afshinala | Unsorted

Telegram-канал afshinala - افشين علا

4727

✅شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی ✅دانش آموخته علوم سیاسی در دانشگاه تهران

Subscribe to a channel

افشين علا

🔸بر سریر گور🔸

کاهیم و کوهی از گنه آوردیم
رویی چو روز خود سیه آوردیم

شد هیچ و پوچ، حاصل‌مان از عمر
از این سفر، غبار ره آوردیم

تا بر سریر گور بیاساییم
از خاک و خشت، تکیه‌گه آوردیم

تا با هجوم واقعه بستیزیم
از مشت استخوان، سپه آوردیم

تا در امان ز تیر بلا مانیم
از کاسه‌های سر، کله آوردیم

بی هیچ طاعتی طلب پاداش
در پیشگاه پادشه آوردیم

با خود به رسم تحفه، ز بی‌برگی
شمعی به بزم مهر و مه آوردیم

ما یکّه در حساب نمی‌آییم
پس التجا به چارده آوردیم

✍🏻افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔹عدل🔹

ای بر سریر و مصدر و منصب نشسته‌گان
یاد آورید دم به دم از رنج خسته‌گان

ترسم چو تیر غیب فرود آید از فلک
آهی که خیزد از جگر دل‌شکسته‌گان

بر دشمنان‌تان شده افزون ز شش جهت
دل کرده‌اید خوش به رفیقان و بسته‌گان

ای آن‌که جسته‌ای چو ملخ بارها ز شست
مشت است هر طرف پی از دست‌جسته‌گان

پایت به فرش، بی‌غم پاماندگان به گل
دستت به عرش، بی‌خبر از دست‌بسته‌گان

عهدی نبسته حق که به هر شیوه بگذرند
از ورطه‌ی سقوط ز طاغوت‌رسته‌گان

زاهد! منال چون نخ تسبیح پاره‌ شد
عدل است شرط وحدت از هم گسسته‌گان

✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

افشین علا - شبکه نسیم

https://tvnasim.ir/program/444746

Читать полностью…

افشين علا

https://www.jamaran.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-12/1654527-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA

Читать полностью…

افشين علا

🐥پای مرغ🐥

نشست و گفت آرام به خنده‌ای شیرین:
"ناهار، آماده‌ست پسر بيا بنشين"

پسر نگاهی کرد به مادرش آن‌گاه
به رخ چروك انداخت به ابروانش چين

سپس به مادر گفت: "دروغ گفتی باز
كجای اين مرغ است؟ كه پای مرغ است اين

خودت بخور مادر كه اشتهايم نيست
به پنجه‌ای بدرنگ به ناخنی چركين"

به شرم، مادر گفت: "در اين گرانی‌ها
جز اين چه می‌خواهی تو از من مسكين؟

به ران مرغی هم نمی‌رسد پولم
وگرنه می‌پختم برنج با ته‌چين

غذايمان هرچند كه ظاهرش زشت است
شنيده‌ام دارد هزار ويتامين

بخور ناهارت را بگو خدا را شكر
كه سفره‌ی ما نيز شبی شود رنگين

پسر به تلخی گفت: "نمی‌خورم مادر
كه از گلويم پا نمی‌رود پايين"

كشيد زن، آهی پسر به كنجی رفت
ناهارشان يخ كرد سكوت شد سنگين...

✍افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔹به غریب خفته در شام🔹

سلام ای رود جاری در کویر، ای روح ایرانی
سلام ای زنده‌ی جاوید، ای گُرد مزینانی

سلام ای سالک هجرت‌گزین، ای خفته در غربت
که هر شب بر تو شد در شام چون یلدای طولانی

نماد غربت عشق است خاکت در دمشق اما
نشان از آفتاب کربلا داری به پیشانی

چو از زینب گرفتی وام، شور خطبه‌هایت را
تسلای‌ غمش باش این زمان در شام ظلمانی

ببخشا بر وطن، آموزگارا! گرچه از هر سو
به انکارت کمر بستند روشنفکر و روحانی

خراسان‌زاده‌ی پاکیزه‌گفتار جوان! بازآ
که تنها مانده در روشن‌گری، پیر خراسانی

کشد بنیاد باور را به خاور، ظلم، از یک سو
سراب باختر، از سوی دیگر رو به ویرانی

خطای زاهد و واعظ دهد فرصت به اهریمن
که منجی سازد از تکفیری و خصم از سلیمانی

ز جولان ریا در شرق، جرأت می‌کند مغرب
کراوات دموکراسی زند بر حلق جولانی

تو را زیبد که گویی با جوانان، نور حق، روشن
ز نصرالله و سنوار است یا زین قوم سفیانی؟

ادیبی چون تو باید تا در این آشفته‌حالی‌ها
زند با شور مضمون، شانه بر زلف پریشانی

خطیبی چون تو باید تا به سوی خانه‌ی زهرا
شود نسل جوان را رهنمون در اوج حیرانی

طبیبی چون تو باید تا جراحات شریعت را
بشوید باز با آموزه‌های دین رحمانی

رها ساز از فسون کفر، ایمان جوانان را
هم از زور و زر و تزویر، آئین مسلمانی

✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

https://B2n.ir/n50505

Читать полностью…

افشين علا

🔸زبان مادری🔸

بر آن سرم _گر خدا بخواهد_ که داد صدق از دغل بگیرم
به ضرب تیغ گهرشناسان، تقاص اصل از بدل بگیرم

زبان شیوای مادری را که گشته چندی اسیر لکنت
به رسم تیمار و چاره‌جویی چو مادری در بغل بگیرم

به کند و کاوی دوباره جویم رهی به گنجینه‌ی معانی
ز شهد جان بگذرم که از واژه‌ها چو کندو عسل بگیرم

نظام گفتار فارسی را مدد به ایثار جان رسانم
ز هجمه‌ی بی‌امان رهانم اگر امان از اجل بگیرم

ز تیشه‌ی واژه‌ی فرنگی بری کنم بیشه‌ی دری را
ز اهل تقلید لفظ تازی، علم ستانم کتل بگیرم

به اشک خونین خامه روبم غبار این کاخ باستانی
ز پایه‌هایش که رفته کم‌کم به سوی سستی، خلل بگیرم

بر آن سرم تا حریر جان را در آبشار خرد بشویم
سریر تدبیر واژگان را ز عالم بی‌عمل بگیرم

کنون که بس مدعی ز هر سو به کاروان ادب بتازد
به تیغ شعرم ز دست رهزن، عنان اسب غزل بگیرم

✍🏻افشین علا


✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

بی‌مادری سزای من خسته‌جان نبود
هرچند خود رسیده‌ای اکنون به مادرت...

▪️هفدهمین سال فراق در روز مادر

✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

💢 یلدا 💢

دیده در حسرت آن قامت زیبای بلند
نقره‌افشان شده چون ماه به شب‌های بلند

با تو ایام رود چون شب تابستان، زود
بی تو هر ساعت عمرم شب یلدای بلند

گرچه از چشم تو افتاده‌ام از من مگریز
به مدد خیز که افتاده‌ام از جای بلند

سرم از ابر چه کم داشت؟ که بر شانه‌ی خویش
نپذیرفتی‌اش ای کوه شکیبای بلند؟

دلم از عربده‌جویی به وصالت نرسید
نشود خام، خریدار ز غوغای بلند

گرهی از سر زلف تو گشودن؟ هیهات!
دست کوتاه من و حل معمای بلند؟

نشود رام تو این قله به اصرار ای دل
قصه کوتاه کن از آن قد و بالای بلند...

✍🏻افشین علا

‌‎✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
‏ @afshinala

Читать полностью…

افشين علا

🔹پلکان خیس🔹


آن قدر حاضری که کسی از تو دور نیست
هرچند دیده، قابل درک حضور نیست

بر پلک های خسته‌ی من پا نمی نهی
چون پلکان خیس، مجال عبور نیست

شد تکه تکه، آینه‌ی جانم از گناه
اما کدام آینه مشتاق نور نیست؟

ای ترجمان صبر خداوند بر زمین
بازآ که جان مردم دنیا صبور نیست

رو کن تو ای عزیز به ما نیز، چون ثواب
گاهی به جز زیارت اهل قبور نیست

آمیخت حق به باطل و باطل به حق، بیا
ای منتقم! که چاره به غیر از ظهور نیست

✍🏻افشین علا



✨🆔 @afshinala
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا

Читать полностью…

افشين علا

🔹برای کُردهای سوریه🔹

کُردهای شام را دریاب، چون قربانی‌اند
بین اسرائیل و داعش، غرق در حیرانی‌اند

پیش از این هم ظلم و تبعیض فراوان دیده‌اند
این زمان اما دچار فتنه‌ی سفیانی‌اند

در هجوم بی‌امان لشکر تکفیریان
كُردها چون شیعیان، در رنج و سرگردانی‌اند

دشمنان سفله‌ای دارند کز روی طمع
در خیال بازگشت دوره‌ی عثمانی‌اند

هم ز اولاد ابوسفیان گروهی در دمشق
فکر محو كُردها با تیغ اردوغانی‌اند

بیم آن دارم که روی آرند سوی صهیونیست
كُردها در معرض این نقشه‌ی شیطانی‌اند

دوستی با غاصب جلاد کودک‌کش خطاست
چون‌که اسرائیل و داعش دوستان جانی‌اند

بین جولانی و گولانی تفاوت، هیچ نیست
این دو غارتگر دو روی سکه‌‌ی ویرانی‌اند

كُردها هر جا که باشند اصل‌شان از خاک ماست
آریایی‌زاده با پیشینه‌ای طولانی‌اند

بین ما گیرم که بدخواهان، نقار انداختند
كُرد را دریاب، ایران! کُردها ایرانی‌اند!

✍ افشین علا
🗓️آذر ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

آنگاه | شبکه دو
https://www.tv2.ir/program/440746

Читать полностью…

افشين علا

https://youtu.be/T-g1J3q7uYo?si=m3K09s0XNl2oKwIz

Читать полностью…

افشين علا

🔸در این مهمان‌سرا🔸

بس‌که عمری در جهان از این و آن بد دیده‌ایم
خویش را در سخت‌جانی‌ها سرآمد دیده‌ایم

گاه اگر بالا و گه پایین، چه فرقی می‌کند؟
مثل دریاییم ما، هم جزر و هم مد دیده‌ایم

روزگارا! دیگر از ما خواهش ماندن مکن
زان‌که در مهمان‌نوازی آن‌چه باید دیده‌ایم!

مثل رود، آغوش وا کردیم بهر دوستان
در برابر، سنگ‌های طعنه را سد دیده‌ایم

آبروها بس خریدیم و به هنگام خطر
در خط ابروی یاران، پاسخ رد دیده‌ایم

کاسه‌ی آبی ننوشیدیم هرگز بی‌حساب
گرچه از نوکیسه‌گان، تاراج بی‌حد دیده‌ایم

ای مسافر! بر مصادر چون رسیدی، دل مبند
ما در این مهمان‌سرا بس رفت‌وآمد دیده‌ایم

بی‌نیازیم از کریمان، چون‌که اصل جود را
در رسول و حیدر و آل محمد (ص) دیده‌ایم

✍🏻افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🍀یاد ایام (۱)

بیست سال پیش (۱۳۸۳) با سید محمد سادات اخوی در سیما

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔹یاد ایام🔹

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

هشتاد و پنجمین سالروز تولد دکتر حسین الهی قمشه‌ای يادگار گرامی حکیم متأله‌ محی‌الدین مهدی الهی قمشه‌ای را گرامی می‌داریم. تندرستی و طول عمر این پاسبان دیرین گنجینه‌ی معارف قرآنی و ادبیات فارسی را از درگاه خداوند مسئلت داریم.

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/245131/%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7.html

Читать полностью…

افشين علا

🎁کریسمس🎁

بابانوئل امسال هم کلی عروسک داشت
سوغاتی بسیار در ابعاد کوچک داشت

در بسته‌های کوچک خود، صید بسیاری
از ساحل سرخ فلسطین، غرق پولک داشت

از غزه گل‌های فراوان چیده بود امسال
در دست‌، برگ لاله و نسرین و میخک داشت

تمثال‌های پاک مثل حضرت مریم
از چهره‌های پرپر سار و چکاوک داشت

از خاور، آنها را برای باختر می‌برد
چون غرب وحشی اشتهای نعش کودک داشت

از موی دختربچه‌های کشته در آوار
دور درخت کاج خود بسیار پیچک داشت

در زادگاه حسرت عیسی به جای برف
فصل زمستان خوشه‌های بمب و موشک داشت

سال نوی میلادی امسال هم ای غرب!
با کودکان کشته آغازی مبارک داشت

✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

▪️ به مناسبت سالروز وفات حضرت ام كلثوم (س)

🔸ای مادر صبر!🔸

ای نامه‌ی سر به مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!

ای میوه‌ی بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم

مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره ولی به عرش،‌ معلوم

هرچند که غافل از تو تاریخ
ما گرچه به غفلت از تو محکوم

چون خون حسين، عطر نامت
جاری شده از حجاز تا روم

در صبر و وقار همچو زینب
پرونده‌ی ظلم کرده مختوم

خدمت شده افتخار جبریل
وقتی تو و زینبید مخدوم

شرمنده‌ی خطبه‌ی بلیغت
منظومه‌ی هر کلام منظوم

نان و نمک تو خورده مولا
در آن شب واپسین محتوم

دیدی تو اگرچه داغ زهرا
هم غربت دفن در شبی شوم

هم داغ برادری که بی سر
هم داغ برادری که مسموم

هم داغ برادری که بی دست
افتاده به خاک، از آب محروم

هم اکبر خود که گشته پرپر
هم قاسم خود که گشته مقسوم

اما ز تو صبر گشته عاجز
زیرا تو فراتری ز مفهوم

هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، از تو معدوم

جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!...


✍🏻افشین علا

‎✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
@afshina

Читать полностью…

افشين علا

🔹برای غواصان شهید🔹

به زخم ناخن آن دست‌های بسته قسم
به ماهیان اسیر به گل نشسته قسم

به کشته‌ای که نشد سیر دست و پابزند
به واپسین دم خود، با دو دست بسته قسم

به دانه‌های عقیقی که مثل یک تسبیح
شدند با ستم از یکدگر گسسته قسم

در آن سیاهی گودال، تا سپیده‌ی صبح
به ناله‌ی صد و هفتاد و پنج خسته قسم

به گریه‌ی صد و هفتاد و پنج مادر پیر
به آه و اشک رفیقان دل‌شکسته قسم

به فوجی از پر و خاکستر پرستوها
که از جنوب می‌آیند، دسته‌دسته قسم

که دست‌بسته و پابسته و گرفتاریم
به خیل غواصان ز بند رسته قسم...

✍ افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

▪️در سوگ آن معلم اخلاق▪️

درگذشت استاد پرویز (حسن) قاضی، اگرچه برای خانواده‌ی داغدار، انبوه دوستان و دوست‌داران، و شاگردان بی‌شمارش ناگهانی و غیرمنتظره بود، قطعا نزد پروردگار عالم و در محاسبه‌ی بی‌عیب و کاست دستگاه آفرینش، در بهترین زمان و متکامل‌ترین برهه‌ی عمر آن عبد صالح اتفاق افتاد. چراکه او پس از دهه‌ها کسب دانش، تربیت شاگردان، تهذیب نفس، دستگیری از نیازمندان، خدمت به همنوعان و ارادت عاشقانه به اهل بیت عصمت و طهارت، در شب میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه‌ی زهرا (س) پاداش یک عمر مجاهدت و اخلاص را دریافت و به وصال معبود ازلی شتافت. بسیاری از خواص جامعه‌ی فرهنگی کشور به‌ویژه اهالی مازندران و نیز چهره‌های خدوم و مخلص مدیریت این عرصه، فضایل و خدمات خالصانه‌ی آن بزرگ‌مرد را به خوبی می‌شناسند. او که خود فرزند شهید بود، عمری شهید زیست و در عین برخورداری از مراتب والای علمی، اجتماعی و سیاسی، بی‌اعتنا به مواهب مادی حاصل از مقامات و مناصب دنیوی، ترجیح داد زاهدانه و گمنام به سلوک عاشقانه‌ی مردان خدا در این سرای سپنج بپردازد و از دل‌باختن به زوائد نابرازنده‌ی عرصه‌های قدرت و دنیاطلبی برحذر بماند. در عین حال هرگز پیوند عمیق خود را با نهضت مترقی ۵۷ و انقلاب اصیل اسلامی ملت ایران از یاد نبرد و نماد بارز مجاهد فی سبیل الله باقی ماند. استاد قاضی با وجود برخورداری از تجربیات بسیار و دانش سرشار سیاسی و اتخاذ مواضع مترقی حاصل از بینش وسیع و سلوک عاشقانه‌اش، هرگز از عهد خویش با بنیانگذار فقید انقلاب و پس از ایشان، از ولایت‌پذیری آگاهانه و متعهدانه دست نکشید و در این مسیر، از رویارویی با دشواری‌ها و تلخکامی‌ها و قدرناشناسی‌ها نهراسید و مجاهدانه و جوانمردانه بر پیمان ازلی خود پای فشرد. او که مربی و مشوق دلسوزی برای بسیاری از هم‌نسلان من بود، به این شاگرد کوچک خود نیز محبت و اخلاص مشفقانه‌ و بزرگوارانه‌ای داشت که هماره موجب شادی و شرمندگی‌ام می‌شد. دریغا هرگز مجال و توان آن را نیافتم که به شایستگی پاسخ‌گوی آن‌همه لطف و بزرگواری باشم و حسرت ادای دین به ساحت نورانی‌ آن معلم اخلاق در دلم باقی ماند. پس چاره‌ای جز این ندارم که در محاصره‌ی بهت و اندوه ناشی از این غفلت همیشگی و آن عروج ناگهانی، از این پس از روح بلند و به حق پیوسته‌ی آن استاد عزیز مدد بطلبم و در این فقدان ابدی، از خرمن خاطرات پربار و ارجمندش خوشه بچینم.‌ در پایان خاضعانه و از صمیم جان، این ضایعه‌ را به محضر همسر و همراه وارسته و بافضیلت استاد، فرزندان برومند و دانشورشان، خاندان گرامی و همه‌ی شیفتگان داغدار آن فقید سعید تسلیت عرض می‌کنم.

✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

https://B2n.ir/j62555

Читать полностью…

افشين علا

در آستانه‌ی روز زن

🔸زن🔸

فرشته بود و خدا ، عشق در ميانه نبود
فضای عالم هستی پر از ترانه نبود

سکوت بود و خداوندگار و خلوت خويش
ز شور عشق نشانی در اين زمانه نبود

فرشتگان خدا خاضعانه در تسبيح
ز تير غمزه، دلی را کسی نشانه نبود

مقام حُسن به جا بود و دلبری می‌کرد
ولی چه سود که آيينه در ميانه نبود

برای جلوه‌ی آن چهره آفريده شدی
برای خلق تو زين خوبتر بهانه نبود

تو آفريده شدی ای زن ای تبلور عشق
که بی‌فروغِ نگاه تو ، خانه خانه نبود

هزار مشعل خورشيد اين فروغ نداشت
اگر چراغ تو روشن در آشيانه نبود

اگر نه آينه بودی به پيش طلعت دوست
حديث حسن و جمالت بدين فسانه نبود

در اين مقام نيامد سخن به سر " آتش"
که بحرِ پر گهر عشق را کرانه نبود

✍🏻زنده یاد مهديه الهی قمشه‌ای (آتش)

‎✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
‏ @afshinala

yon.ir/Afshinala

Читать полностью…

افشين علا

با تو ایام رود چون شب تابستان، زود
بی تو هر ساعت عمرم شب یلدای بلند...

✍ افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🏦 دزد و پیرزن  🏦

زن با عصای کهنه و با وصله بر لباس
آمد به سوی باجه، سراپایش التماس

از کارمند بانک تقاضای وام کرد
چشم رییس، خیره به آن پیر ناشناس

از دور گفت: مادر من! ضامن تو کیست؟
گفت: این دگر چه هست؟ ندارم پسر، حواس

گفت: ابتدا حساب در این شعبه باز کن
نالید زن: چگونه؟ من زار آس و پاس

لرزان گشود کیف و درآورد ناامید
از لای قرص و نسخه‌ی خود چند اسکناس

پس گفت: من سواد ندارم، چه لازم است
غیر از شماره‌ی سجل و نمره‌ی تماس؟

پر کن خودت هر آن‌چه در این برگه لازم است
اجر تو با خدا و دعا از من و سپاس

پرسید مرد: مبلغ درخواستی چقدر؟
گفتا: به قدر خرج حفاظ در و تراس

شب‌ها ز بیم دزد نمی‌خوابم ای پسر
در خواب نیز دارم از این رهزنان، هراس

خندید مرد و گفت: زیاد است خرج آن
این وام، بی‌سپرده محال است از اساس

زن ناله کرد: پس به کجا رو کنم دگر؟
رو برکشید و شانه تکان داد مرد طاس

لب باز کرد زن پی نفرین و مرد گفت:
مادر! نشو مزاحم ما، جمع کن پلاس...

بیرون چو رفت گریه‌کنان و عصازنان
در خاطرم رسید، از آن قصه این قیاس:

از ترس دزدها پی وام است پیرزن
دزدان به راحتی همه سرگرم اختلاس!

✍ افشین علا

↙️ کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا ↙️
‏✨ @afshinala

Читать полностью…

افشين علا

به مناسبت سالروز وفات اسوه‌ی شیرزنان عالم حضرت ام‌البنین (س)

🔳رشک حور🔳


زن، رشک حور بود و تمنای خود نداشت
چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت

اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر
در خانه‌ی علی سر افشای خود نداشت

ام‌البنین کنایه‌ای از شرم عاشقی است
کز حجب، تاب نام دلارای خود نداشت

در پیش روی چار جگرگوشه‌ی بتول
آئینه بود و چشم تماشای خود نداشت

زن؟ نه! همای عرش‌نشینی که آشیان
جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت

در عشق، پاره‌های جگر داده بود و لیک
بعد از حسین میل تسلای خود نداشت

عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ
دستی برای یاری مولای خود نداشت...


✍🏻افشین علا
◀️ آواز: محمد معتمدی


‏✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔺سراب باختر🔺

رفت بشار و هنوز آکنده از کین است غرب
باز مشغول ستم بر شام خونین است غرب

دیکتاتور سرنگون شد، پس چه می‌خواهد دگر؟
در ستیز اکنون چرا با خلق مسکین است غرب؟

گفت خواهد شد پس از بشار، اینجا چون بهشت
شد جهنم! بر کدامین عهد و آیین است غرب؟

حمله‌ور شد گرچه اسراییل درظاهر به شام
منشأ این غده‌ی بدخیم و چرکین است غرب

نقشه‌‌ی شومی به سر، از نیل دارد تا فرات
پس به غرب آسیا مشغول تمرین است غرب

گر چو قذافی ز اسب افتاد بشارالاسد
ای عرب! شادی مکن زیرا که بر زین است غرب

بردی از خاطر چه ارزان شاه ایران را فروخت؟
فکر کردی روز سختی با سلاطین است غرب؟

هم تو خواهی دید با تکفیریانش ای دمشق!
هم تو می‌بینی کی‌یف! همدست پوتین است غرب

ترک‌تازی کم کن اردوغان! در این ویرانه‌ها
چون که فردا بر سرت آوار سنگین است غرب

خاور از این دیو جز کشتار و ویرانی ندید
مثل کابوس است دشنام است نفرین است غرب

شیر غران است نزد ارتش بی ساز و برگ
مخفی اما مثل موش از هیبت چین است غرب

مثل جغدی بر فراز غزه این زندان تنگ
ناظر سلاخی خلق فلسطین است غرب

سخت، اما در شگفتم نزد برخی دوستان
همچنان صیاد عقل و رهزن دین است غرب

هان مبادا دل ببندید ای جوانان عجم
بر سراب آرزو در باختر، این است غرب!

✍ افشین علا
🗓️آذر ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

▪️دوباره شام!▪️

دوباره شام عزاداری رقیه رسید
شب غریبی و بیداری رقیه رسید

دوباره شام به آل علی شبیخون زد
دوباره وقت گرفتاری رقیه رسید

نداشت لشکر اندوه چون سپه‌سالار
دوباره قرعه به سالاری رقیه رسید

گشود دایه‌ی گیتی ز خار تیز آغوش
کنون که وقت نگه‌داری رقیه رسید

بیاورید قرار از حلب که جان بر لب
دمشق را ز غم زاری رقیه رسید

ز تار سنگ و ز پود کلوخ، ملحفه‌ای
برای بستر بیماری رقیه رسید

ز قحط مرد میان خرابه‌ بار دگر
سر حسین به دلداری رقیه رسید

به زیر بار گران‌، نیزه‌ها دوباره روان
دوباره وقت سبکباری رقیه رسید

سپاه شام و مراعات حال اهل خیام؟
چه خارها که به غم‌خواری رقیه رسید!

ز خیمه، زینب قامت‌خمیده! بیرون آی
که باز وقت پرستاری رقیه رسید...

✍ افشین علا
🗓️آذر ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🍀یاد ایام (۲)

بیست سال پیش (۱۳۸۳) با سید محمد سادات اخوی در سیما

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🏴🥀قصیده ای در سوگ گل یاس

از بس كه بود مثل محمد، شمایلش
گويی پدر چو آینه بود، او مقابلش

تنها نه زن، که خالق هستی ز نور خویش
بخشیده بود جوهر انسان کاملش

دریای بیکرانه‌ی عصمت که در جهان
تنها علی رسید به ادراک ساحلش

اوصاف او به سوره‌ی کوثر خلاصه شد
زیرا به وحی نیز نگنجد فضائلش

اعجاز، واژه‌ای‌ست که زهراست آیتش
معراج، مزرعی‌ست که زهراست حاصلش

"قالوا بلی" فسانه‌ی روز الست نيست
بار امانتی‌ست که زهراست حاملش

تنزیل اگرچه قدر ز مُنزِل گرفته است
نازد به خود که خانه‌ی زهراست مٓنزلش

آل عبا اگر ز محمد مقام یافت
زهراست ثقل دایره و شمع محفلش

حیدر " ولی" و حضرت زهراست حامی‌اش
میزان، علی و حضرت زهرا معادلش

نازم به خانه‌ای که در آن جن و انس را
اذن دخول نیست چو زهراست داخلش

نازم به قامتی که ملک رشک می‌برد
بر تار و پود چادر او در نوافلش

نازم به دامنی که نبی سر بر آن گذاشت
در ناملایمات پی رفع مشکلش

از کودک گرسنه‌ی خود کرد نان، دریغ
تا نگذرد گرسنه از آن سفره، سائلش

جاری چو زمزم است ولی مروه و صفا
هرگز نمی‌رسند به طی مراحلش

قبرش نهان شد از نظر خلق تا ز آه
هر دم به جای گُل ندمد آتش از گِلش

جانم فدای یاس کبودی که از نظر
در روز حشر نیز نهان است محملش

جانم فدای ماه منیری که در سفر
عاجز شد آفتاب ز سیر منازلش

گر شهره شد حسن به کرامت، ز مادر است
جود و کرم نمی‌ست ز بحر خصائلش

در اهتزاز مانده اگر بیرق حسین
بسته‌ست دست حضرت زهرا حمایلش

زهراست تکیه‌گاه پسر در مصائبش
زهراست نوحه‌خوان پسر در مقاتلش

زینب اگر گرفت به صحرای کربلا
سکان به کف، سکینه‌ی زهراست در دلش

ام‌البنین اگر که ابوالفضل پرورید
از شیر خود، عنایت زهراست شاملش

نازم به کوثری که تبار رسول از اوست
ابتر اگرچه خواند ز کین، ابن وائلش

گرگان پس از شهادت او نیز در کمین
تا ریشه‌کن کنند تبار و سلاسلش

نامحرمی و ضربه به پهلوی فاطمه؟!
شکر خدا که شد در و دیوار، حائلش

وای از دمی که شکوه کند نزد مصطفی
در روز حشر، حضرت زهرا ز قاتلش

وای از دمی که شرم زند شعله بی‌امان
نزد رسول بر جگر خصم جاهلش

ما لعن بر جماعت غاصب نمی‌کنیم
زیرا فدک نبود و فلک نیز قابلش

این شکوه را چو یوسف زهراست مدعی
موکول می‌کنیم به دیدار عاجلش...

✍ افشین علا

✨ @afshinala
🔼 کانال اشعار و مطالب افشین علا 🔼

Читать полностью…
Subscribe to a channel