🔹برای غواصان شهید🔹
به زخم ناخن آن دستهای بسته قسم
به ماهیان اسیر به گل نشسته قسم
به کشتهای که نشد سیر دست و پابزند
به واپسین دم خود، با دو دست بسته قسم
به دانههای عقیقی که مثل یک تسبیح
شدند با ستم از یکدگر گسسته قسم
در آن سیاهی گودال، تا سپیدهی صبح
به نالهی صد و هفتاد و پنج خسته قسم
به گریهی صد و هفتاد و پنج مادر پیر
به آه و اشک رفیقان دلشکسته قسم
به فوجی از پر و خاکستر پرستوها
که از جنوب میآیند، دستهدسته قسم
که دستبسته و پابسته و گرفتاریم
به خیل غواصان ز بند رسته قسم...
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️در سوگ آن معلم اخلاق▪️
درگذشت استاد پرویز (حسن) قاضی، اگرچه برای خانوادهی داغدار، انبوه دوستان و دوستداران، و شاگردان بیشمارش ناگهانی و غیرمنتظره بود، قطعا نزد پروردگار عالم و در محاسبهی بیعیب و کاست دستگاه آفرینش، در بهترین زمان و متکاملترین برههی عمر آن عبد صالح اتفاق افتاد. چراکه او پس از دههها کسب دانش، تربیت شاگردان، تهذیب نفس، دستگیری از نیازمندان، خدمت به همنوعان و ارادت عاشقانه به اهل بیت عصمت و طهارت، در شب میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمهی زهرا (س) پاداش یک عمر مجاهدت و اخلاص را دریافت و به وصال معبود ازلی شتافت. بسیاری از خواص جامعهی فرهنگی کشور بهویژه اهالی مازندران و نیز چهرههای خدوم و مخلص مدیریت این عرصه، فضایل و خدمات خالصانهی آن بزرگمرد را به خوبی میشناسند. او که خود فرزند شهید بود، عمری شهید زیست و در عین برخورداری از مراتب والای علمی، اجتماعی و سیاسی، بیاعتنا به مواهب مادی حاصل از مقامات و مناصب دنیوی، ترجیح داد زاهدانه و گمنام به سلوک عاشقانهی مردان خدا در این سرای سپنج بپردازد و از دلباختن به زوائد نابرازندهی عرصههای قدرت و دنیاطلبی برحذر بماند. در عین حال هرگز پیوند عمیق خود را با نهضت مترقی ۵۷ و انقلاب اصیل اسلامی ملت ایران از یاد نبرد و نماد بارز مجاهد فی سبیل الله باقی ماند. استاد قاضی با وجود برخورداری از تجربیات بسیار و دانش سرشار سیاسی و اتخاذ مواضع مترقی حاصل از بینش وسیع و سلوک عاشقانهاش، هرگز از عهد خویش با بنیانگذار فقید انقلاب و پس از ایشان، از ولایتپذیری آگاهانه و متعهدانه دست نکشید و در این مسیر، از رویارویی با دشواریها و تلخکامیها و قدرناشناسیها نهراسید و مجاهدانه و جوانمردانه بر پیمان ازلی خود پای فشرد. او که مربی و مشوق دلسوزی برای بسیاری از همنسلان من بود، به این شاگرد کوچک خود نیز محبت و اخلاص مشفقانه و بزرگوارانهای داشت که هماره موجب شادی و شرمندگیام میشد. دریغا هرگز مجال و توان آن را نیافتم که به شایستگی پاسخگوی آنهمه لطف و بزرگواری باشم و حسرت ادای دین به ساحت نورانی آن معلم اخلاق در دلم باقی ماند. پس چارهای جز این ندارم که در محاصرهی بهت و اندوه ناشی از این غفلت همیشگی و آن عروج ناگهانی، از این پس از روح بلند و به حق پیوستهی آن استاد عزیز مدد بطلبم و در این فقدان ابدی، از خرمن خاطرات پربار و ارجمندش خوشه بچینم. در پایان خاضعانه و از صمیم جان، این ضایعه را به محضر همسر و همراه وارسته و بافضیلت استاد، فرزندان برومند و دانشورشان، خاندان گرامی و همهی شیفتگان داغدار آن فقید سعید تسلیت عرض میکنم.
✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
https://B2n.ir/j62555
در آستانهی روز زن
🔸زن🔸
فرشته بود و خدا ، عشق در ميانه نبود
فضای عالم هستی پر از ترانه نبود
سکوت بود و خداوندگار و خلوت خويش
ز شور عشق نشانی در اين زمانه نبود
فرشتگان خدا خاضعانه در تسبيح
ز تير غمزه، دلی را کسی نشانه نبود
مقام حُسن به جا بود و دلبری میکرد
ولی چه سود که آيينه در ميانه نبود
برای جلوهی آن چهره آفريده شدی
برای خلق تو زين خوبتر بهانه نبود
تو آفريده شدی ای زن ای تبلور عشق
که بیفروغِ نگاه تو ، خانه خانه نبود
هزار مشعل خورشيد اين فروغ نداشت
اگر چراغ تو روشن در آشيانه نبود
اگر نه آينه بودی به پيش طلعت دوست
حديث حسن و جمالت بدين فسانه نبود
در اين مقام نيامد سخن به سر " آتش"
که بحرِ پر گهر عشق را کرانه نبود
✍🏻زنده یاد مهديه الهی قمشهای (آتش)
✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
@afshinala
yon.ir/Afshinala
با تو ایام رود چون شب تابستان، زود
بی تو هر ساعت عمرم شب یلدای بلند...
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🏦 دزد و پیرزن 🏦
زن با عصای کهنه و با وصله بر لباس
آمد به سوی باجه، سراپایش التماس
از کارمند بانک تقاضای وام کرد
چشم رییس، خیره به آن پیر ناشناس
از دور گفت: مادر من! ضامن تو کیست؟
گفت: این دگر چه هست؟ ندارم پسر، حواس
گفت: ابتدا حساب در این شعبه باز کن
نالید زن: چگونه؟ من زار آس و پاس
لرزان گشود کیف و درآورد ناامید
از لای قرص و نسخهی خود چند اسکناس
پس گفت: من سواد ندارم، چه لازم است
غیر از شمارهی سجل و نمرهی تماس؟
پر کن خودت هر آنچه در این برگه لازم است
اجر تو با خدا و دعا از من و سپاس
پرسید مرد: مبلغ درخواستی چقدر؟
گفتا: به قدر خرج حفاظ در و تراس
شبها ز بیم دزد نمیخوابم ای پسر
در خواب نیز دارم از این رهزنان، هراس
خندید مرد و گفت: زیاد است خرج آن
این وام، بیسپرده محال است از اساس
زن ناله کرد: پس به کجا رو کنم دگر؟
رو برکشید و شانه تکان داد مرد طاس
لب باز کرد زن پی نفرین و مرد گفت:
مادر! نشو مزاحم ما، جمع کن پلاس...
بیرون چو رفت گریهکنان و عصازنان
در خاطرم رسید، از آن قصه این قیاس:
از ترس دزدها پی وام است پیرزن
دزدان به راحتی همه سرگرم اختلاس!
✍ افشین علا
↙️ کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا ↙️
✨ @afshinala ✨
به مناسبت سالروز وفات اسوهی شیرزنان عالم حضرت امالبنین (س)
🔳رشک حور🔳
زن، رشک حور بود و تمنای خود نداشت
چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت
اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر
در خانهی علی سر افشای خود نداشت
امالبنین کنایهای از شرم عاشقی است
کز حجب، تاب نام دلارای خود نداشت
در پیش روی چار جگرگوشهی بتول
آئینه بود و چشم تماشای خود نداشت
زن؟ نه! همای عرشنشینی که آشیان
جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت
در عشق، پارههای جگر داده بود و لیک
بعد از حسین میل تسلای خود نداشت
عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ
دستی برای یاری مولای خود نداشت...
✍🏻افشین علا
◀️ آواز: محمد معتمدی
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔺سراب باختر🔺
رفت بشار و هنوز آکنده از کین است غرب
باز مشغول ستم بر شام خونین است غرب
دیکتاتور سرنگون شد، پس چه میخواهد دگر؟
در ستیز اکنون چرا با خلق مسکین است غرب؟
گفت خواهد شد پس از بشار، اینجا چون بهشت
شد جهنم! بر کدامین عهد و آیین است غرب؟
حملهور شد گرچه اسراییل درظاهر به شام
منشأ این غدهی بدخیم و چرکین است غرب
نقشهی شومی به سر، از نیل دارد تا فرات
پس به غرب آسیا مشغول تمرین است غرب
گر چو قذافی ز اسب افتاد بشارالاسد
ای عرب! شادی مکن زیرا که بر زین است غرب
بردی از خاطر چه ارزان شاه ایران را فروخت؟
فکر کردی روز سختی با سلاطین است غرب؟
هم تو خواهی دید با تکفیریانش ای دمشق!
هم تو میبینی کییف! همدست پوتین است غرب
ترکتازی کم کن اردوغان! در این ویرانهها
چون که فردا بر سرت آوار سنگین است غرب
خاور از این دیو جز کشتار و ویرانی ندید
مثل کابوس است دشنام است نفرین است غرب
شیر غران است نزد ارتش بی ساز و برگ
مخفی اما مثل موش از هیبت چین است غرب
مثل جغدی بر فراز غزه این زندان تنگ
ناظر سلاخی خلق فلسطین است غرب
سخت، اما در شگفتم نزد برخی دوستان
همچنان صیاد عقل و رهزن دین است غرب
هان مبادا دل ببندید ای جوانان عجم
بر سراب آرزو در باختر، این است غرب!
✍ افشین علا
🗓️آذر ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️دوباره شام!▪️
دوباره شام عزاداری رقیه رسید
شب غریبی و بیداری رقیه رسید
دوباره شام به آل علی شبیخون زد
دوباره وقت گرفتاری رقیه رسید
نداشت لشکر اندوه چون سپهسالار
دوباره قرعه به سالاری رقیه رسید
گشود دایهی گیتی ز خار تیز آغوش
کنون که وقت نگهداری رقیه رسید
بیاورید قرار از حلب که جان بر لب
دمشق را ز غم زاری رقیه رسید
ز تار سنگ و ز پود کلوخ، ملحفهای
برای بستر بیماری رقیه رسید
ز قحط مرد میان خرابه بار دگر
سر حسین به دلداری رقیه رسید
به زیر بار گران، نیزهها دوباره روان
دوباره وقت سبکباری رقیه رسید
سپاه شام و مراعات حال اهل خیام؟
چه خارها که به غمخواری رقیه رسید!
ز خیمه، زینب قامتخمیده! بیرون آی
که باز وقت پرستاری رقیه رسید...
✍ افشین علا
🗓️آذر ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🍀یاد ایام (۲)
بیست سال پیش (۱۳۸۳) با سید محمد سادات اخوی در سیما
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🏴🥀قصیده ای در سوگ گل یاس
از بس كه بود مثل محمد، شمایلش
گويی پدر چو آینه بود، او مقابلش
تنها نه زن، که خالق هستی ز نور خویش
بخشیده بود جوهر انسان کاملش
دریای بیکرانهی عصمت که در جهان
تنها علی رسید به ادراک ساحلش
اوصاف او به سورهی کوثر خلاصه شد
زیرا به وحی نیز نگنجد فضائلش
اعجاز، واژهایست که زهراست آیتش
معراج، مزرعیست که زهراست حاصلش
"قالوا بلی" فسانهی روز الست نيست
بار امانتیست که زهراست حاملش
تنزیل اگرچه قدر ز مُنزِل گرفته است
نازد به خود که خانهی زهراست مٓنزلش
آل عبا اگر ز محمد مقام یافت
زهراست ثقل دایره و شمع محفلش
حیدر " ولی" و حضرت زهراست حامیاش
میزان، علی و حضرت زهرا معادلش
نازم به خانهای که در آن جن و انس را
اذن دخول نیست چو زهراست داخلش
نازم به قامتی که ملک رشک میبرد
بر تار و پود چادر او در نوافلش
نازم به دامنی که نبی سر بر آن گذاشت
در ناملایمات پی رفع مشکلش
از کودک گرسنهی خود کرد نان، دریغ
تا نگذرد گرسنه از آن سفره، سائلش
جاری چو زمزم است ولی مروه و صفا
هرگز نمیرسند به طی مراحلش
قبرش نهان شد از نظر خلق تا ز آه
هر دم به جای گُل ندمد آتش از گِلش
جانم فدای یاس کبودی که از نظر
در روز حشر نیز نهان است محملش
جانم فدای ماه منیری که در سفر
عاجز شد آفتاب ز سیر منازلش
گر شهره شد حسن به کرامت، ز مادر است
جود و کرم نمیست ز بحر خصائلش
در اهتزاز مانده اگر بیرق حسین
بستهست دست حضرت زهرا حمایلش
زهراست تکیهگاه پسر در مصائبش
زهراست نوحهخوان پسر در مقاتلش
زینب اگر گرفت به صحرای کربلا
سکان به کف، سکینهی زهراست در دلش
امالبنین اگر که ابوالفضل پرورید
از شیر خود، عنایت زهراست شاملش
نازم به کوثری که تبار رسول از اوست
ابتر اگرچه خواند ز کین، ابن وائلش
گرگان پس از شهادت او نیز در کمین
تا ریشهکن کنند تبار و سلاسلش
نامحرمی و ضربه به پهلوی فاطمه؟!
شکر خدا که شد در و دیوار، حائلش
وای از دمی که شکوه کند نزد مصطفی
در روز حشر، حضرت زهرا ز قاتلش
وای از دمی که شرم زند شعله بیامان
نزد رسول بر جگر خصم جاهلش
ما لعن بر جماعت غاصب نمیکنیم
زیرا فدک نبود و فلک نیز قابلش
این شکوه را چو یوسف زهراست مدعی
موکول میکنیم به دیدار عاجلش...
✍ افشین علا
✨ @afshinala ✨
🔼 کانال اشعار و مطالب افشین علا 🔼
📔 در سوگ راز نهان(ویژه برنامه ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها)
سخنرانان:
#دکتر_ناصر_مهدوی
#دکتر_محمدسعید_بهمن_پور
شعرخوانی:
#استاد_فاطمه_راکعی
#استاد_افشین_علا
🗓 سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۸
🏡 سالن فردوسی
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🔸به ناصحان🔸
بی آنکه در کوی و برزن فریاد سر داده باشم
کوشیدهام کورسویی در ظلمت جاده باشم
از یأس و اندوه گفتن با ناامیدان هنر نیست
دلخون ولی خنده برلب، بگذار چون باده باشم
خواهی که طغیان کنم تا برگی ز باغی بریزد؟
خون از دماغی بریزد؟ تا بلکه آزاده باشم؟!
هرگز نخواهم دمیدن در آتش خشم تا خود
در بین مردمفریبان بر صدر، استاده باشم
وقتی به اشک زلالم چشم فلک میبرد رشک
بگذار مانند اشکی از چشمت افتاده باشم
از پهلوانی مزن دم در گود مردان بیسر
در بزم خون کی توانم رقصان چو کباده باشم؟
نور بسی دیدهای؟ باش! رند جهاندیدهای؟ باش!
بسیار پیچیدهای؟ باش! بگذار من ساده باشم
جای نصیحت کمک کن تا بقچهام را ببندم
سرمیرسد مرگ کمکم پس باید آماده باشم
✍🏻افشین علا
آذر ۱۴۰۳
@afshinala
افشین علا با «آنگاه» به شبکه دو میآید
مجموعه برنامه «آنگاه» از پنجشنبه اول آذر به میزبانی «افشین علا» روانه آنتن شبکه دو سیما میشود.
جوان آنلاین: این برنامه با گشت و گذاری در شعر پارسی، زمینهها و موضوعات شعری را بررسی کرده و با خواندن اشعار بی بدیلی که در این حوزه توسط شاعران خبره این آب و خاک سروده شده تقدیم حضور بینندگان میشود. این برنامه که با اجرای «افشین علا» (شاعر و نویسنده) و به تهیه کنندگی سارا روستاپور در گروه اجتماعی اقتصادی شبکه دو تهیه و تولید شده است؛ از پنجشنبه اول آذر ماه، پجشنبهها و جمعهها حوالی ساعت ۱۹:۳۵ میزبان مخاطبان شبکه دو سیما است.
https://www.javanonline.ir/005JEE
🔹پیغامی از خدا🔹
به من رو کنی مقصدت گم نمیشه
مسیرت اسیر تلاطم نمیشه
در آغوش امن من ای بندهی من
دلت زخمی نیش کژدم نمیشه
جز آرامش از من نمیگیره قلبت
نصیب لبت جز تبسم نمیشه
به شیطان بگو پیش تو قامت من
خم از خواهش سیب و گندم نمیشه
تنی رو که بهر بهشت آفریدم
برای جهنم که هیزم نمیشه
بیا مطمئن باش هر کس امیدش
به من باشه محتاج مردم نمیشه
بگو دردتو با خودم چون خداوند
گرفتار سوءتفاهم نمیشه
بدیهاتو نادیده میگیرم اما
یه مثقال، از خوبیات گم نمیشه
✍ افشین علا
🗓️آبان ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
⏰ساعت خراب⏰
نقدهای دشمنان اگر
راست یا دروغ
یک نفس امانمان نمیدهد
خالی از صواب نیست
ساعت خراب هم مگر
دستکم دو بار در شبانهروز
کاملا دقیق
وقت را به ما نشان نمیدهد؟!
✍ افشین علا
🗓️آبان ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔸زبان مادری🔸
بر آن سرم _گر خدا بخواهد_ که داد صدق از دغل بگیرم
به ضرب تیغ گهرشناسان، تقاص اصل از بدل بگیرم
زبان شیوای مادری را که گشته چندی اسیر لکنت
به رسم تیمار و چارهجویی چو مادری در بغل بگیرم
به کند و کاوی دوباره جویم رهی به گنجینهی معانی
ز شهد جان بگذرم که از واژهها چو کندو عسل بگیرم
نظام گفتار فارسی را مدد به ایثار جان رسانم
ز هجمهی بیامان رهانم اگر امان از اجل بگیرم
ز تیشهی واژهی فرنگی بری کنم بیشهی دری را
ز اهل تقلید لفظ تازی، علم ستانم کتل بگیرم
به اشک خونین خامه روبم غبار این کاخ باستانی
ز پایههایش که رفته کمکم به سوی سستی، خلل بگیرم
بر آن سرم تا حریر جان را در آبشار خرد بشویم
سریر تدبیر واژگان را ز عالم بیعمل بگیرم
کنون که بس مدعی ز هر سو به کاروان ادب بتازد
به تیغ شعرم ز دست رهزن، عنان اسب غزل بگیرم
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
بیمادری سزای من خستهجان نبود
هرچند خود رسیدهای اکنون به مادرت...
▪️هفدهمین سال فراق در روز مادر
✍ افشین علا
🗓️دی ماه ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
💢 یلدا 💢
دیده در حسرت آن قامت زیبای بلند
نقرهافشان شده چون ماه به شبهای بلند
با تو ایام رود چون شب تابستان، زود
بی تو هر ساعت عمرم شب یلدای بلند
گرچه از چشم تو افتادهام از من مگریز
به مدد خیز که افتادهام از جای بلند
سرم از ابر چه کم داشت؟ که بر شانهی خویش
نپذیرفتیاش ای کوه شکیبای بلند؟
دلم از عربدهجویی به وصالت نرسید
نشود خام، خریدار ز غوغای بلند
گرهی از سر زلف تو گشودن؟ هیهات!
دست کوتاه من و حل معمای بلند؟
نشود رام تو این قله به اصرار ای دل
قصه کوتاه کن از آن قد و بالای بلند...
✍🏻افشین علا
✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
@afshinala
🔹پلکان خیس🔹
آن قدر حاضری که کسی از تو دور نیست
هرچند دیده، قابل درک حضور نیست
بر پلک های خستهی من پا نمی نهی
چون پلکان خیس، مجال عبور نیست
شد تکه تکه، آینهی جانم از گناه
اما کدام آینه مشتاق نور نیست؟
ای ترجمان صبر خداوند بر زمین
بازآ که جان مردم دنیا صبور نیست
رو کن تو ای عزیز به ما نیز، چون ثواب
گاهی به جز زیارت اهل قبور نیست
آمیخت حق به باطل و باطل به حق، بیا
ای منتقم! که چاره به غیر از ظهور نیست
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا
🔹برای کُردهای سوریه🔹
کُردهای شام را دریاب، چون قربانیاند
بین اسرائیل و داعش، غرق در حیرانیاند
پیش از این هم ظلم و تبعیض فراوان دیدهاند
این زمان اما دچار فتنهی سفیانیاند
در هجوم بیامان لشکر تکفیریان
كُردها چون شیعیان، در رنج و سرگردانیاند
دشمنان سفلهای دارند کز روی طمع
در خیال بازگشت دورهی عثمانیاند
هم ز اولاد ابوسفیان گروهی در دمشق
فکر محو كُردها با تیغ اردوغانیاند
بیم آن دارم که روی آرند سوی صهیونیست
كُردها در معرض این نقشهی شیطانیاند
دوستی با غاصب جلاد کودککش خطاست
چونکه اسرائیل و داعش دوستان جانیاند
بین جولانی و گولانی تفاوت، هیچ نیست
این دو غارتگر دو روی سکهی ویرانیاند
كُردها هر جا که باشند اصلشان از خاک ماست
آریاییزاده با پیشینهای طولانیاند
بین ما گیرم که بدخواهان، نقار انداختند
كُرد را دریاب، ایران! کُردها ایرانیاند!
✍ افشین علا
🗓️آذر ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔸در این مهمانسرا🔸
بسکه عمری در جهان از این و آن بد دیدهایم
خویش را در سختجانیها سرآمد دیدهایم
گاه اگر بالا و گه پایین، چه فرقی میکند؟
مثل دریاییم ما، هم جزر و هم مد دیدهایم
روزگارا! دیگر از ما خواهش ماندن مکن
زانکه در مهماننوازی آنچه باید دیدهایم!
مثل رود، آغوش وا کردیم بهر دوستان
در برابر، سنگهای طعنه را سد دیدهایم
آبروها بس خریدیم و به هنگام خطر
در خط ابروی یاران، پاسخ رد دیدهایم
کاسهی آبی ننوشیدیم هرگز بیحساب
گرچه از نوکیسهگان، تاراج بیحد دیدهایم
ای مسافر! بر مصادر چون رسیدی، دل مبند
ما در این مهمانسرا بس رفتوآمد دیدهایم
بینیازیم از کریمان، چونکه اصل جود را
در رسول و حیدر و آل محمد (ص) دیدهایم
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🍀یاد ایام (۱)
بیست سال پیش (۱۳۸۳) با سید محمد سادات اخوی در سیما
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🏴🏴" خانهی زهرا "🏴🏴
مرا به خانهی زهرای مهربان ببرید
به خاکبوسی آن قبر بینشان ببرید
اگر نشانی شهر مدینه را بلديد
کبوتر دل ما را به آشیان ببرید
کجاست آن در آتشگرفته تا که مرا
برای جامه دریدن به سوی آن ببرید
مرا اگر شدم از دست برنگردانید
به روی دست بگیرید و بیامان ببرید
کجاست آن جگر شرحه شرحه تا که مرا
به سوی سنگ مزارش کشانکشان ببرید
مرا که مهر بقیع است در دلم، چه شود؟
اگر به جانب آن چار کهکشان ببرید
نه اشتیاق به گل دارم و نه میل بهار
مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید
کسی صدای مرا در زمین نمیشنود
فرشتهها! سخنم را به آسمان ببرید...
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹نقد عمر🔹
دشمنی نکرد آغاز، چرخ ناگهان با من
از ازل توگویی داشت جنگ بیامان با من
رنجهای عالم را با گلم عجین کردند
مادر فلک، غم را زاد همزمان با من
سایهی مرا بر خود هم زمین نمیخواهد
هم خصومتی دیرین دارد آسمان با من
صرف این و آن کردم نقد عمر خویش اما
بهر سود و سودا بود لطف این و آن با من
در گشایش و سختی هیچکس نبیند کاش
آنچه دوستان کردند جای دشمنان با من
با معلم گیتی طرح کن سؤالم را
از چه صبر عالم را کرد امتحان با من؟
با تمام اینها باز دلخوشم که در خاکی است
ریشهام که میچرخد گرد او جهان با من
خاک پاک ایران را سرمه میکنم بر چشم
گرچه باشد از هر سو اشک او روان با من
ما که سوختیم اما میهنم سلامت باد
زیر خاک هم باشد مهر او نهان با من
گرچه دیده است ایران بیوفایی از دوران
استوار بر پیمان مانده همچنان با من
آنچه سیل و طوفان کرد با چمن به طراری
کرده در وطن عمری داغ هر جوان با من
خستهات نبینم کاش چون کلاف سردرگم
از گشایش از شادی ای وطن بخوان با من
تا ابد نخواهد رفت مهرت از دلم بیرون
چون امید روزافزون تا ابد بمان با من
شادی جوانان را از صمیم جان خواهم
پس الهی آمین گو از صمیم جان با من
✍ افشین علا
🗓️آذر ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
شاعران زینت مجلس نیستند
افشین علا گفت: شاعران زینت مجلس نیستند و باید از آنها در عرصههای مختلف تصمیم گیری استفاده کرد.
افشین علا (شاعر) در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در حاشیه دیدار اصحاب قلم با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: ساز و کار مشارکت اصحاب قلم در تصمیم گیریهای فرهنگی کشور باید مشخص شود. زیرا شاعران میتوانند بهترین سفیر فرهنگی باشند و فرهنگ، آئین و سنتهای ایرانی را به شکلهای گوناگون ارائه کنند.
وی گفت: همان طور که کشورمان به اقتدار در عرصههای نظامی، دفاعی یا دیپلماسی رسیده است، باید در عرصه فرهنگ هم درخشان باشیم.
افشین علا افزود: شاعران به صورت مستمر درحال نقش آفرینی هستند و با تمام توان در خدمت فرهنگ و ادبیات کشور هستند و از هیچ گونه خدمتی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه دریغ نمیکنند.
این شاعر در خصوص دیدار اهالی قلم با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: این دیدارها بصورت سالیانه برگزار میشود تا مشکلات اهالی هنر و ادبیات برطرف شود و آقای صالحی با سابقه درخشانی و نگاه ویژهای که به فرهنگ کشور دارند، امید بیشتری در دل شاعران زنده میکند.
وی در پایان گفت: دولت جدید در سختترین شرایط ممکن از منظر مشکلات اقتصادی و معیشتی حضور دارد، اما دارای معدل خوبی در حوزه فرهنگ است و مایه امید و دلگرمی هنرمندان است.
مراسم گردهمایی اصحاب نشر و قلم با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و چند تن از مسئولان فرهنگی کشور شب گذشته در هتل انقلاب برگزار شد.
افشین علا تا کنون آثار مختلفی در حوزه شعر و ادبیات کودکان و بزرگسال از جمله کتاب شعر «کودکانهها و غزل»، «یک سبد بوی بهار» و «بلدم شعر بگویم» را تالیف کرده و به عنوان شاعر برگزیده حوزه شعر نوجوان در اولین جشنواره شعر فجر انتخاب شده است.
https://www.iribnews.ir/fa/news/4387656/شاعران-زینت-مجلس-نیستند
🔹دادگاه🔹
تا کی به قصد تنازع، دنبال پرونده بودن؟
چون نامههای اداری هر سو پراکنده بودن
هر روز بیهوده گشتن در جستجوی مدارک
هر شب نخوابیدن از ترس، کابوس بازنده بودن
دستان خود را به ناحق بر روی قرآن نهادن
نام خداوند بردن، ابليس را بنده بودن
در فکر پروندهسازی دلواپس حکم قاضی
ماندن در احوال ماضی غافل ز آینده بودن
مردن به از اینکه عمری با دشمنی خو بگیری
با مرگ فرقی ندارد در خشم و کین، زنده بودن
چون بگذریم از خطاها جاری چو رودیم، اما
مرداب میسازد از ما از کینه آکنده بودن
گیرم که از دادگاهی آیی سرافراز بیرون
در دادگاه الهی سخت است شرمنده بودن
از جنگ و دعوا چه حاصل؟ جز پرسه در تیرگیها
از صلح و سازش چه خیزد؟ چون مهر، تابنده بودن
✍ افشین علا
🗓️آبان ۱۴۰۳
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
بازنشر به مناسبت ایام فاطمیه
🔅حدیث کساء🔅
تا بشنويم راز نهانی را
احمد گشود گنج معانی را
فرمود "روی دوش پدر بگذار
ای فاطمه! عبای یمانی را"
آن سرو چون به خدمت او برخاست
مدهوش کرد چرخ کمانی را
آمد حسن ز راه و به هر سو یافت
در خانه از بهشت، نشانی را
آمد حسین و ریخت به دامانش
عطر نبی، بهار جوانی را
حیدر رسید و سرمهی چشمان کرد
خاک ره برادر جانی را
احمد نشاندشان همه را در بر
تعیین نکرد عالی و دانی را
بر زانوان، حسین و حسن بنشاند
گویی به سر، دو تاج کیانی را
یک سوی خود نشاند علی، یک سو
زهرا همان محمد ثانی را
پس با عبای عصمت خود پوشاند
آن باقیان عالم فانی را
هرگز ندیده بود فلک زان پیش
این شیوهی پیامرسانی را
اندیشه گشت عاجز و با جبریل
آغاز کرد جامهدرانی را...
🔸
این نامه را به نظم پراکندم
آنسان که نافه، مشکفشانی را
پس در بهار حشر، جدا گردان
یارب! ز من سموم خزانی را
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🪑به برخی صاحبمنصبان
ای برده راحت از خلق، ناراحت چه هستی؟
دیو از تو میهراسد! در وحشت چه هستی؟
تا هفت پشت خود را بستی و بیقراری
سیری چرا نداری؟ در حسرت چه هستی؟
اندوختی به ادوار سرمایههای بسیار
پس در کمین دگربار بر غارت چه هستی؟
عمری به جای خدمت بر ملتی پریشان
جز آشنا و خویشان در خدمت چه هستی؟
تا چند مردن از ذوق نزد مقام مافوق؟
او نیز چون من و توست در حیرت چه هستی؟
دنبال ده تومن وام صف بسته خلق ناکام
در بانکها تو دیگر در نوبت چه هستی؟
املاک و مستغلات آوار خاک گورند
بر روی نقشه، مدهوش از وسعت چه هستی؟
منصب اگر ندارم سلطان روزگارم
من زینت وقارم تو زینت چه هستی؟
✍🏻افشین علا
آبان ۱۴۰۳
♻️کانال رسمی افشین علا
🔸 @afshinala 🔸