به کانال خاکستر هنر خوش اومدید . . . هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند ف.ن
انسان به شرطی قادر به زیستن است که احساس کند که زندگی یک چیز را از او دریغ می کند.
اگر انسان احساس کند که زندگی همه داشته هايش را رو کرده است، دیگر میلی وجود ندارد و این نقطه ی پایان انسان و زندگی است.
ژان لاکان
@grayart
برای خدمت به بشریت حاضرم تا پای چوبهی دار بروم اما خوب میدانم که حتی دو روز هم نمیتوانم با یک انسان در یک اتاق به سر ببرم. به محض اینکه یک نفر به من نزدیک میشود، شخصیتش کلافهام میکند.
برادران کارامازف/ فئودور داستایفسکی
@grayart
پا به سرزمینی می گذارد تا در آن جا ول بگردد، سرزمینی دورتر از هرجایی که آدم ها تا آن زمان در آن ها ول گشته اند، کشوری چنان غریب که حتی هوایش شباهتی به هوای وطنش ندارد، جایی که ممکن است آدم از شدت غریبگی در آن بمیرد، و در عین حال افسونش چنان است که آدمی فقط می تواند در آن پیش و پیش تر برود و خودش را بیشتر و بیشتر گم کند.
روح پراگ/ ایوان کلیما
@grayart
راسکولنیکف اصولا اهل معاشرت نبود. تازگی ها هم که از عالم و آدم بریده و گوشه عزلت گزیده بود. اما حالا ناگهان شوق عجیبی در خود می دید که با کسی حرف بزند. مثل اینکه یکباره آدم دیگری شده باشد حس می کرد به طرف مردم کشیده می شود. بعد از یک ماه فلاکت کشیدن و دستخوش آشوب های یاس اور بودن، چنان از پا در آمده بود که دلش می خواست، ولو یک آن، در دنیای دیگری، هر دنیا جز دنیای خودش فارغ از همه چیز نفسی بکشد.
جنایت و مکافات/ فئودور داستایفسکی
@grayart
حتی اگر سه هزار سالِ دیگر هم زنده بمانی، یا حتی ده برابر آن، به یاد داشته باش که زندگیِ دیگری جز همین زندگی در کار نیست و جز همین زندگی که کمکم داری از دستش میدهی، دیگر نخواهی زیست. زیاد عُمر کنی یا کم، آخر چه فرقی دارد؟ لحظهی اکنون برای همه یکجور است؛ از دست دادنش نیز برای همه یکجور است؛ پس اگر عُمرت تمام شود، تنها همین لحظهی اکنون است که از دستت رفته. نه گذشته و نه آینده، هیچیک را از دست نخواهی داد: آخر چطور امکان دارد چیزی را از دست بدهی که هرگز نداشتهای؟
اورلیوس
@grayart
دیگر نمیغُرد دریا
دیگر نجوا نمیکند دریا
بی رویاست
مزرعهای بیرنگ
رِقتانگیز است دریا
ابرها بَر او فرمان میدهند
در اَندوه، تبخیر مـیشود دریا
دریا
ببین که
مُرده است دریا.
جوزپە اونگارتی
@grayart
هر انسانی نه فقط زندگیاش، بلکه مرگش را به دوش میکشد. زندگی تنها مشقتی طولانی و کشدار است.
بر قلههای ناامیدی/ امیل چوران
@grayart
در سینهیِ من دردا که دو روح خانه دارد، هر یک در تلاشِ جدایی از دیگری. یک روح در اشتیاقی نازل با چنگالِ هزار اندام به دنیا چسبیده است و آن دیگر با همهیِ توان میکوشد از سرِ خاک به ساحتِ اعلایِ نیاکانِ آرمانی اوج گیرد.
گوته
@grayart
اگر میخواهید اوج تنهایی خود را احساس کنید، به این نکته دقت کنید که در شدیدترین مصایبی که بر عزیزترین دوستانتان وارد میشود، وقتی در حالِ فداکاری برای او هستید، آیا با خود نمیگویید خوب شد این مصیبت بر سر من نیامد؟!
امانوئل کانت
@grayart
دوشنبه؛ دکتر عزیز.
حالم اصلاً خوب نیست. دلی در سینه دارم که
مرتب میتپد و ادا در میآورد.
خاطرات روزانه/ سیلویا پلات
@grayart
مثل مگسهایی شده بودم که اول پاییز به اطاق هجوم میآورند، مگسهای خشکیده و بیجان که از صدای وزوز بال خودشان میترسند، مدتی بیحرکت یک گله دیوار کز میکنند، همینکه پی میبرند که زنده هستند خودشان را بیمحابا بدر و دیوار میزنند و مرده آنها در اطراف اطاق میافتد.
بوف کور/ صادق هدایت
@grayart
حال هیچ کاری را ندارم. حالش را ندارم که سوار اسب شوم، حرکت در نظرم بیش از حد خشونت بار است، حالش را ندارم که پیاده بروم، در نظرم مشقت بار است؛ حال ندارم که دراز بکشم، چرا که از دو حال خارج نیست: یا باید دراز بمانم که حالش را ندارم، یا باید دوباره بر خیزم که حال آن را هم ندارم. خلاصه بگویم: اصلا حال ندارم.
سورن کییرکگارد
@grayart
به همه سلام مرا برسان. من همه را دوست داشتم، خیلی زیاد، و بگو زندگی من رنجی عظیم بود، رنجی که برای دیگران ناشناخته است و توضیحناپذیر. بهنظر میآمد هرکار من از سر غرور است و نخوت، اما چنین نبود. من مطلقا آدمی بهتر از بقیه نیستم، همیشه همین را گفتهام و چیزی جز این نگفتهام. من خاری در دل داشتم و برای همین نه ازدواج کردم و نه منصبی کلیسایی پذیرفتم!
سورن کییرکاگارد
@grayart
حتی حیوانات متوجه می شوند که ما در این دنیای تفسیر شده، در خانه خود نیز احساس امنیت نمی کنیم.
راینر ماریا ریلکه
@grayart
باید قلبم را هم استفراغ کنم، به همراه باقی چیزها بالا بیاورم، فقط در این صورت است که هر چه میگویم جدی است، فقط یک مشت کلمهی بیمصرف نیست. خب، امیدت را از دست نده، دهانت را باز نگه دار و خم شو، شاید یکی از همین روزها بیرون بیاید.
نام ناپذیر/ ساموئل بکت
@grayart
اینجا سه روز است که با کسی حرف نزدهام. خاموشبودن در واقع چیز خوبی است. کلمات نمیتوانند احساس آدم را بیان کنند؛ به نوعی ناتواناند.
آندری تارکوفسکی
@grayart
[افراد نادان] معمولا محبوبترند و طرفداران بیشتری دارند. اینها به آسانی از بابت خوشقلبی شهرت پیدا میکنند. زیرا هرکس برای تمایلاتش به دیگران، هم در برابر خود و هم در برابر دیگران، به توجیهی نیاز دارد. درست به همین علت، برتری ذهنی، از هر نوع، خصوصیتی است که انسان را بسیار منزوی میکند. مردم از افرادی که بالاترند، میگریزند و از آنها متنفرند. و در توجیه این رفتار، برای آنان همه نوع عیبی میتراشند.
در باب حکمت زندگی/ شوپنهاور
@grayart
+چرا دوست داری بمیری؟
_ برای اینکه زندگی ارزشِ اینهمه دردسر رو نداره...من در برابرِ یه مشت غریبه تنها موندم، در این جهان بیرحم، بییاور هستم و هیچکس منو درک نمیکنه.
مغازهی خودکشی/ ژان تولی
@grayart
من برای اینکه در هر لحظه بتوانم به خودم بگویم “وجود دارم” و تکرار کنم که وجود دارد، هر رنجی را تحمل میکنم! من هزاران بار رنج می برم و به تنهایی زیر بار عذابی که بر دوش میکشم خورد میشوم اما همچنان “وجود دارم”…
داستایوفسکی
@grayart
چشمهایم را بُکُش،
من نگریستن به تو را
ادامه خواهم داد.
گوشهایم را مُهر و موم کن،
من شنیدنِ تو را ادامه خواهم داد.
و بدون پاهایم من میتوانم
راهم به سوی تو را پیش روم،
بدون دهانم من میتوانم
نامت را قسم بخورم.
بازوهایم را بشکن،
تو را باز در آغوش خواهم گرفت
با قلبم همچون دستانم...
راینر ماریا ریلکه
@grayart
امروز شکستخوردهام همچون کسی که حقیقت را دریافته باشد
امروز روشن و صافم همچون کسی که با مرگ رو در رو شده باشد
و افزون بر یک وداع سرسری نسبتی با اشیاء نداشتهام
امروز دوپاره شدهام
بین صداقت معطوف به واقعیت بیرونی دکهی سیگارفروشی آن طرف خیابان
و صداقت معطوف به واقعیت درونی احساسم که میگوید همه چیز اما یک رویاست
و فتوحات خیالی چیزی جز انبوه فضولات نخواهد بود
تمام تیمارستانها پر از دیوانههایی است با یقینهای قطعی
و من بیباور آیا کسی هستم که کم و بیش از آنها محقترم؟
من همیشه کسی خواهم بود که کنار دیوار بیدر، در انتظار گشودهشدنِ در بهسر میبرد.
فرناندو پسوآ
@grayart
چقدر زندگی پوچ و بیمعنی است. _ کسی را به خاک میسپاریم؛ او را تا گور همراهی میکنیم و برویش سه بیلچه خاک میپاشیم؛ سپس بر کالسکه مینشینیم، و سوار بر آن به خانه باز میگردیم؛ و با این گمان که عمری دراز در پیش داریم خود را تسلا میبخشیم. ولی مگر هفتاد سال چقدر دراز است؟ چرا کار را یکسره نمیکنیم؟ چرا در قبرستان نمیمانیم و به سوی قبرها نمیشتابیم؟ بیایید ببینیم چه کسی بدشانسترین است و از همه آخر میشود! او آخرین انسانِ روی زمین است که مجبور میشود آخرین سه بیلچه خاک را بر آخرین مُرده بپاشد.
سورن کییرکگارد
@grayart
چه انتظاری میتوان از انسان داشت؟ اين موجود كه چنين خصايص غريبی دارد؟
همه مواهب و نعمتهای زمينی را به پايش بريزيد، تا خرخره در سعادت غرقش كنيد، هر پنج انگشتتان را هم در عسل فروكنيد و به دهانش بگذاريد، چنان از پول بینيازش كنيد كه ديگر جز خوردن و خوابيدن و تلاش برای ادامهیِ تاريخِ پرافتخارِ بشری كاری نداشته باشد؛ همين آدم اما از روی حقناشناسی و فقط برای آزار و اذيت به شما صدمه میزند و خصومت میورزد.
يادداشتهای زيرزمينی
فئودور داستایوفسکی
@grayart
ای آدمیزادگان که برای پرواز به عالم ملکوت زاده شده اید، چرا با وزش کمترین بادی چنین فرو می افتید؟
دانته/ کمدی الهی
نقاشی: فرود از صلیب ۱۶۱۲_۱۴: از پیتر پل روبنس
@grayart
او در این لحظه از زندگی سیر شده بود و در نهایت نومیدی به خودش می گفت:
"آیا این زندگی به زحمت زنده ماندنش می ارزد؟"
فئودور داستایفسکی
@grayart
تا به کی کارهای تکراری؟ بدون شک خمیازه خواهم کشید، خواهم خوابید، خواهم خورد، تشنه خواهم شد، سردم خواهد شد، گرمم خواهد شد. آیا پایانی وجود ندارد؟ آیا همه چیز حول دایره ای می چرخد و تکرار می شود؟ بعد از روز، شب می شود و پس از شب، روز فرار می رسد، تابستان می رود و پاییز می آید، در پسٍ پاییز زمستان است که پس از آن نوبت به بهار می رسد، همه چی می گذرد و دوباره بر می گردد. من هیچ کار تازه ای نمی کنم، هیچ چیز تازه ای نمی بینم. گاه این وضعیت باعث تهوعم می شود. بسیاری از مردم زندگی را نه دردناک، بلکه پوچ می پندارند.
سنکا
@grayart
این امکان پیش آمد تا گوشۀ کوچکی از حجاب را برداریم و به انسان بگوییم: این چیزی است که شده ای. راهی برای اصلاح خودت پیدا کن وگرنه با این وضعی که داری، حال همه را بهم می زنی.
عقل ساد/ موریس بلانشو
@grayart