کانالی برای آن ها که می اندیشند... اندیشه ها و آرای دکتر عبدالکریم سروش و بزرگان عرفان و فلسفه کانال رسمی دکتر سروش : @DrSoroush
بازخوانی ابیات فوق دکتر #عبدالکریم_سروش👇👇👇
Читать полностью…"زهی انسانی که: از تکبر می رود از دست خویش"
بخش هجدهم و پایانی: 1366/12/21🔻🔻🔻
خود از دست خویش به رنج است اما مردم از دست او آسوده هستند. خود را برای آخرتش به تعب انداخته اما مردم را از دست خویش آسوده نهاده است. اگر از کسی دوری می کند از سر زهد و نزاهت است و اگر نزدیک می شود، از روی رفق و رحمت. دوری اش از سر کبر و خود بزرگ بینی نیست و نزدیکی اش از روی مکر و خدیعت نیست.
انسان پارسا مشغول دنیای دیگر است و خود را فدای راحتی دیگران می کند. اما انسان راحت طلب همه انسان ها را خادم خود می خواهد و وای به روزی که همین انسان به قدرت هم دست پیدا کند. همه باید جرعه های تلخ بنوشند تا کام نامبارک او شیرین شود. لذا انسان پارسا نفس اماره خود را می دزدد و با رنج امروز، آینده دلپذیر خود را بنا می کند. به هر روی انسان پارسا برای دیگران چه رنجی می آورد؟ دوستی پارسایان چنان پایدار و استوار است که به عرصه محشر هم کشیده می شود؛ وانگهی چه خیانتی بالاتر از این است که انسان به نام دوستی از دیگران سواری بگیرد؟ از همین جهت است که انسان خودپسند همیشه در بیابان برهوت تنها است.
#عبدالکریم_سروش_بیست_و_یکم_اسفند_ماه_سال_1366
✳️آنچه که حضرت امیر(ع) در این خطبه بر ما گوشزد می کنند این است که انسان موجودی بسیار تحول پذیر است؛ و در عین همین تحول پذیری است که به محرک ها پاسخ می دهد. پس از خواندن این خطبه باید دریابیم که آیا وضع و حال ما نسبت به گذشته تغییر کرده است یا خیر؟ هم چنین باید دریابیم که انسان دریابد قبلا با چه بانگی روان می شد و امروز با کدامین بانگ؟ انسان موجودی بسیار پیچیده است و از همین روی مولی علی(ع) با ایراد این خطبه محرک های انسانی را تشریح می کنند که به ندای حق پاسخ می دهد. مساله صبر، شکیبایی، تقوا، ایثار، زبان، قناعت، طمع، قدرت طلبی، حب نفس و... از جمله این محرک ها است و نشان می دهد که شان و منزلت انسان تا چه حدی است؟ با این اوصاف، انسان پارسا انسان دیگری شده است و جهان برای او به ماندنی ها و نماندنی ها تقسیم شده است. او می داند که آنچه پایدار نیست از دست می رود اما عجبا بر مناسبات قدرت که حاکمان گویی در نمی یابند که قدرت چند روزه ماندنی نیست؛ و تیغه شمشیر بر طناب قدرت می افتد و بامداد رحیل جای خود را به شب تاریک می دهد و دیوصفتی و مستی جای خود را به هوشیاری مردمان. به سوی می و مستی و عیش و نوش می روند و خود را فراموش می کنند و نمی دانند که پیش از پرداختن به دیگری باید به خود پرداخت. خودشناسی نه همین است که انسان در مورد خود فکر کند. خودشناسی این است که انسان فعلیت های خود را بشناسد و در نهاد ناآرام خود دریابد که باید متصف به صفات آیینه جمال خداوند گردد:
✳️ او چو بیند خلق را سرمست خویش/ از تکبر می رود از دست خویش
✳️ از وفور مدح ها فرعون شد/ کن ذلیل النفس هونا لا تسد.
پارسایان بدون حب و بغض وجود خود را در ترازوی عدالت قرار می دهند و در برابر بی مهری ها سکوت می کنند آنها به نغمه سکوت درونی خود پناه می برند و در این سکوت ابدی درس ها می آموزند آنها از دار دنیا چیزی نمی خواهند آب کم می جویند و تشنگی را ترجیح می دهند؛ آنان به محرک های مثبت خود پاسخ می دهند و دائما به خود مشغول هستند و عیب دیگران نمی گیرند و همین است راز خطبه متقین.
❎ آب کم جو، تشنگی آور به دست/ تا بجوشد آبت از بالا و پست
❎ تا سقا هم ربهم آید خطاب/ تشنه باش، الله اعلم بالصواب.
با این اوصاف انسان با هیچ درجه ای از آلودگی و قصور و کوتاهی نباید خود را از رسیدن به آن مقام عالی، خالی ببیند. چرا که دریاهای لطف و مرحمت حق تعالی برای شستن همین پلیدی ها نهاده شده است.
🕎 حکیم شیخ ابونصر فارابی در کتاب آراء اهل مدینه فاضله پس از تشریح صدور جهان به بررسی جایگاه نفس و قوای آن در عالم می پردازد و سپس بررسی سعادت و فضیلت را در مدینه فاضله بررسی می کند. در این کتاب حاکم همان جایگاهی را دارد که موجود اول جهان دارد. آیا بر اساس این شرح می توان مدینه ای ترسیم نمود که در آن به جای تفویض قدرت و تشبه حاکم به خدا متقین حکم برانند؟ این مقام پست و سیاست زده بالعرض در فلسفه فارابی به یک سو نهاده شود و به جای آن متقین سرنوشت خود را در دست بگیرند؟
#پایان بخش هجدهم و کتاب اوصاف پارسایان.
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #ابونصرفارابی؛ #متقین؛ #مناسبات_قدرت؛
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
"به یاد سیدخلیل عالی نژاد؛ بزرگ مرد اهل تصوف"
در آن صبح سترون سرد پاییزی، نیستان سوخت، دستان سوخت.
هم این خونیاگر آیین مستان سوخت.
بنال ای قمری کوکو زن افسانه های دور.
بنال ای بی نوا تنبور.
تو ای از جفت هم پرواز خود تا جاودان محجور.
بنال ای بینوا تنبور.
به سوگ زیر و بم غم ناله های
مطربی پرشور.
بنال ای بینوا تنبور.
به سوگ بی قراری های آن شیدای شهر آشوب.
به سوگ آخرین شیدایی شهر غریب عشق.
ببار ای بی قرار، ای بی نشان تنبور.
ببار ای بی قرار، ای بی نشان تنبور.
بنال ای بینوا تنبور.
/channel/moalana
"خامشی بحر است و گفتن همچو جو"
بخش هفدهم؛تاریخ: 1366/12/7🔻🔻🔻
قبل از اینکه بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می کند. آنچه را بدو بسپارند تباه نمی سازد و آنچه را به یادش آورند فراموش نمی کند و کسی را به لقب های زشت نمی خواند و همسایه را نمی آزارد. دیگران را بر مصائبش سرکوفت نمی زند و به باطل در نمی آید و از حق به در نمی رود. اگر خموش بماند خموشی اش او را محزون نمی کند و اگر بخندد صدایش بلند نمی شود. اگر به او ستم رود شکیبایی پیشه می کند تا خدا برایش انتقام کشد.
انسان پارسا کسی است که شجاعت اعتراف به حق را دارد و اگر مسئولیتی را بر عهده گرفت رسالت آن را به جای می آورد و تباه نمی کند. اما چرا فراموشی در این خطبه مذموم شمرده شده است؟ گاهی اوقات فراموشی از جنس علت درونی و به حق از دایره اختیار آدمی خارج است؛ اما اگر همین مورد هم به اسباب و مقارناتش مراجعه شود در اختیار و اراده آدمی است. در وجهی دیگر انسان پارسا دیگران را به القاب زشت صدا نمی زند و پشت سر دیگران به غیبت نمی پردازد تا شخصیت اجتماعی او را موهون و لگدمال کند وانگهی که منتهای توانایی انسان ناتوان غیبت است. پارسایان از فحش و کلمات رکیک به دور هستند چراکه نهادن القاب زشت بر دیگران هم از دسته فحش و بسیار ناپسند است.پارسایان شیرینی سکوت خود را احساس می کنند نه اینکه کسی آنها را وادار به سکوت کند بلکه با میل و اراده خود به آن می گرایند. آنها در عین سکوت تفکر می کنند نه اینکه دلشان از غم سخن گفتن سرشار باشد ولی ساکت بمانند. بنابراین راه سکوت این است که انسان درک کند که سخنش به حدی از پختگی و سنجیدگی رسیده باشد و سپس بیان شود. بسیاری از سخنان را اگر انسان نزد خود حلاجی کند می فهمد که هنوز پخته نشده است و سخنی برای گفتن ندارد؛ بنابراین اگر همین یک قاعده اخلاقی رعایت شود انسان لب به سخن نمی گشاید و سکوت اختیار می کند! بنابراین اگر زبان پاک شود دل هم پاک خواهد شد و این نشان می دهد که زبان هم علت است و هم علامت و رابطه ای استلزامی میان آنها برقرار است. اما انسان در مقام عمل از این امر ناتوان است و از همین جهت باید یک بار به سراغ سرچشمه ها برود و از مصاحبت با افراد متقی دریابد که سکوت ممکن است. چرا که راز عدم سکوت و تلازم به قواعد اخلاقی این است که انسان آنها را به صورت آرمان می بیند در حالی که اگر به اطراف خود بنگرد خواهد دید که افردی هستند که سکوت برآنها مستولی است و در نتیجه سکوت ممکن است. انسان در سخن گفتن روح خودش را خرج می کند و به جای تقویت روح آن را تخلیه می کند. اما اگر سرمایه بدن و روح و روابط متقابل آن را دریابد چون عقلش کامل شده است کلامش کم می شود! او با سکوت حرارت مداوم وحی را احساس می کند و این همان باران رحمتی است که گاهی درون خود حس می کنیم.
✳️ دم مزن تا بشنوی از دم زنان/آنچه نامد در زبان و در بیان
✳️ دم مزن تا بشنوی زان آفتاب/آنچه ناید در کتاب و در خطاب
✳️ دم مزن تا دم زند بهر تو روح/ آشنا بگذار در کشتی نوح
انسان کافی است که خود را در معرض این وحی مستمر قرار دهد و با دور کردن پستی ها و پرگویی و پرخوری و پرخوابی راه هدایت را بر خود بگشاید. در نهایت، پارسایان در برابر ظلمی که بر آنها رفته سکوت می کنند؛ اما این بدان معنا نیست که ظلم پذیر هستند بلکه منظور صبری است دسترنجش نصیب انسان خواهد شد و در نتیجه آن خداوند انتقام شخص مظلوم را از ظالم خواهد کشید.
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #مظلوم؛ #ظالم؛ #پرگویی؛ #پارسایان.
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔴 درود دوستان عزیز.
کانال دکتر سروش دباغ، به آدرس زیر منتقل می شود. و مطالب ایشان در کانال جدید به اشتراک گذاشته خواهد شد.
لطفا به کانال زیر وارد شوید.
https://t.me/joinchat/AAAAAD7VKbEvPne0cjIy3Q
/channel/Soroushdabbagh_Official
"نفس خود را کش، جهان را زنده کن"
بخش پانزدهم(قسمت دوم)تاریخ:1366/11/16🔻🔻🔻🔻
چنانکه پیش از این گذشت، پارسایان زبانشان را نگه می دارند تا بر ناصواب نگردد؛ فحش در لغت به معنای قول و عمل قبیح است و فحشا در مورد عمل زشت و ناپسند به کار گرفته می شود. دکترسروش پس از فراغت از این بخش با سیری در بخشی از خطبه ها نشان می دهد که حضرت امیر(ع) چگونه زبان به انتقاد می گشایند(نهج البلاغه؛خطبه سوم). بنابراین پارسایان زبان بر دشنام نمی گشایند مبادا اینکه معبود آنها متقابلا مورد اهانت قرار بگیرد. وانگهی که دشنام امری خودفزاینده است. یعنی اگر شروع شود از حرکت باز نمی ایستد که حتی تشدید هم می شود. لذا راه حل قرآن در این خصوص دعوت به تسامح است، اما تسامحی که از سر معرفت و شناخت برمی خیزد و از همین روی رفتاری مطابق با قاعده است. می توان دریافت که اگر انسان خود را برجای دیگری بگذارد خواهد دید که آیا حاضر است دشنام دیگران را در خصوص عقاید خود تحمل کند؟ پارسایان زبان خود را به دشنام می بندند و درک می کنند که با دشنام خصومت افزایش پیدا می کند. انسان پارسا می داند که نباید به عیب جویی از دیگران بپردازد. او در برخورد با جاهلان مثل خودشان برخورد نمی کند و بالعکس زبانش نرم و کلامش گیرا است. بر خلاف عده ای که حتی در مقام نصیحت هم زبانشان به دشنام آلوده است.
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #دشنام؛ #خصومت؛ #نهج_البلاغه؛ #جاهلان
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
"نفس خود را کش، جهان را زنده کن"
بخش پانزدهم:(قسمت اول)تاریخ:1366/11/16🔻🔻🔻🔻🔻
شخص متقی را می بینی که امرش آسان است، دینش محفوظ، شهوتش مرده و خشمش فرونشانده است. به نیکی او امید می رود و از شرش ایمنی حاصل است. اگر در میان غافلان باشد در زمره ذاکران نوشته می شود و اگر در بین ذاکران باشد از غافلان محسوب نمی گردد. و از کسی که به او ظلم روا داشته است درمی گذرد.
واضح است که سهل الامر بودن انسان متقی از این جهت است که وی اهل تکلف نیست. در خصوص این دسته از انسان ها نمی توان دانست که اکنون رای اصلی شان چیست؟ بنابراین کسی روش معینی ندارد زندگی با او بسیار دشوار خواهد بود. چراکه هر لحظه انتظار امری نامعین از او می رود. انسان سهل الامر نه دیگران را به زحمت می اندازد و نه خودش را به ورطه نابودی می کشاند. بنابراین سهل الامر بدین معنا نیست که در امور جدی زندگی غافل است بلکه به معنای این است که روش و منش او ثابت است. این تکلف یکی از اوصاف دیکتاتوران است. کسانی که در دربار آنها فعالیت می کردند همواره خود را بر لب پرتگاه می دیدند که سرنوشتشان به مزاج حاکم بسته بود. بنابراین هرقدر مقام انسان در امور اجتماعی بالاتر می رود باید قواعد اخلاقی او نیز ضابطه مند باشد و به شهوت نگراید. چنانکه پیش از این خواندیم در اسلام چیزی به نام کشتن نفس(با فتح ن و سکون فا) نداریم و اگر در میان صوفیان این امر دیده می شود با روح شریعت سازگار نیست. این یکی از قوایی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است و مقصود از کشتن نفس رعایت حد اعتدال در به کار بردن آن است. چراکه اگر اعمال قوای انسان از حد خود عبور کند مذموم می شود. از پیامبر رحمت(ص) نقل است که "در روز رستاخیز بدترین مردم کسی است که در دنیا دیگران از ترس گزندش به او احترام می کنند. انسان متقی درست برعکس چنین انسانی است یعنی همگان از وی آسوده خاطر هستند. انسان متقی هوی و هوس خود را به زنجیر می کشد و نفس را در سرما نگاه می دارد تا یخ ببند و او را در آفتاب و خورشید عراق نمی آورد تا بیدار شود و دیگران را بدرد. بنابراین کسانی که به قدرت رسیده اند اگر وجود خویش را پاک نکرده باشند دچار فساد می گردند و با یک اشاره کوچک طوفانی عظیم به پا می کنند. در پاره ای دیگر از خطبه امام می خوانیم که نیکوترین شیوه دفع شر این است که انسان به کسی که به او ظلم کرده بپیوندد و غرض از این گفتار همان روابط دوستانه است؛ ولی این پیوند هرجایی مطلوب نیست چراکه گاهی انسان در نشست و برخاست با اغنیا خوی اشرافی گری به خود می گیرد.در نتیجه هم نشینی با بیگانه دل را می آزارد و نیکویی عمل در این است که انسان در روابط دوستانه با کسی که از او بریده پیوند برقرار کند و او را شرمسار عمل خویش نماید.
نتیجه: چه مشکلی حاصل می شود اگر انسان، دوستی را که به او ظلم کرده است به کرامت و عفو ببخشد و ازهمین روی بهترین را دفع بدی پیوستن در برابر بریدن و کرامت در برابر تنگ چشمی است.
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #کرامت؛ #تنگ_چشمی؛ #ظلم؛ #اشرافی_گری؛ #پیامبر_رحمت؛ #دیکتاتوری.
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
اختلاف محمود
بخش چهاردهم؛ تاریخ: 1366/11/9🔻🔻🔻
علم و دانش گاهی اوقات مایه تفاخر می شود و همین امر نیز موجبات نزاع میان افراد و آحاد جامعه را فراهم می آورد. ازهمین جهت است که می بینیم یکی از علت های بعثت انبیای الهی همین رفع اختلافات بوده است. اما مساله اساسی اینجاست که دریابیم آیا تمام اختلاف ها مذموم است و باید از میان برداشته شود؟ مگر پیامبران با حضور خود عامل اختلاف نشده اند؟ ازهمین روی باید اختلاف را به گونه ای تفسیر نماییم که حد و حدود آن کاملا مشخص شود. ما نباید انتظار داشته باشیم که تمام اختلاف ها از میان افراد بشر رخت ببندد چراکه رفع اختلاف نهایی از آن قیامت است. قرآن به ما می گوید مردم در ابتدا امت واحده بودند و خداوند پیامبران را برانگیخت تا اختلاف ها را رفع نمایند ولی همین باعث نوع دیگری از اختلاف شد. اما هر اختلافی محمود نیست و هر عدم اختلافی مطلوب نیست. زمانی که قرآن کریم از وحدت امت واحده سخن می گوید مقصودش همان وحدت حیوانی ابتدایی است. ازهمین جهت پیامبران تعادل نخستینی را در اجتماعات انسانی وجود داشت و ما از آن به تعادل حیوانی تعبیر می کنیم برهم زدند و این شرط تکامل و اقتضای بلوغ آدمیان است. بنابراین وقتی که خداوند می گوید ما شما را به صورت قبائل قرار دادیم برای این است که یک دیگر را بشناسید نه این که نزاع کنید. نزاع گاهی از جنس جنگ است و گاهی از جنس بازی و نزاع دسته دوم عین رحمت است. اما یکی از دلایل پیدایش دیکتاتوری این است که حاکمان نمی خواهند با مردم وارد بازی شوند و در این گفت و شنود و تواصی به حق و صبر با آنها حرکت کنند. یک دیکتاتور هیچ وقت درون مردم نیست و همیشه می خواهد از بیرون بازی او را برنده اعلام کنند. از همین جهت است که ظلم حکومت ها بر مردمانشان به صورت خودافزاینده رشد می کند و اگر آتش ظلم روشن شود خاموش کردن آن بسیار مشکل است. یکی از مصادیق ظلم بیکاری جوانان در یک کشور است چراکه کار حق هرجوان و حق هر انسانی است و اگر در جامعه ای می بینیم که بیکاری بیداد می کند جز نام ظلم نمی توان بر آن نهاد؛ می دانیم که گفته اند حکومت ها با کفر باقی می مانند اما با ظلم خیر! این اختلاف، اختلاف محمودی و پسندیده ای نیست. نزاع حتی در گفت و گو صادق است. کسانی که به دنبال حقیقت نیستند و بر اساس خیالات خود به دنبال پیروزی هستند نباید مورد اعتنا باشند. در نتیجه گفته شده است ترک جدال کن حتی اگر حق با تو باشد:
✳️هر درونی که خیال اندیش شد/ چون دلیل آری خیالش بیش شد
✳️چون سخن در وی رود علت شود/ تیغ غازی دزد را آلت شود
✳️پس جواب او سکوت است و سکون/هست با ابله سخن گفتن جنون
نتیجه: عدم قناعت هم امری خودفزاینده است. چراکه انسان فزون طلب هرگز به داشته های خود راضی نخواهد شد. درست گفته اند که انسان فزون طلب همانند کسی است که هرچه بیشتر آب شور دریا را بنشوند بازهم تشنه تر می شود. بنابراین راهکار اصلی این است که انسان با ضابطه و معیار و اصول به سراغ زندگی برود و این اختلاف ها که بر اساس اصول باشد نه تنها مورد ملامت نیست که عین رحمت است.
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #رحمت؛ #فزون_طلبی؛ #امت_واحده؛ #دیکتاتوری
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
"قناعت در تولید"
بخش سیزدهم؛ تاریخ: 1366/2/11🔻🔻🔻
آنچه که تاکنون از طرف علمای اخلاق مدنظر قرار گرفته است قناعت در مصرف بوده است. و اینکه شخص به حد کفاف خودش راضی شود. اما امروزه نسبت ما با طبیعت دگرگون شده است. در گذشته ابزار تولیدی انسان به گونه ای نبود که بتواند بر طبیعت مسلط شود. اما امروزه به وسیله ماشین آلات و ابزار جدید یک دستگاه به اندازه هزار نفر کار انجام می دهد. در نتیجه مهم ترین مساله دنیای جدید تولید انبوه است که به مصرف انبوه ختم شده است و نسبت بشر را با طبیعت عوض کرده است. ازهمین روی است که می بینیم سدی و حدی اخلاقی در میان نیست و فضیلت مطلق در تند و تیز دویدن علیه طبیعت است. با این اوصاف در عصرجدید ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند هستیم که در باب مناسبات تولید و قناعت در تولید اندیشه و تامل کنیم؛ چراکه با تولید انبوه نیازهای کاذب سر بر می آورد. هرچند ایستادن در برابر آن دشوار است، اما باید دنیایی را که در آن به سر می بریم بشناسیم. آیا تامل کرده ایم که بشر منابع نفتی را که طی میلیون ها سال شکل گرفته است در عرض یکصد سال به باد داد؟ وانگهی که ظهور تکنولوژی هم تا جایی مشکلات بشر را حل خواهد کرد و پس از آن بشر در گرداب بردگی تکنولوژی دست و پا می زند. آیا چون توانایی تسلط داریم حق این را هم داریم؟ آیا چون قبضه شمشیر در دست است حق این را داریم که افراد بشر را به کشتن دهیم؟
☑️ نه هرکه دارد پادزهر زهر باید خورد/ نه هرکه دارد شمشیر حرب باید کرد
بنابراین به میزانی که قدرت بشر بیشتر می شود باید مناسبات اخلاقی هم دغدغه او شود ولی می بینیم که نتیجه بالعکس شده است. طبیعت در برابر این امر تا جایی و حدی پاسخ بشر را می دهد اما مساله این است که تا پیش از اینکه طبیعت پاسخ رد به ما بدهد باید بحران را پیش بینی، پیش گیری و حل کنیم! اما بازهم بشر زمانی که شکست خورد راه دیگری برای تسلط می گشاید و این در نتیجه فراموشی خویشتن داری حاصل می شود. بشر امروز می گوید تا هرکجا که توانستی پیش برو و به او وعده داده شده است که شما فقط آرزو کنید تا ما شما را به آرزویتان برسانیم! اما به چه قیمتی؟
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #طبیعت؛ #تکنولوژی؛ #تولیدانبوه؛ #مصرف؛ #فضیلت؛ #عصرجدید
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
#از_خون_جوانان_وطن
استاد #محمدرضا_شجریان
کلام: #عارف_قزوینی
#پلاسکو
روح تمام قهرمانان شاد
@Soroush_Philosopher
"معیار فضیلت و فضیلت قناعت"
بخش دوازدهم؛ تاریخ:1366/10/25🔻🔻🔻
ما امروزه به لحاظ تبیین مفاهیم اخلاقی و به خصوص مفاهیمی که دامنه آنها به اجتماع کشیده می شود بسیار فقیر هستیم. اگرچه در این زمینه ها اجتهادهای خوبی صورت گرفته است ولی در زمینه فقهی و سایر فنون کم تر تلاش شده است. یکی از منابع تعدیل کننده مفاهیم اخلاقی دعاهای صحیفه سجادیه است و پس از آن خطبه متقین و پس از آن خطبه منافقین. این فضیلت هایی که در منابع اصیل نهفته است با ایجاد رهنمودهای خود قطعا عامل خروج از تعارض های درونی و بیرونی است. هم چنین می دانیم که آنچه در مورد دنیا مورد مذمت قرار گرفته است همان اوصاف و شئونی است که موجب نزاع و تعارض درونی و بیرونی می شود. از همین روی می بینیم که دو صفت تکاثر و تفاخر عامل ایجاد نزاع و درگیری بین افراد بشر می شود. بنابراین زمانی که در فرازی از صحیفه سجادیه می بینیم که امام، صفات عدل و حق و... را می آورند می خواهند که با رشد و توسعه این مفاهیم چشم نزاع و دشمنی را کور و عقیم سازند. یکی از این رذیلت های اخلاقی وجود حسد در انسان است که اگرچه دیگران را نمی آزارد ولی باعث آزار شخص می گردد. بنابراین میزان تشخیص و سنجه فضیلت این است که درک نماییم آیا وصف آدمی به یک صفت او را از تعارض دور کرده یا خیر؟ بنابراین انسان باید از طمع دوری کند و غنای اصلی را به روح خود ببخشد و از همین جهت با تمسک به ایمان و عمل صالح خسران دنیوی را جبران نماید. انسانی که چشمش به اموال و ثروت دیگران دوخته شده است هرگز طعم سکینه و آرامش روحی را نخواهد چشید. در نتیجه به اسارت و ذلت می افتد و سربلندی و عزت را از دست می دهد. طمع همان صفتی است که در وجود پارسایان نیست. انسان طماع به خاطر میل و رغبت همواره مجبور است حقی را ناحق کند و یا آن را نادیده بگیرد تا به هدف خود دست یابد. این امر حتی برای راهبری یک کشور صادق است. نخستین پرسش از حاکمان یک کشور این است که تو با خود چه کردی که با خلق خدا هم می خواهی انجام بدهی؟ و چه حسابی از خود کشیدی که خود را شایسته این مقام می دانی؟ تو که خود اسیر مدح و محو قدرت شده ای و ریشه نفاق می پرورانی چگونه می خواهی دیگران را آزاد کنی؟ در نتیجه انسان باید اول خودش را آزاد کند و سپس به فکر دیگران افتد. انسان حتی در خصوص امور تکوینی عالم نباید فزون طلبی داشته باشد و به تعبیر مولانا نباید ""فضولی در کار قدر نماید"". در نتیجه پی می بریم که طمع و دوری از حرص و حسد مایه آرامش روانی و سکینه خاطر است. غنی ترین و ثروت مند ترین انسان ها اگر خاطر آرام نداشته باشد ثروتش در ازای از بین رفتن روحش به هیچ نمی ارزد. بنابراین انسان قانع شاکر است از آنچه که به او داده شده است؛ چرا که نمی داند آیا اگر سرمایه اش (علمی و مادی و...) زیادت پذیرد توانایی سپاس گفتن همه آن را دارد یا خیر؟
ادامه دارد....
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #نفاق؛ #طمع؛ #حسد؛ #فضیلت؛ #منافقین؛ #متقین؛ #صحیفه_سجادیه.
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
"عمل پارسایان به دنبال علم و آگاهی محقق می شود"
بخش دهم، تاریخ: 1366/10/11🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
شب را هراسان به سر می برند و صبح را شادمان بر می خیزند. هراسان از غفلتی که ورزیده اند و شادمان از فضل و رحمتی که نصیب آنها شده است.اگر نفسش چیزی را ناخوش دارد و بر او سرکشی کند او هم خواهش نفس را برآورده نمی کند. روشنی چشمش در آن چیزی است که زوال نمی پذیرد و بی میلی اش در آن چیزی که باقی نمی ماند.
✅ انسان متقی اولا به مجاهده با نفس می پردازد و درثانی زهد در دنیا را پیش می گیرد. وی به دنبال پایداری و جاودانگی است نه چیزهایی که زوال می پذیرد و فنا می شود. اما یکی از خصوصیت های روانی انسان این است که رفتار خودش را به گونه ای تنظیم می کند که در داوری دیگران مورد قبول واقع شود. این دست از توصیه های اخلاقی اگرچه باطل نیست اما نسبت به مراعات اخلاق در خلوت مقام پایین تری دارد. لذا انسانی که خدا را ناظر بر رفتار و اعمال خود می بیند مساله مجاهده با نفس را هم مدنظر قرار می دهد.
✅ بنابراین اگر انسان بنگرد که همواره چشمانی تیزبین در عالمی نورانی به نظاره او نشسته است مساله جهاد با نفس هم برای او اهمیت پیدا می کند. این شخص چون چشمانی را حاضر و ناظر می یابد در نگارش سطور شخصیت خود مبارزه با نفس را سرلوحه قرار می دهد. بنابراین رسیدن به خود از آنجا اهمیت می یابد که مجاهده و مراقبه با یک دیگر لحاظ شوند. گویی آدمی مرکب از دو "خود" است و این نفس که در شریعت از آن به "خود" تعبیر می شود همچون چهارپای سرکشی است که علم باید آن را به جلو بکشد و عمل آن را پیش براند.
✅ لذا انسانی که بر چموش تن سوار است مورد نفرین قرار می گیرد و چه نفرینی بالاتر از اینکه او هرگز به مقصد نرسد. درک این نکته منوط به توجه به نفس و درک مراتب نفس است. نفسی که گاهی ملامت گر و گاهی مطمئن و خشنود است. اما این نفس امر واحدی است و همچون نردبانی که پا، گاهی روی پله اول و گاهی روی پله آخر آن است. در این راستا امیرالمومنین(ع)، به نفس چنان ریاضتی می دهد که به صفتی موصوف شود که در آن نفس هرگز سرکشی نمی کند. اما درک این نکته واجب است که باید میان کشتن امیال و مبارزه با آن فرق نهاد. چرا که در غیر این صورت به قول امام محمد غزالی ما نمی خواهیم انسانی بسازیم که غضب و شهوت نداشته باشد؛ وانگهی که اینها از ضروریات وجود انسان است.
✅ با این مراتب، پیامبر رحمت(ص) با علاقه خود در رسیدگی به امور دنیوی شان نشان دادند که من هم خالی از عواطف نیستم و این تصور نادرست است که پیامبر خدا باید از همه چیز تهی باشد.
✅ در توجه به نفس مساله ازخودبیگانگی که در منطق اسلامی از آن به "خودفراموشی" و "کم آوردن از خود" تعبیر شده است در خصوص موجودی تصویر می شود که درکی از خود داشته باشد. اما به صورت کلی ازخودبیگانگی به این معنا است که انسان یک چیز باشد ولی تصورش از خود به گونه ای دیگر جلوه کند. بنابراین با اعوجاج و کجی درون، انسان جهان را کج می بیند و ازهمین روی است که باید علم_آگاهی و عمل با یک دیگر در وجود انسان حضور داشته باشند. با این اوصاف می توان گفت، انسانی زیان کار است که عملش گم باشد و در عین حال بپندارد که فعلی نیکو انجام می دهد. بنابراین مبارزه با نفس به معنای این است که انسان تصویری صحیح از خودش به دست آورد و بر خط مستقیم حرکت کند و کشمکش درونی را بیرون کند و خود را مجدد بسازد. بنابراین، انسانی که خود را خوب می شناسد نه مدح دیگران در او اثر می گذارد و نه ملامت های نابجای آنها. اما می دانیم که انسان به صورتی زندگی می کند که گویی مرگ برایش "یقینی شک آور" است؛ درحالی که اگر پی ببرد که مرگ نزدیک است اعمال و حساب های خود را بر اساس آن تنظیم می کند. در نتیجه اولین مرحله مجاهده با نفس محاسبه خود و پرسش از این است که به دنبال چه هدفی هستیم و در نهایت چه چیزی را می جوییم؟ بنابراین با فراموشی مرگ به "ازخودبیگانگی" می رسیم.
✅ مع الوصف، انسان پارسا ماندنی ها و رفتنی ها را درک می کند و می یابد که مهم ترین صفت این دنیا "فنا" است. و از این روی خود را از چنگال آن می رهاند.
جان گشاید سوی بالا بالها/ در زده تن در زمین چنگال ها
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #فنا؛ #ازخودبیگانگی؛ #پیامبر_رحمت.
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
از راسل پرسیده شد چرا شخص مذهبی می ترسد به عقایدش شک کند؟ راسل پاسخ داد: چون او با خودش می گوید چگونه به تاول های پایم بگویم مسیر طی شده اشتباه بوده است؟
✍ #برتراند_راسل
@Soroush_Philosopher
از شنیدن خبر فروریختن ساختمان پلاسکو در خیابان استانبولِ تهران و کشته شدنِ شماری از هموطنان عزیز، عمیقا متاثر شدم؛ پس از اطفای حریق، هم برخی از کسبه که به داخل ساختمان برگشته بودند،هم تعدادی از آتش نشانانِ دلسوز و فداکار، متاسفانه، با فرو ریختن ساختمان، زیر آوار ماندند و جان شیرین باختند. حقیقتا اسباب تاسف است، می توان حدس زد خانواده های داغدار، امشب چه حالی دارند و چگونه این لحظات تلخ تر از زهر را سپری می کنند. چراییِ فروریختن این ساختمان پنجاه و چند ساله را باید اهل فن توضیح دهند و ابعاد مختلف آنرا واکاوی کنند. افزون بر این، ذکر دو نکته ضروری می نماید. اولا، برکشیدنِ اقدام جسورانه و شجاعانۀ آتش نشانانِ عزیز که از مهمترین سرمایۀ خویش که جانشان باشد، گذشتند و انفاق کردند و رنج خود و راحت یاران را طلبیدند و حقیقتِ «برّ» را فراچنگ آوردند. شخصا، کلاه خود را به علامت احترام برای تک تک این عزیزان سفر کرده بر می دارم و بر روان پاک ایشان درود می فرستم و رشادت و جسارت و حریت ایشان را عمیقا می ستایم. ثانیا، برخی از اخبار و فیلم های منتشره در ساعات اخیر، بر بی تفاوتیِ برخی از شهروندان در میانۀ این حادثه هولناک دلالت می کند، تو گویی که مشغول تماشای یک فیلم سینمایی و یا یک منظرۀ خوش آب و رنگ اند و کاری جز عکس و فیلم گرفتن از این صحنه های دلخراش و جگر شکاف از دستشان بر نمی آید. 7-6 سال پیش، در یاداشتی، به مناسبتی دیگر ( صحنه جان دادنِ جوانی در یک نزاع خونین در میدان سعادت آبادِ تهران) ، از این نوع مواجه با انسانهای پیرامونی به « کوررنگی اخلاقی» تعبیر کردم؛ مواجهه ای که با « حساسیت زدایی اخلاقی» و پروای انسانهای گوشت و پوست و خوندار را نداشتن، در می رسد. امیدوارم با این تذکار ها و تاکید بر قبح و ناروایی این سنخ رفتارها، رفته رفته این نوع مواجهۀ دل آزار و رماننده که محصول « حساسیت زدایی اخلاقی» است، در میان ما کمینه شود و از میان رخت بربندد.
سروش دباغ.
30 دی ماه 95
@soroushdabbagh
"علم آموزی و ذکر حق دو صفت پارسایان است"
بخش نهم
تاریخ: 1366/10/4🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
انسان پارسا حریص بر علم آموزی است. علم را با حلم و میانه روی را با غنا می آمیزد. در عبادت خاشع است و در جست و جوی هدایت و گریزان از طمع است. دل او لرزان و هراسان است. شب که می شود تمام همتش شکرگزاری است و صبح که می شود تلاشش ذکر حق کردن.
حرص در علم به معنای حرص در علم نافع است و نباید از آن افراد مذموم را فهمید. انسان پس از سنجش افعال با افراط و تفریط و اعتدال پی می برد که افعال معتدل مطلوب و افعال تفریطی نامطلوب است و به همین سبب پارسایان در علم اندوزی حریص هستند و نمی گویند که علم و تقوای زیاد خوب نیست. اما یکی از مهم ترین اوصاف پارسایان حلم است یعنی آنهایی که می توانند آتش غضب را خاموش کنند و تحمل جفای خلق را دارند. ازهمین روی باید در ارشاد به حق خود را از چنگال متجاوز بیرون کشید و در برابر دوستان و فریب خوردگان بردبار بود. همه جا نباید قانون خشک را حاکم نمود. جفاهای خلق از نوع بلاهایی است که در تربیت و تزکیه نفس آدمی موثر می افتد. بنابراین انسان پارسا در عین ثروتمندی میانه روی را برمی گزیند و می داند که مال خود را در کجا صرف کند و به خرج های بیهوده و گزاف پایان دهد. لذا عده ای از عارفان برای این که از سرکشی دور بمانند از استغنا می گریختند. چنان که قرآن کریم اشاره می کند انسان چون خود را بی نیاز می بیند سرکشی می کند. بسیاری از اندیشمندان هم چون غزالی طلب رزق را محکوم می کنند. در حالی که به دنبال رزق حلال رفتن از ارکان اصلی دین است. وانگهی اگر انسانی از راه های معمول جامعه حرکت کند تلاشش با توکل منافاتی ندارد. در نتیجه انسان پارسا می فهمد که برای گذران یک زندگی ساده نیازی به روی آوردن به محرمات نیست و حلال الهی برای گذران یک زندگی فردی و اجتماعی کافی است. این انسان ها هدایت شده هستند و از همین روی از هوی و هوس پیروی نمی کنند. انسان متقی صبح که برمی خیزد با نشاط است و بر روی هوی و هوس پای می گذارد و لازمه چنین امری این است که انسان حق پذیر باشد. ولی بالعکس کسی که وجودش از هوس پر است از ترس این که مبادا حق آشکار شود، وجود حق را کتمان می کند و طاعت الهی را به جا نمی آورد. پارسایان شکرگزار هستند و از آن نعمتی که در اختیار دارند به بهترین وجه ممکن استفاده می کنند. لذا کسانی که آگاهی بیشتری داشته باشند شاکرتر هستند. عالمان یک جامعه از نعمت های الهی هستند و اگر همین نعمت کفران شود خوف و ناامنی به بار خواهد آمد. پارسایان دائما ذکر خدا می گویند و وجودشان عینا در برابر پیشگاه خدا حاضر است. همین گزینه باعث می شود که تفکر کنند و در عین حال خداوند نیز به یاد آنها باشد. راز این که انسان بی خدا مضطرب است این است که انسان از سنخ الهی و ملکوتی است و به همین دلیل جز در پیشگاه الهی آرام نخواهد شد. مصاحبت و هم نشینی خدا در مصاحبت اولیای الهی حاصل می شود و آنان چنان از باده طور مست می شوند که شیرینی ذکر حق را احساس می کنند و از همین روی از حیوانیت که عین مرگ است می رهند.
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #ذکر؛ #خوف؛ #طاعت_الهی؛ #غزالی
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
⚫️به مناسبت عروج ربانی شهدای آتش نشان که بزرگترین هدیه خداوند را در راه خدمت بر کف نهادند:
⚫️کجایید ای شهیدان خدایی/بلاجویان دشت کربلایی
⚫️کجایید ای سبک روحان عاشق/پرندهتر ز مرغان هوایی
⚫️کجایید ای شهان آسمانی/بدانسته فلک را درگشایی
⚫️کجایید ای ز جان و جا رهیده/کسی مر عقل را گوید کجایی
⚫️کجایید ای در زندان شکسته/بداده وام داران را رهایی
⚫️کجایید ای در مخزن گشاده/کجایید ای نوای بینوایی
⚫️در آن بحرید کاین عالم کف او است/زمانی بیش دارید آشنایی
⚫️کف دریاست صورتهای عالم/ز کف بگذر اگر اهل صفایی
⚫️دلم کف کرد کاین نقش سخن شد/بهل نقش و به دل رو گر ز مایی
⚫️برآ ای شمس تبریزی ز مشرق/که اصل اصل اصل هر ضیایی
✳️ قسمت اول
آیا نشنیدهاید حکایت آن دیوانهای را که بامداد روز روشن فانوسی بر افروخت و به بازار دوید و پیاپی فریاد کشید: "من خدای را میجویم! من خدا را میجویم؟!
✍ #فردریک_نیچه
@Soroush_Philosopher
خوشا به حال کسی که اشتغال به عیب خویش، او را از تتبع عیوب دیگران و در پوستین خلق افتادن بازدارد و به سکوت وا دارد.
✍ #امیرالمومنین_حضرت_علی(ع)
@Soroush_Philosopher
"رنگ آهن محو رنگ آتش است"
بخش شانزدهم؛ تاریخ: 1366/11/23🔻🔻🔻
زشتی او غایب است و نیکی او حاضر. خیرش به مردم رو می کند و شرش پشت می کند. در زلزله ها و طوفان ها سنگین و پابرجاست و در ناگواریها صبور. و در رفاه شکور است. برآن که دوست نمی دارد ستم نمی کند و به خاطر کسی که دوست دارد مرتکب گناه نمی شود و پیش از آنکه بر او شاهد آورند به حق اعتراف می کند.
در اینکه از شخص پارسا انتظار نیکی می رود جای هیچگونه تردیدی نیست. اما مگر صبر و تقوا چه ارتباطی با یک دیگر دارند؟ در این مورد حضرت علی(ع) مردم را به سه دسته تقسیم می کنند: عالم ربانی؛ علم آموز نجات جویی که از عالم ربانی پیروی می کند؛ افرادی که با هر بادی جا به جا می شوند. اینان کسانی هستند که نه بصیرت دارند و نه در پناه بصیرت دیگری زیست می کنند. افراد سنگین منش هرگز با حوادث جا به جا نمی شوند و مقاومتی دارند که طوفان آنها را از جایشان تکان نمی دهد. کما اینکه همین معنا هم در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است. از سویی مولانا هم درست همین معنا را می فهمیده است که انسان های سفیه براحتی دستخوش حوادث می شوند. از همین روی اولیای الهی چون به خدا نزدیک هستند دستخوش تغییر نمی شوند چرا که اصلا تغییر در خدا راهی ندارد. لذا پارسایان همانند قطعه آهنی هستند که در آتش گداخته می شود ولی همان آتش نیستند. آنها با قدرت نفوذ در نفوس آدمیان و تسلط بر طبیعت که همان ولایت تکوینی است مانوس هستند و لذا تقربشان به این صورت است که صفات خدا را در خود زنده می کنند. این قرب به حق کاری می کند که انسان آیینه جمال و جلال الهی می شود و تا جای ممکن به ثبات دست می یابد. اما آیا این همه سختی از سوءتدبیر خداوند ناشی می شود؟ خیر چرا که انسان متقی درک می کند که دشواری در این عالم بی حکمت نیست و تنها راه این است که با جهان از در صلح درآید. چه بسا که شادی انسان را بیشتر در دام دشواری ها گرفتار کند. لذا جریان های ماتریالیستی هرگز پاسخی درخور برای پرسش ها ایراد نکرده و انسان را به غفلت تشویق می کنند. در درجه بهتر انسان بر طبل بی عاری می کوبد. اما انسان متقی دارای سکینه و آرامش است و با صبر و خویشتن داری و نرمش و صلابت به موقع اقدام می کند. وانگهی انسان می خواهد به میوه ای دست یابد اما هم چنان نارسیده است؛ لذا هست که مردم گاهی اوقات به این نکته پی نمی برند که حق باید در دستان چه کسی باشد؟ راز سنگین وزن بودن همین صلابت و نزدیکی به خدا است. اما انسان پارسا حتی در خصوص کسی هم که به او ظلم کرده است راه انصاف و عدل را در پیش می گیرد و عواطف و احساسات خود را در آن دخیل نمی کند و این مستلزم داشتن روحی بزرگ است. اگر عواطف بر داوری ها سایه افکند در این صورت نسبیت مطلق حاکم می شود و هرج و مرج سایه شوم خود را پراکنده می کند. لذا ظلم با اینکه همیشه شمشیرها را می خواند در صورتی رخت برمی بندد که شخص خودش ظلم پذیر نباشد و هوس ها را از خود دور کند و آزادی بیرونی و درونی خود را بفهمد نه اینکه همچون آزادی های مغرب زمین به جنس بیرونی و همچون صوفیان به جنس درونی توجه کند. وانگهی که هر دو در کنار هم محقق خواهد شد.
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #صوفیان؛ #ظلم؛ #سکینه؛ #عواطف؛ #ماتریالیسم؛ #مغرب_زمین؛ #عدالت؛ #حکمت.
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
✳️هیچ دلیل و شاهدی وجود ندارد که جهان باید آغازی داشته باشد. این عقیده که جهان آغازی دارد از فقر فکری ما ناشی می شود.
✍ #برتراند_راسل
@Soroush_Philosopher
✳️ راه قطع دل بستگی، دور کردن مصنوعی نعمات از خویش نیست، بلکه تعویض نسبت انسان با جهان و برکندن دل است.
✍ #عبدالکریم_سروش
@Soroush_Philosopher
✅ من نیازی ندارم که با تهدید #جهنم با اخلاق باشم.
✍ #برتراند_راسل
@Soroush_Philosopher
سخنرانی قدیمی ، کمیاب و بسیار زیبا #قمار_عاشقانه
👤دکتر #عبدالکریم_سروش
#شمس و #مولانا
🔴حتما کتاب قمار عاشقانه را بخوانید ......
👇👇👇👇
@Soroush_voice
⚫️⚫️مراسم تشییع
آتشنشانهای قهرمان #پلاسکو:
پنجشنبه ساعت ۸ صبح
از دانشگاه تهران
#همه_می_آییم
@Soroush_Philosopher
"همت پارسایان مساوی با طمع ورزی نیست"
بخش یازدهم؛ تاریخ1366/10/18🔻🔻🔻🔻
""روشنایی چشم پارسایان در اموری است که باقی می مانند. حلم را با علم و قول را با عمل درمی آمیزند. آرزویش را کوتاه لغزشش را اندک و قلبش را خاشع و سپس نفسش را قانع می بینی""
یکی از برجسته ترین نکات این بیانات دل نبستن به دنیا است و قناعت ورزیدن و اجتناب از بلندپروازی ها. پارسایان همواره از خدا می خواهند که محبت دنیا را دل آنها سرد کند و از دار غرور یعنی سرابی که فنا می شود به سرای خلود و جاودان سوق دهد. به همین صورت است که می توان فهمید مذمت و سرزنش دنیا فقط در راستای ناپایداری آن است. عجیب نیست که بنگریم و دریابیم که انسان متقی نزد خود محاسبه می کند که چه چیز ماندنی و چه چیز رفتنی است. آنها که به دنبال بقای عمر هستند آیا اندیشیده اند که در صورت بقا چه چیزی از دنیا می خواهند؟ ما انسان ها به قدری در تنگناهای زندگی گرفتار شده ایم که مجال اندیشیدن نمی یابیم. اما بالعکس انسان متقی نزد خود محاسبه می کند و سپس زیادت عمر را از خدا طلب می کند. آیا واقعا رواست که انسان عمر طولانی بخواهد و سپس در گمراهی به سر ببرد؟ پس باید اول حساب کار را داشته باشیم و این دنیا که سرای گذر است را دست خوش نکنیم. در نتیجه انسان متقی عمر خود را صرف ماندنی ها می کند نه اموری که بقا ندارند. اما انسانی که خودش به جهان شکل و صورت می دهد آن را مطلوب خود می کند و بدان دل می بندد. ما گمان کرده ایم که بت پرستی فقط تراشیدن سنگ و تعظیم در برابر آن است. در حالی که بدترین نوع بت پرستی این است که انسان چیزی را بیافریند که حتی عینیت سنگ را هم ندارد و سپس در برابر آن تعظیم کند و این از بت پرستی سنگ هم بدتر است. اما راه گریز از این بندگی چیست؟ اولا توجه به آخرت و این که این امور به دست انسان ساخته شده است. اگر بدانیم جهان با این عظمت نابود می شود باید پی برد که به تبع ساخته های دست انسان از بین خواهد رفت با درک این نکته انسان خود را مسافری در مسافرخانه می بیند و راز بی رغبتی متقیان به این دنیا همین است. آنها آرزوهای بزرگ ندارند ولی این بدان معنی نیست که در زندگی سهل انگاری را پیشه خود کنند. آرزوی بلند نداشتن عمل به این نکته است که انسان فزون طلبی را در خود از بین ببرد و با تمسک به قناعت به آنچه که به او عطا شده است راضی باشد. اگر انسان بداند که روزی خواهد مرد و مورد محاسبه قرار خواهد گرفت همین یاد مرگ فضیلت او را به حد اعلا سوق می دهد و سرکشی را در او از بین می برد؛ در غیر این صورت او دچار فرون طلبی می شود. لذا مقصود از آرزوی بلند نداشتن این است که انسان بداند هرآنچه که او را از یاد آخرت و مرگ و خدا غافل می کند و بلندپروازی هایی که یاد خدا را از بین می برد در زمره فزون طلبی قرار گرفته است. در نتیجه زهد با فضیلت ارتباط دارد چرا که شخص قانع به آنچه که به او می دهند راضی است. ازهمین روی انسان باید دست از طمع بردارد و به اصلی ترین سرمایه آرامش روح خود یعنی قناعت چنگ اندازد و به رضای الهی راضی باشد.
ادامه دارد...
برچسب ها: #عبدالکریم_سروش؛ #اوصاف_پارسایان؛ #زهد؛ #قناعت؛ #فزون_طلبی؛ #محاسبه؛ #فضیلت؛ #سرکشی
❌ #ذکر_متن_با_منبع_بلامانع_است.
✍دکتر #عبدالکریم_سروش
📚 #اوصاف_پارسایان
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
🔶 می گویند جهان آنقدر پیچیده است که حتما نیاز به یک خالق دارد. آیا خدا آنقدر پیچیده نیست که خود نیاز به یک خالق داشته باشد؟
✍ #برتراند_راسل
@Soroush_Philosopher
به یاد تمامی کسانی که همچون ابراهیم آتش را بر خود رحمتی ساختند.
و تمام کسانی که تلاش کردند و می کنند.
استاد #محمدرضا_شجریان
#فریاد
@Soroush_Philosopher
🔸تعبیری لاکانی از مجتهد شبستری | #روانکاوی 🔸
در کانال تلگرامی جناب مجتهد شبستری خواندم که ایشان اخیرا در درسگفتارهای فلسفه زبان، فرموده اند: "مبنا را بر سو فهم از یکدیگر بگذاریم نه بر فهم یکدیگر! پس ناچار به گفتوگوی بیشتر هستیم برای رفع سوء فهم."
اما پیشتر و قبل تر از ایشان، #ژاک_لاکان ، روانکاو برجسته ی فرانسوی ، چنین تعبیر زیبایی را -(مبنا را بر سو تفاهم گذاشتن)- به کار برده بود تا پرده از این خصیصه ی روانی آدمی بردارد که آدمی، در مواجه با موضوع، هر آنچه را که خودش دلش بخواهد را می فهمد، و نه لزوما حقیقت را! و به تعبیر #مولوی "طالب هر چیزی ای یار رشید/جز همان چیزی که می جوید ندید!"
او -(لاکان)- گفته بود: "مبنا را بر سو فهم بگذارید، آنجا که فکر می کنید فهمیده اید، مطمئن باشید که نفهمیده اید!"
✍ #امین_جباری
@jabbariamin
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
آوردن ترس و گرسنگی مداوم، کار حکومت های باطل است.
✍ #عبدالکریم_سروش
@Soroush_Philosopher