anqanotes | Unsorted

Telegram-канал anqanotes - عنقاء

4414

✨ عنقاء: جُستارهایی نقّادانه در دین‌پژوهی 🖋 ارتباط با مسؤول (زهیر میرکریمی) https://t.me/zoheir_mirkarimi 💡 بازتاب‌دادن پژوهش‌های حوزه‌ی مطالعات ادیان به معنای تأیید یا رد آن‌ها نیست.

Subscribe to a channel

عنقاء

ادامه از 👆🏼

فرسته‌ی ۳ از ۴



📖 ساختار و محتوای کتاب
کتاب در ده فصل، که در دو بخش سامان یافته‌اند، تنظیم شده است: بخش یکم، شامل فصل‌های ۱ تا ۶، بر اصلاح پژوهش‌های پیشین درباره‌ی تاریخ‌گذاری متن نصحانا متمرکز است و همچنین می‌کوشد بافت تاریخی‌ای که متن سریانی در آن تألیف شده است را با دقت ترسیم کند. بخش دوم، شامل فصل‌های ۷ تا ۱۰، زمینه‌ها و درون‌مایه‌های موجود در متن نصحانا را در پرتو بافت تاریخیِ آن تحلیل می‌کند.

🔅 بخش یکم
🔻 فصل یکم روایت نسخه خطی نصحانا را توصیف می‌کند. او در این فصل داستان اسکندر را همان‌طور که در متن سریانی روایت شده است ارائه می‌کند، و همچنین منابع احتمالی نویسنده‌ی آن برای تألیف داستان را شرح می‌دهد. چیزی که تِسِیی در این فصل بسیار بر آن تأکید می‌کند جغرافیای مربوط به دروازه‌ی اسکندر و تعیین محل آن است: امری که برای تشریح بافت سیاسی متن بسیار اهمیت دارد.

🔻 فصل دوم به مسئله‌ی تاریخ‌گذاری متن و پژوهش‌‌های پیشین در مورد این موضوع می‌پردازد. توجه خاص تِسِیی در این فصل بر این است که آیا این متن تألیفی مربوط به سده‌ی هفتم است یا به زمان دیگری تعلق دارد.

🔻 تِسِیی در فصل سوم بر اساس تحلیل واژه‌شناختی نشان می‌دهد که آن قسمت از متن که شامل پیشگوییِ رویدادهای آینده، رویدادهای مربوط به سال ۶۲۶ تا ۶۲۹ میلادی، است بعداً به متن اضافه شده است؛ این بخش که چند دهه پس از نگارش اولیه‌ی متن واردِ آن شده است، با هدف تطبیق‌دادن شخصیتِ هراکلیوس با امپراتوریِ افسانه‌ایِ توصیف‌شده در نصحانا شکل گرفته‌است. این امر به منظور بالابردن شخصیت هراکلیوس تا مقام یک قهرمان افسانه‌ای انجام شده‌است.

🔻 تِسِیی در فصل چهارم از کتاب، از درون‌مایه‌ی دروازه‌ی آخرالزمانیِ ساخته‌شده به دست اسکندر برای نشان‌دادن دو مسئله‌ی اصلی تعارض‌برانگیز میان بیزانسی‌ها و ساسانیان در زمان ژوستینییَن و خسرو انوشیروان استفاده می‌کند. تعارض دو امپراتوری بر سر در دست گرفتنِ کوهی واقع در منطقه‌ی قفقاز و همچنین جنگ برای تصاحب پادشاهی لازیکا / لازِستان بود. تعارض‌های میان دو امپراتوری، نقش چارچوب سیاسی برای شاخ‌و‌برگ نویسنده به داستان دروازه‌ی اسکندر را ایفا می‌کند.

🔻 در فصل پنجم، نویسنده‌ی کتاب بخشی از متنِ نِصحانا ر‌ا بررسی می‌کند که در مورد جنگ میان اسکندر و حریف ایرانی‌اش، توبَرلَغ/توبَرلَق (Tubarlaq)، است. تِسِیی بر خلاف نویسندگان قبلی که درون‌مایه‌ی متن را با باور به جنگ مقدس در سده‌ی هفتم میلادی مرتبط کردند، آن را با روندهای ادبی موجود در متون مسیحی پیشین تطبیق می‌دهد. او نشان می‌دهد توافق‌های صلح میان اسکندر و شاه ایرانی، توبَرلَغ/توبَرلَق، که در نصحانا توصیف شده، واقعیت پیمان صلح میان امپراتوری بیزانس و شاهنشاهی ساسانی در سده‌ی ششم —و نه سده‌ی هفتم— را منعکس می‌کند. در واقع نویسنده‌ی اصلیِ نصحانا با صورت‌بندی نسخه‌ای آرمانی از قرارداد صلح، قراردادِ صلح منعقد شده میان ژوستینییَن و خسرو انوشیروان را نقد می‌کند. تِسِیی نقد نویسنده‌ی متن از ژوستینییَن را با نارضایتی‌های گسترده از سیاست‌های امپراتوری بیزانس در سده‌ی ششم میلادی مرتبط می‌کند.

🔻 در فصل ششم، تِسِیی ارتباطِ شخصیتِ افسانه‌ایِ اسکندر در متن نصحانا را با پدیده‌ی مشهور «تقلید اسکندر» [۴] در ادبیاتِ رومی بررسی می‌کند. پدیده‌ی «تقلیدِ اسکندر» از سوی تاریخ‌نگارانِ رومی و مبلّغان و مروّجانِ سیاست‌های امپراتوری روم استفاده می‌شد تا لشگرکشی‌های فرماندهان و امپراتورهای رومی به مرزهای غربی ایران را به شُکوهِ پیشینِ جنگِ اسکندرِ مقدونیِ تاریخی بر ضد پادشاهی هخامنشی مربوط کنند. نویسنده در این فصل دلالت‌های ضمنی تصویر اسکندر به عنوان یک شخصیت جهانی در میانه‌ی سده‌ی ششم را برجسته می‌کند. از طریق این شخصیت‌پردازی خاص درباره‌ی اسکندر، نویسنده‌ی سریانی‌زبان نه تنها احساسات ضد ساسانی خود را شرح می‌دهد، بلکه از امپراتور ژوستینییَن برای ناتوانی‌اش در تکرار شُکوهِ دستاوردهای اسکندرِ تاریخی بر ضد ایرانی‌ها و دستاوردهای اندکش در تعارض با ساسانیان انتقاد می‌کند.

@anqanotes
ادامه در 👇🏼

Читать полностью…

عنقاء

🔍 آخرالزمان‌گرایی در باستان متأخر: سفر افسانه‌ایِ اسکندر در روایت‌های سُریانی و عربی

تازه‌های نشر | معرفی کتاب

📌 معرفی کتاب «افسانه‌ی سُریانیِ دروازه‌ی اسکندر: آخرالزمان‌گرایی در برخورد بیزانس و ایران» نوشته‌ی تُماسُ تِسِیی در اکتبر ۲۰۲۳ میلادی

فرسته‌ی ۱ از ۴


🔻 کتاب «افسانه‌ی سُریانیِ دروازه‌ی اسکندر: آخرالزمان‌گرایی در برخورد میان بیزانس و ایران» با عنوان انگلیسیِ The Syriac Legend of Alexander's Gate: Apocalypticism at the Crossroads of Byzantium and Iran، نوشته‌ی تُماسُ تِسِیی، به‌تازگی در اکتبر سال ۲۰۲۳ میلادی از سوی نشر دانشگاه آکسفورد منتشر شده است. نویسنده در این کتاب به موضوع مهم و البته مناقشه‌برانگیزِ داستان اسکندر به زبانِ سُریانی بر اساس متن سُریانی‌زبانِ نِصحانا پرداخته است. این موضوع در سال‌های اخیر مورد توجه برخی پژوهشگران، از جمله قرآن‌پژوهان، قرار گرفته ‌است. اهمیت این موضوع در قرآن‌پژوهی در آنجاست که داستان اسکندر، آن‌گونه که در این متنِ سُریانی روایت شده است، شباهت بسیاری با داستان ذوالقَرنین دارد که در آیه‌های ۸۳ تا ۱۰۵ از سوره‌ی کهف در قرآن آمده است.

🔻 سابقه‌ی شناسایی متن نِصحانا به زمانی بازمی‌گردد که پژوهشگر نامدار سده‌ی نوزدهم و بیستم، اِرنِست الفرد تامپسِن والیس باج (Ernest Alfred Thompson Wallice Budge) در سال ۱۸۸۹ میلادی برخی از متون سریانی با موضوع داستان اسکندر را منتشر کرد و آن را «تاریخ اسکندر کبیر» نامید. این اثر شامل چاپ‌های انتقادی و ترجمه‌ی چهار متن سریانی بود که محتوای آنها داستان‌هایی درباره‌ی اسکندر کبیر بودند. نخستین متن از این متونِ چهارگانه، که طولانی‌تر از دیگر متون نیز بود، نسخه‌ی سُریانیِ داستان اسکندر بود. سه متنِ دیگر شامل دو متن ناشناخته‌ی منثور بودند، یکی متوسط و دیگری کوتاه؛ و متن سوم موعظه‌ای موزون متعلق به یعقوب سروجی (درگذشته به ۵۲۱ میلادی) بود. تُماسُ تِسِیی در پژوهش حاضر بر نخستین متن از آن دو متن ناشناخته —که طولانی‌تر از آن دیگری است— تمرکز کرده است که باج آن را «افسانه‌ی مسیحی درباره‌ی اسکندر» نامیده بود اما عنوان اصلی آن، یعنی «Neṣḥānā d-leh d-Aleksandrōs»، در معنای «پیروزیِ اسکندر» یا «ظفر‌یافتنِ اسکندر» است. پژوهشگران در مجامع دانشگاهی اروپایی و امریکایی این متن را با نام «افسانه‌ی اسکندر به سُریانی» می‌شناسند. اما عنوان متن همان «نِصحانا» است که در این کتاب نیز با این نام خوانده می‌شود.

🔻 نخستین بار تِئودور نُلدِکِه، در سال ۱۸۹۰ میلادی، شباهت قرآن با «افسانه‌ی اسکندر به سریانی» —و احتمال وام‌گیری نویسنده‌ی متنِ قرآن از متنِ سُریانی— را مطرح کرد. پس از نُلدِکِه موضوع برای مدتی مسکوت ماند، تا اینکه کوین فُن‌بِلَدِل در مقاله‌ی «افسانه‌ی اسکندر در قرآن» ارتباط این دو داستان را با جزئیات بیشتری مطرح کرد و نشان داد که متن مزبور منبع قرآن در داستان ذوالقرنین بوده‌است [۲]. پس از مقاله‌ی فُن‌بِلَدِل، تُماسُ تِسِیی در مقاله‌ی «پیشگوییِ ذوالقَرنین (قرآن، کهف<۱۸>: ۸۳–۱۰۲) و خاستگاه‌های مجموعه‌متون قرآنی» موضوع را دنبال کرد و بر اساس شواهد و قرائن بیشتری فرضیه‌ی فُن‌بلَدِل را تأیید کرد [۳] —این مقاله پیش از این در عنقاء معرفی شده‌است. تِسِیی در آن مقاله بر اساس نوع خاص روایت نِصحانا که در نوع خود بی‌همتاست و در هیچ متن دیگری تکرار نشده، استدلال می‌کند که به دلیل شباهت زیاد روایت قرآن با نصحانا، این متنِ سُریانی منبع احتمالیِ روایتِ قرآن است.


@anqanotes
ادامه در 👇🏼

Читать полностью…

عنقاء

🔍 پای معنی گیر، صورت سرکش است...

✨ نقّادی ویرایشی

📌 شواهد مادی و تفاوت رسم قرآن میان مصحف عثمانی و مصحف صنعاء


🖋 یادداشت‌های دین‌پژوهان | مجید سلیمانی


🔻 مولانا در مثنوی حکایت آن کاتب وحی را می‌آورد که:
چون نَبی از وحی فرمودی سبق / او همان را وانبشتی بر ورق
منتهی در این میان، گاه خود پیشنهادی می‌داد که به ظاهر توسط پیامبر پذیرفته می‌شد:
پرتو آن وحی بر وی تافتی / او درون خویش حکمت یافتی
عین آن حکمت بفرمودی رسول / زین قدر گمراه شد آن بوالفضول...
حکایت عبدالله بن سعد بن ابی سرح است.

🔻 در منابع قدیم از جمله تفسیر طبری آمده است که به مثال پیامبر املا می‌کرد «عزيز حكيم» و او می‌نوشت «غفور رحيم» و گاه می‌پرسید که چنین بنویسم؟ و پاسخ می‌شنید «نعم، سواء»، آری یکسان است... این نمونه‌ها که چند گونه هم ذکر شده بیشتر در خصوص پایان آیات است و بیشتر مرتبط با سجع کلام. حال اگر آن کاتب «هم ز نسّاخی برآمد هم ز دین»، داستان دیگری از مومنان هم آمده که هشام بن حکیم و عمر اختلاف خوانشی را نزد رسول بردند و پیامبر فرمود که هر دو درست است «فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ». هر كدام را كه آسان‌تر است، بخوانید.

🔻 این حکایات را که دست کم علما و عرفای بزرگ با آن مشکلی نداشته‌اند اشاره‌وار آوردیم که بگوییم این حکایات شاید انعکاسی و سایه‌ای از آن تغییرات «ویرایشی» است که در متن دیده می‌شود گرچه چند و چونی و تقدّم و تاخّر آن محل بحث است.

🔻 نکته اینجاست که اگر پیشتر این نکات شاهدی جز برخی گزارش‌ها در اخبار و روایات نداشت، اینک می‌توان شواهدی از این نوع «دگرسانی»‌ها را در نسخ قرآنی هم جستجو کرد و نمونه‌ی خوب آن، همان لایه‌ی زیرین مصحف صنعاء است.

🔻 تصویر و توضیح یکی از آن‌ها را آورده‌ام که مثال جالبی است. آیه بیست و هشتم سوره‌ی نور که در کتابت نخست مصحف صنعاء، به جای «و اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ»، به صورت «و اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ» آمده است. همان معناست امّا چنان که می‌بینیم، ختم آیه به «تعملون» به واقع هماهنگ‌تر هم بوده است با «تذکرون» و «تکتمون» در دو آیه پیشین و پسین. هر دو عبارت، نمونه‌های مکرّر دارد در قرآن: سواء، فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ...

🔻 مثال دیگر آیه بیست و هفتم سوره‌ی توبه است که در مصحف صنعاء به «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ (حَکيمٌ؟)» ختم می‌شود به جای «غفورٌ رحیم» در مصحفِ رایج و رسمی [عثمانی]. پیشتر آوردیم که تفسیر طبری، در حکایت آن کاتب، همین مثال «غفور رحیم» را آورده بود.

🔗 برای دسترسی به این یادداشت و یادداشت‌های دیگر از مجید سلیمانی بنگرید به صفحه‌ی او در اینستاگرام.

#قرآن #قرآن‌پژوهی #نقادی_ویرایشی #اختلاف_رسم_قرآنی #مصحف_صنعاء
#Quran #Quranic_Studies #Redaction_Criticism #Sanaa_Manuscript #Sanaa_Palimpsest

🖋 یادداشت‌های دین‌پژوهان | مجید سلیمانی

@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

🔍 از افسانه‌ی اسکندرِ سُریانی تا روایتِ عربیِ قرآنی: نِصحانا به‌مثابه‌ی زیرمتنِ سریانیِ روایتِ سوره‌ی کهف از ذوالقرنین

معرفی منابع

📌 معرفی مقاله‌ی «پیشگوییِ ذوالقَرنین (قرآن، کهف<۱۸>: ۸۳۱۰۲) و خاستگاه‌های مجموعه‌متون قرآنی» نوشته‌ی تُماسُ تِسِیی

بخش ۱ از ۲


🔻 تُماسُ تِسِیی، نویسنده‌ی مقاله‌ی «پیشگوییِ ذوالقَرنین (قرآن، کهف<۱۸>: ۸۳۱۰۲) و خاستگاه‌های مجموعه‌متون قرآنی»، قرآن‌پژوه ایتالیایی و استاد دانشگاه دوک-کانشِن است. تِسِیی مدرک دکتری خود را به‌طور مشترک از گروه شرق‌شناسیِ دانشگاه رُم و گروه مطالعات عربیِ مؤسسه‌ی ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی در پاریس دریافت کرد. او در سال ۲۰۱۳م به طرح پژوهشیِ «سمینار قرآن» که زیر نظر گابرییِل سعید رِینولدز پیوست که در دانشگاه نُتِردِیم انجام می‌شد. حاصل این همکاری برگزاری پنج کنفرانس در حوزه‌ی مطالعات قرآنی بود که در نهایت منجر به چاپ کتاب سمینار قرآن (The Qur’an Seminar Commentary / Le Qur’an Seminar) شد. او به همراه گابرییِل سعید رِینولدز، مهدی عَزائِز، و حمزه ظفر یکی از ویراستارانِ کتاب «سمینار قرآن» بود که در سال ۲۰۱۶م از سوی انتشارات دی‌گروتر در برلین چاپ شد. «سمینار قرآن» کار بی‌سابقه‌ای از همکاری در زمینه مطالعات قرآنی است که شامل بینشِ ۲۷ پژوهشگر درباره‌ی ۵۰ بخش گوناگون از متن قرآن است. تِسِیی همچنین در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹م با پژوهانه‌ی «پاتریشیا کرون» در مؤسسه‌ی مطالعات پیشرفته (Institute for Advanced Study) در پرینستون مشغول به پژوهش بود، و پیش از آن نیز به مدت پنج سال با پژوهانه‌ی «لئونادر پولونسکی» پژوهشگرِ مؤسسه‌ی فُن لیر در اورشلیم بود. علایق پژوهشی تِسِیی بیشتر بر ظهور جنبش اسلامی و باورهای‌ دینی در بافت تاریخی خاورمیانه در دوران باستان متأخر متمرکز است. او در پژوهش‌های اخیرش به بررسی پرسش‌های مربوط به ایدئولوژی و همچنین مسائل مربوط به امپراتوری در جوامع بیزانسی، ساسانی و اسلام آغازین می‌پردازد.

🔻 تُماسُ تِسِیی مقارن با حضورش در دانشگاه نُتِردِیم مقاله‌ی «پیشگوییِ ذوالقَرنین (قرآن، کهف<۱۸>: ۸۳–۱۰۲) و خاستگاه‌های مجموعه‌متون قرآنی» را به سال ۲۰۱۳–۲۰۱۴م در مجموعه‌ی «میسِلینیا عربیکا» منتشر کرد. تِسِیی در این مقاله سعی کرده است تا ارتباط داستان ذوالقرنین را، به گونه‌ای که در سوره‌ی کهف بیان شده، با متنی سُریانی‌زبان به نام «نِصحانا» به معنای «پیروزی»، «غلبه»، یا «ظفر» بررسی کند. مقاله با رویکرد تاریخی–انتقادی و ادبی–انتقادی، در پس‌زمینه‌ی کلی مطالعه‌ی قرآن به مثابه‌ی متنی از دوران باستان متأخر و بررسی آن در همان بافت ادبی–فرهنگی نوشته شده است.‌

🔻 پرسشِ اصلی این مقاله آن است که آیا متن سریانیِ «نِصحانا / ܢܨܚܢܐ» می‌تواند منبعی برای داستانِ ذوالقَرنین در قرآن باشد؟ بر اساس برخی از تفاسیر مشهور، شخصیت ذوالقرنین معادل یکی از شخصیت‌های خاص در ادبیاتِ خاورمیانه، یعنی اسکندر کبیر، است. اسکندر کسی است که ما‌به‌ازای بسیاری از داستان‌های سریانی مربوط به رویدادهای آخرالزمان است. قدیم‌ترینِ متن از این متونِ آخرالزمانی همین متن سُریانیِ نِصحانا است که حدود سال ۶۲۹ میلادی (برابر با سال ۸ هجری) نگاشته شده‌ است و موضوع مقاله‌ی تِسِیی است.

🔻 این متن در سال‌های آغازین نگارشش شهرت زیادی به‌دست آورد و منبعی برای نویسندگانی شد که متونی به سبک موعظه‌های موزون (میمرا) می‌نوشتند. همچنین منبعی شد برای دو متن سریانی مهم دیگر که در نیمه‌ی دوم سده‌ی هفتم میلادی نوشته شدند: «خطبه در پایان جهان» و «آخرالزمان».

🔻 اهمیت متن نِصحانا در مطالعات قرآنی از آنجاست که شباهت‌های بسیاری، هم از لحاظ ساختار روایت و هم از لحاظ عناصر روایی، با داستان ذوالقرنین در آیات ۸۳ تا ۱۰۲ سوره‌ی کهف دارد. یکی از نخستین قرآن‌پژوهانی که به این شباهت توجه کرد، تئودور نولدکه بود که در سال ۱۸۹۰ م متن نِصحانا را منبعی برای بعضی از روایت‌های قرآن دانست. پس از کارهای نولدکه، ارتباط میان این دو متن برای مدت‌ها مغفول ماند تا آنکه در سال‌های اخیر کِوین فُن‌بِلَدِل در پرتوی پژوهش‌های تازه درباره‌ی تاریخ و پس‌زمینه‌ی متن نِصحانا ارتباط میان آن متن و سوره‌ی کهف را از نو بررسی کرد. فُن‌بِلَدِل در مقاله‌ی خود عناصر متعددی را که میان دو داستان مشترک‌اند برجسته می‌کند: سفر به دو لبه‌ی زمین، ساختن سد به دستِ قهرمان داستان در برابرِ یأجوج و مأجوج (گُگ و مَگُگ)، پیشگویی درباره‌ی وقایع مربوط به پایان دنیا، و مواردی دیگر. همچنین، نکته‌ی مهم در هر دو داستان که فُن‌بِلَدِل به آن توجه کرده‌است، دنباله‌روی‌کردن از یک خط روایی یکسان در هر دو متن است. فُن‌بِلَدِل از تمام این شواهد متنی، زبانی و روایی نتیجه گرفته است که نِصحانا می‌تواند منبع و زیرمتنی برای قرآن برای داستان ذوالقرنین در سوره‌ی کهف باشد.


ادامه در 👇🏼
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

🎞 بریده‌ای از نوابخش ۷ از مجموعه‌ی مستند «عیسی و اسلام» که به اختصار به زندگی و نام «محمّد» می‌پردازد و با یادداشت «از قُثَم تا محمّد» مرتبط است.

@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

ادامه از 👆🏼

🔻 اشاره‌ی نویسنده به رهبری محمد بر خلاف شیوه‌ی تازیان احتمالاً بیان‌گر گردآوری قبائل تازی در عربستانِ میانی تحتِ رهبری واحد است.


📗 برای مطالب بیشتر در این باره، بنگرید به منابع زیر:
🔅Hoyalnd, R. G., Seeing Islam as Others Saw It; A Survey and Evaluation of Christian, Jewish and Zoroastrian Writings on Early Islam, Gorgias Press, 2019, pp: 328-329 & 367.

🔅Palmer, A., The Seventh Century in the West Syrian Chronicles, Translated Texts for Historians 15-Liverpool University Press, 1993, pp: 75-76.

🔅Crone, P., Cook, M., Hagarism: The Making of the Islamic World, Cambridge University Press, 1980, pp: 12-13.

🔅Wheeler, B., Animal Sacrifice and the Origins of Islam, Cambridge University Press, 2022.

🔅Wheeler, B., “Gift of the Body in Islam: The Prophet Muhammad's Camel Sacrifice and Distribution of Hair and Nails at his Farewell Pilgrimage”, Numen, Vol. 57, No. 3/4, 2010, pp. 341-388.

🔅Barsoum, I, A., & Chabot, J. B., Chronicon anonymi auctoris ad annum Christi 1234 pertinens [textus], vol. 1, 2 vol. Louvain: L. Durbecq, 1920, pp: 3–22.

🔅Bcheiry, I., “West-Syriac Synodal Decrees of Callinicos 818 The Syriac Fragment of Oim Syr. A12001", Hugoye: Journal of Syriac Studies 26.1, 2023, pp: 3-45.

🔅Bcheiry, I., “Lost and Found: A Rediscovery of a Syriac Chronicle from the Ninth Century”, a digital post, September 25, 2020.

🔅 Hoyland, R, G., “Hoyland RG. The earliest Christian writings on Muhammad: an appraisal”, In Motzki (ed.), The Biography of Muhammad: The Issue of the Sources, Brill, 2000, p: 292.


#محمد #تازیان #اسلام #اسلام‌پژوهی #تاریخ_اسلام #رویدادنامه‌ی_۸۱۹ #سریانی #نسخه‌خطی
#Muhammad #Arabs #Islam #Islamic_Studies #Chronicle_of_819 #Syriac #Manuscript
 
🖋 سجاد امیری باوندپور

@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📖 ترجمه ی فارسی فصل چهاردهم از مجموعه ی قرآن مورخان (Le Coran des historiens)

💢عنوان فصل: «قرآن و محیط شرعی آن»

◾️نویسنده: دیوید استفن پاورز
◾️مترجم: محمد خدابنده لو
▪️ناشر: دو فصلنامه ی دین و دنیای معاصر

🔻نکته: مقاله مقدمه ای تحلیلی توسط مترجم را در بر دارد که نخست مجموعه ی قرآن مورخان و مدخل چهاردهم آن را (به عنوان تنها مدخل مرتبط با فقه و حقوق قرآن در این مجموعه) معرفی کرده است و سپس دو نمونه از کاربست های روش تاریخی در اجتهاد فقهی سنتی آورده شده است: (الف) احراز سیره ی عقلای معاصر با معصوم، (ب) استفاده‌ در تاریخ فقه نویسی؛

@mohammad_khodabandelu

Читать полностью…

عنقاء

#پادکست

#خیلی_دور_خیلی_نزدیک (۸)

🔅 ادبیات سریانی و زیرمتن‌های قرآن
گفت‌وگوی زهیر میرکریمی با سجاد امیری باوندپور

🔹این گفت‌وگو پنج‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ به‌صورت زنده از صفحۀ اینستاگرام دورنما پخش شده است.

✔️ این پادکست را در حساب کاربری #رادیو_دورنما در اپلیکیشن‌های معتبر پادکست‌خوان نظیر کست‌باکس و شنوتو هم می‌توانید بشنوید.

#سجاد_امیری_باوندپور
#دورنما_بشنویم
#با_دورنما_بمانیم

@doornamaa

Читать полностью…

عنقاء

«در ستایش عقل» منتشر شد.

چرا عقل اهمیت دارد؟ اگر که همه‌چیز در نهایت مبتنی است بر ایمانِ کور یا غریزهٔ درونی (و به‌نظر می‌رسد باور بسیاری از مردمان چنین باشد)، اهمیت عقل در چیست؟ چرا صرفاً بسنده نکنید به آنچه به آن اعتقاد دارید، حتی اگر در تضاد باشد با شواهد؟ وقتی که در چشم‌انداز کنونی فرهنگی و سیاسی‌مان اعمال قدرت و انگ‌زدن و دخل‌وتصرف در حقایقْ بسیار مؤثرتر است از استدلال‌ورزی، چرا به خودمان زحمت تبیین عقلانی بدهیم؟ مایکل لینچ در در ستایش عقل دفاعی پرشور عرضه می‌کند از عقل و عقلانیت در این دورانِ شکاکیتِ فراگیر؛ در زمانی که، برای مثال، مردمانی شواهد علمی در موضوعاتی مانند تکامل، تغییرات اقلیمی، و واکسن‌ها را رد می‌کنند هنگامی که با باورها و اعتقادات‌شان همخوانی نداشته باشند.

مسألۀ ارزش عقل یکی از کهن‌ترین مسائل فلسفی است و مانند بسا مسائل عمیق فلسفی تنها جنبۀ آکادمیک ندارد بلکه راه‌حل‌های این مسأله پیامدهای دامن‌گستری برای فرهنگ ما دارند. این کتاب در واقع تلاش نقص‌آلود و نابسنده‌ای برای کلنجار رفتن با این مسأله است. این اثر همچنین دعوتی است به جدی گرفتن این مسأله و پیوستن به صف کسانی که در راستای حل آن می‌کوشند.

در سال‌های اخیر، شکاکیت در مورد ارزش عملیِ عقل حتی در آکادمی علمی نیز پدیدار شده است. بسیاری از فیلسوفان و روانشناسان ادعا می‌کنند که دلیل‌هایی که برای عمیق‌ترین دیدگاه‌هایمان به‌دست می‌دهیم اغلب چیزی نیستند جز سعی در توجیه آنچه از قبل بدان باور داریم. در ستایش عقل استدلالی بر ضد این ادعا به‌دست می‌دهد. پرسش‌های شکاکانه دربارۀ عقل را، اگرچه تاریخچه‌ای عمیق و جالب دارند، می‌توان پاسخ داد. به‌ویژه، توسل به اصول علمی عقلانیت بخشی است از ارزش مشترک اساسیِ هر جامعۀ دموکراتیک و مدنی. این ایده که همه‌چیز دلبخواهی است ‌ــ‌این ایده که عقل وزنی بیش از ایمان کور ندارد‌ــ یک اصل کلیدی جامعۀ مدنی را تضعیف می‌کند: این اصل که در قبال آنچه می‌کنیم توضیحی به هموطنان‌مان بدهکاریم. عقل اهمیت دارد، نه فقط از بابت آرمان شریف حقیقت، بلکه برای دنیای روزمره‌ای که در آن زیست می‌کنیم.

در ستایش عقل | مایکل پ. لینچ | ترجمهٔ‌ یاسر میردامادی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد سخت، هجده + ۱۸۲ ص.

@nashrenow | website: Nashrenow

Читать полностью…

عنقاء

📗 پیوست روز چهارم برای «نامه‌ی یعقوب سروجی به حِمیَریان» از سجاد امیری باوندپور

@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📜 نامه‌ی یعقوبِ سروجی به حِمیَریان
بخش ۷ از ۱۰


▪️ بند چهلم
ܘܥܡ ܗܠܝܢ܇ ܥܘܠܐ ܕܕܢܨܝܢ. ܢܗܝܪܐ ܕܪܗܛܝܢ. ܪܥܘܬܐ ܕܡܣܬܒܪܝܢ. ܡܠܐܟܐ ܕܡܝܒܒܝܢ. ܟܢܫܐ ܥܠܝܐ ܕܡܫܒܚܢܝܢ. ܡܕܢܚܐ ܕܛܥܝܢܐ ܩܘܪܒܢܐ. ܡܓܘܫܘܬܐ ܕܣܓܕܐ ܒܐܝܩܪܐ܇ ܐܒܐ ܕܩܥܐ ܕܗܢܘ ܒܪܝ܇ ܪܘܚܐ ܕܡܬܚܙܐ ܕܥܡ ܐܒܐ ܢܤܗܕ ܥܠ ܒܪܐ܇ ܡܠܐܟܐ ܕܡܫܡܫܝܢ܇ ܡܝܐ ܕܡܫܬܚܠܦܝܢ ܠܚܡܪܐ ܛܒܐ܇ ܓܪܒܐ ܕܡܬܕܟܝܢ܇ ܣܡܝܐ ܕܡܬܦܬܚܝܢ܇ ܕܘܓܐ ܕܫܡܥܝܢ܇ ܟܪܝܗܐ ܕܡܬܚܠܡܝܢ܇ ܠܚܡܐ ܕܣܓܐ ܒܡܕܒܪܐ܇ ܡܫܪܝܐ ܕܩܝܡܝܢ܇ ܟܐܒܬܢܐ ܕܡܬܐܣܝܢ܇ ܟܦܝܦܐ ܕܡܬܦܫܛܝܢ܇ ܚܓܝܪܐ ܕܡܩܝܙܝܢ܇ ܦܐܩܐ ܕܡܡܠܠܝܢ܇ ܐܠܝܨܐ ܕܡܬܪܘܚܝܢ. ܘܡܝܬܐ ܕܩܝܡܝܢ.
و <ظهورِ او> همراه با اینها <بود>: طفلی که به حرکت درآمد؛ ستاره‌ای که به شتاب رفت؛ شبانانی که مژده می‌دادند؛ فرشتگانی که بشارت می‌دادند؛ لشکرِ آسمانی که تسبیح می‌گفتند؛ شرقیانی که قربانی آوردند؛ مَجوسانی که با احترام سجده کردند؛ پدری که فریاد زد: "این پسرِ من است"؛ روحی که با خدا ظاهر ‌شد تا بر پسر شهادت دهد؛ ملائکی که خدمت می‌کردند؛ آبی که به شرابِ ناب بدل گشت؛ جُذامیانی که پاک شدند؛ کورانی که بینا شدند؛ کرهایی که شنوا شدند؛ مریضانی که شفا یافتند؛ نان‌هایی که در بیابان فزونی گرفتند؛ نشستگانی که برخاستند؛ دردمندانی که تسکین یافتند؛ خمیدگانی که راست شدند؛ لنگانی که خرامان شدند؛ لال‌هایی که به حرف آمدند؛ طاعون‌زدگانی که تازه شدند؛ و مردگانی که برخاستند.

▪️ بند چهل‌ویکم
ܗܠܝܢ ܙܥܘܪܝܬܐ܇ ܘܗܠܝܢ ܪܘܪܒܬܐ܇ ܕܚܕ ܪܒܐ ܕܐܬܐ ܠܙܥܘܪܘܬܐ܇ ܕܢܣܡ ܠܙܥܘܪܐ ܠܪܘܡܐ ܕܪܒܘܬܗ܇ ܘܢܦܪܘܥ ܚܘܒܬܐ ܥܬܝܩܬܐ܇‏ ܕܫܛܪܐ ܗܘ ܕܒܓܙܪ ܕܝܢܐ ܐܬܟܬܒ ܥܠ ܓܢܣܢ. ܐܬܩܪܝ ܘܐܬܐ ܠܕܝܢܐ ܚܠܦ ܐܕܡ ܚܝܒܐ ܐܬܕܒܪ ܘܥܠ ܠܚܒܘܫܝܐ ܢܓܕܘܗܝ ܘܩܡ ܒܫܘܐܠܐ. ܫܬܩ ܘܩܒܠ ܥܠܘܗܝ ܚܘܒܬܐ. ܬܪܨ ܐܦܘܗܝ ܠܪܘܩܐ. ܐܬܩܢ ܚܨܗ ܠܦܪܓܠܐ܇ ܝܗܒ ܦܟܘܗܝ ܠܫܘܩܦܐ. ܐܫܠܡ ܓܘܫܡܗ ܠܡܚܙܘܬܐ܇ ܐܨܛܥܪ ܒܢܚܬܐ ܕܒܙܚܐ. ܐܬܩܦܚ ܒܩܢܝܐ ܥܠ ܪܫܗ ܛܥܢ ܙܩܝܦܐ ܐܝܟ ܓܒܪܐ ܩܛܘܠܐ.
اینها <امورِ> کوچک بودند، اما <امورِ> بزرگ اینها بودند: که آن‌که در اعلیٰ بود به پایین آمد؛ تا افرادِ پَست را به اوجِ عظمتِ خود برساند و آن قرضِ قدیمی که به حکمِ قاضی بر نسلِ ما صادر شده بود را بپردازد. او را به جایِ آدمِ مجرم احضار و به قضاوت سپردند، و بازجویی کردند. او سکوت کرد و تقصیر را پذیرفت. صورتِ خود را بلند کرد تا بر او تُف بیندازند؛ پشتش را به آهن داد، گونه‌هایش را به مشت‌ها داد، جسمش را به ضربه‌ها داد. او را با لباس‌های تمسخرآمیز مسخره کردند، با نِی بر سرش زدند، و همچون مردی قاتل صلیب را بر دوش کشید.


▪️ بند چهل‌ودوم
ܐܬܡܬܚ ܥܠ ܩܝܣܐ ܐܝܟ ܠܝܛܐ. ܐܬܡܢܝ ܥܡ ܥܘܠܐ ܐܝܟ ܥܒܕ ܒܝܫܬܐ ܐܬܩܒܥ ܐܝܕܘܗܝ ܒܨܨܐ ܘܐܬܐܣܪ ܪܓܠܘܗܝ ܒܙܩܝܦܐ. ܡܦܪܣܝ ܘܡܟܠܠ ܒܟܘܒܐ ܕܩܝܪ ܘܣܒܠ ܚܫܐ. ܨܗܐ ܡܝܐ ܘܡܬܝܗܒܝܢ ܠܗ ܚܠܐ ܘܡܪܪܐ. ܡܒܓܢ ܡܢ ܚܫܐ ܘܡܫܬܡܥܢ ܐܢܢܬܗ ܡܢ ܩܝܣܐ. ܘܬܘܒ ܥܡܗܝܢ ܕܗܠܝܢ ܡܟܬܐ ܛܥܝܢܝܢ ܚܠܡܐ ܓܠܝܢܘܗܝ ܥܒܝܕܝܢ ܕܒܝܬ ܦܝܠܛܘܣ ܣܗܕܐ ܠܫܪܪܗ.
او را مانند دزدی بر چوب بستند. در میان گناه‌کاران مانند یک بدکار به حساب می‌آمد که دستانش را با میخ سوراخ کرده بودند و پاهایش را به صلیب بسته بودند. او را برهنه کردند و تاجِ خار بر سرش نهادند و متحملِ رنج شد. تشنه‌ی آب شد و سرکه‌ی آمیخته با مُرّ به او دادند. او با رنج ناله می‌کرد و صدای ناله از چوب به گوش می‌رسید. افزون بر اینها، در این تحقیرها، مکاشفه‌ی ظهورِ او <اهلِ> خانه‌ی <پُنتیوس> پیلاطُس را شاهدِ حقیقتِ او کرد.


🖋 سجاد امیری باوندپور
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📜 نامه‌ی یعقوبِ سروجی به حِمیَریان
بخش ۶ از ۱۰


▪️ بند سی‌وچهارم
ܐܚܝ܇ ܐܙܕܗܪܘ ܡܢ ܟܠܒܐ. ܐܙܕܗܪܘ ܡܢ ܦܥܠܐ ܒܝܫܐ. ܐܙܕܗܪܘ ܡܢ ܡܠܦܢܐ ܕܓܠܐ܇ ܗܠܝܢ ܕܚܠܦ ܚܕ ܒܪܐ ܝܚܝܕܝܐ ܬܪܝܢ ܡܟܪܙܝܢ܇ ܚܕ ܡܢ ܐܒܐ ܘܐܚܪܢܐ ܡܢ ܒܬܘܠܬܐ. ܫܦܝܐ ܗܝ ܓܝܪ ܐܘܪܚܐ ܕܗܝܡܢܘܬܟܘܢ ܘܬܪܝܨ ܘܡܝܬܪ ܫܪܪܐ ܕܡܘܕܝܢܘܬܟܘܢ ܒܬܠܝܬܝܘܬܐ ܩܕܝܫܬܐ ܐܬܚܬܡ ܥܡܕܟܘܢ ܘܬܘܕܝܬܐ ܡܫܠܡܬܐ ܡܟܬܪܐ ܒܢܦܫܬܟܘܢܐ.
برادرانِ من، از سگ‌ها برحذر باشید. از عاملانِ گناهکار برحذر باشید. از معلمانِ دروغین برحذر باشید، آنانی که به جای یک پسرِ یگانه‌زاد دو فرزند را اعلام می‌کنند: یکی از پدر و دیگری از باکره. زیرا راهِ ایمانِ شما پاک و درست و عالی است و حقیقتِ اقرارِ شما به سببِ تثلیثِ مقدّس بر شما مُهر می‌شود و اعترافِ بی‌آلایش در جانِ شما می‌ماند.


▪️ بند سی‌وپنجم
ܐܒܐ ܘܒܪܐ ܘܪܘܚܐ ܕܩܘܕܫܐ ܝܠܦܬܘܢ. ܘܥܡ ܗܠܝܢ ܬܠܬܐ ܫܡܗܝܢ ܕܐܝܬܝܗܘܢ ܚܕ ܘܚܕ ܬܠܬܐ. ܫܡܐ ܘܡܢܝܢܐ ܐܚܪܢܐ ܠܐ ܡܩܒܠܝܢ ܐܢܬܘܢ. ܟܠܗ ܓܝܪ ܥܕܬܐ ܫܠܝܚܝܬܐ܇ ܗܘ ܗܢܐ ܡܢܝܢܐ ܠܒܝܟܐ܇ ܘܒܗ ܡܬܓܘܣܐ܇ ܘܒܗ ܚܝܪܐ܇ ܘܒܗ ܚܝܐ.
پدر و پسر و روحُ‌القُدُس را آموختید؛ و غیر از این سه نام، که یکی و تثلیثِ واحد است، نام و تعدادِ دیگری را قبول نکنید. زیرا کلِ کلیسای رسولیْ خود این عدد را حفظ می‌کند و به آن پناه می‌برد، به آن می‌نگرد، و به آن زنده است.


▪️ بند سی‌وششم
ܘܟܠ ܡܢ ܕܡܬܪܢܐ ܐܘ ܡܬܚܫܒ ܐܘ ܒܥܐ ܕܢܘܣܦ ܡܕܡ ܐܘ ܢܒܨܪ ܡܢܗ ܕܗܢܐ ܫܡܐ ܡܫܒܚܐ ܕܬܠܝܬܝܘܬܐ ܩܕܝܫܬܐ܇ ܣܢܝܐ ܠܗ ܓܥܪܐ ܒܗ܇ ܣܚܦܐ ܠܗ܇ ܗܓܡܐ ܠܗ܇ ܕܝܫܐ ܥܠ ܨܘܪܗ ܚܬܝܪܐ܇ ܘܒܦܚܬܐ ܕܓܘܡܨܐ ܫܕܝܐ ܠܗ܇ ܘܣܝܡܐ ܚܪܡܐ ܥܠܘܗܝ܇ ܘܥܠ ܟܠܗ ܝܘܠܦܢܗ.
و هرکسی که فکر کند، یا حساب کند، یا بکوشد تا بر این نامِ مبارکِ تثلیث بیفزاید، یا کم کند، <کلیسا> از او بیزار است، او را نکوهش می‌کند، او را برمی‌اندازد، او را ویران می‌کند، او را زیر پای غرورش می‌گذارد، او را در گودالی عمیق می‌اندازد، او و تمام آموزه‌هایش را تحقیر می‌کند.


▪️ بند سی‌وهفتم
ܠܟܘܢ ܓܝܪ ܐܘ ܡܗܝܡܢܐ ܫܪܝܪܐ ܓܠܝܐ ܗܝ ܠܟܘܢ ܐܘܪܚܗ ܕܒܪܐ ܐܝܟܢ ܕܢܚ ܒܥܠܡܐ܇ ܘܠܐ ܣܢܝܩܝܢ ܐܢܬܘܢ ܕܬܘܒ ܬܐܠܦܘܢ܇ ܛܒܐ ܕܡܕܒܪܢܘܬܗ. ܚܕ ܒܪܐ ܕܝܠܝܕ ܡܢ ܐܒܐ ܩܕܡ ܟܠܗܘܢ ܥܠܡܐ. ܚܕ ܕܕܡܐ ܠܐܒܘܗܝ ܒܟܠ܇ ܚܕ ܐܝܚܝܕܝܐ܇ ܕܠܐ ܡܩܒܠ ܥܡܗ ܣܕܪܐ ܘܡܢܝܢܐ ܐܚܪܢܐ. ܗܘ ܗܢܐ ܒܪܐ ܘܡܪܝܐ ܘܒܪ ܟܝܢܐ ܕܐܒܘܗܝ܇ ܗܢܐ ܕܐܝܬܘܗܝ ܡܢ ܐܒܐ ܘܥܡ ܐܒܐ.
اکنون برای شما، ای مؤمنانِ راستین، نحوه‌ی ظاهرشدنِ پسر در جهان آشکار است، و نیازی نیست که دوباره در اخبارِ تدبیرِ او تعلیم یابید. پسر یکی است که پیش از هر زمان از پدر متولد شده است. یکی که در همه‌چیز مانندِ پدر است، یکی است یگانه‌زاد، که هیچ ترتیب و تعدادِ دیگری را بر خود نمی‌پذیرد. او خود پسر و ارباب و هم‌ذاتِ پدر است، کسی که از پدر و با پدر است.


▪️ بند سی‌وهشتم
ܨܒܐ ܐܒܐ ܘܫܕܪܗ ܠܥܠܡܐ܇ ܘܢܚܬ ܡܢ ܫܡܝܐ ܥܡ ܣܒܪܬܗ ܕܓܒܪܝܐܝܠ܇ ܘܫܪܐ ܒܒܬܘܠܬܐ ܕܐܬܩܕܫܬ ܒܪܘܚܐ ܕܩܘܕܫܐ܇ ܕܬܗܘܐ ܠܗ ܐܡܐ ܒܛܝܒܘܬܐ. ܘܠܒܫ ܡܢܗ ܦܓܪܐ ܢܦܫܢܐܝܬ܇ ܕܠܐ ܬܘܣܦܬܐ ܕܩܢܘܡܐ. ܘܐܬܝܠܕ ܒܒܣܪ ܡܢ ܙܪܥܐ ܕܒܝܬ ܕܘܝܕ ܕܠܐ ܙܘܘܓܐ. ܘܩܒܠ ܥܠܘܗܝ ܡܘܠܕܐ ܬܪܝܢܐ܇ ܥܡ ܟܠܗܘܢ ܚܫܐ ܐܢܫܝܐ܇ ܘܐܬܚܙܝ ܒܥܠܡܐ ܐܢܫܐܝܬ ܘܐܠܗܐܝܬ. ܐܢܫܐܝܬ ܒܚܫܐ ܘܐܠܗܐܝܬ ܒܚܝܠܐ.
پدر خواست او را به دنیا بفرستد و با موعظه‌ی جبرائیل از آسمان فرود آمد و به باکره‌ای وارد شد که از جانبِ روح‌القُدُس تقدیس شده بود تا به فیضِ او مادر شود. و از او بدنی جسمانی بر خود پوشید بدون اضافه‌شدنِ اُقنومی. و در گوشت از نسلِ خاندانِ داود بدونِ ازدواج متولد شد. او تولدِ دومی را با تمامِ رنج‌های انسانی بر عهده گرفت و در جهان به عنوانِ انسان و خدا ظاهر شد؛ به عنوانِ انسان در رنج‌ها و به عنوانِ خدا در قدرت‌ها.


▪️ بند سی‌ونهم
ܘܡܠܝ ܒܩܢܘܡܗ ܙܥܘܪܝܬܐ ܘܪܘܪܒܬܐ. ܘܗܘܝ ܟܠܗܝܢ ܕܝܠܗ. ܪܡܬܐ ܘܡܟܬܐ. ܓܙܘܪܬܐ ܕܢܡܘܣܐ ܘܬܪܒܝܬܐ ܕܟܝܢܐ܇ ܥܪܘܩܝܐ ܕܠܡܨܪܝܢ܇ ܘܟܡܐܢܐ ܕܒܢܨܪܬ܇ ܡܣܩܢܐ ܕܩܘܡܬܐ܇ ܘܡܥܒܪܬܐ ܕܡܘܫܚܬܐ܇ ܥܡܕܐ ܕܒܝܘܪܕܢܢ܇‏ ܘܡܦܩܐ ܕܠܡܕܒܪܐ܇ ܨܘܡܐ ܘܟܦܢܐ܇ ܘܢܣܝܘܢܐ ܕܒܥܠܕܒܒܐ.
و اُقنومش با <همه‌ی امورِ> بزرگ و کوچک پُر شد. و همه چیز از <امورِ> بالا و پایین برای او بود؛ ختنه طبقِ شریعت، تربیتِ طبیعی، فرار به مصر، پنهان‌شدن در ناصره، رشدِ قامت، عبور از جمعیت، غسلِ تعمید در <رود> اردن و بیرون‌رفتن به بیابان، روزه و گرسنگی، و وسوسه‌های دشمن <یعنی شیطان>.


🖋 سجاد امیری باوندپور
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📗 پیوست روز دوم برای «نامه‌ی یعقوب سروجی به حِمیَریان» از سجاد امیری باوندپور

@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📜 نامه‌ی یعقوبِ سروجی به حِمیَریان
بخش ۳ از ۱۰


▪️ بند چهاردهم
ܡܢ ܗܕܐ ܫܪܒܬܐ ܒܝܫܬܐ ܘܓܝܪܬܐ܇ ܕܒܗܠܝܢ ܟܠܗܝܢ ܡܕܪܫܐ܇ ܐܬܬܥܝܪ ܥܠܝܟܘܢ ܪܕܘܦܝܐ܇ ܐܘ ܬܠܡܝܕܘܗܝ ܫܪܝܪܐ ܕܙܩܝܦܐ. ܘܡܟܝܠ ܠܬܗܪܐ ܫܘܐ ܩܪܒܟܘܢ܇ ܕܐܝܠܝܢ ܒܥܠܕܒܒܐ ܣܕܝܪܝܢ ܒܓܒܐ ܠܘܩܒܠܟܘܢ.
ای شاگردانِ راستینِ صلیب! از این نسلِ شرور و زناکار که در تمامِ این <کارها> درس فرا گرفته است، آزار و شکنجه بر شما برخاسته است. پس مبارزه‌ی شما در این زمان تحسین‌برانگیز است، چه‌اینکه دشمنان علیهِ شما گردآمده‌اند.


▪️ بند پانزدهم
ܚܢܦܐ ܠܟܘܢ ܣܢܝܢ܇ ܠܡܪܟܘܢ ܕܝܢ ܠܐ ܝܕܥܝܢ. ܝܗܘܕܝܐ ܕܝܢ ܡܢ ܣܢܐܬܗ ܕܡܪܟܘܢ܇ ܣܕܪܝܢ ܠܘܩܒܠܟܘܢ ܐܘܠܨܢܐ. ܒܥܠܕܒܒܘܬܐ ܥܬܝܩܬܐ ܡܬܗܦܟܐ ܒܢܦܫܗܘܢ܇ ܕܢܪܕܦܘܢ ܠܬܠܡܝܕܘܗܝ ܕܙܩܝܦܐ. ܨܒܝܢ ܕܝܢ ܕܢܚܘܘܢ܇ ܕܝܪܬܘܗܝ ܐܢܘܢ ܟܫܝܪܐ ܕܚܢܢ ܘܕܩܝܦܐ܇‏ ܘܬܠܡܝܕܘܗܝ ܡܗܝܪܐ ܕܝܗܘܕܐ ܡܫܠܡܢܐ.
بت‌پرستان از شما بیزارند زیرا پروردگارتان را نمی‌شناسند. اما یهودیان به علتِ نفرت از پروردگارتان، رنجی را برای شما ترتیب می‌دهند. دشمنیِ عتیق در نفس آنها برای آزار و شکنجه‌ی شاگردانِ صلیب می‌جوشد. آنها می‌خواهند نشان دهند که وارثانِ به حقِ حَنّان و قیافا و شاگردانِ ماهرِ یهودای خائن‌اند.


▪️ بند شانزدهم
ܘܣܒܪ ܐܢܐ ܕܡܐ ܕܪܕܦܝܢ ܠܟܘܢ܇ ܡܥܩܝܢ ܥܠ ܕܠܟܘܢ ܪܕܦܝܢ܇ ܘܠܘ ܠܝܫܘܥ ܒܐܝܕܝܗܘܢ ܓܘܫܡܢܐܝܬ ܠܒܟܝܢ ܕܢܨܥܪܘܢ܇ ܘܬܘܒ ܡܢ ܕܪܝܫ ܢܙܩܦܘܢ. ܘܪܓܝܓܝܢ ܗܘܘ ܕܢܣܬܩܒܠܘܢ ܒܗܝ ܐܣܦܝܪ ܣܪܝܚܬܐ ܕܙܩܘܦܐ܇ ܕܥܒܝܕ ܗܘܐ ܪܫܗ ܝܗܘܕܐ ܒܪ ܣܡܠܐ.
و من گمان دارم که وقتی آنها شما را آزار می‌دهند، از اینکه <فقط> شما را آزار می‌دهند ناراضی‌اند چرا که جسمِ عیسی را در دست ندارند تا او را مسخره کنند و دوباره به صلیب بکشند. آنها مملوء از حسِ تعلّق به آن جماعتِ ویرانگرِ صلیب‌کُش‌اند که یهودا، پسرِ شِمال، رئیس آن شده بود.


▪️ بند هفدهم
ܚܕ ܚܕ ܡܢܗܘܢ ܓܝܪ ܕܗܠܝܢ ܒܥܠܕܒܒܝܟܘܢ ܡܐ ܕܫܡܥܘ ܡܢܐ ܥܒܕܘ ܐܒܗܘܗܝ‏ ܠܡܪܢ ܡܫܝܚܐ܇ ܙܥܪܐ ܢܦܫܗ ܒܥܝܢܘܗܝ ܥܠ ܕܗܘ ܠܟܘܢ ܪܕܦ ܘܠܘ ܠܡܪܟܘܢ ܐܝܟ ܐܒܗܘܗܝ ܩܛܠ. ܘܚܣܡܝܢ ܒܝܗܘܕܐ܇ ܘܒܥܝܢ ܗܘܘ ܕܢܡܠܘܢ ܕܘܟܬܗ.
تک‌تکِ این دشمنانِ شما وقتی شنیدند که پدران‌شان با خداوندِ ما مسیح چه کردند، این را کوچک پنداشتند که <فقط> شما را آزار می‌دهند و نه پروردگارِ شما را، آنگونه‌که پدرانش او را به قتل رساندند. و به یهودا حسادت کردند و در طلب آن بودند که بلکه جای او را بگیرند.


▪️ بند هجدهم
ܐܦ ܡܬܪܓܪܓܝܢ ܠܥܒܕܗ ܕܗܘ‏ ܕܡܚܐ ܦܟܐ ܠܝܫܘܥ܇ ܕܐܠܘ ܩܪܝܒܝܢ ܗܘܘ ܐܟܘܬܗ ܢܡܪܚܘܢ. ܠܗܘ ܕܝܢ ܕܡܚܝܗܝ ܒܪܘܡܚܐ ܛܘܒܐ ܝܗܒܝܢ. ܘܠܗܘ ܕܐܘܫܛ ܠܗ ܚܠܐ ܘܡܪܪܐ. ܥܬܝܪ ܦܘܪܫܢܐ ܚܫܒܝܢ.
همچنین آنها مشتاقِ کرده‌ی آن کسی‌اند که بر گونه‌ی عیسی سیلی زد که <اینان نیز> اگر مانندِ او نزدیکش بودند به همان اندازه گستاخی می‌کردند. و به کسی که <پهلویِ> او را با نیزه سوراخ کرد، سعادت دادند و کسی را که به او سرکه‌ی آمیخته با مُرّ نوشاند غنیِّ از حکمت می‌شمارند.


▪️ بند نوزدهم
ܘܗܟܢ ܡܥܩܝܢ܇ ܥܠ ܕܠܘ ܗܢܘܢ ܗܠܝܢ ܥܒܕܘ܇ ܐܠܐ ܡܢ ܐܚܪܢܐ ܐܣܬܥܪ. ܘܡܛܠ ܗܕܐ ܐܠܝܨܝܢ ܕܢܘܣܦܘܘܢ ܠܟܘܢ ܐܘܠܨܢܐ܇ ܕܢܗܘܐ ܢܦܐܫܐ ܠܪܓܬܗܘܢ܇ ܕܒܟܘܢ ܠܡܫܝܚܐ ܢܨܥܪܘܢ܇ ܕܠܐ ܡܒܨܪܝܢ ܡܕܡ ܡܢ ܒܝܫܘܬܐ ܕܙܩܘܦܐ ܐܒܗܝܗܘܢ.
و به این ترتیب، آنها ناله می‌کردند که خودشان این کارها را نکردند، بلکه دیگران این کارها را کردند. و به همین دلیل مجبورند بر عذابِ شما بیفزایند تا هوسِ خود را تسکین دهند بلکه مسیح را به واسطه‌ی شما آزار دهند <و> اینکه از خباثتِ صلیب‌آوران —یعنی پدرانشان— عقب نمانند.


▪️ بند بیستم
ܘܡܟܝܠ ܗܢܐ ܟܠܗ ܪܡ ܕܪܓܐ ܕܡܘܕܝܢܘܬܟܘܢ ܡܢ ܕܡܘܕܝܢܐ܇ ܟܡܐ ܕܒܝܫܝܢ ܪܕܘܦܝܟܘܢ ܡܢ ܪܕܘܦܐ. ܒܝܫܘܬܗܘܢ ܡܣܓܝܐ ܠܟܘܢ ܚܫܐ. ܘܐܝܟ ܕܣܓܝܐܝܢ ܚܫܐ܇ ܗܟܢ ܝܪܒܝܢ ܟܠܝܠܝܟܘܢ܇ ܘܟܡܐ ܕܡܬܥܫܢ ܪܕܘܦܝܐ܇ ܗܟܢ ܡܬܢܨܚܐ ܙܟܘܬܐ.
به همین دلیل، درجه‌ی اقرارِ شما از تمامِ اقرارکنندگانِ <دیگر> بالاتر است چه جفاگرانِ شما از <دیگر> جفاکاران فاسق‌ترند. شرارتِ آنها بر رنجِ شما می‌افزاید. و هرچه رنج‌ها زیاد شوند، پس تاج‌های شما نیز افزایش می‌یابد، و هرچه آزار و اذیت شدیدتر باشد، پس پیروزی درخشان‌تر است.


🖋 سجاد امیری باوندپور
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📜 نامه‌ی یعقوبِ سروجی به حِمیَریان
بخش ۲ از ۱۰


▪️ بند هشتم
ܐܘܪܚܗ ܕܝܢ ܕܙܩܝܦܐ ܒܕܡܐ ܡܗܠܟܐ܇ ܘܡܡܬܘܡ ܡܢ ܚܫܐ ܠܐ ܕܚܠܬ ܘܒܗܠܬ. ܟܡܐ ܕܢܣܓܐ ܒܗ ܕܡܐ ܣܓܝܢ ܒܗ ܗܠܟܐ ܘܟܡܐ ܕܢܫܬܕܝܢ ܒܗ ܫܠܕܐ ܚܒܨܝܢ ܒܗ ܟܢܫܐ ܠܚܕܕܐ. ܠܐܓܝܪ ܝܕܥ ܙܩܝܦܐ ܕܢܗܠܟ ܕܠܐ ܚܫܐ܇ ܘܠܐ ܨܒܐ ܕܢܪܕܐ܇ ܐܠܐ ܒܝܬ ܬܘܩܠܬܐ ܘܫܦܝܐ.
راهِ صلیب از خون می‌گذرد و هیچ‌گاه از رنج، هر اندازه زیاد، هراسی نداشت و روی برنگرداند. هر چه خون در آن <راه> بیشتر شود، بیشتر در آن گام بردارد و هرچه اجسادِ <بیشتری> در آن <راه> انداخته شود، جمعیتِ افرادِ <بیشتری> در آن ازدحام کنند. صلیب راه‌رفتن بدون درد را نمی‌داند و نمی‌خواهد جز میانِ سنگ‌لاخ و خار راه برود.


▪️ بند نهم
ܟܠܝܠܗ ܐܢܘܢ ܐܘܠܨܢܐ ܘܫܘܦܪܗ ܡܚܘܬܐ ܕܒܥܠܕܒܒܐ. ܟܡܐ ܕܡܬܪܕܦ ܫܦܝܪ ܠܗ. ܘܟܡܐ ܕܡܨܛܥܪ ܢܨܚܢܘܗܝ ܡܬܝܬܪܝܢ. ܐܝܟܐ ܕܠܝܬ ܐܘܠܨܢܐ ܐܦ ܠܐ ܐܝܬܘܗܝ ܙܩܝܦܐ. ܘܐܝܟܐ ܕܚܣܝܪܝܢ ܚܫܐ. ܠܐ ܡܬܚܙܐ‏ ܫܘܦܪܗ ܕܡܘܕܝܢܘܬܐ. ܡܕܝܢ ܝܐܐ ܠܟܘܢ ܕܬܪܚܡܘܢ ܐܘܠܨܢܐ܇ ܘܢܬܪܘܪܒ ܡܫܝܚܐ ܒܒܣܪܟܘܢ܇ ܘܢܚܕܘܢ ܡܠܐܟܐ ܒܒܘܩܝܐ ܕܡܣܝܒܪܢܘܬܟܘܢ.
تاجِ او همان رنج‌ها است و زیبایی‌اش بر دشمنان زخم می‌زند. هر وقت آزار شود، او را نیک است. و هر چه بیشتر به او توهین شود، پیروزیِ او بزرگتر است. جایی که درد نیست، صلیب هم نیست. و آنجا که عذاب کم است، زیباییِ اقرار دیده نمی‌شود. پس بر شما شایسته است که رنج را دوست داشته باشید، و مسیح از جسمِ شما جلال یابد، و فرشتگان بر آزمونِ استقامتِ شما شادی کنند.


▪️ بند دهم
ܒܗܢܐ ܕܝܢ ܙܒܢܐ܇ ܐܝܟ ܕܡܢ ܣܓܝܐܐ ܫܡܥܢ ܚܢܢ ܕܠܐܬܪܐ ܕܝܠܟܘܢ ܡܛܬ ܦܨܬܐ܇ ܕܬܚܘܐ ܒܗ ܣܒܪܬܐ ܢܨܚܢܗ܇ ܘܒܚܫܝܟܘܢ ܡܫܚܠܦܐ܇ ܐܚܕ ܙܩܝܦܐ ܢܐܘܡܐ ܒܐܬܪܐ ܕܚܡܝܪܝܐ. ܘܛܘܒܝܟܘܢ ܕܩܪܬܟܘܢ ܛܝܒܘܬܐ܇ ܕܠܘ ܟܪܣܛܝܢܐ ܒܫܡܐ ܬܗܘܘܢ܇ ܐܠܐ ܕܐܦ ܐܣܝܪܘܗܝ ܕܝܫܘܥ ܬܬܗܝܡܢܘܢ܇ ܘܠܘ ܠܣܓܕܬܗ ܒܠܚܘܕ ܐܫܬܘܝܬܘܢ܇ ܐܠܐ ܐܦ ܐܘܠܨܢܐ ܚܠܦܘܗܝ ܬܣܝܒܪܘܢ ܥܙܝܬܘܢ.
اما در این زمان، چنان که از بسیاری شنیدیم، قرعه بر سرزمینِ شما افتاده است تا مژده‌ی پیروزی در آن نمایان شود و با عذاب‌های گوناگونِ شما، صلیب در سرزمینِ حِمیَریان گسترش یابد. خوشا به حالِ شما، که فیضْ شما را فرا خوانده است، که تنها به نامْ مسیحی نباشید، بلکه در ایمان به مسیح اسیر شوید و نه تنها لایقِ پرستش او باشید، بلکه برای او مصیبت‌ها را با استواری تحمل کنید.


▪️ بند یازدهم
ܫܦܝܪ ܠܟܘܢ ܪܕܘܦܝܐ܇ ܡܛܠ ܕܥܬܝܪܐ ܒܟܘܢ ܪܚܡܬܗ ܕܙܩܝܦܐ. ܚܒܝܒܝܢ ܥܠܝܟܘܢ ܐܘܠܨܢܐ܇ ܥܠ ܕܝܩܕܐ ܒܟܘܢ ܢܘܪܐ ܕܚܘܒܗ܇ ܕܗܘ ܕܐܪܡܝ ܢܘܪܗ ܒܥܠܡܐ. ܬܡܝܗ ܐܓܘܢܟܘܢ ܥܠ ܕܒܝܫܝܢ ܪܕܘܦܝܟܘܢ. ܘܡܠܐ ܬܗܪܐ ܕܪܟܘܢ܇ ܥܠ ܕܡܪܝܪܝܢ ܒܥܠܕܒܒܝܟܘܢ. ܐܠܘ ܡܢ ܚܢܦܐ ܡܬܪܕܦܝܢ ܗܘܝܬܘܢ܇ ܐܝܬ ܗܘܐ ܐܦܬܐ ܠܚܫܝܟܘܢ܇ ܘܢܦܐܫܐ ܠܐܘܠܨܢܝܟܘܢ܇ ܗܫܐ ܕܝܢ ܕܝܗܘܕܝܐ ܒܥܠܕܒܒܘܗܝ ܕܙܩܝܦܐ ܣܕܝܪܝܢ ܠܘܩܒܠܟܘܢ. ܪܡܝܢ ܐܢܘܢ ܚܫܝܟܘܢ ܡܢ ܚܫܐ. ܘܢܨܝܚ ܟܠܝܠܟܘܢ ܡܢ ܟܠܝܠܐ.
آزارها بر شما خوب است، زیرا عشق به صلیب در شما غنی است. عذاب‌ها برای شما عزیز است، زیرا آتشِ محبت او که آتشِ خود را به جهان افکنده است در شما برافروخته است. مبارزه‌ی شما شگفت‌انگیز است، زیرا جفاگرانِ شما شریرند. نبردِ شما پر از شگفتی است زیرا دشمنانِ شما تلخ‌اند. اگر از بت‌پرستان <حَنپا> آزار می‌دیدید، این علتی بر دردِ شما و تسکین‌دهنده‌ی عذاب شما بود، اما اکنون یهودیان، دشمنانِ صلیب، در برابرِ شما صف‌آرایی کرده‌اند. دردِ شما از هر دردی بالاتر است. و تاج شما از هر تاجی پیروزتر است.


▪️ بند دوازدهم
ܗܕܐ ܐܘܡܬܐ ܩܛܘܠܬܐ ܐܥܝܪܬ ܗܪܬܐ ܠܘܩܒܠܟܘܢ. ܗܕܐ ܕܡܗܝܪܐ ܒܩܛܠܐ ܘܡܢܦܩܐ ܒܕܡܐ܇ ܘܥܬܝܪ ܒܗ ܚܣܡܐ ܘܡܠܐ ܠܒܗ ܢܟܠܐ܇ ܘܚܟܝܡܐ ܕܬܪܕܘܦ܇ ܘܝܕܥܐ ܕܬܙܩܘܦ܇ ܘܡܛܝܒܐ ܕܬܩܛܘܠ܇ ܘܥܬܝܕܐ ܕܬܪܓܘܡ. ܘܫܟܝܚܝܢ ܠܗ ܟܡܐܢܐ ܠܬܡܝܡܐ܇ ܘܠܛܝܫܐ ܣܟܝܢܗ ܥܠ ܨܘܪܐ ܕܫܦܝܪܐ. ܘܡܬܪܘܪܒܐ ܚܪܒܗ ܒܕܡܐ ܕܙܟܝܐ܇ ܘܫܡܝܛܐ ܣܦܣܪܗ ܥܠ ܓܒܐ ܕܡܗܝܡܢܐ.
این قومِ قاتلْ علیهِ شما نزاع به راه انداخته است. این <قومی> که در به قتل‌رساندن ماهر است و به سفّاکی شُهره است و سرشار از حسد است و دلش پر از فریب است و در آزار دادن ماهر است و به صلیب‌کشیدن را می‌داند، و آماده‌ی کشتن و مهیای سنگسار است. و بر بی‌گناهان کمین می‌کند و خنجرش برای گردنِ نیکان تیز می‌شود. و شمشیرش از خونِ پاکان مست می‌شود و تیغش بر پشتِ مؤمنان کشیده می‌شود.


▪️ بند سیزدهم
ܘܒܐܣܟܡܝܗܘܢ ܕܚܫܐ ܐܬܕܪܫܬ܇ ܘܢܗܝܪܐܝܬ ܝܕܥܐ ܬܪܟܒ ܙܩܝܦܐ܇ ܘܬܠܛܘܫ ܪܘܡܚܐ ܬܚܠܘܛ ܚܠܐ ܒܡܪܪܐ. ܬܓܕܘܠ ܟܠܝܠܐ ܕܥܘܙܢܝܐ܇ ܬܓܚܟ ܟܕ ܩܛܠܐ܇ ܘܬܡܝܡ ܡܐ ܕܨܠܒܐ܇ ܘܬܢܝܕ ܪܫܗ܇ ܘܬܪܦܘܣ ܒܪܓܠܗ܇ ܘܬܫܒ ܨܘܚܝܬܐ ܐܝܟ ܪܘܚܐ܇ ܘܬܡܠܠ ܓܘܕܦܐ ܐܝܟ ܡܫܒܐ ܥܙܝܙܐ܇ ܬܬܪܘܥ ܨܥܪܐ ܐܝܟ ܝܡܐ.
و در انواعِ شکنجه‌ها تمرین کرده است، و به‌خوبی می‌داند که چگونه صلیب را برپا و نیزه را تیز کند، و سرکه را با مُرّ بیامیزَد، تاجِ خار ببافد، وقتی می‌کُشد بخندد، وقتی به صلیب می‌کِشد مسخره کند، سرش را به حرکت درآورد، و به پایش لگد زند و طعنه‌هایی مانند باد بزند، توهین‌ها را همچون طوفانی شدید بر زبان آورد و تهمت‌ها را مانند دریا جاری کند.


🖋 سجاد امیری باوندپور
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

ادامه از 👆🏼

فرسته‌ی ۲ از ۴



🔻 در اینجا اشاره به پژوهشی دیگر به زبان فارسی برای بررسی نوشتارگان در این موضوع پژوهشی سودمند است. احسان روحی در کتاب «ذوالقرنین: گیلگمش، کوروش، اسکندر در کتیبه‌های سومری و بابلی، تواریخ یونانی و میراث ادیان» این نظر که متن سریانی می‌تواند زیرمتنی برای متن قرآنی باشد را به چالش کشیده است. او بر اساسِ ادعای منابع اسلامی مبنی بر مکّی‌بودن سوره‌ی کهف و نزول/صدور آن پیش از سال ۶۲۹ میلادی، این احتمال که روایت قرآن از منبع سریانی وام گرفته شده باشد را رد می‌کند. روحی همچنین تطبیق شخصیت ذوالقرنین با اسکندر یا هر پادشاه دیگری را نیز دور از واقعیت می‌داند. اما پژوهش‌های فُن‌بِلَدِل و تِسِیی، به‌ویژه پژوهش او در این کتاب، شواهد و بررسی‌هایی ارائه می‌کنند که احتمال وام‌گیری قرآن از روایت سریانی اسکندر را تأیید می‌کنند. این پژوهش‌ها همچنین نشان می‌دهند که نیازی نیست تا ذوالقرنین با شخصیتی تاریخی —چه اسکندرِ تاریخی و چه کوروش تاریخی— تطبیق داشته باشد،‌ زیرا هم شخصیت اسکندر در افسانه‌ی اسکندر به سُریانی و هم شخصیتِ ذوالقرنین در قرآنِ عربی آمیزه‌ای از افسانه‌، اسطوره‌، و درون‌مایه‌ها و بن‌مایه‌های روایی و داستانی‌اند و صرفاً از بعضی ویژگی‌های اسکندر تاریخی الگوبرداری کرده‌اند اما اساساً برای منظور‌های دیگری ساخته شده‌اند.

🔻 چیزی که تمام این آثار، چه مقاله‌های کوین فُن‌بِلَدِل و تُماسُ تِسِیی و چه کتاب احسان روحی، بر آن مبتنی بوده است، فرضِ نگارشِ متنِ سریانیِ نِصحانا در زمان امپراتوری هراکلیوس (۶۱۰–۶۴۱ میلادی) و به‌طور دقیق‌تر در حدود سال ۶۲۹ میلادی، مقارن با سال ۸ هجری قمری، است. در این آثار شخصیتِ اسکندرِ افسانه‌ایِ توصیف‌شده در متنِ نِصحانا با شخصیت هراکلیوس منطبق دانسته شده است. اما تِسِیی در کتاب حاضر فرضِ نگارشِ متن در حدود سال ۶۲۹ میلادی را به چالش کشیده است و تألیف آن را به صد سال عقب‌تر برمی‌گرداند. کارِ نوآورانه‌ی تِسِیی در این کتاب آن است که هم بر اساس شواهد بیرونی و هم بر پایه‌ی بافتِ متن نشان می‌دهد این متن در دوره‌ی امپراتور ژوستینییَن یکم (۵۲۷–۵۶۵ میلادی) تألیف شده است. این زمان مصادف با یک سده پیش از ظهور اسلام است که هم نزدیکی نگارش متن سریانی و سوره‌ی کهف را رد می‌کند و هم تقدمِ زمانیِ متنِ نِصحانا بر متن قرآن را نشان می‌دهد [وَ يَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِکْراً]. بنابراین یکی از اهداف اصلی نویسنده در این کتاب تصحیح تاریخ‌گذاری‌های پیشین برای متن و بافت‌شناسی جدید برای آن است.

🔻 نویسنده درباره‌ی اهمیت متن و تاریخ‌گذاری آن می‌نویسد: "تعیین دقیق پس‌زمینه‌ی تاریخی این اثر سریانی و مشخص کردن دوره‌ی دقیق و شرایطی که متن در آن تألیف شده، یک وظیفه مهم است. متن نصحانا یک منبع اصلی برای روایت‌های مسیحی و اسلامی بعدی با موضوع آخرالزمان است. این متن شامل نسخه‌های قدیمی‌تر درون‌مایه‌های ادبی است که پایه‌ای برای روایت آخرالزمانی دوره‌ی میانه شد؛ قابل‌توجه‌ترین آنها درون‌مایه‌ی دروازه است. درون‌مایه‌ی دروازه به ساختن سد به دست اسکندر در مقابل یأجوج و مأجوج اشاره دارد. متن نصحانا همچنین به عنوان شاهدی ابتدایی بر نفوذ ایدئولوژی سیاسی است که هم بیزانسی‌ها و هم سیاست‌های آغازین امپراتوری اسلامی را هدایت می‌کند. هم‌زمان، متن نصحانا اثر مهمی بر منابع ادبی‌ای داشت که برای فهم ما از برآمدن اسلام حیاتی است. در حقیقت نصحانا به‌طور مستقیم و غیر مستقیم تأثیر بر متون دیگر سریانی داشت که اطلاعات بسیار ارزشمندی در مورد واکنش‌های مسیحی به گسترش اسلامِ آغازین فراهم می‌کند. افزون بر این مطلب، داستان اسکندر، آن‌گونه که در متون سریانی روایت شده است، الهام بخش داستان قرآنی ذوالقرنین در سوره‌ی کهف بود و برخی از پژوهشگران استدلال کرده‌اند که نصحانا منبع متن قرآنی است."

@anqanotes
ادامه در 👇🏼

Читать полностью…

عنقاء

✨ معرفی کتاب تازه منتشر شده‌ی «افسانه‌ی سُریانیِ دروازه‌ی اسکندر: آخرالزمان ‌گرایی در برخورد بیزانس و ایران» نوشته‌ی تُماسُ تِسُیی در اکتبر ۲۰۲۳ میلادی

🔻 این کتاب پژوهشی تازه درباره‌ی متنی روایی به زبان سُریانی درباره‌ی اسکندری افسانه‌ای/اسطوره‌ای است که، با تاریخ‌گذاری تازه‌ای برای این متن بر پایه‌ی شواهد برون‌متنی و درون‌متنی، می‌تواند زیرمتن روایت ذوالقرنین در سوره‌ی کهف در قرآن محسوب شود.

🔻 تُماسُ تِسِیی با انتشار این کتاب تحول مهمی در شناختِ رویکردهای سیاسی امپراتوری بیزانس و نگرش‌های بیرونی نسبت به این سیاست‌گذاری‌ها ایجاد کرده ‌است. او با تاریخ‌گذاری جدید متن زوایای جدیدی از ارتباط میان امپراتوری بیزانس و شاهنشاهی ساسانی را روشن می‌کند. نویسنده‌ی کتاب تاریخِ نگارشِ متن شناخته‌شده و مهم سُریانی‌زبانِ نِصحانا را به یک سده عقب‌تر از آنچه تاکنون تصور می‌شده است می‌برد و آن را در نیمه نخستِ سده‌ی ششم میلادی، یعنی در زمانی که امپراتور ژوستینییَن حکمرانی می‌کرده است، قرار می‌دهد. در نتیجه، بسیاری از مسائلی که پیش از آن در موردِ این متن مسلم و قطعی تلقی می‌شده است تغییر می‌کنند؛ مسائلی مانند جغرافیای سدِ اسکندر، ما‌به‌ازای بیرونی شخصیت اسکندر، قوم یأجوج و مأجوج، و سفرهای اسکندر به دو لبه‌ی شرقی و غربیِ زمین.

🔻 تاریخ‌گذاری و بافت‌شناسی جدید متن در مطالعات قرآنی و شناخت زیرمتن‌های سُریانیِ قرآن نیز بسیار تأثیرگذار است. این تاریخ‌گذاری ارتباط میان سه متن نصحانا، میمرا از یعقوب سروجی و سوره‌ی کهف را تغییر می‌دهد. این کتاب در چهار فرسته‌ای که در ادامه می‌آیند به اجمال معرفی شده است.


🖋 کوثر میررضی
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

ادامه از 👆🏼

🔍 از افسانه‌ی اسکندرِ سُریانی تا روایتِ عربیِ قرآنی: نِصحانا به‌مثابه‌ی زیرمتنِ سریانیِ روایتِ سوره‌ی کهف از ذوالقرنین

معرفی منابع

📌 معرفی مقاله‌ی «پیشگوییِ ذوالقَرنین (قرآن، کهف<۱۸>: ۸۳۱۰۲) و خاستگاه‌های مجموعه‌متون قرآنی» نوشته‌ی تُماسُ تِسِیی

بخش ۲ از ۲


🔻 در همین راستا و با نتیجه‌ای مشابه، نویسنده‌ی مقاله‌ی حاضر، تُماسُ تِسِیی، در ضمن اینکه با کلیّت مقاله‌ی فُن‌بِلَدِل همدل است، معتقد است نتایج فُن‌بِلَدِل باید با استدلال‌های بیشتر تقویت شوند. برای همین منظور، او در ابتدا ارتباطِ میان دو متن را با شواهد بیشتری بررسی می‌کند. همچنین ماهیت پیوندِ زبانی متن سریانی و روایت عربیِ قرآنی را، از لحاظ مستقیم یا غیرمستقیم‌بودن، مورد توجه قرار می‌دهد. او در تحلیل خود در مورد ارتباط میان دو متن، به متن میمرایی منسوب به یعقوب سروجی می‌رسد که این متن نیز با متن نِصحانا مرتبط است.

🔻 نویسنده برای اثبات مدعای خود مبنی بر اینکه متنِ سریانی افسانه‌ی اسکندر زیرمتنِ قرآن در روایت ذوالقرنین است، در ابتدا ساختار روایی متن نِصحانا را بررسی می‌کند و آن را به سه بخش اصلی تقسیم می‌کند. نویسنده ادعا می‌کند که عناصر روایی موجود در این سه بخش همان‌هایی است که در متون پیشینِ تلمودی، بابلی، و حماسه‌ی گیلگَمِش موجود است؛ اما روایت‌گریِ این عناصر با این ترتیب یک نوآوری بوده است که نویسنده‌ی متن نِصحانا ارائه کرده است. نوع ساختار روایی و عناصر موجود در متن نِصحانا، به خصوص آنهایی که در قسمت اول و دوم است، در متن قرآنی و متن میمرای منسوب به یعقوب سروجی نیز وجود دارد. نکته‌ی مهم دیگر آن است که در بخش دومِ متن، به سفر اسکندر به دریایی بدبو و گندیده اشاره می‌کند که اسکندر از گذر کردن از آن باز می‌ماند. اما در این داستان، یعنی در متن سریانی، اشاره نمی‌شود که هدف اسکندر برای گذر از این دریا رسیدن به جاودانگی بوده است (رسیدنی به جاودانگی بُن‌مایه‌ای است که در ادبیات تلمودی رایج بوده است). نکته‌ی مهم در اینجا آن است که نِصحانا این بخش را حذف کرده است و دقیقاً همین مطالب نیز در قرآن و متن‌های میمرای منسوب به یعقوب سروجی حذف شده‌اند.

🔻 تمام این شواهد نویسنده را به سمت این موضوع سوق می‌دهد که این سه متن به یکدیگر مربوطند: نِصحانا، میمرای یعقوب، و روایت قرآن در سوره‌ی کهف. در بخشی از مقاله، نویسنده انواع و اقسام حالت‌هایی که این متون می‌توانستند منبع یکدیگر باشند را رسم می‌کند. نویسنده هر یک از احتمال‌ها را بررسی کرده است و در نهایت نتیجه می‌گیرد که نویسنده‌ی نِصحانا به دلیل ترکیب عناصر روایی متن‌های پیشین و ارائه‌ی یک روایت جدید، کاری نوآورانه انجام داده است و به همین دلیل این نوع روایت منبع پیشینی ندارد. در نتیجه متن قرآن و میمرا که از همین مسیر روایی استفاده کردند، نمی‌توانستند منبعی به جز نِصحانا داشته‌ باشند. نویسنده همچنین با توجه به انتشار گسترده‌ای که متن نِصحانا در فضای ادبی خاورمیانه داشته، این امکان که متنِ روایت ذوالقرنین در قرآن منبعی غیر از نِصحانا داشته باشد را غیرممکن می‌داند.


📗 برای دسترسی به متن مقاله می‌توانید به اینجا در صفحه‌ی آکادمیای نویسنده رجوع کنید. همچنین، برای ارجاع به مقاله می‌توانید از عبارت زیر استفاده کنید:
Tesei, Tommaso. "The Prophecy of Ḏū-l-Qarnayn (Q 18:83-102) and the Origins of the Qurʾānic Corpus". Miscellanea Arabica 2013–2014: 273-90.


#قرآن #قرآن‌پژوهی #زیرمتن #سریانی #نصحانا #اسکندر #افسانه‌ی_سریانی_سد_اسکندر #ذوالقرنین
#Quran #Quranic_Studies #Subtext #Hypotext #Syriac #Neshana #Alexander #The_Syriac__Legend_Of_Alexanders_Gate #Dhu_alQarnayn

🖋 کوثر میررضی

@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

مصحف مشهد رضوی: کامل‌ترین دستنویس قرآنی به خط حجازی از سدۀ نخست هجری


«مصحف مشهد رضوی» / مصحف المشهد الرضوي/ یا Codex Mashhad عنوانی است که من به مجموع دو نسخۀ قرآنی با خط حجازی کهن به شماره‌های 18 و 4116 در کتابخانۀ آستان قدس رضوی (مشهد) داده‌ام. این اثر با 252 برگ، کامل‌ترین مجموعه اوراق از یک قرآن کامل از سدۀ نخست هجری در سراسر جهان به شمار می‌آید که بیش از 95% متن قرآن در آن باقی مانده است. با توجه به ویژگی‌های متنی این مصحف، ویژگی‌های رسم، غرائب املائی، اختلاف قرائات، چینش یا ترتیب بندی سوره‌ها، و نهایتاً بر پایۀ آزمایش‌های متعدد کربن 14، روشن شده است که بخش اصلی این نسخه در دورانی بسیار زودهنگام، و در سدۀ نخست هجری کتابت شده است. مجموع ویژگی‌های این مصحف، در کمتر نسخه‌ای از قرآن‌های کهن به خط حجازی یافت می‌شود. از این رو، «مصحف مشهد رضوی» یکی از مهم‌ترین اسناد عینی در شناخت ما از تحولات تاریخ متن قرآن کریم در سدۀ نخست هجری است.

ویدئوی کوتاه حاضر را برای نمایش در مراسم رونمایی از چاپ فاکسیمیلۀ مصحف مشهد رضوی (25 آبان 1402) آماده کرده بودم که به دلایل فنی پخش کامل آن میسر نشد.

https://www.youtube.com/watch?v=YkKrZNN9QrM

Читать полностью…

عنقاء

🔍 از قُثَم تا مُحَمَّد...

✨ تاریخ اسلام | زندگی محمد | بازخوانی متون اسلامی

🖋 یادداشت‌های دین‌پژوهان | مجید سلیمانی



🔻 بسیاری از پژوهشگران غربی بر این توافق دارند که نام کوچک پیامبر «محمّد» نبوده، بلکه محمّد به واقع صفت یا لقب متأخر او بوده است. چطور ممکن است؟ آن هم در باب آن که
نام او خوانند در قرآن صریح / قصه‌اش گویند از ماضی فصیح‌...

🔻 دلایل چندی در این خصوص آمده، از جمله این که این نام پیش و حتی تا یک قرن پس از اسلام شواهد بسیار کمی دارد. کریستییَن روبَن البته بر روی سنگ‌نوشته‌ای متعلّق به یهودیان حِمیر، به سال ۵۲۳ میلادی، صد سال پیش از اسلام، نام «محمّد» (یا محمود) را خوانده که آنجا هم صفت ربّ است. جان نواس در تحقیقی که در آن تمام نام‌های قطعی «علمای» چهار قرن نخست اسلامی را جستجو کرده‌اند، شواهد بسیار معدودی از نام محمّد در قرن اول یافته، یک یا دو نمونه. در قرن دوم امّا شش درصد نام‌ها محمد است. حتی احمد هم چنین است. مونتگمری وات جایی از تعجب خود می‌گوید که نتوانسته نام احمد را، به عنوان نام کوچک، تا سال ۱۲۵ هجری، جایی بیابد. باز جان نواس می‌گوید که من نتوانستم سخن مونتگمری وات را، بر اساس پژوهش‌های خود، رد کنم. مقصود این که سخن بی‌وجه نیست و نباید بر اساس عادت‌های ذهنی قضاوت کرد.

🔻 امّا اگر «محمّد» صفت بوده، نام کوچک احتمالی پیامبر چه می‌توانسته باشد؟ عموم قراین در این خصوص به سوی نام «قُثَم» می‌روند. قُثَم، بر وزن عُمَر، که به معنی مُعطی و بخشنده است. از بین قراین ما اینجا به انساب الاشراف بلاذری از قرن سوم بسنده کنیم که خود، در قیاس با منابع تاریخی اسلام، منبع کهنی محسوب می‌شود.

🔻 می‌بینید که در میان کُنیه‌های عبدالله بن عبدالمطّلب، پدر پیامبر، اباقُثَم را پیش از کنیه‌های دیگر ذکر می‌کند. اگر فرض کنیم که پیامبر برادر بزرگتری نداشته، به قاعده، نه ضرورتاً، این کنیه می‌باید نسبتی با نام فرزندش داشته باشد.

🔻 دیگر این که گویا قُثَم در این خاندان نام محبوب و رایجی بوده است. می‌گوید نام عموی پیامبر، یعنی فرزند دیگر عبدالمطلب هم قثم بوده که پیش از پیامبر فوت کرده و از این رو عبدالمطلب نام او را بر نوه نوآمده نهاده است، که بسیار رسم رایجی است. بعد البته می‌افزاید که به خواست آمنه، «که نام محمّد را به خواب دیده بود»، آن را به محمّد تغییر داد. باز نام فرزند عباس عموی پیامبر هم قثم بوده که ذکرش در این کتاب بسیار آمده.

🔻 در کنار این‌ها، احادیثی هم می‌بینیم، به صورت‌های مختلف، که پیامبر نام‌ها یا به واقع القاب خود را بر می‌شمرد، همچون امین و احمد و مصطفی و در عموم آن‌ها «قثم» هم آمده است.

مجملش گفتیم و از نقدها دیگر نگفتیم...


#محمد #زندگی‌نامه #اسلام‌پژوهی #تاریخ_اسلام
#Muhammad #Biogrphy #Islamic_Studies #History_of_Islam

🔗 برای دسترسی به این یادداشت و یادداشت‌های دیگر از مجید سلیمانی بنگرید به صفحه‌ی او در اینستاگرام.

🖋 یادداشت‌های دین‌پژوهان | مجید سلیمانی
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

🔍 و محمد «تازیان را بر خلاف شیوه‌ی ایشان رهبری کرد»: یک تصحیح متنی از رویدادنامه‌ی سُریانی سال ۸۱۹ میلادی

✨ تاریخ اسلام | زندگی محمد | نسخه‌های خطی

🖋 یادداشت‌های دین‌پژوهان | سجاد امیری باوندپور



🔻 چندی پیش یکی از دوستان فاضل و اندیشمند که در حال تحریر مقاله‌ای مبسوط در باب بازتاب مناسک صدر اسلام در متون غیر اسلامی است، از سر لطف پیش‌نویس آن مقاله را برای مطالعه‌ی پیش از چاپ برای من ارسال کردند. نکته‌ای در خلال مطالعه‌ی این پیش‌نویس به نظرم آمد که نیاز به اصلاح دارد و با توجه به اهمیت آن و این احتمال که این روایت مورد نظر در آینده نیز محل ارجاع محققان دیگری فرار گیرد مایلم تا در اینجا نیز آن را مطرح سازم.

🔻 بخش از استدلال مقاله‌ی مذکور بر اساس روایتی از چاپ استاندارد و معیار از یک رویدادنامه‌ی مختصر سریانی، موسوم به «رویدادنامه‌ی سال ۸۱۹ میلادی» بود (The Chronicle of 819). این متن کوتاه شامل تاریخچه‌ای از عهد خلقت تا سال ۸۱۹ میلادی است که حوادث ایام در آن به شکلی بسیار موجز و سال به سال ترتیب شده که همچنین شامل اطلاعاتی از سال‌های پایانی سلسله‌ی ساسانی و برآمدن اسلام است.

🔻 نویسنده متن احتمالاً یکی از راهبان صومعه‌ی قَرطْمین در بین‌النهرینِ شمالی بوده که اثر خود را در سال ۸۱۹ میلادی تکمیل کرده است. یگانه نسخه‌ی خطی موجود از این متن، بنابر انجامه‌ی آن میان سال‌های ۸۴۶ تا ۸۷۳ میلادی (یعنی بسیار نزدیک به زمان نگارش متن اصلی) رونویسی شده است. أغناطيوس أفرام برصوم در سال ۱۹۱۱ میلادی این نسخه را در طورعَبدین شناسایی کرد و رونوشتی از آن تهیه کرد. این نسخه‌ی خطی در جریان حوادث جنگ جهانی اول و پیش از سال ۱۹۱۵ میلادی مفقود شد. با این حال برصوم در سال ۱۹۲۰ میلادی بر اساس رونوشتی که خود از این متن تهیه کرده بود متن سریانی را به همراه ترجمه‌ای به زبان لاتین (توسط شابو) منتشر ساخت که تا این زمان چاپ استاندارد از این اثر مهم محسوب می‌شود.

🔻 در سال ۲۰۲۰ میلادی، اسکندر بشیری، کشیش ارتدکس سریانی در شیکاگو و دکترای تاریخ کلیسا از مؤسسه پاپی شرقی در رُم، خبر از کشف مجدد این نسخه‌ی خطی گمشده در مجموعه نسخ خطی سریانی انستیتو شرقی شیکاگو داد (به شماره‌ی فهرست‌نویسی OIM Syr. A12003 – A12006). او با بررسی نسخه‌ی خطی با ابزارهای پیشرفته دریافت که این نسخه‌ی کهن در بسیار از قسمت‌ها دچار فرسودگی و پریدگی رنگ جوهر است و خوانش برصوم با چشم غیر مسلح در بسیاری از موارد نیاز به اصلاح دارد. بشیری در حال حاضر مشغول ویرایش مجدد متن سریانی و ترجمه‌ی انگلیسی از آن است که این متن هنوز منتشر نشده است. آنچه در اینجا مدّ نظر ما است یک غلط خوانشی از برصوم ذیل وقایع سال ۹۳۲ یونانی (برابر با سال ۶۲۰/۶۲۱ میلادی برابر با ۱ هجری قمری) است که می‌تواند باعث گمراهی محققانی شود که به آن مراجعه و استناد می‌کنند.

🔻 بنابر متن سریانی منتشر شده از سوی برصوم (صفحه‌ی ۱۱) چنین می‌خوانیم:
ܘܒܫܢܬ ܬܫܥܡܐܐ ܘܬܠܬܝܢ ܘܬܪ‌ܬܝܢ ܐܡܠܟ ܡܘܚܡܛ ܡܠܟܐ ܩܕܡܝܐ ܡܢ ܛܝܝܐ ܘܥܒܕ ܕܒܚܐ ܩܕܡܝܐ ܘܐܘܟܠ ܐܢܘܢ ܠܛܝܝܐ ܕܠܐ ܒܥܝܕܗܘܢ ܘܡܢ ܗܪܟܐ ܡܫܪܐ ܡܢܝܢܐ ܕܝܠܗܘܢ ܕܫܢܝܐ
و به سال ۹۳۲ [به گاه‌شماریِ یونانی/سریانی، برابر با سال ۱ هجری قمری]، موحَمَط [=محمّد]، اولینِ شاهِ از تازیان به سلطنت رسید و نخستین قربانی را انجام داد و بر خلاف شیوه‌ی ایشان، آنها را به تازیان خوراند و از این نقطه شمارشِ سنوات آنها آغاز می‌شود.

🔻 به سبب مفقود بودن نسخه‌ی خطی همین خوانش را در آثار محققانی همچون رابِرت هُیلند و اَندرو پالمر نیز می‌توان دید. اما خوانش برصوم از این بند دچار ابهام است. از این خوانش چنین استنباط می‌شود که خوردنِ قربانی بر خلاف رسوم تازیان بوده است و این می‌تواند منجر به سوء برداشتی در خصوص مناسک قربانی در عربستان پیش از اسلام شود (در اینجا مجالی برای پرداختن این موضوع گسترده نیست). اسکن دیجیتال نسخۀ خطیِ تازه یافت شده نشان می‌دهد که فعل ܐܘܟܠ (خوراند) باید به شکل صحیحِ ܐܘܒܠ (رهبری کرد) خوانده شود و این به سبب شباهت دو حرف ܟـ (k) و ܒ (b) در رسم‌الخط سریانی است که با توجه به فساد نسخه با چشم غیر مسلح برای برصوم قابل تشخیص نبوده است. این اصلاح تغییر معنایی قابل توجهی در متن ایجاد خواهد کرد.

🔻 بنابراین متن و ترجمه این بند چنین خواهد بود:
ܘܒܫܢܬ ܬܫܥܡܐܐ ܘܬܠܬܝܢ ܘܬܪ‌ܬܝܢ ܐܡܠܟ ܡܘܚܡܛ ܡܠܟܐ ܩܕܡܝܐ ܡܢ ܛܝܝܐ ܘܥܒܕ ܕܒܚܐ ܩܕܡܝܐ ܘܐܘܒܠ ܐܢܘܢ ܠܛܝܝܐ ܕܠܐ ܒܥܝܕܗܘܢ ܘܡܢ ܗܪܟܐ ܡܫܪܐ ܡܢܝܢܐ ܕܝܠܗܘܢ ܕܫܢܝܐ  
و به سال ۹۳۲ [به گاه‌شماریِ یونانی/سریانی، برابر با سال ۱ هجری قمری]،، موحَمَط [=محمّد]، اولین شاه از تازیان به سلطنت رسید و نخستین قربانی را انجام داد و تازیان را بر خلاف شیوه‌ی ایشان رهبری کرد و از این نقطه شمارش سنوات آنها آغاز می‌شود.


ادامه در 👇🏼

Читать полностью…

عنقاء

مصحف مشهد رضوی:
کامل‌ترین دستنویس قرآنی به خط حجازی از سدۀ نخست هجری


مصحف مشهد رضوی / مصحف المشهد الرضوي / یا Codex Mashhad عنوانی است برای مجموع دو نسخۀ قرآنی با خط حجازی کهن به شماره‌های 18 و 4116 در کتابخانۀ آستان قدس رضوی (مشهد). این اثر با 252 برگ، کامل‌ترین مجموعه اوراق از یک قرآن کامل از سدۀ نخست هجری در سراسر جهان به شمار می‌آید که بیش از 95% متن قرآن را در بر دارد. با توجه به ویژگی‌های متنی این مصحف، ویژگی‌های رسم، غرائب املائی، اختلاف قرائات، چینش یا ترتیب بندی سوره‌ها، و نهایتاً بر پایۀ آزمایش‌های متعدد کربن 14، روشن شده است که بخش اصلی این نسخه در سدۀ نخست هجری کتابت شده است.

مجموع ویژگی‌های این مصحف، در کمتر نسخه‌ای از قرآن‌های کهن به خط حجازی یافت می‌شود. از این رو، «مصحف مشهد رضوی» یکی از مهم‌ترین اسناد عینی در شناخت ما از تحولات تاریخ متن قرآن کریم در سدۀ نخست هجری است.

مراسم رونمایی و معرفی:
مشهد، کتابخانۀ آستان قدس رضوی، تالار قدس
پنجشنبه 25 آبان 1402/ ساعت 9-11

t.me/kariminiaa

Читать полностью…

عنقاء

📌 چند صفحه‌ از ابتدای فصل اول «در ستایش عقل، چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است». @YMirdamadi #معرفی‌اثر

Читать полностью…

عنقاء

#خیلی_دور_خیلی_نزدیک (۸)

🔹امیری باوندپور تا کنون چند مقالۀ فارسی و انگلیسی نیز منتشر کرده است، ازجمله مقاله‌ای در باب زندگی‌نامۀ سریانی یوحنای تازی (آینۀ میراث، ۱۴۰۱) به فارسی؛ مقاله‌ای در معرفی منابع عربی-مسیحی برای تاریخ ساسانی (ساسانیکا، ۲۰۱۷) به فارسی؛ و مقاله‌ای به انگلیسی با موضوع «معبد آناهید و شهادت بَرشِبیا» (نشریۀ دبیر، ۲۰۲۰). او همچنین ارائه‌ای با عنوان «فهرستی نویافته به سریانی از نام پادشاهان هخامنشی و ساسانی» در نخستین کنگرۀ بین‌المللی انجمن اوراسیای ایران‌شناسان (۲۰۱۹) داشته و پروژه‌ای مرتبط با «تاریخ رهبانیت سریانی در دوران ساسانی و اسلام آغازین» در دست انجام دارد که اخیراً برای انجام بخشی از آن به ترکیه سفر کرده است.

🔻صفحۀ آکادمیای سجاد امیری باوندپور

✔️ گفت‌وگوی زندۀ دورنما با سجاد امیری باوندپور با عنوان «ادبیات سریانی و زیرمتن‌های قرآن» پنج‌شنبه چهارم آبان ساعت نُه شب تهران در صفحۀ اینستاگرام دورنما برگزار می‌شود.

@doornamaa

Читать полностью…

عنقاء

📜 نامه‌ی یعقوبِ سروجی به حِمیَریان
بخش ۸ از ۱۰


▪️ بند چهل‌وسوم
ܡܬܬܪܓܡ ܡܠܟܐ ܒܬܠܬܐ ܠܫܢܝܢ. ܡܥܝܢ ܟܝܢܐ ܕܡܪܐ ܗܘ ܕܒܪܝܬܐ܇ ܐܪܥܐ ܕܙܝܥܐ. ܬܒܝܠ ܕܢܝܕܐ. ܫܘܥܐ ܕܡܨܛܪܝܢ. ܟܐܦܐ ܕܡܬܦܩܥܢ. ܩܒܪܐ ܕܡܬܦܬܚܝܢ. ܡܝܬܐ ܕܩܝܡܝܢ. ܫܝܘܠ ܕܡܬܥܩܪܐ. ܫܡܫܐ ܕܚܫܟ ܢܗܝܪܐ ܕܡܫܢܐ. ܐܝܡܡܐ ܕܥܪܡ ܡܢ ܕܚܠܬܗ. ܐܦܝ ܬܪܥܐ ܕܡܣܛܕܩ ܡܢ ܙܘܥܝܬܗ. ܐܣܛܘܟܣܐ ܕܡܬܟܬܫܝܢ ܒܚܝܠܐ. ܕܢܫܬܪܘܢ ܡܢ ܚܕܕܐ. ܡܕܝܢܬܗ ܪܒܬܐ ܕܡܘܬܐ. ܕܡܣܪܗܒ ܠܗ ܙܘܥܐ ܠܡܦܘܠܬܐ ܫܘܪܘܗܝ ܕܐܒܕܢܐ ܕܪܥܠܝܢ. ܪܒܒܬܐ ܕܚܝܐ ܕܡܫܬܡܥܐ ܒܐܬܪܐ ܕܡܝܬܐ. ܡܝܘܬܐ ܕܡܬܕܝܫ ܥܠ ܐܣܟܘܦܬܗ. ܡܢ ܡܝܬܐ ܕܚܒܨܝܢ ܠܡܦܩ. ܥܠܡܐ ܟܠܗ ܕܪܐܬ ܒܙܘܥܬܐ ܕܢܫܬܪܐ. ܥܠ ܕܚܙܐ ܠܡܪܗ ܕܬܠܐ ܒܙܩܝܦܐ ܓܘܢܚܐ ܪܘܪܒܐ ܕܡܣܬܥܪܝܢ. ܚܝܠܐ ܬܡܝܗܐ ܕܡܬܥܒܕܝܢ. ܐܪܥܐ ܘܫܡܝܐ ܕܫܓܝܫܢ ܕܢܒܥܝܢ ܠܗܝܢ ܐܬܪܐ ܠܥܪܘܩܝܐ. ܟܠ ܬܕܡܪܢ ܕܗܘܝܢ ܒܒܪܝܬܐ. ܟܠ ܚܝܠܐ ܕܡܣܬܥܪܝܢ ܒܥܠܡܐ ܕܢܬܝܕܥ ܗܘ ܕܙܩܝܦ ܕܒܪܘܝܐ ܗܘ. ܗܠܝܢ ܫܒܝܚܬܐ ܘܗܠܝܢ ܫܚܝܡܬܐ. ܕܚܕ ܩܢܘܡܗ ܕܒܪܐ ܝܚܝܕܝܐ. ܕܕܝܠܗ ܐܢܘܢ ܚܫܐ ܘܚܝܠܐ.
<سخنِ> پادشاه به سه زبان ترجمه شد. طبیعت اعلام کرد که او خداوندِ مخلوقات است: زمینی که می‌لرزید؛ جهانِ مسکونی تکان می‌خورد؛ صخره‌هایی که شکستند؛ سنگ‌هایی که ترک خوردند؛ مقبره‌هایی که گشوده شدند؛ مردگانی که ظهور کردند؛ سرزمین‌مردگانی <شئول> که می‌چرخید؛ خورشیدی که تاریک شد؛ نوری که محو شد؛ روزی که از ترس گریخت؛ پرده‌ای که در اثرِ زلزله پاره شد؛ عناصری که با قدرت می‌جنگیدند تا خود را از دستِ یکدیگر رهایی دهند؛ شهرِ بزرگِ مرگ <اورشلیم> که سقوطِ آن زلزله را تسریع کرد؛ دیوارهای عذابی که می‌لرزیدند؛ صدای زندگان که از سرزمینِ مردگان شنیده می‌شد؛ مرگی که ازدحامِ مردگانی که به سمتِ خروج می‌آمدند را زیرِ پا گذاشت؛ تمامِ جهانیانی که از ترسِ فروپاشی لرزیدند، زیرا پروردگارِ خود را آویزان بر صلیب دیدند؛ حرکاتِ بزرگی که اتفاق افتاد، معجزاتِ شگفت‌انگیزی که رخ داد؛ زمین و آسمانی که تکان می‌خورد تا پناهگاهی بجویند؛ همه‌ی نشانه‌هایی که در مخلوقات اتفاق افتاد، همه‌ی شگفتی‌هایی که در جهان اتفاق افتاد تا معلوم شود که مصلوبْ خالق است. این پستی و بلندی متعلق به یک اُقنومِ پسرِ یگانه‌زاد است که او را رنج‌ها و شگفتی‌ها بود.


▪️ بند چهل‌وچهارم
ܗܟܢ ܓܝܪ ܣܝܪܓܗ ܠܐܘܪܚܐ ܕܡܕܒܪܢܘܬܗ. ܕܬܗܘܐ ܪܕܝܐ ܡܪܒܘܬܐ ܘܒܙܥܘܪܘܬܐ. ܘܣܡ ܠܗ ܚܫܐ ܟܕ ܢܦܿܡ ܠܥܠܡܐ. ܕܒܫܘܒܚܐ ܘܒܨܥܪܐ ܢܬܚܙܐ. ܘܒܗ ܟܕ ܒܗ ܒܐܝܚܝܕܝܐ ܡܬܚܙܝܐ ܕܡܘܬܐ ܕܡܪܐ ܘܕܡܘܬܐ ܕܥܒܕܐ. ܒܟܠ ܡܕܡ ܓܝܪ ܐܬܕܡܝ ܠܢ ܣܛܪ ܡܢ ܚܛܝܬܐ. ܘܒܟܠ ܕܡܐ ܠܐܒܘܗܝ ܣܛܪ ܡܢ ܚܫܐܐ ܘܡܘܬܐ. ܐܝܝܐ ܕܚܐܪ ܒܥܒܕܐ ܕܐܘܪܚܗ. ܓܢܒܪܘܬܐ ܡܢܐ ܠܗܘܢ ܠܚܫܘܗܝ ܡܛܠ ܕܟܪܝܗܘܬܗ ܕܐܠܗܐ ܚܝܠܬܢܝܐ ܗܝ ܡܢ ܒܢܝ ܐܢܫܐ.
زیرا او راهِ زندگیِ دنیویِ خود را چنین ترتیب داد تا در تعالی و فروتنی قدم بردارد و مصائبِ خود را هنگامِ خروج از دنیا مقدّر کرد تا در تعالی و فروتنی ظاهر شود و در همان یگانه‌زاد، مرگِ پروردگار و مرگِ بنده دیده شود. زیرا او از هر جهت مانندِ ما شد مگر در گناه، و در همه چیز مانندِ پدرش بود مگر در رنج و مرگ. هر کس به اَعمالِ راهِ او بنگرد، از رنج‌های او قدرت می‌یابد، زیرا ناتوانیِ خداوند <باز هم> از انسان‌ها توانا‌تر است.


▪️ بند چهل‌وپنجم
ܒܗܘ
ܡܕܡ ܕܡܨܛܥܪܝܢ ܒܝܗ ܐܚܪܢܐ܇ ܫܩܠ ܗܘ ܐܝܩܪܐ ܡܢ ܫܐܕܐ ܒܥܠܕܒܒܐ. ܒܡܘܬܐ ܝܗܒ ܚܝܐ ܠܥܠܡܐ. ܘܒܙܩܝܦܐ ܕܚܤܕܐ ܦܘܪܒܩܝܐ ܠܫܒܝܐ. ܒܪܟ ܐܝܟ ܓܢܒܪܐ ܒܩܛܠܐ. ܘܢܓܕ ܢܦܫܗ ܒܚܝܠܐ ܡܢ ܩܝܡܬܐ܇ ܘܐܩܝܡ ܥܡܗ ܠܟܠܗ ܓܢܥܣܐ ܕܣܚܝܦܐ. ܥܠ ܕܫ ܠܡܘܬܐ ܒܡܘܬܗ. ܘܢܦܩ ܚܕܝ ܠܥܠܡܐ‏ ܒܩܝܡܬܗ ܝܗܒ ܠܫܠܝܚܘܗܝ ܓܒܝܐ ܫܪܪܗ. ܕܢܛܒܘܢ ܣܒܪܬܗ ܒܥܡܡܐ.
او با آنچه برای دیگران خواری است، عزّت را از شیاطینِ دشمن ربود. با مرگ به جهان حیات بخشید و با صلیبِ شرم رستگاری را به اسیران <بخشید>. او مانند قهرمانی در مرگ افتاد و با قدرتْ خودش را از قیامت بیرون کشید و خود را در برابرِ تمامِ قبیله‌ی رانده‌شدگان قرار داد. او به‌سوی مرگ رفت و با مرگِ خود مرگ را زیرِ پا گذاشت و برخاست، و با رستاخیزِ خود جهان را شاد کرد و حقیقتِ خود را به رسولانِ برگزیده‌ی خود عطا کرد تا مژده‌ی او را در میانِ امت‌ها موعظه کنند.


▪️ بند چهل‌وششم
ܣܠܩ ܐܝܚܝܕܝܐ ܒܫܘܒܚܐ܇ ܠܐܬܪ ܕܐܝܬܘܗܝ ܗܘܐ ܡܢ ܩܕܝܡ. ܫܡܠܝ ܐܘܪܚܐ ܕܡܕܒܪܢܘܬܗ܇‏ ܘܟܢܫܗ ܠܥܠܡܐ ܠܣܓܕܬܐ ܕܝܠܘܕܗ. ܘܗܐ ܛܥܝܢܝܢ ܣܒܪܬܗ ܒܟܠ ܣܘܦܝܢ܇ ܘܙܪܝܥ ܝܘܠܦܢܗ ܒܟܠ ܥܡܡܝܢ܇ ܘܚܒܝܨܝܢ ܒܡܒܨܝܕܬܗ ܟܠ ܓܢܣܝܢ.
یگانه‌زادِ با شُکوه به‌سوی جایی که قبلاً بود برخاست. <سپس رسولان> راهِ تدبیرِ او را به پایان رساندند و جهانیان را به عبادتِ فرزند او گردآوردند. و مژده‌ی او را به گوشه‌وکنار بردند، و تعلیمِ او را در میانِ تمامیِ امت‌ها کاشتند و همه‌ی نسل‌ها در حلقه‌ی او جمع شدند.


🖋 سجاد امیری باوندپور
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📗 پیوست روز سوم برای «نامه‌ی یعقوب سروجی به حِمیَریان» از سجاد امیری باوندپور

@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📜 نامه‌ی یعقوبِ سروجی به حِمیَریان
بخش ۵ از ۱۰


▪️ بند بیست‌وهفتم
ܟܡܐ ܕܝܢ ܕܥܝܢܗ ܕܢܦܫܟܘܢ ܚܝܪܐ ܢܗܝܪܐܝܬ ܒܚܫܘܗܝ ܕܙܩܝܦܐ܇ ܕܬܚܫܒܘܢ ܠܚܫܝܟܘܢ ܕܚܫܐ ܐܢܘܢ ܠܐ ܡܫܟܚܝܢ ܐܢܬܘܢ ܐܝܬ ܠܟܘܢ ܓܝܪ ܠܡܐܡܪ ܕܐܢ ܗܘ ܠܐܡܝܘܬܐ ܡܛܠ ܚܝܝܢ ܕܝܠܢ ܒܨܒܝܢܗ ܠܡܘܬܐ ܐܫܬܠܡ܇ ܚܢܢ ܡܫܥܒܕܝ ܠܡܘܬܐ ܒܓܙܪ ܕܝܢܐ ܕܥܒܪ ܢܡܘܣܐ. ܟܡܐ ܙܕܩ ܠܢ ܕܢܬܠ ܢܦܫܢ ܠܡܘܬܐ ܕܚܠܦ ܫܪܪܗ. ܕܢܝܩܪ ܒܡܘܬܢ ܠܡܘܬܗ ܕܚܠܦܝܢ. ܐܢ ܠܡܪܗ̇ ܕܬܫܒܘܚܬܐ ܙܩܝܦܐ ܕܚܣܕܐ. ܠܢ ܒܨܝܪܐ ܘܕܘܝܐ. ܐܝܢܐ ܨܥܪܐ ܡܬܚܝܒ؟
اما اگر چشمِ روحانی شما مصائبِ مصلوب <یعنی عیسی‌مسیح> را به وضوح ببیند، نمی‌توانید رنج‌های خود را رنج بشمارید زیرا باید بگویید که اگر او که جاودانه است، به خواستِ خود، به خاطرِ حیات ما تسلیمِ مرگ شد، چه اندازه سزاوار است تا ما که به علتِ تخطّی از قانون، به حکمِ قاضی محکوم به مرگ‌ایم، خود را به خاطرِ حقیقتِ او به مرگ تسلیم کنیم؟ که ما با مرگِ خود، مرگِ او را که از برای ما <بود>، گرامی بداریم. اگر صلیبِ شرم برای خداوند جلال است، چه شرمی بر ما حقیران و فرومایگان خواهد بود؟


▪️ بند بیست‌و‌هشتم
ܠܒܪܗ ܕܐܠܗܐ ܝܚܝܕܝܐ ܪܘܩܐ܇ ܘܩܘܦܚܐ܇ ܘܢܓܕܐ܇ ܘܦܪܓܠܐ܇ ܘܢܚܬܐ ܕܒܙܚܐ܇ ܘܟܠܝܠܐ ܕܟܘܒܐ܇ ܘܚܠܐ ܒܡܪܪܐ܇ ܘܦܟܪܐ ܕܥܠ ܙܩܝܦܐ܇ ܘܒܘܙܥܐ ܕܐܝܕܝܐ ܘܕܪܓܠܐ܇ ܘܬܘܪܥܬܐ ܕܕܦܢܐ܇ ܘܦܘܠܓ ܢܚܬܐ܇ ܘܟܠ ܚܫܝܢ ܥܡ ܟܠ ܒܙܚܝܢ܇ ܘܟܠ ܟܐܒܝܢ ܥܡ ܟܠ ܡܘܝܩܝܢ.
بر پسرِ یگانه‌ی خدا تُف انداختند، مشت زدند، شلّاق زدند، جامه‌ی تمسخر و تاجِ خار پوشاندند، سرکه‌ی آمیخته به مُرّ به او نوشاندند، او را بر صلیب بستند، دست و پای او را سوراخ کردند، پهلوی او را سوراخ کردند، لباسش را دریدند، و تمامِ رنج‌ها به همراهِ تمامِ تمسخرها و تمامِ دردها به همراهِ تمام استهزاء‌ها <را بر او روا داشتند>.


▪️ بند بیست‌و‌نهم
ܐܢ ܗܘ ܡܛܠܬܢ ܗܠܝܢ ܟܠܗܝܢ ܣܝܒܪ ܚܢܢ ܚܠܦ ܢܦܫܢ܇ ܠܐ ܡܣܝܒܪܝܢ ܚܢܢ ܐܘܠܨܢܐ ܙܥܘܪܐ ܕܢܫܟܚ ܒܝܕ ܡܘܬܐ ܚܝܐ ܫܪܝܪܐ؟ ܕܚܠܬܐ ܗܝ ܪܒܬܐ ܢܘܪܐ ܕܠܗܠ ܕܡܛܝܒܐ ܠܟܦܘܪܐ ܕܕܠܐ ܪܚܡܝܢ ܒܓܘܗ ܢܫܬܢܩܘܢ.
حال اگر او تمامِ این چیزها را به خاطرِ ما تحمل کرد، آیا ما نباید مصیبت‌های جزئی را بر خود تحمل کنیم تا از طریقِ مرگ به زندگیِ واقعی دست یابیم؟ خوفناک است آتشِ بزرگی که برای تکذیب‌کنندگان آماده شده است، زیرا در آن بی‌رحمانه عذاب خواهند شد.


▪️ بند سی‌ام
ܡܢܘ ܟܝ ܕܠܐ ܕܚܠ ܡܢ ܝܡܐ ܕܢܘܪܐ ܘܡܢ ܢܗܪܐ ܪܒܐ ܕܫܠܗܒܝܬܐ܇ ܘܡܢ ܦܚܬܐ ܕܚܝܠܐ ܕܓܘܙܠܬܐ ܘܡܢ ܚܫܘܟܐ ܒܪܝܐ ܘܡܢ ܒܟܝܐ ܘܚܘܪܩ ܫܢܐ ܘܡܢ ܗܘ ܬܫܢܝܩܐ ܕܒܓܘ ܓܗܢܐ ܕܢܬܪܦܐ ܡܢ ܫܪܪܗ ܘܢܟܦܘܪ ܒܚܝܐ ܕܚܝܘܗܝ ܕܐܝܬܘܗܝ ܡܫܝܚܐ ܣܒܪܗ ܕܡܘܕܝܢܘܬܐ؟
کدامین کس است که حقیقتِ خود را رها کرده و حیاتِ زندگی خود را که همان مسیح، امیدِ اعتراف، است انکار کند و از دریای آتش، از سیلِ عظیمِ شعله‌ها، از اعماقِ هولناکِ شعله‌ها، تاریکیِ بیرونی، گریه و دندان‌قروچه، از عذابی که در جهنم است، نترسد؟


▪️ بند سی‌و‌یکم
ܐܘ ܡܢܘ ܟܝ ܕܠܐ ܢܬܪܓܪܓ ܠܬܫܒܘܚܬܐ ܕܒܢܘܗܝ ܕܢܘܗܪܐ ܘܠܐܣܛܠܐ ܦܐܝܬܐ ܕܡܠܟܘܬܐ ܘܠܟܠܝܠܐ ܕܫܘܒܚܐ ܕܢܦܩܝܢ ܠܙܟܝܐ ܘܠܦܬܘܪ ܛܘܒܐ ܕܡܬܩܢ ܠܩܕܝܫܐ ܘܠܓܢܘܢܐ ܕܢܘܗܪܐ ܕܡܛܝܒ ܠܡܗܝܡܢܐ ܕܒܝܕ ܪܓܬܐ ܕܗܠܝܢ؟
یا کدامین کس است که مشتاقِ جلالِ فرزندانِ نور، طاقِ زیبای ملکوت، تقسیمِ تاج‌های جلال با پیروزمندان، سفره‌ی رحمتِ برپاشده برای مقدّسین، حجره‌ی نور آماده شده برای مؤمنان نباشد؟


▪️ بند سی‌ودوم
ܬܟܬܪ ܢܦܫܐ ܒܫܪܪܗ܇ ܘܬܬܐܣܪ ܒܫܘܘܕܝܐ ܕܩܝܡܗ܇ ܘܬܫܘܛ ܠܚܫܐ ܐܢ ܥܪܨܝܢ ܥܠܝܗ܇ ܘܟܕ ܚܕܝܐ ܬܣܝܒܪ ܐܘܠܨܢܐ ܡܐ ܕܡܛܐܘܗ܇ ܘܠܐ ܬܨܛܠܐ ܠܟܦܘܪܝܐ܇ ܘܬܦܠ ܡܢ ܐܠܗܐ ܗܘ ܕܡܠܐ ܟܠ ܛܘܒܝܢ ܠܟܠ ܡܢ ܕܡܚܡܣܢ ܒܫܪܪܗ.
روح در حقیقتِ خود باقی خواهد ‌ماند و به وعده‌ی رستاخیزِ خود مقیّد ماند و مصائب را اگر بر او فشار آورد خوار شمارد، و در حالی که شادی ‌کند، عذاب‌هایی را که به او می‌رسد تحمل می‌کند و در کفر منحرف نخواهد شد، و از خدا دور نمی‌شود، <خدایی> که تمام کسانی را که در حقیقت او صبر می‌کنند، از خوبی‌ها سرشار می‌کند.


▪️ بند سی‌وسوم
ܗܐ ܡܠܟܘܬܐ ܪܓܝܓܐ ܘܓܗܢܐ ܕܚܝܠܐ. ܘܙܩܝܦܐ ܪܚܝܡ ܘܚܒܝܒ܇ ܘܟܦܘܪܝܐ ܣܢܐ ܘܡܟܐܪ. ܘܡܘܕܝܢܘܬܐ ܫܦܝܪܐ ܘܡܝܬܪܐ. ܘܟܠܗܝܢ ܚܕܐ ܠܚܕܐ ܡܥܕܪܢ܇ ܕܒܝܕ ܟܠܗܝܢ ܨܝܕ ܐܠܗܐ ܢܟܬܪ܇ ܒܫܪܪܐ ܕܠܐ ܡܨܛܠܐ ܡܢ ܣܒܪܗ.
بنگرید که ملکوت مطلوب است و جهنم ترسناک. صلیب عزیز و محبوب است و کفر منفور و مطرود. و اعتراف زیبا و فضیلت است. این‌ها جملگی به یاری یکدیگر می‌پردازند تا به وسیله‌ی همه‌ی آنها به سوی خدا ثابت قدم باشید؛ به حقّی که از امیدِ او منحرف نمی‌شود.


🖋 سجاد امیری باوندپور
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📜 نامه‌ی یعقوبِ سروجی به حِمیَریان
بخش ۴ از ۱۰


▪️ بند بیست‌و‌یکم
ܚܢܢ ܕܝܢ ܪܗܘܡܝܐ ܝܬܒܝ ܒܫܝܢܐ ܕܡܠܟܐ ܟܪܣܛܝܢܐ ܛܘܒܐ ܝܗܒܝܢ ܚܢܢ ܠܚܝܟܘܢ ܡܛܪܦܐ ܘܐܠܝܨܐ ܘܡܕܚܐ ܘܣܪܝܓܝ ܥܠ ܚܫܘܗܝ ܕܙܩܝܦܐ. ܘܗܟܢܐ ܚܝܪܝܢ ܚܢܢ ܒܫܝܢܐ ܕܝܠܢ ܐܝܟ ܒܛܠܢܐ ܕܡܢ ܚܝܐ܇ ܘܚܫܝܒ ܠܢ ܪܕܘܦܝܐ ܕܝܠܟܘܢ ܐܝܟ ܚܝܐ ܫܪܝܪܐ ܕܒܐܠܗܐ ܓܫܝܡܝܢ.
اما ما رومیان که در امنیتِ پادشاهانِ مسیحی سکونت داریم، زندگیِ در عذاب، رنجور، صدمه‌دیده، و گرفتار-در-مصائبِ-صلیبِ شما را می‌ستاییم. بنابراین، ما به آرامشِ خود همچون حیاتی باطل می‌نگریم، و آزار و اذیتِ شما را زندگیِ واقعی می‌دانیم که در خداوند تجسّم یافته است.


▪️ بند بیست‌و‌دوم
ܘܟܕ ܟܠܟܘܢ ܡܗܝܡܢܐ܇ ܠܚܕܐ ܦܠܚܘܬܗ ܕܚܕ ܡܠܟܐ ܫܡܝܢܐ ܐܬܩܪܝܬܘܢ܇ ܒܡܘܠܕܐ ܕܡܢ ܕܪܝܫ܇ ܡܫܚܠܦܝܢ ܐܢܘܢ ܫܘܦܪܝܟܘܢ ܡܢ ܕܚܕܕܐ܇ ܠܦܘܬ ܣܕܪܐ ܕܚܫܝܟܘܢ ܡܫܚܠܦܐ. ܕܗܢܐ ܕܝܢ ܣܓܝܐܝܢ ܫܘܦܪܘܗܝ܇ ܕܐܝܢܐ ܕܣܓܝܐܝܢ ܚܫܘܗܝ܇ ܘܗܟܢ ܫܦܝܪ ܟܠܝܠܐ. ܟܡܐ ܕܩܫܐ ܐܘܠܨܢܐ.
و هنگامی که همه‌ی شما مؤمنان، از طریقِ تولدی تازه به خدمتِ یگانه پادشاهِ آسمانی فراخوانده شدید، بر اساسِ مصائبِ گوناگونِ شما، زیباییِ شما با زیباییِ دیگران متفاوت است. که هرکس رنجش بیشتر، جمالش بیشتر. بنابراین، تاجِ <هر مؤمن> با توجه به شدتِ مصائبش باشکوه‌تر می‌شود.


▪️ بند بیست‌و‌سوم
ܝܕܥ ܗܘ ܓܝܪ ܪܘܚܐ ܦܪܩܠܝܛܐ ܡܚܟܡܢܟܘܢ܇ ܕܢܡܠܠ ܒܟܘܢ ܘܢܐܡ܇ ܕܠܐ ܫܘܝܢ ܚܫܘܗܝ ܕܙܒܢܐ ܗܢܐ܇ ܠܬܫܒܘܚܬܐ ܐܝܕܐ ܕܥܬܝܕܐ ܕܬܬܓܠܐ ܒܢ. ܐܘܠܨܢܐ ܕܝܢ ܕܙܒܢܐ ܙܥܘܪܐ ܠܚܝܐ ܡܬܝܚܐ ܕܠܝܬ ܠܗܘܢ ܫܘܠܡܐ ܡܩܪܒ ܠܟܘܢ ܕܬܣܡܟܘܢ. ܘܡܐ ܕܥܢܕܬܘܢ ܡܢ ܥܠܡܐ ܒܡܘܬܐ܇ ܡܬܓܠܝܢ ܐܢܬܘܢ ܥܡ ܡܫܝܚܐ ܒܚܝܐ.
زیرا آن روحِ فارقلیط که شما را حکمت دهد، می‌داند که چگونه با شما صحبت کند و بگوید: مصائبِ این زمان در برابرِ جلالی که قرار است در ما آشکار شود هیچ است. اما مصائبِ زودگذر، شما را به داشتنِ زندگیِ ابدی که پایانی ندارد نزدیک می‌کند. و هنگامی که با مرگ از جهان غایب شوید، در زندگی با مسیح ظاهر می‌شوید.


▪️ بند بیست‌وچهارم
ܘܡܢܘ ܟܝ ܕܠܐ ܢܬܪܓܪܓ ܕܢܩܛܘܦ ܡܢ ܐܘܠܨܢܐ ܕܙܒܢܐ ܚܝܐ ܕܠܥܠܡ؟ ܥܠܡܐ ܡܫܬܪܐ ܠܗ ܘܡܬܚܒܠ ܫܘܦܪܗ܇ ܘܡܫܬܒܩ ܥܘܬܪܗ ܘܥܒܪ ܫܘܠܛܢܗ܇ ܘܡܣܬܢܝܐ ܦܐܝܘܬܗ ܘܒܛܠܝܢ ܕܪܓܘܗܝ܇ ܘܡܘܦܝܢ ܢܝܚܘܗܝ܇ ܘܡܬܚܠܦܝܢ ܐܣܟܡܘܗܝ ܘܢܬܪ ܐܝܟ ܗܒܒܐ܇ ܘܚܡܐ ܐܝܟ ܦܩܚܐ.
اما کیست که حسرتِ آن را نداشته باشد تا از این مصیبت‌های زودگذرْ زندگیِ جاودانی را دِرو کند؟ جهان نابود می‌شود و شُکوهِ آن از میان می‌رود؛ ثروتش رها می‌شود و صولتش گذر می‌کند؛ زیباییِ آن زشت می‌شود و درجاتِ آنها متوقف می‌شود؛ سکونِ آن از میان می‌رود و شکلش تغییر می‌کند، مانندِ شکوفه می‌افتد و مانندِ گل پژمرده می‌شود.


▪️ بند بیست‌وپنجم
ܘܥܪܩ ܐܝܟ ܛܠܠܐ ܕܦܢܝܐ܇ ܘܗܐ ܡܬܟܪܟ ܘܪܗܛ ܐܝܟ ܓܝܓܠܐ܇ ܕܢܥܒܕ ܘܢܥܒܪ ܥܡܗ܇ ܟܠܗܝܢ ܨܒܘܬܐ ܕܒܓܘܗ ܪܕܝܢ. ܐܢ ܢܝܚܐ ܘܐܢ ܛܘܪܦܐ܇ ܐܢ ܐܝܩܪܐ ܘܐܢ ܨܥܪܐ܇ ܟܠܗܝܢ ܕܝܠܗ ܥܡܗ ܘܐܟܘܬܗ ܒܛܠܢ. ܘܠܐ ܐܘܠܨܢܘܗܝ ܡܓܪܝܢ܇ ܘܠܐ ܢܝܚܘܗܝ ܫܪܝܪܝܢ. ܥܠ ܗܢܐ ܡܢܘ ܢܬܬܟܠ؟ ܐܠܐ ܡܢ ܕܛܥܝ ܒܬܪܗ܇ ܘܠܗܠܝܢ ܚܝܐ ܙܥܘܪܐ ܘܡܙܠܗܙܐ. ܡܢܘ ܢܪܚܡ؟ ܐܠܐ ܡܢ ܕܠܐ ܪܓܝܫ ܒܗܠܝܢ ܚܝܐ ܫܪܝܪܐ ܘܠܐ ܡܬܚܒܠܢܐ.
و مانندِ سایه‌ی غروب می‌گریزد، مانند چرخی می‌چرخد و می‌گردد و هر آنچه در آن جاریست با خود حمل می‌کند؛ چه آرامش باشد، چه ترس باشد، چه افتخار باشد، چه شرم باشد، همه چیز آن با آن و مانندِ آن تمام می‌شود. نه مصیبت‌هایش طولانی است و نه لذت‌هایش دائمی. کدامین‌کس است که به آنها اعتماد کند؟ مگر کسی که از پسِ او <یعنی دنیا> گمراه شود و این زندگیِ کوتاه و تنگ را دوست بدارد. کدامین‌کس آن را دوست خواهد داشت؟ جز آن که زندگیِ واقعی و جاودانه را نشناسد.


▪️ بند بیست‌وششم
ܐܢܬܘܢ ܕܝܢ ܐܚܝ܇ ܘܠܥܠܡܐ ܐܝܟ ܕܐܝܬܘܗܝ ܚܙܝܬܘܢ ܘܒܐܠܗܐ ܐܝܟ ܕܐܝܬܘܗܝ ܐܪܓܫܬܘܢ ܘܕܥܒܪ ܠܗ ܐܣܟܡܗ ܕܥܠܡܐ ܝܠܦܬܘܢ. ܘܕܠܐ ܬܘܒ ܡܫܬܚܠܦ ܫܘܦܪܗ ܕܐܠܗܐ ܐܬܥܗܪܬܘܢ. ܘܡܛܠ ܗܢܐ ܒܡܘܬܐ ܡܗܠܝܢ ܐܢܬܘܢ܇ ܘܡܢ ܐܘܠܨܢܐ ܕܙܒܢܐ ܠܐ ܡܬܪܗܒܝܢ ܐܢܬܘܢ.
اما شما، برادرانِ من، هم جهان را آنگونه که هست دیدید و هم خدا را آنگونه که هست شناختید و هم آموختید که صورتِ جهان می‌گذرد. و هم متوجه شدید که جلالِ خدا تغییرناپذیر است. و به این سبب مرگ را تحقیر کنید و از مصائبِ زمان آشفته نشوید.


🖋 سجاد امیری باوندپور
@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📗 پیوست روز یکم برای «نامه‌ی یعقوب سروجی به حِمیَریان» از سجاد امیری باوندپور

@anqanotes

Читать полностью…

عنقاء

📜 نامه‌ی یعقوبِ سروجی به حِمیَریان
بخش ۱ از ۱۰


ܐܓܝܪܬܐ ܕܫܕܪ ܡܪܝ ܝܥܩܘܒ ܠܘܬ ܚܡܝܪܝܐ
نامه‌ای که مار یعقوب به سوی حِمیَریان ارسال کرد


▪️ بند یکم
ܠܐܬܠܝܛܐܓܒܝܐ܇ ܪܚܡܝ ܙܟܘܬܐ ܫܪܝܪܬܐ܇ ܬܡܝܗܐ ܘܚܝܠܬܢܐ܇ ܥܒܕܝ ܐܠܗܐ܇ ܡܗܝܡܢܐ ܫܪܝܖܐ܇ ܐܚܝܢ ܟܪܣܛܝܢܐ ‏ܘܡܘܕܝܢܐ ܒܚܝܪܐ ܕܒܢܓܪܢ ܡܕܝܢܬܐ ܕܚܡܝܪܝܐ. ܝܥܩܘܒ ܒܨܝܪܐ܇ ܕܡܢ ܐܬܪܐ ܕܐܘܪܗܝ܇ ܡܕܝܢܬܐ ܡܗܝܡܢܬܐ ܕܪܗܘܡܝܐ. ܒܝܫܘܥ܇ ܢܘܗܪܐ ܕܥܡܡܐ܇ ܘܣܒܪܐ ܕܥܠܡܐ܇ ܘܕܝܢܐ ܕܡܝܬܐ ܘܕܚܝܐ܇ ܫܠܡ.
به قهرمانانِ برگزیده، دوستداران پیروزیِ راستین، به جنگجویانِ تحسین‌برانگیز و شجاع، بندگانِ خدا، مؤمنانِ راستین، برادرانِ مسیحیِ ما و اقرارکنندگانِ آزموده‌شده‌ی نَجران، شهرِ حِمیَریان. <از> یعقوبِ فرومایه، از سرزمینِ اورهایْ، شهرِ مؤمنِ رومیان؛ به <نام> عیسیٰ، نورِ مردمان، امیدِ جهانیان، داورِ مردگان و زندگان. سلام.


▪️ بند دوم
ܛܒܐ ܫܦܝܪܐ ܕܗܝܡܢܘܬܟܘܢ ܫܪܝܪܬܐ ܐܝܟ ܪܝܚܢܐ ܓܒܝܐ ܕܗܪܘܡܐ ܪܫܝܐ ܦܚܘ ܒܐܬܪܢ ܡܢ ܠܘܬܟܘܢ܇ ܐܘ ܫܦܝܪܐ܇ ܪܚܡܝ ܐܠܗܐ. ܘܐܝܟ ܥܛܪܐ ܪܒܐ ܕܦܝܪܡܐ ܡܪܥܝܢܐ ܢܫܒ ܪܝܚܟܘܢ ܒܤܝܡܐ ܒܣܘܩܗ ܕܢܦܫܢ܇ ܘܪܘܙܬ ܒܫܡܥܐ ܕܡܣܝܒܪܢܘܬܟܘܢ.
ای خوبان <و ای> دوستدارانِ خدا! <خبرِ> خوشِ ایمانِ راستینِ شما همچون رَوایِحِ عطرهای برگزیده‌ی عالی از جانبِ شما در سرزمینِ ما منتشر شد. و همچون عطرِ مطبوعِ بُخور، رایحه‌ی دلپذیرِ شما، روحِ ما را سرشار از بویِ خود کرد و از شنیدنِ استقامتِ شما شادمانم.


▪️ بند سوم
ܐܠܘ ܓܝܪ ܡܫܚܐ ܛܒܐ ܐܘ ܒܣܡܐ ܪܫܝܐ ܐܘ ܗܪܘܡܐ ܓܒܝܐ ܡܢ ܐܬܪܟܘܢ ܠܘܬܢ ܐܫܬܕܪܘ܇ ܠܐ ܗܟܢܐ ܡܒܣܡܝܢ ܗܘܘ ܠܢ ܪܝܚܢܐ ܡܫܚܠܦܐ ܒܗܢܝܐܘܬܗܘܢ܇ ܐܝܟ ܕܫܡܥܝܟܘܢ ܫܦܝܪܐ ܘܩܪܝܒܝ ܠܐܠܗܐ܇ ܗܢܘܢ ܒܣܡܘܗ ܠܡܫܡܥܬܢ ܒܓܢܒܪܘܬܟܘܢ.
<ای> خوبان و ای مقرّبانِ خدا! اگر از سرزمینِ شما به نزد ما روغنِ عالی، یا بُخورِ مرغوب، یا عطرهای برگزیده ارسال می‌کردند، روایحِ گوناگون آنها چنان ما را خوشبو نمی‌ساخت که خبرِ خوشِ شجاعتِ شما گوش‌های ما را معطّر ساخت.


▪️ بند چهارم
ܐܝܠܦܢ ܚܢܢ ܓܝܪ ܡܢ ܣܓܝܐܐ ܡܫܘܬܦܝ ܠܚܙܬܟܘܢ ܡܘܬܪܢܝܬܐ܇ ܕܐܝܠܝܢ ܚܫܐ ܦܪܝܫܐ ܥܡ ܐܘܠܨܢܐ ܡܦܬܟܐ܇ ܘܪܕܘܦܝܐ ܐܡܝܢܐ ܕܟܠ ܝܘܡ܇ ܡܣܝܒܪܝܢ ܐܢܬܘܢ ܒܐܬܪܟܘܢ܇ ܡܛܠ ܫܡܗ ܝܩܝܪܐ ܕܡܫܝܚܐ܇ ܗܘ ܕܩܪܟܘܢ ܒܛܝܒܘܬܗ܇ ܕܬܗܘܘܢ݀ ܫܘܬܦܐ ܠܪܙܐ ܕܗܝܡܢܘܬܗ.
زیرا ما از بسیاری کسان که فرصتِ زیارتِ سودمندِ شما را داشتند فهمیدیم که شُمایان در سرزمینِ خود از برای نامِ شریفِ مسیح، که شما را به فیضِ خویش دعوت کرد تا در رازهای ایمانِ او شریک شوید، هر روز چه دردهای آشفته‌ای را به همراهِ مصائبِ گوناگون و آزارهای همیشگی متحمل می‌شوید.


▪️ بند پنجم
ܘܡܟܝܠ ܐܚܝ܇ ܡܛܠܬܟܘܢ ܘܚܠܦܝܟܘܢ ܘܥܡܟܘܢ܇ ܚܕܘܬܐ ܫܪܝܪܬܐ ܗܘܬ ܠܟܠܗܓܒܐ ܕܡܗܝܡܢܐ. ܥܕܬܐ ܓܝܪ ܐܡܝܢܐܝܬ ܚܠܦܝܟܘܢ ܡܨܠܝܐ܇ ܕܟܠ ܝܘܡ ܢܙܟܐ ܒܟܘܢ ܡܫܝܚܐ܇ ܘܢܕܘܫܝܘܗܝ ܬܚܝܬ ܪܓܠܝܟܘܢ ܠܪܒ ܚܝܠܗ ܕܒܝܫܬܐ܇ ܛܪܘܢܐ ܒܥܠܕܒܒܗ ܕܓܢܣܢ ܕܐܝܬܘܗܝ ܣܛܢܐ.
پس ای برادرانِ من، به خاطرِ شما، و برای شما و به همراهِ شما، شادیِ راستین برای تمامِ جماعتِ مؤمنان وجود دارد. زیرا کلیسا پیوسته هر روز برای شما دعا می‌کرد که مسیح در میانِ شما پیروز شود و فرمانده‌ی لشکرِ شریر، دشمنِ ظالمِ نسلِ ما که شیطان است، زیرِ پای شما لگدکوب شود.


▪️ بند ششم
ܗܢܐܓܝܪ ܒܥܠܕܒܒܐ ܕܐܩܝܡ ܥܠܝܟܘܢ ܪܕܘܦܝܐ܇ ܟܠ ܝܘܡ ܕܢܒܗܬ ܝܕܥ܇ ܘܡܬܘܡ ܠܐ ܝܕܝܥܐ ܠܗ ܙܟܘܬܐ܇ ܘܟܠ ܐܡܬܝ ܕܡܩܪܒ ܗܘ ܢܦܠ܇ ܘܟܠ ܐܝܟܐ ܕܡܬܟܬܫ ܗܘ ܡܙܕܟܐ. ܘܟܕ ܒܟܠ ܥܡܡܝܢ ܚܒ ܘܙܟܐ ܙܩܝܦܐ ܒܡܗܝܡܢܐ܇ ܠܐ ܫܠܐ ܡܢ ܕܡܥܝܪ ܩܪܒܐ ܟܡܐ ܕܡܨܐ܇ ܐܝܟ ܕܗܫܐ ܨܐܕܝܟܘܢ܇ ܒܐܝܕܝ ܓܒܪܐ ܥܘܠܐ ܠܪܕܘܦܝܐ ܐܙܕܝܢ.
اما این دشمن که علیهِ شما آزار به‌پا کرد، می‌داند که هر روز شرمنده می‌شود، و نمی‌داند پیروزی چیست، و هر وقت بجنگد سقوط می‌کند، و هرجا بجنگد شکست می‌خورد. و هنگامی که امیدِ او از تمامِ مردم ناامید شد و صلیب به واسطه‌ی مؤمنان پیروز شد، از برانگیختنِ جنگ —تا آنجا که قادر بود— آرام نگرفت، همانگونه که اکنون خود را برای آزار و شکنجه در میانِ شما از طریقِ مردانِ شریر مسلح کرده است.


▪️ بند هفتم
ܠܐ ܟܝ ܡܣܬܟܠ ܕܩܫܐ ܗܘ ܠܗ ܠܡܒܥܛܘ ܠܥܘܩܣܐ؟ ܠܐ ܟܝ ܡܬܒܝܢ ܕܟܡܐ ܕܡܩܝܡ ܪܕܘܦܝܐ ܥܠ ܟܪܣܛܝܢܐ ܗܝܡܢܘܬܗܘܢ ܒܢܨܚܢܐ ܡܬܝܬܪܐ؟ ܠܐ ܟܝ ܢܣܝܗ ܠܙܩܝܦܐ ܕܟܡܐ ܕܡܬܪܕܦ ܐܬܪܘܬܐ ܠܒܟ؟ ܐܡܬܝ ܐܫܟܚ ܕܢܒܛܠ ܣܝܦܐ ܐܘ ܢܘܪܐ܇ ܣܒܪܬܗ ܕܡܪܢ ܡܢ ܒܪܝܬܐ ܐܘ ܐܝܟܐ ܐܫܟܚܬ ܕܚܠܬܐ ܕܡܘܬܐ܇ ܕܬܫܗܐ ܠܪܚܡܬܐ ܕܡܘܕܝܢܘܬܐ؟‏
آیا او متوجه نمی‌شود که لگد زدن به میخ‌ها برایش سخت شده است؟ آیا او نمی‌اندیشد که هرچه آزار و اذیتِ مسیحیان بیشتر شود، ایمانِ آنها بیشتر خواهد شد؟ آیا او صلیب را نیازمود که به همان اندازه که آزار و اذیت شد سرزمین‌های <بیشتری را> تصاحب کرد؟ شمشیر یا آتش چه زمان توانست بشارتِ پروردگارِ ما را در میانِ خلایق باطل کند یا ترس از مرگ کجا توانست عشق به اقرار را از میان ببَرد؟


🖋 سجاد امیری باوندپور
@anqanotes

Читать полностью…
Subscribe to a channel