🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌 #مشروطه_پادشاهی #ملی_گرایی #لیبرالیسم_محافظهکار #ایرانشهری
🚩مائو:
عدهای میگویند فقر چیز بدی است، اما فقر در واقع چیز خوبی است. مردم هر چه فقیرتر باشند انقلابیتر هم میشوند.
تصور اینکه روزی همهٔ آدمها غنی باشند وحشتناک است.
🔻پینوشت:
برگردید به سالهای منتهی به نکبت۵۷ و ببینید همین “صدر مائو” تا چه اندازه مورد علاقه و اقبال همهٔ گروهها مخالف شاه بود.
نوشتههای مائو برای بسیاری از مخالفان محمدرضا شاه از مجاهدین خلق تا فداییان خلق و عاشقان “آرمان فلسطین” و … وحی منزل بود. آمال و آرزویشان مائو بود که دهها میلیون انسان را از قحطی کشته بود.
✍🏼بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
🔥راه دشوار توسعه: داستان توسعه بنگلادش⚙️
نویسنده: امیررضا انگجی
کشوری که قرار است داستان آن را روایت کنیم، تا پیش از سال 1971 پاکستان شرقی نام داشت و در پی جنگ استقلال، با نام بنگلادش از پاکستان غربی جدا شد. بنگلادش پدیده عجیب این قرن است، زیرا اگر شرایط اولیهای[1] را که این کشور با آن آغاز کرد در نظر بگیریم، توسعه بعدی آن چیزی کمتر از معجزه نیست. درباره این کشور باید گفت همه آنچه که لازمه توسعه است در زمان و مکانی مناسب دست به دست هم دادند تا این کشور از تله فقر شدید و نظم سیاسی شکننده عبور کند و امروز به جایگاهی برسد که هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی شباهتی با گذشته خود نداشته باشد. در حد اشارهای به آن شرایط اولیه باید گفت که این کشور، اقتصادی کاملاً کشاورزی مبتنی بر پرورش برنج و جوت[2] بود. جمعیت بسیار، فقر شدید، قحطیهای مکرر و وضعیت تله مهارتِ ناچیز، این کشور را در دورهای مکرر فقر و توسعهنیافتگی گیر انداخته بود. اگر ترکیبی تصادفی از مهاجرت طبقه فئودال و زمینداران بزرگ در زمان استقلال 1947، انباشت سرمایه اولیه در خلال سالهای 1947 تا 1975 و توسعهگرایی ائتلاف مسلط و رخداد بینالمللی معافیت بنگلادش از محدودیت صادرات منسوجات به بازارهای خارجی در دهه هشتاد میلادی نبود، بعید بود که این کشور بتواند بعدها جایگاه دومین تولیدکننده پوشاک جهان را به خود اختصاص دهد. مورد اول و اصلاحات ارضی متعاقب آن نشان از این بود که بر خلاف پاکستان، در بنگلادش یک طبقه مسلط زمیندار بزرگ که از اصلاحات اقتصادی ممانعت کند وجود نداشت یا کاملاً ضعیف بود؛ چون بخش بزرگی از طبقه زمیندار در نتیجه جنگ از آن منطقه رفتند. مورد دوم، موجب تجمیع منابع و رانت در دست عدهای از نخبگان سیاسی و اقتصادی شد که توانستند بعدها در دهه هشتاد میلادی، ورود به صنعت پوشاک را تأمین مالی کنند؛ زیرا این صنعت نشت و سرریزهای مثبت بسیاری در بنگلادش ایجاد کرد و چشمانداز روشنی داشت. در کنار همه اینها، دولت مستقر و ائتلاف مسلط در دهه هشتاد نیز توسعهگرا بود و انتقال یادگیری فناورانه از کره جنوبی را مورد تشویق و حمایتهای سیاسی قرار داد و در نهایت، بخت معافیت بنگلادش از صادرات به بازارهای خارجی، مقیاس گستردهای برای صنعت پوشاک ایجاد کرد. صنعت پوشاک در بنگلادش از نظر ابعاد و اندازه اهمیت، مانند صنعت نفت در ایران است.
هدف این کتاب از روایت این رخدادها آن است که نشان دهد توسعه امری ساده و قابل تقلیل به تنها یک یا دو عامل نیست. توسعه، داستان پیچیده و غامضی است و بنگلادش گواه همین موضوع است.
کشورها و جوامع بسیاری توانستهاند از تله فقر فرار کرده و به سطوح درآمد متوسط و حتی درآمد بالا برسند. با وجود هشدارهایی که درباره تله درآمد متوسط داده میشود و حتی با وجود نابرابری در ثروت و توسعه اقتصادی که همچنان در میان بسیاری از کشورها وجود دارد، نباید تلاشها برای توسعه و فقرزدایی را که در دهههای گذشته صورت گرفته، نادیده انگاشت. بااینحال، همچنان باید تکرار کرد که توسعه داستان پیچیدهای است و بهراحتی ممکن نیست. این کتاب، داستان شگفتانگیز توسعه را در کشوری روایت میکند که شاید برای بسیاری آشنا نباشد و حتی بسیاری ممکن است نتوانند آن را روی نقشه شناسایی کنند. این کشور با وجود جمعیت بسیار و گرفتاری در تله فقر شدید در روزهای اولیه، از بدو تأسیس تا به امروز در مسیری رو به توسعه از نظر سیاسی و اقتصادی حرکت کرده است.
تاریخ کشور، ترکیبی پرحادثه از آشفتگی و صلح و همچنین رفاه و فقر است. قلمرویی که اکنون بنگلادش را تشکیل میدهد، طی پنجونیم قرن از سال 1201 تا 1757میلادی، تحت فرمانروایی مسلمانان بود. پس از آن بریتانیا به مدت نزدیک به 190 سال از 1757 تا 1947 بر کل شبهقاره هند، از جمله این قلمرو حکومت کرد. با پایان یافتن سلطه بریتانیا در اوت 1947، شبهقاره به هندوستان و پاکستان تقسیم شد و بنگلادش بخشی از پاکستان شد و پاکستان شرقی نام گرفت. در 16 دسامبر 1971 پس از پیروزی در جنگ آزادی (از 25 مارس تا 16 دسامبر 1971) بهعنوان کشوری مستقل به نام بنگلادش در نقشه جهان ظاهر شد. این کشور از زمان تأسیس تا به امروز نمونهای جالب از توسعه سیاسی و اقتصادی بوده و طبیعتاً، هم برای اندیشمندان حوزه سیاست و هم محققین حوزه اقتصاد مورد جالبی است که ارزش تحقیق بیشتر را دارد.
@cafe_andishe95
🖇بنجامین فرانکلین (۱۷۰۶-1۷۹۰) دولتمرد، دانشمند، مخترع و ادیب مشهور فرهنگ جهانی و از بنیانگذاران استقلال امریکا در سال ۱۷۰۶ در بوستون امریکا از خانواده ای پروتستان، گمنام و پیشور به دنیا آمد و کودکی اش را تا هفده سالگی که ترک وطن کرد در همین شهر گذراند و سپس برای دست یافتن به آینده ای روشن تر راهی فیلادلفیا شد. در همین شهر پا گرفت، به افتخارات بزرگی در زمان خود دست یافت و نام آن را با نام خود گره زد و در همین شهر جان سپرد
📘کتاب زندگی من سابقه ناتمام زندگی خود بنجامین فرانکلین است که توسط خود او از 1771 تا 1790 نوشته شده است. با این حال، به نظر می رسد خود فرانکلین این اثر را خاطرات خود نامیده است. اگرچه پس از مرگ فرانکلین تاریخ انتشار پر پیچ و خمی داشت، اما این اثر به یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین نمونه های زندگی نامه ای تبدیل شده است که تا کنون نوشته شده است.
شرح زندگی فرانکلین از زندگیش به چهار بخش تقسیم می شود که بازتاب دوره های مختلفی است که او آنها را نوشته است. وقفه های واقعی در روایت بین سه قسمت اول وجود دارد، اما روایت قسمت سوم تا قسمت چهارم بدون وقفه نویسنده ادامه می یابد.
@cafe_andishe95
🧨در بسیاری از حکومتهای اقتدارگرا، دولت با بهکارگیری و تأمین معیشت بخش بزرگی از طبقه متوسط، آن را به نیرویی وابسته, رانتی و محتاط تبدیل میکند.
این طبقه دستساز بهجای پیگیری تغییرات سیاسی، امنیت شغلی و منافع تثبیتشدهاش را اولویت میدهد. فقدان استقلال اقتصادی، هزینه مشارکت دموکراتیک را افزایش میدهد و انگیزه کنش سیاسی را فرسوده میسازد.
🔨در ساختارهایی که دولت همچنان بازیگر اصلی اقتصاد است تقاضا برای دموکراسی نهتنها شکل نمیگیرد، بلکه ائتلافهای دموکراسیخواه نیز بهتدریج تضعیف میشوند. طبقه متوسط رانتی برخلاف انتظار نه نیروی پیشرانِ تحول، بلکه تکیهگاه اقتدار باقی میماند.
✍️ براین روزنفلد
@cafe_andishe95
میرحسین موسوی در زمان ثبتنام برای انتخابات ریاستجمهوری، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸:
آمدهام تا با در دستور کار قرار دادن فرمان هشت مادهای امام، آن را از نو چراغی تابنده در مسیر تحقق حقوق شهروندی قرار دهم
@hafezeye_tarikhi
🌟 به زودی این پست حذف خواهد شد لطفاً
زودتر وارد شوید ☀️
از فرصت پیش آمده استفاده کنید...✅
⚠️مغلطهی زمانپریشی
یکی از رایجترین خطاهای شناختی هست که میتونه درک ما رو از تاریخ تحولات اجتماعی دچار خطا کنه. این مغالطه زمانی اتفاق میافته که ما دستاوردها و ارزشهای گذشته رو با استفاده از معیارها و دانش امروزمون قضاوت میکنیم و شرایط خاص اون دوران رو نادیده میگیریم. مثلا فرض کنید عملکرد یه کامپیوتر دهه ۱۹۷۰ که در زمان خودش پیشرو بوده، با قدرت پردازش یه ابررایانه امروزی مقایسه کنیم، بدون اینکه محدودیتهای تکنولوژیک ساخت اون دستگاه رو تو زمان خودش در نظر بگیریم.بطور خاص این اشتباه تو تحلیل تاریخ ایران خیلی رایج هست و باعث میشه نتونیم درک درستی از مسائل سیاسی و اجتماعی داشته باشیم. با این حال، با یادگیری تفکر انتقادی و افزایش سواد رسانه میشه این نوع مغالطه رو تشخیص داد و درک درستتری از مسائل امروز مثل حقوق زنان و موضوع سوادآموزی پیدا کرد.
✍🏼دکتر اکبر سلطانی
@cafe_andishe95
🟥بربریت کمونیسم تفکر خام و ضد مدرنی است که از تئوری تا عمل منسوخ و ضد آزادی و ضد دموکراسی بود.
طبقات اجتماعی و طبقه بورژوازی و پرولترها بازیهایی سطحی و اشتباه
تز، آنتیتز و سنتز دیالکتیک مارکسیستی تزی ورشکسته
ارزش اضافه و استثمار کارگران دروغی مبتدیانه
دیالکتیک تاریخ و ماتریالیسم تاریخی بازی ناشیانه
پیدایش و نابودی نظامهای اقتصادی تاریخی پیشگویی های پیغمبر پوشالین
«طبقات در تاریخ»، «طبقات در جنگ» خصومت مضحک
پایان سرمایهداری و انقلاب کمونیستی وعده اشتباه
نابودی مالکیت خصوصی ابزار تولید بربریت پیشا مدرن و ضد توسعه
🚩کمونیسم بلایی که ذهن رمانتیک بشر خلق کرد و نیمی از جهان را به فلاکت کشاند.
و همچنان قربانی می گیرد
@cafe_andishe95
💡موضوع اصلی استدلال اثر بزرگ توکویل، دموکراسی در آمریکا، آن است که دموکراسی تنها روش مؤثر برای آموزش اکثریت است. این حرف همانقدر که در زمان او درست بود، امروز هم هست. از همه مهمتر دموکراسی فرآیند تکوین افکار عمومیست.
مزیت اصلی دموکراسی نه در روش آن برای انتخاب کسانیست که حکومت میکنند، بلکه در این واقعیت است که چون بخش بزرگی از جمعیت سهم فعالانهای در تکوین افکار عمومی دارند، گسترهای به همان نسبت وسیع از اشخاص هست که قرار است از طرف اکثریت مردم دست به انتخاب بزنند. شاید تصدیق کنیم که دموکراسی قدرت را به دست داناترینها و آگاهترینها نمیدهد و در هر لحظهی معین، تصمیمگیری حکومت نخبگان ممکن است برای کل جمعیت سودمندتر باشد، اما این ضرورت موجب نمیشود که همچنان دموکراسی را ترجیح ندهیم. ارزش دموکراسی بیشتر به خاطر جنبههای پویای آن است تا جنبههای ایستایش. مانند آزادی، منافع دموکراسی خود را فقط در بلندمدت نشان میدهند، در حالی که دستاوردهای فوریتر آن ممکن است کاملاً بیاهمیتتر از دستاوردهای فوریِ اشکال دیگر حکومت باشند.
📗منشور آزادی–فردریش فون هایک📘
@cafe_andishe95
دستِ ناپاکِ مزدورانِ سپاه و بسیج خامنهای، دیروز کیان پیرفلک و امروز رها شیخی را از ایران گرفتند. جنایت خمین و کشتار خانواده شیخی، بیانگر ماهیت رژیم درمانده و تبهکاری است که توان حفاظت از سرکردگان جنایتکار خود را ندارد؛ اما انتقام سختش را از ملت و کودکان بیپناه ایران میگیرد.
این دریای خون چنان میان ملت ایران و رژیم شکاف انداخته که با هیچ ترفند و فریبکاری پر نخواهد شد؛ و این جنایات هرروزه، جز با برانداختن رژیمِ جانی، و استقرار یک دولت ملی و دموکراتیک به پایان نخواهد رسید.
با خانواده جانباختگان و مردم شریف خمین عمیقا ابراز همدردی میکنم و نوید میدهم که نور دادرسی بر دل داغدیدهی دادخواهان خواهد تابید، و در یک دادگاه ملی و منصفانه، جنایتکارانِ کودککش به سزای اعمال خود خواهند رسید.
@OfficialRezaPahlavi
📥نوع دیگر از لیبرالیسم وجود دارد که می توان آن را «لیبرالیسم مبتنی بر حقوق» نام داد و برای تعریف و توجیه فرمانروایی سیاسی به اندیشه اخلاقی حقوق متوسل میشود.
نمونه این لیبرالیسم در کانت و لیبرالیست های سنتی وجود دارد و از معاصرین می توان به فاینبرگ اشاره کرد. این رویکرد نه تنها از شالوده ریزی بر بنیان اخلاقی نمی هراسد بلکه به مسئولیت اخلاقی دولت در احترام و دفاع و ترویج حقوق فردی اعتقاد دارد. با وجود این توسل به شالوده اخلاقی را با رواداری ناسازگار نمی داند. از این رو فرصت حمله به این شالوده اخلاقی را برای مخالفان به رسمیت می شناسد و دولت را موظف به رعایت آن می داند.
📕جین همپتن
■فلسفهٔ سیاسی
@cafe_andishe95
میرحسین موسوی، مرداد۶۹:
متخصصان غربگرا در وزارتخانه حزباللهیها را اذیت میکردند. خارج از حوزه قانونی و اداری آنان را برکنار کردیم
بین حفظ نظام الهی و حزباللهیها ارتباط ناگسستنی وجود دارد. نباید بگذاریم بها دادن به حزبالله از بین برود
باید حاکمیت حزبالله بر کشور را تبلیغ کنیم
میگفتند حزبالله مرتجع و قرون وسطایی است و با ارزشهای ۱۵ قرن نمی شود جامعه امروز را اداره کرد. امام بر این اوهام خط بطلان کشید
اگر حزبالله کنار زده شود نظام به سمت اسلام آمریکایی خواهد رفت
@hafezeye_tarikhi
نظر میرحسین موسوی دربارهی هویت ایرانی در نخستین کنگره شعر وادب دانش جویان سراسر کشور
@cafe_andishe95
میرحسین موسوی، شهریور۱۳۶۳:
دانشگاه جای یک متخصص نیست. جای یک فرد مکتبی است که تخصص را هم آنجا فرا بگیرد
ما نمیتوانیم برای اینکه متخصص کم داریم ارزشهای غربی و طاغوتی و اروپایی را در دانشگاهها احیا کنیم
میگویند باید متخصص را ارج بگذاریم. ما دانشگاه مکتبی را فدای این نخواهیم کرد
@hafezeye_tarikhi
🗽اخلاق بدون آزادی بیمعناست
🔰دفاع ما از آزادی فردی نباید از روی شعار باشد، و نباید آن را هدیهای از سوی دولت، یا حتی امتیازی که بتوان آن را بخشید یا از نو بازستاند، بشمار آوریم. آزادی وضعیتیست که در آن هر فرد بتواند بنا بر عقل، میل و شناخت خویش، مسیر زندگیاش را انتخاب کند، و بنا بر «اصل آزار» به آزادی دیگران تجاوز نکند.
⚜️دفاع از آزادی، دفاع از انسان است، آنهم بهمثابه موجودی خردمند، که حق دارد اشتباه کند، حق دارد متفاوت باشد، و حق دارد خویشتنِ خویش را از نو بسازد. آزادی فردی مبتنی بر این مفروضات است:
1. انسان از توانایی عقلی برخوردار است.
2. میداند خیر خود را چگونه پیگیرد.
3. میتواند با استفاده از دانش در دسترس، زندگی خود را هدایت کند.
📍اما باید توجه داشت که نمیتوان برداشت بیحد و حصر از آزادی داشت. همانگونه که به «اصل آزار» اشاره رفت، تنها توجیه موجه برای محدود کردن آزادی فردی، جلوگیری از آسیب به دیگران است. من آزادم دست خود را به هر شیوه که میخواهم در هوا تکان دهم، اما از آنجایی که "صورت" فرد دیگر در فضا-زمان آغاز میشود، آزادی من محدود میشود. جامعه و دولت هیچگاه حق ندارند صرفاً به این دلیل که رفتاری ناپسند، اشتباه یا غیراخلاقی به نظر میرسد، آن را سرکوب کنند، مگر آنکه بهصورت ملموس، صدمهای واقعی به دیگران وارد سازد.
💠 شکی در این وجود ندارد که آزادی، اصل ضروری برای تحقق درونیترین تواناییها و نیازهای انسان است. بهدیگر سخن، آزادی فردی اساس و بنیان هستیِ خودانگیخته انسان است. بنابراین دولت نباید با تعیین هدفی هرچند به ظاهر متعالی برای فرد، او را به انجام آن وادار کند. دولت میبایست شرایطی فراهم سازد تا فرد بتواند بر پایهی عقل و انتخاب، خود-زیستی را سامان دهد. خوانندگان این نکته را نباید فراموش کنند که آزادی، خود بستریست برای پرورش اخلاقیات، نه وضعیتی که مانع تحقق اخلاقیات شود. زیرا اخلاق و زندگی اخلاقی حاصل از آن، تنها از دل انتخاب آزادانه برمیخیزد.
🔹با این تعابیر، آزادی را میتوان ضرورتاً شرط لازم عقلانیت اجتماعی دانست؛ که فقدان آن، نهتنها به نابودی فرد منتهی میشود، بلکه سبب میشود تمام جامعه از پویایی، خلاقیت و نوآوری تهی شود.
✍️اشکان بابادی
@cafe_andishe95
💸اقتصاد آرژانتین شتاب گرفته و رشد اقتصادی این کشور در فصل دوم به ۸ درصد رسیده است، مهمترین و اولین اقدام میلی در آرژانتین پس از رسیدن به قدرت اخراج هشتاد درصد کارمندان دولت بود.
وزارت کشاورزی (جهادکشاورزی) ایران با ۱۵ میلیون هکتار زمین کشاورزی، ۸۵۰۰۰ کارمند دارد و وزارت مربوطهی کانادا با ۶۲ میلیون هکتار زمین کشاورزی، ۵۳۰۰ کارمند!
با سرچ ساده در گوگل و مقایسه ایران با هر کشور توسعه یافته و در حال توسعه دنیا میتوان دید که دولت در ایران چقدر بزرگ، متورم و ناکارآمد است.
این مطالب و فکتها که متعدد هم هست نشان میدهد که دولت در ایران چقدر متورم و ناکارآمد است و هزینه خود را با مالیات غیرمنصفانه، کسری بودجه و چاپ پول برای تامین آن و با ایجاد تورم از جیب مردم و بخش خصوصی و کارآفرینان تامین میکند.
حقوق و مزایا و پاداشی که ۹۰ درصد کارمندان دولت و شرکتهای شبه دولتی و مدیران دولتی دریافت میکنند پول مفت، زور و رانتی است که در ازای کارایی نزدیک به صفر دریافت میکنند و به گواه تجربه دنیا اگر همین نود درصد تعدیل شوند و در منزل بنشینند هیچ خللی در امور کشور ایجاد نمیشود که هیچ بلکه هزینههای کشور و در نتیجه تورم کاهش خواهد یافت.
رییسجمهور هم اگر واقعا میخواهند کاری برای کشور بکنند بهجای روضهخوانی و ذکر مصیبت روزانه میتوانند به تاسی از تجربه موفق بسیاری کشورها اقدام به کوچک سازی دولت، کاهش هزینه سازمانها و نهادهای بودجه بگیر و بازگرداندن ثروت عمومی به مردم از طریق بورس بجای شرکتهای خصولتی رانتی بپردازند.
✍️مهدی رباطی
@cafe_andishe95
📚 معرفی کتاب مختصر مفید
راه دشوار توسعه-بنگلادش از استقلال تا انقلاب
-امیر رضا انگجی
کار به جایی رسیده که بنگلادشیی از فقیر ترین کشورهای سابق تاریخ در مسیر توسعه قرار گرفته ایران در مسیر قحطی آب و برق و گاز!
@cafe_andishe95
🌍 چرا ملت ها شکست می خورند؟🌏
بررسی کتاب مهم توسعه
📹امید اطهری نژاد
@cafe_andishe95
⁉️ عادت به تباهی
سه سال پیش نوشته بودم:
«عادت به تباهی ساده و سریع است؛ هیچ گاه به ملتها وعدهی تباهی را نمیدهند یا خبرش را! فرو رفتن در آن به آسانی همان مثال پختن قورباغه در آب جوش است!
سالها دربارهی بحران آب حرف زده شد و سال گذشته که پیامد سیاستهای ویرانگر در خوزستان و سپاهان (اصفهان) سر باز کرد، صدر خبرها بود. حالا امروز را ببینید؛ شهرکرد و همدان روزهاست که آب ندارند و همه چیز برای ما عادی شده است. فردا هم بیآبی به تهران و خانهی ما میرسد، ابتدا کمی غر و اعتراض و بعد هم هیچ. حتا برایتان خیلی زود قصهاش را میسازند که بحران آب، جهانیست و اصلن در خیلی از کشورها، آب لولهکشی وجود ندارد.
🔺فکر میکنید وقتی افغانستان آرام و رو به توسعه ظاهرشاه، روند تبدیل شدن به این جهان مرده را آغازید، به افغانستانیها گفته بودند چه سرنوشتی در انتظار کشور است؟ بخش زیادی از همان آدمها در عادت کردن به تباهی، تلف شدند و زندگی را باختند و تلی از خاک بر جای ماند.
گمان میکنید بدبینترین مردمان در ۵۷، حتا کوچکترین تصوری داشتند از اینکه رفتن شاه، چگونه همه چیز را تغییر میدهد، تمام جزییات زندگی آرامشان را بر هم میزند و ۲ سال بعدش، خیلیها باید به جنگ بروند و با مرگ مبارزه کنند؟
▫️تباهی همینقدر آسان چیره میشود؛ تنها راه فرار از آن، شکستن چرخ است!»
سه سال پس از این نوشته، تهران که روزی شبهایش، چراغ خاورمیانه بود، آب ندارد، برق ندارد، اکسیژن ندارد و شبیه شهر گاتهام در سهگانهی بزرگ شوالیهی تاریکی کریستوفر نولان است: گاتهامی در حال مرگ، بدون بتمن، دورافتاده از خاندان "وین" و بوریس وین که همه چیزشان را برای دوباره ساختن شهرشان بدهند!
✍️ساسان آقایی
@cafe_andishe95
🔺خودبرتر بینی و مابرتربینی
🔗موانع تفکر منطقی و منصفانه
🎙دکتر محمدباقر باقری
@cafe_andishe95
✍ این روزها که گرما و قطعی برق و آب روی اعصاب بیشترماست، تعدادی کانالِ ناب انتخاب کردیم که درگذر از این شرایط کمکتون میکنه.❤️
با انتخاب کلید موردنظر، به جامعه دوستداران دانش، هنر و فلسفه بپیوندید.
این پست تبلیغاتی نیست، برای پیشرفت و رشد شماست، مجموعه ای از بهترین ها.
هیچ آشوبی در جامعه ترسناکتر از وقتی نیست که آشوب کنندگان از متون مذهبی برای
پوشاندن اهداف واقعی خود استفاده کنند....!
✍️دنیس_دیدرو-فیلسوف روشنگری
@cafe_andishe95
میرحسین موسوی، ۱۳ خرداد ۱۳۸۸:
همه هویت و عزت ما از وجود مبارک حضرت امام است
@hafezeye_tarikhi
🇺🇸
🗽«اعلامیه استقلال» آمریکا بهنظر عموم مورخین، یکی از پیشروترین و مهمترین اسناد تاریخی در دوران معاصر است.
در این ویدیو که کاخ سفید آن را تهیه و منتشر کرده است لری آرنت، رئیس کالج هیلزدیل، به مناسبت دویست و پنجاهمین سالگرد اعلامیه استقلال آمریکا، به بررسی معنا و ساختار این سند تاریخی میپردازد.
او اعتقاد دارد که اعلامیه استقلال نهتنها پایهگذار ایالات متحده بلکه بزرگترین سند سیاسی در تاریخ بشر است، که تأکید میکند همه انسانها برابر آفریده شدهاند و حق دارند حکومتی بر اساس خواست خود تشکیل دهند.
این سند شامل سه بخش اصلی است:
بیانیه اصول بنیادین مانند برابری انسانها و حق حاکمیت مردم، فهرستی از اقدامات ستمگرانه پادشاه بریتانیا که جرقه انقلاب بود، اعلام رسمی جدایی و تأسیس کشور آمریکا، همراه با سوگند وفاداری به این اصول.
🏛دولت:او تأکید میکند که بنیانگذاران آمریکا ساختاری برای حکومت ایجاد کردند که شامل تفکیک قوا، نمایندگی مردمی توسط دولت و ایجاد قوه قضاییه مستقل بود تا از استبداد جلوگیری شود.
@cafe_andishe95
🏛 《ارسطو همیشه بدّقت تأکید میکند که قاعده هرگز مقدم بر داوریهای متین یک داور روشنبین نیست. قاعده، به نظر وی، در تربیت اخلاقی سودمند است، و همچنین هنگامی که وقت کافی برای تدبّر و تعمق کامل وجود نداشته باشد، یا جایی که پیشداروی ممکن است عینیت داوری ما را مخدوش کند. بهعقیدهی ارسطو، قاعده حتی در بهترین حالت چیز جز سرجمع و خلاصهی داوریهای خاص افراد بهرهمند از فرزانگی نیست، و اگر از آن بهرغم ادراکات شهودی خویش پیروی کنیم، درست همان جاهایی خشک و انعطافناپذیر میشویم که باید بیش از هر وقت نرم و حساس باشیم. در دفتر پنجم اخلاق نیکوماخوس، ارسطو تشبیه به معماری را بهکار میبرد و میگوید کسی که بخواهد هر تصمیمی را بر طبق اصول متصلب و انعطافناپذیر اخذ کند، مانند معماری است که بکوشد انحنای پیچیدهی یک ستون قاشقتراش را با خطکش راست اندازه بگیرد، حال آنکه معمار ورزیده از وسیلهای بهنام «خطکش لِسبوسی» استفاده میکند که نواری فلزی است و «ثابت نیست و برای سازگار شدن با شکل سنگ، خم میشود». 》
📖 ارسطو
✍️ مارتا نوسباوم
📝 ترجمه: عزتالله فولادوند
@cafe_andishe95
🗳🗽دموکراسی قالبی حکومتی است که سازگارسازی دولت با خواستههای حکومت شوندگان را بدون خشونتآمیز امکانپذیر میکند.
در نظام دموکراتیک وقتی دولتداری مطابق میل اکثریت مردم صورت نمیگیرد ، برای حاکم کردن مردانی که تمایل دارند طبق میل اکثریت کار کنند، نیازی به جنگ داخلی نیست. ساز و کار انتخابات و نظام پارلمانی زمینهی آن را فراهم میآورد که تغییر دولت بیسایش و روان رخ دهد، بدون آن که کار به خشونت کشیده شود و خونی بر زمین ریزد.
تنها گروهی میتواند حاکمیتی پایداری بر پا کند که بتواند روی تایید حکومت شنوندگان حساب کند.
کسی که میخواهد ایدههای خود را حاکم بر دنیا ببیند ، باید بکوشد حاکمیت بر افکار آدمها را به دست آورد. در بلند مدت نمیتوان انسانها را بر خلاف میل و ارادهشان تابع نظامی قرار داد که با آن مخالفند.
کسی که میکوشد به زور چنین کند، در نهایت شکست خواهد خورد و با نبردهایی که به راه میاندازد بلایای بیشتری را پدید میآورد
نمیتوان انسانها را بر خلاف میل و ارادهشان خوشبخت کرد.
📗 کتاب ، لیبرالیسم-لودویگ فون میزس
@cafe_andishe95
🗽💡یکی دانستن سرنوشت حکومت با سرنوشت کشور!
"بقاء ایران یا دلواپسی برای تداوم نظام"؟!
مدتی است عدهای که البته کمشمار هم نیستند با همهی تفاوت در دیدگاهها و با گرایشات مختلف سیاسی، اما گویا به یک نقطه نظر مشترک رسیدهاند با این باور یا ادعا که هرگونه تلاش مردم برای تغییر حکومت اسلامی الزاماٌ به فروپاشی کشور میانجامد و در آن صورت، جنگ داخلی نیز حتمی خواهد بود که منجر به تجزیه ایران میشود!
یکی دانستن سرنوشت حکومت با سرنوشت کشور، پایهی اصلی این نظر یا این ادعاست؛ که با خود پرسشهای اساسی را بوجود میآورد.
مهمترین این پرسشها را میتوان بدینگونه مطرح ساخت:
۱_رمزِ ماندگاری کشورها آیا الزاماً در گروِ ماندگاری حکومتها است؟!
۲_با هربار تغییر حکومتها، آیا کشورها فروپاشیدهاند؟!
۳_آیا با هر تغییر حکومت، آن کشور تجزیه شده است؟!
۴_اگر چنین است؛ پس جابجای(تغییر) حکومتها، آیا برای همیشه به یک امر منتفی تبدیل شده است؟!
۵_یقینی دانستن این نظر یا ادعا، آیا همان "باور حکومت آخرالزمانی" نیست؟!
۶_اینان به تازگی به این ایده رسیدهاند یا قبلاً نیز بدان باور داشتند؟ اگر به تازگی رسیدهاند، وجود چه عوامل مهمی آنها را به این نظر رسانده است که قبلاً وجود نداشتند؟ مسائل قومی، رقابتهای منطقهای و جهانی آیا قبلاً نبودند و فقط الان بوجود آمدهاند؟!
۷_اگر قبلاً رسیده بودند، پس چرا در سال پنجاهوهفت آن را مطرح نکردند؛ که هیچ، اگر در آن زمان چنین مسئلهای مطرح میشد، را فریبی بیش نمیدانستد که توسط حکومت طرحریزی شده و به توسط افراد فریبخوردهی گمراه، پیگیری میشود؟!
۸_آیا در سال پنجاهوهفت مسائل قومی، رقابتهای منطقهای و جهانی وجود نداشتند که انقلابیون مطمئن بودند تغییر حکومت در آن زمان منجر به فروپاشی و تجزیهی کشور نمیشود؟ اگر مطمئن بودند، این اطمینان را از کجا آورده بودند؛ و چه قدرتی این اطمینان را به آنها داده بود که سرنگونی حکومت پهلوی هیچگونه آسیبی به انسجام و بقاء کشور نمیزند؟!
بجز این پرسشها که خود خللِ اساسی ایجاد میکنند در این نظریه یا ادعا؛ "به لحاظ تاریخی" نیز کافی است به دو رویداد مرتبط و همچنین به یک وضعیت، اشاره شود تا نقض کنندهی "این ادعای یقین پنداشته شده"، باشد.
یک؛ وسیعترین جدایی سرزمینی اندوهبار که حدود صدسال پیش و در جنگهای ایران و روسیه شکل گرفت، اتفاقاً در زمانی بود که در ایران حکومت مستقر قاجاریه حاکم بود؛ نه به هنگام جابجایی حکومت با حکومت دیگری!!
دو؛ منسجمترین تلاشهای تجزیهطلبانهی فرقهی پیشهوری در آذربایجان و همچنین توسط قاضیمحمد در کردستان، که خوشبختانه هر دو ناکام ماندند؛ نیز به هنگام استقرار حکومت پهلوی بود، نه به وقت تغییر حکومتها!!
سه؛ اگر سرنوشت کشور با حکومت مستقر یکی پنداشته شود، که اینگونه اصرار دارید:
_آنگاه اگر آن حکومت، آن کشور را به ویرانه بدل کرد؛ که کرده است!
_آنگاه اگر آن حکومت، با ندانم کاری یا شاید هم دانسته، زیستبوم کشور را به نابودی بکشاند؛ که کشانده است!
_آنگاه اگر حاکمان آن حکومت، پاسخگوی مسئولیتهای پُرشمار خود نباشند و نشوند؛ که نیستند!
_آنگاه اگر حاکمان آن حکومت، با حقپنداریِ خود، ادعای جاودانگی حکومت خود کنند؛ که میکنند!
آنوقت با این اصل یا ادعای بزعم خود تغییرناپذیر و خیرخواهانه برای بقاء کشور، مردم از ترس اینکه هرنوع تلاشی برای تغییر حکومت منجر به فروپاشی یا تجزیه نشود که ادعای آن را دارید؛ چه باید بکنند؟!
آیا این بدان معنی نیست که مردم باید از ترس تبِ احتمالی، همچنان تن به مرگ تدریجی بدهند؛ که مبادا با تغییرخواهی و تلاش برای تغییر، شاید روزی دچار آن شوند!!
این مدعیان که در چهل سال پیش تو دهن هر کسی میزدند اگر مدعی میشد سرنوشت کشور وابسته است به سرنوشت حکومت پهلوی و چنان افراد را وابسته، مزدور، نادان و... میخواندند و آنان را "ادب انقلابی" میکردند! در عینحال اینک اما با همان صراحت و قاطعیت انقلابیِ خود، سرنوشت ایران را وابسته میدانند به سرنوشت حکومت اسلامی و اگر کسانی برعکس آن را بگویند جیرهخوار اجانب، نادان، تندرو و... میخوانند که قصد دارند با چنین کاری، جنگ داخلی راه بیندازند و کشور را "فروپاشی کنند"! آیا برای این همه تناقض و این "یک بام و دو هوا"ی خود، پاسخی دارند؟!
اینان آیا دغدغهی بقاء ایران را دارند یا تنها "هموغمشان" فقط و فقط حفظ و تداوم این حکومت است آنهم به هرقیمتی و به هرروشی؛ حتی اگر شده، با ترساندن مردم تا مبادا هیچگونه تغییری را حتی به مخیله خود نیز راه دهند؟!!
"متناقضین منطبقساز"! جز این، در "وصفشان" نتوان گفت.
✍🏼 اسفنداد ایرانیاد
@cafe_andishe95
میرحسین موسوی، اردیبهشت ۱۳۶۴:
در پاسخ به ندای نورانی ستیز با کفر و الحاد، پیروی از امت حزبالله و رهایی از فرهنگ منحط غربی حجاب اسلامی خواهران در کلیه دستگاههای اجرائی با دقت مراعات گردد
انجمنهای اسلامی بر این امر خطیر نظارت کرده تخلفات را گزارش کنند تا برخورد قاطع انجام شود
پوشش کامل اسلامی جهت استفاده خواهران کارمند به شرح ذیل میباشد (مانند تصویر):
الف ـ مانتو و شلوار مدل ساده، گشاد و بلند از پارچه ضخیم و از یک رنـگ.
ب ـ مانتو شلوار مورد استفاده از رنگهای سنگین انتخاب گردد. رنگهای سرمهای، قهوهای، طوسی و مشکی ارجح است.
ج ـ از مقنعه جلو بسته و مدل ساده و یکرنـگ و بدون هرگونه تزئین، در رنگهایی که جلب توجه نکند و تقلیدی از فرهنگ غرب نباشد استفاده شود.
د ـ کفش از مدل ساده با پاشنه معمولی مناسب جهت محل کار با رنگهای مناسب.
هـ ـ جوراب به رنگهای سنگین.
و ـ عدم استفاده از زیورآلاتی که در شأن خانمهای کارمند نیست و نیز عدم استفاده از هرگونه لوازم آرایش.
@hafezeye_tarikhi
⛔️آنارشیسم چه فردگرا چه جمعگرا تئوری دروغ بنیاد است!
انارشیسم تئوری سست یوتوپیایی است که دو شاخه اصلی چپ و راست دارد که قدمت بخش چپ بیشتر و بدنهی اصلی جریان نیز است و عقیده رادیکال یوتوپیایی است که برازنده چپ رمانتیک بوده نه راست.یعنی انتخاب این تئوری بی معنی در راستگرایی خودش زیر سوال جدیست.
⚠️در مورد توسل به دروغ به عبارتی می توان گفت تنها راه دفاع از انارشیسم فردگرا دروغ گویی و انتشار اطلاعات غلط برای گمراهی ذهن و سپس بناکردن استدلال ایدئولوژیک خود است.ایدئولوژی مغلطه بنیان و بر اساس فریب طراحی شده و به قول میزس برای آدم نرمال این جهانی نیست بلکه مفروضش عالم فرشتگان است!
💢براین اساس تز انارشیسم در ذات اصلی خودش از دو دروغ اصولی تشکیل شده و تغذیه می کند :
1_هر نوع دولتی شر و بدی مطلق است و امکان ندارد خیر تولید کند
2- تمام اشکال دولت مردودند و همگی به یک وجه ضد آزادی هستند
1️⃣ایدهی اول دروغین است چون دولت و به خصوص دولت مدرن نه تنها ضد آزادی نیست بلکه در مدرنیته و به خصوص مدرنیته سیاسی ضرورت تام دارد و بسیاری از تئوریسنهای لیبرال صاحب تئوری دولت هستند و خودشان از پیشکسوتان ساماندهی دولت به مثابه یکی از مهمترین سوالات تاریخ فلسفه سیاسی هستند.
و هیچ تئوریسن قابلی بدون اینکه تئوری دولت غنی و کارایی داشته باشد نمی تواند خود را فیلسوف سیاسی بداند.
هر کسی در فلسفه باید رابطه خود را با انواع دولت در سیاست را روشن کند تا مشخص شود در درجات آزادی با تحقق چه نوع دولتی چه ساختاری با چه میزان آزادی خواهد ساخت.
اما انارشییسم یک سبکسری سطحی است که به علت عدم کیفیت تئوریک و عملی صورت مسئله را پاک کرده و در توهم یوتوپیایی خود تصور دارد مسئله را حل کرده.
2️⃣ایده دروغین دوم همهی اشکال دولت را در یک سطح قرار داده و عملاً دانشزدایی میکند!یعنی فرایندی ضد عقلی است که تمایزها را محو میکند و پیروان انارشیسم را در حالت کودکانه بی تمیزی و جنون تئوریک فرو می برد
مثل روتبارد که همه نوع دولت از پیشنهاد نوزیک که کوچترین دولت ممکنه است تا توتالیتاریسم هیتلر همه را یکسان درک میکند و به همه لویاتان میگوید
این پدیده را شاید بتوان فقر و بیمایگی سیاسی حاد نامید که تنها از انارشیسم ساطع میشود که جزو ضعیفترین و بی اعتبارترین ایدئولوژی های ساخته ذهن یوتوپیایی بشر رمانتیک بوده.
🔻در پایان به دروغ شاخدار دو آنارکوکاپیتالیست توجه کنید که جز برای خنده ارزش خاصی ندارد اما انارشیستها جدی جدی آن را جدی گرفته اند!
دو انارشیست به نامهای لیندا و موریس تانهیل
در بازار برای آزادی، گفته اند:
معمولاً باور بر این است که در کشورهای دموکراتیک وظیفهی پلیس محافظت از شهروندان است. با اینحال، پلیس در واقع از مردم محافظت نمیکند (بهجز مقامات عالیرتبهی حکومت مثلاً رئیسجمهور) آنها فقط برخی از جنایتکاران را پس از انجام عمل تجاوزکارانه دستگیر و مجازات میکنند!!
@cafe_andishe95
چنین گفت موبَد به بهرامِ تیز
که خونِ سرِ بیگناهان مَریز
چو خواهی که تاجِ تو ماند به جای
مبادی جز آهسته و پاکرای
نگه کن که خود تاج با سر چه گفت:
که با مغزت ای سر، خرد باد جفت
حکیم فردوسی
@cafe_andishe95