abbasnaeemi | Unsorted

Telegram-канал abbasnaeemi - جامعه شناسی صلح

1121

◽عباس(حنیف) نعیمی جورشری ▫️دکترای جامعه شناسی ▫️پژوهشگر، شاعر، معلم و مدرس دانشگاه آثار: جریان شناسی سیاسی جنبش جنگل_۱۳۹۱ اصلاح طلبی ناکام_۱۳۹۷ حیات اجتماعی هنر_۱۴۰۰ شعر: عاشقانه های یک جامعه شناس_۱۳۹۱ قرارمان سر فروردین_۱۳۹۸ ارتباط: @dr_hanifnaeemi

Subscribe to a channel

جامعه شناسی صلح

⭕️ به احترام زادروز هانا آرنت عزیزم | ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ هانوفر


زمانی که در مقطع ارشد علوم اجتماعی تدریس می‌کردم، تلاش می کردم عشق را با دانش تخصصی تلفیق کنم/معتقدم باید عاشقانه خواندن و فهمیدن را الگو قرار داد/ آنچنانکه در تایم استراحت نظریه ها گاهی غزلی هم می خواندم.

یک روز صحبتم رسید به اینجا که؛

نظریه پردازان را نخوانید.
آنها را از روی جزوه نخوانید.
از دست آن جزوات چند ده صفحه ای که تحویلتان می دهند، خلاص شوید! این شیوه های تدریس که شدیدا معیوب است در انتقال فهم.
گاه حتی مبتذل از حیث دانش.
این‌ جزوه های کنسروی ترکیبی هستند از کمدی و تراژدی.
باید با نظریه پرداز ها زندگی کرد.
باید حالشان را در پشت مفاهیمی که پرورش می دهند دریابید. تلاش کنید دریابید.
حتی عاشق شوید.
چنان یک عاشق با آنها زندگی کنید.
یکی از بچه ها به خنده گفته بود:
«استاد من عاشق دوست دخترم هستم. عکسش هم وال پیپر گوشیمه.»
همه خندیده بودند.
با لبخند تاییدش کرده بودم و بک گراند گوشی ام را نشان دادم.
آن زمان بک گراند موبایلم تصویری از #هانا_آرنت بود!
عاشقش بودم.

گمانم ترم بعد بود که درس های ارشدم را حذف کردند.

#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

⭕️ استعاره در پای تفکر
(بازخوانی درسگفتارهای میشل فوکو در تئاتر فلسفه)



در آن پروژه فکری که سالهای اخیر پیش برده ام، تبیین کرده ام و مشخصا از آن دفاع نموده ام، #میشل_فوکو همچون #یورگن_هابرماس و #هانا_آرنت نقش محوری داشته. حتی احتمالا پررنگ ترین ضلع این مثلث بوده است. چنانکه در مقالات و سخنرانی هایی چند به آرای او ارجاع داده ام و کوشش نموده ام اهمیت نظریات او را در مواجهه و فهم ما از پدیده های اجتماعی-سیاسی نشان دهم. فوکو البته متفکری است سخت سخن و پیچیده گو ضمن اینکه فرایند آثارش چند خط متفاوت را نشان می دهد و تفاوت هایی دارد. ابدا یک‌دست و تک‌خطی نیست کماانکه‌ تحولات مبنایی در آثار متقدم تا متاخر او وجود دارد.

از جمله آثار او که در ایران نیز به فارسی ترجمه شده همانا #تئاتر_فلسفه (نشر نی، نیکو سرخوش و افشین جهاندیده) است. این اثر شامل مجموعه ای از درسگفتارها، سخنرانی ها، کوتاه نوشت ها و گفتگوهایی است که از نیچه، فروید، مارکس در ۱۹۴۶ تا حیات: تجربه و علم در ۱۹۸۴ را شامل می‌شود.
مهمترین موضوعات متکثر‌ این کتاب عبارتند از:
مولف/ قدرت/ گفتمان/ نقد/ حکومت مندی/ زیست_سیاست/ هرمنوتیک سوژه/ تبارشناسی اخلاق/ کاربرد لذات /...
ما در اینجا با یک سطح وسیع از مفاهیم مواجه هستیم که عمیق ترین لایه های خویشاوندانشان را نمایندگی می کنند!

فوکو در تئاتر فلسفه تذکر می دهد:
اندیشه که دورترین بار آغازیدن‌ ها نویدش را می دهد، قرار نیست بیاید. اندیشه همین جاست. در متن های دلوز، جهنده و رقصان در برابر ما، در میان ما، اندیشه تناسلی، اندیشه اشتدادی، اندیشه آری گو، اندیشه نامقولی- همه‌ی چهره هایی که ما نمی شناسیم، نقاب هایی که هرگز ندیده بودیم؛ تفاوت که هیچ چیز امکان پیش بینی کردنش را نمی دهد و بااینحال موجب می شود افلاطون ، دانز اسکوتس، اسپینوزا، لایبنیتس، کانت و همه فیلسوفان همچون نقاب های نقاب هایشان باز آیند.


از جمله دوستانی که در پروژه فکری ام همواره از گفتگو با او بهره مند شده ام، دکتر الناز پروانه زاد ( استاد علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه) است. اتمسفر فکری وی به الهیات سیاسی تعلق دارد و هم صحبتی دانا و غنی بوده برایم‌ خصوصا در سپهر فلسفه‌ سیاسی و جامعه شناسی سیاسی مدرن. یادداشت زیر در راستای بازخوانی فوکو، به قلم ایشان می باشد. این مطلب برای نخستین بار در کانال جامعه‌شناسی صلح منتشر می شود.


#عباس_نعیمی_جورشری
۱۸ مهر ۱۴۰۲

💢متن کامل در لینک زیر
@abbasnaeemi

https://telegra.ph/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%81%DA%A9%D8%B1-10-10

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

چرا مهاجرت نمی کنید؟
پاسخ استاد #مصطفی_ملکیان

@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🎼 Andrea Bocelli _ Besame Mucho

@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

#Truth
depends on perspective!

#حقیقت
بستگی دارد به زاویه دید!

@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

انتشارات مطالعات انسانی نارون
از چاپ آثار مولفان و مترجمان در حیطه های پژوهشی حمایت می کند:

علوم اجتماعی | فلسفه | حقوق | تاریخ | علوم سیاسی | روانشناسی |‌ مدیریت | ادبیات | هنر

ارسال پیام جهت اطلاعات بیشتر: @HanifNJ


@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

♦️برای علاقه‌مندان به برنامه‌های آموزشی
۲۵ شهریور ۱۴۰۲

با توجه به درخواست‌های برخی از علاقه‌مندان به اطلاع می‌رسانم در باره‌ی موضوعات زیر من و دوستان‌ ارج‌مند ام قبلا تدریس کرده ایم و می‌توانید فایل‌های صوتی‌ی آن‌ها را از موسسه‌‌ی زیر سقف آسمان مهر یا از مؤسسه‌ی نیک‌اندیشان زمان تهیه کنید:

۱. مبانی‌ی جامعه‌شناسی / حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲. نظریه‌های جامعه‌شناسی / حسن محدثی
۳. جامعه‌شناسی‌ی خانواده / حسن محدثی‌
۴. دین در ایران معاصر / حسن محدثی‌
۵. دایره‌ی معرفت / حسن محدثی‌
۶. نقد متون و نظریه‌ها / حسن محدثی‌
۷. دین به روایت نیچه / حسن محدثی‌
۸. عشق و خانواده / حسن محدثی‌
۹. رابطه‌شناسی‌‌ی کاربردی / حسن محدثی‌
۱۰. علم سیاست / دکتر مسعود پدرام
۱۱. عشق و جنسیت / دکتر عباس نعیمی‌ی جورشری
۱۲. رابطه‌شناسی‌ی عشق / حسن محدثی‌
(در حال اجرا)



🔻نحوه‌ی تهیه از مؤسسه‌ی زیر سقف آسمان مهر:
ارسال پیام به تلگرام مؤسسه / 09919431922
@ziresaghfeasemanemehr

🔻واحد آموزش مؤسسه‌ی نیک‌اندیشان زمان:
@toAkademi

#نیک‌اندیشان_زمان
#زیر_سقف_آسمان_مهر

@NewHasanMohaddesi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

💢عکس دو استاد بزرگ ایرانی شطرنج که مهاجرت نموده اند و اکنون با پرچم های فرانسه و امریکا مسابقه می دهند، در شبکه های اجتماعی وایرال شده است.

چند ملاحظه:

۱. به نظرم بزرگترین تهدیدی که می تواند متوجه یک جامعه باشد، «فقر ذهنیت» است.

۲. ذهن های قدرتمند و غنی، بالاترین رده از «هرم سرمایه انسانی» یک کشور هستند.

۳. مهاجرت نخبگان حوزه های مختلف چنان خالی شدن جامعه از «راهبران فکری حقیقی» اش و گسترش «ابله سالاری» خواهد بود.

۴. اینجا همه گونه رنجی و دردی وجود دارد لذا همیشه وسوسه «رفتن» را در ما ایجاد می کند. مطلقا نقدی بر آنها که رفتند نیست.

۵. اما
به نظرم هر گونه ساختن موثر وطن با ماندن در این وادی گره خورده است.

#عباس_نعیمی_جورشری
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻#شعر

در سلوک یک مسمط عاشقانه
#عباس_نعیمی_جورشری
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
Music: Field _ Evgeny Grinko
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🛑 دانشگاه به مثابه مسأله ؛
تاملاتی به بهانه اخراج دکتر محمدرضا نظری نژاد


عباس نعیمی جورشری
منتشر شده در انصاف نیوز | ۱۴ شهریور ۱۴۰۲


💢«در نهایت ما سخنان دشمنانمان را فراموش می کنیم اما سکوت دوستانمان را هرگز»!
این عبارت منتسب به مارتین لوترکینگ رهبر جنبش آزادی سیاهان در بیش از نیم قرن پیش است که اکنون آن را وام گرفته‌ام تا نکاتی بیان دارم. هفته پیش خبر اخراج دوست فاضلم جناب دکتر محمدرضا نظری‌نژاد از هیأت علمی گروه حقوق دانشگاه گیلان رسانه‌ای شد.‌ چندی مکث و تامل نمودم تا سخنانم نه از سر هیجان شخصی باشد و نه منبعث از جو عمومی. نگارنده در اینجا حداقل از دو آبشخور اصلی بهره می‌جوید تا ایده های خویش را قوام دهد‌. نخست «تاملات اخلاقی» در حرمت نان و نمک و پاسداشت دوستی. این امر در ارتباط با سخن لوترکینگ تشخص می‌یابد تا تذکر نخستین این قلم باشد؛ بند اول. آبشخور دوم «تاملات جامعه شناسی سیاسی‌ و فلسفه علم» است که بر الگوی عمل و نظر در اخراج اساتید قرار دارد و دامنه‌ی مصداقی‌اش گسترده می گردد؛ بند دوم، سوم و چهارم. چنانکه در سال‌های گذشته در باب دکتر هاله لاجوردی، دکتر محمد فاضلی و… نگاشته ام مسأله اخراج، حذف یا به حاشیه راندن متفکران را می‌توان در الگویی نظری به بحث نهاد. این امر را ذیل مسأله شدن خود دانشگاه قابل طرح می‌دانم. تذکر اینکه «هاله» دیگر زنده نیست اگرچه یادش با ماست. با این مقدمات می‌توان در محورهای زیر طرح بحث داشت:

ادامه در زیر
@abbasnaeemi

http://www.ensafnews.com/436076/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%9B-%D8%AA%D8%A7%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%A7/

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻 نشست تخصصی مسأله دانشگاه


محور اصلی سخنم در این نشست عبارت است از #انسان_دانشگاهی در #ایران ؛ با تاکید بر فاصله ای که بین بایسته ها و هست ها قرار دارد. از این منظر صحبتم‌ دارای رویکرد انتقادی خواهد بود نسبت به فشارهایی که بر ساحت #علم و #معرفت واقع می شود. بنابراین درباره چیستی این فشارها و گونه های آن که عملا به آسیب #نهاد_دانش و مخدوش شدن #ساختار _دانایی انجامیده سخن خواهم گفت.

تهران | دانشگاه تربیت مدرس
چهارشنبه | ۸ شهریور. ساعت ۱۴
حضور برای عموم آزاد است

#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻برشی از کارگاه #روش_تحقیق_مقدماتی
جلسه سوم

محورهای اصلی تدریس:
انواع تعریف: تعریف_مفهومی تعریف_عملیاتی تعریف_تحلیلی
انواع استدلال: قیاس استقرا تمثیل
چیستی فرضیه
مراحل_فرضیه_سازی

امر پژوهش پیرامون پدیده ای مشخص شکل می گیرد و نسبت آن را در باب سایر پدیده ها می سنجد. اینها کلیدواژه های تحقیق هستند بر این اساس ضرورت دارد درباره مقصود و منظورمان از آن مفاهیم، شفاف سازی نماییم تا از پدیده‌های مشابه، منفک شوند. درواقع این پدیده ها از حیث مفهومی دارای مرزهایی هستند که مبهم بودن این مرز می تواند در مصداق یابی مشکل ایجاد نماید. ضرورت تعریف مفهومی در اینجا مشخص می شود. آنچنان که سنجش و ارزیابی این مفاهیم سزاوار تعریف عملیاتی است و عدم توجه به آن، نمونه گیری را مخدوش خواهد نمود. بنابراین کم‌اعتنایی به تعاریف مفهومی و عملیاتی‌ می تواند نتیجه تحقیق را از اعتبار بیاندازد یا کم اعتبار نماید.
تذکر اینکه تعریف مفهومی از دو وجه مثبت و منفی برخوردار است. این عبارات معنای ارزشی خوب و بد یا فایده مندی ندارند بلکه بر حضور یا فقدانِ مفاهیمِ توضیحی درباره آن مفهوم اصلی دلالت می نمایند.

#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻 روایت ما روایت کبوتر بود
.
.
مشغول مطالعه بودم؛ #فلسفه_حقوق. مصداق هایش را جستجو می کردم در ذهنم. راهبردهای امروزی را. نهایتا مکتب طبیعی به نسبت مکتب تحققی راهگشایی بیشتری دارد به جامعه مدنی. چند خطا هم در متن وجود داشت. یک جاهایی درست بحث نشده بود. ذهنم رفت سراغ #شعر. گاهی لابه لای مطالعات تخصصی، بر می‌خیزم غزل زمزمه میکنم. آمدم سمت هال و کتاب های شعر و...
جرق جرق... قش فش...
صدا از دودکش می آمد. ورودی اش را مسدود کرده بودم از مدتها پیش. توجه نکردم. نه اینکه توجه نکنم نه خودم را قانع کردم عبور کنم. آدمی گاهی خودش را #قانع می کند اعتنا نکند. از قابلیت های ادم نسبت به دیگر موجودات است. رفتم. صدا باز پیچید. خش خش... چیزی آن سوی دریچه، خودش را به سطح مسدود شده می مالاند. شبیه چنگ زدن شاید. همه گزینه‌های محتمل در ذهنم فهرست شد. موش، مارمولک، ...  یا پرنده. به صدا ‌دقیق شدم.
باز کردن دریچه ریسک بزرگی بود. اگر جانور نامطبوعی آن سو بود، کار سخت می شد. می پرید داخل خانه. احتمالا از بالای صندلی سقوط می کردم. اما اگر پرنده بود چه. دقیق شدم. #صدا_چه_می گفت؟ آدم ها اغلب اصوات مفهوم را به گوش می گیرند: کلمات! به سایر صداها کمتر دقت می کنند! احتمالا به همین خاطر ارتباطمان با دیگر موجودات قطع است یا در حداقلِ هم‌زبانی قرار داریم. بین خودمان هم موجودات چندان موفقی برای ترجمان همدیگر نیستیم. #صدا_چه_می_گفت؟ پرسش بعدی بلافاصله در ذهنم روشن شد: نکند مرا صدا می زند!
اخلاقی نبود از #یاری_خواهی_احتمالی موجود ناشناس عبور کنم. میدانید #فلسفه_اخلاق درباره دیگر موجودات بحث مفصلی دارد. اگر حکمت کهن و نوعی عرفان آزاد غیرتشکیلاتی را هم بر فلسفه گرایی اخلاقی ضمیمه کنیم، معجون عجیبی در انسان ایجاد می کند.
نهایتا تصمیم گرفتم دست به کار شوم.
آهسته
بسیار دقیق
با قیچی و چاقو دریچه را باز کردم
مقداری
زاویه ایستادنم روی صندلی پایه بلند را تنظیم کردم که در اثر ورود جهش وار حیوان به داخل خانه ، سقوط نکنم.
لحظه هیجان انگیز رسید و... #نوک پیدا شد.
پرنده بود.
گنجشک نه، #کبوتر!
شروع کردم به صحبت با او.
کمی دریچه را بازتر کردم تا موقعیت ایستادنش درون آن پایدار شود.
در #آشنایی بین دو تن، #اعتماد مهم است.
باید اعتماد بدهیم به هم. آدم ها معمولاً این کار را درست انجام نمی‌دهند در قبال یکدیگر. حتی #نان_و_نمک می خورند و بعد می شکنند. پذیرفته ام این واقعیات را. در حیات اجتماعی بشر، گریزناپذیر است. هفته پیش در جایی بر سر بحث فلسفه اخلاق، بدترین رذیلت آدمی را #نمک_نشناسی عنوان کردم. چنین افرادی زندگی را زشت می کنند‌.
تمرکز کردم به او اعتماد بدهم. قبل از گرفتن و باز کردن کامل دریچه، در یک ظرف کوچک برایش #آب نهادم. تردید داشت. صدایش کردم. کبوتر! نترس عزیزم. حنیف را صدا می زدی؟ من کمکت می کنم. نترس. ... و درون ظرف آب نوک فرو برد.
همین منوال دقایقی ادامه داشت.
آرام تر شد. ارام تر شدم.
نگاهمان به هم کوچه شد. تعارف کردم بیاید داخل. ابا داشت.
نهایتا آرام گرفتمش. مقاومت نکرد. نپرید. حرف زدیم. حضرت باریتعالی میخواست چیزی به من بگوید؟ شهود! کیهان با من حرف داشت؟ نشانه! میدانم شنیدن این حرف ها از زبان یک جامعه‌شناس کمی دور از ذهن است. مردم اینطور می فهمند تو را. هرجا پیچیدگی هایت را درک نکنند قضاوتت می کنند. برچسب حتی. بهرحال #اینگونه_ام. نظمی برای هستی قائلم. جهان برایم آغشته به نشانه هاست. #معرفت های فراوان در #هستی غوطه ور است. باید هوشمندانه دقیق شد. در عرفی ترین تعبیر ممکن نیز کبوتر حرفی داشت. خاطره ای شاید!
حرف زدیم. با محبت.
نمی رفت.
پنجره را باز کردم. کف دستم کم‌کم نفسش آرام شده بود.
پنجره را باز کردم بپرد. نپرید. نمی پرید.
همینطور مانده بود.
بعد از دقایق متمادی آرام هدایتش کردم آن سوی پنجره. زیر نور آفتاب جانی تازه کند. بال‌هایش از رطوبت دودکش رها شود.
همچنان پشت پنجره باقی مانده بود.
پرنده ای در آسمان پرید.
کبوتر به من نگاه می کرد و به آسمان.
گفتم: برو عزیز دلم.
لحظاتی بعد پرکشید.

#عباس_نعیمی_جورشری
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻 سخنرانی برادر فاضل و عزیزم دکتر سعید مدنی در نقد و بررسی کتاب #اصلاح_طلبی_ناکام

سالها پیش در دوره دکترای تخصصی، تزم بر بررسی جامعه‌شناسی سیاسی #جنبش_ملی_نفت و دولت #دکتر_مصدق و #کودتا متمرکز بود. قریب به دو سال و اندی به روی این طرح کار نمودم تا وجه تئوریک #جنبش ، #اصلاح و #موانع_دموکراسی را در ایران به بحث بگذارم. جستجو و بازخوانی بیش از «دویست و پنجاه» منبع ، افق های مهمی را برویم گشود که آنها را با مخاطبان این کتاب مطرح نمودم. اساسا در روش شناسی جامعه‌شناسی تاریخی، منابع و اسناد بسیار مهم و بلکه مهمترین بخش پژوهش هستند. این اثر تلاشی است برای تبیین تئوریک جنبش های اصلاح گر و دولت دموکراتیک در ایران

اگر به تحلیل های تحقیقاتی و نظری فراتر از مباحث مجازی یا سوگیریهای سیاسی علاقمندید، پیشنهاد می کنم این اثر را مطالعه بفرمایید و‌ با ایده کلی، دلایل و استدلال هایم در باب روند #دموکراسی_خواهی در ایران آشنا شوید. خوشحال خواهم شد مرا از نظرات، نقدها و تاییدهای احتمالی اتان مطلع کنید.

پ.ن.
پیشنهاد می کنم چاپ دوم اثر را بخوانید زیرا برخی نواقص چاپ اول در آن مرتفع شده است.

#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🛑 تحولات ساختاری در مرجعیت اجتماعی ؛
با تاکید بر نهاد فقاهت و دین باوری ایرانیان


عباس نعیمی جورشری
💢 مجله چشم انداز ایران | شماره ۱۴۰ | تیر و مرداد ۱۴۰۲


اشاره ۱:
تا امروز بیش از دویست‌ و اندی مقاله و یادداشت نوشته ام که از آن بین، برخی در ذهنم پررنگ‌تر است. اساسا هر نویسنده ای برخی آثارش را بیشتر دوست دارد. این مقاله یکی از آنهاست. از حیث الف. محتوا و تحلیل؛ زیرا به نظرم ایران در یکی از عطف های تمدنی خود قرار دارد و تا قرن ها پژوهشگران از آن سخن خواهند گفت، آنگاه که ما نیستیم! ب. هم از این جهت که برای انتشارش فراز و فرود بسیار طی شد؛ قریب به یک سال از نگارش و ویرایش این مقاله می گذرد. از برادر شریفم جناب مهندس میثمی سپاسگزارم که همواره از دانش انتقادی و وطن دوستی در مجله چشم انداز ایران حمایت نموده است.

اشاره ۲:
مقاله مذکور بسیار مفصل و در حدود شش هزار کلمه نگارش یافته اما حسب محدودیت های تحریریه و کاغذ، نسخه ی چهار هزار کلمه ای آن در مجله منتشر شده است. نسخه کامل در سایت چشم انداز ایران و نیز لینک زیر در دسترس می باشد.


مقدمه

#ایران به‌مثابه یک میراث تمدنی ترکیبی از خصلت‌های فرهنگی متنوع است که در مختصات تاریخی شکل یافته‌اند. یکی از مهم‌ترین این خصایل را می‌توان دین‌خویی یا دین‌داری ایرانیان دانست. امری که در ادوار مختلف تاریخی این سرزمین حضور داشته و در عطف‌های آن مؤثر بوده است. با این حال نهاد دین در سده معاصر دستخوش تحولاتی بوده که دامنه آن به امروز کشیده شده است. دین‌داری مردمان ایران در سال‌های ماضی دچار تغییراتی شده که به‌زعم نگارنده عمیق و ساختاری است. جنبش #زن_زندگی_آزادی که بر نقطه ثقل حجاب اجباری رخ نمود و رفتارهای متعارض با اشکال سنتی و سیاسی دین‌داری که اکنون در عرصه عمومی نمود دارد، محصول این تحولات می‌باشد. چنان‌که در مفروضه اصلی نگارنده، #جنبشهای_اجتماعی حاصل جابه‌جایی‌های #هنجاری در لایه‌های زیرین جامعه می‌باشند. این‌گونه می‌توان پرسید که #نهاد_دین در ایران کنونی چه مشخصاتی دارد؟ گروه‌های اجتماعی حامل آن چه صفاتی را نشان می‌دهند؟ فقها به‌عنوان سخنگویان تاریخی این نهاد، در کجای جامعه ایستاده‌اند و مرجعیتشان چگونه است؟ ساختارهای اجتماعی ایران در نسبت دین و دین خویی به کدام سو میل می‌کند؟ پاسخ به این پرسش ها را می‌توان در گزاره‌های زیر جستجو نمود.

ادامه در زیر

@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

((گروه ارغنون برگزار می‌کند))

🟫 موضوع : فوکو و مساله قدرت


🟫 کارشناس مهمان: دکتر عباس نعیمی جورشری

🟫 🗓 زمان : سه‌شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲


🟫 🕙 ساعت : ۹/۳۰ شب

       
🟫 سپاسگزاریم. گروه ادمین ارغنون

/channel/+nSjXt0zH1Lg0NzVk

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

⭕️ موقعیت مدرسه؛
دو تجربه ی زیسته و هفت اشاره راهبردی
به احترام روز جهانی معلم

عباس نعیمی جورشری | جامعه شناس
💢منتشر انصاف نیوز | ۱۳ مهر ۱۴۰۲

[مهر ۱۴۰۲؛ پایه نهم]

کلاس شلوغ است. روز اول مدرسه است و کتاب هنوز توزیع نشده. قصد تدریس ندارم. بچه ها جنب و جوش دارند. ایده ای به ذهنم می رسد.
روی تخته می نویسم:
«تن آدمی شریف است به جان آدمیت»

در سه نسخه ی نستعلیق‌، شکسته و کتابی می نویسم. از بچه ها می خواهم برگه ای و مدادی آماده کنند و به انتخاب خود یکی از این سه الگو را تمرین نمایند.
با اما و اگر و امتناع و برخی هم بی میلی دست به کار می شوند.

دقیقه‌ای بعد «ز مژگان سیه» را پخش می کنم از استاد آواز ایران؛

نجوای جادویی در کلاس منعکس می شود:
«دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است...»

قدم می زنم و ذیل موسیقی، از سعدی جان دکلمه می‌کنم:
«اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت»



[فلش فوروارد به پایه هفتم]

آقااا اقا این ...!
چشمم می بیند. نیمکت آخر را می بینم.
نمی دانم چه کسری از ثانیه اما
فاصله پای تخته تا نیمکت ردیف آخر را می دوَم.
جواد سرجایش خشک شده و می لرزد.
بچه ها دلهره دارند.
همهمه شده.
او را بغل می کنم و همزمان به بچه ها می گویم از کلاس خارج شوند.
تشنج کرده.
سریع او را به پهلوی چپ می خوابانم‌ کف کلاس.
دهانش را باز نگاه می دارم.
در آغوشم می لرزد.
به ساعت‌ و دقیقه‌ نگاه می کنم. تایم می گیرم برای پرسش احتمالی و‌ بعدتر پزشک.
می بوسمش.
نوازشش می کنم.
«من مراقبتم عزیز دلم»
می دانم صدایم را نمی شنود.
یکی از بچه ها را می فرستم پی مدیر و تماس اورژانس و...
میدانم تا بیایند دیر است.
چشم هایش رفته‌. باید طی شود. چاره ای نیست. امان از آن دقایق که آدمی تهی از چاره می گردد. مونولوگ؛
این لحظات رنج آور باید طی شود فقط کاش کف نکند. کاش. خدا. کاش.
در آغوشم دارمش.
اما
دهانش کف می‌کند!
احساس می کنم دارم می شکنم از درون.
نه نه نه
مرگ در فضا پیچیده است.
«بمون با من عزیز دلم!»
حواسم به دهانش است تا مسیر تنفسش باز بماند...
یکی از بچه ها دم در کلاس ما را نگاه می کند...
ترسیده...
م
[فلش بک به پایه نهم]

دقایقی متمادی از کلاس گذشته...
دیگر همهمه ای نیست
بچه ها مشغول نوشتن هستند.
شلوغ ترین آنها هم در خلسه ای فرو رفته
خط می نویسد. بچه های روستا جور دیگری اند. در سازماندهی اغلب میل دارم کلاس های مدرسه‌ را در روستا بردارم. بعضی روزها حال عجیبی است. چرخش نسلی را طی یک روز می بینم. صبح ها مدرسه‌ و عصرها دانشگاه. فرایند تغییر سن‌ و هنجارها محسوس است. قبلتر که کلاس های ارشد هم داشتم این فرایند دیدنی تر هم بود: مدرسه ، لیسانس ، فوق لیسانس.

شجریان می خواند:
«من بدین طاهر سرگشته چه خواهم کردن»

امیرعلی با آن مدل موی عجیبش که همیشه ی خدا می خواهد مزه بپراند، آرام روی متن متمرکز شده و با خودکارش می نویسد. بالای سرش می ایستم. دستم را می گذارم روی شانه اش و تحسین اش می کنم. خوشحال می شود‌.
مبین را هم.
می گویم: آفرین مبین. استعداد خوبی داری در خوشنویسی. آفرین! لبخند رضایت روی چهره اش می نشیند. زیر چشمی بقیه کلاس را می پاید که یعنی دیدید آقا مرا تشویق کرد. از آن بچه هایی است که کمتر در عمرش تحسین شنیده. یقه اش باز است. سال پیش با ارفاق معلم ها‌ قبول شده.
بالای سر تک تک بچه ها می روم.
آفرین!
احسنت پسرم!
آفرین! آفرین!

شجریان در تکرار می خواند:
«گر تو اش وعده دیدار ندادی امشب
پس چرا دیده ی من از همه بیدارتر است»



[فلش فوروارد به پایه هفتم]

نفسم بند آمده با نفس جواد.
به کف های دهانش نگاه می کنم.
دانش آموزم روز اول سال تحصیلی در آغوشم دارد جان می دهد و من جز این ها کاری از دستم بر نمی آید.
عجز از بدترین حس های آدمی است.
سه تا از بچه ها دم در کلاس هستند با چشم های نگران.
می بوسم پیشانی جواد را. با آن لباس روستایی و چهره کودکانه در آغوشم همچنان می لرزد.
لبم را می گزم که بغضم نشکند.
می گویم الان تمام می شود.
انگار تمام بغض های یک سال اخیر الان اینجا این گوشه از هستی ریخته در دلم. کلی چهره جلوی چشمم ردیف می شود.
جواد جان الان خوب می شی.
و...
دوام می آورد. دوام می آورد.
نفس می کشد یک آن.
چشمش را باز می کند.
می دانم مرا نمی شناسد. فراموشی پس از حمله.
او را بغل می کنم و به دفتر منتقل می کنیم. دقایقی بعد اورژانس می آید و...

[ کات ]

پنجم اکتبر مقارن با ۱۳ مهر روز جهانی معلم است. روایت فوق، چیستی تنها یک روز از روزهای تدریس است. امری که به نظرم در سالهای اخیر متناظر با وخامت نظام آموزشی، دشوارتر و خطیرتر شده است. این همان موقعیت جامعه شناختی ماست که در عنوان آورده ام‌ یعنی موقعیت مدرسه! موقعیتی که چنان تهدیدی ساختاری است. آرنت در «وضع بشر» شارح این نگرش است که «جهان و انسان‌هایی که در آن زندگی می‌کنند یکی نیستند...

⭕️ادامه در لینک زیر
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

او را که از خود پر است،
صد هزار‌ پیغامبر نتوانند تهی کردن.


/ مقالات شمس


قریب به ۲۷ سال از آشنایی ام با «شمس» در کتابخانه خانگی مان و معاشرت با آن والامقام می گذرد. در اغلب این سالها از جمله عارفان موثر بر اندیشه های وجودشناختی ام بوده است. اگرچه فراز و فرود بسیار داشته‌ام و کمتر نیز از این بعد سخن گفته ام.
در ادراک من
سکوت، خود سلوک این مشی است.

سخنرانی های دکتر عبدالکریم سروش که سالهای دور ایراد شده و‌ نیز مطالب استاد مصطفی ملکیان در این باب غنی و دلپذیر است. توصیه می کنم در سبد فرهنگی خود قرار دهید.

هفتم مهر ؛ گرامیداشت شمس تبریزی
#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻 Besame Mucho


حضرت پدر مشغول کار است.
بر صندلی جلوی مغازه ، پایم را روی پای دیگر جابه جا می کنم. ماشین ها از جلوی چشم هایم عبور می کنند. خیابان در شب آغشته شده است.

آن سو
«بارت» می گوید:
محو شدن آواها در متن یک حُسن محسوب می شود...

موهایش را کج‌ شانه کرده. به سبک سالهای زیست و درگذشتش در مارچ هزار و نهصد و هشتاد.
موهایم را بالا داده ام.
مطمین نیستم سخنش درست باشد اما

دیگری یک متن نیست. دیگری یک تصویر است. یکتا و یکپارچه.

با همان تیپ کلاسیک فرانسوی نگاهم می کند. می گوید:
حنیف جان! ایمان بیاور. محو خواهد شد.
می گویم:
استاد اگر آوا از دست رود محو خواهد شد.
می‌فهمم از چه می گویید.
Fading
محو شدن، تجربه تلخی است که معشوق تمام تماس های خود را قطع می کند بی آنکه این بی اعتنایی برای بی توجهی به عاشق باشد.

صدای باباحجت عزیزم را می‌شنوم.
دو مشتری جوان با گرمی او را دایی خطاب می کنند و چیزی سفارش می دهند. احتمالا در سالهای قبل دانش آموز همین دبیرستان بوده اند. بابا از این آشناها بسیار دارد.‌ آن هایی که بخشی از خاطراتشان نزد پدرجانم گذشته است. او مانند دفتر ثبت چندین نسل است.

خداحافظی می کنم.
فردا صبح کلاس دارم.
باید راهی خانه شوم.

دنده را عوض می کنم.
سکوت در فضا جاری است.
جاده روستایی‌بین دو شهر ادامه دارد به سمت شب.
صدای ضبط را بلند میکنم.‌
آندره بوچلی در فضا طنین می اندازد:

Besame
Besame mucho
Como si fuera esta noche
La ultima vez ...
مرا ببوس
مرا بسیار ببوس
گویی که امشب آخرین‌بار است ...

خطاب به بارت می گویم:
شما درست می گویی. اگر آوا از دست رود کل تصویر او محو خواهد شد چون عشق برخلاف متن، تک گویانه است و شیدایانه.
اما اما
این انتخابم نیست.
آواها در من محو نمی شوند.
من برای بازیافتنشان در خود، هر بار روحم را هلاک می کنم
به فلسفی ترین امکان ممکن.

جاده های روستایی لشت نشا را دوست دارم. به سمت رشت، دو سوی جاده مزرعه برنج است و اکنون در تاریکی شب، رنگ شده.

با بوچلی می خوانم:
Besame, besame mucho
Que tengo miedo a perderte
Perderte despues ...
مرا ببوس، مرا بسیار ببوس
چون می‌ترسم تو را از دست بدهم
پس از آن (بوسه) تو را از دست بدهم ...


#عباس_نعیمی_جورشری
آخرین ساعت از آخرین روز تابستان ۱۴۰۲

@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

⭕️ بافتن گیس های یار به وقت نیمه شب!

✍️عباس نعیمی جورشری


هفته آخر شهریور حسابی باران زده است. اما خانه راضی ام نمی کند. نیاز دارم قدم بزنم. شب و باران و پیاده رو کافی است برایم. اما قدم زدن ملایم زیر این باران کار دشواری است. باد مداخله می کند‌ و‌ چتر کم فایده است. همه تند هستند در رفتن. پیاده و سواره. اما در جستجوی #آهستگی هستم. برخلاف رویه گام های عابران، آهسته قدم بر می‌دارم. باید گاهی خلاف رویه های عمومی عمل کرد. باد اذیت می کند. خیس شده ام. خیس شده ام؟!

رها می کنم #اعتنا را. علیه خودم اقدام می کنم. علیه اعتناهای مرسوم. گاهی باید خلاف #عرف_خویشتن عمل نمود. باید خیس شوم. باید فکر کنم بیشتر. از جنس دیگری.

نمی دانم افسردگی است یا فلسفیدن یا غوطه‌وری عارفانه. اصلا چه اهمیتی دارد. باد و باران حرف دارند با ما. و‌ ما شدیداً به #معنویت نیاز داریم.

#حضرت_مادر زنگ می‌زند. احوالپرسی و سرما نخوری و ... چیزی درباره وضعیت عجیب لحظه ام نمی گویم. به این مادرهای خوب فکر می کنم.‌ این مامان منیژه های ماه.

باد چتر را باز از نظم خارج می کند. باران شلاق می شود سمتم. مهم نیست. ادامه می دهم. پیاده رو خلوت شده اما خیابان قفل است.

در فضا موزیک پلی می شود:
«برم سمت کی جز تو که از بد عشق دلت پیش من نیست...»

به یاد گفتگویی می افتم:

- آقای دکتر اگه برای کسی #گریه کنیم یعنی #عاشق شدیم؟

نگاه می کنم و سکوت. منتظر پاسخ است. آه می کشم و در دل می گویم:
#سیگار دارید؟!

بوق اعتراض اتومبیل ها در باران فضا را می شکافد.

چند روز پیش حین رانندگی، یکی از بچه های سالهای دور زنگ زد:

-«استاد سلام... همه دارن خوابتون می بینن. خوبین؟»

فردایش یکی دیگر از بچه‌های قدیم زنگ زد: «استاد شله زرد پختیم خونه مادربزرگ. با مامان برای شما کنار گذاشتیم.»

به نظرم اینها آدم حسابی های مملکت هستند. با قلب های وسیع.

به فکر می روم.

#رفتن فعل عجیبی است. خیلی عجیب. همه چیز را تغییر می دهد. زندگی آدم را. زندگی دیگران را. آدمی یا یک رفتن در افعال گذشته اش دارد و یا خود دچار رفتن دیگران شده است. رفتن ها گاه سازنده اند و گاه ویرانگر. بستگی دارد با رنج مان چگونه مواجه شویم. چطور درکش کنیم. می تواند سبب #تعالی_روح شود. انسان برای لذت های زندگی به شادمانی نیاز دارد اما برای تعالی روح به اندوه. #اندوه نه تنها تهدید نیست بلکه اگر درست فهمیده شود می تواند فرصت #رسوخ باشد. رسوخ به لایه های عمیق تری از وجود!

ماشین ها پشت چراغ قرمز سر چهارراه ایستاده اند. از بینشان عبور می کنم. صدای موزیک:

«میرم تو دل هر کسی که...» ادامه میدهم‌ زیر لب: «بخواد چشماتو تر بکنه». ماشین بعدی: «همه گوشمو پر میکنن که دیگه گریه واسه تو بسه...». زیر لب: همه می دونن عمریه رفتی و من همون جوری دوست دارمت. ماشین بعدی: «انقدر دیوونتم می ترسم زندگی تو رو از من بگیره...» زبر لب: عشق تو با من به دنیا اومده یه روزم‌ با من میمیره.

دیروز وقتی منتظر جلسه ای بودم، جلد قرمز رنگ کتاب رولان بارت را از کتابخانه برداشتم. #سخن_عاشق را بعد مجددا ورق زدم. چند سال گذشته از مطالعه این کتاب. در این سالها چه اتفاق هایی برای من افتاده است؟! چه اتفاق هایی برای ما افتاده است؟ «چه اتفاقی» دقیق تر است.

هم‌زمان #درب_آهنی و تیره رنگ گوشه پیاده رو توجهم را جلب می کند. مشخص است بلااستفاده شده و سالها گشوده نشده. سالها می شود کسی بر آن نکوبیده به‌ شوق دیدن یاری آنسوی در! چنانکه سالهاست آنسوی در کسی منتظر نبوده است تا از حالش سراغی گرفته شود! قفل و زنگار بسته. اما... اما شاخه ای گیاه وحشی از حد فاصل میلیمتری چفت درب عبور کرده و خودش را به این سمت زندگی رسانده. می ایستم. عکس میگیرم. حرف می‌زنیم‌ در خفا. که چشمی نپندارد دیوانه شده ام. به یاد دوستی می‌افتم. امروز توامان با خنده می گفت: «اخیرا به درختی، پرنده ای سلام نگفتی؟». نمیدانم چرا باید این ها عجیب باشد.

باز در ذهنم تکرار می شود: ما به معنویت نیاز داریم. آیا عشق معنویت نیست؟ هست‌‌ به نوعی. به نظرم ورای همه علوم و دانش ها، بشر نهایتا به عشق نیاز دارد. قرن ها پیش معشوقه ای خردمند گفته بود: هرچه بیشتر دوست بداری، ضعیف تر می شوی. نقطه ضعفت می شود. چنانکه هرچه بیشتر دوست بداری، قوی تر خواهی شد. بخاطر او به کارهایی دست می زنی که بی او بعید بود. چنانکه منطقی بودن می تواند شدیداً احتمالا گریستن را افزایش دهد در یک تناقض شگرف. نه؟

حقیقتا اگر زمانی برای این حرف ها باشد، تنها و تنها شب است. بامداد‌ تا سحرگاه پیش از آنکه سپیده بزند. این ساعات ...

ادامه در لینک زیر


@abbasnaeemi


https://telegra.ph/%D8%A8%D8%A7%D9%81%D8%AA%D9%86-%DA%AF%DB%8C%D8%B3-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%88%D9%82%D8%AA-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A8-09-19

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🎬 1899
🎼 Day one _ Hans Zimmer
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻او که رفت و او که ماند؛
پنج ملاحظه بر موج مهاجرت نخبگان

عباس نعیمی جورشری
منتشر انصاف نیوز ۲۳ شهریور ۱۴۰۲

💢عکس دو استاد بزرگ ایرانی شطرنج که مهاجرت نموده اند و اکنون با پرچم های فرانسه و امریکا مسابقه می دهند، در شبکه های اجتماعی وایرال شده است. مهاجرت نخبگان و حسرت نهفته‌ در آن، در روح این تصویر جاری است. بااینحال در یک تحلیل دقیق تر می توان از پنج ملاحظه اصلی سخن گفت:

۱. به نظرم بزرگترین تهدیدی که می تواند متوجه یک جامعه باشد، «فقر ذهنیت» است؛ فقر ذهنیت به معنای فقیر شدن یک جامعه از حیث جهان ذهنی است که مشتمل بر نظریه ها، دانش ها، تحلیل ها و مهارتهای اندیشیدن است. ذهنیت بخش انتزاعی یک جامعه را تشکیل می دهد که عالی ترین سطوح آن به متفکران، محققان، نویسندگان و نخبگان عرصه های مختلف تعلق دارد. کاهش بهره مندی یک جامعه از ذهنیت های عالی‌ را می توان بزرگترین تهدید دانست که سایر مسایل ذیل آن قرار دارد.

۲. ذهن های قدرتمند و غنی، بالاترین رده از «هرم سرمایه انسانی» یک کشور هستند؛ سرمایه‌ انسانی مهمترین سرمایه یک کشور در قیاس با سرمایه های مالی و نظامی و سیاسی و طبیعی و... می باشد. می توان سرمایه انسانی را در قالب هرمی از گروه ها و توانمندی هایشان نشان داد. اقشار متعدد و صنف های مختلف را می توان در این هرم ، بطور نسبی جایابی نمود. از این نظر و با هر الگوی جایابی قابل تصریح است که ذهن های قدرتمند ‌و غنی در بالاترین‌ سطح این هرم قرار دارد.

۳. مهاجرت نخبگان حوزه های مختلف، چنان خالی شدن جامعه از «راهبران فکری حقیقی» اش و گسترش «ابله سالاری» خواهد بود. بر این مبنا نخبگان به عنوان پیشگامان اندیشه یک ملت قلمداد می شوند که حرکت جامعه را در مسیرهای صحیح تری از کارآمدی ، هدایت می نمایند. خالی شدن جامعه از این نفرات، فضا را برای نقش آفرینی میان مایگان و بعدتر فرومایگان فراهم می کند. هرچه غیبت فضیلت و دانایی پررنگ تر شود، جای برای عرض اندام بلاهت گشوده خواهد شد. ابله سالاری متناظر و نتیجه طبیعی این فرایند است.

۴. اینجا و‌ اکنون همه گونه رنجی و دردی وجود دارد لذا همیشه وسوسه «رفتن» را در ما ایجاد می کند؛ از این حیث مطلقا نقدی بر آنها که رفتند نیست. این ملاحظه دلالت بر سطح فردیت تحلیل دارد و نه سطح کلان. اساسا تحلیل پدیده اجتماعی نظیر مهاجرت دارای معرفت شناسی مختلفی است چنانکه سطح کلان و راهبردی از سطح خرد و فردی متمایز می شود. سطح خرد تحلیل، ناظر بر فلسفه اخلاق با سوگیری فردگرایانه است. بر این اساس ما اخلاقا نمی توانیم افراد را برای تصمیم‌ به مهاجرت مورد تخطئه و شماتت قرار دهیم و نقد نماییم. تصمیم گیری درباره زیست شخصی اشان در حیطه اختیارات خودشان است. از دیگرسو ، درک ما از رنج های انسان ها، فشارهایی که تجربه نموده اند و آرزوهای سرکوب شده اشان، نمی تواند دقیق باشد. دشواری هایی که افراد در امر اشتغال، معاش، تحصیل و امور هنجاری یا حرفه‌ای تجربه نموده اند و ممنوعیت هایی که در آن محصور شده اند، متفاوت از موقعیت هرکدام ماست. علاوه بر اینکه رنج و آرزو در این سطح، دارای خصلت اگزیستانسیالیستی است. آدمی در ماهیت خویش در پی رشد است و همواره موقعیت هایی را جستجو می کند تا رشدش را رقم بزند. این حق اوست و مادامیکه متضمن تحمیل آزار و آسیب به دیگری نباشد از حیث فلسفه اخلاق مشروع است.‌ مهاجرت همواره رنج ها و فقدان های خود را دارد چنانکه موج اخیر مهاجرت نخبگان ایرانی عمدتا ناشی از سرخوردگی و ناامیدی است. این ناامیدی و فشار همواره فکر رفتن را ما پدید می آورد.

۵. اما! ‌به نظرم هر گونه ساختن موثر وطن با ماندن در این وادی گره خورده است. این ملاحظه در سطح تحلیل راهبردی قرار دارد. بدین معنا از تصمیمات شخصی و اخلاقیات فردگرا فراتر می رود.‌ تعلق زمینه ای این سطح تحلیل به حوزه جامعه‌شناسی است که مشتمل بر الگوهای ثبات و تغییر در دولت-ملت ها‌ می باشد. الگوهای توسعه از بالا و تجدد آمرانه، توسعه مدنی و الگوهای دموکراتیک، جنبش های اجتماعی و خیزش ها، میلیتاریزه شدن امر سیاسی، اصلاحات ساختاری و فرهنگی و... از مباحث این سطح تحلیل است. ساختن جامعه آن هم از نوع موثرش، نمی تواند با ترک سرزمین رخ بدهد. دستاوردهای مهاجران عمدتا افتخارات فردی است و تاثیر چشمگیری بر موقعیت جامعه مبدا و مردمش ندارد. ماندنِ اویی که امکانِ رفتن را دارد، اغلب امری است فداکارانه‌ و ارزشی ناشی از باورهای درونی به خاک و یاران. این گونه ی ماندن، نشانگر دل‌بستگی های عمیق آدمی است. درباره این بخش از نخبگان کمتر سخن گفته می شود. کنش‌گری نخبگانی که در میهن خویش باقی مانده اند، اثری مستقیم روی جامعه دارد. این اثرگذاری دارای ابعاد چندگانه است. از پیرامون فرد و موقعیت اجتماعی و حرفه ای او تا ساختارهای عملا موجود حاکمیتی و فرهنگی را شامل می‌شود. به نظرم راهبردهای اجتماعی موثر برای اصلاح...

@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

و گفت:
هر چیز را زکاتی است
و زکات عقل، اندوهی است طویل!

عطار | تذکره الاولیا | ذکر فضیل عیاض
#معنویت
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

Doubt is the origin of wisdom.
Rene Descartes

شک ، خاستگاه خرد است.
رنه دکارت
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

جهالت بیش از دانایی
احساس امنیت ایجاد می کند.

#چارلز_داروین
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻برشی از کارگاه #روش_تحقیق_مقدماتی
جلسه چهارم | ۴ شهریور ۱۴۰۲

محورهای اصلی:
اصول_فرضیه_سازی
انواع_فرضیه: وصفی، جهت دار، فاقد جهت، چند متغیره، ساده، محدود، عمومی، صفر
متغیر
انواع_متغیرها براساس ارزش
متغیر_کیفی متغیر_کمی متغیر_دووجهی
انواع متغیر بر اساس رابطه
متغیر_مستقل متغیر_وابسته متغیر_واسطه
متغیرهای_جانبی
متغیر_میانجی متغیر_کنترل متغیر_مزاحم
انواع_مقیاس
مقیاس_اسمی مقیاس_ترتیبی مقیاس_فاصله_ای مقیاس_نسبی

یکی از اساسی ترین بحث ها در آغاز پژوهش به متغیرهای تحقیق تعلق دارد. مواجه ما با متغیرها عملا بر کل ساختار تحقیق موثر است زیرا فرضیه ها و پرسش ها بر دوش این متغیرها ایستاده اند. در هر مطالعه، ویژگی ها و صفات منسوب به پدیده ها مورد نظر است. این صفات در قالب مفاهیم و کدها و اعداد بیان می شود. در پیمایش ها، اعداد به دست آمده دارای خصلت های متفاوتی هستند. این خصایل و ویژگی ها همان مقیاس اندازه گیری متغیرهاست. چنانکه چهار مقیاس اسمی ، ترتیبی یا رتبه ای ، فاصله‌ای و نسبی یا نسبتی قابل تمیز خواهد بود. بی اعتنایی به این مقیاسها می تواند در روند و نتایج پژوهش خطای جدی ایجاد نماید.

#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻غزل چهل و پنجم از مجموعه قدیمی #عاشقانه_های_یک_جامعه_شناس



حَسرت به دِل نشسته کسی در ما!
بی خنده، بی طراوت و بی شادی!
افتاده در تسلسل ایّام و
تکرارهای سنّت اجدادی!

هم متّهم به فَلسفه ی تَردید!
هم منتسب به قافله ی بَلوا!
هم شاٰکی اش قبایل اٰیمان و
هم قوم های مشرک و الحاٰدی!

از روزهای خاطره مان محروم!
از سرزمین حاٰفظه مان تَبعید!
مَحکوم انزوا و فراموشی!
بی هیچ ثبت و مدرک و اسنادی!

وقتی برای وُســعت دلتنگیـت
حتّی تمام حجم جهاٰن تنگ است؛
فرقی نمی کند که چه تاریخی است
تقویم های شمسی و میلادی!

/ تعلیق/
انگار روحِ شِعر به آرامی
پرواز کرده از جسدِ کلمات!
... رو می کند به مردِ در آینه و
می گوید اینکه از قلم افتادی!

/تعلیق/
این یک وصیّت است: « به نام خدا ... »
بر روی قبر من بنویسید: « او ... »
میلاد: « روز اوّل عاشقی و ... »
مرگ: « ایستگاه اوّلِ #آزادی »!


/ سروده زمستان ۱۳۸۸ خورشیدی


#عباس_نعیمی_جورشری
#شعر
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🛑 شلیک به دموکراتیزاسیون ؛ تأملی بر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲


عباس نعیمی جورشری | جامعه شناس

منتشر انصاف نیوز | ۲۸ مرداد ۱۴۰۲


💢 در هفتادمین سالروز رویداد ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، ایران آبستن تحولاتی چند است. در این فاصله‌ ۷۰ ساله چند جنبش اصلاحی و انقلابی بر کالبد جامعه ایران نشسته است که همواره می توان – با تکیه بر جامعه شناسی تاریخی – از نسبت آنها با سقوط دولت مصدق پرسش نمود.
ایده ی اصلی این یادداشت بر دموکراتیزاسیون سیاست، تحت زمامداری دولت ملی سالهای ۳۰-۳۲ قرار دارد، لذا سقوط آن را به مثابه شلیک به فرایند دموکراتیک شدن ارزیابی‌ می نماید. در این رابطه می توان به نکات زیر اشاره داشت:

۱. مهمترین وجه ارزیابی‌ یک دولت را می بایست در اقدامات آن جست. از بین اقدامات فراوانی که دولتها در کارنامه خویش ثبت می کنند برخی کلان و زیربنایی هستند که محل تاکید اصلی می باشند. کارنامه دولت مصدق را از این زمره می توان فهرست نمود:
۱.۱. لغو دادگاه های نظامی
۱.۲. رایحه قانون کار و تشکیل بیمه تامین اجتماعی
۱.۳. قانون بازنشستگی کشوری
۱.۴. لایحه تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی
۱.۵. اصلاح قانون مطبوعات
۱.۶. لایحه القا عوارض در دهات و اصلاح شورای محلی به منظور اصلاحات اجتماعی
۱.۷. لایحه استقلال کانون وکلا
۱.۸. اجرای قانون خلع ید از انگلیسی ها در صنایع نفت ایران
۱.۹. ملی شدن مخابرات
۱.۱۰. تاسیس بندر آزاد در بوشهر
۱.۱۱. لایحه بانک توسعه صادرات
۱.۱۲. اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداری ها
۱.۱۳. قانون استقلال دانشگاه تهران
۱.۱۴. دفاع از آزادی مطبوعات و تشکل ها؛ هیچ یک از مطبوعات منتقد دولت ، تعطیل نشدند و هیچ کدام از احزاب مخالف ، لغو مجوز نگردید.
و … .
مفاد مذکور به خوبی نشان می دهد دولت مستقر، جهتگیری مشخصی درباره اصلاحات سیاسی-اجتماعی داشته است. چنانکه می توان این اصلاحات را در راستای توسعه مدرن قلمداد نمود و ذیل چتر مفهومی دموکراتیزاسیون قرار داد.

⭕️ ادامه در زیر
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻برشی از کارگاه آموزشی #روش_تحقیق_مقدماتی
جلسه دوم | شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲
.
.
محورهای اصلی بحثم عبارت بود از:
هدف اولیه و غایی #تحقیق_علمی
اصول و قوانین علمی
حقایق علمی
#مدل ها
#نظریه ها
انواع مدل
مراحل ایجاد نظریه و قانون علمی
ویژگی های تحقیق علمی
معانی عام و خاص #علم
حیطه های شناختی
#مفهوم_سازی
.
.
دوازده مولفه را به عنوان ویژگی های تحقیق علمی برشمردم که شجاعت از جمله مهمترین آنهاست. اساسا به نظرم پژوهشگری که فاقد #شجاعت_اندیشیدن ؛ #شجاعت_پرسشگری ؛ #شجاعت_جستجو و #شجاعت_پاسخگویی باشد، نهایتا نمی تواند یه تحقیق علمی درجه اول و خاص ارایه نماید. تحقیقی که قلمرو دانش مربوطه را گسترش دهد! اهمیت این سنخ محققان شجاع، در روزگار سخت جوامع، دوچندان است.

#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi

Читать полностью…

جامعه شناسی صلح

🔻برشی کوتاه از کارگاه آموزشی #روش_تحقیق_مقدماتی
رشت | دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ | جلسه اول

محور اصلی سخنم در این‌جا #شناخت بوده؛
دسته بندی کلی #شیوه_های_شناخت
انواع #استدلال
#متدلوژی #مکاتب_علوم_انسانی

در واقع یکی از خطاهای اصلی در تدریس و یادگیری #روش_تحقیق ، کم‌اعتنایی یا عبور از #دستگاه_شناخت و #آگاهی است. ورود به روش ها بدون آشنایی اولیه با دریچه های معرفت، چنان ساختمانی است بدون بن و پی محکم.
عموم مردم اغلب فکر می کنند آنچه #میدانند درست است. حال آنکه ارزیابی‌ این درستی مشروط به شیوه های شناختی است که به کار می برند.
همینطور است استدلال. اغلب هنگامی که صحبت می کنیم بطور بدیهی جملات و متن صحبت خود را مستدل یا دارای استدلال می دانیم. اما چارچوب های استدلال را کمتر رعایت می کنیم.
هرکدام اینها در مقام فکر کردن و بعدتر در مقام سخن گفتن و نهایتا در مقام نوشتن می تواند مخدوش باشد.
#گفتگوها و #حقایق از این جنبه در معرض صدمه دیدن هستند!


#عباس_نعیمی_جورشری
@abbasnaeemi

Читать полностью…
Subscribe to a channel