goshetarikh | Unsorted

Telegram-канал goshetarikh - گوشه هایی از تاریخ

3085

تماس با مدیر و نویسنده کانال جهت ارتباط و ارایه نکته نظر @Mazinanikazem

Subscribe to a channel

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
سرگذشت نابغه موسیقی باربد (فهلبذ)
موسیقی درعهد ساسانی بمراحل عمده ای ازترقی وتکامل نائل شدوبنابرانچه ازتحقیقات مختلف ، معلوم میشودازجمله کامل ترین موسیقی های جهان بوده است دراین دوره موسیقی دانان دردربار پادشاهان ساسانی ازارج وقرب خاصی برخورداربوده اندبخصوص اوج این هنر درزمان خسروپرویز بوده است ازجمله میتوان به موسیقی دانان بزرگی مثل باربد ، رامتین ، نکیسا ، سرکیس(سرکب ) بامشاداشاره کرد .
ازالحان موسیقی عهدساسانی هم مورخین قرن اول ودوم هجری ودر کتب عربی وفارسی نام برده اند مانند راه های خسروانی که ازچند دستگاه کامل ترتیب یافته وگوشه های دیگری ازقبیل سوگ سیاوش ، گنج بادآورده ، گنج شایگان ، نوروزبزرگ ، جامه دران ، سروستاه سبزدرسبزه ، سبزه بهار ، تخت طاقدیس. وعددانهابطوری که نقل میکنندازعدد روزهای سال بیشتر است. موسیقی عهدساسانی والات آن دوره خلفای اموی به بعد به وسیله موسیقی دانان ایرانی نخست درمیان تازیان وسپس درتمامی ملل مسلمان نفوذ آشکاری پیداکرد وازمهم ترین کسانیکه دراین راه سهم بسزایی داشتند میتوان به نشیط فارسی ، ابراهیم ارگانی ، معروف به (موصلی)وبرادرش اسحاق ارگانی و زریاب نام برد ، حال بدنیست داستانی ازشگفتی موسیقی ایرانی بشنویم : درتاریخ آمده است خسرو پرویز اسبی نمونه ای داشت بنام شبدیزکه اورابشدت دوست داشت این اسب مریض میشودشاه که بشدت به این اسب علاقمند بوده به میراخور میگویداین اسب رادرمان کنید اگرکسی خبرمرگ این اسب رابمن بده اورابقتل میرسانم ازقضااسب میمیرد میرآخرکه ازجان ترسیده دست بدامان باربد میشودباربداهنگ محزونی میسازد وشبنگاه که جهت موسیقی به حضورپزیرفته میشود شروع به نواختن میکند شدت ضرب آهنگ بقدری گویاست که خسروپرویز ازجامیپردوباشگفتی میگوید شبدیزمرد؟باربدمیگویدشاهنشاه خود فرمودندشبدیزمرد ، راه یافتن باربدبه دربار خودداستانی دیگر دارد ، سرکیس که مقام اول راازنظرموسیقی دردرباردارد اجازه نمیداد کس دیگری دردربار خودنمائی کند باربد توسط آشنایی که پیداکرده بودبطورمخفیانه دربزم خسرو درباغی خود را پنهان ودر یک فرصت آهنگ سبزدرسبزرامی نوازد هیجان شنیدن این آهنگ خسروپرویزرا ازخود بیخودنموده درصدد پرسش برمی‌آید وبدینسان باربد به دربار راه پیدا میکند شدت علاقه باربدبه خسرو انقدرزیاده که میگویند پس ازمرگ شاه انگشتان راقطع میکندکه دیگربرای کسی ننوازد ، فارابی درکتاب موسیقی کبیر تولد اورا شهر ری ومعتقد استکه خطوط موسیقی باربدازخدای نامه (خوزای نامک)گرفته امروزه باتوجه به تحقیق هایی که انجام شده بیشتر میگوینداودر جهرم بدنیاآمده است. سرانجام این نابغه موسیقی درتاریخ ۶۲۸میلادی درتیسفون ازدنیامیرود.
کاظم مزینانی تاجستاری دیگربدرود.
ماخذ:برهان قاطع
فارابی موسیقی کبیر
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
جشن بزرگ سیزده بدر ازمنظری دیگر*
شاید درجهان کمتر مردمی باشندکه درفرهنگشان اینقدر جشن وشادی وجود داشته که متاسفانه این جشن ها بتدریج ازبین رفته ویاکمرنگ شده که خود بحثی جداگانه رامیطلبد ، سلسله جشن های نوروز باچهارشنبه سوری شروع باجشن سیزده پایان می یابد ، این جشن علی رغمیکه یک روز بیشتر نیست ولی جایگاه ویژه ای درفرهنگ مادارد،سیزدهمین روز هرماه بنام (ایزدتیشتر آورنده باران)نامگذاری شده است دراندیشه باستانی نه تنهانحس نیست بلکه مقدس وشایان تکریم است دراین روز خانواده های ایرانی سبزه وماهی عید را به همراه لوازم گردشگری به صحرا وکنار رودها رفته واین روز را باجشن وشادی بپایان میرسانند ، در بعضی متون امده است که این روزبنام (هوروزا) ایزدبانوی سغُدی آبهانام گذاری شده ازاین رو زنان باحضورخویش دراین روز جهت تکریم این ایزد بانو دشت رامزین و مرسوم است که سبزه هفت سین را به عنوان هدیه به آناهیتا(الهه آب های روان)به آب میسیارند ، درفرهنگ اساطیری ایران زمین آمده است که دراین روز( مشیاومشیانه) به ازدواج هم درآمدند ، انچه از روایات اساطیری برمیآید ،چنین است (که اهورامزداخالق قادر هستی درمرحله ای نوع بشر را با نام کیومرث حیات بخشید کیومرث مدت ۳۰سال در جهان گردش نمود ودرمیان کوه ودشت روزگار خویش راسپری کرد اودرجهان پادشاه گلها بود چراکه هیج موجودی درحیطه سیطره او وجودنیافته بود ، پس ازسی سال پادشاهی برگلها وطبیعت درهنگام مرگ از صلب اونطفه ای خارج شد که پس ازتصفیه توسط خورشید وپالایش ازگزند دردامن خاک جای گرفته ودر رحم زمین صیانت شد ، پس ازمدت چهل سال نطفه او به شکل دوساقه به هم پیچیده ریباس سر از خاک برآورده ودرمهر روز ازمهرماه این دوساقه به هم پیچیده صورت انسان یافت وجفت مذّکر وموّنث نوع بشر راتشکیل داد) (مشیا ومشیانه دوساقه بهم پیچیده شده ریواس) پس ازپنجاه سال درتیر روز ازفروردین ماه یعنی سیزدهم فروردین باهم ازدواج کردند چون درآن زمان محوری به عنوان قاعده ازدواج تعریف نشده بود آنها دوساقه گیاه را نمادپیوندسبز ومبارک میان خویش گره زدند و انرا نشان پیوند قرار دادند ، ازاین رو این سنت گره زدن به یادمان پیوند مشیا ومشیانه در روزسیزدهم فروردین مرسوم شد ، دختران و پسران دم بخت دراین روز بیاد بودنشانگان پیوند درایران باستان و گرامیداشت پیوندمشیاومشیانه علف های دشت رابه هم گره زده تابخت شان بازشود ، ازدیگر سنت های این روز میتوان به پختن آش رشته سبزی پلو باکوکو ودیگر خوراکی هااشاره کرد هم چنین فال گوش ایستادن ، هماوردطلبی مردان جهت کشتی ، نمایش اسب سواری که نمادی ازجنگ تیشتر الهه باران و اپئوش دیو خشکسالی وجشن پایکوبی باسازودهل اشاره کرد.
اینکه سنتها ی سیزده بدر ریشه درکدام عصر تاریخی دارد حرفهای زیاری گفته شده ولی بیشک میتوان این جشنها را درایران باستان بدوره جمشید پیشدادی نسبت داد واین ازهمه منطقی تراست *
کاظم مزینانی تا مطلبی دیگر بدرود *
ماخذ *
نخستین انسان نخستین شهریار ارتور
کرستین سن ت تفضلی و اموزگار*
جشنهاوائینها ایرانی ازدیروز تاامروز میرفتاح*
صادق هدایت نیرنگستان*
نوروزنامه،پنجاه گفتار رضا مرادی غیاث آبادی
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت:امشب
چگونه داریوش شاه شد
سلام امشب از روایت تاریخی که در آن اسب نقش داشته است برای شما می‌گویم ، این روایت شاید افسانه باشد ولی جدا از تاریخ هم نیست ، چون این مقدمه ، سرگذشت سومین شاه هخامنشی است.
سپاهیان ایران به فرماندهی کمبوجیه به جهت تصرف مصر حرکت می کنند،درحال برگشت به‌ ایران کمبوجیه متوجه میشود که بردیا اعلام پادشاهی کرده ، کمبوجیه هنگام سوار شدن بر اسب یا بلندشدن چون بندشمشرش(اکَنیَکهَ) باز شده شمشیر در رانش فرو میرود بعلت خونریزی میمیرد، ازآن طرف بردیای دروغین موفق میشود مدت ۷ ماه مردم را فریب دهد و دستوراتش را توسط برادرش به درباریان ابلاغ میکند ، در این میان دست بکارهای عجیبی میزندبطوریکه بزرگان پارس رفتار پادشاه را مشکوک مشاهده می‌کنند درباریان شاهرا اغلب با نقابی که بر صورت دارد وکمتردیده میشود ملاحظه میکنند ، بزرگان و درباریان چاره اندیشی میکنند در بین رجال و بزرگان هفت خاندان پارسی با نفوذی داشتند از داخل حرمسرا توسط زنان متوجه میشوند که پادشاه بردیای واقعی نیست کسی دیگریست بردیا هر دو گوشش سالم بود در حالیکه این پادشاه یک گوش داشت (گوش او را به علت تخلف قبلاً بریده بودند)که خود را به جای بردیاجا زده است لذا پس از چاره جویی هم قسم شده و تصمیم می‌گیرند که پادشاه دروغین را از بین ببرند یک روز صبح از هر خانواده یک جوان بنام های آتانس ، مگابز ، اسپاتینس ، گبریاس ، آتافرن ، هیدورانس و داریوش مسلح باهم از بین نگهبانان عبور نموده وارد تالار می شود مسئول دربار به این هفت نفر می گویندپادشاه در حرم سرا می باشند باید صبر کنید لذا پنج تن میایستند وگبریاس و داریوش وارد حرمسرا می شوند گبریاس و داریوش وارد اتاق خواب پادشاه میشوند پادشاه مقاومت می کند داریوش و گئومات بهم می پیچند گبریاس شمشیر را بالا برده نمی داند چه کار کند صدای فریاد بلند و نگهبانان کم کم متوجه میشود و موقعیت هر هفت نفربخطرمی افتدداریوش فریاد میزند بزن گبریاس چرامعطلی بزن ولو هردو بیافتیم گبریاس شمشیررافرودمیاورداتفاقاً گئومات میافتد و داریوش زنده می ماندقضیه روشن می‌شود نگهبانان و بزرگان دربار همه جمع می شوند پرده از راز برون می افتد همه می بینند که این شخص که خود را جای بردیا جا زده شخصی دیگری است به نام (گئوماته) مغ همه از کاری که پیش آمده هم خوشحال که توانستند گئوماته را ازبین ببرند و ناراحت برای آن که چه کسی جانشین پادشاه شود هفت خانواده پس ازچند روز شورومشورت تصمیم میگیرند که فردا به مرغزاری بروند و اسب هرکدام که زودتر شیهه کشید آن شخصی پادشاه شود مهتران به کار افتاده بهترین اسبهارا برای اربابانشان فراهم میکنند ، داریوش مهترباهوشی داشت بنام (اوبارس) که کارش با دیگران فرق داشت اسب را برداشت و شبانه به مرغزار بردو مادیانی را آورد آن شب را اسب و مادیان در هوای تازه و علف تازه تا نزدیکی های صبح به سر بردند صبح زوداسب رابرگرانده هفت جوان سوار شده به طرف مرغزار براه افتادند سواران در سکوت کامل هرکدام در اندیشه فرو رفته به سرنوشت کشور فکر می‌کردند که اگر شاه شویم از کجا شروع کنیم مسیر آهسته آهسته پیموده شد به مرغزار رسیدند همه در سکوت و قلب ها در سینه می تپید همای سعادت بالای سرشان پرواز می کرد کدام یک ازاین هفت تن لیاقت اداره کشور پهناور ایرانراداشت؟ سواران بر پشت اسب ها به ظاهرآرام نشسته ولی دردل هرکدامشان طوفانی برپا بود اسبهاهمه اصیل بودنندوساکت فقط یک اسب آرام و قرار نداشت بوی مادیانراکه هنوز روی علف غلت می زد راحس می‌کرد یاد مادیان اورا ازخود بیخودکرده بیاداو شیهه کشید کار تمام شد بزرگان به خانواده داریوش تبریک گفتند و او را شاه هنشاه خواندند و بدینسان بود تیزهوشی مهتر و شیهه اسبی دست به دست هم داده ویکی از بزرگترین امپراطوری های جهان را به وجود آوردند آری داریوش شاه شاهان شاه ملت های گوناگون بزرگترین امپراتوری را به وجود می آورد و برگ زرینی به تاریخ پر افتخار ایران زمین افزوده میگردد*
کاظم مزینانی تامطلبی دیگربدرود*
ظمنااسم این هفت خانواده درکتیبه بیستون آمده است *
ماخذ تاریخ ایران باستان زنده یادمشیرالدوله حسن پیرنیا*
روانشاداستادباستانی پاریزی*
هزاره های گمشده دکتررجبی *
تواریخ:هرودوت ترجمه وحید مازندرانی*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
موسیقی درایران بعدازاسلام آخرین قسمت .
باسقوط بنی امیه درسال (۱۳۲هجری)موسیقی از حجاز ومکه به خاندان عباسی ودوستان ایشان منتقل گردید با اینکه اسلام میانه ای با موسیقی نداشت معذالک هنرمندان دراین راستا سعی وکوشش بسیاری بخرج داده ونواهای دل انگیز رابه میان خانواده های اعراب تسّری دادند.
هنر خواندن وبکاربردن آلات موسیقی درمیان اعرابی که بر اثر ظلم وستم غرق در سکه های طلاونقره شده بودند هر روز بیشتر وبیشتر میشد ، از میان خلیفه های عباسی مهدی ، هارون ، امین ، مأمون ، واثق ومتوکل بیش ازدیگران به ساز و آواز توجه داشتند وطبعاَ امیران وبزرگان معاصر از آنان پیروی میکردند، از آن میان بزرگان موسیقی نظیر ابراهیم واسحاق موصلی وزریاب از موقعیت خاصی برخوردار بودند ، زریاب موصلی که روزگاری برده مهدی خلیفه بود به اندلس رفت وبنیانگذاز موسیقی ایرانی درغرناطه وشمال آفریقا گردید، این نوازندگان بگفته صاحب کتاب ابوالفرج اصفهانی(الاغانی) بزودی صاحب ثروت وشوکت شدند ، بگفته استاد اقبال آشتیانی (فارابی )یکی از بزرگترین دانشمندان قرن سوم درکتاب (الموسیقی الکبیر) شرح کاملی درمورد موسیقی و اعداد ریاضی داده است.
دانشمندان بزرگی چون زکریای رازی ،خوارزمی، رودکی ، ابن سینا ودرقرن های بعد صفی الدین ارموی و عبدالقادر مراغه ای هرکدام توانستند درعظمت وپیشبرد این هنر سهم بسزایی داشته باشند و موسیقی همچنان راه خودرا می پیمود .
بابرآمدن صفویان دوران فترتی دراین هنر پدید آمد ولی با بیداری ایرانیان ومشروطه خواهی موجی از مدرنيسم پدید آمد ، ایجاد دارالفنون وکلاس موسیقی باعث شد نخبه هایی به وجود بیایند که در دوره های بعد هرکدام چه نوازنده چه خواننده صاحب سبکی شدند ، واین هنربصورت کلاسیک همچنان ادامه دارد *
کاظم مزینانی تا جستاری دیگربدرود *
ماخذ *
کتاب جامع موسیقی بهرام نفری *
کتاب ازمیان سرودها وسکوت ها درویشی*
تاریخ اجتماعی ایران راوندی ج۷ص۱۵۵*
مقالات عباس اقبال دبیرسیاقی ص۷۹*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
موسیقی درایران از هزاره های دور قسمت اول*
موسیقی نوای خوشی است به قدمت پیدایش انسان ، بشر ازدیر باز تاکنون همیشه درپی نوایی خوش بوده تا برای لحظه ای کوتاه زنگ غم از دل بزداید .
درايران باستان نیز به حکایت کتب مذهبی ، موسیقی و سرود وآواز وجود داشته است وقسمت های منظوم اوستا را با آواز وسرود میخواندند ، وجود گاتها که‌ سرودهای مقدس مذهبی میباشد مؤید این معنی است ، ازآثار دوره هخامنشی چیزیکه مؤید موسيقی باشد بدست نیامده ولی بطوریکه‌ یونانیان نوشته اند پادشاهان آن عصر هنگامی که غذا می‌خوردند عده ای از کنیزکان به خنیاگری ورقص مشغول می شدند ، با برافتادن هخامنشیان وبرآمدن سلوکیان بعید است که روند موسیقی متوقف شده باشد ولی گزارشاتی از دوره اشکانی داریم که‌ رقص وآواز همراه با نی وتنبور دربین طبقات مرفه معمول بوده است به گزارش نویسنده رومی اشکانیان از سازی بنام(سام بوکا)استفاده میکردند اما به شکل ساز اشاره ای نمی‌کند.
امااوج موسیقی ایرانی در دوره ساسانیان شکل میگیردبخصوص در زمان خسروپرویز ، درهمین زمان بود که ردیف های موسیقی شکل گرفت به گواه تاریخ وگفته حمزة بن حسن اصفهانی مورخ ، بهرام پنجم(بهرام گور) هنگامیکه متوجه ناراحتی وگرفتاری مردم شد پس ازمشورت باموبدان از پادشاه هند درخواست لولی(لولیان نوازندگان هند)کرد این پادشاه چندهزار نوازنده راهی ایران کرد(قدری مبالغه امیز است) البته درجایی دیگر به تعداد چهارصد نفر اشاره شده که به حقیقت نزدیک تراست (فردوسی بزرگ درشاهنامه به‌ این مطلب پرداخته است) این نوازندگان هر روز در گوشه وکنار شهر با نوازندگی مردم راشاد می‌کردند ، در دوره خسروپرویز نوازندگان از مقام وجایگاه خاصی برخوردار بودند ، نوازندگانی چون باربد ، نکیسا، سرکیس ، رامتین درقلمرو موسیقی یکه تاز آن عصربشمارمیرفتند ، مطربان ورامشگران درپشت پرده می‌نشستند به اشاره (خرم باش)که‌ مقام پرده داری را داشت نوازندگی را شروع می‌کردند دراین دوره برای هر روز از هفته نوائی ساخته شده وبرای هر ماه سی روز لحنی پدید آورده بودند که به سی لحن ( باربد) معروف است .
(درمورد باربدقبلا درکانالم مطلب گذاشته ام)
علاوه براین برای۳۶۰روز سال اوستایی ۳۶۰لحن ساخته بودند که قسمت‌هایی از نغمات ، لحنها وآواز های آن دوران درکتب موسيقی وآثار ادبی بعد از اسلام به چشم می‌خورد. *
ادامه دارد*
کاظم مزینانی تامطلبی دیگربدرود *
ماخذ *
تاريخ ادبیات ایران جلال همایی ص۱۷۱
اطلاعات جامع موسیقی بهرام نفری ص۲۳
سرود هاوسکوت ها محمد رضا درویشی*
تاریخ جامع ایران راوندی ج۷ص۱۴۵*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت:امشب
نوروز باستانی آخرین قسمت
آئین برافراشتن درفش کاویانی که درایران باستان در منطقه آریانا(مزارشریف کنونی)برگزار میشد ، از قدمتی بسیار زیاد برخوردار است که در افغانستان امروزه به جشن گل سرخ موسوم است .
جشن بر افراشتن درفش کاویانی ، موعد گرد آمدن پرچم های سرداران ایرانی در انجمن گاه نوبهار شهربلخ بود ، از دیرباز سربازان ایرانی پرچم های افتخار وپیروزی خویش را درایام نوروز درانجمن گاه نوبهار به اهتزاز در می آوردند و درکنار آن بشادی و پایکوبی می پرداختند ، اما با تازش قیس بن هیثم به آب های مقدس بلخ و ویران شدن معبد شکوهمند نوبهار وجایگاه ستاره آذین ناهید این جشن دیرینه پارسی ، میعادگاه خویش را از دست داد ، امروزه آئین بر افراشتن درفش کاویانی در مزارشریف حدود ۲۰کیلومتری شرق بلخ باستان تحت نام جشن (سیرلاله) یا (جشن گل سرخ) یا(ژنده بالا)همراه با جشن وپایکوبی برگزار می گردد.
به استناد شاهنامه رنگ های بکار رفته در درفش کاویان سرخ، بنفش و زرد بوده است.
فروهشت ازو سرخ و زرد وبنفش*
همی خواندنش کاویانی درفش*
از این رو آئین های نوروزی افراشتن درفش سرخ زرد وبنفش درمزارشریف هویتی کاملا باستانی دارد که هرساله با شکوه برگزار می گردد.
در دوران اسلامی بعضی از پادشاهان وحتی بعضی ازخلفا در بزرگداشت جشن نوروز ، مهرگان و سده باشکوه بر گزار می کردند وبعضی از متعصبین مانند ابوحامد محمد غزالی وصاحب بن عباد وزیردانشمند رکن الدوله وخواجه نظام الملک تاکید به نابودی این جشنها می گرفتند.
کاظم مزینانی تا جستاری دیگر بدرود *
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت:امشب
نوروز باستانی ق۳
درایران باستان آداب جشن نوروز و مهرگان تقریبا یک نواخت بر گزار میگردید ، پیش از فرارسیدن سال نو پارسیان روزقبل به حمام رفته سپس روغن پان به تن خویش می مالیدند واعتقاد شان بر این بود این روغن خاصیت دارویی دارد و سلامتی آنان را تضمین می‌کند.
سید علی میرنیا درکتاب خودش آورده (سنت جاری این بود که اولین چیزی که بشاه تقدیم میشد ، سینی طلا یانقره یی بود که روی آن شکر سفید ونارگیل پوست کنده وخرمای تازه قرار میدادند ، پادشاه چند خرما برمی داشت سپس به کسانی که دوست داشت تعارف میکرد واز شیرینی ها نیرهرکدام را که میل داشت می خورد وهر روز از ایام نوروز یک باز شکاری سفید را بر روی دست قرار میداد)مطابق فرهنگ عامه برخی کارهای پادشاهان را مردم اجرا میکردند از جمله در این روز لقمه ای پنیر وماست جهت شگون تناول می کردند همه پادشاهان پارسی این کار را باشگون می دانستند و درباریان هر روز از ايام نوروز مقداری آب درکوزه فلزی در سینی سیمین برای پادشاه میبردند درگردن آن کوزه گردنبدی از یاقوت و زبرجد که درحلقه ای زرین به‌ طور منظم نشانده شده بود قرار داشت(سید علی میرنیا )
عامه مردم اعتقاد داشتند روز اول عید اولین کسی که بخانه آن وارد میشود باید مردی خوش قدم باشد بیرون برود و باز گردد مردان خوش قدم بر زنان خوش قدم ارجعیت داشتند دلیل اینکار این بود چون مردان وظیفه کسب وکار بعهده داشتند بود ، شاهان ساسانی درآغازین روز نوروز بار عام داده وهمه اقشار اجتماع را در بارگاه می‌پذیرفتند، شاه دراین روز به هیچکس تحکم نمیکرد، (ابوریحان بیرونی دراثار الباقیه) آورده روز دوم دهقانان وخدمتگزاران آتشکده ها به حضور شاه بار می یافتند وروز سوم نوبت بار یابی اسواران وموبدان بود.
ادامه دارد *
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود *
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
نوروز آریایی ق۱*
سر سال نو،هرمز فرودین *
برآسوده از رنج تن ، دل زکین *
به جمشید بر گوهر افشاندند*
مر آن روز را روز نو خواندند*
کلمه نوروز درلفظ به زبان سغدی که زبان ارمنیان امروز نیز می باشد(نوسَرد)یا(نوَسَرد)یا(نوسرَد)که معنای (سال نو)دارد ، این واژه در زبان اوستایی با لفظ(سرذه)به معنای سال خورشیدی تلفظ می شود ، نوروز جشنی بزرگ ، زیبا وماندگار است که می تواند جنبه های نجومی ، ملی ودینی را در برپایی آن مؤثر دانست جنبه نجومی آن یکی شدنش با اعتدال بهاری وبرابر شدن شب وروز واز این جنبه جشن آغاز بهار و نو شدن طبیعت است حکیم عمر خیام در (نوروزنامه) آورده است. (سبب نام نهادن نوروز آن بوده است که خورشید در هرسیصدو شست پنج شبانه روز وربعی به اول دقیقه حِمل باز آید وچون جمشید در آن روز تاج گذاری کرد و جشن آئین آورد و پس از آن پادشاهان ودیگر مردم به او اقتدا کردندچون آن وقت را پادشاهان عجم دریافتند ، از بهر بزرگ داشت آفتاب آن را نشانه کردند آن روز را جشن ساختند وعالمیان را خبردادند تا همگان آن را بدانند وآن تاریخ را نگاه دارند) از نظر دینی نوروز برمیگردد به نوروز بزرگ یاجشن زایش زرتشت در ششمین روز از نوروز ، ابوریحان بیرونی مینویسد (نوروز نخستین روز از فروردین ماه و زین جهت روز نو نام کردند زیرا که پیشانی سال نو است و انچه از پس اوست ازین پنج روز همه جشنهاست وششم فروردین ماه ، نوروز بزرگ دارند زاد روز زرتشت بزرگ .
( آثارالباقیه ابوریحان بیرونی)*
ادامه دارد*
کاظم مزینانی تاشبی دیگر بدرود *
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت امشب
سرگذشت سفره هفت سین*
درودبرعزیزان باتوجه به اینکه نوروز بزرگترین جشن ایراینان ازدیرباز تاکنون بوده است ، مراسم آن از ویژه گی خاصی برخوردار میباشد ، این جشن اداب و رسومی دارد که باجشن چهار شنبه سوری آغازباسیزده بدرختم میشود بارسیدن موقع تحویل سال رسم چیدن سفره هفت سین اجرا میگردد که درطول قرنها تغیراتی یافته است. پانزده روزپیش از نوروز بانوی خانه گندم یاعدس سبز میکنند(البته امروز سبزی حاضری میخرند) و خانه تکانی انجام میدهند ، چند ساعت به تحویل مانده سفره هفت سین پهن میکنند ، سفره یا خانچه ای که(صادق هدایت ازآن یادمیکند)دردوره ای ازتاریخ محتویاتی متفاوت داشته وبراساس فلسفه ای خاص چیده میشود ، دردوه ساسانیان یابه عبارتی دیگر در دوره پیش از اسلام این سفره هفت(شین)شهرت داشته ، بعدها با ورود اسلام به ایران و رواج زبان تازی دراین سرزمین دریک اصطلاح معّرب شین به سین تغیرنام داده ونیز در امتداد سرکه بجای شراب . هفت سین به عدد قداست هفت امشاسپند چیده میشدباورود اسلام علاوه بر حفظ ریشه های کهن واصیل آریایی ایرانیان با هوشمندی توانستند رسم سفره هفت سین را ادامه دهند ایرانیان مسلمان شده کتاب قرآن وزردتشتیان ویهودیان کتاب های خودشان را درسفره میگذاشتند (درقرون بعد بعضی از ایرانیان کتاب حافظ ، سعدی ویا شاهنامه درسفره می گذارند) یک عدد آینه در دوطرفش دوعدد شمعدان قرار داده به تعداد اولاد صاحب خانه شمع روشن می کنند چیزهایی که در سفره میگذاشتند بدین شرح است قرآن ، نان ، یک کاسه آب که رویش برگ سبزاست یک شیشه گلاب ، سبزه ، ظرفی از آجیل(لرک)شیرینی ، میوه وماهی درخوانچه و هفت چیز که نامشان با سین شروع میشودمانند ، سپند ، سیب ، سنجد ، سماق ، سیر ، سرکه سمنو وتخم مرغ رنگ کرده چیدن سفره هفت سین باتوجه به رمزهای اندیشه
باستانی است وهریک ازمظاهر حیات دراین سفره از جایگاه خاصی برخورداراست قداست این سفره درباور تمامی ایرانیان باهرکیش و آئینی بوده و هست ازدیرباز جهت جلوس درکنار این سفره وجود داشته ، درموقع تحویل سال همه اهل خانه باید کنارسفره هفت سین باشند سکه پول دردست داشته تا شگون داشته باشد صاحب خانه خود باید حضور داشته تا ازخانه اش آواره نگردد و بانوان باید زیر گلویشان سنجاق باشد وگرنه رشته کارشان گسسته میشود ، ایرانیان این لحظه رامقدس شمرده ویک نفر کتاب مقدس رامی خواند انگاه دعا کرده ودیگران آمین میگویند درگذشته که ساعت نبود علامت سال تحویل تکان خوردن تخم مرغ روی آینه وتکان خوردن برگ روی آب بوده است.
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود *
ماخذ*
فرهنگ مردم(فلکورایران) سیدعلی میرنیا*
نیرنگستان-صادق هدایت*
جشنهاوآئینها -منصوره میرفتاح*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
سرگذشت کتاب اوستا ونقل آن به خط اوستایی : ق۳
سئوال های متعدد از دوستان وعلاقمند به این سرگذشت مرا وادار کرد قدری به عقب بر گردم تا موضوع برای علافمندان روشن‌تر گردد.
کتاب دینی زردشتیان اوستا نام دارد و بدین جهت زبانی را که این کتاب بدان نوشته شده اوستایی نامیده اند.
جز کتاب اوستا وآثار وابسته به آن هیج اثر دیگری به این زبان در دست رس نیست و در خود کتاب اوستا اشاره ای به نام اصلی این زبان نشده وحتی کلمه اوستا نیز درمتون اوستایی نیامده است ، تنها از دوره ساسانی و در کتاب های پهلوی است که به کلمه اَبِستاگ (درعربی اوستا وابستاق و در فارسی ابستا ، اوستا، وستاو غیره)بر می خوریم.
دراین کتاب گاه زبان اوستا را( زبان دینی) نیز نامیده اند ، معنی دقیق کلمه اوستا نیز روشن نیست ، تنها احتمال داده شده که به معنی (ستایش) میباشد.
از بررسی های زبان‌شناسی ومقایسه زبان اوستایی با فارسی باستان از سویی ، ومقایسه این زبان با زبان های شرقی دوره میانه از سوی دیگر ، مسلم می گردد که اوستایی زبانی متعلق به مشرق ایران بوده است وامروزه بیشتر دانشمندان معتقدند که این زبان به نواحی آسیای میانه ، احتمالًا به ناحیه خوارزم ، تعلق داشته و منظوراز ایرانویج مذکور در اوستا همين ناحیه بوده است ، گرچه بعضی دانشمندان دیگر ، نواحی دیگری مانند سیستان ، شمال شرق خراسان مانند (مرو-بلخ) را دانسته،اند ، بنا به روایت اوستا و کتاب های پهلوی ، همه مطالب این کتاب را اورمزد(اهوره مزدا)به زرتشت الهام وابلاغ کرده است ، در باره زمان زرتشت و در مورد زمان قدیم ترین بخش های اوستا به یقین نمی توان اظهار نظر کرد وی در حدود ۱۰۰۰ پيش از ميلاد می زیسته است ، این زمان سلسله ای به اسم کوی( یا کی وجمع آن کیان به زبان پهلوی ) از اهالی سیستان بر ایرانویج فرمانروایی می کردند که آخرین شاه آن وِشتاسپَه (گشتاسب) نام داشته است ، زرتشت درزمان وی ظهور کرد ودین خود را بر وی عرضه کرد.
ادامه دارد
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت:امشب
سرگذشت اوستا ونقل آن به خط اوستایی به روایت دکتر احمد تفضّلی ودکتر ژاله آموزگار قسمت دوم .
در مورد زرتشتی ها وکتاب مقدس آنان‌ تاکنون صحبت زیاد شده ولی تاکنون جز جمعی از اساتید دیگران به آن نپرداخته اند لذا حال که فضای مجازی این امکان رابرای همگان فراهم کرده خوب است چند شبی به آن بپردازیم ، سیر این کتاب دینی در طول تاریخ فرازو فرودهایی داشته ظاهراً چنین بنظر میرسد این کتاب بصورت تقریبی یک چهارم کتابی است که درگذشته وجود داشته ، درقسمت قبل به سیر این کتاب تا شاپور اول پیگیری کردیم ، پس از آن شاپور دوم ذوالااکتاف (۳۰۹تا۳۷۹)پس از ارامش بر کشور دستورداد که برای اطمینان وایمان مردم به دین در مورد اقوال وافکار آنان تحقیق شود از همین رو(آذرباد مَهرَسپنَدان) رئیس موبدان متحمل آزمایش دینی شد وبر طبق روایات بر سینه او روی گداخته ریختند او از این آزمایش سربلند بیرون آمد وی اهل فرق ونحل گوناگون ونیز کسانی را که به تحقیق درنسک های اوستا می پرداختنداز بد دینی وانحراف بر حذر داشت.
خسرو انوشیروان( ۵۳۱تا۵۸۹)اگاهی وتفکر هرگونه بدعت درمیان چهار طبقه اجتماعی را افزایش داد واز همه روحانیان خواست که به تفکر درباره اوستا و(زند) بپردازند واز یافته ها بردانش مردم جهان بیفزایند ، در روایات دیگری به ارتباط خسرو انوشیروان با سرگذشت کتاب اوستا اشاره شده است ، مجمعی از موبدان زرتشتی به ریاست(وِه شاپور) موبد موبدان انوشیروان بیست یک نسک اوستا را تعین کرد وبه اتفاق نظر به رأی خود مهرنهاد، از این روایات چنین مستفاد میشود که بعضی از نویسندگان مسلمان قرن سوم هجری که که مطالب وروایات دوران ساسانی را منعکس میکردند به این نتیجه رسیده بودند که مکتوب اوستا وتفیسر ان (زند)وخط اوستایی مربوط به زمان زردشت باز میگردد که پس از پراکنده شدن اوستا براثر حمله اسکندر چندین شاه ایرانی در زمان های مختلف در صدد جمع آوری وتدوین مجدد آن برآمدند ، درنامه تنسر امده است که اسکندر کتاب دین(اوستا)که بر ۱۲هزار پوست نوشته شده بود در (اصطخر)فارس سوزانید ویک سوم آن دراذهان ماند (طبری) هم می نویسد که زرتشت کتابی را بر گشتاسب عرضه داشت وادعا میکرد که خدا بر او وحی کرده است آن را بر دوازده هزار پوست گاو نوشتند وانها را در شهر اصطخر درجایی بنام دزِنبشت نهاد وهیربدان را برآن گماشت ثعالبی، مسعودی ، مقدسی ، ابن مسکویه وابن بلخی نیز روایتی نظیر آن را اورده اند.
ادامه دارد
کاظم مزینانی تاشبی دیگر بدرود
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت امشب
آیاایرانیان باآغوش بازاسلام راپذیرفتند؟
شکست یزدگرد سوم درنهاوندومرگ او درمرو دیگرامیدی برای ایرانیان باقی نگذاشته دیگر سپاهی وفرماندهی نبودکه بتواند مردم رارهبری ومقاومت دربرابر تازیان داشته باشدمردم شهرها بطورخودجوش مقاومت میکردننددرصورت شکست یاکشته میشدندیا گزیک (جزّیه ) می پرداختند ویامسلمان میشدندیکی ازاین مناطق سیستان بود که پس ازشکست نخستین دوباره بپا خواستند (ربیع بن زیاد حارثی )که مامورسرکوب شده بوددرروز جشن مهرگان به زالق یورش برد ومردم آن سامانرا غارت کردو فرماندار انجا را مجبورکردعصاییراکه اودر خاک کرده بود بازر وسیم ناپدید کند در کرکویه مردم ازبیم غارت ازدرصلح در آمدند ربیع ازانجا راهی ناشرود شدمردم انجامقاومت دلیرانه ای کردندوبرخی ازکارگزاران انهاراکشتند ولی درنهایت راه بجائی نبردندو شکست خورده و کشتارعظیمی رخداد در شرواد همین وضع تکرار شد ربیع ابن زیاد متوجه زرنگ شدمردم دربیرون شهربااو جنگیدند اما سودی نبخشید ناچاربه داخل شهرعقب نشسته وحصاری شدند مزبان( ایران بن رستم)که خشونت مسلمان را دیده بودازدرصلح درآمد وجهت گفت گوباچند نفرازشهرخارج شدربیع دستوردادبرروی کشتگان پارچه ای انداخته رستم را دعوت به نشستن میکند رستم که ربیع رامیبیند (ربیع مردی کریه المنظربادندان های درشت وبیرون زده)میگوید به یزدان سوگند اهریمن همین مرداست ولباس خودرا در آورده وروی زمین می نشیند( حرفهای او را برای ربیع ترجمه کردند او بسیار بخندید) ، ایران بن رستم از دور اورا درودمیدهد (میگویدمابراین صدر ننشینیم که اونه پاکیزه صدری است) شرایط تعین میشود ربیع می گوید امسال باید از سیستان هزار نفرباجامی زرین واشیا قیمتی باید برای خلیفه بفرستم درعوض تازیان دست از کشتار بدارندو چون درمنطقه مار زیاد است شکار راسو نکنند ، ربیع از آنجا به سنارود رفت که دره ای بود بگفته ایرانیان ستورگاه رستم بود مردم پیکارکردند وربیع پیروز گشت ، سپس به زرنج برگشت، ربیع یکسال ونیم انجابود آنگاه با چهل هزار اسیر به نزد ابن عامر برگشت، ربیع سرزمین کش تا هند رادرنوردید بت بزرگی که چشمانش یاقوت درشت داشت درشهر داون غنیمت گرفت پس از گشودن غزنه وزابل به زرنج بازگشت ، سپس امیر بن احمریشکری را جانشین کرد خود به عراق برگشت.
آیاایرانیان باآغوش بازاسلام راپذیرفتند؟
کاظم مزینانی تا جستاری دیگربدرود*
ماخذ*
کامل ابن اثیرچاپ چهارم ج۴ص۱۶۶۰تا۱۶۶۲*
فتوح البلدان ۵۴۹ تا ۵۴۸*
تاریخ سیستان صفحه ۸۰تا۸۳*

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت:امشب
جشن چهارشنبه‌سوری 🌹
قبلا برایتان ازجشنهاییکه دراین ماه انجام میشد گفته ام آخرین جشنی که قبل ازنوروزانجام میشودجشن چهارشنبه سوری میباشد که ازسابقه دیرینه ای برخوردار میباشد🌹🌹🌹
جشن چهارشنبه سوری یکی ازکهن ترین جشنهای بجامانده ازدوران باستان میباشد که قدمت آن درمتون کهن بدرستی مشخص نیست همچنین درمتون مقدس اشاره مستقیمی به آن نشده اما رد پای آن رادربسیاری ازمنابع کهن میتوان یافت ، درتاریخ بخارا ، کهن ترین نشان آتش افروزی چهارشنبه سوری را میتوان یافت دراین متن ازاین آئین دیرپا باعنوان عادت قدیم یادشده است ، ابوبکر محمد بن جعفرنرشخی (۲۸۶تا۳۴۸هجری) درتاریخ بخارا آورده است (وچون امیرمنصوربن نوح به ملک بنشست اندرماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان: (فرمودتاسرای رادیگر بار عمارت کردندوهرچه هلاک وضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند آنگاه امیربه سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بودکه چون (شب سوری) چنانکه عادت قدیم است آتشی افروختند ، پاره ای ازآن بجست وبر سقف سرای درگرفت ودگرباره جمله سرای بسوخت)دراین جملات میتوان ردپای چهارشنبه سوری را در عبارات و جملاتی نظیرشب سوری وهنوزسال تمام نشده میتوان دریافت ، دومین متن کهنی که ردپای چهارشنبه‌سوری را درخوددارد داستان بهرام چوبینه با (پرموده) پسرپاوه شاه درشاهنامه است ، ذکرنام چهارشنبه وتوجه ویژه به این روز به جهت جشنی است که درچنین روزی توسط بهرام چوبینه صدهاسال قبل از شاهنامه برگذار شده است۰
درمیان پارسیان روزچهارشنبه گاه ، جشن وپای کوبی بوده واین روز رامبارک ومقدس میدانستند واین اندیشه درمیان تازیان جلوه ای عکس داشته وانهااین روز را رابدیمن ونحس ونامبارک می پنداشتند به همین علت دردوران حکومت بنی عباس درایران جشن چهارشنبه‌سوری به دلیل تعصب اعراب وبدیمن دانستن آن باخطر نابودی مواجعه شداما فرهنگ و درایت ایرانی به مدداین میراث کهن شتافته وآن را از خطر زوال نجات داد ، ایرانیان بااتش افروزی دراین روزوخواندن ترانه هایی بامضمون (زردی من ازتوسرخی توازمن)خطاب به آتش چنین استدلال کردندکه دراین جشن نحوست روزچهارشنبه وبدی هاو پلیدی هارادرآتش میریزیم تاازگزندآن هادرامان بمانیم ، باگذرزمان به جهت پاسداشت اندیشه ملی این جشن بصورت جدی لازم اجرا گردیدکه زردشتیان پیش قراولان این جشن هستند جشن چهارشنبه‌سوری درسه شنبه آخرسال یعنی شب چهارشنبه که مطابق تقویم کهن ایران باغروب خورشید آغاز وباطلوع خورشید جشن پایان مییافت ، درحال حاضر این جشن باقدرت ادامه داردگرچه چندسال است که باترقه ونارنجک قدری به انحراف رفته ولی امیداست که دگر باره بارقص وپایکوبی پریدن ازروی آتش چون پیشینیان درست اجراشود. 🍀
فرداشب آداب ورسم های این جشن را برایتان ارسال میکنم.🍀
کاظم مزینانی تا شبی دیگربدرود 🍀
برگرفته ازآئین هاورسم ها میرفتاح🍀
فرهنگ مردم علی میری🍀
گردهم آیی های ایرانیان باستان غیاث ابادی🍀
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
زمینه های جنگ چالداران قسمت ۳
حرکت صوفیان از اناتولی بسمت ایران بیشترین عاملی بود که توانست سنیان در بار عثمانی را نسبت به شیعیان بدبین نماید گفتیم نامه ها برجامانده از آن دو دوران خود گواه این مطلب میباشد مثلا در اولین نامه سلطان سلیم شاه اسماعیل راضحاک روزگار خوانده ودر نامه بدون تاریخ دیگری سلطان عثمانی شاه ایران را تهديد کرده که اگر دست از تعدی بر ندارد وروی نیاز(به قبله وکعبه آمال ما)نیاورد وراه ورسم امامیان را ترک نگوید روزگارش سیاه وسر تاجدارش (تاجداری) خواهد شد درمقابل این تهديد ها ظاهراً شاه اسماعیل دندان بر جگر نهاده وبا عبارت های نرمی به سلطان‌ سلیم یاد آور شد که ما تا کنون نسبت به خاندان عثمانی ارادت داشته ونسبت به قلمرو شما دست اندازی نداشته ایم ( منشأت فریدون بیگ ج۱ص۳۴۷و۸) البته سلطان جوان عثمانی هم ، چندان خام نبود که تحریکات شاه صفوی را که در برکناری پدر پیرش که به کمک سپاهیان ینی چری انجام داد یادش رفته باشد هنوز آشوب‌هایی را که (نورعلی نامی که به خلیفه روملو) معروف بود در ناحیه قره حصار و مطلیه همراه با تحریک مخالفان وبرادرش انجام شده بود همچنین در ذهنش باقی مانده بود که چطور در مساجد ها خطبه بنام شاه صفوی خواندند و سر دار صوفیان خان محمد استاجلو هنگامی که سپاهیان علاءالدین ذوالقدر را در هم شکست برای سلطان سلیم نامه تهديد آمیزی همراه با چادر وچاقچور فرستاد معذالک شاه صفوی برای مدتی نامه های باب عالی را بی جواب گذاشت تا هنگامی که نیرو به اندازه کافی تدارک دید به سلطان سلیم نامه نوشت که وعده ما در آوردگاه چالداران رویا رویی ما خواهد بود (به تاریخ اول رجب سال ۹۲۰ هجری) البته به گمان این جانب نوشته نامه از سوی شاه صفوی باید درست نباشد زیرا هنگامیکه سلطان سلیم به ایران حمله کرد اول دیار بکر را تصرف کرده سپس بسمت تبریز براه افتاد در آن هنگام شاه صفوی در آسیای میانه مشغول سر کوب ازبکان بود که یکسره با حملات مکرر باعث ناراحتی خراسانیان شده بودند در اینجا بود که پیک خان محمد استاجلو به او رسید وخبر تهاجم عثمانیان را داد .
موضوع با ذکر ماخذ ادامه دارد
کاظم مزینانی تا جستاری دیگر بدرود
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
حرکت صوفیان و ماجرای شاه قلی در آنا طولی.
خبر شکست ازبکان وکشته شدن شیبک خان موجی از شور و شوق دربین شیعیان و صوفیان طرفدار آنان و نگرانی در دربار عثمانی بپا کرد ، حرکت های شیعیان باعث بروز اختلاف بین دو دربار صفوی و عثمانی ایجاد کرد شیعیان آسیای صغير دست به شورش زده به دنبال رهبرشان ( شاه قلی) فرزند حسن خلیفه که از طرفداران پرو پا قرص شیخ حیدر بود براه افتادند ، آنان بعد از شنیدن شکست ازبکان دست به شورش زده بسیاری از ساکنان ناحیه تکه را به پیروی از تعالیم صوفیان فرا خواندند ، در آغاز سال ۹۱۷هجری بود که این خلیفه جسور به اتفاق صوفیان تکه ایلی وپانزده هزار سوار ، از افراد ایل خودش وگروه بزرگی از صوفیان دوناحیه منتشا وقرامان (قرامانیان)به قصد پیوستن به اردوی شاه اسماعیل بسمت مرز ایران حرکت کردند ، آنان بشوق رسیدن به مرشد کامل چنان به جوش وخروش آمده بودند که در مسیر دست به تاراج بعضی از شهر ها زده واز کشتن اهلی عثمانی که اعتراض می کردند ابائی نداشتند این تحرکات دربار عثمانی را به واکنش واداشت لذا بایزید دوم وزیر اعظم خود و خادم علی پاشا را با سپاهیان زیادی روانه سیواس کرد سپاهیان نرسیده به شهر قیصریه به عقب داران صوفیان که از اهالی تکه بودند برخورد کرده جنگ خونینی بین آنان در گرفت علی پاشا و شاه قلی و تعداد زیادی از دو طرف کشته شدند، و الباقی بطرف مرز ایران براه افتادند ، اینکه شاه اسماعیل از این حرکت صوفیان اطلاع داشته یانه به صراحت نمی توان اظهارنظر کرد ولی شواهد وقرائن نشان می‌دهد که بی اطلاع نبوده ولی بر حسب ظاهر برای اینکه (باب عالی) را راضی نگهدارد و از جنگ پرهیز نماید همینطور خود را در این مورد بی‌گناه نشان دهد تعدادی از افراد تکه ایلی را که در جریان شهر های مسیر دست به غارت زده بودند در تبریز کشت وبه بقیه آن افراد اجازه داد به لشگر صوفیان بپیوندند .
موضوع با ذکر ماخذ ادامه دارد
کاظم مزینانی تا جستاری دیگر بدرود
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
جشن سیزده نوروز *
همه ما درباره نحس بودن جشن سیزده چیزهایی شنیده‌ایم ، اما جالب آنکه با بررسی منابع کهن ایرانی اثری از نحس بودن سیزده مشاهده نمی‌شود. حتی وقتی به صورت ویژه درباره «سیزدهم فروردین» در منابع جستجو می‌کنیم ، اشاره به فرخندگی این روز شده است ، در آثار الباقیه بیرونی جدولی برای سعد یا نحس بودن روزها وجود دارد که در آن از سیزدهم فروردین با عنوان (سعد) یاد شده است.
این اشاره بسیار با اهمیت است و کاملا در تضاد با نحس بودن سیزده می‌باشد.
در گاهشماری ایرانی هر روزِ ماه یک نام ویژه دارد و نام روز سیزدهم ، (تیر) (تیشتر) است ، در گاهشماری باستانی ایران ، روز سیزدهم متعلق به تیر ، ایزد باران می‌باشد و این ایزد جایگاه والایی در آیین زردشتی دارد ، در یشت‌های اوستا بخشی هم مختص این ایزد است و تیشتر یشت نام دارد. در این یشت از نبرد (تیشتر ایزد باران) با (اپوش) دیو خشکسالی و پیروزی این ایزد بر او و نتایج حاصل از آن سخن به میان می‌آید از نکات در خور توجه در این یشت اشاره به تیراندازی آرش (بندهای ۶، ٧، ٣٧ و ٣٨) است و این قدیمی ترین منبعی است که در آن نام این قهرمان آمده است پس روز سیزدهم در فرهنگ ایرانی روز فرخنده‌ای محسوب می‌شود و در منابع مربوط به دوران باستان از روز سیزدهم به نیکی یاد شده است.
برخلاف عده ای که جشن سیزده را ازدوره قاجارمیدانند بابرسی های انجام شده سابقه چندهزارساله به این جشن می بخشد اول اینکه گستردگی این جشن بین تمامی اقوام ایرانی وتنوع آن دلیل محکمی برقدمت آن است دیگراینکه براساس کتیبه های باستانی و بابلی (اکدی) برمامعلوم استکه آئین های سال نو در سومر با نام (زگموگ)ودربابل بانام (اگیتو) برگذارمیشده که این جشنها دوازده روزطول میکشید ودرروزسیزدهم جشن را درآغوش طبیعت برگذار میکردند بااین حساب سابقه این جشن به چیزی حدود چهار هزارسال بر میگردد ، به هرحال امیدوارم دوستان وخانواده های محترمی که جهت برگذاری این جشن بزرگ به دامن طبیعت پناه برده تادمی بیاسایند درحفظ و پاکیزگی محیط کوشاباشند حداقل زباله های خودرا در طبیعت رهانکنند :
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود *
ماخذ:
ابوریحان بیرونی. آثارالباقیه عن قرون الخالیه ص۳۵۹*
تاريخ ادبیات ایران دکتراحمدتفضلی *
جشنها وآئین ها خانم میرفتاح قسمت
فروردین*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت امشب
وزیران ایرانی بزرگمهر حکیم
بزرگمهر حکیم بنا به روایت نویسندگان ایرانی وعرب وزیرلایق خسرواول (انوشیروان)که به مدت ۴۸سال برایران سلطنت کرد(۵۷۹تا۵۳۱م) بوده است : پند نامه بزرگمهر بختگان به پهلوی (ورزگمهر=وزیربزرگ)که بدست مارسیده منصوب به اوست بی تردید بزرگمهر حکیم یکی ازفاضل ترین مردمان و یکی ازبزرگترین متفکران آن زمان است که تاثیری عمیق بر فرهنگ ایرانی یونانی وایرانی هندی گذاشته است ، به گفته محققان وخاورشناسان بزرگمهر نام شخص به خصوصی نبوده است بلکه به عنوان یا پستی اطلاق میشده است وظاهرابزرگمهر یابوذرجمهر هم تصحیف عنوان بزرگ فرماندار بایستی باشد و این بزرگ فرماندار درزمان انوشیروان راپسر سوخرا (زرمهر)دانسته اند وچون سوخرا ملقب به بختگان بود ازاین جهت بزرگمهر رانیز پسر بختگان نوشته اند ، گویند که بزرگمهر نخست مربی هرمز پسر انوشیروان بود چون خسرو به دانایی او پی برد او را به مقام وزارت رسانید. وی مبتکر بازی تخته نرد است وکتاب کلیله ودمنه و شطرنج توسط اوازهندوستان به ایران آورده شد گویندهنگامی که بزرگمهر موفق به کشف بازی شطرنج گردید تخته نردرا إختراع کرد ، جالب است بدانید یکی ازبرتریهای فرهنگ وادبیات ایران آمیختگی آن به پند و اندرز وامثال وحکم است و شناخته ترین وکهن ترین وزیباترین مجموعه این اندرزها (پندنامک وزرگ مهر بختگان یا همان یادگارورزگ مهر)است که به اعتقاد مورخان بزرگمهرحکیم بنابه فرمان انوشیروان نگاشته تاوزیران و کارگزاران شاهنشاهان درهر دوره وزمان بخوانند و آئین خدمتگزاری به مردم رادریابند ، این پندنامک یایادگاربزرگمهردرطی قرنها بر بیشتر آثار ادیبان تاثیرگذاربودچنانکه درآثار بزرگی مثل اخلاق ناصری . قابوسنامه . گلستان وبوستان بخوبی دیده میشود ، حتی حماسه سرای بزرگ ونامی حکیم توس برخی از معانی پندنامه رادر(هفت بزم )شاهنامه خوداورده است:
همچنین بخش بزرگی ازکتاب جاویدان خردکه (احمد ابن مسکویه)انرا تالیف کرده ونمونه هایی ازافکاربزرگان دردوران باستان است مربوط به سخنان بزرگمهر حکیم است
گرچه درمورد این مردبزرگ بسیارباید گفت وبه اوافتخاربایدکرد ولی به همین مقدار بسنده میکنیم که پندنامه بزرگمهر تاثیر شگرفی برادبیات پارسی وعربی گذاشته است همچنین او رامیتوان یک طبیب حاذق ویک ستاره شناس بحساب اورد درمرگ اوحرف حدیث بسیاری گفته میشوداینکه اورابجرم طرفداری ازمزدکیان گردن زدندیااینکه به مسیحیت گرویده یابه مرگ طبیعی ازدنیارفته برما معلوم نیست گویا مرگ اودرمروبوده است :
کاظم مزینانی تا جستاری دیگربدرود
بن مایه:
مروج الذهب: مسعودی ص۲۶۲-۲۶۴
فرهنگ ایرانی پیش ازاسلام دکترمحمد محمدی ملایری ص ۳۳۴- ۳۳۴
ایران درزمان ساسانیان یاسمی ص۷۶
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت:امشب
سالروز بتوپ بستن حرم امام رضا (ع)توسط روسیه.
کشورایران درطول عمرپرحادثه اش ازدو کشور ضربات زیادی خورده( ۱ )روسیه این خرس سفید که مقدارزیادی ازخاک کشورمان را متصرف شد (۲)انگلستان ، این روباه پیر که هر زمان دستش رسید برای ماقبائی دوخت که جزءنکبت چیز دیگری برای مابه ارمغان نیاورد.
عصر روزدهم فروردین سال (۱۲۹۱)شمسی(۱۱۲) سال پیش‌ با شلیک توپ به حرم رضوی حرمت این مکان مقدس وقلب مؤمنین شکسه شد .
سرزمین آشفته و روزگار تیره و تار پس از استبداد محمدعلی‌شاه از یک سو و تیر و تفنگ و چکمه روسیه از سوی دیگر شادمانی عید نوروز را بکام مردم تلخ کرد ، پس از به توپ بستن مجلس (دوم تیر ۱۲۸۷) مشروطه‌ از هم گسیخته و ملت پریشان وناامید ، محمد علی شاه به روسیه گریخته اکنون سودای بازگشت به اتکای قوای روس را در سر دارد ، کنسول‌های روس به حمایت از او فعالیت می کنند ، در هر گوشه و کناری گروهی علم حمایت از شاهِ مخلوع را بر می‌دارند ، مشهد هم چنین است ، در روزهای پیش از نوروز ۱۲۹۱ (دی‌ماه ۱۲۹۰) قشون روس ، پس از حمایت مردم مشهد و ( تبریز) از پایداری مجلس در برابر اولتیماتوم‌های روسیه مبنی بر خروج مورگان شوستر آمریکایی ، به مشهد لشکر کشیده‌بودند ، نظامیان روس از بالاخیابان به کوچه‌ چهارباغ و تلگراف‌خانه رفتند و از آنجا به ارگ وارد میشوند (نام محله ای که امروزبه همین نام و به خیابان امام خمینی معروف است) در ارگ و خانه‌های اطرافش اقامت می‌کنند ، کنسول روس مدعی است که این نظامیان برای حفظ اتباع روسیه در مشهد گرد آمدند اما دنبال بهانه‌ای بودند تا زهر چشمی از مردم مشهد بگیرند ، روس‌ها با تحریک دو نفر ازضدمشروطه‌های مشهد آرام‌آرام زمینه‌ چینی می‌کردند ، فعالیت (یوسف‌خان هراتی و طالب الحق) اوضاع مشهد را آشفته می‌کند ، چندان که از والی خراسان هم کاری برنمی‌آمد ، در این روزها اوباش در شهر مشغول‌اند و بازاریان و کاسبان جرات بازکردن دکان‌های خود را ندارند ، هر شب جایی غارت می‌شود واز متمولان شهر بزور اخاذی می‌کنند ، روسها بدنبال زهر چشم گرفتند بودند ، در نوروز ۱۲۹۱، قتل رییس کمیسری نوغان وسرقت از محل کار یکی از رعایای روس بهانه بدست روس‌ها می‌دهد ، نیروهای خودسر درصحن حرم بریز بپاش وقانون وضع میکنند دیگر کار از دست مسئولان خارج شده شهر آشفته‌تر می‌شود ، والی شهر استعفا می‌دهد و قوای روس مردم را تهدید می‌کنند که اگر اشرار متفرق نشوند و خود را خلع سلاح نکنند ، آنها را مجازات خواهندکرد ، از طرفی نیروهای خودسر مردم را به حضور و تحصن در حرم و مسجد هم تشویق می‌کردند ، ناگهان آن می‌شود که نباید بشود ، توپ‌هادر بالاخیابان و پایین‌خیابان و باغ سفارت مستقر می‌شوند (این باغ سفارت روسیه بودکه بعداین واقعه به باغ خونی مشهورگشت ودر خیابان عنصری فعلی میباشد)درختی که روسها نشانده به بار می نشیندهمه چیز آماده برای غارت اموال آستانه میباشد ۲ساعت به غروب مانده غرش توپها و مسلسلها بصدا در میاید و مجموعه حرم کوبیده میشودازطرف پشت بام های مسجد گوهرشاد وحرم توسط نیروها خودسر جواب باشلیک تفنگ داده ولی هنوزنیم ساعتی نگذشته نیروها متفرق وروسهاواردحرم میشوند عده بقول صاحب منتخب التواریخ کشته وزخمی ومرتضی قلی خان متولی باشی آستانقدس پارچه سفیدی به علامت تسلیم بالا میبرد(چندی بعد یوسف هراتی دستگیر و اعدام میشود ، طالب الحق در اطراف کرمانشاه کشته می شود) روسهامردم رامتفرق وسلاحها راضبط وکلیه اشیاء آستانه را غارت می‌کنند ، باپیگری بزرگان شهر و صحبت مقداری ازاشیاء برگرداننده وازمتولی باشی بزور اقرار میگیرند که همه اموال پس داده شده .
این بود خلاصه واقعه بتوپ بستن حرم حضرت رضا و ظلم همسایه شمالی که حدود دو قرن استکه نسبت بما لطف دارند*
کاظم مزینانی تا شبی دیگربدورد*
ماخذ.
سالشماروقایع مشهدصفحه۲۳۰محمدتقی مدرس *
منتخب التواریخ *
انقلاب طوس ص۶۵*
وقایع مسجد گوهرشاد ق۶ دکتر محسن مدیر شانه چی*
ایران بین دو انقلاب آبراهاميان ص ۹۹*
حرم رضوی به روایت تاریخ عالم زاده*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
موسیقی در ایران از هزاره های دور قسمت دوم .
درقسمت قبل گفتیم اوج وشکوفایی موسیقی ایرانی در دوره ساسانی بخصوص در زمانداری خسروپرویز بوده است ، با آمدن تازیان به‌ ایران برای مدت کوتاهی موسیقی دچار فترت گردید ، دیگر از آن نواهای شورانگیز خسروانی خبری نبود مردم هنوز خاطره لحن های‌ سی گانه باربد را درخاطره ها داشتند این نواها رفته رفته ازیاد رفت دیگر از اهنگ سبز در سبز ، سیاوشان ، شادور، گنج سوخته، گنج گاو، چکاوک، سروستان، جامه داران ،نوروز و نوروز بزرگ خبری نبود .
همچنین اعراب قبل از اسلام ازآواز بدون آهنک لذت می بردند ، سپس درصحرا گردی ها همراه با کاروان شتر آواز (هدی)و آهنگ تک نوازی سازهای ساده ابتدائی مانند نی ساربانی ، دف ،،مزمار ودایره وهمگام با اسب سواری بنام (غناءالرکبان) می خواندند رفته رفته درتماس بادنیای متمدن ایران وروم ورسوم دربار های ایرانی بخصوص در دوره عباسیان پی به موسیقی شگرف ایرانی برده آنرا پذیرفتند ، درتاریخ آمده استکه هنگامی عبدالله بن زبیرتعدادی کارگرایرانی را جهت تعمیر خانه خدا بکارگرفته بود اینان باخودطبق عادات نواهای موسیقی بدون اهنگ را زمزمه می‌کردند شخصی بنام سعید بن مسجع این نوا هاراشنید بشوق یادگیری به دیار فارس صفرکرده پس از یادگیری این هنر رابه جوانان حجازمنتقل می‌نمايد ، این نوا هادر دوره بعد توسط ابراهیم موصلی اهل(بهبهان) واسحاق موصلی به دربار اموی وسپس به دربار عباسی راه یافت یک باردیگر ایرانیان که ازمبارزه مسلحانه برعليه اعراب نتيجه ای نگرفته بودند با مغلوب کردن فرهنگ جاهلی اعراب برتری خودشانرا دراین زمینه به جاهلیت اعراب تحمیل کردند.
مطلب ادامه دارد*
کاظم مزینانی تامطلبی دیگربدرود *
ماخذ*
شماره ۵مجله کاوه استادعباس اقبال*
تاریخ ادبیات ایران جلاالدین همایی ص۱۷۴
اطلاعات جامع موسیقی بهرام نفری ص۲۶
تاریخ اجتماعی ایران رواندی ج ۷ص۱۴۷
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب *
ششم فروردین زایش زرتشت پیامبر *
به گواه تاریخ ، زرتشت ومراحل اولیه آئین این پیامبر ایرانی درهاله ای ازغبار زمان فرورفته وبیشتر برمبنای حدس وگمان استوار است تا تاریخ ، این پیامبر اولین کسی بودکه آئین یکتا پرستی رادر ایران به وجودآورد و در دوره پیش از تاریخ ثبت شده که مااطلاع چندانی ازاو نداریم پژوهندگان وجود زرتشت را درسده هیجده تا ششم قبل ازمیلاد در منطقه ای درشمال غرب (احتملا در اطراف دریاچه چی چست ارومیه فعلی وجمعی دیگر درباختر ، بلخ ) ذکرکرده اند که البته دلیلی برای اثبات این موضوع وجود ندارد چون درجاهای دیگری از او اسم برده شده ، او از جوانی متوجه ناهنجاری هایی دینی حاکم برجامعه میشود که شادخواری وباده گستری وکشتار گاو جهت قربانی وغیب گویی ساحران وکاهنان(میترائیسم) که جامعه آنروز رابه تباهی کشیده آشنا میشود ۲۰سال بیشترنداشت که ترک کاشانه وبه موعظه درجامعه پرداخت ده سال بعد ازطرف اهورامزدا به پیامبری برگزیده شدزحمت هاکشید تا به دربار گشتاسب درخاورایران راه یافت و توانست پشتوانه قدرتمندی پیدانماید، بدینسان دین زرتشت بریهندشت ایران استیلا یافت : زندگی اوآمیخته باافسانه وملحقات دلپذیری آراسته گردید : پدراو پورشسپ ومادرش دغدو وهمسرش هووی نام داشتند به گفته اغلب پژوهشگران گفته ها وآموزه های دینی اوبه نام (گات ها ) متعلق به اوست .
در دوره اشکانیان یک بار بلاش اول سعی کرد به کتاب اوستا سروسامانی بدهد که بزرگان درباری به این موضوع توجهی نکردند.
ولی در دوره ساسانیان کتاب اوستا جمع آوری و آمیزه های دینی زرتشت دچار بازنگری شد .
میتوان گفت زرتشت اولین کسی است که یکتا پرستی رادر جهان معرفی کرد ودربرابر اهورامزدا اهریمن را نمادکفر وتباهی وفساد دانست اساس دین او برمبنای تفکر شرقی ایرانی استوار گردیده وسه اصل گفتارنیک ، پندارنیک وکردارنیک زیر بنای کلی دین او محسوب میشود داستان مرگ اورااینطورنوشته انددرهنگامی که دربلخ زندگی میکرد به دلیل خارج شدن گشتاسب وپسرش اسفندیار ازبلخ (ارجاسب) فرمانروای تورانی که دشمن ایرانیان است از فرصت استفاده نموده به بلخ حمله میکندباهمه دلاوری وازجان گذشتگی ایرانیان شهرسقوط میکند زرتشت که به همراه عده ای ازپیروانش در آتشکده بلخ مشغول عبادت بوددرسن۷۷سالگی بقتل میرسد زردشتیان آنروز را خورایزد نام نهادند.*
کاظم مزینانی تامطلبی دیگربدرود *
ماخذ*
تاریخ ادبیات ایران :پان ریپکاص۱۱تا۱۴*
تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام : دکتراحمدتفضلی :قسمت ادبیات اوستایی *
بانو دکتر ژاله اموزگار*
مقدمه ای بر دین ایران باستان ،
ویلیام و مالاندرا*
زرتشت پیامبر سرزمین جاویدزهرا
رهبرنیا*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت:امشب
نوروز در دربار شاهان ق۴
درقسمت قبل از دربار پادشاهان تاروز سوم را گفتیم ، در روزچهارم فروردین اعضای خاندان سلطنت ، رجال مهم کشور و فرماندهان ارتش بار می یافتند و فرزندان محارم ومشاوران در روز پنجم وششم نوروز شرفیاب میشدند .
درشیوه برگزاری وآغاز جشن نوروز در دوره باستان حکیم عمر خیام در (نوروز نامه )چنین آورده است که(آئین ملوک عجم از گاه کیخسرو تا به روزگار یزدگرد شهریار که اخر ملوک عجم بود چنان بوده است که روز نخست نوروز کس از مردمان بیگانه ، موبد موبدان پیش ملک آمدی باجام زرین پر می و انگشتری و درمی ودیناری خسروانی ویک دسته خوید سبز رسته (سبزه) وشمشیری و تیر وکمان و دوات وقلم و اسپی وبازی(پرنده)وغلامی خوب روی وستایش نمودی ونیایش کردی او را به زبان پارسی به عبارت ایشان ، چون موبد موبدان از آخرین پرداختی پس بزرگان دولت درآمدندی وخدمت ها پیش آوردندی) (ابوریحان در کتاب التفهیم)به جنبه ی دینی نوروز اشاره میکند در ششم فروردین جشن زایش آشو زرتشت اشاره میکند وانرا نوروزبزرگ می‌نامند) عید دیدنی از روز اول تاروز دوازدهم ادامه داشت وکوچکترها به دیدن بزرگتر می رفتند وهدیه می گرفتند واین سنت نیک همچنان ادامه دارد.
جشن نوروز در بدخشان با نام(شگون بهار)در تاجیکستان کنار رود پنج (شغنان) با نام جشن بالا رفتن درفش در مزارشریف کنونی(آریانای باستان) و در نزدیکی بلخ همراه با برافراشتن درفشی بر گرفته از درفش کاویانی ایران برگزار می شود.
فرداشب به آئین بر افراشتن درفش کاویانی می پردازیم.*
ادامه دارد*
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود *
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت امشب
نوروز باستانی ق۲
یکی از دلایل پایداری نوروزدرمیان آداب ایرانیان را می توان نگرش همه جانبه آداب اجرایی جشن به مطالبات اندیشه های ایرانی بیان کرد، شور وهیجان خاص نوروز وحال وهوای نو شدن از دوران های دور ، پیش از پایان سال آغاز شده وچند روزی پس از سال جدید ادامه دارد از جمله کسانی که دراین مورد مطالب کاملی نوشتند (ابوعثمان جاحظ درکتاب المحاسن والاضداد) ثعالبی درکتاب(غرراخبارملوک الفرس وسیرهم) (کریستن سن)ایرانشناس دانمارکی ، خوارزمی ، حمزه اصفهانی ، ابوریحان بیرونی وفردوسی دراین مورد مفصل صحبت کرده اند.
جشن نوروز درادبیات پارسی با جمشید شاه پیشدادی پیوند خرده ازجمله فردوسی درشاهنامه چنین بیان کرده چون جمشید از کارهای کشور وساماندهی بیاسود بر تخت کیانی نشست همه بزرگان کشوری ولشگری به گرد اوجمع شدند و بر اوگوهر افشاندند جمشید آن روز را نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود نوروز نامید وجشن بر پا کرد( البته انروز جمشید تاج گذاری کرده).
کریستن سن با جمع آوری اسطوره نوروز اینطور بیان میکند(جم)به دیوان فرمانداد برای اوتختی بسازند سپس دیوان تخت با جم را دریک روز از دماوند به بابل بردند مردم از دیدن پادشاهشان بر روی تخت درمیان آسمان که‌ مانند خورشید می درخشید به شگفتی ماندند آن وقت تصور کردند که دریک زمان دو خورشید درآسمان است ، بعد از فرود مردمان گرد تخت او جمع شدند چون این روز اول فروردین بود این روز را نوروز وپنج روز بعد را جشن گرفتند پس از آن واژه (شید)یعنی تابناک را به جم افزودند ونام این پادشاه جمشید گردید.
ادامه دارد*
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود *
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

عرض ادب به پیشگاه سروران گلم
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
سرگذشت کتاب اوستا ونقل آن به خط اوستایی : ق ۵
کتاب اوستا تامدتها اساساً سینه به سینه حفظ می شد برما معلوم نیست شاید در دوره بلاش اول یا در اوایل دولت ساسانی کوشش شد که آنرا به خطی از نوع خطوط مشتق از آرامی متداول در ایران مانند خط پهلوی بنويسند .
قبلا گفتیم جمع آوری اوستا بدستور شاهان در زمان های گوناگون منظور گرد آوری روایات سینه به سینه بوده است ، در رساله شگفتی های سیستان(بند۱۱) امده است که نسک های اوستا درمیان دودمان های نیکان(زردشتیان ) پیوسته بر جای ماند ، پس از اسکندر ، این نسک هانزد بانوان بود و یکی از آن را ، به نام بَغ نَسک ، جوانی سیستانی به خاطر سپرد وبدین گونه( کتاب دینی) به سیستان بازگشت ، جزء در سیستان در جاهای دیگر آن را در سینه نسپردند (مسعودی در مروج الذهب)نیز به سنت حفظ سینه به‌ سینه اوستا در سیستان اشاره کرده است ، حتی پس از اینکه اوستا به کتابت در امد مؤبدان نیز آنرا از حفظ می خواندند ، در کتاب های پهلوی مکرراً به موبدانی اشاره شده که همه اوستا وترجمه و تفسیر(زند)را از حفظ داشته اند.
از اوستا نسخه های خطی متعدد دردست است ، اما هیج يک از آن ها به تنهایی متن کامل اوستا را در برندارد ، بعضی از نسخه های اوستا همراه با ترجمه پهلوی است و ترجمه پهلوی زیر هر سطر متن اوستایی نوشته شده است ، قدیمی ترین نسخه اوستایی موجود درکتابخانه دانشگاه کپنهاک است ، اوستای مکتوب زمان ساسانی به صورت سه کتاب بزرگ تدوين شده بودکه هریک شامل هفت بخش بزرگ یابه اصطلاح پهلوی نُسک بود و هر یک از نشَک هانیز به فصل ها و اجزا کوچک تری تقسیم می شود نام سه کتاب بزرگ و ۲۱نسک اوستای زمان ساسانی به زبان پهلوی با خلاصه ای از مطالب آن ها به این زبان در کتاب هشتم دینکرد نوشته شده است از نوشته های دینکرد چنین بر می آید که در زمان تدوين این کتاب (قرن سوم هجری) گاه متن اصلی اوستایی وگاه اصل وترجمه پهلوی بعضی از نسک ها از میان رفته بوده است نام سه کتاب بزرگ اوستا به زبان پهلوی چنین است : گاهانیگ ، هادَگ مانُسریگ ، ودادیگ : این سه کتاب به ترتیب مشتمل بر گاهان وتفاسیر آن دومین مشتمل بر ادعیه واذکاری بوده که در مراسم دینی خوانده می‌شد وسومبن مشتمل برمتون فقهی بوده است ، این سه کتاب ترجمه وتفسیر زند بوده که شرح آن از حوصله جمع خارج است.
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود
ماخذ
تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام : دکتر احمد تفضلی وبانو ژاله آموزگار
تاریخ طبری ص ۶۷۶
تجارب الامم ج۱ص۳۰
شگفتی های سیستان بند۱۱
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
سر گذشت کتاب اوستا ونقل آن به خط اوستایی : ق ۴
همه اوستا ازنظر زبان یک دست نیست ، بعضی قسمت ها دارای سبکی کهنه تر واز نظر دستوری دارای زبانی است که با قواعد دستوری صحیح اوستا بیشتر مطابقت دارد ، در برخی بخش ها قواعد دستوری چندان مراعات نشده است ، علت تفاوت زبانی میان متون اوستایی را می توان به دو عامل نسبت داد یکی اینکه قدمت بعضی از آثار بیشتر از دسته دیگر است ودیگر اینکه شاید اختلاف لهجه میان این دو دسته آثار وجود داشته است .
اوستایی که اکنون در دست است ، تنها یک چهارم کتابی است که در دوره ساسانیان وجود داسته است ، چنین نظری مبتنی برمقایسه ای است‌ میان خلاصه ای از اوستای ساسانی به پهلوی که در کتاب هشتم دینکرد امده با آنچه اکنون موجود است ، اوستای موجود شامل متونی آست که خصوصاً در مراسم دینی وعبادی از آنها استفاده می شود وآن را به پنج بخش تقسیم می‌کنند : یَسن ها ، ویسپَرَد ، وَندیداد ، یَشت ها و خُرده اوستا .
از سوی دیگر ، متون اوستایی را بر اساس ویژگی هاوقدمت زبانی می توان به دو دسته تقسیم کرد ۱ متون گاهانی ۲ متون اوستایی متاخر که ادامه این دو مقوله از حوصله جمع خارج است .
انچه که از روایات برمی آید همان طور که عرض کردم تاقرن سوم میلادی اما معلوم نیست منظور کدام نوشته هاست این احتمال وجود دارد که نوشته هایی که درببن النهرين از دیرباز بوده به نام زرتشت معروف بوده نه نوشته های خود زرتشت (باسیلیوس) در حدود(۳۷۷م)گفته است مغان کتاب نداشته اند ، بلکه پسران از پدران خود تعلیم می گرفتند ، بنابراین هیج سندی در دست نیست که برما روشن سازد که کتاب اوستا پيش از آن که به خط کنونی درآید به چه خطی مکتوب بوده است ، اهمیت سنت شفاهی حفظ آثار دینی به صورت سینه به سینه درایران دلالت براین کتاب اوستا بیشتر بدین شکل حفظ می شده است چنانکه در نامه(تنسر)نیز آمده است که پس از اسکندر فقط یک سوم اوستا در حافظه مردم مانده حتی از نوشته های پهلوی ، عربی وفارسی چنین استنباط می‌شودکه نسخه های اوستا کم بوده است ، بنا بر اقوال فقط دونسخه یکی در دزِنبشت ودیگری در خزانه شاهی نگهداری می شده است ، که البته این احتمال هست که در زمانهایی (از جمله در زمان بلاش اول اشکانی ) کوشش برای کتابت آن شده باشد.
ادامه دارد.
کاظم مزینانی تاشبی دیگر بدرود.
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت:امشب
سرگذشت اوستا ونقل آن به خط اوستایی به روایت دکتر احمد تفضّلی ودکتر ژاله آموزگار .
بنابه روایتی که دربعضی از کتاب های پهلوی آمده‌ است ، گشتاسب کتاب اوستارا همراه با تفسیر آن(زَند)بر روی پوست گاو یا برالواح زرین نوشت وانرا درگنج خانه شاهی یا خزانه آتشکده سمرقند نهاد ، روایت دیگری که احتمالا باز تاب نظر جمعی از روحانیان زرتشتی جنوب ایران است ، درکتاب چهارم دینکرد آمده است ، بر طبق آن دارا پسر دارا(یعنی داریوش سوم ۳۳۶تا۳۳۰ ق م) دستور داد که همه اوستا وزند را در دونسخه، یکی در خزانه شاهی ودیگری در(دِزِنبشت) نگاه دارند ، در روایتی دیگر از دینکر آمده است که به دستور گشتاسب تعلیمات زرتشت به کتابت درآمد ونسخه اصلی آن را درگنج شاهی نهادند و رونویسی هایی از آن پخش گردید پس از آن نسخه ای را به(دزِنبشت) فرستادند با بر آمدن اسکندر نسخه ای که در(دِزنبشت) بود به دست آنان افتاد و انرا به زبان یونانی ترجمه کردند.
بلاش پادشاه اشکانی حدود(۸۰تا۷۶ م) فرمانی به سرتاسر حکمرانی اش فرستاد که انچه از اوستا وزند به صورت مکتوب یا شفاهی از گزند روزگار در امان مانده بود نگاهدارند ، بعد ها اردشیر بابکان(۲۲۶تا۲۴۱م)به راهنمایی توسر(تنسر)موبد بزرگ همه انچه که درنزد مردم پراکنده بود به دربار خواست ، انچه معتبر بود پذیرفت وبقیه را کنار گذاشت ، بعد از آن شاپور پسر اردشیر (۲۴۱تا۲۷۲شاپور اول) کتاب هایی را که دراصل منشعب از دین یعنی(کتاب اوستا) بودند یعنی کتاب های مربوط به پزشکی ، ستاره شناسی ، حرکت زمان مکان ، جوهر آفرینش ، کون فساد ، تغیر عرض ، منطق ودیگر صنایع و فنون در هندوستان و روم ودیگر سرزمینها پراکنده بودند گرد آوری کرد وآن ها را با دین(مطالب کتاب اوستا )تطبیق داد به دستور او نسخه ای از هرچه درست بود به گنج شاهی سپرده شد.
ادامه دارد*
کاظم مزینانی تاشبی دیگربدرود *
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت: امشب
مراسم چهار شنبه سوری*
ماه اسفندبه دلیل جشنهایی که به نوروزختم میشودازجایگاه خاصی برخوردار میباشد . چندروز به جشنهای چهارشنبه سوری مانده مردم طی یک حرکت سنتی شروع به پاکسازی و نظافت(خانه تکانی) محیط خودشان میکنند آنگاه آئینه وکوزه نوتهیه اسپندو آجیل هفت مغز خریداری نموده بافرارسیدن شب چهارشنبه سوری مردم برفراز بامهاو سایر بلندیها آتش می افروزند تاازدورآتش دیده شود ، درگذرگاها سه کوپه آتش به نشانه سه پندبزرگ زرتشت ، پندارنیک ، کردار نیک ، گفتارنیک می افروزند یابنشانی و یمن هفت امشاسپند ، هرمزد، وهومن ، اردیبهشت ، شهریور ، سپندارمذ ، خورداد ، امرداد ، هفت کوپه آتش در معابرمی افروزند ، درابتدای مراسم دختران که تجلی آناهید(الهه زایش وباروری وآب) هستند به خواستگاه این ایزد بانو (چشمه) رفته کوزه ها را از آب پرکرده به محل برگذاری جشن میاورند ، حضورآب درکنار آتش که هردومظهرپاکی هستند مکمل یک جشن باستانی وجزئی ازآئین بشمار میرفته ، آنگاه دختران کوزه هارادرکنار آتش می شکستند وبدینوسیله سالی پربارش ازیزدان طلب مینمودندسپس درکنار آتش ایستاده باخواندن سرودهای مقدس لحظاتی به نیایش میپرداختند انگاه درکنار آتش به جشن وپایکوبی مشغول ویکان یکان ازروی آتش میپریدند این عبارت رازمزمه میکردند (زردی من ازتوسرخی تواز من) بعداز مراسم پرش ازروی آتش جوانان صورت خودرا پوشانده کاسه وملاقه بدست درب خانه هامیرفتند با زدن ملاقه یاکاسه به صاحب خانه می فهماندن که پشت درکسی هست صاحب خانه بااعتقاد به اینکه این فروهر رفتگان اوست از آجیل هفت مغز مشتی درکاسه یاملاقه آن میریخت ، به این رسم ملاقه زنی میگفتند فلسفه آن این بودکه بابخشش صاحب خانه آرزوی خیرو برکت برای همگان میکرد ، ازدیگرجشن های چهارشنبه‌سوری میتوان به رسم های دیگر اشاره کرد ، فال گوش ایستادن ، ریختن آب دباغ خانه درچهارطرف منزل جهت دفع بلا ، تخم مرغ شکستن جهت دفع چشم زخم ، شال اندازی ، گره گشایی از بخت دختران بابستن قفل به گردن یابه گوشه ای ازچادر آنان ، گردوشکستن ، نشستن بر خروی چرخ کوزه گری ، نوشتن آرزو و به آب سپردن ، فریادزدن درچاه آب ، کمک خواستن از چهارشنبه خاتون ، رنگ کردن قسمتی ازخانه با رنگ های زردوآبی وپختن آش مخصوص چهار شنبه ‌سوری ، یکی دیگرازاین مراسم ریختن آب درکوزه کهنه وانداختن آن ازبالای بام در کوچه اعتقادبراین بودکه فروهرازکوزه نوبازدید میکنند ، درزمان ساسانیان بجای آب چندسکه داخل کوزه انداخته وانرا از بام پرتاب میکردنندواشخاصی که احتیاج داشتندسکه هارابرمیداشتندباورشان این بوداینکارموجب خیروبرکت میشوداین بود مراسمی که درگذشته ایرانیان درشب چهارشنبه سوری انجام میدادند.
اگرعمری باقی بودفرداشب درخدمت عزیزان هستم بارسم هایی ازچهارشنبه سوری دردیگر کشورها*
کاظم مزینانی تامطلبی دیگربدرود *
کیش زرتشتی ، مری بویس ج۱*
برگرفته ازکتاب جشنهاوآئینها*
برگرفته ازآداب ومعتقدات زمستان انجوی شیرازی*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
میر نوروزی درست است ، یاحاجی فیروز؟
نوروز باتمام کرشمه هایش کم کم از راه میرسد ، فرهنگ غنی ایرانی سرشار ازتنوع رسم ها ، آوها و حکایات میباشد ، که میرنوروزی وحاجی فیروز جزئی ازاین فرهنگ میباشند که به استقبال جشن باشکوه نوروز باستانی می‌ آید ، بسیاری از پژوهشگران براین باورند که شخصیت حاجی فیروز درتهران قدیم دردوره قاجارها شکل گرفته که سبک لباسش قدیمی وظاهرا خانه بدوش با دایره زنگی دردست درحالی که صورت خودش راسیاه کرده وتمام ناراحتی جامعه را در زیر این رنگ پنهان باخواندن شعر مخصوص ارباب خودم (سمبلی بلیکم) سعی درشادکردن جامعه وبشارت به شادی همگانی جشن نوروز باستانی رادارد که این حاجی فیروزهم از قهر متعصبین بی نصیب نماند چند سالی میشودکه خیلی کمرنگ شده است ، امامیرنوروزی جایگاهی درفرهنگ ادبی مادارد ، دربسیاری ازمتون ازمیرنوروزی نام برده شده است ، میرنوروزی درفرهنگ پیش ازاسلام ازجایگاه ویژه ای برخورداربوده است ، او در فرهنگ کهن ما شخص مضحک و مسخره ای است که جهت تمددخاطرشاه ودرباریان درایام نوروزبه سلطنت میرسدالبته بصورت نمادین که پنج روز حکومت میکردوحتی عزل ونصب هم انجام میداد وباعث شادی درباریان وشاه رافراهم میکرد ، فلسفه آن این بود که فنا بودن قدرت و دنیا راگوشزدمیکرد ، همچنین دربسیاری ازنواحی جوان خوش سیمائی رالباس فاخرپوشانده اوراسوار اسب یا الاغ کرده مرد فربه که لباس سرخ پوشانده صورت اوراسیاه کرده درپشت مردجوان سایبانی در دست براه میافتد ، میرنوروزی که چندجوان باچوب هایکه سر آنها جمجمه حیوانات است گارد او را تشکیل داده از اوحفاظت میکنند میر درحالیکه بادست خودراباد میزند با یک باز شکاری بردست یاشانه نماد شاهی رادارد که ازجنگ پیروز برگشته است ، میر با سربازانش درروستاها وشهر میگرددبه درب خانه دولتمردان که میرسد سبدی را که طنابی به آن وصل است بداخل خانه می اندازد وصاحب خانه هدیه ای که اغلب خوراکی میباشد درسبد می گذارد ، خانه هایی که دختر دم بخت دارند با نزدیک شدن میرنوروزی چهارقدی به سردخترگره میزنند وقتیکه کاروان میر جلوخانه میرسد مادر پسرنابالغی را ازکاروان بداخل برده تاگره رابازکند به امیدی که بخت دختر باز شود ، در دوره بنی امیه عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی این نمایش را توهین بخود دانسته آنرا ممنوع کردند ، این رسم کم بیش در فرهنگ ایرانی ماندگار شد تااینکه دردوره قاجار بشکل حاجی فیروز سر ازقرون وعصار در آورد*
کاظم مزینانی تا مطلبی دیگر بدرود *
ماخذ*
نیرنگستان صادق هدایت*
فرهنگ مردم سیدعلی پیرنیا*
رسم هاوآئینها منصوره میرفتاح*
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
حرکت صوفیان اناطولی بسمت ایران ۲
حرکت صوفیان بیشتر از روی احساس صورت گرفت باعث گردید ضربات جبران ناپزیری به شیعیان وارد شود از آن جمله در طی این فاصله سلیم فرزند کوچک بایزید دوم بر تخت نشست او سلیم پاشا نخست وزیر را مامور کرد که سر تاسر اناتولی هر کس از شیعیان که با گروه تکه ایلی وشاه قلی کوچکترین ارتباطی دارد به شدید ترین وجهی مجازات شود او حتی به کسانیکه گرایش به شیعه گری داشتند داغ زده تا زین پی شناخته شده واز یک دیگر تمیز داده شوند ( ص ۱۹۶ تا ۸ تاریخ امپراتوری عثمانی ، عبدالرحمان شرف) کشتار شیعیان اناتولی که به گفته ملا ادریس بدلیسی منجر به کشتار بیش از ۴۰هزارتن گردید (سلیم نامه)این کشتار یکی از سیاه ترین وکثیف ترین کارهایی است که فرقه ای مذهبی بر علیه فرقه دیگر همان مذهب انجام داد ، این اولین حرکت سلطان سلیم بود که می خواست ریشه حرکت آزادی خواهی شیعیان را در آناتولی بخشکاند حرکت بعدی او سرکوب کوچ نشین های ایلی شیعیان بود که منافع عثمانی را تحدید میکرد زیرا این قبایل هر کدام سر زمینی داشتند که همانند کشور کوچکی خود مختار که در ازای آن هرسال وجهی به عنوان مالیات به دولت می پرداختند ، به اشاره سلیم علمای اهل تسنن در استانبول گرد آمده پس از شور وبررسی حکمی تحت عنوان حکم علمای شیعه کفر است و جهاد با این کفتر ضرورت دارد(سلیم نامه ص۶۷) این حکم دست دولت عثمانی را باز گذاشته تا بتوانند به شکلی قبایل شیعه را سر کوب کنند ، حرکت بعدی سلیم قطع ارتباط دولت صفوی با این قبایل بود لذا از سمت غرب سپر انسانی از قبایل کرد های متعصب سنی به وجود آورد ابتدا در سمت مغرب از این کردان که دل خوشی از صوفیان تند رو صفوی نداشتند گروهی به رهبری مولا ابوالفضل پسر ادریس بدلیسی به نمایندگی از طرف همه سنیان در این امر کوشابوده و طوری این کار را با جدیت انجام دادند که تا ده سال بعد از به تخت شاه طهماسب فرزند اسماعیل این وضع ادامه داشت در(سلیم نامه ص۱۰۶)درسمت شرق تحریک وتقویت عبیدالله ازبک فرزند شیبک خان که با حمله های مکررش عرصه به اسماعیل تنگ گردد این نفرت سلیم به شاه صفوی را می توان از نامه ای که به عبیدالله خان نوشته و شاه صفوی را صوفی بچه لئیم بد سرشت و خون خوار خوانده می توان دریافت کرد ، حتی از متن نامه هایی که بسیار موهن و با کلماتی زشت که در تاریخ دیپلماتیک دنیا تا ان تاریخ سابقه نداشته می توان به این کینه ونفرت پی برد .
مطلب با ذکر ماخذ ادامه دارد
کاظم مزینانی تا جستاری دیگر بدرود
@goshetarikh

Читать полностью…

گوشه هایی از تاریخ

شبی یک سرگذشت : امشب
اولین رابطه تیموریان هند با صفویان .
در طول دویست سال رابطه تیموریان هند با صفویان از یک نوع دوستی وحسُن همجواری برخوردار بود که طی چندمورد ایران کمک به شاهان تیموری انجام داده از صفویه به بعد رابطه از حالت دوستانه خارج گردید که در جای خودش باید گفته شود .
اولین مورد کمک ایران در دوره شاه اسماعیل به وقوع پیوست و آن هنگامی بود که شیبک خان ازبک کشته شد اهل حرم او به دست نیروهای صفوی افتاد در بین زنان حرم خواهر بابر (خانزاده بیگم )که چون اسیر شده بود به اجبار به همسری شیبک خان در آمده بود بابر که بر اثر فشار شیبک خان از آسیای میانه به سمت کابل رانده شده بود ( ظهیرالدین محمد بابر بنیانگذار امپراتوری گورکانی پسر عمر شیخ ونواده تیمور لنگ بود) با اطلاع از کشته شدن شیبک نامه ای به شاه اسماعیل نوشت واز او تقضای کمک کرد شاه هم خواهر او را همراه چند تن از سردارانش و تعدادی از لشگریانش را( به فرماندهی یار احمد خوزانی) به کمک او فرستاد بابر با کمک این سپاهیان توانست برای مدتی پایتخت خودش شهر سمرقند را پس بگیرد(خاطرات بابر نوشته بوریج) این پیروز کوتاه و زود گذر بود چون با دور شدن اسماعیل از خراسان به علت خشونت زیاد نسبت به سنیان و علمای آنان ازهمه مهمتر اصرار بابر به پیروی از عقاید شیعی بر مردم سنی آسیای مرکزی باعث گردید که پایتخت را ترک و به سمت بدخشان روی آورده او برای مدتی در انجاماند پس از انکه در جنگ ( غجدوان) (۳رمضان ۹۱۸ هجری ق )شکست خورد فرمانده صفوی کشته شد او به سمت دهلی رهسپارگردید بابر در چند برخورد سرانجام در تاریخ ۸ رحب ۹۳۲ در جنگ پانیپات توانست بر ابراهیم لودی سلطان دهلی پیروز گشته پادشاهی خودش را اعلام کند وبدینسان بود که امپراتوری تیموری گورکانی در شبه قاره هند متولد شد وتا سده سیزدهم ادامه داشتند .
این سرگذشت اولین برخورد دو قدرتی که علی رغم ترک بود رنگ وقالب ایرانی داشتند.
کاظم مزینانی تا جستاری دیگر بدرود
ماخذ
تاریخ ایران دوره تیموری کمبریج ص ۱۳۳تا۵
تاریخ هندوستان ص۳۱۹و۳۲۰ ارسکین ویلیام
@goshetarikh

Читать полностью…
Subscribe to a channel