نشریهٔ «ترنج»، نشریهٔ واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف 🖥 ToranjSUT@gmail.com صاحبامتیاز: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف @AnjomanSUT مدیرمسئول: اسما شهنازی @Asma_Shahnazi سردبیر: مبینا صباغی @mobina_saba
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
🔹 عنوان نشست:
نگاهی به مفهوم کشورداری آرمانی در برخی آثار کهن ایرانی
🔻 سخنران:
جناب آقای علیرضا اسماعیلپور
مترجم و نویسنده
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: یکشنبه، ۷ اردیبهشت، ساعت ۱۶:۳۰
🔸 شرکت برای عموم و غیردانشجویان به شرط ارتباط با این شناسه آزاد میباشد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
چه فرق میکرد زندانی در چشم انداز باشد یا دانشگاهی؟
اگر که رویا تنها احتلامی بود بازی گوشانه
تشنج پوستم را که میشنوم سوزن سوزن که میشود کف پا،
علامت این است که چیزی خراب میشود
دمی که یک کلمه هم زیادیست
درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار،
سایه دستیست که میپندارد دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد
چقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟
چه تازیانه کف پا خورده باشد
چه از فشار خونی موروث در رنج بوده باشی
قرار جایش را میسپارد به بیقراری که وقت و بیوقت
سایه به سایه
رگ به رگ
دنبالت کرده است تا این خواب
تظاهرات تورم را طی میکنم در گذر دلالان
سر چهار راه صدای درشت میپرسد
ویدئو مخربتر است یا بمب اتم؟
مسیح هم که بیاید انگار باید صلیبش را حراج کند
صدای زنگ فلز در دندانهای طلا
و خارش کپک در لالههای گوش
نصیب نسلی که خیلی دیر رسیده است
و فکر سیب و زمین در سیصد سالگی جاذبه
و کودکان چند هزارساله که انگار
برای اولین بار
هستی را در وان حمام سبکتر یافتهاند
نه سینما و نه مهمانی در تاریخ
هجوم کاشفانی با تاخیر حضور
هزار کس میآیند و هزار کس میروند
و هیچ کس هیچ کس را به خاطر نمیآورد
صدا همان که میشنوی نیست
سگ از سکوت به وجد میآید و دزد بر سر بام بلند سماع میکند با ماه
زبان عزیزتر است اکنون یا دهان؟
که سنگ راه دهان را هزار بار تمرین کرده است
صدا که میشکند
حرف که چرک میکند
جمله ها که نقطه چین میشوند
پیری یا بچهای که خود را میکُشد
تازه معنا روشن میشود
سگی که میافتاد در نمکزار و …
این نمک که خود افتاده است
خلاف رای اوللالباب نیست که ماه رنگ عوض کرده باشد
یا شب مثل آزادی زنگ زَنَد
اگر که لاله زرد باشد یا سیاه
استعارهٔ خون به مضحکه خواهد انجامید
گچ سفید جای سرت را نشان میدهد
که چند سالی انگار در اینجا مینشستهای
و رد انکارت افتاده است
بر دیوار
یا شاید نقشی مانده است از تسلیمت
گذارهای اصلا ناتمام
و تازه این بیتابی که هیچ چیز آرامش نمیکند
در التهاب درهایی که باز میشوند و درهایی که بسته میشوند
کتابهایی که باز میشوند و دستهایی که بسته میشوند
دستهایی که سنگها را میپرانند و سارهایی که از درختها میپرند
درختهایی که دار میشوند
دهانهایی که کج میشوند
زبانهایی که لال مانی میگیرند
صدای گُنگ و چشم انداز گُنگ و خواب گُنگ
و همهمه
که میانبوهد
میترکد
رویا که تکه تکه میپراکند
دانشگاهی که حل میشود در زندانی و چشم اندازی که از هم میپاشد
خوابی که میشِکَند در چشم و چشم که میخ میشود در نقطهای
و نقطه
که میماند مَنگ در گوشهای از کاسهٔ سَر که همچنان غلت میخورد
غلت میخورد
غلت میخورد.
✍ محمد مختاری
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
🔹 عنوان نشست:
چرا خواندن و نوشتن برای دانشگاهیان امری حیاتی و هویت ساز است؟
🔻 سخنران:
جناب دکتر نعمت الله فاضلی
جامعه شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: دوشنبه، ۱ اردیبهشت، ساعت ۱۶:۳۰
🔸 شرکت برای عموم و غیردانشجویان به شرط ارتباط با این شناسه آزاد میباشد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
🔹 عنوان نشست:
فهم حقیقت تاریخی رخداد نیما
🔻 سخنران:
جناب آقای فریاد ناصری
شاعر و سردبیر نشر حکمت کلمه
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: شنبه، ۲۳ فروردین، ساعت ۱۶:۳۰
🔸 شرکت برای عموم و غیردانشجویان به شرط ارتباط با این شناسه آزاد میباشد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
🔊 فایلهای صوتی جلسات ادبیات سیاسی
همانطور که آگاهید، در اسفند ماه، مجموعه نشستهایی با همکاری واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار شد که به بررسی تأثیر ادبیات بر جنبشهای فرهنگی-سیاسی در تاریخ ایران پرداخت. اساتید برجسته در این جلسات، نقش ادبیات اعتراضی را در تحولات اجتماعی واکاوی کردند و زمینهای برای نگاهی عمیقتر به تاریخ و فرهنگ ایران فراهم آوردند.
اکنون فرصت آن است که شما نیز با شنیدن فایلهای صوتی این نشستها، در این تجربهی فکری سهیم شوید.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
🎼 «دریا»؛ نوای مواج سنتور
«دریا» نام یکی از مشهورترین قطعات اردوان کامکار است که در آن، سنتور با نغمههایی روان، پرتحرک و جاری، تصویر امواج سرکش و بیقرار دریا را ترسیم میکند. اردوان کامکار، که از نوازندگان و آهنگسازان برجسته و معاصر سنتور است، در این اثر نهتنها مهارت تکنیکی، بلکه نگاه خلاقانهاش به موسیقی ایرانی را به نمایش گذاشته است. او این اثر را در ۱۶سالگی در دستگاه همایون و بیات اصفهان ساخت و در ۲۲سالگی در تالار وحدت اجرا کرد.
🎶 در این قطعه، مضرابهای سنتور، همچون موجهایی که گاه آرام و گاه خروشاناند، به نرمی و قدرت بر تارهای ساز فرود میآیند و تصویری موسیقایی از دریا را ترسیم میکند که همزمان آرامش و تلاطم آن را به شنونده القا مینماید.
#موسیقی
🆔 @ToranjSUT
🔅 پروانه اعتمادی (۱۴۰۴–۱۳۲۶)
پروانه اعتمادی، از برجستهترین نقاشان معاصر ایران، با نگاهی نو و بهرهگیری از اشیاء و عناصر بصری مهجور، به نقاشی ایرانی هویتی تازه بخشید. او که نقاشی را نزد بهمن محصص آغاز کرد و تنها شاگرد مستقیم او بود، با ظرافت و عمق احساسی آثارش جایگاهی ماندگار در هنر ایران یافت.
🎨 اعتمادی نخستین نمایشگاه خود را در سال ۱۳۴۸ برگزار کرد و در دهه ۱۳۵۰ با نقاشیهای طبیعت بیجانش به شهرت رسید. آثار او سرشار از ظرافت، عمق حسی و سکوتی است که هر خط و بافت را به شعری خاموش بدل میکند. مهارت کمنظیرش در نور و سایه، همراه با تجربهگرایی در چهار دوره متمایز کاریاش—نقاشیهای رنگ روغن و سیمانی، پاستل، مدادرنگی و کلاژ—روح جستوجوگر او را به نمایش میگذارد.
وی امروز در ۱ فروردین ۱۴۰۴ چشم از جهان فرو بست، اما یاد و هنر او همواره در تاریخ ایران زنده خواهد ماند. 🖤
📌 ویدیوی پیوستشده: تریلر مستند پروانه ساختهی بهمن کیارستمی که پرترهای از آثار و اندیشههای او را به نمایش میگذارد.
#بهانه
#نقاشی
🆔 @ToranjSUT
شاید حق با بهار بود، با همان ساقههای لخت. بر این پهنهٔ خاک چیزی هست که به رغم ما ادامه میدهد. نفسِ بودن به راستی موکول به بودنِ ما نیست، و این خوب است. خوب است که جلوهی بودن را به غم و شادی ما نبستهاند. خوب است که غم ما، با استناد و به قول شاعر «اگر غم را چو آتش دود بودی»، دودی ندارد تا جهان جاودانه تاریک بماند.🌱 و اینک از راه میرسد بهار، با همان ساقههای لخت، همگام با فرصتی دوباره برای نو شدن و ادامه دادن در همان مسیرِ ناهموار.
✍ هوشنگ گلشیری، آینههای دردار
"چهارشنبهسوری: آیین آتش و نور، رهایی از تاریکی و شروعی تازه در آستانه بهار"
چنین گفت زرتشت:🔥 چهارشنبه سوری، یکی از جشنهای باستانی و دوست داشتنی ما یادآور گذر از زمستان و رسیدن به بهار است. در این شب زیبا، آتش روشن میکنیم تا بدیها و سیاهیها را بسوزانیم و به استقبال روشنایی و شادی برویم.
"که سوزانید بدی را در آتش،
تا زِ آتش برون آید نیکی،
پس تو نیز چنین کن."
«روایت فرهنگ و هنر ایران باستان»
در شماره ۲۴ نشریه ترنج میخوانید:
▫️ جایگاه اجتماعی زنان در ایران باستان
▫️ نمایش در ایران باستان و تاثیرات فرهنگی و آیینی بر آن
▫️ نقش گوسانان در حفظ حافظه بشری
▫️ گنوسیسم در ایران باستان؛ ریشهها، تاثیرات و بازتاب های معاصر
▫️ مهرازی ایران باستان؛ ویژگیها و سرچشمههای آن
▫️ در ستایش دیاری باستانی
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
▫️« طُرقه» نامِ مقامیست كه در موسيقی شمال خراسان با ساز قوشمه مینوازندش. نام طُرقه از پرندهای اسطورهای در داستانهای کهن خراسان میآید که آرزوی رسیدن به خورشید را در دل دارد. این پرندهی افسانهای برای آنکه در مسیر دشوار پروازش تعادل خود را حفظ کند و بتواند به خورشید دست یابد، باید ۱۰۰۰ نام خداوند را ذکروار بر زبان آورد. اما هنگامی که در نقطه اوج به خورشید نزدیک میشود، آخرین و هزارمین نام را از یاد میبرد و در شعلههای سوزان خورشید میسوزد و به فنا میرسد.
🎼 کیهان کلهر، آهنگساز برجسته، در آلبوم «شب، سکوت، کویر» که در سال ۱۳۷۳ ضبط شده، با زبان موسیقی و ملهم از مقامهای موسیقی خراسانی و با مایه دشتی، روایتی شنیدنی، تأثیرگذار و کمی حزنانگیز از این پرواز پراضطراب و آرزومندانهٔ طرقه ارائه میدهد؛ روایتی که صدای بالزدنهای بیقرار این پرنده و شوق بیپایانش برای رسیدن به نور و در نهایت فنا را با حالتی چون «از خویش تهی شدن» به گوش جان مخاطب میرساند.
#موسیقی
🆔 @ToranjSUT
📜 اهمیت ترجمه
این تندیس موسی است؛ پیامبری که با لوح قانون در دست از کوه سینا بازمیگردد و خشمگین، به تماشای مردمی میپردازد که در غیاب او به پرستش بتها روی آوردهاند.
❓ چرا این تندیس دارای دو شاخ است؟
زیرا آیههای تورات در سه موضع، با واژگان عبری "karan or panav" دربارهی موسی میگویند:
«چهرهاش درخشان بود.»
مترجم این آیهها به لاتین، ژروم قدیس، این عبارت را به گونهای دیگر تعبیر کرده و نوشته است:
"cornuta esset facies sua"
یعنی: «چهرهاش شاخدار بود.»
🔻و اینگونه شد که موسی، از بزرگترین پیامآوران قانون، با هنر میکلآنژ، از بزرگترین پیکرتراشان تاریخ، به شکلی پررمز و راز و همراه با شاخ بر سر جاودانه شد.
✍ اَسرار
#هنر_های_تجسمی
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
⭕️ چهارمین جلسه از سلسله نشستهای ادبیات سیاسی امروز دوشنبه ساعت ۱۶.۳۰ در دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ساختمان ابن سینا با حضور دکتر محمد دهقانی با موضوع بررسی تطور اندیشههای فلسفی و فکری در سنت ایرانی، از رازی تا ابن سینا، برگزار میگردد.
🔶 حضور برای دانشجویان در تمامی جلسات آزاد است.
🔹 در صورت سوال پیرو موضوع جلسات با شناسه ارتباط باشید.
🆔 @ToranjSUT
⭕️ سومین جلسه از سلسله نشستهای ادبیات سیاسی فردا شنبه ساعت ۱۶.۳۰ در دفتر اسلامی واقع در همکف ساختمان ابن سینا با حضور دکتر زهرا طاهری با موضوع تأثیر شعر بر تحولات اجتماعی و بازتاب دغدغههای جامعه در ادبیات معاصر برگزار میگردد.
🔶 حضور برای دانشجویان و غیر دانشجویان به شرط ثبت نام در لینک در تمامی جلسات آزاد میباشد.
🔹 در صورت سوال پیرو موضوع جلسات با شناسه ارتباط باشید.
🆔 @ToranjSUT
زير هر سر نيزه تلقينِ سکوت خاموشی کارِ من نيست
گاهی …
گاهی سینه ام برای خانه قلبم بودن زیادی کوچک است
گاهی نفس هایم ب شماره می افتد
گاهی نبض را در چشمانم احساس میکنم
گاهی توان ندارم
توان اثبات دروغ
دروغ به خدا
دروغ به عشق
گاهی میترسم
از انسان هایی ک گاهی معنای انسانیت را زیر پا میگذارند
گاهی میترسم از پولی ک باعث رنگ عوض کردن افراد میشود
ولی ،شایدم نباید ترسید
شایدم باید از زاویه ای دیگه نگاه کرد
شاید پول باعث جلوه دادن هویت اصلی افراد باشد
ترس هایم تمام نشدنی است…
ما گاهی زندگی میکنیم
گاهی فقط زنده ایم
گاهی در خواب بیداریم
گاهی در بیداری خواب
گاهی در غم شادیم
گاهی در شادمانی غمگین
گاهی دلمان بچگی میخواهد
گاهی بهانه میگیریم
گاهی بهانه میکنیم
گاهی دروغ میگوییم
به خودمان
گاهی به دیگران
گاهی نمی شود ک نمی شود ک نمی شود
گاهی نمیرسیم ک نمیرسیم ک نمیرسیم
ما گاهی زندگی میکنیم
اما چه چیزی دلیل این همه گاهی میشود؟!…
#قلم_ما
#دل_نوشته
✍ محمد مهدی چگنی
🆔 @ToranjSUT
🌱 به بهانهٔ زادروز محمد مختاری
🆔 @ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی و دفتر مطالعات فرهنگی برگزار میکنند:
جلسات ادبیات سیاسی
بررسی جایگاه ادبیات و تأثیرات متقابل آن بر جنبشهای فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران
🔸 در این سلسله جلسات، قصد داریم به بررسی جایگاه ادبیات و تأثیر آن از جنبشهای فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ ایران بپردازیم. با نگاهی به متون ادبی دورههای مختلف، تلاش میکنیم تحلیلی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران ارائه دهیم و از رهگذر این بررسیها، درکی عمیقتر از شرایط امروز جامعه به دست آوریم.
این مسیر با راهنمایی ارزشمند اساتید برجسته ادبیات، غنای بیشتری خواهد یافت تا فرصتی باشد برای درک بهترِ پیوند ناگسستنی ادبیات با تحولات جامعه بهعنوان آیینهای از تاریخ و فرهنگ ایران.
🔹 عنوان نشست:
شعر امروز و سرکوب امر نو
🔻 سخنران:
جناب آقای محمد جوانمرد
دانشجو دکتری مطالعات ادبی تطبیقی دانشگاه واریک
🏠 مکان: دفتر انجمن اسلامی واقع در همکف ابنسینا
⏰ زمان: دوشنبه، ۲۵ فروردین، ساعت ۱۶:۳۰
🔸 شرکت برای عموم و غیردانشجویان به شرط ارتباط با این شناسه آزاد میباشد.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
🆔 @SUTdaftarm
🎭 نمایش بتهوون
ـ اثری از جواد مولانیا
معمولاً سعی میکنم مخاطب جستهوگریختهای برای نمایش و تئاتر باشم.
در تایمهای آزادم سری به سالنهای نمایش میزنم و در شلوغیاش به سکوت و آرامش میرسم.
در پی همین کندوکاوها به نمایشی برخوردم که من را مات و مبهوت و مسحور خودش کرد؛
🎵 اثری که ترکیبی تراز، گویا و ناطق بود از نمایش ـ به معنای واقعی کلمه ـ و موسیقی و اُپرا.
نمایشی با ساختار اپیزودیک که نهتنها سردرگمم نمیکرد، بلکه اشتیاقم را دوچندان مینمود.
توانایی خارقالعاده و روایت شناور جواد مولانیا ـ که همزمان کارگردان، نویسنده و بازیگر شخصیت لودویگ فان بتهوون بود ـ من را شگفتزده کرد.
🔺 ترکیب تمام این عناصر، نمایشی میساخت مؤثر و ویژه؛ نمایشی که نقاط عطف زندگی بتهوون را مرور میکرد و هارمونی آن با موسیقی، فضای خاصی میساخت.
از شخصیت تنها و مغرور و همیشه در سکوتِ هنرمندی میگفت که به نوعی به نسل خودش تعلق نداشت.
🎻 و در آخر، این جمله برای من در برگیرندهی کل نمایش بود:
"لودویگ فان بتهوون، هنرمندی که در تاریخ جاودانه شد، ولی در نسل خودش تنها و فراموششده ماند."
🏛 اگر هنوز این نمایش را ندیدهاید، همچون سفری بیپایان در دل تاریخ و موسیقی ، که در سکوت و تنهایی هنرمندی بزرگ غرق میشود، فرصت را از دست ندهید. نمایش «بتهوون» تجربهای است که در آن، سکوت به آواز تبدیل میشود و هر لحظه، از این دنیای تئاتر، جرقهای از جاودانگی در دل شما روشن خواهد کرد. بیشک این نمایش شما را در خود غرق خواهد کرد، در دنیایی که میان نوای ارکستر و تنهایی یک نابغه در تعادل است.
#قلم_ما
#معرفی_تئاتر
✍️ اَسرار
🆔 @ToranjSUT
چه غم دارد ز خاموشی درونِ شعله پروردم
که صد خورشید آتش بُرده از خاکسترِ سردم
به بادم دادی و شادی، بیا ای شب تماشا کن
که دشتِ آسمان دریای آتش گشته از گَردم
شرارانگیز و طوفانی، هوایی در من افتادهست
که همچون حلقه آتش در این گرداب میگردم
به شوق لعل جانبخشی که درمانِ جهان با اوست
چه طوفان میکند این موجِ خون در جان پُردردم
وفاداری طریق عشقِ مردان است و جانبازان
چه نامردم اگر زین راهِ خونآلود برگردم
در آن شبهای طوفانی که عالم زیرورو میشد
نهانی شب چراغ عشق را در سینه پروردم
برآر ای بذر پنهانی سر از خوابِ زمستانی
که از هر ذرّه دل آفتابی بر تو گستردم
ز خوبی آب پاکی ریختم بر دست بدخواهان
دلی در آتش افکندم، سیاووشی برآوردم
چراغ دیده روشن کن که من چون «سایه» شب تا روز
ز خاکسترنشینِ سینه آتش وام میکردم
✍ هوشنگ ابتهاج
#شعر
🆔 @ToranjSUT
«فلفل شماره ۳۰»
📷 این اثر عکسی سیاه و سفید و یکی از مهمترین آثار عکاس برجسته آمریکایی ادوارد وستون است. این عکس یک فلفل سبز را در نورپردازی دراماتیک سیاه و سفید نشان میدهد.
در اواخر دهه ۱۹۲۰، وستون شروع به گرفتن مجموعهای از تصاویر نزدیک از اشیاء مختلف کرد که آنها را «طبیعتبیجان» نامید. او برای چند سال با تصاویر متنوعی از صدفها، سبزیجات و میوهها آزمایش کرد و در سال ۱۹۲۷ اولین عکس خود از یک فلفل را گرفت. بازخوردها به این عکس متفاوت بود، اما دو سال بعد، او مجموعهای جدید را آغاز کرد که تنها بر روی فلفلها متمرکز بود.
🎞 او برای به تصویر درآوردن این فلفل ابتدا تلاش کرد برای پس زمینه عکس از پارچه و یا مقوای سفید استفاده کند، اما با توجه به کنتراست شدید بین پسزمینه و فلفل در آن حالات، درنهایت با استفاده از قیفی از جنس قلع و منبع نور ملایمی توانست بهطرزی به آن نورپردازی کند که آنرا جسمی سهبعدی با روشن سازی فوقالعاده از بالا نشان دهد، و نه عکسی تخت.
او درباره این عکس میگوید:
این تصویر یک اثر کلاسیک و کاملاً رضایتبخش است—یک فلفل، اما چیزی فراتر از یک فلفل؛ اثری انتزاعی، چرا که کاملاً فراتر از موضوعیت عینی قرار میگیرد. هیچ ویژگی روانشناختی در آن وجود ندارد، هیچ احساسی انسانی را برنمیانگیزد؛ این فلفل جدید، بیننده را به ورای جهانی که در ذهن آگاه میشناسیم، میبرد.
" نوروزىخوانى "
کِی برافتد از سرِ گیتی ستم
تا ستمکاریم بر خُود بیش و کم!
از سرِ آغاز تا روز پسین
اشک تا کِی، در گلو چندَت وَرَم!
از چه جَم را گُم شدی یارَش جَمه
آن که با وِی بودی اَندر یک شِکَم!
از چه دردِ زادنِ مَردُم بر این
وین جهان پُر شد همه از نامِ جَم!
جَم همه جامِ جهانْبینَش جَمه
پُشتِ گیتی پیشِ جَم گردید خَم!
از جهان نامِ جَمه شد ناپدید
وَر که جَم بالید و گُم شد در مَنَم!
از چه ویرانْسالی و خُشکی رسید
برفِ چندین ساله از سرمای زَم!
ریشهها کالیده، جانها گُرسُنه
زَمهریری، هر که در مرگی دژم!
تا مگر نوروز و آغاز بهار
مُردگان را زنده شد گرما و دَم!
هر تَنی برخاست در جانَش تَنِش
میچمیدَندی جهان را پیچ و خَم!
هر کسی تا بُنگَهی بُنیاد کرد
هر جَمی با هر جَمه آمد به هم!
تا برآمد باز از نُو مردمی
تا بر آمد سازها در زیر و بم!
بر سرِ تاراج آمد اژدهاک
خُودْ ستم نالید از چندان ستم!
کشوری را خونِ دل غربال کرد
وَه چه ویرانی شد و چشمانِ نم!
اژدها را مغزِ بُرنایان خُورِش
زن به یغما رفت و گاميش و تَکَم!
هر که فریاد آمد از فردای خویش
از بُن دندان و از جان و جَنَم!
هر که نالیدند بر خونی تباه
هر که شوریدند چون اسبانِ رَم!
وَه زِ رستاخیزِ آغاز بهار
این جهان بیدار شد از خوابِ لَم!
اژدهاک انگار ناگه آب شد
تا فریدون آمد و نُوروزِ جَم!
هان فریدون باش و بِفکَن اژدهاک
بَندها بَرچين و بَرخیز و بِچَم!
✍ بهرام بیضایی
#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
بیا بریم نغمه بخوانیم، دانه بنشانیم، فصل بهاره...
بهارِ من؛
به بهانه فرارسیدن قدمهایش...
🌷هرساله بهار خانم، با صدای قدم هایش آوای امید میآفریند، از بر من؛ چرا که صدای تَقتَقِ ظریفِ کفش های کوچکِ گلگونش، نه در موعد نوروز، که زیر سایهی سرد زمستان طنینانداز میشود.
و برای منی که در میان هجومِ حوادث روزگار، درماندهحال، در پی امید میگردم، این آوای وهم برانگیز، نمیتواند بیمعنا باشد.
🌱 اولین شکوفهها که بر درخت سرد و زمخت روبهروی اتاقم نمایان میشود، در دلم نهالی از امید را به بار مینشاند؛ چرا که من خود شاهد چرخه تکراریِ مرگ و زندگیِ این تکپای کوچک بودهام.
روزمرگیِ هرروزه تابستانش و جنون پاییزیاش، که میخراشید گیسوان رنگارنگش را، به نظاره نشستهام.
و نیز سرمای بیرحمانهی زمستانیاش را، که به شاخه های نحیف دوست کوچکم، رحم نمیکرد و در آوای وحشی باد، بر آنها میدمید.
اما...
اما بهارِ سبزرنگ آمد تا دستی از سرِ محبت بر این درماندهحال کشد و زخم هایش را، شکوفه دهد.
من نیز، امید را در این سرمای بس ناجوانمردانه، از دمِ گرمِ گلِ کوچکم یافتم.
✨در این روزها که مجالی یافتن و به تماشای شکوفهها شتافتن، معنایی جز بهظاهر کاهش بهرهوری هرروزهمان ندارد؛
باید به این امید های کوچک چنگ زد.
بهار را پیدا کنید!
شاید بهار شما، نه در ماهیهای قرمزی که سرگردان به دنبال سرنوشت شومشان میگردند؛
یا سبزههایی که، در پررنگ ترین حالت ممکن نوروز را به نمایش میگذارند؛
یا حتی درخت روبهروی اتاقتان نباشد؛
که نوری است دفن شده در تاریک ترینِ گودالهایتان—که طفره میروید از باز کردن درهایش.
🔅بهار شما، خورشید نیست؛ شاید کوچک باشد و چشمانتظار...
پیدایش کنید!
درست است که برخلاف درختِ کوچکِ من، ما دو پا داریم؛ اما...
ما، این اضافات الخَلقی که بهار را نیز عادت پنداریم،
از حاجتش بی نیاز نیستیم.
⏳شاید زمانش به دقتِ ثانیههای تحویل سال نباشد یا موعدش هرساله از پسِ سرما بر نیاید؛
اما آمدن بهارِ درختان را، مژده میبینم و
خیال میکنم...
خیال میکنم که زمستان، شکست و رفت.
و رویا میبینم...
رویا میبینم که بهارِ من اینجاست، در کنار من!
✍ زینب همتیان
#قلم_ما
#بهانه
#دلنوشته
🆔 @ToranjSUT
🔰 شمارهی بیستوچهارم نشریه «ترنج» به بررسی روایتی از فرهنگ و هنر ایران باستان میپردازد؛ فرهنگی که در لابهلای سنگنوشتهها، اسطورهها و آیینها تنیده شده است. با نگاهی بیادعا، در این صفحات کوشیدهایم پژواک تمدنی کهن را در هنر و فرهنگش بازیابیم و اثرات متقابل آن با جهان پیرامونش و حتی کمرنگشدن برخی از جنبههای آن را در دنیای امروز بازبینی کنیم.
🆔 @ToranjSUT
🆔 @AnjomanSUT
در رهگذار عمر که چون باد میرویم
آن دم غنیمت است، که دلشاد میرویم
چون گل، بیا به خندۂ مستانه بشکفیم
کز غارت خزان، همه بر باد میرویم
یاد از بد زمانه چه آریم، ما که خود
در گردش زمان، همه از یاد میرویم
غمگین ز حادثات چراییم ما که زود
زین کهنه قصر حادثه بنیاد، میرویم
چون سروِ سرفراز، در این باغ دلگشا
خرّم، دمی که فارغ و آزاد میرویم
ما عاشقیم و در غم شیرینلبان ادیب
با اشک و آه، از پی فرهاد میرویم
📚 کتاب «چطور زندگی کنیم» بررسی مجموعهای از جستارهای مونتنی(فیلسوف دوره رنسانس) است.
جستار، بر خلاف مقاله، ساختاری انعطافپذیر دارد و قالبی است برای کنجکاوی و استدلال بهطور همزمان.
این سرنخها معمولاً جملاتی تکاندهنده یا جالب از یک کتاب یا قطعاتی از یک شعر هستند که ما را با خود به جهان خودشان میبرند و خوانندهی خوب کسی است که در این سفر چشمهایی باز و تیزبین دارد.
🏰 اما یک متفکر و نویسندهی خوب بعد از رفتن به سرزمین موردنظر، شروع به ساخت خانه، قلعه یا حتی سرزمین (بنا به ظرفیت و وسع خودش) میکند.
ممکن است آن سرنخ، او را به جایی برساند که بعد از مدتی نوشتن، کنجکاوی و تقلا، خودش را در سرزمینی دیگر و تازهای بیابد که با سرزمین اول بسیار متفاوت است.
💬 مثلاً شما میتوانید این جمله از دانته را بهعنوان یک سرنخ استفاده کنید:
«شک کردن برای من به اندازهی دانستن خوشایند است.»
❓شک کردن چطور میتواند خوشایند باشد؟
آیا ابهام میتواند چیزی باشد که آن را طلب کنیم؟
آیا نقطهی تعادلی وجود دارد؟
آیا باید به قضیه نگاهی ارسطویی داشته باشیم: ساخت الکلنگی برای دانستن و تردید؟
آیا اصلاً دانستن با تردید در تضاد است یا این دو میتوانند همراه هم باشند؟
زندگی با شک کردن را به چه چیزی میتوان تشبیه کرد؟
به رانندگی در مه؟
در این صورت، آیا میشود همواره در مه رانندگی کرد؟
✍ شهریار رحمانی
#معرفی_کتاب
#قلم_ما
🆔 @ToranjSUT
برای نخستین بار، هراسِ جهان را با تمام وجود احساس کردم. گویی هرچه بیشتر در ژرفای آن فرو میرفتم، مجال کمتری برای نفس کشیدن مییافتم. زن بودن در این جهان، همچون ایستادن پشت شیشهای نامرئیست—تماشای همه چیز، بی آنکه بتوانی لمسشان کنی. هر انتخابی که پیش رویم بود، به شاخهای از درختی خشک میمانست—شاخههایی که میمردند پیش از آنکه بتوانم یکیشان را بچینم.✨روز جهانی زنان به تمام زنان دنیا، و بهویژه زنان شجاع، پیشرو، الهامبخش و آیندهساز ایران مبارک.
📖 برشی از کتاب حباب شیشه -از سیلویا پلات، شاعر و نویسنده زن معاصر آمریکایی
فراوانیِ رنج واقعی به هیچ روی فراموشی را برنمیتابد؛ اما این رنج، در همان حال که حیات هنر را ممنوع میسازد بقای آن را هم واجب میکند؛ حال میتوان گفت فقط در دنیای هنر است که رنج همچنان میتواند صدایی خاص از آن خود، یعنی تسلاّیی، بیابد بیآنکه بلافاصله خیانت بیند. مهمترین هنرمندان این معنی را دریافتهاند.📝 اگرچه بسیاری معتقدند که هنر را باید برای هنر دید، ولی هنرورزی بهمثابه پیشهای که انسانی سیاسی برمیگزیند، ناگزیر بازتابدهندهی امیال، دادخواهیها و کشمکشهای اوست؛ که گاه در کالبد اثر هنری، صورتی از آرمانهای جمعی مییابند.
ـــ تئودور آدورنو،از مقالهٔ «تعهد»
➖ «گزارش تصویری جشن نوروز ۱۴۰۴ انجمن اسلامی دانشجویان»
🔸 جشن نوروز ۱۴۰۴ انجمن اسلامی دانشجویان در روز شنبه ۱۱ اسفندماه با سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه، دکتر مریم سیدان و دکتر سعید رحیمی و با اجرا گروه پالت در سالن آمفیتئاتر دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد برگزار شد.
🆔 @ToranjSUT