من شکلِ دیگرِ فاصلهام
گونهای برای یافت نشدن
که از تاریکی نمیگریخت
اما میترسید
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تو آغوشم جهان بود و سیاهی
به مرزِ هر سکوتی درز میکرد
تو دنیا هرکسی همصحبتم شد
منو هربار دشمن فرض میکرد
#آبا_عابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
پاییز از مردمکِ چشمت آغاز
و هربار که خون
از قلبت پمپاژ
یک تپش به تو
یک تپش از من
انگار که درهای باغ را باز کرده باشی
فراموش میکنم فعلها را بگذارم جای مناسب
آهشار
خودش را میریزد روی شعر
من از نهاد به گزاره میروم
آه مرا میکِشد
و هیچکس
از من که تو را در آغوش دارم
به تو نزدیکتر نیست
هرچند آینه تنها تو را نشان میدهد
یعنی دوست دارم در آینه تنها تو را ببینم
یعنی در آینه تنها تو را میبینم
تورا
که پاییز از مردمکِ چشمت آغاز
سکوت مرا فرا گرفته
و هربار که حنجرهت هوا را جابهجا
یک نفر مرا به مرگ معرفی میکند!
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
آن گوشهی پاییز
که به یاکریمها نزدیک بود
فرسایش یک روز بلند را
در ساقههای کوچک نور پیدا میکرد
و از گنجشکترین ضربان یک درخت
در ریزش برگ بوسه میچید
من تمام داراییش را زیر پاهایم تلخ میرفتم
که هردو برای آنچه از دست داده بودیم
اشک نمیریختیم
زیباتر میشدیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
پرسید: تو فکر میکنی اندوه چه شکلیه؟
گفتم: به نظرم اندوه شکل نداره
ولی احتمالا باید مایع باشه
که وقتی میگینی و میریزه تو دلت به شکل تو در میآد.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
خیابان در من راه میرود
صدای خش خش برگها
کام بهار را تلخ میکند
هیچ پنجرهای با کسی که چهار فصلش پاییز است
همقدم نخواهد شد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
همهجا تار بود، به چیزی فکر میکردم که لبخند رو لبهام نشسته بود
ناگهان به خودم اومدم، لبخندم خشکید و هر چقدر فکر کردم یادم نیومد به چی فکر میکردم
اینجوری زنده بودم
با فکر کردن به چیزای خوبی که یادم نمیآد چی بودن
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
برای اینکه دلتنگت نباشم
یه فصلو رنگِ چشمای تو کردم
تو انقد شکل پاییزی که باید
توی تقویم دنبالت بگردم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
یه شب دریا به خوابم موج میداد
یه شب طوفان زد و رویامو آشفت
یه شب جادوگرا برگشته بودن
یه شب بیداری با من شعر میگفت
نرفتم تا تنم از هم بپاشه
کسی از حالِ من چیزی نفهمید
همونجوری که باید...سعی کردم...
زمین جوری که میخواستم نچرخید
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
قطرههای من
امروز بر شهری میبارید
که روزی موطن من بود
از این خاکروبه هیچ شهریاری به تخت نرسید
و هیچ خدایی از چهاردیوارش برنخاست
حالا
به کامشان تلخ بنوشانید
که آنچه گساریدند
خون من بود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
غولِ چراغِ جادوی کی بودم؟
که آرزو نکرد، چراغمو بُرد
ازم یه کبریتِ نسوخته مونده
یکی دلیلِ احتراقمو بُرد
اولِ قصهی من از کجا بود
که تا الان گنبدِ من کبوده
جوابشو یکی باید بدونه
چرا یکی بوده؟ یکی نبوده؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
این غدهی وخیم گلوگیر
افتاده روی دندهی گریه
توی مسیل جاری بارون
خیس از رگ تپندهی گریه
بارون بیاد تَر
دریا زیادتر
زیر هوای چتری تهران
بعد از تقاطع تو و پاییز
طولانی و کبود و گرفته
با ته صدای شُرشُر یکریز
رفتن غلیظتر
تهران مریضتر
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
سه ماه
به تو فکر میکنم
باقیِ سال
منتظرم تا پاییز عطرت را بیاورد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تا بوده بیقراریِ دنیا
از قلبِ من گذشت نکرده
پاییز همیشه اومده اما
رنگی به خونه نشت نکرده
#آباعابدین
#آدم_ابری
🍂 پاییز مبارک 🍂
@aba_abedin_channel
به نام باران
که سقوط را میفهمد
وقتی بهار دیگری در راه نیست
به سوگ کدام ابرِ نانوشته میتوان نشست؟
تا خاطراتِ خیسِ قاب عکست را
بیصدا گریه کند
سکوت
هرگز به پایان نخواهد رسید
و شعر
همیشه یک جای خالی خواهد داشت
درست در ابعاد پیرهنت
که نپوشیده
در انتهای بیکسیِ کمد
–به تنِ چوب رختیاش زار می زند–
پوسیده
من سالهاست به اینجای آسمان عزیمت کردهام
که نه درختی سبز میشود
نه زمستانی تمام
اما هنوز صدای باران را میبینم
و قاب عکست را میشنوم
که چگونه به مرگِ تارهای صوتی فکر میکند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
به هیچچیز فکر نکن
آرام باش
و از شاخههایم فاصله بگیر
ما درختها
نمیتوانیم خم شویم
کسی را بغل کنیم
و به حیثیتِ آغوشها پوزخند نزنیم
داغِ درخت دیدهایم
و تا خدا هم اگر قد بکشیم
دستمان به هم نخواهد رسید
تناسخ واقعیتیست
که هر روز در یک درخت
اتفاق میافتد
و تا پاییز برگهایمان را
با سیلی سرخ نگه میداریم
که اگر تنمان حراج شد
خودمان را به خواب زده باشیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
دیگران دنبال تو بودند
من اما
تنها به تو فکر میکردم
که غرق شدم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
به راه رفتن ادامه میدهی
چند قدم بیشتر
همهچیز فراموش میشود
و هنوز صدای خشخش را دوست داری
بیآنکه به تنهاییِ ساقهها فکر کنی
پاییز
برای شما زیباست
ما درختها
خودمان را به خواب میزنیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
با اینکه پُر از غار بودم همیشه
سر از عمقِ من هیچکس در نیاورد
یه کوه از سرِ بیکسی بیپناهی
رو هرچی که میخواست بالا میآورد
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
به هر درخت که میرسی
رنگی را به غارت میبری
طبیعت از همینجا پاییز را پذیرفت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
توی سرم یه عالمه پرندهس
کافیه اسمتو به لب بیارم
چیزی نمیمونه ازم به جز تو
درسته که دیگه اونم ندارم
اسم تو آواز پرندههامه
همیشه آویزهی شاخههامه
دلیل پرواز پرندههامه
اسم تو انگیزهی شاخههامه
#آباعابدین
@aba_abedin_channel