afshinala | Unsorted

Telegram-канал afshinala - افشين علا

4727

✅شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی ✅دانش آموخته علوم سیاسی در دانشگاه تهران

Subscribe to a channel

افشين علا

☀️سفر به سرزمین شعر☀️
🔺بخش چهارم

به خاطر رفت و آمدهای مکرر به مراسم متعدد، شب که به هتل برگشتم، پادردم شدید شده بود. خواستم استراحت کنم که رسپشن زنگ زد و گفت "عالمی" به ملاقات شما آمده است! تعجب کردم. کدام عالم، آن هم در تاجیکستان! می‌خواهد مرا ببیند؟ بر اساس اطلاق صفت عالم در ایران به روحانیان، انتظار دیدار با یک عالم دینی را داشتم. نامش را پرسیدم. نمی‌شناختمش. به دلیل پادرد عذرخواهی کردم و از رسپشن خواستم ایشان را به اتاقم راهنمایی کند. با آن‌که منع داشت، با فروتنی و نجابت ذاتی تاجیک‌ها تمام تلاشش را کرد تا توانست اجازه‌ی ورود آن عالم را بگیرد. اما وقتی در را باز کردم با مرد کت‌وشلواری و کراوات‌زده‌ی کهن‌سالی مواجه شدم که مرد جوانی هم او را همراهی می‌کرد. همان‌ موقع دریافتم که در تاجيکستان به افراد دانشمند یا متخصص در هر زمینه‌‌ای عالم می‌گویند. او نیز یکی از پزشکان خبره‌ی تاجیک بود که دستی هم در ادبیات داشت و در برنامه‌های آن روز مرا دیده بود و برای ابراز عواطف و احترام عمیق به دیدار من ناقابل آمده بود. حتی توقع نداشت که او را به نشستن و صرف چای و قهوه دعوت کنم. اما وقتی به رسم ادب چنین کردم با شادی آشکاری به مرد جوان همراهش اشاره کرد که با او داخل شود. پزشک پیر به کمک مرد جوان پالتویش را درآورد و کاناپه‌ی روبه‌روی مرا که بر تخت نشسته بودم برای نشستن نتخاب کرد و به مرد جوان هم که معلوم شد دست‌یار اوست، اجازه داد کنارش بنشیند. بعد در کیف دستی‌اش را باز کرد و یک پماد و یک ورق قرص درآورد و گفت: چون متوجه پادردتان شدم، اینها را که ساخته‌ی دست خودم است و ترکیب کاملا گیاهی دارد برایتان آوردم. کلی هم پرس و جو کردم تا محل اسکان‌تان را پیدا کنم!
بی‌نهایت شرمنده و شگفت‌زده شدم. با خودم گفتم: خدایا این ملت چقدر مهربان‌اند! و چقدر به ایران و ایرانی علاقه دارند! و شعر برایشان چقدر مغتنم است! تعجبم زمانی بیشتر شد که کارت شخصی و بروشوری از تولیدات دارویی‌اش را هم به من داد و معلوم شد در حوزه‌ی خودش فرد نخبه و سرشناسی است. مزرعه‌ای هم در ۱۴۰ کیلومتری دوشنبه داشت که گیاهان دارویی لازم برای تولید در کارخانه‌ی شخصی‌اش را همان جا پرورش می‌داد.
نمی‌دانستم با چه زبانی از آن پیرمرد محترم تشکر کنم. مخصوصا از این جهت که خودم نتوانسته بودم برای استقبال از او به لابی هتل بروم و او و دستیارش را تا اتاقم کشانده بودم. از حال و روز دستیارش پرسیدم. گفت از تاجیک‌های ساکن ازبکستان است، اما به شوق شاگردی دکتر به تاجیکستان آمده و مقیم دوشنبه شده است. صحبت از ازبکستان که شد بی‌اختیار از حال و هوای سمرقند و بخارا پرسیدم و با شنیدن توصیفات شاعرانه‌ی مرد جوان اشک در چشمم حلقه زد.

راستی مرزهای سرزمین‌های غصبی ایران‌زمین در آسیای میانه را کدام دست نابه‌کاری ترسیم کرده بود که بین افراد و اقوام این قوم شریف مرز کشید؟ عجیب‌تر آن‌که هم در ازبکستان و هم افغانستان، جمعیت تاجیک‌ها بیشتر از جمعیت خود تاجیکستان است! تاجیک‌هایی که ناگفته پیداست آنها هم در تب و تاب ایران‌اند و به زبان مادری ما سخن می‌گویند و دل در گرو فرهنگ و ادبیات ناب پارسی دارند.
وقتی آقای پزشک با شور و اشتیاقی خاص از سفرهای مکررش به تهران گفت و سراغ بسیاری از بزرگان شعر و ادبیات ایران را از من گرفت، متوجه عمق اشراف او بر ادبیات معاصرمان شدم. بعد هم گفت که به‌زودی باز هم به تهران خواهد آمد و از من خواست شاعرانی را که می‌شناسم در مکانی جمع کنم تا پیرمرد بتواند از نزدیک با آنها ملاقات کند. بعد از آن شب هم پیام‌های متعددی که حاوی همین خواهش بود در واتساپ برایم فرستاد. انگار این بزرگ‌ترین آرزویش بود!

✍️ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

https://B2n.ir/e10704

Читать полностью…

افشين علا

☀️سفر به سرزمین شعر☀️
🔺قسمت دوم

برنامه‌های چهارشنبه‌، فشرده بود. اول به کتابخانه‌ی ملی رفتیم تا نشست مشترکی با شاعران تاجیک داشته باشیم. از همان پای پله‌ها با استقبال زیبا و موزیکال گروهی از بازیگران و نوازندگان مواجه شدیم. در سالن هم جمعیت زیادی به انتظار نشسته بودند. دور میزگرد مخصوص مهمانان، کنار شاعران پیش‌کسوت تاجیک نشستیم و به خوش و بش مشغول شدیم. من بیشتر از همه از دیدار مجدد گلرخسار صفی‌آوا که بارها در ایران و تاجیکستان همدیگر را دیده بودیم خوشحال شدم. وزیر گردشگری ایران و وزیر فرهنگ تاجیکستان که آمدند، مراسم شروع شد. هم صحبت‌ها شيرين بود و هم شعرخوانی‌ها. در لابه‌لای برنامه هم چند نوازنده و خواننده‌ی تاجیک، آثار دلنشینی اجرا می‌کردند. من دو شعر خواندم به یاد دو هنرمند فقید تاجیک. دولتمند خالف خواننده و مهمان بختی شاعر. خوشبختانه پسر دولتمند هم حاضر بود و قطعه‌ای را اجرا کرد که همان حال و هوای آثار پدر را داشت. بعد از آن مراسم که با استقبال پرشوری همراه بود، برای ناهار به رستوران ایرانی بانو رفتیم. بعد از آن هم به محلی برای افتتاح موزه‌ی آثار خطی. برنامه‌ی عصر هم بازدید از نمایشگاه دستاوردهای علمی بخش‌های دولتی و خصوصی بود و دیدار با فعالان حوزه‌ی گردشگری. علاوه بر مقام‌های تاجیک و وزیر گردشگری خودمان، چند نفر از گروه ما هم سخنرانی کردند. من ترجیح دادم پیرامون سواحل و جزایر ایرانی خلیج فارس حرف بزنم. به‌ویژه کیش که سال‌هاست دغدغه‌ی جذب گردشگران خارجی به این جزیره‌ی زیبا را دارم. چون مواهب اقلیمی بخش شمالی خلیج فارس به‌مراتب بیش از بخش جنوبی آن است، اما متأسفانه بر اثر غفلت خودمان و تبلیغات سوء علیه ایران، نزد ملت تاجیک و بسیاری دیگر از شهروندان کشورهای عضو اکو ناشناخته مانده است. همین‌طور به مذاکراتم با دکتر سرور بختی اهل کشور تاجیکستان و رئیس پیشین مجتمع فرهنگی کشورهای عضو اکو درخصوص تبدیل کیش به پایتخت ادبیات اکو و نیز مرکزی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی این حوزه‌ی بزرگ تمدنی در آسیا اشاره کردم که با استقبال جدی ایشان و برخی دیگر از نمایندگان کشورهای عضو روبه‌رو شده بود. اما متأسفانه اقدامی انجام نگرفت و امیدوارم در دولت جدید با همت دبیر سازمان مناطق آزاد، وزیر گردشگری و سایر مسئولان ذیربط، به این مطالبه توجه جدی شود.

✍️ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

https://B2n.ir/q52303

Читать полностью…

افشين علا

دیدار با خانم گل‌رخسار صفی‌آوا شاعر ملی تاجیکستان که در این کشور به "مادر ملت تاجیک" مشهور است.

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

شعر من از زبان شما زیباست...

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

حضور در یکی از مدارس ایرانی شهر دوشنبه در جمع بچه‌های ایرانی، افغانی و تاجیک

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

https://www.irna.ir/news/85721265/%D9%84%D8%A8%D8%AE%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D8%B2%D9%86-%D8%B1%D9%81%DB%8C%D9%82-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D9%85%D9%86

Читать полностью…

افشين علا

شعری در پاسخ به این سروده‌ی زنده‌یاد فرمان بختی شاعر فقید تاجیک که گفت:

از ازل تا به ابد قسمت من ایران است...

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔸در اين آشفته حالي ها... 🔸

از ایوان نجف رویی به استقبال برگردان
به حال خوش، مرا ای احسن‌الاحوال برگردان

ترازوی ستم را بشکن از شاهین ابرویت
ز دزدان، سهم ما مثقال تا مثقال برگردان

سؤال مال را پاسخ، زغال آتشین دادی
نوال بذل و بخشش را بدان منوال برگردان

به پیش چشم غارتگر بچرخان ذوالفقارت را
چنین سهم یتیمان را به بیت المال برگردان

زر و سیم خوانین را ز کابین زنان، بستان
خواتین ز خشم آزرده را خلخال برگردان

تفأل بر تو باید زد در این آشفته حالی ها
تو ای قرآن ناطق، قرعه از این فال برگردان

ز دام رهزنان دین و دنیا، شیعیانت را
به دامان خودت ای کعبه آمال برگردان...

✍🏻افشین علا

‎✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
@afshinala

Читать полностью…

افشين علا

برگی از شاخه‌ی بالای سرم چیدم، گفتم:
"چشم را باز کنید
آیتی بهتر از این می‌خواهید؟"
می‌شنیدم که به هم می‌گفتند:
"سحر می‌داند، سحر!"
سر هر کوه، رسولی دیدند؛
ابر انکار به دوش آوردند
باد را نازل کردیم
تا کلاه از سرشان بردارد
خانه‌هاشان پر داوودی بود
چشم‌شان را بستیم
دست‌شان را نرساندیم به سرشاخه‌ی هوش
جیب‌شان را پر عادت کردیم
خواب‌شان را به صدای سفر آینه‌ها آشفتیم...

🍀بخشی از "سوره‌ی تماشا"
✍ سروده‌ی سهراب سپهری

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔹ارزش املاک🔹

اگرچه با خزف و خس، سر ستیزم نیست
ز گوشمالی ناکس، گهی گریزم نیست

اگر چو آینه صافم، خیال کج مکنی
گمان مبر چو شکستم، زبان تیزم نیست

مرا به هیزم دوزخ حواله کمتر ده
که دست زور ندارم، که چشم هیزَم نیست

مقام دنیوی و اخروی به کام تو باد
که غیر دوست نیازی به هیچ چیزم نیست

چو رودخانه روانم به شوق اقیانوس
در این مسیر هراسی ز افت و خیزم نیست

به گور، ارزش املاک روی هم چند است؟
بگیر، مال تو! حاجت به یک پشیزم نیست

اگر تو شاه جهانی منم غلام علی (ع)
هوای حاجب و فرمانبر و کنیزم نیست

تو پشت میزی و من صدر مصدر سخنم
بر این اریکه نیازی به پست و میزم نیست

در این سرای کلنگی چه‌سان بیاسایم؟
که سایه‌ی پدر و مادر عزیزم نیست...

✍ افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔹یاد ایام🔹

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

هشتاد و پنجمین سالروز تولد دکتر حسین الهی قمشه‌ای يادگار گرامی حکیم متأله‌ محی‌الدین مهدی الهی قمشه‌ای را گرامی می‌داریم. تندرستی و طول عمر این پاسبان دیرین گنجینه‌ی معارف قرآنی و ادبیات فارسی را از درگاه خداوند مسئلت داریم.

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/245131/%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7.html

Читать полностью…

افشين علا

🎁کریسمس🎁

بابانوئل امسال هم کلی عروسک داشت
سوغاتی بسیار در ابعاد کوچک داشت

در بسته‌های کوچک خود، صید بسیاری
از ساحل سرخ فلسطین، غرق پولک داشت

از غزه گل‌های فراوان چیده بود امسال
در دست‌، برگ لاله و نسرین و میخک داشت

تمثال‌های پاک مثل حضرت مریم
از چهره‌های پرپر سار و چکاوک داشت

از خاور، آنها را برای باختر می‌برد
چون غرب وحشی اشتهای نعش کودک داشت

از موی دختربچه‌های کشته در آوار
دور درخت کاج خود بسیار پیچک داشت

در زادگاه حسرت عیسی به جای برف
فصل زمستان خوشه‌های بمب و موشک داشت

سال نوی میلادی امسال هم ای غرب!
با کودکان کشته آغازی مبارک داشت

✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

☀️سفر به سرزمین شعر☀️
🔺بخش سوم

بعد از آن‌همه مراسم فشرده اما پرمضمون و شیرین، به دعوت یکی از استادان دانشگاه‌های تاجيکستان که رفاقتی قدیم با دکتر اکرامی‌فر داشت، عازم گشت و گذار در خیابان‌های دوشنبه شدیم. اما چون ایشان نیز مثل من اهل رانندگی نیست دوست صمیمی‌اش که او هم از استادان دانشگاه است زحمت رانندگی را قبول کرد. چهار نفری به رستورانی رفتیم و ساعت‌ها به گپ و گفت مشغول شدیم. باید بگویم که برای من دیدار این دو عزیز و شنیدن سخنان‌شان بسیار مغتنم بود. پخته و سنجیده اما فوق‌العاده صمیمی و مهربان سخن می‌گفتند، ضمن آن که در آداب‌دانی و پذیرایی نیز به رسم جوانمردان اصیل ایرانی سنگ تمام گذاشتند.
طبق روال همیشگی‌ام که برای آشنایی با زوایای اقلیم، هنر، فرهنگ، تاریخ و ادبیات ملت‌ها کنجکاوی عجیبی دارم، تا توانستم هر دو بزرگوار را پرسش‌باران کردم. از وضعیت اقتصادی، نگرش غالب سیاسی، حقوق اساتید، وضع معیشتی مردم، خاطرات سال‌های جنگ داخلی و... هر دو بزرگوار نیز با حوصله، پاسخ‌های دقیق و قابل تأملی می‌دادند. اشراف‌شان بر وضعیت ایران و اطلاع‌شان از جاذبه‌ها و مشکلات تهران هم ستودنی بود.
نکته‌ی جالب دیگری که این دو میزبان عزیز بر آن تأکید داشتند، جرقه‌ی ظهور آتش داعش در سال‌های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود که آمریکا را عامل اصلی آن برای گرفتن ماهی از آب گل‌آلود فروپاشی و سیطره بر منطقه‌ی آسیای میانه می‌دانستند. یعنی بر این باور بودند که سالها قبل از آن‌ که اهالی خاورمیانه، جنایات وحشیانه‌ی گروه‌های تکفیری را تجربه کنند، ملت‌های تازه به استقلال رسیده‌ی کشورهای پاره‌ی تن ایران در آسیای میانه، طعم تلخ ظهور این جماعت دست‌ساخته‌ی آمریکا را در منطقه‌ی خود به‌ویژه در تاجيکستان چشیده‌اند. کسانی که با سوءاستفاده از اعمال محدودیت‌‌های شدید اتحاد جماهیر شوروی بر اقشار مذهبی و نیز سکولار بودن نظام‌های برآمده از فروپاشی آن ابرقدرت، با شعار اسلام‌خواهی قشرهای زیادی را فریفتند و آتش جنگ‌های داخلی را افروختند و از هیچ جنایتی حتی تجاوز به نوامیس مردم دریغ نکردند. نکته‌ای که در آن سالها ما ایرانی‌ها از آن غافل بودیم یا آن‌طور که باید نسبت به خطرات این به‌ظاهر اسلام‌گرایی حساسیت نشان ندادیم. و اگر اشتباه نکنم بدمان هم نمی‌آمد که کشوری تازه استقلال یافته مثل تاجیکستان که بیش از تمام جهان، دوستدار و شبیه به ایران است، با نگاه مذهبی اداره شود. غافل از آن‌که نه با خیزشی اسلامی، بلکه با شکل‌گیری گروه‌های تکفیری دست‌ساخته‌ی آمریکا مواجه بودیم.
حالا شاید تحلیل من غلط باشد، ولی هرچه بود می‌بایست از همان ابتدا تداوم نگاه سکولار اما بی‌مشکل برای ایران را بر فریب اسلام‌گرایی جعلی و تکفیری ترجیح می‌دادیم. به بیان دیگر شاید آن سالها رفتارهای خشونت‌آمیز و خطرناک این گروه‌ها را به درستی رصد نکردیم و به فکر ورود به قضیه همچون ورود به‌حق‌مان در قضایای سوریه و عراق نیفتادیم. در آن صورت شاید آن مولود نامشروع در نطفه خفه می‌شد و با شکست در آسیای میانه، نمی‌توانست بار دیگر بختش را با آتش‌افروزی در کشورهای خاورمیانه امتحان کند. کمااین‌که امروز هم شاهدیم برخی تکفیری‌های منطقه خاورمیانه به‌ویژه عاملان حملات انتحاری از کشورهای آسیای میانه‌اند که هنوز تحت تأثیر آموزه‌های وهابیون آمریکایی هستند. گرایش خطرناکی که با ذات ملت‌های نجیب این منطقه به‌ویژه تاجیک‌ها که سری از ما سوا هستند، سنخیتی ندارد.
بگذریم، ولی برای من دریافت این واقعیت، هم غافلگیر کننده بود و هم امیدبخش که: تاجیکستانی‌ها با وجود تغییرات سریع و محسوس فرهنگی، عمرانی و سیاسی سال‌های اخیر کشورشان که آشکارا صبغه‌ی غربی دارد، همچنان نزدیکی به ایران و روسیه را ترجیح می‌دهند و دل خوشی از آمریکا ندارند و دولت ایالات متحده را عامل پیدایش داعش و سایر گروه‌های تکفیری می‌دانند.
کاش مسئولان ایران این فرصت را دریابند و از آن برای ایجاد اعتماد و اتحاد بیشتر بین دو ملت نهایت بهره را ببرند.

✍️ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

https://B2n.ir/d54597

Читать полностью…

افشين علا

☀️سفر به سرزمین شعر☀️
🔺قسمت اول

شامگاه سه‌شنبه ۲۵ دی حدود ساعت ده شب به وقت تاجیکستان وارد پاویون فرودگاه دوشنبه شدیم. مثل سفرهای قبل احساس کردم به قرون کهن بازگشته‌ام و قرار است شبیه‌ترین آدم‌ها به نیاکان پاک‌مان را ببینم. پیش از این نیز در سفر به تاجیکستان، حس می‌کردم پاره‌های تن و خویشاوندانی را که قرن‌ها از هم دور مانده بودیم، پیدا کرده‌ام. این بار هم، با دیدن همه‌ی آدم‌ها از مأموران پای پله هواپیما گرفته تا کارکنان فرودگاه و کارکنان وزارت فرهنگ تاجیکستان که برای استقبال از ما آمده بودند، و حتی زن رفتگری که در حیاط مشجر پاویون، جاروکشان و لبخندزنان به من خوش‌آمد گفت، یا نسیم، راننده‌ی ون که ما را به هتل رساند و شبیه نجیب‌ترین جوانان روستاهای ایران قدیم بود، همین احساس را داشتم.
از آخرین سفرم به دوشنبه، بیست سال می‌گذشت‌، اما با وجود نونوار شدن آشکار خیابان‌های عریض و بناهای بازسازی شده‌، تاجیکستان همان حال و هوای قدیم را داشت. دو دهه پیش که آمده بودم امکانات اقامتی و رفاهی برای مسافران بسیار کم بود. اما حالا هتل‌های مدرنی را می‌دیدم که در دو سوی خیابان "صدرالدین عینی" صف کشیده بودند. راستی در تاجيکستان نام بزرگان ادبیات را فقط‌ بر خیابان‌ها نمی‌گذارند. بلکه نام خیلی از نواحی شهری و حتی بعضی شهرستان‌ها را از میان اسامی شاعران‌ انتخاب کرده‌اند. حالا ما که توقع نام شهر و خیابان نداریم! اما کاش در ایران هم به شعر این‌قدر اهمیت می‌دادند.
محل اقامت ما هتل هیلتون بود. هتلی نوساز که اگرچه با استانداردهای بین‌المللی‌‌اش فاصله‌ دارد، اما امکانات رفاهی‌اش خوب است. چون خسته بودم و شام سبکی هم در هواپیما خورده بودم، خواستم زودتر حمام کنم و بخوابم تا فردا برای تجدید دیدار با تاجیکستان عزیز سرحال باشم. اما در حمام دمپایی پلاستیکی نبود. با رسپشن تماس گرفتم. کارمند جوان هتل که خیلی هم مودب و مهمان‌نواز بود، متوجه منظورم نشد و بعد از توضیح فراوان، تازه فهمیدم در گویش تاجیک‌ واژه‌ی دمپایی فارسی وجود ندارد. کلی دنبال جایگزین گشتم تا بالاخره یکی از حدس‌هایم درست از آب درآمد و آن هم "پای‌افزار" بود. بگذریم که آن‌چه می‌خواستم یافت نشد. به هر زحمتی بود با همان دمپایی مقوایی موجود در اتاق هتل، حمام کردم. بعد هم کمی پای تلویزیون نشستم و خیلی زود به خواب عمیقی رفتم.

✍️ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

https://B2n.ir/h67370

Читать полностью…

افشين علا

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
"پسر در سرزمین پدر!
"مهمانی که میزبان بود!
نه
بهتره بگم
بلدم شعر بگویم!"
🔷در سرزمین پدر شعر فارسی میزبان استاد افشین علا شاعر نامی کشورمان بودیم!
مجتمع امام صادق(ع) تاجیکستان
دیماه ۱۴۰۳(ژانویه ۲۰۲۵)
--------🌹🌸🌹🌸🌹🌸-----------

Читать полностью…

افشين علا

شعر من از زبان شما زیباست...

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

یکی از باشکوه‌ترین و ماندگارترین بخش‌های سفر به تاجیکستان این اثر خاطره‌آفرین و زیبا بود. با اجرای دوست نازنینم جناب محمد عبدالحسینی همراه با خوانندگان و نوازندگان تاجیک

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

سخنرانی در جمع فعالان فرهنگی و گردشگری تاجیکستان

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

شعری در سوگ زنده‌یاد دولتمند خالف نوازنده و خواننده‌ی فقید تاجیک

افشین علا
تاجیکستان

🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🍀شاه بی شهود🍀


از شام ها گریخت شمیم تو یاعلی
ایام شد تهی ز نسیم تو یاعلی

گفتی دهید سهم خلافت به دیگری
با آن که کس نبود سهیم تو یاعلی

با چشم بسته رد شدی از "فسق در نهان"
این گونه بود حفظ حریم تو یاعلی

وحشت نداشت از تو کسی وقت اعتراض
لکنت کسی نداشت ز بیم تو یاعلی

بر خصم، راه آب نبستی اگرچه بست
در کربلا به ذبح عظیم تو یاعلی

بر نعش طلحه نیز به زاری گریستی
زیراکه بود یار قدیم تو یاعلی

بعد از جمل، جمیله‌ی پیغمبرت ندید
جز رحم، از وجود رحیم تو یاعلی

گفتی چو بندگان ندوید از پی‌ام، به خلق
ای لشکر فرشته ندیم تو یاعلی

ترسا شکایت از تو به اسلام چون که برد
تسلیم بود قلب سلیم تو یاعلی

وقتی که شد به اسم، خطاب و تو "یا امیر"
آشفته گشت روی بسیم تو یاعلی

محکوم بی گناه من ای شاه بی شهود!
نازد قضا به حکم حکیم تو یاعلی

چشم برادر، آتش خشم تو را چشید
بی هیچ بهره از زر و سیم تو یاعلی

فرقی نبود بین غذای تو با اسیر
جانم فدای فرق دو نیم تو یاعلی

بعد از تو تکیه گاه برای بشر نماند
تنها نه شیعه ماند یتیم تو یاعلی...


✍️ افشین علا


‏✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔥در غم لس‌آنجلس🔥

این سرزمین که رونق و فر و وقار داشت
شهری پرآب بود، در آتش چه کار داشت؟

یکباره از چه سوخت؟ چرا گشت چون خزان؟
این خاک غرق گل که شمیم بهار داشت

ای مردمی که بار نخست است شهرتان
از درد و داغ، تجربه‌ای ناگوار داشت

بی‌شک جهنمی که شما را احاطه کرد
بغضی نهفته بود و سر انفجار داشت

این آتش جهنده‌ی سرکش، نه از شما
از حاکمان سرکش‌تان انزجار داشت

شکر خدا که این شرر بی‌امان فقط
با خانه‌هایتان سر ناسازگار داشت

شکر خدا ز مهلکه بردید جان به در
چون سرزمین‌تان همه سو سایه‌سار داشت

چون داشتید جمله ز آتش، گریزگاه
هر کس گریخت خیل پرستار و یار داشت

اما چه دید غزه‌ی مظلوم بی‌سلاح
از لشکری که اسلحه‌ی بی‌شمار داشت

در غزه نیز کودک لرزان خسته کاش
همچون شما ز مهلکه راه فرار داشت

بر خطه‌ای که مثل قفس، تنگ و کوچک است
راه نفس نماند که هر سو حصار داشت

دیدید چند کشته اگر در کنار خویش
در غزه هر تنی جسدی در کنار داشت

باریکه‌ بود، در دل ویرانه‌ها ولی
نعش عیان و گم‌شده، دهها هزار داشت

یک سال و نیم سوخت فلسطین و باختر
با اهل غزه دشمنی آشکار داشت

یک سال و نیم سوخت ولی دولت شما
هر لحظه زخم بیشتری انتظار داشت

چون آتشی که هست به دنبال‌تان هنوز
با اهل غزه کینه‌ی دنباله‌دار داشت

از کشته پشته ساخت اگر دیو روسیاه
از خویش؟ نه! ز کاخ سفید اختیار داشت

کشتار کرد غاصب بی‌آبرو بسی
با پول‌تان که در همه جا اعتبار داشت

آری برای نسل‌کشی، راحت خیال
از دولت شما به وفور دلار داشت

از آستین غرب درآورد سر برون
این اژدها که حنجره‌ای شعله‌بار داشت

تا در حریق، شخم زند خاک غزه را
گاوآهنی ز پول شما نونوار داشت

با خرج حاکمان شما بهر قتل عام
از بمب‌‌های چندتنی کوله‌بار داشت

از تکه‌های پیکر اطفال بی‌گناه
صیاد صهیونیست به هر سو شکار داشت

هر جا که پا نهاد چرا دولت شما
از قتل عام، خاطره‌ای ماندگار داشت؟

حالا که سوخت شهر شما یاد ما کنید
آیا کم این دیار دل داغدار داشت؟

ایران هم از قدیم، جراحات بی‌شمار
بر تن ز حاکمان شما يادگار داشت

یاد آورید از ستم دولت شما
بر ملتی که ریشه و اصل و تبار داشت

پنجاه سال فتنه و تحریم و جنگ را
در سر به قصد سیطره بر این دیار داشت

در سربریدن و ترور و قتل‌عام نیز
تکفیریان بسی به یمین و یسار داشت

داعش به جان منطقه انداخت چون رتیل
آری در آستین نه فقط پنجه، مار داشت

جز شر ندیده‌ایم ز حکام‌تان ولی
ایران نه با شما سر این کارزار داشت

ما هم شریک درد شماییم چون‌که فارس
از باستان به داد و دهش اشتهار داشت

آموخت درس مهر و مدارا به آدمی
سعدی که کاخی از سخن استوار داشت

فرمود مردمان همه اعضای یک تن‌اند
هرگز ندید کس، سر و پیکر نقار داشت

قلب است بی‌قرار، اگر پا و سر شکست
دست است غمگسار، اگر دیده خار داشت

پس متحد شویم که تابان شود به مهر
آیینه‌مان که این همه گرد و غبار داشت

درمان کنیم درد فلسطین خسته را
خاکی که زخم کهنه ز گرگان هار داشت

می‌خواهم از خدا که ز باران رحمتش
ریزد به خاک‌تان که بسی برگ و بار داشت

هم خانه‌های غزه برآرند سر ز خاک
هم خانه‌‌ی شما که گل و سبزه‌زار داشت

هم مسلمین خلاص شوند از گزند غرب
هم امت مسیح که از کینه عار داشت

✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

به مناسبت سالروز ولادت حضرت جوادالائمه (ع)

☀️کاظمین☀️

گذرم فتاده به جاده‌ای
که رسد به چشمه‌ی باده‌ای

من تشنه‌کام و رهی چنین؟
چه مسافری و چه جاده‌ای!

شده بیخود از همه سو کسی
همه سو فتاده فتاده‌ای

چکد اشک دیده به خاک ره
ز سواره‌ای، ز پیاده‌ای

چه رهی! که خود به دو کهکشان
کشدم بدون اراده‌ای

به چه مهری و به چه اختری
به چه پیری و به چه زاده‌ای

پدر رضا، پسر رضا
چه نیایی و چه نواده‌ای

به حرم نگر، چه ضیافتی!
ز کرم، چه خوان گشاده‌ای

دل من خوشا به سعادتت
چه گرفته‌ای و چه داده‌ای!

✍افشین علا

‏🆔 @afshinala
‌‎✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️

Читать полностью…

افشين علا

🔸بر سریر گور🔸

کاهیم و کوهی از گنه آوردیم
رویی چو روز خود سیه آوردیم

شد هیچ و پوچ، حاصل‌مان از عمر
از این سفر، غبار ره آوردیم

تا بر سریر گور بیاساییم
از خاک و خشت، تکیه‌گه آوردیم

تا با هجوم واقعه بستیزیم
از مشت استخوان، سپه آوردیم

تا در امان ز تیر بلا مانیم
از کاسه‌های سر، کله آوردیم

بی هیچ طاعتی طلب پاداش
در پیشگاه پادشه آوردیم

با خود به رسم تحفه، ز بی‌برگی
شمعی به بزم مهر و مه آوردیم

ما یکّه در حساب نمی‌آییم
پس التجا به چارده آوردیم

✍🏻افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

🔹عدل🔹

ای بر سریر و مصدر و منصب نشسته‌گان
یاد آورید دم به دم از رنج خسته‌گان

ترسم چو تیر غیب فرود آید از فلک
آهی که خیزد از جگر دل‌شکسته‌گان

بر دشمنان‌تان شده افزون ز شش جهت
دل کرده‌اید خوش به رفیقان و بسته‌گان

ای آن‌که جسته‌ای چو ملخ بارها ز شست
مشت است هر طرف پی از دست‌جسته‌گان

پایت به فرش، بی‌غم پاماندگان به گل
دستت به عرش، بی‌خبر از دست‌بسته‌گان

عهدی نبسته حق که به هر شیوه بگذرند
از ورطه‌ی سقوط ز طاغوت‌رسته‌گان

زاهد! منال چون نخ تسبیح پاره‌ شد
عدل است شرط وحدت از هم گسسته‌گان

✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…

افشين علا

افشین علا - شبکه نسیم

https://tvnasim.ir/program/444746

Читать полностью…

افشين علا

https://www.jamaran.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-12/1654527-%D9%BE%D9%86%D8%AC-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA

Читать полностью…

افشين علا

🐥پای مرغ🐥

نشست و گفت آرام به خنده‌ای شیرین:
"ناهار، آماده‌ست پسر بيا بنشين"

پسر نگاهی کرد به مادرش آن‌گاه
به رخ چروك انداخت به ابروانش چين

سپس به مادر گفت: "دروغ گفتی باز
كجای اين مرغ است؟ كه پای مرغ است اين

خودت بخور مادر كه اشتهايم نيست
به پنجه‌ای بدرنگ به ناخنی چركين"

به شرم، مادر گفت: "در اين گرانی‌ها
جز اين چه می‌خواهی تو از من مسكين؟

به ران مرغی هم نمی‌رسد پولم
وگرنه می‌پختم برنج با ته‌چين

غذايمان هرچند كه ظاهرش زشت است
شنيده‌ام دارد هزار ويتامين

بخور ناهارت را بگو خدا را شكر
كه سفره‌ی ما نيز شبی شود رنگين

پسر به تلخی گفت: "نمی‌خورم مادر
كه از گلويم پا نمی‌رود پايين"

كشيد زن، آهی پسر به كنجی رفت
ناهارشان يخ كرد سكوت شد سنگين...

✍افشین علا

✨🆔 @afshinala
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺

Читать полностью…
Subscribe to a channel