حُسنت نمکی تازه به داغ دل ما ریخت
سودای تو شوری به دِماغ دل ما ریخت
زآن پیش که روشن شود این شمعِ محبّت
از عشق تو روغن به چراغ دل ما ریخت
مُفلس شده ایّام ز بس سودهی الماس
بر سینهی مجروح و به داغ دل ما ریخت
میداد چو ساقی طَرب مِی به حریفان
خونابهی حسرت به ایاغ دل ما ریخت
هر زهر که در ساغرِ غم بود مهیّا
دوران همه در کامِ فراغ دل ما ریخت
مخفی! ره وادی چو گلستان اِرم شد
بس خون جگر غم به سراغ دل ما ریخت...
#زیبالنساء_بیگم
@mashgheeshghs
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
فقط لبخند بزن و بگو خوبم!
چون کسی واقعا اهمیت نمیده!
#عکس_نوشته
کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸
@MehrBanooo_2018
نوشتن، واسطهای است برای حرف زدن و کتابها عاملی برای تغییر اذهان اطرافمان.
✍ غزاله غفارزاده
#جملهنویسی
@ghazaleghaffarzadeh
@ButterflyPoetry
✾◍⃟🦋࿐
بنــــــــــــازم به قدرت باران !!!
دیـــــــدے چگونه پاییز را عـــــاشق ڪرد
حــــــــال نــــــــوبت بهـــــ🌸ــــار است !!
#مــــژگان🦋
✾◍⃟🦋࿐•┈✾~🍃🧚♀🍃~✾┈•
عزیزم، من خواب بدی هستم که یکشب دیدهای، و خوشحالی که فراموشش کردهای. تو کودک گمشدهی منی که هزار سال قبل از من ربوده شدهای، و هرگز از یاد نمیبرم گم شدهای.
میبینی؟ ما انکار همدیگریم. تو حاضر نیستی به یاد بیاوری مرا قبل از رفتنت نبوسیدهای، و من حاضر نیستم از یاد ببرم طوری از من گریختی انگار ماندن برایت شکنجه است.
چه بد که حالا برگشتهای. حالا که ما دو خاطرهی موازی مختلفیم، و دنیای هردوی ما برای همیشه ناقص میماند. این تقدیر نیست، این انتخاب ماست و تاوانی که برای خواستن و نخواستن هم میدهیم.
با قطار بعدی میروم تا به پرواز بعدی برسی.
شفا در فاصلههاست.
حمید سلیمی
@Silencedd
آشنا گشتن ما کار خدا بود، نبود ؟!
او به این وصلت فرخنده رضا بود، نبود ؟!
مدّعی در پی علّت، وَ در اندیشه ی ما
عشق یک واژه ی بی چون و چرا بود، نبود ؟!
نتوانست جدا سازدمان دست قضا
جنس این رشته ی پیوند، وفا بود، نبود ؟!
تو شدی مالک این قلب و شدم حامی تو
خاطرم از همه اغیار رها بود، نبود ؟!
دل مغرور پذیرفت اگر محنت عشق
فتنه اش زیر سر چشم شما بود، نبود ؟!
پس چرا چرخ فلک گشت مصر با ترفند
که شود باورمان عشق هوا بود؟؟؟ "نبود"
#حامد_بیدل💞 @boghzedargaloo
@ButterflyPoetry
◍⃟🦋
گفتی : دوستت دارم
من تمام بال های پرستو ها را
قرض گرفتم
و رنگ آبی آسمان را
از پیراهنت
و با تمام وجودم
به آغوشت پناه آوردم…
#فرزانه_سجودی
•┈✾~🍃🦋🍃~✾┈•
@ButterflyPoetry
◍⃟🦋
🎙علی لهراسبی
🎼دلتو بردم
تنت مانند اهواز و نگاهت چون شب شیراز
دلت آشوب تبریز و غمت چاقوی زنجان است
به من انگیزه می بخشی برایت شعر می گویم
غزل می بافم از وقتی که گیسویت پریشان است
#محمد_شیخی
#ت
•┈✾~🍃🎶🍃~✾┈•
گل سرخم چرا پژمرده حالی؟
بیا قسمت کنیم دردی که داری...
بیا قسمت کنیم بیشش به من ده
که تو کوچک دلی، طاقت نداری...
✏️#باباطاهر
#شعر
#عکس_نوشته
کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸
@MehrBanooo_2018
#ای_دل
ای دل چرا حال مرا امشب نمی بینی
حال دگرگون مرا در تب نمی بینی
این دردهایی را که من در سینه ام دارم
از دست این معشوق لامذهب نمی بینی
غم در دلم بیداد کرده بغض در سینه
جانم رسید از دست غم بر لب نمی بینی؟
این زجرها و زخم ها در چهره ام جاری ست
اما منِ بیچاره را اغلب نمی بینی
یک عالمه نیش و کنایه از همه خوردم
این نیش های بدتر از عقرب نمی بینی
بر قلب مجنونم سوار هستی ولی افسوس
اینجا مرا تنها و بی مَرکب نمی بینی
#مهران_بدیعی
/channel/badieepoem
گاهی باید صبر کنی ؛ نکنی چی کار کنی ، پاره ای از وقت ها بعضی اتفاق ها ، حرف ها ، تجربه ها تا مغز استخونت رو میسوزونه ، ممکنه یه روز از تختخوابت نیای بیرون ، یکی دو هفته حوصله حرف زدن با کسی رو نداشته باشی ، حتی بعدش حس کنی نمی تونی نفس بکشی ، سخت دیگه؛ می فهممت . مثل آدمی که از فرط سیگار کشیدن ریه هاش سنگین شده ،یا آدمی که تو بی خیالی مستیه . گاهی حتی اشکات تو دایره چشمات محبوس میشن و فقط خودتی که اون تاری رو روی چشمات می بینی ، اما یاد می گیری ؛ هر اتفاقی که برات پیش می یاد یه پله تورو به خود واقعیت نزدیک تر می کنه و اینکه هیچ چیز موندنی و دائمی نیس ؛ دقیقا هر چیزی که در این دنیاست .
#براتی
@Silencedd
دعای روز سیزدهم (۱۳) ماه مبارک رمضان
اللهمَّ طَهّرنی فیهِ مِنَ الدَنَسِ وَ الاقذار،وَ صَبِّرنی فیهِ عَلی کائناتِ الاقدار، وَ وَفقنی فیهِ لِلتّقی وَ صُحبَةِ الابرار،بِعَونِکَ یا قُرّةَ عَینِ المَساکین
خدایا در این روز مرا از پلیدی وکثافات هوای نفس وگناهان پاک ساز وبر حوادث خیر وشر وقضا ، قدرت صبر وتحمل عطا کن وبر تقوی وپرهیزگاری ومصاحبت نیکوکاران عالم موفق دار ، به یاری خود ای مایه شادی واطمینان خاطر مسکینان.
التماس دعا 🤲🏻
@ButterflyPoetry
✾◍⃟🦋࿐
هرڪه دربادیهٔ عشق توسرڪَردان شد
همچو من در طلبت بی سر و
بی سامان شد
هرڪه از ساقی
عشق تو چو من باده ڪَرفت
بیخودو بیخردو بیخبرو حیران شد
#عطار
#ه
✾◍⃟🦋࿐•┈✾~🍃🧚♀🍃~✾┈•
نوشتن به ما جرئتِ زیستن میدهد؛ جرئتِ بیان کردن هرآنچه که توان گفتنش را نداشتیم و اندیشیدن به خیالاتی ماورای ذهنمان.
مگر زیستن چیزی بهجز گفتن و اندیشیدن است؟
✍ غزاله غفارزاده
#جملهنویسی
@ghazaleghaffarzadeh
اندوهت را بتکان!
جهان منتظر نمیماند تا حالت خوب شود...
#استوری
کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸
@MehrBanooo_2018
آن که میگوید دوستت می دارم
دل اندُهگین شبی ست
که مهتابش را می جوید
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود ...
#احمد_شاملو
" بیکلام زیبااا🎧
🤍
🌹
نه فرشتهام نه شیطان، کیام و چیام؟ همینم!
نه ز باده و نه زآتش، که نوادهی زمینم!
منم و چراغ خردی که بمیرد از نسیمی
نه سپیدهدم به دستم، نه ستاره بر جبینم
منم و ردای تنگی که به جز «من»اش نگنجد
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم
نه حق حقم نه ناحق، نه بدم نه خوب مطلق
سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم
نه برانمش، نه دربر کِشَمَش، غم است دیگر!
چه بگویم از حریفی که مناش نمیگزینم؟
نزنم نمک به زخمی که همیشگیست، باری
که نه خستهی نخستین، نه خراب آخرینم
#استادحسین_منزوی
🌹☕️
.
این شاخه پریدیم به جایی نرسیدیم
آن شاخه جهیدیم به جایی نرسیدیم
تلخ است دم مرگ بخندیم و بگوییم:
یک عمر دویدیم، به جایی نرسیدیم...
مُشتی به ریا اوج گرفتند ولی ما
زحمت نکشیدیم! به جایی نرسیدیم
گفتند: محبت کن و از خار بچین گل
کردیم و نچیدیم به جایی نرسیدیم
از عشق و وفاداری و پرهیز و صداقت
ما خیر ندیدیم به جایی نرسیدیم
خود چاره بیندیش که ما هر چه نصیحت
از خَلق شنیدیم به جایی نرسیدیم
ای ملت عاشق که به دنبال وصالید
ما هم که رسیدیم...
#سجاد_نجاری
دعاى روز سوم (3) ماه مبارک رمضان
ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺍﺭﺯُﻗﻨِﻰ ﻓِﻴﻪِ ﺍﻟﺬِّﻫﻦَ ﻭَ ﺍﻟﺘَّﻨﺒِﻴﻪَ ﻭَ ﺑَﺎﻋِﺪﻧِﻰ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺴَّﻔَﺎﻫَﺔِ ﻭَ ﺍﻟﺘَّﻤﻮِﻳﻪِ
ﻭَ ﺍﺟﻌَﻞﻟِﻰ ﻧَﺼِﻴﺒﺎً ﻣِﻦ ﻛُﻞِّ ﺧَﻴﺮٍ ﺗُﻨﺰِﻝُ ﻓِﻴﻪِ ﺑِﺠُﻮﺩِﻙَ ﻳَﺎ ﺃَﺟﻮَﺩَ ﺍلأَْﺟﻮَﺩِﻳﻦ
ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺍ ﻫﻮﺵ ﻭ ﺑﻴﺪﺍﺭﻯ ﻧﺼﻴﺐ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻔﺎﻫﺖ ﻭ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻃﻞ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﺍﻥ َﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺧﻴﺮﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﻰ ﻣﺮﺍ ﻧﺼﻴﺐ ﺑﺨﺶ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﺟﻮﺩ ﻭ ﻛﺮﻣﺖ ﺍﻯ ﺟﻮﺩ ﻭ ﺑﺨﺸﺶ ﺩﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻟﻢ.
التماس دعا 🤲🏻
کنون که گردشِ ایام را ثباتی نیست
همان خوش است،
که در عشق بگذرد ایام...
#ملک_الشعرای_بهار
@ButterflyPoetry
◍⃟🦋
صبح شده ؛
موهایت انگور دادهاند
خورشید از لاے خوشہها سر میزند
شکر خدا امروز هم زندهام
کہ بگویم :
دوستت دارم...
#جلیل_صفربیگی
•┈✾~🍃🍇🍃~✾┈•
میگه که ؛
سر نمی خواهی مگر از من
بکش شمشیر را
پاره کن از دست و پایم
قید این زنجیر را
ای که میپرسی چرا در دام دل صیاد رفت
عشق گاهی میکشد در بند آهو
شیر را
چشم در چشمش شدم پلک از زمین برداشتم
تا قیامت می کشم جور همین
تقصیر را
آسمان آرزو با ما سر یاریش نیست
تا به کی در سینه بارد آه بی تاثیر را
شوخ طبعی می کند گاهی خدا در سرنوشت
قسمت ما را ببین بازی این تقدیر را
ریختم عمری غزل را پیش پایت پیشکش
سر نمی خواهی مگر از من
بکش
شمشیر را....