آجان (آقاجون به زبان ما ترکها) چند تا تکیهکلام داشت که برای فهمیدنشان گاهی تا پنجاه سال صبر کردم…
یکیاش این بود:
محبتین خنجری پاسلیدی…
یعنی که خنجر محبت زنگ زده است…
نمیفهمیدم چرا محبت را به خنجر تشبیه میکند. آن هم یک خنجر زنگ زده و کند. یک ترکیب متناقض…
امیر ایلیا یک بیماری نادر مادرزادی داشت که مبتلایانش معمولا دو سه سال بیشتر عمر نمیکنند. خانواده اما به هر ضرب و زوری بود نگهاش داشته بودند. با فروختن دار و ندارشان و با مایه گذاشتن از جانشان…
هر وقت پهلویم میآوردندش تا یکی دو روز با دیدن رنجی که میکشید حالم به هم میریخت. سی سال طبابت و دیدن انواع مرضها و مرگها هم نتوانسته بود دیدن آن زجر را برایم عادی کند. پیوند مغز استخوان هم شده بود و حالا در شش سالگی دچار اختلال پیوند علیه میزبان شده بود. یک حالت وحشتناک. مجسمهی هولناکی از شکنجهی بیرحمانهای که زندگی تحمیل میکند…
امروز سرانجام تمام شد. من بجایش نفس راحتی کشیدم و به پاییز ملتهب پشت پنجره زل زدم…
محبتین خنجری پاسلیدی…
✍🏻#امید_مرجمکی
@raheomid
#متن_ناب
کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸
@MehrBanooo_2018
(( بُزَک نمیر بهار میاد . . . ))
کاریکاتوری که انگار از سالها پیش برای آن تاریخ انقضایی لحاظ نشده و نخواهد شد .
نماد دولت از نمادِ مردم میپرسه :
-چطوری؟
و نماد مردم هم پاسخش این بوده و هست که :
- الحمدلله . . . از فردا خیلی بهترم !
و هنوز هم که هنوز است از آنزمان تاکنون دولت ها عوض شده و جایگزین شده اند و کماکان [ مردم از فردا خیلی بهترند... ]
خسته ایم از شعارها و امیدهای واهی که در رگ های اندیشه تزریق کرده اید و مدام به ما میگویید::(( بُزَک نمیر بهار میاد . . . )) و خود با دستمزدها و زندگی و عایدی های آنچنانی در رفاهی نه چندان حلال میگذرانید . . . !
در این جنگل که سلطان را خرانی ست
ز خر پولان [ وزیرِ خر چرانی ] ست
وزیرا ...! پول و پالانی ندارم
سبوس و یونجه در اوج گرانی ست...!
✍مرتضی افشاری
🆔
@morteza_afshari
به خدا حافظی اخر تو سوگند که نشد
لب های تو بوسید، این حسرت این دل شد
عطر تن تو بوی بهشت شداد میداد
با همه ناز ونیازم که بدرگاه بود نشد
کویر دل من برهوت که یک قطر آب ندید
دل تو پراز آب حیات بود یک قطره نشد
بداهه
م.ن.نسیم سحر
برای کفشی که همیشه پایت را میزند فرقی نمیکند تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه!
هر مسیری را با او همقدم شوی، باز هم دست آخر به تاولهای پایت میرسی...
آدمها هم به کفشها بیشباهت نیستند!
کفشی که همیشه پایت را میزند؛ آدمی که همیشه آزارت میدهد؛ هیچ وقت نخواهد فهمید تو چه دردی را تحمل کردی تا با او همقدم باشی...
#عکس_نوشته
کانال 🌸مهر بانو ۲۰۱۸🌸
@MehrBanooo_2018
میگن
هر چَسبِ زخمی
یکی دو روز که بمونه روی زخمت
از بودنش بی نیاز میشی
برمیداریش
مچالَش میکنی
پرتش میکنی اون ور و
مهمتر اینکه یادت میره
که اولش
چقد جای زخمت میسوخت
میدونی چی میخوام بگم؟
میخوام بگم، از آدما چسب زخم درست نکنید
حال شما ی روز خوب میشه
ولی حال اون آدمایی که مچالشون کردین،
هیچ وقت، نه....
متن از:ناشناس
اجرا 🍁zari 🍁
.
ﺩﯼ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺎﻩ ﻋﺠﻢ ﮔﻔﺘﻢ:
"ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ"
ﮔﻔﺖ: "ﻧﺸﻨﻴﺪﻡ.. ﭼﻪ ﮔﻔﺘﯽ؟!"
ﮔﻔﺘﻤﺶ: "ﺭﻭﺣﯽ ﻓﺪﺍﮎ"
#محتشم_کاشانی 🌾🦏🕊
.
خدا میگه:
«من حَیثُ لا یَحْتَسِبُ»
یه جوری کمکت میکنم، که فکرشم نکنی :))
🌜🌞🌛/channel/beautiful_flowers_5
اونجا که مهدی اخوان ثالث میگه:
آمدم یاد ِتو از دل،
به برونی فِکنم
دل برون گشت...
ولی یادِ تو با ماست هنوز!
کانال آوای🍁zari 🍁
می روم تا بنشینم به تماشای خودم
پا کشم از اگر و شاید و امّای خودم
خلوتی باشد و من باشم و من با دل خود
درد خود را بکشم ، در پسِ دنیای خودم
امشب و رفته هر آنچه ، بسپارم به درک
ساکن کوی خودم باشم و فردای خودم
خسته از جمع شدم، حوصله ای نیست مرا
قانعم کنج اتاق و ، دل تنهای خودم
لشگر غم برسد هم ، نکنم هیچ گِله
می نشینم وسطِ غربتِ نجوای خودم
هر کسی میشکند قلب مرا بی کم وکاست!
دور می گردم از او ،با سر و با پای خودم
مریمم ، که شده ام نُقـل دهان همه کَس
می شوم یار و پرستارِ مسیحای خودم
تا به حال این قلم از زندگیِ تلخ نوشت
می سُرایم غزلی، درخورِ رویای خودم
عشق باشد ولی یک عشق که من عاشق خود؛
باشم و "پونه" شود شاهدِ امضای خودم
- افسانه احمدی پونه | شــعر
🎼🎞
مستـــــی
خواننده : وحید تاج
آهنگساز : آرش کامور
شاعر : عطار نیشابوری
به بهانه زادروز وحیـــــد تـــاج
خواننده موسیقی اصیل و سنتی ایرانی
جانا منم ز مستی سر در جهان نهاده
چون شمع آتش تو بر فرق جان نهاده
تو همچو آفتابی تابنده از همه سو
من همچو ذره پیشت جان در میان نهاده
ای جان ما شرابی از جام تو کشیده
سرمست اوفتاده دل از جهان بریده
تا من تو را بدیدم دیگر جهان ندیدم
گم شد جهان زچشمم تا در جهان نشستی
دل هر دم از فراقت داغی دگر کشیده
دل هر دم از کمالت راهی دگر گرفته
چندین هزار عاشق بر روی تو درین ده
در خاک و خون فتاده سر در نقاب برده
🎼 با کاروان شعر و موسیقی 🎼
💕
آتش عشقت به خاكستر بدل كرد آخرم
گر نداری باور از دنيای ويرانم بپرس
پرده در پرده همه خنيانگر عشق توام
شور و شوقم را از آوازی كه می خوانم بپرس
در تب عشق تو می سوزد چراغ هستی ام
سوزشم را اينك از اشعار سوزانم بپرس
✍🏻 #حسين_منزوی
.
وقتی که نوبت به درس جغرافی می رسید مادربزرگم میگفت عزیزم به تو چه که آنطرف دنیا کجاست و اسم این همه کوهها و دریاها چیست تو همان راه بهشت را یاد بگیر اینها همه پیشکشت. با حساب و ریاضیات هم میانه ای نداشت و میگفت چرا سر نازنین خودت را اینقدر با هزار و کرور بدرد میاوری اگر خدا خواست و دارائیت به آنجا رسید یکنفر میرزا میگیری و حساب و کتابت را میدهی دست او و اگر به آن پایه و مایه نرسیدی که دیگر این خون جگرها برای چه....
#محمدعلی_جمالزاده 🌾🦏🕊
📒 دارالمجــــــانین
به بهانه سالروز درگذشت سیّد محمّدعلی موسوی جمالزاده اصفهانی
نویسنده و مترجم معاصر ایرانی و پیشتاز قصّهنویسی معاصر، پدر داستان کوتاه در زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی
.
- مناسب برای زیر لب زمزمه کردن.
«با من از عاشقانهترین لحظهها بخوان
حتی اگر هوای دلی عاشقانه نیست.»
شبتون خوش
فرداتون پر امید💐💐💐
کانال آوای 🍁zari 🍁
دل من جز به تو با هیچ کسی یار نشد
ولی افسوس دلم نزد تو جز خار نشد
نه شکر نوش شدم از لب خوش شیرینت
نه که یک بوسه ی تو داروی بیمار نشد
دو بیتی از داود همراز
/channel/beautiful_flowers_5
معترف مے شوم از عشق تو شاعر شده ام
شاعر شب زدهء قرن معاصر شده ام
آنقَدَر از تب عشق تو دلم لبریز است
مثل صندوقِ پُر از گنج و جواهر شده ام
من به دین تو مسلمانم و در چشم همه
چه خیال است ڪه بے دینم و ڪافر شده ام
پیش مردم گل لبخند به لب مے ڪارم
تا نفهمند غمم را، متظاهر شده ام
بس ڪه با جادوے چشمان تو دم خور بودم
مُنڪر حضرت موسے ڪه نه، ساحر شده ام
چه بخواهے چه نخواهے همه چیزم شده ای
مالک ڪشور آرامش خاطر شده ام
#علیرضا_شتابے
آوا 🍁 zari 🍁
💎
مزه عشق به این خوف و رجاهاست رفیق
عاشقی بازی آزار و تسلاست رفیق
قیمت یک دم از آن وصل چشیدن یک عمر
گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق
نشدم راهی این چشمه که سیراب شوم
#تشنگی_ناب_ترین_لذت_دنیاست_رفیق!
بارها تا لب این چشمه دویدهست دلم
طعمش اما فقط از دور گواراست رفیق
اسم آن روز که نامیدهایاش روز وصال
در لغتنامه من روز مباداست رفیق
نیست در شهر،عزیزی که دل از ما ببرد
بنشین شعر بخوان،دور جوانهاست رفیق
✅ #انسیه_سادات_هاشمی
〰〰〰〰〰〰〰〰
دلم برایت تنگ شده
تنگ که میگویم
نه مثل تنگی پیراهن
دلتنگی من
شبیه حال نهنگی است
که به جای اقیانوس
او را در تنگ ماهی انداختهاند
دلم برایت تنگ شده است
این یعنی ریههای من،
دم و بازدم نفسهای تو را
کم آوردهاند...
حمید سلیمی چقدر قشنگ میگه:
وقتی کسی دوستت دارد
چیزهای ترسناک،
کمتر ترسناکاند؛
مثلاً زندگی... ❤️
📚حالا
حالا که اسمت
در شناسنامهام خوابیده است
چه فرقی میکند مرگ با کدام قطار بیاید
دیگر در خوابهایم بهدنبال یک جفت چشم نیستم
که ستارههایم باشند
حالا که میتوانم شب را در جیبم بگذارم
چه فرقی میکند روز
گل آفتابگردان تعارف کند یا خورشید را
حالا کنارم هستی و
دهانت شعر تازهتری برایم دارد
دستهایت شهر را گرم میکند
و تنهایی که سایهای بزرگ بود بالای سرم
از خانهام رفته است
ما در بند یکدیگر نیستیم
در بندبند وجود یکدیگریم
عشق ما در آزادی میروید
نفس میکشد
زنده میماند
عشق تنها پرندهایست
که نمیتواند در قفس باشد
بیا آن را به آسمان هدیه کنیم
🖋محمددانیال خیاطی(م. قاصدک)
حالا که حواسِ جهان پرت است
بیا فرار کنیم
برویم در گوشه ای دور
در آغوش هم گم شویم،
در آغوش هم بمیریم
در آغوش هم بپوسیم!
آن قدر که
دیرینه شناسان اعصارِ بعد
وقتی استخوان های گره خورده مان را پیدا کردند
خیال کنند
موجود تازه ای کشف کرده اند!
می بینی؟
عشق ماجراهای عجیبی را رقم می زند
و تنهایی
آدم را خیالاتی می کند!
حالا که حواس تو پَرت است
می خواهم بروم خودم را گم و گور کنم
طوری که
وقتی
فردا صبح از خواب بیدار شدی
به من فکر نکنی
انگار نه انگار
که روزی عاشقت بودم!
#امید_صباغ_نو
@Navay_Deli