🔲⭕️از نخبه کشی تا پخمه پروری
مجتبی لشکربلوکی
جملاتی با این مفهوم را بسیار شنیده ام و خوانده ام احتمالا شما هم: ما توسعه پیدا نمی کنیم چون مدیران ما بی سوادند! باندبازند! فاسدند! دنبال منافع شخصی اند. مشکل اصلی مملکت سوء مدیریت است! اینجوری که نگاه می کنی فرمول توسعه خیلی ساده است: مدیران را عوض کنید همه چیز درست می شود. اصولا ما دنبال جواب های آسان هستیم. وقتی با یک پدیده روبرو می شویم که نمی فهمیمش، حفره ای در مغز ما ایجاد می شود و تا این حفره را پر نکنیم آرام نمی شویم. و چون تعداد سوالات زیاد است و پیدا کردن پاسخ های درست هم دشوار است، بلافاصله دنبال جواب های آسان دم دستی کار را بنداز می گردیم. و چه چیزی بهتر از اینکه مشهودترین قسمت ماجرا یعنی آدم ها را پیدا می کنیم و تمام! و سپس آرام می گیریم.
کافیست در گوگل کلمه مدیران ناکارآمد را جستجو کنید. من چنین کردم 178 هزار نتیجه در یک چهارم ثانیه! و مدیریت ناکارآمد 69 هزار نتیجه در همان زمان! جالب نیست؟!
اما دقیقا سوال اینجاست که اگر جواب توسعه نیافتگی ما این است ما یک سوال ساده اما بنیادی دیگر، باید بپرسیم چه می شود که نخبگان سر کار نمی آیند، چرا نخبگان له می شوند. چرا پخمگان می آیند و می مانند. (البته تاکید کنم بسیاری از مدیران دولتی که با آنان تعامل کرده ام هم باهوشند و هم فرهیخته)
استاد رضا قلی، نویسنده کتاب جامعه شناسی نخبه کشی در اواخر عمرش مصاحبه ای کرده و چند نکته جالب گفته: نخبگان مصلح در این کشور بسیار تنهایند. نه اینکه وطنپرستی در این کشور وجود نداشته باشد بلکه شرایط بهگونهای است که [نخبگان] قادر به عملی نیستند. نخبگان مصلح معمولا در مواجهه با انبوهی از افراد قرار میگیرند که منافع شخصی را به منافع ملی ترجیح میدهند. بنابراین مصلحان یا همان نخبگان مصلح، نمیتوانند کاری از پیش ببرند و عرصه برای آنها تنگ خواهد شد. همین تعارضات بود که قائممقام [و امیرکبیر] را در روزگاری از بین برد؛ و به قول میرزاتقیخان امیرکبیر برای نخبه اصلاحگر «ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد.»
جواب را باید در ریشه ها جست. بنا به مشاهدات عینی و کاملا مبتنی بر تجربیات از نزدیک عرض می کنم که:
1) بسیاری افراد قدرتمند تمایلی ندارند در دولت کار کنند. چرا؟ کار کردن در دولت مختصات روانی خاصی می طلبد که هر کسی نمی تواند خود را با آن تطبیق دهد.
2) افراد بنا به ملاحظات غیرفنی دعوت نمی شوند یا کنار گذاشته می شوند: یکی به دلایل خانوادگی، دیگری به دلایل مذهبی، دیگری به دلایل امنیتی یا دعوت نمی شود یا کنار گذاشته می شود.
3) افراد مثله می شوند: فرض کنید که طرف از فیلتر اول (عدم تمایل) و دوم (عدم دعوت) رد شد، سازوکارهای بروکراتیک دولتی مانند ناظم سخت گیری است که هر مدیر خلاق تحول خواهی را بعد از مدتی ادب می کند و تبدیل می کند به ماشین عطف و پیرو (توضیح بیشتر برای آن ها که کار اداری نکرده اند که هر نامه ای که می آید را یا پاسخ می دهیم بدون کنش واقعی یا پیگیری می کنیم بدون کنشی)
4) افراد زود به زود عوض می شوند. فرض کنید که طرف وارد دولت شد، رشد هم کرد، پرونده برایش ایجاد نشد، خلاقیت و نشاطش را هم حذف کرد در دام بعدی می افتد: تغییرات پیاپی مدیریتی. مثلا آموزش و پرورش هر سال یک وزیر عوض کرده! این یعنی تا آن پایین همه در معرض تلاطم قرار می گیرند.
5) افرادغیر فنی و غیرنخبه (بهترین متضاد نخبه فکر می کنم پخمه باشد) وارد می شوند: به مصیبت های فوق ورود افراد غیرفنی را هم اضافه کنید. طرف تا حالا یک روز در حوزه ایکس کار نکرده، بدون طی مراحل کارشناسی و تجربی، وزیر و وکیل و مدیر می شود.
کشتن نخبگان فقط حذف فیزیکی آنان نیست. نخبگانی که به دولت راه پیدا نمی کنند. نخبگانی که به خاطر بروکراسی دولتی، تعویض های پیاپی خلاقیت و جسارت خود را از دست می دهند. نخبگانی که مجبورند زیر دست پخمگان کار کنند، کشته می شوند حتی اگر نفس بکشند و پشت میزشان هم باشند. تبدیل می شوند به ماشین های باکلاس عطف و پیرو!
☑️⭕️تجویز راهبردی
بارها نوشته و خواندهایم که در کشورمان، مشکل مدیریت، ضعف مدیریت و سوءمدیریت وجود دارد. اما این اصل ماجرا نیست. این آدرس غلط است! مساله نظام نامطلوب حکمرانی؛ نهادهای کژکارکرد و از ریخت افتاده انتخابات و انتصابات است. اگر می خواهیم کشور توسعه پیدا کند، ما (یعنی جامعه) باید روی سازوکارها، سیستم ها و قواعدی پافشاری، تمرکز و مطالبه گری کنیم که؛
◻اولا: بهترین ها (نخبگان) را برای امر کشورداری جذب کند (مثل سنگاپور)
◻دوم اینکه: نظام پاداش ها کشورداران را به درستی طراحی کنیم تا بهترین ها بمانند و انگیزه داشته باشند (مثل کره جنوبی)
◻سوم اینکه: رسانه های آزاد بیشترین نظارت ها را بر کشورداران انجام دهد (مانند کشورهای اسکاندیناوی)
t.me/Dr_Lashkarbolouki
📚🎧🎵موسسه مطالعات دین و اقتصاد :
پاییز و زمستان ۱۴۰۲
🖊🖍🖋 تورقی در تاریخ اقتصادی ایران پس از صفویه
با یادی از استاد فقید علی رضاقلی
🔈مدرس : دکتر رسول رئیس جعفری
📻پادکست : پگاه امیری
🔗🔗جلسه اول
📒 اقتصاد ایران در دوره فترت ( از سقوط صفویه تا سقوط زندیه )
/channel/ali_rezagholi
/channel/dinoeqtesad
قوانین و علائم رانندگی نهادهایی هستند که بدون آنها رانندگی غیر ممکن می نماید و در چارچوب این قواعد است که با اعتماد کامل از چراغ سبز راهنمایی عبور می کنیم.
در حقیقت این نهادها عدم اطمینان و ناامنی را کاهش می دهند.
در دنیای سیاست و اقتصاد نیز این نهادها و قواعد همان کارکرد کاهش نااطمینانی را دارند.
ولی در شرایطی قدرت های سیاسی و اقتصادی همچنان میتوانند فضا را نا امن کنند ونهادها نمیتوانند عدم اطمینان را کاهش دهند.
دکتر باستانی پاریزی با مثالی جذاب و خواندنی کژکارکردی های این نهادها را نشان می دهند.
✅"سیاست و رانندگی در ایران "
🖊سیاست خصوصا در ایران چیزی است مثل رانندگی در تهران , این کافی نیست که شما احتیاط کنید و به کسی نمالید دیگران هستند که به شما خواهند مالید !
همچنانکه در تهران هرگز گول چراغ سبز را نباید خورد , زیرا درست در همان لحظه که چراغ برای شما سبز است هیچ بعید نیست که وسط چهار راه یک تریلر 16 چرخ از خط قرمز رد شود و با سرعت 80 کیلومتر شما را در هم پرس کند.
درست مشابه اینکه مثلا ظل السلطان، ادمی مثل حسینقلی خان ایلخانی بختیاری روستائی ساده دل را برای تماشای سان و رژه قشون به میدان شاه اصفهان دعوت کند و پس از پایان مراسم با هم به عمارت دولتی مراجعت کنند و نیم ساعت بعد او را و بچه هایش را زنجیر کند و همان شب ایلخانی را به وسیله لنگ حمام خفه می کند , چراغ از این سبز تر و تریلر از این سنگین تر میشود؟
به همین دلیل اغلب در مملکت ما توصیه می کنند که ادم بهتر است به سیاست نزدیک نشود که در حکم انست که ادم در چاه صد ذرعی مار گرفته باشد !
یا به قول دکتر صورتگر استاد خودمان , تماس با سیاست مثل انست که ادم در بیابان تور بیندازد تا شکار کند و در اخر کار یک خرس سیاه به تورش بیفتد ! شکاری که ادم نمیداند با ان چه کار کند ؟
یک مثل جالب هست که هرچند خیلی تمیز نیست ولی به هر حال قابل گفتن است می گویند اصفهانی به پسرش گفت :
فرزند اگر دیدی از کوچه بار ککه ( کود انسانی ) می اید زود برگرد و هرگز به بار ککه نزدیک نشو زیرا اگر به تو زند تو ضرر کرده ای و اگر تو هم به او بزنی باز هم تو ضرر کرده ای
***
📚منبع: باستانی پاریزی، محمدابراهیم، مجله بخارا شماره ۹۹ فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۳ صفحه ۴۹۷
/channel/ali_rezagholi
📚🎧🎵موسسه مطالعات دین و اقتصاد :
شهریور و مهرماه ۱۴۰۲
🖊🖍🖋" تورقی در تاریخ اقتصادی صفویه"
با یادی از استاد فقید علی رضاقلی و با حسن ختام ترانه ای که سمفونی قلب او بود 🎵🎵🎵🎵🎵
🔈مدرس : دکتر رسول رئیس جعفری
📻پادکست : پگاه امیری
🔗🔗جلسه آخر و هفتم
📒 اقتصاد ایران در صفویه
/channel/ali_rezagholi
/channel/dinoeqtesad
📚🎧🎵موسسه مطالعات دین و اقتصاد :
شهریور و مهرماه ۱۴۰۲
🖊🖍🖋" تورقی در تاریخ اقتصادی صفویه"
با یادی از استاد فقید علی رضاقلی .
🔈مدرس : دکتر رسول رئیس جعفری
📻پادکست : پگاه امیری
🔗🔗جلسه ششم
اقتصاد ایران در صفویه
@ali_rezagholi
@dinoeqtesad
📚🎧🎵موسسه مطالعات دین و اقتصاد :
شهریور و مهرماه ۱۴۰۲
🖊🖍🖋" تورقی در تاریخ اقتصادی صفویه"
با یادی از استاد فقید علی رضاقلی .
🔈مدرس : دکتر رسول رئیس جعفری
📻پادکست : پگاه امیری
🔗🔗جلسه پنجم
اقتصاد ایران در صفویه
@ali_rezagholi
@dinoeqtesad
📚🎧🎵موسسه مطالعات دین و اقتصاد :
شهریور و مهرماه ۱۴۰۲
🖊🖍🖋" تورقی در تاریخ اقتصادی صفویه"
با یادی از استاد فقید علی رضاقلی و استاد باستانی پاریزی که همواره تلخی تاریخ را با شیر و شکر می آمیخت.
🔈مدرس : دکتر رسول رئیس جعفری
📻پادکست : پگاه امیری
🔗🔗جلسه چهارم
اقتصاد ایران در صفویه
🎵🎵🎵در بخشی از پادکست دکلمه دو شعر از دکتر باستانی پاریزی با صدای خود و پرویز بهرام را می شنوید، با تارنوازی استاد فرهنگ شریف ...
@ali_rezagholi
@dinoeqtesad
🔹 لیست اپیزودهای #پادکست_توسعه_ایران درباره نقد روایت اندیشمندان ایرانی درباره علل توسعه نیافتگی ایران
@solati_mehran
🎤 ارائه: مهران صولتی
🎧 صادق زیبا کلام
/channel/solati_mehran/2161
🎧 محمود سریع القلم
/channel/solati_mehran/2162
🎧 رضا داوری اردکانی
/channel/solati_mehran/2163
🎧 کاظم علمداری
/channel/solati_mehran/2164
🎧 حسین عظیمی آرانی
/channel/solati_mehran/2165
🎧 علی رضاقلی (والا)
https://t.me/solati_mehran/2166
🎧 همایون کاتوزیان
/channel/solati_mehran/2167
🎧 مقصود فراستخواه
/channel/solati_mehran/2168
🎧 سید جواد طباطبایی
/channel/solati_mehran/2169
🎧 محمدرضا سرکار آرانی
/channel/solati_mehran/2170
@solati_mehran
تمدن کاریزی
✅مردم اروپا زمانی که وارد عرصه کشاورزی شدند، نوع ورودشان با نوع ورود ایرانیان به کلی متفاوت بود . آنها وارد عرصه ای شدند که آب، فراوان بود و زمین هم مساعد و اگر هم مزاحمتی بود ناشی از پر آبی بود که باید به گونه ای مهار شود. در بخش فوق العاده عظیم اروپا ،«آبیاری» فوق العاده بی معناست، یعنی مدد رساندن به آب برای رسیدن به کشت و زرع. باران از آسمان می بارد با تبخیر کم.
✅ در ایران به ویژه در فلات ایران داستان شروع کشاورزی متفاوت از همه جهان بود، ابتدا باید آب را از زیرزمین بیرون بیاورند و سپس به کشاورزی بپردازند. این آب احکام خاصی داشت. استخراج آن فوق العاده پرهزینه و حجم آن فوق العاده محدود و غیرقابل تغییر بوده است. حجم آن وابسته به نزولات آسمانی و البته خارج از کنترل انسان. پس ، از ابتدا ایرانیان با منابع محدود و فوق العاده پرهزینه روبه رو شدند که داستان آن با اروپا کاملا متفاوت بود.
✅این زندگی و تمدن کاریزی ، به حیات ۳۳ هزار قنات وابسته بود که طول آن نزدیک به هشت برابر قطر استواست تا نزدیکی های ماه و کندن بعضی از این قنات ها از عجایب مخلوقات بشری است . مثل کندن قنات قصبه با طول ۳۳ کیلومتر و عمق مادر چاه بالای ۳۰۰ متر که سوالات بی شماری را کندن آن مطرح می کند. از طول طناب، حجم طناب و وزن طناب و تامین هوای قابل تنفس در این عمق و نکات دیگر مهم، خود گنابادی ها می گویند قنات قصبه را«دیوان کنده اند.»
✅ باری ببینید، این حجم کار و این محصول کم چه قیدهای زیست محیطی و قیدهای عوامل تولید برای ما به وجود می آورد. تمام حجم آبی این قنات ها با یک برآورد سرانگشتی ( قبل از اینکه تعدادی از این قنات ها خشک شوند، مثل قنات زارچ یزد به طول ۷۰ کیلومتر) دارای دوهزارمترمکعب در ثانیه هستند.
حالا میتوانید این مقدار را مقایسه کنید با رود ولگا در روسیه به مقدار ۳۶ هزار متر مکعب در ثانیه و دانوب در اروپا به حجم حدود ۱۳ هزار متر مکعب در ثانیه و رود نیاگارا ۱۳ هزارمترمکعب و رودهای دیگر اروپا که عمدتا حجم آب دهی آنها کمتر از دوهزارمترمکعب در ثانیه نیست. مثل راین، رن، تایمز، رود پو، لوار که همراه بقیه رودها و بارش های دایمی و تبخیر کم، حیات اروپا را دامن می زند.
✅ حالا فلات ایران را نگاه کنید و تعدادی شهر، که اصلا غیر از قنات هیچ آبی برای فعالیت خود ندارد، مثل یزد، گناباد، اردستان، میبد و بسیاری از شهرهای فلات ایران. در فلات ایران تعدادی شهر هستند که از چشمه و رودخانه ای فصلی هم مدد می گیرند که حجم آب آنها در مقایسه با منابع آبی اروپا اصلا درخور توجه نیست.
✅ روی این حجم کم آب و هزینه زیاد آن که جزو قیود اجباری زیستی اقتصادی ایران است و آن هم با فاصله زیاد، یعنی شهرهای دور از هم و روستاهای دور از یکدیگر که خود مانع دیگری در برابر تجمع و قدرتمندی این مکان های جمعیتی می شد و البته که موجب ضعف آنها در افزایش ثروت و درآمد بود و همین طور موجب افزایش غیرقابل جبران هزینه های ایجاد امنیت و کنترل خشونت بود.
📚منبع:رضاقلی، علی، تاثیر فاجعه ی کم آبی بر تمدن ایران، روزنامه شرق، سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
/channel/ali_rezagholi
📚🎧🎵موسسه مطالعات دین و اقتصاد :
شهریور و مهرماه ۱۴۰۲
🖊🖍🖋" تورقی در تاریخ اقتصادی صفویه"
با یادی از استاد فقید علی رضاقلی
🔈مدرس : دکتر رسول رئیس جعفری
📻پادکست : پگاه امیری
🔗🔗جلسه دوم
اقتصاد ایران در صفویه
/channel/ali_rezagholi
شماره ویژه استاد علی رضاقلی (والا) منتشر شد
■ مجله رسانه فرهنگ
■ انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
■ مدیرمسئول: دکتر هادی خانیکی
■ صفحه اینستاگرام مجله:
www.instagram.com/resanefarhang.mag
▪︎کانال تلگرام مجله:
@ResaneFarhang
"تصویر سعدی از نظام سیاسی ایران"
✅تصويرهاي سعدي از نظام سياسي ايران در تجربههاي ثبت شده تا آن زمان خيلي هولناك است، بياخلاقي و تزوير صرف و درنهايت سعدي دستگاه حكومتي را به «سوراخ كژدم» تشبيه ميكند و ميگويد:
ندانستي كه بيني بند بر پاي
دگر ره گر نداري طاقت نيش
چو در گوشت نيامد پند مردم
مبر انگشت در سوراخ كژدم
اين تعبير از طرف سعدي كه دستگاه حكومتي را چون «سوراخ كژدم» ميداند فوقالعاده قابل تأمل است، حكومتي كه از طرف اهل سنت نيز بايد خليفه خدا يا خليفه رسول خدا باشد و آراسته به هزاران صفت محبوب و دوستداشتني، كارش در تاريخ يك كشور اسلامي به جايي كشيد كه يك مسلمان متعبد و عارف كامل و اديب بينظير و متكلمي كه به گفته خود حريفي در ميدان بلاغت ندارد، آن را به سوراخ كژدم تشبيه ميكند و ميگويد هر كس وارد اين عرصه ميشود بايد طاقت نيش داشته باشد، چون اين دستگاه تأمين عدالت و امنيت و رفاه جامعه نيست بلكه «سوراخ كژدم» است، با اينكه اعتقاد دارد و با صراحت ميگويد، رعيت براي اطاعت سلطان خلق نشده بلكه سلطان وظيفه دارد براي مردم آرامش و رحمت ايجاد كند. درخصوص تلون طبع پادشاهان سخن او را در باب هشتم بيفزاييم كه: بر دوستي پادشاهان اعتماد نتوان كرد و بر آواز خوش كودكان كه آن به خيالي مبدل شود و اين به خوابي متغير گردد. خيلي ظرافت و دقت در اين تعبير است كه «آن به خيالي مبدل شود» يعني يك سوء ظن بيپايه ميتواند تمام مباني اعتماد ساخته و پرداخته شده را تغيير دهد، شاه عباس كبير چهار پسر خود را به همين سوء گمان كشت.
در هر صورت، تلون طبع پادشاه به معني بيقانوني و بيرويهاي كه منجر به كاهش امنيت شود و اينكه دستگاه حكومت تشبيه شود به «سوراخ كژدم» اينها واقعيت سياسي ايران را تا آن زمان بيان ميكند
📚منبع: رضاقلی علی، سوراخ کژدم (تحلیل تاریخی سعدی از رابطه سیاست و اقتصاد در ایران) شرحی بر گلستان، مجله اقتصاد و جامعه، ۱۳۸۸
/channel/ali_rezagholi
داستانی از شاهنامه:
با توضیحات استاد فقید علی رضاقلی
ویژگی های حاکم گزیده خسروپرویز برای ویرانی "ري"
بعد از جنگ داخلي خسروپرويز با بهرام چوبينه كه در نهايت منجر بشكست بهرام چوبينه سپهبد ري شد خسرو به فكر انتقام گرفتن از مردم ري و ويران كردن ري افتاد فقط نگاه كنيد به ويژگي هاي منتخب خسرو براي ويران كردن ري:
برآمد برين نيز روزي دراز
نجست اختر نامور جز فراز
شبي مي همي خورد با موبدان
بزرگان كار آزموده ردان
بدان مجلس اندر يکي جام بود
نبشته برو نام بهرام بود
بفرمود تا جام بنداختند
بر آن هرکسي دل بپرداختند
گرفتند نفرين بهرام بر
بدان جام و آژندهي جام بر
چنين گفت اکنون بر و بوم ري
بکوبند پيلان جنگي به پي
همه مردم از شهر بيرون کنند
همه ري به پي دشت و هامون کنند
دستور(وزیر) شاه که مردي خردمند و بادانش بود به شاه مي گويد که هم ري شهر بزرگي ست و هم خداوند بر اين کار راضي نيست. چاره اي ديگر بايد انديشيد.
گرانمايه دستور با شهريار
چنين گفت کاي از کيان يادگار
نگه کن که شهري بزرگست ري
نشايد که کوبند پيلان به پي
که يزدان بدين کار همداستان
نباشد نه هم بر زمين راستان
خسرو مي گويد حال که چنين است يک شخص بسيار بد و نابکار را به رياست شهر بايد برگزيد.
به دستور گفت آن زمان شهريار
که بد گوهري بايدم بي تبار
که يک چند باشد به ري مرزبان
يکي مرد بي دانش بد زبان
دستور شاه از خسرو نشانه هاي ديگري مي خواهد که آنها را در يافتنش ياري کند.
بدو گفت دستور کاي شهريار
كه گويد نشان چنين نابکار
بجوييم و اين را بجاي آوريم
نشايد که بيرهنماي آوريم
خسرو نشانه هاي مرد را چنين بر مي شمارد:
👈کسي که زياد حرف بزند، داراي طالع منحوس، سرخ مو، زشت، بيني کج، روي زرد، کينه اي، دروغ گو، بد دل و فرومايه و کوتاه قامت و بد خواه و عقده اي، داراي چشمان کج و...👉
چنين گفت خسرو که بسيارگوي
نژند اختري بايدم سرخ موي
تنش زشت و بيني کژ و روي زرد
بد انديش و كوتاه و دل پر ز درد
همان بد دل و سفله و بيفروغ
سرش پر ز کين و زبان پر دروغ
دو چشمش کژ و سبز و دندان بزرگ
براه اندرون کژ رود همچو گرگ
همه از شنيدن چنين نشانه هايي در شگفت ماندند و کار جستجو آغاز شد و پس از چندي شخصي با اين مشخصات يافتند و نزد شاه آوردند.
همه موبدان مانده زو در شگفت
که تا ياد خسرو چنين چون گرفت
هميجست هرکس به گرد جهان
ز شهر کسان از کهان و مهان
چنان بد که روزي کسي نزد شاه
بيامد کزين گونه مردي به راه
بديدم بيارم به فرمان کي
بدان تا فرستدش موبد به ري
بفرمود تا پيش اوي آورند
وزين گونه بازي بکوي آورند
ببردند ازين گونه مردي برش
بخنديد ازو کشور و لشکرش
خسرو از او پرسيد که چه کارهاي بدي انجام ميدهي و از کار بد چه چيزي در خاطر داري؟
بدو گفت خسرو ز کردار بد
چه داري به ياد اي بد بيخرد
مرد در پاسخ گفت:
👈 من با عقل کاري ندارم و از کار بد کناره نمي گيرم. هر حرفي مي زنم در ظاهر است و در عمل کار ديگري مي کنم. منتقدينم را مي کشم و خلاصه سرمايه ي من دروغ است و به عهد و پيمان خويش نيز وفادار نيستم.👉
چنين گفت پاسخ که از کار بد
نياسايم و نيست با من خرد
سخن هرچه گويم دگرگون کنم
تن و جان پرسنده پرخون کنم
سَرِ مايهي من دروغست و بس
سوي راستي نيستم دسترس
ابا هر كه پيمان كنم بشكنم
پي و بيخ رادي به خاك افكنم
خسرو فرماندهي ري را به او مي سپارد و با لشکري روانه ري مي سازد.
بدو گفت خسرو که شوم اخترت
نوشته مبادا جزين بر سرت
بديوان نوشتند منشور ري
بزشتي بزرگي شد آن شوم پي
سپاهي پراكنده او را سپرد
برفت از در و نام زشتي ببرد...
ادامه داستان را خود در شاهنامه بخوانيد ولي در نهايت با مديريت اين شخص بر شهر و سياست هاي او ري به کلي ويران شد.
...ازان زشت بد کامهي شوم پي
که آمد ز درگاه خسرو به ري
شد آن شهر آباد يکسر خراب
به سر بر هميتافت شان آفتاب
همه شهر زو بود پر داغ و درد
کس اندر جهان ياد ايشان نکرد
اين شعر را بارها بخوانيد و در آن تامل کنيد. به صفات مرد زشت روي دقت کنيد و ببينيد که چگونه چنين مردي باعث تباهي شهري شد که پيلان از خراب کردنش عاجز بودند.
اين ها پيش از اين که شعر باشند قواعد اجتماعي هستند که از زبان فردوسي به شکل داستان و افسانه و شعر گفته شده اند. خدايش بيامرزاد.
***
منبع: شاهنامه فردوسی، پادشاهی خسرو پرویز بخش ۵۹
/channel/ali_rezagholi
رویکرد بی فایده
✅چرا فقط مصدق
به مناسبت سالروز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
واقع این است که مصدق دو هم رزم دیگر هم در گذشته داشت که تلاش می کردند کشوری بسازند که استعداد حضور در جامعه بین المللی را به عنوان یک "ملت موثر در سازندگی" داشته باشد.
مطبوعات و خبرنگارها اما بیشتر علاقه نشان می دهند سوالاتی از اینگونه مطرح کنند که:
✅چه کسانی در کودتا موثر بودند؟
✅چه کسی دست توده ای ها را باز گذاشت؟
✅کدام سفارتخانه ها در کودتا دخیل بودند؟
✅چرا مصدق مجلس را منحل کرد؟
و از این قبیل سوالات گوناگون و در نهایت کم فایده بسیار مطرح می شود.
واقع این است که من در این نگاه چیزی که به کار چندانی برای ملت بیاید نمی بینم و بیشتر به کار تفنن می آید تا کار جدی راهگشا.
به نظر می آید که اگر پرسش از این سو مطرح شود که چرا در میان ۸۷ دوره نخست وزیری از ابتدای قاجار تا فروپاشی پهلوی سه نخست وزیر بودند که راه و روش دیگری داشتند و با آنها اینگونه برخورد شد، آنگاه و به احتمال زیاد پاسخ بسیاری از مسائل را که امروز بر سر راه "ملت" شدن ایرانی ها وجود دارد را در می یابیم.
پاسخ به این سوال کمک می کند که زودتر ملت بشویم و تواناتر در صحنه بین الملل حضور پیدا کنیم و امنیت و و نظم و قانون و کار و تولید و رفاه نسبی را برای همه ایرانی ها به ارمغان بیاوریم.
مصدق می خواست اخلاق مدنی و حس مسئولیت پذیری و وطن دوستی را در ایرانیان ارتقا دهد. او می خواست منابع اقتصادی و مالی ملی را از گزند رانت خواران و چپاولگران در امان نگه دارد.
فراموش نکنیم که سخت ترین و دشوارترین و کمرشکن ترین وظیفه یک دولت و یک نخست وزیر همین است که ثروت ملی را از گزند غارت در امان نگه دارد و دشمنان، چه درباری و چه غیر درباری، چه داخلی و چه خارجی، از همین جاست که شکل می گیرند.
مصدق می خواست دست دولت های خارجی را از چپاول اموال ملی و ثروت ایرانیان کوتاه کند. به همین خاطر "پنجه به صورت نهنگ استعمار کشید".
مصدق می خواست در یک کلمه این "ملت نارس" را به ثمر بنشاند و به آنها تبعیت از قانون و قانون فهمی و حس مسئولیت وطنی بیاموزد.
او را همراهی نکردند، فرو افتاد، مثل میرزاتقی خان و قائم مقام رحمهم الله اجمعین.
امید که از این راه برگردیم و به راه این بزرگان برویم.
ایران را دوست داشته باشیم و منافع ملی را رعایت کنیم.
📚منبع: یادداشت های منتشر نشده استاد فقید علی رضاقلی
***
/channel/ali_rezagholi
طبری و توصیف نخبه کشی
✅یکی از بزرگان گفته است:
در آن روز که با قاهر بیعت کردند به نزدیک ابومحمد جریر طبری درآمدم.
پرسید که خیر است؟
گفتم لشکر با محمد بن معتضد بیعت کردند.
گفت: وزیر او که خواهد بود؟
گفتم محمد بن داوود الجراح
گفت: قاضی که خواهد بود؟
گفتم: حسن بن المثنی
ساعتی سر فرو برد و گفت: این کار تمام نشود.
گفتم چرا؟
گفت از بهر آنکه این هر سه کس در استحقاق کاری که به ایشان تفویض شده است در غایت کمال اند و روزگار در تراجع(عقبگرد) است. کار، مستحق نتواند ساخت و هیچ شایسته را در کار نتوان آورد و اهل روزگار که در آن رتبت قاصر باشند، به ساخته شدن آن تن در ندهند.
و همچنان شد که فرمود و آن منصب سه روز بر ایشان نماند تا عاقلان را معلوم شود که هنر در همه ایام ها سبب حرمان بوده است.
📚منبع: تاریخ بناکتی، تصحیح دکتر شعار، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸، صفحه ۱۸۵
/channel/ali_rezagholi
📌 انتشارات نهادگرا به زودی منتشر میکند:
📚 اندیشه بیخانمان
علم انسانی و اجتماعی در کدام بستر نهادی کارساز میشود
▪︎نویسنده: علی رضاقلی (والا)
▪︎ با مقدمه: دکتر محمدرضا حسینی بهشتی
▪︎ تعداد صفحات: ۱۳۶
▪︎ نوبت چاپ: اول
▪︎ قیمت: ۱۷۰هزار تومان
🛍 بیست درصد تخفیف ویژه خرید از سایت: ۱۳۶ هزار تومان
✔️ همچنین جهت اطلاع از زمان انتشار کتاب میتوانید با شماره ۸۸۹۰۵۶۰۷ تماس بگیرید.
🔹اینستاگرام نهادگرا
🆔 nahadgara_nashr
🔹تلگرام نهادگرا
🆔 /channel/Nashr_Nahadgara
🔹سایت نهادگرا
💻 https://www.nahadgara.ir
/channel/ali_rezagholi
بازنشر یادداشتی از استاد فقید علی رضاقلی
به مناسبت ۲۰ دی ماه سالگرد شهادت امیرکبیر
"تقی خان فرزانه عدالت خواه و نوآور"
✅از توان من بر نمی آید که میرزاتقی خان را در چند خط تلگرامی توصیف کنم ولی تلاش می کنم، چون فردا (۲۰ دی ماه) سالگرد شهادت یکی از نوادر سیاستمداران و وطن پرستان است که بر خلاف انبوهی از سیاستمداران ایران که به هزینه مردم به دنبال بهینه کردن منافع خود هستند، به هزینه خود برای "رفاهیت" مردم جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و تا آخر ایستاد.
نویسنده انگلیسی واتسون درباره او نوشته بود که "اشرف مخلوقات بود".
قائم مقام که او را تربیت کرده بودگفته بود:
"این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار میگذارد، حقیقت من بر پسر کربلایی قربان حسد می برم و بر پسرش می ترسم."
کلنل شیل وزیر مختار انگلیس می گفت:
"پول دوستی که خوی ایرانیان است در وی اثر ندارد، به عشوه و رشوه کسی فریفته نمی شود."
خوش هیکل، تنومند، سیمای گشاده، پرکار، با غیرت مسئولیت، هوشمند، درست، صادق، فساد ناپذیر و صمیمی بود، جسور و بی باک و دلیر همراه با رفتاری سنگین بود، چشمانی نافذ داشت همراه با مناعت طبع و حق شناسی.
میرزا تقی خان زمانه خود را خوب می شناخت و شرایط جهان و ایران را می شناخت، عقب افتادگی ایران را می شناخت و با اهداف توسعه ای خود آشنایی کامل داشت. شرایط گذار را می شناخت و در تمامی ساحت هایی که برای توسعه ایران لازم بود به صورت هماهنگ تلاش می کرد.
اهداف میرزاتقی خان را تحت سه عنوان می توان خلاصه کرد:
🔷نوآوری در راه نشر فرهنگ و صنعت جدید
🔷پاسداری از هویت ملی و استقلال سیاسی ایران
🔷مبارزه با فساد مالی و مبارزه برای احیاء اخلاق مدنی که به زوال کشیده شده بود.
برای تامین اهداف فوق در سطوح مختلف وارد کارزار شد، در سطح کلان بودجه کشور را که دچار کسری مزمن شده بود با مدیریت هزینه و حذف هزینه های غیرضروری و از طرف دیگر وصول درآمدهای معوق و لاوصول متعارف و احیاء امنیت تولید و بسط تولید و تجارت و اخذ مالیات به تعادل رسانید که تلاش های او در این زمینه هنوز راهنما و موثرند و در این زمینه فعالیت های گسترده و آموزنده ای کرد. (پ.ن)
برای بسط اقتصاد و تولید و صنعت می دانست نظم در تمام کارها و اجرای قانون و اصلاح دوایر عدلیه و حکام شرع و اینکه همه مردم و همه فرق و اقلیت "در محافظه" در سایه قوانین ولایتی برابرند، املاک از دستبرد مصون اند و ادیان در کمال رفاهیت، برای اولین بار دیوانخانه عدالت تامین کرد که جد دیوان عدالت اداری امروز است که مردم اگر از دولت شکایت داشته باشند در آن مطرح کنند و برابری حقوقی اجتماعی اقلیت ها.
با تقی خان این اصطلاحات در ایران شایع شد:
نظم تقی خانی، دیوان خانه عدالت، وکیل دیوانخانه، تنظیمات مملکتی، نظم جدید، قرار حکومتی، قانون درست، اجرای حقوق ثابته، رفاهیت و آسودگی مردم، عدم تبعیض، کاری مغایر عدالت نکردن، مبارزه با رشوه خواری، تنظیم قوانین مالیاتی، گماشتن کسان عاقل و قابل بر سر کار، ایجاد دارالفنون (پلی تکنیک) و ایجاد روزنامه برای روشن کردن مردم و آشنا کردن آن ها با مسائل روز ایران و جهان و افزودن بر دانایی و بینایی آن ها، مبارزه جدی با فساد اداری، توسعه صنعت، بسط تعلیمات در ارتش منظم و توسعه مهمات سازی، ایجاد چاپارخانه و پست، حفظ آثار باستانی، تنظیم واردات و صادرات، خلاصه هر کار خوبی که امروز می بینید کم و بیش نطفه اولیه آن با میرزا تقی خان شروع شد.
"خدایش بیامرزاد"
پی نوشت: برای اطلاع از شرح مختصر احوال و اقدامات و موقعیت میرزاتقی خان امیرکبیر به کتاب جامعه شناسی نخبه کشی و برای بحث مبسوط راجع به میرزاتقی خان به کتاب ارزشمند امیرکبیر و ایران نوشته فریدون آدمیت مراجعه شود.
****
📚منبع: یادداشت های منتشر نشده علی رضاقلی
/channel/ali_rezagholi
" قضای سیاسی در گذشته"
✅این پست کمی طولانی می شود، امیدوارم کمی حوصله کنید، تاریخی ست، نکات آموزشی زیادی دارد که از بیهقی و قابوسنامه که متون مربوط به هزار سال پیش است، نقل خواهم کرد.
جاسوس انگلیسی، خانم لمبتون، که دانشمندی بود می گفت:
هر که میخواهد ایران و مشکلات امروزش را بفهمد باید نهادهای آن را حداقل از زمان سلجوقیان دنبال کند. (تاریخ ایران، جلد پنجم، ترجمه حسن انوشه، انتشارات امیرکبیر 1371 ص 202).
شما حتما می دانید که تاریخ ایران از غارت و خونریزی و ناامنی و بی قانونی و امثال اینها پر است.
در غارت ها هر چیز و هر اتفاق دیدنی و شنیدنی وجود دارد.
از جمله اینکه از کالاهای مطلوب برای غارت، دختران و زنان بودند و اضافه بر آن نیاز به بازار برده فروشان برای فروش که تا این اواخر هم وجود داشت.
مسئله ای که پیش می آمد این بود که زنان بسیار زیبا را چه می کنند؟
چون هم گران بودند و در عین حال خرید و فروش آن ها از نظر قیمت و آداب دانی مسئله داشت.
زیبایی ترکان ختا و یغما زبانزد همه بود حتی در اشعار و متون عرفانی حافظ و سعدی هم شهره بودند.
سعدی در غزلی بی نهایت زیبا می گوید:
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق نهی دلبران یغما را
در قابوسنامه آمده که از نظر قیمت و زیبایی "دختران ختا و یغما" با "کنیزکان رومی" برابری می کردند.
مسئله گرانی این کنیزان از یک طرف و آداب دانی و تربیت و لطافت یک چنین متاعی مسئله ای دیگر بود.
راه حل نهادی آن زنان زیبا اینگونه پیدا شد.
در تاریخ بیهقی داریم:
"مردی بود به نیشابور که وی را بوالقاسم رازی گفتندی و این بوالقاسم کنیزک پروردی (یعنی این کنیزهای گران را می خرید و و آداب و رفتار لطیف درباری می آموخت) و نزدیک امیر نوح (نوح بن نصر سامانی) آوردی و با صله بازگشتی (انواع رانت ها و امتیازها را می گرفتند).
وقتی چند کنیزک آورده بود، امیر نصر بوالقاسم را دستاری داد و در این باب عنایت نامه نبشت. (نامه ای که او را بر فراز قانون قرار می داد و حکایت از ارتباط ناگسستنی او با دستگاه سیاسی می کرد).
بیهقی در ادامه می گوید: "نیشابوریان وی را تهنیت کردند و نامه بیاورده به مظالم (دادگستری نیشابور) برخواندند.
پس از اتمام بزرگداشت بولقاسم و بعد از اتمام جشن بیهقی می گوید:
از پدر شنودم که قاضی بوالهیثم (ظاهرا رئیس دادگستری نیشابور) پوشیده گفت (درگوشی و در خفا) و وی مردی فراخ مزاح(خیلی شوخ طبع) بود:
ای بوالقاسم یاد دار که قوّادی (جاکشی) به از قاضی گری است."
در پایان دیدیم که بیهقی با این حرف قاضی بوالهیثم با لطافت و ظرافت هر چه تمام دستگاه قضا و شغل مبارک آنها را در دستگاه سیاسی که فساد سراپای آن را گرفته بود با قوّاد خانه یکی کرد.
دستگاه قضای سیاسی و تحت نفوذ قدرت های اقتصادی و مافیاها از این بهتر نمی شد.
***
منبع: تاریخ بیهقی، ابوالفضل بیهقی دبیر، به کوشش دکتر علی اکبر فیاض، نشر دانشگاه فردوسی، چاپ دوم صفحه ۴۵۸
/channel/ali_rezagholi
"فساد قضا و تحریم آن توسط علمای اهل سنت" ۲
این بار نوبت ابوحنیفه است رئیس مذهب حنفی اهل سنت که اصالتی ایرانی دارد و شغلی که از آن درآمد کسب می کرد نانوایی بود.
او را با چند نفر از دوستانش برای قضاوت و ریاست قضا دعوت کردند، حال شرح داستان را خود بخوانید:
✅"منصور که خلیفه بود اندیشه کرد تا قضا به یکی دهد و مشاورت کرد بر یکی از چهارکس که فحول(نامداران) علما بودند و اتفاق کردند. یکی ابوحنیفه، دوم سفیان، سوم شریک، و چهارم مسعربن کدام.
هرچهار را طلب کردند در راه که میآمدند ابوحنیفه گفت: من در هریکی از شما فراستی گویم.
گفتند: صواب آید.
گفت: من به حیلتی از خود دفع کنم و سفیان بگریزد، و مسعر خود را دیوانه سازد؛ و شریک قاضی شود.
پس سفیان در راه بگریخت و در کشتی پنهان شد.
گفت: مرا پنهان دارید که سرم بخواهند برید. به تاویل آن خبر که رسول علیه السلام فرموده است من جعل قاضیآ فقد ذبح بغیر سکین. هرکه را قاضی گردانیدند بی کاردش بکشتند.
پس ملاح او را پنهان کرد و این هرسه پیش منصور شدند.
اول ابوحنیفه را گفت: تو را قضا میباید کرد.
گفت: ایهاالامیر! من مردی ام نه از عرب. و سادات عرب به حکم من راضی نباشند.
جعفر گفت: این کار به نسبت تعلق ندارد. این را علم باید.
ابوحنیفه گفت: من این کار را نشایم و دراین قول که گفتم نشایم، اگر راست میگویم،[که] نشایم و اگر دروغ میگویم، دروغ زن قضای مسلمانان را نشاید و تو خلیفه خدایی. روا مدار که دروغ گویی را خلیفه خود کنی و اعتماد خون و مال مسلمانان بر وی کنی.
این بگفت و نجات یافت.
پس مسعر پیش خلیفه رفت و دست خلیفه بگرفت و گفت: چگونه ای ومستورات و فرزندانت چگونه اند؟
منصور گفت: او را بیرون کنید که دیوانه است.
پس شریک را گفتند: تو را قضا باید کرد.
گفت: من سودایی ام (مالیخولیایی) دماغم ضعیف است.
منصور گفت: معالجت کن تا عقل کامل شود.
پس قضا به شریک دادند و ابوحنیفه او را مهجور کرد و هرگز با وی سخن نگفت.
***
📚منبع: تذکره الاولیا عطار نیشابوری، به تصحیح علامه قزوینی، انتشارات مرکزی، چاپ پنجم صفحه ۱۸۸
/channel/ali_rezagholi
"فساد قضا و تحریم آن توسط علمای اهل سنت" ۱
احمدبن حنبل رئیس یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت است و به دیانت و تقوی در تاریخ شهره است.
حال فرزندش با اوصافی که داشته، یک سال منصب و کرسی قاضی القضاتی اصفهان را پذیرفته، دنباله داستان را خود به روایت تذکره الاولیا بخوانید و مقایسه کنید با مومنین! دیگر:
✅"صالح بن احمد بن حنبل یک سال در اصفهان قاضی بود و صایم الدهر (دائما روزه دار) و قایم اللیل( شب زنده دار) بود و در شب دو ساعت بیشتر نخفتی و بر در سرای خود خانه ای بی در ساخته بود و شب آنجا نشستی که نباید که در شب کسی را مهمی باشد و در بسته یابد. این چنین قاضی بود.
یک روز برای پدرش امام احمد بن حنبل نان میپختند.
خمیر مایه از آن صالح بستندند.
چون نان پیش احمد آوردند گفت: این نان را چه بوده است؟
گفتند: خمیرمایه از آن صالح است.
گفت: آخر او یکسال قضای اصفهان کرده است. حلق ما را نشاید.
گفتند: پس این را چه کنیم؟
گفت: بنهید، چون سائلی بیابید و بگویید که خمیر از آن صالح است اگر میخواهید بستانید.
چهل روز در خانه بود که سائلی نیامد که بستاند.
آن نان بوی گرفت و در دجله انداختند. احمد گفت: چه کردید آن نان؟
گفتند: به دجله انداختیم.
احمد بعد از آن هرگز ماهی دجله نخورد."
***
📚منبع: عطار نیشابوری، تذکره الاولیا، به تصحیح علامه قزوینی، انتشارات مرکزی، چاپ پنجم صفحه ۱۹۸
/channel/ali_rezagholi
"تحریم قوه قضائیه از طرف امام محمد غزالی"
امام محمد غزالی در زمان سلجوقیان می زیست.
دستگاه قضایی در آن زمان به قدری فاسد بود که امام محمد غزالی در مورد آنان می گوید معامله با قضات و عوامل قضایی حرام است و در توضیح فتوای حرمت آن اینچنین استدلال می کند:
✅معاملت [داد و ستد] قضات و عمّال و خدم ایشان حرام است چون معاملت ایشان[امرا و پادشاهان] ، بل قوی تر.
اما قاضیان بدانکه حرام صریح از مال های ایشان [امرا و پادشاهان] می ستانند و تکثیر جمع ایشان می کنند و خلق را به زیّ (لباس، پوشش) خود می فریبند، چه ایشان به زیّ علماء اند و آمیخته می شوند به پادشاهان و مال های ایشان می ستانند و طبع ها مجبول(به طور فطری) است بر تشبّه و اقتدا به ارباب جاه و حشمت و آن سبب انقیاد(تبعیت و پیروی) مردم باشد سوی ایشان...
و در جمله رعیت به تباهی پادشاهان تباه شده است و پادشاه به تباهی علماء تباه شده اند و اگر نه قاضیان بدون عالمان بد باشند، فساد پادشاهان کم شود از بیم انکار ایشان.
***
📚منبع: امام محمد غزالی، احیاء العلوم، ترجمه موید الدین بلخی به کوشش حسین خدیو جم، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۶، جلد دوم صفحه ۳۲۵ و ۳۲۶
/channel/ali_rezagholi
🔹 وجود فرهنگ غارتی- غنیمتی باعث عقب ماندگی ایران شده است!
🔸 شرح و نقد نظریه استاد رضا قلی درباره علل توسعه نیافتگی ایران!
🎤 مهران صولتی در ششمین اپیزود از مجموعه پادکست های توسعه ایران به شرح کوتاه نظریه رضا قلی و ارائه نقدهای خود نسبت به آن پرداخته است!
@solati_mehran
#پادکست_توسعه_ایران
#اپیزود_ششم
#علی_رضا_قلی
📚🎧🎵موسسه مطالعات دین و اقتصاد :
شهریور و مهرماه ۱۴۰۲
🖊🖍🖋" تورقی در تاریخ اقتصادی صفویه"
با یادی از استاد فقید علی رضاقلی
🔈مدرس : دکتر رسول رئیس جعفری
📻پادکست : پگاه امیری
🔗🔗جلسه سوم
اقتصاد ایران در صفویه
/channel/ali_rezagholi
/channel/dinoeqtesad
اهمیت تاریخ و نهادهای تاریخی
✅امروز دانشجویان ما و مردم به صورت ناخودآگاه فکر می کنند همیشه تاریخ گذشته ایران و شکل ایران و شکل شهرها و وسایل ارتباطی همین بوده که الآن می بینید، قرنها ناامنی، بی نظمی، فقر، نبود خدمات عمومی اولیه، نبود غذا، نبود بهداشت، نبود تنوع فعالیت اقتصادی و وجود تنها یک کشاورزی و دامداری معیشتی اولیه، ناامنی شدید غارتی و ذهنیت نهادمند شده در این فقر و ناامنی و نبود امکانات اولیه و نهادمند شدن این ناامنی، مثل کابوس وحشت بر این مردم و سخت شدن ذهنیت ناامن و ناتوان، نبود سواد و نبود کتاب و عدم امکان پرداخت اقتصادی به آن، بیماری، مرگ و میر، قحطی و تجاوز، غارت، کشتار، ظلم از هر قبیل، نهادهای غیررسمی ایران را به گونه ای خاص شکل داده است و نبود اقتصاد تقسیم کار و تخصص گرایی و نبود مبادله به معنی مبادله کالاهای متنوع و نهادسازی نکردن برای تنوع تولید و مبادله، چهره ای بسیار بدوی برای ایران درست کرده که علوم انسانی واقعی ایران، مطالعه این تاریخ را و شرح این نهادها و توضیح این نهادها را می طلبد و اینها تا پول نفت ادامه داشت.
✅با پول نفت مدرسه در ایران تأسیس شد، با پول نفت دانشگاه تأسیس شد، با پول نفت چاپخانه آمد و بسیاری از چیزهای دیگری که می بینیم. این که ما به کمک منابع تولیدی و کار و تقسیم کار و تخصص گرایی و مبادله، اینها را تأسیس می کردیم تا با پول نفت، تفاوتهای چشمگیری از یکدیگر دارد. اگر در محیط امن بودیم شاید می توانستیم، چون ناامنی هزینه سرمایه گذاری های متفاوت و در نهایت تقسیم کار و تخصص گرایی را به شدت بالا می برد و هزینه مبادله را بسیار سنگین می کند و مبادله را غیرممکن می کند.
✅مگر نمی بینیم که سرمایه های انسانی چگونه از ایران خارج می شوند و به جاهای امن می روند. جایی که امنیت اجازه می دهد از حقوق خود دفاع کنند و مگر نمی بینیم که قشر جوان چندان میلی به سرمایه گذاری ثابت برای خود در ایران ندارد و در دانشگاهها یا نمی آیند یا وقتی می آیند و سرمایه گذاری می کنند، که خیال رفتن از ایران را دارند.
✅در هر صورت ایران اروپا نیست، ایران آمریکا نیست که فلسفه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آنجا را بتواند هضم کند، ایران ۷۰۰ سال سابقه رنسانس ندارد. بدنه اصلی ایران در ۱۳۳۰ غیر از چند سازمان سیاسی و تکنولوژی وارداتی، مشابه ایران زمان سلجوقیان و غزنویان، بلکه پاره پوره تر از آن است. ایرانشناسی نهادی، توسعه را در سطح نظر ممکن تر می کند، «نهاد»شناسی تغییرات نهادی را قابل فهم تر می کند و حل مشکل سر راه را ممکن تر و تاریخ به این معنی است.
✅چرا انگلیسی ها و فرانسوی ها و ... شعار نمی دهند جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم؟ چون تجربه تاریخی و بین المللی دارند و می دانند چه کارهایی شدنی و چه کاری نشدنی است. اینجاست که ما معطوف به نهادهای ملی و تاریخی خود می شویم و انواع الگوهای تعاون سیاسی- اجتماعی- اقتصادی و تاریخی را می کاویم تا ببینیم، عدم توسعه و عدم گذار و عدم ابداع نهادهای جدید که بهره وری را افزایش دهد در کجای این نهادها لانه کرده است و چرا علیرغم الگوهای بهره ورتر نتوانستیم آنها را وارد و ابداع کنیم. چرا نتوانستیم ناامنی سیاسی را ریشه کن کنیم و همه اینها کار تاریخ است.
📚منبع: رضاقلی، علی، مقاله دردسر تاریخ، مجله نسیم بیداری، شماره ۲۰، شهریور ۱۳۹۰، صفحه ۷۹
/channel/ali_rezagholi
ویژه نامه استاد علی رضاقلی (والا)
مجله رسانه فرهنگ
انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
مدیرمسئول: دکتر هادی خانیکی
@ResaneFarhang
📚🎧🎵موسسه مطالعات دین و اقتصاد :
شهریور و مهرماه ۱۴۰۲
🖊🖍🖋" تورقی در تاریخ اقتصادی صفویه"
با یادی از استاد فقید علی رضاقلی
و با مقدمه و همراهی دکتر فرشاد مومنی
🔈مدرس : دکتر رسول رئیس جعفری
📻پادکست : پگاه امیری
🔗🔗جلسه اول
#اقتصادایران_در_دورهصفویه
/channel/ali_rezagholi
"ناصرالدین شاه و پیشنهاد تشکیل دولت مستقل یهودیان"
◀️ناصرالدین شاه در اولین سفر خود به اروپا در سال 1873به کشورهای روسیه، آلمان، بلژیک، انگلستان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، اتریش و عثمانی سفر کرد و با مقامات مهم آن زمان اروپا مانند بیسمارک صدراعظم آلمان، دومک ماهون رئیس جمهور فرانسه و بسیاری از مقامات دیگر دیدار کرد.
یکی از جالب ترین آنها گفتگوی ناصرالدین شاه با روچیلد یهودی وابسته به خاندان پرنفوذ روچیلد و از موسسان اسرائیل در آینده نزدیک می باشد.
در یادداشت های ناصرالدین شاه در مورد این دیدار می خوانیم:
🖊"روچیلد معروف یهودی هم که بسیار با دولت است به حضور آمد، صحبت شد، حمایت یهودی ها را زیاد می کرد و از یهود ایران عرض کرد که باید آسوده باشند.
به او گفتم شنیده ام شما برادرها هزار کرور پول دارید، من بهتر می دانم که پنجاه کرور به یک دولت کوچکی یا بزرگی بدهید، مملکتی را بخرید و آنچه یهود در دنیا هست آنجا جمع بکنید و خودتان رئیس آنها بشوید و همه را آسوده راه ببرید و این طور متفرق نباشید.
بسیار خندیدم و جواب نداشت به ما بدهد و به او حالی کردم که من به جمیع ملل خارجه که در ایران هستند حامی هستم."
****
📚منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگ، صفحه 224 به کوشش فاطمه قاضیها، سازمان اسناد ملی ایران سال 1377
/channel/ali_rezagholi
♦️علی رضاقلی در خصوصِ بازیِ تاریخ و فرهنگ سخن میگوید🔺
مشاهده در یوتیوب
@joreah_journal
www.instagram.com/joreah_journal
🔹 چرا روحیه میهن دوستی در میان ایرانیان ضعیف شده است؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
#اپیزود_یکم: دکتر مجتهدی (مدیر دبیرستان البرز): دانش آموز سابقم که پس از تحصیل در رشته پزشکی در امریکا به کشور بازگشته بود در آغوش گرفتم و گفتم: خوشحالم از دو جهت؛ اول این که حتما در تخصص تان پیشرفت کرده اید و دوم این که مملکت تان را ول نکردید و در نیویورک به آن خوبی و با آن همه امکانات نماندید!
#اپیزود_دوم: استاد رضا قلی (جامعه شناس): بعد از انقلاب که در وزارت نفت بودم متوجه شدم خصلت میهن پرستی ایرانی ها ضعیف است. تمدن جدید به وطن دوستی و ترجیح منافع ملی بر منافع شخصی نیازمند است در حالی که این ویژگی در میان ما ایرانیان ضعیف است. بنابراین ما برای تمدن جدید ساخته نشده ایم!
✅ شکاف تاریخی؛ دولت- ملت: مطابق نظریه کاتوزیان، حکومت در ایران از آن جا که متکی بر طبقات اجتماعی نبوده و در آن اراده پادشاه تنها منبع قانون گذاری و تنظیم روابط سیاسی تلقی می شده است نتوانسته به مشارکت شهروندان در نصب، نقد و عزل حاکمان بینجامد (دموکراسی). شکاف تاریخی؛ دولت- ملت نیز زاییده چنین شرایطی است که توانسته با نابود کردن اعتماد عمومی به افول حس میهن دوستی در میان ایرانیان منجر شود.
✅ پیدایش دوگانه؛ امت- ملت: انقلاب ۵۷ مبتنی بر خوانش سیاسی از اسلام و با داعیه عدالت گستری و ظلم ستیزی از طریق صدور انقلاب به پیروزی رسید. از آن پس بود که این دوگانه شکل گرفت و آرمان رهایی امت اسلامی از چنگال امپریالیسم جهانی در قانون اساسی نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی تجلی یافت. اینک اما چهاردهه است که دوگانه غیرکارکردی؛ امت- ملت نه تنها نتوانسته به آرمان نخستین خود جامه عمل بپوشاند بلکه با کمرنگ کردن همبستگی ملی موجب کند شدن روند توسعه و افول احساس وطن دوستی شده است.
✅ تداوم روابط؛ غارتی- غنیمتی: جامعه شناسانی مانند علی رضا قلی کوشیده اند تا تاریخ ایران را براساس وجود ایلات و با محوریت روابط غارتی- غنیمتی توضیح دهند. مناسباتی که نقش ماندگار خود را بر تارک فرهنگ این دیار زده و مدام در صورت های مختلف بازتولید شده اند. در این میان حاکمیت دولت رانتی مبتنی بر اقتصاد نفتی هم به تشدید این امر انجامیده است. نفت در دستان دولت های مختلف به منبع جدیدی برای غارت رانت جویان تبدیل شده است که کوشیده اند با ترجیح مصالح شخصی خود بر منافع ملی از غنائم جدید به نحو گشاده دستانه تری بهره جویند.
✅ ناکامی در تلفیق میان سه فرهنگ: ایرانیان از دو سده پیش تا کنون میراث دار؛ ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت به عنوان فرهنگ های نهادینه شده در ضمیر جمعی خود محسوب می شوند. حکومت ها در این میان اما به جای مجال دادن به مردم برای ایجاد سازگاری میان این سه فرهنگ کوشیده اند تا برخی را به نفع یکی مصادره و از عرصه عمومی حذف نمایند. تلاش هایی که در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی انجام گرفت و به نتایجی متضاد با خواست حاکمان انجامید. برای ملت بی پناه اما؛ شیزوفرنی فرهنگی، افول میهن دوستی و بی اعتمادی عمومی تنها ارمغان نامبارک این بی تدبیری ها بوده است.
🔹 نکته پایانی: اگر چه برخی از نظریه پردازان، ناسیونالیسم را پدیده ای مدرن می دانند ولی پرواضح است که می توان آن را یکی از الزامات توسعه در جهان امروز نیز به شمار آورد. روحیه ای که با القای همبستگی، کوشندگی و فداکاری در راه میهن موجبات توسعه یافتگی بسیاری از کشورهای شرق آسیا در دوران پس از جنگ جهانی دوم را فراهم آورده است. مع الاسف دست ما کوتاه و خرما بر نخیل...
@solati_mehran
#وطن_دوستی
#توسعه
🔰📌رضاقلی، والا اندیشِ توسعه ی ایران
✍دکتر مینا شیروانی ناغانی
✅در اینجا آخرین کتاب منتشر شده رضاقلی، اندیشمند دردآشنای توسعه نیافتگی ایران یعنی "#سراب_گرایی #صنعتی در #نظام#قبایلی #ایران" را مورد واکاوی قرار می دهم:
رضاقلی در این کتاب به دنبال ریشه های تاریخی و نهادی توسعه نیافتگی صنعتی ایران است، و مساله توسعه نیافتگی را با پرسش تاریخی "#عباس_میرزا" از "#ژوبر_فرانسوی" بیان می کند. و با اشاره عدم وجود چارچوب نظری منسجم تاکید دارد که پژوهشگر توسعه برای فهم و شناخت، تغییر و عواقب آن نیاز به چارچوب نظری دارد و براساس نظریه می تواند قدرت تبیین داشته باشد و چارچوب نظری گذار از توسعه نیافتگی ایران به توسعه را در توجه به نهادها و نحوه شکل گیری آنها در طول تاریخ و مطالعه نهادگرایی می بنید.
#رضاقلی
#سراب_گرایی
#نظام_قبایلی
#توسعهنیافتگی
#ایران
@sociology_development_economic
🌐جامعهشناسی اقتصادی و توسعه