🟣 ماتئی ویسنییک
ماتئی ویسنییک یا ماتِی ویشنیِک (به رومانیایی: Matei Vişniec) (زاده ۲۹ ژانویه ۱۹۵۶ در ردوتس رومانی) نمایشنامهنویس، شاعر و روزنامهنگار فرانسوی رومانیایی تبار است. یکی از معروفترین آثار او، نمایشنامهای با نام بلند «داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد» (۱۹۹۶) است که از سال ۱۹۸۸ به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و اجرا شده است. ویسنییک پس از مهاجرت به فرانسه از سال ۱۹۸۸ آثارش را به زبان فرانسوی مینویسد.
✅ زندگی
ماتئی ویسنییک در سال ۱۹۵۶ در شهر ردوتس رومانی زاده شد. او در رشته تاریخ و فلسفه ادامه تحصیل داد و از سال ۱۹۷۷ نمایشنامهنویسی را آغاز کرد. او در سال ۱۹۸۴ جایزه اتحادیه نویسندگان رومانیایی را برای بهترین کتاب شعر دریافت کرد. ویسنییک در طی ۱۰ سال، نمایشنامههای زیادی نوشت که همه آنها در کشورش ممنوع شدند. یک رمان و دو فیلمنامه او نیز به همین سرنوشت دچار شدند. او در سپتامبر ۱۹۸۷ در پی دعوت بنیاد فرهنگی پاریس به فرانسه رفت و پس از درخواست پناهندگی سیاسی در این کشور اقامت گزید. پس از سقوط حکومت کمونیستی رومانی، ویسنییک در دسامبر ۱۹۸۹ به کشورش بازگشت و افزون بر انتشار آثارش در رومانی، فعالیتهای ادبی و هنری را از سر گرفت.
✅ برخی از آثار
نمایشنامهها
نان در جیب (۱۹۸۴)
سه شب با مادوکس (۱۹۹۵)
دستنویسهای قلابی (۱۹۹۵)
داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد (۱۹۹۶)
اسبهای پشت پنجره (۱۹۹۶)
آخرین گودو (۱۹۹۶)
تئاتر تیکه شده یا مرد زبالهای (۱۹۹۶)
نامهای به درختها و پرندهها (۱۹۹۷)
من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ (۱۹۹۷)
پیکر زن، یک میدان مبارزه در جنگ بوسنی (۱۹۹۷)
حواستون به پیرزنهایی که از تنهایی پوسیدن باشه (۲۰۰۴)
تماشاچی محکوم به اعدام (۲۰۰۶)
ریچارد سوّم اجرا نمیشود
دندان
مهاجرااااان!: تو این قایق لعنتی دیگه جا نیست (۲۰۱۸)
تاکنون پنج نمایشنامه از میان آثار ویسنییک توسط تینوش نظمجو، مترجم مقیم فرانسه به زبان فارسی ترجمه شدهاند.
نمایشنامه "حواستون به پیرزنهایی که از تنهایی پوسیدن باشه" را محمد تمدنی ترجمه و انتشارات ققنوس آن را در سال ۱۳۹۷ منتشر کرده است.
نمایشنامه دندان اثر ماتئی ویسنییک توسط آرش حسنپور ترجمه و در انتشارات نیلا ۱۳۹۷ منتشر شده است.
نمایشنامه «ریچارد سوّم اجرا نمیشود: یا صحنههایی از زندگی مایر هولد» توسط اصغر نوری ترجمه و نشر نی آنرا در سال ۱۳۹۷ منتشر کرده. این نمایشنامه در تابستان همان سال به کارگردانی روحالله جعفری به روی صحنه رفت، اما با عدم پذیرش در جشنواره تئاتر فجر روبرو شد.
@feqdanedel
🎵 این نیز بگذرد (یک روزی باران می بارد)
🗣 امید نصری
🎼 موسیقی شب ...
🎧 با هم بشنویم
@feqdanedel
📙 پنج داستان کوتاه از پنج نویسنده
✍ گروه نویسندگان
🔁 گروه مترجمان
🎙گروه گویندگان
🎛 نوار
کتاب صوتی «۵ داستان کوتاه از ۵ نویسنده»، داستانهای کوتاهی از پنج نویسنده بزرگ جهان است.
۱- داستان «سمنو پزان» از مجموعه داستانهای زن زیادی نوشته جلال آل احمد نویسنده تأثیرگذار معاصر ایرانی است.
۲- داستان «دماغ» از مجموعه داستانهای یادداشتهای یک دیوانه نوشته نیکولای گوگول یکی از بزرگترین طنزنویسان تاریخ است.
۳- داستان «آبجی خانوم» نوشته صادق هدایت آغازگر داستان نویسی مدرن فارسی است.
۴- داستان «زندگی عزیز» از مجموعه داستانهای کوتاهی به همین نام نوشته آلیس مونرو برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۳ است.
۵- داستان «گذرنده» نوشته ری برادبری خالق اثر جاودانه فارنهایت ۴۵۱ است.
@feqdanedel
📗 دکتر داتیس
✍ حامد اسماعیلیون
🎙آرمان سلطان زاده
🎛 آوانامه
©نشر چشمه
کتاب دکتر داتیس نوشتهی دکتر حامد اسماعیلیون است که خود دندانپزشک و زادهی تبریز است. نویسنده در این کتاب، داستان داتیس الماسی، دندانپزشکی با همین مختصات را تعریف میکند که پس از پایان تحصیل در تبریز به شمال کشور میرود و سپس در شهرک ساسنگ در نزدیکی تهران ساکن میشود. نثر جذاب و پرکشش داستان خواننده را تا انتها با خودش همراه میکند و خواننده را وارد دنیای جدیدی میکند.
کتاب دکتر داتیس شامل ۷ فصل به نامهای ابر، آفتاب، باران، تگرگ، رنگین کمان، برف و مهتاب است. این اسامی برگرفته از حوادث طبیعی و مربوط به ماجراهایی است که برای دکتر داتیس پیش میآید. اعمال و احساسات آنی مردم ساسنگ همچون این حوادث طبیعی متغیر است. همین احساسات و فرهنگ مردم آن شهرک باعث شده غریبهای همچون دکتر داتیس را در میان خودشان نپذیرند.
🔗جهت آشنایی با حامد اسماعیلیون👇
/channel/feqdanedel/204
📘🎧 توکای آبی👇
/channel/feqdanedel/207
📗🎧 آویشن قشنگ نیست👇
/channel/feqdanedel/10996
📕 #کمدی_الهی ( بهشت )
✍ #دانته_آلیگیری
🔁 کاوه میرعباسی
🎙افشین اعتماد _ آسمان مصطفایی
💬 جلد سوم
@feqdanedel
📕 #کمدی_الهی ( برزخ )
✍ #دانته_آلیگیری
🔁 کاوه میرعباسی
🎙فرهاد عتقیان
💬 جلد دوم
@feqdanedel
📕 #کمدی_الهی ( دوزخ )
✍ #دانته_آلیگیری
🔁 کاوه میرعباسی
🎙فریبا فصیحی
💬 جلد اول
@feqdanedel
اولین برخورد بئاتریس پورتیناری (دوشیزهٔ سفیدپوش) با دانته، که در آن بئاتریس به دانته درود میگوید. در این هنگام هر دو ۱۸ سال داشتند. این درود چنان تأثیری در دانته باقی میگذارد که تا پایان عمر و حتی مدتها پس از مرگ بئاتریس (که در ۲۴ سالگی درگذشت) در عشق او میسوزد.
🎨 دانته و بئاتریس، اثر هنری هالیدی، ۱۸۸۴.
@feqdanedel
🎨 دانته و بئاتریس در باغ، ۱۹۰۳، شاهکار پیش از رافائلی، نقاش ایتالیایی چزاره ساکاجی
🟣 دانته آلیگیری
شاعری ایتالیایی تبار
دانته آلیگیری (به ایتالیایی: Dante Alighieri) (۱۲۶۵ میلادی–۱۳۲۱ میلادی) شاعر اهل فلورانس بود. وی در سیاست زادگاه خود عاملی مؤثر بود، همچنین دانته به عنوان یکی از پیروان مکتب آلبرت کبیر شناخته میشود. نوشتههای دانته بر ادبیات ایتالیا و سراسر اروپا برای همیشه تأثیر گذاشت. دانته در دوران زندگی خود دست به انتشار کتابهای متعددی زد که معروفترین آنها «کمدی الهی»، «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، و «آهنگها» است.
@feqdanedel
📙 #پنج_داستان_از_پنج_نویسنده
✍ گروه نویسندگان
🔁 گروه مترجمان
🎙گروه گویندگان
⏳3 : 07 : 17
@feqdanedel
📚 کمدی الهی (سه مجلد)
✍ دانته آلیگیری
🔁 کاوه میرعباسی
🔘 ناشر صوتی : کارگاه فیلم و گرافیک سپاس
کمدی الهی سهگانهایست به شعر که دانته آلیگیری، شاعر و نویسنده ایتالیایی نوشته است. این کتاب از زبان اول شخص است و دانته ، سفر خیالی خود را به دوزخ، برزخ و بهشت تعریف میکند. کمدی الهی یکی از اولین کتابهای ادبیات ایتالیا است و از بزرگترین آثار در ادبیات جهان بهشمار میآید.
در سفر دانته به دنیای پس از مرگ، دو راهنما او را همراهی میکنند؛ در دوزخ و برزخ راهنمای او «ویرژیل»، شاعر رومی است که چند قرن پیش از دانته زندگی میکرده، و در بهشت راهنمای او بئاتریس پورتیناری است که دانته او را دوست میداشته و در کتاب زندگانی نو به شرح عشق خود به او پرداختهاست.
دانته در این کتاب از مراحل مختلف دوزخ، برزخ و بهشت میگذرد و در این مراحل با شخصیتهای مختلف تاریخی برخورد میکند، تا عاقبت در آخرین مرحله بهشت به دیدار خدا میرسد. دانته در طبقه اول دوزخش اشخاصی مانند بوعلی سینا و صلاح الدین ایوبی را ملاقات میکند و همچنین بزرگانی چون ارسطو و هومر.
@feqdanedel
در این دوران کودکی بود که عشق افسانهای و معروف دانته یعنی «بئاتریس پورتیناری» آغاز شد هر چند هرگز به وصال ختم نشد. ده سال بعد نخستین نغمههای عاشقانه خود را به خاطر او سرود.
دانته در سال ۱۲۹۳ (یکسال پس از مرگ بئاتریکس) با زنی به نام جما از خاندان دوناتی، یک خانواده محترم فلورانسی، ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب چهار فرزند شد. در همین احوال وی در چند زد و خورد بین نیروهای فلورانسی و دیگر همسایگانش شرکت کرد که مهمترینشان نبرد «کامپالدینو» بود.
در حدود سی سالگی به فعالیتهای سیاسی پرداخت. در سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ میلادی عضویت «شورای صد نفری» انتخاب شد و در سال ۱۳۰۰ به سمت سفیر به «سن جیمنیانو» رفت، دو ماه نیز در سال ۱۳۰۱ سمتی مانند «رئیس دیوان عالی کشور» را در شهر خود داشت و در این سمت دست کم ده نطق آتشین برضد پاپ «بونیفاس هشتم» ایراد کرد که مایه ی همه بدبختیهای بعدی وی شد.
در سال ۱۳۰۰ میلادی بین دو دسته سیاسی سفیدها که نماینده ثروتمندان شهر و دسته سیاهها که از طبقات عامه طرفداری میکردند زد و خورد شدیدی روی داد که بر آتش کینهتوزیهای گذشته دامن زد. پاپ ظاهراً برای آرامش و به راستی برای گسترش نفوذ خود کاردینال «آکوئاسپارتا» را به فلورانس فرستاد ولی وی نتوانست کاری انجام دهد، این بار پاپ از «شارل دو والوا» برادر «فیلیپ لوبل» پادشاه فرانسه کمک گرفت. این مسئله فلورانسیان را بسیار نگران کرد و دسته سفیدها که در آن وقت روی کار بودند سه نفر را به عنوان سفیر فوقالعاده نزد پاپ فرستادند تا او را از این فکر منصرف سازند، دانته یکی از این سه نفر بود. اندکی پس از آغاز این سفر بود که شارل دو والوا و نیروهای پاپ پیروزمندانه وارد فلورانس شدند و دسته ی سفیدها را از آنجا راندند و زمام امور را به دست سیاهها سپردند. این تغییر مقدمه تصفیهای شد که بزرگترین قربانی آن دانته بود.
روز ۲۷ ژانویه ۱۳۰۲ نخستین حکم از سوی دادگاه فلورانس به زیان دانته صادر شد و او را غیابی به سوء استفاده از اموال دولتی متهم نموده و به پرداخت پنج هزار فیورینو جریمه و دو سال تبعید از فلورانس و محرومیت همیشگی از حقوق مدنی محکوم کرد. چهل روز بعد حکم دیگری به زیان وی صادر شد و وی محکوم بدان شد که اگر به دست مقامات امنیتی و قضایی فلورانس بیفتد زنده زنده در آتش سوزانده شود. از آن پس یک دوران ممتد آوارگی و دربدری برای شاعر آغاز شد که تا پایان زندگی او ادامه داشت. از این تاریخ او دیگر همسر و دو دخترش را ندید چرا که به آنها اجازه ترک شهر را ندادند و تنها توانست دو پسرش را در اواخر زندگی ببیند.
یکی دو سال را در شهر سیهنا گذراند. از آنجا به سن گودینو و ورونا و سپس به پادووا رفت و در همه جا با استقبال گرم زمامداران و بزرگان روبرو شد و دربارها و کاخها بر او گشوده بود. دانته بین سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۶ میلادی در شهر لوکا مقیم بود ولی آخرین منزل این سفر نزدیک به بیست ساله و معروفترینشان شهر راوِنا بود. دانته در این شهر تا سال ۱۳۲۱ میهمان کان گرانده دلا اسکالا بود و این فرد کسی است که کمدی الهی را دانته به او اهدا کرد. در تابستان این سال وی را کنت دا پولنتا، زمامدار شهر، به عنوان سفیر فوقالعاده به یک مأموریت خارجی فرستاد. در بازگشت از این مأموریت وی دچار تب ناگهانی شدید شد و این تب در شب ۱۴ سپتامبر ۱۳۲۱ میلادی او را به کام مرگ کشید. در این هنگام ۵۶ سال داشت. در ساعت آخر گفت: «کاش در خانه خود مرده بودم». پس از مرگش فلورانسیها داد و فریاد به راه انداختند که جسد شاعر و نابغه بزرگ خود را پس بگیرند اما راوناییها زیر بار نرفتند و این بار فلورانسیها لشکرآرایی کردند تا جسد دانته را پس بگیرند. راوناییها دست به حیله زدند و فلورانسیها را فریب دادند و جسد بزرگترین میهمان شهر خود را در خاک خویش نگه داشتند. امروز آرامگاه دانته در شهر راوناست.
✅ دانته در هنر
آثار دانته مانند کمدی الهی اثر بسیاری بر هنرمندان مخصوصاً نقاشان گذاشتهاست.
✅ حزب سیاسی
دانته در فلورانس میزیست و در فلورانس دو حزب سیاسی گوئلفها (توده گرایان) و گیلبینها (اشراف) وجود داشت. وی در حزب گوئلفها فعالیت میکرد. پس از اینکه گوئلفها بر گیلبینها پیروز شدند؛ در بین گوئلفها نیز دو دستگی پیش آمد که در آن گوئلفها به دو دسته گوئلفهای سیاه و گوئلفهای سفید تقسیم شدند. دانته در آن موقع در دسته گوئلفهای سفید بود.
✅ گزیده آثار
☄ کمدی الهی
☄ ضیافت
☄ آهنگها
☄ د مونارشیا (به زبان لاتین)
☄ زندگانی نو
☄ اِپیستولائه و اِکلُگائه (به زبان لاتین)
@feqdanedel
✅ زندگی
دانته آلیگیری در شهر فلورانس به دنیا آمد. تاریخ تولد او به درستی مشخص نیست اما باور عمومی بر این است که این تاریخ در حدود سال ۱۲۶۵ میلادی بودهاست. این تاریخ، استنتاجی است بهدست آمده از تلمیحهای خودزندگینامهای دانته در کتاب بخش دوزخ کمدی الهی که به صورت کنایهآمیز گفتهاست: «در نیمه راه سفر زندگانی…». با توجه به کتاب مقدس میانگین عمر آدمی ۷۰ سال است و لذا این «نیمه راه سفر زندگانی» برابر با ۳۵ سال خواهد بود و از آنجایی که سفر خیالی او به دنیای مردگان در سال ۱۳۰۰ رخ داد، وی به احتمال زیاد در حدود ۱۲۶۵ زاده شد. برخی از اشعار قسمت بهشت از کمدی الهی شواهدی را بهدست میدهند که بر مبنای آنها دانته در برج جوزا به دنیا آمدهاست، از جمله اینکه میگوید: «همچنان که با دوگانگان جاویدان در حال چرخ زدن بودم، آشکارا از تپهها تا خروجیهای رود زمینهایی خرمنکوبی شده را دیدم که ما با دچار سبعیت میکرد»، اما نمیتوان اینها را به عنوان عباراتی قطعی از جانب دانته برای ولادتش قرار داد.
در دوران کودکیش شهر فلورانس مدام بین دستههای رقیب یعنی گوئلفها و گیبلینها دست به دست میشد. تا سرانجام گوئلفها (که خانواده دانته هم از آنان بودند) بر شهر چیره شدند. طولی نکشید که بین خود گوئلفها نیز اختلاف افتاد و خود به دستهٔ سیاهها و سفیدها تقسیم شدند.
دانته در چنین دوران پرآشوبی کودکی و نوجوانی خود را سپری کرد، از تحصیلات نخستینش اطلاعی در دست نیست ظاهراً وی در دانشگاه بولونیا و در مکتب خانه برادران کهتر (فرقه فرانسیسکن) در شهر سانتا کروچه تحصیل کرد ولی بخش عمده رشد فکری و فلسفی خود را مرهون دانشمند بزرگی به نام برونتو لاتینی بود که در سرود پانزدهم «دوزخ» از او به تفصیل و احترام یاد کردهاست.
@feqdanedel