🌸رمان ایرانی / رمان خارجی 🌸کتابهای ما را از کتابفروشیها و شهرکتابهای معتبر سراسر ایران بخواهید 🌸سایت فروش آنلاین http://aamout.ir واتساپ کتابفروشی آموت ۰۹۳۶۸۸۲۸۱۸۰ ☎️021 44232075 ☎️021 66499105 🌸کتابنامهی نشر آموت https://t.me/aamout/13191
چاپ دوم رسید؛
#تنها_غم_عشق_می_تواند_اینطور_زخم_بزند
(رمان خارجی_ژانر عاشقانه)
#پیج_تون
#سیدرضا_حسینی
نشر آموت/ چاپ دوم / ۴۷۶ صفحه/ ۳۵۵۰۰۰ تومان
نمیدانستم میشود همزمان با تمام وجود عاشق بود، و از عمق جان درد کشید
وقتی رن متوجه میشود نامزدش به دختر دیگری دل بسته است قلبش میشکند و فکر میکند دیگر هرگز زخمش التیام نخواهد یافت. به امید آنکه دردهایش را فراموش کند، رهسپار آمریکا میشود تا تابستان را در مزرعه پدرش در ایندیانا با او و نامادری و خواهر ناتنی خودش بگذراند. یک شب که در تاریکی در سکوت و آرامش در مزارع ذرت قدم میزند به مردی برمیخورد که او نیز گذشتهای غمبار دارد و کولهباری از خاطرات تلخ را به دوش میکشد.
@aamout
چاپ چهاردهم رسید
#اسب_رقصان
(رمان خارجی)
نوشتهی #جوجو_مویز
ترجمهی #مریم_مفتاحی
نشر آموت/ چاپ چهاردهم/ ۶۵۶ صفحه/ ۴۹۷۰۰۰ تومان
در گوشهای از لندن، هنری لاشاپل که پنجاه سال پیش در فرانسه در یک آموزشگاه سوارکاری مخصوص نخبگان تعلیم دیده است، به نوه و اسبش میآموزد چگونه بر نیروی جاذبهی زمین غلبه کنند و حرکات نمایشی انجام دهند. سپس مشکلاتی پیش میآید و سارای چهارده ساله مجبور میشود خود به تنهایی کار را ادامه دهد.
ناتاشا مکولی، وکیل و حقوقدان، بهاجبار با همسر سابقش در یک خانه زندگی میکند، زندگی او مختل شده و توانایی حرفهایاش به دلایلی زیر سوال رفته است. وقتی بازی روزگار سارا را در مسیر او قرار میدهد، این فرصت نصیب ناتاشا میشود تا به زندگی خود سر و سامانی بدهد. اما او نمیداند که سارا رازی در دل دارد... رازی که زندگی همهی آنها را تغییر خواهد داد.
قصهای بدیع و خلاقانه، جذاب و شگفتانگیز و سحرآمیز.
دیلیاکسپرس
@aamout
منتشر شد؛
#خانه
#مریلین_رابینسون
(رمان خارجی)
ترجمهی #مرجان_محمدی
نشر آموت/ چاپ سوم/ ۳۹۲ صفحه/ ۳۵۰۰۰۰ تومان
«خانه» سومین رمان مریلین رابینسون، در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و جایزهی کتاب ملی همان سال، اورنج ۲۰۰۹، کتاب مسیحیت امروز ۲۰۰۹ و جایزهی لوسآنجلستایمز را برد و در فهرست پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز، بهترین کتاب سال واشینگتنپست، بهترین کتاب روزنامهی شمال کالیفرنیا، سانفرانسیسکو کرونیکل قرار گرفت. خانه در راستای رمان قبلی رابینسون، گیلیاد پیش میرود و این بار داستان خانهی کشیش رابرت بوتون و فرزندانش را حکایت میکند. گلوری دختر خانواده به خانه برگشته است تا از پدر در حال مرگش مراقبت کند. جک پسر ولخرج و الکلی خانواده پس از سالها غیبت به خانه میآید. کتاب خانه داستان تضاد میان نسلها، عشق، مرگ و ایمان است.
«خانه، رمانی جذاب، ژرف، گیرا و نفسگیر است. چه کسی فکر میکرد رمانها هنوز هم بتوانند اینچنین باشند؟»
گاردین
«مکاشفهای لطیف در باب رستگاری که اغلب به طور حزنانگیزی خنده بر لب میآورد.» مجلهی ووگ
«مریلین رابینسون نویسندهای بسیار قدرتمند است که میتواند نحوهی خواندن ما را تغییر دهد.»
شیکاگو سان- تایمز
«مریلین رابینسون» متولد ۱۹۴۳ در شهر سندپوینت آمریکا؛ دکترای زبان انگلیسی را در شهر واشینگتن به پایان برد. او در دانشگاههای بسیاری تدریس کرده است.
نام رابینسون در فهرست ۱۰۰ فرد تاثیرگذار مجلهی تایم قرار دارد. او در سال ۲۰۱۲ مدال ملی علوم انسانی را از باراک اوباما رئیسجمهور وقت ایالات متحده دریافت کرد، و در سال ۲۰۱۶ برندهی جایزهی ادبی صلح دیتون شد.
«مرجان محمدی»، متولد ۱۳۴۸ در تهران، و دانشآموختهی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی است. او ترجمهی چهار رمان گیلیاد، خانه، لیلا و خانهداری نوشتهی مریلین رابینسون را در کارنامهاش دارد.
@aamout
/channel/aamout/14961
«فرداها» پشت ویترین کتابفروشیها
دنیای اقتصاد: رمان «فرداها» نوشته ملیسا ده کوستا با ترجمه آریا نوری منتشر شد. در خلاصه داستان این رمان آمده است: آماند هیچوقت فکرش را هم نمیکرد که یک نفر در زندگی بتواند اینقدر درد بکشد. او پس از اتفاق وحشتناکی که برایش رخ میدهد، به خانهای در یک روستای دورافتاده پناه میبرد. در آنجا به طور تصادفی تقویمها و دفترچههایی را پیدا میکند که مالک قبلی خانه، فعالیتهای مرتبط با باغبانی خود را در آنها یادداشت میکرده است. آماند تصمیم میگیرد با نوشتهها و راهنماییهای خانم هوگ، پیرزن مرحومی که پیش از او در آن خانه زندگی میکرد، جان تازهای به باغچه رهاشده آنجا بدهد اما ... مِلیسا دهکوستا متولد ۱۹۹۰ در فرانسه، و نویسنده سه اثر مطرح «تمام رنگِ آبی آسمان»، «من از بین دیگران میآمدم» و «فرداها» است؛ سه کتابی که جمعا فقط در فرانسه بیش از دو میلیون نسخه فروش داشتهاند. دهکوستا در سال ۲۰۲۰ در فهرست مجله فیگارو با عنوان پرفروشترین نویسندههای فرانسه قرار گرفت. رمان «فرداها» در ۳۶۵ صفحه و به قیمت ۲۵۵هزار تومان از سوی نشر آموت روانه بازار کتاب شده است.
@aamout
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%87%D9%86%D8%B1-32/4062427-%D9%81%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%87%D8%A7-%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D9%88%DB%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7
منتشر شد؛
#گیلیاد
(رمان خارجی)
#مریلین_رابینسون
ترجمهی #مرجان_محمدی
نشر آموت/ چاپ سوم/ ۲۷۲ صفحه/ ۲۵۰۰۰۰ تومان
@aamout
منتشر شد؛
#خانه_داری
(رمان خارجی)
#مریلین_رابینسون
ترجمهی #مرجان_محمدی
نشر آموت/ چاپ سوم/ ۲۱۶ صفحه/ ۲۰۰۰۰۰ تومان
@aamout
چهار رمان «مریلین رابینسون» با ترجمهی «مرجان محمدی» در نشر آموت منتشر شد:
▪️«گیلیاد»؛ کتاب گیلیاد نامههای یک کشیش پیر آیووایی برای پسر هفتسالهاش است. رابینسون در این کتاب داستان سه نسل را از جنگ داخلی تا قرن بیستم تعریف میکند، داستانی دربارهی پدران و پسران و چالشهای معنوی آنها.
▪️«خانه» داستان خانهی کشیش رابرت بوتون و فرزندانش.. گلوری دختر خانواده به خانه برگشته است تا از پدر در حال مرگش مراقبت کند. جک پسر ولخرج و الکلی خانواده پس از سالها غیبت به خانه میآید. کتاب خانه داستان تضاد میان نسلها، عشق، مرگ و ایمان است.
▪️«لیلا»؛ این داستان در مورد زنی بیخانمان به نام لیلا است که پس از سالها آوارگی وارد شهر گیلیاد میشود و کلیسای شهر را تنها پناهگاه خود مییابد. او با قدم گذاشتن به این کلیسا داستانی عاشقانه را رقم میزند.
▪️«خانهداری» در مورد روت و لوسیل، دو خواهر یتیمی است که در شهر نمادین دورافتاده فینگربون در شمالغربی آمریکا بزرگ میشوند. پس از آن که قوم و خویشهای جانشین مادر، آنها را رها میکنند این دو خواهر تحت مراقبت سیلوی، خاله بیخیال و اسرارآمیزشان قرار میگیرند.
@aamout
این روش نوآورانه به نویسندگان امکان میداد تا به پرسشهای پیچیدهتر و عمیقتر از زندگی و انسانها بپردازند. باتوجه به اینکه انسانها دارای تعارضها، تردیدها، احساسات و تجربیات گوناگون هستند، نگاه به درون شخصیت از سمت نویسنده به خواننده کمک میکند تا با تجربهها و احساسات شخصیتهای داستان همدل شود و درک عمیقتری از جامعه و جهان پیرامون خود پیدا کنند. دلیل پرطرفدار بودن این نوع داستانها هم بیشتر بهخاطر عمق بخشیدن و رسوخ به درونیترین بخش انسان است که میتواند بیشترین تاثیر را روی خواننده بگذارد. ناپولیتانو هم از این قاعده مستثنی نیست. داستان همواره با کشمکشهای درونی شخصیتهای داستان خواننده را تا پایان با خود میکِشد. اما چیزی که ناپولیتانو را در این نوع سبک برای من متمایز میکند، خلق شخصیتهایی است که علیرغم اشتباهاتی که دارند، دوستداشتنی هستند. این دید واقعی به شخصیتها، آنها را ملموستر میکند. در اغلب رمانها خوانندگان فقط با یک شخصیت همزادپنداری میکنند. اما در این رمان دیدهام که بسیاری از خوانندگان با شخصیت «سیلوی» همراه میشوند و بسیاری«جولیا» را به خاطر استقلالش ستایش میکنند و شماری هم خود را بسیار شبیه به «ویلیام» میدانند. این همراه کردن خوانندگان با شخصیتها از نظر من نقطه قوت ناپولیتانو بوده است.
«سلام زیبا» موفقیت هایی کسب کرده است؛ نظیر بهترین کتاب سال به انتخاب واشنگتن پست و تایم، پرفروش نیویورک تایمز بوده و نامزد بهترین کتاب سال گودریدز، شما به عنوان مترجم اثر موفقیتهای کتاب را مرهون چه میدانید؟
_ موفقیت این رمان بستگی به مجموعهای از ویژگیها دارد؛ اول، نثر ادبی و در عین حال شیوای ناپولیتانو است که خواندن کتاب را چندین برابر لذتبخشتر میکند. ویژگی دیگر موضوعاتی است که او دست روی آنها گذاشته است که همگی از معضلات روز هر جامعهای هستند. این را هم اضافه کنم که ناپولیتانو چاشنی شعر و ادبیات(والت ویتمن و زنان کوچک) و ورزش (بسکتبال) را هم به اثرش اضافه کرده که به محبوبیت این اثر افزوده، چرا که این مفاهیم هم طرفداران خود را در بین خوانندگان دارند. سومین ویژگی خلق شخصیتهای گیرا و قابل درک است که خوانندگان را به خوبی همراه میکند. از دیگر ویژگیهای این کتاب میشود به اضافه کردن چاشنی احساس اشاره کرد. اغلب خوانندهها وقتی از لحاظ احساسی درگیر یک داستان میشوند، آن خوانش برایشان لذتبخش میشود. پایان این کتاب هم سرشار از احساس است و میتواند در موفقیت کتاب نقش مثبتی ایفا کرده باشد.
نویسنده اثری روانشناسانه نوشته است. اقبال مخاطب امروز دنیا و همچنین مخاطب ایرانی به داستانهای شخصیتمحور که از رگههای روانشناسی بهره بردهاند، چقدر است؟
_ به نظر من داستانهایی که بُعد روانشناسی دارند، میتوانند خیلی بهتر از کتابهایی که مستقیماً آموزههای روانشناختی را آموزش میدهند روی مخاطب تاثیر بگذارند. چرا که مخاطب امروز به دنبال این نیست که نصیحت شود، بلکه ترجیح میدهد به طور ضمنی یک حقیقت ملموس را درک کند جوری که انگار خودش در جایگاه آن شخصیت قرار دارد. من بسیار شنیدم که روانشناسان حتی در همین ایران خواندن «سلام زیبا» را به مراجعین خود پیشنهاد کردهاند و این نشان میدهد اهمیت داستان خواندن و در عین حال تاثیر گرفتن از آن تا چه حد بالاست. امیدوارم این شیوه داستاننویسی بیشتر رواج پیدا کند.
سلام «زیبا» ماجرای زندگی چهار خواهر است که گفته شده نویسنده خواسته با این اثر ادای دینی کند به رمان کلاسیک و خواندنی «زنان کوچک». درباره این مساله و نقاط اشتراک و تفاوت های این دو اثر بگویید.
_ نویسنده در یکی از مصاحبههایش گفته که در ابتدا قصد نداشت ایده «زنان کوچک» را وارد داستان کند اما بعد از اینکه به وسط داستان رسید، متوجه شد که بد نیست برای بُعد دادن به کارش ارتباط بین خواهرها را به ارتباط بین خواهران مارچ تشبیه کند. اما به جز این من به شخصه هیچ شباهتی بین دو داستان ندیدم و همانطور که خود نویسنده گفت این داستان صرفاً ادای دینی به «زنان کوچک» است و نه نسخه به روز شده این کتاب. «سلام زیبا» یک داستان مستقل با دیدگاهی کاملاً متفاوت است که میتواند خوانندههای زیادی را به خودش جذب کند. ناگفته نماند که علاقهمندان به درامهای خانوادگی همچون «زنان کوچک» نه تنها از خواندن «سلام زیبا» لذت میبرند، بلکه به بینشی فراتر از آن هم دست مییابند
@aamout
https://www.qudsonline.ir/news/979086
این جملهی #ماریو_بارگاس_یوسا را اولین بار در وبلاگ #شب_های_شهرزاد خواندم: «ادبیات، خوراک جانهای ناخرسند و عاصی است. زبان رسای ناسازگاران و پناهگاه کسانی است که به آنچه دارند خرسند نیستند.»
بیش از سیزدهچهاردهسال از روزهایی که این وبلاگ را میخواندم، میگذرد؛ وبلاگی با شش نویسنده:
خاتونک، هولدن، هوخشتره، کلاغ سفید، بوتیمار و پینهدوز
همیشه کنجکاو بودم این شش نفر چه کسانی هستند که اینقدر خوب دربارهی #داستان مینویسند؟
تا با #سوسن_تقوایی حرف زدم؛ یادم نیست ایمیل بود یا در کامنتها.
گذشت تا #نمایشگاه_کتاب_شیراز سال ۱۳۹۱. خانم تقوایی و فاطمه فانی و محدثهخانم و آقاحمید آمدند. گویی خانوادهات باشند. کنارم بودند در غرفه و هرچه #کتاب به نمایشگاه برده بودم، به دست مردم رسید.
همان سال ازم دعوت کردند به #جهرم بروم. هر بار گفتم با افتخار و هربار نشد تا پارسال که شنیدم #باشگاه_کتاب_خوانی_شهرزاد به همت سوسن تقوایی و #علی_شفاعت_پناهی و دوستان داستان و پشتیبانی #کلبه_کتاب_جهرم در #کافه_کتاب_الف فعال شده و هر ماه با حضور نویسندگان، جلسهای برگزار میکنند.
زمستان پارسال که تماس گرفتند، به خودم گفتم «تا کی میخواهی دوری کنی از رفتن به میان جمع؟ برو!»
این نشست قرار بود اواخر اسفند برگزار شود که نشد و افتاد به بیستوپنجم فروردین امسال.
و دیشب از دیدن بیش از صدنفر که کتابها را خوانده بودند و به بهترین شکل ممکن دربارهشان حرف زدند، هم ذوق کردم و هم گفتم بلند بگویم که انگیزهای برای باقی شهرها بشود.
گروهی دربارهی #اژدهاکشان حرف زدند و #قدم_بخیر_مادربزرگ_من_بود و #عروس_بید و گروهی دربارهی #خاما و #بیوه_کشی و #زاهو؛ و تنوع نگاه برایم عزیز بود.
به احترام خلوتی که برای خودشان ساختند، نهتنها لایو نرفتم که فیلم هم نگرفتم و تنها آرزو کردم به زودی از میان این جمع، نامهایی را در دنیای داستان کشور بشنویم.
دیشب از دیدن #ابوذر_قاسمیان نویسندهی مهربان و #علیرضا_معطریان، مدیر تیزهوش و مدبر و کتابشناس کلبهکتابجهرم و #علی_مسعودی، مدیر کتابخوان و دوستداشتنی #کتاب_سخن و #الهه_رازبان خوشنویس #آموت_خوان هم به طور ویژه ذوق کردم.
اینجا
@aamout
س: غیر از ویکتور-شاید علاوه بر ویکتور - کدام شخصیت رمان را شرور میدانید؟
برایس: ویکتور ابداً شرور اصلی داستان نیست به نظر من او بیشتر یک قربانیست تا یک جنایتکار. او با ذهنی که در اثر اختلال رشدی و دوران کودکیاش بد شکل گرفته است فقط میخواهد به بشریت نیکی کند. او راه بهتری نمیداند. در کتاب من جنایتکاران بدتری وجود دارند. من به خصوص روی پدر کایسر گروبر و رکس کرمر انگشت میگذارم. هر دوی آنها گرفتار جاهطلبی افراطیشان هستند و همینکه کارها خراب میشود وانمود میکنند که ربطی به آنها ندارد.
س: ایا جنبهای از رمان وجود دارد که بخواهید برای مخاطب آمریکایی توضیح بدهید؟
برایس: فکر نمیکنم ضرورت داشته باشد. رمان من مملو از مضامین، شخصیتها، داستانها جزییات و عواطفی ست که هر خوانندهای میتواند در آن چیزی پیدا کند. مربوط به شخصیتهاست نه ملیتها.
#فرشته_ساز
@aamout
رمانهایی هستند که معرفیشان کار سادهای ست: میتوان با چکیدهای از طرح داستان، عمق و ایده کلیدی اثر را معرفی کرد. رمانهایی هستند که پیچیدهتر و پر لایهترند. یک طرح کلی برای تعریفشان کفایت نخواهد کرد. هر یک از رویدادهای رمان فرشتهساز همچون صدایی ست با انعکاسهای متفاوت. این رمان که در سال ۲۰۰۵ بار به زبان هلندی منتشر شده یکی از پیچیدهترین رمانهایی ست که توانسته متفاوتترین خوانندهها را به خود جلب کند. صداهای پر انعکاس این رمان؛ خدای ستمگر و عیسای نیکوکار، تاثیر مخرب کلیسای کاتولیک بر سلامتی روان و دانش، ماهیت تحقیقات علمی، سندرم اسپرگر، شبیهسازی ژنتیکی، زندگی در جوار مرزها؛ آفرینش، احساس مسئولیت والدین، دیدن همه چیز آنطور که دلخواه است، شرایط نیکوکار شدن، چگونگی جامعه در یک شهر کوچک. و اینها تنها چیزهایی هستند که در سطح این رمان دستگیر خواننده خواهد شد. رمان فرشتهساز جوایز متعددی را در سرتاسر اروپا کسب کرده است و چرایی این کاملاً بارز است. یکی از کششها و لذتهای خوانش این رمان نثر ساده و بیپیرایش آن است که با وجود این، با پژواکهای متفاوت در لایههای متعدد منتشر میشود.
رمان ساعت سه بعد از ظهر روز سه شنبه ۱۳ اکتبر ۱۹۸۴ شروع میشود، دقتی که در سرتاسر رمان حفظ شده است. در همان لحظه یک تاکسی در خیابان ناپلئون اشتراسه، در روستای وولفهایم نزدیک به مرز مشترک بلژیک و هلند و آلمان میایستد. سال وقوع این داستان اهمیت ادبی خاصی ندارد، اما نام مسافر تاکسی مطمئنا مهم است؛ دکتر ویکتور هوپپه در آن نشسته است که مطمئنا دکتر ویکتور فرانکشتاین را به خاطر خواننده میآورد. اما هیولاهایی که ویکتور هوپپه آفریده از نوع آفریدهٔ نیاک ادبی او نیستند. پدر و مادر متحجر، ویکتور را به خاطر زشتی و لب شکری دوخته شده به پرورشگاه کلیسا میفرستند و به تشخیص راهبهها او را در گروه عقب افتادهها به حال خود رها میکنند. اما یک راهبه جوان به هوش خارق العاده ویکتور پی میبرد و در خفا به او خواندن میآموزد. ویکتور در این داستان دو بار همچون عیسای مصلوب ظاهر میشود. ساختار این رمان به قدری ظریف است که هرچند پژواکهای متعدد، قرینهها و دوگانه گیها در سراسر آن جاریاند اما گاهی تشخیصشان بدون تعمق ممکن نیست.
اقتباس از: نقد فرشتهساز نوشتهٔ پل کینساید
@aamout
سلام و سیزدهتون بدر
چراغ کتابفروشی امروز روشن است
aamout.ir
@aamout
@aamoutnookstore
مرور بهارانهی نشر آموت
رمانهایی که دوست خواهید داشت:
▪️تمام چیزهایی که نمیگوییم | کری لانزدیل |سارا نجمآبادی
▪️تمام چیزهایی که باقی گذاشتیم | کری لانزدیل | سارا نجمآبادی
▪️تمام چیزهایی که میبخشیم | کری لانزدیل | سارا نجمآبادی
▪️موجها | کری لانزدیل | فرشاد شالچیان
▪️وقتی باران میبارد | لیزا دِ یانگ | علی شاهمراغ
▪️کلمههای آبی تیره | کت کرولی | نفیسه حسنزاده
@aamout
مرور بهارانهی نشر آموت
رمانهای پرمخاطب هفته:
▪️سلام زیبا نوشتهی آن ناپولیتانو ترجمهی ساره خسروی
▪️جایی که خرچنگها آواز میخوانند نوشتهی دیلیا اوئینز ترجمهی آرتمیس مسعودی
▪️ما تمامش میکنیم نوشتهی کالین هوور ترجمهی آرتمیس مسعودی
▪️ما شروعش میکنیم نوشتهی کالین هوور ترجمهی آرتمیس مسعودی
▪️یاد تو نوشتهی کالین هوور ترجمهی عباس زارعی
▪️اگر حقیقت این باشد نوشتهی کالین هوور ترجمهی عباس زارعی
▪️الینور آلیفنت کاملا خوب است نوشتهی ترجمهی گیل هانیمن
@aamout
مرور بهارانهی نشر آموت
رمانهای عاشقانهی جوجو مویز با ترجمهی مریم مفتاحی:
▪️کفشهای دیگری
▪️من پیش از تو
▪️پس از تو
▪️هنوز هم من
▪️اسبرقصان
▪️یک بعلاوه یک
▪️میوهی خارجی
▪️بخشندهی ستارگان
@aamout
چاپ بیستودوم رسید؛
#میوه_خارجی
(رمان خارجی)
#جوجو_مویز
ترجمهی مریم مفتاحی
نشر آموت/ چاپ بیستودوم / ۶۲۴ صفحه/ ۴۹۶۰۰۰ تومان
رمان با داستان زندگی «لوتی» از آوارگان جنگ جهانی دوم شروع میشود که در کودکی به خانواده دکتر هولدن سپرده میشود و در کنار سیلیا، دختر خانواده هولدن که همسن اوست، رشد میکند و سالهای نوجوانی را پشت سر میگذارد. زندگی در شهر کوچک و بیجنب و جوش «مِرِم» عذابآور است و ساکنان کهنهپرستش در مقابل هرگونه تغییر و تحولی از خود مقاومت نشان میدهند. این دو دختر جوان مشتاق هستند تا دور از خانواده و به هر نحو ممکن درِ دنیای جدیدی را به روی خود بگشایند. بدین ترتیب وقتی گروهی سنتشکن از لندن میآید و در عمارت آرکیدیا ساکن میشود، با دو شیوه جدید از زندگی آشنا میشوند. با این حال عشقی که پس از آن در قلب لوتی جوانه میزند، عواقبی در پی دارد و زندگی افرادی را تحت تاثیر قرار میدهد. اینک بعد از گذشت پنج دهه، عمارت در دست بازسازی است و با برملا شدن اسراری که سالها در آن مدفون بود، این سؤال مطرح میشود که آیا لوتی هرگز میشود از گذشته خود گریخت؟
@aamout
چاپ هفتم رسید؛
#تمام_چیزهایی_که_نمی_گوییم
(رمان خارجی)
#كری_لانزديل
ترجمهی #سارا_نجم_آبادی
نشر آموت/ چاپ هفتم / ۳۸۴ صفحه/ ۲۹۹۰۰۰ تومان
آشکار شدن حقایقی دربارهی کسانی که دوستشان داریم
رمان «تمام چیزهایی که نمیگوییم» داستانی است از اندوهی ناشی از فقدان، بازگشت به خود و سرمستی حاصل از عشقی دوباره و هیجان آشکار شدن حقایقی دربارهی کسانی که دوستشان داریم.
ایمی تیرنیی، سرآشپز عالی، برای رسیدن به یک زندگی ایدهآل، یک دستور پخت عالی در نظر دارد؛ با عشق دوران کودکیاش ازدواج کند، خانوادهای بسازد و رستوران پدر و مادرش را بخرد. اما زمانی که نامزدش، جیمز دوناتو، در یک سانحهی دریایی ناپدید میشود، دستور پخت زندگی ایمی را هم آب میبرد، تا او در روزی که قرار بود در کلیسا برای مراسم ازدواجشان حاضر شود، در تشییع جنازهی جیمز شرکت کند. مراسمی که بیش از آن که باعث آرامش و تسلیخاطر ایمی شود او را دچار آشفتگی میکند.
• مجموعهای از اتفاقات هیجانانگیز و غیرمنتظره، یک داستان عاشقانهی متاثر کننده و پر از سوالهای بیپاسخ است که شما را تا پایان همراه نگه خواهد داشت.
@aamout
منتشر شد؛
#خانه
#مریلین_رابینسون
(رمان خارجی)
ترجمهی #مرجان_محمدی
نشر آموت/ چاپ سوم/ ۳۹۲ صفحه/ ۳۵۰۰۰۰ تومان
@aamout
منتشر شد؛
#گیلیاد
(رمان خارجی)
#مریلین_رابینسون
ترجمهی #مرجان_محمدی
نشر آموت/ چاپ سوم/ ۲۷۲ صفحه/ ۲۵۰۰۰۰ تومان
مریلین رابینسون بیستوپنج سال پس از اولین رمانش خانهداری، با گیلیاد باز میگردد. این رمان که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، جایزهی کانون منتقدان کتاب ملی همان سال و امبسادر و جایزهی پولیتزر سال ۲۰۰۵ را از آن خود کرد. گیلیاد، به معنای یادبود و محل شهادت است و ریشهی عبری دارد و به کوهستانی نزدیک رود اردن اشاره میکند. این نام سه بار در کتاب مقدس آمده است. اما گیلیادِ داستانهای رابینسون، نام شهری است نمادین، و مکانی است که همه داستانهای رابینسون به غیر از خانهداری در آن اتفاق میافتد. کتاب گیلیاد نامههای یک کشیش پیر آیووایی برای پسر هفتسالهاش است. رابینسون در این کتاب داستان سه نسل را از جنگ داخلی تا قرن بیستم تعریف میکند، داستانی دربارهی پدران و پسران و چالشهای معنوی آنها.
«رابینسون رمانی سروده است به بزرگی یک ملت، به آرامی یک اندیشه، و تاثرانگیز مانند نیایش. بیهمتا و رفیع.»
کرکس ریویو
«نیرومند، تکاندهنده و آرام»
باشگاه کتابخوانی اپرا وینفری
«درخشان... باشکوه... معجزه ادبی» اینترتینمنت ویکلی
«گیلیاد... به نظر میرسد از رمان فراتر میرود، شاید بیشتر شبیه تلاش مادرِ زمین برای شکستن برخی از ساختارهای فکری است که واقعیت را از ما پنهان میکنند.»
الی اسمیت، گاردین
«مریلین رابینسون» متولد ۱۹۴۳ در شهر سندپوینت آمریکا؛ دکترای زبان انگلیسی را در شهر واشینگتن به پایان برد. او در دانشگاههای بسیاری تدریس کرده است.
نام رابینسون در فهرست ۱۰۰ فرد تاثیرگذار مجلهی تایم قرار دارد. او در سال ۲۰۱۲ مدال ملی علوم انسانی را از باراک اوباما رئیسجمهور وقت ایالات متحده دریافت کرد، و در سال ۲۰۱۶ برندهی جایزهی ادبی صلح دیتون شد.
«مرجان محمدی»، متولد ۱۳۴۸ در تهران، و دانشآموختهی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی است. او ترجمهی چهار رمان گیلیاد، خانه، لیلا و خانهداری نوشتهی مریلین رابینسون را در کارنامهاش دارد.
/channel/aamout/14958
@aamout
منتشر شد؛
#خانه_داری
(رمان خارجی)
#مریلین_رابینسون
ترجمهی #مرجان_محمدی
نشر آموت/ چاپ سوم/ ۲۱۶ صفحه/ ۲۰۰۰۰۰ تومان
«خانهداری» اولین کتاب مریلین رابینسون در سال ۱۹۸۱ به چاپ رسید و به عنوان رمان کلاسیک مدرن از سوی منتقدین مورد استقبال بسیار قرار گرفت. خانهداری جایزهی بنیاد همینگوی را از آن خود کرد و نامزد جایزه پولیتزر و پن (فاکنر) شد. این کتاب در فهرست صد رمان برتر گاردین قرار دارد. داستان در مورد روت و لوسیل، دو خواهر یتیمی است که در شهر نمادین دورافتاده فینگربون در شمالغربی آمریکا بزرگ میشوند. پس از آن که قوم و خویشهای جانشین مادر، آنها را رها میکنند این دو خواهر تحت مراقبت سیلوی، خاله بیخیال و اسرارآمیزشان قرار میگیرند. رابینسون، چالش این دو خواهر در پشت سر گذاشتن کودکی در فضای وهمانگیز و بیروح زمستانی زندگیشان را با قدرت به تصویر کشیده است. خانهداری، رمانی است دربارهی فقدان، تنهایی و سرگشتگی.
«عاشق این کتابم و با آن زندگی کردهام... این کتاب در میان آثار داستانی قرن بیستم آمریکا جایگاه ویژهای دارد.»
پاول بیلی
«داستانی به یادماندنی و شاعرانه، غرق در آب و روشنایی.»
آبزرور
«این رمان برنده است. به یاد نمیآورم رمانی را برای اولین بار خوانده باشم و چنین تحتتاثیر قرار بگیرم.»
نیویورکتایمز
«رمانی با ظرافت خاص... خنده و اندوه در هم آمیخته است. آثار مریلین رابینسون را باید آرام و با دقت خواند تا به الهام و تذکرات ظریفش پی برد.»
ایونینگ استاندارد
«مریلین رابینسون» متولد ۱۹۴۳ در شهر سندپوینت آمریکا؛ دکترای زبان انگلیسی را در شهر واشینگتن به پایان برد. او در دانشگاههای بسیاری تدریس کرده است.
نام رابینسون در فهرست ۱۰۰ فرد تاثیرگذار مجلهی تایم قرار دارد. او در سال ۲۰۱۲ مدال ملی علوم انسانی را از باراک اوباما رئیسجمهور وقت ایالات متحده دریافت کرد، و در سال ۲۰۱۶ برندهی جایزهی ادبی صلح دیتون شد.
«مرجان محمدی»، متولد ۱۳۴۸ در تهران، و دانشآموختهی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسیارشد زبانشناسی همگانی است. او ترجمهی چهار رمان گیلیاد، خانه، لیلا و خانهداری نوشتهی مریلین رابینسون را در کارنامهاش دارد.
@aamout
/channel/aamout/14955
شما هم میتوانید عضو شوید
گروه کتابخوانان «آموتنوشت» 👇🏻
@aamoutnevesht
ساره خسروی؛ مترجم: روانشناسان خواندن «سلام زیبا» را به مراجعین خود پیشنهاد میکنند
«سلام زیبا» میتواند یک پیشنهاد خوب و خواندنی برای هر علاقهمند به کتابی باشد. اثری که پاسخ شفافی دارد برای آن دسته از افرادی که میپرسند: چرا باید رمان بخوانیم؟
«سلام زیبا» نوشته خانم آن ناپولیتانو داستان زندگی خانواده «پاداوانو» است. یک خانواده 6 نفره؛ پدر، مادر و چهار دختر که در شیکاگو زندگی میکنند. داستان از دوران نوجوانی این دخترها آغاز میشود و تا میانسالی آنها ادامه دارد. مخاطب با غم ها و شادیها، اشک و لبخندها و عشقها و ناکامیهای شخصیتهای داستان همراه می شود و با دنبال کردن چند دهه از زندگی آنها به کشف و شناخت خود، احساسات و مهارتهایش دست مییابد.
از این جهت «سلام زیبا» رمانی است که به خواندن آن توصیه شده و با اقبال مخاطب در جهان مواجه شده است. این اثر کتاب سال به انتخاب واشنگتن پست، تایم و نامزد بهترین کتاب سال گودرید را یدک میکشد و به عنوان یکی از پرفروش های نیویورک تایمز معرفی شده است.
درباره «سلام زیبا» که توسط نشر آموت منتشر شده با ساره خسروی؛ مترجم اثر به گفتگو نشستیم که حاصل آن را میخوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید کتاب «سلام زیبا» را ترجمه کنید؟
_ معمولاً نویسندههایی که آثار قبلیشان پرفروش شدهاند مورد توجه مترجمها قرار میگیرند. اثر قبلی ناپولیتانو، «ادوارد عزیز» هم کتاب پرفروشی بود چه در آمریکا و چه در ایران. وقتی متوجه شدم که این نویسنده قرار است کتاب جدیدی چاپ کند، آن را زیر نظر گرفتم. زمانی که تصمیم به ترجمه «سلام زیبا» گرفتم، این کتاب هنوز به زبان انگلیسی چاپ نشده بود. من فقط خلاصهای از این رمان خواندم و بسیار جذب خط داستانیاش شدم. ناگفته نماند که عنوان کتاب هم نوید یک داستان گرم و صمیمی را میداد. بعد از چاپ کتاب کل داستان را خواندم و با ناشر مشورت کردم و نظر هر دو ترجمه اثر بود.
این کتاب برای شما چه ویژگی بارزی دارد که مخاطب در خوانش آن باید به آن توجه ویژه ای کند؟
_این کتاب ویژگیهای بسیاری دارد اما آنچه دوست دارم خوانندگان توجه بیشتری به آن کنند، بُعد روانشناختی رمان است. این رمان سرشار از آموزههای روانشناختی است. این کتاب یک قصه نیست بلکه میتواند داستان زندگی خیلی از ماها باشد. من خودم به عنوان یک خواننده بعد از خواندن این کتاب صرفاً به داستانش فکر نمیکردم بلکه به واکنشهای خودم در چنین شرایطی هم میاندیشیدم، به توانایی درک دیگران، به گذشت کردن، به انتخابهای اطرافیانم و نحوه برخوردم با آنها هم میاندیشیدم. امیدوارم کتاب بتواند این واکنشها را در خوانندگان هم ایجاد کند. اغلب خوانندهها کتاب میخوانند تا در قالب آن داستان چیز جدیدی یاد بگیرند. بهنظرم «سلام زیبا» نمونه بارز کتابی است که میتواند به زیبایی و ظرافت هرچه تمامتر مفاهیم زیادی را به خواننده القا کند.
داستان یک خانواده آمریکایی و وقایعی که طی چند دهه بر آن میگذرد را روایت میکند، با توجه به این نکته، اثر چقدر بازتاب زندگی روزمره مردم آمریکا است و تصویر عینی از جامعه امروز خانوادههای آمریکایی را نشان دهد؟
_اجازه بدهید بگویم نه فقط جامعه امروز آمریکا. علیرغم اینکه رمان در بستر آمریکا و در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی اتفاق میافتد، نویسنده یک رمان جهانی نوشته است. او دست روی موضوعاتی گذاشته که همه برای همه مردم دنیا آشناست. موضوعاتی از قبیل افسردگی، طردشدگی، خودخواهی، کنارآمدن با سوگ، دوراهیهای زندگی، استقلال، گذشت و... . هر خوانندهای از هر کجای دنیا میتواند این موضوعات ملموس را درک کند چرا که چنین موضوعاتی تاریخ انقضا ندارند. وقتی میبینم خوانندگان ایرانی با شخصیتهای این رمان همزادپنداری میکنند و میگویند فلان شخصیت خیلی به من شبیه بود، یا اگر من جای او بودم این کار را میکردم یعنی که این رمان توانسته یک تصویر عینی از جامعه امروزی ارائه دهد.
درباره نویسنده اثر بگویید. خانم آن ناپولیتانو از آن دسته نویسندگانی است که از خلق شخصیت های پیچیده و توصیف چالش درونی انسان ها لذت میبرد و در آثارش همیشه در این مسیر قدم برداشته است. چه عاملی باعث شده اکثر نویسندههای امروز آمریکایی به خلق داستان های شخصیتمحور و توصیف چالش های درونی انسان امروز رو بیاورند و خانم آن ناپولیتانو نسبت سایر نویسندهها چه ویژگی بارزی دارد؟
_ میشود گفت که نگاه به بُعد درونی انسان از دوره مدرنیسم به شکوفایی رسید. ویرجینیا وولف یک جمله معروف دارد که میگوید «به درون نگاه کن و زندگی انگار خیلی متفاوت با این است.» این دیدگاه بهدنبال برجستهکردن پیچیدگیها و تعارضهای درونی شخصیتهاست تا به یک تصویر زنده و واقعی از انسانها دست یابد.
نهمین جلسهی «باشگاه کتابخوانی شهرزاد» به همت کافهکتاب الف و کلبهی کتاب جهرم با حضور یوسف علیخانی برگزار شد.
@aamout
مصاحبه با استفان برایس توسط شرکت پنگوئن رندوم هاوس (شرکت نشر دو ملیتی آلمان-بریتانیا)
س: رمان فرشتهساز در مخالفت با شبیهسازی مورد قانع کنندهای ارائه میدهد، نظر شخصی شما چیست؟
برایس: یک بار با دانشمندی گفتگو میکردم که در زمینهٔ رابطهٔ اخلاق با شبیهسازی تخصص داشت. او به من گفت لازم نیست بپرسید در آینده بشر شبیهسازی خواهد کرد یا نه، آن روز حتماً خواهد رسید. تنها چیزی که مردم (سیاستمداران، دانشمندان) باید در موردش تصمیمگیری کنند این است که چه کسی را میتوان شبیهسازی کرد. آیا میتوان یک کودک مرده را شبیهسازی کرد؟ معلولان ذهنی یا جسمی؟ همجنسگرایان؟ من در رمانم از بعضی از مطالب این گفتگو استفاده کردهام، نه برای بیان کردن نظر خودم، بلکه فقط برای نشان دادن احتمالات شبیهسازی و خطرات آن. در این زمینه نظر شخصی من مهم نیست من فقط نویسندهای هستم با تخیلات فراوان.
س: رمان «فرانکشتاین» و «مورد غیر عادی دکتر جکیل و آقای هاید» پیشروان آشکار رمان شما هستند اما از چه چیز دیگری الهام گرفتهاید؟ و چه نوع تحقیقاتی انجام دادهاید؟
برایس: شاید تعجب کنید، اما هیچ رمانی الهامبخش من نبوده است. در سال ۱۹۹۷، پس از تولد دوللی، گوسفندی که اولین پستاندار شبیهسازی شده بود من به فکر نوشتن رمانی افتادم که موضوعش شبیهسازی انسان بود. در وهلهٔ اول از خودم چند سؤال پرسیدم؛ فرض کن خودت بتوانی شبیهسازی کنی، آن وقت چه میکنی؟
خودت را شبیهسازی میکنی، اما از نظر بدنی نمونهای بهتر از خودت؟ فرض کن، مثل دکتر هوپپه، لب شکری بودی یا مانند گونتر، یکی از پسرها ی رمان، ناشنوا بودی، این معایب را اصلاح نمیکنی؟ ژنهای شبیهسازی شدهٔ خودت را دستکاری میکنی که نسل بعدیات لب شکری یا ناشنوا نشود؟ دومین سؤالی که به آن فکر کردم این بود؛ وقتی خودت را شبیهسازی میکنی ایا میخواهی کلونت تو باهوشتتر از خودت باشد یا مشهورتر از تو؟ آیا او باید کارهایی را به انجام برساند که خودت در انجامشان شکست خوردهای؟ و از طرف دیگر کلونی که میخواهی دقیقا شبیه تو باشد باید همان آسیبهای کودکی تو را دریافت کند؟ مثلاً، اگر در ده سالگی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهای، کلونت را در همان سن آزار خواهی داد؟ اینها چیزهایی بود که در ابتدا به فکرم رسیده بود، بعد از آن در مورد شبیهسازی شروع به مطالعه کردم (مراحل آزمایشگاهی آن، تاریخچهاش، خطاهایی که ممکن بود رخ دهد، چون من به دنبال یافتن موضوعهای مشکل زا بودم) بعد از اینکه در هر زمینهای مطالعه کرده بودم، بیش از سه سال بدون طرح قبلی شروع به نوشتن کردم. از تخیلم پیروی میکردم و در نهایت هم رمانی شد کاملاً متفاوت با انچه در ذهنم بود. دیگر شبیهسازی موضوع اصلی رمان من نبود. داستانی شده بود در مورد خیر و شر، علم در برابر دین، جنون در برابر نبوغ و غیره.
س: علیرغم قیافهٔ ناهنجار سه قلوها، محال است آنها را هیولا تلقی کرد. چرا آنها را این همه دوست داشتنی نمایاندهاید؟
برایس: در این رمان همه چیز سیاه و سفید است، خوب یا بد، چون ویکتور زندگی را این گونه میبیند. بنابراین به راحتی میتوانید شخصیتهای خوب و بد داستان را تشخیص دهید. تقریباً در برابر هر آدم بدی یک شخصیت خوب هم وجود دارد. بدها مثل خواهر میلگیتا، پدر کایسر گروبر، رکس کرمر.
اما ضمن خواندن کتاب متوجه میشوید خوب و بد، تعویضپذیرند- این بستگی به نقطهنظری دارد که شما با آن نگاهشان نگاه میکنید. اما سهقلوها نه بدند و نه خوب. آنها بچههای بیآزاری هستند برای همین دوست داشتنیاند. آنها قربانی هستند و این همیشه دوستداشتنی است. اما شاید اگر امکان بزرگ شدن داشتند شاید مثل ویکتور شرور میشدند. او هم در کودکیاش دوستداشتنی بود.
س: زمان این داستان در گذشتهٔ نزدیکیست، اما روستای وولفهایم گویی دراعماق قرون وسطا فرو رفته و خرافات بر زندگی اهالیاش مسلط است. آیا این نمایندهٔ وضعیت جوامع روستایی اروپاست؟
برایس: هر جای دنیا که مردم در روستای کوچک زندگی میکنند و نه در شهری مانند آمستردام یا نیویورک، میدانند وولفهایم یک روستای قرون وسطایی نیست. روستاها و شهرهای کوچک هنوز جوامع بستهای دارند که تعصبات و شایعات در انجاها حاکم است. فکر میکنم به همین دلیل است که کپی رایت ترجمهٔ این رمان از ایالات متحده تا روسیه و از اسرائیل تا ترکیه فروخته شده است. برای بسیاری از مردم، این روستای عجیب خیلی آشناست.
س: آیا فکر میکنید نبوغ و جنون خویشاوند همند؟
برایس: نه، اما من از این ایده برای خلق یک داستان استفاده کردهام، برای خلاف این ایده هزاران مثال وجود دارد، اما یک نابغهٔ دیوانه کافیست تا فکر کنیم بقیهٔ نابغهها هم شبیه هماند. آدمهای عادی به این شیوه فکر میکنند.
مرور بهارانهی نشر آموت
از افسانه تا تاریخ یک وطن به روایت داستان در کتابهای:
▪️قصهی اساطیر
▪️پریباد
▪️سوگ مغان
▪️یک پروندهی کهنه
▪️ برکههای باد
▪️تماشای یک رویای تباهشده - باغ سرخ
▪️عرصههای کسالت - پرگار - قصههای مکرر
▪️سیاسنبو
▪️چهار زن
▪️یورت
▪️ وقتی کسی درختهای چهار باغ را بشمارد
▪️ایراندخت
@aamout
سلام و نور
چراغ کتابفروشی روشن است
امروز و فردا
aamout.ir
@aamout
@aamoutbookstore
مرور بهارانهی نشر آموت
چند رمان خواندنی برای این روزهای شما:
▪️روزی مثل امروز نوشتهی کلی مکنیل ترجمهی سیدرضا حسینی
▪️هوای او نوشتهی بریتنی سیچری ترجمهی منا اختیاری
▪️جاذبهی میان ما نوشتهی بریتنی سیچری ترجمهی منا اختیاری
▪️زیبای گمشده نوشتهی امی هارمن ترجمهی آتنا رحمتی
▪️قسم به این زندگی نوشتهی رنه کارلینو ترجمهی منا اختیاری
▪️صدای آرچر نوشتهی میا شریدن ترجمهی منا اختیاری
▪️لبخند زنان نوشتهی نیکولا بارو ترجمهی سجاد تبریزی
@aamout
مرور بهارانهی نشر آموت
چند رمان معنابخش به زندگی که حال شما را خوب میکند:
▪️مثل آب برای گل نوشتهی والری پرن با ترجمهی مریم مفتاحی
▪️فرداها نوشتهی ملیسا دهکوستا با ترجمهی آریا نوری
▪️تنها غم عشق میتواند اینطور زخم بزند نوشتهی پیج تون با ترجمهی سیدرضا حسینی
▪️زبان گلها نوشتهی ونسا دیفنباخ ترجمهی فیروزه مهرزاد
▪️شکوفههای درخت گیلاس نوشتهی الجیشن ترجمهی علی شاهمرادی
@aamout
مرور بهارانهی نشر آموت
آثار یوسف علیخانی:
▪️قدمبخیر مادربزرگ من بود
▪️اژدهاکشان
▪️عروس بید
▪️بیوهکشی
▪️خاما
▪️زاهو
@aamout