atorshiz | Unsorted

Telegram-канал atorshiz - تاریخ ایران

1455

شناسایی منابع و مآخذ مربوط به تاریخ اجتماعی زرتشتیان و ذکر مطالب محققان و پژوهشگران تاریخ کیش زرتشتی. ارتباط با مدیریت کانال: @aDaryosh مسئول تبادلات کانال: @Kardarigan_respendial

Subscribe to a channel

تاریخ ایران

نظر آیت الله خمینی در مورد موسیقی:
#انقلاب_۵۷
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
از جمله چیزهایی که مغزهای جوانان را مخدر است و تهدید می کند موسیقی است. موسیقی اسباب این می شود که مغز انسان وقتی چند وقت به موسیقی گوش بدهد تبدیل می شود به کسی که جدی نیست!!!
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

پول در مملکت مثل خون است در بدن که زندگی مملکت با حرارت و دوران آن است. این ترتیب که می‌بینم در اندک زمان این مشت نقد ایران شکسته و سوخته و فنا می‌شود
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
پس شاه مشغول شد به دیدن سکه‌ها و با کمال دقت تماشا می‌کرد و از هر یك می‌پرسید: «اسم آن چیست و مال کدام دولت است و چه قیمت دارد و با پول ایران چقدر می‌شود؟»
یکان یکان بیان کردم.
بعد پرسید: «چند سال است از ایران رفته بودی؟»
گفتم: «هجده سال»
گفت: «حال آن وقت ایران با الان تفاوت پیدا کرده است؟»
با تمام توصیه‌هائی که به من شده بود نتوانستم تقیه نموده و حق را پوشیده بدارم لذا با خود گفتم به گذار تا در مقابل تمام تملق‌گوئی‌های دیگران یک نفر هم برای یکبار حقیقتی را بگوش شاه برساند. شاید بی‌اثر نباشد.
گفتم: «بلی بسیار، یکی از تغییرات مهم در این چند سال که خوب به چشم می‌خورد تنزل ارزش پول است. پول در مملکت مثل خون است در بدن که زندگی مملکت با حرارت و دوران آن است. این ترتیب که می‌بینم در اندك زمان این مشت نقد ایران شکسته و سوخته و فنا می‌شود و این کار عاقبت خوشی ندارد».
روی به سپهسالار کرده فرمود: «خوب جوان است و قابل نگاهداری است، نگاهش می‌دارم»
عرض کردم: «قابل هیچگونه نوکری نیستم»
فرمود: «بهتر از گدائی است»
عرض کردم: «ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم / با پادشه بگوی که روزی مقرر است»
فرمود: «کسیکه این قدر انگشت به کون دنیا کرده درویش نمی‌شود!»
پس مرخص فرمودند به منزل بازگشتم. (ص ۷۲_۷۳)

مأخذ: سیاح، حمید. خاطرات حاج‌سیاح یا دورهٔ خوف و وحشت (چاپ دوم). به تصحیح سیف‌الله گلکار. تهران: انتشارات امیرکبیر. سال ۱۳۵۶
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

«نامه سلطان بایزید دوم عثمانی به الوند شاه بایندری»

-حاکم عثمانی در نامه‌ای که به زبان فارسی هست به الوند شاه بایندری( پسر دایی شاه اسماعیل صفوی) هشتمین پادشاه سلسله‌ی آق‌قویونلوها ، از الوند شاه با عنوان شهنشاه ایران یاد می‌کند.

-در میان نامه چند بیت شعر با این مضمون نوشته شده است:

شهنشاه ایران خدیو عجم/خداوند مُلک و سپاه و عَلَم

سرافراز آفاق الوند شاه/ ولایت‌ستان و مَمالک‌پناه

جهانگیر سلطانِ با عدل و داد/ تَهَمتَن شکوه و غضنفر نهاد

فروزنده‌ی گوهر داوری/فرازنده‌ی تخت بایندری

برآرنده‌ی تیغ خونین به چنگ/شکافنده‌ی قلب دشمن به جنگ

📚 سرچشمه: کتاب منشآت السلاطین اثر فریدون بیگ احمد ، نسخه خطی دانشگاه استانبول به شمارهNEKTY05946
@atorabanorg

Читать полностью…

تاریخ ایران

بسوی تمدن بزرگ(شماره ۵)
#پهلوی
#انقلاب_سفید
#محمدرضا_شاه_پهلوی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
احساس حقارت یک ملت(شماره ۴)

همه این کمبودهای مادی و معنوی با فراوانی کامل فساد، ارتشاء، دروغ، نفاق، تفرقه، تریاک و انواع خرافات همراه بود. اینها عناصر یک استراتژی کلی با هدف تثبیت عقب ماندگی ملت ایران بودند که در اجرای آن، سیاستهای استعماری خارجی و منافع مشترک مقامات حاکمه کشور و خانها و بسیاری از ثروتمندان بزرگ به طور عمد، و جهل و ناتوانی و بی خبری مردم به صورتی غیر ارادی، دست به هم داده بودند. نیروهای ارتجاعی که همیشه و همه جا با هر تحول مثبتی در وضع اجتماع مخالفت دارند امکان عمل نامحدود داشتند. نوکری بیگانه و سرسپردگی به قدرت های «صاحب» و جاسوسی برای خارجی، تدریجا به صورت مزیتی درآمده بود که هر کسی نمی توانست به آسانی افتخار آن را داشته باشد.  مجموع این عوامل بدبختی و ضعف و پریشانی، تکرار پیاپی تحقیرها و شکست های ملی، رواج روز افزون بیدادگری ها و تبعیض و دروغ، فساد و پستی دستگاه حاکمه، قدرت بی چون و چرای بیگانگان و سرسپردگان آنان، سرانجام آن نتیجه ای را به بار آورده بود که از دیدگاه استعماری کمال مطلوب برای تضمین اسارت یک کشور است، و  «احساس حقارت» نام دارد. با تعمیم چنین احساسی، هر ملتی به آسانی غرور ملّی و عزت نفس و شرافت انسانی خود را از دست می دهد. و در نتیجه هر ظلمی را که بدو وارد شود به صورت خواست سرنوشت، بدون ابراز واکنشی می پذیرد. وقتی که یک اجتماع بدین مرحله روانی پا گذارد، زوال آن قطعی و اجتناب ناپذیر است، درست مانند قطعی بودن مرگ. بیماری که اصولاً اراده زنده ماندن را از دست داده باشد. (بخش ۲: ایران در عصر انقلاب _ ص ۷۷ _ ۷۸)

مأخذ: پهلوی، محمدرضا. بسوی تمدن بزرگ. مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی با همکاری کتابخانه پهلوی. نوروز سال ۱۳۵۵ خورشیدی.
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

بسوی تمدن بزرگ(شماره ۳)
#پهلوی
#انقلاب_سفید
#محمدرضا_شاه_پهلوی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
احساس حقارت یک ملت(شماره ۲)

در ارتش ایران بیش از چند توپ کهنه و چندصد تفنگ مندرس وجود نداشت، و روحیه افراد آن نیز در حد اعلای ضعف بود. نیروی قزاق در فرمان افسران روس بود و«پلیس جنوب» که به دست انگلیس ها تأسیس شده بود فقط از رؤسای انگلیسی خود دستور می گرفت. وقتی که در جنگ جهانی اول با وجود اعلام بی طرفی ایران این کشور میدان تاخت و تاز روسیه و انگلستان و عثمانی قرار گرفت، تنها نیروی مسلحی که در مملکت وجود نداشت نیروی نظامی خود ایران بود. از نظر امنیت داخلی اختیار راههای کشور در دست راهزنان با عشایر یاغی و اختیار شهرها در دست اوباش یا به اصطلاح چاقو کشان محله ها بود. برای رفتن از تهران به مشهد تنها طريق مطمئن مسافرت از راه روسیه بود، بدین ترتیب که مسافران می بایست از بابلسر که در آن هنگام به صورت مبداء این سفر «مشهد سر» نام داشت، دریای خزر را با کشتی های مسافری روسی طی کنند و از راه ترکستان روس به مشهد بروند. برای رفتن به خوزستان نیز می بایست از راه عثمانی به بین النهرین و از آنجا به این منطقه رفت. در سایر راههای کشور وضع به هیچ وجه از این بهتر نبود و قتل و غارت مسافران از امور جاری و روزمره مملکت محسوب می شد. در داخل شهرها، روال کار طوری بود که حتی در پایتخت کشور مردم پس از غروب آفتاب جرات بیرون آمدن از خانه خود را نداشتند، زیرا نه تنها اشرار و اوباش بلکه حتی خود گزمه ها و داروغه ها نیز خطری برای آنها بودند. عدم امنیت منحصر به جنبه مادی آن نبود، بلکه از امنیت قضایی و طبعاً از امنیت اجتماعی نیز نشانی دیده نمی شد. قانون «کاپیتولاسیون» اتباع خارجی را تحت حمایت خویش داشت. و سرنوشت مردم خود ایران نیز نه در محاکم صلاحیت دار - که وجود خارجی نداشت - بلکه به میل و اراده خان های عشایری یا اربابان و ملاکان و اشراف و «حکام شرع» (که غالباً قانون شرع برای آنان فقط مفهوم دفاع از منافع خصوصی یا دسته جمعی خودشان را داشت) تعیین می شد. تنها قانونی که با قاطعیت اجرا می شد قانون تعدی و اجحاف زورمندان نسبت به ضعیفان بود.  امنیت اجتماعی حتی به صورت عنوان ساده آن اصولا برای مردم ایران ناشناخته بود. در رژیم فئودالی، خانخانی، حد اعلای اختلاف طبقاتی، فقدان قدرت قضایی، و بی اطلاعی عمومی از حقوق حقه خود، طبعاً انتظار عدالت اجتماعی را حتی در ابتدایی ترین و محدودترین صورت آن نمی شد داشت. (بخش ۲: ایران در عصر انقلاب _ ص ۷۴ _ ۷۵)

مأخذ: پهلوی، محمدرضا. بسوی تمدن بزرگ. مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی با همکاری کتابخانه پهلوی. نوروز سال ۱۳۵۵ خورشیدی.
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

کتاب امپراتوری دریای سیاه. شکوه و زوال دنیای مهرداد کبیر
#مهردادیان
#پونتوس
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

◻️نویسنده: دوان دبلیو. رولر

مهرداد ششم رهبری حیله گر و بی رحم ، استراتژیستی ماهر ، دانشمندی که علاوه بر این که به خاطر مطالعات کاربردی اش در مورد سموم ، گیاه شناسی و..... مشهور بود بلکه دیرپاترین و یکی از قدرتمندترین دشمنان روم بود. جاه طلبی های او مسیر تاریخ را از روم به ایران تغییر داد.

رولر متخصص تاریخ و تمدن جهان باستان مدیترانه و استاد بازنشسته دانشگاه ایالتی اوهایو است. او تحقیقات باستان‌شناسی را در منطقه شام، یونان، ایتالیا و ترکیه انجام داد.وی مورخ و متخصص ادبیات کلاسیک، بر اساس منابع رومی و یونانی و همچنین شواهد باستان‌شناسی و سکه‌شناسی، تاریخ شکوه و زوال پادشاهی مهرداد را با جزئیات درگیری‌های نظامی، بازی‌های قدرت بسیار پیچیده و حیات فرهنگی شکوفای پونتوس را استادانه به نگارش درآورده است.
@atorabanorg

Читать полностью…

تاریخ ایران

از ترس است که مرتکب هیچ اعمالی نشده و آرامش همیشه برقرار می گردد
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران  
در شرق که به قول خودشان قانون آزاد است مطیع اراده های نفسانی و شهوات بی معنی می گردند، هیچ وقت از روی منطق و عادلانه قضاوت نمی کنند. قاضی از حد خود خارج می شود و هیچ به فکرش خطور نمی کند که قضاوت غلط کرده. وقتی پرسیده شود به چه سبب خلافی که مستوجب چنین مجازاتی نبود بدین عقوبت رسیده، می گویند باید با آن چنین کرد تا دیگران عبرت گیرند. اغلب باید گوشمالی به این مردمان ناهنجار و نامطیع داده شود تا دست از پای خود خطا نکنند و هرگز بفكر اغتشاش نیفتند. از ترس است که مرتکب هیچ اعمالی نشده و آرامش همیشه برقرار می گردد.

مأخذ: فلاندن، اوژن. سفرنامه اوژن فلاندن به ايران. حسین نور صادقی. چاپ سوم. ناشر: انتشارات اشراقی. سال ۱۳۵۶
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

درباره علت دردمند بودن مردم
#ایرانشناسی
#زرتشت_و_اوستا
#کتاب_مرجع
#تاریخ_ایران
بیستم فرگرد
ووجوک خشتر


۱. درباره ستمکارانه پادشاهی کردن ضحاک بر هفت کشور و رواج فرمان او به علت گردش فره ها.
۲. و درباره سؤال ضحاک در انجمن درباره علت دردمند بودن مردم همگی، پس از پاره کردن جمشيد و پادشاهی ضحاک.
۳. و مردم به ضحاک چنین پاسخ دادند که جمشید نیاز و فقر و گرسنگی و تشنگی و پیری و مرگ و شیون و مویه و سرما و گرمای بدون اندازه و اختلاط دیوان با مردم را از جهان باز داشته بود.
۴.و این نیز که جمشید آسانی بخشنده بود ( یعنی که کارهایی می کرد که از آنها آسودگی به مردم می رسید) برآورنده آرزو بود ( یعنی که نیکی می کرد و سپاسگزار بود ( یعنی که برای کارهای نیک از مردم سپاسگزاری می کرد) ........ آن جمشید دارنده رمه خوب که شما او را با ضربه های ناروا بیدادانه کشتید
۵. و تو بر گیهان نیاز و فقر و تنگدستی و آز و گرسنگی و تشنگی و خشم دارند نیزۂ خونین و نیاز بدون چراگاه را و ترس و خطر «پنهان رو» و پیری دارنده نفس بد را رها کردی. و تو دیو را قابل پرستش کردی۔
۶. و این نیز گفته شده که زنانی را که آبستن بودند (= پسر بینند(؟) تو، ای ضحاک بدفره، به شبستان خود می بردی و آنان را بدون فرزند می کردی، و آنان را آزار می کردی، آن چنان که دیگر از تن افزایش نیابند، یعنی که خانواده ایشان ادامه پیدا نکند (؟).
۷. و تو گوسفند فراخ رفتار (و) سگ (؟) را از مردمان بازداشتی
۸. و تو از ما ربودی آن جمشید درخشان روشن دارایِ رم خوب را که به هر رسیدن - در همه زمستان با تابش خوب می تافت، که برای نیکی کردن به همه جا می آمد.(ص. ۱۰۲)

مأخذ: تصحیح و ترجمه سوتکرنسک و ورشت مانسر نسک از دینکرد ۹ (سنجش این دو نسک با متن های اوستایی همراه با واژه نامه پهلوی - فارسی). تالیف: دکتر احمدتفضلی. به کوشش: دکتر ژاله آموزگاریگانه. ویراستار: نازنین خلیلی پور. مرکزدایره المعارف بزرگ اسلامی. چاپ اول ۱۳۹۷
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

دادگاه دانتون(شماره 2)
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
دانتون (انگلیسی: Danton‎) فیلمی در ژانر زندگینامه‌ای و درام به کارگردانی آندری وایدا است که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد.
بازیگر نقش دانتون: ژرار دوپاردیو

با صدای ماندگار استاد منوچهر اسماعیلی

@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

دادگاه دانتون(شماره ۱)
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
دانتون (انگلیسی: Danton‎) فیلمی در ژانر زندگینامه‌ای و درام به کارگردانی آندری وایدا است که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد.
بازیگر نقش دانتون: ژرار دوپاردیو

با صدای ماندگار استاد منوچهر اسماعیلی

@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

روزگار ایران را تباه و سیاه می بینم. خدا به همه رحم کند. دنیا محل عبرت است.
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
دیالوگی از اثر ماندگار استاد فقید، علی حاتمی "حاجی واشنگتن"
سال ساخت: ۱۳۶۱
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

تخریب نقش برجسته های تخت جمشید در دوران صفویه

#صفویه
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
@atorabanorg

Читать полностью…

تاریخ ایران

حالت پادشاهان و حاكمان ظالم بی تربيت كه سيرمانى از اموال و اعراض مردم ندارند همين است!!!
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
مترجم گويد: حالت پادشاهان و حاكمان ظالم بی تربيت كه سيرمانى از اموال و اعراض مردم ندارند همين است كه مصنّف فرموده. و ما از خداوند میخواهيم كه هرچه زودتر آنها را گرفتار كند. در زمان ما (اوایل قرن چهاردهم هجری قمری) يك نفر از حكّام‏ طفل كوچكى را دم توپ گذاشت كه ديگران ترسيده از اموال خود زودتر او را سير كنند. فاضل طبرسى در كامل بهايى میگويد: شبى منصور عباسى در مكه شخصى را ديد كه طواف كرده میگويد: اللهمّ لبّيك، مُهلِكَ بنی اميَّةَ لبّيكَ. حاضرش كرده جهت اين الفاظ پرسيد. گفت: ايّها الأمير، زمان بنی اميّه مردم از خداوند مرگ و قيامت میخواستند كه خلاص شوند. حال چون آنها را رفته و ظلم هاى آنها را منقطع ديدم اين ذكر كردم. انتهى.(ص.۳۸_۳۹)

مأخذ: زنجانى، ميرزا ابوطالب. کیمیای سعادت: ترجمهٔ طهارةالاعراق ابوعلى مسكويه در اخلاق نظرى و حكمت عملى‏. به‌تصحيح ابوالقاسم امامى‏. تهران:ميراث مكتوب‏.سال ۱۳۷۵
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

چگونه مغولان،تاتاران خونخوار بر یک سرزمین چیره می شدند

باری بنظر ما جای هیچگونه تسلیم شدن نیست، نخست بعلت شرایط تحمل ناپذیر بردگی نزد آنان (مغولان) که تا کنون این شرایط جایی دیده نشده و واقعا باور نکردنی است. ما خود شرایط ملت های چیره شده را به چشمان خود دیده بودیم...
اگر استانهای کشور بخواهند به کمک استانهای یورش برده برخیزند همه کشور با خاک یکسان میگردد و تاتارها اسیران استان تسخیر شده را در خط مقدم جبهه به جنگ دیگر استانها بکار میبرند. این اسیران اگر خوب نجنگند همگی بدست تاتارها کشته می شوند. و اگر دلیرانه بجنگند، مغولان آنها را با مدح و چاپلوسی نزد خود نگهداشته و برای جلوگیری از فرار آنها وعده سرزمینهای پهناوری را میدهند. هنگامیکه مغولان مطمئن می شوند که این اسیران خود فروخته فرار نخواهند کرد، آنان را به بدبخت ترین بردگان تبدیل نموده و زنان ایشان را به خدمتکاری و فحشا می برند.
از این راه است که مغولان با تسخیر یک استان بر همه کشور چیره می شوند. (ص ۸۰_۸۲)

📚سرچشمه: کارپن،پلان (نخستین سفیر واتیکان در دربار مغول در سال ۱۲۴۵ میلادی)ترجمه:ولی الله شادان_ تهران‌: یساولی‌ (فرهنگسرا)‏ ، سال۱۳۶۳

@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

تحمیل فشار شدید به گرده ملت فقیر! – ۱۲۹۸ ه.ق.
#قاجار
#سفرنامه
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
حکام ایالات هم حکومتی خویش را با پرداخت مبلغی کلان بعنوان پیش‌کشی چاکرانه به دربار دریافت می‌کنند که این یکنوع مداخل معمولی مربوط به شاه است. از طرفی او جمع مالیات سالیانه مملکت را که در حدود یکصد هزار تومان می‌گردد، بمنظور خرج کردن در موارد مختلف به نصف میزان آن بیکی از رجال ثروتمند دست‌اندرکار دربار و همه کاره‌های خودش پیش‌فروش می‌کند [که] این هم یکی دیگر از مداخل سلطان است. پیش‌خریدکننده مالیات از شاه هم با کمک گرفتن از عوامل قدرت و با همکاری زیردستان خودش ضمن تحمیل فشار شدید به گرده ملت فقیر، مالیات حدود یکصدهزار تومان اصلی را تا دو برابر این میزان، یعنی تا حدود دویست‌هزار تومان شاید هم بیشتر از رعایای بیچاره بزور وصول می‌کند که در این میان یک‌صد تا یک‌صد و پنجاه‌هزار تومان سود برده است و در پیش خود این را یک حق قانونی و نوعی مداخل بحساب می‌آورد. خود من اگر خواسته باشم اسبی، فرشی، یا حتی چند پاند شکر بخرم، نوکر و ناظر خریدم ده‌درصد بروی قیمت اصلی می‌کشد و آنرا بحساب من می‌گذارد، یا اگر تصمیم به فروختن اسبم بگیرم باز هم پس از انجام معامله ده‌درصد از اصل قیمت فروش را برای خودش برمی‌دارد. یا باری را که خریده بدست قاطرچی می‌سپارد و پس از پیاده کردن بار و مرخص کردن قاطرچی ده‌درصد بروی آن می‌کشد. کار بجائی کشیده که همه مردم این کار غیرقانونی و ناعادلانه را حق خود می‌دانند و با جسارت تمام در حضور جمع از آن صحبت می‌کنند. با توجه به این موارد در این میان من چه انتظاری از نوکر بیسواد خودم دارم که بخواهم او را از مداخل معمولی خودش بازدارم. حتی در چند موردی که موفق به مچگیری او با دلیل و مدرک شدم و نسبت بکارش اعتراض کردم، اینبار با جسارت تمام صدا بلند کرد: صاحب! این حق قانونی من است زحمت می‌کشم و باید که مداخل داشته باشم. هرگاه قادری اجناسی را که من از بازار می‌خرم و بمنزل می‌آورم بقیمت ارزانتری بخری، خیلی خوب پس چرا معطلی؟ پس حال که قادر به اینکار نیستی، حق اعتراض هم نداری. بله، این ده‌درصد مداخل در تمام شئون ایران بصورت یک حق قانونی در آمده و در حال حاضر مبارزه با آن عینا بمثل مشت بر سندان کوبیدن است. ولی کاش کار بهمین ده‌درصد ختم می‌شد و جریان دزدیهای علنی و فساد بیش‌از حد در امور بصورت علنی و به این شدت نبود. (ص ص ۱۰۶_۱۰۷)

مأخذ: ویلز. ایران در یک قرن پیش (سفرنامه دکتر ویلز). ترجمۀ غلامحسین قراگوُزلو. تهران: اقبال. سال ۱۳۶۸
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

خمینی: افراد ملی به درد ما نمی‌خورند.
آنهایی که می گویند ما ملیت را می‌خواهیم احیا بکنیم مقابل اسلام ایستاده اند.
معنی ملیت این است که ما ملت را میخواهیم، ملیت را می‌خواهیم و اسلام را نمی‌خواهیم!
#خمینی
#انقلاب_۵۷
#ایرانشناسی
#فیلم_نایاب
#تاریخ_ایران
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

کمال مطلوب برای تضمین اسارت یک کشور و احساس حقارت.
#پهلوی
#انقلاب_سفید
#محمدرضا_شاه_پهلوی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
عناصر یک استراتژی کلی با هدف تثبیت عقب ماندگی ملت ایران. نیروهای ارتجاعی که همیشه و همه جا با هر تحول مثبتی در وضع اجتماع مخالفت دارند امکان عمل نامحدود داشتند.  مجموع این عوامل بدبختی و ضعف و پریشانی، تکرار پیاپی تحقیرها و شکست های ملی، رواج روز افزون بیدادگری ها و تبعیض و دروغ، فساد و پستی دستگاه حاکمه، قدرت بی چون و چرای بیگانگان و سرسپردگان آنان، سرانجام آن نتیجه ای را به بار آورده بود که از دیدگاه استعماری کمال مطلوب برای تضمین اسارت یک کشور است، و  «احساس حقارت» نام دارد. با تعمیم چنین احساسی، هر ملتی به آسانی غرور ملّی و عزت نفس و شرافت انسانی خود را از دست می دهد. و در نتیجه هر ظلمی را که بدو وارد شود به صورت خواست سرنوشت، بدون ابراز واکنشی می پذیرد. وقتی که یک اجتماع بدین مرحله روانی پا گذارد، زوال آن قطعی و اجتناب ناپذیر است، درست مانند قطعی بودن مرگ. بیماری که اصولاً اراده زنده ماندن را از دست داده باشد. (بخش ۲: ایران در عصر انقلاب _ ص ۷۷ _ ۷۸)

مأخذ: پهلوی، محمدرضا. بسوی تمدن بزرگ. مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی با همکاری کتابخانه پهلوی. نوروز سال ۱۳۵۵ خورشیدی.
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

تأثیرِ دورادورِ مکتبِ نگارگریِ ساسانیان بر مینیاتورهایِ مغولی و مینیاتورِ اسلامی
#مانی
#ساسانی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
سهمِ ایران در فرهنگِ مانویِ واحه‌ی تورفان نه تنها از اینجا پیداست که بسیاری از اسنادِ مکشوف به فارسی[میانه]و پارتی نوشته شده، بلکه از نقشِ چهره‌های ایرانی، به‌ویژه روحانیانِ مصور در نگاره‌های مینیاتوری می‌توان بدان پی برد.

آ. فون لو کُک حدس می‌زد که نگاره‌های مانوی احتمالاً به "یک مکتبِ نگارگریِ ساسانی مربوط‌اند و وجودِ آن را می‌توان فرض کرد".

نگاره‌های مانویِ آسیای مرکزی به نوبه‌ی خود، بر مینیاتورهای مغولی که اویغورها را در نظامِ اداری و آموزشیِ خود به کار می‌گرفته‌اند، تأثیر گذاشته‌اند. می‌توان فرض کرد که این نگاره‌ها تأثیری دورادور بر مینیاتورِ اسلامی در آسیای مرکزی و ایران نیز گذارده است.

📕 کلیم کایت. هانس یواخیم، هنر مانوی، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل‌پور، ویراست دوم، تهران، انتشارات اسطوره، چاپ اول ۱۳۸۴، ص ۲۲۱ و ۲۲۲

@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

بسوی تمدن بزرگ(شماره ۴)
#پهلوی
#انقلاب_سفید
#محمدرضا_شاه_پهلوی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
احساس حقارت یک ملت(شماره ۳)

از نظر اقتصادی، ایران یکی از ضعیفترین کشورهای جهان بود. منابع اساسی ثروت مملکت به موجب امتیازهایی که پادشاهان قاجار به بیگانگان داده بودند از دسترس ملی خارج شده بود: امتیاز نفت در دست انگلیس ها و امتیاز شیلات و امتیازات تجارتی متعدد دیگر در دست روس ها بود، و حق نشر اسکناس را بانک انگلیس و تا حدی نیز بانک روس در دست داشتند. وضع ماليه مملکت بر اثر فقر عمومی و رکود اقتصادی و عدم امکان وصول مالیات ها چنان بود که گاه دولت برای تأمین هزینه شام یا ناهار یک میهمان خارجی ناچار بود پول لازم را از کسبه محل قرض کند. کشاورزی و صنعت ایران وضعی کاملاً قرون وسطایی داشت و بازرگانی آن نیز از همین حد خارج نبود. بهداشت مملکت حتی از وضع قرون وسطایی نیز عقب تر بود. فقدان ابتدایی ترین شرایط بهداشت عمومی، رواج خانمان سوز مالاریا و حصبه و تراخم و بیماری های«بومی» متعدد دیگر، که هر چند یكبار موجهای وحشتناک وبا و طاعون مزید بر آن می شد، و قحطی هایی که از ترکیب خشکسالی ها با بدی وضع کشاورزی و عدم وجود راههای ارتباطی پیش می آمد، چنان دست مرگ و میر را باز گذاشته بود که حد متوسط عمر افراد به سی سال نیز نمی رسید. تلفات کودکان یکی از بالاترین سطوح را در تمام جهان داشت، و بدی تغذیه توأم با بدی سایر شرایط بهداشتی زندگی، نژاد ایرانی را که روزگاری نمونه ای از نیرومندی و توانایی بود به سرعت به صورت نژادی فرسوده، ناتوان، بی رمق و بیمار در می آورد. به مقتضای آنکه فقر و بیماری هرگز از جهل جدا نیستند، وضع آموزش و فرهنگ کشور نیز در سطحی بود که شاید از نظر پایین بودن معادلی در تاریخ ایران نداشت. نسبت با سوادان احتمالا به ۱٪ کل جمعیت نمی رسید. مدارس فقط مکتب خانه هایی بود که با روش تدریس قرون وسطایی اداره می شد. تنها یک دبیرستان به نام دارالفنون در پایتخت وجود داشت و از مراکز آموزش عالی طبعاً اثری نبود، زنان و دختران جز به صورت خیلی استثنایی و خصوصی راهی به دانش نداشتند، زیرا در آن زمان اصولا زن جزئی واقعی از جامعه ایران محسوب نمی شد، و نه تنها از حق آموزش بلکه از بسیاری حقوق اجتماعی دیگر که ملازم با شرافت انسانی او بود محروم بود. مظاهر رایج تمدن مادی غرب، که در آن هنگام نه فقط در کشورهای پیشرفته اروپا و آمریکا بلکه در عثمانی و هند و دیگر همسایگان ایران نیز تا حد زیادی تعمیم یافته بود در ایران تقریباً ناشناس بود. راه آهن، راه شوسه، اتومبیل، برق، تلفن، یا وجود نداشت و یا کاملا در حکم یک تجمل بود. (بخش ۲: ایران در عصر انقلاب _ ص ۷۵ _ ۷۷)

مأخذ: پهلوی، محمدرضا. بسوی تمدن بزرگ. مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی با همکاری کتابخانه پهلوی. نوروز سال ۱۳۵۵ خورشیدی.
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

بسوی تمدن بزرگ(شماره ۲)
#پهلوی
#انقلاب_سفید
#محمدرضا_شاه_پهلوی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
احساس حقارت یک ملت(شماره ۱)

برای درک بهتر شرایط و عواملی که انقلاب شاه و ملت را در جامعه ایران به وجود آورد، مروری کلی در چگونگی تحول ایران نوین ضروری است. سیر انحطاط تدریجی ولی منظم و بی وقفه ای که در همه شئون مادی و معنوی حیات ملی ما از آغاز قرن نوزدهم مسیحی شروع شد، تا بعد از جنگ جهانی اول ادامه یافت. در تمام این دوران صد و بیست ساله، ملت ایران مانند یک بیمار مالاریایی نیروی حیاتی خود را ذره ذره از دست داد و هر روز از روز پیش نزارتر و بی رمق تر شد، به طوری که در پایان نخستین جنگ جهانی دیگر به جز پوست و استخوانی از این بیمار نمانده بود. فاجعه بزرگتر این بود که این تاریکترین دوران انحطاط تاریخ ایران با پربارترین دوران جهش علمی و اقتصادی جهان غرب و آغاز عصر جدید صنعتی آن مقارن بود، و بدین ترتیب هر روز که سپری می شد به صورتی نومید کننده فاصله کشور ما را با ممالک پیشرو غرب بیشتر می کرد دورنمای وضع ایران در آخرین سالهای آن دوران، تصویر واقعی کابوس وحشتناکی است که شاید حتی نقاشان هنر مدرن نیز که متخصص تجسم آشفتگی ها هستند آنچنان که باید قادر به ارائه آن نباشند. در آن هنگام تقریبا هیچ یک از عناصر سازنده جامعه ایرانی، چه در صورت مادی و چه در چهره اجتماعی آن، نبود که نشان شوم این انحطاط بر آن هویدا نباشد. از نظر سیاسی، مدتها بود که دیگر ایران جز به صورتی تشریفاتی کشوری مستقل به حساب نمی آمد. نفوذ دایمی و روزافزون سیاستهای خارجی و مسابقه آنها در تحصیل منافع بیشتر به سود خود و به زیان ملت ایران، در سال ۱۹۰۷ به قرارداد تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ روس و انگلیس و در سال ۱۹۱۹ به قرارداد تحت الحمایگی ایران توسط انگلستان منجر شده بود. دولتهای مرکزی چنان ضعیف و متزلزل بودند که حتی در داخل پایتخت کشور نیز قدرت اعمال اختیارات قانونی خویش را نداشتند. در فاصله پانزده ساله آغاز مشروطیت تا سوم اسفند ۲۴۷۹ (شاهنشاهی)، ۵۱ کابینه به روی کار آمد که در ۳۳ مورد عمر آنها کمتر از صد روز بود، و در چند مورد عمر برخی از آنها حتی به یک هفته هم نرسید. و ژاندارمری و پلیس تقريبا وجود خارجی نداشت، و از امنیت داخلی و خارجی نیز خبری نبود. نیروی نظامی از مشتی سرباز تعلیم نیافته تشکیل می شد که در بسیاری موارد معاش خود و خانواده خویش را از تخم مرغ فروشی یا هیزم شکنی و امثال آن تأمین می کردند و بابت حقوق خود آن هم فقط در مواقعی که چنین امکانی برای دولت وجود داشت آجر و خشت دریافت می داشتند.(بخش ۲: ایران در عصر انقلاب _ ص ۷۲ _ ۷۴)

مأخذ: پهلوی، محمدرضا. بسوی تمدن بزرگ. مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی با همکاری کتابخانه پهلوی. نوروز ۱۳۵۵ خورشیدی.
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

بسوی تمدن بزرگ(شماره ۱)
#پهلوی
#انقلاب_سفید
#محمدرضا_شاه_پهلوی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
راه پیمایی تاریخی ملت ایران از تاریکی به روشنایی و از انحطاط به عظمت

طبق برنامه ها و پیش بینی های ما جامعه ایرانی در آخرین دهه قرن بیستم یا سال ۲۵۵۰(شاهنشاهی) پا به دوران این تمدن خواهد گذاشت، و با این حساب راه پیمایی تاریخی ملت ایران از تاریکی به روشنایی و از انحطاط به عظمت تنها مستلزم گذشت دو ثلث یک قرن یعنی کمتر از حد متوسط طبیعی عمر یک نسل بوده است. برای یک ایرانی که در روزهای پیش از اسفند ۲۴۷۹ در یکی از بدبخت ترین و ضعیف ترین کشورهای جهان دیده به هستی گشوده امکان آن وجود دارد که در همین سرزمین به عنوان یکی از سعادتمند ترین و پیشرفته ترین ممالک دنیا چشم از جهان فرو بندد. (بخش ۲: ایران در عصر انقلاب _ ص ۷۲)

مأخذ: پهلوی، محمدرضا. بسوی تمدن بزرگ. مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی با همکاری کتابخانه پهلوی. نوروز ۱۳۵۵ خورشیدی.
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

زوال مملکت در چه چیز است؟
#کتاب_مرجع
#ساسانی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران

حکایت

آورده‌اند که نوشیروان از موبد موبدان پرسید که، «زوال مملکت در چه چیز است؟» گفت: «اوّل، در پوشیدن خبرها از پادشاه. دوم، در تربیت مردم فرومایه. سوم، در ظلم عمّال۔»
نوشیروان گفت: «به چه دلیل این سخن می‌گویی؟»
جواب داد که:
مردم دون و رذل چون تربیت یابند، در جمع کردن مال حریص باشند و به هرکس طمع کنند و اکابر و اشراف نشناسند و حرمت مردم بزرگ نگاه ندارند؛ و دلهای خلایق به سبب این اخلاق رنجیده شود و هر آیینه همّتها برگمارند تا از وی خلاصی روی نماید و از اینجا گفته‌اند: «تنزّل الدّولة بارتفاع السفلة.» یعنی: «چون سفله را ترقّی و ارتفاع حال روی دهد، دولت روی در تنزّل نهد.» دیگر، چون عمّال بر رعیّت ستم کنند، نیّتهای ایشان با پادشاه بد شود و از زراعت و عمارت ملول و متنفّر گردند و مداخل سلطان کم شود و علوفه به لشکر کم رسد، و چون لشکر علوفه نیابند سر از خدمت برتابند و اگر دشمنی پدید آید و کار وی اندک بود، جهدی نکنند و به این جهت ملک از دست برود.»
نوشیروان موبد را ثنا گفت و فرمود تا این کلمات را به آب زر نوشتند. (ص ۵۶۲-۵۶۳)

مأخذ: محقق سبزواری، محمّدباقر بن محمّدمؤمن. . روضةالأنوار عباسی (در اخلاق و شیوه کشورداری). مقدمه، تصحیح و تحقیق اسماعیل چنگیزی اردهایی. تهران: مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب. سال ۱۳۷۷
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

مردم تا به کی تحت فشار و سرکوب باشند، همه جا تاریکی است و خون. توان ناپذیر است...!
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
میر قضبها مرا متهم به توطئه چینی نمودند و من نیز اقرار می نمایم، من به گناه توطئه دست یازیدم. من در قلب و اندیشه خود ایده آل ها را جست و جو کردم ایده آل هایی چون برقراری عدالت، آزادی، عفو عمومی، حرمت قانون را داشتن تا رسیدن به خواسته مردم، یعنی خوشبختی و سعادت، این گناه است، آری آری اگر شما چنین اندیشه ای را گناه می انگارید حق است و من اقرار به گناه می نمایم، جرم من این است: اندیشیدن به ایده‌آل ها. لیکن گناه بزرگ من این است که در قلوب مردم جای دارم، در حالی که اینان می خواهند انسان ها در تاریکی بِزییَند، افکارشان را سرکوب نمایند تا به پیری برسند، اگر می خواهید زنده بمانید در انزوا باشید. این قانون جدیدی است که اینان آوردند. یکی از این قانون ها که در هیچ کجا ثبت نشده می گوید: بدبخت انسانهای محبوب، پایدار آدمهای خود رای و مستبد کسانی که نسبت به شما و افراد جامعه ترحم ندارند، عبوسند و پایان خود ساخته. برای چه به عوض بخشیدن محکوم می کنید. بِکُشیم به از آنکه نجات دهیم. این سرهای بی گناه تا کی بایستی به تیغ گیوتین سپرده شود و چه زمان خود را طهیر می سازید. مردم تا به کی تحت فشار و سرکوب باشند، همه جا تاریکی است و خون توان ناپذیر است.و من اندیشیدم که می توان سدی بر این سیلاب مهیب خون ایجاد نمود ،همه جا خون جاری است حتی در قلب و چشم مردم. لیکن اینجا چشم منجمدی را می بینم که در آنها مرگم را می خوانم مرگم را که پیش از آغاز و انجام این دادگاه فرمانش صادر شده. با خود می اندیشم که عدالت کجا آغاز شد و چه وقت، از آن روز که آدمکشی را نفی نمودم نقاب داران و آزادی خواهان دروغ پرداز وسوسه شدند. زنجیرهای اتحاد ما را گسستن برای رسیدن به اهداف پلیدشان، شقاوت آوررند و خیانت. به نام بقای جمهوری به دغل بازان فرمان دادند رقیبان را بدرید و بدینسان این انقلاب به بیراهه رفت. همه را به گیوتین سپردند تا باز دیکتاتوری ابقاء شود هر آنچه داشتیم، هر کس معترض شد که برای چه، گفتند که بمانید، بکشید. ما برای چه انقلاب کردیم فوکیه، برای حفظ فضیلت انسانها. اما شما خون می طلبید خون می خواهید. مردم می دانند که انقلاب مصائبی دارد و به جان خریدارند لیکن نمی توانند خواسته های انجمن شیاطین را به جمهوری پیوند زنند.(بخشی از سخنان دانتون در دادگاه)
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

توضیحات مختصری درباره فیلم دانتون (انگلیسی: Danton)
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
فیلم با این جملات اغاز میشود:

«از ۱۰ اکتبر ۱۷۹۳ حکومتی در فرانسه برقرار شد که از سلطنت سلاطینِ متمرکز، استبدادی تر و مطلق العنان تر به شمار می آمد. "آلبر ماله"»

«عموماً درباره ناکام ماندن انقلاب فرانسه کمتر به ریشه و اصل آن توجه می شود تا مردم از اعمال فراماسون ها که بنابر اصل کتمان اسرار، محرمانه مانده است آگاه شوند. آنها نمی‌گذارند فاش شود که چگونه در انقلاب فرانسه دست پرورده ها در تدارک مصیبت های عظیم و جانسوز بودند. "موریس پالیمر"»

«آنچه افراد را تشنه ورود به انجمن فراماسونری می کرد، بی خبری از اسرار درونی و استفاده های سیاسی و اقتصادی بود. نویسندگانی مانند مونتسکیو، روسو، و ولتر، همچنین سران انقلاب فرانسه مانند میرابو، دانتون، دمولن، و روبسپیر همگی فراماسون بودند. "پل نراس"»

فیلم با این جملات به پایان می رسد:

«مردان انقلاب فرانسه اکثراً از انتقام جمعیت در امان نمانده، جان باختند. چهار ماه پس از اعدام دانتون و یارانش، روبسپیر نیز به دستور هواداران خود در یک شب بارانی به گیوتین سپرده شد (یعنی در دومین سال جمهوری). یکسال بعد قانون اساسی سال اول تغییر یافته، قانون اساسی سال سوم وضع گردید، کنوانسیون منحل شد و حکومت پنج نفره هیئت مدیره بر سر کار آمد، و سر انجام جمهوری که با خون ریزی و وحشت و ترور اداره می شد پس از عمر کوتاهش بوسیله کودتایی از بین رفت و امپراتوری مستبد ناپلئون بر سر کار آمد. در طی یک قرن چهار انقلاب صورت گرفت، لیکن هرگز آمال مردم به دلیل روابط و جو ناسالمی که دست اندر کاران حکومت فرانسه گرفتار آن بودند تحقق نیافت.»

@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

مملکت رو تعطیل کنیم، دارالایتام دایر کنیم درست تره. مردم نان شب ندارند.
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
حاجی واشنگتن فیلمی از علی حاتمی است که در سال ۱۳۶۱ در ایران ساخته شد و همان سال توقیف شد. فصل قربانی کردن گوسفند در حاجی واشنگتن یکی از تأثیرگذارترین سکانس‌های سینمای ایران و از برجسته‌ترین نقطه‌های کارنامهٔ بازیگری زنده یاد عزت‌الله انتظامی است.
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

ایرانی که پنج تومانش يک تومان محل دیگری است چگونه می تواند زیست نماید.– ۱۳۱۵ ه.ق.
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران  
امروز بعد از ظهر وارد نیویارک شدیم. از دهنه‌ای که کشتی وارد می‌شود دو قلعه خیلی محکم دو طرف دهنه بنا نموده‌اند. هم‌چنین هیکل آدمی را از چدن ریخته‌اند وسط آن تنگه نصب نموده‌اند که یکدستش را بلند نموده است. در تمام خیابانها گاری الكتريک حرکت می کند. اینجا از هر نقطه بهر نقطه که شخص با این گاریها برود اعم از اینکه پنج فرسخ یا چند قدم باشد نرخش مطابق نیم قران ایران است. فقط چیزیکه در این شهر ارزانست همین یکیست. قران لندن یکی دو قران و نیم ایرانست و قران اینجا یازده قران ایرانست. در تمام خیابانها ستون آهنی زده و روی آنها پل بسته‌اند. متصل گاری آتشی از بالا و گاری الكتريک از زیر آن حرکت می‌کند و متصل مردم در حرکتند. گاری آتشی که از بالای شهر می گذرد و گاری الكتريک زمینی بخط مستقیم در خیابانها حرکت می نماید. باغ عمومی بسیار بزرگی دارد که در دامنه کوه واقع است خیلی زحمت کشیده‌اند تا این جنگل و کوه را باغ ساخته‌اند. می گویند پنجاه میلیون تومان مخارج این باغ شده است در حقيقت يک كوه را باغ ساخته‌اند. این همه پول خرج کرده‌اند برای حسن تقی جعفر رضا که عصرها بروند گردش نمایند. در این میهمان‌خانه که من هستم اطاق نمرهٔ ۵۶۴ است. در هر اطاقی طناب محکمی موجود و نوشته‌اند اگر عمارت آتش بگیرد طناب را گرفته بخیابان سرازیر شوید. اکثر عمارات بلندش پله آهنی دارد بخيابان معلوم میشود خیلی زود آتش میگیرد. اطاق کوچکی را اجاره کرده‌ام. شبی يک قران پول اینجا که یازده قران ایران باشد. این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست. چهار به غروب رسیدم تا مغرب چهار قران این‌جا مخارج لازم شد که مساوی با چهار تومان و نیم پول ایرانست. مثل فلان پینه‌دوز دهات پست که بطهران بیاید و در مهمان‌خانه پرسو منزل نماید حال ایرانی کم‌پول در این جاها همین است. چنان چه در لندن یکی از ایرانیها که در مهمان خانه منزل داشت و مطلع از قیمت و نرخ نبوده و بعد از پانزده روز صورت حساب میهماندار یکصد و پنجاه تومان ایران شده بود.
ایرانی که پنج تومانش يکتومان محل دیگری است چگونه تواند زیست نماید.(ص ۶۶_۶۷)

مأخذ: صحافباشی تهرانی، ابراهیم. سفرنامۀ ابراهیم صحافباشی تهرانی. به اهتمام محمد مشیری‏. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران. سال ۱۳۵۷
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست! – ۱۳۱۵ ه.ق.
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
امروز بعد از ظهر وارد نیویارک شدیم. از دهنه‌ای که کشتی وارد می‌شود دو قلعه خیلی محکم دو طرف دهنه بنا نموده‌اند. هم‌چنین هیکل آدمی را از چدن ریخته‌اند وسط آن تنگه نصب نموده‌اند که یکدستش را بلند نموده است. در تمام خیابانها گاری الكتريک حرکت می کند. اینجا از هر نقطه بهر نقطه که شخص با این گاریها برود اعم از اینکه پنج فرسخ یا چند قدم باشد نرخش مطابق نیم قران ایران است. فقط چیزیکه در این شهر ارزانست همین یکیست. قران لندن یکی دو قران و نیم ایرانست و قران اینجا یازده قران ایرانست. در تمام خیابانها ستون آهنی زده و روی آنها پل بسته‌اند. متصل گاری آتشی از بالا و گاری الكتريک از زیر آن حرکت می‌کند و متصل مردم در حرکتند. گاری آتشی که از بالای شهر می گذرد و گاری الكتريک زمینی بخط مستقیم در خیابانها حرکت می نماید. باغ عمومی بسیار بزرگی دارد که در دامنه کوه واقع است خیلی زحمت کشیده‌اند تا این جنگل و کوه را باغ ساخته‌اند. می گویند پنجاه میلیون تومان مخارج این باغ شده است در حقيقت يک كوه را باغ ساخته‌اند. این همه پول خرج کرده‌اند برای حسن تقی جعفر رضا که عصرها بروند گردش نمایند. در این میهمان‌خانه که من هستم اطاق نمرهٔ ۵۶۴ است. در هر اطاقی طناب محکمی موجود و نوشته‌اند اگر عمارت آتش بگیرد طناب را گرفته بخیابان سرازیر شوید. اکثر عمارات بلندش پله آهنی دارد بخيابان معلوم میشود خیلی زود آتش میگیرد. اطاق کوچکی را اجاره کرده‌ام. شبی يک قران پول اینجا که یازده قران ایران باشد. این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست. چهار به غروب رسیدم تا مغرب چهار قران این‌جا مخارج لازم شد که مساوی با چهار تومان و نیم پول ایرانست. مثل فلان پینه‌دوز دهات پست که بطهران بیاید و در مهمان‌خانه پرسو منزل نماید حال ایرانی کم‌پول در این جاها همین است. چنان چه در لندن یکی از ایرانیها که در مهمان خانه منزل داشت و مطلع از قیمت و نرخ نبوده و بعد از پانزده روز صورت حساب میهماندار یکصد و پنجاه تومان ایران شده بود.
ایرانی که پنج تومانش يکتومان محل دیگری است چگونه تواند زیست نماید.(ص ۶۶_۶۷)

مأخذ: صحافباشی تهرانی، ابراهیم. سفرنامۀ ابراهیم صحافباشی تهرانی. به اهتمام محمد مشیری‏. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران. سال ۱۳۵۷
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

نسخه برای نابودی وطن!!!
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران  
بگیرند ریشه استبداد و بیخ بیداد،
شكوفه اسارت و گل حقارت،
دانه ظلم بی‌حد و تخم جور بی‌عدد،
تعدی نمایان،
تخطّی بی‌پایان،
مداخله نكردن ملّت،
تعدی حكومت،
مجبور نمودن ملت را در اطاعت،
سلب امنیت،
بردن ثروت،
ربودن طاقت،
جلوگیری از علم و معرفت،
مضایقه از تعلیم حكمت و صنعت،
منع جراید،
سدّ باب معارف و مدارس،
كشیدن به قید غلامی و بستن به رشته بندگی،
علما را تبعید نمودن،
صلحا را شهید كردن،
معدوم نمودن دانایان،
و تسلّط خائنان و بیگانگان،
ظاهر نمودن مصایب هولناك،
افتتاح شیرك‌خانه و تریاك،
بردن آسایش،
تقویت فواحش،
ندادن مواجب،
تسلّط اجانب،
گرفتن مالیات،
صرف لهویات،
نرسیدن به عرایض،
ترك فرایض،
پریشانی حالات،
از هریك از اینان خرواری گرفته و به ضرب چماق، در هاون نفاق كوبیده و به آب مخالفت، در دیگ مجادلت به آتش مخاصمت جوشانیده و به زهر غضب آمیخته، در شراب غفلت و جهالت شیره كشیده و «من حیث المجموع» در كامش ریخته، مراد حاصل گردد.
و غذایی از خون جگر و اشك بصر و شكستگی حال و پریشانی احوال و شدت هموم و كثرت غموم، برایش ترتیب داده، میل نماید.
اگر به این معالجه مرض این بیچاره رفع نشد، چون هزار سال این مرض طول كشیده و خون در بدنش فاسد گردیده، ما را قصدی جازم و او را فصدی لازم است كه با نیشتر تیغ تیز و گلوله آتش بیز، تقلیل در خون و انعدام در جانش بشود تا آسوده گردد. (ص ۲۱۵_۲۱۶)

مأخذ: ‏طهرانی، مصطفی. سفرنامه گوهر مقصود. به‌ كوشش زهرا میرخانی. تهران: مركز پژوهشی میراث مكتوب. سال ۱۳۸۱
@atorshiz

Читать полностью…

تاریخ ایران

طراح صحنه فیلم گلادیاتور یا نمی‌دانسته چه کار می‌کند یا داشته شوخی می‌کرده است. در چادر مارکوس اورلیوس امپراتور روم، سردیس مهرداد ششم یکی از بزرگترین دشمنان روم وجود دارد حاکم ایرانی که تمام رومی‌ها را در آناتولی و قاره آسیا نسل‌کشی کرد. همچنین، سردیسی از امپراتور سپتیموس سوروس وجود دارد درحالی که او یک دهه بعد به سلطنت رسیده است. سوروس فردی هست که در دوره اشکانیان تیسفون را گرفت و تمام مردان شهر را کشت و زنان و کودکان را به بردگی برد.

#پونتوس
#مهردادیان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی 
@atorabanorg

Читать полностью…

تاریخ ایران

ایران کنونی بسیار فقیر و مردمش در مضیقه و بی پولی هستند(۱۲۱۹ _ ۱۲۲۱خورشیدی_در زمان محمد شاه قاجار)
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
در زمان قدیم ایران ثروتمند و ايرانيان غنی و تجملی عالی می داشتند، کلیه طبقات بَشاش و سر حال بودند، زیرا عایدی وافر به دستشان می آمد.محصولات ایران در بسیاری از بازارهای عالم بفروش میرسید،اما ایران کنونی و ساکنینش بیچاره و در راه تجمل و ثروت رنج فراوان می کشند، افسوس که مجاهدتشان بی فایده و نفعی نمی برند.نه تنها حمله و هجوم خارجیان ایران را تباه ساخته بلکه طمع تجار خارجی یعنی به چنگ آوردن پول ایرانی به دست خود باعث شده روز به روز ایران بیچاره تر و مردمش فقیر تر گردند.پولش کم بازارهایش بی رونق و کساد و معاملاتش کم است، معاملات بدون سند انجام می گیرد و نسیه معنایی ندارد. در واقع همدیگر را معتبر نمی دانند.با کمال جرات می توانم اظهار نمایم جه بسا ایرانیانی را دیدم که بی پول زندگی و معیشت می نمایند....بیشتر خانها که از طرف شاه به حکومت محلی می رسند به نوکران خود حقوق نمی دهند چون شنیده اند مستخدمینشان به خوبی می توانند هر چه را لازم باشد برای خود مجانا تهیه نمایند(۱)...باید بگویم ایران کنونی بسیار فقیر و مردمش در مضیقه و بی پولی هستند.به استثنای عده ای معدودی، یعنی شاه که خزینه اش مالیات پر می شود، بزرگان که دهستان های متعدد دارند.حکام که به هر طریقی باشد جیب های خود را پر می سازند و چند نفر تاجر بسیار متمول، کلیه ایرانیان فقیر و و بی چیزند.این نیستی هم روز به روز بیشتر و سخت تر می گردد زیرا پیوسته مقدار واردات بر صادرات می چربد...(ص ۴۱۹)

مأخذ:سفرنامه اوژن فلاندن به ايران. ترجمه: حسین نور صادقی. انتشارات اشراقی. سال ۱۳۵۶
@atorshiz

Читать полностью…
Subscribe to a channel