4727
✅شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی ✅دانش آموخته علوم سیاسی در دانشگاه تهران
🔹برای کودکان غزه🔹
چون غزهی پیروز، فالت نیک
ای کودک مجروح من! تبریک
چشمان زیبای تو شد روشن
آیندهی دشمن ولی تاریک
راحت بخواب امشب نمیبارد
بمبی بر این ویرانهی باریک
راحت بخواب اکنون که بیند خصم
کابوس موشکهای بالستیک
در صف غذایت را بگیر آرام
بی ترس گرگ و زوزهی شلیک
طرحی بزن بر چهره با لبخند
نقشی بکش بر صفحه با ماژیک
قصری بنا کن در دل آوار
با تکههای خشت و موزائیک
پیش لباس خاکیات مغرب
تسلیم شد با آن لباس شیک
با دستهایت شد نتانیاهو
چون آشغالی از جهان، تفکیک
با خنده پر کن جای یاران را
میترسد اسرائیل از این موزیک
با قوم و خویشاوند خواهی رفت
تا قدس در آیندهای نزدیک
دارو و نان و آب در راه است
قربان صبرت کودکم، تبریک!
✍️ افشین علا
🗓️ مهر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹پیشواز تلفن همراهتان را عوض کنید!🔹
اگرچه شاید محال باشد، ولی امیدوارم کسی مجبور نشود برای انجام کاری به ادارات و نهادها مراجعه کند. چراکه هم سد قطور بوروکراسی در انتظار اوست، هم دیوار بلندی از نخوت و بدعهدی برخی مقامات. (البته حساب مسئولان خدوم، دلسوز و محترم جداست) خود من سالهاست که خوشبختانه برای انجام کاری به هیچ اداره و دستگاهی نرفتهام. ولی متأسفانه هر از گاه برای احقاق حق عزیزانی که از مصائب ما بیخبرند و گمان میکنند در نظام، حرف امثال بنده خریداری دارد، ناچارم با بعضی مسئولان تماس بگیرم. شاید باور نکنید، اما در این تماسها چیزی که بیش از پاسخ ندادنها، حرف زدن از سر سیری، دست به سر کردنها و بدعهدیها عذابم میدهد، شنیدن پیشواز تلفن همراه بعضی از مقامات است! نه آنکه مضمون خوبی نداشته باشند. اتفاقا اغلب آنها محتوای زیبا و ارزشمندی دارند. مثل نوای آیاتی از قرآن، صلوات خاصهی امام رضا (ع)، زیارت عاشورا، نوحه، فرازی از سخنان رهبری یا شهید قاسم سلیمانی و... اما کاش اینگونه پیشوازها را فقط از گوشی مردم بشنویم، نه مقامات! چرا؟ چون وقتی این عزیزان در اغلب موارد پاسخگوی مردم نیستند، و اگر هم پاسخ بدهند غالبا منفی یا وعدهی سر خرمن است، یا در بسیاری موارد لحنی متکبرانه و تحقیرکننده دارند، فرد تماسگیرنده دچار خشم و انزجار میشود. بدیهی است شنیدن آن پیشوازها نیز جز ریا و تظاهر به دیانت و انقلابی بودن، چیز دیگری را در ذهن تداعی نمیکند. بنابراین از صاحبان قدرت و مقام اعم از خادم و غیر خادم، مخلص و غیرصادق و... تقاضا میکنم از قرار دادن اینگونه پیشوازها در تلفن همراه یا بعضا در تلفن ثابت دستگاهها و نهادهای خود، اجتناب کنند. چراکه متأسفانه بسیاری از مردم برخورد غلط و بدعهدی آنها را به حساب دین و انقلاب و نظام میگذارند و از شنیدن آن نواهای ارجمند هم به خشم میآیند. اصلا وقتی که این عزیزان، دائم در جلسه یا مأموریت یا سفر کربلا و... هستند و وقت ندارند به داد مردم برسند، چه فرقی میکند پیشواز تلفنهایشان چه باشد؟ برای سر کار گذاشتن تماسگیرندگان، همان بوق ممتد بهتر است و تبعات منفی کمتری دارد.
✍️ افشین علا
🗓️ مهر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹درد مردم🔹
بر مناصب، سوارتان کردیم
شهرهی روزگارتان کردیم
فاقد اعتبار چون بودید
واجد اعتبارتان کردیم
اختیاری نداشتید اما
صاحب اختیارتان کردیم
ما بر امواج نام و شهرت خویش
غرق در اشتهارتان کردیم
همه بودید در وطن، گمنام
خودمان نامدارتان کردیم
در بزنگاههای خوف و خطر
همت خویش یارتان کردیم
ملت از ما نجیبتر دیدید؟
جز صبوری چهکارتان کردیم؟
هرچه از ما اگر طلب کردید
با سخاوت نثارتان کردیم
ما به دست خود این مواهب را
بذل ایل و تبارتان کردیم
سر خود را به زیر افکندیم
سرشناس دیارتان کردیم
پشت درهای بستهتان ماندیم
باز هم ماندگارتان کردیم
در سمینارهای بی تأثیر
مست شام و ناهارتان کردیم
پایهتان سخت در تزلزل بود
چون درخت، استوارتان کردیم
درد ما را ولی نفهمیدید
به خدا واگذارتان کردیم
✍️ افشین علا
🗓️ مهر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
انشاالله از امشب با فصل جدید برنامهی "آنگاه" در خدمت عزیزان خواهم بود. این برنامه روزهای پنجشنبه و جمعه حوالی ساعت نوزده و سی از شبکهی دو سیما پخش میشود.
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔺گلوگاه تنگ زمین🔺
چرا این مصیبت، تمامی ندارد؟
عدالت مگر پیشگامی ندارد؟
سگ هار هم بود اگر، سیر میشد
ولی خبث صهیون تمامی ندارد
بسوزند از ریشه ایکاش، زیرا
تلآویو غیر از حرامی ندارد
کویری به اندازهی غرب، عقرب
به کجعهدی و بدمرامی ندارد
ببارید ای ابرها بر فلسطین
که گل طاقت تشنهکامی ندارد
تو ای غزه، ویران و خونینی اما
جهان چون تو شهری گرامی ندارد
به عالم در این عهد ننگین و رسوا
شرافت به جز غزه نامی ندارد
بمیرم برای پسربچهی تو
که شیر است اما کنامی ندارد
بمیرم برای دل دختر تو
که آتش گرفتهست و حامی ندارد
بمیرم برای جوانت که فرصت
برای جوانی و خامی ندارد
شمار شهیدان به حدی فزون شد
که فهرست، تاب اسامی ندارد
بنازم به قومی که در خاک و خون هم
سر عجز و تاب غلامی ندارد
به سنوار نازم که دریای غیرت
نهنگی به این خوشخرامی ندارد
گلوگاه تنگ زمین! هیچ ذبحی
گلویی بدین سرخفامی ندارد
✍️ افشین علا
🗓️ مهر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🍁باز هم پاییز🍁
باز هم پاييز در کف، سینی و قندان گرفت
چای خوردن زير باران لطف صدچندان گرفت
عالم تفتیده از چنگال تابستان رهید
ديو گرما صيد سرما شد ره زندان گرفت
گرچه در جوش و خروش آیند مردم در بهار
رونقی بیش از بهاران، خلوت رندان گرفت
دختر پاییز تا طرحی دراندازد ز نو
کلک سحرآمیز در کف، چون هنرمندان گرفت
تا که از یاران، پذيرایی كند با روی خوش
روكشی از زر به شوق خنده بر دندان گرفت
سفرهی رنگين مهيا كرد و از بازار فصل
سيب و نارنج و انار و پستهی خندان گرفت
تا شود آماده بر اندام دی، تور عروس
در ميان بيشهها آذر، حنابندان گرفت
شاد زی ایران! به لطف مطرب باران که ضرب
بر فراز زاگرسها و دماوندان گرفت
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹ما با توایم 🔹
ای شمس مشرقی که ستاندی شکیب غرب
ما با توایم با تو به رغم نهیب غرب
از حاکمان اگرچه بسی زخم خوردهایم
ما را نیاز نیست به ناز طبیب غرب
ماری است غرق چنبره، طاووس باختر
جغدی است در لباس بدل، عندلیب غرب
تا قعر دره رفت در این راه پرنشیب
هرکس که پا گذاشت به افسون شیب غرب
ارزانتر از خسی وطن خویش را فروخت
گیرم کسی ستاند دلاری ز جیب غرب
نان تو خوردهاند و نمکدان شکستهاند
خیل مرفهان ز پی زرق و زیب غرب
بسیار انقلابی نادم که رو کنند
از یار آشنا به ديار غریب غرب
بسیار همرهان که دل از دست دادهاند
با عشوههای عقلکش دلفریب غرب
بس چهرهی نجیب گزیدند کیش غیر
زیرا شدند مات رخ نانجیب غرب
بس واعظان خبره که آیات وحی را
تفسیر میکنند به میل خطیب غریب
دین را بزک کنند به سرخاب باختر
مشاطهگان واله حسرتنصیب غرب
بس مرد و زن چو آدم و حوا فتادهاند
در ورطهی هبوط به سودای سیب غرب
خود را ز فرط وسوسه مصلوب کردهاند
با دست خود به میخ هوس بر صلیب غرب
بسیار همگنان که به هنگامهی خطر
خود را فکندهاند به کام لهیب غرب
تنها در این میان تو نیفتادهای ز پا
تنها در این میان، تو نخوردی فریب غریب
تنها تو باصلابت و نستوه ماندهای
چون کوه در برابر سیل مهیب غرب
با ما سخن بگو که جهان میدهد گواه
پیش تو الکن است زبان ادیب غرب
در چشم من تجسم حبالوطن تویی
چون گشت در رکاب تو ایران، رقیب غرب
ویرانی اماکن صهیون به دست تو
دارد اشارتی به غروب قریب غرب
دارد افول میکند این تکیهگاه سست
بعد از فراز، آمده دور نشیب غرب
بر ما بتاب تا که شود چشم خصم، کور
ای شمس مشرقی که ستاندی شکیب غرب
✍️ افشین علا
🗓️ مهر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
https://B2n.ir/sf4744
به مناسبت سالروز دفاع مقدس
🔹یاد ایام🔹
یک عمر خوانده بودیم
"دارا انار دارد"
در دست کوچک خود
"سارا انار دارد"
ما مشق می نوشتیم
با شور و شادمانی
غافل از این که دارا
حتی نداشت نانی
سارا گلولهای خورد
وقتی شعار میداد
هنگام مرگ، خونش
بوی بهار میداد
در دستهایش امروز
دارا تفنگ دارد
با دشمنان سارا
او قصد جنگ دارد
دارا که مشق ما بود
در جبهههاست امروز
درس شجاعت او
سرمشق ماست امروز
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹افتخار تازهی کانون برای ایران🔹
بخش کلاسیک جشنوارهی فیلم ونیز از میان نسخههای مرمت شدهی ۱۸ شاهکار سینمایی کشورهای مختلف که در سال گذشته توسط نهادهای فرهنگی و شرکتهای تولید فیلم بازسازی شدهاند، جایزهی بهترین اثر را به فیلم «باشو غریبهی کوچک» ساختهی بهرام بیضایی اختصاص داد. این فیلم کلاسیک و محبوب ایرانی که محصول ۱۹۸۶ است، پس از مرمت در استودیو روشنا با حمایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، توسط کمپانی فرانسوی «mk۲ Films» به جشنوارهی ونیز ارائه شد. بعد از جایزه اسکار ۲۰۲۵ که به انیمیشن "در سایهی سرو" تعلق گرفت، این دومین توفیق جهانی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال جاری است. این موفقیت بزرگ را به همهی هنرمندان، اعضا و مدیران سختکوش کانون تبریک میگویم.
✍️ افشین علا
🗓️ شهریور ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔸افشین علا: شعر من فقط انقلابی نیست/ دردهای اجتماع را در اشعارم پوشش دادم
🔹 افشین علا شاعر و نویسنده با تاکید بر اینکه شعرش فقط انقلابی نیست، گفت: شعر من مردمی و اجتماعی هم هست. من به شعر اجتماعی باور محکمی دارم و شعر را محدود به درونیات و عواطف شخصی نمیبینم، بلکه حوادث پیرامونی بیشتر از آنچه درون من اتفاق میافتد در من اثر میگذارد.
🔹شعر کودک و نوجوان در ایران یک پدیده نوظهور است و خیلی خوب رشد کرده، اما دچار آفاتی است.
🔹اگر چیزی باور شخصی من است با صدای بلند اعلام میکنم. من شاعر اجتماعی هستم و به شعر اجتماعی اعتقاد دارم.
🔹کتابهای علی شریعتی را میخواندم. کتابهای او روی من تاثیر گذاشت و جذب مفاهیم دینی شدم، پس بیشتر به انقلاب و سیاست گرایش پیدا کردم.
🔹همانطور که شاعر میتواند ستایشگر خوبی باشد میتواند منتقد و معترض به بدیها و نابراندازنگیها باشد.
🔹من چیزی به عنوان «شعر برای شعر» را قبول ندارم، شعر برای مخاطب است تا بتواند خودش را در آن مثل آیینهای ببیند، مضمون و پیام بگیرد.
لینک خبر
tv.irna.ir
@IRNA_1313
🔹مقصود مذهب🔹
يا جعفر صادق! جهان را یاوری کن
در شام تاریک ستم روشنگری کن
شد مهد دانش، زخمی تيغ تغافل
در دامنت بیمار خود را بستری کن
بر ما كه برگشتيم سوی جاهلیت
ای وارث پیغمبران! پیغمبری کن
عمری به نام دین به کام کفر رفتیم
مقصود مذهب را به ما یادآوری کن
جان جهانی را ز گمراهی رها ساز
تنها نگویم شیعیان را سروری کن
از دینگریزان را به معنا رهنمون شو
روحانیت را سوی رحمت رهبری کن
فتوا بده ای مرجع تقلید دلها
در اختلافات مراجع، داوری کن
آیات را در حوض كوثر شستشو ده
یک بار دیگر حوزه ها را جعفری کن
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺
🔹️علت پيدايش هستی🔹
ذات حق خواست به خاک، آب حیاتی بفرستد
پی احیای جمادات، نباتی بفرستد
تا خرد تر کند از عشق، سر خامهی خود را
خواست برصفحهی اعجاز دواتی بفرستد
خواست تا فاش شود علت پیدایش هستی
تا به حیرانی ما صبر و ثباتی بفرستد
تا ببینیم در آئینهی او حسن خدا را
خواست در قالب احمد حسناتی بفرستد
تا مبارک شود ایام برای همه عالم
خواست با نام محمد برکاتی بفرستد
تا شود شیوهی رفتار بشر، معتدل از او
سرو موزونحرکات و سکناتی بفرستد
تا که از تیر بلا دور بمانیم به محشر
ز اماننامهی ابروش براتی بفرستد
تا بیابیم یقین، بر لب پیغمبر اُمّی
خواست در قالب قرآن کلماتی بفرستد
نتواند که بخواند نتواند بنویسد
ولی از فضل خود او را درجاتی بفرستد
با علی بن ابیطالبِ او سوی خلایق
بهر ادراک خود از خویش صفاتی بفرستد
خواست بعداز شب معراج ز پیدایش زهرا
به سراپردهی عفت نفحاتی بفرستد
نقشی از جود کشد با حَسَنش بر همه عالم
با حسینش ز فَلَک، فُلک نجاتی بفرستد
خواست از گنج خرد با نفس جعفر صادق
به در خانهی اندیشه زکاتی بفرستد
همهی جان جهان بود و خدا خواست برایش
همهی عالم هستی صلواتی بفرستد
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔹بخشی از سخنرانی دکتر محمدرضا سنگری در آئین پاسداشت افشین علا 🔹
🔺افشین علاء شعر حکمی و وعظی ما را احیا کرده است
در ادامه محمدرضا سنگری با اشاره به شعر افشین علاء، گفت: در عصر انقلاب خوشبختانه شکوفایی شعر و حضور شاعران متعدد در قلمروهای گوناگون، چشمنواز است. ولی در این میانه شاعرانی که مثل هم و شبیه هم شعر مینویسند، کم نیستند. در این میانه چهرههایی پیدا میشوند که نگاه متفاوت، موضع و رویکرد متفاوت دارند و یکی از آنها آقای علاء است.
سنگری ادامه داد: یکی از قلمروهایی که آقای علاء در شعر امروز باز کردند و آن را احیا کردند و دریغا که شاعران ما کمتر به این عرصه میپردازند و البته عرصهای است که تا حدی متهم و بدنام هم هست، شعر حکمی و وعظی است. ما در حوزه شعر آئینی و عاشقانه آثار فراوانی داریم، اما حوزه شعر حکمی و وعظی بسیار رنگ باخته و تقریباً در شعر امروز مفقود است؛ در حالی که به این عرصه سخت نیازمند هستیم. شعر آقای علاء در این عرصه تلفیقی است از چند چهره شاخص شعری تاریخ ما. میتوانیم سعدی و سنایی و انوری را، به گونهای تلفیق شده و درهم تنیده، در شعر آقای علاء ببینیم. آقای علا هم نرم و حریرگونه سخن میگوید و هم شمشیرگونه. تلفیق میان حریر و شمشیر را در شعر ایشان میبینیم.
وی افزود: من چندبار این نکته را مطرح کردهام. یادم است همینجا گفتم وقتی قیصر را در خواب دیدم، در عالم خواب گفت غزل تازهای گفتهام و میخواهم برائت بخوانم. وقتی خواند نخستین بیت آن در حافظهام این بود و وقتی بیدار شدم آن را نوشتم؛ «ما ندیدیم در این گمشدگی پیدا را / قطره ماندیم و ندیدیم لب دریا را» ما این گمشدگیها را در روزگار خودمان میبینیم. آنهایی که جایگاه خودشان را کشف نمیکنند، هرچه بیایند هیچ نیافتهاند. به تعبیر مولا علی (ع) بعثت تمام انبیا برای همین بود که این پنهانها را کشف کنند. ایشان در پنهان شعر خودش، دارد مفاهیم بلندی را برای ما طرح میکند. این مفاهیم حکیمانه و ارزشمند کمتر در شعر امروز حضور دارد.
این شاعر و منتقد ادبی گفت: بعد از تعبیری که خانم سیمین بهبهانی درباره شعر آقای علاء داشتند و شعر ایشان را مشابه شهریار دانستند، من درنگ کردم و دیدم آن ویژگی که در شعر شهریار میبینیم، در سرودههای آقای علاء هم وجود دارد. شهریار شعری با عنوان «ای وای مادرم» دارد و وقتی این شعر را در کنار شعر آقای علاء «چون که جای مادرم خالی است» میگذاریم، میبینیم که این دو شعر مشابهتهای زیادی دارند. یکی دیگر از ویژگیهای ارزشمند آقای علاء، این دلدادگی است که به اهل بیت (ع) و شهدا و اسوههای ما دارند؛ هم در سرودههای کودکانه و هم در مجموعههای دیگر ایشان. ایشان بلافاصله بی قرار میشود. وقتی صحبت میکنیم و نام امام حسین (ع) مطرح میشود، طوفانی میشود. از ارزشهای شعری ایشان هم یکی این است.
سنگری افزود: ویژگی دیگر سلامت زبانی و سلاست ایشان است. ایشان در سربازنامه، یعنی در وزنی که کمتر منظومه روایی را برمیتابد، شعر نوشته است و شخصیت حاج قاسم را برای ما روایت کرده است. در این بخش از آثار علاء نوعی گرهزدگی میان ملیت و هویت دینی را شاهد هستیم که درخشانترین نمونهاش سربازنامه است. ما میدانیم در این سالها بعضی کوشیدند دین را در تقابل با ملیت قرار بدهند و برعکس. در شعر انقلاب یکی از درخشانترین گرهخوردگیها در تلفیق دین و ملیت، اشعار علاء است، اما درخشانترین نمونه سربازنامه است. شعر را با آرش شروع میکند و آرش را با حاج قاسم یگانه میکند. رهبر انقلاب هم سربازنامه را با چهار ویژگی تعریف کردند؛ زیبا، شیوا، خوش لفظ و پرمعنا. یعنی این چهار عنصر در این دفتر با هم گره خوردهاند. من درباره این کتاب گفتم جشن عروسی واژههاست. آقای علا از فرهنگ و ادبیات گذشته گسسته نیست. خیلی خوب غور کرده و عناصر گذشته را به خوبی شکار کرده است.
وی گفت: استاد علاء را در هیچکدام از ساحتهای سیاسی نمیتوان تعریف کرد. اصولیِ مصلح است و مصلحِ اصولی است. شعرهای ایشان گاه دفاعنامهای از خویش است، در مقابل برخوردها و تلخیهای ناگوار که در این سالها کم نبوده و ایشان صبورانه تحمل کرده است. بعضیها رها میکنند و موضع میگیرند و به تقابل میافتند، اما این ویژگی در شعر ایشان هیچوقت اتفاق نیفتاده است. کمااینکه خود سروده است:
به رغم زخم زبانها به غم عنان ندهم...
ویژگی دیگر اعتدال و انصاف در کنش شاعرانه است. هم نارواها را نقد میکند و هم رواها را میستاید. شعر آقای علاء، شعر انذار و هشدار است. دائم خطرگاهها را به ما گوشرد میکند. تنها به طرح موانع نمیپردازد، بلکه به راه عبور از این بیراههها هم اشاره میکند.
منبع: خبرگزاری مهر
https://B2n.ir/hg6805
🔹بخشی از سخنرانی احمد مسجدجامعی در آئین پاسداشت افشین علا🔹
اولاً توجه داشته باشیم که افشین بچه مازندران است. اولین امت شیعی در ایران در مازندران تشکیل شد. مازندرانیها از ابتدا اسلام را با محبت امیرالمومنین (ع) پذیرفتند. این محبت به امیرالمومنین (ع)، چیزی است که در متون ما هم زیاد است. مثلاً فردوسی وقتی در آغاز شاهنامه در باب رسول خدا (ص) صحبت میکند، بلافاصله وارد این میشود که «من شهر علمم، علیم در است». البته برخی هم بر این باورند که در آخرین تصحیحهای شاهنامه فقط نام مبارک حضرت امیر آمده و نامهای دیگر احتمالاً اضافات باشد.
مسجدجامعی ادامه داد: نکتهای را بگویم. من اخیراً به حج مشرف شده بودم و به یک آقای مصری برخورد کردم. او از اتفاقاتی که افتاده بود و از شلیک موشکهای ایران، به شعف آمده بود. به من توصیه کرد و گفت من برای رزمندگان ایران یک ذکری را روزانه میگویم که شبیه ذکری است که ما میگوئیم؛ ۳۴ بار الله اکبر، ۳۳ بار سبحان الله و ۳۳ بار سبحان الله و بحمده. گفتم ما این ذکر را در ایران داریم و تسبیحات حضرت زهرا (س) است. گفت «حضرت زهرا (س)؟ اگر خدا عنایتی کند و در مصر به پدری، دو فرزند بدهد و هردو پسر باشد، حتماً اسم یکی حسن و دیگری حسین است». خلاصه اینکه مازندارن هم در این محبت، سابقهای طولانی دارد. اینها از ابتدای اسلام به امیرالمومنین (ع) وصل بودند و اسلام را با محبت امیرالمومنین (ع) پذیرفتند.
وی ادامه داد: نشریهای به نام سروش نوجوان منتشر میشد که مرحوم قیصر امینپور، آقای بیوک ملکی و عموزاده خلیلی آن را درمیآوردند. حول محور اینها یک حلقهای شکل گرفت. من یادم است در این حلقه آن کسی که بیش از همه شعرهای آئینی میگفت، آقای علا بود. اصلاً آقای علاء با این فضا شناخته شد. اولین شناختی که ما از آقای علاء داریم، ورودش به این شعرها بود. بعدها وارد حوزههای دیگری هم شد اما به ذهن من میرسد که ایشان آن فضا و آن لطافت و صفای باطن کودکانه را در خودش و شعرش حفظ کرد.
مسجدجامعی در پایان گفت: شعرهای افشین علاء از دلش میجوشد. افشین در نگاه من آدمی است که به باطن خودش رجوع میکند و شعر مینویسد. یک جور آزادگی در رفتار افشین است. او شاعری معترض هم هست. اگر ببینید باید حقی را بیان کند، بیان میکند. مثلا برای خانم هاله سحابی که شب آخر بر جنازه پدر قرآن میخواند شعر گفت. نمونههای بسیاری از این دست جسارتها در شعر علا هست. او هم درباره زنی که به صورتش اسیدپاشی کردند شعر مینویسد، هم درباره مادر شهید رئیسی.
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
https://B2n.ir/qe9515
آنقدر حاضری که کسی از تو دور نیست
هرچند دیده، قابل درک حضور نیست
بر پلکهای خستهی من پا نمینهی
چون پلکان خیس، مجال عبور نیست
شد تکه تکه، آینهی جانم از گناه
اما کدام آینه مشتاق نور نیست؟
ای ترجمان صبر خداوند بر زمین
بازآ که جان مردم دنیا صبور نیست
رو کن تو ای عزیز به ما نیز، چون ثواب
گاهی به جز زیارت اهل قبور نیست
آمیخت حق به باطل و باطل به حق، بیا
ای منتقم! که چاره به غیر از ظهور نیست
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹مرا بازگردان!🔹
نمیگویم از بندگی خستهام
خدایا ز شرمندگی خستهام
برازندهام نیست تمکین به ظلم
از این نابرازندگی خستهام
ز انبوه بیحاصلی مثل سرو
چو بید از سرافکندگی خستهام
درخشیدم اما دمی چون شهاب
از اینسان درخشندگی خستهام
به شام ستم، کرم شبتابوار
ز بیهودهتابندگی خستهام
چو پروانه از چرخش و سوختن
چو شمع از فروزندگی خستهام
کسی نیست دیگر به فکر کسی
من از این پراکندگی خستهام
مرا بازگردان به آغوش خود
خدایا من از زندگی خستهام
✍️ افشین علا
🗓️ مهر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
آغاز جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان، مرا به یاد اوایل دهه هفتاد انداخت که برای سرپرستی گروه داوران کودک و نوجوان این جشنواره به اصفهان رفته بودم. آن سال صد کودک و نوجوان نخبه در قالب پنج گروه انتخاب شده بودند تا در بارهی فیلمها نظر بدهند و رأیشان را به هر فیلم در قالب پروانههای کاغذی به صندوق بیندازند. من، خانمها مرضیه برومند و گیتی خامنه، و آقایان احمد غلامی و محمدتقی جلیلی، هر کدام سرپرست یک گروه بودیم. با بچهها فیلم میدیدیم، تبادل نظر میکردیم، یاد میدادیم و یاد میگرفتیم. اما خاطرهای که این بچهها با نبوغ و مهر و رفاقتشان برای ما بزرگترها آفریدند هرگز از خاطرم نخواهد رفت. بچههایی که روز وداع، آنقدر اشک ریختند که ما پنج نفر هم با گریه اصفهان را ترک کردیم. همان سال این شعر را برایشان سرودم:
🔹بچه های اصفهان🔹
این شعر را برای شما گفتم
وقتی که دیدم آنهمه خوشحالید
وقتی که دیدم آنهمه میخندید
مثل پرندههای سبکبالید
آن روزها که بین شما بودم
در جمع ما غریبه فقط غم بود
میخواستیم پر بزنیم انگار
دنیا برای شادی ما کم بود
کف میزدید و سینهی من پر بود
از بارش تگرگ صداهاتان
فریاد من پرندهی محوی بود
در بین شاخ و برگ صداهاتان
زایندهرود فرصت خوبی بود
تا غرق نور و خنده و گل باشیم
همبازی خیالی ماهیها
همصحبت صمیمی پل باشیم
آن روزها گذشت، ولی ماندید
در یاد من، همیشه تر از خورشید
با دست مهربان شما یک شهر
در قلب من درست شد از امید
گنجشکهای کوچک خوشلهجه!
شعر من از زبان شما زیباست
شهری که ساختید و به من دادید
مانند اصفهان شما زیباست...
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔺مرگ و زندگی🔺
سوی پیریام بردند لحظهها به آرامی
لحظههای خوشحالی لحظههای ناکامی
چون درختها عمری تکیه بر خودم کردم
کس نشد به توفانها غیر ریشهام حامی
در خطر به خود رو کن چون دریغ میورزند
همرهان ز همراهی، همگنان ز همگامی
رغبتم به صحبت نیست کار این جماعت چیست؟
در حضور، مداحی در غیاب، نمامی
از جوان و پیر ای دوست دیدهام شگفتیها
وهم فهم، از خامان، هم ز پختگان، خامی
در خواص جز نخوت، خاصیت نخواهی یافت
ای خوشا نشستنها نزد مردم عامی
بین زندگی یا مرگ انتخاب من این بود
مرگ با سبکباری، زندگی به گمنامی...
✍🏻افشین علا
✳️کانال اشعار و یادداشت های افشین علا✳️
afshinala@
🔸روز وداع🔸
فرمان رسید: آید و فرماندهی کند
در ملک لایزال شهیدان، شهی کند
حق خواست تا اهالی باغ بهشت را
مبهوت آن فصاحت و قد سهی کند
خواهد فلک که روز وداعش برهنهپا
در گریه با سپاه ملک همرهی کند
ترسم که در قیامت تشییع قامتش
شمسالضحی چو ضاحیه قالب تهی کند
آتش زنم به خامهی گریان خویش اگر
در وصف سربلندی او کوتهی کند
تابوت او به دیده نشانم که پیکرش
جانم عجین به نافهی حزباللهی کند
شیر عرب به بیشهی شیران حق شتافت
گیرم دو روز شیخ دغل، روبهی کند
گیرم دو روز حاکم خونخوار خودفروش
می در حرمسرا خورد و فربهی کند
او رفت سوی لایتناهی که راه را
با خون خود به قدس و حرم منتهی کند
اسطوره ساخت قاتلش از او به دست خود
بگذار با تمام توان ابلهی کند!
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🌺یاد ایام
🔹به مناسبت اول مهر🔹
شاپرک امسال حتما
میشود شاگرد اول
درس میخواند همیشه
توی صحرا توی جنگل
مشقهایش را همیشه
روی گلها مینویسد
روی برگ نازک گل
آب بابا مینویسد
مادرش پروانه خانم
دوست دارد دخترش را
با دو برگ سبز روشن
جلد کرده دفترش را
دفترش صد برگ دارد
برگهای نرم و زیبا
شاپرک هم مینویسد
روی آنها مشق و انشا
دیگر از بس مشق کرده
پر شده هر برگ دفتر
میخرد مادر برایش
یک گل صدبرگ دیگر
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹برای ثمینه باغچهبان🔹
چون بادبادکی که هوا کردی
رفتی و کام خویش روا کردی
سوی پدر که جان و جهانت بود
پرواز با تمام قوا کردی
عمری سکوت ناشنوایان را
با عشق، غرق شور و نوا کردی
بیهمزبانی آفت جانکاهیست
آن را ولی به مهر دوا کردی
تنهاترین جوانهی گلها را
از گوشههای باغ سوا کردی
لبهای بسته را که خمش بودند
چون چشمهها به زمزمه وا کردی
گلها نشان ز باغچهبان دارند
از بس که غنچه را شنوا کردی
✍️ افشین علا
🗓️ شهریور ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🎥افشین علا: یکی از مظلومیتهای شاعران انقلاب، پیروزی انقلاب است
🔹شاعر و نویسنده با بیان اینکه یکی از مظلومیتهای شاعران انقلاب، پیروزی انقلاب است، ادامه داد: تا زمانی که انقلاب پیروز نشده بود، آنها مبارز بودند. اما وقتی انقلاب پیروز شد، شاعران انقلاب، توسط عدهای به تملق و حکومتی بودن محکوم شدند.
🔹شاعر انقلاب به حقیقت ایران اسلامی وفادار است، هر جایی انحراف ببیند فریاد میزند.
🔹من خیلی از مخالفان خودم را ستایش میکنم، زیرا میدانم در باور خود صادق هستند ولو اینکه مرا باور نداشته باشند. هرچند در مقابل، رواداری و مدارا نمیبینم.
🔹سیمین بهبهانی با اینکه به شهریار انتقاد داشت، برایش احترام فراوانی قائل بود.
🔹مسئولان کشور ما مثلا چقدر آموزههای سعدی را میدانند و چقدر «قابوسنامه» را خواندهاند تا آداب حکومت را بدانند؟ ادبیات ما آنقدر غنی است که نه فقط آداب دوستی بلکه آداب دشمنی هم در آن بیان شده است.
لینک خبر
tv.irna.ir
@IRNA_1313
هجده سال از خزان عمر معلم عشق و شاعریام، مادرم، زندهیاد "پرويندخت ملك محمدی نوری" گذشت و من هنوز همان حال و هوا را دارم. حال و هوای به تصویر کشیده شده در این شعر تلخ که همان ایام سرودمش:
◾️جای مادرم خالیست...◾️
🥀تازگیها دفترم خالیست
شعرها دیگر سراغم را نمیگیرند
واژههایم لال
سطرها آب دهان مرده را مانند
خودنویسم گرچه مالامال
جوهرم خالیست
چونکه جای مادرم خالیست...
🥀صبحها در ازدحام اینهمه آدم
سایههای روشن و خاموش
اینهمه چشم و دهان و گوش
باز هم حس میکنم دور و برم خالیست
چونکه جای مادرم خالیست...
🥀ظهرها در خانه همچون روح سرگردان
میکشم هر سو سرک، چیزی نمییابم
گاه میگریم
گاه میخوابم
گاهگاهی شانههایم میشود سنگین
رفته شاید دخترم باز از سر و کول پدر، بالا
یا نه، شاید ضربهی دست زنم باشد
خسته از پرسیدن حالم
هم ز پاسخهای سربالا
یک نفر گاهی به دستم استکانی میدهد،
می نوشمش، شاید
چای تلخی یا شرابی خوشگوار است این
سایهای بر سفره میلغزد
میخورم، شاید ناهار است این
بعد از آن وا میروم بر صندلی، اما
صندلی از پیکرم خالیست
چونکه جای مادرم خالیست...
🥀عصرها، تکرار یک کابوس:
در حیاط پشت خانه، روی رختآویز
چادری در باد میرقصد
یک نفر در گوش من میخواند این آواز:
"مادرت را باد با خود برد..."
میگریزم تا نگوید باز
میخزم کنج اتاق خالی مادر
گنجه را وا میکنم، بو میکشم یکسر
خیره گشته عینکش بر من:
"آمدی فرزند؟
چشم من روشن!"
عینکش را میکشم بر دیده، پنهانی
کفشهایش را به روی لب
جانمازش را به پیشانی
گنجه را میبندم و سر مینهم بر تخت
هقهقم را در لحافش میکنم پنهان
عطر اندامش دلم را میچلاند سخت
سر که بر میدارم از بالین،
خندهام میگیرد از تصویر خود در قاب آیینه:
نیمی از من هست، نیم دیگرم خالیست
چونکه جای مادرم خالیست...
🥀شب که جادوی نوازش یا فریب قرص خوابآور
خواب را در چشمهایم میکند جاری
آن دم آخر
لحظهی پایان بیداری،
باز یادم هست: مادر نیست!
رفته و تا عمر دارم بالش زیر سرم خالیست
چونکه جای مادرم خالیست...
🥀نیمههای شب، دم کابوسهایم گرم!
که رها میسازدم از چنگ رویاها
-خواب مادر داشتن خوب است، امّا سر ز خوابی اینچنین برداشتن، دشوار-
سخت بیزارم من از نیرنگ رویاها،
چونکه وقتی چشمها را میگشایم باز،
پوستی میبینم از خود مانده بر تختم
لاشهی تن مانده اما جای من در بسترم خالیست
چونکه جای مادرم خالیست
چون که جای مادرم خالیست...
✍️افشین علا
شهریور ۱۳۸۶
◾️ @afshinala◾️
کانال اشعار و مطالب افشین علا
https://B2n.ir/zp2629
پیغمبرا درآ ز سراپردهات به ناز
دامنکشان، که تا به سر آید شب دراز
آفاق را فرو نه و آواز مکه کن
تا چرخ در طرب شود از نغمهی حجاز
تا مسجدالحرام بخواند و ان یکاد
تا کعبه جامه چاک زند، در کند فراز
تا مهر چون سپند بسوزد به مقدمت
تا ماه سینهخیز بیاید به پیشواز
تا اقتدا کنند به تو خیل انبیا
گیرند سبقت از همه سو در صف نماز
از در درآ که فاش شود معنی جمال
گیسو گشای تا که بیفتد ز پرده، راز
یوسف فتد ز چشم زلیخا به سان اشک
وقتی کند دو دیده چو یعقوب بر تو باز
لب باز کن به خواندن آیات تا شوند
خلق از زبور و نغمهی داوود، بینیاز
با اهل بیت خویش قدم نه به روی خاک
ای فرش زیر پای تو با عرش، همتراز
چشم حسود کور که نامت همیشه ماند
چون پرچمی به گنبد گیتی در اهتزاز
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔹بخشی از سخنرانی استاد مصطفی محدثی خراسانی در آئین پاسداشت افشین علا🔹
🔺برچسب هیچ جناحی به افشین علا نمیچسبد
در ابتدای این مراسم مصطفی محدثی خراسانی، گفت: همین ابتدا از حسین قرایی تشکر میکنم که این سنت حسنه را یکی دو دهه پیش بنا نهادند و حالا پس از یک وقفه، مجدداً این جریان تأثیرگذار را پی گرفتهاند.
محدثی خراسانی ادامه داد: من با آقای علاء در حوالی سال شصت و سه آشنا شدم و اولین شعری که از ایشان شنیدم همان ترجیعبندی بود که برای امام خمینی (ره) گفته بودند:
مولوی هم اگر در آنجا بود
دامن شمس را رها میکرد
شعری که آن سالها خیلی زمزمه میشد. آقای علاء از خانواده علم و ادب و اخلاق بلند شده و اگرچه ما ایشان را بیشتر با شعر کودک میشناختیم، اما بعدها پا به پای آن، حضور تأثیرگذار ایشان را در شعر کشور داشتیم. آقای علاء شاید نسل دوم یا به تعبیری نسل سوم شاعران انقلاب باشند ولی از معدود شاعران نسلهای بعد است که اسم و جایگاهش را میتوان در شمار نسل اول انقلاب به حساب آورد و این یکی از ویژگیهای آقای علاء است.
وی افزود: آقای علا حضوری مستمر و مداوم و تأثیرگذار در مقاطع مختلف شعر انقلاب داشتند و به دلیل ویژگیهایی که ایشان دارد، برچسب هیچ جناحی به ایشان نمیچسبد و شخصیتی کاملاً مستقل و فراجناحی دارد. علاء خودش به تنهایی یک مجموعه فرهنگی تأثیرگذار است و مورد احترام و اتفاق همه اهل ادبیات؛ با هر گرایش و نگاهی. این جایگاه رسالتی را به دوش ایشان گذاشته که در مقاطع خیلی حساس، در این چند دهه، توانسته نقشآفرینی کند. من یادم است سال ۸۸ و پس از آن اتفاقات، ایشان با شجاعت تمام با اینکه مواضع خودش را در ارتباط با همه اتفاقات داشت، به میدان آمد و نگذاشت بین شاعران شکاف عمیقتری ایجاد شود. همان سال ایشان به مهمانی شاعران با رهبر انقلاب آمدند و چند جملهای درباره مودت بین دوستان گفتند که رهبری هم گفتند «از این طرف که منم راه کاروان باز است». و این کار از عهده کسی مثل افشین علاء برمیآمد.
محدثی درباره ویژگیهای شعری افشین علاء، گفت: آقای علاء توانمندیهایش را در شعرها نشان داده است ولی برای اینکه حرفش را با مردم بزند و مردم مخاطب شعرش باشند، شعرهایی از ایشان منتشر میشود که در آن شاهد استفاده از یک زبان تعادلی هستیم. ایشان به نوعی سهل و ممتنع شعر میگوید تا بتواند با همه مردم ارتباط برقرار کند.
وی در پایان با یادآوری خاطرهای، گفت: آقای علاء یک وقتی کاندیدای مجلس شده بودند. ثبتنام کرده بودند و داوران آن سال، صلاحیت ایشان را برای انتخابات تأیید نکردند. خود ایشان فراتر از این بود که خراشی به روحش وارد شود، ولی من احساس کردم بد نیست در حد یک رباعی ورود پیدا کنم و این رباعی را نوشتم:
آئینهی روح آب هستی افشین
از کوچهی آفتاب هستی افشین
پیش و پس تأیید صلاحیتها
تو شاعر انقلاب هستی افشین...
منبع: خبرگزاری مهر
https://B2n.ir/wu7261
🔹بخشی از سخنرانی دکتر حداد عادل در آئین پاسداشت افشین علا🔹
در ادامه این برنامه دکتر غلامعلی حداد عادل درباره افشین علاء، گفت: آقای علا شاعر معاصر خودش است که هم زبان امروزی دارد و هم به لوازم شعری که هزار سال در شعر فارسی تجربه کردیم، پشت پا نزده است. آفاق نگرش شاعرانه آقای علاء امروزی است. زبانش امروزی است، اما بی اعتنا به سنت شعری هزارساله ما نیست. هیچکس آقای علاء را در عین اینکه شعر نو هم میگوید، سنتشکن نمیداند. شعر آقای علاء محکم است و خوش وزن است. از نظر لفظی و دستور زبان شعر سالمی است. در عین سادگی و سلامت و سلاست، عمیق است. جوهر شعری در شعرش موج میزند. یعنی سرشار از شاعرانگی است. انسان درگیر مسائل لفظی و تعلیقهای معماوار نمیشود. اما رایحه شعریاش روحنواز است. نکته مهمتر از جنبههای لفظی و ادبی، جنبه ارزشی شعر آقای علا است. جهتگیریهای او از نظر محتوایی و معنوی و مفهومی خوب و شایسته است. شعر او همیشه شعر معنوی و شعر آئینی بوده است. علاء برای ائمه معصومین (ع) و حضرت زینب (س) و حضرت زهرا (س) و حضرت ام البنین (س) و… شعر دارد. این نشاندهنده اخلاص و اعتقاد عمیق اوست. شعر او شعر انقلاب و شعر اجتماعی است. یک خصوصیت دیگر آقای علاء این است که به موقع و در بزنگاهها شعر میگوید.
حداد عادل ادامه داد: افشین علاء، با شعر خودش، به تنهایی یک رسانه است. خیلی وقتها شعر او در مقابل یک اتفاق خارجی یا داخلی حرف دل مردم است. یک خصوصیت دیگر در آقای علاء این است که به شعر کودک توجه کرده است. معمولاً شاعران مسلط و درجه اول، سراغ شعر کودک نمیروند. شاید دون شأن خودشان میدانند. ولی بخش مهمی از کارنامه موفق شعر علا، شعرهایی است که برای کودکان گفته است. من تصور میکنم یک دلیلش این است که علا خیلی به خانواده علاقهمند است. اولینباری که چند سال پیش همدیگر را دیدیم و صحبت کردیم، در همان دیدار اول، ذکر خیر مادرش را کرد و از علقه و علاقه خودش به مادر صحبت کرد.
با آقای علاء اختلاف نظر سیاسی و اصولی نداریم
وی درباره اختلافنظرهای سیاسی با افشین علاء، گفت: آخرین نکته هم این است که ممکن است تصور شود آقای علاء و امثال بنده از نظر سیاسی به دو جناح و جریان متضاد تعلق داریم، ولی من میخواهم بگویم احساس من نسبت به آقای علاء این نیست. ما با آقای علا اختلاف در مبانی و معانی اصولی نداریم. اختلافی در بنیادهای معنوی و مذهبی و انقلابی و ولایی نداریم. اگر گاهی اختلافی دیده میشود، مصداقی است. یعنی آقای علاء شعر گفتن برای یک موردی را وظیفه میداند اما ممکن است که من آن مصداق را نپسندم. همین است که باعث میشود آقای علاء نزد همه اهل شعر، محترم باشد.
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
https://B2n.ir/zd3548