به کانال خاکستر هنر خوش اومدید . . . هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند ف.ن
با چه کسی میتوانم صحبت کنم؟ از کی نصیحت بشنوم؛ هیچکس.
روانپزشک خدای زمانِ ماست. امّا خرج دارد و من اهلِ نصیحت خریدن نیستم.
کمترین کاری که میتوانم بکنم تقویت این توهّم است که خوشحال و آرامم.
خاطرات روزانه/ سیلویا پلات
@grayart
وقتایی که میرم باشگاه اگه آهنگای این چنل نباشه از روی گشادی تمرین میکنم:🎧
@Playlist
"من این را والاترین وظیفه پیوند میان دو نفر میدانم: اینکه هر یک از انزوای دیگری محافظت کند."
راینر ماریا ریلکه
@grayart
«نیاز دارم به کسی که دروغهای بزرگ و شگفتانگیزی درمورد خودم به من بگوید... کسی که عمیقاً به من توجه کند...میخواهم حس کنم او هر حرکت مرا تماشا میکند و به من بسیار اهمیت میدهد...عشقی عميق و بیکران میخواهم.»
نامه به ووفی/ کرت وانهگت
@grayart
مردم اینگونه بودن را نمیپسندند.
من بیش از حد بیآزارم.
نامه به گوستاو فلوبر/ ژرژ ساند
@grayart
“Art washes away from the soul the dust of everyday life.”
"هنر غبار زندگی روزمره را از روح پاک می کند."
پابلو پیکاسو
@grayart
"I am not going to censor myself to comfort your ignorance."
Jon Stewart
"من قصد ندارم خودم را سانسور کنم تا جهل شما را تسکین دهم."
جان استوارت
@grayart
The average man, who does not know what to do with his life, wants another which will last forever.
Antole France
یک انسان معمولی که نمی داند با زندگی خود چه کند، دیگری را می خواهد که برای همیشه ماندگار باشد.
آنتول فرانس
@grayart
امان از دست شما جماعت عاقل. مست را سرزنش می کنید و دیوانه را تحقیر. و مثل زاهد دامن میکشید و رد می شوید و مثل واعظ شکر می کنید که خداوند شما را مثل آنها نیافریده است. مردم هر آدم فوق معمولی را که به کاری بزرگ و یا در ظاهر ناممکن دست زده از قدیم با انگ مستی یا دیوانگی بدنام کرده اند.
ای شما هوشیاران و فرزانگان شرم کنید!
رنج های ورتر جوان/گوته
@grayart
توهینهایی وجود دارد که با تمام حسن نیت نمیشود آن را فراموش کرد. هر امری حدی دارد که گذشتن از آن خطرناک است زیرا یکبار که قدم از آن فراتر نهاده شد، بازگشت غیر ممکن میشود...
فئودور داستایفسکی
@grayart
"مادر من درست میگفت: وقتی چیزی برایت باقی نمانده، تنها کاری که میتوانی انجام دهی این است که لباس زیر ابریشمی بپوشی و شروع به خواندن پروست کنی."
جین بیرکین
@grayart
در نهایت تنها یک چیز ضروری است:
تنهایی،
تنهاییِ درونی وسیع.
اینکه درون خودت قدم بزنی و ساعتها به کسی برنخوری
این چیزی است که باید به آن دست پیدا کنی.
راینر ماریا ریلکه
@grayart
«فرد همیشه مجبور بوده است برای جلوگیری از غرق شدن در قبیله تلاش کند. اگر آن را امتحان کنید، اغلب تنها خواهید بود، و گاهی اوقات می ترسید. اما هیچ قیمتی آنقدر بالا نیست که بتوان برای امتیاز مالکیت خود پرداخت.»
فردریش نیچه
@grayart
در طی تجربیات تلخ زندگی یک نوع زدگی و تنفر نسبت به مردم حس میکرد و در معامله با آنها قیافه خونسردی را وسیله دفاع خود قرار داده بود. علاوه بر این یک کبک دستآموز داشت که به پایش زنگوله بسته بود. برای اینکه گم نشود یک سگ لاغر هم برای پاسبانی کبک نگه داشته بود که در مواقع بیکاری همدم او بودند. مثل اینکه از دنیای پرتزویر آدمها به دنیای بیتکلف، لاابالی و بچگانه حیوانات پناه برده بود و در انس و علاقه آنها سادگی احساسات و مهربانی که در زندگی از آن محروم مانده بود جستجو میکرد.
بنبست/ صادق هدایت
@grayart
"برای چه زندگی می کنیم، اگر نه برای اینکه زندگی را برای یکدیگر دشوارتر کنیم؟"
جورج الیوت
@grayart
“Perhaps love is to give one’s own solitude to others? For it is the very last thing we have to offer.”
اساساً «شاید عشق این است که تنهایی خود را به دیگران بدهی؟ زیرا این آخرین چیزی است که ما باید ارائه دهیم."
کلریس لیسپکتور
@grayart
طبیعت انسانی مرزهای خود را دارد، شادی و غم و درد را تنها تا میزانی معین برمیتابد و این مرزها که شکست انسان هم از پا درمیآید. پس بحث در اساس اين نيست كه آيا فلان آدم قوى است يا ضعيف؟ بلكه صرف نظر از آن كه رنج روحى باشد يا جسمانى، مىپرسيم آيا اين آدم در حدِ توان خود تحمل كرده است؟
به گمان من، همچنان كه ضعيف خواندن انسانى كه از يك تب بدخيم جان باخته كارى نابجاست، نازيبنده هم خواهد بود آن آدمى كه جانِ خودش را مىگيرد، ترسو خطاب كنيم.
رنج های ورتر جوان/یوهان ولفگانگ فون گوته
@grayart
روزهایم مرا ویران میکنند در عمرم آب میشوم تا پیمانه را پُر کند...
شاهرخ مسکوب
@grayart
من هنر را بیشتر از فضیلت، بیشتر از مردم، بیشتر از خانواده، بیشتر از دوستان، بیشتر از هر نوع خوشبختی یا شادی در زندگی دوست دارم. من آن را پنهانی، با حسادت، مانند یک مست پیر - غیر قابل درمان - دوست دارم.
ایلیا رپین
@grayart
هرگز نمیخواهم فراموش کنم نگاهم که کردی، چطور بود. و چطور آن نگاه خیره که انگار به جایی بند نبود، بر صورتت که به عقب خم کرده بودی، نشسته بود. آه، یعنی هوا هیچ تغییر نکرده بود؟ آیا از گرمای ما هوای دوروبرِ اولسگور ملایمتر نشده بود؟ آیا حالا گلهای رُز در باغ طولانیتر گل نمیدهند، حتی تا دسامبر؟
آیا در این سکوت نباید موسیقی رخنه کند؟
راینر ماریا ریلکه
@grayart
آه! حالا از من میپرسید زندگی چهطور است. چهطور میخواستید باشد؟ هیچ. پیر میشویم، چاق میشویم و از بین میرویم. روزبهروز و ساعتبهساعت زندگی خاموش و بیهیچ شور و اندیشهای میگذرد... روز کار و شب هم کلوپ. در جمع قماربازها، آدمالکیها و شیادهایی که تحملشان هم نمیتوانم بکنم. چه خوشیای تو این زندگی هست؟
ایئونیچ/ چخوف
@grayart