به کانال خاکستر هنر خوش اومدید . . . هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند ف.ن
حساسیت نابهنجار، موجب عدمِ تعادل حالت روحی، یعنی تناوب ادواری نشاط بیشاز اندازه و افسردگی شدید میگردد. چون نبوغ نیز مشروط به درجهی بالایی از نیروی عصبی یا حساسیت است؛ این ملاحظهی ارسطو که همهی انسانهای برجسته و بلندمرتبه افسردهاند، درست است: «بهنظر میرسد که همهی انسانهای برجسته، چه در حیطهی فلسفه، چه در سیاست، چه در قلمرو هنر شاعری یا هنرهای تجسمی، انسانهایی افسردهاند.» بیشک این همان قسمتی است که سیسرون به هنگام نقل مکرر این معنا در نظر داشته است: « ارسطو میگوید همهی نوابغ افسردهاند.»
آرتور شوپنهاور
@grayart
آینده هیچ خیری برایم ندارد؛ فقط غصهی زمان حال مرا کشدار میکند.
فرانتس کافکا
@grayart
نقابهایمان را تکهتکه کندیم. بدون کلمهای. خون از گونههایمان و پیشانی برهنهشدهمان میریخت. باوجود دردی که نفسمان را بریده بود و نالهمان را درآورده بود، لبخند دائمیمان با از بین رفتن، پایان یافت. بعد از چند ساعت، چهره قدیمیمان ظاهر گشت. و بعد، لبهایمان به هم پیوستند.
میرا/ کریستوفر فرانک
@grayart
پیوسته تکرار میکرد "خدای من! خدای من!" اما نه "خدا" برایش معنایی داشت و نه "من".
آنا کارنینا/تولستوی
@grayart
من به انتهای داستان رسیدهام، به انتهای احساسِ زننده و غمزدهی خزیده به درونِ لاشهای بیگانه و محروم شده از همهچیز به دستِ روحِ سرکشِ اخلاقِ اکثریت
من دیرزمانیست که مردهام
به ریشههایم بازگشتهام
و نومیدانه بر کرانهها آواز سر میدهم.
سارا کین
@grayart
من نه آدم زندگی توی دخمه هستم نه آدم زندگی مجلل. من مزارع پرت افتاده را دوست دارم؛ اتاق های خالی، خلوت درون، کار واقعی. اگر چنین زندگی کنم بهترین خواهم بود.
نامه های عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس
@grayart
در برابر دوستی که نمی توانی چشمداشت هایش را برآورده سازی، آرزو می کنی که کاش دشمن اش بودی.
سپیده دم/ نیچه
@grayart
« مسئله ی عذاب آورِ » متافیزیک صرفاً این نیست که جهان وجود دارد، بلکه بیشتر این است که این جهان چنین جهان پردرد و پریشانی است، و این مسئله موجب ناراحتی ای در بشر می شود که نه با شکاکیت آرام می گیرد و نه با نقادی.
آرتور شوپنهاور
@grayart
مرگ بزرگترین خسران زندگی نیست!
بزرگترین خسران زندگی، آن چیزی است که در شما میمیرد هنگامی که شما زنده اید...!
نورمن کونینز
@grayart
مانند
زبانی هستم که کسی به آن سخن نمیگوید
دیوانهای که کسی باورش نمیکند
کتابی که حتی نویسندهاش آن را نمیخواند
آهنگی که هرگز نواخته نخواهد شد
همچون سوالی که هرگز پرسیده نمیشود
در میان شلوغی هستم
و انگار وجود ندارم
مورات هان مونگان
@grayart
استقلال ظاهری و عنعنات دینی شما را عجالتاً محترم میشماریم تا بهتر بتوانیم پدرتان را دربیاوریم. زیرا دستگاه حاکمه دستنشانده، غلام حلقهبگوش ما خواهد بود و در این صورت هیچگونه مسئولیتی بعهده ما نمیباشد.
توپ مرواری/ صادق هدایت
@grayart
رویا مخدر واقعیت است؛ زمانی که زندگی تیره و تار شود، تخیل و رویاپردازی برای جلوگیری از فروپاشی ذهن به پا میخیزد تا کمی اوضاع را تلطیف کند.
مرگ فروشنده/آرتور میلر
@grayart
پرسید: تا بهار چقدر مانده است؟
پِپی تکرار کرد: تا بهار؟ زمستانِ ما طولانی است، زمستانی بسیار طولانی و یکنواخت. ولی ما این پایین از آن شکایت نمیکنیم، ما از زمستان در امانیم. بالاخره روزی بهار نیز میآید، و به گمانم یک وقتی هم برای تابستان هست؛ اما حالا، در خاطرهمان، بهار و تابستان چنان کوتاه مینمایند که انگار بیشتر از دو روز نمیپایند، و حتا در آن روزها، حتا وسط زیباترین روز، حتا آن زمان گاهی برف میبارد.
قصر/فرانتس کافکا
@grayart
میتوانم یک صندلی بردارم، یک بسته سیگار، یک فنجان قهوه و شروع کنم به خواندن. کتابهای زیادی هست که فرصت خواندنش را نداشتهام و کتابهای دیگری که میخواهم برای چهارمین یا هفتاد و چهارمین بار بخوانم. این کار تا پایان عمر برایم کافی است.
کریشتف کیشلوفسکی
@grayart
زندگی خودش، ملالانگیز و احمقانه و مزخرف است...
این زندگی آدم را در خودش غرق میکند. مردمی که دوروبر آدم هستند همه عجیب و غریباند، همهشان. وقتی آدم چند سالی میان آنها زندگی کند، بدون اینکه متوجه شود، خودش هم عجیب و غریب میشود. گریزی نیست...
دایه، من موجود عجیب و مضحکی شدهام. شعورم درست کار میکند ولی احساساتم، چطور بگویم؟ کند شده. نه آرزویی دارم و نه به چیزی دلبستهام و نه به کسی علاقهمندم.
دایی وانیا/ آنتوان چخوف
@grayart
به نظر میآمد میتواند هر چیز ناگواری را تحمل کند و خم به ابرو نیاورد، هرچند که بعد دچار اندوهِ عمیقی میشد.
برادران کاراماروف/داستایفسکی
@grayart
ممکن است آدم یک عمر زندگی کند و نفهمد که کنار دستش یک کتاب هست که کل زندگیاش را به سادگی یک ترانه بیان میکند. وقتی آدم شروع به خواندن چنین داستانی میکند کمکم خیلی چیزها یادش میافتد؛ حدس میزند، و آنچه تا به حال برایش گنگ و مبهم بوده روشن میشود.
بیچارگان/داستایوفسکی
@grayart
هستی ما نتیجهی حرکتی اشتباه، ثمرهی معصیتی است که در حال پرداخت تاوانش هستیم.
در باب آلام جهان
آرتور شوپنهاور
@grayart
هر کسی تا آنجا که توان دارد شجاع است.
آدم خوب میداند که باید خوب بخوابد تا دوباره بشود یکی مثل بقیه، اما گاهی خستهتر از آن است که حتی حال خودکشی داشته باشد. همهچیز در خستگی خلاصه میشود.
جنگ/ لویی فردینان سلین
@grayart
فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد، تا ممکن است باید افکار خودم را برای خودم نگهدارم و اگر حالا تصمیم گرفتم که بنویسم، فقط برای این است که خودم را در سایهام معرفی بکنم؛ سایهای که روی دیوار خمیده و مثل این است که مینویسم، با اشتهای هرچه تمامتر میبلعد.
بوف کور/ صادق هدایت
@grayart
نمیدانم چرا باید اینقدر افسرده باشم،
همان حس شرمآور و دلگیرِ" کسی دوستم ندارد" به سراغم آمده..
سیلویا پلات
@grayart
دموفلیس: شما نمیدانید مردم چقدر ابلهاند. اگر حقایق دگرگون شده و ساده شدهی دین موجود نبود آنها به هیچ وجه قادر نبودند نظری رضایت بخش دربارهی زندگی به وجود آورند.
آرتور شوپنهاور
@grayart
ناکامیهای یک کودک ناکامی در زندگی جاری محسوب نمیشد، ولیکن مستقیما قلب کودک را هدف میگرفت. اگر تو مخالف بودی یا خشمگین به نظر میرسیدی، شجاعت، روحیهی تصمیمگیری، اطمینان و شادیِ انجام دادن این یا آن چیز نمیتوانست هیچگاه به سرانجام برسد و کموبیش در همهی کارهایی که به انجامشان مبادرت میکردم، تو دچار این احساس میشدی یعنی خشم...
نامه به پدر
کافکا
@grayart