#وشەی_کوردی
داوای یارمەتیکردن، یارمەتیخواستن، یارمەتیخوازی = استعانت
خەڵات، بەخشش، بەهرە، دەسەنە = موهبت
قانعبوون، وەڵام وەرگرتن، ڕازیبوون، قسەپێنەمان = مجاب شدن
یاریدەدەر، یارمەتیدەر، ئاریکار = مددکار
بەخشین، پێدان، دان = اعطا
گیرابوون، قەبووڵبوون، پەژیران = اجابت شدن
گوێڕایەڵی، فەرمانبەری، ملکەچی، گوێدێری، گوێداری = اطاعت
دەستچوویی، دەستڕۆشتوویی، توانایی، توانین = استطاعت
ڕەپاڵدراو، بەستراوە، وەپاڵنراو، وەپاڵدراو = منتسب
ملکەچ، گوێڕایەڵ، فەرمانبەر = مطیع
هاوڕێژە، شیاو، هاوڕێک، گونجاو = متناسب
وانەبێژ: مامۆستا محەممەد کوردی
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
در 21 رجب 1329 هجری قمری محمد علی شاه مخلوع و برادرش شعاع السلطنه و امیر بهادر با شش هزار نفر ترکمان وارد گمیش تپه ـ در سرحد روسیه بر ساحل دریای خزر ـ می شوند. سپس شاه به سپهدار تلگراف می زند که تهران را قبضه نماید. وکلای مجلس در جلسه 28 رجب رأی به اخراج و تبعید سپهدار اعظم و محتشم السلطنه و معاون الدوله می دهند. در کردستان، سالارالدوله در 2 شعبان 1329 هجری قمری در معیت شیخ محمد مردوخ از سنندج به کرمانشاه عزیمت می کنند. در روز سوم عزیمت، اعلانی در تهران انتشار می یابد، بدین مضمون:
«وکلای مجلس در جلسه 2 شعبان 1329 هجری قمری، بر حسب پیشنهاد مستر شوستر آمریکایی خزانهدار کل ایران، برای اعدام کنندگان شاه و برادرانش جایزه تصویب کردهاند». در 7 شعبان 1329 هجری قمری سالارالدوله به همراه اردویش به کرمانشاه می رسد. در 9 شعبان, تلگرامی از سان پطرزبورگ از سوی محمد علی شاه قاجار می رسد؛ بدین مضمون: «از آستارا به سان پطرزبورگ به بغداد به کرمانشاه ـ برادر عزیزم سالارالدوله؛ من با شش هزار سوار بلباس و ترکمان برای طهران آمدم. شما هم خیلی زود خودت را به دروازه طهران برسانید. ابداً به اردوی تیاتر طهران اعتنا نکنید. همه با هم سه هزار نفر بختیاری و غیره است. هرچه زودتر خودت را برسان چون که دیر رسیدن شما می تواند سکته بزرگی به نقشه اردوی ما برساند ـ محمد علی شاه قاجار».
سالارالدوله نیز در پاسخ، تلگرامی به مضمون زیر به محمد علیشاه مخلوع مخابره می کند:
«از کرمانشاه به بغداد، به سان پطرزبورگ، به آستارا، به اردوی شاهنشاهی؛ خاکپای مبارک اعلیحضرت قوی شوکت اقدس شاهنشاهی محمد علی شاه قاجار ارواحنا وارواح العالمین فداه. بنده هم با بیست و پنج هزار سوار عشایر جاف و کردستانی و کلهر و سنجابی و پشتکوه والی و افواج کردستان و کرمانشاه و گروس در کرمانشاه هستم. انتظار نظرعلی خان و قوای لرستان را دارم. همدان را هم تصرف نمودهام. در همین دو سه روزه با خواست خداوندی و اقبال بیزوال شاهنشاهی به جانب طهران حرکت خواهم نمود که در آنجا خاکپای مبارک همایونی را با یک دنیا مسرت و شادمانی بوسیده، در مقابل تخت شاهنشاهی گردن چاکری خم نمایم. جان نثار سالارالدوله».
در روز 12 شعبان 1329 هجری قمری، تلگرام دیگری از سوی محمد علی شاه به سالار الدوله می رسد؛ بدین مضمون: «برادر عزیزم سالارالدوله. تلگراف شما به من رسید؛ از مندرجاتش خیلی خوشوقت شدم. قوه طهران خیلی حقیرتر است از آنچه شما تصور می کنید؛ چون مقصود ما گرفتن طهران است، شما باید هرچه می توانید زودتر قشونتان را بفرستید برای گرفتن طهران. قشون تیاتر طهران حالا در ایوان کیف است. از این سبب با عجله بیایید؛ چون دیر رسیدن شما می تواند بکلی کار ما را خراب کند.
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
سالارالدوله پس از مدتی از سمت آذربایجان وارد ایران می شود و به تهیه ملزومات اردو و جمعآوری قشون اقدام می کند. پس از چندی، محمد علی شاه نیز از جانب اُدسا به سوی ایران حرکت می کند. در اواخر جمادی الثانی 1329 هجری قمری سالارالدوله به نزد محمود پاشای جاف می رود و در آنجا به گردآوری اردو مبادرت می کند. متعاقب این اوضاع، شب 2 رجب 1329 هجری قمری پیک سالارالدوله خطاب به اعیان و اشراف و رجال سنندج، می رسد و به آنها دستور داده می شود که مشروطهطلبان را دستگیر کنند. همان شب رئیس فوج دولتی همدان که در کردستان مستقر بوده، از فرط خوف و هراس با فوج و توپخانه، سنندج را ترک و فرار می کند. دیگر مأموران دولتی نیز هریک در صورت امکان، از شهر می گریزند. روز جمعه 10 رجب 1329 هجری قمری سالارالدوله با جمعیت جاف و عشایر سرحدی کردستان به نزدیکی سنندج می رسند. عموم اهالی شهر و نمازگزاران جمعه و در رأس آنها حاج شیخ محمد باقر به استقبال آنها می شتابند. عصر شنبه 11 رجب، بخشی از اردو و سپس 12 رجب 1329 هجری قمری خود شاهزاده سالارالدوله با صدو پنجاه نفر از رؤسا و بزرگان اردو، به قلعه حکومتی دار الایاله سنندج وارد می گردند. سالارالدوله بلافاصله پس از ورود، مردوخ را به قلعه حکومتی احضار و از وی تقاضای همکاری می کند. مردوخ خود در این زمینه می نویسد:
«ساعت چهار از شب رفته آدم به سراغ اینجانب فرستاد. به مجرد ملاقات، قرآن کوچکی که حمایل کرده بود، از بغل درآورد و گفت به حق این قرآن اگر من پیش ببرم، شما در مقدرات من و برادر من شریک خواهید شد. شما هم باید قسم یاد نمایید که به من خیانت نکنید و مشروطه را از خیال خود خارج نمایید. گفتم قسم حضرت اقدس برای من در عین این اقتدار منتهی درجه صمیمیت حضرت اقدس را به من ثابت می کند که مرا بیاختیار وادار به بذل جان و مال می نماید. ولی قسم من برای حضرت اقدس والا در این نصف شب که چند هزار نفر عشایر اطراف مرا گرفتهاند، ضعف نفس مرا نشان می دهد. بنابراین بدون قسم از صمیم قلب قول می دهم که توانایی خودم را در این مقصد به مصرف برسانم. به شرط اینکه حضرت اقدس هم در مواقع لازمه عرایض صادقانه مرا توجه بفرمایند. شاهزاده به همین قول ساده که خالی از هرگونه آلایش بود قناعت فرمود .. مختصر تا شاهزاده در کردستان بود، شب و روز مرا راحت نگذاشت. اول آفتاب تا ساعت شش و هفت از شب رفته در دارالحکومه معذب بودم و هیچ اقدامی بدون حضور من نمی کرد. حتی تمام تحریرات کتبی و تلگرافی او به عهده این جانب بود»
یک روز پس از ورود سالارالدوله به شهر، مابقی اردو به همراه شیخ علاءالدین و شیخ صادق و شیخ مظهر برادران شیخ حسامالدین و شیخ غنی مردوخی نماینده محمودپاشای جاف به شهر وارد می شوند. به این ترتیب در روزهای بعد نیز به تدریج رؤسای عشایر کردستان با جمعیت جنگی خود به شهر وارد می شوند و به سالارالدوله می پیوندند. از جمله سلیمان خان شرفالملک و حسین خان مظفر السلطنه و عباس خان ظفر السلطان (سردار رشید) و همچنین داودخان کلهر (از کرمانشاه)، جزو آن دسته از رؤسای عشایر هستند که در این اردوکشی به سالارالدوله پیوستهاند
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
هم استانی های عزیز
همایش دف نوازان ایران در تاریخ ۳۰ شهریور(پنجشنبه)
در روستای زیبای هشمیز با سرپرستی
استاد منصور مرادی و خوانندگی احسان یاسین برگزار می شود. این همایش سال گذشته در پالنگان بسیار زیبا برگزار شد.
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
با پوزش از خبر کذب فوت خانم فتانه ولیدی بانوی آواز کردستان
بانو فتانه ولیدی زنده است!
خبر فوت هنرمند پیشکسوت سنندجی بانو فتانه ولیدی پخش شده اما بعد از پیگیری از سنندج مشخص شد خبر فوت ایشان شایعه است و صحت ندارد.
ماه بانوی آواز کردستان در حال حاضر ۷۰ ساله است و در خانهی سالمندان سنه زندگی می کند...
هنرنمایی دختر نوجوان کرمانشاهی خانم دریاکاکایی واحساساتی شدن داوران مسابقه
با تشکر از آقای عبدی
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
ویدیویی از کار طاقت فرسای سقزچینی منطقه گرمسیری عهشرهت ئیمامی بورول ...
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
مظهر خالقی ؛ بخشهایی از مستند مشاهیر کرد
هجدهم شهریور زادروز «مظهر خالقی»
با تشکر از آقای عبدی
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
xalidgraphic">عوسمان هەورامی خۆی نازانێت چەند گۆرانی وتووە من دەزانم!!
کاک #تاهیر_وەڵەدبەگی دانیشتووی گوندی نۆریاوی سەربە شاری پاوە چل ساڵە گۆرانییەکانی مامۆستا #عوسمان_هەورامی کۆدەکاتەوە، تا ئێستا زیاتر لە هەزار کاسێتی گۆرانی عوسمان هەورامی کۆکردووتەوە.
با تشکر از آقای اکرم ولدبیگی
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
از شنیدن خبر فوت شادروان خانم فاطمه اردلان بسیار متاثر شدم
بنده این واقعه دردناک رو خدمت وابستگان و خانواده محترمشان تسلیت عرض می کنم
و از درگاه خداوند متعال برای بازماندگان صبر مسئلت دارم
ما رو هم در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدانید
مدیریت کانال خاندان اردلان
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
#فێربوونی_وشەی_کوردی:
مطالعە= خوێندنەوە
جستجو= گەڕان
شکست خوردن= بەزین
شکوفایی= گەشانەوە
زحمتکش= ڕەنجبەر
محبوب= خۆشەویست
شاداب= گەش
روشن شفاف= ڕوون
ویژگی= تایبەتمەندی
ملی گرایی= نەتەوە خوازی
سبب= هۆکار
سرشماری= سەرژمێری
مرکز= ناوەند
مهاجر= کۆچەر
مدت= ماوە
پناهندە= پەنابەر
مسیر= ڕێگە
موافق= هاودەنگ
"بە کوردی بخوێنن و بە کوردی بدوێن"
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
سه روان ناهید
ئه ستتره ی به ربه یانی هونه ری کوردی
با تشکر از خانم بیگ زاده
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
اورامان تخت رو این بار از زوایه دیگر ببینید
باید تو دلش قدم بزنی، پلههاش رو بالا و پایین بری، از تکتک دالانها عبور کنی و با مردمش هم صحبت بشی تا ذرهای از زندگی پر ماجراشون رو درک کنی.
اینجا روستای اورامان تخت که در منطقه اورامانات واقع شده و نزدیک ۴۰هزار سال قدمت داره، یکی از زیباترین مناطق کوهستانی ایران و جاهای دیدنی استان کردستان است.
اورامان یکی از مناطق گردشگری زیبای ایران که هر ساله گردشگران بسیاری از این منطقه بازدید میکنند. هم چنین در سالهای اخیر بر حجم گردشگران خارجی این منطقه بکر و رویایی افزوده شده
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
آبشار تاف ، کوه پراو ، کرمانشاه
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
🚫👆عجیب ترین تشییع جنازه ی ایران !
اینجا بهشت_سکینه کرج واین خانم مرحوم زهرا مدرس زاده وصیت کردند که بر سر مزارش همگی دف زنان و کف زنان و آوازخوان حاضر بشند!
فرزندانش هم یک گروه موسیقی بر سر مزارش حاضر کردند و این گونه عجیب ترین خاکسپاری ایرانی رقم خورد.
روز مرگم هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می انگور کنید!
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
هەوارگەی نازک خەیاڵان
مامۆستا میرزا ئەحمەدی داواشی
نووسین و خۆیندنەوەی : ئەکرەم وەلەدبەیگی
ئامادە کردەنی : دەنگی نۆریاو
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
زمانه بهرامیان مادر کامکارها.....
قطعه "وداع" اثر "ارسلان کامکار" برای فیلم "مادر"(علی حاتمی)
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
دوره سوم فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شیخ محمد مردوخ
در جریان قیام سالارالدوله قاجار (1329 – 1330 هجری قمری
پس از پناهنده شدن محمد علیشاه به سفارت روس در جمعه 27 جمادی الثانی 1327 هجری قمری، مجلسی مرکب از علما و اعیان و وکلای مجلس در بهارستان منعقد می گردد و با رأی این مجلس، شاهزاده سالارالدوله احمد میرزا قاجار پسر ارشد محمد علیشاه به سلطنت انتخاب و عضد الملک رئیس ایل قاجار به نیابت سلطنت برگزیده می شود. نیز سپهدار اعظم به عنوان رئیس الوزراء و وزیر جنگ و سردار اسعد بختیاری به عنوان وزیر داخله تعیین می گردند. عضد الملک در 5 صفر 1329 هجری قمری فوت می کند و ابوالقاسم خان ناصر الملک قراگوزلوی همدانی به نیابت سلطنت منصوب می شود. وی در 2 ربیع الاول 1329 هجری قمری به عنوان نیابت سلطنت قسم یاد می نماید.
در همین ایام، شیخ محمد مردوخ کردستانی در سنندج، از سوی مرحوم شیخ علی حسامالدین نقشبندی (عارف والامقام و مورد احترام کردستان) به اورامان فراخوانده می شود. شیخ حسامالدین از وی می خواهد با سالارالدوله قاجار که قصد داشته تاج و تخت را به برادرش محمد علیشاه مخلوع باز گرداند، همکاری داشته باشد و مقدمات تصرف مجدد ایالات و ولایات و حمله به تهران از جانب کردستان را برای شاهزاده فراهم آورد. مردوخ خود در این زمنیه می نویسد:
«با وجود سردی هوا و زیادی برف بر حسب امر شیخ حرکت نموده و در باغهکُن ملاقات شیخ به عمل آمد. فرمود مقصود از آمدن شما در این زمستان ملاقات سالارالدوله بود که چند روز قبل با لباس کردی اینجا آمده بود، می گفت در وینه (وین) با محمد علیشاه و شعاع السلطنه ملاقات نموده با هم معاهده بستهاند که از دو طرف برای استرداد تاج و تخت موروثی حمله به ایران بیارند. سالارالدوله از طرف کردستان و کرمانشاه، محمد علیشاه و شعاع السلطنه با امیر بهادر و ارشدالدوله از طرف ترکمان. دولت روس هم گویا باطناً با موفقیت ایشان موافقت دارد. رؤسای جاف هم قول مساعدت به سالارالدوله دادهاند. خیلی منتظر شد که شما را هم ملاقات نماید، چون شما دیر رسیدید، او هم عجله داشت، حرکت کرد. من از طرف شما قول مساعدت به او دادم. قرار شد اوایل بهار او به عشایر جاف به خاک کردستان حرکت نماید. شما هم تا آمدن او زمینه کردستان را حاضر کنید. شاید این بدبخت ها دوباره به تاج و تخت خود نائل شوند»
مردوخ در اواخر زمستان همان سال به کردستان باز می گردد و قضیه را به حاج میرزا عبدالله خان امیرنظام حکمران کردستان اطلاع می دهد. امیرنظام نیز مشروح قضیه را به وزارت داخله مخابره می کند؛ اما قوام السلطنه وزیر داخله قضیه را به کل تکذیب می نماید و اظهار می دارد که: «این حرف ها بیاصل است و ما اطلاع داریم که حالا سالارالدوله در خیابان شانزهلیزه پاریس قدم می زند»
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
دکتر قطب الدین صادقی
استاد دانشگاه و کارگردان از دانشگاه سوربن فرانسه
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
دستخط محمد علیشاه در پاسخ عریضه حاج شیخ فضلالله نوری:
باسمه تبارك و تعالی
جنابان مستطابان حجج اسلام سلمهم الله تعالی عزم ما همه وقت بر تقویت اسلام و حمایت به شریعت حضرت نبوی (ص) بوده و هست. حال كه مكشوف داشتید تأسیس مجلس با قواعد اسلامیه منافی است و حكم به حرمت دادید و علماء ممالك هم به همین نحو كتبا و تلگرافا حكم به حرمت نمودند. در این صورت ما هم از این خیال بالمره منصرف و دیگر عنوان هم چو مجلسی نخواهد شد. لكن به توجهات حضرت امام زمان عجل الله فرجه در نشر عدالت و بسط معدلت دستور العمل لازم داده و می دهیم. آن جنابان تمام طبقات را از این عزم خسروانه ما بر نشر معدلت و رعایت حقوق رعیت و اصلاح مفاسد به قانون دین مبین اسلام حضرت خاتم النبیین (ص) و سلامه علیهم اجمعین اطلاع بدهید.
محمد علیشاه قاجار
با تغییراتی كه در اوضاع كشور عثمانی پیش آمد و فرقه اتحاد و ترقی در آن سرزمین پیشرفت نمود؛ سلطان عبدالحمید عثمانی از حكومت خلع گردید. اخبار این قضایا از طریق تلگراف خانههای خارجه به ایران می رسید و محمد علیشاه را رعب و هراسی وافر فرا گرفت. فعالیت مشروطهطلبان بار دیگر شدت گرفت. از آن جایی كه مرام ملیّون عثمانی پیشرفتی حاصل نمود؛ ملیّون ایران نیز به پیشرفت كار خود امیدوار گردیدند. در همین اثنا حاج شیخ فضلالله نوری هدف گلوله كریم دواتگر قرار گرفت و از ناحیه پا مضروب شد. در این اوضاع و احوال؛ محمد علیشاه از قضیه خلع سلطان عبدالحمید عثمانی خوف نمود و بار دیگر وادار به اعطاء مشروطیت گردید. لذا به جهت حفظ شئونات دربار؛ پس از برپایی یك جشن تشریفاتی؛ از سوی محمد علیشاه دستخط تجدید اساس مشروطیت صادر گردید.
و اما شیخ محمد مردوخ در این مقطع زمانی؛ حاج شیخ فضلالله را از پیشرفت امور در جهت مقاصد ملیّون آگاه می سازد و از او می خواهد كه به صف ملیّون بپیوندد اما شیخ فضلالله ناامیدی خویش را از پیوستن به ملیّون ابراز می كند و این راه را بی سرانجام می بیند و مرگ را بهتر از زندگی در سایه سفارت خانههای فرنگ می داند. اینك عین خاطرات شیخ محمد مردوخ را در همین زمینه مرور می نماییم:
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
«به موقف عرض بندگان اعلیحضرت شاهنشاه اسلامیان پناه خلد الله ملكه و سلطانه معروض می داریم در 12 شهر حال ـ شوال 1326 هجری قمری ـ كه كارگزاران دولت جمع كثیری از وجوه علماء و شاهزادگان و وزراء و امراء و اعیان و اشراف و تجار را حسب الامر به دربار گردون مدار احضار نمودند و از طرف قرین الشرف اراده سنیه را به اعطاء مجلس شورای عمومی و تأسیس قوانین آن ابلاغ فرمودند تمام حاضرین متفق الكلمه جواب عرض نمودند كه مجلس شورای عمومی منافی با قواعد اسلام است و ممكن الجمع نیست. چنانچه به رأی العین مشاهده كردیم و ما مسلمانان كه در تحت اقتدار سلطنت اسلامیه هستیم ابداً راضی نمی شویم كه وهنی به اسلام و دین ما برسد. و در مقابل احكام اسلامیه شاه و رعیت یكسان است و بر همه لازم است حفظ دین و آیین شریعت سید المرسلین (ص). بعد از آن تلگرافات عموم ولایات و ایالات كه قریب به دویست طغرا بود بعضاً تفصیلاً و بعضی بر وجه اجمال قرائت شد. و پس از آن احكام حجج اسلام و علمای اعلام ولایات گوشزد حاضرین شد و عرایض عدیده متظلمانه در استئمان از این بلیه عظیمه از طبقات علما و اهل علم و طلاب و تجار و اصناف كه غائب از آن محضر بودند یكان یكان خوانده شد. بعد ذلك؛ كلییه حضار مجلس از علما و تمام طبقات بتوسط جناب اشرف صدراعظم عریضه متضرعانه در استدعای انصراف از این عزیمت به حضور باهرالنور ملوكانه تقدیم داشتند. و پس از استیذان شرفیات حضور معدلت ظهور شدند. و استدعای مجدانه حضوری هم نمودند. و به وعده مراحم ملوكانه و قبول استدعای مقصد اسلامی با صدور دست خط انجم نقط مرخص شدند. تا كنون كه یوم 24 است از ناحیه مقدسه اعلیحضرت همایونی دست خط آسایش شرف صدور نپذیرفته. از آن جایی كه به حكم محكم خلاق عالم جل اسمه حفظ بیضه اسلام در قرون و اعصار بر عهده سلطان وقت و علمای اعلام است از آن روز تا حال همه روزه از داعیان مطالبه انجاز وعد و اصدار دستخط می نمایند و داعیان به دفع الوقت گذرانیده. تا امروز كه مطالبه از حد گذشت چاره ندیده جز شرفیابی در دربار معدلت آثار و به حمد الله نایل شدیم. و از پیشگاه همایونی ایفاء به وعد را جداً مستدعی هستیم. و چون این استدعا از جهت اداء تكلیف شرعی است از صاحب شرع رخصت رجوع نداریم. و متضرعانه جداً دستخط آفتاب نقط را در آسودگی اهل اسلام از اضطراب و وحشت و دهشتی كه در این مرحله دارند از سدء سنیه استدعا داریم. قسم به جمیع معظمات شرعیه ماها بلكه تمام اهالی اسلام این مملكت برای تأسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجه آن را جز هدم دین و هرج و مرج و هدر دماء محترمه و هتك نوامییس اسلامیه چیز دیگر نمی دانیم.
الامر امر الاقدس الاعلی ـ مطاع مطاع (اثر 73 مهر)
به عنوان تحلیل پایان این دوره از فعالیت های اجتماعی ـ سیاسی شیخ محمد مردوخ كردستانی؛ نكاتی چند در این زمینه قابل توجه است:
در این دوره از فعالیت ها؛ شیخ محمد مردوخ دو مشی كاملا متضاد را در پیش گرفته است. این دوره با بروز فعالیت های گسترده وی در قالب تشكیل انجمن های ولایتی در دفاع از مشروطیت آغاز می شود؛ اما پس از ظهور دوره استبداد صغیر در ایران و تعطیلی انجمن های ملی ولایتی؛ و ملاقات وی با شیخ فضلالله نوری؛ مشی رد مشروطیت را در پیش می گیرد و در باغ شاه تهران و در حضور محمد علیشاه؛ علیه مشروطهخواهان به ایراد لایحه مبادرت می ورزد. مردوخ خود در این زمینه ـ اتخاذ خط مشی دوگانه و متضاد ـ چنین توضیح می دهد: « ..اگر در مدح استبداد چیزی می نوشتم خلاف وجدان و منافی اقتضای فطرت بود. و اگر در مدح مشروطیت می نوشتم؛ خلاف عقل و اقتضای موقع بود. اگر هم به سكوت می گذرانیدم فرصت از دست می رفت. به علاوه تصور هم می كردم حكومت و مخالفین شاید در ضمن تحریرات خیراندیشانه خودشان سوابق حقیر را اطلاع داده باشند كه فلانی مشروطهخواه است (این حدس و تصور هم از قضا صائب بود. زیرا دو نسخه از بیان نامه افتتاحیه انجمن صداقت را كه سابق ذكر كردیم؛ برای حاج شیخ فضلالله و امیر بهادر فرستاده بودند. آنچه هم دلشان خواسته بود نوشته بودند). البته در مقابل هم چو پیشامدی سكوت موجب پیشرفت آرزوی مخالفین بود».
هم چنان كه گذشت؛ بی تردید مردوخ خطر استبداد و ارزش مشروطه را درك كرده بود؛ اما در جریان نهضت مشروطه؛ به ویژه پس از به توپ بسته شدن مجلس و ظهور دوره استبداد صغیر در عهد محمد علیشاه؛ گویی علمای سراسر ایران كه در آغاز از طلایهداران مشروطهخواهی بودند؛ از پیشرفت كارها در مجرای دینی؛ ناامید شده بودند و به تدریج از نهضت كنار كشیدند و اوضاع و احوال آن روزگار را مناسب اعطای آزادی های بیحد و حصر مورد ادعای مشروطهخواهان نمی دیدند و صبغه دینی را در جریان نهضت مشروطیت روز به روز كمرنگتر می یافتند. به همین دلیل؛ شیخ محمد مردوخ نیز كه نهایتا از هم فكران حاج شیخ فضلالله نوری بوده و از مفهوم مشروطیت؛ مشروطه مشروعه را طلب می نموده؛ سرانجام در مجلس باغ شاه به این نتیجه رسیده كه می بایستی فعلا در رد مشروطه سخن گوید. مردوخ در بخش پایانی سخنرانیش در باغ شاه؛ همین نكته را به وضوح بیان می دارد:
«.. ما نمایندگان ملت كردستان با صدای رسا كه عموم سفراء و نمایندگان دول هم جوار هم بشنوند؛ صریحا می گوییم ما ملت .. شایسته نعمت مشروطیت نیستیم و مزاج مملكت ایران هنوز استعداد این نوش دارو را پیدا نكرده است. ما هنوز قیم لازم داریم. و امور زندگانی ما در تحت قیمومت و سرپرستی دولت باید اداره شود. اگر هم برای ترقی و سعادت مملكت؛ مشروطه لازم باشد؛ باید خود دولت زمام آن را دست گرفته در اعماق مملكت جاری نماید كه بیش از این در نظر خودی و بیگانه شرمسار نگردیم. رأی ما همین است و بس و غیر از این رأی دیگری نداریم».
پس از مجلس باغ شاه؛ شب 24 شوال 1326 هجری قمری حاج شیخ فضلالله نوری و جمعی از علما عریضهای به شاه نوشتند و در آن انحلال مجلس شورای ملی را خواستار شدند. اینك متن عریضه:
در ادامه خواهیم خواند
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
ادامه ی دوره ی دوم فعالیت های اجتماعی سیاسی شیخ محمد مردوخ
«به تاریخ 6 شوال 1326 هجری قمری؛ حضرت غوث الانام آقای حاج شیخ فضل الله نوری دامت بركاته. در معیت آقایان حجهالاسلام و شیخ المشایخ كردستان احرام طوف كعبه حضور بسته با یك قلب مملو از اشتیاق عرض می كنم:
عـــزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا درآید؛ چیست فرمان شما؟
الاحقر ـ محمد امام جمعه».
متن جوابیه حاج شیخ فضلالله نوری به تلگرام شیخ محمد مردوخ؛ به فاصله چهار ساعت از زمان ارسال پیام:
«حضور حضرت آقای امام جمعه كردستان دامت افاضاته. مقدم آقایان حجج اسلام را به فال نیك گرفته عزم سرافرازی دارید: سلام علیكم طبتم فادخلوها خالدین. فردا ظهری فرزندی حاج میرزا هادی با جمعی از آقایان دیگر در دو فرسخی شهر منتظر قدوم آقایان خواهند بود. چون ملاقات نزدیك است بیش از این زحمت نمی دهد. فضلالله نوری».
پس از ملاقات شیخ محمد مردوخ با شیخ فضلالله نوری در 12 شوال 1326 هجری قمری؛ همگی با هم بالاتفاق ـ مردوخ و همراهان و شیخ فضلالله و همراهان ـ به تهران می روند. این هیئت؛ در مجلسی مركب از سفرا و علما و طبقات مختلف مردم تهران كه در باغ شاه منعقد می گردد؛ شركت می كنند. مردوخ در این مجلس به عنوان امام جمعه كردستان لایحهای به طرفداری از محمد علیشاه و در رد مشروطیت قرائت می كند. وی در 28 رجب 1327 هجری قمری باز می گردد.
مردوخ در ادامه فعالیت های اجتماعی ـ سیاسی خویش؛ در دوم ذیقعده 1327 هجری قمری هیئتی به نام (هیئت ترقی و تهذیب الاخلاق) با شركت متجاوز از دوازده هزار تن از اقشار گوناگون در سنندج تشكیل می دهد. از مهم ترین اقدامات این هیئت؛ انعكاس ابراز تنفر و انزجار مردم كردستان از اشغال ایران توسط قوای متجاوز روسی و نیز آماده سازی و بسیج عموم اهالی كردستان جهت شركت در جهاد عمومی بوده است. در این زمینه بخشی از تلگرام هیئت ترقی كردستان؛ به انشای شیخ محمد مردوخ؛ در 12 ذیقعده 1327 هجری قمری به رئیس الوزراء ایران را مرور می نماییم:
«.. ما هیئت ترقی كردستان؛ از طرف عموم اهالی كردستانیان؛ با نهایت استغاثه و تضرع .. رجا و تمنا داریم كه به نام رفع خستگی دلیران آذربایجان و دلاوران بختیاری كه در اعاده مشروطیت بذل مساعی نموده خسته شدهاند؛ تا ایشان تجدید نفس می نمایند افتخار پیشقدمی این جهاد را به ما شافعیمذهبان فداكار مرحمت فرمایند كه خود را پروانهوار به آتش دشمن زده؛ صغیر و كبیر و برنا و پیر خود را اولین صف قربانی خاك وطن بسازیم. ما كه مذهب خود را در كشتن و كشته شدن مثاب و مأجور می دانیم؛ هیچ مانعی برای اقدام به این امر خیر در جلو نداریم و می خواهیم به وسیله این فداكاری مصاف موسعی برای جریدهنگاران و مورخین عالم تهیه نمائیم كه عرصه میدان جراید و تواریخ را جولانگاه سمند اقدام خود قرار داده؛ معاملات ننگین و فجایع شرمآگین را كه همسایگان نسبت به ما ملت شش هزار ایران معمول می دارند؛ ثبت و ضبط نمایند
ادامه دارد
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
آبشار تاف ، کوه پراو ، کرمانشاه
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
دوره دوم فعالیتهای اجتماعی ـ سیاسی شیخ محمد مردوخ كردستانی
این دوره را كه از ربیع الثانی 1325 هجری قمری آغاز می شود؛ از مهم ترین و برجستهترین دورههای فعالیت های اجتماعی ـ سیاسی مردوخ به شمار می رود و هم زمان است با اوج گیری نهضت سراسری مشروطیت در ایران
در آغاز این دوره؛ میرزا اسماعیل خان ثقهالملك به حكمرانی كردستان منصوب می شود. وی هرچند به ظاهر از سوی دولت مركزی حكومت كردستان را در اختیار داشته است؛ اما در نهان؛ از ملیّون بوده و از سوی مشروطهخواهان مأمور گردیده بود تا كردستان را با قیام سراسری ایران هماهنگ سازد و زمینههای انقلاب مشروطه را در این دیار فراهم آورد. ثقهالملك پس از چندی؛ در یك ملاقات خصوصی به رسم استمزاج؛ نظر مردوخ را نسبت به مشروطیت جویا می شود و سپس از وی می خواهد كه به عنوان طلایهدار این حركت؛ با نهضت مشروطهخواهی ایرانیان هم گام گردد و اقدامات لازم را در این زمینه آغاز نماید.
مردوخ در پاسخ به دعوت ثقهالملك اظهار می دارد: «پیش از این نیز پیرامون این موضوع از سوی دوستانم در تهران اشارتی مبنی بر لزوم تشكیل انجمن های ملی در كردستان به من شده است». بدین گونه؛ مردوخ با جلب حمایت حكمران مشروطهخواه كردستان؛ به اورامان می رود و به محضر شیخ علی حسام الدین نقشبندی ـ عارف بلند پایه كردستان ـ می شتابد و موافقت وی را درباره بسیج نمودن مردم سنندج و تشكیل انجمن های ملی حامی نهضت مشروطیت؛ جلب می كند. مردوخ پس از بازگشت به كردستان؛ انجمن هایی در محلههای شهر سنندج تشكیل می دهد و اقشار مختلف مردم را ـ اعم از علما و اعیان و رجال طراز اول شهر ـ متشكل می سازد و به طرفداری از مشروطیت بیانیهای انتشار می دهد و انجمنی موسوم به (انجمن صداقت) در سنندج تأسیس می نماید.
مردوخ در ادامه این دوره از فعالیت هایش؛ چندین انجمن دیگر ـ به نامهای (حقیقت) و (اخوت) و (صلاحت) ـ در محلات شهر سنندج تأسیس می كند و هم چنان در راستای زمنیهسازی جهت ظهور نهضت مشروطیت در كردستان؛ می كوشد. پس از سوء قصد به جان محمد علی شاه در محرم 1326 هجری قمری؛ شاه نسبت به مشروطهخواهان بدبین می شود و بدین گونه پس از وقوع یك سلسله وقایع در تهران؛ به دستور محمد علی شاه تلگراف خانه ضبط و روابط بین مجلس شورای ملی و ولایات قطع و تحت ریاست پالكونیك لیاخوف روسی حكومت نظامی اعلام می شود. مجلس به توپ بسته می شود و از این پس یك سلسله وقایع تلخ وناگوار در تهران و ولایات ایران رخ می دهد كه این دوره از تاریخ ایران به (دوره استبداد صغیر) اشتهار دارد. در طی این دوره؛ ثقهالملك حكمران كردستان معزول و شاهزاده ظفر السلطنه به جای وی به حكمرانی كردستان منصوب می شود. سپس انجمن های ایالتی در سراسر ایران و از جمله در كردستان تعطیل می گردد. در این زمان؛ شیخ محمد مردوخ كه اوضاع و شرایط سیاسی را نامساعد و وخیم می بیند؛ به همراه شیخ نجم الدین حجه الاسلام و شیخ محمد وسیم آغا برا ـ دو تن از روحانیون كردستان ـ سنندج را به عزم تهران ترك می كنند. این سه تن؛ بر سر راه خود؛ هنگامی كه به همدان می رسند؛ تلگرافی به انشای مردوخ مبنی بر كسب رخصت دیدار به حاج شیخ فضل الله نوری در رباط كریم؛ مخابره می كنند. بدین مضمون:
ادامه دارد
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
ادامه ی دوره ی اول فعالیت های اجتماعی با گرایش های دینی
باز جمعی از مدافعین پیدا شده؛ آنها را عقب زدند و در جلو اُرسی صف دفاع بستند. مهاجمین كه از ورود به حجره مأیوس شدند؛ به پشت بام حجره شتافته؛ خواستند كه با بیل و كلنگ حجره را بر سر ما خراب كنند. ناگاه از روزنههای ارسی دیدیم كه مصطفی بیگ شهبندر با آقا نصرالله تبعه و جمعی از اتباع عثمانی با حال شتاب مسلحاً رسیدند. از دم دروازه مسجد شروع كردند به زدن مردم و مهاجمین را مورد حمله قرار دادند. در ظرف پنج شش دقیقه؛ عرصه حیاط از وجود مخالفین خالی و مملو از جمعیت امدادی ما شد. رعایای تودار هم كه قریب سی نفری به شهر آمده؛ در منزل ملا محمد جعفر متولیباشی بودند؛ با تفنگ و یراق جنگ در معیت ملا موسی پسر متولیباشی؛ به كمك ما آمدند. سید عبدالرحمن و سید عبدالرحیم نامان رواندوزی هم كه در مسحد خورشیدلقا خانم (جلو خانه مشیردیوان) نزد ملا عبدالعظیم درس می خواندند؛ با یك عده از طلاب دامن رشادت به كمر زده؛ با خنجر و طپانچه و چماق وارد و به هیئت امدادیه ملحق شدند كه بالأخره ابوی و این جانب در میان احساسات دوست و احباب به منزل مراجعت كردیم. نماز جمعه آن روز برگزار نشد. حسام الملك حكمران به واسطه كشته شدن شاه و تزلزل مملكت جرأت دخالت نداشته. تمام این وقایع را كان لم یكن تصور نمودند. تلگراف خانه راپورت قضایا را به دولت داده بودند. حكم تلگرافی از طرف میرزا علی اصغر خان اتابك اعظم خطاب به حكومت صادر شد كه از قراری كه اطلاع رسیده؛ ملا عبدالرزاق امین الاسلام با جمعی از اشرار و اوباش در مسجد جامع بر آقای امام جمعه و پسرش شوریده و قصد قتل ایشان را كردهاند و شما ساكت نشستهاید. البته به فوریت از مرتكبین شرارت مجازات كامل به عمل آورده؛ ملا عبدالرزاق را هم تأدیب نمائید و نتیجه را اطلاع بدهید. حكومت از شدت جبن قادر بر هیچ گونه اقدامی نبوده؛ در جواب گفته بود كه فعلا مقتضی نیست».
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
دوره اول فعالیتهای شیخ محمد مردوخ را می توان دوره فعالیتهای اجتماعی ـ با گرایش های دینی ـ زندگی وی تلقی نمود. در خلال این سال ها؛ زمینه فعالیت های وی بیشتر محلی؛ و مشتمل است بر رقابت های معمول در میان علما ومدرسین آن دوره شهر سنندج بر سر كسب امتیازات دیوانی و نیز جلب حمایت اقشار مردم؛ به ویژه قشر بازاری.
شورش ملا عبدالرزاق امین الاسلام سنندجی بر شیخ عبدالمؤمن سوم امام جمعه سنندج و پسر جوانش شیخ محمد مردوخ؛ بهترین نمونه چنین رقابت ها و كشمكش هایی است در جامعه آن روز سنندج بر سر نیل به اقتدار اجتماعی در میان علما. در جریان این شورش؛ حكومت كردستان هیچ گونه كنترلی بر اوضاع نداشته؛ اما به هر حال؛ با پشتیبانی های حكومت مركزی و دربار قاجار؛ امام جمعه را مورد حمایت رسمی قرار می دهد. در این ارتباط؛ البته از نفوذ اجتماعی و اقتدار علمی خاندان مردوخ در طول سدههای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هجری قمری در كردستان و به ویژه در مناطق اورامانات و اردلان؛ نیز نباید غافل بود. به هر حال؛ این شورش به نفع امام جمعه و پسرش شیخ محمد پایان می پذیرد. تنها نتیجه این غائله در سنندج؛ همانا افزایش اعتبار و نفوذ اجتماعی خاندان مردوخ بوده است.
اینك به تفصیل؛ رخدادهای غائله ملا عبدالرزاق امین الاسلام را در یوم جمعه 12 صفر 1314 هجری قمری مطابق با 1275 شمسی و 1896 میلادی؛ بر اساس نوشته خود شیخ محمد مردوخ؛ مرور می نماییم:
«روز جمعه .. این جانب به رسم معمول در معیت ابوی به مسجد جامع رفته كه نماز جمعه را بخوانیم. هنگامی كه من می خواستم بالای منبر بروم خطبه بخوانم ملا عبدالرزاق امین الاسلام در نتیجه یك سلسله مقدماتی كه شایان ذكر نیست؛ جانماز خود را برداشته گفت ما پشت سر طفل نابالغ نماز نمی خوانیم. این را گفت و با یك عده از كسان خود كه حاضر الذهن بودند از مسجد خارج شد. رفتن او در وضعیت اهل جماعت اثری نداشته كسی به او اعتنایی نكرد. به میان حیاط مسجد كه رسید و دید كسی دنبال او نمی رود. همان چند نفر الواط و اراجیف را كه همراه او بودند با خنجر كشیده و فحش و دشنام به میان مسجد عودت داد كه مردم را متفرق كند. فقیه رحیم نام كه نزد شیخ شكرالله عموزاده؛ درس جامی می خواند دست به خنجر رو به من و ابوی كه در میان محراب بودیم به قصد قتل حملهور شد. شیخ محمد نسیم مردوخی با جمعی از اهل جماعت جلو محراب را گرفته؛ در بین ما و مشارالیه حایل شدند. بالأخره آن چند نفر الواط كه به میان مسجد آمدند؛ با هرزگی و شرارت؛ مردم را از مسجد خارج و به میان حیاط سوق دادند. من و ابوی هم بیرون آمده كه به منزل مراجعت كنیم. در حیاط اهل جماعت ممانعت كرده گفتند خود امام جمعه در همین جا (میان حیاط) احرام بسته؛ ما نماز خود را پشت سر او می خوانیم. همگی جانمازها را روی خاك انداختند و ابوی را مكلف به امامت كردند و پشت سر او اقتدا بستند. سوره حمد را كه به آخر نرسانیده بود؛ مجددا همان عده الواط در تحت ریاست ملا علی نقی صدر الشریعه با حربه و اسلحه برگشته؛ مردم را متفرق كردند و برای كشتن ابوی و من دوباره حمله آوردند. جمعی به جلوگیری و دفاع پرداخته در میان جذر و مدهای مهاجمین و مدافعین؛ ما خودمان را به میان حجره مدرس رسانیدیم و فورا ارسی ها را پایین كشیدیم. ملا لطفالله شیخ الاسلام و جمعی كه میان حجره بودند از ترس این كه مبادا مهاجمین به میان حجره بریزند؛ سریعا برخاسته فرار كردند و ما را تنها گذاشتند. ما هم از خوف اشرار در حجره را بسته؛ دو نفری در میان حجره محبوس ماندیم. آدم های ما هم كه بیرون بودند؛ فرار كرده؛ هم خود را نجات می دادند و هم دوستان و آشنایان را خبر داده بودند. ناگاه دیدیم الواط و مخالفین هجوم آورده؛ یكی از اُرسی ها را شكستند كه داخل حجره شوند.
ادامه دارد
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
با بزرگان کردستان
آیت الله محمد مردوخ کردستانی
یکی از علمای به نام و اثرگذار در کردستان، شیخ محمد مردوخ است. ایشان دارای آتار و تألیفات فراوانی است از جمله:
کتاب فقه محمدی در فقه امام شافعی و تاریخ کردستان و فرهنگ مردوخ.
وی در ریشه شناسی کلمه مردوخ می نویسد که واژەای است آسوری به معنای آینه خداست. وی در سال 1256 شمسی متولد شده پدرش شیخ عبدالمؤمن، امام جمعه سنندج بود. از هفت سالگی شروع به تحصیل کرده و دروسی چون صرف و نحو و منطق و حساب و هندسه را خوانده و علاوه بر پدرش، نزد علمایی چون شیخ عبدالرحمن، عمویش، و شیخ محمود لونی درس خوانده. در 1299 قمری پدرش، نامەای به ناصرالدین شاه قاجار می نویسد و پس از اشاره به اینکه فرزندش طبق احکام نجوم(زایچه طالع) عمر طولانی خواهد داشت و مقامات عالیه را طی خواهد کرد مایلم پس از درگذشت من، امامت جمعه و قضاوت کردستان را که خلفاً بعد سلف در دست خانواده مردوخ بوده به او واگذار شود چون اجازه این دو شغل در مذهب اهل تسنن، بستگی به رأی و اراده پادشاه دارد. ناصرالدین شاه هم پس از چند روز فرمان همایونی امامت و خطابت جمعه و قضاوت سنندج را برای وی صادر می کند.( 1309 قمری) که در آن زمان وی دوازده ساله بوده.
پدرش در 1314 وفات می یابد. از سوی سالار الملک فرزندامیرنظام گروسی، حکمران کردستان و حسنعلی خان امیر نظام گروسی، فرمان امامت جمعه و قضاوت کردستان به انضمام یک قبضه سر عصای مرصع از طرف مظفرالدین شاه برای وی صادر می شود. علمایی چون ملاحبیب الله فخرالشریعه و ملااسکندر در اداره امور دفترش او را کمک می کنند. بعد می نویسد علاوه بر مطالعه علوم عقلی و نقلی، گاه و بیگاه به سواری و تیراندازی و شکار می پرداخته و حرفه هایی هم مانند معماری، نجاری، حجاری، نقاشی، حکاکی، ساعت سازی، ریخته گری، صحافی، گل کاری و خیاطی فراگرفته است. سپس شروع به نوشتن و برگرداندن علوم به زبان فارسی می کند تا همگان بتوانند از آن بهره مند شوند.
یکی از ابتکارات ایشان، به قول خودش در راستای تنویر افکار، آوردن ماشین چاپی سربی در 1327 قمری برای نخستین بار به سنندج است و انتشار روزنامه ندای اتحاد و نوشتن مقالات متعدد راجع به وحدت اسلامی و شریعت اسلام بر حسب اقتضای زمان و مکان بوده است. بعد می نویسد که نوشته هایش بر مردم و روشنفکران اثر گذاشته حتی شیخ حسام الدین در نامه ای این بیت را برایش نوشته بود:
محمد از تو می جویم خدا را
تو کردی زنده شرع مصطفی را
از دیگر فعالیت های اجتماعی مرحوم مردوخ، تشکیل انجمنی به نام انجمن صداقت بود که برایش مرامنامه ای تنظیم می کند اعضایش عهد می بندند و سوگند می خورند که تا می توانند دروغ نگویند و زیر بار ظلم نروند. پس از مدتی که تعداد اعضای انجمن زیاد می شود نام آن را به حزب ترقی و تهذیب اخلاق تغییر می دهند و طی انتخاباتی با رأی مخفی، خودش رییس حزب می شود و حاج ارفع الملک و صارم السلطان نایب رئیس می شوند و محمدباقر حبیبی سالار مفخم، منشی و میرزا اسمعیل افتخار دفتر، دفتردار و حاجی خان سنندجی تحویلدار و اشرف نظام کمانگر مدیر اجرایی... بعد می نویسد متنفذین کردستان از فعالیت هایمان به هراس می افتند و مخالفت و حتی تکفیرمان کردند اما دیگر برای آنان دیر شده بود و حنای تکفیر رنگی نداشت. از جمله ظلم و ستم متنفذین آن بود که مالیاتها را به عنوان جیره و مواجب فوج و امنیه و نظمیه، خودشان می خوردند و به دولت هم نمی دادند. پس از مبارزات فراوان، مردوخ موفق می شود که در 1337 قمری حکم ریاست عدلیه و اداره اوقاف کردستان و گروس را از دولت بگیرد و شروع به اصلاح امور می کند. بعد بازگو می کند که در سفرهایی در سرمای سخت و یخبندان به مریوان و دزلی و اورامان و لهون و جوانرود رفته جهت قبولاندن اطاعت از حکومت با رؤسای عشایر مذاکره می کند که مورد تقدیر کتبی وزیر وقت جنگ یعنی رضاخان میرپنج قرار می گیرد. از اتفاقات سال 1341 قمری نهب و غارت روستاهای ناحیه خورخوره سقز توسط سلیمان خان جاف است که با نوشتن نامه از سوی مردوخ به وی، سلیمان خان حاضر به ترک مخاصمه و ترک تابعیت عراق و پیوستن به ایران می شود و برای تحکیم پیوند حتی دختر مردوخ به تزویج پسر سلیمان خان در می آید. بعد اشاره می کند که در حمله محمد رشیدخان به سقز، سرتیپ محمودخان امینی از وی کمک طلبیده ایشان هم علی خان دامادش را با پانصد سوار در اختیار سرتیپ محمودخان امینی قرار می دهد که در جنگ با عشیره محمدرشیدخان، هم سرتیپ محمودخان و هم دامادش علی خان کشته می شوند و می نویسد که متجاوز از سی هزار تومان اسب و تفنگ دامادش به غارت می رود. بعد اضافه می کند.
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA
وێنەی لاپەڕەی پوختەی نوێترین وتارم بە زمانی فارسی کە ساغکردنەوەی نامیلکەیەکی پزیشکیە و لە ژمارە 22 ی گۆڤاری کەشکۆڵ چاپ و بڵاو کراوەتەوە.
تصویر صفحه چکیده پژوهش بنده تحت عنوان "تصحیح رساله مجربات تحفة المؤمنین اثر حسن بن ملا احمد اردلانی سنندجی"
این پژوهش در قالب مقاله ای در تازه ترین شماره فصل نامه کشکول (22) چاپ و منتشر گردیده است. از آنجایی که این فصل نامه جزء مجلات Close access (دسترسی غیر آزاد) است، لذا اجازه دسترسی و مطالعه رایگان مقالات آن برای خوانندگان وجود ندارد و برای مطالعه مقالات منتشر شده در این فصل نامه می بایستی اقدام به خرید نسخه چاپی آن نمود.
┄┅┅✿🍃❀💜♥️❀🍃✿┅┅┄┄
╭━━⊰✹💞✹⊱━━╮
کانال خاندان اردلان
@ardalan_family
http://telegram.me/joinchat/DBtihj4S0Aflbuxfj8CtlA