✅شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی ✅دانش آموخته علوم سیاسی در دانشگاه تهران
شعر من از زبان شما زیباست...
افشین علا
تاجیکستان
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
حضور در یکی از مدارس ایرانی شهر دوشنبه در جمع بچههای ایرانی، افغانی و تاجیک
افشین علا
تاجیکستان
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
شعری در پاسخ به این سرودهی زندهیاد فرمان بختی شاعر فقید تاجیک که گفت:
از ازل تا به ابد قسمت من ایران است...
افشین علا
تاجیکستان
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
افشین علا
تاجیکستان
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔸در اين آشفته حالي ها... 🔸
از ایوان نجف رویی به استقبال برگردان
به حال خوش، مرا ای احسنالاحوال برگردان
ترازوی ستم را بشکن از شاهین ابرویت
ز دزدان، سهم ما مثقال تا مثقال برگردان
سؤال مال را پاسخ، زغال آتشین دادی
نوال بذل و بخشش را بدان منوال برگردان
به پیش چشم غارتگر بچرخان ذوالفقارت را
چنین سهم یتیمان را به بیت المال برگردان
زر و سیم خوانین را ز کابین زنان، بستان
خواتین ز خشم آزرده را خلخال برگردان
تفأل بر تو باید زد در این آشفته حالی ها
تو ای قرآن ناطق، قرعه از این فال برگردان
ز دام رهزنان دین و دنیا، شیعیانت را
به دامان خودت ای کعبه آمال برگردان...
✍🏻افشین علا
✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
@afshinala
برگی از شاخهی بالای سرم چیدم، گفتم:
"چشم را باز کنید
آیتی بهتر از این میخواهید؟"
میشنیدم که به هم میگفتند:
"سحر میداند، سحر!"
سر هر کوه، رسولی دیدند؛
ابر انکار به دوش آوردند
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد
خانههاشان پر داوودی بود
چشمشان را بستیم
دستشان را نرساندیم به سرشاخهی هوش
جیبشان را پر عادت کردیم
خوابشان را به صدای سفر آینهها آشفتیم...
🍀بخشی از "سورهی تماشا"
✍ سرودهی سهراب سپهری
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹ارزش املاک🔹
اگرچه با خزف و خس، سر ستیزم نیست
ز گوشمالی ناکس، گهی گریزم نیست
اگر چو آینه صافم، خیال کج مکنی
گمان مبر چو شکستم، زبان تیزم نیست
مرا به هیزم دوزخ حواله کمتر ده
که دست زور ندارم، که چشم هیزَم نیست
مقام دنیوی و اخروی به کام تو باد
که غیر دوست نیازی به هیچ چیزم نیست
چو رودخانه روانم به شوق اقیانوس
در این مسیر هراسی ز افت و خیزم نیست
به گور، ارزش املاک روی هم چند است؟
بگیر، مال تو! حاجت به یک پشیزم نیست
اگر تو شاه جهانی منم غلام علی (ع)
هوای حاجب و فرمانبر و کنیزم نیست
تو پشت میزی و من صدر مصدر سخنم
بر این اریکه نیازی به پست و میزم نیست
در این سرای کلنگی چهسان بیاسایم؟
که سایهی پدر و مادر عزیزم نیست...
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹یاد ایام🔹
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
هشتاد و پنجمین سالروز تولد دکتر حسین الهی قمشهای يادگار گرامی حکیم متأله محیالدین مهدی الهی قمشهای را گرامی میداریم. تندرستی و طول عمر این پاسبان دیرین گنجینهی معارف قرآنی و ادبیات فارسی را از درگاه خداوند مسئلت داریم.
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🎁کریسمس🎁
بابانوئل امسال هم کلی عروسک داشت
سوغاتی بسیار در ابعاد کوچک داشت
در بستههای کوچک خود، صید بسیاری
از ساحل سرخ فلسطین، غرق پولک داشت
از غزه گلهای فراوان چیده بود امسال
در دست، برگ لاله و نسرین و میخک داشت
تمثالهای پاک مثل حضرت مریم
از چهرههای پرپر سار و چکاوک داشت
از خاور، آنها را برای باختر میبرد
چون غرب وحشی اشتهای نعش کودک داشت
از موی دختربچههای کشته در آوار
دور درخت کاج خود بسیار پیچک داشت
در زادگاه حسرت عیسی به جای برف
فصل زمستان خوشههای بمب و موشک داشت
سال نوی میلادی امسال هم ای غرب!
با کودکان کشته آغازی مبارک داشت
✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️ به مناسبت سالروز وفات حضرت ام كلثوم (س)
🔸ای مادر صبر!🔸
ای نامهی سر به مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
ای میوهی بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم
مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره ولی به عرش، معلوم
هرچند که غافل از تو تاریخ
ما گرچه به غفلت از تو محکوم
چون خون حسين، عطر نامت
جاری شده از حجاز تا روم
در صبر و وقار همچو زینب
پروندهی ظلم کرده مختوم
خدمت شده افتخار جبریل
وقتی تو و زینبید مخدوم
شرمندهی خطبهی بلیغت
منظومهی هر کلام منظوم
نان و نمک تو خورده مولا
در آن شب واپسین محتوم
دیدی تو اگرچه داغ زهرا
هم غربت دفن در شبی شوم
هم داغ برادری که بی سر
هم داغ برادری که مسموم
هم داغ برادری که بی دست
افتاده به خاک، از آب محروم
هم اکبر خود که گشته پرپر
هم قاسم خود که گشته مقسوم
اما ز تو صبر گشته عاجز
زیرا تو فراتری ز مفهوم
هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، از تو معدوم
جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!...
✍🏻افشین علا
✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
@afshina
🔹برای غواصان شهید🔹
به زخم ناخن آن دستهای بسته قسم
به ماهیان اسیر به گل نشسته قسم
به کشتهای که نشد سیر دست و پابزند
به واپسین دم خود، با دو دست بسته قسم
به دانههای عقیقی که مثل یک تسبیح
شدند با ستم از یکدگر گسسته قسم
در آن سیاهی گودال، تا سپیدهی صبح
به نالهی صد و هفتاد و پنج خسته قسم
به گریهی صد و هفتاد و پنج مادر پیر
به آه و اشک رفیقان دلشکسته قسم
به فوجی از پر و خاکستر پرستوها
که از جنوب میآیند، دستهدسته قسم
که دستبسته و پابسته و گرفتاریم
به خیل غواصان ز بند رسته قسم...
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️در سوگ آن معلم اخلاق▪️
درگذشت استاد پرویز (حسن) قاضی، اگرچه برای خانوادهی داغدار، انبوه دوستان و دوستداران، و شاگردان بیشمارش ناگهانی و غیرمنتظره بود، قطعا نزد پروردگار عالم و در محاسبهی بیعیب و کاست دستگاه آفرینش، در بهترین زمان و متکاملترین برههی عمر آن عبد صالح اتفاق افتاد. چراکه او پس از دههها کسب دانش، تربیت شاگردان، تهذیب نفس، دستگیری از نیازمندان، خدمت به همنوعان و ارادت عاشقانه به اهل بیت عصمت و طهارت، در شب میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمهی زهرا (س) پاداش یک عمر مجاهدت و اخلاص را دریافت و به وصال معبود ازلی شتافت. بسیاری از خواص جامعهی فرهنگی کشور بهویژه اهالی مازندران و نیز چهرههای خدوم و مخلص مدیریت این عرصه، فضایل و خدمات خالصانهی آن بزرگمرد را به خوبی میشناسند. او که خود فرزند شهید بود، عمری شهید زیست و در عین برخورداری از مراتب والای علمی، اجتماعی و سیاسی، بیاعتنا به مواهب مادی حاصل از مقامات و مناصب دنیوی، ترجیح داد زاهدانه و گمنام به سلوک عاشقانهی مردان خدا در این سرای سپنج بپردازد و از دلباختن به زوائد نابرازندهی عرصههای قدرت و دنیاطلبی برحذر بماند. در عین حال هرگز پیوند عمیق خود را با نهضت مترقی ۵۷ و انقلاب اصیل اسلامی ملت ایران از یاد نبرد و نماد بارز مجاهد فی سبیل الله باقی ماند. استاد قاضی با وجود برخورداری از تجربیات بسیار و دانش سرشار سیاسی و اتخاذ مواضع مترقی حاصل از بینش وسیع و سلوک عاشقانهاش، هرگز از عهد خویش با بنیانگذار فقید انقلاب و پس از ایشان، از ولایتپذیری آگاهانه و متعهدانه دست نکشید و در این مسیر، از رویارویی با دشواریها و تلخکامیها و قدرناشناسیها نهراسید و مجاهدانه و جوانمردانه بر پیمان ازلی خود پای فشرد. او که مربی و مشوق دلسوزی برای بسیاری از همنسلان من بود، به این شاگرد کوچک خود نیز محبت و اخلاص مشفقانه و بزرگوارانهای داشت که هماره موجب شادی و شرمندگیام میشد. دریغا هرگز مجال و توان آن را نیافتم که به شایستگی پاسخگوی آنهمه لطف و بزرگواری باشم و حسرت ادای دین به ساحت نورانی آن معلم اخلاق در دلم باقی ماند. پس چارهای جز این ندارم که در محاصرهی بهت و اندوه ناشی از این غفلت همیشگی و آن عروج ناگهانی، از این پس از روح بلند و به حق پیوستهی آن استاد عزیز مدد بطلبم و در این فقدان ابدی، از خرمن خاطرات پربار و ارجمندش خوشه بچینم. در پایان خاضعانه و از صمیم جان، این ضایعه را به محضر همسر و همراه وارسته و بافضیلت استاد، فرزندان برومند و دانشورشان، خاندان گرامی و همهی شیفتگان داغدار آن فقید سعید تسلیت عرض میکنم.
✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
https://B2n.ir/j62555
شعر من از زبان شما زیباست...
افشین علا
تاجیکستان
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
یکی از باشکوهترین و ماندگارترین بخشهای سفر به تاجیکستان این اثر خاطرهآفرین و زیبا بود. با اجرای دوست نازنینم جناب محمد عبدالحسینی همراه با خوانندگان و نوازندگان تاجیک
افشین علا
تاجیکستان
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
سخنرانی در جمع فعالان فرهنگی و گردشگری تاجیکستان
افشین علا
تاجیکستان
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
شعری در سوگ زندهیاد دولتمند خالف نوازنده و خوانندهی فقید تاجیک
افشین علا
تاجیکستان
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🍀شاه بی شهود🍀
از شام ها گریخت شمیم تو یاعلی
ایام شد تهی ز نسیم تو یاعلی
گفتی دهید سهم خلافت به دیگری
با آن که کس نبود سهیم تو یاعلی
با چشم بسته رد شدی از "فسق در نهان"
این گونه بود حفظ حریم تو یاعلی
وحشت نداشت از تو کسی وقت اعتراض
لکنت کسی نداشت ز بیم تو یاعلی
بر خصم، راه آب نبستی اگرچه بست
در کربلا به ذبح عظیم تو یاعلی
بر نعش طلحه نیز به زاری گریستی
زیراکه بود یار قدیم تو یاعلی
بعد از جمل، جمیلهی پیغمبرت ندید
جز رحم، از وجود رحیم تو یاعلی
گفتی چو بندگان ندوید از پیام، به خلق
ای لشکر فرشته ندیم تو یاعلی
ترسا شکایت از تو به اسلام چون که برد
تسلیم بود قلب سلیم تو یاعلی
وقتی که شد به اسم، خطاب و تو "یا امیر"
آشفته گشت روی بسیم تو یاعلی
محکوم بی گناه من ای شاه بی شهود!
نازد قضا به حکم حکیم تو یاعلی
چشم برادر، آتش خشم تو را چشید
بی هیچ بهره از زر و سیم تو یاعلی
فرقی نبود بین غذای تو با اسیر
جانم فدای فرق دو نیم تو یاعلی
بعد از تو تکیه گاه برای بشر نماند
تنها نه شیعه ماند یتیم تو یاعلی...
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔥در غم لسآنجلس🔥
این سرزمین که رونق و فر و وقار داشت
شهری پرآب بود، در آتش چه کار داشت؟
یکباره از چه سوخت؟ چرا گشت چون خزان؟
این خاک غرق گل که شمیم بهار داشت
ای مردمی که بار نخست است شهرتان
از درد و داغ، تجربهای ناگوار داشت
بیشک جهنمی که شما را احاطه کرد
بغضی نهفته بود و سر انفجار داشت
این آتش جهندهی سرکش، نه از شما
از حاکمان سرکشتان انزجار داشت
شکر خدا که این شرر بیامان فقط
با خانههایتان سر ناسازگار داشت
شکر خدا ز مهلکه بردید جان به در
چون سرزمینتان همه سو سایهسار داشت
چون داشتید جمله ز آتش، گریزگاه
هر کس گریخت خیل پرستار و یار داشت
اما چه دید غزهی مظلوم بیسلاح
از لشکری که اسلحهی بیشمار داشت
در غزه نیز کودک لرزان خسته کاش
همچون شما ز مهلکه راه فرار داشت
بر خطهای که مثل قفس، تنگ و کوچک است
راه نفس نماند که هر سو حصار داشت
دیدید چند کشته اگر در کنار خویش
در غزه هر تنی جسدی در کنار داشت
باریکه بود، در دل ویرانهها ولی
نعش عیان و گمشده، دهها هزار داشت
یک سال و نیم سوخت فلسطین و باختر
با اهل غزه دشمنی آشکار داشت
یک سال و نیم سوخت ولی دولت شما
هر لحظه زخم بیشتری انتظار داشت
چون آتشی که هست به دنبالتان هنوز
با اهل غزه کینهی دنبالهدار داشت
از کشته پشته ساخت اگر دیو روسیاه
از خویش؟ نه! ز کاخ سفید اختیار داشت
کشتار کرد غاصب بیآبرو بسی
با پولتان که در همه جا اعتبار داشت
آری برای نسلکشی، راحت خیال
از دولت شما به وفور دلار داشت
از آستین غرب درآورد سر برون
این اژدها که حنجرهای شعلهبار داشت
تا در حریق، شخم زند خاک غزه را
گاوآهنی ز پول شما نونوار داشت
با خرج حاکمان شما بهر قتل عام
از بمبهای چندتنی کولهبار داشت
از تکههای پیکر اطفال بیگناه
صیاد صهیونیست به هر سو شکار داشت
هر جا که پا نهاد چرا دولت شما
از قتل عام، خاطرهای ماندگار داشت؟
حالا که سوخت شهر شما یاد ما کنید
آیا کم این دیار دل داغدار داشت؟
ایران هم از قدیم، جراحات بیشمار
بر تن ز حاکمان شما يادگار داشت
یاد آورید از ستم دولت شما
بر ملتی که ریشه و اصل و تبار داشت
پنجاه سال فتنه و تحریم و جنگ را
در سر به قصد سیطره بر این دیار داشت
در سربریدن و ترور و قتلعام نیز
تکفیریان بسی به یمین و یسار داشت
داعش به جان منطقه انداخت چون رتیل
آری در آستین نه فقط پنجه، مار داشت
جز شر ندیدهایم ز حکامتان ولی
ایران نه با شما سر این کارزار داشت
ما هم شریک درد شماییم چونکه فارس
از باستان به داد و دهش اشتهار داشت
آموخت درس مهر و مدارا به آدمی
سعدی که کاخی از سخن استوار داشت
فرمود مردمان همه اعضای یک تناند
هرگز ندید کس، سر و پیکر نقار داشت
قلب است بیقرار، اگر پا و سر شکست
دست است غمگسار، اگر دیده خار داشت
پس متحد شویم که تابان شود به مهر
آیینهمان که این همه گرد و غبار داشت
درمان کنیم درد فلسطین خسته را
خاکی که زخم کهنه ز گرگان هار داشت
میخواهم از خدا که ز باران رحمتش
ریزد به خاکتان که بسی برگ و بار داشت
هم خانههای غزه برآرند سر ز خاک
هم خانهی شما که گل و سبزهزار داشت
هم مسلمین خلاص شوند از گزند غرب
هم امت مسیح که از کینه عار داشت
✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
به مناسبت سالروز ولادت حضرت جوادالائمه (ع)
☀️کاظمین☀️
گذرم فتاده به جادهای
که رسد به چشمهی بادهای
من تشنهکام و رهی چنین؟
چه مسافری و چه جادهای!
شده بیخود از همه سو کسی
همه سو فتاده فتادهای
چکد اشک دیده به خاک ره
ز سوارهای، ز پیادهای
چه رهی! که خود به دو کهکشان
کشدم بدون ارادهای
به چه مهری و به چه اختری
به چه پیری و به چه زادهای
پدر رضا، پسر رضا
چه نیایی و چه نوادهای
به حرم نگر، چه ضیافتی!
ز کرم، چه خوان گشادهای
دل من خوشا به سعادتت
چه گرفتهای و چه دادهای!
✍افشین علا
🆔 @afshinala
✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
🔸بر سریر گور🔸
کاهیم و کوهی از گنه آوردیم
رویی چو روز خود سیه آوردیم
شد هیچ و پوچ، حاصلمان از عمر
از این سفر، غبار ره آوردیم
تا بر سریر گور بیاساییم
از خاک و خشت، تکیهگه آوردیم
تا با هجوم واقعه بستیزیم
از مشت استخوان، سپه آوردیم
تا در امان ز تیر بلا مانیم
از کاسههای سر، کله آوردیم
بی هیچ طاعتی طلب پاداش
در پیشگاه پادشه آوردیم
با خود به رسم تحفه، ز بیبرگی
شمعی به بزم مهر و مه آوردیم
ما یکّه در حساب نمیآییم
پس التجا به چارده آوردیم
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹عدل🔹
ای بر سریر و مصدر و منصب نشستهگان
یاد آورید دم به دم از رنج خستهگان
ترسم چو تیر غیب فرود آید از فلک
آهی که خیزد از جگر دلشکستهگان
بر دشمنانتان شده افزون ز شش جهت
دل کردهاید خوش به رفیقان و بستهگان
ای آنکه جستهای چو ملخ بارها ز شست
مشت است هر طرف پی از دستجستهگان
پایت به فرش، بیغم پاماندگان به گل
دستت به عرش، بیخبر از دستبستهگان
عهدی نبسته حق که به هر شیوه بگذرند
از ورطهی سقوط ز طاغوترستهگان
زاهد! منال چون نخ تسبیح پاره شد
عدل است شرط وحدت از هم گسستهگان
✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
افشین علا - شبکه نسیم
https://tvnasim.ir/program/444746
🐥پای مرغ🐥
نشست و گفت آرام به خندهای شیرین:
"ناهار، آمادهست پسر بيا بنشين"
پسر نگاهی کرد به مادرش آنگاه
به رخ چروك انداخت به ابروانش چين
سپس به مادر گفت: "دروغ گفتی باز
كجای اين مرغ است؟ كه پای مرغ است اين
خودت بخور مادر كه اشتهايم نيست
به پنجهای بدرنگ به ناخنی چركين"
به شرم، مادر گفت: "در اين گرانیها
جز اين چه میخواهی تو از من مسكين؟
به ران مرغی هم نمیرسد پولم
وگرنه میپختم برنج با تهچين
غذايمان هرچند كه ظاهرش زشت است
شنيدهام دارد هزار ويتامين
بخور ناهارت را بگو خدا را شكر
كه سفرهی ما نيز شبی شود رنگين
پسر به تلخی گفت: "نمیخورم مادر
كه از گلويم پا نمیرود پايين"
كشيد زن، آهی پسر به كنجی رفت
ناهارشان يخ كرد سكوت شد سنگين...
✍افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹به غریب خفته در شام🔹
سلام ای رود جاری در کویر، ای روح ایرانی
سلام ای زندهی جاوید، ای گُرد مزینانی
سلام ای سالک هجرتگزین، ای خفته در غربت
که هر شب بر تو شد در شام چون یلدای طولانی
نماد غربت عشق است خاکت در دمشق اما
نشان از آفتاب کربلا داری به پیشانی
چو از زینب گرفتی وام، شور خطبههایت را
تسلای غمش باش این زمان در شام ظلمانی
ببخشا بر وطن، آموزگارا! گرچه از هر سو
به انکارت کمر بستند روشنفکر و روحانی
خراسانزادهی پاکیزهگفتار جوان! بازآ
که تنها مانده در روشنگری، پیر خراسانی
کشد بنیاد باور را به خاور، ظلم، از یک سو
سراب باختر، از سوی دیگر رو به ویرانی
خطای زاهد و واعظ دهد فرصت به اهریمن
که منجی سازد از تکفیری و خصم از سلیمانی
ز جولان ریا در شرق، جرأت میکند مغرب
کراوات دموکراسی زند بر حلق جولانی
تو را زیبد که گویی با جوانان، نور حق، روشن
ز نصرالله و سنوار است یا زین قوم سفیانی؟
ادیبی چون تو باید تا در این آشفتهحالیها
زند با شور مضمون، شانه بر زلف پریشانی
خطیبی چون تو باید تا به سوی خانهی زهرا
شود نسل جوان را رهنمون در اوج حیرانی
طبیبی چون تو باید تا جراحات شریعت را
بشوید باز با آموزههای دین رحمانی
رها ساز از فسون کفر، ایمان جوانان را
هم از زور و زر و تزویر، آئین مسلمانی
✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
https://B2n.ir/n50505
🔸زبان مادری🔸
بر آن سرم _گر خدا بخواهد_ که داد صدق از دغل بگیرم
به ضرب تیغ گهرشناسان، تقاص اصل از بدل بگیرم
زبان شیوای مادری را که گشته چندی اسیر لکنت
به رسم تیمار و چارهجویی چو مادری در بغل بگیرم
به کند و کاوی دوباره جویم رهی به گنجینهی معانی
ز شهد جان بگذرم که از واژهها چو کندو عسل بگیرم
نظام گفتار فارسی را مدد به ایثار جان رسانم
ز هجمهی بیامان رهانم اگر امان از اجل بگیرم
ز تیشهی واژهی فرنگی بری کنم بیشهی دری را
ز اهل تقلید لفظ تازی، علم ستانم کتل بگیرم
به اشک خونین خامه روبم غبار این کاخ باستانی
ز پایههایش که رفته کمکم به سوی سستی، خلل بگیرم
بر آن سرم تا حریر جان را در آبشار خرد بشویم
سریر تدبیر واژگان را ز عالم بیعمل بگیرم
کنون که بس مدعی ز هر سو به کاروان ادب بتازد
به تیغ شعرم ز دست رهزن، عنان اسب غزل بگیرم
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
بیمادری سزای من خستهجان نبود
هرچند خود رسیدهای اکنون به مادرت...
▪️هفدهمین سال فراق در روز مادر
✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺