من مدینهی خود را، با تو ساختم آری ای به یُمنت #آلونک،خانهی فلاطونی! حسین منزوی بهترین اشعار #ایران و #ترجمه_های_شعر_جهان رو با ما بخونید💐 ارتباط با ادمین: 🆔️ @faridfarrokhzad 🆔 @farrokhzad_farid
شوربختی بین،که با این سینه ی پر زخم و داغ
رو به هر جانب که می آرم نمکدان چیده است!
#صائب_تبریزی @aloonaksher
همان نديدنِ اغيار ديدنِ يار است
جدا ز وصل ندانيد ديده باخته را
#صیدی_تهرانی @aloonaksher
به کشور که و شهر که و قلمروِ کیست؟
متاع مهر، که بیرون از این ولایتهاست
#طالب_آملی @aloonaksher
به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین
نباشد خون مظلومان؟ که میگیرد گریبانت
#شهریار @aloonaksher
سلامٌ لِلَّذین أُحِبُّهُم عَبَثاً...
سلام بر آنان که بیهوده دوستشان داشتم...
#محمود_درویش / فلسطین
@aloonaksher
از مِی شود شعور تو هر لحظه بیشتر
فریاد من ز حوصلهی دیر مست توست
#صائب_تبریزی @aloonaksher
مژه تا بر سر پلک است بهایی دارد
هر که از چشم تو افتاد به جایی نرسید
#مهدی_نورقربانی @aloonaksher
هر آنچه دوست داشتم،برای من نماند و رفت
امید آخرین اگر تویی برای من بمان
تمامت و کمال را به نام ما رقم زدند
کمال عشق اگر منم،تو هم “تمام زن” بمان
#حسین_منزوی @aloonaksher
#آلونک_شعر
بعضی انسانها
به عدهای دیگر از انسانها
انسانهای دیگری را یادآور میشوند.
آنها که به یاد آوردهاند، غمگیناند
آنها که یادآور شدهاند، بی خبر.
آنهایی هم که در یاد آمدهاند
به احتمال زیاد در شهری دور
هیچچیز را به یاد نمیآورند...
#یاشار_کمال/ترکیه
برگردان: #سیامک_تقی_زاده
@aloonaksher
گر غباری به دلت هست بگو
کز سر کوی تو من برخیزم
#امید_همدانی @aloonaksher
#آهنگ_ترکیه
Music: #Yanki (پژواک)
#Simge
Veryansın edemem kadere
Sevdim bu benim meselem...
@aloonaksher
#Sokakşiirleri
#دیوار_نوشت:
رویاهایا را ما بافتیم
دیگران زندگیاش میکنند...
@aloonaksher
#آلونک_شعر
#پرندهی_مهاجر
ترانهسرا: #ایرج_جنتی_عطایی /۱۳۶۹
دفتر: #زمزمه_های_یک_شب_سی_ساله
آهنگساز: #صابر_راستین
خواننده: #داریوش_اقبالی
@aloonaksher
ای پرندهی مهاجر
ای پر از شهوت رفتن
فاصله قدِ یه دنیاست
بین دنیای تو با من
تو رفیق شاپرکها
من تو فکر گلهمونم
تو پی عطر گل سرخ
من حریص بوی نونم...
دنیای تو بینهایت
همه جاش مهمونیِ نور
دنیای من یه کف دست
روی سقف سرد یک گور
من دارم تو آدمکها میمیرم
تو برام از پریا قصه میگی
من توی پیلهی وحشت میپوسم
برام از خنده چرا قصه میگی؟
کوچه پس کوچهی خاکی
در و دیوار شکسته
آدمای روستایی
با پاهای پینه بسته
پیش تو یه عکس تازهست
واسه آلبوم قدیمی
یا شنیدن یه قصهست
از یه عاشق قدیمی
برای من زندگی اینه
پر وسوسه پر غم
یا مثل نفس کشیدن
پر لذت دمادم...
ای پرنده مهاجر
ای همه شوق پریدن
خستگی یه کوله باره
روی رخوت تن من
مثل یک پلنگ زخمی
پر وحشتِ نگاهم
میمیرم اما هنوزم
دنبال یه جون پناهم
نباید مثل یه سایه
زیر پاها زنده باشیم
مثل چتر خورشید باید
روی برج دنیا واشیم...
#ایرج_جنتی_عطایی
@aloonaksher
👇👇👇👇
همچون نگين كه بهر نگيندان شدهست خلق
او را خدا برای كنار آفريده است...
#حکیم_رکنا_مسیح @aloonaksher
زحال ما خبر این بس٬که عالمِ گذران را
نشستهایم به آبی و میرویم به بادی
#نوذر_پرنگ @aloonaksher
#آلونک_شعر
و من نگاه کردن بر دنیا را از گلی آموختم
که با نظر در آب باز میشود
بالغ شدیم تا در یکدیگر نگریستیم
دنیا نگاه کرد
من شکفتم
و من نگاه کردم
دنیا شکفت
فنجان کوچکم را
پیش دهانش میگیرم
سر مینهم بر سینهاش
مینوشم
مینوشم
دستی به پلکهایم میکشد
میآرمم در قرنی از چشمانش
وز چشم دیگرش
بر میخیزم
#محمد_مختاری @aloonaksher
در روز عید وصلش، من هم برای زینت
پوشیدهام به صد رنگ،حال خرابِ خود را...
#وحید_قزوینی @aloonaksher
#آلونک_شعر
من دلم را که میتپد با تو، ــ گرچه گمراه ــ دوست میدارم
با تو معدود خندههایم را، ــ گرچه کوتاه ــ دوست میدارم
چشم خود را که دیده بود تو را،دست خود را که چیده بود تو را
پای خود را که مدتی شده بود،با تو همراه، دوست میدارم
هر کسی را که دارد از تو نشان،همه را فارغ از زمان و مکان
مثل عکس عروسیات که در آن،شده ای ماه... دوست میدارم
غصه را در پی رمیدن تو،گریه را درپس ندیدن تو
لحظه ای را که بعد دیدن تو،میکشم آه... دوست میدارم
یادم آمد غزل که می گفتم،دوست میداشتی و میخواندی
به همین خاطر است شعرم را،گاه و بیگاه دوست میدارم
تو عیار محبتم شده ای،دوستت دوست، دشمنت دشمن
هرکسی را که دوستت دارد،ناخودآگاه دوست میدارم...
#مهدی_شهابی @aloonaksher
به جان،تحمل بار فراق میکردم
اگر مرا به وصالِ تو احتمالی بود
#خوشدل_تهرانی @aloonaksher
گذشتی از من و هرگز گمان نمیکردم
که دست میشود اینسان ز دوستداران شست...
#حسین_منزوی @aloonaksher
تو نیستی و چه گلها که با بهارانند
ترانهخوان تو من نیستم، هزارانند
نثار راه تو یک آسمان شقایق سرخ
که گوهران دلافروز شب کنارانند...
#منوچهر_نیستانی @aloonaksher
#آلونک_شعر
💐🌹«عید سعید غدیر» بر تمامی مسلمین جهان مبارک باد.💐🌹
امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما به عنوان آيينى برگزيدم.
#مائده/ آیه ۳
@aloonaksher
امید، اینجا به غارتگاه حسرت رفته سامانش
به هر دستی که دیدم، پارهای دارد ز دامانش
در این مرتَع، شکار مکرِ روباهان شد آن غافل
که آگاهی ندادند از کُنام شیر یزدانش
کدامین شیر یزدان؟! مرتضی آن صفدر غالب
که میخوانند مردان حقیقت، شاه مردانش
شهنشاه یقین، تختِ جهان عزّت و قدرت
که اعجاز کلام اللّه دارد کوس برهانش
نگه، دریوزه کن تا بینی آن آیات قدرت را
به دلها گوش نِه، تا بشنوی آواز قرآنش
قضا، ترتیبی از خوان نوالش داشت در فطرت
دم صبح ازل جوشید از گرد نمکدانش
ز اِنعام «سَلُونی» بر خط امکان، صلا گستر
ز حکم «لَو کَشَف» بر عالم تحقیق، فرمانش
تأمل تا عیار دستگاه قدر او گیرد
دهد دوش نبی اللَّه ، نشان از پایهی شانش
بیاضِ حُسنِ «شقُّ الصّدر»، زیب مَطلَع صبحش
سواد مُلک «تَمَّ الفَقْر»، تزیین شبستانش
دو طاقِ منظر رحمت: خَم محراب ابرویش
دو مصراعِ درِ علمِ نبی: لبهای خندانش!
ترحُّمْ آفرین: ذاتش، شفاعت پرور: اخلاقش
کرم: تصویر الطافش، نجات: ایجاد احسانش
اگر عفوِ گرانْسَنگش، بیاراید ترازویی
جهان بر عرش یابد پلّهی اقبال عصیانش!
زبانِ گبر اگر در دیر، نام شرم او گیرد
کند آتش عرَق چندان، که گرداند مسلمانش
لبِ بت، گر به تصدیق کمالش یا علی گوید
به نوری آشنا گردد که آرد کعبه، ایمانش
به کعبه پیش از آن کاین ذات اقدس در وجود آید
عقیقه جز ذبیحُ اللّه نپسندند، قربانش!
در این میخانه تا صبح قیامت کم نمی گردد
عرقْ پیمایی دریا، ز شرم جرعه نوشانش
مشیت، منحصر فهمید در ابداع امکانش
فروغ جوهر آل نبی بر مهر تابانش
چمنْ پیرای گلزار نبّوت، ریشهی نخلش
گهرْ تعمیر انوار رسالت، جوش عمّانش
سیه روزی که از خاک درِ او دامن افشاند
لباس کعبه گر پوشد، نبیند غیر قطرانش
همه گر آفتاب از آستانش بگذرد غافل
سحر خندد بر اِدبارش، فلک گرید به حرمانش
به گاهِ حملهی این شیر، اگر خواهد سپر داری
جگر در خاک جوید رستم از سام نریمانش
شُکوه رعد غیرت، صورْ خیز از نعرهی شیرش
جلال برقِ قهر حق، نگاه چشمِ غضبانش
به دریایی که آن دستِ حمایت، سایه اندازد
صدای کشتی نوح آید از هوی نهنگانش!
خمیر طینتش را چاشنی، از جوهر نوری
که میریزند رنگ عالم ارواح، ز ابدانش
در آن حضرت اگر دریای امکان یک گهر بندد
نمیارزد به تشویق نگاه باریابانش
بضاعت کو که باشد تحفهی بزم قبول آنجا؟
جهان گر شرم دارد، زیره نفروشد به کرمانش
طریق عجز می پویم، نمیدانم چه می گویم؟!
به توصیف خداوندی که دانشهاست حیرانش
#بیدل_دهلوی
کُلَّ هَمٍ و َغَمًّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدَ بِوَلایَتِکَ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یاعَلِی...
دعای #ناد_علی
@aloonaksher
#آلونک_شعر
ای علی!
اگر بگویم تو از مسیح بالاتری،دینم نمیپذیرد!
اگر بگویم او از تو بالاتر است،
وجدانم نمیپذیرد!
نمیگویم تو خدا هستی!
پس خودت بگو به ما ای علی:
تو كیستی؟!
#جورج_جرداق /دانشمند مسیحی
کتاب #علی_صدای_عدالت_انسانی
ترجمه: #سید_هادی_خسروشاهی
علی خواهد خدا خواهد،خدا خواهد علی خواهد
خطا گفتم دویی نَبْود،علی را گر چو من بینی!
#آقا_میرزا_اسماعیل_حجهالاسلام ( #نیاز_تبریزی)
#علی_برکة_الله
@aloonaksher
زنی چنین که تویی بیشک،شکوه و روح دگر بخشد
به آن تصور دیرینه، که دل ز معنیِ زن دارد
#حسین_منزوی @aloonaksher
عُرفی چه حالت است که در شهرِ بخت ما
نازاده کودکان به رَحِم پیر می شوند؟
#عرفی_شیرازی @aloonaksher
غیری در اشتیاقِ تو گر نامهای نوشت
شاید که اوحدی بنویسد کتابها
#اوحدى @aloonaksher
#آلونک_شعر
این استعمار
این جامهی سیاه معلق را
چگونه پیوندیست
با سرزمین من؟
آنکس که سوگوار کرد خاک ما
آیا شکست
در رفت و آمد حمل اینهمه تاراج؟
این سرزمین من چه بیدریغ بود
که سایه ی مطبوع خویش را
بر شانههای ذوالاکتاف پهن کرد
و باغها میان عطش سوخت
و از شانهها طناب گذر کرد
این سرزمین من چه بیدریغ بود...
ثقل زمین کجاست
من در کجای جهان ایستادهام
با باری ز فریادهای خفته و خونین
ای سرزمین من!
من در کجای جهان ایستادهام؟
#خسرو_گلسرخی @aloonaksher
#آلونک_شعر
به اختیار زدم دل به زلف یار،گره
به کار خویش، فکندم به اختیار،گره
شمارهی گره زلف خود، به سبحه مکن
که صد گره چه کند در بر هزار گره
گره مزن سر زلف دو تا به یکدیگر
که هیچکس نزند مار را به مار، گره
ز ابروی عرق آلودهات گره بگشا
که خورده بر دم شمشیر آبدار، گره
به سایهی مژه ام پا منه،که میترسم
خدا نکرده خورد برگ گل به خار، گره
گره زدی سر زلف و، دلم ز ناله فتاد
فتد ز نغمه، چو افتد به سیم تار، گره
بسی دهان تو تنگ است در سخن گوئی
که در لبان تو، مو میخورد هزار گره
بسی به کار صبوحی گره زده زلفت
چو مفلسی زده بر سیم خوش عیار،گره
#شاطر_عباس_صبوحی @aloonaksher
...تا افقِ سپیدِ بهاری از مژگان انسانی
تو را مینگرم تا کنارم بنشینی
و دستهایت را در گیسوان من نهان سازی
چون نسیم
چون راز جهان...
#بیژن_الهی @aloonaksher
یک دو روزی صبر کن، ای جانِ بر لب آمده
زآنکه خواهم در حضور دوست، بسپارم تو را
#هلالى_جغتايی @aloonaksher