواز" ، استحکام و استواری!!! خود را بخوبی نمایان میسازد و آن کاخ رفیع البنیان اخلاق که بر آن بنا شده بود، ناپایداری و سست نهادیش بر ملا می گردد.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #دانش_و_ارزش
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️ آرتور شوپنهاور و تجربه ملال
#اروین_یالوم در رمان "درمان شوپنهاور"در باب خودشکوفایی که شخص به مدد خودشکوفائی و جوشیدن ازدرون وشادی درون را تجربه کردن و آفریدن که میتواند برتجربه ملال فائق آید، فقراتی که ناظر به انتهای عمر #شوپنهاور است می آورد؛
🔸بیشتر انسانها هنگامی که در پایان عمر به پس پشت مینگرند درمی یابند چقدر ناپایدار زیسته اند. وقتی می بینند آنچه که اجازه داده اند از دستشان برود بی آنکه قدرش رابدانند یا لذتش را ببرند همان #زندگی شان بوده است، شگفت زده خواهندشد وچنین انسانی فریب خورده از امید رقصان بسوی بازوان مرگ میرود.
🔸گل پاسخ داد: ای ابله تصور کرده ای من میشکفم تا دیده شوم؟ نه من برای خودم میشکفم نه برای دیگران. چون شکوفائی خرسندم میکند.سرچشمه شادی من در وجود خودم و در شکوفایی ام است.
🔸 زندگی رامیتوان به تکه پارچه ای گلدوزی شده تشبیه کرد. هر کس در نیمه نخست عمر به تماشای رویه آن می نشیند و در نیمه دوم عمر پشت آنرا می نگرد.پشتش چندان زیبا نیست ولی آموزنده تر است. زیرا ببینده راقادر میسازد بنگرد که چگونه رشته های نخ بهم پیوسته اند.
🔸#شوپنهاور شیوه دیگری هم برای درپستو نگهداشتن "اضطراب مرگ" داشت. بیشترین "خودشکوفائی" با کمترین "اضطراب مرگ" همراه است. اگر دیدگاه برپایه یکانگی جهان برای برخی کم خون و کم نیرو است، در عوض شکی در نیرومندی این دفاع نهائی نیست. پزشکانی که با بیماران محتضر سر و کار دارند دیده اند که "اضطراب مرگ" در کسانی که احساس میکنند زندگی کام آورانه ای را سپری نکرده اند بیشتر است.
بقول #نیچه؛ حس کامیابی در به کمال رساندن رندگی خویش، از اضطراب مرگ میکاهد.
و #شوپنهاور آیا درست و معنی دار زیست؟...
"همواره آرزو کرده ام راحت بمیرم زیرا کسی که همه عمر تنها بوده برای پرداختن به این وظیفه فردی، داور بهتری در قیاس با دیگران است. بجای درگیر شدن در بلاهتها و دلقک بازی ها که از ظرفیتهای ترحم انگیز انسانهای دوپا بشمار می آید...
اکنون فرسوده در پایان راه ایستاده ام. پیشانی وامانده ام تاج افتخار را بسختی تاب می آورد. گرچه با شادمانی به آنچه کرده ام مینگرم همواره بی پروا در برابر سخنان دیگران"
ممکن است بپرسید شکفتن از درون چگونه محقق میشود؟ ما فهمیدیم که از منظر #شوپنهاور "شکفتن از درون" است که قوام بخش فائق آمدن بر "تجربه ملال" است.
پاسخی که میتوان برای آن اقامه کرد از این قرار است که این مقوله نسبت وثیقی با "خودشناسی" و خودکاوی دارد. و میتواند پاسخها و راهکارهای مختلفی داشته باشد. هیچ راهکار یکسان و مسیر از پیش تعیین شده ای در این میان وجود ندارد. چرا که هر یک از ما پیشینه های تربیتی و معرفتی مختلفی داریم.
1. فائق آمدن بر تلقی روانشناختی از مفهوم #زمان (آنچه که در ذهن و ضمیر ما راجع به زمان میگذرد).
یکی از عرفای مدرن چند معنا از زمان را از یکدیگر تفکیک کرده است.
_ یک وقت از زمان صحبت میکنیم منظورمان clock یا hour است.
_ معنای دیگر عبارتست از "زمان روانشناختی". در زمان روانشناختی شخص بیش از هر چیز در آینده مطلوب نیامده و یا در گذشته مطلوب یا نامطلوب از دست رفته سیر میکند. این معنای subjective از زمان است.
"یعنی آتش زدن در گذشته از دست رفته و آینده بدست نیامده".
اگر این اتفاق بیفتد شخص میتواند بر تجربه ملال فائق بیاید.
#سهراب_سپهری در شعر "به باغ همسفران" می گوید:
"بیا باهم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا تا زودتر چیزها را ببینیم"
این نوعی دعوت به سرمه به چشم کشیدن است و نوعی نظر کردن در حهان پیرامون و عبور از زمان روانشناختی.
#حافظ در یکی از غزلیات بسیار لطیف خود میگوید:
"بشنو این نکته که خود را زغم آزاد کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حال یا فکر سبو کن که مر از باده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی"
#حافظ دربیت اول این نکته کاملا رهگشا به مخاطبان خود یاد میدهد که؛از غم بگریزی وخود را آزاد کنی. آنچه که قسمت تو نیست(به تعبیر دینی)یا در ژنتیک و chance تو نیست(به تعبیر سکولاریستی)اگر به آن فکر کنی و غم آنها را بخوری چیزی عوض نمیشود. اما تو بازنده ای.
2. آتش در قیاس کردن خود با دیگران.
سر و راز این قیاسها اینست که ما #درون_خود را با #بیرون_دیگران قیاس میکنیم.
من نمی گویم تفاوتها در عالم وجود ندارند. نمی گویم عده ای از عده ای دیگر مشهورتر، زیباتر، فاضل تر و ... نیستند.
اساسا عالم بر این تفاوتها و تکثرات بنا شده است. اما نکته محوری که در این نوع قیاس رهزنی میکند و از چشم ما دور می ماند اینست که ما به وضعیت خویشتن بیش از همه اشراف داریم. اما در مورد دیگران چه؟ ظواهر اموررا می بینیم و از بواطن آن مطلع نیستیم. فرد #درون_خود را با #بیرون_دیگری قیاس میکند و بر اساس آن قیاس داوری میکند و #تجربه_ ملال را تجربه میکند.
🔉#دکتر_سروش_دباغ / کلگری
🔴▪️زندگی در اینجا و اکنون به روایت #اکهارت_تله و #سپهری
نکته #اکهارت_تله و آموزه محوری او در باب "زندگی در حال" که از تفکیک میان #تفکر و #آگاهی سخن میگوید و همه این نوع "بازی های ذهنی" را به قلمرو تفکر سوق میدهد اینست که از جایی به بعد اگر من تفطنی به تفکیک میان تفکر و آگاهی نداشته باشم و دائما با "خود" و "بازی های ذهنی" خود درگیر باشم، حضور در کائنات و جهان پیرامون را از دست میدهم.
خیلی از تجربه هایی که تا شخص "خود" را در میانه نبیند، تا "ایگو" و "بازی های ذهنی" را به محاق نبرد، نمیتواند لمس و تجربه کند وقتی محقق میشود که اولا فرد نظرا به این تفکیک، بصیرت و تفطنی پیدا کند و بعد کمک کند به خودش در وهله اول، نه به دیگران تا از این "بازی های ذهنی" و "ایگو" تا میشود فاصله بگیرد و #حضور را تجربه کند.
#اکهارت_تله میگوید:
"اگر شما همه زندگی بیداری خود را به نارضایتی و نگرانی و اضطراب و افسردگی و ناامیدی سپر نمیکنید و بر اثر وضعیت های دیگر تحلیل نرفته اید، اگر شما قادر هستید از چیزهای ساده ای مثل گوش کردن به صدای باران یا باد لذت ببرید، اگر شما میتوانید زیبایی ابرها را که در پهنه آسمان حرکت میکنند ببینید یا بدون احساس تنهائی یا نیاز به یک محرک ذهنی یا سرگرمی، اوقاتی را در تنهائی سپری کنید، اگر شما ناگهان متوجه شوید با یک آدم غریبه با مهربانی صادقانه رفتار میکنید، بدون آنکه از آن آقا یا خانم چیزی بخواهید، بدین معنی است که فضای درون شما هر چند کوچک در میان آن جریان بی وقفه فکر که همان "ذهن انسانی" است گشوده شده است.
موقعی که چنین اتفاقی می افتد حسی از تندرستی و آرامش _ هرچند کوچک _ به فرد دست میدهد. اگر شما بتوانید این امر را در خود محقق کنید یعنی [فاصله گرفتن از محرکات ذهنی] و بجای اینکه شخص دائما بازیگر باشد _ چنانکه عموما بازیگریم _ چند صباحی شخص، "تماشاگر" رفتار و سکنات خود و بازی های ذهنی خود باشد؛ نوعی#طمانینه و #آرامش را در خود تجربه میکند."
#اکهارت_تله در اینجا مفهوم #سکوت را بر میکشد. برای بتصویر کشیدن مقوله "بیداری" و "لذت بودن".
اطفائ تموجات ذهنی و از مقام #بازیگری به #تماشاگری وارد شدن میتواند به فرد کمک کند که "حضور" و "بیداری" را لمس کند و بچشد.
این آن معنای مهمی است که #اکهارت_تله از مقوله "لذت بودن" و "زندگی کردن" در "اینجا و اکنون" مراد میکند.
این معنا و مفهوم تا جایی که من میفهمم ارتباط وثیقی دارد با خاموش شدن تموجات ذهنی که متضمن آغاز روند جدایی #تفکر از #آگاهی است و شخص، "بیداری" و "آگاهی" را در خود محقق بکند. و بهمان میزان که این رخ میدهد، ما در #اینجا و #اکنون زندگی میکنیم.
👤 دکتر #سروش_دباغ
🔊 #آب_در_یک_قدمی_است
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️علوم انسانی سکولار
دوم؛ نقلی کردن علوم انسانی، آخرین سنگر مقاومت در برابر #سکولاریزاسیون است. فلسفه یونانی از زمانی که وارد سرزمینهای اسلامی شد، #سکولار (غیر دینی) بود و غیر دینی ماند. نه مبانی اش (مانند اصلیت و ...) بر گرفته از دین بود نه مسائلش نه فروعش و نه اصولش.
و سر مخالفت فقیهان و عارفان با فلسفه همین بود که آنرا میهمانی بیگانه و ناخوانده می یافتند. و هر چند گاه با آن به ستیز بر میخاستند. (حساب #علم_کلام البته از فلسفه جداست).
#معتزله هم که علم اخلاق مستقل از دین (سکولار) بنا کردند، هرگز مقبول عامه مسلمین نیفتادند. تعبیر "فلسفه اسلامی" را فیلسوفان مسلمان نساختند و بکار نبردند. این ترکیب دستپخت مستشرقانی بود که برای طبقه بندی دستاوردهای شرقیان، جعبه هایی ارزان و آسان میخواستند.
علوم طبیعی_تجربی هم از ابتدای تولدشان سکولار بودند و سکولار ماندند. علمائ دین اگر گاه هوس اسلامی کردن فلسفه را در سر می پروراندند و در مورد علوم_طبیعی هیچگاه بدین وسوسه نیفتادند.
کسی از نجوم اسلامی یا فیزیک بومی یا زمین شناسی نقلی دم نزد و به دفاع از آنها بر نخاست. لکن #علوم_انسانی از این بخت برخوردار نبودند. عالمان دین همواره می پنداشتند که این علوم، پا در کفش آنان کرده و دور از دست آنان قرار گرفته اند. و رقیب ایشان شده اند. بخصوص مارکسیسم "کافر" که جوانان را در کشور شکار میکرد و بر بدگمانی عالمان دین می افزود.
بر اثر این رقابتها و دشمنی ها و بدگمانی ها بود که در "انقلاب فرهنگی" سالهای 58 و 59 غریو استغنا برخاست که؛ ما "فلسفه اسلامی" داریم و به "علوم انسانی غربی" حاجت نداریم. ...
این غریوها و داعیه ها عاقبت به آنجا انجامید که چند جلد کتاب در روانشناسی اسلامی و جامعه شناسی اسلامی و ... در #قم نوشته شد و چون چاه معرفتشان خشکید، دیگر از این مقوله دم نزدند و کار را به کاردان سپردند. ...
اگر #علوم_انسانی سکولار باشد، #علم_سیاست هم سکولار خواهد شد و از سکولار شدن #علم_سیاست تا سکولار شدن خود #سیاست نیم ذراع بیش راه نیست. برخاستن این غوغاها و غریوها ناگهان پس از زندانی کردن و محاکمه فرمایشی و فرسایشی #سعید_حجاریان
گویا بر این تحلیل است.
"حکومت دینی"، سیاست شرعی و علم نقلی میخواهد و این مهم با #علم_سکولار بر نمی آید.
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📝 #راز_و_ناز_علوم_انسانی / مهر 1389
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️بی مهری نسبت به علوم انسانی
یکم؛
سوظن حاکمان کنونی ایران به علوم انسانی یک دلیل بیشتر ندارد و آن اینکه این علوم #سکولارند. آنان توقع دارند که #علوم_انسانی در مقام تحلیل و تبیین احوال فرد و اجتماع انسانی، مفاهیمی چون اراده خدا و روح، و نیز آموزه های درون دینی را بکار گیرند و چون چنین نمی کنند مورد بی مهری حاکمان و عالمان دین قرار می گیرند. ...
فیلسوفان متافیزیسین شاید بتوانند مقوله #اراده_الهی را سامانی فلسفی دهند و در کنار تبیین علمی از انقلاب، تبیینی متافیزیکی هم بنشانند. اما این مقدار، خاطر حاکمان و عالمان دین را ابدا راضی نمیکند. آنان بسی بیش از این میخواهند. آنان به #علم_انسانی عقلی و تجربی بدگمانند و خواهان بنا کردن #علوم_انسانی نقلی اند. یعنی علومی که از دل متون مقدس استخراج شوند و احوال فرد و جامعه را برای همیشه و به نحو صادق باز گویند.
کرسی های نظریه پردازی _ از بدایع ابداعات جمهوری اسلامی اند _ منظور و مقصودی غیر از این نداشتند و ندارند و می خواهند با همین شیوه ها علم های نو بسازند و نظریه بپردازند تا چشم دشمنان را کور و دل دوستان را مسرور سازند.
آنان خواستار طرد قاطع #علوم_انسانی_عقلی و تاسیس #علوم_انسانی_نقلی اند.
و همین علوم انسانی #نقلی اند که نام #علوم_انسانی_اسلامی و بومی را بخود گرفته است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📝#راز_و_علوم_انسانی / مهر 1389
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴▪️ جفا در حق عالم
حیران ام از این همه تازش که در این سالها در حقِ اندیشمندی همچون #سروش روا داشتهاند. از سنتگرایانِ راستکیش تا بنیادگرایانِ کجاندیش، از چپگرایانِ #مارکسیست تا راستگرایانِ #فاشیست، از #دینداران تا #بیدینان، از انقلابیانِ تندرو تا محافظهکارانِ کندرو، (و این اواخر:) از یارانِ سابق تا دوستانِ لاحق!، کسی نمانده است که او را ننواخته باشد. کجای دنیا با متفکرانِ خود چنین میکنند؟ مروّت را از این دیار رخت بربسته است؟! تا ایران بود، #حزبالله و انصارش در #دانشگاه_تهران و #پلیتکنیک ( #امیر_کبیر) به سویاش صندلی پرتاب میکردند و به استقبالاش چوبهی دار میافراشتند و در خرّمآباد سنگاش میزدند و در نشریهی «صبح» و «سوره» دشناماش میدادند،... اکنون نیز که به ناگزیر هجرت کرده است، تهمتها و تحریفها و زخم زبانها را پایانی نیست. «از دشمنان بَرَند شکایت به دوستان / چون دوستْ دشمن است، شکایت کجا بریم؟» (سعدی).
گمان ندارم هیچیک از این بیمِهریها برای او گرانتر از بیوفاییِ دوستان و شاگرداناش باشد. «هر کسی سنگی میانداختند. شبلی موافقت را گِلی انداخت. حسین بن منصور آهی کرد. گفتند: "از این همه سنگ چرا هیچ آه نکردی؟ از گِلی آه کردن چه سِرّ است؟" گفت: "از آنکه آنها نمیدانند، معذور اند. از او سختام میآید که میداند که: نمیباید انداخت"» (عطار). این سنگاندازان از دو قطبِ متضاد اند. برخی (همچون اصحاب فردید) میگویند او غربزده است و برخی (همچون اصحاب طباطبایی) میگویند او غربستیز است! برخی میگویند او نگذاشت علوم انسانیِ اسلامی پا بگیرد، برخی میگویند او آمده بود تا علوم انسانی را اسلامی کند! او بود که باعث و بانیِ انقلاب فرهنگی بود! (و دیگری، در حالی که گِلی میاندازد:) او بود که کتاباش را میخواستند واردِ دروس دانشگاه کنند! او ست که میخواهد یک بارِ دیگر انقلاب اسلامی راه بیندازد!
بد نیست اینجا سخنان سروش را در 26 خرداد 1360 نقل کنم تا دستکم بدانیم داریم به چه کسی میتازیم:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«هیچ چیز آسانتر از این نیست که با القاب غربی ـ شرقی و امثال آن خودمان را از زحمت فکر کردن آسوده کنیم و با چنین پسوندها و اوصافی خط بطلان ابدی و مطلق بر دستهای از افکار بکشیم. ... اگر کسی فکر کند که ʼفکرʻ تابع جغرافیا یا ادوار و اعصار تاریخی است، فکر را نشناخته است. ... اگر کسی به خوبی در چگونگی رشد اندیشه و فرهنگ در عالم بشریت مطالعه کرده باشد میداند که این دربستنها و این تحریمهای مصنوعی و تحمیلی هرگز به خفه و خفی شدنِ اندیشههای دیگران منتهی نخواهد شد، بلکه فقط به محرومیت و فقر این طرف خواهد انجامید. ... ما نمیخواهیم در این سرزمین و در ظل جمهوری اسلامی آنچنان ماجراهایی که بر سر گالیله آمد تکرار شود. یعنی نمیخواهیم در این سرزمین مذهبْ ترمزِ علم باشد. ... اگر کسانی گمان کنند که ستاد انقلاب فرهنگی یا هر سازمان دیگری ــ رسمی یا غیررسمی ــ قادر به خلقِ علم اند و میتوانند دستور دهند تا علمی سبز بشود، از علمناشناسی است. چنین چیزی امکان ندارد. علم یک حیوان وحشی است. این تعبیر از من است. علم یک چیز رامنشدنی است. ممکن است کسانی گمان کنند که میتوانند علم را همچون یک بردهی دستآموز، یک فرمانبردارِ مطیع، در اختیار بگیرند و به آن فرمان دهند که: چنین باش، جهان را چنان نشان بده، ما را با فلان نتیجه میهمان کن... چنین چیزی دیگر علم نخواهد بود. علم یک جنگلِ خودرو ست»
✍ دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #تفرج_صنع ، صراط، صص 199-191.
با سپاس فراوان از ادمین کانال "چهل سالگی"
@Chelsalegi
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
با عرض سلام خدمت همراهان عزیز ، در کنار کانال "عبدالکریم سروش و فلاسفه" برای آسانی کار شما علاقمندان عزیز ، کانالی احداث کردیم برای نشر سخنرانی ها و دکلمه های زیبا دکتر سروش عزیز.💐💐❤️
برای ورود به کانال از طریق لینک های زیر اقدام نمایید:
@Soroush_voice
https://telegram.me/joinchat/BlvU_kBiJYWbMnYuKHH3Kw
🔴▪️ اول آبان به مناسبت درگذشت استاد حقیقت و آزادی
آیت الله #احمد_قابل
مجاهدت های علمی احمد قابل
رویکرد دین پژوهانهی احمد قابل نواندیشی در اجتهاد سنتی به شیوهی متن محور و حاکم کردن عقل مشترک جمعی عرفی عصری بر شریعت و اقبال به روایات و فتاوای مغفول و شاذ به شرط سازگاری با فرهنگ زمانه است.
اولا او یقینا نواندیش است، آراء متفاوت و فتاوای تازه ای دارد، مبانی جدیدی در مقایسه با معاصران خود دارد.
ثانیا او صریحا در مکتوبات خود به کافی بودن منابع اصلی دین یعنی کتاب و سنت و عقل و نیز مجموعه ی آراء و فتاوای عالمان و فقیهان گذشته اشاره کرده و عدم نیاز به اجتهاد در اصول و مبانی را نیز خاطرنشان ساخته است.
ثالثا معتقد است بتدریج فتاوای فقیهان از حق فاصله گرفته به روایاتی مرجوح استناد کرده اند.
وظیفه ی فقیه امروزی نواندیشی در اجتهاد سنتی است.
به این معنی که نظم و آهنگ و چنینش منابع را تغییر دهد و از همان منابع کهن نتایج جدیدی بدست آورد.
بنابراین اجتهادی که قرنها منجمد شده بود، دوباره به راه اصلی خود باز می گردد.
✍ #محسن_کدیور
📝 بخشی از سخنرانی مجازی مورخ ۷ آبان ۱۳۹۱ در مراسم شب هفت مرحوم احمد قابل در کوالالامپور مالزی / برگرفته از کانال استاد کدیور
.....
تعریف شخصیت فردی و علمی استاد مرحوم، احمد قابل از زبان استاد #مصطفی_ملکیان را در فایل صوتی زیر در کانال یوتیوب میتوانید بشنوید و متن آن را نیز بخوانید.
https://www.youtube.com/watch?v=JwuhdFd1bn0
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
یادم هست که از اوّلین کتابهای فلسفی که در دوران جوانی می خواندم، کتابی بود تحت این عنوان :
#سقراط، مردی که جرات پرسیدن داشت
آن موقع این معنا برای من خیلی مجهول بود، مخصوصاً وقتی می خواندم که سقراط می گفت من خرمگسی هستم که #خداوند مرا برای بیدار کردن آتـنی ها فرستاده است، این تواضع سقراط هم معنایش برای من چندان روشن نبود.
امّا اکنون که قدری معنای آن را می فهمم می خواهم بگویم شما هم متواضعانه نقش سقراط را در پیش گیرید
و جرات پرسیدن داشته باشید
و این جرات را به دیگران هم حتماً انتقال بدهید،
چون اصلی ترین مساله همین است ...
سوالات را به حرام و حلال تقسیم نکنید.
پرسیدن، عبادت است.
اگر کسی است که نمی تواند با دانشجو بجوشد،
حرفش را نمی فهمد
و با او همدلی نمی کند
و طالب مقلدان است نه محققان،
او را علاج کنید یا عذرش را بخواهید.
آری، بر مُشتی جاهل فرمان راندن کار آسانی است
امّا دانشگاه، جای پژوهشهای دشوار است نه تخمه شکستن های آسان ...
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #فربه_تر_از_ایدئولوژی
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A