به کانال خاکستر هنر خوش اومدید . . . هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند ف.ن
ارزش یک چیز، گاه در بهرهای نیست که از به دست آوردنش برمیآید، بلکه ارزشِ آن در گرو بهایی است که برای به دست آوردنش پرداخت میشود؛ یعنی به اندازهی هزینهای که کردهایم.
غروب بتها/ فردریش نیچه
@grayart
کانال @hashurr فروشیه، جهت اطلاعات بیشتر به این ایدی پیام بدید: @art_ashess
Читать полностью…افسوس نمیخوردم،
بانگ نمیزنم،
اشک نمیریزم،
همهچیز خواهد گذشت،
چون دود از کنار درختهای سپید سیب،
و من در آغوش جامهی زرین زوال
دیگر هیچگاه جوان نخواهم بود.
سرگی یسنین
@grayart
همه چیز این خرابشده برای آدم خستگی و وحشت تولید میکند.
باری، زندگی را به بطالت میگذرانیم و از هر طرف خواه چپ و یا راست مثل ریگ فحش میخوریم و مثل اینست که مسئول همه گهکاریهای دیگران شخص بنده هستم.
همه تقاضای وظیفه اجتماعی مرا دارند اما کسی نمیپرسد آیا قدرت خرید کاغذ و قلم را دارم یا نه؟ یک تختخواب و یا اتاق راحت دارم یا نه؟ و بعد هم از خودم میپرسم در محیطی که خودم هیچگونه حق زندگی ندارم چه وظیفهای است که از رجالههای دیگر دفاع بکنم؟ این درد دلها هم احمقانه شده. همه چیز در این سرزمین گهبار احمقانه میشود.
نامه به شهید نورایی/صادق هدایت
@grayart
صدایت رویِ بویِ بهار نارنج میلغزد، از جنس
همان میشود. صدایت در بهار، بهار است، صدایت
در زمستان بهار است! حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش میدهم تا نقطهای شوم در خطِ کاتبی که صدایِ تو را مینویسد.
شهریار مندنیپور
@grayart
ما مانند چهارپا کار میکنیم. رنج میبریم،
مانند سگ گرسنگی میکشیم و همیشه هم در فقر و بدبختی بسر میبریم و حال آنکه دیگران نه کار میکنند و نه رنج میبرند، همیشه هم پولدارند.
ابله/ فئودور داستایفسکی
@grayart
فقط خود را بخاطر کارم رنج و عذاب میدهم،
اندیشههایم.
همیشه از این واهمه که راه خود را گم کنم، یا بدتر، اینکه حتی راهی پیدا نکنم.
با تردید میان باغ بهشت قدم میزنم، اینک کودکوار، اینک افتاده به چنگال یک مشتاقی وحشی.
سرگردان میروم به هرچیزی. نه خدا را مییابم نه تو را. گاهی تقریبا آمادهام تا همهچیز را رها کنم.
اینگهبورگ باخمن
Olga Sacharoff, Spanish, 1889-1967
@grayart
چقدر همه چیز دور است.
نمیفهمم چرا باید در این جهان کاری کنیم،
چرا باید دوستان و آرمانها،
امیدها و رویاهایی داشته باشیم؟
بهتر نبود به گوشهای دورافتاده از دنیا پناه میبردیم، جایی که در آن صدایِ هیاهو و آشفتگیهای جهان به گوشمان نرسد؟
آن وقت میتوانستیم از فرهنگ و جاهطلبی چشم بپوشیم؛
همه چیز را ببازیم بیآنکه چیزی به کف آریم؛
مگر این دنیا چه حاصلی برای ما دارد؟
برای برخی منفعت بیاهمیت است...
بر قلههای ناامیدی/ امیل سیوران
@grayart
«آه پدرجان! فامیلی من را میخواهید بدانید، فکر کنم فامیلی من پِژِویکین باشد، اما این فامیلی برای من چه سودی داشته؟ الان نهمین سال است که خانه و کاشانهای ندارم. همینطوری برای خودم روزگار میگذرانم، طبق قوانین طبیعت کلی هم بچه دارم، خانوادۀ من درست مثل قوم تاتار است! دقیقاً مثل ضربالمثل معروفی که میگوید ثروتمندان کلی گوساله دارند، فقرا کلی بچه...»
روستای استپانچیکووا و ساکنانش/ داستایفسکی
@grayart
احساس مبهم ناتوانی در تغییر کوچکترین چیز در زندگیام، بیشتر مرا به خنده میانداخت. ولی بهتر بود با دیگران بخندم تا تنها، در اتاقی که در تمام طول زمستان گرم نمیشد، زیر پتوی نازک راهراهی سر را در بالشی سفت فرو ببرم و بگریم. چنین بود، و چنین است هنوز، زندگی من.
نینا بربروا
@grayart
کسانی که به واسطهی تقوا و اعمالِ صالحِ خود، انتظارِ پاداش از خدا را دارند، از درکِ درستِ فضیلت بسی به دورند، گویی که انتظار دارند بخاطرِ تحمّلِ دهشناکترین بردگی، جایزه بگیرند!
اسپینوزا
@grayart
آدمهای تنها بیشتر خودشان دلشان میخواهد تنها باشند. چون نمیخواهند بهای روحی و عاطفی با دیگران بودن را بپردازند. آنها به آدمها آلرژی دارند و ازشان زیاد متاثر میشوند.
دیوید فاستر والاس
@grayart
The Lovers ¹⁹²⁸
Rene Magritte
تا به امروز، چندین داستان جالب از کشیدن این نقاشی وجود دارد. اما متاسفانه اغلب آنها حقیقت ندارد. طبق منطقی ترین دلیل، تولد این نقاشی مرموز در ذهن این هنرمند عمیقاً تحت تاثیر ترومای دوران کودکی به دلیل مرگ مادرش بوده است.
وقتی مگریت هنوز در سنین جوانی بود، مادرش خودکشی کرد. زنی جوان و زیبا از روی پل به داخل رودخانه پرید و جسدش با پارچهای پیچیده شده به دور سرش پیدا شد. احتمالا آن زن عمدا سر خود را با پارچه پوشانده است تا صورتش پس از مرگ مخدوش و پارهپاره به نظر نرسد و آخرین لحظهای که مگریت از مادرش به یاد دارد با پارچهای سفید اما پر از خون بود...
@grayart
لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی. من همانی ام که تو، حتی فکرش را هم نمیتوانی بکنی...
یادداشتهای روزانه/ سیلویا پلات
@grayart
این روزها حتی شخصی که قصد خودکشی دارد هم از روی استیصال خودش را نمیکشد. راستش او دربارۀ قدمی که میخواهد بردارد مدتی طولانی و با نظر به تمام جوانب تعمق میکند، چندانکه از فرط حساب و کتاب خفه میشود و آخر سر نمیتوان به این سؤال جواب داد که اصلاً آیا میتوان فعل او را خودکشیکردن نامید یا نه، چرا که در واقع همین تعمق کردن طولانی جان او را گرفته است. نمیتوان گفت این شخص با قصد قبلی خودکشی کرده است. باید گفت او از طریق قصد قبلی خودکشی کرده است.
سورن کیرکگور
@grayart
و همچنان تا ابد
قلبِ من تاریک است
و
نفسکشیدن
دشوار است و
زیستن
دردآور...
ماشِنکا!
باورم نبود هرگز
که بتوان چنین عشق ورزید و
چنین به سوگ نشست.
نیکالای گومیلوف
@grayart
افسوس نمیخوردم،
بانگ نمیزنم،
اشک نمیریزم،
همهچیز خواهد گذشت،
چون دود از کنار درختهای سپید سیب،
و من در آغوش جامهی زرین زوال
دیگر هیچگاه جوان نخواهم بود.
سرگی یسنین
@grayart
اگر در تمام وقت هیچکاری نداشته باشم انجام دهم جز اینکه با تنهاییِ خود سر کنم، پس همانجا، به عاقبت تنها جایی است که میتوانم بینهایت باشم.
خدا چه خواهد کرد وقتی که من بمیرم؟
از فکر کردن بهش دیوانه میشوم، زیرا از یقین به آن بسیار دورم. من که محو میشوم، پس میتوانم زندگی کنم، شاد باشم، و سرگرمی داشته باشم. و شوربختم از انجام اینهمه.
اینگهبورگ باخمن
@grayart