afshinala | Unsorted

Telegram-канал afshinala - افشين علا

4727

✅شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی ✅دانش آموخته علوم سیاسی در دانشگاه تهران

Subscribe to a channel

افشين علا

🗡️کشتار تابعین

چرا تشییع؟ وقتی قحط تن باشد
در آتش، نعش یاس و نسترن باشد

کدامین غنچه را پیدا کنم وقتی
که خاکستر به هر سو در چمن باشد

برای دفن پیکرهای ناپیدا
چرا دیگر کسی فکر کفن باشد؟

یکی می‌گفت از این پاره‌ها شاید
یکی همسر، یکی فرزند من باشد

نمی‌دانست در این خاک و خون باید
به دنبال تنی یا پیرهن باشد

به ناچار این‌ چنین در غزه تعیین شد
که هر هفتاد کیلو یک بدن باشد

فلسطینا! در این ماتم صبوری کن
که فردا روز مرگ اهرمن باشد

که روز محو اسرائیل نزدیک است
بگو آماده بهر سوختن باشد

برای لاشه‌ی گندیده‌اش فردا
پی تابوت و فکر گورکن باشد


✍🏻افشین علا
مرداد ۱۴۰۴


📚کانال رسمی افشین علا


@afshinala

Читать полностью…

افشين علا

درایت و وفای به عهد



ترکیب کابینه‌ای که به مجلس معرفی شد نشان‌دهنده‌ی هوشمندی آقای پزشکیان در عرصه‌ی سیاست و اشراف ایشان بر واقعیات موجود در معادله‌ی قدرت بود. پزشکیان نشان داد رئیس‌جمهوری نیست که بعد از پیروزی در انتخابات به توهم یکدست‌سازی و تغییرات دامنه‌داری دچار شود که از ابتدا محکوم به شکست است. البته کسانی که ادعا می‌کنند رئیس جمهور در انتخاب کابینه‌‌اش مقهور جناح‌ رقیب و نهادهای نظارتی شد، قطعا در اشتباه‌اند. چراکه آقای پزشکیان به عهد خود با اصلاحات نیز وفا کرده است. او علاوه بر اعطای مقام معاون اولی به دکتر عارف، چند چهره‌ی کلیدی اصلاح‌طلب را نیز در حلقه‌ی مشاوران خود قرار داد. در ترکیب کابینه نیز برای اصلاح‌طلبان یا چهره‌های نزدیک به آنان سهمی قابل قبول در نظر گرفت. آن عده از وزیران پیشنهادی نیز که تعلق جناحی به اصلاحات ندارند، در پی تحقق مطالبات رئیس جمهور و اکثریت رأی‌دهندگان به او هستند. تخصص و تعهد اکثر افراد حاضر در این فهرست را نیز نباید نادیده گرفت. ضمن آن‌که معرفی یک وزیر زن نه صرفا به دلیل زن بودن بلکه همراه با شایستگی‌ علمی و اجرایی لازم، از نقاط قوت کابینه به شمار می‌رود. در مجموع می‌توان گفت رئیس جمهور توانست بدون موج‌آفرینی، هیجان‌زدگی و جنجال‌، کابینه‌ای قوی و کارآمد به مجلس معرفی کند. کابینه‌ای که در آن هم به توقعات طرفداران رئیس جمهور توجه شده و هم الزامات و مصلحت‌های ارکان عالی نظام مد نظر قرار گرفته است.
اکنون روی سخن با دو مخاطب اصلی است که به دلایل متفاوت به این کابینه معتراض‌اند. مخاطب اول، برخی حامیان آقای پزشکیان در انتخابات‌ اخیرند. ازجمله جبهه‌ی اصلاحات که شنیده شده به روند انتخاب وزیران اعتراض دارند. باید به این عزیزان یادآور شوم حمایت از یک نامزد، اولین گام برای پیروزی اوست. گام بعدی و مهم‌تر، تمکین در برابر اقتضائات و واقعیاتی است که نامزد پیروز با آن روبه‌روست. از یاد نبرید که انتخابات ۱۴۰۳ با دوم خرداد ۷۶ قابل قیاس نیست. مبادا عزیزان گمان کنند که امروز هم اکثریت قاطع ملت در پی روی کار آمدن اصلاح‌طلبان‌اند. واقع امر این است که امروز مردم، فارغ از دعوای چپ و راست به رفع مشکلات معیشتی، باز شدن فضای سیاسی، رفع رانت و تبعیض، عدالت، رفاه و توسعه می‌اندیشند. ضمن آن که نیمی از آنان با غیبت در انتخابات، ناامیدی خود را از همه‌ی جناح‌های سیاسی اعلام کردند. علاوه بر این در برابر رأی‌ هفده میلیونی آقای پزشکیان، چهارده میلیون نفر به جناح رقیب او رأی دادند. رئیس جمهور منتخب در چنین شرایطی، باید هم واقع‌بینی را به نگاه ایده‌آلیستی ترجیح دهد. بنابراین از اصلاح‌طلبان انتظار می‌رود از اصرار بر اصلاح‌طلب بودن بی قید و شرط مدیران دولت جدید دست بردارند. این‌که گاه شنیده می‌شود برخی نزدیکان رئیس جمهور در اعتراض به نحوه‌ی چینش کابینه قهر کرده‌اند، اصلا برازنده نیست. یا این‌که کسی بگوید اگر ما نباشیم پزشکیان محبوبیت خود را از دست خواهد داد! جای تأسف بسیار دارد. من نمی‌دانم چنین افرادی چه وقت می‌خواهند از عواقب توهم و بی‌اعتنایی به واقعیات و تغییرات احوال و اوضاع عبرت بگیرند.
مخاطب دیگر من نمایندگان مجلس شورای اسلامی‌اند. باید به عرض این عزیزان نیز برسانم که پاسخ درایت، رواداری و سلامت نفس آقای پزشکیان، اصرار بر نقار و عیب‌جویی و خرده‌گیری نیست. این‌که برخی چهره‌های حامی رئیس جمهور، مطلوب اکثریت نمایندگان نیستند دلیل نمی‌شود که با کابینه‌ی ایشان مخالفت شود. مثلا گفته شده است حضور آقای ظریف در حلقه‌ی نزدیکان ایشان با وفاق ملی در تضاد است! قصد دفاع از کسی را ندارم. ولی مگر نمی‌دانید که اتفاقا آقای ظریف یکی از محبوب‌ترین افراد نزد جمعیت هوادار رئیس جمهور به شمار می‌رود؟ و مگر نمی‌بینید که عده‌ی زیادی از اصلاح‌طلبان و حامیان آقای پزشکیان به‌خاطر این‌که در این دولت جایگاه ممتازی به آقای ظریف اختصاص نیافته، رئیس جمهور را تحت فشار گذاشته‌اند؟ اگر این عده از نمایندگان محترم بخواهند چشم بر واقعیت‌ها ببندند و مثلا به دلیل تفاوت نگاه به برجام در میان دو طیف سیاسی، رئیس جمهوری اصلاح‌طلب اما با نگاهی فراجناحی را تضعیف کنند، اشتباه بزرگی کره‌اند. البته منظور من این نیست که مجلس محترم باید بی چون و چرا به کابینه‌ی پیشنهادی رأی موافق بدهد. من هم در یکی دو مورد اسامی افرادی را دیدم که در حد و اندازه‌ی وزارت در دولتی پیشرو و توانمند نیستند. پس توقع ندارم که قوه‌ی مقننه تابع بی چون و چرای نظر دولت باشد. اما توصیه‌ی من این است که در مخالفت‌ها و موافقت‌ها اصل بر شایسته‌سالاری و صلاحیت علمی و اجرایی افراد باشد، نه انگیزه‌های جناحی و سیاسی‌.


✍🏻افشین علا
مرداد ۱۴۰۳

📚کانال رسمی افشین علا

@afshinala

Читать полностью…

افشين علا

😂شوخی با رئیس‌جمهور محترم😂

🔹زبان حال پزشکیان🔹

پاستور باغ رطب بود نمی‌دانستم
غرق اسرار عجب بود نمی‌دانستم

صوفی و زاهد و درویش بسی بهر ورود
غرق بی‌تابی و تب بود نمی‌دانستم

آن‌که فالوده‌ بسی با رقبایم می‌خورد
ذاتا اصلاح‌طلب بود نمی‌دانستم

از چه ناگاه ز من، قبله و بت ساخت رفیق؟
مسند و پست، سبب بود نمی‌دانستم

من پی هیأت و یاران همه در جشن و سرور
نه محرم که رجب بود! نمی‌دانستم

بهر خویشان چه سوابق که نکردند ردیف
چون‌که معیار، وجب بود نمی‌دانستم

ز ادب آن‌که به اکراه قبولش کردم
جزو اصحاب ادب بود نمی‌دانستم

مشورت خواستم از شیوه‌ی گفتار فصیح
دیدم از بیخ عرب بود نمی‌دانستم

گفتمش از متاهل شدن نسل جوان
خودش انگار عزب بود نمی‌دانستم

من جراح بدون مطب و دوست من
مالک باغ و مطب بود نمی‌دانستم

با خود آورد پسرعمه‌ی خود را به ستاد
صاحب اصل و نسب بود نمی‌دانستم

گفتم این صبح چه زیباست ولی دور و برم
همه گفتند که شب بود نمی‌دانستم

آن‌که با سادگی‌اش جلب توجه می‌کرد
وقت قدرت چه جلب بود نمی‌دانستم

از من و حلقه‌ی اصحاب، جلوتر می‌رفت
چون‌که در لیست، عقب بود نمی‌دانستم

هرکسی داد به من آن‌همه عنوان و لقب
پی عنوان و لقب بود، نمی‌دانستم

الغرض در طلب خدمت بی منت و مزد
این همه داوطلب بود، نمی‌دانستم!

✍ افشین علا
🗓️مرداد ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🚨خواهشی از نیروی محترم انتظامی



چادر قداست دارد. چادر ما را به یاد حضرت فاطمه‌ی زهرا می‌اندازد. چادر بوی تن مادران‌‌مان را می‌دهد. مادرانی که عمرشان را به نجابت و پاکی و مهرورزی گذراندند. زن چادری در حافظه‌ی ما ایرانی‌ها زنی است که حریم دارد، باوقار است، هم از سبک‌سری و هم از درشتی و خشونت مبراست. زن چادری مهربان است. با شرم و حیایی آمیخته به عطوفت به دیگران می‌نگرد. گردی صورت او در سیاهی چادر مثل ماه در شب تیره، نور می‌پراکند. دست‌های بی‌ادعای او را که تا مچ در آستین عفاف پنهان‌ شده، گویی برای نوازش دخترکان بی‌پناه و پسران گم‌کرده راه آفریده‌اند. او مادر همه‌ی دختران و پسران این سرزمین است. حتی اگر خیلی جوان باشد. حتی اگر هیجده ساله باشد... این خاصیت حجاب است که به زن، شأن مادری می‌بخشد. این ذات چادر است که زن را بزرگ‌تر از سن و سال و فراتر از محدوده‌های کوچک به تصویر می‌کشد. چادر، میراث ارجمند نیاکان ماست. نه فقط حافظ حریم زنی است که آن را بر سر دارد، بلکه پناهگاه فرزندان این آب و خاک است. چه درستکار باشند، چه خطاکار. زن چادری مادر است. مادر، همه‌ی فرزندانش را به یک چشم می‌بیند. همه‌ی آنها را دوست دارد. حتی اگر خطا کنند. شاید قهر کند اما خشونت؟ هرگز. تازه، قهرش هم بوی آشتی می‌دهد. قهری که دل فرزند لک می‌زند برای پایان یافتنش. قهری که مقدمه‌ی دوستی دوباره و پیوندی ناگسستنی است. قهری که از همان آغاز بوی آشتی می‌دهد. دلم می‌خواهد هزاران صفحه در باره‌ی قداست چادر و عظمت زنان چادری بنویسم. اما مجال نیست. صبرم نیز اندک است. طاقت هم از کف داده‌ام. چراکه با تکرار صحنه‌های تلخ و گزنده‌ای مواجهم که انگار قداست این موهبت آسمانی را هدف گرفته‌اند. دلم می‌خواست این نسل هم مثل دوران کودکی من با دیدن همه‌ی زنان چادری، همین مفاهیم به ذهن‌شان خطور کند. دوست نداشتم تصویری خشن از زن چادری در ذهن این نسل نقش ببندد. اما چه کنم که برخی متولیان امر، خواسته یا ناخواسته به هتک حرمت چادر کمر بسته‌اند. این درد را با که بگویم؟ نمی‌دانم! نمی‌گویم که در معابر به زنان و دختران -اگر خطایی کردند- تذکر داده نشود. مصداق جرم و خطا را هم نمی‌دانم. اما وقتی سر و کار بانوان شاغل در نیروی انتظامی با دختران چهارده ساله افتاد، نمی‌توانم شاهد ضرب و شتم آنها باشم. مشاهده‌ی بانوانی که چادر به سر دارند و دختری را می‌زنند یا به زور سوار ون می‌کنند، نابودم می‌کند. من نمی‌دانم علت آن ضرب و شتم، بی‌حجابی بود یا آن دختران مرتکب جرمی شده بودند. به هرحال آن‌چه که دوربین به جهان مخابره می‌کند خشونت است. آن هم توسط بانوانی که لباس مقدس چادر به تن دارند. خواهش می‌کنم از تکرار این صحنه‌ها جلوگیری کنید. لااقل این وظیفه را به بانوان چادری نسپارید. نگذارید شغلی خشن، قداست چادر را به مخاطره بیندازد. از نیروی محترم انتظامی خواهش می‌کنم پوششی دیگر برای این عده از بانوان شاغل خود انتخاب کند. ای‌کاش این شغل اصلا وجود نداشت، اما ظاهرا فریادهای امثال من برای برچیدن گشت ارشاد به جایی نمی‌رسد. ظاهرا باز هم باید شاهد دستگیری و برخورد با زنان و دختران باشیم. اما چرا با چادر؟ چرا این زیباترین و شریف‌ترین پوشش زن ایرانی را در صحنه‌های خشن پلیسی به نمایش می‌گذارید؟ این‌گونه می‌خواهید نسل امروز را با حجاب آشتی دهید؟ واقعا نمی‌دانید نمایش یک دقیقه خشونت توسط بانوانی که چادر به سر دارند، بیشتر از سال‌ها هجمه‌ی تبلیغاتی دشمنان به این پوشش مقدس و به اصل حجاب لطمه می‌زند؟

✍🏻افشین علا
مرداد ۱۴۰۳

@afshinala

Читать полностью…

افشين علا

ای خبرنگاران! ای راویان دانایی!
وارثِ رسولانید، با دمِ مسیحایی!

✍🏻 شاعر: افشين علا
🎤اجرا: محمدرضا يزدان پرست

🔺به مناسبت ۱۷مردادماه، روز خبرنگار🔺


‏✨🆔 @afshinala
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

چه کسی برای وزارت فرهنگ و ارشاد مناسب تر از خود هنرمندان و اهل قلم؟/ دکتر علا شاعر تمام بزنگاه‌های حساس انقلاب - خبر ‏پارسی
https://khabarparsi.ir/%DA%86%D9%87-%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8-%D8%AA%D8%B1/amp/

Читать полностью…

افشين علا

پاسخ استاد ارجمند جناب آقای محمد طالبی به مطلبی که در سالگرد فرزند عزیزشان نوشتم.

🔹او در آسمان یک‌ساله شد🔹

نوشته شما زیباترین مرثیه برای زیباترین عقاب کوه‌های نور بود. او که سلسله جبال البرز نبودنش را حس می‌کند، "آزادکوه" داغدار غیبت اوست، "سیوسنگ" می‌گوید بی‌او اینجا چه می‌کنم! "ونگ‌زیار" دلتنگ نجوای شبانه‌اش و گاوهای "تلارِ‌‌‌پ‌سر" عموبهادر منتظر قدومِ وزینش که حین عبور دستی به پشت آنها بکشد، و خانه‌اش در "هلویشته" منتظر کلید دستش که آن درِ بسته بعد از یک‌سال باز شود، و کاج‌های حیاط که چون قامت سروش بالابلند شده‌اند، همگی صف کشیده‌اند تا او بیاید و برایش سر خم کنند، و تخت‌هایی که با سیلقه وعلاقه او به دست یک نجار نوری ساخته شد؛ چشم به‌راهند تا او روی آنها لم دهد وخستگی روزگار از تنش به در آید، و شب‌ها ستارگان آسمان مرتب چشمک می‌زنند تا من و او حیاط را فرش کنیم و کنار هم دراز بکشیم وگاهی همدیگر را بغل کنیم و گاهی به تماشای آسمان بنشینیم و تا پاسی از شب راجع به عظمت آفاق ودرخشش ستارگان و نور سیم‌فام ماه صحبت کنیم.
مرثیه شما برای عقاب کوهستان حتی زاغان را شروه‌خوان داغ او می‌کند و بلبلان را با هق‌هق گلو از نفس می‌اندازد. او عقابی بود که در آخرین نفس‌های عمرش هم لحظه‌ای به ماندن در سرزمین بی‌ارتفاع نیندیشید و پیوسته دل به بلندی‌های سر به فلک کشیده داشت تا جولان‌گاه پروازش فراخور بال‌های بازگونه‌اش باشد.
یادم می‌آید که  سه بهار از عمرش گذشته بود که در ییلاق "درویش‌کلا" از پنجره خانه عمومهرعلی "لزیر" را نگاه می‌کرد و آن‌ را زیر پایش می‌دید و من زیبایی زایدالوصفش را تماشا می‌کردم  و سیر نمی‌شدم. انگار می‌دانستم فرصت دیدار اندک است و این امر تا آخرین شب عمرش در "نور" ادامه داشت. آن شب هم هیچ از دیدنش سیر نمی‌شدم و هنوز گرسنه دیدنش بودم که با عمورجب رفت و فردا در بیمارستان هم از‌ دیدنش سیر نشدم و او برای همیشه پرواز کرد ورفت...
آری داشتم می‌گفتم وقتی او در کودکی از پنجره در آن بلندی، روستای لزیر را که پائین بود نگاه می‌کرد؛ من او را عقابی می‌دیدم که میلِ پرواز داشت و هم‌زمان با نگاه عقاب‌گونه‌اش، گوشش با این شعر و صدای "شروین" آشنا شد که می‌گفت:
چو پرواز خواهی پرِ باز خواه
تن کهربایی کند میلِ کاه
آن‌روز در بیمارستان آمل با چشم خود دیدم که بی‌اعتنا به زمین پست چشم به اسمان دوخت و در چشم به هم زدنی بدون گفتنِ کوچک‌ترین آخ، با چهره گشاده و رخ تابان چون عقابِ کوهستان، در آن مکان احساس خفگی و بی‌هوایی می‌کرد و اکسیژن زمین برای زیستش کم بود و میل پرواز برایش مهیا و بی‌هوا با قلبی مطمئن و بدون شک و شبهه پر کشید. اما چگونه پنهان کنم که روزِ رهایی او روز ِفاجعه برای من بود، که سروم از پا فتاد و‌ من می‌بایست به داغ بالابلندی می‌نشستم که هنوز تا انتهای بلندایش را نظاره نکرده بودم. من باید تابوت سروی را به دوش می‌کشیدم که نامردان، حضور جوانمردانه‌اش را برنتافتند و حسودان، آتش به جانش زدند و جغدان در ویرانه جادو کردند تا بلبلم بی‌گل بماند و دق‌مرگ شود...
او بزرگی بود که کوتوله‌ها در صدد حذف همه‌جانبه‌اش با چاشنی بزرگ‌شکنی؛ حسادت وشقاوت را در هم آمیختند و او را به دارِ آرزو آویختند و محبوب‌ترین‌های او را با حیله و تزویر و اختلاف‌افکنی از او دور نگه داشتند و حس تنهایی و بی‌کسی را بلای جانش کردند
و او را که دوستان و طرفدران وعلاقه‌مندانش بی‌شمار بودند در گوشه عزلت و تنهایی نشاندند. او علیرغم اندک دشمنان بی‌پروایی که زندگی‌شان را مدیون  نسبت و دوستی با او بودند، درخشش مثال‌زدنی در جامعه داشت و خیل یارانش در برابر اراده و تلاش و انسانیت و اخلاقش سر تعظیم فرود می‌آوردند و بر آن تعظیم پای می‌فشردند. او در قلب مردمی جای گرفت که جز به مهربانی از او یاد نمی‌کنند و عشقی در دل عزیزانش گذاشت که مهرش با گذشت روزگاران با کیمیای محبت اکسیر می‌شود و رو به تزاید می‌رود. او هرگز نمی‌میرد چون در قلب‌ها جای گرفته است و چهره مصمم مردمانی که از همه جا برای بزرگداشت و تجلیل از او جمع شده بودند، نشان می‌داد که داودجان در جانِ آنها می‌ماند و در قلب‌شان ماوا می‌گزیند.
بابت این‌همه همدردی از همه عزیزان تشکر می‌کنم و از خدای کریم رحمت واسعه برای همه درگذشتگان مسئلت دارم.

محمد طالبی
پدر داود


✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

 https://B2n.ir/n89450

Читать полностью…

افشين علا

◼️به مناسبت اولین سالگرد آسمانی شدن زنده‌یاد داود طالبی◼️

سلام داودجان
اولین سالگردت را هم پشت سر گذاشتیم. در حالی که: هیچم به سخت‌جانی خویش این گمان نبود! انگار همین دیروز بود ظهر عاشورای پارسال که جسم پاکت را در بهشت دل‌انگیز ناتل، به آغوش گرم مادربزرگ مهربان و عموی شهیدت سپردیم. باور این‌که یک سال از آن شور محشر می‌گذرد سخت است! اما باید قبول کرد. باید قبول کرد که سالیان عمر همچون پلک بر هم زدنی می‌گذرد و هنوز در غم فراقت سیر گریه نکرده، باید جایی در مراسم سالگردت پیدا کنیم و بنشینیم. چون با آن جمعیت مشتاقی که هروله‌کنان به مسجد آمده بودند، جا برای سوزن انداختن هم نبود. باور می‌کنی؟ مراسم تو مرا با خود به سفر حج و صحن مسجدالنبی(ص) در بیست و سه سال پیش برد. غیر از آنجا هیچ مراسمی را ندیده بودم که شرکت کنندگانش از همه چیز فارغ باشند و فقط به عشق وصال آمده باشند. حالا چرا حج را گفتم و کربلا را نگفتم؟ به خاطر این‌که کربلای تو پارسال بود. پارسال چنان داغی بر دل ما گذاشته بودی که اگر روز تدفینت با عاشورای امام حسین(ع) مقارن نمی‌شد و مصیبتت با مصیبت او درهم نمی‌آمیخت، قالب تهی می‌کردیم. تو که در زندگی‌ات مراقب همه بودی و ملاحظه‌ی همه را می‌کردی، انگار در وداع با عالم خاکی هم محاسبه‌ی ایام را کرده بودی. درست گذاشتی شب تاسوعا که داغ اباالفضل(ع) جایی برای هیچ اهتمام دیگری نمی‌گذارد، پرکشیدی و رفتی. خاک‌سپاری‌ات هم که حتی تصورش می‌توانست همه‌ی ما را بکشد، افتاد به ظهر عاشورا که حتی پدرت می‌گفت شرم دارم عزاداری اباعبدالله(ع) تحت‌الشعاع مصیبت جگرگوشه‌ام قرار بگیرد. آن هم چه پدری؟ پدری که با تمام بزرگی و عظمتش، با تمام مقام و منزلتش، با همه‌ی آوازه‌اش در سخاوت و غیرت و جوانمردی، خود را قطره‌ای از اقیانوس ژرف تو می‌داند. پدری، مادری، خواهری، برادری و فرزندان برادری که پناه و تکیه‌گاه و سایه‌سارشان در شداید و تلخی‌ها فقط تو بودی. اگر ظهر عاشورا نبود، مگر تاب می‌آوردند آن وداع طاقت‌سوز را؟ و اگر آن ازدحام غریب نبود و خیل دوستان و دوستداران بی‌شمارت که از گوشه و کنار ایران به آرامگاه ناتل آمده بودند و علم عزا بر دوش و نوحه‌ی حسین برلب، هوش و حواس‌ها را به خود جلب کرده بودند، مگر کسی فراقت را تاب می‌آورد؟ مگر خود من توانی می‌یافتم برای دیدن آن قامت شمشادگون و روی چون ماه که پیش چشمم با جامه‌ی سپید در خاک بیارامد و شیخ مفید جان‌سوخته و خمیده‌قامت بر بالینش بیاید و تلقینی چنان عاشقانه و سوزناک بخواند؟ نه، باور کن که اگر با عاشورای حسین نمی‌رفتی، هیچ‌یک از ما این فراق را تاب نمی‌آوردیم. پس کربلای تو پارسال بود، اما حج تو امسال! نمی‌دانم چند هزار نفر آمده بودند؟ به یاد ندارم مسجدی به آن بزرگی چند بار پر و خالی شد؟ حتی نمی‌توانم بفهمم خادمان سوگوار و بی‌قرار چگونه توانستند به آن جمعیت تمام‌نشدنی ناهار بدهند؟ اما این را می‌دانم که مهمانان ضیافت سالگردت را خودت برگزیدی و خودت دعوت کردی. چون به هر چهره‌ای که نگاه می‌کردم، بی‌قرار بود و بارانی. مجلس تو صدر و ذیل نداشت. مقامات، زیاد آمده بودند. اما نه خودشان می‌خواستند نامی از آنها برده شود و نه برای کسی مهم بود که فلانی چه‌کاره است. همه شبیه هم بودند. پیر و جوان، شهری و روستایی، عوام و خواص، همه و همه انگار جامه‌ی ناپیدای احرام برتن، قطره قطره به آن اقیانوس اضافه می‌شدند. در اقیانوس هم که مهم نیست کجا غرق شوی؟ ما همه غریق بحر غمت بودیم داودجان! پایان مراسم هم که عصر روز هشتم محرم بود! جمعیت داغدار می‌بایست برای زیارتت دسته‌دسته به بهشت سبزپوش آرامگاهت در قلب بیشه‌ی باستانی ناتل می‌آمدند. آن هم در گرمای شرجی تیرماه دیارمان نور! اما باز هم تو رسم میزبانی را به‌جا آوردی! چراکه ناگهان همراه با نسیمی خنک، پیش‌قراول جمع شدی. و به ناتل که رسیدیم ناگهان بغض یک‌ساله‌‌مان به بارانی بی‌امان تبدیل شد! چنان بارانی گرفت که نه‌تنها آبی بر آتش جگر پدر، مادر، خواهر، برادر، برادرزاده‌ها و همه‌ی داغداران بی‌شمارت ریخت، بلکه شور و شوقی وصف‌ناشدنی در صف عزاداران به پا کرد. تا جایی که پدر داغدیده‌ات کمر راست کرد و زیر بارانی که هدیه‌ای بهشتی از جانب تو بود، ایستاد و به رسم نیاکان پاکش شروع کرد به چاووشی خواندن! و دیگر نمی‌دانم اشک‌ بی‌امان مردم بود یا باران رحمت الهی که سراپای ناتل و روح اهل قبور و جان حاضران را شست و طراوت بخشید. به‌راستی که سنگ تمام گذاشتی داودجان! آیا میان این‌همه به‌ظاهر زندگان، از تو زنده‌تر هم می‌توان یافت؟! من که نمی‌بینم. بگذریم، حرف برای گفتن زیاد دارم. اما مجال، اندک. اولین سالگرد رها شدنت را از قفس تنگی که هرگز گنجایش بزرگی روحت را نداشت، به تو تبریک می‌گویم داودجان. سلام ما را به مقتدایت اباالفضل(ع) برسان.

✍ افشین علا
🗓️مرداد ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

به بهانه‌ی سالگرد احمد شاملو

💢نگاه وزیر آینده‌ی ارشاد به شعر!💢

چند سال پیش رهبر انقلاب در دیدار سالانه با شاعران، ضمن بیان مطالب ارزنده‌ای در خصوص شعر فارسی. به نکته‌ای اشاره کردند که بسیاری از مخاطبان را به شگفتی واداشت. معمولا انتظار می‌رود که شاعران در چنین جلسه‌ای به قرائت اشعاری با مضامین آئینی و انقلابی اکتفا کنند. اما وقتی که یکی از شاعران شعر عاشقانه‌ای خواند، با استقبال رهبر انقلاب مواجه شد. ایشان ضمن اشاره به ضرورت سرودن این‌گونه اشعار، به نکته‌ی بدیعی اشاره کردند که برای شخص من بسیار مغتنم بود. ایشان "عشق" را یکی از مضامین ارزشمند در تاریخ ادبیات فارسی دانستند و اشعار عاشقانه‌ی ایرانی را در مقایسه با سایر ملت‌ها و جوامع، اشعاری ناب و "عفیف" خواندند. ازجمله مقایسه‌ای کردند با شعر عرب که با وجود قوت و استحکام، اغلب شعرهای عاشقانه‌ی آن به توصیف جاذبه‌های ظاهری و جسمانی معشوق اشاره دارد. به گونه‌ای که در شعر قدیم و نوین عرب، گاه شاهد سروده‌هایی هستیم که در آنها به جزئیات زیبایی‌های جسمانی حتی با ذکر نام معشوقه‌ی شاعر پرداخته شده است. اما اغلب شاعران ایرانی حتی در توصیف معشوق زمینی خود، در پرده بودن و حریم نگاه داشتن را اصل قرار داده‌اند. سخنان رهبر انقلاب تا اینجا تعجب برانگیز نبود. اما وقتی این مشی عفیفانه را به شعر معاصر نیز تعمیم دادند و برای مثال به عاشقانه‌های شاملو برای آیدا اشاره کردند، به وضوح می‌شد غافلگیر شدن حاضران را دید! چراکه کسی توقع نداشت رهبر انقلاب اسلامی که فقیه، مجتهد و مرجع تقلید نیز هستند، از شاعری چون شاملو که یکی از بزرگ‌ترین نمادهای دگراندیشی و مخالفت با نظام اسلامی است، تمجید کنند. آن هم با اشاره به اشعار عاشقانه‌اش! به خاطر همین غافلگیری بود که یکی از حاضران برآشفته شد و به ایشان یادآوری کرد که در برخی شعرهای عاشقانه‌ی شاملو مضامین "اروتیک" نیز به چشم می‌خورد! اما رهبر انقلاب به مزاح و با ذکر این جمله‌ی کوتاه که: "برای همسرش بوده و اشکالی ندارد" به این بحث خاتمه دادند.
حالا در پاسخ این‌که یادآوری چنین خاطره‌ای چه دخلی به وزیر ارشاد آینده دارد؟! باید بگویم: به عنوان یک شاعر توقع دارم همه‌ی متولیان امور فرهنگی و هنری به‌ویژه وزیر ارشاد بر تمامی ساحات و گرایش‌های شعر امروز اشراف داشته باشند و از درخشش هم‌آوردان و دگراندیشان این عرصه نهراسند. نه آن‌که توقع داشته باشم به ترویج چنین فضایی در شعر معاصر بپردازند. اما لااقل روادار باشند و توفیق چنین شاعرانی را انکار نکنند. هرچند متاسفانه شاعران روشنفکر و دگراندیش، غالبا شعر متعهد را نادیده می‌گیرند و درخشش‌های شعر انقلاب را انکار می‌کنند. تا جایی که هر شاعری را که به انقلاب اسلامی ملت ایران متعهد باشد با عناوینی چون شاعر حکومتی، وابسته و... می‌نوازند. اما ما وظیفه نداریم با مخالفان خود مثل آنان رفتار کنیم. کمااین‌که رهبر انقلاب با وجود بدیهی بودن ضدیت‌شان با چهره‌هایی مثل شاملو، حاضر نشدند جایگاه او را به عنوان یکی از استوانه‌های شعر معاصر نادیده بگیرند. این در حالی است که شاملو از خصمانه‌ترین مضامین بر علیه نظام، امام و رهبری ابایی نداشت. این نگاه و مشی رهبر انقلاب که خود، شاعری توانمند و منتقدی چیره‌دست نیز هستند، در خصوص زنده‌یاد اخوان ثالث هم مشهود است. ایشان با آن‌که آشکارا به شعر کلاسیک گرایش بیشتری دارند و گاه از ابهام‌ها و پیچیدگی‌های بی‌مبنای رایج در شعر موج نو انتقاد کرده‌اند، بارها در مواجهه با اشعار شاعرانی که شعرنو یا سپید خوانده‌اند، آنها را به جهان ذهنی و زبانی اخوان توجه داده‌اند. توجه ایشان به استحکام و قوت آثار اخوان ثالث در حالی است که زاویه داشتن و دوری این دو دوست و هم‌دیار قدیمی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست.
غرض این‌که مسندنشین وزارتی که رسمی‌ترین متولی امور فرهنگ، هنر و ادبیات در جمهوری اسلامی ایران است، باید همه‌ی ظرفیت‌های موجود در شعر امروز را بشناسد و با اشراف بر جایگاه مخالفان و دگراندیشان، به اعتلای هرچه بیشتر شعر آئینی، انقلابی و حماسی نیز بیندیشد. او نباید به ویترینی کوچک و آرشیوی محدود از اسامی و آثار شاعران همسو با نظام اکتفا کند و بر ارتفاع دیوار فاصله‌ها بیفزاید. شعر انقلاب یک حقیقت روشن و دستاوردی تاریخی و غیرقابل انکار است که نفی و تمسخر دگراندیشان و معاندان از عظمت و رونق آن نمی‌کاهد. هرچند از شاعران منتقد و معترض نیز انتظار می‌رود از توهم "بر سلطه بودن" دست بردارند و در برابر انقلابی که خون دهها هزار سرو و شمشاد شهید پشتوانه‌ی آن است، به وسوسه‌ی قهرمان شدن نزد افکار عمومی، فضای مجازی و رسانه‌های بیگانه نیندیشند.

افشین علا
مرداد ۱۴۰۳

@afshinala

Читать полностью…

افشين علا

✨انتخاب✨

روز آزمون رسیده است
وقت اختلاف نیست
هیچ‌کس
از مشارکت در امتحان معاف نیست

یک طرف قلمروی به وسعت جهان
یک طرف خرابه‌ای به تنگی نفس
یک طرف هجوم بمب‌های بی‌امان
یک طرف زنان و کودکان در قفس

این صفی که تارومار می‌شود
لشکر حماس نیست
کودک و زن و عشیره‌ی من و شماست
جنگ، جنگ حق و باطل است
گوهر بشر در این نبرد
آشکار می‌شود
این چکیده‌ی تمام ماجراست

تو در این میان کدام جانب ایستاده‌ای؟
جانب حسین
یا یزید؟
انتخاب سومی نمانده است
غزه، کربلاست!

✍🏻 #افشین_علا
تیر ۱۴۰۳

📚کانال رسمی افشین علا📚

✨ /channel/afshinala ✨

Читать полностью…

افشين علا

💢تا وا رهد این تیر💢

مولای من از خویش نشانی بفرستید
جان‌ها به لب آمد همه، جانی بفرستید

مانند ترنجی‌ست دلم پر شده از خون
از تیزی آن تیغ، نشانی بفرستید

یا خود ز در آیید که انگشت ببرّیم
یا طاقتی و صبر و توانی بفرستید

یا پرده‌ی غیبت بدرانید به یک‌بار
یا مژده‌ی آن را به جهانی بفرستید

بر جان ستم شعله‌ای از خشم ببارید
بر آتش غم، آب روانی بفرستید

با خُلق نبی، روشنی ای زاده‌ی نرگس
بر دیده‌ی خلق نگرانی بفرستید

انباشته از مال حرام است شکم‌ها
بر سفره‌ی ما لقمه‌ی نانی بفرستید

هر سو دل مظلوم شد از آه، لبالب
تا وا رهد این تیر، کمانی بفرستید

این نیست نمازی که خدا خواسته، از نو
بر مأذنه‌ها بانگ اذانی بفرستید

پرونده‌ی ما لایق امضای شما نیست
بر نامه‌ی ما مُهر امانی بفرستید

✍️ افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا

Читать полностью…

افشين علا

از زبان حضرت سیدالساجدین (ع)

🔳در غروبی نفس‌گیر🔳

پیش چشمم تو را سر بریدند
دست‌هایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود

گفتی: آیا کسی یار من نیست؟
قفل بر دست و دندان من بود
لحظه ای تب امانم نمی داد
بی تو آن خیمه زندان من بود

کاش می‌شد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم
کاش تقدیرم از من نمی خواست
تا که در خیمه بیمار باشم

ماندم و در غروبی نفسگیر
روی آن نیزه دیدم سرت را
ماندم و از زمین جمع کردم
پاره های تن اکبرت را

ماندم و تا ابد دادم از کف
طاقت و تاب بعد از اباالفضل
ماندم و ماند کابوس یک عمر
خوردن آب بعد از اباالفضل

ماندم و بغض سنگین زینب
تا ابد حلقه زد بر گلویم
ماندم و دیدم افتاده در خاک
قاسم آن یادگار عمویم

گفتم ای کاش کابوس باشد
گفتم این صحنه شاید خیالی‌ست
یادم از طفل شش ماهه آمد
یادم آمد که گهواره خالی‌ست

پیش چشمم تو را سر بریدند
دست‌هایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود...

✍ افشین علا

✨🆔
@afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🏴🏴"هنوز در پی لبیک"🏴🏴


نبود غیر حرامی، به هرطرف نگریست
ولی خروش برآورد: "یاری آیا نیست؟"

مخاطبش چه کسی بود روز عاشورا؟
به جز من و تو خطاب حسین با چه کسی است؟

چه گفت با بشریت در آن دیار غریب
که قرن های پیاپی بشر شنید و گریست؟

هنوز خون گلویش به نیزه ها باقی
هنوز در پی لبیک، بانگ او جاری است

چه داند آن که به ذلت خوش است، کیست حسین؟
چه داند آن که خموشی گزید، زینب کیست؟

چه کس به غیر اباالفضل در جهان دانست
به گاه خون و خطر، معنی برادر چیست؟

دوام مسند و نان است و نام، همت ما
در این زمانه خدارا چه کس حسینی زیست؟

ستم ز هر که زند سر، نسب برد به یزید
شرف، اگر به جهان ماند، از حسین علی است


✍🏻افشین علا




‏✨🆔 @afshinala
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺



yon.ir/xWj1p

آدرس اینستاگرام:

Instagram.com/afshin.ala

Читать полностью…

افشين علا

◼️تركیب بند◼️

▪️نهم: امام سجاد (ع)

زین العباد را چو به زنجير و غل زدند
گويی كه تازيانه به ختم رسل زدند

تا هر قدم ز پای بيفتد در آن سفر
شام و عراق بين هم از كينه پل زدند

وقت ورود قافله، عالم ز شرم سوخت
خنياگران شام چو طبل و دهل زدند

گلهای باغ فاطمه بر نيزه بود و خلق
در جشن خويش بر در و ديوار گل زدند

تنها نسوخت شهپر روح الامین ز شرم
آتش به مصحف و سُوَر از جزء و كل زدند


"سجاد اسير بود و در آزادگی امير
گريان ز خطبه های بليغش جوان و پير"

✍️افشين علا

@afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

◼️ترکیب بند◼️

◾️هفت: حضرت رقیه (س)

وای از سه ساله ای كه قيامت به شام كرد
با كار خود قيام پدر را تمام كرد

آل اميه تا كه نبينند روز خوش
محشر به پا رقيه به هر صبح و شام كرد

چون طشت را مقابل رويش گذاشتند
از جا جهيد و بر سر خونين سلام كرد

گه شد ز خويش بيخود و افتاد بر زمين
گاهی ز جا بلند شد و احترام كرد

هم قصه ها ز خار مغيلان به شاه گفت
هم زخم تازيانه، عيان بر امام كرد


"دختر، سه ساله بود ولي شد شهيد عشق
چون عطر ياس، رايحه اش ماند در دمشق"

✍️افشين علا

@afshinala
‎🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

😂شوخی با جناب محمدجواد ظریف😂
(با کسب اجازه از حضرت حافظ)

🔹زبان حال پزشکیان (۲)🔹

دست‌ در لیست‌تان با رفقا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

این چه سعی است که در نیمه رهایش کردی
شوخی انگار که با جمع شما نتوان کرد

دولت این دوره به صد خون دل افتاد به دست
پس بیا قهر نکن کار رها نتوان کرد

عارضت موقع تبلیغ، گل انداخته بود
سرخ حالا به دوصد بوسه چرا نتوان کرد

نظر پاک تو این بود که از جمع خودی
همه را نصب کن از دم، که سوا نتوان کرد

شاید از کاپشنم سخت به تنگ آمده‌ای
چه کنم بر تن مسعود قبا نتوان کرد

غیرتم کشت که از آذری جهرمی‌ات
دو سه ماهی‌است که یک لحظه جدا نتوان کرد

مشکل رابطه با غرب نه در دانش ماست
با شما بر سر این چون و چرا نتوان کرد

تا به حدی است تورا نازکی طبع ظریف
که جز اصحاب تو نصب وزرا نتوان کرد

به جز ابروی تو محراب به کابینه نبود
طاعتِ غیر تو در دولت ما نتوان کرد

✍ افشین علا
🗓️مرداد ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

چون‌که صد آید نود هم پیش ماست



پس از مدتها گمانه‌زنی پیرامون گزینه‌ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ظاهرا معرفی جناب دکتر سید عباس صالحی به مجلس قطعی شده است. این انتخاب را که نشانگر درایت و موقع‌شناسی جناب دکتر پزشکیان است به فال نیک می‌گیرم و از نمایندگان محترم مجلس می‌خواهم در دادن رأی اعتماد به برادر دانشمند و استاد فاضل جناب آقای صالحی تردید نکنند. چراکه ایشان هم در میان ارکان نظام و هم نزد اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات احترام فوق‌العاده‌ای دارند و اشراف‌شان بر مبانی دینی و فرهنگی بر همگان ثابت شده است. از امتیازات دیگر ایشان بی‌نیازی و بی‌اعتنایی به منصب و مقام است، به گونه‌ای که چندی پیش ضمن انصراف از قبول مجدد وزارت فرهنگ، تصدی امور مؤسسه‌ی وزین اطلاعات را بر حضور در عرصه‌ی قدرت ترجیح داده بودند. اما با احترام به سایر گزینه‌های محترم که همگی چهره‌های خوشنام و موجهی هستند ظاهرا کسی به‌اندازه‌ی جناب دکتر صالحی جامعیت لازم را نداشت و نتوانست رضایت همه‌ی نگاه‌ها و سلایق را جلب کند. حق هم همین بود و می‌توان گفت چون‌که صد آید نود هم پیش ماست. به عنوان کوچک‌ترین عضو اصحاب قلم، بابت این انتخاب از رئیس جمهور عزیز و نیز از جناب دکتر صالحی که علیرغم میل باطنی، تصدی این وزارت مهم را پذیرفتند تشکر می‌کنم. هرچند امیدوارم موسسه‌ی اطلاعات، این یادگار ارجمند زنده‌یاد دعایی نازنین نیز همچنان از حضور جانشین شایسته‌ی ایشان آقای دکتر صالحی بهره‌مند باشد.



افشین علا✍🏻
مرداد ۱۴۰۳


https://B2n.ir/p58916

Читать полностью…

افشين علا

🔹زنده‌ام هنوز!🔹

حال مرا بپرسی اگر، زنده‌ام هنوز
دلواپس گذشته و آینده‌ام هنوز

گاهی به کنج خلوت و گاهی میان جمع
هر گوشه چون غبار پراکنده‌ام هنوز

نوکیسه‌گان اگر به خدایی رسیده‌اند
شکر خدا که غرق گنه، بنده‌ام هنوز

با من اگر به فکر قمارند دوستان
خسران نمی‌کنند، که بازنده‌ام هنوز

در حیرتم که از غم دنیا و اهل آن
دل کنده‌ام ولی ز غم آکنده‌ام هنوز

یاران سروقد همه رفتند سرفراز
من مثل بید پیر، سرافکنده‌ام هنوز

خشم تو بهتر است ز بخشش که بارها
از جرم من گذشتی و شرمنده‌ام هنوز

✍ افشین علا
🗓️مرداد ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

 

Читать полностью…

افشين علا

❇️خبرنگاران



ای خبرنگاران، ای راویان دانایی
وارث رسولانید با دم مسیحایی

می‌کنید در میدان با یلان، هماوردی
کار لشکری کردید گاه خود به تنهایی

هم گهرشناسان را انس با اسامی‌تان
هم جریده‌خوانان را با شما هم‌آوایی

ای خوشا نگارش‌ها، نقدها، گزارش‌ها
اشتیاق عکاسی، شور صفحه آرایی

پای حرف‌هاتان تا یک دقیقه بنشینیم
برده‌اید ساعت‌ها رنج راه‌پیمایی

جوهر حقایق شد جاری از قلم‌هاتان
گرچه می‌کند باطل، میل خامه فرسایی

مرغ زیرکید آری بر شما همین زیبد
در رهایی استغنا در قفس، شکیبایی

ملت از شما خرسند در رسانه ها هرچند
سخت می‌توان گفتن حرف حق به شیوایی

افشین علا



📚کانال رسمی افشین علا


@afshinala

Читать полностью…

افشين علا

https://vista.ir/n/javanonline-qkn63

Читать полностью…

افشين علا

📕ح‌س‌ی‌ن...

"حماس" چون رازی‌ است
نهفته در ایجاز
که می‌شود با "حا"
حروف آن آغاز

شروع آن با "حا"ست
شبیه "حزب‌الله"
دو بال یک پرواز
جدا ولی همراه

به "حشد" و "حوثی" نیز
نگاه کن یک بار
همان "ح"ی جیمی
دوباره شد تکرار

در اين اسامی "حا"
كه حرف آغاز است
بدون علت نيست
شبيه يك راز است

اشاره‌ای پنهان
به روز عاشوراست
به راز آن اسمی
که ابتدایش "حا"ست

افشین علا✍🏻

مرداد ۱۴۰۳


📚کانال رسمی افشین علا
@afshinala

Читать полностью…

افشين علا

🔹نتانیاهو🔹

حک شدی مانند دشنام رکیکی روی دیوار مبال جاده‌ای منفور
مانده‌ای مانند مرداری نهان در آشغال کوچه‌ای چرکین
مثل مولود پلیدی حاصل دلالی قواده‌ای منفور

ای دریغ از نام بنیامین
بر تو ای نوزادکش، ای وصله‌ی ناجور فرزندان اسرائیل
تهمت مردی کجا و تو کجا ای شرمگین از شیوه‌ی خون‌ریزی‌ات قابیل؟
روسپید از تو تمام  روسپی‌ها، ای به ظاهر مرد!
ای چو خفاشان خون‌آشام شوم هرزه‌ی شبگرد
از تو خواهد ماند چون هم‌پیشه‌ات شارون
لاشه‌ی گندیده‌ای بر دامن صهیون
در دل ویرانه‌ها پوسیده چون سگ‌ماده‌ای منفور

ای نتانیاهو! نه تنها بچه‌های غزه با بغض تو می‌بالند
می‌زنندت سنگ نفرین مردم دنیا
بی‌هراس از زوزه‌‌ات چون در قفس، فردا
حبس خواهی شد
همچو گرگی پوزه‌اش پوشیده در قلاده‌ای منفور

✍ افشین علا
🗓️مرداد ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

 

Читать полностью…

افشين علا

https://farsnews.ir/Book_Culture/1721886715920630511

Читать полностью…

افشين علا

اين شعر را چند سال پيش، زمانی سرودم كه مردی به خاطر فقر، خودش را از پل ميرداماد حلق‌آويز كرده بود.
افسوس كه آن ماجرای تلخ، بارها تكرار شد تا نوبت به این جوان رسید که شنیدم در بزرگراه نواب، خودش را حلق‌آویز کرده است. وای بر ما...

◼️این کشته‌ی آویخته از پل◼️

این کشته‌ی آویخته از پل، جسد ماست
این صحنه‌ای از نیستی مستند ماست

از ترس اجل، سکه نریزید به پایش
ای رهگذران! این تن بی‌جان، جسد ماست

بر سینه‌ی پر حسرت او در گذر عمر
شاید اثر خواهشی و دست رد ماست

ناخواسته ما نیز در این قتل، شریکیم
آن ضربه‌ی آخر چه بسا از لگد ماست!

تنها نه فقط یک نفر است این تن بی‌جان
این خودکشی جمع فزون از عدد ماست

امروز رسیده‌ست اگر جان به لب او
فردا چه بسا مرگ چنین در صدد ماست

این جسم معلق که چو شماطه‌ی ساعت
خوابیده، نمایش‌گر اوقات بد ماست

دادیم به دنیا دل و كامى نگرفتيم
این فاجعه‌ها حاصل داد و ستد ماست

حق داشت اگر حکم به اعدام خودش داد
در این قفس تنگ که حبس ابد ماست

در عدل و قضا تیر امیران به خطا رفت
این کشته‌ی آویخته از پل، سند ماست...

✍🏻افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🧚به حوثیان یمن



فرشته‌ها! برسانید از این دیار کهن
سلام ملت ما را به حوثیان یمن

به آن قبیله بگویید سرزمین شما
شده‌ست قبله‌گه سروها به دشت و دمن

سلام ما به شهیدان‌ سرفراز شما
که خفته‌اند به هر سو بدون غسل و کفن

سلام ما به زنان و به کودکان شهید
که چید دست خزان، برگ و بارشان ز چمن

به رغم این‌همه ماتم رسیده‌اید از دور
به داد غزه‌‌ی مظلوم مثل پاره‌ی تن

امید خلق فلسطین به دست‌های شماست
نه شاخ و شانه‌ی حکام در شعار و سخن

مثال صعده و قدس است اتحاد دو جان
مثال غزه و صنعاست روح در دو بدن

خوشا به پنجه‌ی صیادتان که از ره دور
فشرده حلق تل‌آویو را میان رسن

خوش آن شهاب که رد شد به رغم گنبد خصم
ز شام تیره و سوزاند آشیان زغن

به حکم‌تان سفر دزدهای دریایی
چه قاطعانه به دریای سرخ شد قدغن

به روز واقعه بلعند تا فراعنه را
خلیج فارس درآمیخت با خلیج عدن

اگرچه دور ز مایید خاک پاک شما
به چشم ماست گرامی شبیه خاک وطن

شما صحابی پیغمبرید در این قرن
جهان به حسرت دیدارتان اویس قرن

گزیده‌اند شما را برای عصر ظهور
نبی و فاطمه و حیدر و حسین و حسن



✍🏻افشین علا
تیر ۱۴۰۳

📚کانال رسمی افشین علا
@afshinala

Читать полностью…

افشين علا

🔹کودک، دگر نماند!🔹

ما هیچ ما نگاه، فلسطین
مظلوم بی‌پناه، فلسطین

شد غزه، خیمه‌گاه اسیران
گودال قتلگاه، فلسطین

صیدی که دست و پا زده در خون
بی‌جرم و بی‌گناه، فلسطین

دنیاست لشکر عمر سعد
بی لشکر و سپاه، فلسطین

راه نفس بر او شده مسدود
چشمش ولی به راه، فلسطین

چشم‌انتظار صبح رهایی
در این شب سیاه، فلسطین

از دست داده ساقه‌ی ریحان
هر سو چو برگ کاه، فلسطین

هم باغ و خانه‌اش شده ویران
هم خرمنش تباه، فلسطین

در رخوت و سکوت به محشر
بر عالمی گواه، فلسطین

از نابرادران عرب شد
یوسف‌صفت به چاه، فلسطین

خاری نشانده است ز اندوه
در چشم مهر و ماه، فلسطین

کودک دگر نمانده خدایا
ای وای غزه، آه فلسطین...

✍ افشین علا
🗓️تیر ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

https://www.hamshahrionline.ir/news/866760/%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D9%88%D8%B6%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B9-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%86%D8%AF

Читать полностью…

افشين علا

◼️ترکیب بند◼️

▪️دهم: استغاثه به اباعبدالله (ع)

اي شاه دين! عريضه‌ی ما را وصول كن
دانم كه نيست قابلت اما قبول كن

اي پاره‌ی وجود نبی! نامه ام بخوان
پس پاره پاره زير قدوم رسول كن

بر آن نگاه مرحمتی از علی بخواه
يا مستحق گوشه‌ی چشم بتول كن

گو با حسن كه از جگر شرحه شرحه ات
شوری نصيب اين كلمات ملول كن

در وقت احتضار به بالين من بيا
ای سر! ز روی نی به مزارم نزول كن


"مگذار نااميد بميرم حسين جان
كاری بكن شهيد بميرم حسين جان"


✍ افشین علا


@afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

◼️ترکیب بند◼️

▪️هشت: حضرت زینب (س)

زينب چه ها كشيد؟ نگنجد به باوری
چون او نزاده مادر تاريخ، دختری

خاكم به سر كه در دل گودال قتلگاه
چون او كسی نديده گلوی برادری

دريای بی كرانه‌ی آن سينه‌ی صبور
هر گوشه داشت ماهی در خون شناوری

در نزد او يزيد كه باشد؟ خسی حقير
ابن زياد كيست؟ غبار سبك سری

تنها نه شام و كوفه، كه عالم نديده است
دربند و داغديده چو زينب، سخنوری


"خجلت برد به روز قيامت زمين از او
مردانگی‌ست تا به ابد شرمگين از او"


✍️افشين علا

@afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

◼️ترکیب بند◼️

▪️شش: جناب حر


اول كسی كه بست ره شاه كربلا
حر بود و بوالعجب كه شد اسطوره‌ی ولا

مردانه كرد توبه و در آزمون عشق
با خون خويش داد به آزادگی جلا

آنسان حماسه ساخت كه روشن ز نام اوست
چشم فلك، چنان كه شب از گنبد طلا

آوازه‌ی ندامت و شرح رشادتش
تاريخ را به غبطه بر او كرد مبتلا

آری سر بريده‌ی او می دهد هنوز
از روی نی به جانب آزادگان، صلا


"فرمود شه، چو جانب آن كشته رو نهاد:
حقا كه بر تو مادرت اسمی نكو نهاد"

✍️افشين علا

@afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…
Subscribe to a channel