جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین
من این روزها
بیدلیل گریه میکنم
لباسهای بیرون را میپوشم و میخوابم
در را پشت سرم نمیبندم
و به عکسی نگاه میکنم که نمیشناسم
یک روز
یک جا
در همهمهی خالی جهان
آنچه را که میخواستم به یاد میآورم
میخندم و میفهمم چیز مهمی نبود
دوباره فراموش میکنم
من هرروز بیدلیل گریه میکنم
هرشب لباسهای بیرون را میپوشم و میخوابم
و به عکسی نگاه میکنم که نمیشناسم
من فراموش کردهام که چیزی را فراموش کردهام
و حواسم را برای پرت کردن پیدا نمیکنم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من شکلِ دیگرِ فاصلهام
گونهای برای یافت نشدن
که از تاریکی نمیگریخت
اما میترسید
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
یه شب دریا به خوابم موج میداد
یه شب طوفان زد و رویامو آشفت
یه شب جادوگرا برگشته بودن
یه شب بیداری با من شعر میگفت
درختا پشت هم با پچ پچاشون
سکوت برهها رو میشکستن
به لولاها صداتو یاد دادم
درا همصحبتای خوبی هستن
صدام از پنجره بیرون نمیرفت
لبم گرم الفبایی نمیشد
معمامو کسی پاسخ نمیداد
کسی پاپیچِ تنهایی نمیشد
نرفتم تا تنم از هم بپاشه
کسی از حالِ من چیزی نفهمید
همونجوری که باید...سعی کردم
زمین جوری که میخواستم نچرخید
#آباعابدین
#آدم_ابری
.
اهنگ: Adio Kerida از Farhad Göçer
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
شعر: مارین سورسکو
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
با اینکه رفتم و نرسیدم
با دودکش قرار گرفتم
هی رفتم و کشیدم و انگار
بیماری قطار گرفتم
من خونهای بدون حیاطم
ییلاقی بدون بخاری
دیوونهای که گریه نمیکرد
دیوونهای که دوست نداری
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
این فصل که میبینم
دلت را سنگ میکند
گدازه جان
این دوستت دارم را بردار و فرار کن
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب سو و شون
سیمین دانشور
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
تو برای رفتن آمده بودی
که شب را از شانهی ماه برنمیداشتی
تو خانه را از من گرفتی
تا به خانهات برگردی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من پرندههامو میشونم
روی شاخههای درختی که از تو روییده
تنها چیزی که وسط این دشت بهش نیاز دارم
توی تمام نامههایی که بهت نرسیده اینو گفتم
دشت بیدرخت جای پرندهها نیست
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
توی خونهی خودم مدفونم
کشور من و تو قبرستونه
بندری بزن برقصی با من
این حقیقت لب کارونه
بندری بزن بسوزی با من
بندری بزن که بغضآلودم
بندری بزن که روی پرده
آخرین گوزن اینجا بودم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
برای بازی کردن
برای بازی خوردن
برای بازی شدن
من توی سرم تاب دارم
یک تاب بزرگ!
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: سلمی الخضراء
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
من با درختایی که دستای سیاشون
از زیرِ برفا مونده بیرون گریه کردم
با یاکریمایی که تو ایوون نشستن
با تیتراژِ فیلمِ هامون گریه کردم
با خشخش جارو و برگا و صدای
جیرجیرکای پشتِ گلدون گریه کردم
برعکسِ چیزی که توی عکسم می بینی
من قبلِ بارون، بعدِ بارون، گریه کردم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
من آغازِ خاکستر و درد بودم
پر از انعکاس صداهای مرده
یه آتشفشانِ پر از خشم و نفرت
که از هیچ دریاچهای دل نبرده
به آتیشِ من کلِ دنیا بسوزه
جهنم همین جا تو قلبِ منه
باید عقدههامو کجا وا کنم؟
به جنگِ کی باید برم یک تنه؟
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
و من تلخ دستهایم را میشستم
که از تو تنها چند عکس برای گم کردن
باقی داشتم
که کاشتم
حالا چیزی وراتر از گم شدنی
حالا که غروب غمانگیز داری
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: یانیس ریتسوس
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
یکی هست اینجا رو این صندلی
که برعکسِ تو اهلِ رفتن نبود
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تو معادل پاییزی
اگر فصل میپذیرفتی
مشابه شب
اگر گاه میگرفتی
تو شیوع شعری
که در تنهایی غمگینی
در جمع عاشقانه
حالا عجیب نیست اگر
دلم برای اشکهایت تنگ باشد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
و شود كه آدمی گويد كاشكی پوستم نبود و پوستينی بود تا بر خود دريدمی تا نفسی بركشم و كاشكی عالمی كه در درون دارم، بيرون شدی يا خود از خويشتن رها كردمی تا يک دم بياسايم!
از کتاب رساله قشيريه/
عبدالکریم بن هوازن قشیری
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
میروم
آنگونه که در مزید نگاشته
سخت، آرام، تلخ
و در ادامهی نور منزل خواهم تابید
در ایمان چراغی
که تنها با چشمهای مسلح
به جنگ بر میبینید
در خیزش صبح میخرامم
و در انتهای خواب
از پلکهایتان فرو میگریم
گلوله، گداخته، آه
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
یک قسمت از سکوت همیشه
در تکه پارههای تنم بود
تنها کسی که مرا فهمید
هر شب درونِ پیرهنم بود
ماندن همیشه قسمت من بود
لعنت بیاورید بیاشامم
در گورِ دسته جمعیِ اشعار
دفتر بیاورید بیارامم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
از نمایشنامهی تاببازی روی عرشه
نویسنده: آبا عابدین
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
–فراموش–
در جعبهای
خوانا خاک میخورم
بیقدمتی که قیمتی داشته باشم
بیمقدمهای که حرمتی
بیکه نامم را بهخاطر بیاورم
–فراموش–
تنها
با صفحاتی که کلماتش را
با اشک نوشتهام
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
قاتل من
هرگز به صحنه جرم بر نمیگردد
و آیا این
برای ادعای تنهایی کافی نیست؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب سو و شون
سیمین دانشور
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
صدایم را قورت میدهم
و به ستوهِ باران فکر میکنم
آنجا که از ابر میبُرَد
میافتد
و دیگر هیچ چیز برایش مهم نیست
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شبیه یک فیلم
مدام در سرم تکرار میشوی
و دقیقا در آهستهترین صحنهها میخندی
که من فیلم را نگه میدارم
سیگار میکشم
قدم میزنم
و فیلم را به عقب بر میگردانم
نقش اول من!
پایانت را هرگز نباید دید
#آبا_عابدین
#آباعابدین
آهنگ: باران از سهنا برزنجه
نما: Pride and Prejudice
@aba_abedin_channel
شعر: اوکتاویو پاز
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel