✍تصاویر گلها، گیاهان، ستارگان، ابزار جنگی، شخصیتهای ادبی و ... همرا با توضیحات و نمونههای از شعر و نثر. ✍فیلمها و کلیپهای ادبی https://t.me/joinchat/AAAAAE_PKsBjBFtvmZ9XNg ارتباط با ادمین جهت ارسال تصاویر: @MaryamBehvandi
اا═.🌸.═════════╔
شاعران قصه میگویند
داستان گل و هرمز ۱
اا═════════.🌸.═╚
💢 داستانی از عطارِ نیشابوری
🔶 نویسنده: نادر وزینپور
🔶 خواننده: وفایی
🔶 تهیهکننده: منوچهر خلیقی
🔶 گویندگان: بهزاد فرهانی ، آذر پژوهش ، زهره و مریم
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
به مناسبت سالروز درگذشت فریدون توللی شیرازی (۱۲۹۶- ۸ خرداد ۱۳۶۴ ش) ازشاعران خوش طبع معاصر که با اشعار عاشقانه تغزلی نو، شروع کرد و به هواداران نیما یوشیج پیوست و پس از چند زمانی به گفته خودشاعر " باشورجوانی به ابداع طریقی تازه روی آوردم و راه خود را ازنیما جدا کردم،، آقای دکتر خانلری می نویسند: وزن عروضی آزاد که نیما مُبلّغ آن بود از سال ۱۳۲۶ به بعد نزد چندتن از گویندگان هنرمند مورد قبول واستفاده قرارگرفت وبعضی از ایشان در ایجاد وزن وآهنگ متناسب با معنی ومضمون شعر، توفیق تام یافتند،فریدون توللی قطعات دلپذیر و شیوایی به این شیوه سرود"
( هفتادسخن. ج ۱. ص ۲۷۹)
نمونه ای از اشعار موفق توللی که به چند زبان اروپایی در زمان شاعر ترجمه شد و مورد تحسین وتمجید پروفسور ج. آربری قرار گرفت
شعر " مریم " اوست .که در ذیل آورده می شود:
درنیمه های شامگهان، آن زمان که ماه
زرد وشکسته می دمد از طرفِ خاوران
اِستاده در سیاهی شب، مریم سپید
خاموش و سرگران
او مانده تا که از پس دندانه های کوه
مهتاب سرزند،کشد از چهرشب نقاب
بارد بر او فروغ و بشوید تن لطیف
در نور ماهتاب
بستان به خواب رفته و می دزدد آشکار
دست نسیم عطر هر آن گل که خرم است
شب خفته درخموشی و شب زنده دار شب
چشمان مریم است
مهتاب کم کَمَک ز پس شاخه های بید
دزدانه می کشد سر و می افکند نگاه
جویای مریم است وهمی جویدش به چشم
در آن شب سیاه
دامن کشان ز پرتو مهتاب، تیرگی
رو می نهد به سایه اشجار دور دست
شب دلکش است وپرتو نمناک ماهتاب
خواب آورست ومست
اندرسکوت خرم وگویای بوستان
مه موج می زندچوپرندی به جویبار
می خواند آن دقیقه که مریم به شستشوست
مرغی ز شاخسار
به نقل از مجموعه شعر " رها"
با سپاس از:
#استادمسعودتاکی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
Says (live)
Nils Frahm
توصیه میشود برای درکِ این موسیقی، اجرای تصویریِ آنرا ببینید!
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#یادتو
هر روز بی تو
روز مبادا است!
#دکترقیصرامینپور
یاد عزیزان رفته به خیر🖤
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
📷 #فروغفرخزاد و پسرش #کامیارشاپور
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش هفتاد و پنجم:
💢 رستم ، فرمان ، تهدید و ....
💠 گوینده: آرش نعلچگر
💠 کانالِیوتوپ:persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
🎧 چند نکته در بارهی علامه محمد قزوینی
مصاحبه با ماشاءالله آجودانی
#محمدقزوینی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
به احترام علّامه محمد قزوینی (۱۲۵۶ - ۶ خرداد ۱۳۲۸ ش)
چندبار اشاره کرده ام که باید دوره ۱۴ جلدی " پژوهشگران معاصر ایران" را دید وخواند تا معنی واقعی پژوهش و چهره واقعی اصحاب دقت روشن شود، این دوره که سیزده جلد آن مطلب ومقاله ونکته های ظریف است و جلد ۱۴ ،،کلید راهنما،،ست با نام بلند امام محققین محمد قزوینی آغاز می شود وبا نام بلند دکتر محمدجعفرمحجوب پایان می پذیرد. درباره محمد قزوینی و آثار او کسانی سخن گفته اند که قلم به گزاف و مداهنه برسر نکته ای نرانده اند و از نعمت مصاحبت او برخوردار بوده اند بزرگانی چون: عباس اقبال ،مجتبی مینوی، سعید نفیسی،تقی زاده، پورداوود، محیط طباطبایی، بدیع الزمان فروزانفر، دکتر قاسم غنی ،ایرج افشار، جمالزاده، علی اکبر سیاسی و... واز اروپاییان کسانی چون ادوارد براون، مینورسکی و...
بیشتر این بزرگان تایید و تاکید کرده اند آثار قزوینی در مقایسه با معلومات سرشار او،بسیار کمتراست. پس از قزوینی شاید این ویژگی را درباره دو استاد بزرگ دیگر گفته شده است: نخست عباس اقبال، شاگرد برجسته ودوست ومصاحب قزوینی و دیگر دکترعباس زریاب خویی که به قول حافظ:
نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند
خدای عزّ و جلّ جمله را بیامرزاد.
باری، دریا را نمی توان درظرفی گنجانید و آن همه حقایق را درباره این بزرگمرد نمودار کرد، باید وسواس و دقّت این مرد پژوهشگر را با بیان نمونه ای اشاره کرد وگذشت:
یکی از شاهکارهای بی نظیر تتبع وتصحیح مرحوم قزوینی که نماینده دقیق ترین روش تحقیق اروپایی جدید است. سه جلد تاریخ جهانگشای جوینی است که به تصحیح وتحشیه او از سال۱۹۱۲ تا ۱۹۳۷ م. یعنی ۲۵ سال به طول انجامید، تقی زاده که درجریان این امر بود می نویسد:
درطبع ونشر مجلدات سه گانه تاریخ جهانگشای جوینی، پس از نشر دوجلد اول و دوم ، جلد سوم شایدقریب پانزده سال تاخیر یافت،اعضای اوقاف گیب که تصحیح و طبع آن کتاب را به اومحول کرده بودند از انتظار به ستوه آمدند عاقبت برآن شدند که اتمام حجتی به او بفرستند که اگر درظرف دو یا سه سال دیگر کارتمام نشود طبع کتاب رابه کسی دیگر واگذار خواهند کرد . سِردنیس راس،مامور آن اوقاف که به پاریس رفته و باعلامه گفت وگو کرده بود، می گفت: آقای قزوینی برای یافتن اصل ومتن کامل یک بیت عربی، که قطعه ای از آن درجهانگشا آمده، پنج سال تمام است که فحص وجستجو می کند...
گزینش و پژوهش:
#استادمسعودتاکی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
سمفونی زیبای " حماسه خرمشهر"
ساخته استاد مجید انتظامی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
شبی با شاهنامه
اا═════════.🌸.═╚
🔶 دکتر علیرضا قیامتی
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
با یادی از
#مهدیاخوانلنگرودی
شاعر ونویسنده
خالق ترانه "گل یخ"
" لنگرودی ام "
لنگرود
شعر عاشقانه من است
بهترین ترانه من است
چشم های مهربان او
یاد و خاطر شبانه من است
لنگرود!
تو خانه منی
رشد هر جوانه منی
چراغ آشیانه منی
به من نگاه کن
ببین که روزگار بی تو، روزگار غربتم
مرا کجا می برد؟
لنگرود!
هوای من، هوای تو
هر نگاه و یاد من
جای گرم پای تو
++++
لنگرودی ام
لنگرود!
رنگ آبی خزر به تن!
ایستاده روی پلکان موج ها!
عشق من تویی، تویی
دست های گرم تو
صدای نبض من
و نبض من
که بی تو هیچ وقت تپنده نیست
با تو باغ خاطرات من
بی پرنده نیست
سال و ماه زندگانی ام
و زنده ماندنم
عبور لحظه های توست
که چشم من
به انتظار دیدنت
سفید راه می شود!
و یاد تو درون سینه آه می شود
تا چه بگذرد به من
بی تو ای عبور آب
آتش و صدا
آشناتر از درون شاعرانه ام
در دهان تو پر از پرنده های خوش خبر
کوچه های تو
پر از صدای ماه است
کوهِ رو به روی خانه ام کجاست
«گربه» خفته است و چشم آشنای او
تمامی «خزر»
چشم های او قشنگترین ترانه هاست
++++
لنگرودی ام
لنگرود!
عشق من تویی
شعر عاشقانه ام تویی
صدای گریه شبانه ام تویی
عشق من، تویی تویی
نفس نفس، قدم قدم
هر کجا
چشم من به انتظار دیدنت
سفید راه می شود
و یاد تو درون سینه آه می شود
لنگرودی ام ...
#مهدیاخوانلنگرودی
وین ماه آگوست 2016
#تصویر
#پلخشتیلنگرود
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
یادمان ناصر ملک مطیعی
ستاره ماندگار سینمای ایران
#تصویر
جشن تولد ۸۷ سالگی
#ناصرملکمطیعی
با حضور
#استادشمسلنگرودی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
**چهارم خرداد ماه سالمرگ
#عباسمهرپویا
مبتکر موسیقی تلفیقی...
با این آهنگ بریم تو حال و هوای کافه نادری....
"قبیله لیلی" با شعری از :#پرویزوکیلی
آهنگساز و خواننده: #عباسمهرپویا
منتشر شده در سال ۱۳۵۵
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
«یادی از اسماعیلِ خویی»
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
اسماعیلِ خویی شاعری را خیلی زود آغازکرد. بیتاب (۱۳۳۵) دفتری بود حاویِ شعرهای سنتی که شاعر بیشکیبانه و در هجدهسالگی آن را منتشرکرد. شاعرِ جستجوگر البته خیلی زود از انتشارِ آن پشیمان شد. البته همین ممارستها در زبان و بیانِ سنتی، که گویا خویی هیچگاه تا پایانِ زندگی بهکلی آن را رهانکرد، هم زبانِ شعرش را سخته و سنجیدهتر ساخت و هم موجبِ خلقِ چندین قصیدهٔ بالابلند و نیز چند غزل و رباعی شد.
یازدهسالِ بعد، انتشارِ «برخنگِ راهوارِ زمین» (۱۳۴۶) ظهورِ شاعری بزرگ را نویدمیداد؛ نویدی که بعدها با فاصلهگرفتنِ بیشترِ خویی از زبانِ شعرِ اخوان و با انتشارِ سه دفترِ پیاپیِ درخشان در سالِ ۱۳۴۹ به واقعیّتپیوست: «بر بامِ گردباد»، «زان رهروانِ دریا» و «از صدای سخنِ عشق». سالِ بعد، انتشارِ «فراتر از شبِ اکنونیان» (۱۳۵۰) دفتری که بهگمانام درخشانترین دفترِ شعرِ خویی است، این روند را کاملکرد. خویی دو سالِ بعد (۱۳۵۲) مجموعهٔ «بر ساحلِ نشستن و هستن» را منتشرکرد. دفتری که غلظتِ اندیشهورزی و فلسفیدنِ شاعر بر شعریّتِ آن سایهانداخته. میدانیم که خویی دانشآموخته رشتهٔ فلسفه بود. او شیفتهٔ محمودِ هومن بود. بازنشرِ «حافظ چه میگویدِ» هومن بههمتِ او انجامگرفت و حاصلِ گفتگویی طولانی میانِ او و هومن، اثری است خواندنی باعنوانِ «شعر چیست؟».
این گرایش به اندیشیدن و فلسفیدن گرچه پیشاز دفترِ «بر ساحلِ نشستن و هستن» نیز در سرودههای شاعر حضورداشت، اما در آن دفترها بیشتر آمیزهای بود سرشتین و انداموار با عاطفه و احساس. گرایشِ فراوانِ خویی به کاربردِ مصدرهایی همچون بودن/ نبودن/ شدن/ نیستن/ هستن/ بایستن/ دانستن و ... نیز ازهمین توجهِ شاعر به اندیشهورزی و فلسفیدن حکایتدارد. چنانکه آمد در عنوانِ یکی از مجموعههای خویی نیز مصدرِ «هستن» دیدهمیشود. حتی در مجموعههای «بر خنگِ راهوارِ زمین» و «برساحلِ نشستن و هستن» چندین قطعه آمده که عنوانشان مصدر است. ازجمله این نمونهها در «بر خنگِ راهوارِ زمین» که به هومن نیز اهداشده: «بودن»، «رفتن»، «باورداشتن، «ماندن» و ...
نمونههایی از این گرایشِ شاعر:
«ماندن، نبودن است؛
بودن روانه بودن ...» (گزینهٔ شعرها، مرکزِ نشرِ سپهر، چ دوم، ۱۳۵۷، ص ۵۶).
یا این رباعیِ خیّامانه:
یک دریا بودن و نمودن بودیم
صد موجْ تپیدن و سرودن بودیم
چون بادِ زمان گذشت، دیدیم چو باد
سَیری ز نبوده تا نبودن بودیم (۲۹۸).
و اساساً مصدر که فاقدِ زمان و شخص است (درقیاسِ با فعل)، برای بیانِ مفاهیمِ ازلی _ ابدی و بازتابِ اندیشههای فلسفی و هستیشناختی مناسبتر است.
همزمان با انقلاب دفترِ «ما بودگانِ» (شعری بلند) خویی منتشر شد. بادهستایی و میخانهگرایی مضمونِ اصلیِ این دفتر است. دفتری که بهگمانام شعرِ چندان درخشانی در آن نمیتوانیافت.
شاعر پساز ترکِ کشور و اقامت در لندن یا بهقولِ خودش «بیدرکجا» نیز دفترهای گوناگونی منتشرکرد؛ اما هیچگاه توقیقنیافت به طرازِ اوجیّاتِ خویش در فاصلهٔ سالهای ۱۳۵۰_۱۳۴۹ دستیابد.
خویی خود جایی یادآورشده شاعریاش را بیشاز هر کسی مرهونِ حافظ و اخوان است. و تأثیرِ اخوان را با کمترین جستجویی در شعرِ او میتوان نشانداد. خویی چند قطعه به اخوان تقدیم کرده و او را «گرامی و گرانمایه» (۸۵) «اوستادِ بزرگِ» (۹۳) و «استاد و دوست» (۱۲۰) خوانده. البته تأثیرِ شاملو و بهویژه فروغ نیز در شعرِ خویی آشکار است. ازهمینرو یکی از تأثیرگذارترین سوگسرودهها در مرگِ فروغ قطعهای سرودهٔ اوست:
«از تربتِ فروغ میآیم/ تاریک» (۱۰۹).
بهگمانام در شعرِ درخشانِ «وقتی که من بچه بودم»، آنجا که شاعر میگوید: «وقتی که من بچه بودم/ زورِ خدا بیشتر بود» یا «وقتی که من بچه بودم/ غم بود/ اما کم بود»، ممکن نبوده پیشاز برخی قطعاتِ فروغ خلق شدهباشد. در قطعهٔ «با دانشی زلالتر از آفتاب» که در آن روشنفکرنماها نقد شدهاند، تعابیر طنزآمیز و نیز تکرارِ واژهها، طنزِ درخشانِ «ای مرزِ پرگهرِ» فروغ را تداعیمیکند: «مقالههای خیلی خیلی عمیق/ شعرهای خیلی خیلی لطیف ... » (۱۹۰).
گویا خویی در سطرهایی از شعرِ درخشانِ «شمال» نیز متأثّر از «ای مرزِ پرگهرِ» فروغ بوده:
«من این زمان رسا و منفجرم مثلِ خشم؛
و مثلِ خشم توانایم:
و میتوانم دیوانِ حافظ را بردارم
و برگبرگش را، با دستهای خویش، پارهپارهکنم (۸۰).
خویی شاعرِ بزرگی است. اگر کسی بخواهد مجموعهای از شعرِ امروزِ ایران برگزیند، بیگمان باید چند یا چندین قطعه از آثارِ او را بهناگزیر زینتبخشِ آن دفتر سازد.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش هفتاد و هفتم:
💢 آغاز جنگِ هاماوران
💠 گوینده: آرش نعلچگر
💠 کانالِیوتوپ:persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
«فریدونِ تولّلی و نیما»
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
فریدونِ توللی از نخستین دنبالکنندگانِ راهِ نیما بود. «شیپورِ انقلاب» را در «نخستین کنگرهٔ نویسندگان» (۱۳۲۵) خواند، نامِ دخترِ خود را نیما نهاد و گهگاه نیز سراغِ نیما را میگرفت تا شیوههای نوجویی را از پیرمرد بیاموزد. اما این ارادت و رابطهٔ شاگرد_استادی دیری نپایید. توللی علیه نیما مقدمه صادر کرد و نوسراییِ نهچندان نیماییاش را نیمهکاره رهاکرد و به نوقدماییسرایی رویآورد. او بعدها در مقدمهٔ «نافه» شعرِ نیما را «کلافِ گرهپیچ» خواند و نیما نیز در یادداشتهایش او را «شیرازیِ خوشاستقبالِ بدبدرقه». توللی همچنین در مقدمهٔ «نافه» نوگرایانِ «غیرِ راستین» را به «یاوهسرایان» و «آشفتهکاران» طبقهبندی کرد و گلهای نیز از خسّت و ضنّتِ ادبیِ نیما دارد که خواندنی است:
«درآنهنگام من خود نیز همانندِ بسیاری از تحولطلبان به جذبهٔ افسانهٔ یوشیج دل بر قبولِ شعرِ نو نهادهبودم. تا آناکه در آرزوی دیدارِ سرایندهٔ آن اشعار غبارِ راهِ طلب را سرمهٔ چشم نیاز کردم و از شیراز روانهٔ تهران شدم. بااینهمه دولتِ صحبتِ نیما هم گره از کار نگشود و باآنکه از سرِ آمادی مدام دفتر و قلمی نیز به خانهٔ وی نهادهبودم، سالی چند ثبتِ مبدعات و موازینِ شعری استاد، هر بامداد به بامدادی دیگر حوالت گشت» (نافه، پاژنگ، ۱۳۶۹، ص ۱۴).
این رویکرد توللی در فاصلهگیری یا بهتر است بگوییم دشمنیِ با نیما و پیروانش، در مرامنامهٔ مشهورِ شاعر در مقدمهٔ «رها» (۱۳۲۹) منعکس است. و «رها» از نخستین مجموعههای منتشرشدهٔ شعر امروز است. در این مانیفست است که توللی به مولفههای زبانی و بیانی و نیز ابهامِ حاکم بر شعرِ نیمایی تاخته و معتقد است شاعرِ یوش و پیروانش قافیه را باختهاند! توللی ترکیبهایی از جنسِ «با چکاچاکِ مهیبِ تیغهامان تیز» را از مصداقهای تخریبِ زبانِ فارسی میدانستهاست.
البته روشن نیست چرا توللی در مقدمهٔ «نافه» مدعی شده هنگام انتشارِ «رها» هیچ دفتری از نوسرایان منتشرنشدهبود!
تردیدی نیست که توللی در عرصهٔ شعرِ رمانتیک و چهارپارهسرایی، درکنارِ خانلری و نادرپور و مشیری، شاعرِ قابلتوجهی است. «شیپورِ انقلاب»، «کارون»، «باستانشناسِ» او (هر سه قطعه در مجموعهٔ «رها» آمده) هنوز هم شنیدنی است. اما افولِ توللی با انتشارِ «پویه» (۱۳۴۴) آغلزشد؛ دفتری که شاعر در مقدمهاش از «نخستوزیرِ پیشین» امیر اسدالله اعلم یادیکرده و نوشته «دوست دارم آن عزیز را در این سپاسنامه ازسرِ ارادت «امیر» یادکنم»، آغاز شد. از همین دفتر است که کهنهغزلسرایی جای چهارپارهسرایی را میگیرد و شعرِ توللی از طراوت به تکرار میگراید. انحطاطی که در تنسرایی و تخدیرگراییِ بقیةالسّیفِ سرودههای شاعر در دفترهای «شگرف» (۱۳۷۹) و «کابوس» (۱۳۸۶) با سرعتِ دوچندانتری تداوممییابد.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
** با یادی از فریدون توللی
#شعرزندگی
دلم از صحبت
این چربزبانان بگرفت
بعد از این دست من و
دامن لبدوختگان
فریدون توللی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
🎧 Nils Frahm
🎼 Says
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
📽 فروغ فرخزاد و تجربهی بازیگری
صحبتهای پرویز پورحسینی، محمدعلی سپانلو، عزتالله انتظامی و بهرام بیضایی در بارهی تجربهی فروغ فرخزاد در بازیگری
نمایش «شش شخصیت در جستوجوی نویسنده» که در این مستند از آن صحبت میشود، به کارگردانی پری صابری در سال ۱۳۴۲ به روی صحنه رفت.
پرویز پورحسینی، مسعود فقیه و فروغ فرخزاد در این نمایش، حضور داشتند و عکسها را ابراهیم گلستان گرفته است.
«شش شخصیت در جستوجوی یک نویسنده» نمایشنامهای ایتالیایی اثر لويیجی پیراندلو است که در ۱۹۲۱ نگاشته شده است.
#فروغفرخزاد
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش هفتاد و ششم:
💢 شاه سنگ میشود
💠 گوینده: آرش نعلچگر
💠 کانالِیوتوپ:persian poetry
🌸🌸
C᭄❁࿇༅══════┅─
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
درفش بیداری؛ شاهنامه و انسجام ملّی
(یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴)، به مناسبت بزرگداشت فردوسی و زبان فارسی، مراسم باشکوهی در تالار فردوسی دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، برگزار شد.
من هم چند کلمهای عرض کردم.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
🎧 ادیب اول به روایت ادیب دوم
صدای حجةالحق محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب دوم)
محمدتقی ادیب نیشابوری متخلص به «حجةالحق» و «راموز» از دانشمندان علوم اسلامی معاصر و شاعر و متخصص ادبیات عربی بود و در رشتههای ادبیات فارسی، منطق، فلسفه، ریاضیات، طب و نجوم تحصیل کرده بود.
وی، شاگرد عبدالجواد ادیب نیشابوری (ادیب اول) بود.
ادیب اول و دوم از شخصیتهای ممتاز ادبیات در خراسان هستند که تقریباً هر شاعر و ادیب نامدار روزگار ما از این دو به نیکی یاد کردهاند.
آنچه در این پوشه میشنوید بخشی از مصاحبهای است که شادروان محمد عظیمی با ادیب دوم در سال ۱۳۵۴ انجام داده است.
#ادیبنیشابوری
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
۶ خرداد، سالروز درگذشت استاد عبدالجواد ادیب نیشابوری (ادیب اول)
یادش گرامی!
نیشابوری
عشق، شیریست قویپنجه و میگوید فاش:
هرکه از جان گذرد، بگذرد از بیشهی ما
#ادیبنیشابوری
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
خرمشهر
عکس از «بهمن جلالی»
تاریخ در عکس
وجب به وجب خمپاره و انگشت به انگشت ترکش. اگر از ماه کسی آهنربای بزرگی بدست میگرفت خوزستان میچسبید به ماه.
دکتر رضا براهنی؛ آزادهخانم ونویسندهاش
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
آهنگ گل یخ ،شاهکاری از کوروش یغمایی
ترانه سرا: مهدی اخوان لنگرودی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
۴ خرداد زادروز جهانبخش پازوکی
"نکتهای که شاید پازوکی را از دیگر آهنگسازان جدا میکند نوشتن شعر و آهنگ یک اثر است؛ کاری که در اکثر موارد به وسیله دو نفر انجام میشود.
او در سال ۲۰۰۵ بهخاطر زحمات چندین ساله در موسیقی و هنر ایرانی و حفظ موسیقی اصیل ایرانی در خارج از ایران جایزه شیر بالدار طلایی آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه ایران را دریافت کرد.
با استفاده از منابع "
نیاز
خواننده : معین
ترانه : جهانبخش پازوکی
آهنگساز : جهانبخش پازوکی
تنظیمکننده : منوچهر چشم آذر
آلبوم : تولد عشق 1373
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
تبریک به جعفر پناهی عزیز
تبریک به ایران🇮🇷
نخل طلای کن به جعفر پناهی رسید برای فیلم «یک تصادف ساده»
پس از مرحوم عباس کیارستمی (با فیلم طعم گیلاس)، او دومین فیلمسازِ ایرانی برنده این جایزه است.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
**خوبی زنی بود که بوی سیگار میداد.
#دکترسیناجهاندیده
استعارات فمنیسم رادیکال، مثل استعارات مردانه است؛ به همان شکل خشن به همان شکل اهل سانسور و حذف. گاهی آدم به شک میافتد که شاید مسئله اساسی دفاع از آزادی انسان نیست؛ بلکه جنگ بر سر انتقال قدرت است.
نکتهی که داستایفسکی از زبان آلیوشا در برادران کارامازوف مطرح میکند که «خاطرات کودکی میتواند نجاتبخش باشد»، کاملا درست است. حداقل دربارهی من کاملا تطبیق میکند. البته وقتی چیزی رهاییبخش است میتواند در وضعیت دیگر وارنه عمل کند. زیرا در هر ایجابی سلبیت نیز پنهان است. نوستالژی کودکی میتواند رهایی بخش باشد، میتواند تعادل روانی انسان را به هم بریزد. تاکید داستایوفسکی به استعارات کودکی همان تاکید فروید به کودکی است. در دستگاه نظری فروید همهی زندگی حاشیهای است برای دوران کودکی. گویی دوران کودکی متن است و همهی دوران بعد از کودکی، بازی کردن با استعارات متن کودکی به همین دلیل در نظریات فروید بازگشت سرکوب به خودآگاه حتمی است و ناخودآگاه تا ابد نمیتواند مقاومت کند.
در دوران کودکی من، یعنی روزگار پدرسالاری تام، عمه، مهمتر از خاله بود. نوجوان که شدم شوخی عمه ظاهر شد و من همیشه رنج میبردم؛ زیرا عمهای داشتم که تمام کودکی من به شکلی به او وصل است. خانهی عمه برای من امنیت بیکران بود. آزادی توامان با شادابی. عمه یعنی مدافع همیشه من. عمه یعنی مهربان ترین آغوش. عمه یعنی زمان زندگی. نزدیک به سی سال است که عمه رفته است اما خاطرهی جانانهی او برایم نور امنیت است. من این شعر اسماعیل خویی را بسیار دوست دارم: «خوبی زنی بود که بوی سیگار میداد.» و عمه من مدام سیگار میکشید. هر وقت کاغذ سیگارش تمام میشد، سهمی از باقی مانده پولی که برای خریدن کاغذ سیگار میداد به من میرسید.
اکنون اما در روزگار فمنیسم عمهها از یاد رفتهاند. و البته برخی عمهها خشنتر و بیخیالتر هم شدهاند. خانوادهها بیشتر با خالهها ارتباط دارند. شوخی عمه حتی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مشروع شده است. در عوض کسی از خاله به شوخی یاد نمیکند. بحث من به هیچ عنوان بر سر برتری عمه بر خاله یا برعکس نیست. پیوند با عمه و خاله و دایی و عمو بازماندهی میراث خانوادهی گسترده است که اکنون حداقل در شهرهای بزرگ در حال از بین رفتن است. مسئلهی من همان تقابلهای دوگانهای است که دریدا از آن سخن میگوید که با متافیزیک حضور ساخته میشود. برای کودک فرقی میان عمه و خاله نیست. هر کدام مهربانتر باشند نزدیکتر است؛ اما برای جهان بزرگسالان اینگونه نیست. دیروز، عمه با متافیزیک حضور بیشتر به یاد میآمد و امروز خاله. غیاب خاله در واقع غیاب زن بود. البته ممکن است هنوز در برخی خانوادهها ارتباط با عمه، بهتر و عمیقتر باشد. اما وقتی با شوخی کردن، از عمه اسطورهزدایی شد در واقع گفتمان دیگری در حال شکل گرفتن بود. همان زمانی که اصطلاح «زن ذلیل» به شوخی از آتش شعلهوری میگفت که هیزمش را استعارهها تامین میکردند. اصطلاح زن ذلیل اگرچه شوخی است اما یک اعتراض جدی و مردسالارانه است. بیتردید شکل گیری گفتمان فمینیسم یک گام انسان را انسانتر کرد. زنان مثل مردان آزادند برابر با مردان و باید به آزادی دست یابند. اما اگر قرار باشد فمنیسم از پدرسالاری تقلید کند نه تنها چیزی از رهایی نگفته است بلکه در برابر پدرسالاری استبداد دیگری را رقم زده است.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش هفتاد و چهارم:
💢 خانِ هفتم
💠 گوینده: آرش نعلچگر
💠 کانالِیوتوپ: persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧