اندیشهها، یافتهها و دغدغههایم را در باب دین، اخلاق و معنویت مطرح میکنم. گاهی نیز با نواختن سازی، تنوعطلبی خواهم کرد. از نقد، نظر و پرسشهای شما بهره میبرم: farhad.s.telegram@gmail.com دربارهی من: https://t.me/farhadshafti/13
دوستان مقیم خارج کشور. این متنی است که تهیه کردم برای فرستادن به نمایندۀ پارلمان در بریتانیا. اگر مایل بودید میتوانید از این به عنوان متن پایه استفاده کنید و هر تغییری که صلاح دانستید اعمال کنید، به خصوص متناسب کشور محل اقامت درآورید، و بفرستید به مراجع مربوط.
@farhadshafti
🍃 پیامی که هماکنون دریافت کردم. خداوند همهٔ مادران و پدران و ایرانمان را حفظ کند.
@farhadshafti
🍃 خوانش گزیدهای از شعر بلندِ اخوان ثالث. وطن سلامت و آرام و بهروز باد.
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را ای كهن بوم و بر دوست دارم
#موسیقی
@farhadshafti
🍃 آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من جانشینی را در زمین میگمارم، گفتند: «آیا کسی را در زمین میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها ریزد، در حالی که ما تو را به پاکی ستایش میکنیم و (خود را) برای تو پاک میداریم؟». (پروردگارت) گفت: «همانا من چیزی میدانم که شما نمیدانید.» (بقره: ۳۰)
🍂 حکمت خداوند را بزرگ میدارم اما به گمانم این روزها فرشتگان بیشتر به یاد پرسش خویشاند تا پاسخ خداوند.
🍃 و اما برای ما انسانها، نشاید که ناممان آدمی باشد اگر از محنت دیگران بیغم باشیم.
@farhadshafti
👆👆دانلود فایل PDF👆👆
#ملکیان
❇️مدتی پیش، در کانال تلگرامی #یاسر_میردامادی، مختصری صوتی را شنیدم که اشاره به مخالفت ملکیان با دینداری گزینشی بود و در ادامه آن نگرشی در دفاع از نگرش گزینگشگر توسط #فرهاد_شفتی، قرآنپژوه خوش ذوق ایرانی آمده بود. از آنجایی که درحال نوشتن اثری بر معقولیت دینداری انتخابی در اثر مکتوب خود ناظر برنقد عملی ادیان هستم، لازم است که با برخی ملاحظات مرتبط با دینداری انتخابی نیز دست و پنجه نرم کرد. البته نویسنده در این بحث نه سر پیاز است نه ته پیاز – بیشتر خود را به این مباحثه پرت کرده است. در این مختصر، تلاش میکنم نقدی بر دیدگاه سنتی ارائه داده و نشان دهم که نقد محوری به دیدگاه سنتی، گریبان دیدگاه دینداری گزیشنی را نیز خواهد گرفت و آن را با چالش های بسیار جدی ای روبرو خواهد کرد که از احتمال صدق آن به طور چشمگیری میکاهد. در پایان، به واسطه یک دوراهی منتج شده از ملاحظات مطرح شده، برضد هر دو نگرش دینی و خداباوری ابراهیمی نتیجه گیری میکنم.
🌐لینک مطلب در وبگاه «اینجا»
🗂 فایل PDF متن به طور جدا در همین فرسته موجود است
متن فایل به واسطه کامنت ها و خوانش ها بروز میشود
#دین_داری_گزینشی
غذا کو؟ ساعت چند است؟
بچهها عصر که به خانه میرسند، گرسنهاند. یا باید چیزی ببرم که در حدفاصل مهد تا خانه، بخورند. یا باید بلافاصله بعد از آمدن به خانه چیزکی آماده کنم که رفع گرسنگی کنند. اگر فراموش کنم که خوراکیای برای راه ببرم، یا اگر فراهمشدن بیدرنگِ خوراکی پس از رسیدن، طول بکشد، آرام نمیگیرند. چنان بیقرار و پرسروصدا و هرولهکنان خواهند شد، چنان از گرسنگی رقصپا میکنند، که منگ میشوی و خون به مغز تو هم نمیرسد. آنقدر که گرسنگی به خودت هیچگاه چنین فشار نمیآورد. غذا و خوراکی که بهشان میرسد، چون آب سردی است بر آتش بیقراری. یکهو آرام میشوند و خون به مغزشان میرسد! به همین منطق ما دوبرابر آرام میشویم.
کسانی که کودک دارند، کسانی که تجربهٔ سروکلهزدن با بچه را ساعتها از سر گذراندهاند، میدانند بیقراریِ گرسنگی و تشنگی یعنی چه. بچه به معنای دقیق کلمه در هنگامهٔ گرسنگی، هیچ جمله و توصیهای را معادل خوراکی نمیداند و برایش هیچ توجیهی در نبود غذا پذیرفتنی نیست. او گرسنه است و تشنه. فقط و فقط هم با آب و غذا آرام میگیرد. بیهیچ صبری، بیهیچ قراری، بیهیچ متانتی.
بر این تأکید میکنم که داشتن فرزند یا تجربهٔ فرزنداری شرط فهم این موقعیت است. کسانی که کودک خردسال ندارند، تجربهٔ زیستهای از بیقراری بیدرمانِ کودک هم در هنگام گرسنگی ندارند و معنای عینیِ این واژههای ساده و سخت را نمیفهمند. در همین دقیقهای که من این کلمات بهنظر بدیهی را مینویسم، در باریکهٔ محصور غزه نزدیک به ۱۴ هزار کودک به روایت مستند منابع بینالمللی، احوالاتی چندبرابر شدیدتر از گرسنگیِ کودکان ما دارند.۱۴ هزار کودک در آستانهٔ جاندادناند. گلوله نه، خمپاره نه، بمب خوشهای نه، آنها سر جای خودشان؛ در اثر نبود غذا و آب.
در همین دقیقه و ثانیهای که تقویم میلادیاش ۲۱ می سال شرمگین ۲۰۲۵ را نشان میدهد، در همین دقیقه و ثانیهای که در صدسال گذشتهاش دو جنگ خونین جهانی رخ داده و انسان مثلاً از آنها درس گرفته است و حقوقبشر آفریده و قوانین بینالمللی تدوین کرده و نهادهای جهانی ساخته، هیچ عمل بازدارندهای رخ نمیدهد. تکرار کنیم، تا ساعاتی آینده در اثر نرسیدنِ همچنانِ غذا و آب، ۱۴ هزار کودک خواهند مرد. به همین سادگیِ متعفن. آشِ نکبتِ پاکساژی نژادی آنقدر شور شده، که زبان ترامپ هم حتی به حمایت اسرائیل و تهدید فلسطینیها نمیچرخد، که دولت انگلیس سفیر اسرائیل را فرامیخواند، که نخستوزیر ایتالیا در مجلس به جهت سکوتش در برابر فاجعهٔ غزه زیر رگبار حمله میرود، که اتحادیه اروپا تهدید به قطع روابط تجاری با اسرائیل میکند، که آلمان بر ضرورت پایان محاصره تأکید میکند، که برخی از ارتشیهای داخل اسرائیل دولت را به نسلکشی و کشتن از سر تفریح خردسالان محکوم میکنند.
به سر سخن برگردم. در هر بار کلافگی ویرانگرِ بچهها در اثر گرسنگیهای کوتاه و اتفاقی، به معادل گرسنگیِ کودکان در غزه فکر میکنم. اینکه پدر و مادرهای خسته و ویران و آواره، که خود غذایی برای رفع گرسنگی ندارند و حتی به خوردن لاکپشت از دریا رو آوردهاند، در این ساعتها و دقیقهها با بیتابیِ بچهها چه میکنند؟ ما از پس ده دقیقهٔ این وضعیت برنمیآییم. آنان چه میکنند؟ با مثل شمع آبشدن کودکان خردسالِ گرسنه چه میکنند؟ ساعتها و دقیقههای این درد بیدرمان را چگونه میگذرانند؟
بدیِ دوران همذاتپندار ما این است که ما نخستین نسلی از انسانها هستیم که آنلاین و بر صفحهٔ گوشیهای خود، تماشاگر نسلکشیِ تاریخیم؛ تماشاگرانی دستبسته و صرفاً متأسف. فاجعهٔ آشویتس که دستمایهٔ مظلومنمایی و مایهٔ بنیان کشور اسرائیل است، هیچگاه تماشاگرِ فراگیر معاصر به این اندازه نداشت. به همین نسبت، تاریخ هم بیرحمتر از داوری دربارهٔ هلوکاست، دربارهٔ سکوت و کمک وسیع دیگران به رخدادن این فاجعه، داوری خواهد کرد. از میان میلیاردها انسان تماشاگرِ زندهٔ نسلکشی و گرسنهکشیِ امروزه غزه، انگشتشمارند کسانی چون گرتا توتبرگ که دست به کاری بزنند. بقیه چون ما نگاه میکنند و فقط لحظهلحظههای زندگیِ روزمرهشان زهر میشود. شاید اگر اندک نشانی از حیات اخلاقی برای ما مانده باشد، همین زهرشدنِ شریفِ زندگی روزانه است. اما بدانیم که این زهر برای کودکان گرسنهٔ امروزِ غزه غذا نمیشود! غذا کو؟ ساعت چند است؟
#یادداشت
@Hamesh1
👆گزیدۀ متنِ تذکرة الاولیاء که در نشست چهارم خواهیم خواند.
▫️چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت، ساعت ۲۱:۰۰
https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهٔ مهمان)
🍃 سنجۀ دینورزی آن است که در خلوت میکنیم. آنچه در جمع میکنیم یا ترجمانِ همان حالِ در خلوت است یا انکارِ آن. خلوت، آیینۀ صداقتِ ماست در دینورزی.
@farhadshafti
«خداوند میگوید <کلمات فارسی> ...»
«آن چیزی که خداوند برای جامعه مشخص کرده است را بهترین چیز میدانم»
🍃 به نظرم این گونه جملات میتوانند از خطرناکترین و غیرقابل دفاعترین جملات باشند.
نهایت سخنی که یک مسلمان باورمند به قرآن میتواند بگوید (با اغماض از دیدگاههای گوناگون دربارۀ ماهیت وحی) از این دست است:
«خداوند میگوید: <اصل آیۀ قرآن>»، «در قرآن آمده است ...»، ...
اما به محض اینکه آیۀ قرآن را ترجمه کنیم، توضیح دهیم، تفسیر کنیم، معنی ظاهری یا باطنی برای آن شرح دهیم، دلالتش را بگوییم، دیگر نمیتوانیم و نباید بگوییم «خداوند میگوید، دستور خدا این است، خداوند برای جامعه این را مشخص کرده، ... »، مگر اینکه عبارتِ «در فهمِ من» برای اختصار حذف شده باشد، و چنین تواضعِ بهجا و بایستهای در کلام گوینده یا نویسنده و انتظار او از واکنش مخاطب آشکار باشد.
@farhadshafti
خداوند عدل یا خداوند رحمت؟
داود رهبر، اسلامشناس پاکستانی در کتابِ «خداوندِ عدل، پژوهشی در باب اصول اخلاقی قرآن» معتقد است خداوندِ قرآن، خداوندِ عادل است و رحمتِ او عام و فراگیر نیست(معرفی کتاب توسط آقای مجید سلیمانی اینجا)
دوست اندیشمندم آقای فرهاد شفتی در نقد و ارزیابی این باور که «خدای قرآن، خدای عدل است نه رحمت فراگیر» پاسخی داده است که به اجازه ایشان به اشتراک میگذارم:
👆 چرا مسلمانم، ضروری اسلام را چه میدانم
🍃 این مقاله که حدود سه سال پیش در دینآنلاین و صدانت منتشر شد به بحث فرستهٔ بالا مرتبط است و بخشهایی از آن میتواند تفصیلی باشد بر سخن کوتاهی که آنجا گفتم، از جمله:
«در موضوع ایمان به کتاب، تلقّی از کتاب با برداشتهای متفاوت از ماهیتِ وحی متغیر است، در این دامنهی گسترده برخی وحی را تجربهی یکسویهی از بالا به پایین و برخی آن را تجربهی یکسویهی از پایین به بالا تلقّی میکنند. برخی نیز آن را حاصل تجربهای دوسویه یا تجربهای که در حین آن فرستنده و گیرنده یکی شدهاند میدانند.»
اکنون که این متن را دوباره میخوانم میبینم که میشد آن را روانتر و گویاتر بنویسم و از پیچیدگی لفظی برخی جملات بکاهم. امیدوارم در فرصتی امکان گفتگویی با دوستان در این موضوع فراهم شود.
فایل پیدیاف پیوست است.
@farhadshafti
تنبور نوازی در همراهی با همسرم برای خوانش غزلی از سعدی 👇
/channel/azin_haghighi/249
طریق رندی و عشق
🍃 در نشست سوم هماندیشی با حسن بصری همراه شدیم و از منظر او به دلی فارغ از نفاق نگریستیم. از نفاق با دیگران و نفاق با خود یاد کردیم و دومی را پنهانتر از اولی یافتیم. بحث را به مفهوم قلب سلیم پیوند زدیم و از آزادگی و محاسبۀ احوال خویش برای پرهیز از نفاق گفتیم. در این مسیر از آیات قرآن و ادبیات کهن و معاصر مدد گرفتیم.
اگر مجالی باشد، نشست چهارم، ذکر مالک دینار، در آخرین چهارشنبۀ ماه اردیبهشت خواهد بود.
@farhadshafti
👆https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهٔ مهمان)
این فایل صوتی گفتگویی است با آقای دکتر فرهاد شفتی (دکترای مطالعات اسلامی) دربارۀ گفتار اخیر او در انجمن مباحثات قرآنی، با عنوان «خدایا با من بودی؟ مخاطب قرآن کیست؟»
در این گفتگو پنج مبحث اصلی به صورت پرسش و پاسخ مطرح شدهاند:
1. بحث مخاطب مستقیم و توجه به دیالوگ (و نه مونولوگ) بودن قرآن
2. دوگانۀ تدبر و تذکر
3. آیا بحث مخاطب قرآن کاربرد قرآن را تقلیل نمیدهد؟
4. دستورات عبادی و نسبت آنها با مخاطب مستقیم و غیر مستقیم
5. استفاده از روایاتِ شأن نزول
این گفتگو در قالب دو فایل تصویری و یک فایل صوتی برای علاقهمندان تنطیم شده است.
@srooshevahy
فکر کردم موقتا در این ایام نظرات را باز کنم شاید که کمکی به همدلی در این اوضاع کند. اگر دیدم باعث پریشانی است میبندمش.
Читать полностью…مام وطن
نه قصد یا توان تعیین تکلیف دارم، نه کسی را قضاوت میکنم، و نه توهم اندرز دادن دارم. تنها از خود میگویم و احساس خود:
🍃 برای من، وطن «مام» است، مادر است. اصلا ربطی ندارد که در کنار او چه ماجراهایی داشتهای. حتی اگر ناگوارترین ایام را در کنار او تجربه کرده باشی، او مادر است، خط قرمز است، هر که به او دستدرازی کند او دشمن است، اما و اگر هم ندارد و توجیهپذیر و بهانه بردار نیست.
اگر تهاجم بیگانه به دست هموطن خراشی اندازد خونم به جوش میآید. اگر بر فرش خانهای در وطن خاک و شیشه بپاشد آشفته میشوم. سلحشورانی را که از مام وطن دفاع جانانه میکنند میستایم.
نمیپذیرم که راه بهتر شدن مادر وطن، تعرض به اوست، چنین سخنی را سخیف میدانم و برنمیتابم.
🍂 در آغاز این واقعه، از اخوان ثالث شعری خواندم. باز هم از او مدد میگیرم تا به آن که در وطنسوزی، امید بهروزی دارد بگویم که:
«چه میگویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟!
فریبت میدهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست»
@farhadshafti
👆نوشتار بالا نقدی است بر نقد من به سخنی از استاد ملکیان درباب دینداری گزینشی، به قلم پژوهشگر گرامی اشکان مهرروشن، که برای بهره بردن از بینشها و استدلالات متفاوت در این موضوع و با سپاس از توجه ایشان همرسان میکنم.
@farhadshafti
دوگانهی خدا(نا)باوری یا دامنهی حقیقتباوری؟
🍃 اگر بپذیریم که آنچه از آن به «خداوند» یاد میکنیم تنها تصویری است از آن حقیقت مطلق، آنگاه به این میرسیم که دوگانهی «خداباور-خداناباور» نیز بر مبنای همین تصویر است.
🍃 بر این اساس، دوگانهی «خدا(نا)باور» تبدیل به دامنهی «حقیقتباوری» خواهد شد. در این دامنه همگان به تصویری از حقیقت، به درجهای، باور دارند. در عین حال باور هیچکس، نسبت به آن حقیقتِ مطلق، تمام (در تصویر) و کامل (در درجه) نیست.
🍃 بر مبنای همین دیدگاه است که به نظرم بسیاری از بحثهای میان "خداباوران" و "خداناباوران" به نزاع بین تعابیر میماند.
🍃 باز بر مبنای همین دیدگاه جای شگفتی یا انکار نخواهد بود اگر بینِ آثارِ عملیِ ایمان (مثلا توکل، رضا، آرامش، فراسونگری، مکارم اخلاقی، ...) و دوگانهی "خدا(نا)باوری" همیشه ارتباط مستقیمی نبینیم.
🍂 هر یک از اهل نظر را به زبانی دارد
چشم پر کار ترا هیچ فنی نیست که نیست
بلبل و طوطی و قمری همه نالان تواند
در دبستان تو شیرین سخنی نیست که نیست
همه نازک بدنان در خم آغوش تواند
سینهچاک تو گل و یاسمنی نیست که نیست
گر چه در بستهی شرم است کمانخانهی تو
از خَدَنگ تو مُشبّک بدنی نیست که نیست
(صائب)
@farhadshafti
پیوست 👇
صفیر کنگرۀ عرش
🍃 در نشست چهارم هماندیشی به دیدار مالک دینار رفتیم. از سبکباری گفتیم و بهرههای سبکباری. همچنین این بحث را کردیم که سبکباری گاه میتواند آفتزا باشد و به رفتارهای غیراخلاقی بینجامد.
از اینجا به مفهوم «پیوند با حقیقتی فراتر و بزرگتر» رسیدیم. با هماندیشی به دو بهرۀ چنین پیوندی برای سبکباری توجه کردیم:
▫️بهرۀ اول: اخلاقمدار کردن سبکباری
▫️بهرۀ دوم: افزودن به قدرت و غنای سبکباری
عنوان این نشست از این ابیات حافظ الهام گرفته است:
غلامِ همّتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلّق پذیرد آزادست
تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست
@farhadshafti
عنوان نشست چهارم: «صفیرِ کنگرۀ عرش»
در نشست چهارم هماندیشی در تذکرةالاولیاء، از مالک دینار یاد خواهیم کرد، بندهزادهای که از دو جهان آزاد بود. هم او که میگفت «تا خلق را بشناختم هیچ باک ندارم از آن کسی که مرا حمد گوید یا از آن که مرا ذمّ گوید.» به یاری عطار در احوال او سیری خواهیم کرد و به برکت آن از سبکباری سخن خواهیم گفت. از جذابیتهای سبکباری گذر کرده و در آفتهای آن نیز تامّلی میکنیم. با توجهی دوباره به احوالات مالک دینار در پیِ پشتوانهای برای سبکباری بیآفت و پرثمر خواهیم گشت. بحث را به زندگی امروز و روزگاری که در آنیم پیوند میزنیم و مانند همیشه با بحث و پرسش و پاسخ و تبادل نظر در موضوعِ نشست، هماندیشی خواهیم کرد.
امروز با کمال شگفتی و برافروختگی این را دیدم. گویا در همین یک دو هفته پیش تغییر دادهاند!
تصحیح: یکی از دوستان نوشت که مدتی است گوگل این را تغییر داده است، پس من تازه دیدمش! شگفتی و برافروختگی دوچندان شد.
@farhadshafti
دلنوشته
🍃 اگر چه ...
اما باز تو آنجا بودی
و شگفتی حضورت
و راز وجودت
و سلامی که به آینه مینگرد
#دلنوشته
@farhadshafti
رویکرد «گزینشی» به قرآن و مسلمانی
استاد ملکیان در یک فایل صوتی در پاسخ به پرسشی از رویکرد گزینشی به قرآن، گفتهاند کسی که با قرآن رویکرد گزینشی داشته باشد نمیتواند ادعای مسلمانی کند. یکی از دوستان علاقهمند از من خواست دیدگاهم را دربارۀ این پاسخ مطرح کنم.
این فایل صوتی کوتاه شامل سه قسمت است:
- پرسش مطرح شده (00:00 تا 01:04)
- پاسخ استاد ملکیان (01:10 تا 04:35)
- دیدگاه و نقدِ مختصر من به پاسخ (04:37 - 8:42)
@farhadshafti
الهیات گشوده، علم الهی و ماجرای سرسپردگان به تصویرِ گُل
🍃 پیش از این دربارۀ الهیات گشوده مباحثی را به شکل گفتار مطرح کردم (نشانی در انتهای این فرسته) و امیدوارم در آینده مطلبی نیز در این باب بنویسم. در اینجا چکیدهٔ مطلب را به شکل حکایتیآوردهام:
🍂 روزی روزگاری مردمی بودند گُلپرست. ایشان هیچگاه گل ندیده بودند اما از قدیم تصویری از گل را نزد خود داشتند و از آن به دقت مراقبت میکردند. ایشان بر این گمان بودند که گل همین تصویر است، و آنچه از پیشینیان خود در وصف این تصویر به ایشان رسیده بود را وصف خود گل میدانستند.
از قضا روزی باران شدیدی آمد و از سقف خانهای که تصویر گل در آن نگهداری میشد به داخل خانه رخنه کرد. قطرهای از باران بر روی تصویر گل ریخت و رنگ آن را تغییر داد.
مردم که فردای آن روز این تصویر مخدوش را دیدند بیتاب شدند، که چگونه ممکن است قطرهٔ بارانی رنگ معبودشان را دیگرگون کند. در این امر تامل کردند در حالی که یکسره غافل بودند که آنچه دربارهٔ آن میاندیشند نه گل که تصویر گل است.
در آخر به این نتیجه رسیدند که گل وجودی است که اگر بر آن قطرهٔ آبی بریزد تغییر رنگ میدهد و البته که این از مقام گل نمیکاهد. ایشان نام این شناخت از گل را - که در واقع شناخت از تصویری از تصاویر بسیار از گل بود - «الهیات گشودهٔ گل» گذاشتند.
عکس روی تو چو در آینهٔ جام افتاد
عارف از خندهٔ مِی در طمع خام افتاد
🔍 گفتارها و یادداشتی که شامل نقدی کوتاه بر دیدگاه الهیاتِ گشوده دربارۀ علم الهی نیز هستند:
▫️سلسله گفتوگوهای قدرِ وحی، دینآنلاین: «خدای نامشخص» پاسخی به دوگانهی متشخص یا نامتشخص؟
▫️یادداشتی بر برنامۀ پرگار: مبانی فلسفی دعا (در این نوشته و در گفتارهای بعدی به جای تمثیلِ تصویرِ گُل، از تمثیلِ تصویرِ اسب استفاده کردم)
▫️گشایشهای الهیاتی مفهومِ خدای نامشخص
▫️خندۀ مِی - نشست یازدهم هماندیشی با خانۀ فرهنگی غدیر
@farhadshafti
سوءتفاهمی دربارۀ منظور از «ایمان به خداوند» در قرآن
🍃 در کلام امروزی هنگامی که میگوییم «ایمان به خدا» در بسیاری موارد منظورمان «باور به وجود خداوند» است. شاید همین باعث شده است که عبارتهای قرآنی که دستور به ایمان آوردن میدهند، به آن توصیه میکنند، یا آن را از شرطهای رستگاری میدانند غالبا در ذهن ما به دستور و توصیه و شرط «باور به وجود خدا» ترجمه میشوند.
🍃 این در حالی است که تمام مخاطبان مستقیم قرآن به وجود خدا باور داشتند، یا بگذارید برای اینکه درگیر بحثهای تاریخی نشویم اینگونه بگویم که گفتمان قرآن با مخاطب باورمند است. «الذین آمنوا» آنها هستند که به پیامبر خدایی که به آن باور دارند ایمان آوردند. «الذین اشرکوا» آنها هستند که به خدایی که به او باور دارند شرک آورده بودند. تکلیف «اهل الکتاب» نیز معلوم است.
🍃 توصیه و دستور قرآن به ایمان به خداوند انتظار از مخاطب برای باور نیست، بلکه انتظار ملزم بودن به پیآمدهای باوری است که حاصل بوده، چه پیآمدهای نظری (توحید) و چه پیآمدهای عملی (عمل صالح).
🍂 تاکید قرآن بر ایمان به عنوان یکی از شرطهای رستگاری انتظار بیجا و تحمیلی برای قبول یک باور نیست، بلکه انتظار عمل به باور است. از این منظر شرط «ایمان» برای رستگاری، در ساحت عملی است و نه نظری.
@farhadshafti
عنوان نشست سوم: «طریقِ رندی و عشق»
در نشست سومِ هماندیشی در تذکرةالاولیاء، به ذکر حسن بصری میرسیم، همان که عطار او را کعبۀ عمل و علم میخواند. با مرور برگزیدهای از حکایات او دربارۀ شیرینیِ صدق و تلخیِ نفاق صحبت میکنیم. نفاق در برابر دیگران را با نفاق در برابر خود مقایسه میکنیم تا ببینیم کدام آسیب بیشتری دارد. این بحث را به مفهوم قلب سلیم و توحید پیوند میزنیم. در حکایتِ چهار سخنی که حسن بصری را شگفتزده کرد تأمل بیشتری میکنیم، و از اینجا به کنکاش در طریق رندی و عشق در زندگی امروز میپردازیم. مانند همیشه با بحث و پرسش و پاسخ و تبادل نظر در موضوعِ نشست، هماندیشی خواهیم کرد.
این قسمت دوم فایل تصویری گفتگویی است با آقای دکتر فرهاد شفتی (دکترای مطالعات اسلامی) دربارۀ گفتار اخیر او در انجمن مباحثات قرآنی، با عنوان «خدایا با من بودی؟ مخاطب قرآن کیست؟»
در این گفتگو پنج مبحث اصلی به صورت پرسش و پاسخ مطرح شدهاند:
1. بحث مخاطب مستقیم و توجه به دیالوگ (و نه مونولوگ) بودن قرآن
2. دوگانۀ تدبر و تذکر
3. آیا بحث مخاطب قرآن کاربرد قرآن را تقلیل نمیدهد؟
4. دستورات عبادی و نسبت آنها با مخاطب مستقیم و غیر مستقیم
5. استفاده از روایاتِ شأن نزول
این گفتگو در قالب دو فایل تصویری و یک فایل صوتی برای علاقهمندان تنطیم شده است.
@srooshevahy