aba_abedin_channel | Unsorted

Telegram-канал aba_abedin_channel - Aba Abedin

1023

جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین

Subscribe to a channel

Aba Abedin

شعر: عدنان الصائغ
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

به نام باران
که سقوط را می‌فهمد
وقتی بهار دیگری در راه نیست

به سوگ کدام ابرِ نانوشته می‌توان نشست؟
تا خاطراتِ خیسِ قاب عکست را
بی‌صدا گریه کند

سکوت
هرگز به پایان نخواهد رسید
و شعر
همیشه یک جای خالی خواهد داشت
درست در ابعاد پیرهنت
که نپوشیده
در انتهای بی‌کسیِ کمد
–به تنِ چوب رختی‌اش زار می زند–
پوسیده

من سال‌هاست به اینجای آسمان عزیمت کرده‌ام
که نه درختی سبز می‌شود
نه زمستانی تمام

اما هنوز صدای باران را می‌بینم
و قاب عکست را می‌شنوم
که چگونه به مرگِ تارهای صوتی فکر می‌کند

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

باور کن!
ما باید از آنجا اخراج می‌شدیم
سیب را بهانه کردند

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: آنا آخماتوا
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

صورتِ خیس خسته رو شیشه
که چشم به راه بدرقه‌ت مونده
تو کوپه‌ای که اهلِ رفتن نیست
تو واگنی که راه‌و پوشونده

سکوتِ ریل و مرگِ سوزنبان
تو این مسیرِ بی‌نهایت رفت
مسافرت به عمقِ تنهایی
با سایه‌ای که خیلی راحت رفت


#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

نرفتم تا تنم از هم بپاشه
کسی از حالِ من چیزی نفهمید
همون‌جوری که باید... سعی کردم
زمین جوری که می‌خواستم نچرخید


#آباعابدین

Читать полностью…

Aba Abedin

خیابان‌های مست
گیج‌گاه تهران را فشار می‌دهند
که ترک سیگار را فراموش کند
سلامتی!
پیک‌های موتوری به‌هم می‌خورند

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

حالا که در معاشرت آسمان
چشم‌هایش را نمی‌بینم
غم را چگونه بنویسم
چگونه خواهید خواند

شکیبا! که غربتم به اشک رسیده

حالا به رحمتی
به علاجی
اگر به بامتان رسید
سلامم را برایش بوسه کنید
که آه مرا تنها او می‌شناخت


#آباعابدین

آهنگ: Smoke Signals از Phoebe Bridgers
نما: Boy Meets Girl

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

انگار قصه‌های اساطیری پیش از پیدایش جهان زاده شدند تا به تاریکی بدون مرز و بدون صدای اطراف انسان معنا بدهند، جهانِ اساطیر و افسانه‌ها از دل داستان‌ها شکل می‌گیرند و از هیچ زاییده می‌شوند تا راه را در تاریکیِ رازآلود هستی پیدا کنند.

در کانال یوتیوب همراه من باشید برای شنیدن داستان‌هایی که می‌تواند لحظه لحظه‌ی زندگی ما باشد.

#آباعابدین

https://youtu.be/pOeL4DKRh3w?si=B8omyLMNtGwNT1DE

Читать полностью…

Aba Abedin

سر موهاتو با شونه گرم کن
آرزوهاتو بچین رو تخت‌خواب
خاطره‌هاتو رها کن رو ورق
بذا زندگی کنی توی کتاب

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از کتاب مد و مه
ابراهیم گلستان
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

نبض‌ها
همیشه آشوبند
شبیه بغض‌هایی
که رعدوبرقشان تیر می‌شود به سینه‌ی آسمان
امشب باران می‌بارد
و هیچ‌کس نخواهد فهمید
چرا ابرها پس از باران
می‌میرند!

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

درد را با عدد تلخ نبودن بشمار
درد را از وسط سینه‌ی ساعت بردار
گرچه بی‌فایده است آمدنت باز این‌بار
دست در دست مراعات نظیرت بگذار

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

متن، خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

گلویم را گرفته‌ای
که حرف بزن
حرف!
زبانم را می‌چرخانم
که بگویمت
که نامت را صدا بزنم
طعمِ تو را به یاد می‌آورم
گلویم را بیش‌تر فشار می‌دهی

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

ببین من، ببین آسمون خسته‌ایم
ببین راهمون از چه جایی گذشت
برای نمردن همین کافیه
کسی که نرفته، دیگه برنگشت

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

روزی شیخ با جمعی صوفیان به در آسیایی رسیدند.
اسب بازداشت و ساعتی توقف کرد.
پس گفت: می‌دانید که این آسیا چه می‌گوید؟ می‌گوید که "تصوف" این است که من دارم.
درشت می‌ستانم و نرم باز می‌دهم و گردِ خود طواف می‌کنم. سفر خود در خود می‌کنم تا آنچه نباید از خود دور می‌کنم. همه ی جمع را وقت خوش شد از این رمز.

اسرارالتوحید
ابو سعید ابوالخیر
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

وقتی سفر علاج دلم شد
با کوله‌بار خالی ابرا
رفتم برای گریه‌سپاری
توی غبار تلخ بغل‌ها

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

برای تو خشکیده‌ام
حالا می‌توانی استخوان‌هایم را آتش بزنی
تا گرم شوی؟

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از کتاب کلیدر
محمود دولت‌آبادی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

همیشه وسط حرفامون
چیزای مهم و جدی‌ای هست که شاید خودمون ندونیم
شاید اگه همون حرف رو بدون شوخی بیان کنیم
باهاش بغض کنیم و نگاهمونو بدزدیم
من همیشه می‌گردم دنبال این جملات و حرفا
تا بتونم دقیق‌تر خودم رو مخفی کنم
شاید برای همینه که من حاصل چیزایی هستم
که هم هستم، هم نیستم

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

متن: سعید زارع‌محمدی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

هرگز به‌خاطر نیاوردم
آنچه را که عشق می‌نامیدند
وقتی به آب سنگ می‌انداختند
و از درخت ریشه برمی‌داشتند
هرگز به‌خاطر نیاوردم
آن پرواز بلند را
در حرارت انفجار
من هرچه را که می‌خواستم
هرگز به‌ خاطر نیاوردم

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: منوچهر آتشی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

در صورت یک پرنده آیا
رنج پرواز را دیده‌ای؟
در شیون مغروق یک ماهی چه؟
آن زمان که پنجره را نمی‌بیند
‌آن‌حال که از دست فرو می‌ریزد

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

با آن شتاب که دور می‌شد
آرزو کردم
کاش پل‌های پشت سرش را خراب می‌کرد
این سفر با بازگشت
مرا پیر خواهد کرد
و آیا آن روز
برف‌های روی موهایم را
می‌توانم پارو کنم؟
می‌توانم صدایم را بتکانم؟
و بگویم دوستش دارم؟

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

ابتدای عشق چنان بوَد که عاشق معشوق را از بهر خود خواهد. و این کس عاشقِ خود است بواسطه‌ی معشوق ولیکن نداند، که می‌خواهد که او را در راهِ ارادتِ خود بکار برد.

کمال عشق چون بتابد کمترینش آن بوَد که خود را برای او خواهد و در راهِ رضای او جان دادن بازی داند.
عشق این بوَد، باقی هذیان بوَد و علت.

از کتاب رساله‌ی سوانح العشاق
امام احمد غزالی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

بطن راست
خون را دیرتر بیرون می‌ریخت
درد هیخته بود توی اندامم
که سنگ خوابیده بودم
قبله به من نگاه می‌کرد
من به قبله
هیچ‌کدام اما
توان صدا نداشتیم
که وای بر ماندگان
وای بر بازماندگان
رنج از همین آیه آکنده می‌نوشت
که بطن راست
هیچ خونی را
بیرون نمی‌ریخت

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

یه‌روز که خشک شدم و دیگه صدام‌و نشنیدی
برای گرم کردنم آتیش می‌آری
یه‌روز که تمام کلماتم‌و ازم گرفتی
برای حرف زدن
به شاخه‌های شکسته‌م نگاه می‌کنی
کاش اون‌روز
زبون اشاره‌ی درختا رو یاد گرفته‌ باشی
تا بفهمی دارم به کجای قلبم اشاره می‌کنم

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: نیکی جیووانی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…
Subscribe to a channel