هیچکس مرا به خاطر نمیآورد
و تنها در آستانِ بغض
ناآرام آرمیدهام
باران از سویی
و عطر شاخههای نارنج از دیگر سو
دریا را در خواب دیدهام
که موجها این چنین آشفته
به بالینم راه میپیماند
از خاک برآورده سر
مرگ را به آغوش آغشتهام
که با هراس نمینشینم همآره
حالا اگر نویدِ کوچ دارید
لبانم را به رسم لبخند بگشایید
به بشارتی
به اشارتی
و باقی ماندهام را
به خاک بسپارید
که من دفن نمیشوم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من خونهای بدون حیاطم
تو کوچهای بدون تردد
دیوونهای که گریه نمیکرد
دیوونهای که درک نمیشد
هرشب به پاس شُرشُر چشمات
رفتم برای قطرهنوازی
تا تو بیای و با لتوپارم
این خونه رو دوباره بسازی
با اینکه رفتم و نرسیدم
با دودکش قرار گرفتم
هی رفتم و کشیدم و انگار
بیماریِ قطار گرفتم
از من که بیهراس شکستم
راهی برای تازه شدن نیست
گم کن منو تو کوچهی شرجیت
اینجا هوا موافقِ من نیست
من خونهای بدونِ حیاطم
ییلاقی بدون بخاری
دیوونهای که گریه نمیکرد
دیوونهای که دوست نداری
#آبا_عابدین
#آباعابدین
#آدم_ابری
آهنگ: My Old Pain از Asaf Avidan
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
تورا بهخاطر خواهم سپرد
و از آنسوی خاک
زخمهایم را برایت خواهم فرسود
تا از وخامتِ ابر
خون را بیواسطه دریابی
من آنچنان که زیستم، نبودم
آنچنان که خواستم، نزیستم
حالا بگذار از آن کتاب بخوانم
که سروده شد
نوشته اما نه
که بغض شد
گریه اما نه
که شد
اما نه
تورا بهخاطر خواهم سپرد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
خشکم زده، ببند چشامو
ای زندگیِ خوبِ پس از مرگ
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
رفتن میتواند
جانِ انسانهای زیادی را بگیرد
و شعر از جایی جالب میشود
که تمام خوانندگانش
به قاتلانِ خود فکر میکنند
نه مقتولانِ خود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من که از آینده بیزار بودم
دوست داشتم زیر خاک میماندم
اما حالا تناور شدهام
و سنگینم
به اندازهی یک درخت و چهل پرندهی غمگین
یک درخت و چهار هکتار زمین بایر
همچنان بر درختی که نمیبینم آویزانم
با طنابی که نمیبینم تاب میخورم
و میترسم پیش از رسیدن بیافتم.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
سیمهایش را به سرم وصل کرده بود
باید بهترین آهنگ را برایش پخش میکردم
تا عمق نتها را
برای معالجه درک کند
اما وخامت نوار
روی زمین پخش میشد
و پزشک
مبهوت از آهنگی که هرگز نشنیده بود
اشک میریخت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
در سایر گزینهها نشسته بودم
و انتظار انتخاب شدن داشتم
احمقانه بود
انگار که تماشاچی تخته نرد
بخواهد جفت شش بیاورد
دیگری بازی را میبرد
من خوشحال میشوم
از متن پرسشنامه بیرون میزنم
و برای اعتراض
چند نهال میکارم
لطفا از اینها
تنها تبر بسازید
وقف خاص
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
دلم خوشه به رویایی که دارم
تا یاد بیقراریام نیافتم
با اینهمه خودم میدونم اینو
همیشه به خودم دروغ گفتم
بازم فقط دویدم و دویدم
تا گم شدم، شکستم و سُریدم
بار امانتش رو من کشیدم
آخرشم به خونه نرسیدم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
فرو افتادگانیم
که چتر را آفریدیم
فرو ریختگانیم
که سیگار را
از همین تشابهات اسمی بود
که صدایمان کردند:
-آقا حرفهایتان را جا گذاشتید.
ما اما در صرف فعلهایمان دنبال عصر جمعه بودیم
که هیچکس را برای مداوا
در آغوش نگرفتیم
فروپاشیدیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من وقتی بیدار میشوم
پرندهام
و حتی نامم را به یاد نمیآورم
تنها میدانم
کسی را در خواب جا گذاشتهام
که رویا میکاشت
و دستهایش را در گلدانهای کوچک فریب میفروخت
اما نامم را میدانست
برای همین میتوانست مرا از خواب بپراند.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
رها شده بود
نمیگریخت
مقصد را نمیدانست
آن شاخه که در رود جریان داشت
من بودم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
کاش فراموش کنم
صدا: سیران هیراف
ترانه: #آباعابدین
ساعت دو از کانال آبا عابدین بشنوید.
@aba_abedin_channel
تو یه بُعد دیگه میرسم بهت
تو جهانِِ مُتکی به راستی
کاشکی فقط فراموش کنم
توی این جهان منو نخواستی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
آفتاب را بر پلههای سنگ بازمیتابانم
از هیچ آمدم
و به هیچ میروم
آینهی بیرنگِ راهرواَم
کسی صورتم را به روشنی ندیدهاست
که از ماندن خسته
در انتظارِ شکست ایستادهام
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
بنشین و حرف بزن
از هوای بیرون که دارد گر میگیرد
از رانندههایی که در انتظار تواند
از خیابانها
کوچهها
از چالههای سیاه چشمانت بگو
بنشین و بگو
از مقصدهایی که در آنی
از بلیطهایی که تو را میبرند
از ریلها
از دود سیگاری که از پنجرههای واگن جا میماند
بنشین کمی
بنشین و بگو
از اینهمه رفتن خسته نشدهای؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من دو گونه زیستم
پیش از تو
و پس از تو
دو گونه مُردم
پس از تو
و پس از تو
حالا به باریدن فکر میکنم
به افتادن از سر ابری
که تو باشی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
خیلی وقته با خودم غریبهام
قد من به آسمون نمیرسه
میشه راحتم کنی، بگی چرا؟
هیچکس به دادمون نمیرسه
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
به مرز مرگ رسیدی به ریل خیس خودت
به سرخرنگترین شکل خودنویس خودت
برای گردنِ چترت شبیهِ دار شدی
به رعد و برق رسیدی جریحهدار شدی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
پلک نزن
نخند
بگذار گمان بردارم که میفهمی
بگذار خیال کنم تو از بهار آمدهای تا زمستان را برایم کوتاه کنی
دستهایت را بگشا
و از آغوش رودی بسُرا زلال
که صدای شکستن استخوانهایم را برایت بازگو کنم
که پایین دست جنازهام را برای مادرم ببرند
کمی شریفتر دروغ بگو
مثلا شعری بیاور که بتوانم کلماتش را از روی صورتت لمس کنم
یا آهنگی را برایم پخش کن که هرگز نشنیده باشم
من برای ادامه دادنِ اندوه
به چیزی بیشتر از این لبخندهای دروغین
احتیاج دارم.
#آباعابدین
@aba_abedin_channl
من با درختایی که دستای سیاشون
از زیرِ برفا مونده بیرون گریه کردم
با یاکریمایی که تو ایوون نشستن
با تیتراژِ فیلمِ هامون گریه کردم
با خشخش جارو و برگا و صدای
جیرجیرکای پشتِ گلدون گریه کردم
برعکسِ چیزی که توی عکسم می بینی
من قبلِ بارون، بعدِ بارون، گریه کردم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
مویرگهای چشمت را نگاه میکنم
و تازه میفهمم
ریزه کاریهای یک اثر هنری
چقدر میتواند به گیرایی آن کمک کند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
بعد ازینکه آب و دون من شدی
درک کردم آسمون چه رنگیه
با شناختی که از تو داشتم
مطمئن شدم جنون چه رنگیه
مطمئن شدم برای زندگی
باید آشیونمو رها کنم
غرق شم تو میلههای دستِ تو
تو قفس عمیقتر شنا کنم
البته برای درک زندگی
باید از صدات اقتباس کرد
مرگ اونقدا کشنده نیست تا
میشه از تو عشق التماس کرد
#آباعابدين
#آدم_ابری
آهنگ: Dance Me To The End Of Love
از تارا صلاحی
@aba_abedin_channel
من دلیل رفتنم
تو دلیل بودنی
ای هوای شاد صبح
ای غمِ ستودنی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel