احادیث و روایات معارف تشیع معرفی و ارائه کتب معتبر سخنرانیهای اعتقادی ارتباط: @saghaleyn1214
😡 توهین شنیع أبوإسحاق الشيرازي (٤٧٦ هـ) به ساحت مقدّس صدّیق اکبر صلواتاللهعلیه
ابو اسحاق شیرازی فقیه برجستهی قرن پنجم در کتاب " الإشارة إلى مذهب أهل الحق " در بخش "مسائل الخلافة والخلفاء" به هنگام سخن از افضلیت و اعلمیت خلفا به حدیث مدينة العلم پرداخته و میگوید:
فإن قيل: عليّ أعلم من أبي بكر لأنّ النبيّ صلّىاللهعلیه[وآله]وسلّم قال: "أنا مدينة العلم وعلي بابها، فمن أراد المدينة فليقصد الباب"
يقال لهم: هذا الخبر إمّا أن يكون عليّ رواه أو غيره، فإن كان غير عليّ رواه فهذا علم من العلوم قد علمناه من غير الباب، وإذا جاز أن يعلم علم من العلوم من غير الباب جاز أن يُعلم جميعها أو أكثرها من غير الباب، وإن كان عليّ قد رواه فهذه شهادته لنفسه وشهادة الرجل لنفسه لا تقبل، فدلّ على أنّ الخبر له معنی غير ما ذهبوا إليه....
📖 الإشارة إلى مذهب أهل الحق (ط دار الضياء)، ص ١٣١_١٣٢ ؛ (ط وزارة الأوقاف _ مصر) ، ص ١٧٨
در این عبارات با بیحیاییِ تمام صراحتا احتمالِ کذب به صِدق صادِق مصدَّق امیر المؤمنین صلواتاللهعلیه داده است.
جالب اینکه شخصی در حاشیهی نسخهای که در دار الکتب المصرية نگهداری میشود(رک: الإشارة ،مقدمة المحقق، ط الضياء، ص ٥٤ _ ٥٥) در حاشیهی این عبارات شنیع، به مؤلف چنین اعتراض کرده است:
📜 "لا يخفى ما فيه من إساءة الأدب على سيّدنا عليّ كرّماللهوجهه، فإنّه لو صحّ عنه لوجب الأخذ به...."
البته این محشِّی در ادامه با تکرار سخنان برخی متعصّبان عامّه به تضعیف و تکذیب حدیث مدینه پرداخته و تضعیف حدیث را أولی دانسته نسبت به رویکرد ابو اسحاق شیرازی.
پ.ن: این نسخه در چاپ اخیر کتاب "الإشارة" که توسط محمد سيد بن محمد حبيب الداغستاني در سال ١٤٤٥ هـ مورد استفاده قرار گرفته و حاشیهی مذکور در پاورقی ذکر شده است.
این کتاب به همراه صدها کتاب جدید الطبع و نایاب اخیرا از امارات به مكتبة نفس الرسول المصطفى رسیده است.
📝 کتاب "روضه کافی" از شیخ کلینی است یا خیر ⁉️
✍🏻 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله:
«الكافى، گستردهترين كتاب حديثى شيعه از آثار قُدَماء دانشمندان امامى مذهب است كه از حوادث روزگار مصون مانده و بهطور كامل به دست ما رسيده است. گفتنى است كه برخى بدون ارائه هيچ دليل قابل توجّهى، در نسبت «كتاب روضه» به شيخ كلينى ترديد كردهاند يا آن را از زمره كتابهاى كافى ندانستهاند (رياض العلماء ٢:٢٦١) با اينكه نجاشى و شيخ طوسى تصريح كردهاند كه روضه، آخرين كتاب كافى است (رجال نجاشى: ١٠٢٦/٣٧٧، فهرست شيخ طوسى: ٦٠٣/٣٩٤). اسناد اين مجلّد هم دقيقا همان اسناد شناخته شده شیخ كلينى است (تجريد الأسانيد: ٧ و ٨، خاتمه مستدرك الوسائل ٢١:٥٣٦). بنابراين، بىشك «كتاب روضه» جزء پايانى كافى است. البتّه تفاوتهاى اندكى بين اين مجلّد و ساير مجلّدات كافى وجود دارد، همچون عدم باببندى اين مجلّد، كه كاملا طبيعى مىنمايد و هيچگونه ارتباطى با عدم انتساب كتاب به شیخ كلينى ندارد.»
📘 مقالات، پرونده شیخ کلینی و کافی، ص۱۰۱
@fazaelvamaaref
#رجال #اختلاف_الحدیث
🗓 به بهانه ایّام بزرگداشت شیخ کلینی رحمه الله
✍🏻 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله:
➖ انگيزه تأليف الكافى:
«مؤلّف در مقدّمه كتاب، كسى را به عنوان اخى (برادر نسَبى يا برادر دينى؟) مخاطب قرار داده كه از اهل عصر شكايت كرده كه به نادانى خو گرفته و از دانش دورى گزيدهاند، آنها از طريق «استحسان» و تقليد پدران و «الاتكال على عقولهم فى دقيق الأشياء و جليلها» به دين روی آوردهاند. كلينى سپس به تفصيل بر لزوم علمآموزى از روى «علم و يقين و بصيرت» تأكيد مىورزد، و از «اديان فاسده و مذاهب بیپایه» كه در عصر وى پديدار شده به شدّت انتقاد مىكند. وى بار ديگر نادرستى روشِ «الاستحسان و التقليد و التأويل من غير علم و بصيرة» را متذكّر مىشود. وى در ادامه مىگويد: تو يادآور شدى كه امورى بر تو مشكل شده كه به جهت اختلاف روايت در آنها، حقايق آنها را نمىشناسى، و تو كسى را در نزد خود نمىيابى كه با وى گفتوگو كنى و بر دانش وى اعتماد ورزى، تو گفتى كه دوست دارى كه در نزد تو كتابى «كافى» باشد كه «جميع فنون علم الدين» در آن گِرد آمده باشد و دانشآموز بدان بسنده كند و هدايتجو بدان روی آورَد، و كسى كه علم دين و عمل بدان را با «روایات صحیح از اهل بيت علیهم السّلام» مىخواهد از آن برگيرد.
وى سپس به قواعد باب "تعارض اخبار" اشاره كرده و بر «موافقت كتاب» و «مخالفت عامّه» و «اجماع» به عنوان ضوابط ترجيح تكيه مىكند، ولى اشاره مىكند كه ما از اين قواعد تنها اندكى را مىشناسايم و لذا علم آن (شناخت روايات صحيح) را به ائمه عليهم السّلام وا مىنهيم و به قاعده «تخيير» بسنده مىكنيم. شیخ كلينى در ادامه مىگويد كه شكر خدا را كه تأليف آنچه را تو خواسته بودى ميسّر ساخت. اميدواريم كه به گونهاى باشد كه مىخواستى.
🔸 شیخ كلينى در خاتمهٔ مقدّمهٔ الکافی، اشاره مىكند كه كتاب «الحجّة» را اندكى گسترش داديم، هرچه حقّ آن را بهطور كامل ادا نكرديم. وى اميدوار است كه كتابى گستردهتر و كاملتر تأليف كند كه تمام حقوق آن را بجای آورَد. وى كتاب خود را با «كتاب عقل» كه مدار ثواب و عقاب بوده، آغاز مىكند. در اين مقدّمه چند نكته قابل توجّه است:
نكته اوّل: مؤلّف در اين كتاب به دنبال علم و يقين است و برخوددارى از عقلگرايى افراطى تكيه مىكند.
نكته دوّم: اين كتاب جميع فنون علم الدين را در بر دارد.
نكته سوم: وى كتاب را از «الآثار الصحيحة» جمعآورى كرده، اين عبارت در ارزيابى احاديث كافى بسيار مدّنظر بوده، چنانچه خواهد آمد.
نكته چهارم: وى در اخبار متعارض، بيشتر بر قاعده «تخيير» تكيه مىكند.
نكته پنجم: ظاهر عبارت مقدّمه اين است كه پس از تأليف كتاب نگاشته شده، لذا احتمال عدول از مطالب آن، جا ندارد.
برخى از اين نكتهها نيازمند به توضيح بيشترى است كه در بحثهاى آينده بدان مىپردازيم....»
📕 مقالات، پرونده شیخ کلینی و کافی، ص۹۹
@fazaelvamaaref
💥 کسانی که نگران رزق و روزی و جهیزیهٔ ازدواجِ دخترانشان هستند، این روایت را بخوانند
✍🏻 شیخ صدوق رحمه الله به سندش از امام رضا، از امام کاظم نقل کرده که امام صادق علیهم السّلام از حال یکی از اصحاب خود جویا شدند؛ گفتند که او بیمار است. ایشان به قصد عیادت پیش او رفتند و بر بالای سرشان نشستند و دیدند به سختی بیمار است، به او فرمودند: به خداوند متعال حُسن ظنّ داشته باش! او عرض کرد: چنین نیز هست، امّا اندوه من به جهت دخترانم است و اندوه آنان است که مرا بیمار کرده است. امام صادق علیه السّلام فرمودند: همان امیدی که به چندین برابر شدن اعمال نیکت و پاک شدن اعمال بدت داری، همان امید را برای سامان یافتن دخترانت داشته باش؛ مگر نمیدانی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودهاند: هنگامی که از کنار سدرة المنتهی میگذشتم و به ساقهها و شاخههای آن رسیدم، دیدم که بعضی از میوههای شاخههای آن، مانند سینه آویزان است و از پارهاى از آنها شير مىچكيد و از پارۀ ديگر عسل و از برخى روغن و از بعضى آرد سفيد و از بعض ديگر نیشكر يا نخ و الياف و از ديگرى سِدر يا دارچين، و همۀ آنها به جانب زمين مىريخت. با خود گفتم این چیزهایی که از اینها خارج میشود به کجا روانه است؟ پروردگارم به من ندا داد که: اینها را از این مکانِ مرتفع فرو میریزم تا دختران افراد مؤمنِ امّت تو و فرزندانشان را به وسیله آنها غذا دهم؛ به پدران این دختران بگو، خود را به جهت عدم ثروت آنان نگران نکنید که من همان گونه که خلقشان کردم، رزقشان را نیز میدهم.
«سَأَلَ اَلصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ بَعْضِ أَهْلِ مَجْلِسِهِ فَقِيلَ عَلِيلٌ فَقَصَدَهُ عَائِداً وَ جَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهِ فَوَجَدَهُ دَنِفاً فَقَالَ لَهُ أَحْسِنْ ظَنَّكَ بِاللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ أَمَّا ظَنِّي بِاللَّهِ فَحَسَنٌ وَ لَكِنْ غَمِّي لِبَنَاتِي مَا أَمْرَضَنِي غَيْرَ رِفْقِي بِهِنَّ....»
📘 عیون أخبار الرّضا علیه السّلام، ج ٢ ص ٣
لذا رزق دخترانِ مؤمنین، به نحو خاصّ و جُدا از ارزاق دیگر جاری است، به شرط ایمان و توکّل و حُسنظنّ به خداوند متعال؛ اگر برای عدم تزویج دخترانمان، فقط مشکل مالی بهانه است، دیگر نزد خداوند متعال چه عذری برای تأخیر ازدواج آنان خواهیم داشت؟ آیا تضمین خداوند متعال را به اندازه تضمین یک ثروتمند باور داریم؟ بجای اینکه دائم نگران پول و مادیّات و جهیزیه باشیم، بیایم و قدری به ایمان و احتمال فساد دخترانِ دم بخت بیأندیشیم. برخی والدین دارند دخترانشان را نابود میکنند. دست از تجمّلگرایی و چشم و همچشمی و دنیاطلبی برداریم؛ ملاک و مبنای ازدواج باید مطابق با ثقلین باشد، نه رسومات و آداب بیاساس و خلاف عقل و شرع! بگذارید دختر در سنّی که نیاز اوست ازدواج کند، اگر سنّ ازدواجش بگذرد، آسیبهای جبرانناپذیری خواهد داشت. از خواستگار، فقط توقّع مادیّات نداشته باشید، این دستور دین است.
@fazaelvamaaref
#طلب_علم
🔴 تمام علم
🟢 در روایتی، امام صادق علیه السلام فرمودند:
«همه علم مردم را در چهار مورد یافتم: اوّل آنکه پروردگارت را بشناسی، دوّم آنکه بدانی با تو چه کرده است، سوّم آنکه بدانی از تو چه خواسته؟ چهارم آنکه بدانی چه چیز تو را از دین بیرون میبرَد.»
📕معاني الاخبار، ط_ مؤسسه نشر اسلامی، ص ٣٩٤
@fazaelvamaaref
💢 از دست كافری خلاص شدند، گرفتار عثمان شدند
✍🏻 فقیه ذوالفنون، مرحوم آقا محمدعلی بهبهانی:
«... با وجود حديث صحيح كه دالّ است بر نوريّت امیرالمومنین على عليه السّلام و حسنين بالمطابقه، و بر نوريّت فاطمه عليها السّلام بالتضمّن، به چه سبب على عليه السلام را ملقّب به "نور و ذوالنّورين و ذوالانوار" نكردند؟ و عثمان را بواسطۀ آنكه رقيّه و ام كلثوم (دختران رسول اکرم صلی الله علیه و آله) - كه نوريّت كسبيّه داشتهاند - ذوالنّورين لقب گذاشتهاند؟! با وجود آنكه حضرت فاطمه عليها السّلام و حسنين عليهما السّلام اشرفند از رقيّه و ام كلثوم بالاجماع، و در حديث است كه: «اگر على مخلوق نمىشد فاطمه علیهما السّلام را كُفوى نبود». بعلاوه آنكه شوهران آن دو دختر (رقيّه و ام كلثوم) قبل از عثمان كافر بودند، و هيچكدام از آن كافران را ذوالنّور نگفتند، و همچنين ابوالعاص بن ربيع را كه شوهر زينب دختر پيغمبر اکرم صلّى اللّه عليه و آله است نيز ذوالنّور نگفتند، و حال آنكه ابو العاص مسلمان شد، و زينب را داشت تا وفات يافت، و از زينب اَمامه را به هم رسانيد كه بعد از فاطمه عليها السّلام به وصيّت آن معصومه، زوجۀ امیرالمؤمنین عليه السّلام گرديد. و از آنچه اشاره به آن كرديم معلوم شد كه: تزويج عثمان به آنها موجب شرافت و فضيلتش نمىشود، زيرا كه غايتش آن است كه عثمان قائم مقام كافرى باشد، و آن دخترها از كافرى خلاص شده به دست او گرفتار باشند، به خلاف حضرت فاطمه عليها السّلام كه چندين نفر خواستگارى او نمودند حتّى ابوبكر و عمر - چنانكه زرندى در «نظم الدّرر» از انس بن مالك روايت نموده - و حضرت رسول اکرم نپذیرفت، بلكه فرمودند كه: «اگر على خلق نمىشد فاطمه را كُفوى نبود». ببين تفاوت ره از كجا است تا به كجا.»
✅ و از اينجا معلوم مىشود كه تزويج عمر به ام كلثوم موجب فضیلت عمر نمىگردد، بر فرض تسليم آنكه امیرالمؤمنین عليه السّلام با رضایت و بدون خوف و #تقیه دختر به عمر داده باشد، و دختر از او به جبر گرفتن، آسانتر است از غصب خلافت كه نظام دين و دنيا موقوف بر آن بود، پس هرگاه ممكن باشد غصب خلافت كبری، ازدواج با اکراه و اجبار ممكنتر خواهد بود، ديدۀ بصيرت باز كن.»
📙 راهبرد اهل سنّت به مسأله امامت، ص۳۸
@fazaelvamaaref
#غلاة
💠 مسأله غلو، اختلافی است
✍🏻 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله:
«مسأله غلو از حدسيّاتى است كه بعيد از حس مىباشد. زيرا آنكه از مقوّمات تشيّع و از معتقدات اصلی بوده، ايمان به خلافت بلافصل اميرالمؤمنين عليه السّلام و منصوب بودن حضرت از جانب خداوند متعال و امامت يازده امام ديگر بوده است، ولى امور ديگر از مقوّمات تشيّع نبوده، بلكه تنها برخى خواصّ اصحاب نسبت به آن وقوف كامل داشتهاند، از جمله جزئيات علم ائمه علیهم السّلام (بالفعل بودن علم امام يا بالقوه بودن و...)، مسأله غلوّ هم از اين قبيل است و درباره آنكه غلو چيست، ملاك واحدى وجود نداشته و احياناً نسبت به آن اختلاف نظر بوده است، مثلاً چه بسا ممكن بود كه برخى يك چيز را موجب غلوّ بدانند و برخى ديگر ندانند. يا در يك دوره يك چيز موجب غلو شمرده مىشده و در دوره ديگر نه. منشا اين امر هم آن بوده كه ائمه عليهم السّلام به جز اصول اساسى تشيّع، جزئيات و معارف خاص را در اختيار همگان نمىگذاشتهاند، و شيعيانِ دور از حضرات، نسبت به آن علوم و معارف آگاهى كامل نداشته و در نتيجه اختلاف نظر داشتهاند.»
📚 کتاب الخمس، ج۲ ص۹۰۸
(البتّه مباحثی مانند خلق و رزق و تفویض عالَم و امثالهم، از جمله مواردی است که در روایات مصداق غلو بیان شده است و اختلافی نیست.)
@fazaelvamaaref
❗️توهین به مقدّسات در منابع عامّه
t.me/fazaelvamaaref/10585
🔹بیانیه دفتر مرجعیت عالیقدر درباره لزوم تبیین و حراست از اصول اعتقادی مکتب شریف امامیه
با توجه به اهمیت تبیین مبانی اعتقادی مذهب حقهی امامیه و ضرورت صیانت از اصول ریشهدار این مکتب نورانی، دفتر مرجعیت عالیقدر بیانیهای صادر کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین، و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین، و اللعن علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین.
قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآله): «شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الفائزُونَ يَومَ القِيامَةِ»
اعتقادات شیعهی امامیه، بر بنیانهای استوار و ریشههای محکمی چون براهین عقلیه، محکمات کتاب الهی، مسلمات دین مبین اسلام، احادیث متواتر، و روایات محفوف به قرائن قطعی و مؤید به حقایق مسلم تاریخی استوار است. در رأس این مبانی، اعتقاد به امامت و وصایت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن أبیطالب (علیهالصلاةوالسلام) و پس از ایشان، امامت و ولایت ذریهی طاهرهی ایشان قرار دارد که حقیقتاً ستون ایمان و اساس دیانت راستین به شمار میآید. همچنانکه حضرت صدیقهی شهیده، فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) در خطبهی خود در مسجد پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) - پس از رحلت آن حضرت - پیروی از خاندان عصمت (علیهمالسلام) را مایهٔ نظام امت اسلامی و گوهر امامت را عامل اتحاد و امان از هرگونه افتراق و تشتت معرفی فرمود.
در طول قرون متمادی، علمای اعلام و محققان بزرگ، از شیخ صدوق و شیخ مفید و سید شریف مرتضی و شیخ طوسی گرفته تا علامه حلی و خواجه طوسی و تا میر حامد حسین هندی (رضواناللهعلیهم)، به تبیین این اصول اعتقادی همت گماشتند و با نگارش آثار فاخر و گرانسنگ و از راه استدلال و اقامهی برهان، حجت را بر همگان تمام کردند و مسیر هدایت را برای جویندگان حقیقت، هموار ساختند؛ آثاری که خود، گواهی روشن بر حقانیت مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) است.
بر این اساس، بر عهدهی عالمان، اندیشمندان و صاحبان قلم است که با بهرهگیری از منابع متقن و مستند، به تبیین، ترویج و دفاع از معارف حقهی اهلبیت (علیهمالسلام) پرداخته، و حقیقت نورانی شجرهٔ طیبهٔ ولایت را در ابعاد گوناگون، به روشنی آشکار سازند؛ چه آنکه اسلام حقیقی، بدون اعتقاد به ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، قالبی تهی از معنا و فاقد حقیقت خواهد بود.
علمای مذهب به پیروی از ائمهی هدی (علیهمالسلام) و سفارش ایشان، همواره بر دوری از فتنه و نزاع تأکید کردهاند، اما همانگونه که ایجاد فتنه میان مسلمانان روا نیست، تضعیف باورهای حق نیز خطایی بزرگ و خسارتی جبرانناپذیر است.
و مایهی بسی تأسف است که در مملکتی که مفتخر به پیروی از مکتب نورانی اهلبیت عصمت (علیهمالسلام) و پرچمدار ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است، هر از گاه مطالبی موهن که با اساس اعتقادات مذهب ناسازگار است منتشر میشود و حقیقتی از معارف دین، تحریف یا کتمان میگردد و قلب مقدس امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و دلهای عموم شیعیان را لبریز از اندوه میسازد.
لازم است متولیان رسانه، رویهی غلط سطحینگری و مسامحه در معرفی عقاید مسلم شیعهی اثنیعشری را اصلاح کنند و با بهرهگیری از نظر متخصصان فهم دین و صاحبان اندیشه، مسئولیت خویش را در برابر کیان اعتقادی شیعه بشناسند و با طریق علمی استوار، برنامهریزی مناسب و بهکارگیری ظرافت لازم، کوتاهیهای صورتگرفته را جبران نمایند.
روشن است که باب گفتوگوی علمی بر پایهی مستندات کتاب و سنت، آنچنان که بزرگانی مانند آیتالله العظمی بروجردی (رحمةاللهعلیه) مروج آن بودند، پیوسته گشوده است و حوزههای علمی شیعه همواره آمادگی خود را برای بحث و گفتوگو در جهت تبیین معارف اسلام اعلام داشتهاند.
از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم که همگان را در پاسداری از دین الهی و نشر معارف ناب اهلبیت (علیهمالسلام) موفق و مؤید بدارد و ما را در زمرهی پیروان راستین ایشان قرار دهد.
والسلام علی من اتبع الهدی
دفتر آیتالله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله)
اول ذیقعدة الحرام ۱۴۴۶
@shobeiryzanjani
📸 سخنان آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله، پیرامون جعلی بودن تاریخ ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
@fazaelvamaaref
👈🏻 اگر در حین نماز، مُهر نماز از دسترس ما خارج شد، چه کنیم؟
این مسئله بسیار مورد ابتلاء است.
@fazaelvamaaref
✅ اگر حضورت مفید است برو، خودت بهتر میدانی سود داری یا ضرر
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ يَحْيَى اَلْكَاهِلِيِّ قَالَ: قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّا نَدْخُلُ عَلَى أَخٍ لَنَا فِي بَيْتِ أَيْتَامٍ وَ مَعَهُمْ خَادِمٌ لَهُمْ فَنَقْعُدُ عَلَى بِسَاطِهِمْ وَ نَشْرَبُ مِنْ مَائِهِمْ وَ يَخْدُمُنَا خَادِمُهُمْ وَ رُبَّمَا طَعِمْنَا فِيهِ اَلطَّعَامَ مِنْ عِنْدِ صَاحِبِنَا وَ فِيهِ مِنْ طَعَامِهِمْ فَمَا تَرَى فِي ذَلِكَ فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي دُخُولِكُمْ عَلَيْهِمْ مَنْفَعَةٌ لَهُمْ فَلاَ بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ فِيهِ ضَرَرٌ فَلاَ وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ «بَلِ اَلْإِنْسٰانُ عَلىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» فَأَنْتُمْ لاَ يَخْفَى عَلَيْكُمْ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِنْ تُخٰالِطُوهُمْ فَإِخْوٰانُكُمْ» فِي اَلدِّينِ «وَ اَللّٰهُ يَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ.»
✍🏻 عبد اللّه بن يحيى كاهلى گويد: به امام صادق عليه السّلام گفته شد: ما به خانه يكى از دوستان خود مىرويم كه چند يتيم در آن خانه زندگى مىكنند و خادمى نيز دارند؛ روى فرش آنها مىنشينيم و خادمشان به ما خدمت مىكند و گاهى نيز دوست ما براى ما غذايى مىآورد كه مقدارى از غذاى آنان نيز در آن هست؛ نظر شما در اين مورد چيست؟
فرمودند: اگر رفتن شما به آنجا برايشان استفاده و نفعى دارد اشكالى ندارد، ولى اگر به آنها ضرر مىرسد نروید. سپس آن حضرت فرمودند که انسان نسبت به وضع خويشتن آگاهى كامل دارد، پس بر شما مخفى نيست که برای آنان سود دارید یا ضرر؛ خداوند فرموده است: "و اگر با آنها معاشرت كنيد برادران شما در دين هستند و خداوند فسادكننده را از اصلاحكننده تشخيص مىدهد.
📚 الکافی، ج۵ ص۱۲۹ _ تهذيب الأحكام، ج۶ ص۳۴۰
🔻الشيخ محمد تقي المجلسي رحمه الله:
في الصحيح كالكليني و فيه: فَاِنْ كَانَ في دُخُولِكُمْ عَلَيْهِمْ مَنْفَعَةٌ لَهُمْ فَلاَ بَأسَ، وَ اِنْ كَانَ فيهِ ضَرَرٌ فَلاَ، و ما ذكره كلّه ضرر إِلاّ أن يدخل طعامه و يأكله أقَلّ ممّا هو له أو ما يساويه، و لا يحصل اليقين إِلاّ بالأقلّ و بقي ما لا يكون فيه ضرر و لا نفع، و الأحوط الاجتناب و إن كان ظاهر الآية و الأخبار جواز ذلك. ثمَّ بَيَّنَ عليه السّلام ذلك بقوله تعالى: «بَلْ الاْءِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» و يعلم أَنَّ نيّته النفع أو الضرر، و قد يحصل الاشتباه أو الغلط للعوامّ و يحسبون أنّهم يحسنون صنعاً، لكنّ أمثالكم من الفضلاء الصالحين المتّقين لا يشتبه عليهم ولا يغلطون، و قد يحصل الاشتباه عليهم فحينئذٍ يجب أو يلزم الاحتياط. ثمَّ ذكر وعيد الله تعالى في ذلك بقوله: «وَاللهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنْ الْمُصْلِحِ»، و لا يمكنكم التخلّص من علمه تعالى إِلاّ بإصلاح نيّاتكم مع الله تعالى و إن كان الاعتذار عند الناس سهلاً كما قال: «وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ». و أمّا قوله تعالى: «وَ إِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ» فليس في الكافي، و لا يناسب هذا المقام بل الجزؤ الأَوّل من الخبر تفسير للجزؤ الأَوّل من الآية و الآخر للآخر، فتدبّر. (إحياء الأحاديث في شرح تهذيب الحديث، مخطوط)
@fazaelvamaaref
❌ ادب و نزاکت یک عالِم سُنّی، در واکنش به حواشی اخیر صدا و سیما
❗️تعجّب نکنید که این شخص، اینگونه یک شیعه را (و لو خاطی) "تولهسگ ملعون" خطاب میکند و به بزرگان او هتّاکی مینماید! اینان پرورشیافته همان مکتبیاند که علی و آل علی و محبّین او (سلام الله علیهم) را کافر و مهدورالدّم و خارجی میدانند، و نسبت سرقت و فتنهانگیزی و تفرقهافکنی به امیرالمؤمنین و اولاد معصومین ایشان عليهم السّلام دادهاند و میدهند. اینها خروجیِ مبانی #بخاری و #احمدبنحنبل و #ابن_تیمیه و دهلوی و امثالهم است که از هیچ جسارتی به امیرالمؤمنین علیهالسّلام و شیعیانش فروگزار نکردند، مخالفِ جسارت به ابابکر و عمر و عثمان و معاویهاند، ولی پیشانی نواصب را میبوسند و تکریمشان میکنند. فقط آل رسول علیهم السّلام نزد این جماعت حرمتی ندارند.
✅ قطعا تفرقهافکنی و ایجاد اختلاف بین مسلمین، گناهی نابخشودنی است، ولی اگر قرار باشد یک شیعه خاطی تنبیه شود، باید کسی هم که اینگونه جسارت و هتّاکی و بیادبی میکند، تنبیه شود. تفرفهافکتی از دو طرف باید خنثی شود نه فقط از یک طرف.
@fazaelvamaaref
✍🏻 سُنّیان نقل کردهاند که امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند:
«صدَیق اکبر منم، بعد از من هرکس این ادّعا را کند، کذّاب است.»
@fazaelvamaaref
#تکذیب_حدیث
📢 کلامِ متینِ مرحوم علّامهٔ مجلسی، دربارهٔ رد کردن احادیث
🔹«الجزم ببطلان الأخبار المعتبرة بمجرد استبعاد الوهم ليس من طريقة المتقين نعم لو توقفوا في صحة بعض الخصوصيات الواردة بالأخبار الشاذة ولم يبادروا أيضا بالإنكار كان له وجه والله يعلم.»
✍🏻 یقین کردن به بطلانِ احادیث معتبری که عقل ما آن را درک نمیکند، خلافِ تقوا و ایمان است. بله، توقّف در صحّتِ برخی خصوصیاتی که در روایاتِ شاذ آمده و عجله نکردن در انکار آنان، مُوَجّه است.
📚 مرآة العقول، ج ١٣ ص ٢٦٢
@fazaelvamaaref
✨ کتابی بینظیر
💢 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله:
«شيخ مفيد كتاب كافى را «مِن أجلّ كتب الشيعة و أكثرها فائدة» مىداند. (تصحيح الاعتقاد، ص ٧٠. در نقل محدث نورى حرف «مِن» نيامده است، خاتمه مستدرك ٢١:٤٦٤).
(يعنی کتاب الکافی، از بزرگترین کتب شیعه و پرفایدهترینِ آنهاست.)
➖ شهيد اوّل در وصف آن مىگويد:
"لم يعمل للإمامية مثله" (بحار ١٠٧:١٨٨).
(يعنی در شیعه مانند این کتاب وجود ندارد.)
نظير اين داورى را محقّق كركى ارائه كرده است (بحار ١٠٨:٦٣، و نيز ٧٥)
➖ ملّا محمد تقى مجلسى مىگويد:
"لم يصنّف فى الإسلام مثله" (بحار ١١٠:٦٩).
(يعنی در بین مسلمین (نه تنها شیعه)، مانند این کتاب تألیف نشده است.)
ستايش از اين كتاب در كلام ساير بزرگان و فُقهاء تكرار شده است.»
📓 مقالات، پرونده شیخ کلینی و کافی، ص۱۰۲
@fazaelvamaaref
✅ ابتکار شیخ کلینی رحمه الله
✍🏻 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله:
«تنظيم ابواب الكافى، با وجود برخى مشابهات بين اين كتاب و كتابهاى پيشينيان بويژه كتابهاى سىگانه "حسين بن سعيد" كاملا ابتكارى است. كسانى كه صحيح #بخارى و الكافى را با يكديگر مقايسه كردهاند، برترى خيرهكننده كافى را در شيوه تنظيم احاديث به روشنى دريافتهاند. به گفته مرحوم مجلسى اول، كتابى همچون كافى درنظم درست ابواب و احاديث ديده نشده است.»
📚 مقالات، ص۱۱۴
@fazaelvamaaref
#رجال
✅ مأمون لعنه الله، و علّت انتخاب امام رضا علیه السّلام به ولیعهدی
✍🏻 #ذهبی مینویسد:
«قال ابن جرير في تاريخه: إن عيسى بن محمد بن أبي خالد بينما هو عرض أصحابه، ورد عليه كتاب الحسن بن سهل يعلمه فيه أن المأمون جعل علي بن موسى ولي عهده؛ لأنه نظر في بني العباس، و بني علي فلم يجد أحدًا هو أفضل و لا أعلم و لا أورع منه، و أنه سماه الرضى من آل محمد.»
➖ ابن جرير (#طبری) در تاریخش نوشته که مأمون در بین آل عبّاس و آل علی، أحدی را برتر و عالِمتر و با ورعتر از علی بن موسی ندید، و او را رضی (برگزیده و مورد پسند) از آل محمد (عليهم السّلام) نامید.
📚 سیر أعلام النبلاء، ط_الحدیث، ج۸ ص۱۱۶
@fazaelvamaaref
✴️ جایگاه نام "محمّد" نزد اهل بیت علیهم السّلام
🔻اسحاق بن عمّار نقل كرده است:
محضر مبارك امام صادق عليه السّلام رسيدم و عرضه داشتم خداوند پسری به من عطاء فرموده است. حضرت فرمودند: آيا نامش را
محمّد نگذاشتى؟ عرض كردم: چرا، او را به اين نام موسوم كردم. حضرت فرمودند:
محمّد را نزن و دشنامش نده، خداوند متعال او را در هنگام حياتت نور چشمت، و بعد از مرگت خلَف و جانشين صالحى قرار داده است.
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ يَحْيَى اَلْخُزَاعِيِّ عَنْ أَبِيهِ يَحْيَى بْنِ أَبِي اَلْعَلاَءِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَخَبَّرْتُهُ أَنَّهُ وُلِدَ لِي غُلاَمٌ فَقَالَ أَ لاَ سَمَّيْتَهُ مُحَمَّداً قَالَ قُلْتُ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ فَلاَ تَضْرِبْ مُحَمَّداً وَ لاَ تَسُبَّهُ جَعَلَهُ اَللَّهُ قُرَّةَ عَيْنٍ لَكَ فِي حَيَاتِكَ وَ خَلَفَ صِدْقٍ مِنْ بَعْدِكَ...»
📚 الکافی، ج۵ ص۱۱۴
➖مجلسی اوّل رحمه الله:
«و يدلّ على استحباب تعظيم من سمّي باسم محمّد صلىاللهعليهوآله بعدم السَّبّ و الضرب إذا لم يكن واجباً» (إحياء الأحاديث في شرح تهذيب الحديث، مخطوط)
یعنی: این روایت دلالت دارد بر اینکه مستحب است شخصی که محمّد نام دارد را تعظیم نماییم که فحشش ندهیم و کتکش نزنیم، در صورتی که تنبیه او واجب و شرعی نباشد.
✅ همچنین از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند:
«هر کس چهار فرزند نصیبش شود و هیچ یک را به نام من ننهد، بر من جفا کرده است». (الکافی، ج ۶، ص ۱۹)
🔹 در روایتی میخوانیم که کسی به امام صادق علیه السّلام عرض کرد: خداوند به من پسری داده است. امام فرمودند: مبارک باشد، چه نامی برایش انتخاب کردهای؟ عرض کرد: محمّد. امام به نشانه احترام سر مبارک را خم کردند، و نام محمّد را تکرار میکردند به حدّی که صورت ایشان به زمین نزدیک شد. سپس فرمودند: جان خودم و فرزندان و همسران و پدر و مادر و تمام ساکنان زمین فدای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله باد! اکنون که چنین نام مبارکی برایش انتخاب کردهای به او دشنام نده واو را کتک نزن و در حقّش بدی نکن و توجّه داشته باش که هیچ خانهای نیست که در آن نام محمّد باشد مگر آنکه هر روز آن خانه را تطهیر و تقدیس میکنند». (الکافی، ج ۶، ص ۳۹)
🌸 صلوات امام حسن عسکری علیه السّلام بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا حَمَلَ وَحْيَكَ وَ بَلَّغَ رِسَالاَتِكَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَحَلَّ حَلاَلَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ عَلَّمَ كِتَابَكَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَى الزَّكَاةَ وَ دَعَا إِلَى دِينِكَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا صَدَّقَ بِوَعْدِكَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَعِيدِكَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُيُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْكُرُوبَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ وَ كَشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ وَ أَجَبْتَ بِهِ الدُّعَاءَ وَ نَجَّيْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاَءِ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْيَيْتَ بِهِ الْبِلاَدَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَكْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَ كَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنَامَ وَ رَحِمْتَ بِهِ الْأَنَامَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا بَعَثْتَهُ بِخَيْرِ الْأَدْيَانِ وَ أَعْزَزْتَ بِهِ الْإِيْمَانَ وَ تَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثَانَ وَ عَظَّمْتَ بِهِ اَلْبَيْتَ الْحَرَامَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ وَ سَلِّمْ تَسْلِيماً الصَّلاَةُ.» (مصباح المتهجّد، ص ۴۰۰)
@fazaelvamaaref
✅ اینگونه نماز بخوان
✍🏻 زراره گويد: امام باقر عليه السّلام فرمودند:
«هرگاه به نماز مىايستى، بر تو باد كه با حضور قلب بدان متوجّه باشى؛ زيرا همان مقدار كه بدان متوجّه باشى، براى تو منظور مىگردد، و در هنگام نماز با دست، سر و محاسن خود بازى مكن، فکرت را مشغول مکن، خميازه مكش، و دستبسته يا دستبهسينه نماز مگزار كه اين كار را مجوس انجام مىدهند، و دهانبند مزن، و بر سر دو پا منشين، و فراخ مشو، همچنانكه شتر فراخ مىشود، و دو بازوى خود را بر زمين مگستران، و انگشتانت را مشكن، زيرا همه اينها موجب نقص نماز است. و از روى كسالت، تنبلى، خوابآلودگى و سنگينى براى نماز برمخيز؛ زيرا اين امور از خصلتهاى نفاق است و خداوند سبحان مؤمنان را نهى فرموده از اينكه در حال مستى - يعنى مستىِ خواب - به نماز ايستند و دربارۀ منافقان مىفرمايد: «و هرگاه به نماز برخيزند از روى كسالت و تنبلى برمىخيزند و عمل خود را به مردم مىنمايانند و خدا را ياد نمىكنند مگر اندكى.»
«إِذَا قُمْتَ فِي اَلصَّلاَةِ فَعَلَيْكَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى صَلاَتِكَ فَإِنَّمَا يُحْسَبُ لَكَ مِنْهَا مَا أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ وَ لاَ تَعْبَثْ فِيهَا بِيَدِكَ وَ لاَ بِرَأْسِكَ وَ لاَ بِلِحْيَتِكَ وَ لاَ تُحَدِّثْ نَفْسَكَ وَ لاَ تَتَثَاءَبْ وَ لاَ تَتَمَطَّ وَ لاَ تُكَفِّرْ فَإِنَّمَا يَفْعَلُ ذَلِكَ اَلْمَجُوسُ وَ لاَ تَلَثَّمْ وَ لاَ تَحْتَفِزْ وَ لاَ تَفَرَّجْ كَمَا يَتَفَرَّجُ اَلْبَعِيرُ وَ لاَ تُقْعِ عَلَى قَدَمَيْكَ وَ لاَ تَفْتَرِشْ ذِرَاعَيْكَ وَ لاَ تُفَرْقِعْ أَصَابِعَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ كُلَّهُ نُقْصَانٌ مِنَ اَلصَّلاَةِ وَ لاَ تَقُمْ إِلَى اَلصَّلاَةِ مُتَكَاسِلاً وَ لاَ مُتَنَاعِساً وَ لاَ مُتَثَاقِلاً فَإِنَّهَا مِنْ خِلاَلِ اَلنِّفَاقِ فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ نَهَى اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْ يَقُومُوا إِلَى اَلصَّلاَةِ وَ هُمْ سُكَارَى يَعْنِي سُكْرَ اَلنَّوْمِ وَ قَالَ لِلْمُنَافِقِينَ «وَ إِذٰا قٰامُوا إِلَى اَلصَّلاٰةِ قٰامُوا كُسٰالىٰ يُرٰاؤُنَ اَلنّٰاسَ وَ لاٰ يَذْكُرُونَ اَللّٰهَ إِلاّٰ قَلِيلاً.»
📚 الکافی، ج۳ ص۲۹۹
@fazaelvamaaref
🎥 سخنان امام جمعه زاهدان، پیرامون حواشی اخیر صدا و سیما
❌ ادب و نزاکت یک عالِم سُنّی، در واکنش به حواشی اخیر صدا و سیما
@fazaelvamaaref
#نفی_غلو #شاعراناهلبیتعصمت
💡 یکی از مراتب غلو، عدم رعایت حدود است
❖ استاد معظّم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:
خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
نکتهای که در این شعر بسیار مورد توجه است، مراعات حدود است. شاعر، حضرت معصومه علیهاالسلام را در کنار امام رضا علیهالسلام و یا در کنار موسی بن جعفر علیهماالسلام قرار نداده است تا جایگاه والای أئمّه محفوظ باشد.
✅ یکی از مراتب غلو، مراعات نکردن حدود و قرار دادن معصومین در کنار غیرمعصوم است.
● در تعبیر «جاروکشان خواهر خورشید هشتم» تفاوت بین معصوم و غیر معصوم روشن است. امام خورشید است و حضرت معصومه به جهت انتساب به ایشان دارای قدر و منزلت است و خواهر آن جناب شمرده شده است. شاعر در بیتی دیگر، از حضرت معصومه با تعبیر «دختر موسی بن جعفر» یاد میکند.
🔹در بیت دوم:
اعجاز این ضریح که همواره بیحد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است.
ضریح حضرت معصومه علیهاالسلام را با ضریح امام رضا علیهالسلام مقایسه نکرده بلکه با پنجره فولاد مقایسه نموده است. آن هم نه اینکه با خود پنجره فولاد مقایسه کند؛ بلکه تعبیر «چیزی شبیه پنجره فولاد» را به کار برده است.
👈🏻 غیرمعصوم هرچقدر دارای مقام و منزلت باشد، نباید در کنار معصوم قرار گیرد.
🗓 یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳
@madras_emb
#سانسور_تحریف
❌ دستور ابوبکر به خالد بن ولید برای ترور امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به روایت زُهری، و تلاش #احمدبنحنبل برای اخفاء آن:
/channel/Alasar_1/559
↪️ پیرو مطلب قبل
📸 علی کافر است و دجّال (نستجیربالله)
بقول همان شخص در فیلم قبل:
🔥 لعنت بر تو و بر مرّبی تو و بر هرکسی که به تو یاد داده که به امیرالمؤمنین، نفسالرسول، سیّدالاوصیاء عليه السّلام اهانت و هتّاکی کنی، هر تولهسگ ملعونی از راه میرسد به امیرالمومنین عليه السّلام اهانت میکند.
➖ صاحبان اکانت:
«ما از امامان و بزرگانمان آموختهایم که به علی اهانت و لعن کنیم.»
@fazaelvamaaref
#رجال
❗️عقلانی و متعارف نیست
✍🏻 جناب استاد سیّد احمد مددی:
«معروف است که محمد بن الحنفیه کارهای مختار را تایید میکرده است، لذا شاید عدّهای که میخواستهاند در کوفه کشتار راه بیاندازند، خودشان را تابع محمّد معرفی میکردهاند. اینکه او در کوههای رضوی' (اطراف مدینه) زنده است و دو شیر از او محافظت میکنند با عقل نمیسازد. سیطره به کوههای اطراف مدینه خیلی راحت است چون مثل تپّهاند. فکر نمیکنم آدم عاقل متعارف، این حرفها را بزند. احتمالا دشمنان شیعه این حرفها را زدهاند برای اینکه بگویند شیعیان، حرفهای نامربوط میزنند.»
🎙 دروس خارج فقه، کتاب مکاسب، ۹۵/۱۲/٢٢
@fazaelvamaaref
▪️پیام تسلیت دفتر آیتالله العظمی شبیری زنجانی در پی حادثهٔ بندر عباس
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
حادثۀ غمبار انفجار در بندر شهید رجایی بندر عباس که به جان باختن و مصدوم شدن گروهی از عزیزان هموطن انجامید، موجب تأثر و تألم گردید.
ضمن عرض تسلیت به ملت صبور ایران بهویژه خانوادههای داغدیده و مردم شریف بندرعباس، از درگاه خداوند متعال، پاداش و رحمت الهی را برای جانباختگان و ثواب صابرین را برای بازماندگان و صحت و شفای عاجل را برای مجروحان و آسیبدیدگان این حادثه مسألت داریم.
امید است با حسن تدبیر مسؤولان از وقوع چنین حوادث تلخی در آینده جلوگیری شود.
دفتر آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی «مد ظله»
۲۸ شوال المکرم ۱۴۴۶
@shobeiryzanjani
🍀 مَنْ أَتاکُمْ فقد نَجا، وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ فقد هَلَکَ
➖محمد بن عبدالرحمان معروف به «ابن ابی لیلی» فقیه، محدّث، مُفتی و قاضی مشهور کوفه، نزد امام صادق علیهالسّلام رفت و از آن حضرت پرسشی نمود و پاسخ خوبی شنید. سپس به امام خطاب کرد: «أشْهَد أنّکُم حُجَج الله عَلی خلَقِه.» شهادت میدهم که شما حجتهای خداوندی بر بندگانش هستید. (من لا يحضره الفقيه، ج۱ ص۱۸۸)
🔸 «عمرو بن عُبَید معتزلی» محضر امام صادق علیه السّلام مشرّف شد، وقتی رسید این آیه را تلاوت نمود: «الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ _ النجم، آیه ۳۲.» سپس ساکت شد. امام صادق علیهالسّلام فرمودند: چرا ساکت شدی؟ گفت: خواستم که شما از قرآن، گناهان کبیره را یکی پس از دیگری برای من بیان نمایی. حضرت شروع کردند و به ترتیب از گناه بزرگتر یکی پس از دیگری را بیان فرمودند. آنقدر امام جامع و کامل پاسخ عمروبن عبید را داد که در پایان، عمرو بن عبید بی اختیار گریست و بلند میگفت:
«هَلَکَ مَنْ قَالَ بِرَأْیِهِ وَ نَازَعَکُمْ فِی الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ.» هرکس به رأی خویش سخن بگوید و در فضل و علم با شما منازعه کند، هلاک میشود. (الکافی، ج۲ ص۲۸۷)
@fazaelvamaaref