پروندۀ مطالعاتی مهاتما گاندی
گاندی؛ گونهایزندگی، کریشنا کریپالانی، ترجمۀ غلامعلی کشانی
«آنچنان مُرد که همیشه آرزو داشت؛ بیناله و با نام خدا بر زبانش. با خود عهد کرده بود یا عمل کند یا بمیرد. او اما، هم عمل کرد و هم مُرد.»
پروندۀ مطالعاتی مهاتما گاندی
مهاتما گاندی، سوسمیتا آرپ، ترجمۀ مریم ایزدیان
«مهاتما گاندی به آن دسته از انسانها تعلق داشت که آدمی راحتتر است که ایشان را فراموش کند»
✳️ مدرسه مخفی
ادامه از قبل
جمعِ همآلان (گروه همترازان) مهمترین مرجعِ آموزشیِ کودکانِ ۱۰ سال به بالا و نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان است. این جمعْ خود یک فرصتِ آموزشی است. منتها باید از وجود احتمالی و چگونگیِ آن (در هر موردِ خاص) آگاه بود و آن را مدیریت و سنجیدهکاری کرد.
آموزشِ طبیعیای که اعضای خانواده به این گروه سنی میدهند، همان آموزشی که کودک بدونِ اطلاع، با چشم و گوش و مغز و دست و با کنجکاویِ خود و ، در بیشترِ وقتها، ناخودآگاهانه در تماس با آنان میگیرد، نوعی آموزش آزاد بوده و مصداقِ مدرسهی مخفی هم هست.
اینجا همانجایی است که معمولا والدین در نبودِ جاذبههای قویِ آموزشهای مخفیِ غیرقابلِکنترلِ بیرونی بیشترین قدرتِ مانور را دارند.
در خیلی از موارد، والدین ممکن است به این نکته آگاه نباشند و با رفتارهای بیاحتیاط و نامناسبِ خود، الگوهای رفتاری و مهارتیِ نادرستی را به کودک منتقل میکنند (نمونهی رطبخورده و منعِ رطب در خانه).
اما در صورتیکه آگاه باشند و بالاتر از آن، برنامهریزی و سنجیدهکاری هم کنند، میتوانند در این عرصه سنگِتمامِ خود را گذاشته و چیزی کم نگذارند.
اما نگرانی و سنجیدهکاری و برنامهریزیِ اصلی باید به آن بخش از مدرسهی مخفی معطوف بشود که کنشگرانِ آن تحت نظارت و چیدمانپذیری نیستند. این بخش، مدرسهی مخفیِ همالان (گروه همترازان) است.
فرزندانِ ما فعلا محصول ترکیبی از آموختههای اینچنینی بهاضافهی آموختههای سلبی و ایجابیِ همان نظامِ مَدرِسی رسمی اند. نفرت و، یا در مواقع کمیاب، علاقه به این یا آن موضوعِ درسی نتیجهی آموزشِ رسمی است (آموزشهایی که از نظر آموزشِ آزاد و آموزشِ طبیعی ممکن است تا سنِ خاصی اصلا مخرب شمرده شوند.).
پس چه باید کرد؟
فرزند داری مسئولیتپذیری سنگینی میطلبد.
برنامهریزی و سنجیدهکاری و دغدغهمندیِ سنگینی برای شخصِ فرزنددار لازم است تا بتواند این عرصهها را برای آموزشِ سالمِ طبیعی و آزاد کودک آماده و زاینده کند. این است مسئولیتِ بزرگِ والدین در دنیایی که هزاران پنجره بهطرفِ هواهای ناشناخته و نامنتظرهی دیگر بر روی فرزند باز است.
فرزندآوری و انداختنِ مسئولیتِ آموزش فرزند به دوشِ نهادهایی که بهسلامتشان اطمینانی نیست، نشان از فرار از مسئولیتپذیری دارد.
با خلاقیت، صبر، تحمل و سنجیدهکاری، مسئولیتِ کردههای خود را بپذیریم و بگذاریم نابغههایی که چرخهی هستی بهتصادف نصیبمان کرده با حداکثرِ توانشان بشکفند، درست مثل شکفتن اتم در شکافتِ اتمی، با آن همه انرژیِ آزادشونده؛ و بدانیم که ما مسئولِ شکوفاییِ این نابغهها هستیم.
آنتوان دُ سَن اِگزوپِری که عاشقِ کودکان بود، و همچون اریش کستنر، کودکان را بهعنوانِ مرشدِ بزرگترها تشخیص داد، میگفت:
"مرا دردی عذاب میدهد که با انفاق به مستمندان و اطعام مساکین دوا نمیشود. سوزِ دلِ من نه از این قوز و گِرههای پیکرِ این کارگران [بسیار محنتزده و غریبماندهی لهستانی] و نه از زشتیِ این محنت، بلکه از آن است که در هر یک از این انسانها موتسارت است که کشته میشود!"
"تنها نَفَسِ خدا است که اگر بر گِل دمیده شود انسان میآفریند!" (ص. ۱۶۷، زمینِ انسانها، ترجمهی سروشِ حبیبی)
و آنَک، این همفکری و همدستیِ "جمعِ والدینِ آگاه و نگران" است که مصداقِ نَفَسِ خدا خواهد شد!
غلامعلی کشانی، بهمن ۱۴۰۲
یکی از خوانندگانِ گرامی این نکته را، هشیارانه، اضافه کردهاند که:
در گذشته سانسور از طريق مسدود كردن جريان اطلاعات بدست مي آمد. در قرن بیست و یکم، سانسور از طريق غوطه ور كردن انسان ها در سيلاب اطلاعات بي اهميت و نامربوط عملي مي شود.
ما انسان ها نمي دانيم به چه چيزي اهميت و توجه نشان دهيم و اغلب وقتِ خود را صرف بحث و بررسي موضوعات فرعي مي كنيم.
در زمان هاي قديم قدرت داشتن، به معني دسترسي به اطلاعات بود. اكنون قدرت، يعني آگاهي بر اين كه از چه چيز بايد چشم پوشيد. (يوال نوح هراري)
البته چامسکی این کانسپت رو زمانی اشاره کرده بود که نت نبود، ماهواره نبود...
و ایستگاههای تلویزیونی، همین جور - در استانداردِ اون زمان - اطلاعاتِ بیهوده رو به مانند بهمنی، بر سرِ مخاطبان فرود میآوردند.
تلویزیونهای اون زمان، بیشتر از ۹۰ و چندی درصد شان، تحتِ کنترلِ سرمایه دارها بود - نه، تحتِ کنترلِ مردم، تحتِ عنوانِ "Community TV stations" ...
ولی به نظرم هراری، خیلی جذاب و خردمندانه، اون کانسپت رو به روز کرده... 🙏🌈
===============ه
نظر خوانندهی محترم دیگر:
چیزی که اورول از آن می ترسید کسانی بودند که کتاب را ممنوع می کردند. چیزی که هاکسلی از آن می ترسید این بود که دلیلی برای ممنوعیت کتاب وجود نداشته باشد، زیرا کسی نخواهد بود که بخواهد کتابی بخواند. اورول از کسانی می ترسید که ما را از اطلاعات محروم کنند. هاکسلی از کسانی می ترسید که آنقدر به ما بدهند که ما را به انفعال و خودخواهی تقلیل دهند. اورول می ترسید که حقیقت از ما پنهان بماند. هاکسلی می ترسید که حقیقت در دریای بی ربطی غرق شود. اورول می ترسید که ما تبدیل به یک فرهنگ اسیر شویم. هاکسلی میترسید که تبدیل به یک فرهنگ بیاهمیت شویم، که مشغول چیزی معادل احساسات، عیاشی عیاشی و توله سگهای گریز از مرکز باشد.
همانطور که هاکسلی در Brave New World Revisited اشاره کرد، آزادیخواهان مدنی و عقل گرا که همیشه آماده مقابله با استبداد هستند، «اشتهای تقریباً بی نهایت انسان برای حواس پرتی را در نظر نگرفتند».
هاکسلی افزود: "در سال 1984، مردم با ایجاد درد کنترل می شوند. در دنیای شجاع جدید، آنها با ایجاد لذت کنترل می شوند."
به طور خلاصه، اورول از این می ترسید که چیزی که ما از آن متنفریم ما را خراب کند. هاکسلی از این می ترسید که چیزی که دوست داریم ما را خراب کند.
(کتاب: سرگرمی تا سر حد مرگ، نشر نیلوفر)
=============ه
و تایید همین کتاب، از سوی خوانندهی گرامی دیگر:
دوستان عزیز با درودوعرض ادب
مطالعهی این کتاب را بشدت توصیه میکنم چون خودم دوسال پیش مطالعه کردم و لذت بردم.👏👏
کلامی با شما خواننده ی گرامی،
=====================ه
لینک دسترسی به بخشهای مختلف کانال گاه فرست:
/channel/GahFerestGhKeshani/4226
===================ه
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه فرست با این تعریف، لابد «فعال» نیست.
این کانالِ «غیر خبری» تا الان بیشتر از 5000 فرسته داشته است.
این فرسته ها در باره ی موضوعات خیلی متنوعی بودهاند که در عینِحال در رعایت چند اصل با هم اشتراک داشتهاند.
یکی از مهم ترین این اصل ها، کاهش درد و رنج بشری بوده؛
یکی دیگر توجه به عینی ترین مسائل ملموس و مکرر روزمره ی همگانی بوده؛
و همینطور در اصولی دیگر.
صاحب این کیبورد، فکر می کند که مگر آدم چقدر حرف باید داشته باشد که هر روز بخواهد و بتواند حتما یک روضهی تازه سرِ مِنبر بخواند؟
درست است که ما با بمباران و انفجار اطلاعاتی روبرو هستیم، اما این هم درست است که لازم نیست با آن هم سرعت بشویم.
خیلی از مطالب، حتی مطالب غیر خبری، تکرار مکررات حکیمانه یا مکرراتِ یاوه است که میشنویم و برای دیگران تعریف میکنیم یا بازفرست میکنیم.
پس بد نیست اساس را بر کمگویی و کمشِنَوی و گزیدهگویی و گزیدهشنوی بگذاریم و
جان و روح و وقت و «عمل» و رفتارِ خویش ازین ورطه برهانیم.
اما بهجای آن در فکرِ عملِ فردی و جمعی به یکانیکانِ حکیمانهترین و واجبترین آموزههایی باشیم که در معرضشان قرار گرفتهبودهایم و فقط لحظاتی به آنها فکر کردهایم و پشتِگوش انداختهایم.
دوستانی که به تازگی به این کانال می پیوندند همان حرفهایی را که صاحب این قلمْ در طول دو سه سال لازم به انتشار میدیده، میتوانند با کلیککردن روی آدرس زیر بخوانند و به یادداشتهای بالا و پایین آن ها هم سر بزنند، و اگر یاوه نبودند و چیز دندانگیری دیدند، سر نخ را بگیرند و خودشان در عمل و نظر دنبال کنند و بیشتر بکاوند:
__ه
این کانال، بیشتر به نیازهای عملی و مفیدِ زندگی میپردازد، چیزهایی که در زندگیِ واقعی و عملی بهکار بیایند و به «خودپالایی»، «خودتوانمندسازی»، "خودآستینبالازنی" و «خودتوانبخشیِ» فردی و جمعیِ ما ملتِ «درخودمانده» توجه میکند،
به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت؛
و طبعاً و قطعاً به «برونآمدنِ دستی از غیب» و بیرون باور ندارد!
=================
لینک دسترسی به بخشهای مختلف کانال گاه فرست:
/channel/GahFerestGhKeshani/4226
در ستایش آهستگی و آهسته خواندن
نیچه، در «سپیدهدم»، نه سالها و دههها، بلکه یک و نیم سده پیش از جنون دیجیتال عصر ماست که از آهستگی میگوید:
«این پیشگفتار به تاخیر افتاد، امّا نه چندان. آخر پنج یا شش سال چه تفاوتی دارد؟ همچو کتابی، و همچو موضوعی، عجله ندارند. علاوه بر این، من و کتابم، از دوستان آهستگی بودهایم. مرا بیهوده فیلولوگ نخواندهاند. شاید هنوز هم باشم. آموزگار آهسته خواندن! بلکه امروزه آهسته هم مینویسم. این فقط عادت من نیست، بلکه ذوق و ذایقه من است، یک ذوق تباه شاید، که چیزی نمینویسد مگر خوانندگان عجول را ناامید و سرخورده کند... در روزگار «تمامش کن»، کار متنپژوه آن نیست که مطلب را هر چه سریعتر به پایان رساند. نه، آن است که شیوهٔ خوب خواندن را بیاموزاند، یعنی آهسته، عمیق، با حضور ذهن، محتاطانه، با تامّل، با ذهنی باز و با انگشتان و چشمانی دقیق... دوستان شکیبای من، این کتاب همچو خوانندهٔ کاملی را دعوت میکند که بیاموز تا مرا خوب بخوانی!» جنوا، پاییز ۱۸۸۶
گابور مته: زنان، فرهنگ فاسد و بیماریهای خودایمنی
✍🏼زنان ۸۰ درصد مبتلایان به بیماریهای خودایمنی را تشکیل میدهند.
در این ویدئو، دکتر گابور مته، پزشک و نویسنده برجسته کانادایی-مجارستانی توضیح میدهد که چرا ۸۰ درصد بیماریهایی خودایمنی بیشتر زنان را دچار میکند. از نظر او متغیرهای پنهان اجتماعی - فرهنگی و دلایل بیولوژیکی به این مسئله تکاندهنده کمک کردهاند؛ فرهنگ فاسد که محرومیتها، تبعیض و مسئولیتهایی را از پیش برای زنان مقرر کرده است. این ویدئو به ما کمک میکند تا از زاویهای متفاوت به بیماریهای خودایمنی بنگریم.
ترجمه و زیرنویس: رکسانا شیرخورشیدی
🔗متن ویدئو را روی وبسایت همپرسه مطالعه کنید.
https://hamporseh.com/vuky
#گابور_مته #زنان #بیماری_های_خودایمنی #فرهنگ #تبعیض #جامعه #محرومیت
@hamporseh
🔻نفیسه آزاد:
«امروز روز جهانیِ مقابله با #خشونت_علیه_زنان است.
خشونتی که *نظاممند* است یعنی اتفاقی نیست؛
اغلب *بدون عقوبت* است یعنی جامعه آن را پذیرفته و قانون نسبت به آن ساکت یا حامی است و
*فراگیر* است یعنی فارغ از طبقه، مذهب، قومیت بر زنان به واسطه جنسیت اعمال میشود.»
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
🔻کارگاه آموزشی بررسی ماهوی خشونت خانگی
🔸راهکارهای قانونی و ابزارهای حمایتی
🔹مدرس فاطمه باباخانی
🔹 ۶آذرماه ۱۴۰۲, ساعت ۱۰الی۱۲
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
🔻روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان؛ اتحادیه اروپا:۱۲ تا ۱۵ درصد زنان هر روز در خانه خشونت میبینند
🔹سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند که از هر سه زن در جهان، یک زن در طول زندگی خود مورد خشونت قرار میگیرد.
🔹مردم در سراسر جهان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان را گرامی داشتند و خواستار اقدامات بیشتر از سوی کشورها در حمایت از زنان شدند. شورای اتحادیه اروپا تخمین می زند که ۱۲ تا ۱۵ درصد زنان در قاره سبز هر روز در خانه با خشونت مواجهند.
🔹برای این روز در فرانسه دهها هزار نفر به خیابانهای پاریس و دیگر شهرهای بزرگ این کشور آمدند و از حقوق زنان حمایت کردند. /یورونیوز
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
🔻 مبارزان عرصه زندگی روزمره
✍فاطمه علمدار
🔹پیام میدهم که خانم دکتر،فلانی هستم،برای فلان نشست میخواهم هماهنگ کنم با شما و جواب میدهد سلام آقای دکتر!جواب میدهم:البته من خانم هستم و میخندیم.
🔹بخاری را میدهم تعمیر.پیرمرد میگوید شماره ات را بگو.میگویم.میپرسد آقای؟میخندم و میگویم خانم هستم و فکر میکنم در دنیای ارزشی اش،پرسیدن فامیلی یک خانم را بد میداند.
🔹دوست عزیزی همسرم را کنار میکشد و سعی میکند با غیرمستقیم ترین حالت ممکن برایش از اهمیت غیرت و ضرورت نظارت بیشتر بر زن بگوید.همسرم برایم تعریف میکند و میخندیم.
🔹پسرم از اردو برگشته.کلافه میگوید خوش نگذشت.میگوید بچه ها همه اش به دخترها متلک میگفتند.من کنارشان نماندم.پسرم حاضر است تنها باشد ولی لذت مبتذل آزار زنان را بازتولید نکند.چقدر بهش افتخار کردم.
🔹ماشین را برده ام تعمیرگاه.تمام میشود.میگویم چقدر بدهم؟میگوید بگویید آقاتون تماس بگیره.میخندم و میگویم یعنی به خودم نمیگین؟چندثانیه هنگ میکند و بعد خجالت زده میگوید ببخشید و کارت میکشم.برای همسرم تعریف میکنم و میخندیم.
🔹پسرم را کلاس ثبت نام کرده ام.هر ترم راجع به وسایل و شهریه با استادش چت میکنم.هربار بهم میگوید آقای فلانی و هربار کاری دارد به پسرم میگوید به پدرت بگو فلان و همه میدانیم منظورش از پدر،من هستم.میخندیم.
🔹شبه مردی همسرم را کنار میکشد و برادرانه بهش میگوید این تیپ زنها،مردها را نابود میکنند.مواظب خودت باش و وجود همسرم پر از انزجار میشود.میخندیم.تلخ میخندیم.
🔹میخندیم چون عمیق نشدن در حجم تلخی نادیده گرفته شدنی که زنان و مردانِ ناهمسو با ارزشهای پدرسالارانه را در برگرفته،تنها راه بقای ماست.اگر نخندیم فرومیپاشیم؛ولی گاهی نمیشود خندید.
🔹روزی که در دادگاه خانواده نقش نفقه بگیر را بازی کردم تا سیستم خودش از مسیر خودش به این نتیجه برسد که مردی که ولایت من را برعهده دارد توان ادای تکلیفش را ندارد،نتوانستم بخندم.
🔹روزی که از مولی عنه بودنِ کسی که گمان میکرد چون مذکر متولد شده است بر من ولایت دارد و سیستم هم این گمانش را تایید میکرد خارج شدم، ولی فرزندم تحت ولایت ماند چون ولایت ناشی از اسپرم ذاتی است،نتوانستم بخندم.
🔹و همه روزهایی که برادرانم را،چون حاضر نبودند باور کنند"ذاتا کنترل غریزه جنسیشان را ندارند و ذاتا نمیتوانند با زنان رفتار انسانی داشته باشند" تحقیر میکردند؛و همه روزهایی که خواهرانم را سرکوب میکردند؛نتوانستم بخندم.
🔹امروز #۲۵_نوامبر است و من هی یادم میرود به آن روزهایی که صداهایی مردانه فریاد میزدند "هیز تویی،هرزه تویی" و صداهایی زنانه ادامه میدادند "زن آزاده منم" و طنین مصمم پاهایی که به زمین کوبیده میشد...
تلاش برای آزادی و آزادگی،مبارزه ای هر روزه است و آدمهایی که دغدغه زندگی اخلاقی و انسانی را دارند،راهی به جز تلاش برای خودآگاهی و واکاوی مدام باورها و کلیشه هایشان ندارند و من دلم گرم است به این مبارزان عرصه زندگی روزمره و تغییرات کوچکی که رقم میزنند ...
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
🔻 آمار بالای قتل زنان در سال ۲۰۲۲؛ بیسابقه در ۲۰ سال گذشته
🔹 سازمان ملل متحد گزارش داده است که در سال ۲۰۲۲ تقریباً ۸۹ هزار زن و دختر در سراسر جهان به قتل عمد رسیدهاند. گزارش میگوید این آمار بالاترین رقم در ۲۰ سال گذشته است.
🔹بیش از نیمی از این قتلها، یعنی حدود ۵۵ درصد، توسط اعضای خانواده یا شریک زندگی انجام شده است. بیشترین قربانیان در آفریقا (۲۰۰۰۰)، پس از آن در آسیا (۱۸۴۰۰) و آمریکا (۷۹۰۰) ثبت شده است. اروپا با ۲۳۰۰ قتل رتبه چهارم را دارد. گزارش میگوید به طور متوسط روزانه ۱۳۳ زن و دختر توسط یکی از نزدیکان خود کشته میشوند.
🔹 دادهها الگوی روشنی را نشان میدهد؛ بیشتر قتلهادر سراسر جهان به دست مردان و پسران انجام می شود (۸۰ درصد در سال ۲۰۲۲) و زنان و دختران به طرز قابل توجهی مورد خشونت خانگی قرار میگیرند. تقریبا ۵۵ درصد از آنها قربانیان قتل خانگی و ۶۶ درصد قربانیان قتل شریک جنسی میشوند.
🔹 دادههای این گزارش از کشورهای عضو سازمان ملل بدست آمده است. آنها به عنوان بخشی از یک "بررسی سالانه سازمان ملل از روند جرم و جنایت"، از جمله با همکاری اداره آمار اتحادیه اروپا (Eurostat) جمع آوری شدهاند. اطلاعاتی که گزارش به آنها متکی است در بیشتر موارد بر أساس گزارش دادگاههای کشورهای عضو و در برخی موارد از مراکز درمانی این کشورهاست. در برخی موارد این آمار توسط منابع خارجی تکمیل شدهاند.
#مطالعات_زنان
@womenstudies
🔻 نوامبرِنارنجی، روزهای نمادین منع و محو خشونت علیه زنان
🔹۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰، در بخش شمالی «جمهوری دومینیکن» جسدهای سه خواهر به نامهای «پاتریا»، «مینروا»، «ماریاترزا» میرابل، در کنار یک مرداب پیدا شدند. این سه خواهر که از مبارزان فعال علیه دیکتاتوری «رافائل تراخیلو» حکومت مورد حمایت دولت آمریکا بودند، پس از تجاوز و شکنجه به دست جانیان این حکومت به شیوه فجیعی به قتل رسیدند. هرچند حکومت میخواست قتل آنها را یک حادثه رانندگی جلوه دهد، اما به سرعت نوع تجاوز و قتل آنها، باعث رسوایی آشکار حکومت شد و خواهران میرابال به عنوان سمبل «مبارزه در راه آزادی» با لقب «پروانههای فراموش نشدنی» مشهور شدند. شکنجهها و خشونتهای انجام شده بر روی سه خواهر و نقشی که آنها در مبارزه علیه دیکتاتوری حکومت تراخیلو ایفا کرده بودند، سبب شد در اولین گردهمآیی سازمانهای زنان آمریکای لاتین و جزایر دریای کارائیب در بوگوتای کلمبیا، در سال ۱۹۸۱، زنان، روز ۲۵ نوامبر را به عنوان «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» اعلام کنند. زنان، در این همایش، نه تنها خشونت برپایهی جنسیت را محکوم کردند، بلکه هر نوع خشونت علیه زنان را از شکنجه و قتل و تجاوز توسط حکومتها در زندان گرفته تا خشونتهای روانی و فیزیکی در محیط خانواده و آزار و اذیت و تبعیض در محیطهای کاری و اجتماع را محکوم کردند.
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
قربانیِ اسیدپاشی در کامبوج.
نه! به خشونتِ خانهگی!
به نزدیکان تان معرفی کنید.
👇
/channel/GahFerestGhKeshani/3761
http://telegra.ph/DOMESTIC-VIOLENCE-06-22
t.me/gahferestghkeshani
پروندۀ مطالعاتی مهاتما گاندی
ماهاتما گاندی، رومن رولان، ترجمۀ محمد قاضی
«این است مردی که سیصد میلیون انسان را برانگیخته و امپراطوری بریتانیا را متزلزل ساخته و در سیاست بشری نیرومندترین جنبشی را که از قریب دو هزار سال به این سو واقع شده، بهوجود آورده است»
✳️ مدرسهی مخفی
با توجه به یافتهها یا بافتههای تاریخی (با پذیرشِ اصلِ ظنی بودن تاریخ) تا آنجایی که میتوان حدس زد، بشر در طولِ تاریخ بعد از رشدِ نسبیِ خود و تشکیلِ خانوادههای گروهی همیشه باید تلاش میکرده که یافتهها، مهارتها و تجربه و دانش خود را شخصا به نسلِ بعد از خود (فرزندان گروه) منتقل کند.
در این بین خبر هم شنیدهایم که بعدها با پیچیدهترشدنِ مهارتها و تقسیمِ نسبیِ کارْ استادان و اهل حرفهْ دانستهها و تجربهها را در طی مدتی دراز به شاگردی که صلاح میدیدند یاد میدادند، اما معمول هم بود که فوتِ آخر را یاد ندهند، یعنی یکی دو رمز کار را سعی میکردند مخفی نگهدارند. اما بالاخره رمزها افشا یا کشف میشدند. به این ترتیب بود که مهارتها در طول تاریخ، بهشکلِ کندی، هم منتقل میشدند و هم رشد و ترقی میکردند.
باز هم شنیدیم که بعدها جامعههای شهریتر و بهاصطلاح متمدنتر جایی را به شکل مکتبخانه در نظرمیگرفتند تا یک سری دانستههای بهنظرِ خود لازم را به کودکان و نوجوانان و جوانانِ جماعت منتقل کنند. این مکتبها تا آنجا که خبر داریم در ژاپن و چین و هند و اروپا و خاورمیانه رایج شدند. همهی اینها با ادیانِ نهادینهای ربط داشتند که خواستارِ انتقالِ باورها به نسل بعدی و تثبیت و تداوم و گسترشِ سلطهی نهادِ خود بودند.
اما دولتِ مدرن آمد و انتقال دانش و تجربه را تولید انبوه کرد. جایی به اسم مدرسه تعیین کرد. همان نظام مکتبخانه را که عبارت است از معلمی و تعدادی شاگردْ تکرار کرد، اینبار اما انبوهتر و با نظمی یکسان در سراسر قلمرو حاکمیت، با محتوای درسیِ یکسان و با اهدافی بهشدت در خدمتِ حاکمیتهای مدرنِ همساز با صاحبانِ صنعت و تجارت یا همان دولتـملتهای دستساز و برساخته.
ولی مدرسهی مخفی آن نوع مدرسه ای است که بخشی از آن در داخل مدرسهی تولیدانبوه شکل میگیرد. بخشهای دیگرِ این مدرسه در انواعِ مواجهههای طبیعی با رویدادها و رابطههای خانوادگی و اجتماعی در طولِ زندگیِ کودک و نوجوان. بخشِ مَدرِسیِ آنْ با نجواهای کودکان در پشتِ نیمکتها و دور از توجه معلم، در حیاط و راهروهای مدرسه دور از توجه ناظم و مدیر و در راه مدرسه، دور از توجه والدین و ناظم و مدیر و معلم و در روابط بینِ همشاگردیها بعد از ساعاتِ مَدرِسی. تعبیرِ "توجه" اشاره به این دارد که ممکن است فرد ناظر با چشم خودِ لحظاتی کودک را ببیند، اما باز هم نتواند متوجهِ ارتباطهای خزنده و ناملموسِ بین او و کودکانِ دیگر بشود.
در ظاهر، تمامیِ تلاش برنامهریزان و اولیاء مدرسههای رسمی در این است که کتاب درسی (محتوای رسمی) را به کودک بیاموزند، و در واقع به او بخورانند، اما آنهم به شکلی ناقص و مثل طوطی (آموزشِ بانکیِ به بیانِ فریهره). اما معمولا در این کار موفق نمیشوند و فقط در یک کار مهمِ دیگر موفق میشوند. این کار، در حالتِ مطلوبِ خود، چیزی نیست جز اِعمالِ سرکوب و تحمیلِ یک نظم پادگانی در فضایی که یک نفر حق سخن گفتن و اقتدارِ رسمی را دارد و مخاطبیناش باید فقط گوش کنند و اطاعت.
یعنی تولید شهروند مطیع و سربهراه برای تثبیت و تداومِ حاکمیتها و نهادهای اقتصادیِ پشتیبانیشونده از سوی حاکمیتها.
اما، در این فضا، آنچیزی که کودک عملا و عمیقا یاد میگیرد، همان درسهایی است که در زمانِ دزدیدهشده از چشمِ همهی اقتدارهای یادشده یادگیری میشود. انواع اخبارِ دلخواهِ نو، مهارتهای نو، روابطِ انسانیِ نو، رفتار هیجانیِ تازه، تکنولوژیها و سبکِ زندگیهای نو، سخن گفتنِ نو و ...، دور از چشم بزرگترها از یک مرجع به یک فراگیرندهی دیگر منتقل میشود و به این ترتیب کودکان به بهترین شکل و داوطلبانه، وحتی مشتاقانه، از یکدیگر یاد میگیرند، اما در مقابل، مرجع رسمی را از ذهن خود طرد میکنند، مگر آن کسانی (آن معلمانی) را که روابطِ خاصِ بیرون از چارچوبهای رسمی و محتوای رسمی با دانشآموز برقرار میکنند و به این وسیله موثرترین نقشها را بر جان و روح دانشآموزشان میزنند.
این تصور سخت نیست که در این روزها (۱۴۰۰ شمسی)، یک فلشِ مموریِ ۳۲ گیگی به دستهای مشتاق و کنجکاوِ فرزند برسد و خرواری از سَبْکزندگیهای متفاوت را بر سرِ کودک آوار کند و تمامیِ فرهنگِ انتقالیافتهی والدین را در ذهنِ او "تاریخ گذشته" کند. این بخش مهمی از مدرسهی مخفی دوران نو است که قدرتاش از همهی آموختههای دیگر میتواند بیشتر باشد.
هر آدمی را میتواند دوشقه کند، چه رسد به کودک. کودکی که بهناگاه وَر میپرد از دستِ فرهنگ خانوار و خودی!
والدین باید برای کلِ فضاهای ممکنِ مدرسهی مخفی سنجیدهکاری و برنامهریزی کنند. مدرسهی مخفی یکی از برجستهترین نمودهای آموزشِ آزاد است، منتها آموزشی عموما دور از چشم والدین.
✅ ادامه دارد👇
سخنان دکتر آرین رسولی، دانشآموختهی فلسفهی علم
در بارهی
نظریهی برچیدن همه احزاب و نظریهی مزاحم:
http://52hertzz.com/simoneweil/
توضیح:
بحثِ برچیدنِ همه احزاب و نظریه مزاحم طرحی است بکر و خلاقانه که میخواهد همریشهگی دو موضوع ظاهرا متفاوت را بهما نشان بدهد.
موضوع اول به سیاستِ عملی مربوط است. اما دومی به روانشناسی شناخت و یادگیری.
آریَنِ رسولی، دکترای فلسفه، با خلاقیت به رابطهی زیرساختیِ این دو موضوع پرداخته است.
او نشان میدهد که برچیدنِ همه احزاب، فرقهها و ایدئولوژیها که جزمیتْ جزء قطعی و مشترک آنها است، بههمان دلیل لازم است که دوری از چسبِ ایدئولوژیک، ایدئولوژیهای رادیکال و نظریات متعصبانه (پیشداوریها).
پیشداوریها ما را از توانایی روانیِ شناخت درستِ واقعیت و تصمیمگیریِ درست محروم میکنند.
سیمون وی، فیلسوفِ سیاسی، عارف و کنشگرِ فرانسوی، نظریهی برچیدن را در کتابی به اسمِ برچیدن همه احزاب مطرح کرد. این کتاب با مقدمهی مصطفی ملکیان و ترجمهی غلامعلی کشانی در نشر نگاه معاصر منتشر شده. (تلفن: ۰۲۱۲۲۴۴۸۴۱۹)
در فرستهی پیوستِ بالا، فایلهای صوتیِ نشستِ معرفی این کتاب (با حضور مصطفی ملکیان و غلامعلی کشانی) را میتوانید دانلود کنید.
خوانندهای گرامی، در بارهی فرستهی بالا نظر مفصلترشان را در نظرگاه کانال نوشتند. این نظر را در زیر میبینید.
خیلی خوب است که نظراتِ سایر دوستان خواننده را هم در اینجا بخوانیم:
================ه
درود
محتوای کلیپ خیلی دلی و دلبرانه است و اما ربطی به واقعیت نداره.
"نگاه به رویدادها از چشم خواهر و برادر" از جنس تعارفات خلاف واقع است که به درد سخنرانیهای پوپولیستی میخورد.
کدام خواهر و برادر؟
ضروری است نویسندهی محترم نخست "خواهر و برادری" مسلمان و یهودی را در کانتکست دین و ایدئولوژی اثبات کند بعد "شجاعت" این مرد را تحسین برانگیز تفسیر کند.
خواهر و برادر؟!
از قضا، آیشمنها هستند که به جان هم افتادهاند!
همدردی با آیشمنِ ضعیفتر؛ شجاعت نیست، تهور است.
کشور اسراییل با ۲۰٪ جمعیت عرب و مجلسی که ۱۰٪ نمایندگانش عرب هستند "رژیم آپارتاید" است؟
بسمالله!
غزه نه؛ دولت خودگردان فلسطین فراخوان بدهد اعراب اسراییل به بلاد خودگردان بازگردند! اگر ۵۰ نفر قبول کردند شما بفرمایید آپارتاید بوده ((:
دولت اسراییل تنها دولت ملتنب بر حقوق خاورمیانه است.
در جریان باشید اگر آن خواهر و برادرها آب و برق ندارند؛ دال بر اجحاف اسراییل در حق آنان نیست.
برای نمونه سال ۲۰۱۰ یک میلیارد دلار قطر به به فلسطین داد و کمکهای چند صد میلیوندلاری سالانه هم به کنار!!
با آن یک میلیارد دلار دو آبشیرینکن ۵۰ هزارمترمکعبی ۸۵ میلیون دلاری و یک نیروگاه گازی ۵۰۰ میلیون دلاری زدن کل مشکل غزه را حل میکرد (:
یا در بخش استخراج گاز که حاضر شدند (سرمایه را اسراییل بدهد و مدیریت کند و سکوی گازی و پالایشگاه) سهم غزه و حماس را بدهند مشروط به اینکه حماس دست از عملیات نظامی برداشته و رفتاری مسئولانه داشته باشد.
اما "خواهر و برادران آیشمن" قبول نکردند!
با خواهر و برادر گفتن گلههای گرگ هیچ گوسفندی در گله نخواهد ماند.
خیلی هم که مهربان باشید روزی ناگزیرید شکم گرک را پاره کنید و بزغالههای خودتان را نجات دهید.
برابری و عدالت در درون سرزمین معنا دارد.
برابری و عدالت در ایران را با شهروندان افغانستان قیاس نمیگیرند تا دولت جمهوری اسلامی را به بیعدالتی در درون افغانستان متهم کنند و بگویند آپارتاید رخ داده.
دوستان گرامی،
در اسرائیل و در بینِ یهودیانِ جهان، جانهای بیداری وجود دارد که تلاش میکنند خود را بهجای دیگری بگذارند و از چشمانِ او به واقعیتها نگاه کنند.
و این کلیدِ ماجرا است.
نگاه به رویدادها از چشمِ برادر، خواهر، مادر، همسر، دوست، دشمن و کسی که با تو گفتگو میکند. با کفشهای دیگری راه رفتن، حداقل تا مدتی که با او بحث میکنی یا حرفاش را بهمعنای واقعی میشنوی.
کسی که در کلیپِ زیر صحبت میکند، انگار که تلاش کرده تا اینجور ببیند، بفهمد و با صدای بلند، یافتههایش را با دیگران مطرح کند.
ممکن است نظرِ تو در بعضیجاها با او زاویه داشته باشد یا اصلا او را گمراه بدانی، اما نمیتوانی چشم بپوشی بر روی جدیتِ او در "تصورِ رنجِ دیگری".
همین قدرت و مهارت و جدیت در "تصورِ رنجِ دیگری" بود که آیشمن نداشت، استالین از آن محروم بود، صدام به آن نزدیک نشد و ... .
صدها هزار مثل این آدمها، در زندگیِ روزمرهیمان، در خانه و خیابان و در پشت درهای بستهی تصمیمگیریهای خرد یا کلان برای نزدیکان و مخاطبانِ خود یا برای میلیونها مردمِ بیخبر، به این مهارتها و جدیتها و قدرتها بیاعتنایند.
رازِ بزرگ کاهشِ مرارتهای اجتماعی شاید این دو باشند:
- دنیا را از چشمِ "دیگری" تصور کردن و دیدن،
- شنیدنِ فعال (با جان و دل و بدون قطع سخنِ دیگری)، مهارتی که هرچه جلوتر رفتهایم، از آن محرومتر شدهایم.
شنیدنِ فعال آنچنان اصلِ مهمی است که سالها پیش، سازمان یونسکو یک سال را "سال شنیدنِ فعال" نامید.
پس راهحل چیست؟
کلیپ را با هم ببینیم:
/channel/GahFerestGhKeshani/5873
Telegram
در این ویدئویی که میتوانید در آن تامل کنید، یک متخصصِ جهانیِ شناختهشده از زنان و احتمالِ بالاترِ دچارشدنشان به بیماریهایی سخت میگوید. او گابور ماته است، که ضمنا انسانی است سلیمالنفس با دمی همدلانه، صمیمانه و فروتنانه.
همو بود که در فرستهای بالاتر موضعِ صمیمانه و انسانوارِ خود را بهعنوانِ یک یهودیِ باقیمانده از هالوکاست، در برابر رخدادهای دردناک پاییز ۱۴۰۲ در منطقهی فلسطین-اسرائیل برای ما تشریح کرد؛ موضعی که بس همدلانه بود و کمیاب بود و شجاعانه!
/channel/GahFerestGhKeshani/5869
این ویدئو در ادامهی ۱۶ فرستهای است که به همین فرسته سنجاق شده اند. همهی آنان به «روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان» اشاره دارند، که اصلاح قوانین، مراقبتها، حمایتها و پیشگیریهای قانونی و نیز برخورد حقوقی میتواند قدری از آن خشونتها را کم کند. آن نوع مشکلات سیستماتیک اند. اما ...
اما مشکلی که در این ویدئو میبینید، هیچ قانونی نمیتواند آن را از سرِ راه بردارد، چون در فرهنگ و عرفِ اجتماعات نهادینه شدهاست. خودِ مردم، خودِ اعضای خانواده و فامیل و ... در آن دست دارند.
اینجا است که لازم میشود چشمها را بهکلی شست و از سوگیریهای شناختی و پیشداوریها و همینطور از بیعدالتیهایی دست کشید که خود ما آدمکوچولوها عاملانشان هستیم، ضدّ همسر، مادر، دختر و خواهرانمان.
دمکراسیِ غیر فراگیر پوشالی است و به بازتولید استبداد ختم میشود.
پس:
دمکراسی را باید از خانه و خانه و خانه، مدرسه و بازار و کوچه و خیابان شروع کرد!
نک: همین کانال، فرستهی دموکراسی در خانه و خیابان:
/channel/GahFerestGhKeshani/5448
گابور ماته / گابور مته / گبور ماته
دوستان گرامی،
هیچ جامعهای تا زمانی که نصفِ جمعیتاش دچار تبعیض و بیعدالتیِ نظاممند و عرفی و فرهنگی باشد، نمیتواند آزاد بشود.
زنان این نیمه هستند که در سرتاسرِ دنیا بهشکلهای مختلف دچار شکلهای مختلفِ این مشکلات اند، البته با شدت و ضعف بیش و کم.
در این جوامع، یکی از عواملِ ادامهی این رنجها در کنارِ جهلِ عمومی و مردسالاری، خودِ زنانِ نسلِ قبلی هستند که قربانیانِ قبلیِ ستم اند؛ زنانی که لازم میبینند عروسها و دخترهایشان را مطابقِ الگوهای عرفیِ پیشین بازتولید، تربیت و تمشیت کنند (: آخه چه کنیم؟ رسم ما از قدیم همین بوده!).
در جوامع بسته، و دارای قیدوبند (بکن-نکن)های بیشتر، مشکل بسیار شدیدتر است.
روز ۲۵ نوامبر (4 آذر) تا ۱۰ دسامبر دو هفتهی هر سال است که در بارهی انواعِ خشونت و تبعیض نهادینه (عرفی) و سیستماتیک بر علیه زنان تلاشها و آگاهیبخشیهایی انجام میشود.
در ۱۶ فرستهی بالا، سعی شده تا مطالب کوتاهی در همین باره مطرح بشود.
بهدلیلِ اهمیتِ این دردها، هر چه گفته شود کم است.
/channel/GahFerestGhKeshani/5867
تاریخچهی این روز هم در یکی از فرستهها آمده.
در فرستهای دیگر، انواع تبعیض مطرح شده.
در لینک زیر هم مطلبی میخوانید در بارهی قتل نوزادهای دختر در هند و چین و آتش زدنِ دستِجمعیِ عروسان کم جهیزیه در هند:
https://telegra.ph/Indian-and-chinese-killed-girls-11-26
=======================ه
توجه:
با این تاکید که فایلِ صوتیِ
زنِ سه
روایتی از میان هزاران
هم برای افراد زیر ۱۸ سال اصلا مناسب نیست و هم برای افراد حساسی که تحمل واقعیتهای خشن را ندارند.
پس لطفا احتیاط کنید.
اولین مطلب به بالای این چند سطر سنجاق شده و میتوان از همانجا شروع کرد.
زن ، زنان ، خانواده ، خشونت خانگی ، کودک ، دختر
🔻 زن سه ؛
روایتی از میان هزاران
🔹قسمت سوم مستند شنیداری «زن یک، زن دو، زن سه» را در بخش صدای شرق در شبکه شرق بشنوید. این مستند روایت سه زن است که سالها تحت خشونت خانگی بودهاند و برای فرار از آن نهایتا به خانه امنی در تهران پناه بردهاند.
⛔️هشدار: شنیدن این اپیزود به افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود.
#مطالعات_زنان
#خانه_امن
#خشونت_علیه_زنان
@womenstudies
🔻آغاز ۱۶ روز فعالیت علیه خشونت مبتنی بر جنسیت
✍️برگردان: مریم بهادری/نهاد زنان سازمان ملل متحد
🔸اتحاد و سرمایهگذاری برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و دختران بدون هیچ بهانهای!
🔹۱۶ روز فعالیت علیه خشونت مبتنی بر جنسیت یک کمپین بینالمللی سالانه است که از ۲۵ نوامبر نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان آغاز می شود و تا ۱۰ دسامبر، روز حقوق بشر ادامه دارد.
🔹این کمپین توسط فعالان در افتتاحیه موسسه رهبری جهانی زنان در سال ۱۹۹۱ آغاز شد. این کمپین به عنوان یک استراتژی سازماندهی توسط افراد و سازمانها در سراسر جهان به عنوان فراخوان برای پیشگیری و از بین بردن خشونت علیه زنان و دختران استفاده میشود.
🔹در حمایت از این ابتکار جامعه مدنی، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۸ کمپین اتحاد تا سال ۲۰۳۰ برای پایان دادن به خشونت علیه زنان را راه اندازی کرد که به موازات ۱۶ روز فعالیت برگزار میشود.
🔹هر سال، کمپینِ "اتحاد" بر یک موضوع خاص تمرکز میکند و امسال بر "اتحاد و سرمایهگذاری برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و دختران بدون هیچ عذر و بهانهای!" متمرکز شده است.
🔹 این کمپین از شهروندان سراسر جهان میخواهد تا با به اشتراک گذاشتن اقداماتی که برای ایجاد جهانی عاری از خشونت علیه زنان انجام میدهند، نشان دهند که چقدر به پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران اهمیت میدهند.
🔹کمپین امسال همچنین از دولتها در سراسر جهان میخواهد تا نحوه سرمایهگذاری خود در پیشگیری از خشونت مبتنی بر جنسیت را با دیگر دولت_ملتها به اشتراک بگذارند.
🔹پسبیایید امسال با کمپین #NoExcuse (#بدون_هیچ_بهانهای) به جنبش جهانی بپیوندید که خواستار سرمایهگذاریهای اکید و فوری برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و دختران است!
🔸در این ۱۶روز فعالیت، ما
🔹️باید بگوییم عذر و بهانهای برای خشونت مبتنی بر جنسیت وجود ندارد.
🔹️باید به حمایت و سرمایهگذاری در حقوق و سازمانهای زنان فراخوان بدهیم.
🔹️باید کلیشههای جنسیتی را که به فرهنگ خشونت علیه زنان و دختران، آنلاین و آفلاین قوت میبخشند، به چالش بکشیم.
🔸در این ۱۶روز فعالیت، ما
نقش حیاتی سازمانهای زنان را در موارد زیر میشناسیم:
🔹️ارائه خدمات در سطح محلی
🔹️تقویت توانمندی زنان
🔹️رسیدگی به دختران و زنانی که در معرض خطر عقبماندن هستند
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
🔻 امروز، ۲۵ نوامبر، روز جهانی توقف خشونت علیه زنان، مناسبتی است برای آگاهیرسانی و اقدام در جهت توقف خشونت علیه زنان
🔹در نوشتهای که در وبسایت مدرسه ترویج و حمایتگری پرتو منتشر شده است با الهام از تعاریف ارائه شده توسط نهاد زنان سازمان ملل متحد، برخی از اشکال خشونت علیه زنان و اصطلاحات رایج مربوط به آن را مرور کردهایم. در اسلایدها خلاصهای از متن منتشر شده را میبینید./مدرسه پرتو
#مطالعات_زنان
#خشونت_علیه_زنان
@womenstudies
🔻امروز ۲۵ نوامبر است، روز جهانی مبارزه برای رفع خشونت علیه زنان.
🔹سیلوانو ملو، کارتونیست برزیلی، در شرح این اثرش مینویسد:
«خشونت علیه زنان یکی از شکلهای عمده نقض حقوق بشر آنان است و ناقض حق زندگی، سلامت و تمامیت جسمانی آنها. #خشونت_علیه_زنان عامل ساختاردهنده به نابرابری جنسیتی است.»
#مطالعات_زنان
@womenstudies
🔻زنان برای زنان
✍ناعمه علینژاد
۲۵ نوامبر، روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان نامگذاری شده است. جهان پرفرازونشیب زیست زنانه، اگرچه گزارههای محیطی بسیاری را به عنوان خشونت در خود جای داده اما این مناسبت، بهانهای شده است تا به یکی از نمونههای زیست زنان در محیط کار بپردازیم.
🔹زنان در طول تاریخ در تمام دنیا برای ترسیم هویت واقعی خود و احقاق برابری جنسیتی تلاشهای بسیاری کردند و در برخی موارد با مقاومت شدیدی از سوی جامعه مواجه شدند. این در حالی است که نقشآفرینی زنان در جامعه نهادینه شدن فرهنگ مشارکت را در پی دارد و توسعه همه جانبه را به دنبال خواهد داشت. عدم توازن در روند جامعهپذیر شدن زنان و نقشهای چندگانه در ساحت فردی و اجتماعی موجب شده تا روند حضور زنان در جامعه اگرچه از ویژگیهای کمی برخوردار است اما شاخصهای کیفی لازم را به دنبال نداشته باشد. این مساله ابهام و تضاد در هویت زنان را در پی داشته است.
🔹امروزه زنان بخش مهمی از منابع انسانی در سیستمهای دولتی و خصوصی را تشکیل میدهند. این در حالی است که حضور زنان در محیط کار با چالشها و موانع جدی مواجه است و در سلسله مراتب اداری و سطوح مختلف سازمانی نمود دارد. حضور زنان به عنوان نیروهای کارشناس یا مدیران میانی در محیط کار امری به نسبت پذیرفته شدهتر از نقش آفرینی زنان در امر مدیریت و رهبری است گویی تفکر حاکم در محیط اجتماعی زنان را تا زمانی که مسئولیت کاری خود را ایفا کرده و زينتالمجالس محافل کاری باشند، میپذیرند اما آنجا که زنان در عرصه اثرگذاری ظاهر شوند و از حاشیه امن نقش زن خوب بله قربانگو خارج شوند، تهدیدی برای نظم موجود شناخته میشوند. اینجاست که تفکر مردسالارانه، اگرچه در ظاهر امر با ارائه سهمیه مثبت و پذیرش حضور فعال زنان پرچمدار مدیریت و رهبری زناناند اما در اصل هویت خود را در معرض خطر دیده و با ابزارهای نرم، سعی در رقابتی کردن جنسیت در محیط کاری را دارند طراحی فضای کار نامتناسب، فقدان امنیت شغلی رابطه منفی بین درآمد و تحصیلات تنها بخشی از این نابرابریهای موجود در محیط کار است.
🔹 عرف جامعه برخی از کلیشههای جنسیتی را به عنوان ارزشهای اخلاقی و هنجارهای از پیش نوشته شده اجتماعی به زنان تحمیل میکند و این مساله زنان را در محیط کار با محدودیت و ملاحظات عرفی مواجه میکند. آنجا که مرز بین رعایت فاصلههای ارتباطی با منزوی بودن زنان اشتباه گرفته میشود. قدرت ارتباط اجتماعی زنان با مقوله عفت و حیا گره میخورد و نمونههایی از این دست که کم کم زنان را از گعدههای غیر رسمی و البته اثرگذار دور میکند.
🔹 شکلگیری فضاهای تصمیمگیری غیر رسمی و خارج از محیط کار یکی از مشکلات زنان است که موجب میشود بخشی از تسلط و اثرگذاری خود را در فرآیند تصمیمات سازمانی و سیاسی از دست بدهند. فرهنگ کلامی ما بیرحمیهای شدیدی در باب زنان دارد که در تار و پود جامعه رسوخ کرده و بهترین سلاح برای ناامیدی، سرخوردگی، نابودی اعتماد به نفس و درنهایت وابستگی شخصیتی است که به مردان امکان کنترلگری بیشتری بر زنان میدهد تا جایی که ما زنانی را در سطوح بالای مدیریتی میبینیم که در ازای از دست دادن قدرت درونی خود به قدرت بیرونی دست یافتند.
🔹 نکته دیگر ارزشهایی همچون مادر و همسر کامل بودن زنان است که ابهام و تعارضات هویتی شدیدی را از طرف جامعه به زنان شاغل القا میکند و به آنها احساس دوگانه میل به ایدهآل بودن کاذب همچنین عذاب وجدان را بیدار میکند. تا جایی که به او میگوید به عنوان یک زن شاغل باید در تمامی نقشهای خود تکامل یافته و مطابق استانداردهای اجتماعی رفتار کنند و به محض اینکه از تصویر ایدهآل و قدسی زن فاصله بگیرد مورد قضاوت جامعه قرار خواهد گرفت.
🔹از مهمترین موانعی که برخی مواقع زنان در محیط کار مواجهاند وجود نگاه جنسی و ابزاری به زنان در محیط کار است که آنان را در موقعیتهایی قرار میدهد که مجبور به ترک شغل میشوند. خشونت جنسی سادهترین و راحتترین ابزار در جنگ قدرت و منافع است و نوعی شیوه اعمال قدرت و مولد و بازنمای هویت مردانگی مردان است./سازندگی
#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی
@womenstudies
‼️روانشناسی کرمِ خودِ درخت ‼️
این جملات را میشناسید؟
• با این طرز لباس پوشیدن هرچی سرت میاد حقته!
• وقتی تا این وقت شب بیرون هستی این اتفاق طبیعیه!
• اگه اینقد نیشت باز نباشه این حرفا رو بهت نمیزنن!
• لابد یه غلطی کردی که اونم جرات پیدا کرده!
• چرا پسر/دختر فلانی این اتفاق واسش نیافتاد؟ کرم از خود درخته!
🔴 «عارضهی سرزنش قربانی» پدیدهای است که در آن تقصیر یک جرم (اغلب در جرایمی مانند تجاوز و آزار جنسی، خشونت خانگی، یا حتا دزدی) به قربانی نسبت داده میشود. یعنی قربانی تا حدودی و یا حتا کاملاً بابت حادثه و ترومای ایجاد شده مسئول است. در واقع سرزنش قربانی، راه حل ذهن سرزنشکننده برای کنار آمدن با یک وضعیت ناخوشایند است که تلاش میکند، شکست دیگری را در پیشگیری از جرم برای خود قابل هضم کند.
-----------------------------
متن کامل به قلم گلناز ملک، منابع و رفرنسها را در لینک زیر ببینید
http://www.gomaneh.com/5129
-----------------------------
❌ چرا قربانیان را سرزنش میکنیم؟ علم روانشناسی باور به جهان عادلانه، خطای اِسناد، و نظریهی آسیب ناپذیری را از دلایل شایع سرزنش قربانیها میداند.
✅ اول.فرضیهی جهان عادلانه: فرضیهی جهان عادلانه بر پایهی باوری شکل گرفته که در آن شخص تصور میکند دنیا جایی امن و عادلانه است و انسانها به آنچه سزاوارش هستند میرسند. این افراد بر این باورند که نظام اجتماعیای که تحت تاثیرش زندگی میکنند عادلانه، مشروع و موجه است. باور عمیق این افراد زمانی که با قربانی تصادفی جرائم خشونتآمیز مواجه میشوند، خدشهدار میشود. این افراد معتقدند در نهایت اتفاقهای خوب برای انسانهای خوب میافتد و حوادث تلخ برای انسانهای بد رخ میدهد؛ بنابراین وقتی با چنین باوری با قربانیها مواجه میشوند، به نوعی دنبال دلایل مقصر بودن قربانی در تجربهی خشونت میگردند.
✅✅ دوم.خطای اِسناد: در روانشناسی اجتماعی «اسناد» روندی است که افراد طبق آن علت رفتار یا اتفاقی را درک میکنند. نظریه اسناد بررسی الگوهایی است که این روند را توضیح میدهند. خطای اسناد زمانی رخ میدهد که افراد هنگام قضاوت دیگران بر خصوصیات فردی بیش از حد تاکید میکنند و اهمیت ویژگیهای محیطی را درنظر نمیگیرند. کسانی که دچار این خطا میشوند فرد قربانی را تا حدی مسئول بلایی که بر سرش آمده میدانند و به دلایل موقعیتی بیتوجهاند. «کسی که چیزی از او دزدیده شده تا حدی خودش مقصر است که درست مراقب داراییاش نبوده است» نکته جالب توجه این است که افراد دچار خطای اسناد اغلب تمایل دارند شکستهای خود را به عواملی محیطی و موقعیتی، و موفقیتهایشان را به ویژگی فردی اسناد کنند.
✅✅✅سوم.نظریهی آسیب ناپذیری:براساس نظریه آسیبناپذیری قصد اشخاص از سرزنش قربانی محافظت از احساسات و آسیبناپذیری خود است. در واقع افراد با سرزنش قربانی برای خود احساس امنیت ایجاد میکنند. حتی اعضای خانواده و دوستان قربانی هم ممکن است برای قوت قلب دادن به خودشان قربانی را سرزنش کنند. «به دوستم تجاوز شد، چون ساعت ۱۲ شب تنها به خانه برمیگشت. من اگر این کار را نکنم مورد تجاوز قرار نمیگیرم».
🔴نتیجه: سرزنش قربانی تاثیرات منفی و مخربی بر بازماندههایی میگذارد که علاوه بر رنج تحمل تعرض و خشونت، باید بخش یا تمام مسئولیت جرمی که دیگری در موردشان مرتکب شده را به عهده بگیرند. بازماندههایی که مورد سرزنش واقع شدهاند به احتمال زیاد در صورت وقوع جرم بعدی آن را گزارش نمیکنند. علاوه بر تبعاتی که برای فرد به همراه دارد بر تصمیمگیری سایر افراد در مورد گزارش خشونت (چه در موقعیت قربانی و چه شاهد)، تعهد مقامات در پیگیری جرم و تعقیب مجرم، و تصمیمات دادگاه تاثیر میگذارد. گرایش به مسئول شناختن قربانی بابت عملی که مرتکب نشده در مورد کسانی که قربانی خشونت جنسی و خانگی بودهاند بسیار شدید است. واکنشهای معمول شامل خشم، ناباوری، تحقیر و ملامت است که گاهی در عمل به امتناع از کمک به قربانی منجر میشود. با پدیدهی سرزنش قربانی هرجا که مواجه میشوید مقابله کنید. با خشونتگر و دلایل رفتارش همدلی و موافقت نکنید. فراموش نکنید اگر از رابطهی خشونتآمیز دیگری آگاه هستید و کسی را دربارهاش مطلع نمیکنید، سکوت شما به معنی قبول و همراهی با خشونت است. خشونت در خانهی همسایه یا در حیابان مسئلهی شخصی فرد نیست، مسئلهی همهی ماست.
Telegram.me/gomaneh
🔷به ما بپیوندید: "گمانه" شبکه ای برای آگاهی🔷
نه! به خشونتِ خانهگی!
- اعتقاد به "تنبیه بدنی به عنوانِ مجازات"👆
به نزدیکان معرفی کن. 👇
/channel/GahFerestGhKeshani/3761
http://telegra.ph/DOMESTIC-VIOLENCE-06-22
t.me/gahferestghkeshani