نشانی: تهران، خيابان مطهرى، خيابان ميرعماد، كوچهٔ سيزدهم (شهيد جنتى)، پلاک ١٣ روابط عمومی و ثبت سفارش تلفنی: ٨٨٧۴٠٩٩١ وبسایت نشرنو: www.nashrenow.com پذیرش اثر: submit@nashrenow.com ارتباط با روابط عمومی: t.me/NashrenowPR
«دروغ» از سه زاویه (۲)
آیا پزشک باید به بیمار محتضر دروغ بگوید تا ترس و اضطرابی را که حقیقت ممکن است برای بیمار بهبار بیاورد به تأخیر اندازد؟ آیا استاد دانشگاه در توصیهنامههایی که برای دانشجویانش مینویسد باید در فضایل آنان مبالغه کند تا بلکه در بازار کار بیرونق فرصت بهتری نصیب آنان گردد؟ آیا والدین باید این حقیقت را که فرزندشان ناتنیست از او پنهان کنند؟ آیا دانشمندان علوم اجتماعی میبایست مفتّشانی را در لباس بیمار نزد پزشک بفرستند تا از گرایشهای نژادی و جنسیتی آنان در تشخیص و درمان بیماران مطلع شوند؟
میان چنین انتخابهایی تفاوتهایی را احساس میکنیم؛ اما تصمیم به اینکه دروغ بگوییم، دو پهلو حرف بزنیم، ساکت بمانیم، یا حقیقت را بگوییم در هر موقعیتی معمولاً تصمیم دشواری است. دشوار است چون دورویی ممکن است شکلها، مراتب، هدفها، و نتایج بسیار متفاوتی داشته باشد. همچنین به این دلیل دشوار است که میدانیم مسألۀ حقیقت و دروغگویی ناگزیر بر هر چه در خانوادۀ ما، جامعۀ ما و روابط کاری ما گفته میشود یا ناگفته میماند سایه میافکند. از همه دشوارتر مرزبندی میان اینهاست و خط مشی یکدست دور از دسترس به نظر میآید.
□ دروغگویی | سیسلا باک | ترجمهٔ احد علیقلیان | چاپ ششم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد سخت، ۴۹۴ صفحه، ۵۵۰.۰۰۰ تومان، #پیشنهادنو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«جنون» از سه زاویه (۳)
نعرهای حیوانی سر میدهد و میپرد روی همسرش و با دستهایش که همچون گیرهای بسته میشود گلوی او را میگیرد و فشار میدهد و هلن، شگفتزده، با چشمهای وقزده به او خیره میشود اما سعی نمیکند از خودش دفاع کند، همین است که دستهایش را میگذارد روی دستهای او بیآنکه واقعاً تقلا کند، چهبسا به هر حال میداند که همهچیز باید اینطور تمام شود یا شاید آرزو میکرده بهنوعی تمام شود، که این روش خیلی بهتر از راههای دیگر است یا آلتوسر بیش از حد معمول تند و خشن و اسیرِ خشونتی شده حیوانی، شاید هم هلن دلش میخواسته زنده بماند و در این لحظه یکیدو جملۀ آلتوسر، این مردی که دوستش داشته، را به یاد آورده، «ما یک مفهوم را مثل یک سگ رها نمیکنیم». شاید، اما آلتوسر همسرش را مثل سگ خفه میکند، با این تفاوت که سگْ خودِ اوست؛ مردی خودخواه و لاقید و سودایی. فشار را که کم میکند، زن مُرده است، نوک زبان -آلتوسر بعداً میگوید «یک ذره نوک زبان بینوا»- از دهانش بیرون میافتد و چشمهای از حدقه بیرونزدهاش به قاتلش یا سقف یا خلأ زندگی خیره میشود.
آلتوسر همسرش را کشته اما محاکمهای در کار نخواهد بود چون تشخیص میدهند که او در لحظۀ جنایت اسیر جنون آنی بوده است.
□ نقش هفتم زبان | لوران بینه | ترجمۀ ابوالفضل اللهدادی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ده + ۳۹۷ صفحه، ۴۰۰.۰۰۰ تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«جنون« از سه زاویه (۱)
ساعت سه بعداز ظهر که میشد، کلافه میشدم صدای لعنتی تا نزدیکیهای غروب همینطور دم گوشم ونگونگ میکرد. گاهی با خودم فکر میکردم شاید علتش شغلی است که دارم. چون ساعت پنج عصر که میشد، دست از سرم برمیداشت. آمریکا خیلی بزرگ است و همه کار میکنند، بنایی، حفاری، باربری، کار با کامیون، کار رو بولدوزر. خیلی کارها. از لحاظ سختی هم فرقی ندارد. همه میخواهند خودشان را بالا بکشند. من برای رهایی از این بیقراری هر کاری که فکر کنید، انجام دادم. البته توقع اینکه آدم در عصر جنون از جنون خالی باشد، خودش نوعی جنون است، ولی دوندگی برای عقل سالم هم میتواند نوعی جنون باشد.
□ هندرسون شاه باران | سال بلو | ترجمۀ مجتبی عبداللهنژاد | نشر نو، چاپ ششم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز ۴۵۰ صفحه، ۴۵۰.۰۰۰ تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«برابری» از سه زاویه (۲)
مایکل سَندِل، فیلسوف سیاسی معاصر امریکایی و استاد دانشگاه هاروارد، سه رویکرد بیشینهسازی رفاه، محترم شمردن آزادی و پرورش فضیلت را برای اندیشیدن دربارۀ عدالت مطرح و در کتاب حاضر نقاط قوت و ضعف این سه راه مختلف را بررسی میکند. سَندِل برای این کار خواننده را در برابر بزرگترین نوشتههای فلسفی دربارۀ عدالت قرار میدهد و به بحث متقابل با فیلسوفان وامیدارد. با ارائۀ مثالهایی از زندگی واقعی، بحثهای حقوقی و سیاسی معاصری را مطرح میکند که به پرسشهایی فلسفی میانجامد: آیا مالیاتگرفتن عادلانه است؟ خدمت سربازی باید اجباری باشد یا داوطلبانه و آیا خریدن آن عادلانه است؟ اجارهکردن رحم یا فروش کلیه کار درستی است؟ سقط جنین اخلاقی است یا خیر؟ پذیرش در دانشگاه باید بر اساس شایستگیهای افراد باشد یا بر اساس توانایی مالیشان؟ آیا ملتها باید برای کارهای اشتباه گذشتگانشان عذرخواهی کنند؟ آیا درست است باورهای اخلاقی و دینی خود را در گفتمان عمومی دربارۀ عدالت دخالت دهیم؟
سَندِل برای پاسخ به این پرسشها نظرات و دیدگاههای فیلسوفان مختلف را، از ارسطو تا کانت و رالز، بررسی میکند و با نشاندادن نقاط قوت و ضعف آنها به پاسخگویی میپردازد.
□ عدالت: چه باید کرد؟ | مایکل سندل | ترجمۀ افشین خاکباز | نشر نو، چاپ نهم ۱۴۰۴، قطع رقعی، جلد سخت، ۳۸۴ صفحه، ۵۳۰.۰۰۰ تومان، #پیشنهادنو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«امید» از سه زاویه (۳)
میخواست دربارۀ منحیم بپرسد اما شهامتش را نداشت. پاسخش را از پیش میدانست. خود را جای مهمانش گذاشت و به خودش پاسخ داد: «منحیم خیلی وقت پیش مرده است. مرگ دلخراشی داشت.» این جمله را به خاطر سپرد و تلخیاش را از پیش مزهمزه کرد تا وقتی واقعاً آن را از دهان مهمانش میشنود بتواند آرام بماند. و چون دمیدن کورسوی امیدی را در اعماق قلبش احساس کرد کوشید که آن را بکشد. با خود گفت: «اگر منحیم زنده بود، این غریبه همان اول صحبتش به من میگفت. نه! منحیم خیلی وقت پیش مرده است. حالا از او میپرسم تا این امید احمقانه ناامید شود.» اما باز هم نپرسید به خودش استراحت داد و سروصدای خانم اسکورونک را که در آشپزخانه با قوری چای ور میرفت، بهانه کرد تا اتاق را ترک کند و مثل همیشه به کمک خانم خانه برود.
□ ایوب | یوزف یورت | ترجمۀ محمد همتی | نشرنو، چاپ چهارم ۱۴۰۴، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۹۸ صفحه، ۲۵۰.۰۰۰ تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«امید» از سه زاویه (۱)
واقعاً خوشحالم که کارم در اینجا با شما تمام میشود. نکند فکر میکنید دارید با این اقدامتان به من ضربهای کاری میزنید، جسارت من را در هم میشکنید، نابودم میکنید یا کارهای دیگری نظیر آن؟ برعکس دارید قدر و منزلتم را بالا میبرید، دارید با این کار از من تمجید میکنید، و دوباره بعد از مدتها چکهای امید به کامم میریزید. من برای این ساخته نشدهام که ماشین نوشتن و حساب و کتاب کردن باشم. با کمال میل مینویسم و با کمال میل حساب میکنم و با علاقۀ وافر در میان همنوعان خود احترام و منزلتی مییابم و هر جا که قلبم جریحهدار نشود، با شور و شوق و رغبت تمام کوشا و مطیع میشوم. همینطور اگر برایم مهم باشد، خیلی خوب بلدم به قوانین مشخصی تن بدهم، ولی در اینجا مدتی است دیگر دست و دلم به چنین کاری نمیرود. امروز صبح که تأخیر کرده بودم، فقط عصبانی شدم و حالم گرفته شد، ولی روراست بگویم ابداً نگرانی خاص و عمدهای نداشتم. خودم را به هیچوجه سرزنش نکردم یا دست بالا سرزنش بابت اینکه باز هم همان جوانک احمق بزدلی باشم که همین که ساعت هشت میشود مثل اسپند از جا میجهد، به حرکت در میآید عینهو ساعتی که کوکش میکنند و همین که کوک شد، دیگر همینطور کار میکند. از شما ممنونم که توان بیرون کردنم را دارید، و خواهش میکنم هر طور که دلتان میخواهد در مورد من فکر کنید.
«سیمون دوبوار» از سه زاویه (۲)
«آیندۀ محدود، زندگی محدود؛ قسمت ما انسانها همین بوده...»
سیمون دوبوار ماهیت مرگ و زندگی را در نخستین روزهای پایان جنگ جهانی دوم در قالب مفاهیمی مانند عشق و سیاست و تاریخ و ... زیر سؤال میبرد. فوسکا، اشرافزادهای ایتالیایی، محکوم به فناناپذیری است و تصور میکند همه چیز را میداند و میبیند و سرنوشت همهکس بر او آشکار است. رژین، بازیگر زیبای تئاتر، در تلاش برای رسیدن به جاودانگی با آگاه شدن از نفرینی که فوسکا را در چنگال خود گرفته، دل به او میبندد تا بتواند یادِ خود را در ذهن فوسکا جاودانه کند.
دوبوار با قرار گرفتن در کالبد انسانی نامیرا به بررسی و کند و کاو روح بشر میپردازد. از نگاه انسانی که مرگ بر او کارگر نیست حرف میزند و نشان میدهد که چرخۀ زندگی اگرچه پوچ و مهمل و بیمعنا، اما برای یکایک افرادی که روزی قرار است دیگر نباشند، پر از شگفتی و وقایعیست که جهان را برایشان تازه میکند. نویسنده از زندگی انسانِ نامیرا را از منظر به چالش میکشد تا معنا یافتن زندگی در عینِ قاطعیتِ مرگ را محک بزند.
#نقدنو.
@nashrenow
«تامس هاردی» از سه زاویه (۳)
قلبش را بیرون آوردند و در خاک زادگاهش آرام نهادند، در استینسفورد، روستای کوچکی در دورست، همانجا که در خیالاتش نام ملاستاک را بر خود داشت. خاکسترش اما به کنج شاعران در کلیسای وستمینستر سپرده شد؛ جایی میان نامهای جاودانهی ادبیات انگلستان. تامس هاردی، نویسندهی «تس»، «جود گمنام»، و خالق جهان وسکس، در دیماه ۱۳۰۶ درگذشت.
در این تصاویر کمتردیدهشده، وداع خاموش مردم با نویسندهای را میبینید که سرگذشت روستا و رنج و خاموشی آن را به زبان آورد.
#ویدئو
@nashrenow
«تامس هاردی» از سه زاویه (۱)
سو گفت: «همۀ خشم دیرین خالق بر سر ما مخلوقات بینوای او خالی شده است، و باید تسلیم باشیم. گریزی نیست، باید تسلیم بود. با خدا نمیتوان جنگید!» جود گفت: «ما فقط با انسان و شرایط و اوضاع بیمعنی میجنگیم.» سو زیر لب گفت: «راست است! به چهها داشتم فکر میکردم! دارم از وحشیها خرافاتیتر میشوم!... اما دشمن ما هر چه و هر که هست، من دیگر شهامتی ندارم و تسلیمم، تاب و توانی برای جنگیدن در من نمانده است؛ توان اقدام به هیچ کار خطیری را ندارم. شکست خوردهام، به شکستم اعتراف میکنم!... ما وسیلۀ تماشای جهان و فرشتگان و مردم شدهایم. حالا همیشه این را میگویم.»
«من هم همین احساس را دارم!»
«حالا چه باید بکنیم؟»
□ جود گمنام | تامس هاردی | ترجمۀ ابراهیم یونسی | نشرنو، چاپ نهم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۵۳۶ صفحه، ۶۰۰.۰۰۰ تومان،
#ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«عشق» از سه زاویه (۲)
استدلال من این است که اگر در نظر بگیریم که شخص بودن عبارت از چیست و اینکه ما انسانها چه نوع موجودات زندهای هستیم، آنگاه ادعای یکی شدن در مورد انسانها نمیتواند درست باشد. ما، به عنوان انسان، و وقتی که میکوشیم به دیگری عشق بورزیم، مانند جویبار نیستیم، بلکه افراد متفاوتی هستیم. شخصیت و شخص بودنِ ما با یکی شدن سازگار نیست؛ ما نمیتوانیم با دیگری یکی شویم. حداکثر اتفاقی که ممکن است رخ دهد این است که چون تصور میکنید در حال یکی شدن با دیگری هستید، در نهایت عناصر برسازندهٔ واقعیتِ رابطهتان را تحریف کنید و طور دیگری جلوه دهید.
□ فلسفۀ عشق | اروینگ سینگر | ترجمۀ میثم محمدامینی | چاپ هشتم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۳۴ صفحه، ۱۵۰.۰۰۰ تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«درد» از سه زاویه (۳)
در کشوی پایینی میز تحریرم که جادارترین کشو است، کپهای عکس روی هم تلنبار شده. کشو را که باز میکنم، چهرهها، لبخندها، بدنها -لکههای نور روی مستطیلهای کاغذی- میریزند بیرون. یک دسته از عکسها را گذاشتهام توی پاکت، در پاکت را چسب زدهام، دورش روبان بستهام و هلش دادهام ته ته کشو. هرازگاهی که دنبال چیزی میگردم، دستم میخورد به پاکت. درد را با نوک انگشتهایم حس میکنم و میدانم هنوز وقتش نرسیده که درش را باز کنم. اما یک روز وقتی حس کنم دیگر دردی در کار نیست، بازش میکنم عکسها را نگاه میکنم و میچینمشان توی آلبوم. بهدقت انتخابشان میکنم، با وسواس زیاد مرتبشان میکنم و مراقب هستم که هیچ اشتباهی رخ ندهد و تمام این مدت کنار پنجرهای خواهم نشست که نخستین قطرات باران پاییزی به آن میخورند...
□ موزۀ تسلیم بیقید و شرط | دوبراوکا اوگرشیچ | ترجمۀ آذر عالیپور | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۶۶ صفحه، قیمت: ۲۳۰.۰۰۰تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«درد» از سه زاویه (۱)
دردِ من، تنهاییِ من است؛ باعث میشود احساس تنهاییام در جهان تشدید شود و برایم وضوح بیشتری بیابد؛ اینکه من در بدنم تنهایم، بدنی که به لحاظ فیزیکی مرا از هر چیز دیگری در جهان جدا میکند. اینکه بدنم مال من است تعبیر دیگری است از اینکه دردم نیز مال من است: هردو آنها به معنایی کلی -یا ناشناخته و نامعلوم- (منحصراً مال من) اند و نه دیگران. درد مرا به عقب میراند، یا به پایین میکشد؛ مجبورم میکند به سطح تماماً جسمیزیستی بازگردم، یعنی وضعیتی که در آن از همهٔ آن تواناییها، گرایشها و ابعادِ وجود انسانیام محروم شوم که بالاتر و فراتر -دقیقاً بالاتر و فراتر- از وجود فیزیکیِ ابتدایی من قرار دارند.
□ فلسفۀ درد | آرنه یوهان وتلسن | ترجمهٔ محمد کریمی | نشر نو، چاپ هفتم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۰۴ صفحه، #ازکتاب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«جنگ» از سه زاویه (۲)
«اساسها مردی لهستانی را در آغوش چهار مرده جای دادند و بستند و چهار روز همینطوری در بخش تأدیبی رهایش کردند. روز پنجم که مرد لهستانی از آنجا خارج شد، خوابگاهبهخوابگاه میرفت و میگفت مردهها محرمانه به او گفتهاند: «استالین در ماه مه بازخواهد آمد».
این یکی از آغازین بندهای کتاب ماوتهاوزن است. یاکووُس کامبانِللیس، در کتابش وقایع اردوگاه ماوتهاوزن را با نثری تکاندهنده باز میگوید. ماوتهاوزن، یکی از اردوگاههای کار اجباری نازیها بود که در سال ۱۹۳۸ ساخته شد؛ در واقع نهفقط یکی از این اردوگاهها، بزرگترینشان. ماوتهاوزن شصت اردوگاه فرعی داشت و مختص هنرمندان، روشنفکران و اعضای طبقات بالای اجتماعی بود که بیش از نودوپنج هزار نفرشان در آنجا کشته شدند.
پیشبینی مرد لهستانی که اساسها چهار روز در آغوش چهار مرده بسته بودندش محقق میشود و در پنجم ماه مه ۱۹۴، با ورود ارتش آمریکا به ماوتهاوزن، زندانیان باقیمانده در اردوگاه آزاد میشوند و این تازه آغاز ماجراست.
□ ماوتهاوزن | یاکووُس کامبانِللیس | ترجمۀ ابوالفضل اللهدادی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد سخت، بیست + ۳۶۳ صفحه، ۴۵۰.۰۰۰ تومان، #پیشنهادنو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
بعد از چند هفته، تنهایی را بهعنوان روش زندگی پذیرفتم و دیگر احساس تنهایی نکردم. آنقدر غرق کار بودم و آنقدر شامپانزهها من را شگفتزده میکردند که دیگر وقتی برای دلتنگ شدن در غروب باقی نمیماند.
درواقع اگر بیش از یک سال تنها میبودم، چهبسا که تبدیل میشدم به آدمی عجیبغریب؛ چون اشیای بیجان رفتهرفته هویتی مییافتند: به خود که آمدم دیدم به کلبۀ کوچکم در قله «صبحبهخیر» میگویم، به نهری که از آن آب برمیگرفتم «سلام» میگویم. به حضور درختان هشیارتر شدم؛ چنانکه وقتی به تنۀ زمخت یک درخت یا پوست سرد ساقۀ درخت دیگری دست میزدم میتوانستم چیزی را که در ریشههایشان میگذرد و شیرهای را که در ساقۀ درخت در حال صعود است لمس کنم. آرزو میکردم که ایکاش میتوانستم مثل شامپانزهها در میان شاخهها تاب بخورم و لای شاخهها که از صدای خشخش برگها در نسیم سرشار بود، بخوابم. خاصه دوست داشتم باران که میبارید در جنگل بنشینم و گوش بسپارم به صدای قطرهها بر برگها و احساس کنم کاملاً در دنیای نیمهروشن گرگومیش سبز و قهوهای و نمناک محصور شدهام.
□ در سایۀ انسان | جین گودال | ترجمۀ حمیدرضا حسینی، عبدالحسین وهابزاده | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۳۸۹ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
پس باید بیاموزید با این واقعیت کنار بیایید که در زندگیِ انسانها همیشه حدودی از تنهایی وجود خواهد داشت. برای همین واجب است یاد بگیریم تنهایی را تاب بیاوریم و در عین امیدواری بکوشیم تنهایی را بدل به خلوتگزینی کنیم. میتوان از سهمناکیِ تنهایی کاست اگر بیاموزیم چگونه در خود قرار بیابیم و آنقدر به تأیید و تصدیق دیگران وابسته نباشیم، در عین اینکه عزلت نگزینیم و قلبمان را به روی دیگران بگشاییم. و باز هم گهگاه تنهایی سر برمیآورد. این تنهاییست که باید مسئولیتش را بپذیرید، چون هرچه باشد این تنهاییِ شماست.
□ فلسفۀ تنهایی | لارس اسونسن | ترجمهٔ خشایار دیهیمی | نشرنو، چاپ سیزدهم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۴۰ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«دروغ» از سه زاویه (۱)
انسانها ناچارند در دل دروغ زندگی کنند، اما این ناچاری فقط از آن روست که آنها قادر به زندگی در میان دروغ هستند. بنابراین نهتنها این سیستم انسان را از خودش بیگانه میکند، بلکه در عین حال این انسان ازخودبیگانه را وامیدارد که بیاختیار و بهشکلی همهجانبه از این نظام حمایت کند، نظامی که تصویری است از تباهی خود این انسان، سندی است در اثبات شکست خوردن این انسان در تحقق بخشیدن به فردیت و انسانیت خویش.
□ قدرت بیقدرتان | واتسلاف هاول | ترجمۀ احسان کیانیخواه | نشرنو، چاپ پنجم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۴ صفحه، ۲۰۰.۰۰۰ تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«جنون» از سه زاویه (۲)
آیا فرهنگ عامه میتواند بیرون از کنشی که آن را سرکوب میکند وجود داشته باشد؟ این پرسش، هرچند زبانی بهنظر میرسد، پاسخی منفی دارد. تحلیل فوکو از فرهنگ مدرن بر همین بستر بنا شده: جنون نه بهمثابه امری مستقل، بلکه بهعنوان محصول طرد و حذف، تنها از خلال زبانهای قضایی، روانپزشکی یا گفتمانی قابل رؤیت است. با آنکه تاریخ جنون ظاهراً به بازنمایی خودِ جنون میپردازد، اما تمرکز فوکو اساساً بر سازوکارهای حذف است، نه بر تجربهی حذفشده. همین امر، دریدا را بر آن داشت تا کل پروژه را از بنیان زیر سؤال ببرد؛ چرا که در زبانِ عقلانی غرب، جنون پیشاپیش سرکوب شده است.
این دیدگاه در پروندهای از قرن نوزدهم نیز بازتاب یافته: دهقان جوانی که اعضای خانوادهاش را به قتل رسانده و تنها پس از انتشار شهادتنامهاش، وارد گفتوگو میشود. اما همین شهادتنامه نیز، بهمحض تفسیر، بار دیگر به دام ساختارهای عقلانی میافتد. در نتیجه، جنون همواره یا طرد میشود یا در فرایند بازنمایی، ماهیت خود را از دست میدهد. آنچه در نهایت باقی میماند، نه گفتار، که سکوت است، سکوتی که نه فقدان معنا، بلکه بازتاب ناتوانی زبان در دربرگرفتن امرِ جنونآمیز است.
✍️ از مقدمۀ کتاب
□ پنیر و کرمها | کارلو گینزبورگ | ترجمۀ ابوذر فتاحیزاده، محمدجواد عبدالهی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد سخت، چهل و شش +۳۳۰ صفحه، ۴۰۰.۰۰۰ تومان، #پیشنهادنو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«برابری» از سه زاویه (۳)
علت ترس انسانها از یکدیگر برابری طبیعی انسانها و تمایل آنها به آسیب زدن به یکدیگر است. از همین رو نمیتوانیم از دیگران انتظار امنیت داشته باشیم یا امنیت را برای خود تضمین کنیم. به یک انسان بالغ بنگرید و ببینید که چقدر جسم انسانی او شکننده است (و اگر جسم او تباه شود، تمام نیرو قوت و حکمت او نیز با آن تباه شوند)؛ ببینید که حتی برای ضعیفترین فرد، کشتن انسانی قویتر از خودش چقدر آسان است. هر قدر هم که شما به قوت خود اطمینان داشته باشید نمیتوانید به سادگی باور کنید که بنا بر طبیعت برتر از دیگران ساخته شدهاید. آنهایی که قدرتی برابر علیه یکدیگر دارند، برابرند [=آنهایی برابرند که میتوانند کارهای برابری را علیه یکدیگر انجام دهند]؛ و آنهایی که بزرگترین قدرت، یعنی قدرت کشتن را دارند، در واقع قدرت برابر دارند [=آنهایی که میتوانند بزرگترین کار را، یعنی کشتن، انجام دهند، میتوانند کارهای برابر انجام دهند]. بنابراین همۀ انسانها بنا بر طبیعت با یکدیگر برابرند. نابرابری بالفعل ما به واسطهٔ قانون مدنی شکل گرفته است.
□ در باب شهروند | توماس هابز | ترجمۀ یاشار جیرانی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، پنجاه و چهار + ۳۳۲ صفحه، ۵۵۰.۰۰۰ تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«برابری» از سه زاویه (۱)
نظامی مشروع است که این دو اصل کلی بیطرفی و جانبداری معقول را به گونهای با هم جمع کند که هیچ کسی نتواند ایراد بگیرد که به منافعاش اهمیت کافی داده نشده است یا مطالباتی که از او توقع میرود زیاده از حد است. آنچه رد یک نظام را برای کسی معقول میکند، و از اینرو، آن را نامشروع میگرداند، یکی از این دو عامل است: یک نظام آدمی را در مقایسه با دیگران در فقر و تنگدستی رها کند (که این با بیطرفی نمیخواند) یا نظام از او مطالبۀ بیش از حدی داشته باشد به نحوی که منافع و تعهداتش را در مقایسه با جایگزین قابل وقوع فدا کند (که این با جانبداری معقول همخوانی ندارد).
□ برابری و جانبداری | تامس نیگل | ترجمۀ جواد حیدری | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۵۰ صفحه، ۳۴۰.۰۰۰ تومان،ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«امید» از سه زاویه (۲)
امید، در نگاه رایج، اغلب به رؤیایی کودکانه تقلیل مییابد؛ یک پناهگاه عاطفی برای زمانهای دشوار. اما در کتاب آرمانشهر واقعبینان، روتخر برخمان امید را به چیزی جدیتر بدل میکند: ابزاری سیاسی، نشانهای از بلوغ فکری، و نیرویی برای ساختن آیندهای ممکن. برخمان مینویسد: اگر توانستهایم به ماه برویم، چرا نتوانیم فقر را ریشهکن کنیم؟ چرا ساعت کاری را کاهش نکنیم؟ این پرسشها کودکانه نیستند؛ بلکه حاصل یک ایمان تاریخیاند. ایمان به اینکه جهان، برخلاف آنچه القا میشود، تغییرپذیر است و تاریخ، گاه در جهت بهتر شدن حرکت کرده، اگر جرئتِ تخیل وجود داشته باشد.
امید برای برخمان نه احساس، بلکه نقشهای عملیاتی است. او نشان میدهد که برنامههایی چون کاهش ساعت کاری، نه ایدههایی عجیب، بلکه راهحلهایی آزمایششدهاند؛ رهاشده در کشوهای بایگانی. امید، یعنی بیرون کشیدن همین ایدهها، غبارزدایی ازشان، و ساختن آیندهای که هنوز نرسیده.
در جهانی که واقعگرایی بهانهای برای بیعملی شده، برخمان امید را به واقعبینان بازمیگرداند. امیدی که میگوید: جهان را میتوان از نو ساخت، اگر بخواهیم.
□ آرمانشهر واقعبینها | روتخر برخمان | ترجمۀ مزدا موحد | چاپ سوم ۱۴۰۲، نشرنو | قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۶۹صفحه، ۲۵۰.۰۰۰ تومان، #پیشنهادنو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«سیمون دوبوار» از سه زاویه (۳)
رمان «همه میمیرند» که راوی سوم شخص دارد با زندگی رِژین، بازیگر خودشیفته تئاتر، آغاز میشود. رِژین که دائم در سفر است روزی با رایموندو فوسکا، قهرمان رمان که زندگی جاودانه یافته و بر شهر کوچک کارمونا در ایتالیا فرمان میراند، آشنا میشود.
برای فوسکا زمان معنایی ندارد و نفرین زندگی ابدی، روح انسانی او را کشته و به موجودی بیجان تبدیل کرده که بارها سعی میکند خودش را بکشد اما موفق نمیشود و سرانجام تصمیم میگیرد بخوابد تا اینکه رِژین او را در یک هتل بیدار میکند تا داستان زندگیاش را تعریف کند.
گوینده: نگین کیانفر
صداپرداز: حامد کیان
تهیهکننده: نشرنو
□ همه میمیرند | سیمون دوبوار | ترجمۀ مهدی سحابی | نشرنو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از طاقچه و فیدیبو
@nashrenow | nashrenow.com
«سیمون دوبوار» از سه زاویه (۱)
در سراسر ایتالیا جنگ بیداد میکرد. من هم در آن درهها و دشتها جنگیده بودم: چند خرمنی را آتش میزدیم و چند باغی را غارت میکردیم، اما پس از گذشت یک فصل، اثری از عبور ما به جا نمیماند. اما فرانسویها و نیروهای امپراتوری بیرحمانه آن زمینها را -که برایشان بیگانه بود- لگدکوب میکردند، هیچ رحمی به ساکنان آن نمیکردند؛ آبادیها سوخته بود، انبارها را منهدم کرده بودند، احشام را کشته و سدها را شکسته بودند، کشتزارها را به آب بسته بودند. چند بار در راه به گلهای از کودکان برخوردم که علف و ریشه درختان را میخوردند. جهان گسترش مییافت، انسانها بیشتر میشدند، شهرها بزرگتر میشد، مردم جنگلها و باتلاقها را بهصورت کشتزارهای حاصلخیز درمیآوردند، ابزارهای تازهای اختراع میکردند، جنگهایشان وحشیانهتر میشد، در کشتارها هزار هزار قربانی میشدند: انسان در همان حال که ساختن را یاد میگرفت، خراب کردن را هم میآموخت. انگار که خدایی سرسخت همۀ کوشش خود را صرف آن میکرد که میان زندگی و مرگ و میان رفاه و فقر توازنی بیمفهوم و تغییرناپذیر را حفظ کند.
□ همه میمیرند | سیمون دوبوار | ترجمۀ مهدی سحابی | نشرنو، چاپ بیست و هفتم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۴۱۴ صفحه، ۵۰۰.۰۰۰ تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«تامس هاردی» از سه زاویه (۲)
بعضى نویسندگان ذاتاً از همه چیز آگاهند؛ دیگران از بسیارى چیزها ناآگاهند. عدهاى، همچون هنرى جیمز و فلوبر، هم مىتوانند از مزایایى که استعدادشان به ارمغان مىآورد بهترین بهره را ببرند و هم نبوغشان را در طى خلق اثر مهار کنند؛ اینان از همۀ امکانات هر موقعیتى آگاهند و هرگز غافلگیر نمىشوند. از سوى دیگر، احساس مىشود که نویسندگان ناآگاه، مانند دیکنز و اسکات، ناگهان و بىرضایت خودشان برکشیده و به پیش رانده مىشوند. موج که فرو مىنشیند، آنان نمىدانند چه رخ داده است یا چرا رخ داده است. هاردى را باید در میان اینان قرار داد ــ و این سرچشمۀ قدرت و ضعف اوست. گفتۀ خود او، «لحظههاى شهود»، دقیقاً آن قطعههاى حاوى زیبایى و قدرت شگرف را توصیف مىکند که در هر کتابى که او نوشت مىتوان یافت. با فعال شدن ناگهانى قدرتى که نه ما مىتوانیم پیشبینىاش کنیم، و نه چنین مىنماید که مهارش بهدست اوست، صحنهاى از بقیهٔ صحنهها جدا مىشود.
✍️ ویرجینیا وولف دربارۀ تامس هاردی، ترجمۀ احد علیقلیان
□ بهدور از مردم شوریده | تامس هاردی | ترجمهٔ ابراهیم یونسی | نشرنو، چاپ هفتم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، بیست + ۵۲۲ صفحه، ۶۵۰.۰۰۰ تومان، #نقدنو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«عشق» از سه زاویه (۳)
بیونگ چول هان در این کتاب نشان میدهد که عشق -در معنایی قاطع که یک سنت دور و دراز تاریخی به آن اعطا کرده است- در معرض خطر است. ای بسا پیشاپیش مرده باشد- در هر حال، حالش هیچ تعریفی ندارد. از این رو عنوان کتاب احتضار اروس است.
اما ضربات چه کسی عشق حقیقی را چنین سخت فروکوفته است؟ خاطیان عبارتند از فردگراییِ امروز، تلاش برای تعیین ارزش بازاری همه چیز و مجموعهای از منافع پولی که حالا بر تمام شئون مسلط است. در حقیقت، عشق از پذیرش تمام هنجارها و معیارهای جهان معاصر -جهان سرمایهداریِ جهانیشده- سر باز میزند، زیرا عشق صرفاً توافقی برای همزیستی خوشایند میان دو فرد نیست؛ عشق فیالواقع تجربۀ رادیکالِ وجودِ دیگری است، چه بسا رادیکالترین شکل آن.
□ احتضار اروس | بیونگ چول-هان | ترجمۀ فریبرز همائی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، چهارده+۸۱ صفحه، ۱۱۰,۰۰۰ تومان، #ازکتاب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«عشق» از سه زاویه (۱)
شب فرو میافتد، عشق من. امروز که تمام شود آخرین روزی است که هنوز میتوانم در همان هوایی نفس بکشم که تو میکشی. این هفته هولناک بود و فکر میکردم که از آن بیرون نمیآیم. الآن، هجرت اینجاست. به خودم میگویم که رنج تنهایی و آزادی گریستن را ترجیح میدهم اگر هوایش به سراغم بیاید. و نیز به خودم میگویم وقت آن است که هر چه پیش میآید را بپذیرم با نیرویی که بر آن چیره شود. از همه سختتر سکوت توست و هراسی که با خودش میآورد. من هرگز نتوانستهام سکوتت را تاب بیاورم، چه این بار و چه بارهای دیگر، با آن پیشانی لجوج و صورت در هم کشیدهات؛ انگار تمام دشمنیهای جهان میان دو ابرویت جمع شده است. امروز باز تو را دشمن میبینم، یا غریبه، یا روگردان، یا بهسماجت در کارِ حاشای این موجی که مرا دربرمیگیرد. دستکم میخواهم چند دقیقه اینها را فراموش کنم و قبل از فرو رفتن به سکوت طولانیِ روزهای مدید با تو حرف بزنم.
«درد» از سه زاویه (۲)
مفلوک و زخمخورده بودم و به سختی خودم را اینجا و آنجا میکشاندم. بیوهزن جعبۀ داروهایش را که در فضای شیبدار زیر سقف پنهان کرده بود، بیرون آورد و قوطیای به من داد که کمی وازلین توی آن مانده بود. نمیتوانم تصور کنم که پیشترها معاشقه چه حس خوبی به من میبخشید؛ در واقع همیشه لذتبخش بود نه مایۀ رنج. هرگز مجبورم نکرده بودند و هرگز از سر ناچاری به آن تن نداده بودم. همهچیز، همانطور که بود، خوش و خرم بود. چیزی که حالا مرا به این فلاکت انداخته، زیادهروی نیست؛ این واقعیت است که تنم بیسیرت شده و به رغم میلش، از آن سوءاستفاده کردهاند و این درد واکنشی است که در مقابل تعرض نشان میدهد...
□ زنی در برلین | نویسندۀ ناشناس | ترجمۀ سیامند زندی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۳۸۲ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«جنگ» از سه زاویه (۳)
حوا کجا بود؟ عرق بر پیشانی احمد نشست. سنگینی بیحدی را بر دستهایش حس میکرد. وقتی که سربازها بر شانهها و کمربند دوکا چنگ انداختند و او را کشانکشان به پشت کامیون بردند و در را به هم کوبیدند، نفس راحت احمد بهسرعت جای خود را به تنفر از خودش داد، چون همان موقع که دوکا در کامیون، وسط خیابان حدود بیست متر آن طرفتر مرده محسوب میشد، او صحیح و سالم در اتاق نشیمن خودش بود. علامت 02 که به رنگ سفید بالای سپر کامیون نقش شده بود، نشان میداد که کامیون متعلق است به وزارت داخله، یعنی بازداشت هیچجا ثبت نمیشد، یعنی رسماً دوکا را نگرفته بودند، یعنی او دیگر هیچوقت برنمیگشت.
□ منظومهای از پدیدههای حیاتی | آنتونی مارا | ترجمۀ فرزانه قوجلو، محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۱، قطع رقعی، جلد شومیز، ۴۶۳ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«جنگ» از سه زاویه (۱)
پس این جنون خودویرانگری چیست؟ پس این وطنهای مغرور، این کشورهای دزدان، این ملتهایی که آدمکشی را چون وظیفه میآموزند چیست؟ چرا همهجا اینهمه کشتار میان آدمها؟ چرا همه یکدیگر را میدرند؟ از چیست این کابوس هولناک زنجیرهای و بیانتهای زندگی که هر حلقه آن نیش در گردن دیگری فرو میکند و از خوردن گوشتش لذت میبرَد، از دردش لذت میبرد و با مرگش زنده میماند؟ نبرد برای چیست؟ درد برای چیست؟ مرگ چرا؟ زندگی چرا؟ چرا؟ چرا؟...
□ پییر و لوسی | رومن رولان | ترجمۀ مینو مشیری | نشر نو، چاپ هشتم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۰۳ صفحه، ۱۲۰.۰۰۰ تومان، #ازکتاب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
تنهایی را دوست دارم، و وقتی تنها هستم هم غمگین میشوم، هم به طرز عجیبی احساس قدرت میکنم. گاهی دلم میخواهد تنهایی مطلق و بیوقفه و ابدی داشته باشم. همانطور که روی اسب نشسته بودم، مردی در ساحل عبور کرد، بهرغم سردی هوا پاچههای شلوارش را بالا زده بود، او چیزی در دست داشت احتمالاً ماهیگیر بود، از دیدن آدم خوشحال نشدم. تنهایی مطلق وجود ندارد، برای همین هیچچیز مطلقی در دنیا وجود ندارد. کاش تنهایی شدیدی داشتم که تنم را به درد میآورد، من را از شدت غم نابود میکرد قلبم را چنگ میزد و تکهپارهام میکرد. البته در واقع طالب چنین تنهاییای نیستم، من حتی یک تنهایی معمولی و موقت را هم نمیتوانم تحمل کنم چه برسد به چنین تنهایی وحشتناکی، اما با این حال، این واقعیت مانع از میل و اشتیاقم به تنهایی مطلق نمیشود.
□ تاریخ خاص تنهایی | احمد آلتان | ترجمهٔ علیرضا سیفالدینی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۰۵ صفحه، قیمت: ۱۳۰.۰۰۰تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
زندانی خود میداند که زندانی است و طرد شده، و به جایگاه خود در برابر رؤسا واقف است، اما هیچ حصار و غل و زنجیری نمیتواند او را وادارد که فراموش کند انسان است. او حقیقتاً انسان است و باید با او انسانی برخورد شود. خدای من! برخورد انسانی حتی ممکن است کسانی را هم که وجه انسانیشان مدتهاست رنگ باخته انسان کند. با این بینوایان باید انسانیتر از دیگران رفتار کرد. این رفتار مایهٔ شادی و نجات آنها میشود.
□ یادداشتهایی از خانۀ مردگان | فیودور داستایفسکی | ترجمۀ سعیده رامز (ترجمه از روسی) | نشر نو، چاپ هشتم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۴۰۸ صفحه، قیمت: ۵۰۰.۰۰۰تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com