نشریهٔ «ترنج»، نشریهٔ واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف 🖥 ToranjSUT@gmail.com صاحبامتیاز: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف @AnjomanSUT مدیرمسئول: اسما شهنازی @Asma_Shahnazi سردبیر: مبینا صباغی @mobina_saba
⭕️ دومین جلسه از سلسله نشستهای ادبیات سیاسی امروز ساعت ۱۶.۳۰ در دفتر اسلامی واقع در همکف ساختمان ابن سینا با حضور جناب دکتر ایرج شهبازی برگزار میگردد.
🔶 حضور برای دانشجویان آزاد و غیر دانشجویان به شرط ثبت نام در لینک در تمامی جلسات آزاد میباشد.
🔹 در صورت سوال پیرو موضوع جلسات با شناسه ارتباط باشید.
🆔 @ToranjSUT
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت،
سرها در گریبان است.
کسی سر برنمیآورد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.
نگه جز پیش پا را دیدن نتواند،
که ره تاریک و لغزان است.
🔴 با توجه به استقبال چشمگیر و همراهی ارزشمند شما عزیزان، فرم ثبتنام برنامه نوروز انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف بسته شد. از تمامی همراهانی که با ثبتنام به موقع خود مایه دلگرمی ما هستند، صمیمانه قدردانی میکنیم.
متأسفانه به دلیل محدودیت ظرفیت، امکان ثبتنام برای عزیزانی که موفق به تکمیل فرم نشدند، وجود ندارد. از این بابت پوزش میخواهیم و امیدواریم در برنامههای آینده بتوانیم میزبان حضور ارزشمند شما باشیم.
🔺 متقاضیانی که از خارج دانشگاه ثبتنام کردهاند، لطفاً منتظر دریافت ایمیل از سوی انجمن اسلامی باشند تا اطلاعات لازم برای حضور در برنامه به آنها ارسال گردد.
🆔 @ToranjSUT
برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز
-سعدی-
پنجم اسفندماه تولد شاعر همیشه امیدوار انقلابی و صدای زمانهٔ خود، سیاوش کسراییست. فارغ از آنکه هرکس چه دیدگاهی از عقاید سیاسی کسرایی دارد، امکان ندارد «آرش کمانگیر» را بشنویم و دلتنگ شور و حالی نشویم که در اوج عشق به زندگی، جایی که «نیکی و بدی را گاه پیکار بود»؛ فداکاری را به زندگی ترجیح میداد.
میتوان از هر شعر کسرایی سطرها نوشت. ولی شاید خوب باشد که به شعر کمتر خواندهشدهٔ «مهرهٔ سرخ» بپردازیم. مانند آرش کمانگیر، این منظومه طولانی نیز از اساطیر ایرانی الهام گرفته شده است. اینبار، کسرایی داستان مرگ سهراب را انتخاب کرده و هدفش، نشان دادن اهمیت عقلانیت در مبارزه است. اینکه تنها امید و ایمان، مبارزه را به نتیجهٔ دلخواه نمیرسانند.
در سفینهٔ بزرگ فردوسی مهرهای یافتم سرشار از زیباییهای زندگی و آغشته به تمامی تاریکیهای مرگ. نگین سرخی با تلألو سیاه...- مقدمهٔ مهرهٔ سرخ
در "مهرهٔ سرخ" سخن از خطاهای خطیر نیکخواهانیست که شیفتگی را به جای شناخت در کار میگیرند و شتابزده و با دانشی اندک تا مرزهای تباهی میرانند. و اینک تاوانهای سنگینی که میبایدشان پرداخت.
🎼 عاشقم من!
🎵از بانو دلکَش، در دستگاه همايون (بيات اصفهان)
🔸به بهانه زادروز بانوی آواز ایران
#بهانه
#موسیقی
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
💠 برنامه جلسات:
🔻 ۳۰ بهمن | ادبیات مشروطه
با حضور جناب آقای محمد ابراهیم فتاحی، مترجم آثار مشروطه
🔹 بررسی نقش ادبیات در بیداری جامعه و پیشبرد اهداف آزادیخواهانه و روشنگری در دوران مشروطه
🔻 ۶ اسفند | شعر معاصر و جنبشهای اجتماعی
با حضور دکتر زهرا طاهری، استاد دانشگاه شریف
🔹 تأثیر شعر بر تحولات اجتماعی و بازتاب دغدغههای جامعه در ادبیات معاصر
🔻 ۱۳ اسفند | اخلاق مخالفت و دشمنی
با حضور دکتر ایرج شهبازی، مولاناپژوه و استاد دانشگاه تهران
🔹 نگاهی به سنتهای فکری و اخلاقی در مواجهه با تضادها و اختلافات فکری
🔻 ۲۰ اسفند | اندیشهی ایرانی، از رازی تا ابن سینا
با حضور دکتر محمد دهقانی، استاد اسبق دانشگاه تهران، نویسنده و مترجم
🔹 بررسی تطور اندیشههای فلسفی و فکری در سنت ایرانی
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: روزهای دوشنبه، ساعت ۱۶:۳۰
🔸 شرکت برای عموم به شرط ثبتنام آزاد است.
⭕️ جهت کسب اطلاعات بیشتر با این شناسه در ارتباط باشید
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
🎧 « Sohrab Pournazeri »
🎼 #موسیقی
🆔 @ToranjSUT
«مرثیه»
و مرگ
ناگهان
چنان درمیرسد
که گویی از ازل در کمین بوده است.
دانشجویی
در خیابان افتاده است،
دفترش آغشته به خون،
نامش بر لبهای خاموشِ باد.
چه کسی پاسخ خواهد داد؟
به این سرخی
که بر سنگفرش نشسته است؟
🖤 یاد امیر محمد خالقی همیشه در قلب ما زنده است
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار میکند:
🎭 سلسلهجلسات «نمایشنامهخوانی»
- خوانش گروهی یک نمایشنامه از نویسندگان نامآشنای ایران و جهان
📕 جلسۀ پنجم: نمایشنامۀ «چهارصندوق»، اثری از استاد بهرام بیضایی
📓 چهارصندوق، نمایشی دو پردهای و یکی از نمادگراترین نمایشنامههای بیضایی با مضمونی سیاسی و انتقادی است.بیضایی در «چهارصندوق»، به نقد قدرت و استبداد در یک جامعۀ فرضی و رابطۀ قدرت و حاکم خودکامه با مردم و اقشار گوناگون در این جامعه میپردازد و نشان میدهد که هر کدام از افراد جامعه، چگونه بر اساس منافع طبقاتی خود حرف زده و رفتار کرده و رابطه خود را با قدرت حاکم تنظیم میکنند.
رویکرد فراتاریخی و نمادپردازانه توسط بیضایی باعث شده که این نمایشنامه نیز همانند بیشتر آثار او محدود به دورۀ تاریخی خاصی نشود.
🎭 تعداد شخصیتهای نمایشنامه: ۵
🕓 زمان: دوشنبه، ۲۹ بهمنماه، ساعت ۱۶:۳۰
📍 مکان: کلاس ۱ معاونت فرهنگی
✳️ ورود برای دانشجویان رایگان است.
⭕️ علاقهمندانی که تمایل به شرکت دارند ولی دانشجو شریف نمیباشند میتوانند جهت هماهنگی و کسب اطلاعات بیشتر با شناسه ارتباط بگیرند.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
📚 «نامههای زندان»
انسان هرگز نباید امیدش را از کف دهد و در دام حالتهای روحی عوامانه و مبتذل و پیشپاافتادهای مانند بدبینی و خوشبینی بیفتد.
حالت روحی من آمیزهای از این دو احساس است و از آنها هم فراتر میرود: باید بگویم که من در تفکر بدبینم و در عمل خوشبین.
در هر شرایطی، به بدترین احتمال فکر میکنم، تا تمام ذخیرۀ نیروی ارادهام را پیاده کنم و بتوانم مانع را از سر راهم بردارم.
هرگز برای خودم توهم ایجاد نکردهام و هرگز دستخوش احساس سرخوردگی نشدهام.
✍ آنتونیو گرامشی
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
🎬 بهمن قبادی، متولد بهمن ۱۳۴۸ در بانه کردستان، پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان در سنندج، به تهران آمد و بهجای تحصیلات دانشگاهی، با تکیه بر استعداد و پشتکار، با ساخت فیلمهای کوتاه، هنر سینما را آموخت.
او به ساخت مستندهای کوتاه روی آورد و با خلق سبک منحصر به فرد خود، شناخت گستردهای به دست آورد. موفقیت او با فیلم کوتاه "زندگی در مه" (۱۳۷۷) آغاز شد و با " زمانی برای مستی اسبها" (۲۰۰۰)، نخستین فیلم بلند کُردی در تاریخ سینمای ایران، به شهرت جهانی رسید.
فیلمهای او، از جمله " لاکپشتها پرواز میکنند (۲۰۰۴)" و" نیمه ماه (۲۰۰۶)"، در جشنوارههای بینالمللی تحسین شدند، اما در ایران کمتر دیده شدند. قبادی در سال ۲۰۰۹، فیلم "کسی از گربههای ایرانی خبر نداره" را بدون مجوز و در شرایط محدود ساخت و به همین دلیل ناچار به ترک ایران شد.
🎥 لاکپشتها پرواز میکنند تصویری تلخ از کودکان جنگزده در کمپ پناهجویان کُرد در روستایی کوچک در دامنه تپهای ویران از جنگ، جایی بین مرز ترکیه و عراق ارائه میدهد؛ کودکانی که به جای کودکیکردن خود، کار بزرگسالان را انجام میدهند؛ مناطق را پاکسازی میکنند، کالاها را مبادله میکنند، اسلحهها را مستقر میکنند، مین خنثی میکنند و مرگ را به بازی میگیرند. در این میان نیز، داستان آگرین—دختری که قربانی تجاوز شده—با فلاشبکهایی کابوسوار در چند بُعد زمانی مختلف روایت میشود و حقیقت تلخ زندگی در میان جنگ را بازگو میکند در جاییکه سایهای از بدبختی، مرگ و غم بیپایان بر فضا حاکم است.
📌به مناسبت زادروز بهمن قبادی، در ویدیوی پیوست، نماهایی از لاکپشتها پرواز میکنند را با موسیقی متنی از همین فیلم ،به نام لالایی، اثر استاد حسین علیزاده میبینیم.
✍ جمعآوری:
محمدرضا مهدوی
#بهانه
#قلم_ما
#معرفی_فیلم
🆔 @ToranjSUT
🎼 ساراباند (از سوئیت شماره ۵) یکی از قطعات عمیق و تأثیرگذار یوهان سباستیان باخ است. این قطعه بخشی از مجموعه شش سوئیت او برای تکنوازی ویولنسل است که در اوایل قرن هجدهم تصنیف شدهاند.
🎻 ساراباند که در اصل یک رقص باروک با ریتم آرام و سنگین است، در این سوئیت حالتی درونگرا، تأملبرانگیز و حتی سوگوارانه دارد. ساختار ملودیک آن بر پایهی خطوط ساده اما پرقدرت بنا شده است که احساسات عمیق را در شنونده برمیانگیزد. در این قطعه، باخ از چندصدایی پنهان استفاده کرده که به رغم اجرای تکنوازی، نوعی حس گفتوگو و همنوازی ایجاد میکند.
#موسیقی
🆔 @ToranjSUT
📝 این زمانه، و این زیست، و این آدمیزاد… ما را طوری بار میآورند که هرگز نتوانیم فعلهای یکرو و خالصی برای بیان کارهایمان به کار ببریم. به ما، راضی نیستم، و راضی هستم، یاد نمیدهند. به ما، ناراضی نیستم، یاد میدهند که معنی آن، راضی نیستم، است. فرار از این زبان بازاری و موذی و پلید یا جنگیدن با آن اصلا آسان نیست. ولی اگر تسلیم این زبان باشیم دیگر هیچیم. بنابراین به تو توصیه میکنم جغرافیایی را بخواه و آرزو کن که در آن، بیهیچ سعی و قصد قبلی، با کلمات شسته و تیز، بتوانی راضی بودن و راضی نبودن را بگویی و بنویسی.
▪️بهمن فُرسی (زادهٔ ۱۲ بهمن ۱۳۱۲) نمایشنامهنویس و نویسنده معاصر ایرانی
📖 کتابِ «شب یک، شب دو»
#برش_کتاب
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
برآمد به سنگ گرانسنگ خرد✨ جشن سده، جشن نور و همدلی
هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که اورا فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آنشب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
-فردوسی
❗️یادآوری برنامههای هفته آینده واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان:
📖 سلسله جلسات ادبیات سیاسی:
اخلاق مخالفت و دشمنی
▫️با حضور دکتر ایرج شهبازی، مولاناپژوه و استاد دانشگاه تهران
🔹 نگاهی به سنتهای فکری و اخلاقی در مواجهه با تضادها و اختلافات فکری
🗓 زمان: دوشنبه ۱۳ اسفند، ساعت ۱۶:۳۰
📍 مکان: ساختمان ابنسینا، دفتر انجمن اسلامی
📌حضور برای عموم به شرط ثبتنام آزاد است.
🎭 جلسه معوقه نمایشنامهخوانی:
خوانش نمایشنامهی خدای کشتار اثری از یاسمینا رضا
🗓 زمان: سهشنبه ۱۴ اسفند، ساعت ۱۲ تا ۱۳:۳۰
📍 مکان: کلاس ۱، معاونت فرهنگی
📌حضور برای عموم آزاد است.
🆔 @ToranjSUT
ـــ هنر ویرانگر است. در پیِ برانگیختنِ انسان و خلاص کردناش از روزمرگیست. خواه با ستایشِ زیبایی یا نشان دادنِ خدایان هولناک؛ هدف یکی است.🎨 بهمن محصص متولد ۱۰ اسفند در رشت؛ نقاش، مجسمهساز، مترجم و از پیشگامان طراحی صحنهی تئاتر در ایران است و از نخستین هنرمندان ایرانی در تلفیق شیوههای نقاشی غربی با نگاهی شرقی بهشمار میرود. آثار آوانگارد او از مهمترین نمونههای نقاشی مدرن ایران است. برخی او را تحت تأثیر پیکاسو و در کنار نقاشانی چون فرانسیس بیکن دانستهاند، اما هویت ایرانی نیز در آثارش آشکار و انکارناپذیر است.
...در کارهای من یک چیز مطرح است: محکومیت وجود. آدم که یک موجود چندبعدی بود امروزه نیست شده.
و من این نیستشدگی را با بیدست و پا بودنشان، بیدهن بودنشان، بیچشم بودنشان نشان میدهم. حتم دارم که هیچ زندگی ندارند و من نشان میدهم که یک آدمی هیچ است.
-بهمن محصص-
🔸 هوشنگ ابتهاج، با تخلص «ه.الف.سایه»، از شاعران برجستهی معاصر بود که در شعرهایش پیوندی دلنشین از عشق، اندوه و دغدغههای اجتماعی را به تصویر میکشید. او در سال ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمد و از جوانی به سرودن شعر علاقه نشان داد. غزلهای ابتهاج ادامهدهندهی راه حافظ هستند، اما با رنگوبوی زمانهی خودش.
📖 یکی از مشهورترین شعرهای او، «ارغوان»، در دوران سختی سروده شد؛ شعری که در آن، حسرتِ دوری و امید به بازگشت روزهای روشن موج میزند.
ابتهاج تنها شاعر نبود؛ او در عرصهی موسیقی سنتی ایران نیز فعالیت داشت و برای حفظ و معرفی موسیقی اصیل در رادیو ایران تلاشهای بسیاری کرد. زبان شعرهایش ساده اما سرشار از معناست و به گونهای لطیف، احساسات درونی انسان را بازتاب میدهد. از مجموعههای مهم او میتوان به «سیاهمشق» و «تاسیان» اشاره کرد که مملو از شعرهای عمیق و احساسی هستند.
🔹 رابطهی ابتهاج با زندگی همواره آمیزهای از تلخی و شیرینی بود؛ از دشواریها سخن میگفت، اما امید را هرگز از یاد نمیبرد. او در سال ۱۴۰۱ چشم از جهان فروبست، اما شعرهایش همچنان جاودان و ماندگار است.
🔻به بهانه ۶ اسفند ماه، زادروز شاعر و ادیب بزرگ کشورمان هوشنگ ابتهاج
📌 ویدیوی پیوستشده از شعر "ره به معنی نبرد آن که به صورت نگرد"
با شعر خوانی زیبایی از هوشنگ ابتهاج
✍️ اَسرار
#قلم_ما
#بهانه
#شعر
🆔 @ToranjSUT
❗️اطلاعیه تغییر زمان جلسه:
به دلیل تعطیلی دانشگاه، جلسهی فردا با موضوع شعر معاصر و جنبشهای اجتماعی با حضور دکتر زهرا طاهری،
به شنبه ۱۸ اسفند، ساعت ۱۶:۳۰ موکول شد.
🆔 @ToranjSUT
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد!
خواب بد دیدهام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی
من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد
این که یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
من از آن روز که در بند توام فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
✍علی صفری
🔻به بهانه روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی و روز مهندس
#بهانه
#شعر
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشگاه شریف برگزار میکند:
🎭 سلسلهجلسات «نمایشنامهخوانی»
- خوانش گروهی یک نمایشنامه از نویسندگان نامآشنای ایران و جهان
📕 جلسۀ ششم: نمایشنامۀ «خدای کشتار»، اثری از یاسمینا رضا
📓 «خدای کشتار» نمایشنامهای از یاسمینا رضا، نمایشنامهنویس فرانسوی، است و طنزی تلخ دربارهٔ برخوردهای اجتماعی و خشونت پنهانی است که زیر نقاب تمدن و رفتارهای متمدنانه پنهان شده است.
در این نمایشنامه، دو زوج در تلاش برای حل مسالمتآمیز یک درگیری میان فرزندانشان، در خانهی یکی از آنها دیدار میکنند. اما بهتدریج گفتوگوهای متمدنانه جای خود را به درگیریهای شدید لفظی، تمسخر و فرافکنی میدهد. در طول نمایش، شخصیتها از نقابهای اجتماعیشان فاصله میگیرند و اختلافهای طبقاتی، زناشویی و شخصیتی آنها آشکار میشود.
🎭 تعداد شخصیتهای نمایشنامه: ۴
🕓 زمان: سهشنبه، ۷ اسفندماه، ساعت ۱۶:۳۰
📍مکان: کلاس ۱ معاونت فرهنگی
✳️ ورود برای دانشجویان رایگان است.
⭕️ علاقهمندانی که تمایل به شرکت دارند ولی دانشجو شریف نمیباشند میتوانند جهت هماهنگی و کسب اطلاعات بیشتر با شناسه ارتباط بگیرند.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
•°"مقصدی بهسوی مسیر"°•
تا به یاد دارم، همواره زره بر تن کرده، انتظار پیکار کشیدهام؛
و زندگی برایم مقصدی بوده که در آن، حقیقت را برملا میکردهاست.
گویی به دروغی اجباری تن دادهام و هر روز را به این امید سر میکنم تا به آن نقطه راهیابم.
آن نقطۀ آرمانی و فریبنده به نام "مقصد"...
لحظههایم به امید این آرمانشهر معنا مییافتند و مسیرهایش، پیچهای تودرتوی بیحاصلی بودند که رنجشان را به بهای شیرینیِ آن سرزمینِ دوستداشتنی تاب میآوردم.
اکنون اما، پس از پشتسر گذاشتن چندین نقطه، پس از آنکه بارها به وسوسهی آن مکارهی حیلهگر دوباره رهسپار راه شدم، میبینم که فریبهایش تکراری شدهاند...
در هر تکرار اما، او بلندتر بانگ برمیآورد و فریادش محکمتر بر سرم میکوبد که
چیزی بزرگتر در پیش است، جایی بهتر و مکانی با حسِ تعلقی بیشتر...
این چنین است که زنجیره تکرار میشود:
او بیشرمانه مرا به قصد خویش، فرا میخواند.
و من، که این نغمههای فریبنده را بسیار شنیدهام، دیگر آبدیده شدهام!
پند دردآور این تجربۀ آشنا، چنین آشکار میشود:
مقصدی نیست.
نمیدانم بوده یا نه؛
اما به یقین میدانم که برای من، نخواهد بود.
کنون، زندگی برایم تنها "مسیر" است؛
لمس گلبرگهای تازهی بهاری و خشونت تنهشان در زمستان است.
نفس کشیدن است توأم با لذتی بیتوصیف از شوق زندگی.
خندیدن است با یاد خاطراتِ گاهگاهِ آنان که جایی در قلبم دارند، یا داشتند.
حس لطیف باران است و سرمای آرامشبخش برف...
روح زخمخوردهام اما،
اکنون رهسپار مسیر شده است؛ نه بهقصد توقف در جایی،
که برای "زیستن" در تکتک پیچوخمهای این جاده.
برای بودن، بهمعنای کلمه، در تمام لحظاتِ زندگیام، هرچند ناشدنی...
چرا که، بهراستی، هرگز نخواهم دانست مقصدی بوده یا نه،
یا که خلقتم، برای رسیدن به کدامین تعالیست...
اما در این لحظه، در این دم،
حق انتخابِ آدمی را از خویش سلب نمیکنم...
من، میخواهم در این بیغوله، راهی که مردمان شتابان از آن میگذرند،
بایستم، نفسی گیرم،
و چونان ماهی قرمزی سرگردان، با بالههای شکستهام،
مقصدی بهسوی مسیر را در پیش گیرم.
و در این راه هرگز فراموش نخواهم کرد؛
که اگر امروز را به ارزانیِ فردا زندگی نکنم،
عایدیام چیزی جز غبطههای پیدرپی نخواهد بود.
پس من، زندگی خواهم کرد، این حقیقتِ تلخنما را...
و نخواهم پذیرفت دروغِ تحمیلیِ شیرینش را...
✍ زینب همتیان
#دلنوشته
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
🔸پنجم اسفند، که به نام اسپندار شناخته میشود، متعلق به فرشته مقدس آرمیتی است و جشن سپندارمذگان به افتخار او در این روز برگزار میگردد. این فرشته، که با نامهای سپندارمذ یا اسپندارمذ نیز شناخته میشود، در جهان معنوی نماد عشق، محبت، تواضع، بردباری، فداکاری و جانبازی است و در جهان مادی، نگهبان زمین و حامی زنان نیکوکار و پارسا به شمار میرود. همهی زیباییها و برکات روی زمین تحت حمایت او قرار دارد.
🔻 در ایران باستان، این روز به احترام فرشته مقدس سپندارمذ (آرمیتی) و برای الهام گرفتن از صفات پاک او جشن گرفته میشد و مردم با شادی و سرور این آیین را برگزار میکردند. ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ ایرانی، این جشن را مژدگیران یا مژدهگیران نامیده است. به گفته او، این جشن ویژه زنان بوده و آنها در این روز هدایایی از شوهران خود دریافت میکردند. [برگرفته از کتاب جشنهای ایران باستان، اورنگ]
🎊 به دلیل اختلاف بین تقویم باستانی و تقویم شمسی (که شش ماه اول سال را ۳۱ روزه در نظر میگیرد)، گاهی سپندارمذگان در ۲۹ بهمن نیز برگزار میشود.
❣سپندارمذگان روز عشق، احترام و گرامیداشت مهر و مهربانی است. در فرهنگ کهن ایرانی، این جشن نماد عشق، زمین و زن بوده است. بیایید در این روز، عشق را نه تنها با گفتار، بلکه با رفتارهایمان جشن بگیریم و به یکدیگر مهر بورزیم.
سپندارمذگان مبارک! 💐
✍ علی رحیمی
#بهانه
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات تاریخ ادبیات:
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرپذیری از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
🔻در این جلسه، با همراهی جناب محمد ابراهیم فتاحی، به ادبیات دوران انقلاب مشروطه میرسیم، دورانی که ادبیات بهعنوان ابزاری قدرتمند در بیداری جامعه و پیشبرد اهداف آزادیخواهانه نقش ایفا کرد.
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: ۳۰ بهمن سهشنبه، ساعت ۱۶:۳۰
⭕️ جهت کسب اطلاعات بیشتر با شناسه ارتباط بگیرید.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
تنها تکیه گاهم، چراغیست که روشن شده است…🎼 بازخوانی زیبای بخشی از موسیقی "دیم و دیم"؛ قطعهای کُردی با شعری از ماموستا هیمن موکریانی، توسط پخشان عزیزی
میایم و میایم و میایم تا افق نمایان است..
پیام من پیام تو، پیام طبقه ی تحت ستم است..
-ترجمه بخشی از متن ترانه
ما، بچههای این دورهوزمانهایم،
این زمانهی سیاسی.
هرچه از آنِ توست
هرچه از آن ماست، یا آنها
کارهای روزانه
عشقهای شبانه
سیاسیاند همه
خوشت بیاید یا نه
سابقه سیاسی دارند ژنهایت
تهرنگ سیاسی دارد پوستت
و شیوهای سیاسی دارد نگاهت
طنینی دارد آنچه بر زبان میآوری
آوایی دارد آنچه در سکوت پنهان میکنی
طنینی و آوایی کمابیش سیاسی
گاه که میگذری
از میان دشت یا جنگل حتی
گامهایت سیاسی است
بر زمینهای سیاسی
سیاسیاند شعرهای دور از سیاست هم
و ماه آن بالا جسم درخشانی است
که به ماه نمیماند دیگر
بودن یا نبودن، مسئله این است
کدام مسئله؟
نمیدانی؟
مسئلهای سیاسی
انسان حتی لازم نیست باشی
کافیاست نفت خام باشی
تا بتابد از سراپایت برق سیاست
کافیست خوراک دام باشی
یا مواد بازیافتی
یا میز کنفرانس حتی
که بحث کردند ماهها
درباره شکلش
مسئله مرگ بود یا زندگی، گویی باید درباره آن،
سر یک میز گرد قضاوت کرد یا چارگوش؟
آنان مشغول بحثاند
در همان حال، نابود میشدند آدمها
و تلف میشدند دامها
و میسوختند خانهها
و دانه میبستند گندمها
بیخیال، در کشتزارها
درست چون گذشته
گذشتهای که نبود اینچنین سیاسی
✍ ویسواوا شیمبورسکا- بچههای این دوران
#شعر
🆔 @ToranjSUT
«سَبُکیِ تحملناپذیر هستی/بار هستی»
📖 هیچ وسیلهای برای تشخیص تصمیم درست وجود ندارد، زیرا هیچ مقایسهای امکانپذیر نیست. در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد میکنیم. مانند هنرپیشهای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرینِ زندگی، خودِ زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی میتوان قائل شد؟ این است که زندگی همیشه به یک "طرح" شباهت دارد. اما حتی طرح هم کلمهٔ درستی نیست، زیرا طرح همیشه زمینه سازی برای آماده کردن یک تصویر است، اما طرحی که زندگی ماست، طرح هیچ چیز نیست، طرحی بدون تصویر است...
ضربالمثلی آلمانی میگوید آنچه یکبار رخ میدهد، احتمالاً اصلاً رخ نداده است. اگر ما تنها یک زندگی برای زیستن داشته باشیم، احتمالاً اصلاً زندگی نکردهایم...
✍ میلان کوندرا
#برش_کتاب
🆔 @ToranjSUT
📚 بزرگ علوی متولد ۱۳ بهمن ۱۲۸۲، از نمایندگان برجستهی مکتب داستاننویسی نوین ایران، در کنار صادق هدایت و صادق چوبک، روزنامهنگار مشروطهخواه و از روشنفکران چپگرا بود که در طول بیش از نیم قرن نویسندگی، آثار داستانی متنوعی از خود بر جای گذاشت. داستانهای او واقعگرایانه و بیشتر دربارهی رویدادهای سیاسی و اجتماعی است. «چشمهایش» ،«پنجاه و سه نفر» و «چمدان» از جمله کتابهای مطرح او محسوب میشوند. او بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگنامهنویسی پرداخت.
📌ویدیوی پیوست شده بخشی از سخنرانی جالب توجه بزرگ علوی؛ گوتنبرگ، اول فوریه ۱۹۹۱، درباره علل عقبماندگی فرهنگی ایران
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
...
ای آزادی!
از رهِ خون میآیی،
اما
میآیی و من در دل میلرزم:
این چیست که در دست تو پنهان است؟
این چیست که در پای تو پیچیدهست؟
ای آزادی!
آیا
با زنجیر
میآیی؟
تهران، ۳ اسفند ۱۳۵۷
✍ هوشنگ ابتهاج
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
⛰لبخند دره
دست او آیا نخواهد چید؟
سیب را از شاخه امید؛
نونهال مهر را پربار
چشم او آیا نخواهد دید؟
نه نخواهد دید
دست او از شاخه امید،
میوه شیرین نخواهد چید
باز میگردد، دریغا؛ بازگشت او
نیشخند دره ها را تاب نتواند
پیش طعن کوهها از شرم گشتن آب نتواند
باز میگردد و میخواند:
دره! ای آغوش بگشوده
جاودان آغوش بگشوده
انتظارت چیست؟
کارت چیست؟
هان؛ پذیرا می شوی این عابرِ آواره را در خویش؟
این پریشان خورده سر بر سنگ را دلریش؟
دره! آیا این پریشان را ز درگاهت نمیرانی؟
دره! ما را جاودان در گرمیِ آغوشِ خاموشت نمیخوانی؟
دره خاموش است؛
دره سر تا پای آغوش است
و سکوتی سرد و صامت،
در فضا گسترده سنگین بال
ناگهان پژواکِ وای مرد در دره طنین افکند
جغد زد شیون
چرخ زد کرکس
دره زد لبخند
✍ حمید مصدق
🔸به مناسبت زادروز حمید مصدق؛ شاعر و حقوقدان ایرانی
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT