andishe_irani | Unsorted

Telegram-канал andishe_irani - تاریخ و اندیشه ایرانی

-

Subscribe to a channel

تاریخ و اندیشه ایرانی

حامد عامری


مشروطه‌خواهی، حادثه‌ای مهم و دوران‌ساز در تاریخ ایران است. این گزاره بدیهی، در عین حال از جنبه‌های گوناگون قابل تامل است. وجه غالب تحلیل مشروطه، سیاسی بوده و غلبۀ تاریخ سیاسی، بر دیگر نوشته‌ها در طول سال‌های پس از مشروطه، گواه آن است. با انتشار آثار متأخر دکتر جواد طباطبایی، که به عصر قاجار و مشروطه توجه دارد و البته کشیده شدن دامنۀ بحث‌ها به آنچه در «پسِ» این آثار وجود دارد، مباحثی نو در مورد مشروطه و پیشینۀ آن به وجود آمد.

یکی از این مباحث، که آخرینِ آن نیز محسوب می‌شد، به سخنرانی اخیر ایشان در سمپوزیوم انقلاب مشروطه بازمی‌گردد و توسط دکتر حسن حضرتی، صورت گرفته که در این سخن پیشین دکتر طباطبایی پیچیده است که مشروطه ربطی به عثمانی ندارد و ریشۀ آن در انگلستان و از تأملات سفرنامه‌نویسان ایرانی در نظام سیاسی این کشور است.

دکتر حضرتی ضمن اقامه دلایلی این ادعا را رد و در عین حال تکرار سخن مرحوم دکتر فریدون آدمیت می‌داند. البته نوشتۀ دکتر حضرتی، موارد دیگری هم دارد که نگارنده بنایی به پرداختن به آن ندارد چون، اگرچه گویا باید انگیزه و «غرض» اصلی کلام ایشان را آنجا یافت، اما بحثی فرعی است و بیشتر شخصی و اندکی صنفی‌.

باری...

بحث دکتر طباطبایی، که دکتر حضرتی اساس آن را نادیده گرفته‌اند، بحثی است در اندیشۀ سیاسی و نیز «تحول مفاهیم» که ذیل موضوع بزرگ‌تر «تاریخ اندیشۀ سیاسی» قرار دارد. در صورتی که بحث دکتر حضرتی حداکثر در تاریخ عمومی یا آنچه که ظاهر امر نشان می‌دهد، نوعی «سندشناسی» است. نکتۀ مهم اینجاست که «تحول مفاهیم» سیاسی، امری پیچیده‌تر از آن است که در چند سند، آن هم یک دستۀ خاص و هم نه همۀ آن، یافت. نمی‌توان با تکیه بر معدودی از اسناد، یک جریان تحول مفهومی را تبیین کرد. اگر مرحوم دکتر آدمیت در تبیین تاریخ فکری ایران جدید، از اسناد استفاده کرد، اولاً گستره وسیعی از اسناد را، به گواهی آنچه در نوشته‌های او آمده می‌توان دید، در عین حال، آدمیت نیز به «تحلیل» این اسناد می‌پرداخت و گزاره‌های خود را ارائه می‌داد، چرا که اساساً در تاریخ فکر و اندیشه، تحلیل نهایی اهمیت بسیاری دارد و حتی زمانی که نویسنده با متنی، صریح و روشن نیز روبه‌رو است، باید به دنبال آن چیزی باشد که در «نهان» و «باطن» آن قرار دارد. چنانکه دکتر طباطبایی، از «تاریخ زیرزمینی» و «باطنی» قاجاریه سخن به میان آوردند که دکتر حضرتی این گزارۀ مهم را نادیده گرفته یا فاقد اهمیت دانسته است.

نکتۀ مهم سخن دکتر طباطبایی، تحول مفهومی مشروطیت بود که ریشۀ آن، یعنی قانون‌خواهی و «تحدید» قدرت را به‌وضوح می‌توان در نوشته‌های عبدالطیف شوشتری و میرزا صالح شیرازی یافت. ترجمه House of justice توسط میرزا صالح، به «عدالت‌خانه» سنگ بنای مشروطیت در ایران، در بُعد قانون‌خواهانه است و در عصر ناصری هم قوانین مشخصی در این‌باره نوشته شد، که یک نمونۀ مهم آن «قانون عدالت‌خانه‌های ایران» است که میرزا یوسف خان مستشارالدوله است.

در بُعد «تحدید قدرت»، آنچه اعتمادالسلطنه در مورد علت قتل قائم‌مقام یا آن‌چه میرزا یعقوب خان از زبان میرزا تقی خان می‌آورد، بسیار مهم است.

جملگی این‌ها، مطلقاً ارتباطی با عثمانی ندارد و سخن دکتر طباطبایی در این مورد هم با شواهد تاریخی مطابقت دارد و هم از منظر «تاریخ اندیشه» و «تحول مفاهیم» قابل تبیین است.

این‌که پیشتر در عثمانی چیزی به‌عنوان مشروطه شکل گرفته است، با آن‌چه در اندیشۀ تجددخواهان فکری‌سیاسیِ ایران و «تجربۀ تجدد ایرانی» وجود داشت، لااقل از دیدگاهی که دکتر طباطبایی دنبال می‌کند، ارتباطی ندارد و البته چنین مناقشه‌ای موضوعیت ندارد. البته، ایرانیان به صفحات عثمانی، به‌دلایل متعدد، رفت‌وآمدهای بسیاری داشتند و با رجال ترقی‌خواه این کشور هم نشست‌وبرخاست، اما بنیاد مشروطه‌خواهی ایرانی، با آن‌چه در عثمانی اتفاق افتاد، تفاوت زیادی داشت.

در پایان باید گفت که چنین نقدهایی، فتح بابی نیکو است، برای شناخت بهتر دوران‌سازترین حادثۀ تاریخ معاصر ایران، البته به شرط آن‌که آن را به «اغراض» شخصی و «صنفی» گره نزنیم.

حامد عامری گلستانی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد.

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

سخنرانی دکتر جواد طباطبایی در سمپوزیوم انقلاب مشروطه
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
دانشگاه کالیفرنیا-ارواین
در این سخنرانی دکتر طباطبایی درباره طرح فکری‌شان درباره تاریخ مشروطه سخنرانی کردند. یکی از بحث‌های مهم در این سخنرانی، گفتاری در مورد تاریخ باطنی یا زیرزمینی قاجاریه است. مفهومی که می‌تواند سنگ بنایی برای مطالعات جدید در مورد این دوره بسیار مهم تاریخ ایران باشد.
@andishe_irani

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

⁣انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:

سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی

سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک مجموعۀ مقالات و متن سخنرانی‌هایی است که محمدعلی فروغی در سالیان دراز اشتغال به امور سیاسی در مناصبی چون نمایندگی ایران در سازمان ملل، نخست‌وزیری، وزارت امور خارجه و ... به قلم آورده و غالباً مضمونی سیاسی و حقوقی دارند. نوشته‌هایی از روزگار تدریس و بعضی مباحث فرهنگی و سیاستهای مربوط به آن هم در این کتاب آمده است. در کنار فواید تاریخی، این مکتوبات منبع موثق و ارزشمندی برای شناخت مشی و مرام سیاسی فروغی است و آنچه در سراسر این اسناد مشهود است دغدغۀ او دربارۀ سرنوشت ایران است. نثر پخته و دل‌انگیز فروغی بر جذابیت این نوشته‌ها افزوده است.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰]

علاقه‌مندان می‌توانند از بیست و هشتم اردیبهشت‌ تا دهم خرداد، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از سیصد هزار تومان ارسال رایگان است.

قیمت با تخفیف: ۱۰۵۰۰۰ تومان
تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۷۱۱۴-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

عظمت و نام ایران، به‌خاطر کوشش‌های بزرگ‌مردانی است که نامشان بر تارک تاریخ ایران می‌درخشد. در میان این بزرگان، حکیم توس ابوالقاسم فردوسی، و گران‌مایه خردنامه‌اش، شاهنامه، جایگاه رفیعی دارد و بر قله ایستاده است.
در میان متون فارسی، هیچ متنی مانند شاهنامه نتوانسته است روح ایرانی را انعکاس دهد. حکیم توس، اگرچه روایت‌گر اسطوره‌ها و داستان‌ها و تاریخ پیش از خود است، اما در جای‌جای اثر سترگش، خرد و دانش و فرهنگ و احساس ایرانی را به بهترین وجه و با محکم‌ترین سخن و بیان عرضه کرده است.
خردنامه فردوسی بزرگ، یکی از بهترین منابع برای فهم فلسفه تاریخ و سیاست در ایران است. هر چه درباره آن سخن بگوییم، باز کم گفته‌ایم و تمام نگفتیم.
بجاست که هر روز، به هر بهانه‌ای، به آن بپردازیم و از این خوان گسترده معرفت و دانش و خرد و فرهنگ، بهره ببریم.
بیست و پنجم اردیبهشت، مزین به نام این مرد بزرگ ایرانشهر، این حکیم بی‌بدیل و بی‌نظیر است. روزش گرامی‌‌.
حامد عامری گلستانی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز
@andishe_irani

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

تداوم تاریخی ایران یکی از مهم‌ترین مباحث تاریخ ایرانشهر است. چنان‌که اشاره کردم، این تداوم تنها تداوم زبانی نبود، بلکه فرهنگی در معنای فراگیر آن نیز بود. در دو سدۀ نخست دورۀ اسلامی، که «دو قرنِ سکوت» خوانده‌اند، دو سده‌ای که همۀ کشورهایی که از تازیان شکست خورده بودند در نظام خلافت عربی ادغام و هویت ملّی خود را از دست دادند، ایرانیان توانستند بخش عمده‌ای از منابع ــ یا نصوصِ ــ فرهنگی خود را به دورۀ اسلامی و به زبان رایج دنیای اسلام انتقال دهند.(3) این رستاخیز فرهنگی ایرانیان، توأم با احیای تدریجی وحدت سرزمینی ایرانشهر، و برآمدن سلسله‌هایی از خاندان‌های ایرانی موجب شد که ایران به ناحیه‌ای از خلافت اسلامی و قومی تحت چیرگی عربی تبدیل نشود. با این رستاخیز فرهنگی و تجدید فرمانروایی خاندان‌های ایرانی، به خلاف آن‌که طبری می‌توانست تصور کند، تداوم دیرین بار دیگر تجدید شد و به تدریج ایرانیان توانستند خود را از میدان نفوذ امپراتوری اسلامی خارج کنند. با مهاجرت تدریجی قبیله‌های ترک به بخش‌های بزرگی از ایران، این کشور توانست هم‌چنان وحدت فرهنگی خود را حفظ کند، چنان‌که با چیرگی سلجوقیان مرزهای ایران به گسترۀ مرزهای شاهنشاهی ساسانی رسید و وحدت ایرانشهر تجدید شد. در یورش مغولان، اگرچه ایران بار دیگر سقوط کرد، اما همین شکست نیز موجب فروپاشی ایران از درون نشد؛ این بار نیز وحدت سرزمینی و فرهنگ ملّی ایران حفظ شد، اگرچه، چنان‌که در جای دیگری گفته‌ام، آسیب‌هایی جدّی بر آن وارد شد. تأسیس خلافت ترکی در رُم شرقی خطر دیگری بود که همزمان با برآمدن صفویان ایران را تهدید می‌کرد، اما احیای دوبارۀ «دولت ملّی»، که به‌رغم هزیمت‌های مکرر سده‌های پیش از آن و سستی‌های بسیاری که در ارکان آن افتاده بود، هم‌چنان حفظ شد. اگرچه خلافت عثمانی در ادامۀ خلافت عربی و فرمانروایی سلجوقیان روم ایجاد شده بود، و از آن پس نیز ادعای ترکی پیدا کرد، اما نفوذ فرهنگی ایران بر دربار و نخبگان آن ادامه پیدا کرد. از زمانی که سلجوقیان روم بر رُم شرقی چیره شده بودند، زبان و فرهنگ ایرانی پیوسته بر ترکی، که فاقد وجهۀ فرهنگی مهمی بود، زبان و فرهنگ دربار و نخبگان بود و با تشکیل خلافت عثمانی نیز هم‌چنان برتری خود را حفظ کرد و چنان‌که برخی گفته‌اند زبان ترکی را از زبانی عامیانه به زبان دربار خلافت تبدیل کرد. به این اعتبار، می‌توان گفت که ایران نه تنها توانست تداوم خود را در دورۀ اسلامی حفظ کند، بلکه از راه پراکنده شدن فرهنگ فراگیر ایرانشهری فرهنگ کشورهای همجوار خود را نیز تحت تأثیر قرار داد تا جایی که در این کشورها نیز ناحیه‌ای در جغرافیای ادب ایرانی ایجاد شد که به زبان‌های ترکی و اردو سخن می‌گفت. (4)

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

نمایشگاه مجازی کتاب تهران

از بیست و یکم تا سی و یکم اردیبهشت‌ماه


علاقه‌مندان می‌توانند برای بازدید از صفحۀ انتشارات دکتر محمود افشار در نمایشگاه مجازی کتاب تهران و خرید کتاب از طریق پیوند زیر اقدام کنند:

https://book.icfi.ir/book?publisher=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF%20%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1

ارسال کتاب رایگان است.

#نمایشگاه_کتاب
#نمایشگاه_کتاب_تهران

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

مقالۀ «مقدمه‌ای بر «تجربه تجددخواهی سیاسی» در ایران معاصر»، فصل‌نامۀ علمی مطالعات خاورمیانه، دوره 28، شماره 3 - شماره پیاپی 105
آذر 1400، صفحه 61-80

 حامد عامری گلستانی
استادیار علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
چکیده
ارتباط ایران با تجدد، یکی از مهم‌ترین مباحث در تاریخ جدید آن است و وضعیت بحرانی ایران عصر قاجار، که از همان سال‌های نخست تاسیس این حکومت ایجاد شده بود، راه را برای نوعی «تجددخواهی» باز کرد. از نخستین ارتباط‌ها، بیش از هر چیز ایرانیان سعی کردند آن را بیازمایند و از دل این آزمون، «تجربه»‌ای ایجاد شد که به‌نوعی جای «نظریه» را برای فهم تجدد ایجاد کرد. عناصر چهارگانه این «تجربه» را می‌توان «مشاهده»، «عمل»، «نظر در عمل» و «نظر» دانست، که به فراخور «درک» تجددخواهان ایرانی در عصر قاجار و سپس در ادامه تاریخ معاصر آن مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله، ضمن بررسی این چهار مولفه، به این پرسش پرداخته خواهد شد که چرا برای فهم تجددخواهی سیاسی در ایران معاصر، به‌جای نظریه، از مفهوم «تجربه» برای فهم تجددخواهی در ایران معاصر استفاده شده و عناصر تجربه تجدد سیاسی آن کدام هستند؟ در این مقاله، با بهره‌گیری از نظریه بحران اسپریگنز، سعی شده است مفردات مورد نظر «تجربه تجدد سیاسی» با مراحل چهارگانه نظریه او، سنجیده شود. اصلی‌ترین نتیجه این مقاله، آن است که «تجربه تجددخواهی سیاسی ایرانی»، منظومه‌ای از عناصر چهارگانه تشکیلدهنده آن است که، در یک «منطق درونی»، جای نظریه را برای دگرگونی در وضعیت بحرانی ایران معاصر گرفت.
http://cmess.sinaweb.net/article_141177_22c1dd82293b29a620dc0b7bbc3d193c.pdf
ایدۀ اصلی این مقاله، برآمده از تأملات شخصی نویسنده و شکل‌گیری آن حاصل مباحث چند دوره کلاس درس تاریخ اندیشۀ سیاسی در ایران در دورۀ دکتری علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز است. ایدۀ مطرح شده در این مقاله، مقدمه‌ای برای پژوهش‌های آیندۀ نویسنده در زمینۀ تجددخواهی است. او، امیدوار است، اگر عمری باقی بود، بتواند نتایج این پژوهش‌ها را به‌صورت دقیق‌تر ارائه کند.
تا چه شود به عاقبت...

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

سعدی را، استاد سخن خوانده‌اند. سخن، بن‌مایۀ اندیشه است و اندیشه سازنده تاریخ. پیوند این سه، در فرهنگ ایران‌زمین، در اهل ادب فارسی بسیار درخشان و دقیق صورت گرفته و اوج آن در شعر فارسی تجلی یافته است.
در این میان، سعدی، با گفتاری سهل ممتنع، چنان واژگان را در سخن خود می‌آراید، که پس از سده‌ها، تازه و نو است و این راز استادی او است در سخن.
سعدی، شاعر زندگی و امید است و این بیت زیبای او، همواره برایم امید و شورآفرین است:
«عمری دگر بباید بعد از فراغ ما را / کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری»
یکم اردیبهشت، روز بزرگداشت شیخ اجل سعدی شیرازی خجسته باد.
حامد عامری گلستانی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز
@andishe_irani

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

شناسنامه فصل‌نامۀ سیاست‌پژوهی اسلامی‌ایرانی
صاحب امتیاز
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اهواز (با همکاری انجمن مطالعات سیاسی حوزه)
سردبیر
دکتر علی شیرخانی
استاد گروه علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم

مدیر مسئول
دکتر حامد عامری گلستانی
استادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اهواز

اعضای تحریریه
دکتر احمد بخشایش اردستانی
استاد گروه علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی،واحد تهران مرکزی

دکتر شهرام جلیلیان
استاد گروه تاریخ، دانشگاه شهید چمران، اهواز

دکتر سید صادق حقیقت
استاد گروه علوم سیاسی، دانشگاه مفید قم

دکتر محسن خلیلی
استاد گروه علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد

دکتر محسن رحمتی
استاد گروه تاریخ و باستان شناسی، دانشگاه لرستان

دکتر علی شیرخانی
استاد گروه علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم

دکتر حسین کریمی‌فرد
دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اهواز

دکتر علی مرشدی‌زاد
علوم سیاسی
دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه شاهد

دکتر سید عبدالامیر نبوی
دانشیار علوم سیاسی، مؤسسۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی

دکتر علی‌اشرف نظری
گروه علوم سیاسی، دانشگاه تهران
http://iirp.iauahvaz.ac.ir/

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

یکی دخت دیگر بد آزرم نام
ز تاج بزرگان رسیده به کام
بیامد به تخت کیان بر نشست
گرفت این جهان جهان را به دست
نخستین چنین گفت کای بخردان
جهان گشته و کار کرده ردان
همه کار بر داد و آیین کنیم
کزین پس همه خشت بالین کنیم
هر آنکس که باشد مرا دوستدار
چنانم مر او‌ را چو‌ پروردگار

شاهنامه

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

#عزت_الله_فولادوند: افتخار می‌کنم که در سده بیست و یکم هنوز به زبان فردوسی و حافظ می‌نویسم

🔸باشگاه شاهنامه پژوهان _ گفتار: اما هر چه در ستایش عقل بگوییم باز می‌بینیم عرصه‌ای پهناور و پر راز ناگفته مانده و آن قلمرو دل است و عشق؛ به قول مولوی هرچه گویم عشق از آن بالاتر است؛ من تا هر جا که به یاد دارم در سراسر زندگی دل در گرو عشق به ایران داشته‌ام ایران اگر درست بنگریم و دلتنگی‌ها را کنار بگذاریم، از شگفتی های جهان است؛ کشوری است یگانه که بر خلاف بسیاری کشورهای دیگر که محو شده‌اند و به گذشته‌ها پیوسته‌اند در طول هزاران سال به رغم سهمگین‌ترین حوادث، و به‌رغم هجوم رومی و مغول و ترک و تازی، و به‌رغم کینه‌های کسانی که از بیرون و درون کمر به برانداختن آن بسته بودند با متانت و سرسختی ایستاد؛ و آشکار و پنهان مبارزه کرد و نگذاشت بدخواهان و کینه ورزان و ویرانگران به کام دل برسند. یکی از گرانمایه‌ترین میراث‌های مردم این سرزمین زبان فارسی بوده است؛ زبانی که در فلسفه و تاریخ و علوم و شعر و نثر پیوسته در اوج قدرت بوده است و همچنان امروز زنده و پابرجاست.

ادامه این گفتار را اینجا بخوانید

@shahnamehpajohan

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

فردوسی، بر بلندایِ قلّۀ ادب و اندیشۀ ایرانی ایستاده است. حماسه‌سرایی که هم «احساس» و «جانِ» ایرانی را بازتاب می‌دهد و هم به «خردِ» آن ارج می‌نهد. بخشِ مهمّی از «آگاهیِ ملّیِ» ما ایرانیان، در خردنامۀ حکیمِ طوس تبلور یافته است. شعرِ او، با وجودِ گذشت بیش از هزار سال، حتی برایِ کودکانِ ایران‌زمین، قابل درک و فهم و خواندن است. کدام شاعر و ادیبی را می‌توان یافت که چنین ویژگی‌ای داشته باشد. ایران‌زمین و ایرانی‌تبار و ایران‌دوستان، به وجودِ چنین فرزانه‌ای در سپهرِ ادب و اندیشۀ خود می‌بالند.
بلندآوازه باد نامِ حکیمِ بزرگِ توس، ابوالقاسم فردوسی و یکم بهمن، زادروزِ این انسان نمونه و این اسوۀ ایران‌دوستی، بر اهالیِ سرزمین اهوراییِ ایران، خجسته باد.
حامد عامری گلستانی.
@andishe_irani

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

تأملی دربارهٔ ایران
جلد نخست: دیباچه‌‌ای بر نظریهٔ انحطاط ایران
جواد طباطبایی
انتشارات مینوی خرد

ص. ۵۸
ایران به عنوان «مشکل» ناظر بر فهم وضع پیچیدهٔ ایران و بازسازی آن به عنوان «موضوع تأمل نظری» در وعاء ذهن است. توضیح واقعیت پیچیدهٔ ایران از مجرای شرح مسائل آن ممکن نیست: قرون وسطای ایران به دنبال دورهٔ نوزایش آن آمده است نه برعکس؛ تشکیل دولت «ملّی» آن همزمان با تکوین ملت ممکن نشده است؛ تداوم تاریخی این کشور و ملّت آن از پی آمدهای تکوین دولت ملّی آن نیست، بلکه ملّت ایران دولت‌های «خود» را تا زمانی نگاه داشته است که در خدمت حفظ وحدت سرزمینی و هویت ایرانی بوده‌‌اند، اهداف «ملّی» هویت ایران را پیش برده و تمدن و فرهنگ مردمان آن را به سرزمین‌های دوردست برده و آن‌ها را پراکنده‌‌اند؛ در دوره‌‌ای از تاریخ ایران، ایرانیان از اندیشیدن نظری بازایستاده‌‌اند، اما نوعی از اندیشیدن در ادب ایران ممکن شده است؛ این ادب ایرانی در زبان‌های گوناگونی، که اقوام ایرانی به آن زبان‌ها سخن می‌گویند، جاری است و «ما» یعنی همهٔ ایرانیان، حتی آنجا که زبان‌های یکدیگر را درنمی یابیم، همدیگر را می‌فهمیم… این مقولات تاریخی برخی از خلاف آمد عادت‌های تاریخ ایران است اگر چه هنوز توان تبیین آن‌ها را نداریم. تاریخ نویسی ناسیونالیستی که جز تخیل ایران خیالی، به عنوان قرینهٔ «شرق آرمانی» ادوارد سعید، هدفی را دنبال نمی‌کند و تاریخ نویسی «کلنگستانی»، و نیز وجوه گوناگون تاریخ نویسی‌های ضدناسیونالیستی، دو روی سکهٔ بی‌وطنی هستند.

@minooyekherad

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

پایان پروژۀ «ایران به روایت دکتر سیّد جواد طباطبایی»

/channel/iranepaydar_official
پروژه فیش‌­برداری، خلاصه‌سازی و تهیۀ متنِ روایتِ پادکستی از آثارِ دکتر سیّد جواد طباطبایی، اندیشمند، محقّق و تاریخ­‌نگارِ مهم ایرانی به پایان رسید.
این پروژه که از اواسطِ دی­ماهِ سالِ ۱۳۹۹ آغاز شده بود، در مهرماه سال ۱۴۰۰ پایان یافت. در این مدت، ۶ جلد از آثار تألیفیِ طباطبایی که شاملِ سه‌گانه «تأملی درباره ایران»، «زوال اندیشه سیاسی در ایران» «تاریخِ اندیشه سیاسی در ایران» و «ملّت، دولت، حکومتِ قانون» و مجموعا بیش از ۳۰۰۰ صفحه بود فیش‌برداری شده و در رابطه با هریک از این آثار، خلاصه‌ای تدوین شده است که به پادکست و کلیپ‌هایی ویدئویی تبدیل خواهد شد. از این مجموعه تا کنون خلاصه، پادکست و فایل ویدئویی کتاب «تاریخ اندیشۀ سیاسی در ایران» منتشر شده است که علاقمندان می‌توانند از طریق وب‌سایت ایرانِ پایدار به آنها دسترسی داشته باشند.
در گام آخر نیز برایِ رسیدن به روایتِ نهایی از نظام اندیشه‌ای این متفکر برجستۀ تاریخ معاصر ایران، کتاب‌های دیگرِ ایشان چون «ابن­‌خلدون و علوم اجتماعی»، «خواجه­‌نظام الملک»، «جدالِ قدیم و جدید» و «تاریخِ اندیشه سیاسی در اروپا» و برخی از مقالات و مصاحبه­‌هایِ وی، موردِ مطالعه قرار گرفته و روایتِ نهاییِ اندیشه و نظامِ فکریِ طباطبایی در قالب کتابی با عنوانِ «ایران به روایت سیّد جواد طباطبایی (کوشش‌گرِ تجدّد؛ از سکّویِ ایرانشهر)» آماده شده است. این کتاب به کوششِ «علی بیغش» از همکاران مجموعۀ ایرانِ پایدار و مسئول پروژۀ دکتر سیّد جواد طباطبایی در این مجموعه نوشته شده است و در ۲۳ آذرماه ۱۴۰۰  به مناسبت سالروز تولد دکتر سیّد جواد طباطبایی رونمایی خواهد شد.
https://iranepaydar.com/4384-2/
#ایران_پایدار
#روایت_ایران
#سید_جواد_طباطبایی
#علی_بیغش

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

چاپ چهارم کتاب «فلسفهٔ ایرانی و فلسفهٔ تطبیقی» یکشنبه منتشر می‌شود.  کتاب را از فروشگاه‌های کتاب تهیه نمایید یا برای خرید مستقیم کتاب با پخش خودمان تماس برقرار نمایید:  
۰۹۱۲۳۳۴۲۹۸۱

@minooyekherad

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

دیباچه‌ای بر نظریهٔ انحطاط ایران
جواد طباطبایی

چاپ پنجم انتشارات مینوی خرد
ص. ۳۰-۳۱

پیشتر به عبارت‌هایی از ابوالفضل بیهقی، عطاملک جوینی ‌‌و دو بیت از حافظ اشاره و دریافت خود از آن‌ها را بیان کردم. اینک به یکی از مهم‌ترین نکته‌هایی که در همین دفتر نخست آمده اشاره‌ای گذرا بیاورم. تردیدی نیست که خواجه بوفضل «تاریخ پایه‌ای» را به معنایی که من می‌توانم دریافت نیاورده و امکان این را نداشت که با مقدمات تاریخ‌نویسی زمان خود از «تاریخ پایه‌ای» چنان تفسیری عرضه کند که بتوان آن را جدید در معنای اندیشهٔ جدید تلقی کرد اما نمی‌توان تردید کرد که نطفهٔ فهم نظریه‌پردازی کنونی تاریخ در بیان او نهفته است. برخی شهودهای بیهقی چنان ژرفایی دارد که در هر دوره‌ای مرتبه‌ای و وجهی از معنای آن می‌تواند آشکار شود. پیشتر به عبارتی از عطاملک نیز اشاره‌ای کردم و در جایی دیگر نیز از ضرورت تدوین « پدیدارشناسی وجدان نگون‌بخت» سخن گفته بودم. من کوشش کرده‌ام سخن جوینی را که گفته بود : ایران «در مسیر وزیدن باد بی‌نیازی خداوند» قرار دارد، با مفهوم هگلی به گونه‌ای توضیح دهم که وصف عطاملک به مفهومی در توضیح وجهی از تقدیر تاریخی ایران تبدیل شود، اما آن مفهوم‌‌ْ هگلی صرف نباشد. تجربهٔ تاریخی ایرانی، «در مسیر وزیدن باد بی‌نیازی خداوند»، که مغولان صندوق‌های مصحف‌ها در مسجدها را به کاهدان چهارپایان خود تبدیل کردند، هیچ نسبتی با تجربه‌ای که هگل از آن سخن می‌گوید ندارد. ایرانیان بخش مهمی از حیات تاریخی خود را در معرض وزیدن چنین بادی سپری کرده‌اند، دوره‌هایی که در آن «سامان سخن گفتن» نبود، چه رسد به توان نظری تدوین مفهومی فلسفی، اما فرق میان ایرانیان با مردمان «جامعه‌های کوتاه‌مدت» این بود که اینان هیچ نمی‌توانستند گفت، آنان می‌توانستند وجود تاریخی خود را در سطرها و میان سطرهای تاریخ جوینی پنهان کنند. از برابر ملّتی که پیوسته توانسته بود در برابر بادهای سَموم خم شود، اما با این همه استوار بماند، حتی باد بی‌نیازی خداوند محتوم به گذشتن بود و ، با گذشتن باد، هر بار، به تعبیر ریچارد فرای، سرو ایران خم می‌شد، اما نمی‌شکست، یعنی تاکنون نشکسته است!

@minooyekherad

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

پیوند سخنرانی های پنل بعد از ظهر بیست و پنجم اردیبهشت ماه دانشگاه کالیفرنیا - ایرواین - دربارۀ مشروطیت ایران 👇

https://fb.watch/d4535DHqAy/

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

ستایش انوری فردوسی را...

آفرین بر روان فردوسی/آن همایون نژاد فرخنده

او نه استاد بود و ما شاگرد/او خداوند بود و ما بنده

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

یادداشت ها
محمد بن جریر طبری، همان، ج. نخست، ص. 4ـ353. در جای دیگری، طبری مدت «فرمانروایی ایرانیان از زمان کیومرث تا ظهور اسلام را 3139 سال» می‌داند. طبری، همان، ص. 17. ابن بلخی «مدت مُلک» ایرانیان را با احتساب «روزگار اسکندر به هم و رومیان، کی پس از وی پادشاه بودند، چهار هزار و صد هشتاد و یک سال و چند ماه» ذکر کرده است. ابن بلخی، همان، ص. 9. آن‌چه مسعودی دربارۀ آگاهی ایرانیان از تاریخ ملّی می‌گوید مبیّن همین تداوم است. او می‌نویسد : «ایرانیان با وجود اختلاف عقاید و دوری وطن ها و پراکندکی شهرها ... به اتفاق گویند که سرِ پادشاهان کیومرث بود.» ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 2524، ج. نخست، ص. 215. در این اشارۀ اخیر مسعودی یک نکتۀ مهم نیز وجود دارد و آن این‌که ایرانیان دربارۀ آن‌چه به تاریخ ملّی می‌شد، از کهن‌ترین روزگاران، «با وجود اختلاف عقاید و دوری وطن‌ها و پراکندگی شهرها» نظر واحدی داشته‌اند. هزاره‌ای پس از مسعودی نیز آرتور دُ گُبینو نوشته که همۀ طبقات ایرانیان با تاریخ خود آشنایی دارند. همین نظر واحد به آن‌چه به «شئون ملّی» می‌شد، که من در جای دیگری آن «امر ملّی» نامیده و توضیح داده‌ام، زمینه‌ای برای تکوین وحدت ملّی فراهم آورد. بدیهی است که نظر مسعودی و گبینو را باید به درستی فهمید، زیرا منظور آنان این نبود که عامّۀ ایرانیان تاریخ می‌دانند، یعنی حافظه‌ای تاریخی دارند، بلکه ایرانیان همیشه خاطره‌ای از تاریخ خود داشتند و همین خاطرۀ تاریخی زمینۀ وحدتی میان آنان را فراهم می‌آورد.
2 در زمان خسرو پرویز، «چون عجم شکسته شدند، پیغمبر گفت : ”اﷲ اکبر، اﷲ اکبر! هذا اول یوم انتصف العرب من العجم و باسمی نصر.“ گفت : ”این اول روز بود که عرب داد از عجم ستانیدند و به نام من نصرت یافتند که علامات خویش نام من کردند.“» ابوعلی محمد بلعمی، همان، ج. دوم، ص. 6ـ1135.
3 اصطلاح نصّ را به عمد به کار می‌برم تا اشاره‌ای به اهمیت آن متن‌ها در تدوین نظام سنت قدمایی ایران کرده باشم. همۀ کشورهایی که در خلافت ادغام شدند توانستند سنتی تدوین کنند که تنها مبتنی بر یک نصّ ــ کتاب آسمانی اسلام ــ بود. در ایران، یکی از مهم‌ترین نمایندگان این دریافت از سنت امام محمد غزالی بود که با احیاء علوم‌الدین خود بیانیه‌ای برای اسلامِ نابِ شریعتمدارانه فراهم آورد، اگرچه آن اسلام ناب نیز به تصوف آمیخته بود. پیکار او با فیلسوفان دورۀ اسلامی و اسماعیلیان و شیعیان از دیدگاه دفاع از همین اسلام «ناب» شرعی بود. در ایران، از همان آغاز، سنت بر پایۀ نصّ‌های سه‌گانۀ کتاب آسمانی، منابع اندیشۀ ایرانشهری و نوشته‌های فیلسوفان یونانی تدوین شد و در سده‌های آتی نیز ادامه پیدا کرد.
4 دربارۀ نفوذ زبان و ادب فارسی در عثمانی پژوهش‌های مهمی صورت گرفته که در زبان فارسی می‌توان به نوشتۀ دانشمند ایرانی، ریاحی، مراجعه کرد : محمد امین ریاحی، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، تهران، پاژنگ 1968. دربارۀ تأثیر زبان فارسی و ادب ایرانی در اردو می‌توان به مجموعه مقالات دو زبانۀ فارسی و انگلیسی زیر مراجعه کرد : جعفر قاسمی، تأثیر معنوی ایران در پاکستان، لاهور، ادارۀ اوقاف پنجاب 1350.

دنباله دارد
/channel/jtjostarha/

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

بخشی از رسالۀ در دست تدوین دربارۀ معنای ایرانشهر


ایرانشهر به عنوان رمز تداوم ایران

گفتم که ایرانشهر نامی بود که ساسانیان قلمرو سرزمینی خود را به آن نام خواندند، اما این نام صِرفِ نام کشوری نبود که بتوان در گذر زمان آن را تغییر داد. نام «ایران»، در صورت‌های صَرفی دگرگون شوندۀ آن، از فارسی باستان و اوستایی تا فارسی میانه و جدید، پیوسته، نام کشور مانده و در طی سده‌ها بازمانده است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تاریخ ایران تداوم تاریخی این کشور است که حتیٰ تاریخ‌نویسان دوران قدیم نیز از کهن‌ترین روزگاران اشاره‌هایی به آن آورده‌اند. از میان نخستین نمایندگان این جریان از تاریخ‌نویسی ایرانی، چنان‌که گذشت، می‌توان از محمد بن جریر طبری نام برد که در اشاره‌ای به تداوم تاریخی ایران نوشته است : «جز ایرانیان هیچ قوم دیگری مانند ایرانیان تاریخی پیوسته نداشته‌اند، زیرا، چنان‌که گفتیم، پادشاهی ایرانیان، از روزگار کیومرث ... پیوسته بود تا این‌که به دست پیامبر ما از میان رفت ... اما اقوام دیگر، جز ایرانیان، در دوران قدیم و جدید پادشاهی پیوسته نداشته‌اند که بتوان بنای تاریخ آنان را بر فرمانروایی ملوک آنان نهاد ... فرمانروایی ایرانیان، از روزگار اردشیر بابکان، پیوسته بود.»(1) این سخن طبری، در آغاز دورۀ اسلامی، به دورۀ باستانی ایران مربوط می‌شود و او، به عنوان تاریخ‌نویس اسلامی، بر آن بود که با ظهور اسلام گسستی در تداوم ایران ایجاد شده و، شاید، گمان می‌کرد که ایران نیز مانند دیگر کشورهایی که تازیان بر آن‌ها چیره شده‌اند در امپراتوری اسلامی ادغام خواهد شد. هزیمتی که در جنگ با تازیان بر سپاهیان ایران افتاد، به ظاهر، تکرار شکست‌های در دیگر جبهه‌های جنگ تازیان با اقوام دیگر، یعنی شکست نظامی، بود، اما آن‌چه ایران را از دیگر کشورها متمایز می‌کرد این بود که شکستِ نظامی عین هزیمتِ کاملِ نظام زبان، فرهنگ و تمدن این کشور نبود. اگر طبری دیر زیسته، یا با تأخیر چند سده‌ای به دنیا آمده بود، می‌توانست همین نظر دربارۀ تداوم ایران را به دورۀ اسلامی آن نیز تعمیم دهد، اما یک «مانع معرفتی» وجود داشت که به طبری اجازه نمی‌داد که بتواند چنین نظری را بیان کند. برخی از تاریخ‌نویسان دورۀ اسلامی، مانند طبری، به نقل از پیامبر اسلام، بر آن بودند که با پدیدار شدن نشانه‌های ظهور اسلام «عرب انتقام خود را از عجم گرفته است». (2) طبری، و بسیاری از تاریخ‌نویسان نخستین سده‌های دورۀ اسلامی، با بیان این‌که تاریخ ایران تداومی بی‌سابقه در میان اقوام باستانی داشته است، کوشش می‌کردند این نکته را برجسته کنند که با شکست نظامی اقوامی که در امپراتوری اسلامی ادغام شدند، مانند ایران، مصر و سوریه، گسستی در تاریخ آنان ایجاد و این کشورها عرب و مسلمان شده‌اند. در واقع، شاید بتوان گفت که طبری بر آن بود که با ظهور اسلام و با گسستی که در تاریخ ایران ایجاد شده تداوم از ایران به امپراتوری اسلام انتقال پیدا کرده است.

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

به نظر ما، هر توضیحی از مشروطیت ایران، لاجرم، به صورت توضیحی از سرشت اسلام، به عنوان دیانت، در پیوند آن با دنیای جدید خواهد بود. چنین می‌نماید که پدران مشروطیت ایران دریافته بودند که مشروطیت بیشتر از آنکه صرف نظامی سیاسی و‌ مجموعهٔ نهادهای آن باشد، در عین حال، تفسیری از اسلام با توجه به الزامات دوران جدید نیز هست. با استفاده از برخی مفاهیم رایج در اندیشهٔ جدید، در تعبیر دیگری، به مسامحه، می‌توان گفت که مشروطیت ایران، در عمل، تنها اصلاح ممکن در اسلام را انجام داد و چنان‌که بتوان مفاهیم و مقولات مشروطیت ایران را استخراج کرد، می‌توان نظام مفاهیم اصلاح دینی اسلام را تدوین کرد.
ص. ۶۰۷

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

از خلال آنچه در کلیات سعدی درباره‌‌ی سیاست آمده، می‌توان یک اصل را آشکارا یافت و آن میانه‌روی پادشاه و عدالت ورزیدن اوست. عدالت ورزیدن پادشاه در کانون رساله‌های سیاست‌نامه‌نویسان قرار دارد، اما آنچه تأکید سعدی بر این مفهوم را از دیگران متمایز می‌کند توجه او به میانه‌روی است تا جایی که می‌توان گفت که اساسی‌ترین مفهوم در دیدگاه اجتماعی و سیاسی سعدی میانه‌روی است. سیاست کردن پادشاه اساس کشورداری و عدالت صرف حفظ حقوق ومراتب مردم است، اما میانه‌روی فضیلتی برتر از آن است و پادشاه باید برای حفظ تعادل و انسجام اجتماعی پیوسته آن را رعایت کند: «پادشاه باید که تا به حدی خشم بر دشمنان نرساند که دوستان را اعتماد نماند. آتش خشم، اول، در خداوند خشم افتد، پس آنگه زبانه به خصم رسد یا نرسد»
ص. ۳۲۵

@minooyekherad

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

برخیز که می‌رود زمستان/بگشای در سرای بستان

نارنج و بنفشه بر طبق نِه/منقل بگذار در شبستان

وین پرده بگوی تا به یک بار/زحمت ببرد ز پیش ایوان

برخیز که باد صبح نوروز/در باغچه می‌کند گل‌افشان

خاموشی بلبلان مشتاق/در موسم گل ندارد امکان

آواز دهل نهان نماند/در زیر گلیم و عشق پنهان

بوی گل بامداد نوروز/و آواز خوش هزاردستان

بس جامه فروخته‌ است و دستار/بس خانه که سوخته‌ است و دکان

ما را سر دوست بر کنار است/آنک سر دشمنان و سندان

چشمی که به دوست برکند دوست/بر هم ننهد ز تیرباران

سعدی چو به میوه می‌رسد دست/سهل است جفای بوستان‌بان
@andishe_irani

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

فصل‌نامۀ سیاست‌پژوهیِ اسلامی‌ایرانی، به استنادِ به مصوبۀ سی‌وسومین جلسۀ کمیسیونِ تعیینِ اعتبارِ نشریاتِ حوزۀ علومِ انسانی و هنرِ دانشگاهِ آزادِ اسلامی، توسطِ دانشگاهِ آزادِ اسلامی، واحدِ اهواز و با همکاریِ انجمنِ مطالعاتِ سیاسیِ حوزه منتشر می‌شود.
تمرکزِ این فصل‌نامه، بر محورهایِ پژوهشیِ سیاسی در حوزه‌هایِ اسلام و ایران، به‌ویژه، مباحثی است که این دو حوزه را به یک‌دیگر «پیوند» می‌دهد. گسترۀ وسیعِ تاریخی و مفهومیِ موضوعاتِ موردِ نظر، دستِ پژوهش‌گران را برایِ انتشارِ نوشته‌هایشان باز گذاشته است. در عینِ حال، تمرکزِ اصلی بر مسائلِ سیاسی در حوزه‌هایِ اسلام و ایران، خواهد بود و فصل‌نامه از پذیرشِ مقالاتِ غیرِ سیاسی معذور است. فصل‌نامه، از کلیۀ پژوهش‌گران، دعوت می‌کند تا مقالاتِ خود را در زمینه‌هایِ گوناگونِ موردِ نظر، ارسال فرمایند.
مدیرمسئول: دکتر حامد عامری گلستانی، استادیارِ دانشگاهِ آزادِ اسلامی، واحدِ اهواز
سردبیر: دکتر علی شیرخانی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم
وب‌سایتِ نشریه http://iirp.iauahvaz.ac.ir/
ای‌میلِ نشریه iirp.journal@gmail.com
اینستاگرام iirp.jornal.iauahvaz@
تلفن و واتساپ نشریه 09352216987

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

چاپ چهارم، ویراست دوم «تاریخ اندیشهٔ سیاسی در ایران: ملاحظاتی در مبانی نظری» ۱۸ بهمن منتشر خواهد شد.

@minooyekherad

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

چاپ جدید ویراست دوم این هفته منتشر می شود

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

شعرِ فارسی نظم و ناحیه‌ای در ادب نیست؛ بلکه به عنوانِ جانشینِ «حافظه‌ای» که زوال پیدا می‌کرد، بیانِ «خاطرۀ قومیِ» مردمانی است که جان و روحِ قومیِ خود را در زبانِ ملّی دمیده‌اند. به این اعتبار، نه شعرِ فارسیْ صِرفِ شعر است و نه فارسی صِرفِ یک زبان.
جواد طباطبایی، تأملی دربارۀ ایران، جلد نخست: دیباچه‌ای بر نظریۀ انحطاطِ ایران با ملاحظاتِ مقدماتی در مفهومِ ایران، تهران، انتشاراتِ مینویِ خرد، 1395، 40.

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

چاپ سوم، روز یکشنبه پخش می شود

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

📢بنی‌آدم اعضای یک «پیکرند!» مضمونی در اندرزنامه اردشیر بابکان / #سمیه_ارشادی

🔸از میان اندرزنامه­‌های شاهان ساسانی که از طریق ترجمه‌­های خدای­نامه و دیگر منابع پهلوی به بسیاری از آثار از جمله گفتار سعدی راه یافته ­­‌اند و ابعاد تربیتی و تأثیرگذار آن­ها به ­شکلی بسیار گسترده مورد توجه قرار گرفته‌­اند­­، «اندرزهای اردشیر به ایرانیان»، در زمینه اخلاق و شیوه کشورداری، از جمله مدارک سیاسی– اجتماعی بازماندۀ عصر ساسانی است که افزون بر «شاهنامه فردوسی» در «غررالسیر»، «تجارب‌­الامم» و «مروج­‌الذهب» نیز دیده می­شود

برای خواندن ادامه متن اینجا بزنید

@shahnamehpajohan

Читать полностью…

تاریخ و اندیشه ایرانی

۲۰. وجه دیگر این تصفیه‌حساب با تفسیر ایدئولوژیکی نظام سنت باید ناظر بر جنبه‌های توتالیتر این ایدئولوژی باشد که زیر لوای «بازگشت به خویشتن»، به‌جای این‌که تاریخ را علم تکوین آگاهی ملّت بداند، تفسیری ناظر بر عملی عرضه کند که مندرج در تحت «غریزه» و برای تغییر عالم است.

از این حیث، اهل ایدئولوژی خود را بر طارم می‌بیند و برای عالم و آدم تکلیف معیّن می‌کند و چون از «جایگاه خدا» بر عالم و آدم می‌نگرد، لاجرم بر خود فرض می‌داند که «نظام اجتماعی را آن‌چنان‌که اقتضاء دارد تجدید بنا کند و فرهنگ و اخلاق و عقاید و آراءِ مردم را به شکل انقلاب تغییر دهد، حتی علی‌رغم شماره‌ی آراء».

این تفسیر ایدئولوژیکی نظام سنت چون از «جایگاه خدا» بر عالم و آدم می‌نگرد، چنان‌که به‌تصریح در نوشته‌های علی شریعتی آمده، نمی‌تواند ناظر بر نظام اجتماعی توتالیتر نباشد.

بدیهی است که این ایدئولوژی نه ربطی به جامعه‌شناسی دارد و نه به تاریخ، بلکه نسخه‌ای جهان‌سومی از استالینیسم است و مانند همه‌ی نظام‌های ایدئولوژیکی، کوشش می‌کند با از میان برداشتن تنش‌های اجتماعی، اندیشه‌های متنوع و رفتارهای گوناگون آدمیان، با وعده دادن بهشت بر روی زمین، بر عالم و آدم چیره شود.

تأمّلی درباره ایران، جلد نخست، صص ۶۳-۶۴



۲۱. تنش‌های اجتماعی ذاتی اجتماع هر کشوری و در دوران جدید، موجب بالیدن و بالندگی آن است.

در ممالک محروسه‌ی ایران، پیوسته گروه‌ها و نیروهایی وجود داشته‌اند و چنان‌که گفته شد، درواقع، وحدت ایران نیز پیوسته ناشی از کثرت همین گروه‌ها و نیروها بوده است.

اگر بخواهیم منطق گفته‌ی هگل درباره‌ی ایران به‌عنوان وحدت کثرت‌ها را بار دیگر دنبال کنیم، ناچار، باید آن را هگلی نیز بفهمیم، زیرا از دیدگاه فلسفه‌ی هگل، درواقع، باید گفت «وحدتِ وحدت و کثرت‌ها».

وحدت کثرت‌ها اگر درست فهمیده نشود، به معنای حلِّ کثرت‌ها در وحدت خواهد بود، یعنی چیرگی وحدت بر کثرت‌ها و فرمانروایی کامل آن بر این‌ها. این چیرگی همان است که نظریه‌پردازانی مانند کارل اشمیت از آن به «دولتِ تمام‌عیار» تعبیر کرده‌اند.

اگر وحدت در کثرت را به‌صورت «وحدتِ کثرت‌ها» بفهمیم و توضیح دهیم، به نظریه‌ای خواهیم رسید که همان نظریه‌ی دولت توتالیتر است.

در دیالکتیک هگل، معنایِ وحدتِ در کثرتْ حلِّ کثرت‌ها در وحدت نیست، بلکه کثرت‌ها، به‌عنوان یک‌سوی وحدت، مانند سوی دیگر که همان خود وحدت است، جزئی در تعارض آن با وحدتی که عام است، نیستند، بلکه خود این کثرت‌ها، برای این‌که بتوانند در وحدتِ بالاترِ وحدتِ کثرت‌ها وارد شوند، باید بتوانند «نعلین جزئی بودن» را از پای خود درآورند و خویشتن را به مرتبه‌ی کلّ ارتقاء دهند.

ازاین‌رو، هگل بیشتر از آن‌که از وحدت در کثرت سخن بگوید مفهوم بسیار پیچیده‌تر «وحدتِ وحدت و کثرت‌ها» را وارد می‌کند و کثرت‌ها را به عنوان کلّ در وحدتِ کلّ وارد می‌کند.

آوردن تفصیل این بحث اینجا نه ممکن است و نه مطلوب، اما از همین اشاره‌ی گذرا می‌توان یک نتیجه‌ی مهم برای دوران جدید ایران گرفت.

در ایران، به‌عنوان ممالک محروسه، مرکز-عام نباید در تضاد با مردمانِ پیرامون-جزء و فرهنگ‌های محلی-جزء فهمیده شود و اینان نیز نباید خود را به‌عنوان اموری عام و بنابراین گریز از مرکز تعریف کنند.

مردمانِ پیرامون و فرهنگ‌های محلی باید بتوانند، در نسبتی با مرکز، خود را از جزئی به عام ارتقاء دهند، آنچه پیرامونی و محلی است، جزئی از کلّ است، این جزءها را باید در درون کلّ و به‌عنوان جزئی از کلّ نگاه داشت.

نیروهای گریز از مرکز که برحسب تعریف جزئی هستند، نیروهای سیاسی‌اند، نه اجتماعی. مکان رابطه‌ی نیروهای سیاسی قلمرو کلّ است. جزئی در صورتی می‌تواند در مناسبات قدرت و رابطه‌ی نیروهای سیاسی وارد شود که خود را به‌عنوان کلّ تعریف کرده و کلّ را به‌عنوان کلّ پذیرفته باشد، زیرا جزئی که جزئی از کل نباشد، جزء نیست، یا کلّ است یا به کلّ شدن گرایش دارد.

وارد شدن در مناسبات قدرت نیازمند رعایت قواعد تنش‌های میان نیروهای سیاسی است، چنان‌که تنشی نیز ناظر بر نیل به وحدتی بالاتر نباشد، تنش اجتماعی نیست، بلکه مقدمه‌ی جنگ است.

تأمّلی درباره ایران، جلد نخست، صص ۶۴-۶۶

سیدجواد طباطبایی

پایان تزها

Читать полностью…
Subscribe to a channel