aloonaksher | Unsorted

Telegram-канал aloonaksher - آلونک

1197

من مدینه‌ی خود را، با تو ساختم آری ای به یُمنت #آلونک،خانه‌ی فلاطونی! حسین منزوی بهترین اشعار #ایران و #ترجمه_های_شعر_جهان رو با ما بخونید💐 ارتباط با ادمین: 🆔️ @faridfarrokhzad 🆔 @farrokhzad_farid

Subscribe to a channel

آلونک

ماتم‌سراست دنیا، تا چند شادی این‌جا
ای محرمان بگریید،کس در عزا نخندد

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

#آلونک_شعر

۲ مهرماه،به مناسبت زادروز #منوچهر_آتشی، یادش گرامی💐
(۱۳۱۰_۱۳۸۴)


نگاه ها چه ظالمانه جاي کلمات را گرفته اند
سکوت چه قدر جای صدا را.

هنوز نگفته ام دوستت دارم
نگاهم اما به عربده گفت
عربده ای که نرگس حافظ راپژمرده کرد.
هنوز نگفته ای دوستت دارم
سکوتت اما بارانی شد
و دل صنوبری خشکم را خرّم کرد.

در اين تابوت آرواره ، سروی به شکل دل آدمی بود
سروی مرده در خشکسال مهر
از مژگان ميترائی تو آفتابی جاری شد
مرده بيدارشد و تابوت را شکست
و شلنگ انداز خيابان ها را باغ سرو کرد...

سکوت چه قدر جای صداها را می گيرد هنوز
نگاه چه ظالمانه جای کلمه ها را
اين تقدير ديدار بی گاه ما نيست
از تمامی تاريخ بپرس!


#منوچهر_آتشی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

در شبِ وصل نمایان شدن صبح فراق
دلخراش است چو در زلف سیه موی سپید

#طغرای_مشهدی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

#آلونک_شعر

۱ مهر ماه،به مناسبت زادروز مانایاد #حسین_منزوی عزیز💐


@aloonaksher


ابری رسید و آسمانم از تو پر شد
بارانی آمد،آبدانم از تو پر شد

نام تو اول بغض بود و بعد از آن اشک
اول دلم پس دیدگانم از تو پر شد

جان جوان بودی تو و چندان دمیدی
تا قلبت ای بخت جوانم از تو پر شد

خون نیستی تا در تن میرنده گنجی
جانی تو و من جاودانم از تو پر شد

چون شیشه‌ می‌گرداند عشق،از روز اول
تا روز آخر،استکانم از تو پر شد

در باغ خواهش‌های تن روییدی اما
آن‌قدر بالیدی که جانم از تو پر شد

پیش گل سرخ تو،‌برگ زرد من کیست؟
آه ای بهاری که خزانم از تو پر شد...

با هر چه و هر کس تو را تکرار کردم
تا فصل فصل داستانم از تو پر شد

آیینه‌ها در پیش خورشیدت نشاندم
و آن‌قدر ماندم تا جهانم از تو پر شد

#حسین_منزوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

‍ ‍ بخش اول از گزيده ی #تاريخ_بلعمى /حماسه ی محرم

@aloonaksher

با صدای: استاد #ساعد_باقری

Читать полностью…

آلونک

خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
تو را که گفت که در روی خوب حیران باش

#حافظ @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

#آلونک_شعر

۳۰ شهریور، به مناسبت زادروز #فریدون_مشیری💐

دلتنگم آن‌چنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منَت

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه‌ی شراب
بیمار خنده‌های توام بیش‌تر بخند
خورشید آرزوی منی گرم‌تر بتاب...

#فریدون_مشیری @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

بارالها اجلم را تو به تاخیر انداز
چندروزی ست دلم تنگ محرم شده است...

@aloonaksher

شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

می برد در کربلا هفتادو دو ذبح عظیم
بیش از این ها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشگ و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین

بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین پرده ها دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین...


#شهریار @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

دیگری نیست که مهرِ تو در او شاید بست
چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی

#سعدی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

فرامشی ز فراموشیِ تو می‌خیزد
اگر تو یاد کنی، یاد می‌کنیم تو را

#صائب_تبریزی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

#آلونک_شعر

علَى هَذِهِ الأَرْض مَا يَسْتَحِقُّ الحَياةْ
نِهَايَةُ أَيلُولَ
سَيِّدَةٌ تترُكُ الأَرْبَعِينَ بِكَامِلِ مشْمِشِهَا
ساعَةُ الشَّمْسِ فِي السَّجْنِ
غَيْمٌ يُقَلِّدُ سِرْباً مِنَ الكَائِنَاتِ
هُتَافَاتُ شَعْبٍ لِمَنْ يَصْعَدُونَ إلى حَتْفِهِمْ بَاسِمينَ
وَخَوْفُ الطُّغَاةِ مِنَ الأُغْنِيَاتْ...


بر این زمین
آن‌چه هست شایسته‌ی زیستن است:
پایان تابستان،
زنی که چهل را می‌­گذراند و هنوز زیباست،
ساعت سپیده در زندان،
ابرهایی که انعکاس موجودات‌اند،
ستایشِ خلقی برای آنان که با لبخند به سمت سرنوشت‌شان صعود می‌کنند،
و هراس طاغوت از ترانه‌ها...


#محمود_درویش /فلسطین
(قسمتی از شعر)
برگردان: #امین_حسینیون

@aloonaksher

#نوار_غزه/فلسطین
👇👇👇👇

Читать полностью…

آلونک

...Ölümünün ne güzel olduğunu sevdim,
Seni içimde öldürdüğüm zaman...

عاشق زیباییِ مرگ شدم،
آن زمان که تو را در خودم می‌کشتم...


#ابراهیم_صدری /ترکیه

@aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

زآن دیرسفر که رفت از من
غمزه‌زن و عشوه‌ساز داده
دارم به بهانه‌های مأنوس
تصویری از او به بر گشاده...

#نیما_یوشیج @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

هیچ‌وقت نمی‌توانی چیزی را که قرار است از دست بدهی نگه داری، فهمیدی؟ تو فقط قادر هستی چیزی را که داری، قبل از آن که از دستت برود، عاشقانه دوست داشته باشی...

#کیت_دی_کاملو
«به خاطر وین دیکسی»

@eteraf_haye_moosighidan

Читать полностью…

آلونک

غیر را در دل شکوه عشق‌ گنجایش نداد
خانه ی خورشید از خورشید مالامال بود

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

بخش سوم از گزیده #تاریخ_بلعمی / ادامه ی روز عاشورا

@aloonaksher

با صدای: استاد #ساعد_باقری

Читать полностью…

آلونک

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

#محتشم_کاشانی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

بخش دوم از گزیده ی #تاریخ_بلعمی / روز عاشورا

@aloonaksher

با صدای: استاد #ساعد_باقری

Читать полностью…

آلونک

یک دست
در جیب چپ
دست دیگر
در جیب راست،

این اندوه ِ آشنا
تصویر پاییز است...

#تورگوت_اویار/ترکیه
برگردان: #سیامک_تقی_زاده

@aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

۳۱شهریور ماه، به مناسبت سالروز درگذشت #نجمه_زارع عزیز،
روحش شاد...🌹💐
@aloonaksher

از خاطرات گمشده می‌آیم،تابوتی از نگاه تو بر دوشم
بعد از تو من به رسمِ عزاداران، غیر از لباسِ تیره نمی‌پوشم

در سردسیری از منِ بیهوده،وقتی که پوچ و خسته و دلسردم
شب ‌ها شبیه خواب و خیال انگار، تب می ‌کند تن تو در آغوشم

تکثیر می ‌شوند و نمی ‌میرند،سلول ‌های خاطره ات در من
انگار مانده چشم تو در چشمم،لحن صدای گرمِ تو در گوشم

هرچند زیر این‌همه خاکستر، آتش بگیر و شعله بکش در من
حتی پس از گذشت هزاران سال، روشن شو ای ستاره ی خاموشم

بعد از تو شاید عاقبتِ من نیز،مانند خواجه حافظِ شیراز است
من زنده‌ام به شعر و پس از مرگم، مردُم نمی‌کنند فراموشم...

#نجمه_زارع @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

سر تا به پا زنی تو و زیباست این تضاد
زآن شرم دخترانه که در دیدگان توست

#حسين_منزوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

کفری به وعده کاش دهد چین زلف یار
تا من به نقد هم دل و هم دین عوض دهم

#طالب_آملی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

متاع مهر و وفا را نمی‌خرند به هیچ
چنین متاع ندیدم به هیچ دکّانی

#فروغی_بسطامی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

ای عشق پیش هر کسی،نام و لقب داری بسی
من دوش نام دیگرت کردم که: "درد بی‌دوا" !

#مولوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

ما شهریار کشور عشقیم هوش دار!
نتوان شکست کوکبه‌ی #شهریار را


۲۷شهریور ماه،سال‌روز درگذشت شهریار ملک سخن، استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی و «روز ملی شعر و ادب» گرامی باد.💐🌹

@aloonaksher


شاهکار خواندنی #نقاش
در پاسخ به نقاشی که به دیدار شهریار آمده بود:


نقاش عزیز

در دورنمای افقی رویائی
با توری ابرهای مهتاب‌اندود
بر قله‌ی قاف عزلت و استغنا
می‌بینمت از دور و صلا می‌دهمت

من در شب یک غار هراس انگیزم
در سایه‌ی روشن شکوه و اندوه
سیمای تو هم آتش سردی‌ست چو من
کز قافله‌ی گذشتگان جا مانده.

ای وارث قرن‌ها نبوغ هنری
یک صبح صفائی که روز است و نه شب
نه مهر در او به خودفروشی و نه ماه
نه حرف سپید می‌زند کس نه سیاه
گر با دل خود دمی به نجوا بودی
وجدان به نوازشی برانگیز از خواب
وجدان که در این نشئه به خوابش کردند
*
نقاش عزیز

برگیر قلم‌موی دقیقی کو را
از موی خیال شاعران ساخته‌اند
اما نه،خیال شاعران هم شعر است
در چنته‌ی خاطرات وجدان کن دست
کاوش کن و هرچه بیش‌تر کاوش کن
آن‌جا همه‌ی لوازم کارت است
آن‌جا به قلم‌موی ظریفی برسی
کز سایه‌ی مژگان زنی ساخته‌اند:
وز اشک به هم فشرده و یخ‌زده است
مژگان زنی جوان و شوهر مرده
دزدان عفاف شوهری را کشتند
تا دامن عفتی به ننگ آلایند
چشمان عفیفی به همه عمر گریست
می‌خواست چراغ راه طفلان باشد
افسوس که از گریه سحابش کردند.
*
نقاش عزیز

از صفحه‌ی سینه‌های صاحب ‌دردان
آری همه در چنته‌ی وجدانت هست
در آلبوم یادگارها دست ببر
زآن‌ها که دگر مچاله و لوله شده‌ست
بربند و یکی دفتر نقاشی کن
هر صفحه‌ی آن صحنه‌ای از فاجعه‌هاست
از صفحه‌ی سینه مانده تنها یک پوست
جدول زده نقش دنده‌هاشان،آری
تا بوده به روی استخوان چسبیده،
یک صفحه برای خود سوا کن خوانا
یک صفحه‌ی سینه‌ای که از چین و چروک
بر چهره‌ی خود نوشته باشد کاین‌جا
وقتی جگری بود و کبابش کردند...

*
نقاش عزیز

اکنون به ‌سراغ رنگ‌هامان برویم
از دوده‌ی آه بی‌گناهی محکوم
کز گوشه‌ی زندان به افق می‌نگرد
یک رنگ مداد سایه روشن کافی‌ست.

از خون جوانی که به زورش از راه
در برده بدان بهانه هم کشتندش
شنگرف کنیم.

وز آن‌چه که از چهره‌ی آن طفل یتیم
پرواز گرفت و دیگرش بازنگشت
شنگرف دگر بازتر و روشن‌تر
وز زهر جگرهای کباب مسموم
قربانی نقشه‌های شیطانی شوم
بازیچه‌ی ایده‌های پوچ موهوم
زنگار کنیم.

وز رنگ بهاری که جوانان آن را
از پشت در و شیشه‌‌ی زندان دیدند
زنگار دگر که باز کم‌رنگ‌تر است
وآن‌گاه به‌جز رنگ ریا و تزویر،
یا هرچه از این‌گونه که گر پیدا شد
در چنته‌ی وجدان هنر بیگانه‌ست،
هر رنگ فضیلت و عفاف و تقوا
یا رنگ محبت و صداقت کز خود
یا از دگران به دستت آمد برگیر،
در اشک جوامع اسیر بشری
این‌ها همه را بریز و درهم آمیز
وآن‌گه دو سه قطره اشک هم باز از خود
کز جان و دل و جگر تراویده برون
در وی ریز.

این رنگ تو،رنگی که خدا می‌خردش!
رنگی که به عهد ما نیامد به حساب
رنگی که ندانم چه حسابش کردند.

*
نقاش عزیز

این رنگ و مداد و قلم و کاغذ توست
وقتی که سرحالی و وجدان بیدار
خواهم که یکی نقش بدیعی بکشی.

من یک سوژه می‌دهم دگر خود دانی
دستور نمی‌دهم چه جوری بکشی،
نقاش تویی
از ذوق و قریحه‌ی خود الهام بگیر.

اما سوژه:

نقش یک نبوغ ناکام،
تصدیق بکن که تا بخواهی بکر است،
یک ماه که از هلال خود تا به محاق
یک چشم زدن رهایی از ابر نداشت،
یک نقش که در سینه‌ی نقاشش مرد،
یک راز که ناخوانده به گورش کردند،
یک لاله‌ی وحشی که به چشم شهلا
یک چهره ز خود در آب و آئینه ندید.

یک دختر کولی که پروپائی لخت
یک عمر به آفتاب صحرا جنگید،
چون لاله یکی تنور افروخته بود.

یک چشمه که در منگنه‌ی صخره‌ی کوه
یک عمر به اختناق در خود پیچید،
یک راه نفس رهاندن از صخره نداشت
او تشنه‌ی جلوه و جهان تشنه‌ی او
افسوس که فیروزه‌ی چشم مخمور
یک لحظه به این پرند آبی نگشود.
یک نادره معمار که هر طرحی ریخت
تا رفت بنا کند خرابش کردند...

#شهریار


آلونک تخصصی شعر ایران و جهان

https://t.me/joinchat/AAAAAD5hH8iIMm0ohdwCoQ


خانه استاد شهریار
تبریز/ محله مقصودیه

👇👇👇👇

Читать полностью…

آلونک

این شوق چون کنیم که با بیدلان شوق
جور تو همچو لطف خدا کم نمی شود

#طالب_آملی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی‌اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

#حافظ @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

تا به کی بر دل ز غیرت زخم پنهانی خورم
با تو یاران مِی خورند و من پشیمانی خورم

#صائب_تبریزی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

#آلونک_شعر

زنی را دوست‌داشتن، از مرگ گریختن
از هستی خاکی بیرون‌رفتن،
در روح همدیگر چون رعد غریدن،
با هم دراز کشیدن،گوش سپردن، خیال‌پردازی کردن،
همراه با درختان شبانه وزیدن
یک‌دیگر را بوسیدن و نواختن،
لحظه‌ای همدیگر را به زندگی آوردن،
غروب‌کردن
و با شگفتی طلوع‌کردن است.

می‌پرسم: خوابیده‌ای؟
پاسخی نمی‌دهد،
بی هیچ کلامی کنار هم خوابیده‌ایم و به همدیگر فکر می‌کنیم
دو روحِ لبریز از اندوه...

دور از این دنیا که نمی‌تواند به ما آسیب برساند،
و نزدیکِ ستارگان، که سحرآمیز اشاره می‌کنند
انگار که مرده‌ام و او را رها کرده‌ام.


#اد_هورنیک/ نویسنده هلندی
برگردان: #مؤدب_میر_علایی

@aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

تو درختِ خوب منظر، همه میوه‌ای ولیکن
چه کنم به دست کوته،که نمی‌رسد به سیبت

#سعدی @aloonaksher

Читать полностью…
Subscribe to a channel