- - کانالِ رسمی فِکر کُن ▫️به چشماتون احترام بزارید💙 ✒️ ادبیات، فلسفه، هنر + در میانِ نقش هایم، بوسه آزاد است. #رها_ریحانی ( #اکبر_توفیق_ریحانی ) 🆔 Instagram.com/rahareyhanii TM🆔: @Rahareyhanii ⚠️ ای دل، اگرت طاقتِ #غم نیست، برو🚶♂️ حضرت مولانا -
سلام خدمت همراهان عزیز، دوستانی که تلگرام premium دارن برای اینکه استوری کانال فعال بشه لطفا بوست کنید 🌹
Читать полностью…تکرار کنیم: «مردم مقصر نیستند»
یک بازیکن فوتبال به نام «کریستین رونالدو» به ایران آمده، عدهای از طرفدارانش و عاشقان فوتبال برای دیدن او به فرودگاه رفتهاند، دنبال اتوبوس دویدهاند، و محل اقامت او را محاصره کردهاند! این امر در حوزه افراد مشهور و صنعت سرگرمی و ورزش در جهان یک موضوع عادی است، طرفداران فوتبالیستها، خوانندهها، بازیگران و... سعی میکنند بهشکلی فرد مورد علاقه خود را ببینند یا به او ابراز ارادت کنند.
آنچه در ایران رخ میدهد، یک رفتار تحقیرآمیز با طرفداران یک شخصیت محبوب است، کوتاهی حکومت در ایجاد زیرساختها و حفظ شأن و کرامت انسانی شهروندان و بیتوجهی برگزارکنندهها در مهیا کردن شرایط و در کنار آن عدم آموزش و فرهنگسازی درست (بهدلیل وجود آموزش ایدئولوژیک) عامل این تحقیر است، آیا برای جوان یا نوجوان عاشق فوتبال یا سرگرمی شرایطی مهیا شدهاست که بتواند به خواسته قلبی یا علاقهاش دسترسی پیدا کند بدون آنکه مجبور شود زیرپا بودن، دویدن پشت اتوبوس، یا بالا رفتن از تپه و در کل تحقیر را تحمل و تجربه کند؟ آیا آن نوجوان نمیخواهد با آرامش و در امنیت شخصیت محبوبش را ببیند؟ همه آنها که میدوند بخشی از ما مردم هستند با هزاران آرزو، ناکامی و حسرت یکی زندگی معمولی. آنچه میبینیم حاصل عملکرد حکومت است، مردمی که از آموزش، تغذیه، زندگی عادی، و عادیترین حقوق به واسطه حکومت محروم بودهاند سزاوار سرزنش و نکوهش نیستند. «مردم مقصرند» بخشی از پروپاگاندای حکومت است ما آن را تکرار نکنیم.
چرا آنها برای اعتراض نمیآیند؟ یقینا آنها چون ما زندگی را دوست دارند، به گلوله و تفنگ نه میگویند، آنها چون ما آنجا که مرگ ارزانی میدهند با احتیاط و آهسته قدم میگذارند. حتی همه اینها را نادیده بگیریم، آنچه باید باعث شرم و آبروریزی شود نه دویدن این نوجوانها پشت اتوبوس که کشته شدن کودکانمان با گلوله است.
پینوشت: ویدیو استقبال از رونالدو در ژاپن و ایران
بخش دوم: چرا آنها (که دنبال اتوبوس رونالدو میدوند) برای اعتراض نمیآیند؟
@Hosseinronaghi
احتمالا شب که برمیگردد خانه، کسانی منتظرش هستند. بچهای، همسری. شاید گاهی برای بچهاش شکلات میخرد، و برای زنش از روزش تعریف میکند. لابد میگوید چهطور اسلحه به دست مردم را تهدید کرده. به این فکر میکنم که حینِ گفتن لبخند میزند؟ حسش خوب است یا بد؟ شاید هم حینش بیحس، بیرگ، باشد. اصلا اولین بار که اسلحه را گذاشتند کفِ دستش چه حسی داشت؟ قدرتی که در خود حس کرد، کدام عقده زندگیاش را التیام میداد؟
اینکه سعی کنم برایش شخصیتی بسازم، کاری بیهوده است؟ میفهمم که این تلاش نافرجام من است برای تولید یک کاراکتر، تا برایم باورکردنی به نظر برسد. در سینما و ادبیات چنین منطقی وجود دارد. ولی خب در زندگی، خیلی اتفاقها بیدلیل رخ میدهند، و کثافت بودن چنین آدمی نیاز به دلایلِ بزرگ ندارد. میشود دلیل این رذالت را فهمید؟ فکر میکنم ادبیات و سینما به اشتباه به ما آموختهاند، که شخصیت منفی باید باورپذیر باشد و باید در حدِ تیپ نماند. دنیایِ واقعی حتما با فیلم و داستان فرق دارد. بعضی آدمها آنجا تیپند؛ همانقدر کاغذی، بیپیکر و مترسک. در توصیفشان فقط یک کلمه میشود نوشت: کثافت.
- این یک بازنشر است.
@sugarffrree
تقدیم به زنان آزادهی سرزمینم که در خط اوّل جنبش "زن زندگی آزادی" دلیرانه میدرخشند.
تهیه، تنظیم موسیقی و کارگردانی: مهدی یراحی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
@mehdiyarrahi
۳ شهریور ۱۴۰۲
آدمهای شرور وجود دارند، ولی تعدادشان آنقدر زیاد نیست که خطری عمده باشند. و اینکه آنها معمولا بیدلیل به تو آسیب نمیزنند. خطرناکتر خایهمالها هستند. تعدادشان زیاد است و همیشه آمادهاند به تو به جای حقیقت آنچه را بگویند که دوست داری بشنوی.
@sugarffrree
🗣 #دکلمه (صدای شاعر)
👤 #احمدرضا_احمدی
۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ - ۲۰ تیر ۱۴۰۲ (۸۳ سال)
مرا بکارید...
🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
👷🏻♂ #کارگر
فیلم 🎬Charlie Chaplin - Factory Work (Modern Times, 1936)
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
🗣 #شعر_خوانی
🗣 #صدای_دوست
👤 #حافظ
خوش تر از نقشِ تو در عالم تصویر نبود...
🗿 @ThinkOfficialPage 👈
هر روز با خودش تکرار میکند: «تو در میانه راه هستی». میداند چیزهای زیادی مانده برای تجربه شدن، میداند زندگی به او خیلی بدهکار است. اما پس از چند تکرار انگار بیاعتقاد میشود، سِر میشود. هر خبری که میخواند، هر گرانی، هر حبس، هر مرگ از درون خالیتر میشود. بیاعتقادی چاقوی کندش را روی گردنش فشار میدهد. به او میگویند از ایران برو، آنجا شاید همهچیز بهتر است. شب با دوستی حرف میزند از آنور آب. دوست را تصویری میبیند، چهرهاش را، حالتِ چهرهاش را، تکان دادنِ دستهایش را، وقتی صادقانه از شرایطش میگوید. اینکه گاهی باید از صفر شروع کرد، اینکه گاهی چارهای نیست. دستهای دوستش را نگاه میکند، مثل دستهای خودش بیاعتقادند. صدای دوستش وقتی از رنج و لذتِ دوباره ساختن میگوید، گاهی فروکش میکند، بعضی جملههایش بدون فعل میمانند. لبهایش وقتی میجُنبند، وقتی از زندگی میگویند، ردِ رنج دارند. میگوید شرکتِ جدید بد نیست، عالی هم نیست. از زبانی میگوید که باید کلمهها را در آن مثلِ خودشان ادا کنی. فکرهایت را که باید شبیه غریبههایی بکنی. دنیای جدید را با کلمههای جدید بسازی. باید دل بِکَنی. باید تکرار کنی: «تو در میانه زندگی هستی». حس میکند خانهای گرفته در مجاورت ایستگاه قطار، صدا و فکرها هم در سرش میپیچند، بیآنکه مقصدشان را بداند. فکر میکند او و دوستش، این روزها، هر دو مسافرند، با مقصدی نامعلوم. نه از شهری به شهری دیگر. نه از کشوری به کشورِ دیگر. از میانه رنجی به یک ناکجا.
@sugarffrree
به بهانه شروع سال 2023
🎨 #Street_art
کاری از 👤 #بنکسی
(هنرمند گرافیتی، فعال و منتقد سیاسی، کارگردان و نقاش بریتانیایی)
با امید، به داشتن سالی پر از پیروزی و تغییر.
💫 #زن_زندگی_آزادی 💫
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
🕊 #آزادی
📚 #یک_تکه_کتاب
👤 #محمد_مختاری
از کتابِ شعرِ 📘 آرایش درونی (واگویه)
بنویس آزادی رویای ساده ای است که خاک، هر شب در اعماق ناپیدایش فرو می رود و صبح از حواشی پیدایش بر می آید و این زبان اگر چه به تلفظش عادت نکرده است، صدای هجی کردنش را آن سوی سکوت شنیده است.
بنویس عشق اسم شبی است هنوز، که ما را در ورطه های دنیا، حق حضور داده است و سایه هامان را از دیوارهای کهنه گذرانده است ، و می گذراند اگر چه بوی کهنگی اکنون مشاممان را بیازارد و از چهار جانب ، خو گیریم و اَخت شویم و شک کنیم و شک و یقین بیامیزند و میخکوبمان کنند و بر آشوبیم و باز بنویسیم، که ما همچنان می نویسیم، که ما همچنان در اینجا ماندیم، مثل درخت که مانده است، مثل گرسنگی که اینجا مانده است و مثل سنگ ها که مانده اند و مثل درد که مانده است و مثل خاک که مانده است و مثل شب که هنوز مثل روز مانده است و مثل ساعت و نبض و خاموشی، مثل شعر و فراموشی، مثل وهن و مثل دوست داشتن، مثل پرنده، مثل فقر، مثل شک مثل یقین مثل آتش مثل فکر، مثل برق مثل تنهایی، مثل فن، مثل شبنم، مثل خشونت، مثل دانایی، مثل نسبیت، مثل ترس، مثل تهور، مثل قتل، مثل سلول، مثل میکروب، مثل آرزو، مثل عدم حتمیت، مثل آزادی و مثل استبداد و مثل هر چیزی که از ما نشانه ای دارد و ما از آن نشانه ای داریم.
ما شاهد شعارها و شعر های خویشتنیم و شاهد یقین و تردید خویشتنیم و شاهد فساد و رشد خویشتنیم و با همین شعاع که آسان می نماید، قوس دوام را تا اینجا پیموده ایم و دایره هر دم بزرگتر شده است تا ذره ذره ی خویشتن را گرد آوریم و باز به پا شود و باز گرد آوریم وباز حنجره به حنجره بخوانیم و خاموش شویم و باز بخوانیم و لحظه به لحظه رویامان را بنویسیم و خط زنند و باز بنویسیم و باز خط زنیم و باز بخوانیم و باز بنویسیم و باز خط زنند و باز حرف به حرف بنویسیم و باز بنویسیم و باز . . .
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
#هیچ
➖ خایه مالها به بهشت نمیروند. ➖
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
⬛️ #هیچ_نوشت
🤍 #مهسا_امینی
بعد از اینهمه خون و جنایت، دیگه هیچی مثل قبل عادی نمیشه،نباید بذاریم عادی جلوه بدنش
عادی رفتار نکنید؛
خاکستری نباشید؛
طرف درست تاریخ ایستادن رو انتخاب کنید.
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
"از هر آدم رذلی بپرسید که ترجیح میدهد با رذلی مثل خودش سروکار داشته باشد یا با آدمی بزرگوار، بی تردید پاسخ خواهد داد با آدمی بزرگوار!
پیروزی فضیلت در همین است!"
ابله - داستایوفسکی
@kharmagaas
روسریتو…
تقدیم به زنان آزادهی سرزمینم که در خط اوّل جنبش "زن زندگی آزادی" دلیرانه میدرخشند.
#روسریتو
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
اولینبار که این عکس از کاوه کاظمی را دیدم تصورم این بود که مردها و زنهای انقلابی در «فردای پس از انقلاب» هم را ملاقات کرده و شادمانه قراره است صبحانهی پیروزی را با هم بخورند. بعدها وقتی واقعیت جاری در عکس را متوجه شدم تکان خوردم. اینجا پاستور است روبهروی نخستوزیری و آن مردهای انقلابی در حال تمسخر زن معترض. به چهرهی بشاش مرد نگاه کنید؛ چه خشونتی در این چهرهی مهربان نهفته که در نگاه ابتدایی پنهان است و فریبنده. زنِ معترضْ فخری گلستان است؛ مترجم و مادر یکی از مهمترین عکاسان تاریخ ایران، کاوه گلستان.
این عکس فیالواقع بدل به پارودیِ خودش شده؛ چرا که به قول نظریهپرداز تصویر، ویلیام میچل، نباید ميلِ تصوير را با میلِ هنرمند یا حتی خودِ تاریخ اشتباه بگیریم. چيزي که تصاوير ميخواهند با پيامي که ارسال ميکنند يا اثري که ايجاد ميکنند، يکسان نيست. حتي به چيزي که آن عکسها روایت میکنند شباهتی ندارد. درست همانند مردم، تصاوير هم نميدانند که چه ميخواهند. ميتوان هر روزه بر آنها شورید و با اينحال کماکان در پايان روز همهچيز تقريباً کمافیسابق باقي بماند»
کانال تصویر و زندگی
در حالی که به حرفهایش گوش میدادم حس کردم چیزی در او منجمد شده، چیزی داخلش گیر کرده و پیش نمیرود. او داشت «زِر میزد» یا به عبارتی «یاوه» میگفت. این خوب یا بد نبود، فقط ساکن یا بسیار کند بود. بعدتر به تعریف یاوه فکر کردم و به این رسیدم: یاوه کارکردی از زبان است که معطوف به موضوع نیست، معطوف به آفرینش هنری نیز نیست، هیچ چیز را بیشتر از «ابراز وجود گوینده» هدف نگرفته.
یاوه اِخبار نیست، هر چند گاه ظاهری اِخباری داشته باشد، همان شوآف است. همان که محتوایش چیزی است شبیه «هر چند، ولی به هر حال، با توجه به بورس، در قالب بحثی هرمنوتیکی، در این هوای آلوده، و آب چیزی نیست مگر آ و ب». تلاشی فقط برای گرفتن توجه به گوینده.
درصد بالایی از گفتار روزمره، پستهای اینستاگرامی، حرفهای داخل تختخواب، سخنرانیهای سیاسی، نطقهای رسمی خصوصا در مراسم روتین مانند افتتاح و ختم و رونمایی و سالگرد و... یاوه است. یاوه کمک میکند مغز «هیچ» را پردازش کند و کمتر انرژی مصرف کند. در عین حال، یاوه این تردید را دامن میزند که «ای بسا همهی گفتهها همین قدر بیمحتوا باشند». حذف کامل یاوه غیرممکن و البته غیرضروری است، با این وجود دانستنِ تعریفش شاید مفید باشد.
@sugarffrree
👤 فریدریش #نیچه
📚 #فراسوی_نیک_و_بد
آن که با هیولا می ستیزد باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیرزمانی در مَغاکی چشم بدوزی، آن مَغاک نیز در تو چشم خواهد دوخت.
🗿 @ThinkOfficialPage 👈🏻
درباره کارگر و simit sarayi
نخست. از فانتزیهای تولید شده توسط مارکسیزم یکی تصویر کردن کارگران به عنوان مردان سیبیلکلفتِ پتک به دست بود. این تصویر نه در مبداش روسیه آن دوران و نه در هیچ جغرافیا و زمانِ دیگری واقعیت ندارد. امروز واضح شده داس و چکشِ پرولتاریا توهمی بیش نبوده و واقعیتِ تلخ این است که کارگران با شغل و مزدشان کنترل میشوند و اگر تصمیم به اعتراض یا تغییر بگیرند، سیستم میتواند با قطع معاش زیستن را هم از آنها سلب کند، چه برسد به امکان برای کوفتنِ پتک بر پایههای سرمایهداری.
تصویرِ مردِ سیبیلو و ظاهرا نرینه امّا اخته پرولتاریا عملا شد بهانهای برای روانپریشهایی مثل جوزف مککارتی که هر کسی از لزومِ نان خوردن بگوید، انگ کمونیست بودن به او بچسبانند و زندگیاش را دود کنند. و بامزه اینکه کارگر نه در سرمایهداری آمریکایی و نه کمونیسم روسی آن تصویرِ خشن و زمخت ساختهشده در تبلیغاتِ آبکی نبود. کارگرِ واقعی موجودی بود رنجور، در خود فرورفته، نگرانِ نان و فردا. بسیاری کارگران نه مردهای قلچماقِ سیبیلو که زنان و کودکان بودند، کارگر بیشتر شبیه به چاپلین در عصر جدید بود گیرافتاده لایِ چرخدندهها.
بعد. یکی از تصاویرِ ذهنیام از استانبول نانی است سفت، که بسیار کم-شیرین است و رویش کنجد میپاشند، به نام سیمیت که دانهای فقط ۱ لیر قیمت دارد. اگر پولت نرسد قهوه یا چای بخری، میشود با ۷۵ قروش یک بطری آب بخری و با سیمیت بخوری تا از گرسنگی نمرده باشی.
یک قنادیِ زنجیرهای هم هست با نامِ سیمیت سارایی “simit sarayi” که از این نان و چند نوع شیرینی و ساندویچ دیگر میفروشد. وقتی داخل میشوی، فوج کارگرانی که اغلب زن هستند، در حال دویدن کار میکنند. ظرفها یکبار مصرف، مواد غذایی استفاده شده اقتصادی و قندها پیچیده در کاغذ. منطق چرخش سرمایه دویدنِ کارگر برای سیرکردنِ کارگر.
به چهره خسته کارگران سیمیتسارایی فکر میکنم، به دیگرانی که مثلا در کلانا یا لمیز در تهران کار میکنند، به کارگر رنجور ایرانخودرو یا داروگر. هیچکدام نه پتک دارند، نه سیبیل و نه هیکل.
-فردا روز جهانی کارگر است.
@sugarffrree
✍ #هیچ 🗣 #ناشناس
اگه چیزی رو تغییر ندی
یعنی بازم انتخابش کردی.
🗿 @ThinkOfficialPage 👈
در خلوتِ روشن با تو گريستهام
برای خاطرِ زندگان،
و در گورستانِ تاريک با تو خواندهام
زيباترينِ سرودها را
زيرا که مُردگانِ اين سال
عاشقترينِ زندگان بودهاند.
- شاملو
از اینستاگرام سینا افشار
@Hosseinronaghi
🪐 #زن_زندگی_آزادی
➖ #اینجا_هیچ_چیز_عادی_نیست.
شعر ✍🏻 #عدنان_یوجل
اجرا 👤 حیدر اترم
مراسم خاکسپاری شاعر تُرک زبان (یاشار کمال)
آن نبرد به پایان نرسیده و ادامه دارد
و ادامه خواهد داشت،
تا چهره زمین سراسر عشق گردد.
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
💫 #حسین_رونقی
💫 #زن_زندگی_آزادی
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
🎬 #کلیپ
➖ #برای_همه_چیز
➖ #دموکراسی
➖ #نه_به_اجبار
💫 #مهسا_امینی
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
🎬 #کلیپ
#موزیک_ویدئو 🎼 وداع بعد از رفتن ( piano version)
کاری از 👤 #مهدی_یراحی
با ترانه ای از 🗣 #مونا_برزویی
🪐 از هر چه گفتم، هر چه کردم راضی ام...
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻
🎬 #کلیپ
👤 #آرش_حیدری (جامعه شناس)
🪐 #زن_زندگی_آزادی
" برهنگی مشکل شماست، شما مدام دارین به مسئله برهنگی فکر میکنید و اونو تئورایز میکنید، این جریان لزوماً مسئله اش برهنگی نیست، مسئله اش خود زندگیست." (#آرش_حیدری)
💫 @ThinkOfficialPage 👈🏻