تلگرام @Mohammad_Vahidi توییتر https://twitter.com/mohammadvahidii
📝📝📝سالومه تو به فریادمون برس!
✍️ احسان محمدی
✅ صدای دختر جوانی که دوربین را نزدیک یک خودپرداز بانک گرفته و چند برگِ رسید بانکی که روی زمین و نزدیک سطل زباله رها شده اند را نشان می دهد، هم زمان به گوش می رسد:
- سلام سالومه! اینجا (....) است. همونطور که می بینی این گوشه ای از بی فرهنگی ماست...
✅ به ویدئو نگاه می کنم. به اینکه ارسال کننده فیلم سوژه را پیدا کرده، احتمالاً یکی دو بار فیلم گرفته، بعد به اینترنت وصل شده، برای شبکه من و تو فرستاده، در صف انتظار مانده تا ویدئوی ارسالی اش پخش شود و شاید به ده نفر زنگ زده که عمه! خاله! دایی! ببینید اون ویدئو رو من فرستادم!
✅ بعد احساس کرده که چه مشت محکمی بر دهان مسئولان شهری زده که در نظافت شهر کوتاهی کرده اند، سیستم آموزشی را زیر سوال برده که شهروندان را به خوبی تربیت نکرده و همینطور بی فرهنگی عده ای را افشا کرده است!
در حالی که اگر واقعاً دلش می سوخت، می توانست خم شود و آن کاغذها را بردارد و بیندازد توی سطل زباله و خلاص!
✅ اما چرا این کار را می کنیم؟ چه لذتی در این فلاکت بار نشان دادن اوضاع وجود دارد که باید آن را مستندسازی کنیم و برای #سالومه بفرستیم؟ سالومه فریاد رس بشریت است؟ قرار است معجزه کند؟ تیم بفرستد و خیابان های ما را از زباله پاک کند؟ گروه امداد بفرستد و زمستان درخت های برف گرفته جلوی خانه ما را بتکاند؟
✅ در این خود بدبخت پنداری، سیاه نشان داده همه چیز، سلب مسئولیت فردی و مسابقه ملی برای بازتاب بدی ها و شستن رخت چرک ها در کوچه چه مدالی لذتی نهفته است که از آن دست برنمی داریم؟
✅ واقعاً این شهروندان مخوف بی مسئولیت که این کارهای بد را انجام می دهند کجا دارند زندگی می کنند که ما آنها را نمی شناسیم؟ یک عده قلیل هستند که همه جا نفوذ دارند؟ در بازار اقتصادی احتکار می کنند، در بانک ها اختلاس، در خیابان ها قانون شکنی، در مدرسه تقلب و ... اینها چه کسانی هستند؟ جاسوس های اسرائیل و آمریکا یا خود ما؟
✅ سفر کوتاهی به #آستارا داشتم. چند دقیقه ای کنار دریا رفتم و بیزار شدم. روی ماسه هایی که در چند وجبی دریای خزر بودند مجموعه ای از کثافت و آشغال ریخته بودند. پوشک کهنه بچه، بطری آب مصرف شده، تاپاله اسب هایی که برای سواری دادن آنجا کرایه داده می شوند، مایو کهنه، لیوان شیشه ای شکسته، چای کیسه ای مصرف شده و ...
✅ فکر کردم اگر همین الان دوربین تلویزیون بیاید و با همین جمعیتی که کنار ساحل ایستاده اند حرف بزند آنها یک دل سیر در مورد بی کفایتی مسئولان و ناکارآمدی آنها در مدیریت کشور حرف می زنند. در مورد اینکه چقدر خارجی گل و ماه هستند و چقدر همین دوبی و #ترکیه که بیخ گوش ما قرار دارند آباد و تمیز و زیبا شده اند.
✅ اما هیچکس حتی آنها که این زباله ها را ریخته اند حاضر نیستند نقش خودشان را بپذیرند. واقعاً شب که ما خواب هستیم #احمدی_نژاد و #روحانی و #خاتمی و #علم_الهدی کامیون کامیون زباله می برند و می ریزند توی ساحل دریای خزر؟
✅ گاهی احساس می کنم #بخشی از این رفتار نتیجه کاری است که چهاردهه خود حاکمیت انجام داد. هر وقت هر مشکلی پیش آمد گفت تقصیر #شاه است، تقصیر #آمریکاست، تقصیر #ترامپ است، تقصیر ... تقصیر همه است جز من! شاید بخشی از این مسئولیت ناپذیری را از خود مسئولان یاد گرفته ایم.
✅ هیچکس نمی تواند ناتوانی و ناکارآمدی بسیار از مدیران را انکار کند. من هم درک می کنم که در حوزه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و آموزشی و .... ناتوان بوده اند. گاهی فاجعه بار حتی. اما این دلیل نمی شود که ما مدام در دام تباه نشان دادن همه چیز بیفتیم و در ترویج این نگاه فلاکت بار از هم سبقت بگیریم.
✅ مثلاً الان فهمیدیم که چقدر بدشانس بوده ایم که در #خاورمیانه به دنیا آمده ایم، چه سرنوشت تلخی داشته ایم که به جای #سوئیس در ایران بزرگ شده ایم، تا چه اندازه نگون بختیم که چنین مسئولانی داریم، چه وضع بدی داریم که با شهروندانی مسئولیت نشناس زندگی می کنیم که کاغذها را داخل سطل زباله نمی ریزند، بد رانندگی می کنند و ...
نتیجه؟ باید چکار کنیم؟ بعد از کشف این موضوعات چه؟ نقطه توقف و پایان خطی وجود دارد و بر می گردیم به نقطه نخست و همه چیز را درست و اصولی انجام می دهیم و کشور آباد می شود؟
✅ ادامه دادن این رفتار یعنی افتادن به چاهی که انتها ندارد. فقط فرورفتن و ناله کردن و تباه شدن عمر. بی هیچ دستاوردی و با تلخکامی مطلق. شجاعت داشته باشیم و روبروی آینه بایستیم و کمی نقش خودمان را در این تباهی کشف کنیم. همه مان. هم ما مردم عادیِ پاک و پاکیزه و هم مسئولان نالایق!
✅ اگر برای این کشور کاری نمی کنیم، حداقل دست از این ذکر مصیبت ملی برداریم! همین!
@Mostafatajzadeh
@ehsanmohammadi95
https://b2n.ir/77273
✍🏻بهروز کاظمی
✅امروز اتفاقی تلخ تنم را لرزاند. هر کاری کردهام تا آرام شوم اما نشد که نشد.
دختری ایرانی (از دوستانم)، دانشجوی فوق لیسانس حقوق در یکی از بهترین دانشگاههای دنیا (University of Washington)؛ موفق و زحمتکش؛ کسی که برای گذران زندگی و خرج دانشگاه، تن به سختترین کارها داده
اما با شرف زندگی کرده است مورد حملهی یک جوان آمریکایی قرار گرفته. آن هم کجا؟ سیاتل!! سیاتل دوست داشتنی با مردمان نازنین و متمدناش.
جوان به او حمله کرده. پلاستیک خریدش را به زمین انداخته و سخیفترین فحشهای نژادپرستانه را به او داده است.
✅دختر ایرانی از ترس و شوک تنها مات و مبهوت ایستاده و شنیده که جوان به او میگوید: برگرد به همان کشور لعنتیات. لعنت به تو. لعنت به خاورمیانه. لعنت به محمد و الله. برگرد به همان خراب شده کثافتی که آنجا به دنیا آمدهای!
و رفته...
✅دختر با پلیس تماس گرفته و پلیس گفته چند نفر دیگر هم شکایت مشابه داشتهاند. خانه بمان و سعی کن آرام شوی.
بعد از مدتی پلیس زنگ زده و گفته خوشبختانه او را بازداشت کردیم. او به چند دختر با چهرههای ایژن (اهالی شرق آسیا) هم حمله کرده و حرفهای نژادپرستانه زده. اما خوشحالیم که...
اعلام کنیم که او را بازداشت کردیم.
وقتی این دوستمان داشت اتفاقی که برایش افتاده بود را تعریف میکرد یک نفر گفت: شاید فکر کرده تو عرب هستی!
پیرمردی ایرانی که در جمع ما بود سینهاش را جلو داد و گفت:نه بابا! دخترِ به این خوشگلی کجا شبیه عربهای کثافت است؟!
خون جلوی چشمانم را گرفت.
ما داشتیم یک رفتار و داستان نژادپرستانه را علیه یک دختر ایرانی میشنیدیم که یک ایرانی دیگر میلیونها میلیون انسان دیگر را "کثافت" نامید!!
بلند شدم و به پیرمرد آنچه گفتم که لایقش بود اما حالم بد شد. طی همین چند وقت با چندین ایرانی صحبت کردهام که...
با ژستی عجیب به اعراب یا افغانستانیها توهین میکردند. با افتخار از نژاد برتر خود میگفتند و در کمال تعجب خود را متمدن و امروزی مینامند!
اگر شما هم اینگونه فکر میکنید؛ اگر تصور میکنید که نژاد برتر هستید یا نژادها و مردمان دیگر فلان و چنان هستند پس خاک بر سرتان.
✅شما یک جاهل و عقبماندهاید که غرق در نژادپرستی هستید. اگر شما اینور دنیا بودید ممکن بود مورد تعرض فردی مشابه خود قرار بگیرید چون احمقهایی مثل شما اینجا هم پیدا میشود.
یک بار دیگر به صورت معصوم این کودک نگاه کنیم و یاد بگیریم که به انسانها احترام بگذاریم.
✅یاد بگیریم که نه تنها به جوکهای قومیتی و ملیتی نخندیم بلکه به راوی جوک تذکر جدی بدهیم. یاد بگیریم احمق نباشیم که خود را برتر بدانیم. یاد بگیریم آدم باشیم!!
🆔@MostafaTajzadeh
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
#دستگاه_ماهور به #دستگاه_چهارگاه از ثانیه ۳۳
به عُجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هناتر میرسد روزی
#دستگاه_چهارگاه به #دستگاه_ماهور از ۲:۰۴
به بستان رو که از بلبل طریق عشق گیری یاد
به مجلس آی که از حافظ سخن گفتن بیاموزی
آواز:محمدرضا #شجریان
تار:داریوش پیرنیاکان
غزل: #حافظ
آلبوم:بهاریه
#مدولاسیون
@hicch
بخشی از گفتههای #سایه درباره گلپا برگرفته از کتاب پیر پرنیان اندیش: در صحبت سایه (ص 501)
[عظیمی]: استاد! از آقای گلپا بگید.
[سایه]: آقای اکبر گلپایگانی شاگرد نورعلی خان برومند بود. ولی آقای برومند بهش اجازه نداد که بره بخونه. من صدای برومندو روی نوار دارم که میگفت: «گلپا صدای وارونه از خودش درمیآره».
[عظیمی]: صدای وارونه یعنی چی؟
[سایه]: یعنی مثلاً شما بوق را از سر گشادش بزنین!... گلپا خوند و خیلی هم جلوه کرد و شهرتی که گلپا پیدا کرد هیچ خوانندهای در ایران پیدا نکرد. اصلاً همهی مجالس و محافل گلپا بود. گلپا، گلپا، گلپا! همهجا اسم او بود. یک صدای استثنائی عجیب منتها تعلیمش ناتمام بود.
[عظیمی]: با او آشنا بودید؟
[سایه]: در همون حدی که تو رادیو بودیم. البته من کارهاشو میشناختم. اون موقع گلپا از کسانی بود که از من خوشش نمیاومد ولی حالا هر موقع برخورد میکنیم خیلی با احترام و محبت رفتار میکنه. در واقع من اینها رو از رو بردم!! (با شوخی و خنده میگوید) چون دیدن در برابر مخالفتهایی که میکنن، من همون رفتار قبلی و محترمانهی خودمو دارم.
[عظیمی]: چرا با شما مخالف بودن؟
[سایه]: همون دستهبندیهای رایج گروهی.
@hicch
موی سپید
آهنگساز و ترانه سرا:جهانبخش پازوکی
آواز:گلپا
#دستگاه_شور
@hicch
اُمّ کُلثوم (حدود ۳۰ دسامبر ۱۸۹۸ - ۳ فوریه ۱۹۷۵) از محبوبترین خوانندگان زن در جهان عرب بود. آلبومهای موسیقی او هنوز جزء پرفروشترینها هستند. وی در میان اعراب به لقب «ستاره خاور» و «بانوی آواز عرب» شهرت یافته است.
ام کلثوم از کودکی سرودههای پدرش را از بر میکرد و در دهسالگی به خواندن برای مردم در خانه بزرگ روستا پرداخت و در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت به همراه پدرش در روستاها میگشت و تواشیح دینی و شعرهای عارفانه میخواند. صوت بهشتی ام کلثوم در همین ایام توسط اساتید فن، کسانی چون شیخ ابوالعلاء محمد و شیخ زکریا احمد شناسایی شد. در سال ۱۹۲۳ روستا را ترک کرد و راهی قاهره شد تا با شیخ ابوالعلاء، دوست پدرش و یکی از موسیقیدانان معروف آن زمان مصر، دیدار کند. در همین ایام شروع به خواندن کرد و ترانههای بسیاری از خود به جای گذاشت. برخی از این شعرها را بدون موسیقی میخواند. دوران خوانندگی ام کلثوم از سیزده سالگی تا هفتاد و سه سالگی وی ادامه یافت؛ شصت سال تمام. اگرچه ترانههای ام کلثوم به زبان عربی است، ولی در ایران نیز محبوبیت خاصی دارد و تأثیر شعر و ترانههای او بر شعر و ترانههای فارسی دیده میشود. محمدرضا #شجریان صدای وی را میستاید.
@hicch
رفتم و بار سفر بستم
آهنگساز:علی تجویدی
آواز:هایده
شعر:نواب صفا
#آواز_دشتی
فایل تصویری
@hicch
۳۰دی سالروز درگذشت #هایده، بخشی از گفتههای #سایه درباره ایشان برگرفته از کتاب پیر پرنیان اندیش:
[عظیمی]: کارهای هایده رو هم دنبال میکردین؟
[سایه]: بله! یه روز به هایده گفتم: «خانوم هایده! میدونید چه حیف شد... شما با این صدای فوقالعاده خوبی که دارین میتونستین جانشین قمر بشین»
گفت: «اِ... شما اینطور فکر میکنین؟»
گفتم: «متأسفانه بله!»
یه موقع اینطوری بود. اما... این سالهای آخر پرت و پلا شده بود.
@hicch
آلبوم آهنگ وفا
آواز: محمدرضا #شجریان
بربط: محمد فیروزی
کمانچه: سعید فرجپوری
نی: بهزاد فروهری
تار: بهروز همتی
سنتور: جواد بطحایی
تنبک، کمانچه آلتو و آواز: همایون شجریان
#دستگاه_ماهور
@hicch
از زخم قلب آبایی «دختران دشت»
شعر و صدای احمد #شاملو
۱۳۳۰-ترکمنصحرا-اوبه سفلی
@hicch
شب بود بيابان بود زمستان بود
الناز عابدینی
@hicch
زنگ کاروان
آواز:کوروس سرهنگ زاده
شاعر:رحیم معینی کرمانشاهی
آهنگساز:مهندس همایون #خرم
#آواز_بیات_اصفهان
@hicch
امیرهمایون خرم
۹ تیر ۱۳۰۹ بوشهر
۲۸ دی ۱۳۹۱ تهران
@hicch
✍🏻زینب بهرامی(فرنگ نوشت)
✅یک جایی خوندم هیچ سرزمینی به اندازه ژاپن، به مردم خودش خیانت نکرده و ناسازگار نبوده!
✅تقریبا هیچ بلای طبیعی نیست که ژاپنیها در طول سال تجربه نکنن. من برای مثال یک سال اخیر منطقه خودمون (کانسای)رو مینویسم.
✅سال گذشته اوایل خرداد، با یک زلزله بسیار مهیب و طولانی بیدار شدیم. (اینجا هرهفته زلزله های خفیف هست ولی اون شدید بود) بر اثر اون، بیش از دو شبانه روز برق و گاز مناطق مختلف کیوتو و اوساکا قطع بود. قطارها همه متوقف شدن و شهر اساسی به هم ریخت.
✅یک ماه نگذشته، سیل اتفاق افتاد و یک هفته تمام بارون بارید. ما در شمال کیوتو زندگی میکردیم و چند قدمی یه رودخونه. خیابونها به شکل محسوس خلوت شد و هیچکس بیرون نمیومد. شاهد تخریب ساختمان های کنار رودخونه بودم اما خرابی اصلی، در مناطق پاییندست و اوساکا اتفاق افتاد.
✅خاک ژاپن حاصلخیز نیست و مجبورن همه چیز رو درگلخونه پرورش بدن. این سیل، بسیاری از گلخانه ها رو از بین برد و قیمت میوه و سبزیجات جهش عجیبی داشت. دوباره به فاصله دوسه هفته، شدیدترین طوفان سال رخ داد و خرابیها رو چند برابر کرد. بخشهای مختلف فرودگاه بینالمللی کانسای، بین یک هفته تا دوماه تعطیل شدن.
✅سرعت بازسازی خیابونها، اتوبانها و تسهیلات عمومی در ژاپن بسیار بالاست اما این اصلا درمورد خانه ها و مناطق خصوصی صدق نمیکنه. صاحبان املاک خصوصی گاهی باید چند ماه تا دوسال توی نوبت بمونن تا تسهیلات بازسازی دریافت کنن.
✅خودم در اوساکا دیدم خونه هایی که اول قربانی زلزله و بعد سیل و طوفان شده بودن، شش ماه بعد هنوز سقفشون پلاستیک کشیده بودن و آماده سکونت نبودن.
✅ژاپن، کارگر شهرداری، رفتگر نداره و اگر محل شما براثر سیل و زلزله و طوفان و...کثیف بشه، یا باید خودتون تمیز کنید یا توی نوبت باشین تا از شهرداری بیان.
✅مثلا مجتمع ما یک ماه و نیم توی نوبت بود تا بیان و درختها رو جمع کنن.
✅نکته اصلی، صبر و رفتار منطقی ژاپنی هاست. اینجا از انتقاد و هیاهو خبری نیست. بلایای طبیعی رو کاملا طبیعی میدونن و سعی میکنن مدیریتش کنن.اینجا هم بلای طبیعی، کشته و خسارت ایجاد میکنه.ولی رفتار مردم درمقابل محیط زیست، کاملا احترام آمیزه.
✅مردم ژاپن، هرگز تصاویر کشته ها و خرابی ها رو منتشر نمیکنن. حتی بدون حضور نیروهای کمکی و دولتی، در همون لحظات اولیه، نظم و مدیریت بین خود مردم ایجاد میشه و همه صبورانه و به دور از هیجان منتظر آرام شدن اوضاع باقی میمونن. اینها چیزهایی بود که خودم شاهد آن بودم.
http://yon.ir/RlrmS
@fararunews
🆔@MostafaTajzadeh
چیدمان سوم
صدای ربع قرن #تاریخ معاصر ایران
حسین حدیثی
#موسیقی #تاریخ #انقلاب #سیاست #جامعه
@hicch
تازهنفسها
تابستان ۱۳۵۸ در تهران امروز
کارگردان:کیانوش عیاری
-فضای جامعه ایران کمتر از یک سال پس از انقلاب
#مستند #تاریخ #جامعه #انقلاب
@hicch
حجم فایل:⚠️۱۳۷مگابایت
زمان:۴۴ دقیقه
👇👇👇
درویش «میدونستی که خاک فرش منه»
آواز:اکبر گلپایگانی و هایده
شعر و آهنگ:جهانبخش پازوکی
#دستگاه_شور
@hicch
هوس میکده
آواز:اکبر گلپایگانی(گلپا)
آهنگساز:محمد حیدری
شاعر:هما میرافشار
#دستگاه_همایون گوشه #شوشتری
@hicch
اگر اینو شنیدین و حال و هوای کودکی و نوجوانیتون به صورتتون سیلی زد، بدونید تو سراشیبی افتادید.
هر که دلارام دید
از دلش آرام رفت
#سعدی / جمالالدین منبری / محمد سریر
@hicch
#نشر_سخنوران كتاب پژوهشى حاضر را با نظر به پديده اجتماعى بودن ادبيات و نقش تكنولوژى در آن، در دو حوزه علوم ادبى و ارتباطى به طبع رساند. #زهرا_رامهران
#معرفي_كتاب
آزاده
آهنگساز:علی تجویدی
آواز:(اولین ترانه)هایده
شعر:(آخرین ترانه)رهی معیری
#دستگاه_سهگاه
@hicch
معصومه ددهبالا «هایده»
۲۱ فروردین ۱۳۲۱ تهران
۳۰ دی ۱۳۶۸ سان فرانسیسکو
@hicch
هفته خاکستری تنها کار واروژان با #فرهاد است زمانی اسفندیار منفرد زاده - که باید او را آهنگساز فرهاد نامید - به اتهام برنامهریزی برای گروگان گرفتن ولیعهد در زندان است. شعر هفته خاکستری پیشکش شهیار قنبری به احمد #شاملو است و در آن عبارت "تو نخ ابره که بارون بزنه" از " قصه دخترای ننه دریا" شاملو گرفته شده. روی جلد صفحه نوشته شد " صدایی کوتاه برای همیشه صدا، برای احمد شاملو" .
در این آهنگ فرهاد، بندِ "عصر چارشنبه من، عصر خوشبختی ما" را با پوزخند میخواند که کنایهای است به قرعهکشی بلیطهای بختآزمایی توسط "کمال الدین مستجاب الدعوه" که چون در عصرهای چهارشنبه برگزار میشد، چهارشنبهها را روز خوشبختی نامیده بودند.
آهنگ با سوت جمعه و دکلمه "جمعه حرف تازهای برام نداشت، هر چی بود پیشتر از اینها گفته بود" تمام میشود و ارجاعی است به آهنگ جمعه که سه سال پیش از آن منتشر شده بود.
@hicch
Adagio
Violinist: David Garrett
Composer: Tomaso Albinoni
@hicch
کارل ارف (به آلمانی: Carl Orff) (زادهٔ ۱۰ ژوئیهٔ ۱۸۹۵ - درگذشتهٔ ۲۹ مارس ۱۹۸۲) آهنگساز آلمانی بود. مشهورترین اثر او کارمینا بورانا است.
او همچنین مبتکر شیوهٔ خاصی برای آموزش موسیقی به کودکان بود که به «اُرف شول وِرک» (Orff Schulwerk) معروف است. ارف شول ورک دیدگاهی است برای آموزش عناصر موسیقی و حرکت. این دیدگاه امروز در بسیاری از کشورها به شکل توسعهیافته و گستردهای برای آموزش عناصر موسیقی و حرکات موزون استفاده میشود.
کارل ارف در ۲۹ مارس ۱۹۸۲ براثر سرطان در ۸۶ سالگی در مونیخ درگذشت و در محوطهٔ کلیسایی در جنوب مونیخ دفن شد.
کارمینا بورانا (به لاتین: Carmina Burana) قطعهٔ آهنگی اثر کارل ارف است که از جمله زیباترین آثار موسیقی کلاسیک آوازی جهان به شمار میرود. این قطعه مجموعهای در قالب یک کتاب خطی است که در سال ۱۸۰۳ میلادی در ایالت Bavaria «باواریا»ی آلمان امروز پیدا شده، نسخه اصلی این مجموعه ۱۱۹ صفحه داشته و گویا سه شاعر مختلف آنرا سروده است. کارمینا بورانا (سرودههای بورانا) توسط کارل ارف در بین سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۳۶ ساخته شدهاست. این قطعه بر اساس ۲۴ شعر که در مجموعهٔ اشعار کارمینا بورانا مربوط به قرون وسطا، به دست آمده، ساخته شدهاند. نامی که ارف روی سرودها گذاشت عبارت زیر بود:
«سرودهای روحانی برای خواننده و کر که باید بصورت گروهی با ارکستر و تصاویر جادویی اجرا شوند.»
کارمینا یعنی سرودهها و بورانا برابر لاتین واژهٔ ژرمنی بویرن Beuern است که از ریشه bur به معنی «خانهٔ کوچک» میآید. نام دقیقترش کانتات (کانتاتا) Cantata کارمینا بورانا است. معروفترین بخش این اپرا، قطعه آغازین و همچنین پایانی آن با نام او فورتونا است.
کارمینا بورانا سمفونی نیست و چنانچه به اشتباه نوشتهاند، اپرا هم نیست. قطعهای است که میتوان به آن نام کانتات (کانتاتا) داد ولی بهتر است طبق نظر خود کارل ارف آن را تنها «کارمینا بورانا» بنامیم.
@hicch
متن شعر به زبان اصلی و ترجمه فارسی قطعه" O Fortuna" از سمفونی "كارمينا بورانا" كارل اُرف :
O Fortuna ای بخت و اقبال
velut luna مانند ماه درون آسمان
statu variabilis, قابل تغییر هستی
semper crescis مانند ماه افول می کنی
aut decrescis; و مانند ماه ناپدید می شوی
vita detestabilis ای زندگی پر از کینه
nunc obdurat نخست به انسان ستم می کنی
et tunc curat سپس تسکینش می دهی
ludo mentis aciem, وقتی تصور کنی
egestatem, تنگدستی
potestatem و قدرت
dissolvit ut glaciem. آنهارا مانند یخ ذوب می کند
Sors immanis ای سرنوشت دیوصفت
et inanis, و پوچ
rota tu volubilis, تو ای چرخ گردان
status malus, بدان که نحس هستی
vana salus خوب بودن بی فایده است
semper dissolubilis, و نتیجه ای ندارد
obumbrata سرنوشت همیشه در سایه ها بوده
et velata و بر ما پوشیده است
michi quoque niteris; تو همچنین مرا بیمار می کنی
nunc per ludum ولی حالا با همه ی بازی های تو
dorsum nudum من پشت (برهنه) خود را
fero tui sceleris. به پستی های تو میکنم
Sors salutis سرنوشت دشمن من است
et virtutis دشمن سلامتی ام
michi nunc contraria و دشمن پاک دامنی ام
est affectus رانده شده
et defectus و زمین زده شده
semper in angaria. ما همیشه برده ی اوییم
Hac in hora پس در این ساعت
sine mora بدون معطلی
corde pulsum tangite; به بزدلان هشدار دهید
quod per sortem چرا که سرنوشت
sternit fortem, در کمین ترسوهاست
mecum omnes plangite! در گریستن با من همراه شوید !
@hicch
اجرای ارکسترال و فوق العاده قطعه زیبای
O Fortuna
Carmina Burana
Carl Orff
@hicch
غوغای ستارگان
آواز:پروین
آهنگساز:مهندس همایون #خرم
شاعر:کریم فکور
#دستگاه_شور
@hicch
به مناسبت ۲۸ دی ، سالروز درگذشت مهندس همایون خرم
روایت سایه برگرفته از کتاب پیر پرنیان اندیش: در صحبت سایه، ص ۵۰۹:
این اولین تصنیفیه که من ساختم. سال ۵۱، ۵۲ بود. همایون خرّم یه آهنگ ساخت در همایون و برام با سازش زد. خیلی آهنگ قشنگی بود. همون موقع بهش گفتم من شعرش رو میسازم. اون اصلاً انتظار نداشت که من این حرف رو بزنم. بعد هم ساختمش.
بعد آقای قوامی اومد جلوی ارکستر وایستاد و خوند و خیلی هم خوب خوند. وقتی تموم شد رفتم بهشون خسته نباشید گفتم. قوامی گفت: من از شما ممنونم که اجازه دادین این تصنیف رو من بخونم. این تصنیف اسم من رو برای همیشه نگه میداره.
روایت همایون خرّم برگرفته از کتاب غوغای ستارگان، خاطرات همایون خرم، انتشارات بدرقهی جاویدان، ص ۲۴۳ و ۲۴۲:
در زمانی که آقای هوشنگ ابتهاج (هـ . الف. سایه) مسئول رادیو شده بودند، به دعوت ایشان ملاقاتی با هم داشتیم. اظهار علاقه کردند که اگر بشود، روی آهنگهایی از ساختههای من کلام بگذارند. به فاصلهی چندین هفته، آهنگی در دستگاه همایون ساختم و از ایشان خواستم که روی آن کلام بگذارند. این ترانه به نام «سرگشته» [با تنظیم استاد «جواد معروفی»] در برنامهی گلهای تازه، شمارهی ۵۲ با صدای زندهیاد قوامی (فاختهای) اجرا شد. این ترانه در حقیقت ترانهی خداحافظی ایشان [حسین قوامی] از رادیو بود و شاید آخرین اثری بود که شادروان قوامی بهطور رسمی در رادیو اجرا کردند.
شبی که آواز نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشانهای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی؟
که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمیگشایی
من همه جا، پی تو گشتهام
از مه و مهر، نشان گرفتهام
بوی تو را ز گل شنیدهام
دامن گل از آن گرفتهام
تو ای پری کجایی؟
که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمیگشایی
دل من، سرگشتهی توست
نفسم، آغشتهی توست
به باغ رؤیاها، چو گلت بویم
در آب و آیینه، چو مهت جویم
تو ای پری کجایی؟
در این شب یلدا، ز پیات پویم
به خواب و بیداری، سخنت گویم
تو ای پری کجایی؟
مه و ستاره درد من میدانند
که همچو من پی تو سرگردانند
شبی کنار چشمه پیدا شو
میان اشک من چو گل وا شو
تو ای پری کجایی؟
که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهان
دری نمیگشایی
@hicch
تصنیف "سرگشته"
آهنگساز:مهندس همایون #خرم
شاعر:امیر هوشنگ ابتهاج ( #سایه )
آواز:حسین قوامی
تنظیم:جواد معروفی
#دستگاه_همایون
👇👇👇
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود...
ساز و آواز
آواز:محمدرضا #شجریان
سنتور:فرامرز #پایور
غزل: #حافظ
#آواز_بیات_اصفهان
آلبوم:گلبانگ "بت چین"
@hicch