#بیتاب_توام
رفته ای، اما شبیه آب، بیتاب توام
در همین نزدیکیِ مرداب، بیتاب توام
روز و شب هیچ است ای دردانه ی نایابِ من
من دگر حتی درون خواب، بیتاب توام
من فقط این شعر را دارم برای عاشقی
با همین شعرِ درون قاب ، بیتاب توام
وعده ی ما هرشب و هرشب کنار پنجره
اختصاصی در شب مهتاب بیتاب توام
#شعر
#مهران_بدیعی
/channel/badieepoem
و اکنون
در تاریکی های من؛
نور
متولد می شود.
در شب هایم؛
آینه
و در اندوهم؛
لبخند
و این اعجاز قلبی ست که از عشق
فرو ریخته باشد...
رها صابر
غروبتون بی غم
تا کجا باید کشید این خط بی آغاز را
در گریبان برده تقدیرم سَرِ پرواز را
تا کجا می کاهد این آیینه از اعجاب ما؟
بر کدامین سینه باید فاش کرد این راز را ؟
گرچه چشمت مستعد فهم این احوال نیست
من نمایاندم به تو این ذهنِ پر اِبراز را
می خَزی در سایه ی مرطوب خود عمری ولی
نور می باید کُند موزون و کوک این ساز را
شد جهان خالی تر از هیچ و ندارم هیچ راه
عشق هم، رنگی نزد نقشِ خوشِ اعجاز را
من در این شبگیر دلگیر پراز وهم و خیال
با قلم نِی میزنم تا سر دهم آواز را
#مهدی_رحیمی
/channel/mahdi_rahimi2024
طبيبانم چه میدانند؟
دردم دردِ تنهاییست.
تو نبضم را بگیری
بیگمان آرام میگیرم...
#حسین_دهلوی
سرت را بالا بگیر
بگذار همهی آدمهایی که دورت ایستادهاند و برای زمین خوردنت با هم شرط بستهاند وا بمانند از اینکه هنوز میخندی که هنوز جای دستهایت روی زانوهایت جا خشک میکند. و مصرّانه به همهی بیمهریها میخندی
سرت را بالا بگیر...
بگذر از تمام چالههای اشتباهی که پاهایت را آزردند. حرفهایی که دلت را شکستند، آدمهایی که نگاهشان از هزاران تیشه بر ریشهات بدتر بود.
خودت را ببخش.
برای همهی روزهایی که با سادگیِ کامل خودت بودی، خودت ماندی و خودت خواهی ماند.
سرت را بالا بگیر.
این روزها تاوانِ لحظههای سنگینی است که هر دقیقهاش خودت را خرج کسانی کردهای که منتظر بودند افتادنت را ببینند و بلند سوت بزنند و بلندتر برای شکستنت دست بزنند.
سرت را بالا بگیر...
سرت را بالا بگیر...
متن:ناشناس
خوانش🍁zari🍁
می خواهم
جانم را
پشت پنجره ی نگاهت به تماشا بنشینی
لحظه ای آرام بگیر!
دنیا از حرکت نخواهد ایستاد
بنشین و نگاه کن
این چشمهای وامانده را
که درد عطش سوزناک رقاصه هایش
دمی رهایم نمی کند
گلهای گلدان چه می دانند
در باغ چه خبر است
که ریشه هایشان
تا انتهای گلدان همین برسد
دستشان کوتاه است
کوتاه
مثل دست من از تو
من باغ را در مجمری از عشق دیده ام
آنجا که چشمهایت پیام اورده بود از وادی غربت
و عمق فاجعه را لمس کرده بودم
که بی وقفه
فریاد سر داده بودم
سکون را!
دمی به کودکان فکرهای پرت بگو
آرام بگیرند
نگاهم درگیر آرامش است
درگیر طواف
حول اندرونی چشمهایت
دستهایت را به من بده
نیاز را در جام ناز آورده ام
جامش مال تو
نیازش مال من
تو فقط تماشا کن
مرگ ادمی را که پیش از چشمهایت زیسته بود
تماشا کن
چگونه زاده می شود از پیله ی نگاهت
و عشق را بی مهابا دریاب
من از تو زاده شدم
از چشمهایت
پس از این رستاخیز عظیم
مرا به قربانگاه مبر
#سیناخالقی
گفتي که مرا دوست نداري گله اي نيست
بين من و عشق تو ولي فاصله اي نيست
گفتم که کمي صبر کن و گوش به من کن
گفتي که نه بايد بروم حوصله اي نيست
پرواز عجب عادت خوبيست ولي حيف
تو رفتي و ديگر اثر از چلچله اي نيست
گفتي که کمي فكر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهاي نيست
رفتي تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله اي نيست
#مریم_حیدرزاده
#روز_جهانی_عصای_سفید_گرامی
@Navay_Deli
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها
پیشی می گیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت،
گنجشکها
از روی عادت نمی خوانند،
سرودی دسته جمعی را تمرین می کنند
برای خوشامد گفتن
به تو
#یغما_گلرویی
@Navay_Deli
••••••••••••••••••••••┈✾•✾•✾┈••••••••••••••••••
لب های تو سرخ است ولی سرخ تر از ان
خونیست که دادیم برای لب سرخ ات....
#محمد_سبحان_مهنام
#تشنهلب | @Teshnelaab
خورشید و صبح
بهانه است
بازی با کلمات و واژه ها
گفتن شعر حربه های عاشقانه است
من فقط برای " تو "
مینویسم...
#فرهاد_فرهادی
#درود_پگاهتون_دلنواز
@Navay_Deli
👌قدیمی ها میگفتند:
لباس مرد، تمیز بودن زن را نشان میدهد.
لباس زن، غیرت مرد را نشان می دهد.
لباس دختر، اخلاق مادر را نشان میدهد و لباس پسر، تربیت مادر را نشان میدهد.
رحمت خداوند بر پدر و مادرمان که
در تربیت ما نقش داشتەاند.
آنها خواندن و نوشتن بلد نبودند،
اما در دانش گفتار، تسلّط داشتند.
آنها ادب را نمیخواندند،
اما ادب را به ما یاد دادند.
آنها قوانین طبیعت و علوم زیستی را
مطالعه نکردەاند، اما هنر زندگی را به ما آموختند.
آنها یک کتاب دربارۀ روابط مطالعه نکردەاند، اما رفتار و احترام را به ما آموختند.
آنها در دین تحصیل نکردند،
اما معنای ایمان را به ما آموختند.
آنها کتاب برنامەریزی را نخواندەاند،
اما دور اندیشی را به ما آموختند.
آنها به ما یاد دادند كه به دیگران،
چگونه احترام بگذاریم ...
🙏🏽💝💐
🔸چه کتابی بخوانیم که به نوشتن، ترغیبمان کند؟ (۲)
2⃣ باتوجه به مشکلی که در داستاننویسی دارید یک کتاب انتخاب کنید.
ممکن است شخصی در دیالوگنویسی دچار مشکل باشد بنابراین بهتر است نمایشنامههای بیشتری بخواند. داستانهای یک نویسنده ممکن است زبان و نثر ضعیفی داشته باشد پس اگر رمانهای خوب ایرانی انتخاب کند کمککنندهتر هستند چرا که ترجمه نشدهاند و نویسندگان ایرانی و همزبان میتوانند به این نویسنده کمک بیشتری کنند. آثار ترجمهشده در برابر نثر آثاری که ترجمه نشدهاند نسبتاً ضعیف و دارای ایرادهای اندک زبانیاند.
در کنار رمانهایی که میخوانید، کتابهایی که جنبهٔ آموزشی دارند را نیز مطالعه کنید. اگر در داستانی با نکتهی قابل توجهی مواجه شدید، یادداشتش کنید و مرور کردن نکات را از یاد نبرید. میتوانید از نکاتی که یادداشت کرده و آموختهاید در داستانهایتان استفاده کنید و هرروز تمرین داشته باشید.
هیچوقت متوجه ایرادتان نمیشوید مگر اینکه شخصی دیگر، داستانتان را بخواند البته پیشنهاد میکنیم نوشتههایتان را برای اشخاصی بفرستید که هم مینویسند هم در این حرفه، موفق بودهاند. در گروههای مورد اعتماد نقد داستان عضو شوید و داستانهایتان را با آنها بهاشتراک بگذارید؛ سعی کنید یک کانال برای نوشتههایتان داشته باشید و از اعضای کانال بخواهید که نظرشان را درمورد نوشتههای شما بگویند.
باغ ویران شده و درد عجیب است ببین
باغبان را که به دنبال ثمـر می گردد
عاشقی مرگ و جنون است و غم و غصه ولی
دل ما باز به دنبال خطـر می گردد
#فرشته_جهانگیر
چگونه به یادت بیاورم؟
به من بگو آدمی
چگونه آنچه را فراموش نکرده به یاد بیاورد
#معصومه_صابر
@Navay_Deli
من به هيچ سرزمينى تعلق ندارم
سيمخاردار مرزی هستم
آن سويم و اين سويم
هركه هست
به طرف ديگر من مىنگرد
نه به من
#علیرضا_روشن
─━•⊰🔹⊱•━─
بخوان به نام گل سرخ، در صحاری شب،
که باغها همه بیدار و بارور گردند
بخوان، دوباره بخوان،
تا کبوتران سپید
به آشیانهی خونین دوباره برگردند.
بخوان به نام گل سرخ،
در رواق سکوت،
که موج و اوج طنینش ز دشتها گذرد؛
پیام روشن باران،
ز بام نیلی شب،
که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد
ز خشک سال چه ترسی!
که سد بسی بستند:
نه در برابر آب،
که در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور …
در این زمانه عسرت،
به شاعران زمان برگ رخصتی دادند
که از معاشقهی سرو و قمری و لاله
سرودها بسرایند
ژرف تر از خواب
زلال تر از آب.
تو خامشی،
که بخواند؟
تو میروی،
که بماند؟
که بر نهالک بیبرگ ما ترانه بخواند؟
از این گریوه به دور،
در آن کرانه ببین:
بهار آمده،
از سیم خاردار گذشته.
حریق شعله گوگردی بنفشه چه زیباست!
هزار آینه جاریست
هزار آینه
اینک
به همسرایی قلب تو میتپد با شوق
زمین تهی است ز رندان؛
همین تویی تنها!
که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی.
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان!
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
✍#شفیعی کدکنی
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
💎💎گویندگان:
🎙# بانو اهدا_ تحویلداری
🎙# پروانه _ صبور
🎙#جناب _ محمد ( مرد بارانی )
🎙# بانو _ مهین
🎙#لادن_میرفخرایی
🎙# بانو_ پوران _رضایی
💎 گوینده تیتراژ:
لادن_میرفخرایی
💎مدیر هماهنگی و
🎛میکس و تنظیم :
لادن_میرفخرایی
🔹تهیه شده در:
#گروه_ادبی_هنری_آوای_پرنیان
@avayeparnian
─━•⊰🔹🔹
راسکلنیکف در ضمن که پیش میرفت با خود اندیشید «در کجا، کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ میگوید یا میاندیشد که اگر مجبور میشد در بلندی یا بر فراز صخرهای زندگی کند که آنقدر باریک باشد که فقط دو پایش به روی آن جا بگیرد و در اطرافش پرتگاهها، اقیانوس و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و توفان ابدی باشد و به این وضع ناگزیر باشد در آن یک ذرع فضا تمام عمر، هزار سال، برای ابد بایستد؛ باز هم ترجیح میداد زنده بماند تا آنکه فورا بمیرد! فقط زیستن، زیستن و زیستن - هر طور که باشد، اما زنده ماندن و زیستن! عجب حقیقتی! خداوندا چه حقیقتی! چه پست است انسان!» پس از لحظهای افزود «اما آن کسی هم که او را به این سبب پست میخواند، خودش هم پست است.»
📕#جنایت_و_مکافات
✍🏻#فئودور_داستایفسکی
#بریده_ای_از_کتاب
کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸
@MehrBanooo_2018
🎵🎵🎵🕊
دلِ هشیارِ من پاس دو چشم مست او دارد
بلی هر جا که مستانند یک هشیار می باید
#مسیح_کاشی
@mahghazal
ای روی تو صبح و زلف تو شام
ای هجر تو سنگ و جان ما جام
بازآ که ز تلخی فراقت
نه صبر بماندم و نه آرام
از جسم ملول گشته ارواح
وز روح به جان رسیده اجسام
#جهان_ملک_خاتون
#صبحتون_بخیر☀️
@mahghazal
باید در خودت آدمی بسازی
که در روزهای سخت
محتاج پشت و پناه نباشد...
✏️#غسان_کنفانی
#سخن_زیبا
#عکس_نوشته
کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸
@MehrBanooo_2018
ای دور ترین دور ترین دورترین یار
باید بنویسم غزلی از غم بسیار
در هر نفسی یاد تو اندوه بزرگیست
در آینهها خیره شدم بعد تو هر بار
ما هر دو از اندیشهی بسیار شکستیم
بگذار رها گردم از این خانهی غمبار
با هر نفسم یاد از آواز تو آمد
باید بنوازم اثری با نفس تار
نقاش شوم رنگ کنم ظلمت شب را
شاید بکشم پنجرهای در دل دیوار
باید که تن از چشمهی مهتاب بشویم
تا بشکند این بغض غم آلودهی تبدار
من پلک نبستم، که تو از راه بیایی
شاید بدهی باز مرا وعدهی دیدار
افسوس که طی شد همه دوران جوانی
ای قافلهی عمر کمی دست نگهدار
شاعر:ناشناس
خوانش🍁zari 🍁
درود به کسانی که
بیمنت برای ما صبر کردند
تا دوباره به زندگی برگردیم!
😊😊😊
امروز؛
به روزِ فیروز وفرخ،
روز:« اَنارام » از ماه مهر
به سال ۳۷۶۲ مزديسنى،
سه شنبه : بهرام شید
۲۴ مهر ماه
به سالِ ۱۴۰۳ خورشيدى،
برابر با ۱۵ اکتبر ۲۰۲۴ ترسايى.
١۴١٠۳ = اهورایی
٧٠۴۶ = میترایی آریایی
٣٧۶۲ = زرتشتی
٢٧٢۴ = کوردی
٢۵٨۳ = هخامنشی
٢٠٢۴ = زایشی
١۵٩۵ = دیلمی
١٣٩۲ = یزدگردی
❤️❤️❤️
واسه کسی که نیاز داره بغلش کنی، سخنرانی نکن.
🟧 رادیو سهگانی
#سهگانی
▫️ پر درد و سخت جانیم؛
▫️از زنده بودن خویش
▫️انگشت بر دهانیم.
#مرتضی_افشاری
🔸️اجرا:
فاطمه مرتضی پورلیلاکوهی
▬▬ι══════════════ι▬▬
💠Like ➥➳➳➳➳➳➳➳
▬▬ι══════════════ι▬▬
💠@Kafeyehonaresegani
▬▬ι══════════════ι▬▬
💠@RADIOSEGANI
▬▬ι══════════════ι▬▬
💠@ZiRECHATRAMBARAN
▬▬ι══════════════ι▬▬
💠Like►►►►►►►►
#دیدار
#ناصرچشمآذر
تاریکی شاید هیچ وقت از بین نره اما سبک تر خواهد شد ..
پگاهتون نیک ...