ترس برم داشت
انداخت توی لیوان و هم زد
وقتی به خودم آمدم حل شده بودم
و منتظر بودم او که مرا دوست دارد
سر بکشد
حالا تهنشین شدهام، نمیترسم
و از دهان افتادهام
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
پنجره جان
میتوانم امشب ماه را
آنگونه که دوست دارم بکشم؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
دوستت دارم
و هیچکس عمق اینرا
درد اینرا
نخواهد فهمید
حتی تو
که مجسمهها را
تابلوها را
شعرها را
از روی تو خنج میکنند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تصادفا به هم رسیده بودیم
تو انحنای سرد یه خیابون
تو انتهای زندگی، ولی من
تو فکرِ تلخیای هر دوتامون
سکوتتو به گریه داده بودی
که کودکت زندهبهگور میشد
که خاطراتِ عصرِ جاهلیت
فقط برای تو مرور میشد
تنت توالیِ یه بغضِ کهنه
دلت حوالیِ یه شهرِ دیگه
تو بدترین شرایطی که حتی
خدا نشسته و دروغ میگه
تو کار کشتهای برای گریه
که ریههاتو دود و درد پُر کرد
تو مصرعی که عشقتو گرفت و
تو رو تو بیتِ بعدِ اون ترور کرد
#آباعابدین
#آدم_ابری
آهنگ: The Day Before You Came
از Steven Wilson
نما: از فیلم Requiem for a Dream
@aba_abedin_channel
سقف خودش را رها میکند
به آغوشِ من میرسد
من سقف را در تنهاییام غرق میکنم
از همین ریخت
ویرانستانم را
به آسمان میرسانم
به بیجاذبگی جهان
به سحابی خدایگان
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
بیا
که گریه کنم روی حلقهی زحلت
بیا
ستارهی من! گم بشم توی بغلت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
موهاتو میبافم به شب
تا ترس طولانی نشه
تا موج بردارم ازش
دریات طوفانی نشه
ماهی شو تا دستای ماه
کم کم بهت نزدیک شه
چشماتو یک لحظه ببند
باید جهان تاریک شه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
با اینکه رفتم و نرسیدم
با دودکش قرار گرفتم
هی رفتم و کشیدم و انگار
بیماری قطار گرفتم
من خونهای بدون حیاطم
ییلاقی بدون بخاری
دیوونهای که گریه نمیکرد
دیوونهای که دوست نداری
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
لباس میپوشم که از خونه برم بیرون
بیقرار و بیانتظار
امیر آهنگی رو میخونه که تو دوست داشتی
درو باز میکنم
ازم میپرسی: کجا میری؟
میگم: قرار دارم
میگی: با قطرهها؟
میگم: با قطرهها
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
پریشون میکنم دریاچهها رو
میخوام رودخونهها ساکت نمونن
منو شب توی طوفان دست داریم
بذارید آدما اینو بدونن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
خوابیده
به گلولهای که باید از شقیقهام بیرون میآوردند فکر میکردم
–غرق–
تا به حال خون را این قدر سیاه نریخته بودم
اسلحه از کجا آمده بود
هیچکس نفهمید
من هم قسم خورده بودم
حرف نزنم
خوابیده
سوت از سکوت در سرم شُره میکرد
که برای تو آب قند هم زدند
و درد از اینجا شروع شد
که اشکهای من
از چشمهای تو آمدند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
نه گریه میکنی بلند
نه بغض میکنی یواش
شبیه درد خودتی
شبیه هیچکس نباش
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تو برای رفتن آمده بودی
که شب را از شانهی ماه برنمیداشتی
تو خانه را از من گرفتی
تا به خانهات برگردی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
گاهی یه چیزی بگو، حرفی بزن
حرفایی که هیچکس هرگز نگفت
گاهی به دلتنگیِ من فکر کن
گاهی اگه میتونی یادم بیافت
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
امشب وقتی باران نبارید فهمیدم
هیچکس آنقدرها هم که فکر میکند تنها نیست
جز من که تو را نداشتم
جز تو که مرا نداشتی
خدا هم فکرش را نمیکرد
من و تو اینقدر تنها باشیم
چه برسد به کفشهایی که جور نیامدنت را میکشیدند
یا برگهایی که زیر پای تو سبز میشدند
بین خودمان بماند
من هنوز به دستهای تو ایمان دارم
من هنوز تو را لابهلای شعرهایم مینویسم
من هنوز کتم را روی شانههای تو میاندازم
فدای چشمهایت
لباس گرم بپوش
واقعیت خیابانهاست که از شعر من فاصله دارد
#آباعابدین
آهنگ: Shape of My Heart
از Sting
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
مرا در خیابان رها کن
و تا تاریک نشده
به خانه برگرد
خیابان وقتی تاریکخانه شود
همهچیز را جور دیگری ظاهر میکند
به فکر بهار باش
به فکر باران
و آخرین نامهات را
به آدرس عکسی بفرست
که در روزنامه برای پیدا کردنش
مژدگانی نمیگذارند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
رو یه سیارهی غمگین باشی
تو یه منظومهی دور افتاده
اهل کشوری که شاهش مُرده
توی شهرِ آدمای ساده
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
باران را دوبار بنویس
دوبارِ شدید
وقتی این گونهایم
این گونه که
فقط خودمان میدانیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من آخرین شب سالم، کبیسهی خونی
که نسل بعدی من منقرض کننده نشه
جنازهای که نمرده، جنازهای ساکت
تا عطر کشتهی من مشمئزکننده نشه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
من سیستم مناسبی برای اجرای فتوشاپ ندارم
بنابراین از سیستم تو استفاده میکنم
چشمانت را ببند
دستهایت را باز کن
مرا انتخاب کن
کنترل را بگیر
و در میان بازوانت رهایم کن
من خستهام و تنها به این عکس نیاز دارم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تنهام بذار
صدا: ساناز قبادی
شعر: محسن انشایی
آهنگ، تنظيم: وحیداختری
@@aba_abedin_channel
گفتم:
سلمان سایهی مرگ را میبینم
گفت: خودت را خلاص کن
سپس تا پایان عمر زنده بمان
پرسیدم: چگونه؟
گفت: چگونه.
پس دستم را بردم زیر آب
جرعهای به صورتم پاشیدم
و روی آب نوشتم آب
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
باران از آستین خانهها میریخت
از درختها صدای باد میآمد
و من بر شاخهای آرام تاب میخوردم
خاطرات کهنهی دور
چراغها را در دلم روشن میگذاشت
که بستگی را تاب بیاورم
من همچنان به تماشای تو نشسته
با شاخسار میگریستم
که پرنده را نمیشناختی
که آن قفس که میخواستم نداشتی
که شکار میچیدی و من آن شکار نبودم
باران از آستین خانهها میریخت
و خیابان صدای شلیک را
در گفتگوی ابرها گم میکرد
تو پرنده را نمیشناختی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
غماتو گم کنی هواتو گم کنی
نگات میکنه چشاتو گم کنی
صدات میزنه جوابشو ندی
جواب داری و صداتو گم کنی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
اول قصهی من از کجا بود؟
که تا الان گنبد من کبوده
جوابشو یکی باید بدونه
چرا یکی بوده، یکی نبوده؟
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
ساده بود
آهنگهایی که همیشه گوش میدادم را
تو گاهی میشنیدی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
هر بار مرا دوستتر داشتی
نامم را اشتباه گفتی
انگار تازه مرا
به اندازهی دیگری دوست داری
علاقهی قشنگم *
در دستهای ما
خطهای زیادی به هم رسیدهاند
که اگر یکیشان را به خودت میگرفتی
حتما الان داشتیم
برای فرزندمان درخت میکاشتیم
حالا برای تابهای خالی
دست تکان بدهیم
تو از آنطرف که به شهر میرسد
من از اینجا که کوهها شروع میشوند
و هر دو گورمان را گم کنیم
در جراحتِ زمینی
که به اندازهی تمام دلتنگیها جا دارد
#آبا_عابدین
* وامدار از افشین صالحی
@aba_abedin_channel
برای بازی کردن
برای بازی خوردن
برای بازی شدن
من توی سرم تاب دارم
یک تاب بزرگ!
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
بعد از اونهمه غریبی و سفر
بعد از اینهمه پرنده زیستی
جَلد اومدم که باورم کنی
جَلد اومدم
تو دیگه نیستی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel