gahferestghkeshani | Unsorted

Telegram-канал gahferestghkeshani - گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

1381

اینجا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تان، مفید باشند. در صورت مفید دیدن، می توانید گاه فرست را معرفی کنید. کتاب ها در سایت عدم خشونت: ghkeshani.com و t.me/ahestegisadegi t.me/ghkesh : تماس

Subscribe to a channel

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

تنوع زیستی و بشری، دولت‌-ملتِ جعلی و دست‌ساز، و نابودیِ فرهنگ‌ها و زبان‌های بومی و قومی

به مناسبتِ روز جهانیِ زبانِ مادری، دوم بهمن، ۲۱ فِوریه
=========================ه


فصلی از کتابِ

۵۰ واقعیتی که جهان را باید تغییر دهند

جسیکا ویلیامز، غلامعلی کشانی، نشر نگاه معاصر، تلفن: ۰۲۱۲۲۴۴۸۴۱۹
—————————————-ه

فقط یک لحظه فکر کن آخرین نفری هستی که به فارسی صحبت می‌کنی. هیچ آدم دیگری هم به زبان تو صحبت نمی‌کند. فایده‌ای هم ندارد که زبان فارسی را به بچه‌هایت یاد بدهی، چون درآینده هیچ کسی با آن‌ها به این زبان صحبت نخواهدکرد. شکست و زیانی را که حس خواهی‌کرد تصور کن. تمامی مفاهیم ترجمه‌ناپذیر زبان فارسی-مثل خروس بی‌محل، شل کن-سفت‌کن، پشه لگدش زده- از زبان‌ها ناپدید می‌شوند. دیگر کسی باز هم “اتل متل توتوله” یا “لالالا گل پونه” نخواهدخواند. همه‌ی آن سرنخ‌های تیزبینانه‌ی تاریخ، فرهنگ و حافظه‌ی جمعی همگی محو می‌شوند.

در حدود ۷۰۰۰ زبان زنده‌ی مستندسازی‌شده در دنیا وجود دارد –و حداقل نیمی از آن‌ها در خطر جدی‌اند. در هر بخشی از دنیا، زبان‌ها دارند ناپدید می‌شوند. در حقیقت، دانشمندی گفته‌است خطر نابودی زبان‌ها بزرگ‌تر و بیش‌تر از خطر نابودی پرندگان و پستانداران در این سیاره‌‌ی به‌شدت‌ دستکاری‌شده است، سیاره‌ای که دارد به‌‌سرعت به سمتِ فروپاشیِ زیستی می‌رود. استاد استیو ساترلند از دانشگاه ا نجلیای شرقی محاسبه کرده‌است که در ۵۰۰ سال گذشته ۴.۵ درصد زبان‌ها نابود شده‌‌اند –این آمار را با ۱.۳ درصد پرندگان و ۱.۹ درصد پستانداران می‌توان مقایسه کرد.

در حدود ۳۰۰ زبان بیش از یک میلیون سخنگو دارند. این‌ها زبان‌های سالم و لطمه نخورده هستند –چینی ماندارین، انگلیسی و اسپانیایی از همه بیش‌تر صحبت می‌شود. ده زبان عمده‌ی دنیا، زبان‌های مادری نیمی از جمعیت دنیا هستند. اما میانه‌ی آماری سخن‌گویان زبان‌ها در جهان، فقط ۶۰۰۰ نفر است نه بیش‌تر –بنابراین نیمی از زبان‌های جهان، ۶۰۰۰ نفر (یا کمتر از آن) سخن‌گو دارند.

ادامه در:

/channel/GahFerestGhKeshani/5898




متن کامل:

https://ghkeshani.com/deathoflanguage/



عدم خشونت

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

زیر پوست ایران، لیندا جاکوبز، ترجمه لعیا عالی نیا، نشر همان - تلفن

/channel/GahFerestGhKeshani/5892

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

زیرِ پوستِ ایران

ایرانِ واقعی از نگاهِ کاوش‌گرِ آمریکایی

در پشتِ جلدِ کتاب می‌خوانیم:
«لیندا جاکوبز (جِی‌کوبز)، باستان‌شناسِ جوانِ آمریکایی، ۲۷ ساله، در سالِ ۱۳۵۳، برای شرکت در اکتشافِ مهمی به ایران دعوت شد. او در این سفر نه‌تنها دفینه‌های کهنی را کشف کرد،‌ بلکه کوشید از مرزهای فرهنگی عبور کند و رمز و رازِ زندگیِ روزمره‌ی مردم را هم کشف کند. "زیر پوست ایران" شرحِ سفرِ علمی و عاطفیِ اوست برای درکِ فرهنگی که به‌نظرش غریب و درعینِ‌حال آشنا می‌رسد و او را به ریشه‌‌های قومی‌اش (تبارِ سوری) پیوند می‌دهد. او با اهلِ محل و خانواده‌ی آنان دوستیِ عمیقی برقرار می‌کند و رابطه‌ای را شکل می‌دهد که با وجودِ تفاوت‌ها و فاصله‌ی فرهنگی و جغرافیایی و سیاسی، آزمونِ زمان را با موفقیت از سر می‌گذراند. روایتِ فوق‌العاده‌ی جاکوبز پر است از اطلاعاتِ جالبی در باره‌ی روند اکتشاف و تاریخِ منطقه و تمدن‌های کهنِ آن، اما شاید مهم‌ترین وجه کتابْ توصیفِ روشن‌گری است که از وضعیتِ اجتماعیِ ایرانِ پیشاانقلاب به‌دست می‌دهد و نیز حال وهوای جامعه‌ی ایرانِ سه‌دهه‌ی پساانقلاب. با او در این سفرِ اکتشافیِ بیرونی و درونی همراه شویم.»
==================ه
تعبیرِ زیرِ پوست، توصیفی است واقعی. خارجیانِ زیادی را می‌شناسیم که از قدیم و ندیم به ایران آمده‌اند. نظراتِ این‌ها را در باره‌ی ایران و ایرانی یا می‌شنویم یا می‌خوانیم. بعضی هم اصلا به ایران نیامد‌ه‌اند، اما از روی متن‌های دست‌اول یا دستِ‌چندم پژوهش کرده و نوشته‌اند. یک وجهِ مشترک بین همه‌ی اینان،‌ مردمی است که آن دستِ‌اولی‌ها در ایران می‌بینند. بیشترِ معاشرت این افراد با نخبه‌گانِ فکری و فرهنگی و پول‌دار‌ها و همکارانِ مستقیم و غیرمستقیمِ طبقه‌‌ی حاکمه بوده است و ایران را از دریچه‌ی نگاه و توصیفِ آنان معرفی کرده‌اند. این‌ها همه دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد، برخلاف بخشِ بزرگِ ملت. طبعا این یک محدودیت و نقصِ روش‌شناسانه است که در این نوع روایت‌ها می‌بینیم.
بگذریم که، این‌ گزارش‌ها‌ غیر از نگاه توریست‌وار به جامعه‌‌ی بومی است که به‌سختی می‌تواند به درون و به پشتِ پستوی ظواهر پرآب‌و‌رنگِ مهمان‌نوازیِ توریست‌پسندِ هتل‌ها یا میزبان‌های پول‌دارِ ایرانی نفوذ کند.

کم هستند گزارش‌های نسبتا عمیق‌تر و چندجانبه‌تری که حاصلِ مشاهده‌ی نگاه کل‌نگر به مردمِ یک جامعه بوده و از انواعِ چندگانه‌ی قشر‌ها و گروه‌های اجتماعی،‌ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به‌عنوانِ منبع مشاهد‌ه‌ و روایتِ خود استفاده کنند.

ادامه در لینک زیر:

/channel/GahFerestGhKeshani/5895

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

در نشست بیست و دوم خیروخرد نکات زیر مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفت:

- در نقد دیگردوستی موثر باید بین ایده دیگردوستی موثر و جنبش انضمامی تفکیک قائل شد.

- بعضی نقدهایی که به جنبش انضمامی وارد است، نقدهای مصداقی است و اصل ایده را زیر سوال نمی‌برد. غفلت از مسائل حال و تکیه بر ثروتمندان از جمله این موارد است.

- بعضی دیگر به ابعاد ناپرورده جنبش یا ایده دیگر دوستی موثر مربوط است که باید به بحث گذاشته شود. نگاه قیم‌مآبانه جنبش به انسان‌ها و عدم واکاوی مفهوم زندگی خوب از جمله این موارد است.

- نقدهای دسته سوم چالش‌های بنیادی است که می‌تواند اصل ایده را زیر سوال ببرد. به طور مشخص با در نظر گرفتن مطالعات توسعه، جنبش و ایده دیگردوستی موثر باید به طور جدی محل تامل قرار گیرد.

گزارش کامل نشست را در سایت الفبای فردا ببینید.

⬅️ الفبای فردا را به دوستان خود معرفی کنید.

🆔 instagram.com/alefbayefarda
🆔 @alefbayefarda

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

پرونده مطالعاتی مهاتما گاندی (4)


✳️ درس‌هایی برای همه‌‌ی فصول

نظام‌های مردم‌سالار می‌باید بر روی لوحه‌هایی از سنگ، فهرستی از ویژگی‌های استبداد را حک کنند و همچون ده فرمانِ کتاب مقدس به آخرش اضافه کنند که:

"و تو ای انسان، نباید تسلیم آن‌ها شوی!"

فهرستی این چنینی:

-1 تمجید و تحسین رسمیِ رهبر خطاناپذیر ( با شعارهای هایل هیتلر، استالین کبیر، "دووچه، دووچه، دووچه "، "فرانکو، فرانکو، فرانکو "، "تیتو، تیتو ، تیتو ")؛*

-2 نامداراگری و ناپذیرشِ مخالفت سیاسی؛

-3 استفاده‌ی تکراری از زور برای تنبیه و وحشت افکنی (ترور)؛

-4 جلوگیری از تفکر مستقل یا عملِ مستقل، تشویق یکنواختی و هم‌شکلی؛

-5 بی وفایی نسبت به اشخاص حقیقی؛

-6 اصرار بر وفاداریِ خفت‌بار به حکومت؛

-7 مطلق گرایی در اندیشه: (نظام فکریِ من هرگز نمی تواند نادرست باشد، نظام
فکریِ دیگری هرگز درست نیست)، و البته در عین وادادگیِ ذهنی نسبت به حاکمیت.

-8 بی تفاوتی رژیم نسبت به هزینه‌کردن جان و حیات انسان‌ها، شادی و اخلاقیات آنان؛ بی وجدانی برای نیل به هدف؛

-9 بدبینی کلبی وار؛

-10 تحریف تاریخ؛

-11  تبلیغات و هوچی‌گریِ دائمی بر روی مزیت‌های نظام، برای مخاطبین داخلی و خارجی؛

-12 حملات مهار گسیخته بر روی غیرخودی‌ها و ناباوران و دگراندیشان؛

-13 حساسیت منفی نسبت به انتقادات خارجیان؛

-14 انتقاد رسمی و خشنْ از کوتوله‌های اداری و ماموران جزء دولتی، اما بی‌انتقاد از
"حاکمیت و دولت، حاکم مستبد یا محبوبان او در میان کاخ‌نشینان و محافظان و دستگاه‌ رهبری،
مگر انتقاد از عده ای از آنان که قبلا داغ تصفیه بر پیشانی‌شان خورده و بطور رسمی یا اعلام‌نشده از دستگاه رهبری کنار گذاشته شده باشند؛

-15 پنهان کاری و ناشَفّافی؛

-16 دور از دسترس بودن رهبران از عامه‌ی مردم؛

-17 تشویق خانوار بزرگ؛

-18 نیروهای مسلح بزرگ؛

-19 تمایل به فتح و گسترش ارضی؛

-20 وحشت رهبر و حکومت از ضعیف ظاهرشدن در انظار عمومی؛

-21 اغراق در وجود دشمن خارجی برای تقویت میهن‌پرستیِ داخلی و وحدت ملی؛

-22 مقاومت در مقابل تغییرِ نظام سیاسی؛

-23 جابجائیِ مکرر مقامات و ناامنیِ پست‌های  دولتی؛

-24 محدودیت فزاینده‌ی آزادیِ فردی؛

-25 قرارداشتن کنترل اتحادیه‌های کارگری و کارمندی در دست حاکمیت؛

-26 ناتوانی سیاسی همگانی بجز خودِ حاکم و پلیس‌مخفیِ او، همراه با ناامنیِ شخصی؛

-27 تسلیم و تبعیت قوای قضائیه و مقننه از مقامات اجرائی؛

-28 بی‌توجهی به قانون اساسی و قوانین موضوعه؛

-29 استفاده از رژه، مراسم، لشکرکشی‌های سیرک‌وار، کارناوالی و نمایشی برای انحراف اذهان توده‌ها؛

-30 وابستگی و وادادگی کامل ذهنی و عینیِ فرد به حکومت؛

-31 آمادگی فرد برای جلب پشتیبانی و لطف حاکمیت از طریق چاپلوسی، حتی به قیمتِ
زیر پا گذاشتن وجدان؛

-32 انحطاط تمام عیار وجدان.
------------------ه
تمامی این ویژگی‌های استبداد، به بزرگ‌نماییِ دولت و بی‌پناهی و درماندگیِ فرد اضافه می‌شود؛
- درست برخلاف آموزه‌های گاندی!

از سوی دیگر، هدف اصلیِ دموکراسیْ توسعه و تکامل فرد با کمک حاکمیت است،

اما چگونه؟
با مهار زدن به حکومت، از ترس آنکه مبادا فرد را در زیر پا له کند یا درهم بفشارد.

(گاندی و استالین، لویی فیشر، غلامعلی کشانی، نشر قطره، آبان ۱۳۸۳)
==========ه
* به ترتیب اسم یا لقب دیکتاتورهای ایتالیا (موسولینی)، اسپانیا، یوگوسلاوی

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

پروندۀ مطالعاتی مهاتما گاندی
ماهاتما گاندی، رومن رولان، ترجمۀ محمد قاضی
 

«این است مردی که سیصد میلیون انسان را برانگیخته و امپراطوری بریتانیا را متزلزل ساخته و در سیاست بشری نیرومندترین جنبشی را که از قریب دو هزار سال به این سو واقع شده، به‌وجود آورده است»
 
رومن رولان در این کتاب به زندگی سیاسی و معنوی مهاتما گاندی با قلمی سحرانگیز می‌پردازد. او که از ستایش‌گران تالستوی است، بدیهی‌ست با نظری بسیار تحسین‌انگیز به گاندی بپردازد. اگرچه سعی شده توالی وقایع در کتاب رعایت شود اما ساختار کتاب مبتنی بر گاه‌شماری نیست و بیشتر به ساختار اندیشگی گاندی توجه داشته است. نویسنده در همه‌جا سعی کرده به پایه‌های فکریِ کنش و واکنش گاندی که مطابق اصل عدم زور شکل می‌گرفت، نقب بزند و ریشه‌های ژرف مذهبی اعمال و افکار او را نشان دهد. با همین رویکرد است که می‌بینیم به تربیت مذهبی گاندی در دامن مادرش و مؤلفه‌های اصلی دین هندو و آیین جَین پرداخته و به تفصیل به مقرراتی که گاندی برای خانۀ ساتیاگراها اشرام (نوعی دارالتعلیم مذهبی) در احمدآباد وضع کرد، می‌پردازد.
زمانی‌که این کتاب نوشته شد گاندی هنوز زنده بود. اصل کتاب حوادثِ تا سال ۱۹۲۳ را شامل می‌شود که با دو مؤخره‌ای که بر آن افزوده تا ۱۹۲۶ را نیز شامل می‌شود و این یعنی کتاب حوادث ۲۲ سال آخر عمر گاندی را در بر نمی‌گیرد.
@SeaInTheJar

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

مدرسه مخفی، غلامعلی کشانی، بهمن ۱۴۰۲

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

✳️ مدرسه‌ی مخفی

با توجه به یافته‌ها یا بافته‌های تاریخی (با پذیرشِ اصلِ ظنی بودن تاریخ) تا آن‌جایی که می‌توان حدس زد، بشر در طولِ تاریخ بعد از رشدِ نسبیِ خود و تشکیلِ خانواده‌های گروهی همیشه باید تلاش می‌‌کرده که یافته‌ها، مهارت‌ها و تجربه‌ و دانش خود را شخصا به نسلِ بعد از خود (فرزندان گروه) منتقل کند.


در این بین خبر هم شنیده‌ایم که بعدها با پیچیده‌ترشدنِ مهارت‌ها و تقسیمِ نسبیِ کارْ استادان و اهل حرفهْ دانسته‌ها و تجربه‌ها را در طی مدتی دراز به‌ شاگردی که صلاح‌ می‌دیدند یاد می‌دادند، اما معمول هم بود که فوتِ آخر را یاد ندهند، یعنی یکی دو رمز کار را سعی می‌کردند مخفی نگه‌دارند. اما بالاخره رمز‌ها افشا یا کشف می‌شدند. به این ترتیب بود که مهارت‌ها در طول تاریخ، به‌شکلِ کندی، هم منتقل می‌شدند و هم رشد و ترقی می‌کردند.


باز هم شنیدیم که بعدها جامعه‌های شهری‌تر و به‌اصطلاح متمدن‌تر جایی را به شکل مکتب‌خانه در نظرمی‌گرفتند تا یک سری دانسته‌های به‌نظرِ خود لازم را به کودکان و نوجوانان و جوانانِ جماعت منتقل کنند. این مکتب‌ها تا آن‌جا که خبر داریم در ژاپن و چین و هند و اروپا و خاورمیانه رایج شدند. همه‌ی این‌ها با ادیانِ نهادینه‌ای ربط داشتند که خواستارِ انتقالِ باورها به نسل بعدی و تثبیت و تداوم و گسترشِ سلطه‌ی نهادِ خود بودند.
 
اما دولتِ مدرن آمد و انتقال دانش و تجربه‌ را تولید انبوه کرد. جایی به اسم مدرسه تعیین کرد. همان نظام مکتب‌خانه را که عبارت است از معلم‌ی و تعدادی شاگردْ تکرار کرد، این‌بار اما انبوه‌تر و با نظمی یک‌سان در سراسر قلمرو حاکمیت، با محتوای درسیِ یک‌سان و با اهداف‌ی به‌شدت در خدمتِ حاکمیت‌های مدرنِ هم‌ساز با صاحبانِ صنعت و تجارت یا همان دولت‌‌‌ـ‌ملت‌‌‌های دست‌ساز و برساخته.


ولی مدرسه‌ی مخفی آن نوع مدرسه ای است که بخشی از آن در داخل مدرسه‌ی تولیدانبوه شکل می‌گیرد. بخش‌های دیگرِ این مدرسه در انواعِ مواجهه‌های طبیعی با رویداد‌ها و رابطه‌های خانوادگی و اجتماعی در طولِ زندگیِ کودک و نوجوان. بخشِ مَدرِسیِ آنْ با نجواهای کودکان در پشتِ نیمکت‌ها و دور از توجه معلم،  در حیاط و راهروهای مدرسه دور از توجه ناظم و مدیر و در راه مدرسه، دور از توجه والدین و ناظم و مدیر و معلم و در روابط بینِ هم‌شاگردی‌ها بعد از ساعاتِ مَدرِسی. تعبیرِ "توجه" اشاره به این دارد که ممکن است فرد ناظر با چشم خودِ لحظاتی کودک را ببیند، اما باز هم نتواند متوجهِ ارتباط‌‌های خزنده‌ و ناملموسِ بین او و کودکانِ دیگر بشود.


در ظاهر، تمامیِ تلاش برنامه‌ریزان و اولیاء مدرسه‌های رسمی در این است که کتاب درسی (محتوای رسمی) را به کودک بیاموزند، و در واقع به او بخورانند، اما آن‌هم به شکلی ناقص و مثل طوطی (آموزشِ بانکیِ به بیانِ فریه‌ره). اما معمولا در این کار موفق نمی‌‌شوند و فقط در یک کار مهمِ دیگر موفق می‌شوند. این کار، در حالتِ مطلوبِ خود، چیزی نیست جز اِعمالِ سرکوب و تحمیلِ یک نظم پادگانی در فضایی که یک نفر حق سخن گفتن و اقتدارِ رسمی را دارد و مخاطبین‌اش باید فقط گوش کنند و اطاعت.
یعنی تولید شهروند مطیع و سربه‌راه‌ برای تثبیت و تداومِ حاکمیت‌ها و نهادهای اقتصادیِ پشتیبانی‌شونده از سوی حاکمیت‌ها.

اما، در این فضا، آن‌چیزی که کودک عملا و عمیقا یاد می‌گیرد، همان‌ درس‌هایی است که در زمانِ دزدیده‌شده از چشمِ همه‌ی اقتدارهای یادشده یادگیری می‌شود. انواع اخبارِ دلخواهِ نو، مهارت‌های نو، روابطِ انسانیِ نو، ‌ رفتار هیجانیِ تازه، تکنولوژی‌ها و سبکِ زندگی‌های نو، سخن‌ گفتنِ نو و ...، دور از چشم بزرگترها از یک مرجع به یک فراگیرنده‌ی دیگر منتقل می‌شود و به این ترتیب کودکان  به بهترین شکل و داوطلبانه، وحتی مشتاقانه، از یک‌دیگر یاد می‌گیرند، اما در مقابل، مرجع رسمی را از ذهن خود طرد می‌کنند، مگر آن  کسانی (آن معلمان‌ی) را که روابطِ خاصِ بیرون از چارچوب‌های رسمی و محتوای رسمی با دانش‌آموز برقرار می‌کنند و به این وسیله موثرترین نقش‌ها را بر جان و روح دانش‌آموزشان می‌زنند.

این تصور سخت نیست که در این روزها (۱۴۰۰ شمسی)، یک فلشِ مموریِ ۳۲ گیگی به دست‌های مشتاق و کنج‌کاوِ فرزند برسد و خرواری از سَبْک‌‌زندگی‌های متفاوت را بر سرِ کودک آوار کند و تمامیِ فرهنگِ انتقال‌یافته‌ی والدین را در ذهنِ او "تاریخ گذشته" ‌کند. این بخش مهمی از مدرسه‌ی مخفی دوران نو است که قدرت‌اش از همه‌ی آموخته‌های دیگر می‌تواند بیشتر باشد.

هر آدمی را می‌تواند دوشقه کند، چه رسد به کودک. کودکی که به‌ناگاه وَر می‌پرد از دستِ فرهنگ خانوار و خودی!



والدین باید برای کلِ فضا‌های ممکنِ مدرسه‌‌ی مخفی سنجیده‌کاری و برنامه‌ریزی کنند. مدرسه‌ی مخفی یکی از برجسته‌‌ترین نمودهای آموزشِ آزاد است، منتها آموزشی عموما دور از چشم والدین.

✅ ادامه دارد👇

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

سخنان دکتر آرین رسولی، دانش‌آموخته‌ی فلسفه‌ی علم
در باره‌ی

نظریه‌ی برچیدن همه احزاب و نظریه‌ی مزاحم:

http://52hertzz.com/simoneweil/

توضیح:
بحثِ برچیدنِ همه‌ احزاب و نظریه‌ مزاحم طرحی است بکر و خلاقانه که می‌خواهد هم‌ریشه‌گی دو موضوع ظاهرا متفاوت را به‌ما نشان بدهد.

موضوع اول به سیاستِ عملی مربوط است. اما دومی به روان‌شناسی شناخت و یادگیری.

آریَنِ رسولی، دکترای فلسفه، با خلاقیت به رابطه‌ی زیرساختیِ این دو موضوع پرداخته است.

او نشان می‌دهد که برچیدنِ همه احزاب، فرقه‌ها و ایدئولوژی‌ها که جزمیتْ جزء قطعی و مشترک آن‌ها است، به‌همان دلیل لازم است که دوری از چسبِ ایدئولوژیک، ایدئولوژی‌های رادیکال و نظریات متعصبانه (پیش‌داوری‌‌ها).

پیش‌داوری‌ها ما را از توانایی روانیِ شناخت درستِ واقعیت و تصمیم‌گیریِ درست محروم می‌کنند.
سیمون وی، فیلسوفِ سیاسی، عارف و کنش‌گرِ فرانسوی، نظریه‌ی برچیدن را در کتابی به اسمِ برچیدن همه احزاب مطرح کرد. این کتاب با مقدمه‌ی مصطفی ملکیان و ترجمه‌‌ی غلامعلی کشانی در نشر نگاه معاصر منتشر شده. (تلفن: ۰۲۱۲۲۴۴۸۴۱۹)

در فرسته‌ی پیوستِ بالا، فایل‌های صوتیِ نشستِ معرفی این کتاب (با حضور مصطفی ملکیان و غلامعلی کشانی) را می‌توانید دانلود کنید.

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

خواننده‌ای گرامی، در باره‌ی فرسته‌ی بالا نظر مفصل‌ترشان را در نظرگاه کانال نوشتند. این نظر را در زیر می‌بینید.
خیلی خوب است که نظراتِ سایر دوستان خواننده را هم در این‌جا بخوانیم:

================ه

درود

محتوای کلیپ خیلی دلی و دلبرانه است و اما ربطی به واقعیت نداره.

"نگاه به رویدادها از چشم خواهر و برادر" از جنس تعارفات خلاف واقع است که به درد سخنرانی‌های پوپولیستی می‌خورد.

کدام خواهر و برادر؟
ضروری است نویسنده‌ی محترم نخست "خواهر و برادری" مسلمان و یهودی را در کانتکست دین و ایدئولوژی اثبات کند بعد "شجاعت" این مرد را تحسین برانگیز تفسیر کند.

خواهر و برادر؟!
از قضا، آیشمن‌ها هستند که به جان هم افتاده‌اند!

همدردی با آیشمنِ ضعیف‌تر؛ شجاعت نیست، تهور است.

کشور اسراییل با ۲۰٪ جمعیت عرب و مجلسی که ۱۰٪ نمایندگانش عرب هستند "رژیم آپارتاید" است؟

بسم‌الله!
غزه نه؛ دولت خودگردان فلسطین فراخوان بدهد اعراب اسراییل به بلاد خودگردان بازگردند! اگر ۵۰ نفر قبول کردند شما بفرمایید آپارتاید بوده ((:

دولت اسراییل تنها دولت ملتنب بر حقوق خاورمیانه است.

در جریان باشید اگر آن خواهر و برادرها آب و برق ندارند؛ دال بر اجحاف اسراییل در حق آنان نیست.

برای نمونه سال ۲۰۱۰ یک میلیارد دلار قطر به به فلسطین داد و کمک‌های چند صد میلیون‌دلاری سالانه هم به کنار!!

با آن یک میلیارد دلار دو آب‌شیرین‌کن ۵۰ هزارمترمکعبی ۸۵ میلیون دلاری و یک نیروگاه گازی ۵۰۰ میلیون دلاری زدن کل مشکل غزه را حل می‌کرد (:

یا در بخش استخراج گاز که حاضر شدند (سرمایه را اسراییل بدهد و مدیریت کند و سکوی گازی و پالایشگاه) سهم غزه و حماس را بدهند مشروط به این‌که حماس دست از عملیات نظامی برداشته و رفتاری مسئولانه داشته باشد.
اما "خواهر و برادران آیشمن" قبول نکردند!

با خواهر و برادر گفتن گله‌های گرگ هیچ گوسفندی در گله‌ نخواهد ماند.
خیلی هم که مهربان باشید روزی ناگزیرید شکم گرک را پاره کنید و بزغاله‌های خودتان را نجات دهید.

برابری و عدالت در درون سرزمین معنا دارد.
برابری و عدالت در ایران را با شهروندان افغانستان قیاس نمی‌گیرند تا دولت جمهوری اسلامی را به بی‌عدالتی در درون افغانستان متهم کنند و بگویند آپارتاید رخ داده.

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

دوستان گرامی،
در اسرائیل و در بینِ یهودیانِ جهان، جان‌های بیداری وجود دارد که تلاش می‌کنند خود را به‌جای دیگری بگذارند و از چشمانِ او به واقعیت‌ها نگاه کنند.
و این کلیدِ ماجرا است.

نگاه به رویداد‌ها از چشمِ برادر، خواهر، مادر، همسر، دوست، دشمن‌ و کسی که با تو گفتگو می‌کند. با کفش‌های دیگری راه رفتن، حداقل تا مدتی که با او بحث می‌کنی یا حرف‌اش را به‌‌معنای واقعی می‌شنوی.

کسی که در کلیپِ زیر صحبت می‌‌کند، انگار که تلاش کرده تا این‌‌جور ببیند، بفهمد و با صدای بلند، یافته‌هایش را با دیگران مطرح کند.
ممکن است نظرِ تو در بعضی‌جاها با او زاویه‌ داشته باشد یا اصلا او را گمراه بدانی، اما نمی‌توانی چشم بپوشی بر روی جدیتِ او در "تصورِ رنجِ دیگری".

همین قدرت و مهارت و جدیت در "تصورِ رنجِ دیگری" بود که آیشمن نداشت، استالین از آن محروم بود، صدام به آن نزدیک نشد و ... .

صدها هزار مثل این‌ آدم‌ها، در زندگیِ روزمره‌ی‌مان،‌ در خانه‌ و خیابان و در پشت درهای بسته‌ی تصمیم‌گیری‌های خرد یا کلان برای نزدیکان و مخاطبانِ خود یا برای میلیون‌ها مردمِ بی‌خبر، به این مهارت‌ها و جدیت‌ها و قدرت‌ها بی‌اعتنایند.

رازِ بزرگ کاهشِ مرارت‌های اجتماعی شاید این دو باشند:

- دنیا را از چشمِ "دیگری" تصور کردن و دیدن،
- شنیدنِ فعال (با جان و دل و بدون قطع سخنِ دیگری)، مهارتی که هرچه جلوتر رفته‌ایم، از آن محروم‌تر شده‌ایم.
شنیدنِ فعال آن‌چنان اصلِ مهمی است که سال‌ها پیش، سازمان یونسکو یک سال را "سال شنیدنِ فعال" نامید.


پس راه‌حل چیست؟

کلیپ را با هم ببینیم:
/channel/GahFerestGhKeshani/5873

Telegram

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

در این ویدئویی که می‌‌توانید در آن تامل کنید، یک متخصصِ جهانیِ شناخته‌شده از زنان و احتمالِ بالاترِ دچارشدن‌شان به بیماری‌هایی سخت می‌گوید. او گابور ماته است، که ضمنا انسانی است سلیم‌النفس با دمی همدلانه، صمیمانه و فروتنانه.

همو بود که در فرسته‌ای بالاتر موضعِ صمیمانه‌ و انسان‌وارِ خود را به‌عنوانِ یک یهودیِ باقی‌مانده از هالوکاست، در برابر رخداد‌های دردناک پاییز ۱۴۰۲ در منطقه‌‌ی فلسطین-اسرائیل برای ما تشریح کرد؛ موضعی که بس همدلانه بود و کمیاب بود و شجاعانه!

/channel/GahFerestGhKeshani/5869


این ویدئو در ادامه‌ی ۱۶ فرسته‌ای است که به همین فرسته سنجاق شده اند. همه‌ی آنان به «روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان» اشاره دارند، که اصلاح قوانین، مراقبت‌ها، حمایت‌ها و پیش‌گیری‌های قانونی و نیز برخورد حقوقی می‌تواند قدری از آن خشونت‌ها را کم کند. آن نوع مشکلات سیستماتیک اند. اما ...

اما مشکلی که در این ویدئو می‌بینید، هیچ قانونی نمی‌تواند آن را از سرِ راه بردارد، چون در فرهنگ و عرفِ اجتماعات نهادینه شده‌است. خودِ مردم، خودِ اعضای خانواده و فامیل و ... در آن دست دارند.

این‌جا است که لازم می‌شود چشم‌ها را به‌کلی شست و از سوگیری‌های شناختی و پیش‌داوری‌ها و همین‌طور از بی‌‌عدالتی‌هایی دست کشید که خود ما آدم‌کوچولو‌ها عاملان‌شان هستیم، ضدّ همسر، مادر، دختر و خواهر‌ان‌مان.

دمکراسیِ غیر فراگیر پوشالی است و به بازتولید استبداد ختم می‌شود.
پس:
دمکراسی را باید از خانه و خانه و خانه، مدرسه و بازار و کوچه و خیابان شروع کرد!

نک: همین کانال، فرسته‌ی دموکراسی در خانه و خیابان:

/channel/GahFerestGhKeshani/5448

گابور ماته / گابور مته / گبور ماته

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

دوستان گرامی،
هیچ جامعه‌ای تا زمانی که نصفِ جمعیت‌اش دچار تبعیض و بی‌عدالتیِ نظام‌مند و عرفی و فرهنگی باشد، نمی‌تواند آزاد بشود.

زنان این نیمه‌ هستند که در سرتاسرِ دنیا به‌شکل‌های مختلف دچار شکل‌های مختلفِ این مشکلات اند، البته با شدت و ضعف بیش و کم.

در این جوامع،‌ یکی از عواملِ ادامه‌ی این رنج‌ها در کنارِ جهلِ عمومی و مردسالاری، خودِ زنانِ نسلِ قبلی هستند که قربانیانِ قبلیِ ستم‌ اند؛ زنانی که لازم می‌بینند عروس‌ها و دختر‌های‌‌شان را مطابقِ الگوهای عرفی‌ِ پیشین بازتولید،‌ تربیت و تمشیت کنند (: آخه چه کنیم؟ رسم ما از قدیم همین بوده!).


در جوامع بسته، و دارای قیدوبند‌ (بکن-نکن)‌های بیشتر، مشکل بسیار شدیدتر است.

روز ۲۵ نوامبر (4 آذر) تا ۱۰ دسامبر دو هفته‌ی هر سال است که در باره‌ی انواعِ خشونت و تبعیض نهادینه (عرفی) و سیستماتیک بر علیه زنان تلاش‌ها و آگاهی‌بخشی‌هایی انجام می‌شود.



در ۱۶ فرسته‌ی بالا، سعی شده تا مطالب کوتاهی در همین باره مطرح بشود.
به‌دلیلِ اهمیتِ این دردها، هر چه گفته شود کم است.
/channel/GahFerestGhKeshani/5867

تاریخ‌چه‌ی این روز هم در یکی از فرسته‌ها آمده.
در فرسته‌ای دیگر، انواع تبعیض مطرح شده.

در لینک زیر هم مطلبی می‌خوانید در باره‌ی قتل نوزاد‌های دختر در هند و چین و آتش‌ زدنِ دستِ‌جمعیِ عروسان کم جهیزیه در هند:
https://telegra.ph/Indian-and-chinese-killed-girls-11-26

=======================ه
توجه:
با این تاکید که فایلِ صوتیِ

زنِ سه
روایتی از میان هزاران


هم برای افراد زیر ۱۸ سال اصلا مناسب نیست و هم برای افراد حساس‌ی که تحمل واقعیت‌های خشن را ندارند.
پس لطفا احتیاط کنید.

اولین مطلب به بالای این چند سطر سنجاق شده و می‌توان از همان‌جا شروع کرد.



زن ، زنان ، خانواده ، خشونت خانگی ، کودک ، دختر

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

🔻 زن سه ؛
روایتی از میان هزاران

🔹قسمت سوم مستند شنیداری «زن یک، زن دو، زن سه» را در بخش صدای شرق در شبکه شرق بشنوید. این مستند روایت سه زن است که سال‌ها تحت خشونت خانگی بوده‌اند و برای فرار از آن نهایتا به خانه امنی در تهران پناه برده‌اند.

⛔️هشدار: شنیدن این اپیزود به افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمی‌شود.

#مطالعات_زنان
#خانه_امن
#خشونت_علیه_زنان

@womenstudies

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

🔻آغاز ۱۶ روز فعالیت علیه خشونت مبتنی بر جنسیت
✍️برگردان: مریم‌ بهادری/نهاد زنان سازمان ملل متحد

🔸اتحاد و سرمایه‌گذاری برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و دختران بدون هیچ بهانه‌ای!

🔹۱۶ روز فعالیت علیه خشونت مبتنی بر جنسیت یک کمپین بین‌المللی سالانه است که از ۲۵ نوامبر نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان آغاز می شود و تا ۱۰ دسامبر، روز حقوق بشر ادامه دارد.

🔹این کمپین توسط فعالان در افتتاحیه موسسه رهبری جهانی زنان در سال ۱۹۹۱ آغاز شد. این کمپین به عنوان یک استراتژی سازماندهی توسط افراد و سازمان‌ها در سراسر جهان به عنوان فراخوان برای پیشگیری و از بین بردن خشونت علیه زنان و دختران استفاده می‌شود.

🔹در حمایت از این ابتکار جامعه مدنی، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۸ کمپین اتحاد تا سال ۲۰۳۰ برای پایان دادن به خشونت علیه زنان را راه اندازی کرد که به موازات ۱۶ روز فعالیت برگزار می‌شود.

🔹هر سال، کمپینِ "اتحاد" بر یک موضوع خاص تمرکز می‌کند و امسال بر "اتحاد و سرمایه‌گذاری برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و دختران بدون هیچ عذر و بهانه‌ای!" متمرکز شده است.

🔹 این کمپین از شهروندان سراسر جهان می‌خواهد تا با به اشتراک گذاشتن اقداماتی که برای ایجاد جهانی عاری از خشونت علیه زنان انجام می‌دهند، نشان دهند که چقدر به پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران اهمیت می‌دهند.

🔹کمپین امسال همچنین از دولت‌ها در سراسر جهان می‌خواهد تا نحوه سرمایه‌گذاری خود در پیشگیری از خشونت مبتنی بر جنسیت را با دیگر دولت‌_ملت‌ها به اشتراک بگذارند.

🔹پس‌بیایید امسال با کمپین #NoExcuse (#بدون_هیچ_بهانه‌ای) به جنبش جهانی بپیوندید که خواستار سرمایه‌گذاری‌های اکید و فوری برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و دختران است!

🔸در این ۱۶روز فعالیت، ما

🔹️باید بگوییم عذر و بهانه‌ای برای خشونت مبتنی بر جنسیت وجود ندارد.

🔹️باید به حمایت و سرمایه‌گذاری در حقوق و سازمان‌های زنان فراخوان‌ بدهیم.

🔹️باید کلیشه‌های جنسیتی را که به فرهنگ خشونت علیه زنان و دختران، آنلاین و آفلاین قوت می‌بخشند، به چالش بکشیم‌.

🔸در این ۱۶روز فعالیت، ما

نقش حیاتی سازمان‌های زنان را در موارد زیر می‌شناسیم:

🔹️ارائه خدمات در سطح محلی
🔹️تقویت توانمندی زنان
🔹️رسیدگی به دختران و زنانی که در معرض خطر عقب‌ماندن هستند

#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی

@womenstudies

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

کلامی‌ با شما خواننده ی گرامی،
=====================ه
لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست:

/channel/GahFerestGhKeshani/4226
===================ه
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می‌رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه فرست با این تعریف، لابد «فعال» نیست.
این کانالِ «غیر خبری» تا الان بیشتر از 5000 فرسته داشته است.
این فرسته ها در باره ی موضوعات خیلی متنوعی بوده‌اند که در عینِ‌حال در رعایت چند اصل با هم اشتراک داشته‌اند.
یکی از مهم ترین این اصل ها، کاهش درد و رنج بشری بوده؛
یکی دیگر توجه به عینی ترین مسائل ملموس و مکرر روزمره ی همگانی بوده؛
و همین‌طور در اصولی دیگر.
صاحب این کیبورد، فکر می کند که مگر آدم چقدر حرف باید داشته باشد که هر روز بخواهد و بتواند حتما یک روضه‌ی تازه سرِ مِنبر بخواند؟
درست است که ما با بمباران و انفجار اطلاعاتی روبرو هستیم، اما این هم درست است که لازم نیست با آن هم سرعت بشویم.
خیلی از مطالب، حتی مطالب غیر خبری، تکرار مکررات حکیمانه یا مکرراتِ یاوه است که می‌شنویم و برای دیگران تعریف می‌کنیم یا بازفرست می‌کنیم.
پس بد نیست اساس را بر کم‌گویی و کم‌شِنَوی و گزیده‌گویی و گزیده‌شنوی بگذاریم و
جان و روح و وقت و «عمل» و رفتارِ خویش ازین ورطه برهانیم.
اما به‌جای آن در فکرِ عملِ فردی و جمعی به یکان‌یکانِ حکیمانه‌ترین و واجب‌ترین آموزه‌هایی باشیم که در معرض‌شان قرار گرفته‌بوده‌ایم و فقط لحظاتی به آن‌ها فکر کرده‌ایم و پشتِ‌گوش انداخته‌ایم.
دوستانی که به تازگی به این کانال می پیوندند همان حرف‌هایی را که صاحب این قلمْ در طول دو سه سال لازم به انتشار می‌دیده، می‌توانند با کلیک‌کردن روی آدرس زیر بخوانند و به یادداشت‌های بالا و پایین آن ها هم سر بزنند، و اگر یاوه نبودند و چیز دندان‌گیری دیدند، سر نخ را بگیرند و خودشان در عمل و نظر دنبال کنند و بیشتر بکاوند:
__ه

این کانال، بی
شتر به نیازهای عملی و مفیدِ زندگی می‌پردازد، چیزهایی که در زندگیِ واقعی و عملی به‌کار بیایند و به «خودپالایی»، «خودتوانمندسازی»، "خود‌آستین‌بالازنی" و «خودتوان‌بخشیِ» فردی و جمعیِ ما ملتِ «درخودمانده» توجه می‌کند،
به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت؛
و طبعاً و قطعاً به «برون‌آمدنِ دستی از غیب» و بیرون باور ندارد!
======================ه
۳ نظرِ خوانندگان گرامی در همین باره:

/channel/GahFerestGhKeshani/5881

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

================
ادامه از قبل:
لیندا خانمِ این گزارش از دسته‌ی دوم است که به مددِ وضعیتِ انسانیِ تصادفی، و همت و سلامتِ نفسِ خود، کمی یا خیلی به‌عمق وارد شده، آ‌ن‌چنان کسی که برای کمک به قزبس (کودک-همسرِ اسیرِ ناداری) به پشتِ پیشخوانِ قهوه‌خانه‌ی بینِ راهیِ مرودشت-شیراز می‌آید و جعبه‌های نوشابه جابه‌جا می‌کند. لیندایی که خطر می‌کند و قزبس را،‌ قاچاقی، بعد از چند سال به مرخصی‌ای کوتاه‌مدت‌ برای دیدارِ خانواده‌اش، از قهوه‌خانه‌ به روستایی می‌برد که فقط چند کیلومتر با زندان-قهوه‌خانه‌ی شوهر فاصله دارد. لیندا که به‌‌ فارسیِ شیرینِ شیرازی، اما "پشتِ‌کوهیِ!" حرف می‌زند از خود مردم می‌شود (در بازارِ شیراز این تفاوتِ لهجه‌ی او را کاملا حس می‌‌کنند، اما لیندا آن را پنهان نمی‌کند.). مردمِ روستا او را از خود می‌دانند؛ بیرونی و غیرِ‌خودی و خارجی‌اش نمی‌بینند. در حالی که سرپرستِ گروه است، ممدلی (سرکارگر اش) را استادِ خودش در کارِ کاوش می‌داند، نه سرعَمَله.
روایتِ لیندا، حکایتِ یک‌رویه‌ بودن و بودش، و در عینِ حالْ شُدِشِ و دگردیسی یک انسان است، هم‌چون روایتِ شُدِشِ میخاییل بولگاکف در "یادداشت‌های یک پزشک جوان". در طیِ صفحاتِ کتاب کم‌کم می‌بینیم کسی که با تصورهایی تک‌‌ساحتی از زندگی آشنا بوده (هرچه بیشتر، بهتر؛ و پیشرفتِ هرچه بیشتر)، به مراحلی از عشق به انسان می‌رسد که مرزهای زبان و جنسیت و طبقه و فرهنگ و فقر و غنی، خود، نفس، "من" و ایگو و انانیت و سواد و مدرک و تخصص را پشتِ سر می‌گذارد و به‌آن‌جا می‌رسد که می‌تواند این یا آن زنِ داهاتیِ غریبه‌ی ایرانی را هم‌چون خواهری و دوست‌ی واقعی در آغوش بگیرد و درد‌دل او را عمیقا و از تهِ‌دل بشنود و این همه، بدونِ ذره‌ای آشنایی با مراحلِ پر آب‌وتاب و مفصلِ عرفانِ مرسوم، درست عینِ همان "نگار ی که به مکتب نرفت و خط ننوشت، (اما) به‌غمزهْ مسئله‌آموزِ صد مُدرِس شد"، و تا هنوز هم بی‌ادعا و هنوز هم فروتن.
او در پیشگفتار ترجمه‌ی فارسی کتاب می‌نویسد:
"امیدوارم خوانندگان خام‌دستی‌های زنِ خارجیِ جوانی را ببخشند که به دنیایی وارد شده‌‌بود که در آن فقط خوبی می‌دید."
عجبا!
او یک کاوش‌گرِ باستان‌شناسی و در واقع یک پژوهش‌گرِ واقعی است. باستان‌شناسی هنر و علمِ پژوهش در عینِ واقعیتِ زندگیِ گذشته‌ی انسان و زندگان بر روی زمین است. قصه‌گویی نیست، مثل قصه‌های انسان در باره‌ی آفرینش. تاریخِ مکتوب نیست که، به‌قولِ کسی، بارها و بارها ویرایش می‌شود و آرایش‌شده تحویلِ خواننده می‌شود (رونالد رایت، تله‌ پیشرفت، نشر چشمه)؛ یا به‌قولِ ویل‌دورانت، ۹۰ درصدِ آن دروغ و ۱۰ درصدِ باقی‌مانده حدس و گمان باشد.
او در محوطه‌ی کاوش و در خوابگاه‌اش دائماً کاوش‌گر و پژوهش‌گر باقی می‌ماند و تجربه‌گرِ مکررِ لحظه‌های اوج و غرقه‌گی، و در همان‌حال، در همان محوطه، دائماً یک لیندا‌ی کوچولوی قدیمیِ ۷ ساله که در "این‌جا و اکنونِ" خود زیست می‌کرد. او خودِ خودِ لیندای قدیمی است. تخصص و مدرکِ باستان‌شناسی او را از دل‌دادگی به "این‌جا و اکنون" و هم‌خوانیِ برون ‌و درون دور نمی‌کند. ترجمه‌ی این خصوصیت یعنی به پژوهش‌اش، به مردم‌ی که با آنان سروکار دارد، و به جهانی که همین الان در آن حضور دارد دل می‌دهد و بینِ ظاهر و باطن‌اش هم فاصله‌ را کم می‌‌کند و غرقه می‌شود. درون‌اش همان است که به‌زبان می‌گوید و با کردارش نشان می‌دهد. نتیجه این می‌شود که وقتی می‌خواهد ایران را -ایرانی را که سه‌ سال از هستی‌اش را در آن گذرانده- ترک کند، انگار که وطن‌اش را دارد ترک می‌کند. پس از گذشتِ سال‌ها هم، می‌گوید هیچ‌وقت از فکرِ آن روستا غافل نشده.

زندگیِ اصیل چیزی نیست جز همین هم‌خوانیِ درون و برون، و همین "این‌جایی و اکنونی" زیستن. به‌نظر می‌آید که لیندا توانسته قدم‌هایی کوچک یا بزرگ به سمتِ آن نوع زندگی بردارد.
این‌که گاندی گفته بود "زندگیِ من پیامِ من است." بیانِ دیگر همان همسازی درون و برون است. زمانی رسید که گفت من هیچ زندگیِ خصوصی‌ای ندارم که از شخص دوم یا سومیِ مخفی کنم.

این‌جا است که مرور، تعمق و تامل بر تجربه‌ی لیندا و روایتِ او برای همه‌ی انسان‌هایی که می‌خواهند خود باشند و با خود و دیگران رو-راست بمانند و به‌همین دلیل نمونه‌هایی امتحان‌داده لازم دارند، یک "باید" است.

همین‌طور برای کنش‌گرانِ اجتماعی و یاری‌گرانِ حوزه‌های مددکاری، روان‌شناسی و مشاوره، روان‌پزشکی، پزشکی و همه‌ی کسانی که در مسیرِ کاریِ خود، سروکارشان با مردم، اعتمادِ مردم و نیاز بحرانیِ مردم می‌افتد. مخصوصا همه‌ی کسانی که باید با مردمانِ محروم‌تر سروکار داشته باشند.
سرگذشتِ "زیرِ پوستِ ایران"،‌ لیندا جاکوبز را می‌توانید با ترجمه‌‌ی لعیا عالی‌نیا، از نشرِ همان (تلفن: ۰۹۹۱۲۰۱۰۴۵۶) بخوانید و اگر مفید بود پیشنهاد بدهید.

یادداشت از: غلامعلی کشانی

/channel/GahFerestGhKeshani/5895

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

معرفی کتاب زیر پوست ایران - ایرانِ واقعی از نگاهِ کاوش‌گرِ آمریکایی - لیندا جاکوبز، لعیا عالی نیا - نشر همان - تلفن: ۰۹۹۱۲۰۱۰۴۵۶

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

4 فرسته‌ی بالا بخشی از پرونده‌ی مطالعاتی مهاتما گاندی هستند.
به فهرست موجود می‌توان کارهایی را اضافه کرد که در سایت‌ها و منابع دیگر اینترنتی موجود اند؛ از جمله در
پادکست‌ها، با جستجوی گوگلیِ
- اپیزود مهاتما گاندی یا
- اپیزود گاندی

باید توجه داشت که معرفی این منابع، به معنای تایید همه‌ی محتواهای‌شان نیست.

مصرف‌کننده اطلاعاتْ خود باید سَره را از نا سَره، درست را از نادرست تشخیص بدهد، روش‌های تفکر انتقادی را تمرین کند، و روش‌های غربالِ اطلاعات اسناد و رسانه‌ها را یاد بگیرد.

نمونه‌اش در باره‌ی گاندی‌:

شاید کمتر کسانی می‌دانند که
گاندی بیشتر یک علاقه‌مند به کنش‌گری و اندیشه‌ورزیِ تمدنی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فکری بوده تا سیاست‌مرد و کنش‌گرِ استقلال هند.

اما بیشتر منابع‌ی که تابه‌حال دیده‌ایم بر سیاست‌مردی و استقلال‌خواهیِ او تاکید دارند.

شاهد مثال مخالف این که، همین الان، دو کتاب تالیف و ترجمه‌ای به‌قلم گاندی و ترجمه‌ی من در آستانه‌ی «پشتِ‌ویترینِ» زمستانِ جاری اند (1402)؛ کتاب‌های «ساروُدایا-بهروزی برای همه» و «خودگردانیِ روستایی» که بر تحول عمیقِ اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی تاکید می‌کنند.

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

پروندۀ مطالعاتی مهاتما گاندی
گاندی؛ گونه‌ای‌زندگی، کریشنا کری‌پالانی، ترجمۀ غلامعلی کشانی

«آن‌چنان مُرد که همیشه آرزو داشت؛ بی‌ناله و با نام خدا بر زبانش. با خود عهد کرده بود یا عمل کند یا بمیرد. او اما، هم عمل کرد و هم مُرد.»

کتاب که بدون مقدمۀ مترجم و پیوست‌ها، ۲۹۳ صفحه است، از دنیای خانوادگیِ گاندی آغاز و با ترورِ گاندی به اتمام می‌رسد. کریشنا کری‌پالانی در این کتاب، سیرِ وقایع، تبیین، نقد و ستایش را به‌گونه‌ای ویژه درهم آمیخته و خواننده هم با آنچه مابین سال‌های ۱۸۹۶ تا ۱۹۴۸ در زیست و کنشِ گاندی روی داده آشنا می‌شود، هم از دلایلِ اقداماتِ گاندی؛ هم خواننده را وا می‌دارد که نگاهی منتقدانه داشته باشد و هم تحسین خواننده را از ژرفای دلش برمی‌انگیزاند. کریشنا کری‌پالانی مراحلِ تکاملِ شخصیت، اندیشه و اقدام گاندی را آجربه‌آجر به ما نشان می‌دهد و آشکار می‌سازد چگونه فردی ترسو که از عدمِ اعتماد به‌نفسِ شدید در رنج است با راهکارِ خود‌توانمندسازی به فردی بدل می‌شود که کلیدِ شخصیتش در شجاعت و بی‌باکی است.
کتاب به‌مراتب همه‌جانبه‌تر و تحلیلی‌تر از کتاب رومن رولان است و خصوصاً آنکه با سیرِ اتفاقات پیش می‌رود و فقط در مواردِ اندکی به‌گذشته و آینده اشاره می‌کند و از این‌رو تصویری زمان‌مند در ذهن خواننده نقش می‌بندد. شاید تنها نقطهْ‌ضعفِ کتاب آن باشد که نویسنده آن‌چنان بر موضوع مطالعه‌اش متمرکز شده که از دیگر کنش‌گرانِ صحنۀ استقلال هند به‌صورت فاحشی چشم‌پوشی کرده است.
@SeaInTheJar

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

پروندۀ مطالعاتی مهاتما گاندی
مهاتما گاندی، سوسمیتا آرپ، ترجمۀ مریم ایزدیان
 

«مهاتما گاندی به آن دسته از انسان‌ها تعلق داشت که آدمی راحت‌تر است که ایشان را فراموش کند»
 
کتاب به رویدادهای زندگی و اقدامات گاندی از تولد تا کشته‌شدن می‌پردازد و اگرچه تمرکز آن بر تبیین و تحلیل نیست اما در مواردی تبیینی که از تصمیمات گاندی ارائه می‌دهد، تصمیمش را برای خواننده قابل فهم می‌کند. کتاب شامل بعضی از گزارشاتی ریز از زندگی گاندی است که بسیار جالب و راه‌گشا است و البته که در بعضی موارد به‌علت حجم کوچک کتاب از بیان تفصیلی رویدادهای مهمتر پرهیز می‌کند.
پرداختن به موضوع کتاب، نویسنده را از آن مانع نشده که به قدر ضرورت به دوستان، هم‌رزمان و رقیبان گاندی نیز بپردازد و همین به خواننده کمک می‌کند تا تصویر درستی از وقایع به‌دست آورد؛ نکته‌ای که هم در کتاب رومن رولان و هم در کتاب کریشنا کری‌پالانی از آن غفلت شده است.
در طول کتاب از تصاویر و نقشه‌های مرتبط سود برده شده و یک گاهشماری از زندگی گاندی، اگرچه بسیار مختصر، در پایان کتاب آمده است.
@SeaInTheJar

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

✳️ مدرسه مخفی

ادامه از قبل

جمعِ هم‌آلان (گروه هم‌ترازان) مهم‌ترین مرجعِ آموزشیِ کودکانِ ۱۰ سال به بالا و نوجوانان و جوانان و حتی بزرگ‌سالان است. این جمعْ خود یک فرصتِ آموزشی است. منتها باید از وجود احتمالی و چگونگیِ آن (در هر موردِ خاص) آگاه بود و آن را مدیریت و سنجیده‌کاری کرد.


آموزشِ طبیعی‌ای که اعضای خانواده به این گروه سنی می‌دهند، همان آموزشی که کودک بدونِ اطلاع، با چشم و گوش و مغز و دست و با کنجکاویِ خود و ، در بیشترِ وقت‌ها، ناخودآگاهانه در تماس با آنان می‌گیرد، نوعی آموزش آزاد بوده و مصداقِ مدرسه‌‌ی مخفی هم هست.

این‌جا همان‌جایی است که معمولا والدین در نبودِ جاذبه‌های قویِ آموزش‌های مخفیِ غیرقابلِ‌کنترلِ بیرونی بیشترین قدرتِ مانور را دارند.

در خیلی از موارد، والدین ممکن است به این نکته آگاه نباشند و با رفتارهای بی‌احتیاط و نامناسبِ خود، الگوهای رفتاری و مهارتیِ نادرستی را به کودک منتقل می‌کنند (نمونه‌ی رطب‌خورده  و منعِ رطب در خانه).

اما در صورتی‌که آگاه باشند و بالاتر از آن، برنامه‌ریزی و سنجیده‌کاری هم کنند، می‌توانند در این عرصه سنگِ‌تمامِ خود را گذاشته و چیزی کم نگذارند.


اما نگرانی و سنجیده‌‌کاری و برنامه‌ریزیِ اصلی باید به آن بخش از مدرسه‌ی مخفی معطوف بشود که کنش‌گرانِ آن تحت نظارت و چیدمان‌‌پذیری نیستند. این بخش، مدرسه‌ی مخفیِ همالان (گروه هم‌ترازان) است.

فرزندانِ ما فعلا محصول ترکیبی از آموخته‌های این‌چنینی به‌‌اضافه‌‌ی آموخته‌های سلبی و ایجابیِ همان نظامِ مَدرِسی رسمی اند. نفرت و، یا در مواقع کم‌یاب، علاقه به این یا آن موضوعِ درسی نتیجه‌ی آموزشِ رسمی است (آموزش‌هایی که از نظر آموزشِ آزاد و آموزشِ طبیعی ممکن است تا سنِ خاصی اصلا مخرب شمرده شوند.).


پس چه باید کرد؟

فرزند داری مسئولیت‌پذیری سنگینی می‌طلبد.

برنامه‌‌ریزی و سنجیده‌کاری و دغدغه‌مندیِ سنگینی برای شخصِ فرزنددار لازم است تا بتواند این‌ عرصه‌ها را برای آموزشِ سالمِ طبیعی و آزاد کودک آماده و زاینده کند. این است مسئولیتِ بزرگِ والدین در دنیایی که هزاران پنجره به‌طرفِ هواهای ناشناخته‌‌ و نامنتظره‌ی دیگر بر روی فرزند باز است.


فرزندآوری و انداختنِ مسئولیتِ آموزش فرزند به دوشِ نهادهایی که به‌سلامت‌شان اطمینانی نیست، نشان از فرار از مسئولیت‌پذیری دارد.


با خلاقیت، صبر، تحمل و سنجیده‌کاری، مسئولیتِ کرده‌های خود را بپذیریم و بگذاریم نابغه‌هایی که چرخه‌‌ی هستی به‌تصادف نصیب‌مان کرده با حداکثرِ توان‌شان بشکفند، درست مثل شکفتن اتم در شکافتِ اتمی، با آن همه انرژیِ آزاد‌شونده؛ و بدانیم که ما مسئولِ شکوفاییِ این نابغه‌ها هستیم.


آنتوان دُ سَن اِگزوپِری که عاشقِ کودکان بود، و هم‌چون اریش کستنر، کودکان را به‌عنوانِ مرشدِ بزرگترها تشخیص داد، می‌گفت:
"مرا دردی عذاب می‌دهد که با انفاق به مستمندان و اطعام مساکین دوا نمی‌شود. سوزِ دلِ من نه از این قوز و گِره‌های پیکرِ این کارگران [بسیار محنت‌زده و غریب‌مانده‌ی لهستانی] و نه از زشتیِ این محنت، بلکه از آن‌ است که در هر یک از این انسان‌ها موتسارت است که کشته می‌شود!"
"تنها نَفَسِ خدا است که اگر بر گِل دمیده شود انسان می‌آفریند!" (ص. ۱۶۷، زمینِ انسان‌ها، ترجمه‌‌ی سروشِ حبیبی)

و آنَک، این هم‌فکری و هم‌دستیِ "جمعِ والدینِ آگاه و نگران" است که مصداقِ نَفَسِ خدا خواهد شد!

غلامعلی کشانی، بهمن ۱۴۰۲

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

یکی از خوانندگانِ گرامی این نکته را، هشیارانه، اضافه کرده‌اند که:

در گذشته سانسور از طريق مسدود كردن جريان اطلاعات بدست مي آمد. در قرن بیست و یکم، سانسور از طريق غوطه ور كردن انسان ها در سيلاب اطلاعات بي اهميت و نامربوط عملي مي شود.

ما انسان ها نمي دانيم به چه چيزي اهميت و توجه نشان دهيم و اغلب وقتِ خود را صرف بحث و بررسي موضوعات فرعي مي كنيم.

در زمان هاي قديم قدرت داشتن، به معني دسترسي به اطلاعات بود. اكنون قدرت، يعني آگاهي بر اين كه از چه چيز بايد چشم پوشيد. (يوال نوح هراري
)

البته چامسکی این کانسپت رو زمانی‌ اشاره کرده بود که نت نبود، ماهواره نبود...

و ایستگاه‌های تلویزیونی، همین جور - در استانداردِ اون زمان - اطلاعاتِ بیهوده رو به مانند بهمنی، بر سرِ مخاطبان فرود می‌‌آوردند.

تلویزیون‌های اون زمان، بیشتر از ۹۰ و چندی درصد شان، تحتِ کنترلِ سرمایه دار‌ها بود - نه، تحتِ کنترلِ مردم، تحتِ عنوانِ "Community TV stations" ...

ولی‌ به نظرم هراری، خیلی‌ جذاب و خردمندانه، اون کانسپت رو به روز کرده...
🙏🌈
===============ه
نظر خواننده‌ی محترم دیگر:
چیزی که اورول از آن می ترسید کسانی بودند که کتاب را ممنوع می کردند. چیزی که هاکسلی از آن می ترسید این بود که دلیلی برای ممنوعیت کتاب وجود نداشته باشد، زیرا کسی نخواهد بود که بخواهد کتابی بخواند. اورول از کسانی می ترسید که ما را از اطلاعات محروم کنند. هاکسلی از کسانی می ترسید که آنقدر به ما بدهند که ما را به انفعال و خودخواهی تقلیل دهند. اورول می ترسید که حقیقت از ما پنهان بماند. هاکسلی می ترسید که حقیقت در دریای بی ربطی غرق شود. اورول می ترسید که ما تبدیل به یک فرهنگ اسیر شویم. هاکسلی می‌ترسید که تبدیل به یک فرهنگ بی‌اهمیت شویم، که مشغول چیزی معادل احساسات، عیاشی عیاشی و توله سگ‌های گریز از مرکز باشد.
همانطور که هاکسلی در Brave New World Revisited اشاره کرد، آزادیخواهان مدنی و عقل گرا که همیشه آماده مقابله با استبداد هستند، «اشتهای تقریباً بی نهایت انسان برای حواس پرتی را در نظر نگرفتند».
هاکسلی افزود: "در سال 1984، مردم با ایجاد درد کنترل می شوند. در دنیای شجاع جدید، آنها با ایجاد لذت کنترل می شوند."
به طور خلاصه، اورول از این می ترسید که چیزی که ما از آن متنفریم ما را خراب کند. هاکسلی از این می ترسید که چیزی که دوست داریم ما را خراب کند.
(کتاب: سرگرمی تا سر حد مرگ، نشر نیلوفر)
=============ه
و تایید همین کتاب، از سوی خواننده‌ی گرامی دیگر:

دوستان عزیز با درودوعرض ادب
مطالعه‌ی این کتاب را بشدت توصیه میکنم چون خودم دوسال پیش مطالعه کردم و لذت بردم.👏👏

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

کلامی‌ با شما خواننده ی گرامی،
=====================ه
لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست:
/channel/GahFerestGhKeshani/4226
===================ه
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه فرست با این تعریف، لابد «فعال» نیست.
این کانالِ «غیر خبری» تا الان بیشتر از 5000 فرسته داشته است.
این فرسته ها در باره ی موضوعات خیلی متنوعی بوده‌اند که در عینِ‌حال در رعایت چند اصل با هم اشتراک داشته‌اند.
یکی از مهم ترین این اصل ها، کاهش درد و رنج بشری بوده؛
یکی دیگر توجه به عینی ترین مسائل ملموس و مکرر روزمره ی همگانی بوده؛
و همین‌طور در اصولی دیگر.
صاحب این کیبورد، فکر می کند که مگر آدم چقدر حرف باید داشته باشد که هر روز بخواهد و بتواند حتما یک روضه‌ی تازه سرِ مِنبر بخواند؟
درست است که ما با بمباران و انفجار اطلاعاتی روبرو هستیم، اما این هم درست است که لازم نیست با آن هم سرعت بشویم.
خیلی از مطالب، حتی مطالب غیر خبری، تکرار مکررات حکیمانه یا مکرراتِ یاوه است که می‌شنویم و برای دیگران تعریف می‌کنیم یا بازفرست می‌کنیم.
پس بد نیست اساس را بر کم‌گویی و کم‌شِنَوی و گزیده‌گویی و گزیده‌شنوی بگذاریم و
جان و روح و وقت و «عمل» و رفتارِ خویش ازین ورطه برهانیم.
اما به‌جای آن در فکرِ عملِ فردی و جمعی به یکان‌یکانِ حکیمانه‌ترین و واجب‌ترین آموزه‌هایی باشیم که در معرض‌شان قرار گرفته‌بوده‌ایم و فقط لحظاتی به آن‌ها فکر کرده‌ایم و پشتِ‌گوش انداخته‌ایم.
دوستانی که به تازگی به این کانال می پیوندند همان حرف‌هایی را که صاحب این قلمْ در طول دو سه سال لازم به انتشار می‌دیده، می‌توانند با کلیک‌کردن روی آدرس زیر بخوانند و به یادداشت‌های بالا و پایین آن ها هم سر بزنند، و اگر یاوه نبودند و چیز دندان‌گیری دیدند، سر نخ را بگیرند و خودشان در عمل و نظر دنبال کنند و بیشتر بکاوند:
__ه

این کانال، بی
شتر به نیازهای عملی و مفیدِ زندگی می‌پردازد، چیزهایی که در زندگیِ واقعی و عملی به‌کار بیایند و به «خودپالایی»، «خودتوانمندسازی»، "خود‌آستین‌بالازنی" و «خودتوان‌بخشیِ» فردی و جمعیِ ما ملتِ «درخودمانده» توجه می‌کند،
به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت؛
و طبعاً و قطعاً به «برون‌آمدنِ دستی از غیب» و بیرون باور ندارد!
=================
لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست:
/channel/GahFerestGhKeshani/4226

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

در ستایش آهستگی و آهسته خواندن

نیچه، در «سپیده‌دم»، نه سال‌ها و دهه‌ها، بلکه یک و نیم سده پیش از جنون دیجیتال عصر ماست که از آهستگی می‌گوید:
«این پیشگفتار به تاخیر افتاد، امّا نه چندان. آخر پنج یا شش سال چه تفاوتی دارد؟ همچو کتابی، و همچو موضوعی، عجله ندارند. علاوه بر این، من و کتابم، از دوستان آهستگی بوده‌ایم. مرا بیهوده فیلولوگ نخوانده‌اند. شاید هنوز هم باشم. آموزگار آهسته خواندن! بلکه امروزه آهسته هم می‌نویسم. این فقط عادت من نیست، بلکه ذوق و ذایقه من است، یک ذوق تباه شاید، که چیزی نمی‌نویسد مگر خوانندگان عجول را ناامید و سرخورده کند... در روزگار «تمامش کن»، کار متن‌پژوه آن نیست که مطلب را هر چه سریعتر به پایان رساند. نه، آن است که شیوهٔ خوب خواندن را بیاموزاند، یعنی آهسته، عمیق، با حضور ذهن، محتاطانه، با تامّل، با ذهنی باز و با انگشتان و چشمانی دقیق... دوستان شکیبای من، این کتاب همچو خوانندهٔ کاملی را دعوت می‌کند که بیاموز تا مرا خوب بخوانی!» جنوا، پاییز ۱۸۸۶

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

من یک اسرائیلی هستم!

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

گابور مته: زنان، فرهنگ فاسد و بیماری‌های خودایمنی

✍🏼زنان ۸۰ درصد مبتلایان به بیماری‌های خودایمنی را تشکیل می‌دهند.

در این ویدئو، دکتر گابور مته، پزشک و نویسنده برجسته کانادایی-مجارستانی توضیح می‌دهد که چرا ۸۰ درصد بیماری‌هایی خودایمنی بیشتر زنان را دچار می‌کند. از نظر او متغیرهای پنهان اجتماعی - فرهنگی و دلایل بیولوژیکی به این مسئله تکان‌دهنده کمک کرده‌اند؛ فرهنگ فاسد که محرومیت‌ها، تبعیض و مسئولیت‌هایی را از پیش برای زنان مقرر کرده است. این ویدئو به ما کمک می‌کند تا از زاویه‌ای متفاوت به بیماری‌های خودایمنی بنگریم.

ترجمه و زیرنویس: رکسانا شیرخورشیدی

🔗متن ویدئو را روی وب‌سایت هم‌پرسه مطالعه کنید.
https://hamporseh.com/vuky

#گابور_مته #زنان #بیماری_های_خودایمنی #فرهنگ #تبعیض #جامعه #محرومیت

@hamporseh

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

🔻نفیسه آزاد:

«امروز  روز جهانیِ مقابله با ⁧ #خشونت_علیه_زنان ⁩ است.

خشونتی که *نظام‌مند* است یعنی اتفاقی نیست؛

اغلب *بدون عقوبت* است یعنی جامعه آن را پذیرفته و قانون نسبت به آن ساکت یا حامی است و

‏ *فراگیر* است یعنی فارغ از طبقه، مذهب، قومیت بر ⁧ زنان ⁩ به واسطه ⁧ جنسیت ⁩ اعمال می‌شود.»

#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی

@womenstudies

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

🔻کارگاه آموزشی بررسی ماهوی خشونت خانگی

🔸راهکارهای قانونی و ابزارهای حمایتی

🔹مدرس فاطمه باباخانی

🔹 ۶آذرماه ۱۴۰۲, ساعت ۱۰الی۱۲

#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی

@womenstudies

Читать полностью…

گاه‌ فرست غلامعلی کشانی

🔻روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان؛ اتحادیه اروپا:۱۲ تا ۱۵ درصد زنان هر روز در خانه خشونت می‌بینند

🔹سازمان بهداشت جهانی تخمین می‌زند که از هر سه زن در جهان، یک زن در طول زندگی خود مورد خشونت قرار می‌گیرد.

🔹مردم در سراسر جهان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان را گرامی داشتند و خواستار اقدامات بیشتر از سوی کشورها در حمایت از زنان شدند. شورای اتحادیه اروپا تخمین می زند که ۱۲ تا ۱۵ درصد زنان در قاره سبز هر روز در خانه با خشونت مواجهند.

🔹برای این روز در فرانسه ده‌ها هزار نفر به خیابان‌های پاریس و دیگر شهرهای بزرگ این کشور آمدند و از حقوق زنان حمایت کردند. /یورونیوز

#مطالعات_زنان
#نوامبر_نارنجی

@womenstudies

Читать полностью…
Subscribe to a channel