به کانال خاکستر هنر خوش اومدید . . . هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند ف.ن
غلیان فکر و خیال، انسان را به هوس خودکشی میاندازد. به هرجا نگاه میکنم آدمها را میبینم که همدیگر را میخورند و میدرند و میچاپند و غرق میکنند و به دک و پوز همدیگر تف میاندازند.
مجموعه آثار چخوف/آنتون چخوف
@grayart
"پاک و منزه به قبرت برو"
هیچکس اهمیتی نمیدهد
هیچکس براستی اهمیتی قایل نمیشود
نمیدانستید؟
واقعا به یاد نمیآورید؟
هیچکس براستی ارزشی قایل نیست.
حتی آن قدمهایی که
به سوی جایی در حرکتند
به سمت خاصی نمیروند.
برای شما ممکن است مهم باشد،
اما هیچکس دیگری اهمیت نمیدهد،
این نخستین قدم به سوی خِرد است.
بیاموزش.
و هیچکس نباید اهمیت بدهد
هیچکس قرار نیست اهمیت بدهد.
مانند گُه بر روی تمایلات جنسی و عشق سیفون کشیدهاند.
هیچکس برایش مهم نیست.
این را بیاموز.
اعتقاد به امرِ ناممکن
تلهای بیش نیست
ایمان، کُشنده است.
هیچکس اهمیتی قایل نمیشود.
خودکشیها، مردهها، خدایان، یا زندگان.
به سبزهها بیاندیش، به درختان، به آب،
به نوعی خاص از بخت و بالندگی بیاندیش
در نهایت و به سرعت اما
وابستگیات را به عشقورزی
یا معشوق بودن قطع کن.
هیچکس اهمیتی نمیدهد.
چارلز بوکفسکی
@grayart
هر کسی تا آنجا که توان دارد شجاع است.
آدم خوب میداند که باید خوب بخوابد تا دوباره بشود یکی مثل بقیه، اما گاهی خستهتر از آن است که حتی حال خودکشی داشته باشد. همهچیز در خستگی خلاصه میشود.
جنگ/ لویی فردینان سلین
@grayart
اگر جیغ بزند، زباناش را خواهم بُرید.
Interior (The Rape), 1869
By Edgar Degas
@grayart
بدون شک، این مقدمه هم به پایان میرسد.
بدبختانه من مثل همیشه میترسم ادامه بدهم. برای ادامه دادن در مسیر از اینجا میروم. مسیر، خودش من را پیدا میکند. من را گم میکند، از میان میرود و دوباره احیا میشود، اول غریبه، بعد عادی مثل همیشه.
نام ناپذیر/ساموئل بکت
@grayart
چه میشود اگر باز کمی بخوابم و این دیوانگیها را فراموش کنم.
مسخ/کافکا
@grayart
نیاسایید، زندگی درگذر است؛
بروید و دلیری كنید،
و پیش از آنكه بمیرید
چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید
تا بر زمان چیره شوید.
گوته
@grayart
اصلاً برای من چه اهمیتی دارد که مثل بچه مدرسهها ادعا بکنم زمین گرد است؟
انسان تنها به مشتی خاک نیاز دارد تا بر آن کامیاب شود و به ذرّهای خاک تا در زیر آن آرام گیرد.
رنجهای ورتر جوان/یوهان ولفگانگ گوته
@grayart
چرا بقول خودت به موهوم اهمیت میگذاری؟ دنیا دمدمی است، دو روز دیگر ماها خاک میشویم. چرا سرِ حرفهای پوچ وقتمان را تلف بکنیم؟ چیزی که میماند همان خوشی است، وقت را باید غنیمت شمرد. باقیش پوچ است و بعد افسوس دارد.
صورتکها/صادق هدایت
@grayart
اگر قرار بود که انسان نسبت به همهی موجودات پست و رقت انگیزی که میبیند اظهار تنفر کند، دیگر توان انجام کار دیگری در وی نمیماند؛ در صورتی که وی میتواند یک بار و برای همیشه و با آسودگیِ خیال آنها را حقیر بشمارد و خلاص.
جهان و تأملات فیلسوف
آرتور شوپنهاور
@grayart
میتوانم یک صندلی بردارم، یک بسته سیگار، یک فنجان قهوه و شروع کنم به خواندن. کتابهای زیادی هست که فرصت خواندنش را نداشتهام و کتابهای دیگری که میخواهم برای چهارمین یا هفتاد و چهارمین بار بخوانم. این کار تا پایان عمر برایم کافی است.
کریشتف کیشلوفسکی
@grayart
زندگی خیلی دشوار و غمانگیز است. چطور آدم میتواند امیدوار باشد که خواهد توانست کسی را با نوشتن برای خودش نگه دارد؟
نامه به فلیسه/فرانتس کافکا
@grayart
چیزی نمانده که قلبم بترکد.
امّا خودم را خاموش احساس می کنم؛
بی صدا، همچون گور. اگر دهانم را باز کنم،
همه چیز می پرد..
نامه از آلبرکامو به ماریا کاسارس
@grayart
اگر می تونستم با همین چیزایی که الان می دونم، دوباره همه چیز رو از اول شروع کنم، نتیجه کار باز همون می شد. و اگر می تونستم با همون چیزایی که اون موقع می دونستم، سه باره همه چیز رو از نو شروع کنم، نتیجهٔ کار باز همون می شد. و اگر می تونستم هر بار با دونسته هایی که از دونسته های دفعهٔ پیشم یه کم بیش تر بود، همه چیز رو صدباره از نوع شروع کنم، نتیجهٔ کار همیشه و همیشه همون میشد، و صدمین زندگیم هم مثل زندگیِ اولم می شد، و همهٔ صد زندگی هم همون یه زندگی می شد.
وات/بکت
@grayart
مدتی است که از هیچ جای دنیا و هیچ اتفافی خبر ندارم، مثل این است که چیزی را نباخته ام. دنیا و اتفاقاتش به چه درد من می خورد؟
نامه به حسن نورایی/ صادق هدایت
@grayart
انسان ها سرانجام به برابری با خدا
می رسند، اما فقط در بی رحمی اش.
یاداشتها/ آلبر کامو
@grayart
هنر، انجامندادنِ بینقص چیزی است که نمیشود انجامش داد.
هیو کنر
@grayart
و من پا بجائی نهادم که هیچ فروغی بر آن نمیتابد...
کمدی الهی
دانته
@grayart
انسان در نهایت یک وحشی و دیوی هولناک است. ما این را صرفاً با اهلی کردن و مهار کردن او که تمدن نامیده میشود فهمیدهایم. از این رو وحشت میکنیم اگر گاهی طبیعت او سر باز کند. هر کجا و هر گاه غل و زنجیر قانون و نظم فرو افتد و جای خود را به هرج و مرج و بینظمی بدهند، او خود واقعیاش را نشان خواهد داد اما برای فهمیدن این موضوع نیازی نیست منتظر هرج و مرج شویم. صدها مورد قدیم و جدید این اعتقاد راسخ را به وجود میآورند که انسان با بیرحمی تسلیم ناپذیرش به هیچ وجه چیزی از ببر و کفتار کمتر ندارد.
در باب طبیعت انسان/ آرتور شوپنهاور
@grayart
چطور میتوان زندگی کرد، به چه چیز میتوان تمایل داشت، در آرزوی چه میتوان بود، اگر انسان در محاصرهی نفرت، خودخواهی، حماقت و میل تخریب باشد؟ اگر منزلتان در حال خراب شدن باشد به کجا میتوان گریخت، به کجا میتوان پناه برد، کجا میتوان آرامش یافت؟
خاطرات آندری تارکوفسکی
@grayart
با نگاهی رو به بالا التماس کردم: «اگر مرا عاشقی، با من بیرحم باش.»
ونوس خزپوش/لئوپولد فون زاخر مازوخ
@grayart
نباید گاهگاهی دوست بداریم، برای لحظهای، بلکه تا ابد. هرکسی میتواند گاهگاهی دوست بدارد، حتّی شریران هم میتوانند.
برادران کارامازوف/فئودور داستایوفسکی
@grayart
مُردن مفت و مجّانی نیست…
نفسِ آخر کُلی کار میبرد، سانسِ آخر سینماست... باید به هر قیمتی از خودت مایه بگذاری.
مرگ قسطی/ لویی فردینان سلین
@grayart
دیگو ریورا همسرِ فریدا کالو، با زنان بیشماری رابطه داشت.
فریدای ۲۱ ساله برای امرار معاش از راه نقّاشی به او نزدیک شد.
آنها رفته رفته ازدواج کردند؛ لکن نخستین شرط ریورا پس از وصلتشان داشتن روابطِ باز پس از ازدواج بود. فریدا پس از اطلاع از همخوابگیِ خواهرش کریستینا با دیگو، موهایش را تراشید و از او فاصله گرفت؛ امّا همچنان در نامههایش به ریورا تصریح میکرد که دیوانهوار و تا ابد عاشقِ اوست.
رابطهی آنها چهاردهسال به درازا کشید.
فریدا سپس سراغِ چابلا بارگاسِ خواننده رفت و با او آشنا شد. رابطهی ایندو از نخستین روابطِ همجنسخواهانهی قرن بیستم است.
@grayart
گفت: «برو زیرِ آفتاب بنشین و فراموش کن.»
من زیر آفتاب نشستم و همه چیز یادم آمد.
رضا براهنی
@grayart
خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین،
در جا نزن.
خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین،
از متوسط بودن دوری کن.
خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین.
لحن و شکلت را هر ازگاهی عوض کن
تا در دستهبندیهایشان نگنجی.
خودت را توانمند کن
و آنچه هست را بپذیر
اما فقط با شرایطی که خودت خلق کردی و بازآفریدی.
خودآموخته باش.
باید زندگیات را دوباره بیافرینی،
زیرا این زندگی توست
و گذشته و آیندهاش
فقط از آن توست.
لذتهای نفرین شده/ چارلز بوکفسکی
@grayart
به مردی که به شما می گوید که ترجیح میدهد از خدا اطاعت کند نه از مردمان، و در نتیجه یقین دارد اگر گلوی طرف مقابل را ببرد به بهشت میرود، چه میتوانید بگوئید؟
ولتر
@grayart
از درد خودم کیف میکردم - یک کیف ورای بشری، کیفی که فقط من میتوانستم بکنم و خداها هم اگر وجود داشتند نمیتوانستند تا این اندازه احساس کیف بکنند... در آنوقت به برتری خودم پی بردم، برتری خودم را به رجالهها، به طبیعت، به خداها حس کردم، خداهایی که زاییده شهوت بشر هستند.
بوف کور/ صادق هدایت
@grayart
بیش تر از همه از این وحشت داری که ضمن تردیدهایت بمیری.
سفر به انتهای شب/ سلین
@grayart
تو آنجا تنها و ماتم گرفتهای. من هم اینجا همین حال را دارم. از کجا میآیند این حملات مالیخولیایی که انسان را در خود فرو میبرند؟
مثل خیزابی قد میکشند، آدمی را غرقه میسازند و دیگر راه گریزی نیست.
نامه از گوستاو فلوبر به ژرژ ساند
@grayart